متن پرسش
سلام استاد عزیز:
گاها که امام خمینی رحمت لله علیه یا علمای دیگر را می خواهم به عنوان الگو و یک زندگی مطلوب انتخاب کنم دچار یک نوع بی میلی می شوم چرا که در زندگی این بزرگان وارد شده مثلا 18 ساعت مطالعه داشتند و یا مثلا یک دقیقه هم حتی سر سفره از کتاب یا قرآن استفاده می کردند که وقت هدر نرود و یا... با این وضعیت کی برای خانواده وقت می گذاشتند کی با همسر صحبت می کردند؟ کی به تربیت فرزند صحبت با فرزند گوش کردن حرف آنها کی با دوستان بودند کی به کوه و دشت و استفاده از آیات آفاقی و....؟ آیا انسان اگر بخواهد به مقامات این بزرگان برسد در آخرت باید حتما مانند ایشان این قدر مطالعه و ... باشد؟
2- اگر دانشجویی که حالا طلبه شده و بالتبع با سن26 سال هنوز پایه دوم است اگر بخواهد به نهایت کمالی که می تواند برسد، برسد چقدر باید به تفریح حلال چقدر زمان برای همسر بگذارد؟ آیا می شود که فردی روزانه 4 ساعت از 24 ساعت برای همسر قرار دهد و به نهایت کمال برسد؟
اگر آری آیا و چرا بزرگان این طور بودند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یکی از مشکلاتی که در سیرهنویسیها میبینیم همین است که وجهی از شخصیت افراد بزرگ را برجسته میکنند و بزرگی آنها را که به جهت تعادل در امور انسانی بوده متذکر نمیشوند.! فکر میکنم به همین جهت رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در آن روایت مشهور میفرمایند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة» براى من پسنديده شده از دنيا سه چيز: زنان، و بوى خوش، و نور چشم من در نماز است. تا برای بشریت معلوم کنند اسوهی شما، انسانِ متعادلی است و در همین رابطه مولوی در وصف رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» میگوید: «نه بشر بودی و نه خسته ز خاک/ ای بشیر ما، بشر بودی و پاک». 2- وقتی انسان در مسیر صحیح قرار گرفت 26 سال که سهل است، اگر 90 ساله هم باشد افقی از نورانیت را در مقابل خود مییابد که همهی هستی او را تشکیل میدهد. موفق باشید