بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: اول عرض کنم که پاسختون به دکتر منتظر در رابطه با (نگاه طب سنتی و طب جدید به بدن انسان ) خدمتشون فرستادم. ایشون هم گفتند: چشم آن مطلبی را که شما خواسته اید در کتابشان پیدا می‌کنند و براتون می‌فرستم. اما سوال خودم: استاد من می‌خواستم ببینم جایگاه اعتراض در قوانین اجتماعی اسلامی کجاست؟ منظورم اینه که ما نسبت به چه قوانینی باید اعتراض کنیم؟ اصلا اعتراض درست است یا خیر؟ چون بعضی ها میگند هر قانونی که در مجلس گذاشته بشه یا سایر ادرات دولتی ما ملزم به اجرای اون قانون هستیم. هر چند اون قانون، قانون بر حقی نباشه یا قانون غیرعقلانی باشه حتی! استاد اگه واقعا باید به تمام قوانین احترام گذاشت حتی اگر غلط و یا غیر خدایی باشد پس اعتراض اصلا معنا و مفهمومی نداره!!! استاد ما شهدایی داشتیم که سن قانونی برای رفتن جبهه نداشتن ولی قانون خدا را بر قوانین اجتماعی ترجیح دادن و به عبارتی کار غیرقانونی کردن تکلیف ما چیه؟ سوال دوم: استاد اگه ما ملزم به اجرای تمام قوانین اجتماعی هستیم پس آتش به اختیار بودن که جزو تاکیدات رهبری است، چه معنی میده چه اختیاری برای ما میمونه؟ سوال سوم: استاد یه شبهه ای هم برای خودم پیش اومده درسته که ان شاءالله، این انقلاب به دست صاحبش خواهد رسید، درسته که خون شهیدان ثمر خواهد داد، درسته که آینده سراسر نور و امید در انتظار جوانان مومن و انقلابی هست، اما استاد آیا چون می‌دانیم نهایت امر، نور و روشنی‌است نباید به وضعیت موجود معترض باشیم؟ نباید به ضعفها و کم کاریها اعتراض جدی بکنیم؟ نباید حقوقمان را مطالبه گر باشیم و فقط بگوییم بالاخره خدا جای حق نشسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جامعه با قوانین، سر و سامان می‌گیرد و از نظر حضرت امام، تخطی از قوانین جامعه حرام است حتی در پاریس که تشریف داشتند سختْ مقیّد به رعایت قوانین آن کشور بودند. آری! ناراضی‌بودن از قوانین، حقِ هرکس می‌باشد.

آتش به اختیار در جایی است که می‌توان با ابتکارات خود کاری را انجام داد که زمین مانده است و قوانین، مانع انجام آن نیست. البته اعتراض، غیر تخطی از قانون است حتی می‌شود در عین رعایت قانون، در تصویب بعضی از آن‌ها معترض بود. موفق باشید

.

29430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشی: ببخشید دو سئوال در بحث حرکت جوهری برام پیش اومد: ۱. آیا این درسته که بجای کلمه ی جوهر، وجود رو به کار ببریم؟ یعنی مثلا وجود یک سیب دارای عرض هایی مثل رنگ و بو و... است. ۲. حرکت عالم به این معنی است که چون خدا فیاضه و هر لحظه از خدا وجود و فیض جدید صادر میشه پس عالم هم در حرکته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اصطلاحات فلسفی «عَرَض» در مقابل «جوهر» است برای وجود، شدت و ضعف و ظهور مطرح است و عَرض معنا ندارد. ۲. همین‌طور است. موفق باشید

29350
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر؟ ۱. چطوری همه حجاب ها رو تو همین دنیا برطرف کنیم بین خود و خداوند؟ ۲. بعد از این که حجاب ها برطرف شد آیا باز هم جای پیشرفت به درگاه الهی هست و معارف بیشتر و یا اینکه نهایت مرتبه میشه بعد از رد کردن حجاب ها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه عبودیت الهی را به جای خودنمایی و خودبینی قرار دهیم، از حجاب‌ها عبور خواهیم کرد. ۲. آری! به گفته‌ی جناب مولوی: « بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه». هر اندازه جلو رویم، با باغ و بستانی گشاده‌تر روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

