بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنا داریم در جلساتی پای درس آقای اصفا از شاگردان جنابعالی باشیم. یک نفر از جمع ما از استادش شنیده است که ایشان عقاید و تفکرات شخصی شان را بین سخنرانی ها زیاد می آورند و می گوید استاد اخلاق شان با آقای اصفا بحث دارند و... حال می خواستم جهت اطمینان خاطر دوستان نظر شما رو درباره ایشان بپرسم تا ان شاءالله همه بهره ببریم. ممنون. چند وقتی هست پاسخ سوال ها به ایمیلم نمیاد و فقط از طریق سایت می بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه جناب حاج آقا اصفا با پشتکار خود و روح زلال‌شان می‌توانند به رفقا کمک کنند. موفق باشید

24524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید استاد آیا کتاب های شما برای خانم ها هم تدریس می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمی‌کند. دوستان بعضاً در کنار هم می‌نشینند و مطالب کتاب را مباحثه می‌کنند، چه خواهر و چه برادر. موفق باشید

32735
متن پرسش

سلام استاد گرامی: روز معلم و عید فطر را خدمت شما تبریک می گویم. و خیلی ممنونم از راهنمایی هاتون. در مورد حقیقت دعا و سینما لطفا بفرمایید. از آنجایی که حقیقت انسان طلب است. دعا که خود، داستانِ وجود است در قوس صعود، و حالات دعا که خود سفری است در عبور از اعتباریات و رسیدن به معرفتِ حقیقت، چگونه قصه ی انقلاب اسلامی را رقم زده است؟ دعا نحوه ی نگاه انسان را به بودنش تغییر می دهد و بودنی در عین ربط به حضرت حق تجلی می کند. و این نکته، ظرائفی را در امکان فیلمنامه نویسی ایجاد می کند تا بتواند بر بنیان دعاهای معصومین ساختاری از وجود بیابد. از طرفی فیلمنامه نویس که می خواهد بنیاد حضور انسان را در زندگی بیابد، می تواند نوع شخصیت پردازی را در نسبت با حضرت حق تعریف کند و صحنه های سینمایی را بر بنیان گام های دعا تطبیق دهد. برای مثال اینکه خطاکاران طلب بخشش دارند و اطاعت کنندگان طلب کمک و یا در مناجات های پانزده گانه، مناجات توبه کنندگان، شکرگزاران، اطاعت کنندگان، توسل کنندگان و ... هرکدام اشاره به صورتِ زندگی و بودنی دارد که به همان نحوه از حضور و مناجات منجر می شود. و تمام شخصیت های داستان در موقعیتی که هستند نحوه ایی از بودن، در نسبت با حضرت حق را در خود دارند. در هر صورت اسرار دعا و سفری که برای خواننده رقم می‌زند قصه ایی است که انسان در طلب تجربه ی آن است. وقتی دعا در انسان محقق شود، قصه ی فطرت است که شدّت می یابد و تجربه ایی از بودن رقم می‌خورد. و چقدر زیبا می توان داستان زندگی بشر عصر توبه و نیازش را در دعای توبه امام سجاد ( ع) شاهد بود؛ از طرفی در همین دعا اشاره می شود؛ حکایات لسان، لحظات نگاه و خطورات قلب، محبت الهی را در انسان می تواند زایل کند. در بیان تصویر سینمایی و نوع وجودی آن اینگونه محبت الهی جایگاه می یابد. که توجه تصویرسازان را فرا می‌خواند. و این چنین دعای همیشگی امام خمینی «اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ» ، و یا دعای همیشگی شهید سلیمانی «رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا»، قصه ی بودن هایی که فراتر از بودن ست به وسعتِ «هست» را رقم می‌زند. بر طبق فرمایش امیر المومنین، خدا كليد گنجينه هاي خود را با دعا در دست بنده اش قرارداده است، و این چنین نحوه ی حضور رزمنده ها و بسیجی ها در شب های حمله و دعاهایی که تحقق وجودی می یابند تجربه می‌شود. و اگر قصه ها خالی از دعاست، خالی از شخصیت های حقیقی است و خالی از سفر، بلکه به دور خود چرخیدن است. خیلی ممنون

متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: آری! «اگر قصه ها خالی از دعاست، خالی از شخصیت های حقیقی است». و از آن مهم‌تر امیدواریِ رزمندگان و رهبر معظم انقلاب است که این روشن‌ترین شکلِ دعا در حرکات و گفتار آن‌ها می‌باشد. زیرا به صحنه‌آمدن در عین امیدواری به مدد الهی، حکایت از روحی می‌کند که در عمل نیز در حال دعا می‌باشد و شخصیت‌های قصه با چنین روحیه‌هایی دنیایی از امید را مقابل انسان می‌گشایند، امیدی که حاصل از دعاهای آن‌ها است در تنهایی‌های‌شان؛ و به گفته شما تجربه‌های رقم‌خورده در نیایش‌ها. بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان با دانشجویان در رابطه با امید نسبت به آینده فرمودند: «البتّه بعضی از نسل‌های گذشته‌ شما اینجا کم آوردند، در این مورد کم آوردند و دچار خطا شدند؛ یعنی آنجایی که نبایستی مأیوس بشوند، نباید ناامید بشوند، ناامید شدند، و این ناامیدی آن‌ها را از میدان خارج کرد، و بعضی‌هایشان هم بدجوری خارج شدند! حالا بعضی‌ها فقط خارج شدند امّا بعضی‌ها علاوه بر خارج شدن از میدان مبارزه‌ انقلابی، هم‌صدای با دیگران هم شدند. خب پس این توصیه‌ اوّل من: مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.»

