بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10329
متن پرسش
ناظر مالى بازار اهواز دزدى می کرد، در مسائل اقتصادى خلاف شرع می کرد، به حضرت امیر خبر دادند، حضرت دستور داد که فورى عزل اش کن، بازداشت اش کن، تمام حقوق اش را از بیت المال قطع کن، ببرش به زندان، ملاقات ممنوع! کسى نیاید به او امید بدهد که کمک ات می کنیم بیایى بیرون و راههاى دروغگویى را یادش بدهد، به زنجیر ببندش و فقط موقع نماز یا هواخورى زنجیرش را باز کن، جمعه هم در نماز جمعه جلو همه مردم شلاقش بزن که تمام مردم ببینند که ما با یک مدیر خائنى که به حقوق مردم خیانت مالى می کند، تعارف نداریم. البته برخى می گویند آقا مواظب آبروى متهم باشید!!! باید به آنها گفت، حفظ آبروى این، آبروى اسلام را می برد، اگر الآن بخواهى آبروى این فرد را حفظ کنى، آبروى حکومت اسلامى را می برى، چون مردم می گویند همه اینها دزد اند، هواى همدیگر را دارند، باید جلوى مردم بى آبرویش کنى، حضرت امیر فرمود در بازار اهواز اعلام کنید که این متهم از هرکس رشوه اى گرفته یا مالش را خورده، بیاید و حق اش را بگیرد. یک روز هم سوار الاغ بکنیدش و در اهواز بچرخانید تا همه او را ببینند. این منطق مدیریت اسلامى است، مدیرانى که دزدى می کنند از بیت المال و حق مردم را می خورند و خیانت می کنند، باید بى آبرو شوند «اسلام، حکومت در اتاق شیشه اى ٢ / سال٩١ / استاد ازغدی» می خواستم بپرسم که کشور ما چه قدر اسلامی است؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین ضعف ما آن‌که متأسفانه قضات ما عموماً مجتهد نیستند و همین امر از بسیاری از ابتکارات در امر قضاوت قضات محترم ما را محدود می‌کند و ضعف‌های دیگری که یکی دو تا نیست، ولی با این‌همه به تنها جایی که امید داریم قضاوت اسلامی در آن به‌وقوع بپیوندد نظام جمهوری اسلامی است. موفق باشید
10328
متن پرسش
با سلام: خواهر متدینی دارم اما متاسفانه شوهرش در کسب مال رعایت حلال و حرام نمی کند، برای اینکه خواهرم را تنها نگذارم زیاد به منزلشان می روم. اینکه آنجا مجبورم چیزی بخورم که نمی دانم کاملا حلال است یا نه اذیتم می کند، یا گاهی هدیه هایی از آنها می گیرم، اگر استفاده نکنم خواهرم ناراحت می شود (خواهرم بعضا مطلع نیست)، نمونه آخر همین چند ماه پیش به خاطر بدهکاریش پولی ربا گرفت شاید مخارج خانه از آن پول نباشد اما در هر صورت پول ربا وارد مالشان شده درست است؟ استاد چه کار کنم؟ به نظر شما موضوع را با خواهرم در میان بگذارم؟ آخر نگران زندگیشان هستم که با این کار من خدای ناکرده ضربه ای ایجاد شود، هر چند خواهرم به انداره کافی حرص می خورد و تلاش می کند، استاد چه کار کنم؟ از اینکه اینها اثر بد در روحم ایجاد کند نگرانم! التماس دعای فراوان، با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را با مرجع تقلیدتان در میان بگذارید. تا آن‌جا که اطلاع دارم فقهای گرامی در این موارد حمل بر حلیّت می‌کنند. موفق باشید
10327
متن پرسش
سلام علیکم: این که در آیه 19 سوره آل عمران، خداوند می فرماید: دین نزد من اسلام است و در آیه 85 همین سوره می فرماید: و هر که جز اسلام دینى [دیگر] جوید هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است، پس با وجود ادیانی که در سراسر جهان وجود دارند، تکلیف پیروانشان در آن دنیا چیست؟ آیا این نوعی تبعیض نیست؟ اسلام که با تبعیض مخالف است. خواهشمند است ساده بیان فرمائید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» به آن معنا است که «الاسلام هو التسلیم» اسلام، تسلیم‌شدن به حکم خدا است پس هرجا هرکس به حکم خدا تسلیم شد در اسلام وارد شده. موفق باشید
10326
متن پرسش
با سلام: حقیر به تازگی طلبه شده ام. گاهی اوقات که در فشار درسی قرار می گیرم احساس ناامیدی به من غلبه میکنه. مخصوصا در درسهای خشک. هر چندکه خود می دانم اینها وسوسه شیطان است. لطفا راه کارهایی برای منعطف شدن و از بین بردن روزمرگی ارایه دهید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که مرحوم آیت‌اللّه مهدوی کنی با تحمّل همین سختی‌های درس‌های خشک آن‌ها را مقدمه‌ی فهم معارف الهی قراردادند و منشاء چنین خدماتی شدند و به چنین عاقبت نیکویی رسیدند. موفق باشید
10325
متن پرسش
سلام: ان شاء الله حالتون خوب باشه. بعد از مطالعه کتب ده نکته و از برهان تا عرفان یک سوالی برای من پیش آمده. چرا ائمه (ع) در حرم خود نظر خاصی به زائر دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اگر کسی از راه دور به سوی شما میهمان شد با نظر خاص سعی نمی‌کنید از او پذیرایی کنید؟ موفق باشید
10323
متن پرسش
