بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بنده طلبه ای هستم محصل در حوزه علمیه مشهد و سال دوم طلبگی رو می گذرانم و ان شاءالله قصد دارم یک دور خودشناسی رو انجام بدم چه مطالعاتی و چه به صورت شفاهی، خواستم لطف کنید یک سیر مطالعاتی در این باره چه از کتب با ناشران دیگر و چه به نشر استاد که خیلی بهتر راهنمایی کنید. بسیار بسیار ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و سپس با مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو روی سایت هست، شروع کنید إن‌شاءالله بعداً با کتاب «عیون نفس» از آیت الله حسن‌زاده ادامه دهید. موفق باشید

29617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به محاسبه گر نرخ تورم سایت آمار کشور، پهلوی از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۵۷ تورم را ۳۵ برابر افزود با توجه به تمام مشکلات جنگ جهانی و اشغال کشور و دولت مصدق که کشور از درامدهای نفتی محروم شد و بعد از آن هم درامدهای نفتی به اندازه جمهوری اسلامی نبود و ظاهرا طبق قراردادهای کنسرسیوم و ... بخشی از سهم نفت به شرکتهای خارجی تعلق می گرفت. اگر چه شاه در سال های آخر حکومتشان صراحتا اعلام کرد حاضر به تمدید این قرارداد نیستند با این وجود سرجمع ۳۵ برابر افزودند اما نظام اسلامی از ۵۷ تا ۹۸ تورم را طبق سایت آمار خودشان ۱۳۱۴ برابر افزودند تازه تورم ۹۹ در سایت نبود و محاسبه نکردیم و بعد از این چقدر تورم افزوده خواهد شد که حسب تحلیل برخی صاحب نظران سرنوشت ونزوئلا رو احتمالا در پیش رو داریم الله اعلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی اراده‌ی الهی چیز دیگری است. بنا بر آن است که با حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، معادلات دیگری به میان آید. در این مورد بد نیست به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۹۶۱۶ و به سؤال ۲۹۶۲۳ و به جزوه‌ی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع شود. موفق باشید

29555
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور از بیت زیر چیست لطف می‌کنید توضیح جامع بدهید.  ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم   اول و آخر این کهنه کتاب افتاده ست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ما در بین دو بی‌نهایت حاضریم و تنها می‌توانیم در چنین جهانی طوری با خود باشیم که احساس  پایانی نداشته باشیم. در جهانی بی‌نهایت با حضوری بی‌نهایت و با خودبودن. حال یا با خودی که بر مبنای فطرتش با خودش روبه‌روست، «طوبی له» و یا با خودی که بر اساس هوس‌هایش که در آن‌جا بی‌جواب می‌ماند، روبه‌روست که همان «له عذاب الیم» است. موفق باشید   

29486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: نظر شما درباره دیدگاه آقای جعفریان در کتاب جریان ها و سازمانها در مورد شریعتی چیست که می گوید شریعتی دین را ابزاری برای ستیز دایمی با ستمگران می‌دانست و به دین در اختیار عالمان و فیلسوفان اعتقادی نداشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جناب آقای جعفریان در موارد متعددی بی‌انصافی‌هایی دارند حتی در مورد آقای دکتر داوری و فردید به کلّی از مسیر انصاف خارج شده‌اند. موفق باشید

28983

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من در خواب بعضا رفتارهای نامناسبی دارم. مثلا دست در لباس های خودم می‌کنم. از اینکه آیا دیگران این حرکت مرا دیده اند یا خیر خجالت می‌کشم. آیا من باید عذاب وجدان داشته باشم و اینکه چه راهکاری دارم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. نباید در این موارد چندان حساس بود. موفق باشید

28563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: می‌خواستم بدونم اگر دانشجو_معلمی بخواد کارِ علمی سنگین بلند مدت بکنه و در تحول آموزش و پرورش در آینده سهیم باشه، روی کارش تمرکز کنه فقط، یا کمی هم درگیر کار های تشکیلاتی و مطالباتی بیرونی (کارهایی درمورد مسائل استانی و کشوری که گاهی بی نتیجه و گاهی ثمربخش هستند و ارتباطی به معلمی ندارند) بشه؟ آیا تعادل در رعایت این دو را توصیه می‌کنید؟ یا مطلق به اولی پرداخته شه؟ [با احتمالِ اینکه در آینده، فرد در حوزه علمی بیشتر می‌تواند موثر واقع شود]؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه وظیفه‌ی مستقیم شما می‌باشد را باید خوب انجام دهید و در کنار آن اگر شرایطی برای فعالیت‌های دیگر پیش آمد که در توان شما بود، از آن استقبال کنید. موفق باشید

