باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم کدام نکته از مطالب آقایان منظور نظر جنابعالی است بالاخره این عزیزان فرزندان انقلاب هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این قبض و بسطها را گریزی نیست. فرمود: «ای بردار، عقل یکدم با خود آر / دَم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به نور الهی انوار حضرت ربّ العالمین که در هر مظهری در صحنه است، برای انسان ظاهر میگردد همانطور که میگوییم خرمشهر را خدا آزاد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط روحیتان مناسب است، رفتن به حوزه برکات خاص خود را دارد. افرادی که در این مورد صاحبنظرند، حوزهی مشکات را ترجیح میدهند. با اینهمه بهتر است در این مورد با کسانی که روحیهی شما را میشناسند و در امور حوزه نیز آگاهیهای لازم را دارند، مشورت بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب به عنوان یک عقل تاریخی که انسانها بنا دارند با آن عقل، خود را در جهانی وسیعتر از جهان قرون وسطی دنبال کنند، یک بحث است؛ و اینکه انسان به جای اصالتدادن به حضور خداوند و کبریایی او، خود را محور قرار دهد، بحث دیگری است. مشکل غرب و فرهنگ غربی در قسمت دوم میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کمالات در تعیّن ثانی به صورت جامع میباشد. مثل هفت نور در نور بیرنگ، که اگر شرایط هر نوری فراهم شود مطابق آن شرایط، آن نور خاص ظهور میکند. حضرت اللّه که ربّ العالمین است در ظرفیت گوسفندیِ گوسفند، به جلوهی ربّ گوسفندی ظهور میکند و در ظرفیتِ انسانیِ انسان، به صورت ربّ انسانی متجلی میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمال الهی در همان مخلوقات ظهور میکند مثل تشییع پیکر مبارک سردار شهدای مقاومت. ولی انسان در نظر به مخلوقات میتواند به حضرت حق منتقل شود به همان معنایی که جناب مولوی میفرماید: «دیده آن بایدکه باشد شَه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظورتان اشاره به کدام متن است؟ ۲. وجود امام، تعیّن مستقیم ولایت الهی است. ۳. رضایت به قضای الهی، حتی اگر سخت هم باشد آرامبخش است. ۴. پشتکردن به حقیقت. موفق باشید
با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسنزاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کردهام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار میشوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودیاش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید میکنند برداشتهای سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقفکردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت میتواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: میخواستم بپرسم دانشجویی با شرایط من - که خب در رشته سخت و پرکاری هم تحصیل میکنه - اگر که بهطور کاملا جدی دغدغه ظهور رو داشته باشه، چطور میتونه ایفای نقش کنه؟ مثلا چطور میتونه فعالیت فرهنگی داشته باشه در این زمینه؟ آیا لازمه که عضو تشکلها بشه یا نه؟ و نکات دیگهای اگر که لازم میدونید بفرمایید لطفا. و یه مورد دیگه اینکه در صحبتهای بعضی از سخنرانان بزرگ دینی یا سیاسی که در حوزه مهدویت فعالیت میکنن، میبینیم و میشنویم که تاکید دارن کار در زمینه مهدویت باید "اصل" باشه نه در حاشیه زندگی. اما من یه بخشی از سخنرانی حضرت آقا رو شنیدم فرمودن که خروجیهای دانشگاهها باید مثل شهید چمران باشن. حالا سوال من اینه که شخصی با شرایط من که در یکی از بهترین رشتهها و بهترین دانشگاهها درس میخونه و این توانایی رو در خودش میبینه که چه در زمینه درس و چه پژوهش تا حد خیلی زیادی پیش بره، با توجه به دیدگاههای رهبری، آیا درسته که درسش رو فدای انجام این فعالیتهای فرهنگی کنه و مثلا به پاسکردن دروس قناعت کنه بهخاطر کار برای امام زمان؟ یا نه باید تو مسیری قدم برداره که براش ساخته شده؟ با سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در عین تلاش کامل در رشته تحصیلیتان باید معارف اسلامی را با عمق لازم فرا بگیرید تا زمینه تدبّر در قرآن برایتان فراهم شود. چرا روی خود کم حساب میکنید و ظرفیت جوانان آخرالزمانی را به صحنه نمیآورید؟! ۲. به نظر بنده اگر عملاً در دروس خودتان با عمق لازم حاضر شوید و به نهضت تاریخ دانشبنیانی که مقام معظم رهبری مدّ نظر دارند، ورود کنید بهتر میتوانید در خدمت حضرت صاحبالأمر«عجلاللهتعالیفرجه» قرار گیرید. زیرا ما در این تاریخ باید به صورتهای مختلف، کارآمدی نظام اسلامی را به نمایش بگذاریم و این وظیفه ما در این تاریخ است و عامل یأس دشمن. موفق باشید
