بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در گروه بچه های دانشگاه یکی از بچه ها علت شفا گرفتن حضرت یعقوب را اینچنین گفت: (این دلیل علمی داشته بابای حضرت یوسف آب مروارید داشته پیراهن یوسف عرق کرده و اینا و بوده تو راه بعد الان از عرق داروی آب مروارید ساختن) لطفا نظرات را بگویید و اینکه این مدل افراد می‌گویند هر چیزی یک دلیل علمی دارد و شاید ما نمی‌دانیمشان و معجزه عجیب و اینا ها است و دلیل علمی دارد. لطفا بگویید تا برای این افراد بفرستم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی بپذیریم که خداوند هم اگر خواست در نظام عالم ماده کاری بکند از اسباب مادی استفاده می‌کند؛ مشکلی پیش نمی‌آید که بگردیم سبب مادی معجزات را پیدا کنیم. عمده آن است که سبب را به سببِ سبب و سببِ سبب را به مسبب‌الاسباب منتهی بدانیم. موفق باشید

29083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر چون مدتی هست که جلسات تعطیل شده پیشنهادی به ذهنم رسید. می‌شود جلسات را ضبط کرد و در سایت ارایه کرد تا مخاطبان عقب نمانند. ممنون. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است همین کار در حال انجام‌گرفتن است. موفق باشید

27776
متن پرسش
سلام علیکم: پیش از این، اگر با کسی سر انقلاب و نظام بحثی پیش می آمد، برآشفته می‌شدم و حتی فشار جسمی و دل مشغولی پیدا می‌کردم و از اینکه سخنانم تاثیر ندارد، ابراز ناراحتی می‌کردم. چند وقتی هست که بتدریج الحمدلله در صحبت سر این مسائل، گویی ظرفیت و صبر و تحلیل ام با آرامش و تانی بیشتر است و ممکن است با بسیاری سخنان مخالفت کنم ولی دیگر سخنان خودم را حد تذکر و باز کردن مسیری برای تدبر و اینکه خواه فرد دریابد مفهوم سخنم را یا نه و اگر قبول هم نکرد، من ناراحت نشوم و با خود چالش نکنم که دوست داشتن انقلاب غلط است و جای دفاعی نیست و ظاهری عاری از روح انقلاب مانده و از این دست حرفها. البته امیدوارم این آرامش و اعتماد، از نوع چشم پوشی بر حقایق و توجیه گری و پافشاری های بیجا و بی جهت نباشد و نوعی از فرار پاسخ در برابر دفاع و دوست داشتن انقلاب باشد و کمی نگرانم به این حالت برسم و نکند این آرامش همین بی توجهی و چشم پوشی است و باعث می‌شود خود را در راه راست و هدایت که از بقیه فاصله گرفته و در مسیر می‌خواهد برود و همان فضا را دریابد، باشد. ولی استاد، واقعاً حتی اگر کمی حالتم و اصول اعتقادی و زیربناهای تعقل و تدبر ام درباره ارادت و دوست داشتن و حضور در انقلاب به هم بخورد و متزلزل شود و فکر کنم که دیگر انقلاب محبوبیتی ندارد و آن شمع سوزان، خاموش شده، باز به خودم می‌گویم راهی مگر غیر انقلاب اسلامی برای شناخت و تحقق عملی اسلام هست و مگر جایی غیر از ذیل مدیریت ولی فقیه، روند جامعه روند حریت و توکل و پذیرش ولایت الهی و اولیاء اش و نجات جان و نفس ما از سرگردانی می‌شود؟ واقعا گویی نفسم با انقلاب گره خورده و حس می‌کنم گسستنی نیست و نمی‌توانم رهایش کنم و بشدت می‌خواهم در آن راه باشم و اگر رهایش کنم غم بزرگی برای خودم هست که به نظر خودم انقلابی را رها کردم که بین الطلوعین تاریخ و نقطه عطف مبارزات انبیا و اولیا است و ثمر آن زحمات و خون دل خوردن ها و هدایتگری هاست و مگر می‌شود شریعت را بعنوان مسیر بزرگ زندگی انتخاب کرد و آنوقت انقلابی را با تمام جان نسبت به آن محبت و مودت نداشت که همان نور در آن است و صبح صادق همان طلوع تاریخی حق و بعثت تاریخی انسانها است. نمی‌دانم شاید این حرفهایم هم که نوعی تسکین خود باشد ولی واقعا از عمق وجودم برآمده و با تمام محبت گفتم و جانم واقعا گره خورده با انقلاب است. امیدوارم تسکین و به خود القا کردن و توجیه نباشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». به همان اندازه که نمی‌توانیم بدون خدا زندگی کنیم، با خدایِ مفهومی هم نمی‌توان به‌سر برد و باید با خدا در مظاهرش مأنوس بود و امروز، یکی از عالی‌ترین مظاهر حضرت محبوب، انقلاب اسلامی است و ملاحظه‌ کرده‌ایم و کرده‌اید چگونه شهدای عزیز برای درآغوش‌گرفتنِ خدا، خود را در این عالی‌ترین مظهر فدا کردند؛ یقیناً امروز تنها راهی که برای اُنس با خدا نمی‌توان از آن غفلت کرد، رجوع و نظر به انقلاب اسلامی است و همچنان که عرض شد: «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم».

