بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بنظر حضرتعالی می تواند گفت در آیه ۱۲۳ طه، مراد از «اهبِطا» امر به هبوط حضرت آدم و حوا سلام الله علیهما باشد و در آیه ۳۶ سوره بقره، مراد از «اهبِطُوا» حضرت آدم و حوا سلام الله علیهما و ابلیس لعنت الله علیه باشد؟ یا می شود گفت مراد از «اهبطوا» تمام انسان هایی که در روز الست قالوا بلی گفته اند باشد کما اینکه حضرتعالی به نقل از آیت الله جوادی حفظه الله تعالی فرمودید: نزدیکی به شجره ممنوعه از مقام آدمیت سر زد نه آدم علیه السلام و الا معنی نداشت که با نزدیک شدن آن حضرت، همه ما هبوط کنیم. با تشکر از شما استاد عزیز بابت حوصله و وقتی که برای ما می گذارید، خداوند با اولیایش محشورتان بفرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر همین‌طور می‌آید زیرا بالاخره شیطان هم در آن بهشت بود و از جهتی «اهبطوا» شامل او هم شد. موفق باشید

24569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. بنده سوال ۴۵۵۷ را که درباره آشنایی با مدل توسعه غربی بود از شما پرسیدم و شما در جواب فرمودید: «کافی است به اندیشه‌های فیلسوفان غربی از دکارت و کانت و هگل رجوع فرمایید به‌خصوص به بیکن، که محور اندیشه‌ی آن‌ها بهره‌برداریِ هرچه بیشتر از دنیاست. و اینان جایگاه قدسی برای دنیا قائل نیستند تا نسبتی خاص با آن برقرار کند بلکه بهره‌برداری از آن را به هر شکلی برای خود مجاز می‌دانند و این عین توسعه‌ای است که غرب دنبال می‌کند.» حالا لطف کنید و نام چند کتاب موثق از خود این متفکران یا کتابهای معتبری که دربارشون نوشتن برام معرفی کنید. البته اگه کتاب هایی باشه که جملات این اشخاص رو مستقیما نوشته باشه خیلی بهتره تا اینکه نویسنده برام عقایدشون رو شرح بده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مفصل و طولانی است. پیشنهاد می‌کنم از «تاریخ فلسفه» کاپلستون شروع کنید. موفق باشید

32698

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با عرض خسته نباشید به استاد گرامی. بسیار از سمت افراد مختلف مطرح می شود که چرا در این زمانه بدنیا آمدم و یا چرا در این خانواده بدنیا آمدم؟ آیا ما در عالم ذر انتخابی در این موضوع داریم یا اجبار است؟ به نظر می رسد با توجه به عدل الهی باید اختیاری در این موضوع داشته باشیم که زمانه ای که بدنیا می آیم و یا در انتخاب پدر و مادر خود مختار باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و بحث این موضوع به طور مفصل در موضوع «اعیان ثابته» که از طریق عرفا مطرح شده، به میان آمده. آری! خداوند انتخاب‌های ما را جواب می‌دهد. در این مورد خوب است به یادداشت زیر که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/special- post/498?mark=%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1 موفق باشید

31907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جسارتا حقیر که آن شعر( به خاطر برخی تعابیرش برای بی صبران نسبت به دولت جناب رییسی) را چندان نپسندیدم ادبیات نسبت به مخالفین بهتر نیست شایسته تر باشد تا موجب نشود از ما رمیده شوند بالاخره آنها نیز تا حدودی حق دارند چند ماه پیش در سوالات مینوشتم ده روز گذشت حال استاد گرانقدر باید بنویسم صد روز گذشت و روزی نیز شاید خواهم نوشت 1460 روز و ای بسا 2920 روز گذشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شد بحث در جهت‌گیری دولت آقای رئیسی است که آن جهت‌گیری در راستای اهداف انقلاب می‌باشد و این ذاتیِ انقلاب اسلامی است که دیر یا زود، خود را می‌یافت در مقابل دولت‌هایی که در راستای تحقق ژاپن اسلامی و یا بگو کره جنوبی بودند، وگرنه هرگز ضعف‌هایی که هست و پیش خواهد آمد؛ مورد تأیید نیست. به نظر بنده خوب است که سری به «یادداشت روز» امروز کیهان تحت عنوان «امیدها و الزاماتِ اصلاحات اقتصادی هوشمند» بزنید. موفق باشید