28399
متن پرسش
با سلام و احترام و عرض خدا قوت: در ضمن مطالعه حرکت جوهری چند سوال برایم پیش آمد که از حضورتان تقاضای توضیح در صورت امکان دارم: ۱. مطابق آیه ۲۰ سوره عنکبوت و لغت ثم در وسط آیه درخصوص بعدیت در ایجاد معاد و عدم تطابق با حدیث امام رضا (ع) در اعتقاد به ایجاد هم اکنونی عالم معاد چگونه این مطلب مطابقت داده می شود؟ ۲. اگر با اتمام قوه ماده، عالم قیامت شروع می شود، پس می توان گفت معاد بعدا ایجاد می گردد؟ ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نسبت به مخلوقات، قیامت در پیش است ولی نسبت به خود قیامت به عنوان یکی از عوالم وجود، هم‌اکنون هست و اساساً غایتِ مفقود، محال می‌باشد. موفق باشید

28270
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی، آخرالزمان را ظهور باطنی ترین بعد هستی در آثار و مباحث تان دانستید و نکاتی را در این باب مطرح فرمودید. آیا ظهور انحرافات عقیدتی و اخلاقی و نحله های فاصله دار از معارف و حقایق ناب عالم و ابتلائات شدید آخرالزمان و تعابیری که درباره حیرت در آخرالزمان هست، هم وجهی از ظهور باطنی ترین بعد هستی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است زیرا عالم ماده، عالم تضادها می‌باشد و رذیلت و فضیلت هر دو در آخر الزمان به نهایت می‌رسد تا جبهه‌ی مقابله‌ی «اشقی الاشقیاء» با جبهه‌ی «اسعد السعداء» به ظهور آید. موفق باشید

27873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: ان‌شاءالله طاعات و عبادات شما قبول درگاه حضرت باری تعالی باشد. درباره نظر صدرالمتألهین در مورد وحدت جسم و روح منابعی را می خواستم برای مطالعه مسئله، با توجه به سن بنده که ۱۸ ساله هستم معرفی کنید. همین طور منظور قرآن از عبارت «و لقد خلقناکم ثم صورناکم» چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که جناب صدرا در ابتدای جلد هشتم در تعریف نفس می‌فرماید: النفس جسم آلی ذی حیاة، حکایت از آن دارد که نفس را همان جسم می‌داند از آن جهت که با حیات متحد است و بحث بسیار ظریفی است.

در مورد سوال دوم خوب است که به این نکات توجه شود:

وقتی به آیات دیگر قرآن مراجعه می شود، روشن می شود که این آیه در آیات دیگر به روشنی تفسیر شده است. برخی از این آیات از این قرار است:

 ۱. قرآن کریم در سوره حجر می فرماید «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۸) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‌ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ »قسمت اول که می فرماید خداوند بشر را از گل خشکیده و بد بو آفرید ، مشابه عبارت خلقناکم در سوره اعراف است. قسمت دوم آیه نیز که می فرماید هنگامی که او را تسویه نمود ، مشابه صورناکم در آنجاست. قسمت سوم آیه نیز گویای آن است که بعد از اینکه حضرت آدم (ع) صورت گری شد، خدای متعال از روح خود در وی دمید «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» بعد از این مرحله است که لیاقت مسجود بودن فرشتگان را یافت.

 ۲. در همین سوره، در چند آیه قبل آمده است « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون» این آیه به خلقت کلی انسان اشاره شده است اما همان طور که در آیات بعد می آید مراد از انسان ، حضرت آدم (ع) است . وجه این مجاز این است که بیان شود حضرت آدم (ع) به عنوان نماینده حقیقت انسانیت و خلیفه الله بودن مسجود ملائکه قرار گرفته است. این سجده از طرف فرشتگان همیشه و در هر عصری نسبت به ولی خدا وجود دارد.