در رابطه با گفتگو با بقیه، ما متوجه‌ی راهی هستیم که به سوی حقیقت گشوده شده است و سعی می‌کنیم به عنوان چشم‌اندازی جهت تفکر در این زمانه متذکر آن باشیم. حال اگر «از همه محروم‌تر خفاش بود/که عدوی آفتابِ فاش بود» خود دانند! موفق باشید

27518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: استاد گرامی با ترس های حاکم بر خود چه کنیم؟ مثلا من می بینم در فلان ارتباط گاه دچار اضطراب می شوم اما از از دست دادن آن هم بسیار هراس دارم به طوری‌که قدرت عمل را از دست می دهم. گاه شرایطی پیش می آید که انسان در مجموعه ای از ترس و خشم و نیاز درگیر است. واقعا برای تصمیم درست چه باید کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید خود را در دستگاهی عقلانی و وحیانی شکل دهید راحت‌تر در این امور می‌توانید تصمیم بگیرید. پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» داده می‌شود. موفق باشید

26979
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: برداشت بنده از مجموعه ی سخنان حضرتعالی این هست که عقل نیرویی ماوراء طبیعه هست و بر اساس گفته ی عارف سید هاشم حداد منشا تمامی قوا نور هست. با توجه به مطالب ذکر شده نقش مغز انسان در این میان چیست؟ می توان نقش پردازنده را در نظر گرفت و یا وسیله ای به عنوان نگدارنده ی کوتاه مدت مطالب؟ با تشکر و التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مغز انسان، ابزار است که نفس ناطقه آن را جهت تفکرش به کار می‌گیرد. مثل آن‌که نفس ناطقه جهت بینایی‌اش، چشم را به کار می‌گیرد. موفق باشید

25965
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا ممکن است کسی خودش را فریب بدهد؟ خود فریبی یعنی چه؟ ۲. معنای اینکه در قرآن آمده است که منافقان خودشان را فریب داده اند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. وقتی انسان، هدفِ حیات زمینی خود را که توحید، متذکر آن است و فطرت انسان را بر اساس آن سرشته‌اند؛ در افقِ جان خود احساس نکند و فطرت خود را که اصلِ اصیلِ هر انسانی است، در منظرِ خود قرار ندهد عملاً نسبت به تذکرات پیامبران بی‌تفاوت می‌شود و این به معنی فراموشیِ خود می‌باشد که به یک معنا «خودفریبی» است. موفق باشید

25364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد من اگر الان بخوام در زمینه ای مثلا تاریخ، تفسیر، فلسفه، عرفان،... یا هر علمی یه مطالعه ای داشته باشم یا در موضوع خاصی یا یه دور اطلاع داشته باشم چه شکلی باید عمل کنم؟ مثلا از چند تا استادش باید بپرسم؟ معروف ترین استاداش کین با زیر مجموعه اون استادا صحبت کنم راهنمایی بگیرم؟ (نحوه ورود و بررسی یک علم) با توجه به اینکه تجربه نشان داده است اکتفا به اساتید سطوح پایین بعضا انسان را از ارتباط با معارف عالیه باز می دارد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با سیر مطالعاتی مطرح شده بر روی سایت بتوانید شروع کنید. موفق باشید

33776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود بر شما استاد عزیز: چگونه بدانیم که به مرحله تدبر به روش صحیح رسیده‌ایم؟ تدبر یعنی چه، تامل بنده چگونه باشد تا به مرحله تدبر برسد؟ چگونه تدبر و تفکر بر روی آیات و روایات را آغاز کنیم؟ا ز کدام سوره و از کدام کتب روایی؟ قرآن کتب تفسیر هست اما برای روایات که شرح و تفسیر نیست چگونه و از چه منبعی باید آغاز نمود؟ من الله توفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبانی معرفتی مثل آنچه جناب ملاصدرا و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیهما» در آثار خود پیش آورده‌اند، می‌تواند میدان تدبّر و تأمّل در امور دینی و روایات اهل بیت را مقابل ما بگشاید. موفق باشید

33592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: من یک دانشجو هستم و در پی این حوادث و فتنه ی اخیر دچار سردرگمی بسیارزیادی شده ام. سردرگمی نه به خاطر اینکه کدام راه درست است، نه! متاسفانه قبلا مطالعه ی زیادی نداشتم برای همین برای اینکه به آن درجه ی جوان ایرانی با بصیرت برسم از این بابت سردرگمم که نمی‌دانم چگونه اطلاعاتم را بالا ببرم تا آن فعالیت های دانشجویی را داشته باشم. از کجا شروع کنم؟ کدام کتابها را مطالعه کنم؟ چگونه وقت بگذارم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است که در صحنه‌های آموختن هرچه بیشتر معارف اسلامی و الهی از یک طرف، و در صحنه درک حقیقت انقلاب اسلامی از طرف دیگر، حاضر شوید. در رابطه با معارف، پیشنهاد ما سیر مطالعاتی سایت می‌باشد و در مسائل انقلاب اسلامی، پیشنهاد می‌شود به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله تعالی‌علیه» رجوع شود. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

33022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی! پس از شنیدن سخنان شما در رابطه با تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) سوالاتی برای من مطرح شد: ۱. فرق غیب الغیوب، حق، الله چیست ؟ ۲. خدایی که ما پرستش می کنیم کدام است؟ غیب الغیوب، حق یا الله ۳. عین الوجود کدام است ؟ غیب الغیوب، حق یا الله ؟۴. من حیرانم که خدایی که من پرستش می کنم کدام است؟ (غیب الغیوب، حق، الله) دچار چندگانگی شده ام. لازم به ذکر است که من از شرح حمد امام خمینی که در سایت است گوش داده ام. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که باید در ابتدای امر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها به‌خوبی دنبال کرده باشید و اگر چنین نیست، تلاش بفرمایید آن مطالب دنبال شود تا معلوم گردد حضور حضرت حق در عالَم، در مقام احدی، همان غیب‌الغیوب است و در مقام حضرت الله، که جامع جمیع اسمای الهی است، ما با نظر به ربوبیت او، او را پرستش می‌کنیم و در همین رابطه حضرت حق در قرآن به رسول خود فرمود که بگویند: «إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ» همانا حضرت الله پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را عبادت کنید که صراط مستقیم همین است و بس. و البته در همه این موارد چه در مقام احدی و چه در مقام واحدی، او یعنی حضرت حق در صحنه است. موفق باشید  

32788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مشغول کتاب «جایگاه جن شیطان و جادوگر» در عالم بودم توی صحفه ۸۴ مطلبی بیان شده که برام سوال شد. فرمودید جابر بن عبدالله انصاری خدمت امام صادق رسید و ... مگر جابر در زمان امامت امام باقر فوت نشدند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  با توجه به اینکه در زمان اقامت حَجّاج در مدینه، جابر نیز در آنجا بوده است، اقوالی که مرگ او را بعد از سال ۷۴ قمری دانسته‌اند درست‌تر به نظر می‌رسد.  موفق باشید

32420
متن پرسش

با عرض سلام و ادب واحترام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد عزیز می‌توان با توجه به روایت زیر، گفت این دو مرحله درخواست ایرانیان برای حق خود همین مسئله هسته ای و برجام است؟ قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در ایران تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر می‏‌داند (و لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم). و در مواجهه با دشمن، دو مرحله حق خویش را طلب می کنند (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ ثُمَّ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ) اما دشمن حق ایرانیان را به رسمیت نمی شناسد (فَلَا يُعْطَوْنَهُ). در مرحله سوم، ایرانیان وقتی ممانعت دشمنان در استیفاء و طلب حق خویش را درک می‏‌کنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِك‏)، این‌‏بار حق خویش از راه قدرت نظامی طلب خواهند کرد (سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم)؛ و دشمن، مجبور به قبول آن خواهد شد (فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) لکن ایرانیان به دلیل تغییر معادلات جهانی از جمله وقوع واقعه هرج الروم از پذیرش حق خویش - علیرغم اصرار بر اخذ حق در دو مرحله قبلی - سرباز خواهند زد (فَلَا يَقْبَلُونَه) و در مقابل آماده جنگ نهایی و سرنوشت ساز با دشمن در فلسطین در آستانه ظهور خواهند شد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی که می‌فرمایید می‌تواند امکان تطبیق با وضع تاریخی موجود داشته باشد و می‌تواند نداشته باشد. عمده آن است که بدانیم وقتی حرکتی توحیدی شروع شد و دشمنان حقیقت کار را به مقابله با آن حرکت کشاندند حرکتی که پشتوانه مبنایی و معرفتی آن سالک عارفی چون حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»می‌باشدو موحدینِ زمانه برای تحقق آن توحید تا مرز شهادت جانفشانی کردند، حتماً آینده از آنِ حرکت توحیدی است به حکم آن‌که همان شهدا پس از شهادت‌شان با آن نوع حیات تاریخی که نصیب‌شان شد «يَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ» (آل‌عمران/۱۷۰ ) آن‌ها خبر از پیروزی آن حرکت در آینده‌ای می‌شوند که مربوط به آن حرکت است و از این جهت بصیرت رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» که منوّر به بصیرت قرآنی است آن‌چنان تأکید دارند که آینده از آنِ نهضتی است که شروع شده. موفق باشید      

32279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیزم: در سوال 32122 سوال کننده محترم سوال «سلام: تطهیر اهل البیت از رجس شامل نجاست ظاهری هم می شود؟» ودر پاسخ بیان فرموده اید «باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درست است که تطهیر در آیه مذکور، اطلاق دارد ولی به نظر بنده با طرح این نوع موضوعات، مقصد اصلی آیه را به حاشیه می‌بریم. زیرا بحث در اسوه و الگوبودنِ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است برای بهترین زندگی. موفق باشید» حالا سوال این حقیر این است که بعضی دوستان خصالت ها و یژگی های بشری را چون حدث اکبر و اصغر و... را از این ذوات نورانی منکر می شوند از خود آیات قرآن و احادیث چنین بر نمی آید. البته سوال حاشیه ای است ولی این عزیزان می خواهند برای تطهیر اهل البت ویژگی طبیعی و بشری و جسمانی را منکر شوند در صورتی که این ذوات نورانی در عین داشتن مقام خلافت الهی در همین دنیا مثل ما زندگی می‌کردند و همین باعث الگو بودن آنها برای ما است هرچند شان این بزرگواران اجل ازاین سوالات است. و بنده هم شرم داشتم که چنین سوالاتی در وصف آن ذوات نورانی مطرح کنم. اگر صلاح دانستید جواب بفرماییید. دعاگوی شما هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون روایاتی که در مورد طهارت ذوات مقدسه مطرح شده، در این امور هم مسئله را  وسعت داده. ولی همین‌طور که عرض شد عمده وجوه قدسی و معنوی شخصیت آن‌ها است تا انسان‌ها جهت رجوع به بهترین انسان، اسوه و الگو داشته باشند. موفق باشید

32241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مظهر جلال خدا و جمال خدا کدام فرشتگان یا عقولند؟ شاید بگویید پیامبر اسلام اما آیا مظهر تام حتما باید یک انسان باشد؟ هیچ عارفی با عقول و ملائکه تطبیق نداده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جناب عزرائیل را بتوان مظهر اسم جلال خداوند دانست و جناب جبرائیل را مظهر اسم جمال. موفق باشید

32111
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت به فضل خدا سه سال است محضر مبارکتون در سیر مطالعاتی قرار دارم، هم اکنون مشغول به صوت های تفسیر و خطبه ۳۱ نهج البلاغه هستم. از طرفی در کارخانه مواد غذایی مسئولیت نظارتی (رئیس کنترل کیفیت) دارم و از طرفی مشغول به ادامه تحصیل (ارشد) در رشته مرتبط با شغلم هستم. اتفاقات و امور کاری و تحصیلی خیلی خیالم را به خود مشغول می‌کند، با اینکه بارها کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را خواندم اما از عدم تمرکز در نماز و مشغول بودن خیال واقعا آزرده ام و می‌خواهم محبتی کنید و راهی را برای خروج از این حال ارائه بفرمایید که در عین خدمت در جهت اقتصاد کشور، حال معنوی ام را نیز حفظ و تمرکز در عبادت را نیز داشته باشم. توفیق مداحی اهل بیت علیهم السلام را نیز دارم و تنها جایی که تمرکز دارم اجرای جلسات مداحی و مناجات است. ممنون از شما و تیم المیزان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به این فکر کنید که راهی در پیش است.

بی‌آینده و بی‌یادی از گذشته، به کجا می‌توانیم بنگریم و در کجا می‌توانیم قرار گیریم؟ بی‌جهت در حال نفس کشیدنیم و خود را از دست داده‌ایم و احساس می‌کنیم برای ابد از دست رفته‌ایم. کجاست زندگی؟ آیا نام این نفس‌کشیدن‌ها را می‌توان زندگی نامید یا باید به جهانی دیگر و تولدی دیگر فکر کرد که در آن، امیدی مانند امید حاج قاسم سلیمانی‌ در آن باشد و فریب مدعیانی که گمان دارند انسان را می‌شناسند، نخورد؟

این انسانِ کوچک‌شده کجا می‌تواند به دنبال خود بگردد وقتی حتی خود را گُم کرده، مگر آن‌که باز بزرگیِ از دست‌رفته خود را جستجو کند؟ به بزرگی سردار بدون مرز، بدون مرز، چه از نظر جغرافیا و چه از نظر قوم و قبیله. آیا او بزرگیِ همه انسان‌های این تاریخ نیست؟ وقتی حتی نه‌تنها در کنار مسیحیان عراق و سوریه گویا مسیحی است و گویا داعشی‌ها، کلیساهایی که مربوط به کیش اوست را خراب کرده‌اند، بلکه در کنار ایزدی‌های عراق نیز گویا در کیش ایزدی‌ها است تا به وسعت همه انسان‌ها به صحنه آید و از بی‌آیندگی و از بی‌یادی نسبت به گذشته عبور کند و با نظر به او جهانی و انسانی متولد شود که دیگر کوچک نیست، به کوچکی انسانی که در تاریخ مدرن می‌خواهد جهانی شود، ولی با آرزوهای کوچک، کوچک و کوچک‌تر شد.

این حاج قاسم سلیمانی است که متذکر جلالت انسانی شد که مسیر جهانی‌شدن را گم کرده بود و بیشتر از همیشه آزمندی و طمع را جایگزین فضیلت و جهانی‌شدن کرد. او آمد تا همگی با هم سخن بگویند و تواضع به جای تکبّر بنشیند و معلوم شود انقلاب اسلامی در این تاریخ، متذکر چه امری است؟ و چرا امام شهیدان دغدغه همه مستضعفان جهان را در سر می‌پروراندند؟

هرکس در امروزِ خود، حاج قاسم را درک کرد و وارد تاریخی شد که او در این تاریخ، بالیده است، امروز را روز پیروزی خود بداند زیرا این انسان در جان او و در دست‌ها و در پاهایش امید تازه‌ای روییده است، امید حاضرشدن در جهانی دیگر که بشر جدید در جستجوی آن بود ولی در یافتن آن ناکام ماند.

موفق باشید

31988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد من در مورد انجام امر به معروف ونهی از منکر احساس ضعف می کنم هم درتشخیص درست مصداق منکر وهم بیان درست معروف، من همیشه اهل بی تفاوتی در این زمینه بودم برای همین خیلی برایم سخت است، حالا شاید تشخیص این غیبت یک فردی که اسمش را بیاورند راحت باشد ولی موارد پیچیده تری هست که من متوجه نمی شوم یا حواسم به حرف نیست یا مشغله ذهنی دیگری دارم اما در آن جمع هستم تا در نهایت در گناهشان شریک می‌شوم و نمی‌دانم کدام حرفها منکر است مثل اشاره به موضوعی یا مشکلات موجود، ولی از همه بدتر نمی‌دانم چه بگویم تا ما فکر کنیم این منکر بود و حالا چه بگویم او حرفش را زده و رفته و گناهش گریبانگیر ما شده. استاد من به دنبال استحکام، عدم رودربایستی، تشخیص درست مصداق و بیان درست و هم چنین راهی برای کفاره این گناه هستم، در صورت امکان عنایتی فرموده و مرا راهنمایی نمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نباید حساس بود و آنچه که نهی شده است گوش‌سپردن به غیبت افراد است و این غیر از آن است که در مجلسی باشیم و به گوش‌مان بخورد. از طرفی باید مطمئن باشیم که گناهی واقع می‌شود و از این جهت نباید به بهانه‌های ساده ترک جلسات ارحام نمود. موفق باشید