31763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به سوال قبل اثر حسان بن ثابت اینقدر که من دیدم نظم محسوب می‌شود نه شعر، شعر کلام خیال انگیز است به اثر توجه کنیم کاملا جملات را فقط در قالب وزن ریخته اند ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اکرم بالنبی منادیا یقول فمن مولاکم و ولیکم فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا و لن تجدن منا لک الیوم عاصیا فقال له: قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له أتباع صدق موالیا هناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادى علیا معادیا اما حضرت فکر نکنم گفته باشند حضرت جبرئیل کمک کرده است بلکه فرمودند «لا تزال یا حسّان مؤیّداً بروح القُدس ما نصرتَنا بلسانک» گویا دعاییست برای آینده ی ایشان بنابرین شعر ممدوح اسلام را تشریح فرمایید. اگر این نظم بالا مطلوبست جایگاه سخن ارسطو چیست که شعر را گویا کلام مخیل می‌دانند همچنین بحث هنر برای هنر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مخیل‌بودن شعر بحثی نیست، بحث در خیالی است که متعالی است یا خیالی که منجر به اشعاری می‌شود که قرآن در وصف شاعران آن اشعار می‌فرماید: «وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» و شاعران را گمراهان پيروى مى‌كنند. و این غیر از آن است که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةً ؛ برخى از شعرها حكمت است. آری! «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست» .

با توجه به فرمایش رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌توان فهمید امکان آن‌که شاعر در تأیید الهی شعر بسراید، هست. موفق باشید

31682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب، سوالی داشتم خدمتتان آیا استاد شرحی بر دعای کمیل دارند؟ یا تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، متأسفانه چنین توفیقی پیش نیامده. موفق باشید

31584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: ببخشید استاد در بخشی از کتاب زن می‌فرمایید؛ « بشر همواره سه نوع «بودن» داشته كه عبارت است از «معنايِ بودن»، «حقيقتِ بودن» و «شكل و سرايِ بودن»، كه اگر اين سه بودن برايش درست حاصل شود، ديگر خود را بي خانمان و بي وطن احساس نمي كند.» خواستم بپرسم مراد از هرکدام از این سه نوع بودن دقیقا چی هست؟! مرزشون رو دقیق نمیتونم تفکیک کنم. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه فهم این مطالب، خوب است که مباحث معرفت نفس و «برهان صدیقین» را دنبال فرمایید. موفق باشید

31389
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر اوقات با اینکه سعی دارم حرام و حلال رو رعایت کنم ولی معمولا مراقبه ی خوبی ندارم، یعنی بیشتر وقتا کلا حواسم به حرکات و سکناتم نیست و در حال خوف و خشیت از خدا نیستم و ... بدی قضیه اینه که حتی عزم محکمی نمی‌کنم، هی با خودم میگم باید ازین به بعد مراقبه کنم ولی به عزم جدی تبدیل نمیشه، شما چه پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در مباحث «معرفت نفس» وارد شوید تا با روبه‌روشدن با نورانیتِ جان‌تان، نقش مکدّر کردنِ گناهان را که جان انسان را از درک حقیقت محروم می‌کند، احساس نمایید. موفق باشید

 