موفق باشید

27652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: درباره بحث انحطاط و تعالی تمدن ها و جوامع بر پایه قرآن و مبنای قرآن پایه، حضرتعالی کتاب یا مقاله خاصی را پیشنهاد می‌کنید یا از خود حضرتعالی در این باب مطلب و مبحثی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و کتاب «امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» افقی را در این رابطه به میان می‌آورد. موفق باشید

27555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: سایتتون با پرچم نیوزیلند یا استرالیاس که این یعنی حجم بسته های اینترنتمون داخلی حساب نمیشه و برای ما که مخاطبتونیم و غالبا هم از قشر غیر مرفهینیم یعنی هزینه اضافه البته برا شما هر وق نیاز باشه جون داریم که بدیم اما معمولا پول تو دستو بالمون نیس! جان دلم استاد عزیزم چن وقتیه خدا دستم رو ول کرده چون من دو قدمی که ور داشتم رو بپای خودم نوشتم. میدونم خدا داره تربیتم میکنه پس اعتراضی نیست ولی حرف اینه که اصلا نفهمیدم کی شده اول ماه رمضون و این یعنی من از جاده زدم بیرون استاد جان یه حسی بهم میگه این بلا از منیت سرم اومده عزیز جانم راهنماییم کنید چیکار کنم این منیّت مذمومم تموم شه. خیلی عزیزید برامون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از قسمت اول سؤال‌تان چیزی سر در نیاوردم. إن‌شاءاللّه مسئول محترم سایت، مطلب را دنبال می‌کنند. ۲. به جهت آن‌که حضرت حق ما را به‌خوبی می‌شناسد، برایمان برنامه‌ریزی می‌کند تا از این فَترات خارج شویم و ماه رمضان یکی از آن برنامه‌ها است. حال با همین رویکرد به مباحث «با دعا در آغوش خدا» به‌خصوص در رابطه با جلسه‌ی سوم آن و چگونگی عبور از خودخواهی‌ها، که إن‌شاءاللّه به زودی بر روی سایت قرار می‌گیرد؛ ورد بفرمایید. موفق باشید

27343
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم دو سوال سوال اول: عنایت دارید که بعضی از آیات قرآن بر اساس یک حادثه تاریخی که زمان پیامبر اتفاق افتاده است به پیغمبر اکرم وحی شده اند (مثل آیاتی که در مورد جنگ های زمان پیامبر وحی شده است) حال سوال این است که همانطور که ما در دسته بندی آیات از آیات ناسخ و منسوخ یا محکم و متشابه نام می بریم؛ می توانیم با توجه به مقطعی بودن بعضی آیات و با این استدلال که برای تاریخی خاص و جریانی خاص وحی شده است و در زمان امروز کارایی ندارد؛ این آیات قرآن را نادیده بگیریم؟ سوال دوم: زبان عربی ذاتی قرآن است یا عرضی است؟ آیا اگر پیامبر اسلام در ایران مبعوث می شد زبان قرآن فارسی بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر به آیات قرآن عنایت کنید خداوند با نظر به آن واقعه‌های تاریخی، حقایق و سنت‌هایی را که در آن صحنه‌ها مطرح است، متذکر می‌شود. و از این جهت گفته می‌شود کتاب‌های مقدس، فراتاریخی است 2- زبان عربی؛ ذاتیِ قرآن نیست ولی آن حقایق با آن زبان به ظهور آمده و امروزه در رابطه با نسبت زبان با حقیقت در فلسفه‌ی زبان، بحث‌های مفصلی شده، مثل بحث «زبان، خانه‌ی وجود» از جناب مارتین هایدگر. لذا می‌بینیم گفته‌های مطرح در مثنوی، تنها در غالب زبان فارسی به ظهور آمده است و اگر مثنوی را به زبان دیگر ترجمه کنیم با حقیقتی که از طریق زبان فارسی ظهور کرده، روبه‌رو نمی‌شوید هرچند که اطلاعاتی از مثنوی به دست خواهید آورد. در این مورد عرایضی در کتاب «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» شده است. موفق باشید