دعا، حقیقتاً داستان وجود آدمی است تا با بیکرانه وجود خود در عین فقر ذاتی‌اش، به بیکرانه حضور حضرت حق در عین غنای ذاتی‌اش متصل گردد و ما در داستان و سینما نمی‌توانیم از این امر مهم غفلت کنیم. موفق باشید

32345
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: خسته نباشید بنده طلبه پایه پنجم حوزه علمیه هستم از مهمترین دلایلی که باعث شد بنده وارد حوزه علمیه شوم علاقه زیاد به معنویات بود مثلا وقتی روحانی محله مان مناجات یا دعای کمیل می‌خواندد با سوز خیلی لذت می‌بردم، در کل می‌خواهم بگویم که به معنویات، معارف دین، خدا شناسی، سخنرانی ها خیلی علاقه داشتم بنده گمان می‌کردم حوزه جای چنین چیز هاست و در حوزه به دنبال چنین لذت ها می‌گشتم اما وقتی وارد حوزه شدم دیدم حوزه با آنچه مد نظر من بود متفاوت است آن از درس های خشک آن و از طرفی مطلوب بنده حاصل نشد بله با یک سری از هدف هایی که به نظر خودم هدف های بدی هم نیست الهی است اما لذتی شاید ندارد خودم را سر و پا نگه داشتم اما الان نمی‌دانم چه کنم آن معنویات که بیشتر نشد هیچ ای بسا کمتر هم شد گرچه دنبال لذت معنوی صرف بودم بدون دنبال کردن هدف خاص بنده نمی‌دانم الان که در اثنا راه هستم چه راهی را دنبال کنم که هم سعادت دنیا و آخرت من لحاظ شود هم به هدفی که باید برسم برسم و هم لذت های معنوی باشد و حقیقتا با نشاط و لذت حقیقی مسائل را دنبال کنم تا الان که اگر لذتی هم بوده تصنعی و غرور آمیز بوده و حقیقی نبوده با این حال راهنمایی بفرمایید که ابتدا این مسیر را ادامه دهم یا خیر اگر ادامه دهم در چه زمینه ای چون بنده به فقه و اصول آن علاقه ای که باید داشته باشم را ندارم و بیشتر به خداشناسی، عرفان و علومی که بیشتر حال معنوی را خوش می‌کند علاقه مند هستم لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً بحثی تحت عنوان « راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت» شد که رفقا همین روزها صوت آن را در کانال «مطالب ویژه» و سایت لُب المیزان قرار می‌دهند. فعلاً متن آن بحث ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت

باسمه تعالی

بحث در دینداری ملت ایران است در مقایسه با قبل از انقلاب و در نسبتی که مردم ما با روحانیت داشته‌ و در حال حاضر دارند و امیدی که باید به آینده مظام اسلامی داشت. در این رابطه خوب است به موارد زیر فکر شود:

1- آیا با نسلی روبه‌رو هستیم که به جهت سیاسی‌شدنِ دین، از دین و روحانیت فاصله گرفتند و یا با نسلی روبه‌رو هستیم که در جهان جدید، با امید به اسلام و با انتظار از روحانیت به دنبال نگاهی فاخرتر و عمیق‌تر نسبت به اسلام و انسان و انقلاب اسلامی هستند؟

در جواب به این سؤال کافی است پای صحبت نسل جدید بنشینیم، نسلی که متوجه جهانی‌بودن خود شده و خود را در وسعت جهانی‌اش دنبال می‌کند، در عین آن‌که نمی‌خواهد سکولار باشد و لذا به جامعه‌ای می‌اندیشد که در عین آن‌که او را در جهان حاضر می‌کند، جواب‌گوی وجود قدسی او نیز باشد و اعتراض این جوان از آن‌جایی شروع می‌شود که ما او را یا دعوت به حضور محدود گذشته و سنت دیروزین می‌کنیم و یا در حضور جهانی‌اش وجوه قدسی او را آن‌طور که شایسته انسان جهانی شده است، با او در میان نمی‌گذاریم. در حالی‌که روایات ما متذکر انسان آخرالزمانی هستند، یعنی انسانی که ظرفیت درک عمیق‌ترین معارف توحیدی را دارد. حضرت سجاد«علیه‌السلام» در رابطه با بشر آخرالزمان می‌فرمایند: « «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك»، خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد هلاك گردد.(الكافى، ج 1، ص 91)».

انسان‌های آخرالزمانی که روایت فوق متذکر آن‌ها می‌باشد، متوجه می‌شوند چگونه از طریق اسلام می‌توانند به ابعاد آخرالزمانی و حضور جهانی خود دست یابند و لذا نه‌تنها از اسلامی که سیاست را نیز تغذیه می‌کند خسته نمی‌شوند بلکه ما شاهد خواهیم بود نسل جدید برای جوابگویی به ظرفیت آخرالزمانی خود حتی در عین فارغ التحصیلی از دانشگاه، به حوزه‌های علمیه رجوع می‌کنند تا در عین تغذیه ابعاد مختلف وجودی خود، رسالتِ نشان‌دادن توانایی‌های اسلامی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن بودند را به بشر جدید متذکر شوند، تا معلوم شود اسلامِ منهای سیاست، نه اسلام‌اش اسلام است و نه سیاست‌اش متعالی و انسانی است و حاصل آن سیاست که جدای از دیانت بود؛ دو جنگ جهانی اول و دوم ‌شد و کینه‌ای که در این نوع سیاست بین انسان‌ها نهادینه گشت.

