بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: آیا ممکن است خداوند به خاطر گناه کبیره شخصی هدایت تکوینی که عام است را از او بردارد و عقل او را زایل کند و او را دچار دیوانگی و جنون کند؟ یا نه هدایت تکوینی چون عام است اراده خداوند در برداشتن آن از شخص گناهکار قرار نمی گیرد و اگر کسی دیوانه می شود و دچار جنون می شود دلیل بر گناه کبیره نیست و گناه کبیره به هیچ وجه نمی تواند دلیل جنون و یا دیوانگی شود. ممنون از پاسخگویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع هدایت تکوینی همان است که می‌فرمایید. ولی این‌که خداوند در اثر گناهِ انسانی او را از هدایتِ خود محروم می‌کند و او دیوانه‌وار دست به اعمالی می‌زند؛ جای خود دارد. موفق باشید

25228
متن پرسش
سلام: جنس این حزنی که منع شده و مانع سلوک است، با آن حزن که در مونس العشاق بحث شد تفاوت دارد، درست است؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حزنِ دوری از محبوب، صفای روحانی را به همراه دارد زیرا تلاش هرچه بیشتر است برای نفی خود. ولی حزنی که نوعی به اعتراض تقدیر الهی باشد، روح را خراب می‌کند. موفق باشید

24650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام: شما در جواب سوال ۲۲۳۹۶ فرموده بودید: روح انسان به جهت ذاتِ مجردی که دارد، ماورای حواس پنج‌گانه با عالَم مرتبط است و به همین جهت حتی خطاهای حس را هم متوجه می‌شود. این مطلب که فرمودید به چه معناست؟ چگونه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است سری به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بزنید که چگونه محسوساتِ خارجی مُعِدّ هستند جهت معرفت نفس به موجودات خارجی. موفق باشید

34566
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: در کتاب انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی در صفحه ۴۱ می فرمایید: «درک نکردن حقیقت و جایگاه انقلاب موجب می شود تا انسان از اوقاتی که ایام الله انقلاب پدید می‌آورد و اهل ایمان و مردان انقلاب در آن وارد می‌شوند، محروم باشد و «وقت» خوش نداشته باشد. کسانی که توانستند انقلاب اسلامی را بشناسند و با حقیقت آن متحد شوند، و وقتشان وقت انقلاب است، از انقلاب چیزی نمی‌خواهند بلکه هر چه دارند در راه انقلاب می‌دهند.» استاد از نظر این حقیر بزرگ ترین ظلمی که دولت های غیرانقلابی به مردم و ملت می کنند صرفاً ظلم اقتصادی و بی تحرکی و کم کاری نیست. که البته همه این ها هست ولی تنها این نیست. بلکه بزرگ ترین ظلم محروم کردن ملت از «حضور و شور تاریخی و حماسی و اوقات خوش انقلاب» است. گویا در زمان جنگ هشت ساله و تا حدودی در تاریخ دولت های نهم و دهم، این شور و نور تاریخی و حماسی بسیار برجسته شده بود و آن عهد قدسیِ ازلی به ملت بازگشته بود و همه را دربرگرفته بود. در یک چنین شرایطی به قول حضرتعالی «مردم از انقلاب چیزی نمی‌خواهند بلکه هر چه دارند در راه انقلاب می‌دهند» لذا بزرگ ترین خدمتی که دولت های انقلابی می توانند بکنند، قرار دادن ملت در ریل تاریخ نورانی انقلاب اسلامی است با همه ی حماسه ها و تجلیات و اوقات خوشی که به همراه دارد هر چند ممکن است کمبودهای اقتصادی و مادی هم وجود داشته باشد. نظر حضرتعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت همین‌طور است. زندگی در این زمانه، حضور در اوقات خوش انقلاب معنی خود را پیدا می‌کند که گاه و بیگاه خود را نشان می‌دهد. نمونه آن را شما در حضور دیروزِ مردمِ انقلابی در راهپیمایی ۲۲ بهمن ملاحظه کردید که بعد از اغتشاشات چند ماه گذشته پیش آمد و با این حضور، ما حقیقتاً موجودات زنده‌ای شدیم که می‌توانیم با ابتکارات خود به آینده‌مان معنا بدهیم و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، معنای «بودن» و «نبودن» را به ما چشاند. آری! با هستِ او بود که ما معنای هستی خود را فهمیدیم و حضور در این راهپیمایی‌ها تجربه همان معنای بودنِ دیروزمان بود که با حضرت روح الله چشیدیم. آیا جز این است که انقلاب اسلامی به عنوان جبهه مقابل سیاه‌ترین و ظلمانی‌ترین جبهه استکبار و با نظر به انسانی که در دل این تاریخ در حال تولد است، انسانی مانند حاج قاسم سلیمانی، همان آخرین حلقه از زنجیر تحول تاریخی است که باید در آن حاضر شد؟ و چنانچه انقلاب اسلامی را پاس نداریم، بی‌معنایی و پوچی، آهسته‌آهسته و پیوسته به سراغ‌‌مان می‌آید، هرچند در ایران زندگی کنیم. موفق باشید.