سلام استاد: من از سحر و سحرخیزی محرومم و برای همین است که خیزشی هم از خودم نداشته ام، واقعا برکت روزهای سحرخیزی را در امور روزمره درک کردهام ولی نمیتوانم خودم را از مهلکهی این خواب نجات بدهم که در این زمینه از شما کمک میخواهم. امروز حدیثی هم خواندم که جایگاه ما نزد خدا به اندازهی جایگاه خدا نزد ماست که همین برای جواب خیلی پرسشها و ابهاماتم کافی بود، مرا هم دعا کنید که نیازم در این زمینه از حد التماس هم گذشته است ببخشید من علیالظاهر کارشناسی ارشد هم گرفته ام و دوست داشتم دکتری شرکت کنم ولی با شناختی که از توان علمی خودم و توانمندیهایم دارم احساس میکنم نمیتوانم ادامه دهم و فعلا فقط پرداختن به حفظ قرآن را دنبال میکنم، نظر شما را هم دوست داشتم و لازم میبینم اگر بفرمایید ببخشید در امر ازدواج هم انگار به یک حیرت رسیدهام و واقعا خستهام و نمیدانم باید چه کنم؟ ممنون از وقتی که میگذارید. استاد مرا حلال کنید حقش نیست از شما این سوالها را بکنم و وقتتان را بگیرم و فرصت های خودم را هم از شاگردی شما از دست بدهم. اگرهم امکانش هست این پرسش روی سایت قرار نگیرد. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید به خودمان سختگیری کنیم و در امور مستحب، خودخوری نماییم. اگر بتوانید به جای حفظ قرآن در معانی قرآن بهخصوص از طریق تفسیر «المیزان» ورود کنید إنشاءالله نتایج بیشتری خواهید گرفت. البته برای ارتباط با المیزان، مقدماتی مثل «معرفت نفس» کمک میکند. موفق باشید
سلام خدمت استاد: چه میشود که طلب ها تغییر میکند؟ برای مثال چگونه فردی که در مسیر مبانی معرفتی در حال حرکت است و به قول خودمان سیروسلوک میکند به فردی تبدیل میشود که دچار امیال دنیوی شده و دچار دنیا زندگی میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به گفته جناب مولوی: «ای بردار عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». انسان باید بتواند در خزانِ روح خود، خود را حفظ کند و منتظر حضوری باشد بالاتر از حضور گذشته. ولی متأسفانه بعضیها چون در خزانِ روح خود قرار میگیرند این گونه عمل نمی کنند. به سخن جناب مولوی در دیوان شمس نظر کنید و رازِ ریزشهای از انقلاب اسلامی را در عین بیصبری نسبت به دولت آقای رئیسی که تازه کار را شروع کرده است، بیابید که چگونه قصه بعضی چنین است:
اندک اندک روي سرخش زرد شد
اندک اندک خشک شد چشم ترش
وسوسه و انديشه بر وي در گشاد
راند عشق لاابالي از درش
اندک اندک شاخ و برگش خشک گشت
چون بريده شد رگ بيخ آورش
اندک اندک ديو شد لاحول گو
سست شد در عاشقي بال و پرش
عشق داد و دل بر اين عالم نهاد
در برش زين پس نيايد دلبرش
خواجه مي گريد که ماند از قافله
ليک مي خندد خر اندر آخرش
عشق را بگذاشت و دم خر گرفت
لاجرم سرگين خر شد عنبرش
ملک را بگذاشت و بر سرگين نشست
لاجرم شد خرمگس سرلشکرش
خرمگس آن وسوسه ست و آن خيال
که همي خارش دهد همچون گرش
موفق باشید
با سلام: استاد چطور سوء تفاهمات را رفع کنیم طوریکه به اشتباه نیفتیم؟ گاهی حتی با گفتن حقیقت کسی حرف ما را باور نمی کند!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ارتباطی نرم و با برخوردی شیرین و با صفا، إنشاءالله سوء تفاهمها از بین میرود.
فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید میشود، حکایت از آن دارد که انسانها میتوانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفتوگوی طرفین است، بدون آنکه نتیجه نهایی گفتوگو از قبل قابل پیشبینی باشد. بلکه رابطهای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته میشود «فهم»، یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افقها پیش میآید.
معلوم است که در سنت مدارای مدّ نظر دین، هرکدام از افراد افقهایی را مدّ نظر دارند که آن مدارا از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفتوگویی که پیش میآید «فهم» رخ میدهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.
با توجه به این امر نظر میکنیم به روایات وارد شده از طریق رسول خدا و ائمه معصومین.
روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش «ص» وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آنها مؤاخذه ميشوى، در باره مدارا كردن با مردم مؤاخذه خواهى شد. (بحار الأنوار، ج68، ص: 90)
رسول خدا«ص» فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ» (الكافى، ج 2، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آنها نيمى از زندگانى. این بدان معنا است که باید اندازه فهم مردم را از دین و وظایف دینی رعایت کرد.
رسول خدا«ص» میفرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه» ريشه خِرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.