پس بحث در ظرفیت بیشتر نسلی است که در این تاریخ به میان آمده و انتظار بیشتری که از روحانیت دارد جهت جوابگویی به نیازهای اصیل او و عموماً جوابگویی به چنین نیازی از عهده روحانیت برمی‌آید و روحانیت باید منتظر باشد که در آینده رجوع فراوانی به او می‌شود.

2- بعضاً گفته شده عامه مردم از وضع موجود راضی نیستند و این را به حساب روحانیت می‌گذارند و می‌گویند رابطه میان مردم و روحانیت دیگر آن نوع رابطه‌ای که در گذشته وجود داشت، نیست. آری! در این‌که در بعضی موارد چنین شده بحثی نیست، ولی آیا توانسته‌ایم این موضوع را پدیدارشناسانه ارزیابی کنیم؟ آیا وقتی دشمنان اسلام متوجه راز ماندگاری این ملت در تعلّقِ ملت به اسلام و روحانیت شدند، تلاش فراوان نکردند تا این نسبت را بر هم زنند؟ و آیا جز آن است که در بستر تلاش دشمن و با بزرگ‌کردن ضعف‌های کوچک که به طور طبیعی در بعضی از روحانیون بود و هست، و با برجسته کردن آن ضعف‌ها و تعمیم آن به همه این قشر سعی کردند تا روحانیت را از چشم مردم بیندازند؟ با این تصور که مردم می‌توانند بی‌نیاز از روحانیت زندگی خود را داشته باشند؟

حال باید پرسید چاره کار در کجا است؟ حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از یک طرف مکرر به روحانیت متذکر شدند که روحانیون باید زیّ طلبگی داشته باشند تا مردم متوجه باشند این قشر، دین را بهانه دنیاداریِ خود نکرده‌اند، و از طرف دیگر به مردم متذکر شدند اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام. زیرا در دستگاه روحانیت است که ذیل رهنمودهای اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» و با روش‌های علمیِ دقیق می‌توان به ابعاد اصیلِ اسلام دست یافت و اسلام را به معنای واقعی آن کاربردی کرد و وارد زندگی نمود و این‌جا است که همه متفکران جامعه وظیفه دارند این موضوع را به طور پدیدارشناسانه بررسی کنند تا به جای مقصردانستن نظام اسلامی، از یک طرف متوجه فتنه‌های دشمن باشیم و از طرف دیگر روحانیت نیز با توجه به حساسیت زمانه با خودآگاهی بیشتر در این تاریخ ورود کنند.

3- چه اندازه مهم است تا به این نکته توجه شود که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌‌تعالی» در سخنان اخیر خود با مردم قم این‌گونه فرمودند:

«یکی از کارهایی که امروزبه شدّت در برنامه‌ریزی‌های دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حساسیت‌زدایی نسبت به «اصول» و «بنیان» و «مبانی انقلاب» ..... می‌خواهند این حساسیت را به تدریج کم کنند.»

با توجه به همین تبلیغات است که به گفته ایشان، گاهی حرف بعضی از افراد را که نه حرف‌شان و نه فکرشان ارزش دارد، برجسته می‌کنند تا اصول انقلاب را زیر سؤال ببرند، اصول انقلابی که راز ماندگاری ما در این تاریخ و عامل بقای نظام جمهوری اسلامی ایران است. نظامی که «مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» (رهبر معظم انقلاب ۱۴۰۰/۱۰/۱۹)

4- اگر با دقتی پدیدارشناسانه به رخداد تاریخیِ انقلاب اسلامی بنگریم، به نظر می‌آید عالمانه‌ترین تعبیر برای رخداد انقلاب اسلامی را در جمله فوق می‌یابید که فرمودند: «نظام جمهوری اسلامی مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» این یعنی انقلاب اسلامی در مواجهه با مسائل جاری جهان و اسلام به ظهور آمده تا ما بتوانیم در این جهان و در این تاریخ که تاریخ سیطره سکولاریسم است، هویت قدسی و معنوی خود را حفظ کنیم و معلوم است که برای این کار، تکنوکرات‌ها و مهندسین کافی نیستند و باید روحانیت به عنوان انسان‌های بصیر و هوشیاری که متوجه امر قدسی بشر امروز است، در صحنه باشد و دشمنان نظام جمهوری اسلامی این را بر نمی‌تابند و وظیفه متفکران جامعه است که متذکر این امر مهم به مردم باشند که نباید در میدانی بازی کنند که دشمنان اسلام طراحی کرده‌اند، و البته روحانیت نیز باید متوجه رسالت عظیم و وظیفه تاریخی خود باشند زیرا در تاریخی قرار دارند که بشرِ جدید برای معنابخشیدن به خود به اسلامی نیاز دارد که ابعاد عمیقِ وجود او را جواب دهد و مردم چون می‌دانند اسلام توان چنین جوابگویی‌ها را دارد و ارائه معارفی آن‌چنان عمیق را از روحانیت انتظار دارند، بعضاً معترض هستند که چرا روحانیت کوتاهی می‌کنند، پس اعتراض‌شان به جهت انتظارشان است و نه به جهت ناامیدی‌شان. گفت:

اگر با دیگرانش بود میلی         چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

5- آیا جز آن است که در تشییع پیکر مبارک شهید حاج قاسم سلیمانی مردم نشان دادند شدیداً به دنبال اسلامی هستند که حاج قاسم سلیمانی نماد آن بود؟ حاج قاسمی که فرمود: «امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند....». و رهبر معظم انقلاب فرمودند:

«اصلاً جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی برای حاکمیت دین خدا تشکیل شد تا جامعه با شکل و هندسه دینی زندگی کند و تنظیم بشود، مردم خون‌شان را نثار کردند برای این‌که این اتفاق بیفتد و دشمن می‌خواهد این را تضعیف کند.» (به بیانات مقام معظم رهبری در 19/10/1400 در سالروز قیام مردم قم رجوع شود.)