31031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی وقت بخیر: سوالی که برای من پیش آمده اینست که چرا حکومت جمهوری اسلامی و رهبری در موردی که تخصص ندارد و معیشت و زندگی مردم به آن وابسته است دخالت کند. چرا برای مثال در مورد دولت، وزارت خارجه که وجه بین المللی نظام است و وزارت اطلاعات رو رسما و قانونا به رهبری نمی دهند، و در بقیه موارد مردم را آزاد بگزارند خودشان برای انتخاب، نظارت بر مدیران جامعه تصمیم بگیرند. لابد می بینید که به چه کارهایی روی آورده اند و وضعیت به چه صورت در آمده است. برادر من، شما که در امور اقتصادی تخصص نداری مگر مجبور هستی بار گناه دیگران را به دوش بکشی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه مدیریت کلان با نظر به قواعد و سنت‌های کلی که ناموس فرهنگی یک جامعه است اداره می‌شود و در امور جزئی معاونین و کارشناسان هستند که مطابق رینگی که مدیر کلی شکل می‌دهد عمل می‌کنند و ولایت فقیه آن نحوه نگاه کلی است که نظام اسلامی بناست بر اساس آن نگاه کلی حضور تاریخی خود را در امروز و آینده معنا کند و طبیعی است که در امور جزئی بقیه‌ی صاحبان مناصب کار خود را باید به نحو صحیح انجام دهند که متأسفانه در این موارد ما هنوز به آن‌چه که باید برسیم نرسیده‌ایم. موفق باشید

29883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار و مهربان: پیرامون پاسخ سوال قبلیم در مورد قوه خیال و وهم با عرض معذرت قانع نشدم۔ حتماً عیب در جمله بندی سوالم بوده۔ حضرت استاد، سوال بنده بر اساس جمله ای از شیخ اکبر بوده که فرموده اند وهم سلطان اعظم است۔ از این لحاظ کارکرد قوه خیال باید کلی باشد اما چون قوه وهم صورت گری های خیالی رو معنی و مفهوم می‌دهد کار اصلی بر عهده آنست۔ اگر تحت سیطره عقل نورانی فعال بوده باشد که نور علی نور اما اگر طغیان نماید انسان رو بسوی ورطه تخیل و توهم سوق داده راهزن می‌شود۔ بفرمایید آیا این برداشت بنده درست است یا اشتباه کرده ام۔ سوال دیگری در مورد قوس نزولی هست که می‌خواهم علاحده مطرح نمایم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در افق توحیدی نظر شود، قوه‌ی واهمه صورت‌های معقول هستند که در موطن خیال تجلی می‌کنند ولی اگر افق دنیا مدّ نظر باشد قوه‌ی واهمه صورت‌های توهمیِ عالم محسوسات را می‌سازد که غیر واقعی هستند. موفق باشید

29696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: بنده با کتب شما و استاد آیت الله شجاعی رحمة الله علیه آشنایی دارم لیکن در وجودم سالهاست که جمع رذائل اخلاقی و بار گناهان باعث شده هیچ عنایتی از طرف حضرت حق نمی بینم، بر اساس روایت مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُون‏، خود را مورد لعنت الهی می دانم، از آنجا که نیاز به ارتباط شخصی اهل دل را برای پاسخ به رفع بعضی آثار گناهان که شاید قابل جبران نباشند در خود بسیار شدید می بینم چه بسا اگر نیابم خود را در هلاکت قطعی می بینم لذا بنده شما را بهترین وسیله برای رسیدن به چنین شخصی یافتم، از شما عاجزانه خواهشمندم اگر چنین فردی را در ارتباط با حل مشکل بنده می شناسید معرفی بفرمایید بلکه امید نجاتی در خود بیابم ان شاء الله امیدوارم در سایه بیکران رحمت منجی عالم مستدام باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی مدّ نظر ندارم مگر علمای جلیل‌القدری که عموماً مشغول درس و بحث خود هستند. با شهدا مسئله‌تان را حل کنید، بالاخره به ما وعده داده‌اند «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل‌عمران/170) آن‌ها راه‌های حقیقی را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

29433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطفا به سؤال شماره ۲۹۴۰۸ که بنده راجع به فرج شخصی کرده بودم جواب را عنایت فرمایید. ممنون خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی:سلام علیکم: پاسخ به ایمیل شخصی تان ارسال شد. موفق باشید.