32891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب. استاد طبق فرمایش شما در کتاب «عالم انسان دینی» برای اینکه از بی عالمی رها شویم، می‌توانیم از طریق آثار بعضی از علما وارد عالم آنها شویم. با داشتن تجربه این امر بنده واقعا حس پوچی و نیهیلستی نداشتم اما از وقتی که شما در مباحثاتتان اعتنا به هایدگر و فلاسفه غربی را مطرح کردید، مدتی وقت برای فلسفه غرب به خصوص هایدگر گذاشتم ولی حس کردم که دیگر عالمی ندارم و حتی این حس کم‌کم دارد مرا از معارف دینی هم دور می‌کند. استاد بنده در محشور بودن با آثار علامه حسن زاده و آیت الله جوادی و حضرت امام حالم خوش است اما وقتی می‌خواهم در کنار این بزرگان هایدگر را هم داشته باشم عالمم بهم می‌ریزد. چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بخواهیم و نخواهیم با حضور خود در این جهان، این نوع پوچی‌ها سراغ انسان می‌آید. راه حل آن را باید جستجو کرد. پیشنهاد بنده به عنوان مقدمه بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10612  می‌باشد. موفق باشید

32749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد مهربان و خوبمان: استاد عزیز، در بحث عزت نفس در روانشناسی دو نکته مورد توجه است : که فردی که عزت نفس دارد در رابطه با دیگران معتقد است «من خوبم تو خوبی» «من ارزشمندم تو هم ارزشمندی» در واقع من به عنوان یک انسان در کل سعی دارم آدم خوبی باشم تو نوعی هم همینطور، و روح و روان و وجود من ارزشمند است فارغ از شغل و نژاد و زیبایی و... و توی نوعی هم همینطور، فلذا این پیش زمینه، ارتباطات سالم را به‌همراه دارد. استاد جان، دکتر هلاکویی که ساکن آمریکا هست، واقعا در این زمینه و بحثهای روانشناختی خوب کار کرده، حرفهای خوبی میزنه منتهی یک عیب بزرگ در کارش هست و اون اینه که ایشون کاملا بر پایه تفکرات اومانیستی حرف میزنه. مثلا من خودم در مورد بحث عزت نفس (که ایشون چندین جلسه و با نام حرمت نفس در موردش صحبت میکنه)، چون احساس می‌کنم در اون بحث ارزشمندی خود، دچار مشکل هستم، به چند جلسه گوش دادم، منتهی دیدم خداشناسی و جهان بینیم داره داغون میشه، رها کردم. استاد جان حالا موندم چکار کنم چه مباحثی در مورد بحث عزت نفس وجود داره که سمت و سو و بنیان اسلامی داشته باشه و از آن طرف کارساز و موثر هم باشه؟ چون من واقعا بحث عدم تضاد و تفاوت موضوعات روانشناسی با اسلام برام مهمه، در مورد دکتر هلاکویی هم، اون موارد متناقض رو خودم نقد می‌کردم اما کم کم متوجه شدم داره روم اثر سوء میذاره، رها کردم. لطفا راهنماییم کنید چگونه می‌توانم عزت نفس داشته باشم منطبق بر آموزه های اسلام عزیزتر از جانم؟ سپاس از وجود مهرورزتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شخص نامبرده همان‌طور که می‌فرمایید انسان را با عقلی می‌نگرد که ابعاد متعالی و بیکرانه و جاودان انسان مورد غفلت قرار می‌گیرد. فکر می‌کنم با مباحث «معرفت نفس» و کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» که روی سایت هست، رویهمرفته مبنایی‌تر به موضوع جایگاه قدسی انسان از جمله جایگاه «زن» بهتر بتوانید فکر کنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/249?mark=%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86

32637
متن پرسش

سلام استاد عزیز. عباداتتون قبول. استاد لطفا در مورد ابتلای هنرمند بفرمایید و از ظرائف چنین امتحانی. خیلی ممنونم. به این خاطر که هنرمند در عرصه ی خلاقیّت مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرد. زیرا باطن خلاقیّت روحی است که در کالبد اثر هنری دمیده می شود تا اثر را جلا ببخشد. اما همین روح بخشی بر مبنای آیه «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» مقدماتی دارد. ابتدا باید اثر متعادل شود تا روح انسانیّت به آن تعلق گیرد. اما گاهی از آنجا که باطن حقیقت گاهی در حجاب است، اثر بدون روح می شود و هنرمند تلاش می کند با پرداختِ اثر، جلایی ایجاد کند هر چند که بر تکلّف کار افزوده شود و اثر آراسته شود به چیزی که حقیقتاً در آن نیست و بدین صورت خلاقیّت و یا خلق مدام در هر مرحله از فرایند، به سمت متوقف شدن پیش می رود. این در صورتی است که خلاقیّت انسان ریشه در ربوبیّت حضرت حق دارد «إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ» و در صورتی که انسان رجوع حقیقی به حضرت حق داشته باشد خود حضرت حق به اسم «یا خلاّق» در تجلی است. و در هنر انقلاب اسلامی انتظار می‌رود مسیر خلاقیّت از عالمِ خلق به عالمِ امر «کن فیکون» برسد. یعنی از تولید به ایجاد برسد. و طلبِ قلبیِ هنرمند، وجود بخشیِ حضرت حق را بخواهد. در این شرایط راه بالفعل شدن، شکوفا شدن و وسعت یافتن، در هر مرحله از فرایندِ خلاقیّت گشوده است. زیرا خود باطنِ خلاقیّتِ حقیقی، در جهت تقویت عوامل تجلی و بر طرف کردن موانع آن است. و اما نگرانی از اینکه اثر هنری توسط مخاطب پذیرفته نشود و جذاب به نظر نیاید، هنرمند را به امتحان الهی فرا می خواند، تا جایگزینی برای حقیقت در نظر نگیرد، زیرا چنین خلاقیّتی در عشق به جذبه های حقیقتِ حق و حفظ حریم آن رخ می‌دهد. و گشودگیِ خود به خودیِ مسیر، دعوتی به ساحت قرب و تعالی است. مانند درب های بسته ی سر راه حضرت یوسف (ع) که یکی پس از دیگری، خود به خود گشوده می شوند و در آخر نیز دیوارهای ذهنی قضاوت با شهادت نوزادی فرو می ریزد و تجلی حقیقت آشکار می شود. اثر هنری نیز، اینچنین در رویگردانی از نفس اماره، به طرف درهای به ظاهر بسته می دود و خلاقیّتی از جنس گشایش را تجربه می کند و در آخر به گونه ایی شگفت انگیز توسط فطرت ها تصدیق می شود که هرگونه نگاهِ ظاهری و قضاوت کننده را به تأیید وا می دارد. و بر عکس مسیر خلاقیّتی که در جهت نفسانیّت و دور شدن از انسانیّت و حقیقت ِعبودیت باشد مسدود می شود و تجلی رخ نمی دهد و هر چند که اثر نو هم باشد، خلاقیّت حقیقی نیست. و اگر اثر بخواهد همیشه نو بماند، نور اسم «یا خلّاق» را می خواهد؛ نوری می‌خواهد که بر آن بتابد و از ظلمتِ نفسِ زمانه آن را برهاند. نوری از جنس انقلاب اسلامی یعنی فطرت، یعنی خلاقیّت در مقام جامعیت. و در این حالت نباید قصدی برای خلاقیّت داشت بلکه خلاقیّت در دل رجوع حقیقی به حضرت حق و تسلیم نهفته است. و اینکه از نگرانیِ فرم کلیشه های مذهبی، صحنه هایی که رجوعِ حقیقی دارند حذف شوند، غفلت از حقیقتِ وجود حی و حاضر است که می‌خواهد در خلاقیّت تجلی کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است که باید در بستر تاریخی خود حاضر شویم و در دل این حضور، اجازه دهیم تا نفحات الهی بر جان ما دمیده شود و نه آن‌که خودمان را بر آنچه به ظهور می‌آید تحمیل کنیم. زیرا در آن صورت کار را به «خلاّقِ علیم» نسپرده‌ایم بلکه خود را جای او نشانده‌ایم و عملاً آن اثر هنری به جای آن‌که صحنه گشوده به سوی حقیقت باشد، دالان تاریکی می‌شود تا ما دیده شویم و البته موضوع بسیار حساس است و نیاز به کشیک نفس دارد. امثال شهید آوینی نمونه خوبی برای به ظهورآوردن خلاقیتِ نفحات الهی از طریق قلمی است که به معنای واقعی «در پسِ آینه طوطی‌صفتم داشته‌اند / هر چه سلطان ازل گفت بگو، می‌گویم». به نظر بنده آقای حجازی در فیلم «موقعیت مهدی» اگر خود را به فضای تاریخی شهدا نسپرده بود، نمی‌توانست اموری را به صحنه بیاورد که بیش از آن‌که حرف باشد، اشاره است. موفق باشید

32572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم استاد طاهرزاده عزیز: در محضر اولیای الهی در حرم سیدالکریم ، حضرت عبدالعظیم حسنی دعاگویتان هستم. پاسخ های بزرگوارانه حضرتعالی، موجب شده تا توجه ام به عنایت و فیض دائمی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بیشتر جلب شود. وقتی شمایی که تا بحال مرا ندیده اید این‌گونه محبت آمیز پاسخ می‌دهید، او که وجودمان از اوست و لحظه‌ای از ما جدا نیست، به سلام و عرض احترام ما چگونه پاسخ می‌دهد. دعا بفرمایید تا از غفلت و بی توجهی به حس حضور دائمی برسم. 🤲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. اولیای الهی مظهر کامل محبّت می‌باشند و از این جهت آن بزرگان هرگز زوّار خود را بی‌نصیب نمی‌گذارند. باید امیدوارانه در محضر آن عزیزان وارد شد و آماده دریافت برکات خاص گشت، إن‌شاءالله. موفق باشید

32484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: جناب استاد برای کسی که تصمیم دارد سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری و نیز تفسیر المیزان را مطالعه کند (مطالعه دقیق و اصولی)، از نظر جنابعالی ابتدا کدام یک را پیش ببرد؟ مطالعه کتابهای از برهان تا عرفان و ده نکته در معرفت نفس برای فهم دقیق المیزان کفایت می‌کند یا کتابهای دیگری هم (از کتابهای خودتان مخصوصا) پیشنهاد می‌کنید که قبل از المیزان بخوانیم؟ و سوال آخر اینکه برای آثار شهید مطهری اگر ترتیب خاصی مد نظر جنابعالی هست لطفا راهنمایی بفرمایید. با سپاس فراوان از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده واقعاً حیف است که ما با جدیّت تمام و همّت بلند، گذری نه چندان طولانی بر کتاب‌های آن دانشمند فرهیخته و دلسوز و متعهد نداشته باشیم. ۲. بعد از آن یا در کنار آن می‌توان به تفسیر قیّم المیزان رجوع کرد. پیشنهاد می‌شود در این رابطه ابتدا سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» بزنید و سپس اگر صوت چند سوره روم و عنکبوت و زمر را دنبال بفرمایید و بعداً به تفسیر رجوع کنید بهتر است. آری! آن مقدمات که می‌فرمایید کافی است. موفق باشید

32139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام: بنده به مباحث تربیتی و آموزش و پرورش علاقه مندم و با گروهی مشغول به تحقیق و پژوهش در رابطه با موضوع کرامت هستم. با توجه به حدیث امام علی (ع) که می فرمایند: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه.» «آن کسی که به بزرگی و کرامت نفس خود باور آورده هرگز آن را با پلیدی گناه، پست و موهون نمی‌کند.» به دنبال شناخت کرامت (چیستی کرامت نفس)، ویژگی های شخص کریم، راه بیدار کردن کرامت در افراد و خصوصا در کودکان هستیم. برای شروع هم از قرآن شروع کرده ایم و در حال بررسی آیات دارای ریشه «کرم» هستیم. اگر لطف کنید کتابی، صوت یا دوره ای معرفی کنید و توصیه ای برای انجام این کار علمی به نحو احسن، بفرمایید ممنون می‌شویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این رابطه مباحث «معرفت نفس» کمک کند و از این جهت خوب است با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست، کار را شروع بفرمایید. موفق باشید

32018
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز و گرانقدر: استاد قبلا سوالی در مورد سایه نداشتن ائمه و رسول اکرم مطرح شد پاسخ دادین که «شاید غلبه‌ی روح مبارک رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر عالم جسم چنین اقتضایی را در پی داشته باشد که جسم آن حضرت سایه ندارد، با این همه معنای درست این خبر را نمی‌دانم.» استاد، چرا سایه نداشتن نمی تواند مقوله ای از جنس همین مفاهیم که می فرمایید باشد (همه مطالب نقل از سخنان حضرتعالی می باشد) «ما عموماً، با سایه های ذهنمان زندگی می کنیم و به حقیقی ترین بُعد زندگی که همان ابدیت است رجوع نداریم هنگامی که حضرت طوری سخن می گویند که ما مجبور می شویم این سایه ها را کنار بگذاریم، از خود می پرسیم پس چه کار بکنیم چون کار دیگری نداریم» . «کسی که دنیا را جدّی گرفت با سایه های ذهن اش زندگی می کند، چه از آن سایه ها بترسد و از آن ها فرار کند و چه با آن سایه ها رفیق شود و با آن ها دل خوش کند، در هر دو صورت از واقعیت بیگانه است، چون سایه های ذهنی واقعیت ندارند. راه نجات از این که انسان بازیچه ی سایه های ذهنی نشود، یک راه بیشتر نیست و آن جدّی گرفتن حیات ابدی است.». «آن هایی که از مسیر رسیدن به خدا منحرف شدند برایشان عذاب دردناکی است، به جهت آن که یَوْمُ الحساب را فراموش کردند. اگر قیامت و حیات ابدی برای افراد جدی شود سایه های ذهنی قدرت و توانایی شان را از دست می دهند.» «ما باید سایه ها را از روی ذهن و قلبمان برداریم تا بتوانیم کاملاً آزاد نفس بکشیم، اگر شما از کسی که علناً کار حرامی را انجام می دهد و در تاریکی زندگی می کند، نپرسید که این چه وضعی است؟ او از شما می پرسد که چرا اینقدر خودت را به احکام دین مقیّد کرده ای.» «اگر انسان آسمانی شود و پناه روح و جان خود را خدا بداند از این نوع فشارهای روحی راحت می گردد. دیگر سایه ها در ذهن او حکومت نمی کنند که با درهم پیچیده شدن سایه ها او هم درهم پیچیده شود، بلکه خدا بر او حکومت می کند.» «اهداف وَهمی غیر واقعی است و نباید به فکر برآوردن اهدافی این چنینی برآمد و فکر کنیم چون این شخص رئیس است پس مهم است و یا چون این سنگ گرانقیمت است پس مهم است، اینها نسبت و اعتباریاتی است که اذهان بشری ساخته اند و ریشه در سایه ذهن انسان ها دارد. و از این جهت نباید وقت خود را صرف اهداف وَهمی نمود.» «علم باید طوری باشد که بتواند ما را به خودمان بشناساند نه اینکه یک «منِ» بدلی به ما بدهد که سایه ی ذهن ما شود. بعضی علم ها یک «منِ» بدلی به انسان می دهد.» «بدبخت آن کسی است که چیزی جز اجسام و ظواهر را نمی شناسد، زیرا مرگ، همه چیز او را نابود می کند ولی اگر ماوراء زندگی دنیایی، به مالک مرگ نظر داشت هیچ وقت با نابودی مطلوباتش روبه رو نمی شد. اگر انسان توجه داشت که کل حیات، در زندگی دنیایی اش خلاصه نمی شود و اگر خود را وسیع تر از تنفس بدنی اش، در دست خالقی حکیم احساس کرد، هرگز سایه ی تنگ و تاریک دنیاگرایی بر او فشار نمی آورد تا گمان کند همه چیز تنها در دنیا یافت می شود، آیا در زندگی با انسان هایی روبه رو نشده اید که نگران لباس های مستعمل با آرنج های سوراخ و کفش های مندرس خود نیستند ولی نگرانند که مبادا ستارگان بر جانشان ندرخشند؟ این ها ماوراء مرگ و زندگی، با خدا زندگی می کنند. با خدایی که در همه چیز و از همه چیز می توان سراغ او را گرفت.» «باید خود را از سایه های آن ذهنی که همواره ما را به خود مشغول می کند و از نظر به خداوند باز می دارد آزاد کرد.» «همین که همه همت انسان این باشد که منِ مستقل از حق، یعنی مَن وَهمی را حفظ کند، از مسیر درست دور می افتد و به مقصدی که باید برسد، نمی رسد و عملاً با سایه زندگی خود زندگی می کند در حالی که سایه زندگی، اصل زندگی نیست، انسان را به اهداف دروغین عادت می دهد و اندیشه اش را در مسیر همان اهداف دروغین به کار می برد.» «تو ابدیت داری ولی دنیا ابدیت ندارد، پس تو برای دنیا خلق نشده ای، خود را مواظب باش که به دنیای ناپایدار گره نزنی. خیلی عجیب است که آدم خود را در سایه های زندگی مصرف کند. سایه ها می میرند و او می ماند، ولی بدون هیچ محتوایی. کسی که وقتش را صرف سایه کرد، سایه چون حقیقت ندارد، می رود، اما او نمی رود.» «سایه های ذهنی ما که ما را از حیات ابدی غافل کرده بود، همه و همه کنار می روند و در آن حالت شما زنده می شوید و زندگی حقیقی شروع می گردد.» محو او گشتند آخر بر دوام / سایه در خورشید گم شد والسّلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح فرموده‌اید مبنی بر این‌که سایه‌های ذهنی چه اندازه حجاب حقیقت می‌شوند و مسلماً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از چنین سایه‌های ذهنی مبرّا بوده‌اند. به قول شاعر بزرگوار آقای رافعی:  اگر همسایه ها بی سایه بودند / حصار خانه ها سنگی نبودند. که منظور ایشان نیز همین سایه‌های ذهنی است. ولی اگر واقعاً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هنگامی که در بین مردم بودند، جسم‌شان سایه نداشته است، قضیه غلبه روح بر جسم به میان می‌آید. ولی احتمالاً شاید بتوان گفت همان هنگامی که بین مردم بودند، مردم آن‌چنان از حضور آن حضرت بهره‌مند می‌شدند و احساس آرامش می‌کردند که اصطلاحاً این حالت نداشتن سایه قلمداد می‌شد. و به همین جهت در مورد ائمه «علیهم‌السلام» نیز در بعضی روایت‌ها داریم که آن‌ها نیز سایه نداشتند، گویا به معنای روان بودن حضور آن‌ها برای روح‌های مخاطبین‌شان بوده است. موفق باشید

31868

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده ی مشکلی دارم اینکه تو چند روز و... خیلی خوبم اما می‌بینی بعد از چند روزی یک بی‌احترامی می‌کنم یا عصبانی میشم و پرخاشگری می‌کنم بعد از پرخاشگری به خودم که میام، یک دفعه با خودم میگم که همه چیز پرید دیگه هیچی نداری و نتیجه می‌گیرم که من چند روز خوبم با یک پرخاشگری می‌پره و دوباره روز از نو روزی از نو. اینطوری باشه من دیگه هیچ رشدی نمی کنم😭😭😭 چی کار کنم؟ راهکار چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری: داستان همه ما از همین جنس هاست و با نظر به اولیای معصوم به هر حال به خود می آییم و این افتادن و برخاستنها به مرور کمتر و کمتر میشود. نباید مأیوس بود. موفق باشید

31760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: سوالی داشتم محضر استاد گرانقدر مگر زمانی که حضرت مهدی قیام می کنند جهان پر از عدالت نمی شود؟ پس چگونه ایشان را به شهادت می رسانند و آیا نقصی در حکومت ایشان وجود دارد و دلیل شهادت ایشان چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام مدیریت آن حضرت در جامعه بر اساس عدل است و نبود حاکمیت استکبار، نه آن‌که اختیار از آن‌ها گرفته شود و دیگر کسی نتواند بدی بکند. موفق باشید

31691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز خدا قوت! سوالی که از محضر حضرتعالی دارم اینکه آیا ما چگونه می توانیم با مردم تحت تاثیر غرب صحبت کنیم؟ آیا به کمک صدرا راهی باز می شود؟ و یا اینکه به زبان هایدگر و گادامر باید جلو رویم؟ تشکر بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید هر سه نفر که می‌فرمایید نیاز می‌باشد. موفق باشید

31466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. استاد جان در مورد روز قیامت، اینطوریه که کل اعمال و زندگی هر فرد فرضا روی چیزی مثل مانیتور یا صفحه نمایش می آید یا اینکه نه اینطور نیست و جسم قیامتی فرد برآیند شخصیت کلی اوست و نشانگر همه چیز است؟ متشکرم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شخصیت او همه نیّات او را در بر می‌گیرد و از درون شخصیت او به ظهور می‌اید و اطراف او را نیز در بر می‌گیرد. موفق باشید

31318

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: بنده مادری هستم که اعتقادی به آموزش و پرورش ندارم و تآکید دارم به روش مکتب خانه ای را برایرمردم کار شود و چون کسی را نمی یابم خود حقیر باید دست به کار شوم از کجا شروع کنم معارف توحیدی، اصول و فروع دین، مبارزه با نفس، ادب دربرابر ولی، تبری در درجه اول بعد تولی، برای بنده در صدر قرار دارد ولی به دنبال منبع موثق و کامل می‌گردم تا به فرزندم آموزش دهم. ممکن است راهنمایی بفرمایید خیر کثیر همواره روزی شما باد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که در دستورات دینی به ما فرموده‌اند فرزند زمان خود باشیم و به همین جهت باید در همین نظام آموزشی موجود، سعی کنیم به اهداف معنوی و توحیدی دست یابیم و این با دنبال‌کردن مدارسی که مسئولین متعهدی دارند تا حدّی قابل فهم است. موفق باشید

31176

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد نظر شما در مورد فرضیه جهان موازی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان های موازی همه یک جهان هستند مگر جهان هایی که مافوق این جهان باشد که هویت مادی این جهان را ندارد. موفق باشید

31101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: انجام کار خوبی که با نیت قربه‌الی‌الله انجام نمیشه و فقط به خاطر اینه که تشخیص دادیم این کار خوبیه چه افت‌هایی داره؟ من خیلی وقتا دوست دارم به یکی یه چیزی یاد بدم و ممکن هم هست اون لحظه در غفلت از خدا باشم. این گونه اعمال که اعمال بدی نیستند یه جورایی انگار به دیگران سود رسوندی اما حجاب قلب خودت بیشتر شده. اعمالی که با حضور قلب انجام نمیشن و صرفا همین که دوست داری انجامشون بدی. بعضی وقتا تبدیل به حجابی میشن که تا انجامشون ندی از ذهنت پاک نمیشن. این جور مواقع باید چطور تصمیم بگیریم؟ آیا هر کاری حتی بهترین کارها اگر با نیت قربه‌الی‌الله انجام نشن بیهوده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نیّت انسان کلّی باشد به خودی خود آن نیّت در نزدیکی حق به انسان کمک می‌کند هرچند در تک‌تکِ امور نیّات جزئی در میان نباشد. موفق باشید

30850
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت بابت مباحث عالی و عالی و عالی از خداوند متعال عمری بلند همراه با عزت و سلامتی و درک زمان حضور حجت بن الحسن (عج) را خواهانیم. طبق گزارشات جدا شدن روح از جسم، بیان شده که مروری از کودکی تا جدا شدن روح را نشان می دهند و شخص به اعمال نیک و غیر نیک آگاه می شود. بنده خیلی نگرانم و خیلی مضطرب که با اون شرمندگی چکار کنم!؟ نگرانیم در مورد مرگ بیشتر از شرمندگیه که بندگی نکردم و نتونستم مورد رضای خالقم باشم. بسیار مشتاق مباحث معادم. این مسئله را چطور حل کنم؟ چکار کنم خداوند منان اون مرحله را ببخشد و یا نمایش ندهد؟ و سوال بعدی اینکه برای انس بیشتر با حیات ابدی سیر مطالعاتی وجود داره؟ می خواهم قبل مرگم علم و آگاهی هدفمند و منظم همراه با اُنس بیشتر داشته باشم. شرمنده مزاحم وقت شریف شمامیشیم. التماس دعا. «سوال خصوصی می باشد لطفا پاسخ صرفا ایمیل گردد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دل‌خوشی بیجا نیست، ولی فراموش نکنید که: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». مائیم و خدایی که رحمت آن بیکرانه است. پیشنهاد می‌شود اگر با حوصله کتاب «شرح سوره جاثیه» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات ظریفی در رابطه با معاد روبه‌روی شما به ظهور می‌اید. موفق باشید

30654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذينَ يُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً معنی این آیه کریمه رو می خواستم به چند تفسیر مراجعه کردم --المیزان-------------- مگر کسانی که خود را به پاکی می ستایند نمی بینی، بلکه خدا هر کس را بخواهد پاک و تزکیه می کند و به هیچ یک از مردم حتی به اندازه دانه خردلی ستم نمی شوند)، (زکات) نموی است که از ناحیه برکت خدای متعال حاصل می‌شود و تزکیه نمودن انسان در مورد نفس خودش به دو وجه می باشد، یکی به عمل است، که بسیار پسندیده است و یکی دیگر تزکیه به زبان است که شخصی خودش را ستایش کند و این امری مذموم و ناپسند می باشد خدا هر کس را بخواهد تزکیه می کند و به مجرد ادعا نیست، چون اگر انسان به فضایل نفسانی آراسته گردد، همانا به فضل و یاری خدا به این مرحله رسیده، اما اگر برای نفس خود استغناء و استقلال قائل شود، همانا به خدا شرک ورزیده و در الوهیت و ربوبیت خود را شریک خدا قرار داده، در حالی‌که مقام انسان ناتوانی که حتی قادر نیست پشه ای را از خود دور کند، کجا و مقام خالق موجودات کجا؟ ---از تفاسیر دیگر ------------- در مجمع از حضرت باقر (ع) روایت نموده است که این آیه درباره یهود و نصارى نازل شده که مى گفتند ما پسران خدا و دوستان اوئیم و کسى داخل بهشت نمى شود مگر آنکه یهودى یا نصرانى باشد و قمى فرموده آنها کسانى بودند که خودشان را صدّیق و فاروق و ذو النورین نامیده بودند و حق آنست که جز خداوند کسى عالم بر ضمائر و سرائر نیست و کاملا نمى تواند تنزیه و تقدیس از کسى بنماید مخصوصا خود شخص که علاوه بر آنکه محاط است عاشق نفس خود است و از عیب معشوق آگاه نیست و تزکیه مرد خود را از اقبح قبائح است. --------------------------------------------- بنظرم می رسه اینجا باز هم نکته ای هست. در اینجا عموما تزکیه اول رو به معنای خودستایی می گیرند و تزکیه دوم را به معنای پاک کردن. آیا می شه برای مثال چنین برداشتی داشت؟ آیا به کسانی که در مسیر سلوک و تزکیه نفس هستند نگریسته ای؟ بله خداوند است که هرکس را که بخواهد پاک می کند و به اندازه ذره ای در اینجا ظلمی نیست. یعنی اینکه وقتی امر به دست خداست کسی بگوید من در مسیر تزکیه قدم گذاشتم و خداوند یاری نکرد و یا غیره ======================= غرض طرح موضوع بود تا از معارف این آیه صحبتی بفرمایید و یا اگر بیانات شفاهی و یا نوشتاری در این مورد داشته اید مرا رجوع دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی فوق «يُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ» اصطلاحی است حاکی از این‌که افرادی با خودستایی بخواهند خود را پاک و بی‌عیب نشان دهند و در ادامه می‌فرماید این خداوند است که با الطاف خود، انسان‌ها را پاک و برجسته می‌کند، نه این‌که هرکس خودش برای خودش دکان باز کند و خداوند به کسی کوچک‌ترین ظلمی روا نمی‌دارد از آن جهت که اگر شایسته‌ی بزرگی و پاکی است از او دریغ کند. موفق باشید

30526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: نظرتون راجع به تفسیر صافی از فیض کاشانی چیه؟ در کنار المیزان بخونیم خوبه یا المیزان کافیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب به خودی خود تفسیر نیست بلکه جمع روایات است نسبت به آیات تا بتوانیم نظرات خاص ائمه علیهم‌السلام را در رابطه با آیات بدانیم و از این جهت نکات خوبی به دست می‌دهد ولی تفسیر کاری است که علامه در المیزان انجام داده‌اند. حال اگر با این رویکرد به تفسیر صافی نیز رجوع شود، مفید خواهد بود ولی در هر حال به عنوان تفسیر آیات نباید آن را قلمداد کرد. موفق باشید

30253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید در کتاب ادب خیال و عقل و قلب، بعضی جملات رو زیاد توضیح ندادید و زود از روش رد شدید، مثلا صفحه ۳۵ فرمودید «چون قلب قـدرت دریـافتش بـالاتر از سـاحاتی اسـت کـه عقـل درك می‌کند» و بعد جمله ی بعدی بحث عوض شده. درسته که همه ی بحث سر اهمیت قلب هست ولی به نظرم هریک از این مطالب برای اینکه جا بیفته و مورد تصدیق قرار بگیره، نیاز به توضیح بیشتری داره. مثلا دقیق گفته بشه که با عقل چه ساحتی پوشش داده میشه و قلب دنبال چی هست که با عقل نمیتونیم بهش برسیم؟ منظورم این است که مثلا در یه جمله نگیم عقل نمیتونه به خدا وصل بشه، بلکه دقیق تر بگیم منظور از عقل چیه و به چه کاری میاد و چرا کافی نیست. الان این مسئله ی عقل توی دنیا هم خیلی مسئله شده بعضیا میگن با عقل نمیشه همه چیز رو اثبات کرد بعضیا میگن میشه، بعضیا میگن خود عقل چند مرتبه داره و عقل فقط عقل استدلالی نیست و ... در مجموع حس می‌کنم زود از روی مطالب رد می‌شید و فرصت کافی برای تأمل روی هر جمله از دست میره که سعی کردم یه نمونه مثال بزنم. با تشکر فراوان از اینکه اجازه میدید ما رایگان از نوشته های شما استفاده کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله همین‌ نکات موجب می‌شود رفقا برای فهم جایگاه عقلی و حضور در احوالات روحانی، سراغ کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن بروند و عملاً در آن عمارت منزل گزینند. به نظر می‌آید منزل امنی باشد. موفق باشید

30115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از کجا می‌توان فهمید کشف و رویت غیبی شخصی صحیح بوده و شیطان در آن دخالت نداشته مثلا شخصی (که واقعا می‌دانیم این شخص دروغگو نیست) مولانا را در آتش جهنم رویت کرده و شخصی دیگر خیر در قلل معرفت. از کجا بفهمیم کدام کشف صحیح است و اگر واقعیت یک چیز یا عذاب مولانا یا بهشتی بودن آن شخص نیست پس این تفاوت کشف ها و رویت ها در چیست؟ از این مثال ها زیاد هست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، تطبیق با شهود امامان معصوم است. عموماً در این رؤیاها انسان‌ها با تصورات خود روبه‌رو می‌شوند و اساساً در روایات ما تأکید بر آن است که خواب، حجّت نیست. موفق باشید

30038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این کلیپ را ببینید و جواب سید الشهدا اهل قلم را بدهيد. این آدم چه کرده با ما که اگر ناراحت باشم با روایت فتحش آرام می‌شوم؟ واقعا دلیلش چیست که باید هر شب قبل از خواب با صدای او بخوابم؟ https://www.aparat.com/v/ywn8T/%DB%8C%DA%A9_%D9%86%D9%81%D8%B1_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D8%AF%D9%87%D8%AF_!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون فرصت چنین کارهایی برای بنده نیست. در این موارد بهتر است که موضوع خودتان را در میان بگذارید. موفق باشید

29873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: می‌خواستم بدانم خواندن اشعار حافظ اصولا چه فایده ای دارد (و اینکه بعضا شنیدیم که حضرت علامه طباطبایی در حرم حافظ می‌خواندند) و با چه نیتی باید با این کتاب انس بگیریم؟ ممنون حلال بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حافظ با غزلیات خود افق‌های تکوینی عالم را می‌گشاید. بد نیست در این مورد سری به مباحث «ما و حافظ» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

نمایش چاپی