سلام استاد: وقتتون بخیر. فرمودید اگر پس انداز برای رفع مشکلی نباشد پولمان صرف نیازمندان بشود، اصلا در زندگی برای حوادث و مواردی که ممکنه پیش بیاد پس اندازی نداشته باشیم یا در حد منطقی طوری نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره تا آنجا که میشود نباید با نظر به احتمالاتی که چندان هم قابل توجه نیست، خود را از توفیقات امروزین محروم کرد و گرفتار نوعی ثروتاندوزی شد، مگر پساندازی معقول که بالاخره در هر زندگی معنا داشته باشد. موفق باشید
سلام: وقت بخیر. بنده با استدلال به این مطلب که علامت ظاهری احترام به مقام عالی و سلام گفتن و ابراز فرمانبرداری در زمان ما بالا بردن دست کنار سر است، هنگام عرض سلام خدمت صاحب الامر، به این نحو عمل میکنم ، آیا یه نظر حضرتعالی این گونه ای از توجیه شخصی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم هرگاه که نام حضرت مهدی «عجل اللهتعالیفرجهالشریف» در مقابل حضرت رضا «علیهالسلام» میآمد، حضرت به پا میخواستند و از سر احترام دست را بر سر میگذاشتند و البته این غیر از آن است که وقتی میخواهیم سلام به حضرت بدهیم، دست برسینه میگذاریم. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده، ان شالله پربرکت ترین ماه رمضان را داشته باشد. در مورد صورتِ زندگی شهیدانه و سینما بفرمایید. خیلی ممنونم از راهنمایی های شما.
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر کین طفل یک شبه ره صد ساله میرود
شهدای دفاع مقدس ره صد ساله را یک شبه رفتند و شعر جاودانگی را سرودند ولی قصه ی اینکه چگونه طی مکان و زمان کردند، تکنیک هنر قصه گویی سینمایی را به سلوک فرا می خواند. زیرا عبارت «اگر کسی شهید نباشد، شهید نمی شود.» نشان از نحوه ی حضور و زندگی کردنی می دهد که هر لحظه اش شهید بودن است. و اینچنین قصه ی شهید بودن و شهید زندگی کردن سروده می شود و انفطار صورت رخ میدهد، همان اتفاقی که در سینما در جستجوی آن هستیم، صورتِ زندگی و تقدیری که رقم می خورد. «سبحانک یا مصوّر، تعالیت یا مقدّر»؛ لحظه ی شهادت بر صورتِ بودن و زندگی کردنی از جنس شهادت رقم می خورد. و حضرت حق در لحظات چنین زندگی حاضر است و انفطار در صورتِ چنین زندگی ایی رخ میدهد. «سبحانک یا فاطر، تعالیت یا حاضر». و شهید سلیمانی از این فطر و حضور به گفته ی خودش مانند کبوتر ها از بسیجی ها و شهدا دانه بر می چیند، و چگونه شهید زیستن را به ذهن می سپارد تا باز به گفته خودش بر رقبای عشق پیروز شود. دوربین شهید آوینی هم چنین قصدی دارد، در جستجوی شهیدِ زنده است. شهید زنده خصوصیاتی دارد. اگر شهید «عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» است، شهیدانه زندگی کردن بودنی است از جنس روزه. عاشقی است که روزه عشق گرفته است برای دیدار معشوق. و دوربین جلوتر از همه میرود تا امام باشد در به خاطر سپردن صورتِ فطر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر «دوربین جلوتر از همه میرود تا امام باشد» میداند که خبری در پیش است و باید به سوی آن خبر حرکت کرد و آن را جستجو نمود مثل آنچه شهدا در آینده حضور تاریخیِ خود یافتند و آن را آنچنان با ارزش دیدند که فداکردن جان را کمترین بهاء برای تحقق آن آینده یافتند. روحىه تاریخی ما حکایت از آن دارد که امروز، تفکرْ تنها با شنیدن و یا مطالعهکردن کافی نیست بلکه نوعی تفکر در میان است که با دیدن پیش میآید و انسانِ متفکر گاهی از یک صحنه، اموری را مییابد که از