از حضرت باقر «ع» هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ» براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا میفرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان» هر كه را نرمش بهره دادند، برای او بهرهای از ایمان را مقرر کردهاند.
از حضرت صادق «ع» هست که فرمودند: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ». (اصول كافى، ترجمه كمرهاى، ج4، ص: 359) به راستى خدای تبارك و تعالى اهل نرمش است نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده ها است كه كينه ها را از سينه هاى آنها در كشد. مسلّم یکی از موارد رفق با مردم همان است که انتظار نداشته باشیم همه آنطور که ما دین را میفهمیم آنها هم به همان صورت بفهمند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «ص»: «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم» نرمش ميمنت دارد و سختگيرى شوم است. و همچنان حضرت میفرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا شَانَهُ» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت. پس در واقع با رفق و مدارا بهتر میتوان افراد را با خود همراه کرد و نسبت به آنچه حق میدانیم وارد نمود.
پیامبر خدا «ص» میفرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت. این نشان میدهد اگر علامه دهر هم باشیم ولی اهل مدارا نباشیم برکتی برای خود و دیگران نداریم.
امام صادق «ع» فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آنها دور گشت. (الكافي، ج2، ص: 119) و رسول خدا «ص» میفرمایند: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض» خداوند به همانگونهای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده. زیرا در چنین فضایی است که انسانها احساس میکنند میتوانند وارد تاریخی شوند که با انقلاب اسلامی شروع شده و انقلابیون به آنها سختگیری نمیکنند. موفق باشید
استاد عزیز سلام علیکم. آیات قرآنی تعاون در اثم و عدوان را توصیه نمی فرماید. رژیم سعودی نماد این دو امر است. آیا رفتن به حج به نحوی کمک به این رژیم نیست؟! برای من این سوال بزرگ شده است، لطفا راهنمایی فرمایید که با این وجود و احتمال کمک به این رژیم آیا باز هم می توان به حج رفت و یا معادل مصارف را به کار «بر» و « تقوی» اختصاص داد. با عرض سلام و احترام مجدد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولین نظام با توجه به همین نکاتی که میفرمایید معتقدند در حج واجب چون در جمع مسلمانان سایر کشورها حاضر میشویم و به خودی خود آن حضور، تریبونی برای ما هست منافعش بر مضارّش میچربد و اتفاقاً آل سعود سعی دارد به بهانههای مختلف مانع حضور ما شود و یا سهم کمتری به ما اختصاص دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه عقل و انصاف به ما میگوید باید به جناب آقای رئیسی اعتماد کرد؛ و لذا نباید ضعفهایی که به طور طبیعی پیش میآید را بزرگ کنیم و این در همه موارد در نسبت با مؤمنین صدق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و آری! باید با روش ارشاد و تذکر و دلیل و سکوت، کار را جلو برد زیرا اینان جاهلِ قاصرند و نه معاندِ مقصر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه فرمایید آقای صادقی تهرانی اصل را در نگاههای تجربی و علوم تجربی جهت تفسیر آیات قدسی الهی گرفته بودند و معلوم است که در واقع حقیقت ذیل نگاه علوم تجربی قرار میگیرد. در حالیکه آن علوم در نسبت با حقیقت، بسیار نگاه محدودی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اساتیدی که به درایتشان اطمینان دارید را اصل بگیرید و در ضمن همواره عقل خود را در صحنه نگهدارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قرآن و روایات ائمه معصومین «علیهمالسلام» فکر کنید که بسیار راهگشاست بخصوص با نظر به شخصیت رهبر معظم انقلاب «حفظهالله». در این حالت، افقهایی برای رفتن و رفتن گشوده میشود. بتوانید مدتی با کتاب «سوره جاثیه و راز زمینگیری امّتها» بهسر ببرید خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مرحومه به عنوان یک تفسیر خوب، نکات خوبی را در آن کتابها مطرح فرمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم این جهان و این انسان و اسلام عزیز ظرفیت آن را دارد که در چنین شرایطی نیز جهانی را مناسب این تاریخ در مقابل ما بگشاید؟ مگر علمای بزرگ ما در زمان رضاخان که هزار برابر بدتر از ویروس کرونا بود؛ نتوانستند آن زیباییهای دینداری را به ظهور آورند و شخصیت آیت الله شاهآبادیها شکل گرفتند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن کتاب نیستم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما لطف دارید ولی فراموش نکنید بنده در سنی نیستم که بتوانم در امور اجرایی حاضر شوم. و چون احساس کردم در امور اجرایی کار جلو نمیرود، در این حوزه کار را شروع کردم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن کتاب نیستم، هرچند به جهت عنوانی که دارد باید جالب باشد. در منابع اسلامی، مباحث فطرت و موضوعات عهد الست و آیات مربوط به آنها متذکر این امر هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور ذیل معارف الهی و اعمال صالح، بودنِ ما در دنیا و آخرت بودنی متعالی و قابل قبول برای خودمان و در محضر حق خواهد بود. موفق باشید