27292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نزدیک سه ماه پیش پدرم برای یک عمل سرپایی به بیمارستان رفتند. رفتن ما به بیمارستان برای این عمل همانا و نزدیک ۴۰ روز بستری بودن پدرم در آی سیو و نهایتا فوت ایشان همانا. در این ۴۰ روز می توانم بگویم خداوند توفیق دعا کردن به شیوه های مختلف و ختم های مختلف را به ما عنایت کرد. به طرز عجیبی هر دعا یا مجلس مجربی می‌شنیدیم شرایط انجام آن فراهم می شد. شاید در عمرم هیچ گاه اینگونه با امید دعا نکردم و در این مدت آنقدر از نظر پزشکی امیدوار و ناامید شدیم که می‌توانم بگویم ترک خوردیم ولی باز از خدا ناامید نشدیم اما نشد. و حالا نمی‌دانم چطور توجیه کنم آن همه دعای مستجاب نشده را. اگر قرار نبود مستجاب شود چرا خدا خواست این همه با امید صدایش بزنیم؟ از نظر اعتقادی دچار مشکل شده ام. خیلی مواردی که در دین به صورت قطعی گفته شد خلافش را تجربه کردم. نه دعایم زیر قبه امام حسین (ع) مستجاب شد نه تربت امام حسین (ع) شفا داد نه دعای دل شکسته مستجاب شد نه دعای کسی که با امید و حسن ظن خدا را صدا زد مستجاب شد نه اندوه دل کسانی برطرف شد که حدیث کسا خواندن. هر بار به آن قسمت حدیث کسا می رسم که پیغمبر قسم می‌خورند با تمام امید می‌خوانم ولی بسیاری وقت ها نمی شود. در حال حاضر دیگر هرچه از احادیث و روایات می شنوم با خودم می‌گویم معلوم نیست بشود و دوباره تا خلافش اتفاق افتاد توجیهش می‌کنند. می خواستم سیر مطالعاتی را ادامه دهم ولی احساس می کنم این سوالات نمی گذارد رابطه من و خدا درست باشد. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی تقدیری مشخص در صحنه است، با دعا تغییر نمی‌کند ولی شرایط دعا فراهم می‌شود تا زمینه‌ی اُنس با خدا شکل بگیرد و آن مرحوم هم در سیر خود بهتر سیر کند. موفق باشید

27224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من در روایات بسیاری آیه ۸۵ سوره اسراء را خواندم که منظور از روح خلقی ست بزرگتر از جبرئیل. ولی در اکثرا تفاسیر به روح انسانی یا حیوانی و حتی گاهی جبرئیل تفسیر شده. می خواستم نظر شما را در این باره بدانم. چون با وجود مطالعه به جواب قطعی نرسیده ام. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطالبی است که می‌تواند در این مورد برای شما کمک فکری باشد که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

- قرآن در مورد روح انسان مي گويد: «فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحي...( ۷۲/ص) يعني چون بدنش را آمـاده كـردم و از روح خود در آن دميدم، به ملائكه گفتم به او سجده كنند.

  از اين آيه نتيجه مي‌گيريم كه:

     الف - انسـان «از روح خـداست» و نـه «روح خـدا». چـون فرمـود: « مِنْ روُحـي» و نفرمود: «روُحي»، يعني روح انسان صورت نازله اي از روح خداست.

     ب - روح، مخلوقي است از مخلوقات خداوند و نزديك ترين مخلوق به خداوند است و حتي از ملائكه هم بالاتر است. و در همين رابطه قرآن مي فرمايد: «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه» (۲/نحل) يعنـي خداوند ملائكه را به كمك روحي كه از «امر» خداست نازل مي‌كند. بنابراين نبايد براي خدا مثل انسان يك روح قائل شويم و تصور كنيم روح خدا يعني خود خدا، چرا كه خود خداوند در قرآن «روح» را يكي از مخلوقات معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: از روح خودم در جسم انسان دميدم. و اين‌كه مي‌فرمايد: از روح خودم؛ يعني روحي كه يكي از مخلوقات من است، ولي چون مرتبه اين روح بسيار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همان‌طور كه خانه كعبه را به خودش نسبت داد، اين به جهت شرافت آن مكان است، نه اين‌كه خداوند واقعاً خانه داشته باشد. پس:

     اولاً: ملائكه به كمك روح نازل مي شوند، يعني روح اصل است و ملائكه تجلي آن روح هستند.

     ثانيـاً: روح از «امر» الهي است و مقامش مقام «كُنْ فَيَكُون» است چون خداوند درآيه ۸۲ سوره مباركه يس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْـئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»، يعني: («امر» خدا آن است كه چون اراده كند چيزي را ايجاد كند، مي‌گويد بشو، و مي‌شود). پس روح كه از  امرالهي است، نظام  مادي و تركيبي و تدريجي ندارد.

    ثالثـاً: اصل اساسي انسان هميـن روح است كـه فوق ملائكه است و جلوه مستقيـم حـق است و حامل همة اسماء و صفات الهي و همان وجه‌الله است و خليفة او در عالم وجود است، و چون آن روح مخلوقِ بي‌واسطة حق است، جامع همة كمالات الهي است، برعكسِ ملائكه كه هركدام كمال خاصي از حق را ظاهر مي‌كنند، به طوري‌كه يك ملك مظهر اسم عليم خدا است مثل جبرائيل، و يكي مظهر اسم مميت خدا است مثل عزرائيل ولي مقام روح كه حقيقت انسان نيز هست جامع همه اسماءالهي است، منتهي به ايجاد حق موجود است و از خود وجودي ندارد.

     رابعـاً: اين سوي دنيايي انسان «اسفل سافلين» و مقام بدن و ماده است و آن سوي انسان، روح است و مقام قرب بي واسطه، و لذا انسان‌ها از جهت روح خود به خدا نزديك‌اند، ولي به واسطة جسم خود كه از گِل آفريده شده، از او دورند. حال هرطرف را انتخاب كند، آنجايي خواهد شد. 

     ۳. آخرين و پايين‌ترين مرتبه و منزل روح، جاي گرفتن در بدنِ تسويه و تصفيه[1] شده است كه در اين مرتبه كه روح در بدن جاي مي‌گيرد آنقدر روح تنزّل يافته است كه تقريباً از آن مقام اصلي اش خبري نيست. به طوري‌كه در اين حالت فراموش مي‌كند اصل و منزل اصلي‌اش كجاست. آنچه در بدن انسان دميده شده، صورت تنزّل‌يافته روح است. 


۲۵- تسويه يعني متعادل شده و تصفيه يعني از ناخالصي‌ها پاك گشته

26997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ایامتان پر نور و برکت. استاد حلال بفرمایید. سوالم این است که بنده به لطف خدا به حضرات معصومین علیهم السلام محبت و انس دارم ولی اغلب اوقات در مناجاتهایم نظرم فقط با خود خداست و حالم اینطور است که انگار به خود او بیشتر احساس نزدیکی می کنم و احساس می کنم هرچقدر هم که گنهکار باشم او خدا و خالق و تنها کس منه انگار با امام زمان علیه السلام مثلا کمی رودربایستی داشته باشم میخام بدونم این توجهم به خدا توجه به خدای ذهنی است که شما همیشه از آن منع می کنید؟ متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که فعلاً در این ذوق جهت ارتباط با حضرت حق هستید آن را مغتنم بشمارید. خداوند هر طور خواست شما را جلو می‌برد. موفق باشید

26765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام‌حاج آقا: الان‌بنظرتون با این شرایط داخلی و حمله به شیعیان مظلوم هندی، آیا باید بفکر نشستن در صحن مساجد بود؟ آیا نباید یک اعتراض سیاسی به خونخواهی شیعیان‌هندی بیرون شهرها و در فضای باز با رعایت بهداشت و ...انجام داد؟ آیا وقت بلند شدن و راه افتادن تا اونطرف مرزهای ایران‌ نیست؟ آیا عالَم با تمام وسعتش مسجد اولیاءالله نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دغدغه‌ی به‌جایی است. ولی ظاهراً آنچه از طریق مقام معظم رهبری و وزارت امور خارجه انجام شد، کاری است که باید انجام می‌شد. موفق باشید

26579
متن پرسش
سلام خسته نباشید: پاداشتون با خدای مهربون! ۴. سوال داشتم. ۱. میزان تاثیر اعمال ماتاخر کسانی که همزمان برایشان قیامت واقع می شود چگونه است؟ ۲. آیا بهشت و جهنم پایانی دارد؟ اگر نه پایان آن کجاست؟ ۳. آیا ایمان افراد و جایگاه آنان در شرایط سخت متفاوت با ایمان و جایگاه آنان در شرایط آسان است؟ ۴. آیا بهشتیان با اختیار خودشان حتی یک گناه کوچک انجام نمی دهند یا اختیار دارند و آن گناه را انجام می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرکس از عملِ «ما تأخرِ» خود بر اساس اراده‌ای که کرده است بهره می‌برد. ۲. انسان‌ها در قیامت با «بودنِ» خود مرتبط‌اند و «بودن» پایان ندارد. ۳. حتماً همین‌طور است. ۴. در قیامت هرکس با ملکات خود به‌سر می‌برد و آن‌جا اختیار، معنا ندارد. موفق باشید

