بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25436
متن پرسش
سلام علیکم ۱_نظرتان در مورد تظاهرات اخیر در عراق چیست ؟به کدام سمت و سو می رود ؟ مخصوصا که جناب مقتدی صدر رهبری این تظاهرات را دست دارند ۲_ آیا می توانیم در اینستاگرام از محضرتان سوال بپرسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم تحلیل‌گرانِ انقلابی نکات خوبی را مطرح می‌کنند. احتمالاً دشمن طمع کرده است عراق را از مسیری که در پیش دارد، منحرف کند 2- نه! در اینستاگرام خودم مستقیماً نمی‌توانم وارد شوم. بیشتر، رفقا هستند که کمک می‌کنند ولی جدا از بنده عمل نمی‌نمایند. موفق باشید

25402
متن پرسش
با سلام: آیا می شود گفت که در دنیا افعال نفس ناطقه با این بدن دنیوی انجام می شود اما در آخرت توسط ملکات نفسانی خودش که کسب کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

24714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد این جمله سوالی داشتم و می خواستم بدانم این جمله در کل درست هست و اگر بتوانید تفسیری بفرمایید از برداشت خودتان ممنون می شوم. همه مَنیم مَنیم همه یک جا خواب یک جا خواب آلود یک جا بیدار یک جا... لاجرم تو خواهی بیداری باید جمله جان شوی تا جانان شوی آری این جانان است که چنین در تکاپوست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در یک کلمه می‌خواهد بفرماید باید وجهِ تجرد خود را در وجهِ مادی و دنیایی غلبه دهیم. کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» می‌تواند راهنمای خوبی در این موضوع باشد. دن‌شاءاللّه. موفق باشید

24524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید استاد آیا کتاب های شما برای خانم ها هم تدریس می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمی‌کند. دوستان بعضاً در کنار هم می‌نشینند و مطالب کتاب را مباحثه می‌کنند، چه خواهر و چه برادر. موفق باشید

