بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چرا افرادی که با خلوص نیت امام حسین (ع) را شهید کردند باید خالد در جهنم باشند و عذاب ببینند؟ مگر نه اینکه اصل عمل به نیت انسانها بر می‌گردد؟ وقتی نیت الهی بوده و هدف تقرب خداوند است حالا در مصداق اشتباه کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نیّت‌های خالص ولی سختْ احمقانه، زیرا انسان‌ها بیش از آن‌که باید به عمل عبادی بپردازند، باید به معارف حقه حقیقه نظر داشته باشند. موفق باشید

31417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: با توجه به اینکه احتمالا برای تشخیص مجتهد جامع الشرایط باید دو نفر عادل عالم اعلم شناس گواهی بدهند بر اعلم بودن یک مرجع تقلیدی. می‌خواستم ببینم شما به اعلم بودن کدام مرجع شهادت می‌دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله این کار را جامعه مدرسین به عهده گرفته‌اند و مراجع قابل اعتماد را معرفی کرده‌اند. موفق باشید

31380
متن پرسش
سلام علیکم‌: با توجه به اختلافی که بین مذاهب وجود دارد و حتی در بین شیعیان دوازده امامی هم‌عقاید و نحله های متفاوت از جمله چندین سلک تصوف وجود دارد. و همه هم خود را مذهب حقه می دانند و همین‌باعث سردرگمی بسیاری از جمله جوانان‌می شود. در یک کلمه شما مذهب حقه را چه می دانید و آیا این نوع طریقتها و ورود در آنها را قبول دارید بعضی از مشایخ برخی این سلسله ها از شما به عنوان حامی و طرفدار یاد کرده اند. ممنون می شوم‌ پاسخ فرمایید. التماس دعا در این ماه عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام گسترده‌تر از آن است که تبدیل به یک فرقه شود. در حالی‌که حتی بقیه ادیان را دعوت به مسلمان‌شدن نکرده، بلکه دعوت به توحید نموده. عمده، درک توحیدی همدیگر است. در آموزه‌های دینی ما تأکید زیادی بر مدارا شده است. که نمونه‌های آن را ذیلاً ملاحظه خواهید کرد. موفق باشید

فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید می‌شود حکایت از آن دارد که انسان‌ها می‌توانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفت‌وگوی طرفین است بدون آن‌که نتیجه نهایی گفت‌وگو از قبل قابل پیش‌بینی باشد. بلکه رابطه‌ای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته می‌شود فهم یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افق‌های فهم پیش می‌آید.

معلوم است که در سنت مدارا هرکدام از افراد افق‌هایی را مدّ نظر دارند که از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفت‌وگویی که پیش می‌آید فهم رُخ می‌دهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.

با توجه به این امر به روایاتی نظر کنید که می‌فرماید:

روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش (ص) وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آن‌ها مؤاخذه مي‌شوى، در باره مدارا كردن با مردم (و صبر در برابر مصائب هم) مؤاخذه خواهى شد. «أَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخَذَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الْكِتْمَانَ وَ عَنْ نَبِيِّهِf مُدَارَاةَ النَّاسِ وَ عَنِ الْعَالِمِu الصَّبْرَ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاء»(بحار الأنوار، ج‏68، ص: 90)

رسول خدا (ص) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»‏(الكافى، ج 2 ، ص 117.)  مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آن‌ها نيمى از زندگانى.

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه‏» ريشه‏ خرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.

از حضرت باقر (ع) هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ»‏ راستى براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا می‌فرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان‏» هر كه را نرمش بهره دادند، ايمانش بهره دادند.

از حضرت صادق (ع) هست که فرمودند: قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ».(اصول كافى- ترجمه كمره‏اى، ج‏4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده ‏ها است كه كينه‏ ها را از سينه‏ هاى آن‌ها در كشد و آن‌ها را مخالف هوس و دلخواه‌شان كند

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم»‏ نرمش ميمنت دارد و سخت‌گيرى شوم است. و همچنان حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ‏» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت.

پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت.

امام صادق (ع) فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آن‌ها دور گشت. (الكافي، ج‏2، ص: 119)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض»‏ خداوند به همان‌گونه‌ای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده.

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: يَا عَلِيُّ: «ثَلَاثَةٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ يُدَارِي بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل»‏. اى على هركس سه خصلت نداشته باشد از عمل خود سودى نمى‌‏برد، اول ورعى كه او را از كارهاى بد باز دارد، دوم اخلاق خوبى كه با آن نسبت به مردم خوشرفتارى كند، سوم حلمى كه او را از انتقام نگه دارد و از جاهلان درگذرد.   

31299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دو تا سوال داشتم اینکه اول کتاب طوبی محبت مرحوم حاج اسماعیل دولابی و سخنرانی های ایشان نظرتان چیست؟ و دوم کتاب چگونه نماز خوب بخوانیم کتاب خوبی است یا نه چون آشنایی ندارم. ممنون از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی خوب است و بنده هم استفاده کرده‌ام. ۲. بنده کتاب را ندیده‌ام ولی فکر می‌کنم می‌تواند برای خواننده خود مفید باشد. موفق باشید

31010
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. روزتون بخیر و عافیت. سوالی خدمتتون داشتم. بعضی از علما می فرمایند شیطان رجیم اسما الهی را به صورت عکس در وحدت در خود جمع دارد. اگر شیاطین در مرحله ی وهم و خیال هستند این مسئله چطور امکان پذیر هست با توجه به اینکه وهم تنزل یافته ی عقل است و نمی تواند تمام مراتب وجودی عقل را حتی به جهت برعکس و در جنبه ی شیطانی نشان دهد. شاید این ملعون به انسان حسادت می کند حتی دلش می خواهد در تجرد عقلانی ولو در جهنم پیشتر از انسان متصور باشد! شاید همانطور که انسان کامل خلیفه ی الهی و آینه ی تمام نمای اسما و صفات الهی است، انسانی که تجرد تام عقلانی شیطانی دارد عکس اوست و شیطان انس است که در جهنم جبروت خلود می یابد. و شیاطین جن تجرد برزخی در نار دارند. شاید بتوان گفت تبری شیطان از انسان که در آیاتی از قرآن کریم اشاره شده به این موضوع مربوط است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. ولی به هر حال هر بلایی بر سر هرکس از جمله بر سر شیطان آمد، به جهت قوه واهمه است که به جای نظر به حقیقت در موطن خیال، نظر به خود و عالم کثرات در عالم خیال دارند و لذا به جای نظر به حقیقت و نادیده‌گرفتن خود، نظر به خود دارند و نادیده‌گرفتن حقیقت. و عملاً قصه «أنا خیرٌ منه» پیش می‌آید و این‌جا است که فرقی بین شیطان جنّی و انسی در میان نیست و هرکدام در تنگنای توهّمات خود جهنم خود را ساخته‌اند. موفق باشید  

29366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بهترین فیلم های تاریخ سینما از منظر شما کدامند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اساساً بسیار کم می‌توانم فیلم‌ها را دنبال کنم و به همین جهت نمی‌توانم نظر دهم. موفق باشید

28872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: اگر بخواهیم یه مقایسه بکنیم بین واکنش بزرگانی از قوم رسول الله که در مرگ فرزند هیچ اشکی هم نریخته اند مثل حضرت امام با واکنش خود رسول اعظم که در فوت فرزندشان اشک ریختند می‌توانیم بگوییم حضرت رسول به دلیل مقام جامعیت اشک هم می ریخته اند؟ علت این تفاوت واقعا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اشک عاطفی، اشکی که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای کودک مرحوم خود ریختند. ۲. عدم اشک حضرت امام در رابطه با رحلت یا شهادت آقا مصطفی در راستای مقاومت در فرهنگی که مقاومت مدّ نظر باشد. ۳. اشک اباعبداللّه «علیه‌السلام» اشکِ عاشقانه در مقابل آینه‌ای که همه‌ی خوبی‌های هستی را به نمایش آورده است. موفق باشید

28651
متن پرسش
سلام استاد: من دچار مساله ای شدم و اون اینکه یه نفرو از خودم دلخور کردم. حالا چیز مهمی هم نبود ولی خب ایشون خیلی بریده شدن از من و هرچقدرم بعدش تلاش کردم رابطه درست نشد. الان این بنده خدا چند ماهه که از ذهن من خارج نمیشه. قبلا فرمودین خطورات رو اگه دنبال نکنیم از بین میرن‌. من دنبال نکردم ولی ناخوداگاه هر لحظه میاد به ذهنم و کل رفتاراش از ذهنم عبور میکنه. استاد خیلی از این مساله خسته شدم انگار سرطان روحم شده. من حتی خیلی دعا و توبه کردم که خدا از ذهنم پاکش کنه ولی دعام مستجاب نشد. امروز دیگه کارم به جایی رسید که مرگ این فرد رو از خدا خواستم که اینطور داره عذابم میده و تو نماز و درس آرامشم رو میگیره. مثل اینکه کسی رو بکشی و بعد روحش دست از سرت بر نداره. ۱.چرا خدا این دعا رو مستجاب نکرد؟ و ۲. اینکه آیا یاد این فرد به نحو از القائات شیطانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: بالاخره باید با «خودتان» مسئله را حل کنید دریا شوید تا خطورات همچون رودِ کوچکی باشند که دریای شما را از استقرار خارج نکند. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. ثانیاً: چرا دعا می‌کنید که آن طرف بمیرد؟! دعا کنید خودتان از این نحوه بودن بمیرید، و با حیاتی برتر زنده شوید! همان‌طور که جناب مولوی می‌فرماید:

بمیرید، بمیرید، وزین مرگ مترسید               کز این خاک بر آیید، سماوات بگیرید

بمیرید، بمیرید، وزین نفس بِبُرید                  که ‌این ‌نفس‌چو بند است و شما همچو سرابید

یکی تیشه بگیرید پی حفرة زندان                  چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید، بمیرید، به پیش شهِ زیبا                    برِ شاه که مردید همه شاه و شهیرید

بمیرید، بمیرید، وزین ابر برآیید                    چو زین ابر برآیید همه بدرِ منیرید

موفق باشید    

28407
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مزاحم میشم. جلسه ی سوم مباحث جنابعالی رو با موضوع «انقلاب اسلامی طلوع جهانی در میان دو جهان» گوش دادم‌. یاد شعری از آقای بهمنی افتادم که خودم با این شعر، به یاد حاج قاسم عزیز، بسیار گریسته ام. جسارت بنده رو ببخشید که فکر کردم اجازه دارم وقت جنابعالی رو برای بیان این حس بگیرم. ولی خیلی دوست داشتم این شعر رو برای شما هم بفرستم: دوست من دیدنش آسان نبود / پنجره اش رو به خیابان نبود دوست من منظره ی بسته اش / تارمی پر گل ایوان نبود چهره گشایی که به چاه محاق / چهره گری هاش نمایان نبود طرح زمینی بزنم دوست را / دوست من هیچ جز انسان نبود با من و تو فرق زیادی نداشت / او فقط اینگونه هراسان نبود من پی دریوزه ی جسم ام اگر / او پی دریوزگی جان نبود دامنه ای داشت پر از آبشار / منتظر رحمت باران نبود بدخبران آنچه از او گفته اند / با دل خوش باورمان، آن نبود دوست من با دل طوفانی اش / جز پی آرامش طوفان نبود دوست من نکته ی آغازهاست / دوست من نقطه ی پایان نبود با چه دریغی بسرایم از او / او که خود از خویش پشیمان نبود. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی راهی است که انسان اگر وجود خود را به آن بسپارد، قصه‌اش همان می‌شود که شما فرمودید: «او که خود از خویش پشیمان نبود» و همو که به قول شما: «دوست من نقطه‌ی پایان نبود». بلی! نقطه‌ی پایان نبود، شروعی بود برای آن‌که همه‌ی انسان‌ها در انسانیت خود به تمامیت برسند. موفق باشید

28311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزتر از جان و گرامی: حضرتعالی در آخرین جلسه تفسیرتون از علامه طباطبایی نقل کردید که ایشون در نهایه الحکمه فرموده اند با برهان ان به معنای پی بردن از معلول به علت (دلیل) جلو بریم. لیکن استاد بنده یه تتبعی کردم دیدم علامه نظرشون بر این نیست. بلکه فرمودن باید با ملازمات عامه جلو رفت و برهان ان یقین آور نیست. ضمن اینکه در تعلیقه شون بر اسفار فرمودن: «لو تحقق العلم بوجود ذی سبب لتحقق العلم بوجود السبب قبله»؛ و همچنین در عرش مباحث ملاصدرا چون معلول عین الربط برای علت است بنابراین شما در واقع علت را دیده‌اید و به معیت اون معلول رو همونطور که حضرت می فرمایند «ما رأیت شیئا الا و رایت الله قبله و بعده و معه». مطلبی بود که فکر کردم باید خدمتتون عرض کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که از بعضی نکات کلام جنابعالی می‌توان دریافت کرد، توجه به معلول می‌تواند موجب نظر به علت شود و این غیر از نظر به مفهوم علت است و لوازم آن که معلول می‌باشد. در جمله‌ی حضرت علی «علیه‌السلام» نیز در آینه‌ی معلول، نظر به علت می‌شود که إن‌شاءاللّه در آخرین آیه‌ی سوره‌ی جاثیه به آن پرداخته می‌شود. موفق باشید

28195

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت الهی بر شما: خیلی شرمنده چنین سوالی می کنم! مستند جناب عالی در اینگونه ترجمه کردن روایت چیست؟ مقصودم این است که مطالبی در ترجمه روایت آمده که در متن روایت نیست، خواهشمندم منبع اصلی ترجمه تان را برایم بفرستید! باز هم عذر خواهم و متشکر! یا علی این هم روایتی که فرمودید با ترجمه جناب عالی: رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اُحِبُّ الصِّبيانُ لِخَمسٍ : الأوَّلُ : أنَّهُم هُمُ البَكَّاؤونَ ، وَالثّاني : يَتَمرَّغونَ بِالتُّرابِ، وَالثّالِثُ : يَختَصِمونَ مِن غَيرِ حِقدٍ ، وَالرّابِعُ : لا يَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَيئا، وَالخامِسُ : يُعَمِّرونَ ثُمَّ يُخَرِّبون » ۱. گریه می کنند چرا که گریه کلید بهشت است. ۲. قهر می کنند ولی زود آشتی می کنند چرا که دلی بی کینه دارند. ۳. چیزی را زود خراب می کنند چون دلبستگی به دنیا ندارند. ۴. با خاک بازی می کنند چون غرور ندارند. ۵. هر چه دارند می خورند چون غم فردا ندارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه مد نظر بود، اصل روایت است ولی ترجمه‌ی آن به جهت شرحی که داشت، بدون آن‌که نیاز به تطبیق با روایت باشد آورده شد؛ و گر نه می‌توانستیم عینا مطابق روایت موضوع را دنبال کنیم. موفق باشید

27472
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در طی این سالها که از خدا عمر گرفته ام بارها در تلاطمهای زندگی قرار گرفته ام. توسل به برخی از اولیا برایم صورت می گیرد ولی نمی دانم چرا در ارتباط با امام زمان (عج) اضطراب دارم. شاید حسی مثل اینکه مورد توجه ایشان قرار نگرفتن یا گاه فکر می کنم شاید تصورم از رافت امام حسین (ع) یا حضرت رضا (ع) بسیار بیشتر است این ریشه در چه دارد و چطور از آن رها شوم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق می‌کند؟! با هر امامی که بتوانید ارتباط برقرار کنید «کلّهم نورٌ واحد». به این فکر کنید که راه اُنس با حضرت صاحب‌الزمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» توجه به زوایای روحانیِ نایب ایشان است. موفق باشید