26492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد محترم: اثر گرانقدر جنابعالی بعنوان «جایگاه رزق انسان در هستی» رو مطالعه می کردم که سوالی برایم پیش آمده۔ از استنباط جنابعالی پیرامون روایت امیرالمومنین فهمیده می شود که رزق بر دو قسم است؛ یکی وهمی و غیر حقیقی و دومی حقیقی و از مقدرات۔ اما بطور عمومی آن روایت اینطوری ترجمه می شود که رزق حقیقی بهرحال به انسان می رسد ولی اگر او خواست بیشتر از آن بدست بیاورد باید تلاش و کوشش بکند۔ این دو رویکرد به یک روایت کاملاً در مقابل هم قرار دارد چون بنظرم رزق غیر حقیقی اصلاً مال ما نیست که بخواهیم بدنبالش برویم۔ لطفاً این مسئله رو برایمون روشن فرمایید۔ علاوه ازین اگر مقدور باشد لطفاً کتابی رو معرفی فرمایید که جایگاه ریاضی و هندسه رو در عرفان اسلامی تبیین کرده باشد۔ خیلی ممنون۔ خداوند حفظتون فرمایند بحق پنجتن آل عباء آل کساء صلوات الله علیهم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم آن رزقی را که می‌فرمایید که اگر بیشتر از رزق حقیقی انسان‌ها بخواهند باید تلاش بیشتر کنند؛ شاید وَهمی هم نباشد، ولی نیازِ منطقی او نیست و عملاً به دنبال او رفتن او را از کارهای مهمش باز می‌دارد. ۲. چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید

26341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: آیا فجر زمانی است که نور حضرت به طور مشخص در صحنه است و صبح را زمانی که ظهور تام صورت می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید

26135
متن پرسش
سلام: حضرات معصومین فنا فی الله و بقا بالله هستند، و یه خود نمی بینند و یک خدا بلکه هنگامی که به خود نظر می کنند خدایی می بینند که خود شده است، درست است؟ حال چگونه در این حال می کنند در حالی که دعا کردن یک خود می خواهد و یک مخاطب؟ وقتی امام سجاد می فرمایند «انا اقل الاقلین» لازمه اش اینست که یک خودی هست که کمترین کمترین هاست، چگونه این دو با هم جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هویتِ خود، احساسِ نیاز به حق را دارا هستند. در عین حال، متذکرند که: «هم دعا از تو، اجابت هم ز تو». موفق باشید