28717

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تشکر از اینکه برای پاسخ به سوالات وقت می‌گذارید. نظرتان در مورد آزمایشات غربالگری که در دوران بارداری انجام می‌شود چیست؟ آیا آن‌را یک تکنولوژی برای جلوگیری از تولد کودکان ناسالم می‌دانید؟ ظاهرا همه مراجع و حتی مقام رهبری هم موافقند؟ لطف بفرمایید جوابتان را در کانال بفرستید ایمیل گوشی خراب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. عده‌ای از اهل علم و دارای تخصص لازم نسبت به این امر بدبین هستند آن‌هم از زوایای مختلف. در تجربه هم بعضاً پیش آمده که خطاهای روشنی داشته‌اند. به نظر می‌آید نمی‌توان به این روش چندان اعتماد داشت. موفق باشید

28271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: متوکل بن هارون در مقدمه صحیفه سجادیه، روایتی نقل کرده که حضرت صادق (علیه الصلاه و السلام) می‌فرمایند قیامی که قبل از قیام قائم ما باشد، ثمره اش ابتلاء و شدت است. آیا تمام قیامهای پیش از ظهور من جمله اصلی ترین آنها یعنی انقلاب اسلامی هم مشمول همین بحث و قاعده هستند یا منظور چیز دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان در تفسیر روایت فوق می‌فرمایند اگر به عنوان مهدی امت قیام کند، به آن مشکلات گرفتار می‌شود. پس شامل هر قیامی نمی‌گردد. موفق باشید

28266
متن پرسش
سلام استاد: آیا پس قیامت کسی که جهنمی شده است می‌تواند پس از کشیدن عذاب و با توجه به شفاعت می‌تواند تغییر وضعیت بدهد و وارد بهشت شود؟ اساسا تغییر در عالم آخرت برای روح انسان وجود دارد؟ یعنی ارتقا پیدا کند و گناهانش بخشیده شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، انسان‌ها با ملکات و نیّت‌هایی که از قبل کرده‌اند، روبه‌رو می‌شوند. در آن‌جا تکامل به معنای اراده‌ای جدید معنا ندارد، تنها رفعِ حجاب در میان است از آن جهت که آن‌چه به دنبال آن بودند و موانع دنیایی مانع رسیدن به آن‌ها می‌شده، رفع گردد. موفق باشید

27792

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر: طاعات و عبادات قبول حق. در رابطه با نکته نهم در مباحث ده نکته از معرفت نفس سوالی داشتم. در قسمتی از کتاب خویشتن پنهان فرموده اید که: اگر وجود علمی نازل بشود به صورت همین بدن مادی ظاهر می شود و اگر صعود کند به موجودی مجرد تبدیل می شود چون آنجا کثرت نیست و هر اندازه بالا بروید وحدت شدید تر می شود. که از قرآن هم مثال حضرت عیسی (ع) رو آوردید نساء آیه ۱۵۸. حال سوالی که برای این حقیر پیش اومده اینه که وقتی حضرت از مرتبه مادون به مرتبه مافوق وجود سوق پیدا می کنند، چه اتفاقی برای بدن عنصری رخ می دهد و یا در مثالی دیگر چنانچه حضرت صاحب الزمان (عج) بخواهند در موطنی ظهور کنند (مثل ملاقات هایی که با برخی از یارانشان داشتند) باید برای خود بدنی انشاء کنند. سپس بعد از اینکه ملاقات صورت گرفت و حضرت غایب شدند. چه اتقافی برای بدن عنصری رخ می دهد. عذر بنده رو بپذیرید من یکم کند ذهن هستم شاید اونجور که باید مطلب برام جا نیافتاده التماس دعا یاحق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در «برهان صدیقین» روشن می‌شود از آن جهت که «وجود» تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هرچه شدت یابد، از محدودیت‌های مادی کاسته می‌شود در عین آن‌که بدن، همان بدن است. موفق باشید

27498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ابوتراب: سلام علیکم استاد طاهر زاده: می خواستم سوره نجم آیه ۵۸ رو ختم بگیریم برای رویای صادقانه ممنون میشم راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

27360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: گناهان گذشتم خیلی اذیتم میکنن تاجایی که وقتی می بینم رشدی نمی کنم بنا را براین می گذارم که شاید بخاطر آن گناهان باشد تا جایی که وقتی دارم با خدا صحبت می کنم یا عبادتی انحام میدم آن گناهان جلوی چشمم می آیند و حالم را بدتر می کند، در حالی که در صوت شرح مناجات شعبانیه شما شنیدم که گفتین وقتی توبه کردین یعنی بخشیده شدین. چیکار کنم؟!چجوری میتونم دیگه به گذشتم فکر نکنم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بدانید یاد گناهانی که توبه کرده‌اید را، در محضر خدا باز به یاد آورید، جفا به حضرتِ توّاب رحیم است؛ آرام‌آرام از این حالت عبور می‌کنید. موفق باشید

27185
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید آیا شیطان عاملی بیرون از نفس انسان است یا یک نیروی درونی است که از نفسِ خود انسان ظهور می کند؟ (منظورم موجودی غیر از آن ابلیسی است که نافرمانی خدا را کرد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان، همان ابلیس است که «کان من الجنّ» و به عنوان یک واقعیت خارجی، بنای دشمنی با انسان را دارد و از نقطه‌ضعف‌های ما که حاکی از عدم خلوص است؛ توهّماتِ ما را تحریک می‌کند تا ما را هلاک نماید. چاره‌ی کار، رجوع به واقعیات است که آن تنها با نگاه توحیدی به امور محقق می‌شود. موفق باشید

26779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند با وجود اینکه می تواند برای ثبات قلب و قدم نبی اکرم و مسلمین، داستان ها و امثال متفاوت و متنوع و حتی اسطوره ای استفاده کند از قصص و زندگی انبیاء بعنوان اتفاقات حقیقی و واقعی استفاده می کند و خطاب به پیامبر می رسد هدف بیان این امثال و قصص «ما نثبت به فوادک» هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با طرح واقعیات عالم، ظرفیت حال و گذشته‌ی بشر جهت درست‌فهمیدن آینده‌اش روشن می‌شود. موفق باشید

26682
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: مثالی در کتاب ده نکته از معرفت نفس را به شکل زیر نوشتم آیا درست نوشتم؟ با تشکر فراوان. مثال: از دور سگی را دیدم و از ترس قلبم لرزید و می خواستم پا به فرار بگذارم اما انگار چیزی به من الهام شد که نترس و فرار نکن، خودم را کنترل کردم و بر وسوسه غلبه کردم با دقت دیدم و مطمئن شدم آن سگ نیست بلکه سنگ بزرگی است شبیه به سگ و خیال می کردم آن سگ هست و بدین ترتیب قلبم آرام شد. در تمام این حالات که دیدم، ترسیدم، خیال کردم و نیز به من الهام و وسوسه می شد خودم بودم یعنی یک نفس که همه اش یک جا بود. یعنی عقل و خیال و قلب یکجا بود. یعنی نفس عزم می کرد به عقل یا قلب یا خیال میدان می داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

26645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا برداشتی که در زیر نوشتم درست است؟ در قرآن راه رهایی از مشکلات و تشخیص راه صحیح از نادرست را میزان هوش و عقل بیان نکرده بلکه میزان را تقوا بیان فرموده چه بسیار افراد باهوش و علی الظاهر زرنگ که به راه نیامده بلکه سد راه دیگران نیز شده اند. با تقوا تشخیص طریق باطل از حق یا به‌عبارتی راه پاکی از ناپاکی داده می شود و یا به‌عبارتی با تقوا به باطن درست هر امری پی می بریم. اما ممکن است که سوال شود مسائلی که ربطی به پاکی و ناپاکی ندارد مثل حل یک مسئله ریاضی چگونه با تقوا حل می گردد در جواب باید گفت اینجا هست که اسباب الهی از جایی که فکرش را نمی کنی بر سر راه قرار می گیرند و شخص را در حل مشکل کمک می کنند. فرضا یک متخصص کشاورزی در فرآیند ساخت یک نهاده کشاورزی مثل کود شیمیایی باید یک مسئله ریاضی را حل کند هزاری هم با تقوا باشد مسئله ریاضی را نمی تواند خودش به تنهای حل کند اما هر چیزی راه خود را دارد خداوند از طریق اسباب اش راهی را برای او فراهم می کند تا به حل مسئله دست یابد فرضا از طریق یه دوست ریاضی دان مسئله ریاضی حل می گردد تا فرآیند ساخت کود تکمیل گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده رویهمرفته می‌توان نکاتی را که فرموده‌اید پذیرفت. می‌ماند که گاهی مسائلی برای بشر مسئله است که حقیقتاً مسئله نیست. آری! در این موارد از تقوا نباید انتظارِ حلّ آن مسائل را داشت، بلکه تقوا موجبِ انصراف انسان از علمِ لاینفع می‌شود. موفق باشید

