باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس در جهان کیفی خود زندگی میکند به همین جهت، جهانِ اولیای الهی که در منظر خود خدا را دارند و عالم را بالحق مینگرند، فوقالعاده با کیفیت است. به گفتهی جناب مولوی:
آن جهان و راهش ار پیدا بُدی
کم کسی یک لحظه در اینجا بدی.
موفق باشید
آقای خامنه ای در سخنان خود در عید مبعث فرمودند رسیدن به تمدن اسلامی در برنامه دور است با توجه به این سخن ایشان می توان نتیجه گرفت که ظهور دور است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا در روایت داریم کار حضرت، یکشبه درست میشود. پس اگر ظاهراً کارهای بسیاری مانده است ولی از آن طرف هم میتوان امیدوار بود ملت، یکشبه ره صدساله را طی کنند مثل تحولی که با شهادت حاج قاسم سلیمانی در ملت بهوجود آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه فعلاً در این ذوق جهت ارتباط با حضرت حق هستید آن را مغتنم بشمارید. خداوند هر طور خواست شما را جلو میبرد. موفق باشید
با سلام: پس از خواندن یادداشت زیبای شما با عنوان آیا همه ما حاج قاسم سلیمانی هستیم مطلبی به ذهنم رسیده که با شما در میان می گذارم. همیشه میل و اشتیاق شهدا به شهادت برای من سوال بود، اینکه این میل را فقط برای رسیدن به درجات بالای بهشتی و همنشین شدن با اولیا الهی بدانیم کمی بوی منیت دارد. آیا کسی که در سخت ترین لحظات جنگ که می داند چقدر جبهه حق به حضور او نیاز دارد چرا خواهان شهادت است؟ با شهادت حاج قاسم سلیمانی و شناختی که همگی ما از روحیه جهادی و انقلابی و خستگی ناپذیر این ابرمرد تاریخ داشتیم برای من روشن شد که دلیل این میل و شوق و اشتیاق چیزی بس والاتر است. در واقع شهدا و بویژه حاج قاسم سلیمانی با طلب و آرزوی شهادت دنبال یک درجه بالاتر و حیات شدیدتری هستند تا بدون مزاحمت این قفس تن نقش خود را فرا زمان و فرا مکان ایفا کنند. آری برای دشمن شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار خطرناک تر از حاج قاسم سلیمانی است چرا که دیگر آن محدودیت های حیات مادی را ندارد و همانگونه که به شایستگی به سردار دلها ملقب شده بود الان قلوب سپاه حق را فرماندهی می کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که سفرهی گستردهی خدا در انقلاب اسلامی چه میوههایی که به بار نیاوردهاست.
باغ سبز عشق کو بی منتهاست جز غم و شادی در او بس میوههاست
حالتی دیگر بود کان نادر است بی خزان و بی بهار سبز و تر است
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید جمع این دو کار آسانی نیست و نیاز به بصیرت توحیدی خاصی دارد که از یک طرف علمِ خدا، علمِ به واقعیت است و از طرفی واقعیت، بر اساس نظام احسنی که باید محقق شود در نظر حضرت پروردگار شکل میگیرد. از این جهت باید هر دو موضوع را مدّ نظر قرار داد که بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. جاهلیت مدرن، اومانیسم است که در آن میلِ انسان ملاک خوب و بد است. در حالیکه تقوی و عدم تقوی باید ملاک خوب و بد باشد. انسانِ ترازِ تمدن اسلامی، انسانی است که میداند باید در مواجهه با تمدنِ غربی و رویکردِ سکولار آن، تمدنی به ظهور آید با رویکرد توحیدی، و این امر باید در یک فرایندی انجام گیرد و نه با عجله و شتاب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علمای علم کلام میفرمایند اختیار در مورد خدا یعنی اینکه کسی خدا را مجبور به کاری نمیکند و این غیر از اختیار برای انسان است که بین چند چیز باید یکی را انتخاب کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون آن سؤالکنندهی محترم خانم هستند، ما صلاح نمیدانیم. مگر آنکه خود ایشان با مطالعهی این سؤال، اعلام آمادگی بفرمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دقت شود که علوم معرفتبخش اساساً به ظهور نمیآید مگر با صدق نیّت، وگرنه در حدّ محفوظات میماند و شخصیتی به انسان عطا نمیکند. ۲. فکر میکنم کتاب «معرفتِ نفس و حشر» ظرائف و نکات خفیّهی فراوانی را با شما در میان میگذارد. کتاب بر وری سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر غیر از آن است که در خودبینی و خودخواهی انسان به جای دیدن حضور ربالعالمین در عالم و محورقراردادنِ او حضور خود را محور قرار میدهد؟ ۲. فرق نمیکند. حبّ دنیا هم ریشه در خودخواهی دارد چون همهچیز را برای خود میخواهد و خودش برای خود مهم است. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. آقای فاطمی نیا فرمودند: آقا مقدس نباشید، مقدس هارو نمیخرن، مشتی ها رو میخرن. سر بسته بگم؛ افعال نجاتتون نمیدن، صفات نجاتتون میدن. ۲. استاد در رابطه با هویت انسانی و طلبگی رجوعاتی بفرمایید ۳. بنده یک شخصیتی دارم که اهل حرف نیستم به خصوص که اطرافیان حرف مغز داری ندارند و به حرف های روز مره و سبک مشغولند، بسیار حساسم و جویای عقل و به همین جهت زیاد فکر میکنم، انقدر مشغول فکر و مطالعه و هدف و... هستم که اصلاً فرصت اینکه بخوام به رفاقت های سطحی بپردازم، ندارم. یه دوستی میگفت رفاقت بر روی هدف مشترک شکل میگیره. میخواستم بدونم ضرورت دوستی چی هست؟ در شرایطی که دوستی جز لغو گذرانی نیست و از طرفی ندرتاً پیش میاد که احساس تنهایی و نیاز به تعامل برایم اذیت کننده میشود ( نمی دانم می توانم منظورم را برسانم یا نه) آیا جز اینست که انسان باید نسبت به آگاهی های خود تلاش کند و برنامه ریزی کند و در این مسیر هر چه پیش راه آمده را بپذیرد و اکنون که موقع دوستی و رفاقت نیست بیخود، خود را خسته نکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که فعلاً خداوند میل شما را به مطالعه و عمق بخشیدن به عقایدتان سوق داده است، جای شکر دارد و نباید کوتاهی کرد و از آن طرف چنانچه شرایطی پیش آید که در جمع دوستان متوجه نکاتی شوید که نیاز است در مورد آن ها نیز فکر کنید، آن جمع و آن حضور را به فال نیک بگیرید و یا اگر پیش آمد که با افرادی روبرو باشید جهت رشد معرفتی آن ها، آن را نیز باید به فال نیک گرفت و میدانی دانست برای رشد شخصیت خودتان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که متوفی تا چهل روز هنوز در حال آمادهشدن است تا خود را در نشئه جدید یعنی برزخ باز یابد و سنت چهلمگرفتن را میتوان بر این مبنا دانست. شاید از این جمله چنین برداشتی بشود کرد که میفرمایید. ولی نمیتوان مطمئن بود. باید به خود خواب نظر کرد و موضوعی که خواب، دیده شده که از چه جنسی است، از خیالات خود فرد خوابدیده شده است و یا حقیقتاً حضور متوفی میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در روح اربعینی و حسینی آن مرد بود بخصوص که در روز اربعین ایشان را به خاک سپردند و إنشاءالله با همه اربعینیهای تاریخ به سوی معبود خود سیر کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان صورت که حضرت حق به رسول خود فرمود: «وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) (آلعمران/ 159) رهبر معظم انقلاب نیز در این بستر عمل میکنند و اگر نظر مردم را تفویض مینمایند، با آن نگاه است که در مجموع، آن انتخابات مخالف مقاصد شریعت نمیباشد. در سایر مواردی هم که رهبری پس از مشاوره با کارشناسان نظر صریح دادهاند باید نظر ایشان را دنبال نمود به اعتبار اینکه در موقعیت «حکم» هستند حتی مراجع تقلید نیز معتقدند وقتی حاکم اسلامی که فقیه باشد حکم کند بر همه مراجع تبعیت از حکم ایشان واجب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام گستردهتر از آن است که تبدیل به یک فرقه شود. در حالیکه حتی بقیه ادیان را دعوت به مسلمانشدن نکرده، بلکه دعوت به توحید نموده. عمده، درک توحیدی همدیگر است. در آموزههای دینی ما تأکید زیادی بر مدارا شده است. که نمونههای آن را ذیلاً ملاحظه خواهید کرد. موفق باشید
فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید میشود حکایت از آن دارد که انسانها میتوانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفتوگوی طرفین است بدون آنکه نتیجه نهایی گفتوگو از قبل قابل پیشبینی باشد. بلکه رابطهای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته میشود فهم یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افقهای فهم پیش میآید.
