بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اخیرا وقتی اقدامات آقای ریسی رو در عرصه مبارزه با مفسدان و غارتگران بیت المال می بیینم می گویم (البته به نظر خودم) چقدر می تواند نفر قبلی خائن باشد. باو جود این همه کارهای خوبی که می توانست انجام بدهد و دست این دزدان دین و دنیای مردم را کوتاه کند ولی با بی لیاقتی شد آنچه نباید شود. جناب استاد سوالم اینجاست که چرا مقام معظم رهبری زودتر این کار رو نکردند. فکرش رو بکنید که ده سال پیش آقای رییسی برای قوه قضاییه انتخاب می شدند چقدر می تواانست مفید باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر اقدامی باید شرایط لازم و زیرساخت‌های آن فراهم شود. جدا از ضعف‌های جناب آیت اللّه صادق لاریجانی، در زمان ایشان زیرساخت‌های خوبی فراهم شد و نتیجه‌ی آن اقدامات منجر به آن شد که جناب آقای رئیسی بتوانند اقدامات خود را انجام دهند. موفق باشید

38239
متن پرسش

خدمت جناب استاد اصغر طاهرزاده با سلام و احترام: به مناسب اربعین حسینی سؤالاتی خدمت جنابعالی داشتیم در صورت امکان سوالات ذیل را برای این گفتگو بررسی بفرمایید. از حسن نظر شما بسیار ممنونم.

متن پاسخ

۱. به عنوان سرآغاز بحث بفرمایید که اساسا نسبتی بین شرکت در مناسک (مراد ما در این مصاحبه از مناسک مربوط به عزاداری سیدالشهدا و مراسم اربعین، زیارت، اعتکاف، مراسم احیا و مواردی از این دست است) و رشد فضیلت های اخلاقی وجود دارد و ما باید از مناسک چنین انتظاری داشته باشیم؟ چون علی‌رغم چشمگیر بودن شرکت مردم در مناسک گویا وضعیت مناسبی در مولفه هایی نظیر صداقت، اعتماد، خیرخواهی و... در ایران وجود ندارد؟ چرا شرکت در مناسک به رشد این فضیلت ها منجر نشده