سلام استاد: ما گروهی از خواهران سطح 3 حوزه علمیه هستیم که در نظر داریم به حول و قوه الهی، فعالیت های پژوهشی در قالب هسته های علمی انجام دهیم. من کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود را خوانده ام و بسیار برایم راهگشا بوده است. حال با توجه به وضعیت فرهنگی، بنظر جنابعالی اگر بخواهیم در مورد آسیب شناشی مسائل فرهنگی تحقیق نماییم، چگونه و از کجا شروع کنیم؟ از نظر شما در کدام حیطه از مسائل فرهنگی متمرکز شویم؟ لطفا ما را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با توجه به روش حضوری که دین در آن حیطه ما را به سوی حق هدایت می‌کند جامعه را به قرآن و روایات سوق دهیم و در ابتدای کار، معرفت نفس کمک می‌کند. موفق باشید
10322
متن پرسش
با سلام: دیده میشه که بعضا کاربران را به روانپزشک ارجاع می دهید. آیا آنها را قبول دارید؟ یا افرادی خاص از آنها با رویکردی خاص را قبول دارید؟ چون هرچه می کشیم از همین روانپزشکان خیال پرداز است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید روان‌پزشک غیر از روان‌شناس است. روان‌پزشک بر اساس تأثیر داروهایی که مطابق روش تجربی تأثیر می‌کنند مداوا می‌کند و در صورتی که روان انسان به جهت اختلال هورمون‌ها به شدت به زحمت افتاده چاره‌ای نیست مگر آن‌که با مصرف دارو خود را درمان کند. موفق باشید
10321
متن پرسش
با سلام: استاد از روز اول محرم تا اربعین می خواهم چله بگیرم. اولا آیا این کار خوب است؟ ثانیا چکار بکنم در این چله؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آمادگی‌های معرفتی و روحی باشد، چله‌گرفتن بسیار کمک می‌کند به‌خصوص که زیر نظر استادی باشد که عالِمِ مرشد باشند، ولی فراموش نکنید این مدتی را که انتخاب کرده‌اید با کراهت روزه‌ی روز عاشورا روبه‌رو می‌شوید. موفق باشید
10320
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند:خدا قوت استاد عزیز. آیا روزها (قبل از غروب) جایی کلاس دارید که ما شرکت کنیم؟ زیرا ما چند خانم هستیم که از شاهین شهر به کلاس روزهای چهارشنبه می آمدیم ولی از وقتی کلاس تعظیل شده ناراحتیم و شبها هم امکان آمدن نداریم. لطفا اگر روزها جایی کلاس دارید بفرمایید که ما هم بتوانیم استفاده کنیم. با تشکر لطفا جواب را به پست الکترونیک هم ارسال فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کلاس شرح تفسیر سوره‌ی حمد در سالن کتاب‌خانه‌ی مرکزی در ماه‌های اخیر شروع می‌شود. موفق باشید
10319
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: به نظر شما آیا سرکوب میل جنسی و عدم پاسخگویی به موقع به آن در اثر عدم ازدواج می تواند در دراز مدت باعث قوی شدن قوه وهم و غلبه آن بر عقل بشود؟ یعنی فردی که قوه وهمش خیلی قوی شده است و بر عقلش چیره شده است و به همین دلیل دچار برخی بیماری های روحی - روانی شده است می توان گفت که منشاش تراکم میل جنسی و عدم پاسخگویی به آن باشد؟ و آیا با ازدواج به حالت عادی بر می گردد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: میل جنسی رویهم‌رفته یک میل اصیل نیست، وسیله‌ای است برای تولید فرزند، مگر آن‌که ما بر روی آن متمرکز شویم در آن صورت برایمان عمده می‌شود. علاوه بر پیامبری مثل حضرت عیسی«علیه‌السلام» که ازدواج نکردند، چه علمایی داشتیم که وارد جواب‌گویی به این میل نشدند؟ با این‌همه اگر شرایط ازدواج فراهم باشد بهتر است ازدواج کرد، ولی قبل از آن نباید ذهن خود را متمرکز این موضوع بکنیم تا قوه‌ی واهمه به جای عقل بر ما حکومت کند. موفق باشید
10318
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز کتاب راه دشوار هدایت از ادریس حسینی که در یکی از سخنرانی هایتان معرفی فرموده اید از کدام انتشارات است با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ
بسمه تعالی .سلام علیکم. از انتشارات دار القران کریم است سال 74
10317
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد کمتر از یکسال است که ازدواج کردم، تا قبل ازدواجم از نظر معنوی و بحث توکل به گونه ای بودم که زندگی آرام و با دغدغه کم داشته باشم ولی از زمانی که ازدواج کردم بسیار عوض شدم و متاسفانه حتی اعتقاد عمیقم بسیار سطحی شده، از طرفی اعتراف می کنم که به همسرم بسیار وابسته ام و از آنجایی که سایه پدر روی سرم نبوده نمی دانم چگونه این وابستگی را از بین ببرم. خواهش می کنم راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌آرام به خود می‌آیید و با برنامه‌ای منظم در مسیر معارف الهی و عبادات ربانی قرار می‌گیرید و محبت به همسرتان را هدیه‌ی الهی بدانید و سعی کنید آن محبت حفظ شود و شیطان آن را خراب نکند. موفق باشید