معلوم است که در سنت مدارا هرکدام از افراد افقهایی را مدّ نظر دارند که از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفتوگویی که پیش میآید فهم رُخ میدهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.
با توجه به این امر به روایاتی نظر کنید که میفرماید:
روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش (ص) وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آنها مؤاخذه ميشوى، در باره مدارا كردن با مردم (و صبر در برابر مصائب هم) مؤاخذه خواهى شد. «أَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخَذَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الْكِتْمَانَ وَ عَنْ نَبِيِّهِf مُدَارَاةَ النَّاسِ وَ عَنِ الْعَالِمِu الصَّبْرَ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاء»(بحار الأنوار، ج68، ص: 90)
رسول خدا (ص) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»(الكافى، ج 2 ، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آنها نيمى از زندگانى.
رسول خدا (ص) میفرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه» ريشه خرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.
از حضرت باقر (ع) هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ» راستى براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا میفرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان» هر كه را نرمش بهره دادند، ايمانش بهره دادند.
از حضرت صادق (ع) هست که فرمودند: قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ».(اصول كافى- ترجمه كمرهاى، ج4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده ها است كه كينه ها را از سينه هاى آنها در كشد و آنها را مخالف هوس و دلخواهشان كند
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم» نرمش ميمنت دارد و سختگيرى شوم است. و همچنان حضرت میفرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا شَانَهُ» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت.
امام صادق (ع) فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آنها دور گشت. (الكافي، ج2، ص: 119)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض» خداوند به همانگونهای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده.
رسول خدا (ص) میفرمایند: يَا عَلِيُّ: «ثَلَاثَةٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ يُدَارِي بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل». اى على هركس سه خصلت نداشته باشد از عمل خود سودى نمىبرد، اول ورعى كه او را از كارهاى بد باز دارد، دوم اخلاق خوبى كه با آن نسبت به مردم خوشرفتارى كند، سوم حلمى كه او را از انتقام نگه دارد و از جاهلان درگذرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید با طی مقدمات جلو بروید و در چشمانداز خود، از حکمت و عرفانی که منجر به روایات و قرآن شود، غفلت نکنید بقیهاش اگر صلاح باشد به لطف الهی خود به خود پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اصطلاحات فلسفی «عَرَض» در مقابل «جوهر» است برای وجود، شدت و ضعف و ظهور مطرح است و عَرض معنا ندارد. ۲. همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از همان جایی که سؤال میکنید معلوم است که خواب نیستید، زیرا انسانِ خواب که سؤال نمیکند از کجا معلوم که خواب هستم یا نیستم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم تفاوت چندانی داشته باشد. مهم آن مرحله میباشد که گویا انسان تکویناً میتواند در اوان سن چهل سالگی نسبت به خود جمعبندیِ خاصی پیدا کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این رابطه در نگاه فلسفهی اسلامی در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» شده است. از آن جهت که معلومات خارجی، معدّ هستند تا نفس ناطقه با نظر به «واهب الصور» صورتی مطابق معلوم خارجی ابداع کند که البته بحث آن مفصل و به نظر بنده بسیار مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! مرگ و زندگی در دست خدا است. هر وقت هم تشریف آورد خوش آمد. ولی بنا شد با رعایت دستورات بهداشتی و توسلات دینی کرونا را شکست دهیم؛ نه آنکه بدون دلیل دنبالِ کرونا راه بیفتیم و مردم را با شایعه بکُشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی آخر که فرمودید، نکتهی مهمی است. جزوهی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» إنشاءاللّه میتواند متذکر این امر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در هر تاریخی آمادگی مردم را جهت ظهوری که رحمت خود را به بشریت بدهند، مدّ نظر دارند. لذا این برای یک ملت و تاریخ هم صدق میکند. یعنی: «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» که بنده نیز در شرح آن عرایض داشتهام و فایلهای صوتی آن را میتوانید از جناب حاج آقا نظری به شمارهی ۰۹۱۳۶۰۳۲۳۴۲ تهیه فرمایید در این مورد که نیاز دارید، خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثراً در آن دنیا مشغول خود هستند، مگر اولیاء الهی. موفق باشید