مطالعه کتابهای زیاد، آن امور پیش نمیآید. بنده در «بلهگفتنِ» بدون مقدمه همسر شهید باکری در جواب عاقد، در کنار حرکت قبلی او که پس از شنیدن شرطهای شهید باکری، بلند شدند تا بدون معطلی در راهی وارد شوند که باید در آن قدم بگذارند؛ آن صحنه را از صدها کتاب که این واقعه را نقل کند، روشنتر و بزرگتر یافتم و عزمی که عزم زنان انقلاب اسلامی بود را بدون هر کلامی شنیدم. و این برای هرکسی که آن صحنه را دید، پیش آمد بدون آنکه حتی نیاز به پرحرفیهای امثال بنده باشد. موفق باشید
سلام استاد: بنده در بحث های معرفتی فقط بحث های جنابعالی را دنبال کرده ام ودر بحثی که جنابعالی در مورد هایدگر داشتید احساسی به من دست داد گویا این مباحث افق دید را وسیعتر میکند حال اگر بخواهم خوب هایدگر را درک کنم از کدام کتاب او شروع کنم برای ورود به مباحث هایدگر چه مقدماتی لازم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «هستی و زمان» جناب هایدگر جهت ارتباط با تفکر او، کمک زیادی به مخاطب میکند. شرح صوتی جناب آقای دکتر صافیان در این رابطه مفید خواهد بود. مرکز فرهنگی «سُها» آن صوتها را در اختیار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه کردید بحث در واژه «ولیِّ» الهی بودن برای رهبری بود که حضرت آیت الله حسنزاده مطرح کردند و تذکر به مقام ملکوتی ایشان و این غیر از تعابیری است که برای مرحوم آقای هاشمی به عنوان انسان اخلاقی حضرت آیت الله جوادی به کار بردند و عرض بنده آن بود که متذکر جمله آیت الله حسنزاده نسبت به رهبر انقلاب باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آموزههای دینی به ما فرمودهاند تا آنجا که ممکن است به افراد اعتماد کنید مگر آنکه عکس آن ثابت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست نکاتی در این رابطه مییابید. به این معنا که بودنِ ما یعنی نسبتی با خدا داشتن، خدایی که عین کمال است و پاسداشتِ این بودن از طریق عبودیت، یعنی به منبع کمال مطلق متصل بودن و چنین بودنی را تجربه کردن و با آن بهسربردن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به جواب سوالهای شماره 29854 و 29816 و جلسهی آخر «بنیانهای حکمت حضور در جهان بین دو جهان» رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم تا حدّی متوجهی موضوع شدم. اتفاقاً مشکل را در این میبینم که میفرمایید «اگر قاعده قاعده است، معنا ندارد یکجا جاری باشد و جایی دیگر جاری نباشد». در حالی که هر قاعدهای تنها در جای خود جاری است. مگر نخواندید: «
در تناقض هشت وحدت شرط دان |
وحدت موضوع و محمول و مکان |
وحدت شرط و اضافه ، جزء و کل |
قوه و فعل است ، در آخر زمان |
به همین جهت مثال هگل زده شد تا نمونهای باشد جهت جایی که تناقض میتواند جاری باشد وگرنه باید بحث مفصلی را به میان آورد که جای آن اینجا نیست و هنوز هم عرض بنده آن است که این سایت بیشتر در ازاء جواب سؤالاتی قرار دارد که رفقا در مطالعهی کتب موجود روی سایت برایشان پیش آمده، وگرنه برای ورود به آن نوع سؤالات نیاز به یک تیم هست و یک مؤسسه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتراض غیر از براندازی است. اعتراضاتی که در آمریکا در حال وقوع است شبیه اعتراضات اولیهی بود که در رابطه با بنزین به میان آمد که حتی مقام معظم رهبری نیز آن را حق مردم دانستند؛ ولی بعداً جریان، تبدیل به حضور اشراری شد که برنامهی براندازی داشتند. هر نظامی که باشد در مقابل جریان برانداز، باید شدیدترین برخورد را داشته باشد و این حق مردم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر بتوانید به قصد یک بازخوانی اساسی سری به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن بزنید، فربهتر به میدان میآیید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل مدرن وقتی وارد تاریخ ما شد که ما تقریباً از آن نوع زندگیِ اصیلِ خردِ ایرانی و شیعی خود در زمان قاجار غفلت کرده بودیم و لذا به جای برگشت به زندگی اصیل خود، زندگی غربی را که هیچ هماهنگی با روح ایرانی – اسلامیِ ما نداشت پذیرفتیم. راهکار شناخت روحی است که از دست رفته است. در این مورد عرایضی در کتاب «انقلاب اسلامی و جهانِ گمشده» که آرامآرام بنا است به زیورِ چاپ آراسته شود، شده است. موفق باشید
با سلام.استاد عزیز: در دو مورد خواستم عرض کنم که یکی در مورد اینکه خب شاید قبل از اتفاقات اخیر متعجب و نگران بودیم از اینکه بی حجابی ها چقدر داره زیاد میشه، ولی بعد از این اتفاقات اخیر شاید شرایط برای کشف حجاب خانم ها راحت تر بود و دیدیم که زن ایرانی حتی در این شرایط هم حجاب را انتخاب کرده و ذاتا عفت بیشتری نسبت به بعضی کشورها دارند در اینجا بود که این عبارت قلعه ی بی سکنه به ذهن می آید که، چقدر راحت و به سرعت بی حجابی همچون قلعه ی بی سکنه ی متروکی شد که طرفدارانش چه مُغرض و چه فریب خورده از این به بعد فهمیدن که با بی حجابی چیزی را فتح نمی کنند بلکه تنها می شوند و چه به سرعت بنیانش در ایران فرو ریخت، و در اینجا چقدر زیبا می شود برای تقریب به ذهن دید و فهمید که «یدالله فوق ایدیهم» در ورای همه ی قدرت به ظاهر مسلط غرب چگونه یک شبه کار ظهور حضرت قائم را فراهم کرده و تمدن غربی در مقیاس بزرگترِ قلعه ی بی حجابی چگونه بی سکنه می شود. ۲. در مورد شهدای عزیزی که در این چند وقت شهید شدند شاید نسبت به بقیه شهدا برای ما واقعه ملموس تر بود که، به نظرم رسید که در برهه های ظهور اراده حق، جبهه استکبار فضای وهمی وارونه از حق در اذهان مردم جعل می کنه که اون فضا با بهره گیری از این خاصیت انسان که همانقدر که تشنه حق است می تواند ضد حق باشد، یک روز جبهه یزید در کربلا می سازد و یک روز بعضی صحنه های شهادت این شهدای اخیر. و جای تعجب اینکه به نظرم شاید برخی از این اغتشاشگران رو که بسیجی و روحانی و... را شهید کردند اگر در فضای بی طرفی در مواجهه با داستان کربلا قرار دهیم شاید در جبهه حق باشند اما امروز چطور شیطان جن وانس برایش حق را اشتباه معرفی می کنند که می توانند به راحتی وجدان و انسانیت را زیر پا گذاشته و یزیدی عمل کنند. استاد آیا جبهه های حق در طول تاریخ در هر مرحله به جهت وسیع تر شدن بوده که جبهه مقابلش و شاید مردم توان درک آن را نسبت به دین قبلی نداشته و تبدیل به جبهه تقابل می شدند با توجه به پیشینه وعبرت هایی که از تاریخ های قبل خود داشتند؟ با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً همینطور است که میفرمایید. آری! امروز بیحجابی در این شرایط که تاریخ انقلاب اسلامی همواره در طلوعی متعالی است، حقیقتاً قلعه بیسکنهای است و یقیناً چنین افرادی خواسته یا ناخواسته گرفتار تنهایی و افسردگی و پوچی میشوند زیرا این بیحجابی که پیش آمده است، یک بیحجابیِ عادی نیست، بلکه مقابله با نظام مقدسی است که شهدای عزیز در بقای آن جانها فدا کردند. ۲. به شرایط تاریخی آخرالزمان فکر کنید که تقابل جبهه ظلمانیِ نهایی از یک طرف، با جبهه نورانی نهایی از طرف دیگر به میان آمده است و دیگر حدّ وسطی در میان نیست. اینجا است که میبینیم عدهای که تا دیروز گمان میکردیم و گمان میکردند انسانهای متوسطی هستند، چه اندازه در ظلمات فرو افتادهاند در آن حدّ که میتوانند آن جسارتها را به آن بسیجی عزیز که نماد معنویت و روحانیت جوانان امروزینِ این تاریخ بود، بکنند. موفق باشید
با سلام: استاد با توجه به مباحثی که فرمودید از زمان دکارت و ملاصدرا روحی به بشر روی آورد که آنها متوجه آن شدند،۱. سوال اول اینکه آیا این صحیح است که در زمان مثلا حضرت موسی (ع) فرمان هایی از جانب خداوند آمد تا قوم ایشان در آن زمان آنها را انجام دهد اما در زمان پیامبر اسلام (ص) خداوند به پیامبر می فرمایند که تو فقط مذکر دین و مطالب ارائه شده هستی پس در اینجا یک حالت انتخاب شخص پر رنگ تر محفوظ می ماند. آیا در زمان حضرت موسی (ع) هم این نحوه مذکّر بودن ایشان اولویت دارد؟ ۲. اگر ما پر رنگ تر شدن اختیار در انتخاب دین را در زمان پیامبر اسلام ص درست بدانیم، آیا می توانیم بگوییم که با این حالت اختیار، شخص باید خود در درون خود به عمق بالاتر از دین دست پیدا کند و به یقین بالاتری برسد آیا می توانیم بگوییم که آن روحی که عمق بالاتری از یقین را طلب می کند در درون انسانها از صدر اسلام شروع شده نه صرفا از زمان قرن ده میلادی. ممنون از راهنمایی تان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً همه پیامبران متذکر امور فطری هستند. آری! بشر آخرالزمانی ظرفیت بیشتری جهت انتخاب دارد. ۲. حتماً همینطور است ولی هرچهقدر جلو آمدیم، آزادیِ انتخاب بیشتر از گذشته در بشر جدید خود را نشان داد. در این مورد عرایضی در جلسه ششم «دولت، مردم، آزادی» شد خوب است که سری به آن بزنید. موفق باشید https://eitaa.com/soha_sima/1656
سلام بر شما: عرضه دارم که: ۱) بعضی از افراد متخصص معتقدند که در نظام تفکری شیعه، مسئله تمدن سازی مطرح نیست و اکنون بر اساس نیاز های زمان، حضرت آقا مسئله تمدن سازی را مطرح میکنند. ۲) اگر مسئله امپراتوری در نظام فکری شیعه مطرح نباشد پس الگویی مذهبی برای ایجاد تمدن نداریم. ۳) حال که الگویی مذهبی نداریم باید از تمدن های موجود به هر صورت الهام گرفت. ۴) به دلیل اینکه تمدن غرب در حال حاضر برخلاف اندیشه های شیعی عملکرد های گوناگونی در مسائل دارد، ما عملا نمیتوانیم از الگوهای غربی برای تمدن سازی استفاده کنیم. و اما سوال: حال آن الگوی ما برای تمدن سازی چیست؟ آیا بایستی از تمدن ایران باستان بهره ببریم و الگو های باستانی مان را در جامعه کنونی عملیاتی کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن»https://eitaa.com/matalebevijeh/10612 شده. تصور بنده آن است که بتواند به صورت مبنایی در این موضوع، مخاطب را به اندیشیدن دعوت نماید. البته ادامه شرح آن جزوه إنشاءالله در ۱۴ و ۱۵ خرداد در شهر زنجان انجام میگیرد. موفق باشید
با سلام: استاد خیلی وقته این مطلب در ذهنم است که خدا را چگونه بشناسیم، صفات خدا را، از کتاب؟ از چی؟ مثلا خیلی وقته این سوال رو دارم اگه خدا مهربانه پس چرا این همه از عذاب تو قرآن میگه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با کتاب «عدل الهی» مرحوم شهید مطهری شروع کنید، إنشاءالله نهتنها جواب سؤالهای خود را مییابید حتی نسبت به این نوع مباحث قدرت تفکر نیز پیدا میکنید. در این مورد به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست نیز میتوانید رجوع بفرمایید. آیات مورد بحث خبر از آن می دهد که نتیجه آن اعمال آن نوع از عذاب ها است نه آنکه خداوند تصمیم گرفته آن عذاب ها را به وجود آورد. موفق باشید
با عرض سلام و وقت بخیر: می خواستم بدانم در شب قدر که تمام آسمانیان متوجه امام زمان (عج) هستند، ما چگونه متوجه ایشان باشیم؟ از همه ی این مفاهیم انتزاعی و امام زمان دانی خسته ام می خواهم ایشان را در زندگی ام حس کنم می خواهم با ایشان زندگی کنم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شب قدر بحث در حسّ وجود خود و نسبتی که میتوان با انسان کامل داشت، در میان است تا در انسانیت خود نوعی نسبت و حضور با آن حضرت داشته باشیم و از این جهت، شب قدر زمینه این نسبت با حضرت بیشتر فراهم میشود و با عالَم آن حضرت در زندگی خود حاضر میشویم. لذا شبهای قدر را باید شبهای «امید» نامید برای حضوری بیشتر در عالمی که امام دریچه اُنس با فرشتگان برای ما میشوند. موفق باشید
سلام: چرا تناسخ به صورت تولد دوباره به صورت انسان باطل است؟ در کدام روایات شیعه و سنی امده است ؟ منبع معرفی میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هرکس در قیامت با اعمال خود حاضر است، دیگر تناسخ معنا نمیدهد. بخصوص که قرآن میفرماید: « وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ ۖ» مبنی بر اینکه هرکس با فردانیت خود به همان صورتی که در ابتدای امر خلق شده، در قیامت حاضر میشود؛ دیگر چه جای تناسخ؟ جناب صدرالمتألّهین در ابتدای جلد هشتم اسفار دلایل خوبی در نقد تناسخ آوردهاند. خوب است که به آنجا رجوع شود که میفرماید: چون نفس به وسيله بدن از قوه به فعليت ميرسد و چون به فعليت رسيد ديگر نياز به بدن ندارد و آنرا ترک ميکند اگر بخواهد باز به بدني ديگر برگردد لازم ميآيد دوباره از همان جهت که بالفعل شده بالقوه گردد و اين محال است، لذا تناسخ نميتواند درست باشد. موفق باشید
لا موثر فی الوجود الی الله: با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی در رابطه با تفسیر آیه ۳۰ سوره دهر همانطور که در جلسه فرمودید جناب علامه طباطبایی (ره) «یشاء» رو غیر از فعل خدا می دانند به این جهت که جبر پیش نیاید منتهی سوالی که برای این حقیر پیش آمده است که در متون دینی عبارت هایی هست که یشاء رو کنار یفعل آورده است مثلاً در یکی از اذکار هنگام غروب آفتاب و یا در تعقیبات نماز مغرب داریم که می فرماید: الحمدلله الذی یفعل ما یشاء و لا یفعل ما یشاء غیره حال اون چیزی که به ذهن این حقیر رسید این هست که وقتی اراده هایی که مربوط به خود انسان مطرح باشه اشاره به یشاء داره مثل رفتن به مسجد یا میخانه اما زمانی که اراده های الهی مطرح باشه به تعبیری حضرت حق می خواهد سنت های خودش رو در نظام هستی جاری کنه یفعل رو کنار یشاء میاره مثل آمد و شد شب و روز و یا پیروزی جنگ بدر که می فرماید و ما رمیت اذ رمیت و یا اینکه خرمشهر را خدا آزاد کرد. به نظر شما این برداشت درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست میفرمایید. آری! حضرت حق هر فعلی را که اراده کند انجام میشود و لذا فرمودهاند اراده او عین فعل او است. ولی در مورد انسان اگر خداوند فعل انسان را اراده کند، عملاً اراده انسان و اختیار انسان منتفی خواهد بود و به همین جهت حضرت پروردگار فرمودند: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا». که ای انسانها! شما طلب و خواستی ندارید جز همان طلب و خواستی که حضرت رب العالمین که علیم و حکیم است میخواهد و لذا باید طوری عمل کنید و تقوا پیشه نمایید که آنچه را که حضرت حق برای شما میخواهد موجب سعادت شما شود. و در همین رابطه جناب مولوی میفرماید:
چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد
میلش اندر طعنهٔ پاکان برد
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس
کم زند در عیب معیوبان نفس
چون خدا خواهد کهمان یاری کند
میل ما را جانب زاری کند
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
وی همایون دل که آن بریان اوست
موفق باشید
سلام وعرض ادب: بنده با یک گره ذهنی روبرو هستم چرا باید شکرگزار وجودمان باشیم در صورتی که وقتی نبودیم نیازی به نعمت وجود نداشتیم که حالا با موجود شدن شاکر باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» عرایضی شده مبتنی بر اینکه وجود ما برای ما نعمت است و بستر رسیدن به کمالاتی است که در بستر همین «وجود» ظهور میکند و از این جهت این عطا را که همان وجود خودمان است باید پاس بداریم. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: در فلسفه غرب اصل معروفی از راسل هست که میگوید: من گوساله همسایه ام را نمیدزدم تا او گاو مرا ندزدد. و بسیاری از اندیشمندان ما از جمله شما این جمله راسل را نمونه واضحی از انحطاط غرب میدانید که در رعایت اصول خود نیز ریشه ای اومانیستی دارند. حال شما در صحبتی که حضورا با خود بنده داشتید فرمودید: مراقب باش که دغدغه های جهانی و تاریخی ات در حد اخلاقی افول نکند که مثلا از سر دلسوزی بخواهی کاری برای دیگران انجام دهی و مراقب باش این دغدغه ها در راستای بهترین نحوه بودن خودت باشد. حال سوال اینجاست که تفاوت ساحت جمله راسل با فرمایشات شما در چیست؟ آیا هر دو نوعی خودبینی و نظر به خود نیست؟ و مگر وجود پیامبر اسلام آنقدر دلسوز و حریص به هدایت و کمک به بشریت نبود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جمله آقای راسل نوعی معاملهگری و حفظ اَنانیّت در تنگنای خودخواهی در میان است. ولی وقتی به «بودن» خود نظر کنیم، با حضور بیکرانه اکنونِ جاودانه خود روبرو خواهیم بود و این به گفته جناب آقای دکتر داوری: «مردمان در عالم خود آنچه هستند، میشوند و باید به نسبتی که با عالم دارند، آگاهی داشته باشند» (پیام دکتر داوری به همایش آینده فلسفه در ایران، در 19 آبان 1400). موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود. مگر حضور تجلی وجود نیست؟ و مگر حضور، وجودی نیست که به تعین آمده است؟ پس چرا جناب مارتین هایدگر در اواخر عمر شریف خود حضور را مقدم بر وجود میدانست؟ این فیلسوف سلیم النفس در اواخر عمر شریف خود چه پنجره ای میخواست به روی بشر بگشاید که اجل مهلت نداد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مارتین هایدگر بهخوبی متوجه شده است که در واقع اگر بخواهیم به «وجود» نظر کنیم و از مفهوم وجود، پا را بالاتر بگذاریم، آنچه در میان میآید «حضور» است و «ظهور». و این نکته ارزشمندی است که هایدگر متذکر آن شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین تقسیمبندیهایی در کتابها صورت نگرفته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با نظر به حقیقت آنها جلو برویم، راههای قرب الهی در مقابل ما گشوده خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان های موازی همه یک جهان هستند مگر جهان هایی که مافوق این جهان باشد که هویت مادی این جهان را ندارد. موفق باشید