باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نیّتهای خالص ولی سختْ احمقانه، زیرا انسانها بیش از آنکه باید به عمل عبادی بپردازند، باید به معارف حقه حقیقه نظر داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله این کار را جامعه مدرسین به عهده گرفتهاند و مراجع قابل اعتماد را معرفی کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام گستردهتر از آن است که تبدیل به یک فرقه شود. در حالیکه حتی بقیه ادیان را دعوت به مسلمانشدن نکرده، بلکه دعوت به توحید نموده. عمده، درک توحیدی همدیگر است. در آموزههای دینی ما تأکید زیادی بر مدارا شده است. که نمونههای آن را ذیلاً ملاحظه خواهید کرد. موفق باشید
فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید میشود حکایت از آن دارد که انسانها میتوانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفتوگوی طرفین است بدون آنکه نتیجه نهایی گفتوگو از قبل قابل پیشبینی باشد. بلکه رابطهای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته میشود فهم یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افقهای فهم پیش میآید.
معلوم است که در سنت مدارا هرکدام از افراد افقهایی را مدّ نظر دارند که از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفتوگویی که پیش میآید فهم رُخ میدهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.
با توجه به این امر به روایاتی نظر کنید که میفرماید:
روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش (ص) وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آنها مؤاخذه ميشوى، در باره مدارا كردن با مردم (و صبر در برابر مصائب هم) مؤاخذه خواهى شد. «أَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخَذَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الْكِتْمَانَ وَ عَنْ نَبِيِّهِf مُدَارَاةَ النَّاسِ وَ عَنِ الْعَالِمِu الصَّبْرَ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاء»(بحار الأنوار، ج68، ص: 90)
رسول خدا (ص) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»(الكافى، ج 2 ، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آنها نيمى از زندگانى.
رسول خدا (ص) میفرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه» ريشه خرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.
از حضرت باقر (ع) هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ» راستى براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا میفرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان» هر كه را نرمش بهره دادند، ايمانش بهره دادند.
از حضرت صادق (ع) هست که فرمودند: قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ».(اصول كافى- ترجمه كمرهاى، ج4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده ها است كه كينه ها را از سينه هاى آنها در كشد و آنها را مخالف هوس و دلخواهشان كند
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم» نرمش ميمنت دارد و سختگيرى شوم است. و همچنان حضرت میفرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا شَانَهُ» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت.
امام صادق (ع) فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آنها دور گشت. (الكافي، ج2، ص: 119)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض» خداوند به همانگونهای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده.
رسول خدا (ص) میفرمایند: يَا عَلِيُّ: «ثَلَاثَةٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ يُدَارِي بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل». اى على هركس سه خصلت نداشته باشد از عمل خود سودى نمىبرد، اول ورعى كه او را از كارهاى بد باز دارد، دوم اخلاق خوبى كه با آن نسبت به مردم خوشرفتارى كند، سوم حلمى كه او را از انتقام نگه دارد و از جاهلان درگذرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی خوب است و بنده هم استفاده کردهام. ۲. بنده کتاب را ندیدهام ولی فکر میکنم میتواند برای خواننده خود مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. ولی به هر حال هر بلایی بر سر هرکس از جمله بر سر شیطان آمد، به جهت قوه واهمه است که به جای نظر به حقیقت در موطن خیال، نظر به خود و عالم کثرات در عالم خیال دارند و لذا به جای نظر به حقیقت و نادیدهگرفتن خود، نظر به خود دارند و نادیدهگرفتن حقیقت. و عملاً قصه «أنا خیرٌ منه» پیش میآید و اینجا است که فرقی بین شیطان جنّی و انسی در میان نیست و هرکدام در تنگنای توهّمات خود جهنم خود را ساختهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اساساً بسیار کم میتوانم فیلمها را دنبال کنم و به همین جهت نمیتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اشک عاطفی، اشکی که رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» برای کودک مرحوم خود ریختند. ۲. عدم اشک حضرت امام در رابطه با رحلت یا شهادت آقا مصطفی در راستای مقاومت در فرهنگی که مقاومت مدّ نظر باشد. ۳. اشک اباعبداللّه «علیهالسلام» اشکِ عاشقانه در مقابل آینهای که همهی خوبیهای هستی را به نمایش آورده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: بالاخره باید با «خودتان» مسئله را حل کنید دریا شوید تا خطورات همچون رودِ کوچکی باشند که دریای شما را از استقرار خارج نکند. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. ثانیاً: چرا دعا میکنید که آن طرف بمیرد؟! دعا کنید خودتان از این نحوه بودن بمیرید، و با حیاتی برتر زنده شوید! همانطور که جناب مولوی میفرماید:
بمیرید، بمیرید، وزین مرگ مترسید کز این خاک بر آیید، سماوات بگیرید
بمیرید، بمیرید، وزین نفس بِبُرید که این نفسچو بند است و شما همچو سرابید
یکی تیشه بگیرید پی حفرة زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید، بمیرید، به پیش شهِ زیبا برِ شاه که مردید همه شاه و شهیرید
بمیرید، بمیرید، وزین ابر برآیید چو زین ابر برآیید همه بدرِ منیرید
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی راهی است که انسان اگر وجود خود را به آن بسپارد، قصهاش همان میشود که شما فرمودید: «او که خود از خویش پشیمان نبود» و همو که به قول شما: «دوست من نقطهی پایان نبود». بلی! نقطهی پایان نبود، شروعی بود برای آنکه همهی انسانها در انسانیت خود به تمامیت برسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که از بعضی نکات کلام جنابعالی میتوان دریافت کرد، توجه به معلول میتواند موجب نظر به علت شود و این غیر از نظر به مفهوم علت است و لوازم آن که معلول میباشد. در جملهی حضرت علی «علیهالسلام» نیز در آینهی معلول، نظر به علت میشود که إنشاءاللّه در آخرین آیهی سورهی جاثیه به آن پرداخته میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه مد نظر بود، اصل روایت است ولی ترجمهی آن به جهت شرحی که داشت، بدون آنکه نیاز به تطبیق با روایت باشد آورده شد؛ و گر نه میتوانستیم عینا مطابق روایت موضوع را دنبال کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق میکند؟! با هر امامی که بتوانید ارتباط برقرار کنید «کلّهم نورٌ واحد». به این فکر کنید که راه اُنس با حضرت صاحبالزمان «عجلاللّهتعالیفرجه» توجه به زوایای روحانیِ نایب ایشان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که حضرت ربّ العالمین به انسان اذن داده باشد، میتواند اسرار بقیه را بداند. ولی بعضی موارد هست که خداوند حتی از نظر فرشتگان نیز اسرارِ بندهاش را پنهان نگه میدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچوقت فقیه آنچه را که قرآن و روایات معصومین با صراحت روشن کردهاند را، تغییر نمیدهند و در آن اجتهاد نمیکنند. زیرا اجتهاد در جایی است که حکم روشن نیست و بر اساس شرایط زمان، موقعیت آن تغییر میکند. مثل شطرنج که در زمانی قمار محسوب میشده است و فقیه آن را حرام میدانست. ولی وقتی موقعیت آن تغییر کند و به عنوان یک بازی مطرح شود، معلوم است که فقیه در آن اجتهاد میکند و آن را دیگر حرام نمیداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بتوانیم خود را برتر از این مقایسهها بیابیم. پیشنهاد بنده مطالعهی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام (ره)است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم راه دوم نتیجهبخشتر خواهد بود، منتهی به شرطی که مقدماتِ معرفتی فراموش نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت عرض شد باید مشکلی در میان باشد. آیا باید گفت روحِ ترنسها نوعی غفلت در ساختن بدن خود داشتهاند آن هم در این حدّ که بدنی غیر از بدن مناسب روح خود برای خود شکل دادهاند؟ یا نحوهای از گرایش است که نباید تسلیم آن بشوند در آن حدّ که گمان کنند حقیقتاً روح آنها غیر بدنشان است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رحمت واسعهی الهی فکر کن. « سوی دریا عزم کن زین آبگیر / بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جسم اگر خسته باشد آمادگی لازم جهت پذیرفتن تدبیر روح در او کم میشود مگر روحهایی که قدرت بیشتری جهت تدبیر بر بدن دارند. ۲ و ۳. روحها دارای استعدادهای متفاوتاند. ۴. باید زمینهی تدبیر روح بر بدن را فراهم نمود تا روح موفق شود در تدبیر بدن و دفعِ بیماریها. ۵. مطالب را دنبال کنید إنشاءاللّه به مرور گرههای ذهنی باز میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است از آن جهت که مظهر انوار الهی میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آثار ایشان استفاده کردهام. موفق باشید
سلام علیکم: در پرسش و پاسخها مکرر دیدهام که در جواب این سوال که چگونه هایدگر بخوانیم؟ صوتهای هستی و زمان دکتر صافیان را توصیه کرده اید. حقیر با اینکه آن صوت ها را مفید میدانم ولی به نظرم برای شروع خوب نیست چون هم تعدادش زیاد است و هم بیشتر به صورت گعده ای برگزار شده است (چون شرکت کنندگان افراد مختلفی هستند که معمولا هایدگر خوانده اند و در این جلسه که شرکت کرده اند بیشتر به سوالات متفرقه پرداخته اند. کافیست چند جلسه اول را یک نفر که هیچ آشنایی با هایدگر ندارد گوش بدهد تا به دلیل پراکندگی مباحث گیج شود) اخیرا آقای فاطمی (از دوستان مرکز سها) برای چند تن از طلاب که قصد آشنایی با هایدگر را داشتند مباحثه ای بر مقاله دکتر داوری با عنوان «هایدگر و گشایش راه تفکر آینده» گذاشتند که به نظرم جهت شروع مناسب است. (صوت جلسات در کانال تلگرام @sr_fatemy منتشر شده) این جلسات چون ناظر بر عرفان اسلامی و انقلاب اسلامی است و از طرفی هم مخاطبینش طلاب هستند قابل توجه است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم بعضی از جلسات مذکور را گوش دادم. مطالب خوبی مطرح میشود و اتفاقاً بسیار خوب است اگر رفقا آن را دنبال کنند و چون بعضاً در تلگرام حاضر نیستند، خوب است که آن جلسات در پیامرسانِ «ایتا» نیز قرار گیرد. موفق باشید
سلام: با توجه به اینکه ایام شهادت هست و در روز شهادت مـنـی که الـان آرایـشـگـر هـسـتـم امـروز بـعـد از ظـهـر مـشـتـری دارم درسـت کـنـم آنـهـا رو در گـنـاه شـون شـریـک مـیـشـم؟ مـرجـع تـقـلـیـد آقـای مـکـارمـ شـیـرازی هـسـت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو مانع همدیگر نیستند. مگر آراستن و زیباکردن افراد موجب غفلت از هر احترام به شخصیتهای قدسی میشود؟ هر کدام در جای خود محترم است و ما نباید به دنبال انگیزههای افراد باشیم. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: عیدتون مبارک. من ۴ ماهه که عروسی کردم و یک هفته بعد از عروسی مادرم را پیش خودم آوردم چون هیچ جایی را نداشت و پیش اقوام بود در حال حاضر پیش من زندگی میکنه. اما همسرم بشدت مخالفه و همیشه سر این موضوع با من دعوا میکنه نظر شما چیه من مادرم رو کجا ببرم؟ نه هزینه دارم نه سرمایه ای خیلی جاها مراجعه کردم اما بی فایده بود خود. هشمندم راهنماییم کنید. من بین مادر و همسر گیر کردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرف امروزی جامعه آن است که افراد نیاز دارند در زندگی خود تنها باشند پس اگر چارهای دارید که مادرتان داخل زندگیتان نباشد، بهتر است. البته اگر همسر شما تحمل کند تا عزّت آن مادر حفظ شود مطمئن باشند برکات زیادی در زندگیاش وارد میشود. ولی این نباید تحمیلی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که متوفی تا چهل روز هنوز در حال آمادهشدن است تا خود را در نشئه جدید یعنی برزخ باز یابد و سنت چهلمگرفتن را میتوان بر این مبنا دانست. شاید از این جمله چنین برداشتی بشود کرد که میفرمایید. ولی نمیتوان مطمئن بود. باید به خود خواب نظر کرد و موضوعی که خواب، دیده شده که از چه جنسی است، از خیالات خود فرد خوابدیده شده است و یا حقیقتاً حضور متوفی میباشد. موفق باشید