استاد عزیز سلام علیکم. آیات قرآنی تعاون در اثم و عدوان را توصیه نمی فرماید. رژیم سعودی نماد این دو امر است. آیا رفتن به حج به نحوی کمک به این رژیم نیست؟! برای من این سوال بزرگ شده است، لطفا راهنمایی فرمایید که با این وجود و احتمال کمک به این رژیم آیا باز هم می توان به حج رفت و یا معادل مصارف را به کار «بر» و « تقوی» اختصاص داد. با عرض سلام و احترام مجدد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولین نظام با توجه به همین نکاتی که میفرمایید معتقدند در حج واجب چون در جمع مسلمانان سایر کشورها حاضر میشویم و به خودی خود آن حضور، تریبونی برای ما هست منافعش بر مضارّش میچربد و اتفاقاً آل سعود سعی دارد به بهانههای مختلف مانع حضور ما شود و یا سهم کمتری به ما اختصاص دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً ظرفیت قرآن به جهت ابعاد ملکوتیاش طوری است که با هر کدام از قرائتهای پذیرفته شده با ما سخن دارد و چنانچه ملاحظه کنید علامه طباطبایی بعضاً در ارائه مقصد بعضی از آیات از قرائت مشهور استفاده نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید اینطور فکر کرد. زیرا ما را از رجوع به آن طب، نهی نکردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش رهبری را مد نظر داشتهباشید که در عین نقد به افراد، ادب را نگه میدارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مسلّم آن قسمتهایی که حرفهای خوبی است، که از لطف خدا میباشد. ۲. اگر بخواهید به همان شکل انفسی، آیات را دنبال کنید إنشاءالله مباحث سورهی مرسلات کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما لطف دارید ولی فراموش نکنید بنده در سنی نیستم که بتوانم در امور اجرایی حاضر شوم. و چون احساس کردم در امور اجرایی کار جلو نمیرود، در این حوزه کار را شروع کردم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم ضرری برای سلوک شما داشته باشد. زیرا نیت دیگری دارید و إنشاءالله کار با ارزشی خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «آنقدر ای دل که توانی بکوش»، آرامآرام کار حلّ میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظورتان اشاره به کدام متن است؟ ۲. وجود امام، تعیّن مستقیم ولایت الهی است. ۳. رضایت به قضای الهی، حتی اگر سخت هم باشد آرامبخش است. ۴. پشتکردن به حقیقت. موفق باشید
24347- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همینطور است. البته در صورتی که انسان در مسیر شریعت قرار داشته باشد و معارف اولیه را کسب کرده باشد. آری! در آن صورت «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام استاد: وقت شما بخیر. یکی از دوستان می گه داشتم به سمت شرکت میومدم دیدم زن و شوهری داخل ماشین در حال فیلم برداری با دوربین از کارهای این افراد یگان ویژه هستند، در یک لحظه چند نفر از افراد یگان ویژه به سمت ماشین حمله کردند، همه شیشه های ماشین را با باتوم پایین آوردند و زن و شوهر را با شکل بسیار زننده و تحقیر آمیزی بازداشت کردند و منتقل کردند. (نمونه ای از صدها جنایتی که انجام می دهند و فقط از موج افکار عمومی ترس دارند) . سوال؟ هممون می دونیم این رویه ثابت حاکمیت ایران شده، به هیچ وجه به مخالف اجازه و فضا برای اظهار نظر و دفاع از خودش نمی دهند. همیشه فقط باید یک روایت مطرح باشد روایت حاکمیت اگر کسی را کشته اند، خانواده اش کشته شده، اقوام - دوستان - به هیچ وجه حق اظهار نظر ندارند، تنها یک روایت از ماجرا حق بیان شدن داره و اون روایت حاکمیت است. می توانی صد نفر را با بدترین شکل بکشی و آخرسر چند تصویر مظلومیت از خودت را به همه نشان دهی و طبق معمول بگویی اینها به پرچم ایران، عکس قاسم سلیمانی، تصویر رهبر، و به قرآن اهانت کردن و قرآن سوزاندند این مورد نه یک خطا و اشتباه، رفتار ثابت حاکمیت است. اگر اعتراضی صورت گرفت، افرادی رو داخل جمعیت معترض می فرستن، حرکت هایی اونجا انجام میشه، همون رفتار به عنوان رفتار جمعیت معترض معرفی میشه، و همین ماجراها سوال؟ سوال؟ سوال؟ چرا در حاکمیتی که از اون دفاع می کنید هیچ کس حق اظهار نظر و صحبت کردن نداره؟ چرا اینها از خدا نمی ترسن و فقط افکار عمومی براشون مساله هست؟ هیچ اصولی ندارن به اون پایبند باشن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: داشتن اطلاعات صحیح از یک رخداد تاریخی و درک جوانب حضور تاریخی آن، وقتی ممکن است که ذات آن رخداد، فهم شود. و در همین رابطه جناب آقای رئیسی میفرمایند ذات انقلاب اسلامی، احترام به حقوق بشر است. وگرنه ملاحظه میکنید که ما هنوز در مواردی آنطور که شایسته انقلاب اسلامی است، عمل نمیکنیم. ولی آنچه در مسیر تاریخی خود در آن قرار داریم چیزی است که امثال آقای رئیسی و بهخصوص رهبر معظم انقلاب متوجه آن هستند. مواظب باید بود مسائل و مشکلات خود را با نگاه امپراطوریِ غربی تحلیل نکنیم. پیشنهاد میشود بحث اخیری که در رابطه با مسائل اخیر و نگاه به آنها، شده است تحت عنوان «حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» آخرین پیامبر، نماد آخرین انسان» را دنبال بفرمایید. موفق باشید. https://eitaa.com/matalebevijeh/11556
با سلام خدمت استاد محترم: در مورد توحید ماه رجب و ماه شعبان. توضیحات و کلیپ های بسیار خوبی از مجموعه شما هست. ولی در مورد ماه ذلحجه، چیزی در دسترس نیست. اگه ماه رجب فنا بود و احدی بود و نفی کثرات و ماه شعبان بقا بود و واحد و تجلی به اسما و صفات، توحید ماه ذلحجه چه نوع توحیدی است؟ اگر امکانش هست توضیح کاملی ارائه نمایید ممنون می شوم. سوال دوم: در مبحث احدیت جمع اسما ذاتی که می گویند لا شرقی و لاغربی، جایی خواندم که یعنی ظاهر و باطن یکی شود، سر و علن یکی شود. این را هم متوجه نشدم یعنی چی؟ چه تفاوتی است بین اینکه سر و علن یکی شود با جایی که فقط حق فقط در صحنه هست و یا حق به خلق در صحنه هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً توحید ماه ذیالحجه توحید فنایی و عرشی است به همان معنایی که کثرتها در وحدت فانی میشود و انسان به وسعت کثرتها در هویت وحدانی خود را در عالم مییابد به همان معنای معجزهآسای دعای عرفه حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» که چگونه به جزئیترین اجزای بدن اشاره میفرمایند و همه را در توحید فنایی و عرشی مدّ نظر قرار میدهند تا آنکه عالَم آینه نور وحدانی حضرت معبود شود و ما بمانیم و توجه تامّ و تمام به جلوات او. ۲. آری! وقتی هویت اسمائی «لا شرقی و لا غربی» شد آنچه میماند نور است به جامعیت احدی. لذا همه چیز هست و هیچ چیز نیست مانند نور بیرنگ. در این مورد خوب است به مباحث مطرحشده در شرح «برهان صدیقین» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: ببخشید میگویند که حضرت علی در شب شهادت حضرت زهرا (س)، چنان در سوگ بودند و به تنهایی به خاک سپردند، ولی چند وقت بعد دوباره ازدواج کردند. میشه این موضوع رو تحلیل بفرمائید؟ و اینکه چرا در خروج از منزل و تمکین، حکم وجوب اطاعت برای زن داره، مگر نه اینکه میتونن با هم گفتگو کنن و مثل دو تا انسان به توافق برسن، اصلا چرا اطاعت؟ ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به حاصل آن ازدواج بنگرید که قهرمانی همچون حضرت ابالفضل «علیهالسلام» و برادران آن حضرت را به میان آورد با حماسههایی که در کربلا ایجاد کردند. ۲. بحث در حقوق طرفین است و در این مورد عرایضی در شرح آیه ۳۳ سوره احزاب شد که خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده عزیز: بعضی از افراد ادعا دارند که برای در مسیر حق بودن، شرط مسلمان بودن حتما لازم است و انسانی میتواند در مسیر حق باشد که مسلمان -یا به معنای به خصوصش شیعه- باشد. این افراد راه و روش آقای «امید دانا» را فقط به خاطر مسلمان نبودن نفی میکنند. نظر حضرتعالی را در اینباره خواستاریم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه علامه طباطبایی میفرمایند در هیچ جای قرآن به اهل کتاب نفرموده است که بیایند و مسلمان شوند، بلکه فرموده است: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا» (آلعمران/۶۴) به این معنا که همه اهل کتاب را متذکر توحیدی کرده است که بین اسلام و آنها جاری و حاکم است. موفق باشید
سلام بر شما: عرضه دارم که: ۱) بعضی از افراد متخصص معتقدند که در نظام تفکری شیعه، مسئله تمدن سازی مطرح نیست و اکنون بر اساس نیاز های زمان، حضرت آقا مسئله تمدن سازی را مطرح میکنند. ۲) اگر مسئله امپراتوری در نظام فکری شیعه مطرح نباشد پس الگویی مذهبی برای ایجاد تمدن نداریم. ۳) حال که الگویی مذهبی نداریم باید از تمدن های موجود به هر صورت الهام گرفت. ۴) به دلیل اینکه تمدن غرب در حال حاضر برخلاف اندیشه های شیعی عملکرد های گوناگونی در مسائل دارد، ما عملا نمیتوانیم از الگوهای غربی برای تمدن سازی استفاده کنیم. و اما سوال: حال آن الگوی ما برای تمدن سازی چیست؟ آیا بایستی از تمدن ایران باستان بهره ببریم و الگو های باستانی مان را در جامعه کنونی عملیاتی کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن»https://eitaa.com/matalebevijeh/10612 شده. تصور بنده آن است که بتواند به صورت مبنایی در این موضوع، مخاطب را به اندیشیدن دعوت نماید. البته ادامه شرح آن جزوه إنشاءالله در ۱۴ و ۱۵ خرداد در شهر زنجان انجام میگیرد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. انسان در سیر زندگی خود مراحل و ادوار متفاوتی را طی میکند و هر بار وحدت خود را به نحوی می یابد؛ اما انسان آخرالزمان که مفتخر به درک سوره توحید شده وحدت را در ناب ترین توحیدش می نوشد. در این نحوه حضور دوگانگی دوگانه ها از اعتبار می افتند، دوگانه جسم و جان، ذهن و تن و حتی نظر و عمل. عمیق ترین توحید در این ساحت است ساحتی که علم عمل می شود، بی هیچ واسطی؛ ساحت عقل تکنیک. و البته این محقق نمی شود مگر با حضوری منتظرانه و شاید شاعرانه. بنی آدم در پی وحدت، گذرگاه های متفاوتی را از سر گذرانده، از وحدت های صوری که همراه با طرد یا غفلت از کثرت در ساحت عمل بوده، یعنی صرفا رد آنی که در وحدتش نمی گنجیده بدون هیچ توجیه معرفت شناختی، تا پذیرش کثرت در انحا متفاوت از جمله: دوگانه انگاری و پلورالیسم چه در نظر و چه در عمل. دکارت را می توان مسامحتا بنیان گذار پلورالیسم قلمداد کرد که جواهری متباین را به انسانی که محور عالمش کرده بود، القا کرد، کانت برای جمع این تکثر، غیرانسان را از اعتبار انداخت و وحدت انسانی را به عالم تحمیل کرد. آری او راست می گفت نباید در تاریکی ها عمر خود را تباه کرد، اما وحدتی عمیق تر آن است که هایدگر نشان داد، دا-زاین. در این وحدت چیزی به اعتبار تاریکی حذف نمی