31853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد: ۱. اگر شخصی مهمان ما شود که به هر نحوی ما مجبور به تکریم او باشیم هر چند با ما اختلاف عقیده داشته باشد یا نمی‌دانم ممکن باشد تکریم او جایز نباشد اما ما مجبور به حفظ ظواهر و مدارا باشیم حتی با اینکه سخن هایش ضد حکومت، دین وغیبت باشد این اجازه را داریم که در آن جلسه بنشینیم؟ چقدر حدود نشستن ما در آن جلسه باشد که هم دینمان به خطر نیفتد و هم دنیایمان از این سخت تر نشود؟ و اگر سوالاتی از ما بپرسد که ممکن باشد کسی از پاسخ ما برنجد ولی پاسخ ندادن به آن شخص هم مقدور نباشد بهترین کار چیست؟ گاهی حتی گفتن حقیقت هم آسیب رسان است اما سکوت هم... جایی را در نظر بگیرید که حتی از معذرت می خوام دستش..یی رفتن ما هم داستانها ساخته اند. ۲. در رفتن به مهمانی ها چطور اگر ما نتوانیم در مقابل اراده جمع به دلایلی بایستیم و بدانیم مثلا اگر عروسی است موسیقی حرام و رقص دارد و طولانی در آن می مانند و یا جلسات مهمانی شب نشینی یا طولانی یا پر از غیبت و... است، و وظیفه ما در آن زمان مثلا مطالعه می باشد اما مجبور به حضور در آنجا شویم، حکم برای ما چیست؟ آیا ذکری هست که خود را مشغول به آن کنیم؟ یا کاری هست که بتوانیم انجام بدهیم؟ ۳. در مقابل جاهلی که به دلایل ظاهرا درست ولی باطنا معیوب قصد آسیب زدن به ما را دارد چه رفتاری صحیح است؟ تا چه حد مجاز به سکوتیم؟ ۴. در مورد برخورد درمهمانی ها ونحوه ار تباطات با توجه به شرایطم خیلی دوست دارم بیشتر بدانم آیا منبعی در سایت برای این امر وجود دارد؟ یا نصیحتی دارید که به من لطف فرموده و ارائه دهید؟ البته من پرسش های سایت را تا حدودی بررسی کرده ام ولی چون مقتضای شرایط افراد با هم متفاوت است مزاحمتان شدم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از موضوعاتی که فرمودید در جای خود بحثی جداگانه دارد. در مورد میهمان داریم: «أَكْرِمِ الضَّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كَافِرا» زیرا احترام به او موجب می‌شود تا او در دل خود نسبت به ما و عقاید ما نرم شود. آری! ما با جدال به جایی نمی‌رسیم سعی کنید در این موارد موضوع را عوض کنید. بحث مدارا، رویهمرفته مهم است که روایات آن ذیلاً خدمتتان تقدیم می‌شود. در عروسی‌ها تا آن‌جا که می‌شود موسیقی و رقص زن برای زن را بنا به فتوای بعضی از مراجع حمل بر حلّیّت بکنید مگر آن‌که اختلاط زن و مرد در میان باشد که باید چنین جلسه‌ای را ترک کرد. موفق باشید

فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید می‌شود، حکایت از آن دارد که انسان‌ها می‌توانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفت‌وگوی طرفین است، بدون آن‌که نتیجه نهایی گفت‌وگو از قبل قابل پیش‌بینی باشد. بلکه رابطه‌ای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته می‌شود «فهم»، یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افق‌ها پیش می‌آید.

معلوم است که در سنت مدارای مدّ نظر دین، هرکدام از افراد افق‌هایی را مدّ نظر دارند که آن مدارا از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفت‌وگویی که پیش می‌آید «فهم» رُخ می‌دهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.

با توجه به این امر نظر می‌کنیم به روایات وارد شده از طریق رسول خدا «ص» و ائمه معصومین «ع».

روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش «ص» وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آن‌ها مؤاخذه مي‌شوى، در باره مدارا كردن با مردم مؤاخذه خواهى شد. (بحار الأنوار، ج‏68، ص: 90)

رسول خدا «ص»  فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»‏ (الكافى، ج 2، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آن‌ها نيمى از زندگانى. این بدان معنا است که باید اندازه فهم مردم را از دین و وظایف دینی رعایت کرد.

رسول خدا «ص» می‌فرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه‏» ريشه‏ خِرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.

از حضرت باقر «ع» هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ»‏ براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا می‌فرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان‏» هر كه را نرمش بهره دادند، برای او بهره‌ای از ایمان را مقرر کرده‌اند.