6- با توجه به نکات فوق آیا جز این است که ریشه مشکلات، عدم تأکید بر اصول انقلاب و غفلت از افراد فرصت‌طلب است؟ و آیا وظیفه همه آحاد کشور بخصوص روحانیت، توجه‌دادن به این امور مهم نیست؟ . به گفته رهبر معظم انقلاب در رابطه با اسلام:

«عرصه فعالیت این دین، تمام گستره زندگی بشر است، از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بین‌المللی، تا مسائلی که به مجموعه بشریت ارتباط دارد.» (بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس اسلامی)

 این‌ها همه حکایتی از راز امیدواریِ ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت در این عصر و برای این نسل است زیرا در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی، آینده مهمی در پیش داریم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

32245

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نظر شما بهشت رفتن شانسی است؟ یعنی هرکس در خانواده سنی متولد می‌شود وظیفه دارد مطالعه کند (من سنی نیستم بلکه تحقیق می‌کنم) و شیعه شود ولی شیعیان ۱۳۰۰ سال است یک درصدشان هم مطالعه علمی وروشمند در مذاهب نمی‌کنند ولی چون تصادفا به نظر شما مذهبشان حق است بهشتیند؟!! حدیث طینت هم که کاملا بوی جبر دارد و قبل از اثبات شیعه دوازده امامی نمی‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرق نمی‌کند. هرکس به اندازه معرفتی که داشته باشد، عباداتش مورد قبول است. ۲. در حدیث «طینت» نظر به علم خداوند است و این‌که هرکس را خداوند از ابتدا می‌داند چه چیز را انتخاب می‌کند. موفق باشید

32226
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: عذر میخوام وقت ارزشمندتان را می گیرم. خودم و جامعه اسلامی را مدیون شهدا و ایثارگران گرامی می‌دانم، پرسشی را که مطرح می کنم سوال از روش است هر چند که عمق تاثیرات منفی آن و همه کارها را مصداقا نمی توان بیان کرد. دو گروه یا جریان یکی زیاده خواهان با روابط ناسالم و یکی سهم خواهی فرزندان معزز جانبازان و .. و برخی ترکیب از این دو به کمک مسئولان و مدیرانی که به سفارش شدگان و دوستان شان و همچنین سهم دهی بعنوان رسیدگی به فرزندان معزز... مانع بزرگی برای استخدام و پیشرفت شغلی حتی ابراز وجود و ناامیدی افراد شایسته و پر تلاش شده اند و گاها بهمین بهانه پست های مدیریتی و کلیدی را نیز اشغال کرده اند (اصلا حق خودشان می‌دانند). صحبتهایی از مبارزه با گروه ویژه خواران و زیاده خواهان بعنوان عدالت می‌شود ولی سوال اینجاست بدتر از آن اعمال را انقلابون انجام می دهند که اگر صدایی از حلقوم کسی بلند بشه......، رسانه ایی میشه و تهمت ضد انقلاب و دین بهش میزنن و... بنظر شما که زمانی مسئولیت در بنیاد نیز داشته اید و بهتر اطلاع دارید این شیوه سهم دهی مورد تایید امام زمان روحی فداه و مقام معظم رهبری حفظه الله علیه و شهدا و امام شهدا هست؟ راه درست چیست؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه موجب بقای یک نظام است به حکم «زوال الدولة باثنین، اِقبال الأراذل وإدبار الأفاضل» یعنی زوال قدرت‌ها به خاطر دو چیز بوده است: پیش افتادن فرومایگان وکنارگذاشتن صاحبان فضیلت!! آری! حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توصیه فرمودند که فرزندان شهدا و جانبازان را امکان تحصیل بهتر برایشان فراهم شود تا چنانچه استعداد لازم در آن‌ها هست، ظهور کند و به نحوی خلأ نبودن پدرشان از این طریق جبران گردد. ولی این به معنای سهم‌خواهی نیست، بلکه در رابطه با گرفتن مسئولیت‌ها، آنچه باید مدّ نظر قرار گیرد، شایسته‌سالاری است. و همچنان‌که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» فرمودند:

«این را هم ضمناً بدانیم که تصوّر این‌که این اصول برای مردم، برای کشور و برای آینده سودمند نیست، تصوّر بسیار غلط و خلاف واقعی است؛ بی‌انصافی محض است. ما در کشورمان در این ۴۳ سال هر جایی که پیشرفتی داشته‌ایم، حرکت موفّقی داشته‌ایم، و دست بازی داشته‌ایم، آن‌جایی بوده است که افراد انقلابی با روحیه، با مجاهدت فعّال شده‌اند، وارد میدان شده‌اند، کار کرده‌اند، پیش رفته‌ایم. ما در زمینه‌ی پیشرفت علمی، در زمینه‌ی پیشرفت‌های صنعتی، پیشرفت‌های فنّی، پیشرفت‌های سیاسی، بخش‌های گوناگون، آن‌جایی که افراد مؤمن، آگاه، وارد، انقلابی، وارد میدان بودند، توانسته‌ایم پیشرفت کنیم؛ امّا هرجا کار زمین مانده، انسان نگاه که می‌کند، می‌بیند پای فرصت‌طلبی‌ها در میان است، پای فساد، اشرافی‌گری و نگاه‌های غیر انقلابی، حرکتهای غیر انقلابی [در میان است]؛ این‌ها است که موجب می‌شود کارها روی زمین بماند و پیشرفت نکند. بنابراین پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهم‌ترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و پیشرفت ملّت است؛(19/10/1400)