34142
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد خدا قوت. ببخشید آیه «اهدنا الصراط المستقیم» رو داشتم توی المیزان میخوندم بعد یکسری سوالات و نکاتی به ذهنم خورد و نوشتم. حالا گفتم با شما در میون بزارم ببینم به نظر شما چجوریه : ۱. خدا توی سوره حمد که میخواد به بندش تعلیم بده چجوری منو عبادت کن و ازمن چی بخواه، میاد میگه بگو اهدنا الصراط المستقیم. خیلی جالبه خدا میاد میگه اهدنا الصراط. میگه خدایا منو بندازم تو مسیر، نمیگه مثلا برسونم به مقصد یا برسونم به خودت. انگار یه سری توی این مسیر هست. انگار خود مسیر مهمه. خدا تو مسیر انگار پیدا میشه نه اینکه خدا نشسته باشه ته یه جاده منتظر ما. خدا توی همین طی کردن جاده پیداش میشه. اربعین هم انگار همینه. اینجوری نیست که تو بری که فقط برسی به کربلا! خب اگه فقط رسیدن به کربلا مهم بود که با ماشین می‌رفتی سریعتر هم می‌رسیدی ولی میگی نه برو بابا گور ماشین و پا درد. من باید پیاده برم. اصلاً پیاده روی شه که حال میده. ما همیشه در راهیم. اگر فقط به مقصد توجه کنیم اشتباست و خود مسیر را فراموش می‌کنیم. خیلی جالبه که خدا داره میگه به بنده اش که تو از من بخواه که تو رو بندازم تو این مسیر. نمیگه خدایا منو برسون به خودت. میگه راهو بهم نشون بده. اصلا انگار مقصد مهم نیست. راه مهمه. اربعین، پیاده روی مهمیه. این که تو برسی به کربلا یا نه مهم نیست. چون امام حسین تو کربلا نیست. امام حسین تو راه پیاده رویه. ما امام حسین رو تو راه میتونیم پیدا کنیم و به تبعش خدا رو هم تو راه میتونی پیدا کنی نه اینکه ته این راه خدا نشسته باشه منتظر ما و وقتی ما به اون نقطه برسیم دیگه تموم بشه. نه اتفاقا اگه بخوای برسی به ته مسیر و خدا رو پیدا کنی اصلا پیداش نمی‌کنی. اگه بخوای خدا رو پیدا کنی باید توی خود مسیر دنبالش بگردی. در واقع یه جورایی مقصد تو خود مسیره نه وقتی مسیر تموم بشه برسیم به مقصد. در راه علم هم همینه. ما اگه دنبال نتیجه باشیم و اینکه این مسئله رو حل کنیم اصلا جلو نمیریم و پیشرفت نمی‌کنیم. چون میگیم خب این مسئله رو بده این کامپیوتر حل میکنه دیگه برات. در صورتی که توی خود این مسیر علمه که تو خودت رو پیدا می‌کنی و علم رو جلو می‌بری. دانشمندان خودشون رو تو علم پیدا می‌کردن که میتونستن علم رو جلو ببرن و تازه حتی اگه بخوای خدا رو هم پیدا کنی باید تو همین مسیر دنبالش بگردی. تو مسیر علم، تو مسیر رشد، تو مسیر قرآن. انگار ما تو هرچیزی بخوایم خدا رو پیدا کنیم باید تو مسیرش خدا رو پیدا کنیم. حالا آیا واقعا اینطوریه یا نه؟ چون «الی الله تصیر الامور» یا «کادح الی ربک» یجورایی انگار داره میگه ته مسیر خداست ولی این مسیر که انگار ته نداره ؟! ۲. این اهدنا الصراط آیا همونه که میگه «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت؟» مسیر انقلاب و مسیر انجام وظیفه ما برای انقلاب اسلامی چجوریه؟ انگار باید با همین اتفاقاتی که برام میوفته و کارایی که خدا میزاره جلو پام برم جلو تا خدا خودش راه رو روشن کنه که کجا باید بریم و چجوری باید بریم . من الان افتادم تو یه مسیر که نه میدونم کجا دارم میرم نه میدونم چجوری دارم میرم ولی دارم میرم و میدونم که باید برم! حضرت آقا خودشون چجوری زندگی کردن؟ آقا از همون اول هدف گذاشته بودند یا چیده بودند که من میخوام رهبر بشم و برم برنامه ریزی بکنم ببینم چی نیاز دارم و برم جلو تا برسم به هدفم؟ انگار نه، رهبری رو خدا رهبر کرد چون جاش اونجا بود و آقا خودش کاری نکرد بلکه خودش رو داد دست خدا و هر کاری خدا می‌گذاشت جلو پاش رو به بهترین وجه انجام می‌داد تا خدا راه رو براشون باز کرد. اگه رهبری برنامه چیده بود و گفته بود من باید از همه کارام بزنم و بشینم این برنامه رو برم جلو تا برسم به این هدف اصلا نمی‌رسید شاید. یا اگر می رسید بعد مغرور می شد که من خودم اومدم تا اینجا! یا آنجایی که پدرشون گفتن بیا مشهد پیشم میتونستن به پدرشون بگن من برنامه ریختم که باید برسم به این نقطه و نباید توی این مسیرم وقفه ایجاد بشه. بابا خودت یه کاریش بکن من نمیتونم بیام! در صورتی که بلند میشن میرن پیش پدر و هر چیزی که دارن از همینه که این رو درک کردن انگار که ما تو یه مسیریم و این نیست که خب بیایم یه هدف معلوم کنیم و از همه اتفاقات دور و برمون رو برگردونیم و فقط به هدفمون نگاه کنیم. ما اگه بخوایم یه هدف بزاریم و بگیم فعلا همه چیز رو بریز دور تا برسیم به مقصد اشتباست. مسیر مهمه! اینطوری ما مسیر رو یادمون میره! ولی توی این مسیر اولا: باید از خدا بخوایم تا ما رو بندازه تو مسیر ثانیاً: باید توجهت به «انعم الله علیهم» باشه انگار تا خدا راه رو برات باز کنه! انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین. باید در افق رهبری و شهدا حرکت کنیم تا خود راه بگویدت که چون باید رفت این درسته آیا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد». تنها می‌توانم عرض کنم آفرین به این نحوه نگاه نسبت به حضوری که ما باید در این عالم نسبت به خود و نسبت به حقیقت داشته باشیم و در عالم انتظار، متوجه باشیم در مسیر، آری! در مسیر است که ما نسبت به حقیقت گشوده می‌شویم و حقیقت نیز نسبت به ما گشوده می‌گردد و بودن خود را در آغوش حقیقت و حقیقت را در هستیِ خود احساس می‌کنیم. همه مشکل بشر امروز آن است که گمان می‌کند حقیقت، اُبژه‌ای است که بیرون از خودمان باید در آن دورهایِ دور به او برسیم. در حالی‌که «معشوق همین‌جاست همین‌جاست». به گفته جناب فیض کاشانی

 گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی

گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی

گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی

گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی

گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم

گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی

گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم

گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی

گفتم که در فراقت بس خونِ دل که خوردم

گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی

گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد

از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی

گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد

گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی

گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن

جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی

گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی

گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی

کار تو فیض این‌ست خود را ندیده باشی

آری! «گفتا که نیک بنگر، شاید رسیده باشی». نسبت ما با حقیقت، همیشه همین‌طور بوده و هست.

همراهی با آنچه گفتید بیش از آنی است که بنده عرض کردم. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» در حال تنظیم است. امید است که در آن متون بتوانیم با همدیگر گفتگویی داشته باشیم. موفق باشید           