شود بلکه به نحوی منتظرانه آشکار می گردد؛ زیرا حقیقت تاب مستوری ندارد. بلی وجودی منتظرانه، منتظر بشر است، این است گمشده این انسان؛ که غفلت از آن، انسان را به وادی پراگماتیسم و عملگرایی می کشاند و انصراف از آن، انسان را در دام سهمگین متافیزیک زدگی و نیهیلیسم گرفتار می کند؛ زندگی ایی بی روح و مملو از شعارزدگی. انسان باید بپذیرد که می خواهد و می تواند به گستردگی عالم گسترش یابد و از این رو باید به این نحو وجود خود متعهد گردد تا عزمش جزم شود؛ عزمی که دانایی و توانایی بودنی این چنینی را به همراه دارد؛ بودنی آماده گر، مادرانه، شاعرانه یا منتظرانه. یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود؛ و لازمه آن رسیدن به مقام خیال خلاق است. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا، و خیالش خیال محصور به کارهای هنری نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی باید بیابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه و خیالش صرفا ابزاری برای تسکین و امید به آینده ای که خواهد آمد، نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست که خیالش هنر مادری را به عالم نمایان می کند، هنری که در بطن زندگی ست نه حاشیه زندگی. در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. لیکن در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت اذرمیت را تجربه کرد، که نه تفویض است و نه اختیار و هم تفویض است و هم اختیار. اما چگونه؟! آیا وادی تجربه این نحو وجود میز گفتگوست یا باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؟ یا باید در جای دیگر چشید و در میز گفتگو به گفت آورد؟ یا باید میز گفتگویی از جنس این نحو وجود محقق کرد؟ یا... تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذرمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. به بیانی دیگر چگونه میتوان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. شاید از این وجه است که برخی از بانوان طلب و خواست هایی دارند که خود نیز از آن متعجبند. طلب حضور سر چاه نفت، بدون تمنای مرد شدن. شاید این طلب می گوید عالمی در حال تحقق است که با چاه نفت نیز نباید مردانه و سلطه گرانه برخورد کرد، بلکه باید مادرانه از چاه طلبید تا خلقتی دیگر محقق شود و تکنولوژی نه تحت سیطره گشتل که تحت ولایت عقل تکنیک ظهور یابد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با آمادهگری و روحیه مادرانه و شاعرانه و منتظرانه، باید عرض کنم ذات انسان اتفاقاً این چنین است و وقتی در خانه «وجود» سکنی گزیند آن گستردگی که در عالم نیاز دارد را در خود احساس میکند.
۲. در رابطه با میزی که باید این نوع گفتگوها در آن انجام گیرد، این بستگی به خود ما دارد که در آن میز چگونه حاضر شویم. آیا سعی میکنیم به عنوان حضور در تفرّجگاه وجود در صحنه حاضر شویم و خود را در معرض نفحات وجود قرار دهیم تا وجود در گفتِ ما به ظهور آید؟ و یا میخواهیم بیاموزیم و بیاموزانیم؟
۳. حضور در میدانی که در عین کودکی و حفظ روحیه ساده کودکی، بزرگ باشیم؛ بستگی دارد به خودآگاهی ما نسبت به این موضوع.
۴. آری! برای معناکردن عالم کودکی و مادرانگی باید به خودآگاهیِ تاریخی و نقشی که این نوع خودآگاهی میتواند ایفا کند؛ نظر کرد. کاری که خانم هاناآرنت به دنبال آن بود ولی مرحوم حاجیه خانم مرضیه دبّاغ به آن رسید. و زنان ما میتوانند در آن حضور یابند، البته به شرطی که خانم مرضیه دبّاغ را درست ببینیم. بنده او را عارفِ سالکِ جلیلالقدری میدانم.