موفق باشید

32193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و ارادت: استاد گرامی در مورد دو موضوع سوال داشتم خیلی ممنون میشم اگر در هر دو مورد نظر خود را بفرمایید : ۱. اخیرا گاهی احساس می کنم می توانم با وجودی که خود برترم هست ارتباط بگیرم. از او در ذهن خود سوال می کنم و جواب می گیرم. آیا این یک توهم است یا چنین وجودی واقعا هست؟ ۲. توصیه هایی شنیده می شود که یک مورد آن را خدمتتان عرض می کنم، آیا امثال این کارها تاثیری در زندگی انسان دارد و روی هم رفته کارهای خوبی هستند: مثلا گفته می شود نام ارزشها و اهدافتان در زندگی را روی کاغذی بنویسید و کاغذ را در ظرف آبی بگذارید. بعد از چند ساعت آن آب را به محیط زندگی خود بپاشید. با تشکر فراوان از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با بودن کتاب‌های اندیشمندان بزرگی چون شهید مطهری و با بودن قرآن و روایات، ورود به این امور و امید برای رسیدن به نتیجه امر بیهوده‌ای است. موفق باشید

31740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و روز بخیر: می‌خواستم بدونم نظر علامه مصباح یزدی در مورد وحدت شخصی وجود چیست؟ چون جایی خواندم که ایشون وحدت وجود رو قبول ندارن. ایشان یکی از فیلسوفان صدرایی هستن چطور ممکنه کسی که مبانی حکمت متعالیه رو قبول داره وحدت وجود عرفانی رو قبول نداشته باشه؟ ممنونم از شما استاد گرامی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیک وجود به خودی خود منجر به پذیرش وحدت وجود نمی‌شود و لذا ممکن است علامه مصباح بیشتر بر تشکیک وجود تأکید داشته باشند. موفق باشید

31405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده به دلیل روحیه حساسی که دارم و دوره هایی که شاید به افسردگی دچار شدم و الان هم به صورت خفیف احساس می‌کنم همچنان مبتلا هستم و ناراحتی های اعصابی که گرفتارش هستم مراسم عزاداری از لحاظ روحی مرا متاثر می‌کند و در منزل هم که خانواده دنبال می‌کنند مرا اذیت می‌کند دو سوال دارم یک چگونه از این ماه مبارک استفاده ببرم و آیا در عزاداری ها شرکت بکنم ولو روحم اذیت شود؟ دو برای صدای تلویزیون هم گرفتار دو راهی هستم اگر بگویم کم کنند می‌ترسم به ساحت اهل بیت جسارت کرده باشم و اگر نگویم هم از نظر روحی اذیت می‌شوم خوشا به حال شما و بدا به حال ما محرومان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تدبّر در جریان کربلا، روح‌ها را بزرگ می‌کند ۲. بلند و کوتاه کردن صدای تلویزیون ربطی به حرمت و بی حرمتی اولیاء الهی ندارد. موفق باشید

31394
متن پرسش
سلام: کتاب های مربوط به انقلاب اسلامی شما را مطالعه کردم و بیانات شما در مورد حضرت امام را دقیق و کامل یافتم. با هر بیان شما این فطرت و عقل من بود که مهر تایید بر مطالب شما می زد و اما همزمان یکی دیگر از مصادیقش را رهبری می یافت! آیا حضرت آقا روحی له الفداه هم اینگونه اند یا اینکه صرفا چون در ذیل شخصیت امام قرار گرفته اند واجد بصیرت و عقل لازم جهت مدیریت جامعه هستند؟! یا اینکه در اثر این نسبتی که با امام در ذیل شخصیتش قرار گرفته اند توانسته اند نسبت خود با حضرت حجت را پیدا کنند؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع شده که هرکی هرچه بیشتر در این تاریخ وارد شود، بیشتر در بصیرت تاریخی قرار می‌گیرد و مصداق کامل آن را می‌توانید در مقام معظم رهبری ملاحظه کنید. موفق باشید

31362
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: استادم در سخنرانی جدید دکتر داوری تحت عنوان در طلب فرهنگ فرمودند که در مشروطه خواستیم با تحمیل و بدون پشتوانه فرهنگ وارد نظام مدرن اداره جامعه شویم سوالم از حضرتعالی این است که عبور نظام از شاهنشاهی به نظامی دارای سه قوه چه فرهنگی را طلب می کند مردم باید در چه فضایی قرار می گرفتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد در آن سخنرانی فرمودند باید در وجود مردم تغییری مناسب روح مشروطه پدید می‌آمد. آری! مردم برای آن‌که خود را آزاد بیابند به دموکراسی و انتخابات رویِ خوش نشان دادند ولی نظم جدید در جامعه آن‌ها برقرار نشد. کشور به کسانی نیاز داشت که به وضع جدید و نظم جدید آشنا باشند. آموزگان نظم جدید، متفکران و شاعران بودند ولی ما در کشورمان می‌خواستیم با سیاست به سوی نظم جدید برویم و همچنان که استاد فرمودند این امر دشواری بود. می‌خواستیم سیاست غربی را از غرب بیاوریم و مشروطه را به عنوان یک حادثه سیاسی در کشور پیاده کنیم، غافل از آن‌که فرهنگ در زندگی جدید به عنوان نظم عقلی جدید، بی تذکر نسبت به گذشته و وضع کنونی خود محقق نمی‌شود.

استاد فرمودند در شرایطی هستیم که تنها با عشق و راستی و دوستی می‌توان از مسائل‌مان عبور کنیم زیرا وقتی چراغ عشق بی‌فروغ شود، کینه و دروغ جای آن می‌نشیند.

عشق به حقیقت کجا و علم و پژوهش کجا؟ فرهنگ و خردی که با غرب‌زدگی جای عشق و دوستی نشست، کار را به این‌جا کشاند وگرنه می‌توانستیم از امکانات خود در بستر عشق و دوستی در جهان جدید حاضر شویم. در مشروطه، سیاست از پشتوانه فرهنگ محروم بود و امروز نیز مشکل ما ریشه در نداشتن فهم درست از اکنون و گذشته و آینده است. بنده از سخنان استاد این‌طور فهمیدم؛ باید چشم به مقصدی که با انقلاب اسلامی شروع شده است بدوزیم و نقطه شروع خود را با درک امکانات موجودمان به سوی او شروع کنیم. جلوه‌های روح بزرگ ایران، حکمت و شعر و ادب است و این یعنی حکمت باید بگوید چه کار باید کرد و علم آن کار را برای ما شکل بدهد.

31227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی پرسیدم. اما جوابی نیومده. فکر کنم شماره سوال این بوده. 31221
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد که عموماً مربوط به امور شخصی افراد است به صورت شخصی جواب سؤال این‌طور به ایمیل جنابعالی ارسال شد:

31221- باسمه تعالی: سلام علیکم: موارد مواردی نیست که ما بتوانیم نسبت به آن‌ها نظر صریح دهیم. همین اندازه می‌توان گفت وظیفه شما بیشتر مربوط به رعایت حقوق همسرتان است. موفق باشید

31213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان، خدا قوت! بنده سه تا سوال دارم. یکم: پیروی سوال ۳۱۲۰۸، فرمودید که راه خودم را منحصر به فرد خاصی نکنم و در انقلاب اسلامی قرار گیرم. حرفتون خیلی اجمال داشت، اگه زحمتی نیست مفصلترش کنید. این بحث شما خیلی مهم هست. این در معرض انقلاب اسلامی قرار گرفتن یعنی چه!؟ دوم: استاد جان، بی زحمت ببینید این قرائت بنده از انقلاب اسلامی درسته! انقلاب اسلامی یک موجودِ زنده ی غیر مادیِ جاری و فعالی است که دارای ذاتی هست و مدام پوست اندازی می کند. سوم: استاد جان وقتی در احوالات شهدا فکر می کردم و دنبال این بودم چه چیزی آنها داشتند یا چه گوهری را در خود پروراندن تا مستحق شهادت شدند، حالا از اون شهدای متفکر همچون شهید آوینی و شهید مطهری بگیرید تا شهدایی که شاید یک رکعت نماز هم نخواندند مثل طیب خان و... به یک نقطه ی مشترک یا به یک نخ تسبیح رسیدم که اگر این نباشد مثل این است که بقیه صفات مطلوب رو هم نخواهد داشت و آن محور هم چیزی نیست جز «صداقت» صداقت قولی، فعلی، قلبی! بنده بستر را «صداقت» دیدم. نمی گویم که نباید تواضع و ایثار و... نداشت، نه! میگم همه ی اینها برای شهید شدن یک صفر هستند که نیاز به یک دارند که یک صداقت هست. می گویم این صفات با صداقت معنادار می شوند. اگر به صدق برسیم، فیض های الهی به سمت قلب و زندگی مان سرازیر می شود. استاد جان، بدون ملاحظه نظرم را نقد کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» شده است که می‌تواند در این مورد که سؤال فرموده‌اید کمک کند. ۲. سخن بسیار درستی است و به همین جهت باید متوجه بود در هر مرحله از انقلاب در کجا قرار داریم. ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. ۳. همین‌طور است. موفق باشید

31200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: بنظر حضرتعالی درین شعر توانستم مفاهیم عمیق عرفانی را به خوبی بگنجانم و در تداوم مسیر شاعری برای حقیر چه توصیه ای دارید. در شبی محشر که بر عرش سما بنشسته خال مه تمام چپ نظر در ماه اندازم مگر بوی تو آید بر مشام او فکنده زان سوی عالم نگاهی با تمرکز روی ماه از توجه های کانونی خجل شد ماه در خسفی مدام در مقمر آینه است او در تماشای غباری از خیال در کفش من انغماس هست بینم در بحار انهدام آن تلاقی نظر بر مه ز شرق و غرب هستی امنیه می نهد در جان که شاهین کاش باشد در توازن مستدام چشم ممتد باز ما شد باعث کوری و عقل از سرپرید شد سترون لکه زرد جسم ما در این شب تار ظلام طاقت مه جفت گشت و شد دو شق از صولت تیر نگاه چشم های لوچ بیند قامت سیفوز او را در قوام مژه ای باشد که آید در نظر همچون هلال ماه نو یا که نقطه ی کور باشد هستی و آن عبهرش سازد تمام غرق رویا بود پروانه وزان خلسه وجود او وزان پرکشید از پیله ی خاص وجود تنگ چشم از قتل عام بانگ مه بانگ از ازل با هارمونی خموشی شد رها سلفژ این ماه در راه ابد می ماند آخر ناتمام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه البته که حرف درستی است. ولی بنده نسبت به ظرایف شعری صاحب‌نظر نیستم بخصوص که تا آن‌جا که ممکن است باید شعر، اصالت فارسی‌بودن خود را داشته باشد. به همین جهت به جای واژه هارمونی باید واژه دیگری به کار رود. موفق باشید