از حضرت صادق «ع» هست که فرمودند:«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ». (اصول كافى، ترجمه كمره‏اى، ج‏4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى اهل نرمش است نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده‏ ها است كه كينه ‏ها را از سينه ‏هاى آن‌ها در كشد. مسلّم یکی از موارد رفق با مردم همان است که انتظار نداشته باشیم همه آن‌طور که ما دین را می‌فهمیم آن‌ها هم به همان صورت بفهمند.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «ص»: «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم»‏ نرمش ميمنت دارد و سخت‌گيرى شوم است. و همچنان حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ‏» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت. پس در واقع با رفق و مدارا بهتر می‌توان افراد را با خود همراه کرد و نسبت به آنچه حق می‌دانیم وارد نمود.

پیامبر خدا «ص» می‌فرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت. این نشان می‌دهد اگر علامه دهر هم باشیم ولی اهل مدارا نباشیم برکتی برای خود و دیگران نداریم.

امام صادق «ع» فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آن‌ها دور گشت. (الكافي، ج‏2، ص: 119) و رسول خدا «ص»  می‌فرمایند: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض»‏ خداوند به همان‌گونه‌ای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده. زیرا در چنین فضایی است که انسان‌ها احساس می‌کنند می‌توانند وارد تاریخی شوند که با انقلاب اسلامی شروع شده و انقلابیون به آن‌ها سخت‌گیری نمی‌کنند.

31687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد گرانقدر با توجه به سؤال 31662 و پاسخ جنابعالی: ما نباید دولت سیزدهم را مورد انتقاد قرار دهیم؟! آیا این درست است که به بهانه اعتماد به جناب آقای رئیسی مقابل کج روی ها سکوت کنیم؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آموزه‌های دینی به ما فرموده‌اند تا آن‌جا که ممکن است به افراد اعتماد کنید مگر آن‌که عکس آن ثابت شود. موفق باشید

31272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده تازه با این کانال آشنا شده ام و ممنون می شوم سوالم را پاسخ بفرمایید در رابطه با اینکه چرا باید برای موجود شدنمان طبق روایات سپاسگزارم باشیم. ۱. وقتی نبودیم بنابراین بود و نبودمان فرقی نمی کرد. ۲. اگر الان بما وجود عطا شده مگر قبلا کجا بودیم که حالا باید از وضعیت خودمان سپاسگزار باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست نکاتی در این رابطه می‌یابید. به این معنا که بودنِ ما یعنی نسبتی با خدا داشتن، خدایی که عین کمال است و پاسداشتِ این بودن از طریق عبودیت، یعنی به منبع کمال مطلق متصل بودن و چنین بودنی را تجربه کردن و با آن به‌سربردن. موفق باشید

30850
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت بابت مباحث عالی و عالی و عالی از خداوند متعال عمری بلند همراه با عزت و سلامتی و درک زمان حضور حجت بن الحسن (عج) را خواهانیم. طبق گزارشات جدا شدن روح از جسم، بیان شده که مروری از کودکی تا جدا شدن روح را نشان می دهند و شخص به اعمال نیک و غیر نیک آگاه می شود. بنده خیلی نگرانم و خیلی مضطرب که با اون شرمندگی چکار کنم!؟ نگرانیم در مورد مرگ بیشتر از شرمندگیه که بندگی نکردم و نتونستم مورد رضای خالقم باشم. بسیار مشتاق مباحث معادم. این مسئله را چطور حل کنم؟ چکار کنم خداوند منان اون مرحله را ببخشد و یا نمایش ندهد؟ و سوال بعدی اینکه برای انس بیشتر با حیات ابدی سیر مطالعاتی وجود داره؟ می خواهم قبل مرگم علم و آگاهی هدفمند و منظم همراه با اُنس بیشتر داشته باشم. شرمنده مزاحم وقت شریف شمامیشیم. التماس دعا. «سوال خصوصی می باشد لطفا پاسخ صرفا ایمیل گردد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دل‌خوشی بیجا نیست، ولی فراموش نکنید که: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». مائیم و خدایی که رحمت آن بیکرانه است. پیشنهاد می‌شود اگر با حوصله کتاب «شرح سوره جاثیه» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات ظریفی در رابطه با معاد روبه‌روی شما به ظهور می‌اید. موفق باشید

30526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: نظرتون راجع به تفسیر صافی از فیض کاشانی چیه؟ در کنار المیزان بخونیم خوبه یا المیزان کافیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب به خودی خود تفسیر نیست بلکه جمع روایات است نسبت به آیات تا بتوانیم نظرات خاص ائمه علیهم‌السلام را در رابطه با آیات بدانیم و از این جهت نکات خوبی به دست می‌دهد ولی تفسیر کاری است که علامه در المیزان انجام داده‌اند. حال اگر با این رویکرد به تفسیر صافی نیز رجوع شود، مفید خواهد بود ولی در هر حال به عنوان تفسیر آیات نباید آن را قلمداد کرد. موفق باشید

29789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یه سوال همیشه از نوجوونی ذهن من رو درگیر کرده و اون اینه می گن با دعا حتی قضای خدا تغییر می کنه پس چرا برای یه خواسته اون قدر باید درخواست کنیم که اصلا عمرمون می‌ره دعاهمون مشکل داره واقعا نمی فهمم؟ مثلا طرف از ۲۰ سالگی دعا می کنه ازدواجش جور بشه تازه ۳۵ سالگی این اتفاق میوفته بعضی وقتا می گم شاید اصلا ازدواج نباید بکنه با اون دعا میشه ۳۵ نمی دونم به هرحال این حدیث رو نمی فهمم با واقعیت جور در نمی یاد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعاتی است که مفصل در آموزه‌های دینی ما بحث شده است. همین اندازه باید گفت دعا، در بستر خودش نقش‌آفرین است لذا اگر شرایط آن به هر دلیلی فراهم نباشد و خداوند آن را برآورده سازد، معلوم نیست به ضرر دعاکننده نباشد. شاید بعداً ما از خداوند تشکر کنیم که دعاهای‌مان را مستجاب نکرده. موفق باشید

29514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در شرح مقالات فایل ۲۹ فرمودید: «آنکه کف را دید گردد مست او» که مقام شهود است، خودی دارد، یعنی من عاشق شدم، و آنکه دریا دید گردد غرق او، که مقام فنا ست، مقام فوق شهود، یعنی توحید خودت را هم نبینی، دیگر هیچ خودی باقی نمی ماند. در کتاب مجتهد امین در مرحله هفتم سفر اول، فنا و بقا را توضیح می دهد که مفهوم آیه «فاینما تولو فثم وجه الله است» یعنی آن فنایی که شما در بیت دوم فرمودید، همین فنا است؟ یعنی مشاهده خداوند به وجه یا همان مشاهده خداوند در موجودات، و نگریستن به موجودت از آن جهت که آیه و نشانه و مرآت حق هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این دو نگاه، یکی باشد. زیرا وجه الله همان مظاهری هستند که اسمای حسنای خداوند را می‌نمایانند. موفق باشید

29217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا وقتی مجلس خبرگان قانون اساسی برای تدوین قانون اساسی و به همه پرسی گذاشتن آن تشکیل شد، در آن مجلس خبرگان نفراتی که توده ای و عضو مجاهدین خلق و لیبرال مذهبی به اصطلاح بودند، حضور داشتند و توانستند در انتخابات شرکت کنند؟ مگر مردم در ۱۲ فروردین ۵۸ به جمهوری اسلامی که حکومتی اسلامی و متکی به ایمان اسلامی و تعهد مسئولین به اسلام و قانون گذاری مطابق شرایع اسلام و تطبیق با حدود و احکام و سنجه های اسلامی است رای نداده بودند، پس چگونه توده ای و مجاهد خلق و لیبرال مذهبی توانستند در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی که قرارست قانونی مطابق قوانین و شرایع الهی است تنظیم کند، نامزد بشوند و چند نفرشان هم رای بیاورند هر چند تعدادشان کم بود و اکثریت مجلس خبرگان قانون اساسی نیروهای انقلابی و خط امامی بودند ولی چندین توده ای و ملی مذهبی و مجاهد خلق هم حضور داشتند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یا باید به این فکر کنیم که آن افراد رویهمرفته در آن زمان انقلاب حضرت امام را پذیرفته بودند و یا به سعه‌ی اسلام فکر کنیم که برای دیگران نیز جای و جایگاه قائل است. موفق باشید

28714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شرح صحیفه سجادیه چه کتابی را معرفی می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ریاض السالکین» از جناب سیدعلی خان مدنی، شرح خوبی است که آقای دکتر حسین صابری شروع به ترجمه‌ی آن کرده‌اند. جلد اول ترجمه را دیده‌ام. موفق باشید

نمایش چاپی