25945
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص تیتر صفحه اصلی سایت «وظایف رهبری به جوابگویی اعمال خود» پاسخی داشتم که با توجه به ارداتی که به شما دارم ترجیحا خدمت شما این توضیح را اضافه می کنم. طبق قانون خبرگان، باید بر رهبری نظارت کند و طبیعتاً چون منتخب مردم هستند به مردم هم باید گزارش دهند ولی در عمل خبرگان هیچ پاسخگویی ندارد و نه تنها از رهبری پرسش نمی‌کند بلکه به پابوس هم می‌رود از همه‌ جالب‌تر اینکه اکثر مسئولان عالی‌رتبهٔ نظام را به جلسهٔ خود دعوت می‌کند تا گزارش بگیرد حال آنکه هیچ قدرتی نسبت به آنان ندارد. متاسفانه جدیدا قیاس علما با اطبا روش مرسومی شده تا حوزه برای بستن دهان مردم استفاده کند ولی اگر به منشور حقوق بیمار مراجعه کنیم یکی از حقوق اساسی بیمار دانستن این مطلب است که پزشکش روی چه مبنایی این بیماری را تشخیص داده و این تجویز را کرده است. بعدش هم وقتی مردم خبرگان را انتخاب می‌کنند آنگاه خبرگان رهبری را انتخاب می کنند پس موظف به پاسخگویی به مردم است چطور است که مردم قدرت تشخیص خبره را دارند ولی صلاحیت فهم گزارش منصوب خبره را ندارند؟ امام علی در هیچ‌جای نهج‌البلاغه نفرموده آی مردم شما نمی فهمید من فقط در برابر علما و زعمایتان پاسخگو هستم بلکه خود را نسبت به همهٔ مردم پاسخگو دانسته و همهٔ مردم را به نظارت بر خود دعوت کرده و اتفاقاً اینکه «رعیت را چه به دخالت در کار ارباب» را به رفتار پادشاهان منسوب کرده و فرموده با من مثل پادشاهان رفتار نکنید. پیامبر کل مردم و نه فقط علما و فقها را راعی دانسته و مسئول امور اجتماع فرموده «کلکم راع فکلکم مسئول» نفرموده کل علمائکم راع فکلهم مسئول. امام علی در نامه به مردم مصر نفرموده آی مردم مصر از علمایتان بخواهید تشخیص دهند که مالک طبق حق فرمان می‌دهد یا نه؟ بلکه فرموده این مالک که من شمشیر خدا می‌دانمش و مورد اعتمادترین افراد من است اگر فرمانی داد ببینید طبق حق است یا نه اگر مطابق حق بود آنگاه فرمان ببرید. (این تفاسیر را از شما به عنوان اعتقاد آموختیم) حالا مقام معظم رهبری از مقام امام علی و مالک بالاتر است یا مردم ایران از مردم کوفه و مصر عقب‌مانده‌تر و نفهم‌تر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام سخن در این یک کلمه است که خبرگان به معنای خبره‌بودن باید اعمال رهبر را زیر نظر داشته باشند. و اگر حدّ مردم در همان حدّ خبرگان است، پس چرا باید خبرگان رهبر را تعیین کنند؟ و اگر موضوع، تخصصی است، پس چرا باید آن را در حدّ غیر خبرگان تقلیل داد؟ موفق باشید

25811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، فرمودید حضرتعالی واقف هستید که چگونه باید با جوان امروز که به وسعت جهان می خواهد زندگی کند و سعه وجودی داشته باشد و مدام در یافتن جهانی بس بزرگ و شگرف است، باید گفتگو کرد تا نظر به بعد عمیق وجودیش و این جهان متعالی او و اگزیستانس شود. می شود این را تببین بفرمایید ویژه اینکه به شخصه در کارهای فرهنگی هستم و با جوانان سر و کار ویژه ای دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از کتاب «آشتی با خدا» بگیر تا حالا، سعی‌ام در همین روش است. تبیین دین، همان حساسیت نسبت به این موضوع است که افقِ جهانی که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند را مدّ نظر قرار دهیم. موفق باشید

25772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به شدت از رحمت خدا نا امیدم، دلیلشم اینه که هر چی دعا کردم نتیجه عکس گرفتم، از خدا غیر از خدا نخواستم که بزارم پای حکمت و مصلحت خدا، فقط خودشو خواستم و ای کاش اصلا نتیجه نمی گرفتم ولی نتیجه دقیقا عکس گرفتم، حرف زیاده ولی مخلص کلام اینکه تا میام دعا کنم در ناخودآگاهم هیچ امیدی برای اجابت ندارم و میگم چه فایده دعا کردن، زبونی میگم ولی دل حتی درصدی به اجابت امید نداره، حالا شما بگو نا امیدی بزرگترین گناه و بالاترین جنایت، بگو مساوی با اعلان جنگ مستقیم با خدا، بگو حتی از خود شیطان یک قدم جلوتر، ولی خودش میدونه که دل حتی به اندازه ی ارزنی امید اجابت نداره، از خدا رنجش پیدا کردم، همه ی اونچه که می خواستیم نشد که هیچ، برعکسم شد، سرتونو درد نیارم ولی چه کنم با این دل که با خدا قهره؟ شاید بفرمادید مباحث رو ادامه بده، ولی روزنه ی امیدی باید باشه برای ادامه، ولله هیچ نیست که نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد رِندی را باید دنبال کرد و با رفقابودن و صفا را در بینِ هم به میان‌آوردن، راه‌های بسته را می‌گشاید. خدا را در خنده‌ی رفقا بنگر و با او قهر نکن در حالی‌که می بینی او با تو در خنده‌ی رفقا و صفایی که بین شما هست، قهر نکرده است. موفق باشید