33796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه فتنه های آخرالزمان دارد با سختی عجیبی به سمت مان سرازیر می شود و اینکه تا همین یکسال قبل تصور این شرایط سنگین نیز برایم محال بود؛ واقعا الان چه باید کرد؟ از دولتهایی که برای نسل ما یعنی دهه هشتادی ها هیچ برنامه ریزی ای نکرده اند و نمی‌کنند و همچنان بی خاصیت، در حال گذران هستند؛ تا هجوم آماج رسانه ای از داخل و خارج و دوست و دشمن!!! شرایطِ بسیار پیچیده‌ای برای ما جوانان به وجود آمده است. در کلاسهای درسی مان را که نگاه می اندازیم می‌بینیم که از ۲۵ نفر دانش آموزی که هستند تنها و تنها ۵ نفر از آنها، واقعا انقلابی هستند (البته خداوند به ما رحم کند تا بتوانیم در مسیر مقدس شهدا همچنان ثابت قدم باشیم). درست است که گروه کوچکی به گروه بزرگی به پیروزی می‌رسند و این وعده قرآنی است ولی آنهایی هم که قرابتی با انقلاب ندارند فرزندان همین ایران خودمان هستند کدام فعل ما باعث رنجش آنها شده است؟ همه آنها که از سر لجبازی با انقلاب مشکل ندارند! ما تازه وارد اجتماع شده ایم و این حجم از فشار واقعا طاقت مان را کاهش داده است. توصیه جامع شما چیست؟ واقعا ما از معارف ناب، تحلیل های مؤثر و رسانه های جذاب محرومیم و در تنگنا قرار داریم. دوست هم نداریم (ابدا) که از مسیر مستقیم انقلاب اسلامی خارج بشویم. به عنوان یک جوان ایرانی عرض می‌کنم که دوست ندارم از مسیر مستقیم انقلاب اسلامی خارج بشوم گویی همیشه باطل جذاب تر می نمایاند پس چرا عصای موسی نمی آید که با اعجاز اللهی اش ساز و کار باطل را ببلعد؟ منظورم اصلا اعتراض به امر اللهی نیست! هر چه خدا خواست همان می‌شود. اما بالاخره ما باید بتوانیم کار کنیم، مسئله هایمان را بشناسیم، تلاش کنیم و آنها را مرتفع سازیم معارف مان چه باشد؟ روش بهره برداری مان چگونه باشد؟ وظیفه مان چیست؟ این تشنگی و این ولع مان را چگونه پاسخ دهیم؟ واقعا چرا اینقدر باید احساس تنهایی بکنیم در صورتیکه در ۲۲ بهمن میلیونها نفر به خیابانها می آیند؟ گویی تنها گذاشتگان تاریخیم عمل به سخن رهبری چگونه باید باشد؟ ما که در سخن حاضریم جانمان را هم فدای ایشان و آرمان ایشان بکنیم ان شاءالله در عمل هم چنین باشد ولی فهم جامع و کامل سخنان ایشان برایمان دشوار است. فهم کلام ولی خدا نیاز به ترجمه دارد مفسری بیاید و بگوید و کشف کند تا ما جوانان گام دوم انقلاب، تهی از مبانی نباشیم والله سخت است. ولی امیدواریم که «اِنَّ مع العُسر‌ِ یُسرا» متأسفانه خوبان این زمانه به جوانان اهمیت چندانی نمی دهند. (شما تنها کسی هستید که من می‌شناسم و می‌توانم به عنوان یک راهنما، پیر، مرشد و استاد به او اعتماد کنم. من از نظر معرفتی در فقر به سر می‌برم و همین فقر باعث شده که تشنگی ای برای معارف داشته باشم؛ لذا واقعا از سر صدق با شما گفتگو می‌کنم و انتظار دارم که آن الهام اللهی که به قلب تان می‌رسد، آن اشراق قدسی را به طور شفاف برایم بیان کنید. هر چند من شاید دلم برای درک آن مبانی آماده نباشد اما شاید یک دل آماده این سؤال را بخواند و پرواز کند.) با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید به خود آییم و جوانان خود را با ظرفیت گسترده‌ای که دارند، درست درک کنیم و در این مورد کوتاهی‌هایی داشته‌ایم؛ بحثی نیست. بحث در آن است که امثال شما که از همین نسل هستید، چگونه با وقار و فهم و حکمت، خود را نشان دهید که با سبکی که از شما می‌بینند بقیه جوانان نیز به خود آیند که گمشده خود را در چه شخصیت‌هایی باید بیابند و چگونه از سلبریتی‌های آن‌چنانی فاصله بگیرند. در این صورت است که جوانان ما با سعه صدری که در امثال شما و بخصوص با کلیّت بیشتر در رهبر معظم انقلاب می‌بینند؛ نه‌تنها انگیزه مخالفت‌شان کم می‌شود، بلکه متوجه می‌شوند برای عبور از امپراطوری توهّم باید به حقیقتی نظر کنند که در دل انقلاب اسلامی به ظهور آمده است. عرایضی در رابطه با آینده انقلاب اسلامی در این تاریخ تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است. امید است که مفید افتد. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11872

32930
متن پرسش

سلام وقت بخیر: بنده در مورد حجاب و پوشش بانوان سوال‌های زیادی برایم پیش آمده است و می‌خواستم بیشتر مطالعه کنم. لطفا چند منبع به بنده معرفی کنید که به نگاه جامع و درستی نسبت به این موضوع برسم و ریشه این دودلی و مطمئن نبودن از دلم برود. بنده در خانواده‌ای بدحجاب و بی‌حجاب زندگی می‌کنم و خودم هم تا سن ۱۸ سالگی پوششم همان بود. اما بعد از ۱۸ سالگی تصمیم گرفتم با حجاب شوم و حجاب چادر را انتخاب کردم اما فقط برای در اجتماع بودن و وقتی سرکار یا دانشگاه و یا در شهر می‌روم و برای مهمانی‌ها و مسافرت‌ها چادر نمی‌پوشم اما موهایم را می‌پوشانم و این دوگانگی برایم ناخوشایند است که گاهی چادر می‌پوشم و گاهی نمی‌پوشم و می‌خواهم یکی را انتخاب کنم اما هر دو را دوست دارم با چادر احساس انقلابی بودن دارم و با مانتو و شلوار یا بلیز و شلوار احساس می‌کنم خود واقعیم هستم و چادر یک سری از رفتارهایم را محدود می‌کند و باعث می‌شود جدی باشم و شوخ بودن و جنب و جوش داشتن را ازم می‌گیرد مخصوصا من که شدیدا یک آدم پر جنب و جوش و پر هیجانی هستم. در کل نگاه بنده این است که حدود حجاب که مشخص است گردی صورت و دست‌ها تا مچ ... و لباسی که می‌پوشیم زننده و جلف و بدن نما نباشد آراسته و تمیز و باوقار و ساده و راحت و زیبا و با کیفیت و... باشه پس من در این محدوده با توجه به موقعیت و شرایط و شخصیت و احوال خودم تصمیم می‌گیرم چی بپوشم. این تفکر فعلی من هست اما حس می‌کنم با پوشش چادر نمیشه همچین تفکری داشت نمیشه یه روز پوشید یه روز نپوشید. چون واقعا در روابط اجتماعی آدم‌ها تاثیر داره و بقیه رو گیج میکنه که چقدر میشه به تو نزدیک شد و چطور باید با تو رفتار کرد. لطفا راهنماییم کنید با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله متوجه نکات خوبی هستید بخصوص نکته آخر.

در موضوع حجاب و اصل آن، به نظر می‌آید هنوز هم کتاب «حجاب در اسلام» مرحوم شهید مطهری کتاب خوبی باشد از آن جهت که روشن می‌کنند حجاب، امری است شرعی و مانند سایر دستورات شرع مقدس امری است عبادی و ترک آن اگر آگاهانه باشد، عملاً انسان را از بندگی خدا محروم می‌کند و به همان اندازه از ولایت الهی که موجب خروج ظلمات به سوی نور است، بی‌بهره می‌سازد. ولی همان‌طور که می فرمایید انتخاب چادر یا مانتو در عین رعایت حجاب بستگی به نوع حضوری دارد که ما برای خود انتخاب می‌کنیم. در حالی‌که هر دو، حجاب محسوب می‌شوند. به نظر می‌آید به هر حال تا آن‌جا که ممکن است بهتر است خانم‌ها با چادر حاضر شوند مگر در موقعیت‌هایی مثل فلیمبرداری که نتوانند با پوشش چادر کاری را که به عهده گرفته‌اند به خوبی انجام دهند. موفق باشید 

32164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: تصمیم دارم شرح مثنوی را به زبانِ ساده و روان برای جوانان با عنوانِ شعرخوانی تدریس کنم. به این نتیجه رسیده ام که غیر مستقیم باید انسانها را متوجه خودشان کرد و منبرها و تریبونها باید حالتِ استعاره ای داشته باشد البته برای نسلی که متوجه خودشان نیستند و نه مخاطبانِ شما و شاگردانِ علما و خواستم نظرتان را بدانم که شرح مثنوی به لحاظ اینکه افراد شعر و داستان دوست دارند بهتر است یا سیر مطالعاتی شما به زبانِ شیرین و جذاب و امروزی؟ ۲. به نظر شما خوب است که حال که من می‌توانم سخنرانِ خوبی باشم برای آقایان جهت فرهنگ سازی صحبتهایی داشته باشم چون جوان هستم و خانم هستم مردد هستم‌ گاهی فکر می‌کنم خیلی از مسایل هم در خانواده ها به علت آقایانِ شکست خورده است با توجه به وجودِ همسرانِ خوب در کنارشان. ۳. با توجه به مساله ی حضورِ تاریخی بیشترین حضور و یا بیشترین تاثیر در عالم را کسی می‌تواند داشته باشد که بیشترین بندگی را کند و خودِ خداوند در ظهورِ او در جایی که باید متجلی می‌شود درست متوجه شده ام؟ ۴. آیا می‌شود گفت تفسیرِ تسنیم یا المیزان همه ی حجابها را کنار زده است و با آن درجه سخن گفته است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو موضوع باید در میان آید بخصوص مباحث معرفت نفسی می‌تواند مقدمه خوبی برای طرح نکاتی باشد که در مثنوی مطرح است. ۲. در هر صورت مانعی نیست بخصوص در فضای مجازی که خواهران به‌خوبی مباحث خود را مطرح می‌کنند. ۳. حرف درستی است. ۴. به هر حال تفسیر المیزان و پیرو آن، تفسیر تسنیم در حدّ خود ما را متوجه انوار هدایت‌های الهی که در قرآن هست، می‌کند. موفق باشید

31796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: بنده دو ماه پیش پدرم را از دست دادم و امروز یکی از دوستان به من تلفنی گفت که دیشب خواب پدرت را دیدم که پا نداشت و در گوشه اتاقی بی حال با دست خودش را می‌کشید و من به تو می‌گفتم بیا بلندش کنیم ولی تو می‌گفتی نه اون خودش اینطور دوست داره و روی تو هم سیاه و ژولیده بود. می‌خواستم ببینم تعبیر این خواب چیه و حال پدرم اونطرف چطوره و براش باید چکار کنیم تا حالش اونطرف خوب بشه؟ و ما برای خودمان و پدرمان چکار می‌توانیم بکنیم ؟ ( متن سوال رو میتونید در صورت صلاحدید انتشار ندهید)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم ولی آن شخص برای خودش خواب دیده است، چه ربطی به شما دارد؟! هیچ وظیفه‌ای برای شما در این موارد نیست. البته از دادن صدقه جهت شادی روح آن مرحوم غفلت نشود. موفق باشید

31690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در قصیده مرحوم لبید عامری دو نکته به نظرم رسید یک تعبیر «الا کل شی ما خلا الله باطل» که می دانید از حیث عرفانی در عرش است ما را در اینکه نمی توان مثل قرآن آورد به تردید انداخت. آیا این مثل قرآن و حتی فوق نیست چون در قرآن تعبیر «کل شی هالک الا وجهه» است اما باز بنظر می‌رسد تعبیر لبید چیز دیگریست چون از هالک بذهن متبادر می‌شود که هر چیزی می میرد ولی تعبیر لبید فصیح مشخص است چه می گوید و از این حیث برتری دارد و اگر هالک را به این معنی بگیریم همین الان هر چیزی جز خدا در هلاکت است باز کافی نیست چون هالک یعنی یک چیزی بود بعد نابود شد بر خلاف باطل که از ابتدا سالبه به انتفاء موضوع می‌کند مثال بزنم خدایان هالکند یعنی خدایانی بودند که بعد الان در حال هلاکتند اما خدایان باطلند یعنی خدایانی در کار نیست وحده لا اله الا هو فصاحت بیت لبید بنظر می‌رسد بالاتر است و عامری تعبیر الله را آورده که هم از وجهه روشن تر است هم الله را می‌توان الله ذاتی در نظر گرفت که فوق العاده عمق می یابد بر خلاف وجهه که تازه در روایات فکر کنم به معصومین اطلاق می‌شود بنابرین نهایت به انسان کامل یا قول بعض محققین را بپذیریم تعین اول اما الله را می‌توان تا ژرفترین ژرفنای حق هم سرایت داد اما سوال دوم در قصیده عامری آمده است «وَكُلُّ اِمرِئٍ يَوماً سَيَعلَمُ سَعيَهُ» در قرآن کریم هم به این مضمون آمده است «أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُري» حال سوال اینست که عامری که قبل از قرآن همین را گفته بود امکان دارد اقتباس صورت گرفته باشد چون سابق خوانده بودم که اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ از امرو القیس است گویا ایشان می فرمایند دنت الساعه و انشق القمر من غزال صاد قلبی و نفر محبت کنید در مورد اقتباس های قرآن توضیح دهید. اما لینک آن قصیده غرای مرحوم عامری رضوان الله تعالی علیه واقعا هر چه فکر می‌کنم فوق آن مصرعش امکان ندارد کلامی گفته شود و هر چه آیت الحق ابن عربی اعلی الله مقامه الشریف را با اندک دانشم مورد مداقه قرار می‌دهم باز احساس می‌کنم جز بسط آن کلام عرشی چیز دیگری نیست. https://www.aldiwan.net/poem21189.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آنچه قرآن به عنوان معجزه و کلام خدا مطرح می‌کند، سوره‌های قرآن است با آن نوع انسجامِ خاصی که سازمان فکری انسان را شکل می‌دهد و لذا می‌فرماید: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» وگرنه جملات و اشعار خوب در هر فرهنگی می‌توان پیدا کرد. آیا جناب کنفسیوس چنین جملاتی حکیمانه کم دارند؟! موفق باشید

31562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. استاد بنده همیشه ناراحت و بسیار عصبی هستم. نماز می خونم و قرآن می خونم ولی فایده ای نداره به نظرتون چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد می‌شود کتاب حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» را با حوصله و استمرار دنبال فرمایید. موفق باشید

31336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یک حدیثی از حضرت رسول رزق بنده شده است منتها احساس می‌کنم ماورا معنای ظاهری آن را نیاز دارم: رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: مِن الجَهل أنْ تُظهِرَ كلَّ ما عَلِمْتَ. حديث پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: از نادانى است كه هر چه مى دانى فاش سازى. می‌شود راهنمایی بفرمایید که دقیقا منظور حضرت از این کلام در چه فضا و موقعیتی است؟ با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره انسان بنا نیست که هرچه می‌داند با هرکس در میان بگذارد و رعایت ظرفیت افراد را نکند. موفق باشید

31245

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مطالبی که در شرح رساله الولایه فرمودید که باید بدمان بیاید از آنچه بیش از نیازمان است و به نیازهای مان اکتفا کنیم سوالی داشتم از حضرت عالی. بنده یک طلبه هستم که در منزل پدر ساکن هستم. آیا تلاش بنده برای اینکه یک خانه خریداری کنم یا چون زیاد در حال سفر هستم ماشینم را از پراید به یک ماشین بهتر ارتفا بدهم آیا این خارج از نیاز است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم در این موارد «ما بِهِ الکفایه» بودنِ موضوع است یعنی آنچه ما را کفایت می‌کند چه برای امروز و چه برای فردای‌مان. آیا منزل پدری و یا ماشین سواری‌تان برای امروز و فردای‌تان کافی است؟ در آن صورت است که نباید به چیز بالاتری نظر کرد. موفق باشید