30866

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت استاد. ببخشید در مورد اینایی که مرگ موقت (تجربه های نزدیک به مرگ) را دارند قوه خیال فعال است یا نه؟ قوه خیال نقشی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در موطن خیالِ نفس ناطقه، این امور واقع می‌شود. مثل آن‌که در خواب پیش می‌آید. ولی چون تا حدّ نسبتاً زیادی نفسْ نسبت به بدن انقطاع حاصل کرده، حالت آن حضور شدیدتر است همان‌طور که در برزخ و قیامت که انقطاع کامل حاصل شده، آن صورت‌ها فوق‌العاده شدت می‌یابد. موفق باشید

30849
متن پرسش
سلام علیکم: در برهان صدیقین فرمودید مخلوق عین ربط به خالق است و تمام وجودش را از عین وجود می‌گیرد و معلول چیزی نیست جز جلوه عین وجود. خواستم ببینم در اینصورت چگونه تشریع و اختیار انسان توجیه می‌شود؟ چگونه عین وجود به جلوه خود اختیار می‌دهد؟ آخه اگه ما چیزی نیستیم جز عین ربط به خدا خب این اختیار چه معنی‌ای میده این وسط؟ خواهش می‌کنم کلامی جوابم رو ندید. در همون فضای معرفت النفس و برهان صدیقین جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد: اختیار، ذاتیِ انسان است که در نسبت امکانات متعددِ خود با عین وجود در خود می‌یابد. به این فکر کنید که تفاوت انسان که اختیار دارد با سایر موجودات، در داشتن امکانات متعدد او است. و این‌جا است که به خودی خود ترجیح امکانی بر امکان دیگر که همان اختیار است، پیش می‌آید و به همان معنایی که امکان، ذاتیِ انسان است، اختیار نیز، ذاتیِ انسان می‌باشد. موفق باشید

30842
متن پرسش
سلام: من با اینکه منبع درآمدی دارم قصد شروع کسب و کاری دارم که اگر از من بپرسید چرا می‌خواهی اینکار را بکنی میگم واسه اینکه چند نفر دیگه هم نون بخورند در حالی که وقتی به درونم مراجعه می‌کنم اولیت و اولویت با پوله نه کارآفرینی و الان موندم که شروع کنم کار رو یا نه؟لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وقتی مابه‌الاحتیاجِ خود را در اختیار داریم، باید برای خدمت به بقیه، کار را برای خود معنا کنیم به هر شکلی که پیش می‌آید. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَيْشُهُ كَفَافا» خوشا آن کسی که در سلامت است و عیش او و زندگی او برای او کافی است. به این معنا که گرفتار حرص و بیشترداشتن نمی‌شود. موفق باشید

30627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در ص ۴۴ کتاب آخرالزمان در ادامه سخن امام صادق (ع) که می فرمایند: هرچه این امر، یعنی زمان غیبت، نزدیک تر شود، تقیه شدیدتر می گردد. زیرا آنچنان حق در حجاب می رود که شما نمی توانید آن را اظهار کنید. در مورد تقیه اینطور گفته شده: «تقیه فقط این نیست که برای حفظ جان خود و دیگران عقاید خود را اظهار نکنید بلکه اگر ملاحظه کردید جامعه حرف حق شما را نمی‌فهمد، باید از اظهار آن خودداری نمایید.» با توجه به این نکته حد تقیه تا کجاست؟ و چطور با امربه معروف و فعال بودن مخصوصا در فضای مجازی همراه میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این نوع روایت همین‌طور که آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند احتمالاً این نوع روایات مربوط به برخوردی است که شیعه باید با حاکمان بنی‌العباش داشته باشد که مدعی حاکمیت اسلام هستند و نباید مستقیم با آن‌ها درگیر شد. موفق باشید

30545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. مقام رهبری و ولایت فقیه، حقیقی است یا اعتباری؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که فقیه، کارشناس کشف حکم خداوند است از طریق قرآن و روایات، حکم فقیه رویهمرفته مبتنی بر امور حقیقی است. موفق باشید

29997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به کتابی که در مورد جن نوشته اید دقیق جایگاهشان مشخص نمی‌شود اینکه عمرشان چقدر است؟ روح دارند؟ بافت جسمشان از چه موادی تشکیل شده است؟ اگر از آتشند آتش که محسوس است چرا ما حسشان نمی‌کنیم؟ بر زمین زندگی می‌کنند یا سایر کرات؟ اگر پیامبر ندارند در پیشگاه حق نخواهند گفت پیامبر انسی که شرایط ما را نداشت و حال ما را درک نمی‌کرد چگونه بر ما مبعوث شد؟ از طرفی بسیاری از احکام مربوط به نحوه وجود بشر است. مثلا جنیان چگونه وضو می‌گیرند؟ احکام خون و نجاست و خمس و روزه و ... هر چه می‌نگرم دشوار می‌توان آنها را ملزم به پیروی این احکام بشری دانست اگر مسئله ای برایشان پیش بیاید مفتی دارند یا باید از مراجع تقلید کنند؟ و در صورت دوم چرا مراجع رساله ای مختص احکام جنیان طبع نمی کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جنّ شناس نیستم، در آن حدّ که از آیات و روایات برداشت می‌شود و به کمک تفسیر قیّم المیزان نسبت به آن آیات، آن عرایض شده است. موفق باشید