25491
متن پرسش
با سلام: چه فرقی بین بدن مثالی با بدن اخروی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن اخروی دارای شدتِ وجودی بیشتری است. موفق باشید

24994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و قبول عزاداری های شما استاد بزرگوار: با توجه به جوابیه سوال ۲۴۹۸۴، و خیلی از جواب های شما در رابطه با توبه و حق الناس جواب این سوال و آنها کاملا منافات دارد، شما در جوابیه سوالی فرمودید:  بعد از توبه، جای خوف در میان نیست! زیرا با توّاب‌بودنِ حضرت حق، خداوند چیزی از آن گناه را در عالَم باقی نمی‌گذارد. یا در جای دیگر فرمودید: نمی‌دانم چرا قرآن به جای آن‌که بگوید خداوند مؤمنین را دوست دارد؛ که حتماً دوست دارد، می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (بقره/ 222) خداوند توّابین و آن‌هایی که خود را از گناه پاک کرده‌اند، دوست دارد. شاید در چنین انسان‌هایی همّتی را مشاهده می‌کند که همه‌ی مؤمنین دارای چنین همّتی نیستند. همّتی که با مزه‌کردنِ گناه بر نفس او باز می‌تواند به گناه، پشت کند. مگر توبه و دوری از گناه و پشیمانی از گناه با هم فرق دارد؟ استاد عزیز وقتی می دانیم با حلالیت طلبیدن و برطرف کردن حق الناس اتفاق های بدتری می افتد تکلیف چیست؟! شما در جواب سوالی فرمودید باید آن شخص استغفار کند. حال این شخص باید کلا امیدش نسبت به همه چیز را ار دست بدهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که توبه یعنی رفع آن‌چه نباید پیش می‌آمد و پیش آمد، و با توبه نوعی برگشت به آن اصل می‌نماییم بر اصلی که طالب آن هستیم. در مورد حق النّاس به هر حال باید آن حقّ اداء شود. ولی در حدّی که به قول شما اگر محدود به حلالیت‌طلبیدنی است که کار را بدتر می‌کند، موضوع متفاوت می‌شود و این‌جا است که با استغفار برای طرف، کار حلّ می‌گردد. موفق باشید

24328
متن پرسش
با سلام: ربط بین منِ انسان و تشخص انسان و روح و قلب و تن و... او چیست؟ آیا اینها به منزله جسم های مختلفی برای آن تشخص هستند یا اینکه همان من است که به شکل های مختلف ظاهر می شود؟ و اینکه تفاوت نفس و قلب و سر و خفی و اخفی و... با هم و تعابیر نفس اماره و مطمئنه و لوامه چگونه است و ربطشان به دسته بندی اول چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه مراتب و شئوناتی دارد که در هر مرتبه خصوصیاتی خاص به خود می‌گیرد. در این مورد پیشنهاد می‌شود کتاب ده نکته را همراه با شرح صوتی آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

24223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شنیده می شود روش سلوکی بعضی از عرفا ذکر بوده. یکی اینکه شخص بعد از اینکه تماما واجبات را انجام داد و حرام ها را ترک کرد و مشغول به نماز شب و قرآن خواندن و دائم والوضو بودن و توسل و توکل و... شد به ذکر مشغول می شود و دائما به یاد حضرت مقصود است باطنا و ظاهرا. مشغول به اذکار و ختومات می شود و طبعا بر اثر این اذکار و ختومات تحولات و برکاتی عاید او می شود. این روش از نظر شما روش خوبیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله. زیرا انسان فطرتاً موحد است و این روش که می فرمایید عملاً انسان را به وجه فطری اش نزدیک می کند. موفق باشید

32589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به فص آدمی و فص شیثی، رابطه بین «علم الادم اسما کلها» و عین ثابته چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اصل موضوع را باید در فصّ عُزیری دنبال کنید. إن‌شاءالله جواب خود را می‌یابید. موفق باشید

نمایش چاپی