30745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد فرهیخته ان شاءالله نماز و روزه‌هاتون مورد قبول درگاه حق ممنون میشم جواب سوال بنده رو بدهید. من امسال سال کنکورم هست و در بعضی از مطالب عقب هستم و باید خیلی با ساعات زیادی جبران این عقب ماندگی ها شود، و تیر کنکور هم برگزار می شود ماه مبارک رمضان مصادف شد با این ایام که چیزی به کنکور نمانده است، اما بنده واقعا نگران هستم هم برای آخرتم که آنچه که خدا گفته است باید عمل شود و هم از طرفی با روزهای طولانی کمی طاقت فرسا است برای منی که در روزهای عادی که خوراکی های محتلفی می‌خوردم و باز هم ضعف داشتم. گفتم از شما راهنمایی بگیرم در ماه مبارک رمضان چه کاری می‌شود انجام داد که برای هر دو هدفم هم دنیا و آخرتم ان شاءالله سربلند باشم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که نفس ناطقه‌ی انسان می‌تواند روح گرسنگی را بشناسد در آن حدّ که حتی موجب می‌شود با فهمِ بیشتر با موضوعات برخورد کند. پیشنهاد می‌شود کتاب کوچک «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» در این رابطه خوانده شود. موفق باشید

30659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز جمله ای از شما را شنیدم که کلیتی که در ذهنم هست اینطور فرمودید که ما در انقلاب اسلامی به گذشته ای که کلا مدرنیته را نفی کند بر نمی گردیم بلکه به مرحله ای جدید که در تقابل با مدرنیته است وارد می شویم، این جمله شما را می خواستم با آیه ای از قرآن مجید بفهمم که خداوند می فرمایند که برای هر پیامبری دشمنانی وجود دارد. حال سوال اینکه ۱ آیا می توانیم اینگونه برداشت کنیم که در شروع هر دوره ای، انسان ها با گذشت زمان و فاصله گرفتن از نبی و پیامبر آن زمان به مرور که انسانها از آموزه ها فاصله گرفتند، در هر دوره ای مدل و نوع گناه و شرور و ظلم ها بسته به تمدنشان فرق می کرده و پیامبر بعدی متناسب با آن نوع از گناه و جهل آنها، آموزه هایشان را می آوردند، تا برسیم به زمان حال که بدی ها در هر نوعی به اوج خود می رسد، خلاصه اینطور که اگر بدی ها را مثل لکه سیاهی در نظر بگیریم، هر لکه سیاه با پاک کن مختص پیامبر آن زمان پاک می شده، ۲. حال اگر اینطور است پس آیا می توانیم بگوییم که اسکلت و قالب سازی و حد و حدود تمدن هر دوره تاریخ توسط شرور و بدهای آن دوره بصورت ناخودآگاهشان ریخته شده و بعد توسط انبیا و اولیا آن تمدن ساخته می شود؟ ۳. در آخر اینکه فرمودید ما در مرحله جدید در تقابل با مدرنیته ساخته می شویم، و کلا نمی شود غرب را نفی کرد، مثلا ما پارلمان و... را نفی نمی کنیم، حال سوال اینکه من درست متوجه این بحث نشدم، من در سخنرانی از شما شنیدم که به طور زیبا و جزیی مواردی را ذکر کردید که ابزار و اسباب مدرنیته فضای کره زمین و محیط زیست و... را بهم ریخته و بسیاری از مشکلات ما ساخته این نوع زندگی هست و من این رو در زندگی روزمره خودم می بینم، حال می خواستم بطور کلی بفرمایید که ما چه قسمت هایی از مدرنیته را با توجه و فراخور زمان مان باید در کشور داشته باشیم؟ آیا صرف دلبستن به آنها است که مشکل ساز است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصلاً در جاهای مختلف بخصوص در مباحث «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» به آن پرداخته شده است. زیرا یک بحث، بحثِ فرهنگ مدرنیته است که به هیچ‌وجه قابل پذیرش نیست، و همان اشکالاتی را دارد که جنابعالی متذکر شده‌اید. ولی یک بحث مربوط به عقل و خرد تاریخ مدرن است که امثال کانت و هگل و هایدگر برای نجات بشر مدرن مطرح کرده‌اند و ما برای تحقق تمدن نوین اسلامی در مواجهه با نظرات آن‌ها بهتر می‌توانیم جایگاه داشته‌های خود را بفهمیم و جهان خود را بسازیم. این مباحث در کتاب «جهان بین دو جهان» که در دست چاپ است تا حدّی به صورت تفصیل بیان شده است. موفق باشید

30088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ببخشین یک زن چه گونه میتونه باعث بالارفتن معنویت در خانوادش بشه؟ ممنون از پاسخگوییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در صفای ایمانی و مادری خود در خانه چون شمع بسوزید و نور دهید، خود به خود دیر یا زود تأثیر خود را می‌گذارد. موفق باشید

29709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بنده طلبه ای هستم محصل در حوزه علمیه مشهد و سال دوم طلبگی رو می گذرانم و ان شاءالله قصد دارم یک دور خودشناسی رو انجام بدم چه مطالعاتی و چه به صورت شفاهی، خواستم لطف کنید یک سیر مطالعاتی در این باره چه از کتب با ناشران دیگر و چه به نشر استاد که خیلی بهتر راهنمایی کنید. بسیار بسیار ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و سپس با مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو روی سایت هست، شروع کنید إن‌شاءالله بعداً با کتاب «عیون نفس» از آیت الله حسن‌زاده ادامه دهید. موفق باشید

29577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: کتاب استاد ارجمند مرحوم معرفت را داشتم مطالعه می کردم که به نقل قول های عجیبی از جناب ابن عربی برخورد کردم در مورد فرعون، که گویا از خود کتاب ها و عین آنها نقل شده بود، ایشان به فص موسوی از فصوص الحکم و همچنین فتوحات ایشان اشاره کرده و سخن ایشان را برخلاف آیه صریح قرآن که فرعون را به خاطر ایمان نیاوردن سرزنش می کند یا آنجا که فرعون و آل او را اهل جهنم معرفی می کند می داند، گویا ابن عربی کفر فرعون را ظاهری می داند و می گوید فرعون در باطن مومن و در ظاهر کافر بوده و ... حالا این سخنان ابن عربی مبنی بر عنایت خدا بر فرعون و ایمان داشتن او که مخالف صریح قرآن است چه معنایی می تواند داشته باشد؟ این چه نوع تأویلی است؟ باطن سخنان او چیست که من نمی‌فهمم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصّل است به همین جهت حضرت امام در نامه به گورباچف در رابطه با سخنان ابن عربی فرمودند: سخنان باریک‌تر از مو. به عنوان نمونه همین آیه‌ای که می‌فرماید: «وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ» (غافر/۴۰) یا آیه ۴۶ سوره مبارکه غافر که می فرماید: «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ؛ ابن عربی به ما دقت می‌دهد که چرا فرمود: «آل فرعون» و نفرمود آل فرعون و خودِ فرعون؟ موفق باشید

29503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد من سوالی قبلا در سایت مطرح کرده بودم و شما رو پدر و استاد خطاب کردم، بعد که دنبال پاسخ سوالم بودم، در کانال دیدم سوالم ویرایش شده و واژه پدر گرامی ازش حذف شده، خیلی ناراحت شدم و دلم گرفت، یعنی ما نمیتونیم شما رو پدر معنوی خودمون بدونیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای مخاطبان که سؤال‌ها را می‌خوانند صلاح نیست تصور کنند با این نوع واژه‌ها باید با بنده صحبت شود. زیرا ممکن است ما را متهم به مریدپروری بکنند. شما کار خودتان را بکنید و بگذارید ما هم کار خودمان را بکنیم. موفق باشید

29211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد بزرگوار بنده چندین سال است به طور مداوم (حداقل ماهی یک بار) کابوس تهدید توسط مار یا سگ می‌بینم! و این موضوع آرامش خواب را از بنده گرفته است. بنظرتان دلیل آن چیست و چه باید کرد؟ با تشکر از پاسخگوییتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت به تعبیر خواب آگاهی ندارم. بزرگان پیشنهاد می‌کنند قبل از خواب ۱۲ مرتبه سوره‌ی توحید را خواندن، خوب است. موفق باشید

27334
متن پرسش
سلام و احترام: در مورد رسانه ی ملی کشور، می خواستم بپرسم چرا انصاف را در بیان اخبار ایران و جهان رعایت نمی کند؟ مثلا در این ایام بیماری، دائما از کمبود امکانات در کشور های دیگر می گوید، اما اینکه آنها در ایام قرنطینه، حقوق برای افراد تعیین کرده اند را هرگز نمی گوید. هیچ موقع نمی رود از مسئولین رده بالای کشوری، سوال کند که پاسخی در مورد تعیین حقوق در کشور های دیگر و وام یک میلیونی شما با بهره ی ۱۲ درصد بدهید! نمی پرسد که آقای فلانی، در مورد اصل ۲۹ قانون اساسی که طبق آن، دولت موظف است در این چنین ایامی، خدمات بهداشتی و مالی از مردم داشته باشد، نظری ندارید؟ برخی می گویند اگر صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اخبار و حقیقت را سانسور و گزینش نمی کرد، ما هیچ وقت نمی رفتیم اخبار را از بی بی سی و من و تو دنبال کنیم. به جای رسانه ی ملی، رسانه ی دولت شده. من نمی گویم در غرب، همه چیز خوب است بلکه می گویم انصاف این است که اخبار ایران و جهان را، اعم از قوت ها و ضعف ها، کامل بیان کنیم، نه اینکه حقیقت را فدای مصلحت سنجی های خود کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با شما موافقم. ولی با توجه به این‌که رسانه‌های غیرِ خودی را دنبال می‌کنم، خدمتتان عرض کنم حقیقتاً در رذالت و پستی به اوج رسیده‌اند و با انواع تهمت‌ها و دروغ‌ها به بهانه‌ی کرونا، فکر می‌کنند همه‌چیز از آنچه در انسانیت باید باشد را، به‌کلّی از دست داده‌اند. موفق باشید

27302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده شخص مذهبی هستم ولی خونواده ام نه و به خاطر روحیات که دارند تو خونه خیلی اذیت میشم و اگر بخوام برم اردو جهادی یا زیارت یا انجام کارهای فرهنگی به شدت مخالفت می‌کنند بنده هم به خاطر اینکه احترام شون حفظ بشه با نظراتشون مخالفت نمی کنم ولی نرفتنم مثلا به زیارت خیلی اذیتم میکنه. چندین سال با این مشکلات روبه رو هستم تکلیفم چیه؟ حتی میتونم برم جای دیگه زندگی کنم ولی باز هم با اون نظر مخالف روبه رو میشم به خاطر دیر خوابیدن شون بعضی وقتها نماز صبحم قضا میشه و این اذیتم میکنه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با حفظ احترام به آن‌ها، نباید اسیر امیال آن‌ها شد. موفق باشید

27236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد چگونه میتونیم در زمان حال زندگی کنیم، در لحظه ها حضور داشته باشیم و بر افکارمون تسلط پیدا کنیم و زمزمه های ذهنی مون رو ساکت کنیم؟ با هر حرفی، نگاهی ذهنمون طرف اون چیز نره؟ بتوانیم در هر لحظه یاد خدا بود آیا کتاب و تمرینی هست که بتواند کمک کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس جزوه‌ی «قرارگرفتن در بودن تاریخی خود» مطالعه شود که هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید

26411
متن پرسش
با عرض سلام: در پاسخ به یکی از سوالات فرموده اید: «همه‌چیز حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است تاریخی غیر از تاریخ مدرن به وقوع بپیوندد.» مقام معظم رهبری نیز مکرر در این زمینه اشاره فرموده اند که آینده ای متفاوت در نزدیکی ما است از جمله «بنده می دانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالی‌ترین درجات برساند» سوالی که دارم این است که نشانه‌هایی که حضرتعالی می فرمایید حکایت از تاریخ جدید دارد را اگر مقداری بخواهیم مشروح تر توضیح بدهیم کدامند و نحوه حکایتگری آن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مختصر این‌طور می‌توان گفت که این یک قاعده در این عالم است که وقتی هر ملتی با فرهنگ ایثار و شهادت به صحنه آمد، آن ملت صاحب سرنوشت خود می‌شود. مقام معظم رهبری«حفظه­الله» فرمودند: شما فشار را از مردم بردارید ببینید چگونه همه به حاکمیت حق رجوع می‌کنند. این را یک قاعده بدانید اگر حقی آمد، حتماً باطل می­ رود، این قاعده لایتغیر است. قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/۲۲) این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با جمعِ کفار متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند امروزِ خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند. موفق باشید

26310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: یادداشت پروفسور فرامرز رفیع‌پور در مورد شهید سلیمانی (رحمة الله علیه): «سلیمانی را کسی می‌تواند درک کند که عاشق خدا باشد و نه فقط آماده‌ی دادن جان خود برای خدا، بلکه سخت مشتاق باشد و در عمل بر آن اصرار داشته و شجاعت آن را نیز داشته باشد. این بالاترین درجه‌ی عرفان عملی است و این یک معیار برای سنجیدن خود ماست. امثال سلیمانی را هنوز می‌توان در بین رزمندگان جان‌برکف ما یافت. اما دنیاپرستان داخلی و مخصوصا خارجی کجا می‌توانند این را ادراک کنند؟! و باز این یک معیار مهم پیشرفت ایران است. پیشرفت نه بر اساس معیارهای گول‌زننده‌ی توسعه‌ی ظاهری که ما همیشه از آن عقب و دنباله‌روی تحقیرشده‌ی غرب باشیم؛ [بلکه پیشرفت، بر اساس معیار صحیح]. معیار پیشرفت، معیار الهی است. انسان‌هایی را می‌توان پیشرفته خواند که به بالاترین درجه‌ی شناخت خالق و صانع متعال رسیده باشند و در راه او آمادگی ازخودگذشتگی داشته باشند. حسین(ع)، درجه و اندازه‌ی این عشق و ازخودگذشتگی را در آن زمان تعیین نمود و سلیمانی‌ها در این زمان. خداوند از طریق اینان مجدداً در این زمان نمونه‌ای از چنان انسان پیشرفته را به ما نشان می‌دهد.» بعدالتحریر: «در مورد متن سلیمانی عزیزمان باید دو نکته را برای پیشگیری از سوءتفاهم به متن بالا اضافه کنم: ۱. اگر ما در کنار دانش قبلی خود، دانش کشورهای غربی را در زمینه‌ی بیولوژی، نجوم، پزشکی، جامعه‌شناسی، علوم انسانی و... نمی‌داشتیم، نمی‌توانستیم به این درجه از شناخت خالق و صانع عظیم و درک قرآن کریم برسیم. ۲. در کشورهای غربی نیز همه دنیاطلب نیستند و اکثر دانشمندان به معرفت الهی رسیده‌اند، اما عرفان نظری و عملی بدون تردید در ایران بیشتر پیشرفت کرده است.» منبع: https://eitaa.com/rafipoor
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد ارجمند جناب آقای پروفسور رفیع‌پور در مورد سید شهدای مقاومت فرمودند آن شهید توانست به جایی برسد که سختْ مشتاقِ لقای الهی باشد. در ضمن، تذکرات بعدی ایشان نیز تذکرات حکیمانه‌ای است. موفق باشید

نمایش چاپی