25023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: از کجا متوجه بشم افکاری که به ذهنم خطور میکنه و یک موضوع و یا گره و مشکلی بدرستی حلاجی و ریشه یابی میشه حاصل فکر من هست یا یک انکشاف معنوی و روحانی است؟ (مثلا به هنگام دریافت وام قرض الحسنه از مسیر درست نه بانک و... این گره کوری که در زندگی ایجاد شده بخاطر اینه که موقع دریافت آن به درامدت امید داشتی نه به خدای خودت و این گره حاصل این غفلت هستش و یا تعداد اذکار و عبادات در روز با توجه بیشتر انجام بده و ....امثال این موارد منظورم هستش)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید بر اساس دستورات شرع الهی تصمیم بگیرید و یا با کسی که در شریعت و احکام آن غور کرده است، مشورت کنید. موفق باشید

24678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: جلسات جهان گمشده در عالم خیال رو گوش دادم تا جلسه ۴. در جایی جناب آیت الله علامه حسن زاده آملی حفظه الله می فرمودند روزی در صحرا کنار درختی بودم و یک حیوانی هم آنجا بود، نگاه کردم دیدم درخت ریشه و محل تغذیه اش در دل زمین است، آن حیوان هم سرش بین زمین و آسمان بود و راه کسب روزی اش در روی زمین، و به خودم نگاه کردم و دیدم من انسانم و سرم رو به آسمان، و از این واقعه منتقل شدم به این حقیقت که غذای جان انسان در ملکوت است (قریب به مضمون). بنده هم در ایامی مراقبت دارم و سعی می کنم طهارت داشته باشم، و در تفکر به سر می‌بریم، از این انتقالات پیش می‌آید برایم، مثلا در ماشین حمل و نقل عمومی نشسته بودم مدتی پیش، در همین حالات بودم که کودکی شروع به گریه کرد، و طلب آب از پدر و مادرش می کرد، دل پدر و مادر خون شد و به هر زحمتی بود آب تهیه کردند برای فرزندشان، خیلی مستأصل هم شده بودند، چون آنجا آب نبود و هیچ یک از مسافران هم آب نداشتند، از این واقعه منتقل شدم به این حقیقت که ما هم واقعا نوزاد هستیم و تشنه آب حیات و علم، و باید با گریه و اصرار در گریه، از خدایی که از مادر بی‌نهایت به ما مهربانتر است و قدرت و علمش هم بی‌نهایت است طلب کنیم، و آنجا در آن جمعیت جلوی بغض خودم رو گرفته بودم ولی اشکم ناخودآگاه سرازیر شد و دلم خون. از این اتفاقات گاهی می‌افته، البته شرطش رو فهمیدم که مراقبت و طهارت و تفکر و سکوت و خلوت و انس با ملکوت است. استاد آیا این ها گوشه ای از همان چیزی است که شما در این جلسات سعی دارید به ما متذکر شوید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طورها است. «عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد/ از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد.  از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور/ تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد». موفق باشید

33555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: پس از آن که من مباحث ده نکته در معرفت نفس را مطالعه و شرح صوتی آن را گوش دادم و از طریق تجربی متوجه من (خودم) شدم، سوال ۱. آیا در این تجربه من با معلوم زنده (منظورم من است)، ارتباط برقرار کرده ام؟ سوال ۲. آیا این تجربه کردن نفس در سوال یک که گفتم علم حضوری بود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که در علم حضوری، وجودِ معلوم نزد عالِم است پس خود معلوم زنده، خودتان هستید نه آن‌که دوگانگی بین خودتان و معلوم‌تان باشد تا بحث ارتباط به میان آید. موفق باشید

32969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام: اکنون که در شرایط آخرالزمانی هستیم و بشر چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی در معرض انواع آسیب هاست و خداوند در سوره واقعه فرموده که عده اندکی از آخرالزمان رستگار می شوند و در جای دیگر می فرماید جهنم بسیار پر می شود و باز هم می طلبد و احادیث بسیاری هم در خصوص شرایط بد آخرالزمان وجود دارد و ظهر الفساد فی البر و بحر، آیا در این شرایط فرزند آوری ظلم به فرزند نیست؟ چرا مسئولین اینقدر روی این موضوع تاکید دارند در حالی که اکثر مردم در شرایط سخت اقتصادی هستند و دولت حتی قادر به تامین آب با کیفیت برای این جمعیت نیست و از نظر فرهنگی هم حاضر نیست سرمایه گذاری کند و کم کم تحصیل رایگان حذف می شود به طوری که هرکس پول دارد می تواند تحصیل کند و قسمت پرورشی هم عملا از آموزش و پرورش حذف شد و حتی ساعت ورزش بچه ها فدای درس های دیگر شده. اینکه روی یک مسئله تاکید شود و شعار داده شود ولی در عمل شرایط طور دیگری باشد نوعی ریاکاری و مسخره کردن مردم است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال 32960 شد که ممکن است در این رابطه مفید باشد. در ضمن فراموش نکنید که هر طفلی که به دنیا می‌آید رزق خود را بلکه کمی بیشتر از آن با خود می‌آورد. به همین جهت ما نباید از این امر مهم که منجر به رونق زندگی و خانواده می‌شود، غفلت کنیم. موفق باشید