26493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا در صورت امکان نظرتون را در مورد دیدگاهی که در متن زیر ارائه شده است بفرمایید: امروزه دیگر اشیاء را با کلیات خمس تعریف نمی کنند. مفاهیمی همچون جوهر، عرض، هیولی، صورت و ... در فهم طبیعت یا جهان اعتبار خود را از دست داده است و چیزهای دیگری جایگزین آن شده است. و گرنه یک معلم فلسفه یا دانش آموزان از عقول دهگانه متعجب نمی شوند. اگر این دانش آموزان هم عصر ابن سینا یا ارسطو بودند، نه تنها از عقول دهگانه متعجب نمی شدتد بلکه آن را به راحتی می فهمیدند. مسئله اینجاست که کیهان شناسی این معلمان و دانش آموزان مبتنی بر نظام کپرنیکی و فیزیک جدید است. وقتی موضوع سطوح فیزیکی در فیزیک جدید مطرح گردید، مباحثی همچون «معطی شیء ...» دیگر خدشه پذیر شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دستگاه فلسفیِ ارسطو، ما با آن اصطلاحات مثل جوهر و عرض روبه‌روئیم و این غیر از فیزیک جدید است که میدان دیدِ خود را نظام کهکشانیِ قابل رصد حسّی قرار داده است. آری! در همان نگاه ارسطویی هم عقول عشره قابل مناقشه است ولی نه به اعتبارِ نظام کپرنیکی، ثانیاً: در هر دستگاه فکری «معطی شیئ» نمی تواند فاقد شیئ باشد. موفق باشید

26184
متن پرسش
سلام استاد محترم : معمولا شب ها موضوعی برای توجه و تفکر ذهنم را مشغول می کند که حس می کنم از سمت خداوند است. شب شهادت سردار به ملاقات الهی فکر می کردم که فردایش خبر شهادت رسید، بسیار اشک ریختم. یعنی این ها اشک های لقایی است که آن شهید به ظهور رساند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! قبلاً عرض شد آن مرد الهی با اخلاص خود، خدا را به میان آورد و همه در تشییع پیکر مبارک او، خدا را ملاقات کردند و اشک ریختند. موفق باشید

25377

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و تسلیت ایام ماه صفر: حدیثی از امام کاظم (ع) در کتاب وافى جلد ۴، صفحه ۱۴۵ و کتاب بحارالأنوار جلد ۶۷، صفحه ۱۳۶ هست که حضرت می فرمایند: ایمان از اسلام یک درجه بالاترست و تقوا از ایمان یک درجه بالاتر و یقین از تقوا بالاتر می باشد. در آیه ۱۴ سوره مبارکه نمل در داستان حضرت موسی (ع) و فرعون هم داریم که پروردگار می فرماید فرعون به پیام موسی یقین داشت ولی از روی برتری جویی و بی تقوایی در برابرش ایستاد. مگر انسانی که به یقین رسیده است، در تقوا هم رتبه بالایی ندارد و از مرحله تقوا به مرحله بالاتری نرفته است، پس چگونه فردی با یقین به پیام پیامبری، او را انکار می کند و قرآن آن را بدلیل بی تقوایی می داند. یا اینکه یقین مورد اشاره امام کاظم (ع) یقینی از جنس ایمان و مقوله ای متفاوت از یقین پادشاه مصر به پیام حضرت موسی (ع) است؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «یقین» در آن روایت در نسبت سیر به سوی حضرت حق مطرح شده است ولی منظورِ «یقین» در آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی نمل یعنی این‌که فرعون اطمینان داشت حضرت موسی «علیه‌السلام» پیامبرند و نه ساحر. موفق باشید

نمایش چاپی