سلام استاد: یک سوال داشتم. من هروقت مطالب اخلاقی راجع به دوری از دنیا رو میخونم انگیزه خواندن درس برام از بین میره و احساس میکنم که طبق این مطالب نباید زیاد درس خواند و به خصوص اینکه برای کنکور آماده میشم. لطفا راهنمایی بکنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که شیفته دنیاشدن در روایات ما نهی شده است و نه آنکه در دنیا فعّالیتنداشتن و یا از امکانات دنیایی برای زندگی استفاده نکرد. به گفته نیچه، هنر پیامبر اسلام آن بود که در عین قدسیبودن به زندگی، نه نگفت. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد: استاد اولین جایی است که خواستگاری رفتم و چند جلسه ای صحبت کردیم و فکر میکنم تا الان در کلیات تناسب با همدیگر داریم ولی در یکسری مسایل اختلافاتی است که تصمیم گیری را برایم مشکل کرده و از طرفی نمیخواهم الکی مورد را کنار بگذارم و سراغ موارد بعدی بروم و از طرفی هم فکر میکنم این مسایل هم قبل ازدواج باید حل بشود تا پیش زمینه مشکلی در آینده نشود. مثلا من اصلا اهل موسیقی نیستم ولی خانم اهل موسیقی هستند و من گفتم نمیتونید موسیقی رو کنار بگذارید؟ گفتند نه و یکسری مواقع نیاز به موسیقی دارم و به این نرسیدم که این موسیقی هایی که گوش میدم مشکل دارد و حرام است و نهایتا جاهایی که مشترکا دو نفر هستیم میتونم گوش ندم ولی به صورت انفرادی و در خلوت گوش میدم. من هم حرمت موسیقی هایی رو که گوش میدهند نمیدونم ولی حتی اگر حرام هم نباشد من اصلا اهل گوش دادن به موسیقی نیستم و فکر میکنم اثرات وضعی خودش را روی خانم دارد و برای بحث تربیت فرزند و اینکه خانم قرار است مادر بچه های من بشوند این مسئله اهمیت دارد. این نکته رو هم بگم که خانم حافظ قرآن هم هستند واین هم یکم من رو سردرگم کرده که کسی که حافظ قرآن است و مأنوس با قرآن است مگر میشود اهل موسیقی باشد. لطفاً بنده رو در این امر راهنمایی کنید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه موسیقی از نظر ذاتی حرام نیست و لذا نمیتواند اثر وضعی داشته باشد و با اینکه بنده در مورد موسیقی صاحبنظر نیستم؛ ولی به این فکر کنید که بنا نیست همسر شما در جاده برداشت شما از دین، حرکت کند. باید هر دو در جادهای که خداوند مقابل شما قرار داده و حرام و حلال و مکروه و مستحب را تعیین کرده است حرکت کنید و همدیگر را تحمل نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و آری! باید با روش ارشاد و تذکر و دلیل و سکوت، کار را جلو برد زیرا اینان جاهلِ قاصرند و نه معاندِ مقصر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاه و بیگاه بنا به شرایطی عرایضی شده است بخصوص در مباحثی که امسال در رابطه با کربلا در جلسهی عاشورائیان شد؛ این امر در میان آمد. نکاتی در شرح سورهی فتح، در جلسات ۱۵ تا ۱۷ هست که میتوانید در قسمت تفاسیر سورهها در سایت دنبال کنید. موفق باشید
http://lobolmizan.ir/sound/1291
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» ملاک، ایمان به خدا و قیامت و اعمال صالحی است که در هر دینی متدینینِ به آن دین بدان مقیّد باشند زیرا همهی ادیان از توحید خدا و رعایت حقوق انسانها سخن میگوید و به همین جهت فرمود: «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نباید در این موارد چندان حساس بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفتهی حضرت آیت اللّه جوادی، کارِ مشکلی است ولی نمیتوان هم بیکار ماند. لااقل اگر حرامِ بَیّن نباشد، بقیه را چارهای نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا در نظام الهی، ظرفیتهای انسان را جهت فیضی بالاتر از فیض قبلی بهوجود میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کمالات در تعیّن ثانی به صورت جامع میباشد. مثل هفت نور در نور بیرنگ، که اگر شرایط هر نوری فراهم شود مطابق آن شرایط، آن نور خاص ظهور میکند. حضرت اللّه که ربّ العالمین است در ظرفیت گوسفندیِ گوسفند، به جلوهی ربّ گوسفندی ظهور میکند و در ظرفیتِ انسانیِ انسان، به صورت ربّ انسانی متجلی میگردد. موفق باشید