32905

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ببخشید استاد، آیا در جریان خواستگاران حضرت زهرا سلام هم سری وجوددارد، منظورم اینکه او دو تا به خود اجازه خواستگاری دادن و کلا مسایلی که حول محور جریان ازدواج آن وجود مقدس هست؟ اگر منبع یا مطلبی هم میدونید برای مطالعه مفید هست بفرمایید لطفا ۲. اینکه خدا مظهر «لم یلد و لم یولد» هست پس زنها نمیتونن مظهر این اسم خدا بشن؟ و اگر انسان مظهراین اسم هست پس چرا برای حضرت زهرا سلام الله علیه، قضیه ازدواج مطرح شد اگراین مظهر بودن برای حضرت زهرا امکان داشته پس ازدواج چطور معنی پیدا میکنه، و یا اینکه در مبحث ازدواج هم اسراری هست بالاتر. استاد این سوالات خیلی تو ذهنمه و نمیدونم جوابش چیه و به کجا برای پاسخش باید رجوع کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تولد، صرفاً به معنای تولد فرزند نیست، به معنای «صدورُ شیئ عن الشیئ» است یعنی خداوند از کسی و چیزی صادر نشده و از او نیز چیزی صادر نمی‌شود و خلقت، به معنای تجلّی است و نه صدور. در مورد حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» خوب است که مباحث کتاب «بصیرت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و «مقام لیلة‌القدری» آن حضرت را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید تا إن‌شاءالله ابعاد جامع آن حضرت برایتان روشن شود و جواب این نوع سؤالات نیز روشن شود. موفق باشید

32410
متن پرسش

سلام: بنده فارغ التحصیل رشته مهندسی دانشگاه هستم و به شدت به مباحث برهانی و عقلی و معارف اسلامی به خصوص عرفان نظری تمایل دارم. همچنین قصد ورود به حوزه تعلیم و تربیت و شئون مختلف آن در تمدن اسلامی را دارم. آیا توصیه جناب طاهرزاده به بنده برای طی این مسیر ورود به حوزه علمیه است یا اینکه از طریق دانشگاه تحصیلات را ادامه دهم؟ مسئله اصلی بنده این است که چطور می‌توان فهمید که انگیزه خود از ورود به حوزه علمیه واقعا خدمت به انقلاب اسلامی است یا اینکه این تمایل ما از خدعه نفس است و ما را نهایتا دچار حجاب علوم حوزوی خواهد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله با نسلی روبه‌رو هستیم که ظرفیت حضور در علم جدید و معارف سنتی خودمان، هر دورادارند. به این فکر باشید که در عین حضور در دانشگاه و درک عمیق رشته دانشگاهی، با همّت کامل معارف مربوط به حضور در این تاریخ را در بستر آیات و روایات و معارف حِکمی و عرفانی را بیاموزید و در این بستر می‌توانید منشأ خدمات مفیدی باشید. عرایضی در جلسه چهارم بحث سوره «تین» شد که إن‌شاءالله در این رابطه مفید خواهد بود. https://eitaa.com/matalebevijeh/9794 خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشید.

32396
متن پرسش

در زمان هخامنشیان، داریوش یکم ادعا می کرد که اهورامزدا ایشان را به پادشاهی انتخاب کرده و جنبه دینی به حکومت خود می داد، حال برای ما باور چنین امری سخت است. آیا ولی فقیه نوعی بدعت توسط شیعیان نمی باشد؟ منشا انتخاب شخصی به عنوان ولی فقیه چیست؟! آیه صریح و واضح قرآن، امام معصوم!...منشا چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در رابطه با «ولایت فقیه» مفصلاً بر مبنای آیات و روایات و دلایل عقلی سخن‌ها گفته‌اند. بنده مختصری از سخنان آن بزرگان را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» عرض کرده‌ام که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

مباني حكومت دينـي

در رابطه با جايگاه انقلاب اسلامي دو نکته را بايد مدّ نظر داشت؛ يک نکته در مورد جايگاه آن به عنوان نظام ديني، در مباني عقلي و شرعي است و نکته‌ی ديگر جايگاه تاريخي و اهدافي است که دنبال مي‌کند. در رابطه با مباني عقلي و شرعي نظام ديني به طور مختصر مي‌توان موارد زير را برشمرد:

1- در مباحث عقلي اين نکته روشن است که در هر موضوعي همواره مقام وحداني، عامل حفظ و بقاي جنبه‌هاي كثرت در آن موضوع است، مثل روح انسان که به عنوان مقام وحداني عامل حفظ و بقاي بدن است و تا نظر به بدن دارد مانع مي‌گردد تا بدن متلاشي شود و بين سلول‌هاي آن گسستگي ايجاد گردد.

از آن جايي که جامعه عبارت است از مجموعه‌اي از افراد که جهت رفع حوائجِ خود کنار هم آمده‌اند، اگر از طريق پذيرش حکم حضرت اَحد به مقام وحدت متصل نشود، نمي‌تواند داراي بقاء و حياتِ حقيقي باشد و به مقصدي که به دنبال آن است دست ‌يابد، بلكه حياتش دروغين و انسجامش وَهْمي خواهد شد. مثل بدن مرده‌اي است كه به واقع انسجام و يگانگي حقيقي ندارد و در آن صورت اعضای آن در اختيار يك هدف واقعي قرار نمي‌گيرد و زماني نمي‌گذرد که متلاشي مي‌شود. پس بايد نظام اجتماعي انسان‌ها، همچون نظام فردي‌شان، تحت تدبير و حاكميت حضرت «اَحد» باشد تا به ثمره‌ي حقيقي دست يابد و بر اساس قاعده‌ي ارتباط کثرت‌ها به وحدت، ادامه‌ي حيات متعالي در آن فراهم باشد.

2- خداوند در سوره‌ي شوري آيه‌ي 9 مي‌فرمايد: «فَاللّهُ هُوَ الْوَليُّ» يعني فقط خدا «وليّ» است و لذا فقط حكم خدا بايد در امور انسان‌ها - اعم از امور شخصي و اجتماعي- حاكم باشد، و هرگونه حاكميتي در امور انسان‌ها كه مظهر حكم خدا نباشد، خلاف واقعيت جاري در هستي است.

3- براي حاكميت حكم خدا بر انسانِ مختار، «نبي» و «امام» نياز است. پس نبي و امام آينه‌ي نمايش حكم خداونداند و هيچ چيزي از خود ندارند، مثل آينه كه صِرفاً حكايت‌كننده و نمايش‌دهنده‌ي وجود شخصي است كه در مقابل آن است. در همين راستا امام باقر(ع) مي‌فرمايند: «بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا»[1] قلب هاي ما ظرف خواست و مشيت خداوند است چون او بخواهد ما مي خواهيم.

4- در زمان غيبتِ امام زمان(عج) براي اين‌كه رابطه‌ي انسان‌ها و جامعه با حضرت اَحد قطع نشود و حكم خدا در امور انسان‌ها - اعم از امور شخصي و امور اجتماعي- جاري و حاكم باشد، ضرورت دارد يك كارشناسِ كشف حكم خدا از طريق كتاب و سنت، در صحنه‌ي مديريتِ بالاي جامعه باشد تا اين نياز برآورده شود و جايگاه مراجعِ صاحب فتوي در امور فردي و وَليّ فقيه در امور اجتماعي بر همين مبنا است.

5- خدايي كه براساس حكمت بالغه‌‌اش هيچ نيازي را بي‌جواب نمي‌گذارد و بر همين اساس پيامبر و امام را براي بشر مي‌پروراند[2] در زمان غيبت امام زمان(عج) چون جامعه نياز به يك فقيه اَعْلم و شجاع و متقي دارد، اين چنين فقيهي را هم مي‌پروراند. حالا وظيفه‌ي مردم این است که از طريق خبرگان فقيه‌شناس او را كشف نمايند و اگر افراد در اين مورد حساسيت لازم را به‌کار نگيرند و تلاش نكنند، گرفتار حاكماني مي‌شوند كه افكار و خواست‌هاي خودشان را بر مردم حاكم مي‌كنند. در حالي كه فقيه، حكم خدا را بر جامعه حاكم مي‌كند، حکمي که مطابق فطرت همه‌ي انسان‌ها است و تمام ابعاد وجودي انسان را رشد مي‌دهد.

امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در کتاب ولايت فقيه با استدلال به لزوم وجود مؤسسات اجرايي و ضرورت اجراي احکام اسلام و ماهيت و کيفيت قوانين اسلام (احکام مالي، احکام دفاع ملي و احکام احقاق حقوق و احکام جزايي) و لزوم وحدت بين امت اسلام و ضرورت قيام علما براي نجات مردم مظلوم و محروم و همچنين با استناد به سنت و رويّه‌ی رسول اکرم(ص)و رويّه‌ي امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع)و... بر ضرورت تشکيل حکومت اسلامي در عصر غيبت تاکيد کرده و مي‌فرمايد: «اکنون که دوران غيبت امامu پيش آمده و بناست احکام حکومتي اسلام باقي بماند و استمرار پيدا کند و هرج و مرج روا نيست، تشکيل حکومت لازم مي آيد. عقل هم به ما حکم مي‌کند که تشکيلات لازم است... اکنون که شخص معيني از طرف خداي تبارک و تعالي براي احراز امر حکومت در دوره‌ي غيبت تعيين نشده است، تکليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها کنيد؟ ديگر اسلام نمي خواهيم؟ اسلام فقط براي دويست سال بود؟ ...يا اين‌که حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معيني را براي حکومت در دوره‌ی غيبت تعيين نکرده است، لکن آن خاصيت حکومتي را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب الزمان(عج)موجود بود براي بعد از غيبت هم قرار داده است. اين خاصيت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عده‌ی بيشماري از فقهاي عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، مي توانند حکومت عدل عمومي در عالم تشکيل دهند. اگر فرد لايقي که داراي اين خصلت باشد به پا خاست و تشکيل حکومت داد، همان ولايت را که حضرت رسول اکرم(ص)در امر اداره‌ی جامعه داشت دارا مي باشد، و بر همه‌ي مردم لازم است که از او اطاعت کنند».[3]

امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در کتاب البيع مي فرمايند: «همان دلايلي که لزوم امامت را پس از نبوت اثبات مي‌کند، عينا لزوم حکومت در دوران غيبت حضرت ولي عصرg را در بر دارد... آيا مي توان تصور کرد که آفريدگار حکيم، امت اسلامي را به حال خود رها کرده و تکليفي براي آنان معين نکرده باشد؟ و آيا خردمندانه است که بگوييم خداوند حکيم به هرج و مرج ميان مسلمين و پريشاني احوال آنان رضا داده است؟ و آيا چنين گماني به شارع مقدس رواست که بگوييم حکمي قاطع جهت رفع نيازهاي اساسي بندگان خدا تشريع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟»[4]

آري، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعليم و تربيت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهاي کشور و جلوگيري از تجاوز بيگانگان، از بديهي ترين امور و واضحات عقل است، بي آن‌که بين زمان حضور و غيبت امام و اين کشور و آن کشور فرقي باشد.

آيت الله العظمي بروجردي به طور منظم و منطقي بر اثبات ولايت فقيه استدلال عقلي کرده و در بين کلمات خويش صراحتاً از نصب فقيه براي سرپرستي جامعه‌ی اسلامي سخن گفته است.ايشان، در باره‌ی اثبات ولايت فقيه و بيان ضوابط کلي و شئون و حدود ولايت مي فرمايند:

اولا: در جامعه اموري وجود دارد که مربوط به فرد خاصي نيست بلکه از امور عمومي اجتماعي است که حفظ نظام جامعه بدان وابسته است، نظير قضاوت، سرپستي اموال غايب و ناتوان و مجهول المالک، و حفظ نظام داخلي جامعه و پاسداري از مرزها و دستور جهاد و دفاع هنگام هجوم دشمنان و مشابه آن که با سياست مُدُن مرتبط است.اين امور از مواردي نيست که هر شخصي مستقلا بتواند عهده دار آن گردد، بلکه از وظايف سرپرست جامعه و آن کسي است که زمام امور اجتماعي مردم به دست اوست.

ثانيا: براي کسي که قوانين اسلام و ضوابط آن را بررسي کند، ترديدي باقي نمي ماند که اسلام دين سياسي، اجتماعي است و احکام آن به اعمال عبادي شرعي محض که هدف آن، تکامل فرد و تامين سعادت اخروي است منحصر نيست، بلکه اکثر احکام آن مربوط به امور سياسي و تنظيم اجتماع و تامين سعادت دنياي مردم است.مانند احکام معاملات و سياسات و جزاييات از قبيل حدود و قصاص و ديات و احکام قضايي، و مالياتهايي نظير خمس و زکات که حفظ دولت اسلام متوقف بر آن است.به همين خاطر علماي خاصه و عامه اتفاق نظر دارند که در محيط اسلام وجود سياستمدار و رهبري که امور مسلمانان را اداره کند ضروري است بلکه از ضروريات اسلام است.هرچند در خصوصيات و شرايط او و چگونگي تعيين او از سوي رسول اللهf يا با انتخاب عمومي، اختلاف نظر دارند.

ثالثا: بي ترديد سياست بلاد و تامين جهات اجتماعي در دين اسلام جداي از جهات روحاني و شئون مربوط به تبليغ احکام و ارشاد مسلمانان نيست، بلکه از همان صدر اسلام سياست با ديانت در هم آميخته و سياست از شئون ديانت محسوب مي شده است.رسول الله(ص) شخصا به تدبير امور مسلمانان مي پرداخت و امور آنان را سياست‌گزاري مي‌کرد و مسلمانان براي حل و فصل خصومت‌هاي خويش به وي مراجعه مي‌کردند. پس از آن حضرت نيز سيره‌ي خلفاي راشدين و غير راشدين و امير المؤمنين(ع) به همين منوال بود. آن حضرت پس از تصدي ظاهري خلافت، امور مسلمانان را تدبير مي‌کرد و براي ولايات، قاضي و حاکم منصوب مي‌فرمود.[5]

اين است مباني عقلي و شرعي حکومت ديني.

 

[1] - بحار الأنوار ، ج‏52، ص 51.

[2] - در راستای پرورش انسانی که حکم خدا را در جامعه جاری کند در مورد رسول خدا، حضرت علي(ع) در خطبه‌ي 193 مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ.(ص)مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» از همان لحظه‌اي كه پيامبر(ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت پيامبر كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

[3] - به کتاب ولايت فقيه(حکومت اسلامي)، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373، ص 39- 40 رجوع شود.

[4] - به کتاب البيع، امام خميني،  مؤسسه اسماعيليان، ج 2، ص 461- 462 رجوع شود.

[5] - به کتاب البدر الزاهر في صلوة الجمعه و المسافر، حسينعلي منتظري، (تقرير لما افاده آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي طباطبائي)، ص 52- 57 رجوع شود.

32174
متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار: من مباحث ده نکته رو دنبال کردم و روی اونها فکر هم داشتم و تجرد نفس رو تا حدودی متوجه هستم . مخصوصا رویای صادقه هیچ توجیهی نداره به جز مجرد و فرازمان ومکان بودن روح انسان. چند روز پیش اولین پیوند قلب خوک به انسان انجام شد و خبر خاصی هست. قبل تر از اون هم ایلان ماسک پروژه ی نورالینک رو استارت زده و مراحلیش رو انجام داده، هنوز عملیاتی نشده اما خیلی دور نیست که اجرایی بشه. این تصور برای خیلی‌ها بوجود اومده که انسان غربی به کمک تکنولوژی داره انسان رو به سمت نامیرایی پیش میبره، اینکه انسان بر تمام دردها و بیماریها و نقصهای جسم پیروز میشه و عمر همیشگی پیدا میکنه. من متوجه این قضیه هستم که روح متفاوت از مغزه و متفاوت از قلب و حقیقتی ورای اینهاست اما همه ی جامعه توان فهم این موضوع رو ندارن و خود ما هم گاهی دچار سوال میشیم. ۱. اینکه مسیر غرب در پزشکی تا کجا پیش خواهد رفت؟ ۲. اگر قلب تعویض بشه، مغز کنترل بشه، سایر اعضا ترمیم یا تعویض بشه، خب طبیعتا عمرها طولانی میشه آیا این شدنیه و یا موانعی متفاوت از بیماری بر سر راه نامیراییست؟ ۳. آیا انسان به سمت نامیرا شدن پیش می‌رود؟! سیر بشریت و تکنولوژی به گونه ای هست که من خودم نمی تونم بگم صد سال دیگه این اتفاقات نخواهد افتاد و گوشه ی دلمان خالی می‌شود، خدا تا کجا به انسان قدرت تغییر و دستکاری در انسان را می‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پزشکی جدید در مسیر آزمون و خطا و آزمایش‌هایی که روی بدن انسان‌ها انجام می‌دهد، تلاش‌های خوبی دارد. ولی جایگاه روح و نفس انسان، ماورای حضور آن در بدن است و لذا بعد از مدتی که بالقوه‌های آن به فعلیت رسید، بدن را ترک می‌کند هرچند که آن بدن سالم باشد. بحث در سلامت بدن نیست، بحث در انصراف روح است از بدن که بالاخره یا با ایستادن قلب، آن انصراف برای ما مشخص می‌شود و یا به اصطلاح با سکته مغزی آن مرگ پیش می‌آید. موفق باشید

32034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در سایتی ادبی شعری بود ظاهرا سیاسی و مخالف نظام. حقیر بنا به مصالحی اثر را به صورت عرفانی تاویل کردم و نکات عدیده ای ذیلش نگاشتم همچنین همین بلا را سر چند اثر دیگر هم درآورده ام حال سوالم اینست که با توجه به اینکه این بندگان خدا روحشان ازین مطالب بی خبر است آیا امکان ندارد قرآن و احادیث هم خالی از عرفان (مقصود عرفان محی الدینی یا سایر دستگاه های عرفانی اگر باشند) باشد و استنادها همه تاویل باشند (عجیب این شیوه تاویل شیخ اکبر در نقد شعرها به کارم می آید)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن و احادیث، مبنا و ملاک، توحید است و لوازم توحید. حال اگر تأویلاتی که بزرگان دین دارند در بستر توحید و لوازم آن باشد، پذیرفته می‌شود زیرا حضرت صادق (ع) در مورد قرآن مي‌فرمايند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ‏ وَ الْحَقَائِقِ‏ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[1] كتاب خداى عزّ و جلّ داراي چهار چيز است: «عبارت»، «اشارت»، «لطايف» و «حقايق». «عبارت» براى عوام است و «اشارت» براى خواص و «لطايف» براى اولياء و «حقايق» براى انبياء.

ملاحظه بفرمائيد کتاب خدا که بهترين متن براي تفکر است بر چهارگونه است. آدم هاي عادي از طريق عبارتش با آن رو به رو مي‌شوند. ولي اين کتاب بر اشارت هم استوار است. حال سؤال اين است که در کتاب خدا اشارت به کجاست؟ شما با عبارت روبرو مي‌شويد و آن را مي‌فهميد ولي مي‌فرمايند: اين قرآن علاوه بر عبارت، بر اشارت هم استوار است و معلوم است اگر بخواهيم به اشارات کتاب خدا دست يابيم بايد شخصيت ديگري از خود را به ميان آوريم و به تعبير روايت بايد از خواص بشويم. موفق باشید

[1] - بحار الانوار، ج 89، ص 103

31978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من از سحر و سحرخیزی محرومم و برای همین است که خیزشی هم از خودم نداشته ام، واقعا برکت روزهای سحرخیزی را در امور روزمره درک کرده‌ام ولی نمی‌توانم خودم را از مهلکه‌ی این خواب نجات بدهم که در این زمینه از شما کمک می‌خواهم. امروز حدیثی هم خواندم که جایگاه ما نزد خدا به اندازه‌ی جایگاه خدا نزد ماست که همین برای جواب خیلی پرسشها و ابهاماتم کافی بود، مرا هم دعا کنید که نیازم در این زمینه از حد التماس هم گذشته است ببخشید من علی‌الظاهر کارشناسی ارشد هم گرفته ام و دوست داشتم دکتری شرکت کنم ولی با شناختی که از توان علمی خودم و توانمندی‌هایم دارم احساس می‌کنم نمی‌توانم ادامه دهم و فعلا فقط پرداختن به حفظ قرآن را دنبال می‌کنم، نظر شما را هم دوست داشتم و لازم می‌بینم اگر بفرمایید ببخشید در امر ازدواج هم انگار به یک حیرت رسیده‌ام و واقعا خسته‌ام و نمی‌دانم باید چه کنم؟ ممنون از وقتی که می‌گذارید. استاد مرا حلال کنید حقش نیست از شما این سوالها را بکنم و وقتتان را بگیرم و فرصت های خودم را هم از شاگردی شما از دست بدهم. اگرهم امکانش هست این پرسش روی سایت قرار نگیرد. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید به خودمان سخت‌گیری کنیم و در امور مستحب، خودخوری نماییم. اگر بتوانید به جای حفظ قرآن در معانی قرآن به‌خصوص از طریق تفسیر «المیزان» ورود کنید إن‌شاءالله نتایج بیشتری خواهید گرفت. البته برای ارتباط با المیزان، مقدماتی مثل «معرفت نفس» کمک می‌کند. موفق باشید

31844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: بنده طلبه هستم چندین سال است سیر مطالعاتی و مباحث شما را دنبال می کنم الحمدالله بسیار مفید و عالی است احساس می کنم باید کتب دیگر از نویسندگان دیگر را هم ان شاءالله مطالعه کنم اول اینکه شما سیر مطالعاتی موضوعی را پیشنهاد می دهید یا اینکه در هر سیر کتب یک نویسنده مطالعه شود دوم اینکه کتب کدام علما را پیشنهاد می کنید؟ خداوند عمر با برکت به شما عنایت کند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از تفسیر قیّم المیزان غافل نباشید. خودْ راه بگویدت که چون باید کرد. موفق باشید

31811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد چطور سوء تفاهمات را رفع کنیم طوریکه به اشتباه نیفتیم؟ گاهی حتی با گفتن حقیقت کسی حرف ما را باور نمی کند!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با ارتباطی نرم و با برخوردی شیرین و با صفا، إن‌شاءالله سوء تفاهم‌ها از بین می‌رود.
فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید می‌شود، حکایت از آن دارد که انسان‌ها می‌توانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفت‌وگوی طرفین است، بدون آن‌که نتیجه نهایی گفت‌وگو از قبل قابل پیش‌بینی باشد. بلکه رابطه‌ای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته می‌شود «فهم»، یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افق‌ها پیش می‌آید.
معلوم است که در سنت مدارای مدّ نظر دین، هرکدام از افراد افق‌هایی را مدّ نظر دارند که آن مدارا از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفت‌وگویی که پیش می‌آید «فهم» رخ می‌دهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.
با توجه به این امر نظر می‌کنیم به روایات وارد شده از طریق رسول خدا و ائمه معصومین.
روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش «ص» وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آن‌ها مؤاخذه مي‌شوى، در باره مدارا كردن با مردم مؤاخذه خواهى شد. (بحار الأنوار، ج‏68، ص: 90)
رسول خدا«ص» فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ» ‏(الكافى، ج 2، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آن‌ها نيمى از زندگانى. این بدان معنا است که باید اندازه فهم مردم را از دین و وظایف دینی رعایت کرد.
رسول خدا«ص»  می‌فرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه‏» ريشه‏ خِرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.
از حضرت باقر «ع» هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ»‏ براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا می‌فرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان‏» هر كه را نرمش بهره دادند، برای او بهره‌ای از ایمان را مقرر کرده‌اند.
از حضرت صادق «ع» هست که فرمودند: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ». (اصول كافى، ترجمه كمره‏اى، ج‏4، ص: 359) به راستى خدای تبارك و تعالى اهل نرمش است نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده‏ ها است كه كينه‏ ها را از سينه‏ هاى آن‌ها در كشد. مسلّم یکی از موارد رفق با مردم همان است که انتظار نداشته باشیم همه آن‌طور که ما دین را می‌فهمیم آن‌ها هم به همان صورت بفهمند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «ص»: «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم»‏ نرمش ميمنت دارد و سخت‌گيرى شوم است. و همچنان حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ‏» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت. پس در واقع با رفق و مدارا بهتر می‌توان افراد را با خود همراه کرد و نسبت به آنچه حق می‌دانیم وارد نمود.
پیامبر خدا «ص»  می‌فرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت. این نشان می‌دهد اگر علامه دهر هم باشیم ولی اهل مدارا نباشیم برکتی برای خود و دیگران نداریم.
امام صادق «ع» فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آن‌ها دور گشت. (الكافي، ج‏2، ص: 119) و رسول خدا «ص» می‌فرمایند: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض»‏ خداوند به همان‌گونه‌ای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده. زیرا در چنین فضایی است که انسان‌ها احساس می‌کنند می‌توانند وارد تاریخی شوند که با انقلاب اسلامی شروع شده و انقلابیون به آن‌ها سخت‌گیری نمی‌کنند. موفق باشید   

 

31546
متن پرسش
سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: نمی دانم چرا با اینکه کتاب‌های شما رو مطالعة کردم و فلسفه و عرفان کار کردم معنای تکوین و تشریع را خوب نفهمیدم و ربط این دو. لطفا معنای تکوین و تشریع را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در «بودن» و «شدن» است آن‌جا که بودنِ ما در میان است مثل زن بودن یا مرد بودن، تکوین مطرح است و آن‌جایی که زنِ خوب شدن و یا مردِ خوب شدن در میان است، تشریع مطرح است. موفق باشید

31540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: برای درک عالَم ثابت عصر و ورود به آن، خواندن کتاب عالم انسان دینی بهمون کمک می‌کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور، نکات خوبی را با شما در میان می‌گذارد و إن‌شاءالله می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای ورود به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و شرح صوتی آن. موفق باشید

31534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما: لطفا نظرتون رو در رابطه با درستی یا غلطی این متن بفرمایید: منظر سادات ۲:
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام متن؟!!! موفق باشید

31371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: این قوه ایی که ما در ذهن داریم مثلا وقتی یک آهنگ دلنواز گوش می‌کنیم نجوای آن آهنگ را به خاطر می آوریم که در واقع مانند قوه ی وهمیه از جنس صورت نیست نوعی نجوا و صداست، وقتی هم که داریم فکر می‌کنیم گفت و گوی درونی ذهن ماست. این چه قوه ایست آیا از جنس قوه ی وهمیه است؟ و آیا باید آن را هم مانند عقل و قلب و وهم ادب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت امری است فرا عقلی و حضوری است در عالَمی که در عهد ازلی داشته‌ایم. موفق باشید

30851

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: علت تنبلی در مطالعه و بی انگیزگی و راه کارهای آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که آینده‌ای در پیش است و حضور در معارف عالیه موجب می‌شود که انسان در جهانی بس گشوده حاضر گردد. پیشنهاد ما آن است که با کتاب «با دعا در آغوش خدا» مدتی مأنوس باشید. موفق باشید

30472

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد اتفاقا همین جواب شما به سوال ۳۰۴۶۶ موید اینه که شرع هیچ فکری برای زنی که همسرش اهل رعایت حق زن نیست نکرده. زن داره میگه مرد از رعایت حق سرباز میزنه شما میگید وظیفش اینه که حقو بده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محدوده‌ی شرع جز آن است که متذکر وظایف ما می‌شود؟! شرع که با اسلحه و تیر و تفنگ کار نمی‌کند. شرع تکلیف را معرفی می کند این انسان ها هستند که اگر رعایت دستورات شرع را نکردند گرفتار غضب الهی می شوند و از زندگی با صفا و نتیجه بخش محروم می گردند. موفق باشید

29875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا آیت الله مکارم اعلم هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از اهل فن و اساتید حوزه که در درس آقایان شرکت کرده‌اند بپرسید. موفق باشید

نمایش چاپی