10315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: چند سال قبل در کتابخانه دانشگاه توصیه هایی از حضرت امام (ره) به دیوار نصب شده بود که یکی از آنها این بود که نماز ها را در پنج وقت بجا بیاورید. آیا منظور آن است که مانند اهل تسنن نماز خوانده شود. آیا در خصوص اوقات نماز بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد ؟ پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) از نقطه نظر اوقات نماز چگونه عمل می کردند؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی پیامبر و ائمه«علیهم‌السلام» آن است که نمازهای پنجگانه را در پنج وقت مخصوص به خود نمازها خوانده شود. ولی رخصت داده‌اند که می‌توانید آن‌ها را جمع بخوانید حتی در موقعی که اضطراری در کار نباشد و خود آن عزیزان نیز در مواقعی بوده که نمازشان را جمع خوانده‌اند. موفق باشید
10314
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده: شرح احوالات من: من جوانی 18 ساله هستم. دعا و توسل می کنم کتاب های آقای نجابت و دولابی و کتاب های توحیدی می خوانم، معنای مناجات خمسه عشر را می خوانم، دائم سعی می کنم به فکر خدا باشم و به قدرتش فکر کنم و خلق را هیچ کاره و سراب بدانم ولی اصلا آرامش ندارم، این حالات مرا دارد نابود می کند همه اش حول و اضطراب دارم، آرزوی مرگ و شهادت را همین حالا با التماس و گریه از خدا دارم (آیا اگر همین حالا بمیرم نامه ی اعمالم کامل خواهد بود و نزد حضرت علی می روم ) نمی خواهم در این دنیا حتی برای یک لحظه ی دیگر باشم خواهش خواهش خواهش می کنم که به من بگویید چه کنم؟ بدنم همه اش می لرزد و رعشه بدنم را گرفته، به خدا قلبم درد گرفته و بعضی مواقع قلبم نامنظم می زند و درد می کند در این سن. دکتر رفته ام ولی آنها هیچ کاری نمی توانند بکنند من که این همه کار برای خدا کرده ام پس چرا ذره ای آرامش و عشق و امنیت ندارم؟ چه کنم تا به آرامش حقیقی و ابدی و بی نهایت برسم؟ چرا درهای رحمت خدا باز نمی شود؟ آیا این همه عذاب بر من از طرف خداست؟ دیگر اصلا نمی توانم زندگی کنم، برای کنفرانس دادن و سخنرانی کردن و امتحان رانندگی دادن و پای تابلو رفتن و سربازی ترس دارم، در این زندگی پر اضطراب چگونه می توانم زنده بمانم. آقا خواهش می کنم بگویید برای لرزش و رعشه و درد قلبم چه کنم؟ کلا برای رهایی از این حالات و رسیدن به امنیت و عشق به خدا چه کنم؟ آخه من چند سالمه که قلب درد و رعشه داشته باشم یا این لرزش و رعشه و قلب دردم و اضطراب از بین برود و به جایش آرامش ابدی بیاید و یا همین حالا بمیرم و جانم را به خدا دهم و آرامش ابدی پیدا کنم. و آیا آنجا به من محل می گذارند یا نه؟ ورزش می کنم و کتاب های «ادب خیال و قلب» و «آشتی با خدا» و «عالم انسان دینی» را خوانده ام و الان دارم «10 نکته از معرفت نفس» با شرح صوت آن بنا به گفته ی شما را می خوانم. چه کار کنم؟ چرا هم سن و سال های من اینجور نیستند. چند وقت دیگر امتحان رانندگی دارم با لرزشم چه کنم یا بمیرم یا از این اضطراب و ترس رهایی پیدا کنم. خواهش می کنم بیش از چند سطر جوابم را بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دنبال‌کردن مباحث معرفتی و توسلاتی که دارید راه درست را می‌روید، ولی مشکلی که در بدن خود دارید به یک بیماری جسمی، روانی شبیه است که خوب است با یک روان‌پزشک در میان بگذارید و داروهایش را هم مصرف کنید. موفق باشید
10313
متن پرسش
سلام علیکم حالا که سوالات خانوادگی را پاسخگو نیستید لطفا یک مشاور متدین و امین معرفی بفرمایید و ما را از این همه بی کسی و سردر گمی در جامعه ی به ظاهر اسلامی ولی کاملا با مناسبات سکولار نجات دهید. خواهش می کنم.زندگی ام به خاطر اذیت های متعدد خانواده ی شوهرم در حال پاشیدن است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (اخوی حاج حسین راهنمایی لازم را بفرمایید. چه پیشنهادی دارید؟)
10312
متن پرسش
با سلام: گاها با برخی همکاران و دوستان با تفکرات مختلف مباحثی داریم که حقیقتا گاها از توجیه ایشان عاجز هستم و خواهش دارم به سوالات مطروحه شفاف و کاربردی پاسخ فرمایید. 1- گفته شده وقتی حضرت ظهور می کنند با دین و تفکراتی کاملا متفاوت با این دینی که اکنون داریم مواجه می شویم و از کجا معلوم که این تفاوت دین ما با مبانی دینی حضرت، همین خشکه مقدسی هایمان نباشد و ما در برخی مبانی دینی از جمله محرم و نامحرم و نحوه پوشش افراط نکرده باشیم؟ 2- الان نحوه پوشش در اکثریت قاطع شهرهای کشور و جامعه ما به گونه ای است که به عرف تبدیل شده است یعنی بدحجابی برای همه عادی شده و کسی زیاد به جزئیات آن توجه نمی کند و یا به قولی تحریک نمی شود، آیا در این شرایط هم لازم است که مثلا ارتباط خودمون با نامحرم را کنترل کنیم و مخصوصا در مورد نگاه کردن به نامحرم؟ 3- مدتی است که علیرغم اینکه دوست دارم خودم را کنترل کنم و اتفاقا دغدغه مذهبی هم دارم، در مواجهه با برخی زنان و دختران دچار لغزش فکری می شوم بدین شرح که آنها را با همسر خود مقایسه می کنم و خلاصه اینکه دلم درگیر ظواهر می شود، و این در حالی است که به شدت از این وضع در رنج هستم، خواهشا شفاف و روشن بفرمایید دلیل این حالت و راه درمان آن چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- در هرحال ما در زمان غیبت به کمک فقهایی که تنها راه جهت نزدیکی به فرمان خدا را اجتهاد قرار داده‌اند و راه دیگری نیست که بدان متوسل شوند، وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهیم و در حدّ توان خود سعی می‌کنیم جامعه را به دستور فقهای عزیز نزدیک کنیم 3- باید متوجه باشید هر آنچه در بقیه‌ی زنان هست، خداوند در همسر خودتان قرار داده، شیطان است که شما را از کمالات همسرتان غافل نموده. راه مقابله با شیطان، بی‌توجهی به وسوسه‌های اوست تا مأیوس شود. موفق باشید
10310
متن پرسش
سلام استادِ جان! دلمان گرفته بود، یا شاید هم باز شده بود، گفتیم باب هم دلی با استاد دور دست مان بگشاییم که قلب های مریدان به مرید نزدیک است! بهانه ام هم این دل نوشته در وبلاگم شد. استاد آیا شما هم آنچه نوشته ام را در این موسیقی حس می کنید؟ http://imagesofgod.mihanblog.com/post/9
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند آدرسی که دادید باز نشد ولی بنده عموماً از نوشته‌های شما استفاده می‌کنم و روی سؤال‌های جنابعالی حساب خاصی باز می‌کنم. موفق باشید
10309
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا حضرات معصومین علیهم السلام در احادیثشان گاهی بعد از لفظ الله. جل جلاله و تبارک و تعالی استفاده می کردند و گاهی بدون این عبارات بکار می بردند. آیا به مقام بقا و فنایشان مربوط بوده؟ 2. چرا حضرت رسول (ص) فرمودند به اهل زمین رحم کنید تا آن که در آسمان است به شما رحم کند؟ آیا وجود اینگونه مکان مند به نظر نمی رسد و وجود واسع به حجاب نمی رود؟ 3. من گاهی که به مرگ فکر می کنم و اخبار مربوط به مراقبه را متذکر می شوم تصمیم می گیرم که قید رابطه با هر موجودی را اعم از انسان و غیر انسان و آشنا و غیر آشنا را به حد صفر برسانم و فقط به حد وظیفه با محیط و وجود اطرافم مرتبط باشم. و کاربرد زبان را به حد صفر برسانم نظرتان چیست؟ اگر بفرمایید اینگونه انسان از جامعییت می افتد عرض می کنم پس با فاصله گرفتن از حضرت حق و دور شدن از مراقبه و حال بسیار بد شب و قبض شدن چه کنم. در نهایت دیده ام که در جمع بودن باعث سیاهی عجیبی است. هر چند اعتراف می کنم که فاصله از دیگران باعث ناراحتی نفس اماره ام می شود اما در عوض فطرتم به وجد می آید و شب حالم بهتر است. کلا نظرتان در مورد محاورات زبانی روزمره چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید گاهی در معرض تجلی خاصی قرار می‌گیرند و مطابق آن حضرت حق را توصیف می‌کنند و یا فضای سخن آن عزیزان طوری است که شائبه‌ی کم‌حرمتی به حق پیش می‌آید که با توصیف جلال حق آن را جبران می‌کنند 2- در این توصیه بحث ایجاد زمینه جهت تجلی انوار اسم رحمان است که ما با برخورد خوب با مردم در خود ایجاد می‌کنیم 3- در سفر من الخلق الی الحق این کار که انجام می دهید لازم است، ولی در سیری که باید حق را در مظاهر بیابید و با او مأنوس شوید نیاز است که از خلق فاصله نگیرید بلکه در خلق، حق را بیابید که إن‌شاءاللّه با دنبال‌کردن مباحث منازل‌السائرین قدم‌های جامعی برمی‌دارید. موفق باشید
10308
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عزیزم: چند سالی است در شهرستان خودمان در زیر زمین مسجد محل هیاتی را بنا کرده ایم که در ایام عزا مراسم عزاداری برپا می کنیم و سعی مان در این بوده است که به دور از حاشیه ها و مسایلی که اصل عزاداری را به حاشیه می برد پرهیز کنیم. مثلا از تبلیغات زیاد برای جذب حداکثر افراد و شلوغ کردن هیات به هرنحوی، یا زدن اسم و عکس مداح در تبلیغات و شهرت طلبی، اصل کردن سینه زنی، فیلم برداری و صدابرداری و پخش آن و ... در تمام این مدت تلاش ما بر این بوده که اخلاص را سرلوحه کار خود قرار دهیم، مداح هیات تمام تلاش خود را بر این قرار داده که اشعاری را در هیات بخواند که بارمعرفتی داشته و در کنار آن شور خود را نیز داشته باشد و سعی بر این بوده که نظام و انقلاب و پیروی از ولایت فقیه را سرلوحه کار خود قرار دهیم که این موضوعات در سایر هیات های شهرستان خیلی کمتر به چشم می خورد، تمام تلاش مسوولین هیات در حال حاضر عزت هرچه بیشتر انقلاب و نظام و بیان سیره امام و شهدا می باشد. استاد عزیز خوب می دانیم که هرچه راهی پرنتیجه تر باشد شیطان تلاش بیشتری در به حاشیه بردن و منحرف کردن راهیان آن راه را دارد. در هیات ما هستند گاها افرادی که مشکلاتی را هم ایجاد می کنند و با این کار تلاش هیات را به حاشیه هم می برند. عده ای از بزرگان هیات که به شدت مسایل و مباحث حضرتعالی را دنبال می کنند و سالهای قبل حضور پر رنگی در این هیات داشته اند امسال به این نتیجه رسیده اند که کار فرهنگی در هیات جوابگو نیست و این چند سال نتیجه ای در برنداشته و باید به سنت برگردیم و به مساجد رجوع کنیم و عزاداری های سنتی داشته باشیم و حتی موافق تعطیلی هیات می باشند، می خواستم قبل از شروع دهه ی پر از خیر و برکت محرم حسینی علیه السلام از نظرات ارزشمند جنابعالی برای پر بارتر شدن و انجام عمل مناسب بهره مند شویم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید هیئت خوبی است، حداقل باید قدرت بازدارندگی داشته باشد. آری ظرفیت هیئت برای طرح مسائل عمیق فرهنگی نیست و لذا نباید به هیئت بسنده کرد. موفق باشید
10307
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام: جناب طاهرزاده مدتهاست شما را می شناسم از دوره دانشجویی کلاسها را آمده ام بحث ها را کار کرده ام شما هم حقیر را می شناسید اما شرم اجازه معرفی نمی دهد. اوضاعم خراب خراب است. مدتهاست می خواهم دردم را با شما در میان بگذارم اما احساس می کردم ثمری ندارد. آنچه باید بدانم می دانم و حل مشکلم اطلاعات و نصیحت و یادآوری جدیدی نمی خواهد و خودم باید در این جنگ پیروز شوم. اما حالا که در سراشیبی سقوط مدام زمین می خورم و می بازم دیگر چاره ای نمانده جز چنگ زدن به هر چیزی که به ذهن می رسد. شهوت امانم را بریده است. مجرد که بودم دوره دبیرستان و دانشگاه هر وقت شیطان به بادمان می داد چه با اینترنت چه با فیلم و خطورات و امثالهم، وعده می دادیم که ازدواج نجاتمان می دهد. ازدواج کردیم و باز هم گرفتار. هر دو سه ماهی یک بساطی داریم. یک چند وقتی اوضاع خوب است درس و مطالعه و... اما دوباره یک اتفاقی می آفتد مثل عصبانیتی، دعوای ساده ای و من مثل خواب نماها گویی ناخودآگاه خلوتی جور می شود و می روم اینترنت و سرچ نجاست و بعد ... کلافگی و عذاب وجدان و افتضاح روحی و ... چقدر جان بکنی تا توبه کنی و ... اوایل فکر می کردم مشکل از همسرم هست که نمی تواند در فضای خلوتمان سیرابم کند و لذا کلی انتظار و خرده فرمایش بی جا و با جا داشتم تا این نفس لا مذهب آرام بگیرد اما وقتی کلاهم را قاضی کردم دیدم آیا همسر من هر چقدر زور بزند می تواند مثل زنانی که در این نجاستخانه اینترت در این عکس ها و فیلم ها شغلشان این است بشود و ذائقه خراب شده و زیاده خواه من را آباد کند؟ بماند که آن بنده خدا هم خیلی با ما راه آمد اما دیدم گاهی اوقات حتی میل آمیزش سیر است اما باز هم به سمت اینترنت کشیده می شوم. گفتم شاید معنویت پایینم دست نفس را باز می گذارد اما دیدم در معنوی ترین شرایط مثلا فردای عرفه یا بعد کربلا یا ... باز اوضاع به هم می ریزد، بعد کلی گریه و لابه و دعا و مثلا معنویت گفتم شاید عادت کرده ام و این گونه ناخودآگاه به سمت آن کشیده می شوم و لذا قسم خوردم اصلا در تنهایی اینترنت نروم چند وقتی موثر بود ولی باز شکست خوردم بعد اصلا اینترنت را قطع کردیم یک چند ماهی اینترنت نداشتیم خب اوضاع خوب بود اما دوباره به محض به دست آمدن اینترنت در اولین خلوت کار خراب شد. اوایل خیلی عذاب وجدان بود و زود از اینترنت بیرون می آمدم اما الان دیگر گویی قبحش هم ریخته است عذاب وجدانش هم کم شده است با عرض معذرت لذتبخش هم شده است. دیگر از توبه و گریه و حرم و فحش و ناسزای به خودم بعد این ماجرا هم خسته و کلافه شده ام و اعتقاداتم هم به هم ریخته است. نمی دانم چه ایمان مسخره ای داریم که این چنین در بازار فواحش حراج می شود. همسرم هم فهمیده است. ابتدا تهدید به طلاق کرد چند وقتی موثر بود اما ... اعتقاد دارد اعتیاد است، او بود که وادار کرد مشاوره بگیرم. هر چند که گمان نمی کنم چندان با مشورت اتفاقی بیفتد. نمی دانم. گفتم اراده ام ضعیف است آری اما من فکر می کنم مشکلم بزرگتر از این حرف هاست، من الان کلنجارم این است که چرا من از این فضای آلوده متنفر نیستم، حتی آن وقت که متنفر بودم هم باعث نمی شد که به سراغش نروم. اصلا انگار وقتی این حس بالا می زند خیلی هم بدم نمی آید گناه کنم. یادم به شهید بابایی می افتد که می گویند وقتی فضای گناه فراهم می شد ورزش می کرد، می دوید تا راحت شود، ولی آخر باید از افتادن در دام شیطان بدت بیاید تا بخواهی فرار کنی نه مثل منی که انگار با شیطان فعلا رفیق شده ام و خیلی هم از منحرف شدن فرار نمی کنم. من مدتهاست گرفتارم، از دبیرستان یا شاید هم راهنمایی، خانواده مان هم خانواده خیلی با محبت و خوب و عفیفی بوده است، نمی دانم چرا ما اینگونه شدیم. خودم آدمی نبودم که سراغ این مسایل بروم اما گاهی که خودش پیش می آمد تا خرخره غرق می شدیم. البته نه اینکه کلا چنین آدم هوسرانی بوده باشم، در عموم ایام سال یک بچه حزب اللهی دو آتشه با مطالعه بحثهای تشکیلاتی ولایتی ... اما احساس می کنم منافق شده ام. دعا کنید برای نجات این شاگرد بدبختتان. و اگر حرف نجات بخشی هست مثل همیشه دریغ نفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانم چه می‌گویی؛ زمانه زمانه‌ی گناه‌آلودی است و این آخرین تیری است که شیطان آخرالزمان از ترکش خود رها کرده و بعد از مدتی می‌بینی به‌خود آمدی. در این رابطه احساس کردم متنی را که جهت سخنرانی امسال در ماه محرم تهیه کردم برای شما بفرستم حرف‌هایم را آن‌جا زده‌ام. موفق باشید . متن صحبت من این است: باسمه تعالی کربلا و نجات انسان‌ها از زیر خروارها گناه «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ الْمَقَامِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَرِیکَ الْقُرْآنِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ الْخِصَامِ ‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ(زیارت امام حسین در شب عید فطر و قربان) أَشْهَدُ أَنَّکَ التَّالِی لِکِتَابِ اللَّهِ، وَ أَمِینُ اللَّهِ، الدَّاعِی‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»(زیارت مطلقه‌ی امام حسین) 1- کربلا توان این را دارد که در فضای حاکمیت فرهنگ ظلمانی اموی عده‌ای را از دل لشکر عمر سعد بیرون آورد تا معلوم شود ما نیز می‌توانیم از ظلمات فرهنگ مدرنیته به کمک کربلا آزاد شویم حتی اگر در مقابل ما جز شهادت راه دیگری نباشد. کسانی که روزنه‌ای در اعماق ظلمت دیدند و شتابان به سوی آن گریختند و پیش‌مرگِ شهداء شدند، زیرا گریختگان از ظلمت بیشتر قدر نور را می‌دانند. اینان تکلیف را برای دیگران و کار را برای خود روشن کردند. یعنی اگر در اوج ظلمات فقط رشته‌ی باریکی بین تو و حق در میان است، دست بینداز و سر این رشته را بگیر که سعادت تو تنها در چنگ‌زدن به این رشته است، آن‌ها همّت نمودند و اگرچه دیر آمدند ولی چون همتی بلند داشتند از آنان که زودتر آمده بودند عقب نماندند و اگر آخر آمدند به تلافی آن، اول شهید شدند. کربلا یعنی: در شکست پای، بخشد حق پَری هم ز قعر چاه بگشاید دری آن‌هایی که چون نعمان بن عمرو راسبی‌ها آلوده‌اند باید راه خلاصی را از آن آلودگانی بیاموزند که چگونه با آمدن در لشکر امام حسین خود را نجات دادند، این است آن رشته‌ای که راه را به سوی ناپاکان باز نگه داشته. مسعودبن حجاج تمیمی و پسرش در اولین فرصت به امام پیوستند و در زیارت ناحیه می‌گوییم: «السلام علی مسعود بن حجاج و ابنه عبدالرحمن» پیامشان به آن‌هایی که گرفتار عصر و زمانه‌ی نامساعداند و می‌گویند در تنگنای حاکمیت فرهنگ کفر امکان دین‌داری نیست و شهوت و حرص همه‌ی زندگی‌مان را گرفته است، این است که در هر وضع که باشید سخت‌تر از وضع ما نیست ولی چون به جستجوی راه بودیم و به وضع خود رضایت ندادیم خداوند برای ما راهی در لباس دشمن به سوی کوی شهیدان گشود. خداوند خدایی کرد و ما را از صف دشمن بیرون آورد. ضرغامة بن مالک تغلبی از شیعیان کوفه بود با عمر سعد از کوفه بیرون آمد ولی در کربلا به امام حسین پیوست. گویا لباس دشمن را عاریت کرده بود که به وسیله‌ی آن به دوست برسد. بعد از نماز ظهرِ عاشورا جلو دیدگان امام مبارزه کرد تا شهید شد. در زیارت ناحیه می‌گوییم: «السلام علی ضرغامة بن مالک» سخن ضرغامه به ما آن است: «آن‌کس که نیفتد اندک است، و پدر ما ابوالبشر پس از سقوط برخاست تا به فرزندان خود بگوید: با سقوط و افتادن، از کار باز نایستید، تا نبض شما می‌زند، دوستی فضیلت‌ها را در دل نگه دارید و با افتان و خیزان به سوی فضائل انسانی برگردید. شیر آن نیست که حمله‌های سخت دارد، شیر آن است که پس از سقوط‌ها برخیزد، زیرا از رسول خدا شنیده بودند: «ایُّهَا النّاس اِنَّهُ قَدْ قُذِفَ فِی قَلبی اَنَّ مَن کانَ عَلی حرامٍ فَرَغِبَ عَنهُ ابْتِغاءَ ما عِنداللّهِ غُفِرَ لَهُ ذَنْبُه»(بحار، ج 20، ص 126) ای مردم در قلب من نهاده‌اند که هرکس بر اعمال حرامی بوده و به امید آنچه نزد خداوند است از آن حرام منصرف شود گناه او بخشیده می‌شود. و این راهی است که امام حسین در مقابل سپاهیان عمر سعد گشود. جوین بن مالک تیمی چون آن خباثت را در جبهه‌ی امویان دید که همه‌ی راه‌های آزادگی را بر امام حسین بسته‌اند، شبانه با دوستان خود به طرف امام حسین آمد و در اولین حمله در صبح عاشورا شهید شد تا معلوم شود اگر کسی با دشمنان اسلام فرسنگ‌ها همراه بود و تنها یک قدم تا انتهای راه مانده، اگر در آخرین قدم نیز برگردد می‌تواند در صعود به اشخاص درجه‌ی اول برسید و همراه حبیب بن مظاهرها شهید شود. در زیارت ناحیه می‌گویی: «السلام علی جوین ابن مالک التمیمی»، زیرا در همراهی با سفلگان هر قدم که برداری جذبه افزون می‌گردد و جرأت برگشت را به‌کلّی از انسان می‌گیرد. پس تو نیز هنگامی که سقوط از حدّ گذشت، به کناری برو و در کار خود بیندیش و به آخرین منزلی که در این راه می‌رسی فکر کن و این شهیدان را از نظر دور مدار تا معلوم شود جای ناامیدی نیست، در آخرین درجه‌ی سقوط می‌توانی خود را دریابی. این شهیدان به ما می‌گویند: وقتی امام حسین مدّ نظرها باشد و تاریخِ دفاع از انقلاب اسلامی ظهور کند، با یک حرکت معقولانه می‌توان از زیر خروارها گناه به‌در آمد و در هیچ حالی نباید از دست‌یابی به اهداف مقدس مأیوس شد حتی اگر در لشکر یزید باشی. قاسم بن حبیب ازدی با عمر سعد به کربلا آمد و در اولین فرصت(در ایام مهادنه) به سوی امام حسین رفت، و در روز عاشورا پیش روی امام حسین با لشکر کفر نبرد کرد و در حمله‌ی اولی شهید شد. اینان ستارگانی‌اند که از پشت ابر سیاهِ نظامِ اموی در آمدند و همچون سپیده‌ای در شب تاریک درخشیدند تا نشان دهند در آن سپاه چنین انسان‌هایی نیز بودند که اگر در ابتدا با امام حسین نبودند ولی نمی‌توانستند هم‌نَفَس با یزیدیان باشند، حسین که جلو افتادند در اولین فرصت به او می‌پیوندند. یعنی هیچ وقت امید هدایت دیگران را از دست مده. پس «السلام علی قاسم بن حبیب الازدی» که راه‌گشای امروز ما نیز هست. حارث بن امْرء القیس کندی: وقتی شرط‌های بین امام و عمر سعد از طرف ابن زیاد قبول نشد به جانب امام روانه گشت تا نگذارد دانه‌ی ایمانش در کشتزار امویان بپوسد و به ثمر ننشیند، با شهادت خود آن دانه را آبیاری کرد تا در ابدیت خود با محصولِ ملاقات با حق روبه‌رو شود. زیرا رسول خدا فرمودند: «إِنَّکُمْ قَدْ أَصْبَحْتُمْ بِمَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْحَقِّ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ فِیهِ مِنْ‏ أَحَدٍ إِلَّا مَا ابْتَغَى‏ بِهِ وَجْهَه»‏(بحار الأنوار ج‏19، ص: 333) شما اى مسلمانان در منزلگاه حقّى فرود آمده‏اید که خداوند این حق را از احدى نمى‏پذیرد مگر اینکه هدفش فقط خدا باشد عبداللّه بن بُشر خثعمی با لشکر عمر سعد به کربلا وارد شدد و در اولین فرصت به امام پیوست و در پیش روی امام با لشکر کفر نبرد کرد و در پیش از ظهر عاشورا شهید شد. در آن شرایط دلهره و تصمیم، از گردنه‌ای سخت عبور کرد و در تقابلِ حق و باطل جبهه‌ی حق را انتخاب نمود و تَه سفره‌های دنیا را برای واماندگانِ در راه گذاشت و با همّتی بلند پرواز کرد. گفت: پند مردان به گوش دل بشنو ره چنین است مرد باش و برو مرغ را پَری می‌برد تا آشیان پَرّ مردان، همّت است این را بدان اینان از سرزمین کربلا به ما می‌گویند: ای زائران و عزاداران حسین، ما در این کوی خفته‌ایم تا در راستای حضور در محضر حق، وفاداری به خاندان رسول خدا و قرآن فراموش نشود. در پیشگاه حقیقت تفاوت نمی‌کند که در کربلا باشی یا در راه آن. اگر انسان همچون میوه، رسید و نواقص خود را جبران شده دید، استقبال از مرگ برای او طبیعی است و راز این‌که اهل‌البیت هیچ‌وقت از مرگ نهراسیدند همین نکته است و دائماً به دشمن خود می‌گفتند: ما را از مرگ می‌ترسانی؟ و اصحاب کربلا توانستند با رجوع به امام حسین و راه او آنچنان جبران نقائص کنند که دیگر همچون مولایشان از مرگ هراسی نداشتند، زیرا تا دیوار خانه‌ی محبوب جلو آمده بودند. کربلا این‌گونه انسان‌ها را از زیر خروارها گناه نجات می‌دهد. از آن‌جایی که نفس امّاره را باید کشت و با نظر مبارک اولیاء الهی به‌خصوص حضرت سیدالشهداء این کار ممکن است، باید به طریقی نظر مبارک حضرت را جلب کرد تا ما مالک نفس خود شویم و راه عبودیت پیش گیریم و اشک بر اباعبداللّه وقتی با نظر به مقام حضرت باشد، کارها خواهد کرد. او «عَبْرَةَ کُلِ‏ مُؤْمِن‏» است و همه‌ی انبیاء در غم حضرت سیدالشهداء شریک‌اند و با حضرت یک نوع وحدت دارند. این وظیفه همه‌ی مؤمنان است که نسبتی با وارث همه‌ی انبیاء و اولیاء برقرار کنند و اشک برای آن حضرت آن نسبت را شکل می‌دهد و ما را در زیر سایه‌ی انسان‌های معصوم قرار می‌دهد و به اندازه‌ی صلاحیت وجودی خودمان ما را به خودشان نزدیک می‌کنند و ما را از زیر خروارها گناه نجات می‌بخشد. والسلام
10306
متن پرسش
سلام: من 23 سالمه اهل قم در یک خانواده نسبتا معمولی به دنیا اومدم مدتی دارم کتاب آشتی با خدا رو میخونم، در کنار کتابهای دیگه ای که دارم مطالعه می کنم الان احساس بدی دارم، احساس پوچی واقعا احساس می کنم خیلی خالی هستم، همه ی زندگیم فکر و تمرکز روی تعلقات دنیاییم بوده، پول، رفاهیات، آدمی که عاشقانه دوستم داشته باشه، جلب توجه دیگران و... اینها حجابهای زخیمی بین من و پروردگارم کشید. اینقدر خواستم زخیم باشه که حتی روزنه ی کوچکی از این نور به درونم نتابه حالا که همه ی وجودمو سیاهی گرفته دنبال نور می گردم و پاره کردن این پرده ها از وجودم و پیدا کردن اون نور مطلق برام آرزو شده، یه آرزویی که می ترسم بهش نرسم. زندگی بیهوده داشتن سخته و سخت تر از اون اینکه حس کنی دیگه راه نجاتی برای خودت باقی نذاشتی. نمیدونم چرا اینطور وجودمو نابود کردم دنبال چی بودم؟ حالا من گمراه میخوام این راهی رو که رفتم برگردم اما خیلی طولانیه آیا میتونم از نو شروع کنم؟ معنی اخلاص با خدا چیه؟ وجودم تاریک شده، اون نوری که منتظرشم کجاست؟ من خودم همه ی پرده هارو کشیدم تا نوری بهم نتابه، ولی گم شدم تو این سیاهی، به کجا دارم میرم نمیدونم. هر چی در مقابلم می بینم تاریکیه. نماز که میخونم هیچ لذتی نمی برم، از خودم بدم میاد که اینقدر وقیحانه در مقابل پروردگارم می ایستم ولی هیچ توجهی بهش ندارم اون میفهمه ولی به روم نمیاره بجایی که مچمو بگیره دستمو می گیره و این لطف اونو که اینقدر منو از خودم متنفر میکنه. چکار کنم چطوری بهش وصل بشم باهاش آشتی کنم؟ دلم می خواد با اون باشم تا از همه دنیا آزاد بشم. کمکم کنید لطفا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه‌اید که حضرت حق از ما دور نیست ما هر اندازه در جدّی‌نگرفتن غیر خدا موفق شویم به همان اندازه به خدا نزدیک می‌شویم، پس باید آرام آرام متوجه شد که همه‌ی کمالات و همه‌ی برکات در زیر سایه‌ی حضرت حق محقق می‌شود. سعی کنید در معارف الهی جلو بروید تا سؤالاتتان یک‌یکی جواب داده شود. مباحث معرفت نفس شروع خوبی است. موفق باشید
10303
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در سایت انتشارات المیزان ذکر شده بود (در بخش یادداشت ویژه، تحت عنوان: روز مباهله روز بنیان گزاری تمدن اسلامی) که مباهله مختص نبی مکرم (ص) و اهلبیت معصومشان می باشد. حال گفته می شود که مرحوم آیت الله بهجت تایید کرده اند که در زمانه ما مباهله توسط افراد حاضر (بسته به درجه ایمانشان) امکانپذیر خواهد بود. و نیز خبری منتشر شد که در سال گذشته جناب آقای رائفی پور با اهل سنت کردستان به مباهله پرداختند (شرح این موضوع از زبان خود آقای رائفی پور از شبکه ماهواره ای ولایت – که تحت سرپرستی آیت الله مکارم قرار دارد - پخش گردید) لطفا تضاد بین این دو موضوع را بیان کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید وقتی بنا شد مباهله‌ای بین اسلام و مسیحیت انجام گیرد و مسیحیت نپذیرفت دیگر حقانیت اسلام به عنوان یک تمدن قدسی وارد تاریخ شد و در ذیل چنین فرهنگی در صورتی که شرایط فراهم باشد هر روز ما حاضر به مباهله هستیم. موفق باشید
10302
متن پرسش
سلام علیکم: حدیث قدسی زیر از چه منبعی استناد می شود؟ بنده هر چه گشتم نیافتم. «من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقه و من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته» (خداوند فرمود): هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد و هر که مرا بیابد، مرا می شناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد، عاشقم می شود و هر که عاشقم بشود، عاشقش می شوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را می کشم و هر کس را بکشم، دیه او به گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد، من خودم دیه او هستم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در متون عرفانی مثل تفسیر «تُستَری» و یا کتاب «حالة اهل الحقیقة مع اللّه تعالی» از احمدبن علی الرفاعی آمده که خداوند به حضرت داود چنین گفته و یا ابودردا می‌گوید: سخنی به همین مضمون را از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شنیده. موفق باشید
10301
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: استاد شما در پاسخ به سوال 9763 بیان نمودید که برخی از دختران تقدیرشان ازدواج نیست یا روحیه‌ی ازدواج‌ کردن را ندارند، منظور از تقدیر در این باره چیست؟ اگر دختری به دلایل موجه و عقلی یا به قول خودتان به خاطر عدم روحیه‌ی ازدواج به خواستگاران جواب منفی بدهد نشان از تقدیر وی دارد؟ به طور خلاصه استاد از کجا باید فهمید که تقدیر دختری ازدواج نیست با وجود این‌که دختران با سن بالا در جامعه وجود دارند که علی‌رغم میل درونی به ازدواج، دیگر امکان آن به آسانی برای آنان فراهم نمی‌باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که آنچه رزق انسان است برای انسان پیش می‌آید و نباید نسبت به آن حرص به خرج داد و در همین رابطه افراد باید نسبت به ازدواج کار را به خدا بسپارند و حرص و جوش نداشته باشند و در حدّ معقول اقدام بکنند، ولی راضی به تقدیری باشند که خداوند برای آن‌ها شکل می‌دهد تا از این طریق به سعادت حقیقی برسند. موفق باشید
10300
متن پرسش
با سلام: نظرتان در مورد کتاب «صهبای حج» آیت الله جوادی چیست؟ می تواند قبل از سفر حج به درکمان کمک کند؟ موسسه نور القران کلاسهایی برگزار می کند مانند شیعه شناسی و شرح «جامعه السعادات» شرکت در این کلاسها را به شاگردانتان توصیه می فرمایید؟ با تشکر، محتاج دعای خیر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «صهبای حج» کتاب بسیار ارزشمندی است و خیلی خوب است قبل از رفتن به حج خوانده شود. در جریان کلاس‌هایی که می‌فرمایید نیستم ولی شیعه‌شناسی و آشنایی با کتاب ارزشمند «جامع‌السعادات» بسیار خوب است. موفق باشید
نمایش چاپی