29542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد در مورد سوال 29485 جوابی حتی به طور خصوصی داده نشده، اگر واقعا دنبال کردن این شرح و تحلیل ها از برنامه های فراماسونری و ایلومناتی ممکن است مشکلی پیش می آورد مرا راهنمایی فرمایید چون به شخصه به این مسائل خیلی علاقه مندم. سوال 29785: ضمن عرض سلام خدمت استاد عزیز: اخیراً یه تحلیل کامل از انیمیشن فرماسونری i pet goat 2 که سال 2012 منتشر شده بود توسط موسسه موعود و موسسه وعده الصادق ارائه شده است. برای ساختن این انیمیشن کوتاه 7 دقیقه ای قریب به 4 سال زمان صرف شده است و مدت ها بود که جای خالیه همچنین رمزگشایی احساس می‌شد و الحمدلله این مهم رخ داده است. لذا مشتاق بودم تحلیل شما رو نسبت به این بررسی انجام شده بدونم و در صورت صلاحدید به بقیه دوستان هم معرفی شود تا همگان هر چه بیشتر از خواب پریشانی که صهیونیسم جهانی برای دنیا دیده آگاه گردند این هم لینک این بررسی http://mouood.org/component/k2/item/50413-%D8%B1%D9%85%D8%B2-%DA%AF%D8%B4%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D8%AC%D8%A7%D9%84-i-pet-goat-299.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از فایل‌ها را بررسی کردم. چیز خوبی بود بنا داشتم سایر فایل‌ها را هم بررسی کنم و پس از آن نظر خود را عرض نمایم که فرصت نشد. عنایت دارید که در این موارد نمی‌شود کاری را به عهده‌ی بنده بگذارید که نیاز به فرصت خاص داشته باشد. موفق باشید

29242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای کنترل قوه خیال، و تضعیفش باید چه کاری انجام داد؟ التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به کارتان می‌آید. موفق باشید

28859

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: آنچنان که مستحضرید جناب آقای فتاح سخنانی را گفتند از آقای حداد عادل و همچنین آقای احمدی نژاد و بقیه افراد حقیقی و حقوقی در جمهوری اسلامی ایران و سپس از آن سخن خود عذر خواستند و جناب حداد عادل پس از آن نامه ای به سوی آقای فتاح نوشتند و در آن خود را ذیل حمایت های رهبری از کارشان تبرئه کردند! استاد می دانم در این تاریخی که از سویی برخی که در این میان کم هم نیستند صداسیما را یک سیستم فاسد می بینند و دروغ گو می نامند و کلیت نظام را مورد سوال قرار داده اند و از وضع موجود شکایت دارند و بیت رهبری برایشان محل تامل و عدم شفافیت است و نگاه به ماورای حادثه های پس فردایی ندارند و برایشان عملکرد نظام و سیستم مورد سوال است و مسئولین را اشرافی و اهل خارج می پندارند و عملا نظام را از اصول خود جدا می بینند و هر چه تلاش برای نشان دادن افق و حضور خود می کنیم این وجوه عارضی که بر صورت گذرای انقلاب نشسته را متوجه نمی شوند و عملا متهم به تعصب و نوجیه می شویم، باید چگونه این قشر را که امروز طبف زیادی از مردم را هم تشکیل می دهد حتی از میان دانشجویان و.... مورد خطاب قرار داد و سخن گفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حضور تاریخیِ جبهه‌ی توحید در مقابل جبهه‌ی استکبار باید مدّ نظر باشد و پیروزی فرایندی آن. در این مورد خوب است که به جزوه‌ی «نقش فرایندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع فرمایید. لینک جزوه خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1654

28837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: استاد شخصیت آدم باید چطوری باشه؟ یه شخصیت وابسته یا مستقل؟ اگه مستقل چطوری مستقل باشه تا با توحید جور در بیاد؟ منظورم از وابسته بودن شخصیت بعد عاطفی نیستا خود هویت و شخصیت به ما هو شخصیت منظورمه! ببخشید! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در بستر توجه به حضرت حق آنچه را وظیفه می‌بیند، انجام می‌دهد و خودش در این رابطه فکر می‌کند و از نظر بقیه نیز به کمک فکر خود استفاده می‌نماید. موفق باشید

28784

امام شناسیبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد فرمودید حضرت عزرائیل یکی از انوار الهی است و در مقامی است که تعلقات انسان را کم می کند و داریم که ائمه مقامشان از حضرت عزرائیل بالاتر است و مقام حضرت عزرائیل را هم دارند و داریم که موقع مرگ ائمه برای بعضی از افراد خودشان عهده دار گرفتن جانشان می شوند، این به چه صورت است که بعضی ها را ائمه جانشان را می گیرند و بعضی ها هم حضرت عزرائیل؟ و سوال بعد اینکه وقتی ائمه مقام حضرت عزرائیل را دارند می شود دیگر کاری به حضرت عزرائیل نداشت و رفع هر تعلقی را از ائمه خواست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام نوری ائمه «علیهم‌السلام» از همه‌ی فرشتگان مقرب، بالاتر است ولی ائمه، ابعاد گوناگونی دارند که در هر بُعدی مطابق همان بُعد عمل می‌کنند. مثل بُعدی که نیازمند به غذا هستند و یا بُعدی که نماز می‌خوانند تا قرب الهی نصیب‌شان شود. و یا جناب عزرائیل آن‌ها را قبض روح کند. از این جهت باید هرکدام از ابعاد ائمه «علیهم‌السلام» را در جای خود مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

نمایش چاپی