باسمه تعالی: سلام علیکم:  جواب ۱: در این‌که مناسک دینی نوعی حضور در میدان اُنس بیشتر با حقایق عالیه و انوار مقدسه است؛ بحثی در آن نیست. و در این‌که اگر متوجه هدف اصلی مناسک نباشیم بعد از مدتی به صورت عادت در می‌آید؛ در این نیز بحثی نیست. می‌ماند که انسان‌ها در شرایط جدید به دنبال حضور و امری هستند که نه عادات دینی آنان را قانع می‌کند و نه می‌دانند چه می‌خواهند. و لذا حضور در مناسک دینی در چنین موقعیتی با نوعی سرگردانی همراه است و وظیفه ما در این شرایط آن است که متذکر این افراد باشیم که اگر با سجایای اخلاقی لازم در این مناسک حاضر شوند، بهره‌های زیادی که به دنبال آن هستند برایشان حاصل می‌شود و آن، همان حضور در حالات معنوی می‌باشد به صورت حضوری و نه حصولی. بشر جدید در جایگزینی این نیاز به اجتماعاتی پناه می‌برد با انواع سرگرمی‌ها.
سوال ۲: در سال های اخیر بر اساس پایش ها با توجه به اینکه تغییر محسوسی در اعتقادات و باورها نداشته ایم اما گویا شکل عمل به دینداری تغییر پیدا کرده به طوری که تقید به شرعیات و فرائض کم رنگ شده و به جای آن مناسک برجسته و به متن آمده است. به طور کلی جستجو برای امر معنوی در دنیا نیز افزایش یافته است و در ایران نیز این بعد همیشه برجسته بوده که در قالب عواطف دینی یا تجربه های دینی مانند زیارت و ... بروز و ظهور پیدا می کند. این تغییر رویکرد از چه حیثی است و چه دلایل اجتماعی و فرهنگی دارد؟ 
جواب ۲: همان‌طور که عرض شد باورهای دینی که قرائت خاصی از دین بود بشر دیروز را قانع می‌کرد و از آن جهت مقیّد به دستوراتی بود مبتنی بر آن باورها. در حالی‌که بشر امروز با سوبژه‌شدن خود، جهانی است که باید همه چیز را در خود تجربه کند و اگر نتواند در درون خود به هویتی متعالی دست یابد ناخودآگاه نسبت به اعمال شرعی که در ذات خود عامل تثبیت باورها می‌تواند باشد؛ سست می‌گردد. امری که ما باید از قبل پیش‌بینی می‌کردیم که باید سخنان ما برای نسل امروز، سخنانی باشد که جواب چون و چراهای آنان را بدهد. سخن در این است که آیا می‌توان از مختصاتِ انسانِ جدید غفلت کرد؟ و یا باید با نظر به مختصات انسان جدید، به وسعتی که آخرالزمان برای انسان متذکر شده‌است، فکر کنیم؟ امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَعَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور» خداوند مى‌‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏‌آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. آیا ما در تاریخ خودمان توانسته‌ایم باب نظر به سورۀ توحید و شش آیه اول سوره حدید را باز کنیم؟ این‌که خداوند در عین بودن و در همه‌جا بودن یعنی در «احدیت» خود، «صمد» است و همه به سوی او هستند، امری است که انسانِ جدید در تقدیر تاریخی خود به دنبال آن است و می‌خواهد در عین حضور در آغوشِ احدیتِ خدا، رفتن به‌سوی خدا را در نزد خودش حس کند. یکی از اساتید معارف اسلامی می‌گفتند: «من هروقت مباحث کتاب "معارف" را می‌خواهم تدریس کنم، دانشجویان چندان توجه نمی‌کنند. اما وقتی موضوعاتی که در کتاب «آداب‌الصلاة» حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است را مطرح می‌کنم، همه توجه می‌کنند. به نظر بنده علت این امر آن است که مطالب کتاب «آداب الصلواة» با بودن و اگزیستانسِ خود دانشجویان رابطه دارد و بودن خود را در تذکرات آن کتاب احساس می‌کنند. ولی در کتاب «معارف اسلامی» بیشتر با باورهای ذهنی خود روبه‌رو هستند و احساس درونی و حضوری برای آن‌ها به‌وجود نمی‌آید.
سوال ۳: بر اساس آخرین پیمایش ها ۵۸ درصد پاسخگویان خیلی زیاد یا زیاد تمایل دارند در پیاده روی اربعین شرکت کنند، با توجه به پر رنگ بودن انگاره هایی نظیر افول دینداری در همان پیمایش ها، این تناقض چگونه قابل توضیح است؟ 
جواب ۳: همواره «حقیقت» در تاریخ، مطابق ظرفیت و نیاز آن تاریخ ظهور می‌کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ؛» هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است از او- یعنی از خداوند- تقاضا دارند و او هر روز و روزگاری به شأنی مطابق طلبِ آن‌ها جوابگوی آنان است. عجیب است که طلب ازسوی آنچه در آسمان‌ها و زمین است شروع می‌شود و جالب اینجاست که می‌فرماید خداوند در هر مرحله از تاریخ به شأنی مطابق نیاز مخلوقات به ظهور می‌آید. اگر «یوم» را «تاریخ» معنا کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که خدا در هر تاریخی مناسبِ همان تاریخ تجلی پیدا می‌کند و اگر نتوانیم در آن تاریخ مطابق آن زمانه با خدا ارتباط برقرار کنیم، با حقیقتِ آن تاریخ که همان انوار الهی و شئونات ربّانی است، ارتباط برقرار نکرده‌ایم. اگر با آیات و روایات در تاریخ حاضر باشیم، می‌توانیم سخنانی بگوییم که دقیقاً همان مطالبی است که نیاز افراد است و در هیچ جای دیگری نمی‌توانند آن سخنان را بیابند. آیا «حقیقت» در هر زمانه‌ای همان افقِ گشوده‌ای نیست که ما را هم در بر می‌گیرد؟ چرا حقیقت را در حدّ یک مفهوم تقلیل دهیم؟ بنده همیشه در رابطه با نظر به «حقیقت»، رخداد اربعینیِ اخیر را مثال می‌زنم که چگونه در آن پیاده‌روی، ارادۀ الهی شما را در بر می‌گیرد و در این خصوص داریم همین‌که زائر از خانه‌اش حرکت کرد، فرشته‌ها به‌سراغش می‌آیند و او را دربر می‌گیرند. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز ما در ذیل ارادۀ الهی قرار گرفته‌ایم و لذا باید خودمان را در آغوش خدا احساس کنیم. اگر در شرایط اربعینیِ اخیر از کسانی بپرسید چرا به کربلا می‌روند، به‌نظرم هر جوابی بدهد جواب نیست! زیرا در حضوری قرار دارد که گزارش از آن با کلمات ممکن نمی‌‌باشد. به قول آیت‌اللّه حسن‌زادۀ آملی «رحمۀ‌الله‌علیه»: «حلوای تن‌تنانی تا نخوری ندانی». یعنی امری است که باید در آن حاضر شد. و در این حضور نیاز به معرفتی دارد که آن معرفت، عباداتی را پیش می‌آورد که اتفاقاً سخت بدان نیاز دارد. ولی ما نتوانسته‌ایم رابطه‌ای که بین آن حضورِ معنوی و عبادات برای آن افراد پیش می‌آید را درست تبیین کنیم. زیرا هنوز در تبیین معارف دینی در محدوده مفاهیم و علم کلام با آن ها سخن می گوییم که بحث در این مورد مفصل است. در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود. عرض شده «آن وقتی تفکر به تذکر و حضور بازگشت دارد که موضوعِ مورد تفکر «وجود حقایق» باشد و نه «مفهوم حقایق» و این با به صحنه آمدن قلب به جای عقلِ مفهوم گرا ممکن است و در این حالت است که تقاضای هدایت به سوی صراط مستقیم تمام وجود انسان را فرا می گیرد و انسان، آمادگی قدم زدن در راهی را پیدا می کند که او را به قرب حق نایل گرداند، قدم زدن در نفی همه تعلقات، تا فقط خدا برای او بماند. این راه، راهی است خاص که با فرهنگ حضوری- قلبی اهل البیت ممکن است. یعنی نگارانی که در هیچ مدرسه ای درس نخواندند ولی «به غمزه مسأله آموزِ صد مدرس شدند».
سوال ۴: آیا ربط وثیقی میان فربه شدن مناسک و کم شدن عمل به شریعت وجود دارد؟ چراکه گویا شرکت در مناسک دم دست ترین و راحت ترین شکل دینداری و پاسخی به نیاز معنوی مردم باشد و به نوعی جایگزین دینداری شریعت محور شده است. یا بالعکس این مناسک مقوم دینداری است؟ آیا فربه شدن مناسک را باید موید شکل گیری مذهب عرفی نزد عامه مردم قلمداد کرد، که به مناسک و مراسم ثانویه بیشتر از واجبات اهمیت می دهند؟ 
جواب ۴: همان‌طور که عرض شد بشر با سوبژه‌شدن خود گرفتار نوعی نیست‌انگاری و تنهایی شده است و برای جبران این تنهایی خود را در انواع سرگرمی‌ها وارد می‌کند. حال این ماییم و توجه به این امر که چگونه از طریق مراسم و مناسک خود متذکر باشیم به جای تبدیل مناسک به سرگرمی و فرار از تنهایی، می‌توان با حضوری اصیل و معارفی عمیق آن انسان را در وسعت معنویت آخرالزمانی‌اش حاضر کرد و با معارفی مانند «معرفت نفس» جهان او را جهانی حساس و گسترده نمود و از این طریق راهی برای دیگر انسان‌ها به ظهور آورد که آن راه، راهِ عبور از نیست‌انگاری و نیهیلیسم است و حقیقتاً مراسمی که نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» دارد، استعدادِ به خودآمدن انسان‌ها را در وسعت حیات توحیدی در تاریخ را به انسان می‌دهد.
سوال ۵: متاثر از اربعین ما راهپیمایی جاماندگان را داریم، آیا شکل گیری این نوع پیاده روی را می توان تغییر در مناسک نامید؟ اگر پاسخ مثبت است ریشه این تغییر در چیست؟ 
جواب ۵: به نظر می‌آید ابتکار خوبی است زیرا اگر شرایط اربعینیِ اخیر را حضور در تاریخی بدانیم که انسان برای احیای فرهنگ شهادت به میدان آمده است، حرکات اخیری که افراد در روز اربعین از اقصی نقاط شهر به سوی گلزارها و گلستان‌های شهدا حرکت می‌کنند، عملاً خود را در آن فضا و در آن تاریخ قرار داده‌اند و در حس حضور تاریخی خود همچون احیاء‌کنندگان اربعین در صدر اسلام، سعی دارند سنت احیای فرهنگ شهادت زنده بماند، به همان معنایی که حرکت به سوی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نوعی زنده‌ نگه‌داشتن آن حماسه بود. مهم، حضور در این تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرموده‌اند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش می‌آید. در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمی‌ماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر می‌فهمد یا دیر اقدام می‌کند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند، جا نمی‌مانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل‌دادگانند» و نه «جاماندگان». موفق باشید