25950

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب سه دقیقه در قیامت نوشته است که ایشان وقتی مردند باطن افراد و نیات و افکارشان را می دیدند، اینکه با ستاریت خداوند منافات دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که حضرت ربّ العالمین به انسان اذن داده باشد، می‌تواند اسرار بقیه را بداند. ولی بعضی موارد هست که خداوند حتی از نظر فرشتگان نیز اسرارِ بنده‌اش را پنهان نگه می‌دارد. موفق باشید

25905
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: بر چه اساسی فقیه می‌تواند احکام را تغییر دهد؟ مثلا وقتی در آیه‌ای صریحا حکمی ذکر می‌شود بر اساس چه استدلالی می‌توان آن را تغییر داد؟ مواردی از قبیل بریدن دست دزد، سنگسار، دیه زن و مرد، حجاب، خمس و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت فقیه آن‌چه را که قرآن و روایات معصومین با صراحت روشن کرده‌اند را، تغییر نمی‌دهند و در آن اجتهاد نمی‌کنند. زیرا اجتهاد در جایی است که حکم روشن نیست و بر اساس شرایط زمان، موقعیت آن تغییر می‌کند. مثل شطرنج که در زمانی قمار محسوب می‌شده است و فقیه آن را حرام می‌دانست. ولی وقتی موقعیت آن تغییر کند و به عنوان یک بازی مطرح شود، معلوم است که فقیه در آن اجتهاد می‌کند و آن را دیگر حرام نمی‌داند. موفق باشید

25447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به مضرات پدیده چشم و هم چشمی در میان خانواده ها، چه راهکاری برای در امان ماندن از آن پیشنهاد می کنید؟ آیا سوره خاص یا آیات، روایات یا کتاب خاصی را برای مطالعه پیشنهاد می کند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بتوانیم خود را برتر از این مقایسه‌ها بیابیم. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام (ره)است. موفق باشید

25168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
مختصر: از آنجایی که می دانیم، خلیفه الله شدن یعنی همان مظهر صفات و افعال خداوندی است، سوال اینجاست که آیا راه مظهریت این است که به دنبال کسب صفات برویم و آن را با اعمال، در خود بروز بدهیم (مثلا صفت شجاعت را تمرین بکنیم تا شجاع شویم) یا فقط باید دل و ظرف را پاک کنیم و بعد صفات، خود به خود در دل ظهور می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راه دوم نتیجه‌بخش‌تر خواهد بود، منتهی به شرطی که مقدماتِ معرفتی فراموش نشود. موفق باشید

25106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: در جواب سوالم راجع به ترنسها فرمودین، در هر حال روح انسان با وجهِ تجرد خود که شامل همه‌ی موقعیت‌هایش می‌باشد، بدن خود را می‌سازد. زیرا همان هیپوفیزِ مغز هم که قسمتی از بدن است را همان روح ساخته، حالا چرا ساز دیگری می‌زند؟ خب این اشکال در مورد ناقص الخلقه ها هم مطرح می باشد و همونطور که من از شما درس گرفتم پاسخش اینه که نفس با توجه به امکاناتی که دارد بدن خود را می سازد. امکاناتش لابد ناقصه که بدن ناقص میسازه. خب این vو راجع به ترنسها نمی توان گفت که نفس امکاناتش ناقص بوده نتونسته بدن مدنظرش رو بسازه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت عرض شد باید مشکلی در میان باشد. آیا باید گفت روحِ ترنس‌ها نوعی غفلت در ساختن بدن خود داشته‌اند آن هم در این حدّ که بدنی غیر از بدن مناسب روح خود برای خود شکل داده‌اند؟ یا نحوه‌ای از گرایش است که نباید تسلیم آن بشوند در آن حدّ که گمان کنند حقیقتاً روح آن‌ها غیر بدن‌شان است؟ موفق باشید

25100

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: نزدیک سه سال است که خداوند عشق مجازی برایم قراد داده است و من تلاش می کنم از آن به عشق خداوندی سیر کنم ولی هنوز به عشق خداوندی نرسیدم. عشقی که خیال مرا در وحدت یاد او قرار دهد و عشقی که مرا به سوی مناجات و بیداری بکشاند و به همه ناخالصی هایم آتش بزند. نمی دانم تا کی منتظر بمانم؟ آیا در تجرد روح است که این عشق حقیقی تجربه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به رحمت واسعه‌ی الهی فکر کن. « سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر /    بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». موفق باشید

24608
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در بحث ده نکته از معرفت نفس در جلسه سوم بحث شد که تن در حقیقت من اثر ندارد اما ابزار کمالش هست. چند سوال برایم پیش امده و آن این است که: ۱. خستگی ای که برای ما پیش می آید چگونه است که باید حتما بخوابیم تا رفع شود؟ با توجه به بحث، روح خستگی ندارد پس جسم خسته می شود و نیازمند خواب پس می توان گفت جسم روی روح متقابلا اثر می گذارد درست است؟ از طرفی برخی بزرگان بوده اند که اگر خیلی کم هم می خوابیدند برایشان مشکلی پیش نمی امده و عادی بوده اند مثل شهید چمران یا آیه الله بهاء الدینی (ره). جریان اینها چیست؟ ۲. گفته شد که روح دیوانه نمی شود و.... و آنهایی که دیوانه اند بخاطر این است که جسم در تسلط کامل روح نیست یا لا اقل اون بخشی از جسم که خوب کار نمی کند سوال من این است که عده ای هوش و ذهن قوی ای دارند و در فهم مسائل و علوم تیز تر و عمیق تر اند یا خلاق تر و عده ای دیگر عادی، علت این اختلاف چیست؟ آیا قدرت روح همه یکسان است؟ و این قدرت روح بر عقل و فهم ما اثر می گذارد یا چیز دیگری ست؟ مثلا تسلط روح بر جسم یا مثلا عقل جسمی ما کمتر است که فهم ما پایین تر از بقیه می شود؟ ۳. علت اختلاف سلایق و افکار چیست؟ منشا آن چیست؟ ۴. آیا با قدرت روح، می توان بیماری های جسم را شفا داد؟ بیماریهایی که از خود جسم ابتدائا بوده مثل شکستگی دست و پا، جراحت و... اگر بله چگونه؟ ( منظورم شفای نسبتا سریع است نه فرضا دکتر رفتن و گچ گرفتن و امثال آن) ۵. آیا می توان هنگام خواب با روح خود به مطالعه و انجام کار و... پرداخت؟ چگونه؟ (به راستی انسان کیست؟ چگونه موجودی ست؟ الله اعلم) خواهشمندم به این سوالاتم پاسخ دهید چرا که گره های ذهنی من هستند که باید حل شوند تک تک این علامت سوالها ذهن مرا تا حدی درگیر خود کرده اند (خصوصا ۳ سوال اول) و برایم مهم اند. ممنون میشم جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جسم اگر خسته باشد آمادگی لازم جهت پذیرفتن تدبیر روح در او کم می‌شود مگر روح‌هایی که قدرت بیشتری جهت تدبیر بر بدن دارند. ۲ و ۳. روح‌ها دارای استعدادهای متفاوت‌اند. ۴. باید زمینه‌ی تدبیر روح بر بدن را فراهم نمود تا روح موفق شود در تدبیر بدن و دفعِ بیماری‌ها. ۵. مطالب را دنبال کنید إن‌شاءاللّه به مرور گره‌های ذهنی باز می‌شود. موفق باشید

24499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه برای نام گذاری فرزندان از الفاظ قرانی استفاده می کنند، مثل هدی، بشری، حسنی و ... نظر شما در این باره چیست؟ نظرتون رو راجع به اسم حسنی هم خصوصا بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است از آن جهت که مظهر انوار الهی می‌باشد. موفق باشید

23721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نظرتون راجع به کتب فریتیوف شوان چیه؟ توصیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آثار ایشان استفاده کرده‌ام. موفق باشید

32981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در پرسش و پاسخ‌ها مکرر دیده‌ام که در جواب این سوال که چگونه هایدگر بخوانیم؟ صوت‌های هستی و زمان دکتر صافیان را توصیه کرده‌ اید. حقیر با اینکه آن صوت ها را مفید می‌دانم ولی به نظرم برای شروع خوب نیست چون هم تعدادش زیاد است و هم بیشتر به صورت گعده ای برگزار شده است (چون شرکت کنندگان افراد مختلفی هستند که معمولا هایدگر خوانده اند و در این جلسه که شرکت کرده اند بیشتر به سوالات متفرقه پرداخته اند. کافیست چند جلسه اول را یک نفر که هیچ آشنایی با هایدگر ندارد گوش بدهد تا به دلیل پراکندگی مباحث گیج شود) اخیرا آقای فاطمی (از دوستان مرکز سها) برای چند تن از طلاب که قصد آشنایی با هایدگر را داشتند مباحثه ای بر مقاله دکتر داوری با عنوان «هایدگر و گشایش راه تفکر آینده» گذاشتند که به نظرم جهت شروع مناسب است. (صوت جلسات در کانال تلگرام @sr_fatemy منتشر شده) این جلسات چون ناظر بر عرفان اسلامی و انقلاب اسلامی است و از طرفی هم مخاطبینش طلاب هستند قابل توجه است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم بعضی از جلسات مذکور را گوش دادم. مطالب خوبی مطرح می‌شود و اتفاقاً بسیار خوب است اگر رفقا آن را دنبال کنند و چون بعضاً در تلگرام حاضر نیستند، خوب است که آن جلسات در پیام‌رسانِ «ایتا» نیز قرار گیرد. موفق باشید

32881

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به اینکه ایام شهادت هست و در روز شهادت مـنـی که الـان آرایـشـگـر هـسـتـم امـروز بـعـد از ظـهـر مـشـتـری دارم درسـت کـنـم آنـهـا رو در گـنـاه شـون شـریـک مـیـشـم؟ مـرجـع تـقـلـیـد آقـای مـکـارمـ‌ شـیـرازی هـسـت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو مانع همدیگر نیستند. مگر آراستن و زیباکردن افراد موجب غفلت از هر احترام به شخصیت‌های قدسی می‌شود؟ هر کدام در جای خود محترم است و ما نباید به دنبال انگیزه‌های افراد باشیم. موفق باشید

31834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرامی: عیدتون مبارک. من ۴ ماهه که عروسی کردم و یک هفته بعد از عروسی مادرم را پیش خودم آوردم چون هیچ جایی را نداشت و پیش اقوام بود در حال حاضر پیش من زندگی میکنه. اما همسرم بشدت مخالفه و همیشه سر این موضوع با من دعوا میکنه نظر شما چیه من مادرم رو کجا ببرم؟ نه هزینه دارم نه سرمایه ای خیلی جاها مراجعه کردم اما بی فایده بود خود. هشمندم راهنماییم کنید. من بین مادر و همسر گیر کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرف امروزی جامعه آن است که افراد نیاز دارند در زندگی خود تنها باشند پس اگر چاره‌ای دارید که مادرتان داخل زندگی‌تان نباشد، بهتر است. البته اگر همسر شما تحمل کند تا عزّت آن مادر حفظ شود مطمئن باشند برکات زیادی در زندگی‌اش وارد می‌شود. ولی این نباید تحمیلی باشد. موفق باشید

31764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد این مطلب درسته که «اموات تا چهلم در خواب کسی نمیان»؟ و اگر کسی خواب متوفی که تازه از دنیا رفته رو میبینه برگرفته از وهم ست؟ اگر درسته لطف می‌کنید حدیث یا روایت مربوط رو برای بنده بگذارید؟ متاسفنه بنده در سیر مطالعاتی شما به دوستان گفتم که شما این مطلب رو فرمودید، یقین داشتم شما فرمودید ولی الان شک کردم. اگر نه حلال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که متوفی تا چهل روز هنوز در حال آماده‌شدن است تا خود را در نشئه جدید یعنی برزخ باز یابد و سنت چهلم‌گرفتن را می‌توان بر این مبنا دانست. شاید از این جمله چنین برداشتی بشود کرد که می‌فرمایید. ولی نمی‌توان مطمئن بود. باید به خود خواب نظر کرد و موضوعی که خواب، دیده شده که از چه جنسی است، از خیالات خود فرد خواب‌دیده شده است و یا حقیقتاً حضور متوفی می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی