سلام و ادب خدمت استاد گرامی: حوالی ۲۳ سال و اندی سن من است. در رشته دانشگاهی مطالعه دارم اما در حدود ۱ ماه است در وجود احساس پوچ گرایی دارم از این جهت که چه باید کنم طریق وصال حق چیست؟ بنده اهل ولایت و احکام و همه اصول هستم اما خلایی وجود مرا گرفته و آن این است من باید که بشوم و چگونه در این اقیانوس بی انتها سیراب شوم و ترسم از این است که کتب های مختلفی مطالعه می کنم کتب رهبری و شخصیت های دیگر و هر کدام کراماتی دارد و امتیازی اما با وجود تکثر زیاد اساتید نمی دانم با کدام ها و چند نفر از آنها باید انس بگیرم و وجود من چقدر پذیرای آنان است و اینکه مثلا استاد انصاری همدانی یک استاد اخلاقی بوده است. آیت الله شاه آبادی یک استاد ملکی تبریزی هم یک استاد، برای اینکه ثابت بشم و استوار می خواهم آثار رهبری و شهید مطهری را کامل بخوانم اما گیجم بعدش چه کنم پای درس چند درس اخلاق بروم و نیاز به چند استاد دارم کلا خلایی دارم و بسی گریه ام گرفته است که چه کنم هم دین و اسلامم قوی شود هم طریق سلوک را یاد بگیرم و در کل شاگرد خوبی بشوم برای خدا و اهل بیت (ع). و سوال دیگرم این است هر کس کرامت خاص خودش را در علما داشته ما بگوییم کدام از کدام بهتر است حرف درستی زدیم یا هر کس دلیلی برای وجودش بوده!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معرفت نفس، شروع خوبی است و در این مورد میتوانید به سیر مطالعاتیِ سایت رجوع فرمایید. ۲. به نظرم وجه دومی درست باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عرف مربوط است که آن را قطع رحم محسوب میکنند یا نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی انسان بتواند خود را و کمال خود را در عبودیت حضرت ربّ العالمین تعریف کند و متوجه شود آنچه او را به هدف اصیلش میرساند، در بستر زندگی توحیدی است و نه در گردونهی توهّمات زندگی غربی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر. همانطور که متوجه شدهاید مباحث مربوط به قسمت دوم کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» تحت عنوان « انقلاب اسلامی و وظيفهای که در پيش رو داريم» میباشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: ۱. چگونه نور اعتکاف از بین نرود و در دل باقی باشد و بتوانیم آن نور را نگه داریم؟ ۲. این گفته که در قرآن بیان شده از جمله پل صراط یا شب اول قبر، عذاب قبر، آیا تقریب به ذهن ما هست چون آنجا پل نیست مثل دنیا نیست و یا مثالی مثل دنیا آورده اند برای فهم ما از این مفاهیم هست؟ چون آن عالم با این عالم فرق می کند برای بیشتر فهم این مفاهیم قرآن درک آنها مثل عذاب قبر، فشار قبر، تنگی لحد و عذابها باید چه کنیم؟ با خواندن آیات عذاب یک ترسی و وحشتی وجودمان را می گیرد چه کار کنیم که این ترس را داشته باشیم؟ چه کنیم بیشتر اسما الهی را در زندگی حس کنیم و از کجا بفهمیم اسما جلال و یا جمال در ما تجلی کرده و اسما و صفات در دل آمده یا نه؟ ۳. آیا درست است اگر انبیا علیه السلام ولایت حضرت علی پذیرفتند به مقام انبیا رسیدند یا از اول پذیرفته بودند حدیثی هست جعلی که می گوید چون حضرت نوح و یا حضرت یونس که در ماهی رفت وقتی پذیرفت نجات یافت در صورتی که پذیرفته بودند واین درست نیست آیا شما تأیید می کنید؟ بعضی مواقع آقایان مداح ها و واعظین نسبت ناروا می دهند به حضرت انبیا و اهل بیت مثلا می گویید حضرت زینب سرش را به محفل زد یا حضرت ابا عبدالله حضرت علی اصغر علیه السلام را به میدان آورد برای آب در صورتی این گونه نیست. حضرت آیت الله فاطمی نیا این موارد را رد می کردند و صحیح آن را بیان می کردند. نظر حضرتعالی را می خواستم. یا حضرت علی علیهالسلام سر در چاه کردند می گفتند در هیج جا سندی برایش نندیدند و یا حضرت قاسم اسبش رفت در بین دشمن زیر دست و پای دشمن قرار گرفت آن را هم رد کردند گفتند اسبش نرفته و از طرف دشمن به این طرف آمده اند و یا قضیه مرد نابینا که آمد خانه حضرت زهرا علیه السلام گفتند آن هم صحیح نیست. ما باید چه کنیم با این روضه های دروغ؟ آیا کتاب القطره و کتاب بحار الانور مجلسی چون حدیث ضیعف زیاد دارد چون دست بردند در احادیث مجلسی و کتب تعبیر خواب و کتب طب رضا را هم رد کردند، گفتند راوی آن یکی هست هیچ وقت حضرت رضا علیه السلام برای مأمون علیه لعنت طب نگفتند، مأمون کوفت بخورد لعنت خدا بر او باد. نظر حضرت عالی را می خواستم. چه کتب حدیثی و کتبی برای عاشورا و وقایع تاریخی همچون از انبیا بخوانیم؟ این درست است حضرت یوسف صدیق علیهالسلام گفت در زندان به آن شخص گفت سفارش به حاکم مصر بکند؟ آیا حضرت یوسف علیه السلام معصوم مگه نبودند؟ مگه عصمت نداشتند که نباید به غیر خدا بگویند فقط از خداوند متعال استمداد می گرفتند و اینکه دیرتر به پدرش رسید مقام انبیا را از او گرفتند آیا اینها درست هست؟ یا حضرت آدم علیه السلام و تمام انبیا هیچ وقت خطا و اشتباه نداشتند می گویند حضرت آدم ترک اولی کردند. آیا این کلمه درست است یا نه چون آنها عصمت داشتند ولی اهل بیت مقامشان از انبیا بالاتر هست؟
باسمه تعالی،سلام علیکم: ۱. با هرچه دقیقتر در رعایت تقوای الهی، إنشاءالله آثار نوری اعتکاف میماند. ۲. آری! پلی است که با صورت برزخی خود نمادِ عبور ما از دنیا به سوی بهشت است مثل عبوری که از غرب به سوی جهان انقلاب اسلامی میتوان داشت و صورت برزخی آن حقیقتاً پلی خواهد بود از جنس قیامت. ۳. بالاخره همینکه میفرمایید آری! بعضی از این گفتهها یا ساختگی و یا ذوقی است و بعضی از آنها با استنباطهای ما تطبیق نمیکند. به نظر میآید با مطالعه آثار عالمانی دقیق همچون حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و علامه طباطبایی و شهید مطهری میتوانیم سره را از ناسره باز یابیم. اتفاقاً در مورد حضرت یوسف «علیهالسلام» علامه طباطبایی میفرمایند وظیفه آن حضرت بود تا از ابزارهایی که خداوند برای رهایی او بهوجود آورده است، استفاده کند و این امر، هیچ منافاتی با عصمت آن حضرت ندارد. زیرا صراحت آیه قرآن است که میفرماید: «قَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ» و به جهت آنکه شیطان از یاد آن طرف که بنا بود به عزیز مصر، مظلومیت حضرت یوسف را متذکر شود؛ برد، حضرت یوسف همچنان در زندان ماندند. نه آنکه شیطان از یاد حضرت یوسف ربوبیت ربّ را به فراموشی رساند!! زیرا در چند آیه قبل میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» (یوسف/۲۴) و معلوم است که شیطان بر مخلَصین تصرفی ندارد. و این عظمت تفسیر قیّم «المیزان» است که قرآن را با قرآن تفسیر میکند و اینجا است که ایشان میفرمایند کلیه روایاتی که حکایت از آن دارد که شیطان یاد ربّ را از حضرت یوسف «علیهالسلام» برد، به کلّی مردود است. زیرا با قرآن نمیخواند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: چرا ماها عهد الست را به خاطر نداریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه به صورت حضوری نزد انسان هست و به اصطلاح به آن علم حضوری میگویند و نه علم حصولی؛ مربوط به حافظه نیست که در حافظه بماند! موفق باشید
سلام استاد: بنده بعضی جاهای شرح شما بر کتاب از برهان تا عرفان رو متوجه نمیشم. به همین علت مجبورم به صورت سوال اونها رو مطرح کنم. ممنون بابت توجهتون. در جلسه اول بیان میکنید که نورانیت اگر قابل اشاره کردن باشه که دیگه توحید نیست. چرا؟ اینجا منظورتون از توحید چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید همان حضور نور یگانه عالم است. ما به اشیاء میتوانیم اشاره کنیم ولی به یگانگی عالم که نمیتوان اشاره کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب با نظر به مشاوران خوبی که دارند بیحساب آن نوع ورود را نداشتهاند. و در این رابطه به نظر بنده عاقلانه ترین کار، کارهایی است با عقلِ رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، به خود افراد مربوط است. نهایتش اگر زمینه داشته باشند میتوان به آنها تذکر داد. ولی خداوند به پیامبر خود نیز میفرماید: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» (قصص/56) هرکه را که دوست داشته باشی هدایت شود نمیتوانی هدایت کنی، ولکن هرکس را خداوند بخواهد هدایت میشود و خداوند است که مییابد چه کسی شایسته هدایت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم کار راحتی باشد. هرچه هست مسلّماً در عین آنکه درجات شهدا متفاوت است، ولی همه به آن فتحی که در صلح حدیبیه برای مؤمنین پیش آمد، نایل شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که همه علمای دین محترمند. حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان روح این تاریخ جایگاهی دارند که حتی موجب معناداریِ سایر علما نیز میشوند. در مورد ائمه «علیهمالسلام» مشی ما آن است که القاب آن بزرگواران را با حروف بنویسیم، ولی در آنجایی که از نرمافزار مرکز کامپیوتری «نور» استفاده میشود، آنجا به صورت «ع» و یا «ص» هست. موفق باشید
ب تعالی: سلام علیکم: آری! روح انقلاب اسلامی و شخصیت حضرت امام چنین بود و به همین جهت اکثر افرادی که با آثار و سخنان مرحوم دکتر شریعتی مرتبط بودند به خوبی از رهنمودهای حضرت امام استقبال کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست هیچ توجیه مثبتی در این پیشنهاد نمیتوان یافت. و بحمدالله نقدهایی دقیق و علمی به این سخن شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل فرض دو خدا محال است و در آن صورت هیچکدام خدا نیستند و باید بگردیم خدای واقعی را پیدا کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسانها به حقیقت توحید، نظر کردند و حقیقت در منظر آنها قرار داشته باشد، هرکس را به اندازهای که نسبتی با حقیقت دارد، اجر مینهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچوقت بنا نبوده است بنده شاگردی بپذیریم؟!! عرایضی به صورت کتبی در کتابها هست که هرکس احساس کرد برایش مفید است، میتواند به آن آثار رجوع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جز طلب عنایت حضرت حق سالک، طلب دیگری ندارد و حدّ و حدود آن را شرع منوّر -که فدایش شوم – تعیین میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با مردم بودن، غیر از آن است که انسان، تنهایی نداشته باشد. ۲. آن قضیه که امام آن افراد را راه ندادند، به جهت ادعایی بود که میکردند و پس از آنکه از آن ادعا دست برداشتند، امام اجازهی ملاقات دادند. که بحث آن را میتوانید در سلسله مجلدات «امام شناسی» آیت الله حسینی تهرانی دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «فلسفهی زبان» نکات دقیق و عمیقی در این مورد مطرح است که الفاظ همواره صورت معانی هستند و آن معانی، مظهر وجودی میباشند که اشیاء را بهوجود آورده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای راه آن دستورات تحت عنوان مراقبه در آخر روز کارساز است، ولی به مرور انسان به جایی میرسد که در هر شرایطی همواره باید متذکر حضور خود در محضر حضرت حق باشد. زیرا هر لحظه ممکن است از این دنیا رخت بربندد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً توسعه به معنی غربی آن همانی است که آن شهید بزرگوار آوینی «رحمتاللّهعلیه» میگوید. ولی نظر به طبیعت و یافتن استعدادهای آن در راستای کشف جلوات الهی و نظر به مأوایی که خدا در آن عالم برای ما گشوده است، موضوع دیگری است که در بحث «عقل تکنیکی» عرایضی در این مورد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی مربوطه در قسمت جزوات سایت در دسترس است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن موضوع در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مورد بحث قرار گرفت از آن جهت که نفس ناطقهی انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد. موفق باشید
باسمهتعالی: سلامعلیکم: بحثی در اخلاق و سیر و سلوک داریم تحت عنوان «قبض و بسط». در قبضِ قلب، شوق عبادات انسان کم می شود و از جهتی قلب به عبادات پشت می کند که به آن ادبار قلب می گویند. برعکسِ آن را اقبال قلب می نامند که با تجلی اسم جمال حق ظهور می کند در حالی که در ادبار، اسم جلال تجلی می نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرفها از قبل هم مطرح بوده است. نباید دنبال کرد. موفق باشید