33082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: ببخشید مزاحمتون شدم ان شاء الله به جهت عیدغدیر می‌خواهیم به فضل خدا، به فضل خدا، به فضل خدا موکب بزنیم. بدین جهت لازم می‌دانیم برای هرچه بهتر خدمت رسانی و نوکری کردن، از ایده ها و طرح های خلاقان و مجربّان این امر، حتما استفاده کنیم . لطفا اگر چیزی بذهنتان می‌رسد، دریغ نفرمایید. با تشکر. خادم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». به هر بهانه‌ای که نام مولای متقیان یعنی تعیّن ولایت تامّ و تمام الهی در انسان را برافراشته داریم، هنر انسانی خود را به میان آورده‌ایم. با این دید است که موکب شما معنا پیدا می‌کند و ولایت الهیه مولای‌مان مدّ نظر قرار می‌گیرد تا بفهمیم چرا جناب مولوی در نظر به آن حضرت می‌گوید:

 از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مُطَهّر از َدغَل

در غَزا ، بر پهلوانی دست یافت / زود ، شمشیری برآورد و شتافتا

او خدو انداخت بر روی علی / افتخارِ هر نبی و هر ولی

آن خدو زد بر رُخی که رویِ ما / سَجده آرد پیشِ او ، در سجده گاه

در زمان، انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غَزائش کاهلی

گفت: بر من تیغِ تیز افراشتی / از چه افکندی ؟ مرا بگذاشتی ؟

آن چه دیدی بهتر از پیکارِ من / تا شدستی سست در اِشکارِ من ؟

در شجاعت ، شیر رَبّانیستی / در مُروّت ، خود که داند کیستی

ای علی که جمله عقل و دیده ای/ شَمّه ای واگو از آنچه دیده ای

تیغِ حلمت، جانِ ما را چاک کرد / آبِ علمت ، خاکِ ما را پاک کرد

بازگو دانم که این اسرارِ هوست / ز آنکه بی شمشیر کشتن کارِ اوست

باز گو، ای بازِ عرشِ خوش نگار / تا چه دیدی این زمان از کردگار ؟

راز بگشا ای علیِ مرتصی / ای پسِ سُوءُالقَضا ، حُسنُ القَضا

چون تو بابی ، آن مدینۀ علم را / چون شعاعی ، آفتابِ حِلم را

باز باش ای باب، بر جویایِ باب / تا رسد از تو قُشور اندر لباب

باز باش ای بابِ رحمت تا ابد / بارگاهِ ما لَهُ کُفواََ اَحد

موفق باشید

33068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به سلام خدمت استاد گرامی: حدودا ۶ سال هست که وارد مسیر معرفت النفس شدم و مباحث خوبی رو گذارندم و در طی این مباحث دیدگاه و تفکرم خیلی عوض شده و مشتاق تر شدم این علم رو ادامه دهم و خودش نوعی لذت است. چون مسیر تفکر جهش و نوع آن رو در راستای الی الله قرار میده و واقعا آرامش به همراه داره. من مدتی هست در حال تحقیق در باب ترنس ها هستم. ساعتها کنکاش کردم از جمله از اطلاعات سایتهای متنوع گرفته نوع جراحی ها و انواع مصاحبه با افرادی که این اختلال هویت جنسی رو دارن. چه قبل عمل چه بعد عمل. نظرات خودشون، خانوادشون و .... رو دنبال کردم. سوالهای سایت و در این مورد رو هم مطالعه کردم. استاد من به یک جمع بندی رسیدم ولی هنوز مطمئن نیستم خواستم نظرتون رو بدونم. استاد طبق این تحقیق دلایل زیادی کشف شد. مثلا گفته بودن استرس مادر و عوامل خارج در جنین اثر کرده یا نفس بدن رو درست تدبیر نکرده یا امکانات نفس کم بوده یا غده هیموفیز مغز ایراد داشته و ..... من خیلی کلنجار رفتم برای هر موردی دلیل یافتم که یه جوری قانع نشدم برای نمونه اگر استرس مادر در جنینی باشه خیلی ها مادرشون در نشاط بوده بدون استرس و شرایط و مثلا دوفرزند به دنیا آورده با شرایط بارداری یکسان چه روحی چه تغزیه ولی یکیشون احساس ترنس داره پس ١٠٠ درصد استرس قانعم نکرد. اگر غده هیپوفیز ایراد داشته پس غده رو کی میسازه خود نفس داره کل بدن رو میسازه همان غده رو هم نفس ساخته باز قانع نشدم. اگر نفس بدن رو درست تدبیر نکرده خوب خود این بدن رو بازم نفس اراده میکنه  و میسازه پس تدبیر کرده باز قانع نشدم. درکل هر موردی رو بررسی کردم باز حل نشد. جالب اینکه به قول خودتان عجیب است همین نفسی که اراده کرده و خودش این بدن رو تدبیر کرده و ساخته و دوست داشته بسازه حالا ساز مخالف میزنه و پس میزنه. جالبتر اینکه بیشتر این افراد بدن رو اصل گرفته و از خود واقعی غافل هستند و دنبال خود واقعی هستند و فکر میکنن با جراحی خود واقعی پیدا میشه. خوب وقتی این گوشت ها رو دستکاری کنن باز قانع کننده نیست. چرا؟ چون نفس نه زنه نه مرد جنس بردار نیست فقط هست. جالبتر اینکه جراحی نوعی فریب نفس میشه چرا؟ چون قبل عمل قوه وهم و خیال شدت گرفته و عقل تسلیم وهم شده و جراحی میطلبه حالا جراحی صورت گرفته پس چرا اکثرا شدیدا پشیمان شده و طالب همون بدن قبل جراحی رو می‌شوند و چون چاره ای نیست خودکشی میکنن که بازم قانع کننده نبود. بعضی جراحی میکنن و ظاهرا میگن حالا این شکاف بین جسم روحم از بین رفت و در و تخته جور شد ولی در مصاحبه میگن یه مشکل رو حل کردم ١٠٠٠ مشکل برای خودم تراشیدم از جمله ازدواج نمیشه کرد چون آلات تناسلی دستکاری شده بچه دار هرگز نمیشم چون مثلا رحم تخلیه شده یا تا آخر عمر باید هورمون تزریق کنم یا جامعه باز من رو نمی‌پذیره چون بعد از عمل بازم طبق جنسیت جامعه نیستم چون بدنی تقلبی درست کردم و. خوب بازم قانع کننده نیست که جراحی مشکل رو برای همیشه حل میکنه. خوب استاد وقتی برای یکی بگیم استرس مادرش باعث ترنس شده مادر اون یکی که استرس نداشته و ترنس شده چی؟ وقتی تغزیه رو علت بدونیم و دو مادر با شرایط تغزیه یکسان باز یکی ترنس بشه چی؟ یا موارد بالا که گفتم. استاد من واقعا به یک نتیجه برای خودم رسیدم و این نتیجه رو به یک مورد ترنس دختر که از آشنایان هست و شدیدا تمایل به تغییر جنسیت به پسر داره رو گفتم و اون مطلب این بود که گفتم احساس می‌کنم در زمانه الان ما دینداریمون شدیدا درگیر مدرنیته هست و چاره ای نیست جز اینکه با مدرنیته حرکت کنیم ولی درگیرش نشیم و با سیر الی الله نگزاریم مدرنیته ما رو ببلعه. خوب در این شرایط با انواع روشهای زندگی و مدها شاید ترنس بودن مد شود. چطور طبق تحقیقاتم کسی که ترنس هست پس از مشاوره به بهزیستی ارجاع میشه و روانپزشک ها طی چندین جلسه به جمع بندی میرسن این ترنس کاذب هست یا نوعی بیماری، حالا اگه کاذب بود خوب شاید یکی دلایلش همین مدرنیته باشه. چرا؟ چون نفر میبینه پسرها آزاد ترن. شبها دیرتر میان خونه و .... و در این عصر زندکی شاید قوه خیال و وهم شدیدا درگیر بشه و خودش رو خیالی پسر ببینه در حصار تن دخترونه و موارد مشابه از جامعه امروزی که اثر گذاره اگه کاذب نبود و بیماری بود ارجاع میدن پزشک قانونی و ساعتها روان درمانی و روان پزشکی و هورمون درمانی و.... تا به نتیجه برسن بره دادگاه مجوز جراحی تغییر جنسیت بگیره. خوب حالا فرض گرفت، چرا پس بخشی بعد عمل پشیمون میشن باز شبهه پیش میاد که آیا غفلت از خود واقعی و جولان قوه خیال بر سایه عقل باعث نشد که این همه دوندگی برای مجوز و نهایتا جراحی باز نتیجه نداد و بعد چند ماه گشتن با بدن جدید و شروع مشکلات جدید پشیمانی اغاز و اکثرا خودکشی کردند. پس درد کجاست؟ مشکل کجاست؟ بهش گفتم نظرم رو بهت میگم ولی چون مطمئن نیستم نمیگم ١٠٠ درصد علتش اینه ولی تامل کن و فکر کن ببین خودت چه برداشت میکنی. گفتم خداوند لحظه به لحظه در حال ازمایش بنده هست به طرق مختلف و طبق آیات قران با فقر، فرزند، مال، ترس، مرگ، بیماری و .... در حال آزمون هستیم اگر پدر مادر تو خیلی ناراحت ترنس بودن تو هستند حس می‌کنم در بستر این مشکل در آزمون امتحان با فرزند قرار گرفته اند. اگر تو حس ترنس داری طبق علوم وقتی نفس تو این بدن رو تدبیر کرده و حالا ناراضیه و یه جورایی دلایل بالا علت ترنس رو رد کرده پس آیا چیزی باقی میمانه حز امتحان اللهی؟ با این احساس یعنی فکر نمیکنی در بستر این حس و درگیری شدید روحی قراره آزمونی سخت بدی و ان شاءالله بعد از قبولی به مقامات عالیه برسی و شاید این دوره و تحمل و صبر بر آن باعث جهش فکری، عقلی و قلبی تو بشه و در مسیر سیر و سلوکی خاص قرار بگیری و حتی عاشق خالق خودت بشی. آخه برگ بدون اذن خدا زمین نمیافته اابته جایگاه عقل و احساس و اشتباهات جای خود وقتی دلایل خارج قانع کننده نبود ولی امتحان بیشتر راضی کننده بود. آیا می‌توان پذیرفت که هر کسی با دلیلی امتحان میشه دلیل امتحان تو این حس ترنس بودنه؟ استاد بعد شرح این موضوع به فکر فرو رفت و انگار مسئله جدیدی برایش رقم خورد حال استاد واقعا نمی‌دانم این برداشت و تحقیق من چگونه است ولی قلبم بیشتر به این امتحان گرایش داره تا دلایل دیگه واقعا ساعتها فکر کردم این ترنس مقوله بسیار بسیار عجیبیه. یه وقت میگن نفر سرطان داره ریشه یابی می‌کنی می‌بینی مثلا سردیجات زیاد مصرف کرده طبعشم سرد و خشک به مرور زمان به علت عدم رعایت اصلاحات غذایی سودای بدن در جایی تجمع کرده شده سرطان یا دلایل دیگه قانع کننده هست. ولی این ترنس بحث روح است بسیار عجیب است. حال نظرتان رو در مورد این گزارش طولاتی که وقتتان رو گرفت و امیدوارم حلال کنین بفرمایید و راهنمایی کنید به تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز با این پدیده از قدیم آشنا هستم و امر جدیدی نیست. به همین جهت عرض شد به عنوان شخصی که در خلقت جسمی ناقص است باید موضوع را مدّ نظر قرار داد و مثل هر ناقص الخلقه ای متذکر این امر باشد که در چنین موقعیتی وظایف محدودتری به عهده دارد و رضای خدا را زودتر برای خود فراهم می‌کند. امری که در مباحث «عدل الهی» بدان پرداخته شد. به گفته آیت الله حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئول‌تر است و در این‌جا نیز همین نکته صدق می‌کند که ناقص‌الخلقه مسئولیت کمتری نسبت به مسائل فردی و اجتماعی‌اش به عهده دارد. موفق باشید

32542
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: از آنجایی که در راستای رسیدن سینمای انقلاب نحوه ی شروعِ فرم روایت بسیار اهمیت دارد، نگاهی تلاش گرانه جهت روشنایی را خدمتتان می‌فرستم لطفا راهنمایی بفرمایید. لحظات ابتدایی فیلم تولدی است برای یک روایت، اما اینکه برای نحوه ی ورود به روایت داستانی و سینمایی با زبان فطرت، آیا می شود از هر جایی داستان و تصویر را شروع کرد؟ مورد سوال است. از نظر فیزیولوژیک، هورمون های مربوط به ادراک هر احساسی در عرض چند ثانیه در بدن پخش می شوند و تا چندین ساعت در بدن باقی می‌مانند، در نتیجه ادراک مخاطب از فیلم، تحت تاثیر احساس اولیه می باشد. و در احساسات شدید ترس و وحشت و عصبانیت و... ادراکات منطقی مختل می شود. احترام به ادراک و شخصیت مخاطب احترام گذاشته نمی شود. در روایتی از پیامبر آمده است: همین بدی برای انسان بس كه برادر مسلمان خود را بترساند. پیامبر فرموده اند من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن، هر کس می‌خواهد وارد شهر من شود باید از در اصلی " باب الله" وارد شود. و یا در روایتی داریم هر کس از در اصلی وارد نشود، دزد است. برای ورود به ساحت فطرت در اصلی کدام است؟ در مورد سینما این مسأله مهم است و در سینما کودکان که خود به فطرت نزدیکترند مهمتر هم می‌شود وقتی می بینیم انیمیشن های سینمایی مثل شاهزاده ایی از روم (داستان مادر امام زمان) و فیلشاه (معجزه سال تولد پیامبر) از دنیای حیوانات آغاز می شود. و فیلم بچه های آسمان از مسئولیت پذیری علی شروع می شود. زیرا احساسی که مخاطب در لحظات ابتدایی فیلم تجربه می‌کند، ادراک او را از کل فیلم تحت تاثیر قرار می‌دهد. همچنین در مورد فضای معماری اگر از در اصلی وارد شویم فضا با احترام، و هندسه ی فضا خوانا است و اگر از درهای فرعی وارد شویم فضا ناخوانا می‌شود و حریم فضا شکسته می‌شود. همانگونه که برای حفظ حرمت مسجد، ورودی های خاصی را طراحی می‌کنند. در طراحی ورودی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله این مسأله به اوج خودش می‌رسد و احساس وجودی فضای مقدس مسجد را چند برابر می‌کند. نقشه ی رفتاری در این مساجد بدین صورت است که بعد از ورود، با حرکت در راهروها تغییر جهت می‌دهیم، به طوری رو به قبله وارد فضای مسجد شویم. و در فضای مسجد عبودیت است. آیا نقشه های رفتاری فضای مسجد و تغییر جهت به سمت قبله و عبودیت هم می‌تواند تناظری برای فضای داستان باشد. روایت مؤدبانه شأنی از حقیقت را برای مخاطب آشکار می‌کند و خبر از سلسله مراتب وجودی در داستان می‌دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ورود از درِ اصلی در سینما نیز همان افقی می‌باشد که در ابتدای هر فیلمی باید مقابل تماشاگر گشوده شود و آن این است که ما بدانیم چه انسانی را باید مخاطب خود قرار دهیم و ورود از درِ اصلی به نظر می‌آید مخاطب قراردادنِ انسانیت انسان‌ها است و محبّتی که باید بین آن‌ها در میان باشد تا انسان آخرالزمانی در چنین فضایی به ظهور آید. فضایی که می‌فرماید گرگ و میش در یک آخور غذا می‌خورند. موفق باشید.      

32041
متن پرسش

آیا اخلاق در پیوند اعضاء وراثتی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل و مبنای اخلاق، نفس ناطقه انسان است و بدن او، بستر و محل ظهور آن اخلاق است. بنابراین در ذات اعضاء، آن اخلاق نهفته نیست، هرچند اگر عضوی با روح و روحیه‌ای خاص شکل گرفته باشد وقتی به شخص دیگری پیوند زده شود، تا مدتی آن روح و روحیه را در خود دارد و مستعدّ ادامه‌دادن آن هست، مگر آن‌که روحِ شخصی که آن عضو به او پیوند زده شده باشد؛ نخواسته باشد و یا نتواند همان روح و روحیه را دنبال کند. موفق باشید     

31751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: ما دوست داشتیم در منزل جلسات مذهبی هفتگی برگزار کنیم و خیلی دوست داریم مباحث شما را مطرح کنیم و دربارش بحث و گفتگو داشته باشیم اما کسی را نمی‌شناسیم لطفا میشه از شاگردان خود که آگاه به موضوعات مورد بحث شما هستن و ترجیحا معمم باشن بهمون معرفی کنید؟ ای کاش می‌شد خودتان قدم به چشمان بگذارید و به منزل ما برای جلسات تشریف می‌آوردید. شما دنیای جدیدی برویم گشودید. عالمی که همیشه دنبالش بودم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف شما متشکرم و از این‌که نمی‌توانم خدمت‌تان باشم، عذرخواهی می‌کنم. شخصی به نظرم نمی‌رسد که بتوانم جهت این امر توصیه کنم. موفق باشید

31691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز خدا قوت! سوالی که از محضر حضرتعالی دارم اینکه آیا ما چگونه می توانیم با مردم تحت تاثیر غرب صحبت کنیم؟ آیا به کمک صدرا راهی باز می شود؟ و یا اینکه به زبان هایدگر و گادامر باید جلو رویم؟ تشکر بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید هر سه نفر که می‌فرمایید نیاز می‌باشد. موفق باشید

31541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من متن رو کپی کردم در محل درج سوال ولی الان دیدیم که چیزی نیست! فک می‌کنم مسکل فنی داشته باشه سایتتون. مربوط به سوال ۳۱۵۳۴ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت این‌طور جواب داده شد: 31534- باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام متن؟!!! موفق باشید

31393
متن پرسش
به نام خدای حسین. با عرض سلام، ادب و احترام، محضر استاد گرانقدر در دوراهی بین عجب و عمل چه باید کرد؟ هنگام عمل به خیلی از مستحبات از عجب می‌ترسم. به اندازه ای که انجام آن مستحب منصرف می شوم. البته که شاید تنبلی در انصراف بنده موثر باشد ولی از جهت دیگر به تجربه بارها دیده ام با انجام عمل عجب به سرعت ظاهر می شود. از محضر استاد فاضل و عزیز، استدعا دارم این حقیر را از دعای خیر خود بی نصیب نگردانند. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «وگر حرص بنالد، بگیریم کری‌ها». در مورد عُجب هم قصه همین طور است. آنچه وظیفه است انجام می‌دهیم و آن‌گاه که عجب سراغ‌مان آمد خطاب به خود خواهیم گفت: ای احمق! «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». موفق باشید  

30844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون در مورد این بیان چیست؟ «هیچ چیزی خارج از انسان نیست و این شما هستید که تصمیم می گیرید چه اتفاقی در درون شما بیافتد این شما هستید که تصمیم می گیرید کرونا بگیرید یا نگیرید این نفس شماست که تصمیم می گیرد کرونا را با جان و دل قبول کنید و حتی با او از این نشئه کوچ کنید.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه‌چیز برای انسان، از انسان شروع می‌شود و به او ختم می‌شود. حال این انسان است که باید خود را ضعیف نکند تا ویروس مذکور در میدان بدن انسان، میدان‌داری نکند. موفق باشید

30655

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: ۱. در مورد بحث احدی و واحدی هنوز درست متوجه نشدم. تجلیات احدی رو فرمودید که مربوط به ماه رجب است و خداوند را در اسماء دیدن و تجلیات واحدی رو فرمودید مربوط به ماه شعبان هست و خداوند را به اسماء دیدن هست. حالا آنجا که می فرمایید هنر ذات بینی یعنی مظاهر ندیدن و با خود نور مرتبط شدن (اینکه مثلا دست حیات دارد نبینی، با خود نور حیات مرتبط شوی)، حالا این ارتباط با نور حیات احدی می شود یا واحدی؟ ۲. اینکه می فرمایید: ۱. ابتدا در آینه عالم خداوند را دیدن ‌‌و سپس در آینه خداوند عالم را دیدن، آیا مورد اول ارتباط با ماهیات است و مورد دوم همان ارتباط با نور است؟ ۳. در کل آیا ارتباط با نور، وجود، هستی، جلوات احدی، ذات بینی، همه یک ردیف هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به اعتبار رجوع به حضرت احدی، این اسماء در او غرق‌اند مثل آن‌که نورها در نور بیرنگ غرق هستند. ولی اگر صرفاً نور مثلاً سبز به اعتبار حضور آن در نور بیرنگ دیده شود، آری! آن نور را در آینه‌ی احدی دیده‌ایم. ۲. در مظاهر الله، نظر به اسماء کردن منظور است مثل آن‌که رزمندگان اسلام را مظهر اسم قادر خداوند بنگریم. ۳. همین‌طور است. موفق باشید

30556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حالتون خوبه؟ ببخشید به ذهنم رسیده که با توجه به خلاف عقل و منطق بودن تورات و اناجیل فعلی اصلا آن دینها ثابت نمی‌شوند تا نوبت به اسلام برسد!! کسی که اسلام برایش ثابت نشده به آن دینها چگونه می تواند اعتماد کند؟ تکلیفش چیست؟ نگویید چون جهنمی است کلا به حال او فرقی ندارد چون کفر و گمراهی مراتبی دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه‌ی طباطبایی در تحقیقات خود می‌فرمایند همین‌ تورات و انجیل که در دست یهود و نصاری هست و در صدر اسلام، همین‌ها بوده‌اند؛ مورد استناد قرآن است و یهود و نصاری را دعوت می‌کند که «تعالوا إلی کلمة سواء بیننا و بینکم» بیایید به سوی کلمه، یعنی توحیدی که بین ما و شما هست. و این نشان می‌دهد تحریفات آن دو کتاب، آن‌چنان نیست که اگر یهود و نصاری بدان عمل کنند، از نتایج هدایت الهی محروم شوند. موفق باشید

30128
متن پرسش
به نام خدا سلام استاد: بحمدالله برای تقویت توحید خود بر سر سفره ایی که از حضرت امام برای ما گسترانده اید در حال تغذیه هستم. یک سوال در این زمینه برایم چالش ایجاد کرده است و آن اینکه اگر خداوند همه کاره ی عالم است و بر هر کاری تواناست آیا می تواند سنگی بیافریند که خودش نتواند بلند کند؟ اگر بگويیم اری پس در واقع به ناتوانی خداوند رسیده ایم. و اگر بگوییم خیر باز هم به ناتوانی خداوند رسیده ایم. این چالش را برای خود چگونه حل بکنم؟ با عرض پوزش از مطرح کردن این سوال به نظرم این سوال برای تقویت عقائد توحیدیم لازم و پر برکت بود وگرنه مصدع اوقات شریف نمی‌شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات در بحث توانایی خداوند به طور مفصل بحث شده. به عنوان مثال در جواب این سؤال که می‌فرمایید، باید متوجه باشید خداوند به هر چیزی قادر است، ولی اگر ناچیزی را مطرح کنید که بحث قدرت در «لاشیئ» را مطرح کرده‌ایم. سنگی که خود خداوند بسازد به اعتبار آن‌که مخلوق او است، در قبضه‌ی او می‌باشد و اگر نتواند بلند کند، پس در قبضه‌ی او نیست و لازم می‌آید که آن سنگ را خلق نکرده باشد و این بدان معناست که آن سنگ هم مخلوق باشد و هم مخلوق نباشد و این «لاشیئ» است و قدرت، به «لا شیئی» تعلّق نمی‌گیرد. زیرا فرمود: «إن ‌الله علی کلّ شیئٍ قدیر». موفق باشید

29925
متن پرسش
با سلام: وجه افتراق و اشتراک فلسفه اخلاق کانت (وظیفه گرایی و ارزیابی اعمال اخلاقی با نیت فاعل آنها) با فلسفه اخلاق اسلامی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی اخلاق کانت به یک معنا، اخلاق به حساب نمی‌آید بلکه نوعی نظر به اگزیستانس انسان دارد و این که بودنِ انسان نباید با نظر به هدف دیگری مدّ نظر باشد؛ آن‌طور که در مباحث اخلاقی امری مدّ نظر قرار می‌گیرد و آن امر، اُبژه‌ی ما می‌شود. موفق باشید

28515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد معظم. در مورد این بیت از حضرت حافظ: جان علوى هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد آیا می توان چنین برداشتی داشت: نفس ناطقه، از حیث حقیقت خود، متوجه عوالم علوی است و تمنای رسیدن به آن مقام را دارد اما چون کمالات او بالقوه است ناچار باید سختی ورود به عالم کثرت و طبیعت را به جان بخرد و جهت استکمال خود با دشواری های آن روبرو شود تا کمالات خود را بالفعل سازد و امکان ارتقا به آن مقام را پیدا نماید. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت خوبی داشته‌اید. موفق باشید

28116
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرانقدر چگونه می توان به فرموده شما انسان، جهانی شود بنشسته در گوشه ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان مأواگزیدن در توحید حضرت ربّ العالمین و حضور مطلق اوست در همه‌ی عالم، تا ما خود را در آغوش او احساس کنیم و عبادات را وسیله‌ی نزدیک‌شدن به خدایی بدانیم که ما را در برگرفته است، ولی ما از آن دربرگرفتگی غافلیم. موفق باشید

28113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: حاج آقا چند روز پیش سوالی با شماره ۲۸۰۵۸ خدمتتان ارسال شد. جسارتاً صلاح ندیدید جواب بفرمایید یا مشکلی در سیستم بوجود آمده است. باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد:

۲۸۰۵۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نباید به آن خودکشی فکر کرد. با همان ردّ مظالم و عباداتی که به نیّت ایشان خوانده می‌شود، به ایشان کمک کرد. موفق باشید

27585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ان شاء الله طاعات و عباداتتان در ایام ماه مبارک مقبول حضرت حق باشد. در کتاب چه نیازی به نبی فرمودید که: «عقل جزئی براي ساختن آجر و سیمان و خانه و مسائل جزئـی زنـدگی مفید است، به عبارت دیگر عقل جزئی مخصوص کارهاي جزئی زنـدگی است. عقلی که ابدیت را درست بفهمد عقل الهی اسـت کـه ظهـورش در شریعت الهی است.» می‌توان گفت اگر انسان شریعت الهی را برگزیند حتی همان عقل جزئی هم تحت تاثیر وجه حقانی و وحدانی واقع می‌شود کما اینکه در قرآن داریم به آفاق نظر کنید و منظور قواعد و نظم و حکمت حاکم بر همین عالم است و اگر انسان بخواهد به همین قواعد و روند عالم دیگر هم نظر کند، آن‌را در فضای عقل جزئی و کمی و غیر توحیدی و سکولار نمی بیند بلکه آن‌را هم ذیل تدبر در حکمت الهی و توفیق بیشتر در شریعت الهی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. یک موحد اگر در امور جزئی وارد شود، درک او جامع‌تر و همه‌جانبه‌تر است. ولی در هر حال آنچه انسان‌های غیر موحد به‌کار برده‌اند و مثلاً کامپیوتر را ساخته‌اند؛ در حیطه‌ی عقلی است که اصطلاحاً به آن عقل جزیی می‌گویند. موفق باشید

27140
متن پرسش
سلام اعیاد شعبانیه و سال نو بر شما و همه خوانندگان این متن مبارک استاد ببخشید یک تفسیری در فضای مجازی دست به دست میشه که میگن در قرآن به کرونا اشاره شده با دوستان داریم صحبت میکنیم راجع به این تفسیر . البته اسمش رو تطبیق بذاریم بهتره تا تفسیر...چون نویسنده این متن که خودشو هم معرفی نکرده بیشتر برای رسیدن به مقاصد خودش داره قرآن رو با جملات خودش تطبیق میده نظر شما چیه؟ با تشکر فراوان این تفسیر رو عینا براتون میارم تا بتونید بهتر قضاوت کنید و ایرادات موجود چه در لفظ و معنا و چه در سیاق و شان نزول رو بفرمایید متن اینه:
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخوی،کدام متن؟!!! موفق باشید

27003
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال جدید: اگر امکان دارد یک توضیح در باب فرا روایت و روایت بفرمایید و اینکه گفته می شود دوران فرا روایت تمام شده آیا دین اسلام و خود فرا روایت نیست؟ اگر بله پس اینگونه می توان گفت که در دوره ی کنونی روایت های مختلف از دین جایگاه دارد تا روایتهای غالب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید منظور لیوتار از آن جمله در رابطه با کلان‌روایت‌ها، مربوط به نظریه‌هایی است که افراد و متفکران داده‌اند، نه متون مقدسی که فراتاریخی می‌باشند و قصه‌ی سنن و نوامیس عالم را متذکر می‌شوند. موفق باشید

26903
متن پرسش
عرض سلام و ادب: در کتاب تمدن زایی شیعه در باب ابزارهایی متناسب عقل و ادب و قلب که در اندیشه اسلامی مورد توجه است، مطالبی فرمودید و یک فصل کتاب روی این مطلب تمرکز دارد. به نظرتان انقلاب اسلامی تا چه حد در این بحث یعنی طراحی نظام ها و ابزاری متناسب عقل و قلب توحیدی موفق بوده و توانسته پیش برود؟ آیا وجود شخصی مثل شهید شهریاری که از ظرفیت طبیعی و عظیم محیطش یعنی اورانیوم استفاده می برد و در راستای آن ابزار می سازد و در عین حال وقتی دست نوشته هایش را می بینیم از طریق همین ظرفیت هسته ای و معدنی، به حکمت و عظمت خلقت الهی اشاره می کند و خضوع و الفت باطنی بیشتری مقابل رب العالمین دارد و حس می کند در حال تغییر طبیعت برای ساخت ابزاری مثل بمب اتم برای ارضای نفس اماره و توهم خویش نیست بلکه غرق در آشنایی و تدبر در صُنع خداست، می تواند شاهد مثالی بر توفیق انقلاب اسلامی در ساخت ابزارهایی متناسب با روح توحیدی آن باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بشرِ این تاریخ، بشری است که روح رجوع به طبیعت، از تقدیرات اوست و اگر در مسیر توحید حرکت کند با الهاماتی روبه‌رو می‌شود که در تاریخ گذشته سابقه نداشته و انقلاب اسلامی همان مسیر توحیدی این تاریخ است و به همین جهت در آینده‌ای بسیار مهم حاضر خواهد شد با الهاماتِ خاص این تاریخ. موفق باشید    

26580
متن پرسش
سلام براستاد گرامی همیشه فکر میکردم که خداوند متقین را در تصمیم گیری ها کمک میکند تا تصمیم حق را اتخاذ کنند به استناد یجعل لکم فرقانا یا یجعل لکم نورا و امور را را به متقین آسان میکند یعنی خودش باکمک عقل وقلبش به انتخاب صحیح میرسد یا از طریق اسباب الهی مثلا از طریق یه شخص الهی به تصمیم درست میرسد یعنی فرض کنید تا ساعت مقرر باید تصمیم بگیردهرچه زمان میگذردبه زمان مقرر نزدیک میشود وباید جواب بدهد واعلام تصمیم کند حالا سوالم این است که متقی حتما به جوابش میرسد همانطور که گفتم یا نه ممکن است به جمع بندی نرسد ودرزمان مقرر به حجت نرسیده باشد؟ اگربگویید به جواب حتما میرسد که طبق قاعده قرآنی منطقی است اگر بگویید ممکن است نرسد خوب طرف چه کار کند باید یه جوابی بدهدچکارکند آیا استخاره چاره راه حل است ؟ اگر استخاره باشد که باز عده ای جواب دو پهلو میدهند و میگویند اولا اول استشاره بعد استخاره و در ضمن دربعضی امور استخاره نکنید خوب باز فرض میکنیم همه متفق القول میشوند که آره استخاره راه چاره هست دوباره شبه وارد میکنند که استخاره کار همه کس نیست درجواب میگوئیم نرم افزار هست که براساس تفسیرهای و ترجمه های معتبر قرآن بارعایت آنچه درمفاتیح آمده خودت میتوانی استخاره کنی میگویند نه استخاره عنایتی است که به بعضی داده میشود.حالا واقعا چیکار باید کرد؟باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقوی امری است تشکیکی و هر کس به اندازه‌ای که منور به تقوا است به بصیرت نایل می‌شود. به همین جهت اولیاء‌الهی به این معنا که امروزه استخاره معمول است، استخاره نمی‌کردند بلکه به معنای طلب خیر استخاره برای آن‌ها معنا داشت. موفق باشید

25615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: استاد، قصد بر این دارم که درباره مواجهه تمدنی با غرب بر اساس قرآن کریم تحقیق انجام بدم و این مبحث رو با توجه به آیات کلام الله علی الخصوص در سوره مائده، تبیین کنم. چقدر این مبحث رو به‌عنوان شرایط جنگ تمدنی که ما در آن هستیم و سبک زندگی ایرانی_اسلامی مورد هجمه سنگین هست و توسعه و مدرن شدن بدون در نظر گرفتن اصول و مبانی فرهنگی برنامه مد نظر بسیاری مسئولین نظام بوده و حتی رنگ و بوی زندگی شخصی شان هم همینطورست و مروج ارزش های مدرنیسم شده اند، چقدر موثر می دانید و چه توصیه کاربردی در این زمینه دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بزرگی است و بسیار زمان‌بر می‌باشد. غرب باید درست شناخته شود و معیارهای مواجهه‌ی تمدن اسلام با تمدن غرب معلوم شود. به هر حال کار خوبی است ولی نباید سطحی انجام بگیرد. بحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» به نظرم افقی را در مقابل شما بگشاید. موفق باشید

25228
متن پرسش
سلام: جنس این حزنی که منع شده و مانع سلوک است، با آن حزن که در مونس العشاق بحث شد تفاوت دارد، درست است؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حزنِ دوری از محبوب، صفای روحانی را به همراه دارد زیرا تلاش هرچه بیشتر است برای نفی خود. ولی حزنی که نوعی به اعتراض تقدیر الهی باشد، روح را خراب می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی