سلام استاد خدا قوت: استاد من نمیتونم منازل رو به همراه فصوص با همدیگه کار کنم. هر کدام رو که میگیرم مغزم درگیرش میشه از اون یکی غافل میشم. از طرفی عطش خواندن فصوص دارم از طرف دیگه نمیتونم در هر منزلی از منازل حاضر بشم و برم بعدی. وقتی فصوص میخونم تشنه ی منازل میشم وقتی منازل میخونم تشنه ی فصوص میشم از طرفی مشغله های زندگی هم کم کردم ولی باز سخت شده برام. مثلا در باب تهذیب ما باید حداقل یک ماه بمونیم ولی من دوست دارم روزی دو تا منزل طی کنم تا به فصوص برسم. دوست دارم زود هر دوتاش تمام بشه تا برگردم از اول کار کنم نمیدونم چکار کنم استاد چکار کنم؟ خدا خیرتان بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر شما «فصوص» را ادامه دهید إنشاءالله آماده میشوید تا با روحیه بهتری مباحث «منازلالسائرین» را دنبال کنید. موفق باشید
سلام: یک) آیا جهان کنونی قدیم زمانی است کار به اینکه ذاتا حادث است ندارم می خواهم بدانم آیا اگر ثانیه ها را به عقب دنبال کنیم به نقطه ای می رسیم که قبل از آن ثانیه ای در کار نباشد؟ دو) اگر بیگ بنگ را آغاز جهان بدانیم آنچنان که گویند اینگونه نبوده که به محض خلق جهان انسان آفریده شده باشد بلکه تا مدت ها که هیچ موجودی نبود بعد چند میلیارد سال قبل زمین پدید آمد و باز بر زمین موجودی نبود و تک سلولی ای پدید آمد و بعد تکامل رخ داد و چند صد هزار سال قبل بالاخره انسان هوشمند پدید آمد و شش هفت هزار سال پیش حضرت آدم. حال سوال من اینست که گفته می شود در هر زمانی انسان کامل با بدن عنصری باید باشد ولی شواهد علمی گویا نشان می دهد میلیاردها سال جهان بود و انسانی در کار نبود و اگر آن شواهد را قبول ندارید آیا قائلید انسان قدیم است (اگر جهان را قدیم می دانید) یا از بدو حدوث عالم، انسان نیز خلق شده است (اگر جهان حادث باشد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان با همین هویت دنیاییاش جلو برود، همچنان با زمان روبهروست. ۲. حضور انسان کامل در ابتدای خلقت زمین محقق شده و موضوع تکامل انواع چیزی نیست که بتوان با خلقت آدم تطبیق داد و همچنانکه علمای فسیلشناس میفرمایند تئوری تکامل انواع با انسان تطبیق ندارد. عرایضی در این مورد در جلسات اولیه شرح سوره سجده شده است. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در روایات مختلف شنیدهایم که گفتهاند امام حسین در کربلا و با چه کیفیتی به شهادت میرسند؟ یا ائمه و کسانی که در زمان حیات عمر سعد و شمر و... گفتهاند که اینان قاتلان پسران پیغمبرند و با چه کیفیتی. سوال بنده این است آیا این جبر نیست؟ اگر این حرفها صحتداشته باشد بیشتر شبیه یک نمایشنامه است که کارگردان میگویند تو نقش مثبتی و تو منفی و در این جا لعن و نفرین و گریه و ... همگی زیر سوال میرود. آیا علم خدا نافی اختیار آدمی نیست؟ من بسیار تحقیق کرده. ممنونم اگر ساده و با ذکر مثال این حقیر رو روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت بحث در علم خدا و جبرینبودنِ حادثهها را میتوانید به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1 در ضمن مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «حماسه حسینی» بابی را جهت دفع این شبهه گشودهاند. خوب است که به آن کتاب شریف رجوع شود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی! پس از شنیدن سخنان شما در رابطه با تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) سوالاتی برای من مطرح شد: ۱. فرق غیب الغیوب، حق، الله چیست ؟ ۲. خدایی که ما پرستش می کنیم کدام است؟ غیب الغیوب، حق یا الله ۳. عین الوجود کدام است ؟ غیب الغیوب، حق یا الله ؟۴. من حیرانم که خدایی که من پرستش می کنم کدام است؟ (غیب الغیوب، حق، الله) دچار چندگانگی شده ام. لازم به ذکر است که من از شرح حمد امام خمینی که در سایت است گوش داده ام. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که باید در ابتدای امر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آنها بهخوبی دنبال کرده باشید و اگر چنین نیست، تلاش بفرمایید آن مطالب دنبال شود تا معلوم گردد حضور حضرت حق در عالَم، در مقام احدی، همان غیبالغیوب است و در مقام حضرت الله، که جامع جمیع اسمای الهی است، ما با نظر به ربوبیت او، او را پرستش میکنیم و در همین رابطه حضرت حق در قرآن به رسول خود فرمود که بگویند: «إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ» همانا حضرت الله پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را عبادت کنید که صراط مستقیم همین است و بس. و البته در همه این موارد چه در مقام احدی و چه در مقام واحدی، او یعنی حضرت حق در صحنه است. موفق باشید
سلام: گویا جایی خواندم کرونا برای از بین بردن حس خداجویی ساخته شده است بنده چون بعد از ابتلا به کرونا از حیث مذهبی تضعیف شدم الان به این می اندیشم که نکند این مطلب صحیح باشد و اگر همین طور باشد در ادامه چه کنم که باز به دین متمایل شوم و اگر دیگر امکان متدین شدن برایم فراهم نباشد تکلیفم در آخرت چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهدی در میان است حاکی از آنکه آن ویروس لعنتی بیتأثیر برعواطف نیست! إنشاءالله با رجوع ممتد به معارف الهی از این مشکل عبور میشود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: از آنجایی که در راستای رسیدن سینمای انقلاب نحوه ی شروعِ فرم روایت بسیار اهمیت دارد، نگاهی تلاش گرانه جهت روشنایی را خدمتتان میفرستم لطفا راهنمایی بفرمایید. لحظات ابتدایی فیلم تولدی است برای یک روایت، اما اینکه برای نحوه ی ورود به روایت داستانی و سینمایی با زبان فطرت، آیا می شود از هر جایی داستان و تصویر را شروع کرد؟ مورد سوال است. از نظر فیزیولوژیک، هورمون های مربوط به ادراک هر احساسی در عرض چند ثانیه در بدن پخش می شوند و تا چندین ساعت در بدن باقی میمانند، در نتیجه ادراک مخاطب از فیلم، تحت تاثیر احساس اولیه می باشد. و در احساسات شدید ترس و وحشت و عصبانیت و... ادراکات منطقی مختل می شود. احترام به ادراک و شخصیت مخاطب احترام گذاشته نمی شود. در روایتی از پیامبر آمده است: همین بدی برای انسان بس كه برادر مسلمان خود را بترساند. پیامبر فرموده اند من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن، هر کس میخواهد وارد شهر من شود باید از در اصلی " باب الله" وارد شود. و یا در روایتی داریم هر کس از در اصلی وارد نشود، دزد است. برای ورود به ساحت فطرت در اصلی کدام است؟ در مورد سینما این مسأله مهم است و در سینما کودکان که خود به فطرت نزدیکترند مهمتر هم میشود وقتی می بینیم انیمیشن های سینمایی مثل شاهزاده ایی از روم (داستان مادر امام زمان) و فیلشاه (معجزه سال تولد پیامبر) از دنیای حیوانات آغاز می شود. و فیلم بچه های آسمان از مسئولیت پذیری علی شروع می شود. زیرا احساسی که مخاطب در لحظات ابتدایی فیلم تجربه میکند، ادراک او را از کل فیلم تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین در مورد فضای معماری اگر از در اصلی وارد شویم فضا با احترام، و هندسه ی فضا خوانا است و اگر از درهای فرعی وارد شویم فضا ناخوانا میشود و حریم فضا شکسته میشود. همانگونه که برای حفظ حرمت مسجد، ورودی های خاصی را طراحی میکنند. در طراحی ورودی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله این مسأله به اوج خودش میرسد و احساس وجودی فضای مقدس مسجد را چند برابر میکند. نقشه ی رفتاری در این مساجد بدین صورت است که بعد از ورود، با حرکت در راهروها تغییر جهت میدهیم، به طوری رو به قبله وارد فضای مسجد شویم. و در فضای مسجد عبودیت است. آیا نقشه های رفتاری فضای مسجد و تغییر جهت به سمت قبله و عبودیت هم میتواند تناظری برای فضای داستان باشد. روایت مؤدبانه شأنی از حقیقت را برای مخاطب آشکار میکند و خبر از سلسله مراتب وجودی در داستان میدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ورود از درِ اصلی در سینما نیز همان افقی میباشد که در ابتدای هر فیلمی باید مقابل تماشاگر گشوده شود و آن این است که ما بدانیم چه انسانی را باید مخاطب خود قرار دهیم و ورود از درِ اصلی به نظر میآید مخاطب قراردادنِ انسانیت انسانها است و محبّتی که باید بین آنها در میان باشد تا انسان آخرالزمانی در چنین فضایی به ظهور آید. فضایی که میفرماید گرگ و میش در یک آخور غذا میخورند. موفق باشید.
با سلام: استاد عزیز پارادوکسی برایم پیش آمده ممنون میشم کمکم کنید. مگر قاعده اصلی این نیست که شریعت منطبق بر تکوین است. پس چرا در حضرت یعقوب آنچنان که در فیام یوسف پیامبر هم نشان داد همزمان با دو خواهر ازداج کرده بودند؟ اشاره به آیه ۲۳ سوره نسا هم استدلال گفتارم هست. مگر نه این که حلال خدا و حرام او از ازل تا ابد تغییر نمی کنند. این دو را چگونه جمع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته علامه طباطبایی، شریعت در ادوارِ مختلف متفاوت میشود به اعتبار شرایط ظهور آن حقیقت تکوینی. و در همین رابطه ایشان معتقدند فرزندان حضرت آدم با خواهران خود ازدواج کردند. موضوع تفاوت ظهور حقیقت تکوینی در شرایط مختلف مثل آنکه آب در جایی که زمینه نمک در میان است، با شوری ظهور میکند و در جایی که زمینه شکر در میان است با شیرینی ظهور میکند. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار و گرانقدر: استاد عزیز خوشحال میشم نظرتون رو در مورد مقاله زیر بفرمایید چون احساس میکنم پایه و اساس تفکر خیلی از جوانان و روشنفکران ما در این مقاله مشخص شده و من مایل بودم علاوه بر اینکه اعتقادات خودم را از انحراف حفظ کنم موضع و استدلال صحیحی دربرابر چنین جریانی داشته باشم خیلی ممنون و متشکرم. رضا بابایی - اخلاق سنت و سنت اخلاق: خطای بزرگ سخنگویان سنت در عصر جدید این است که میخواهند با ابزار سنتی انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاقمدار کنند، بدون اینکه خاستگاههای دروغ و ریا و حقکشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. پیشرفت صنعت و مهارت انسان در ابزارسازی، تنها علت ورشکستی سنت نیست. علتهای دیگری نیز دارد؛ همچون ناتوانی سنت در پاسداری از اخلاق در جامعۀ شهری. اخلاق در دوران سنت بهشدت متکی بر وعظ و اندرز بود و این روش با جهان ذهنی و زیستجهان انسان آن دوران، سازگاری داشت. باشندگان در جهان سنت، برای زیست اخلاقی به چیزی بیش از یادآوری فضیلت راستگویی یا ثواب درستکاری و... نیاز نداشتند؛ اما گسترش زندگی شهری و شتاب فزایندۀ رویدادها انسان شهری را وارد چرخهای از الزامات فردی و اجتماعی کرد که فضیلت و رذیلت، معانی اجتماعیتری یافتند. مثلا در کتابهای اخلاقی پیشین (مانند کیمیای سعادت غزالی) سخنی از حفظ محیط زیست یا حرمت حریم خصوصی نیست؛ مگر بسیار ضمنی و گذرا. چون زندگی اخلاقی انسان در جامعۀ سنتی، پیوندی استوار و شبانهروزی با زندگی اجتماعی او نداشت تا حفظ محیط زیست و مانند آن اهمیت امروزین را بیابد. @sokhanranihaa در جامعۀ سنتی، ریا نقص روحی بود؛ اما در جامعۀ شهری ریا نقض قوانین جمعی و اختلال در چرخۀ زیست اجتماعی است؛ زیرا ریاکاران جای شایستگان را میگیرند، و کوچکترین جابهجایی ناروا در مناصب شهری، سلسلهای از رویدادهای تلخ مادی و جانی را در پی دارد. اگر در جهان سنت، زورگویی زبردستان و ریای زیردستان تنها راه رسیدن به قدرت و ثروت بود، اکنون راههای دیگری نیز برای تصدی مناصب اجتماعی اختراع شده است؛ مانند دموکراسی و انتخابات و امکانات بیشمار برای پیشرفتهای علمی و شغلی که در دوران سنت نبود. زندگی شهری به قدری پیچیده و مخاطرهآمیز و آسیبپذیر است که شهروند نمیتواند زندگی خود را به امید تأثیر موعظه بر افراد جامعه استوار کند. او به عاملهای زودبازده و قاطعتر نیازمند است که مهمترین آنها قانون و پیمانهای اجتماعی است. بدین رو بسیاری از کارکردهای اجتماعی اخلاق در جهان سنت، به قانون شهر واگذار شد و احترام به قانون در کنار اهتمام به اخلاق نشست. از سوی دیگر، قانونِ چارهساز، زمینهها و ذهنیتها و عادتهایی را میطلبد که در سنت مفقود است. ورود قانون به حیات اجتماعی انسانها از راههایی ممکن است که در سنت تعریف نشدهاند و انسان سنتی آنها را نمیشناسد. تغییرات ساختاری اجتماع و نیاز بیشتر انسانها به یکدیگر، جامعه را بیش از موعظه، به قانون محتاج کرده است؛ اما قانون در سنت، دخالت در کار خدا و شریعت بود (ر.ک: لوایح شیخ فضل الله نوری در زمان تحصنش در حرم شاهعبدالعظیم و استدلالهای مخالفان مشروطه). سنت میکوشد دروغگو را اصلاح کند، آن هم از راه پند و نصیحت و ترساندن او از کیفرهای اخروی. اما شهروند نمیتواند منتظر اصلاح دیگران بنشیند. پس جامعۀ شهری، «دروغگو» را رها میکند و به سراغ لانۀ «دروغ» میرود. نخست دروغ را که پیشتر رذیلت فردی بود، اختلال در زیست شهری و معضل اجتماعی معرفی میکند؛ معضلی که حیات اجتماعی را به خطر میاندازد، زیرا قانون را نقض میکند. اگر در سنت، دروغگو دشمن خدا بود، اکنون دروغگو دشمن قانون است. دشمنی با خدا در نظر انسان جدید، چنان ذهنی و انتزاعی است که نمیتواند او را به کاری وادارد یا از کاری بازدارد. اما دشمنی قانون با انسان دروغگو عینیتر است. همچنین قانون میکوشد که نیاز انسان را به دروغ به نقطۀ صفر برساند و دلیلی برای آن باقی نگذارد. از فردیتها نیز چنان حراست میکند که ریا راهی فرعی و خاکی محسوب شود؛ نه راه اصلی برای رسیدن به موقعیتها و آرزوها. خطای بزرگ سخنگویان سنت (مانند روحانیان) در عصر جدید این است که میخواهند با ابزار سنتی (منبر و سخنرانی) انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاقمدار کنند، بدون اینکه خاستگاههای دروغ و ریا و حقکشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. انگیزههای آنان نیز برای اخلاقیسازی جامعه بیشتر با ساختار جامعه در عصر سنت تناسب دارد؛ نه با جامعهای که بزرگترین فضیلت در آن آزادی است، نه فرمانبری از نمایندگان خدا بر روی زمین. اگر اخلاق سنت هنوز کارایی دارد و اگر سنت اخلاق دیگرگون نشده است، چرا با این همه منبر وعظ و اخلاق در هر کوی و برزن، ما همچنان در شمار بیاخلاقترین مردمان جهانیم؟ به قول آخوندزاده: «اگر ملت با پند و اندرز اصلاح میشد، گلستان سعدی بهتنهایی میتوانست جامعۀ ایرانی را اخلاقیترین جامعۀ جهان کند.» (فریدون آدمیت، اندیشههای فتحعلی آخوندزاده، ص۴۳) . 🆔 @sokhanranihaa 🆑کانال سخنرانی ها 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنران محترم به نکته خوبی اشاره میکنند. آری! اخلاقی که در سنت مطرح است، اخلاق فردی است. در حالیکه انسان جدید هویت خود را شهروند میداند و لازمه حفظ شهروندی رعایت قانون است و رعایت قانون، امری است اخلاقی ولی ناخودآگاه این اخلاق، اخلاقی سکولار میباشد و در عمل وجه قدسی انسان مورد غفلت قرار میگیرد مگر آنکه جامعه، هویت قدسی و دینی داشته باشد تا انسان در عین رعایت اخلاق اجتماعی وجه معنوی خود را نیز جواب بدهد. به همین جهت در تاریخ جدید باید بر جامعه دینی تأکید کرد تا به یک معنا کمّیتها در دلِ کیفیتها خود را نشان دهند. اخیراً در جلسه چهل و ششم «در_راستای_بنیان_های_حکمت_حضور_در_جهانی_بین_دو_جهان»
Fhttps://eitaa.com/khanehtolab/310
در این مورد نکاتی عرض شده است. فکر میکنم میتواند راهگشایی در رابطه با «تفکر» باشد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: جناب استاد هر چه جستجو کردم توی سایت نتونستم نظرتون رو در مورد مخاطب سلام نماز پیدا کنم. لطفا یا رجوع دهید به مطلب مشخصی یا نظرتان رو بفرمایید. تشکر میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بحث مستقلی در این مورد نداشتهام مگر نکاتی که در شرح کتاب «آداب الصلواة» از حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» پیش آمده باشد. به سخن جناب ابن عربی در این مورد فکر کنید که میفرماید از آنجایی که «الصَّلاةُ قُربانُ كُلِّ تَقِيٍ» نماز محل و جایگاه قرب الهی برای هر اهل تقوایی است؛ و پس از ملاقات خدا، نمازگزار برمیگردد به سوی خلق، در اولین مرحله رجوع با رسول خدا «صلواتاللهعلیهو آله» روبرو میشود و بر آن حضرت سلام میکند و سپس به جمع صالحین که خود او نیز به عنوان نمازگزار در زمره آنان است، سلام میکند و در آخر، همه بشریت را مدّ نظر قرار میدهد و بر آنها سلام میکند به عنوان انسانی که با انس با خدا نسبتش با همه انسانها نسبت سلامت و امنیت و رفاقت شده است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد من دیگه نمیخوام هیچ دعا یا تعقیباتی بخونم غیر از دعای ندبه، چون متوجه شدم که غیر از خدا و معصومین دیگرانی هستن که این دعا ها رو میشنون و قدرت فهم اونها رو دارن در مورد سوره ها ی قرآن هم همینطوره، اینطوری دیگه خالصانه نیست انگار برای بقیه حرف میزنی نه خدا، نیتم رو هم تغییر میدم اما فایده نداره، من دیگه از دعا کردن لذت نمی برم، این نحوه زندگی بی معناست. یعنی چه که همه بدونن تو مغزت چیه! اینطوری حق میدم که چرا افراد جامعه به این وضع افتادن چون نتیجه این وضع چیزی جز رسیدن به شرک نیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ندبه خیلی دعای خوبی است. ولی مگر میشود برای اُنس با حضرت محبوب از دعای کمیل و یا مناجاتهای «خمسه عشر» غافل شد و یا از دعای «صباح» که امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به آن نوع فوقالعاده ثنای حق را میگویند! موفق باشید
سلام استاد روزتون بخیر: در مورد شناخت عالم سوالی داشتم. آیا عالم محدود است یا بی نهایت است؟ چه عالمی که با عقل درک می شود و چه عالمی که با خیال و یا با قلب درک میشود میتوانم درک کنم که از این جهت که ذهن یا تفکر ذهنی نمی تواند درک قلبی داشته باشد محدود است اما میخواهم بدانم در فضای خودش انتهایی دارد و یا بی نهایت میتواند پیش برود آیا عالم ماده بی نهایت است یا محدود است آیا سلوک در طول و در عرض عالم محدود است و انتهایی دارد و یا تا بی نهایت ادامه دارد؟ این ها سوالات من هستن ممنون میشم پاسخ بدین ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ماده در ذات خود محدود است. ولی این بدان معنا نیست که مثلاً اگر ما در عالم ماده حرکت کنیم به جایی برسیم که آنجا دیگر ماده نباشد. زیرا تا ما با ابعاد مادی خود جلو برویم، همواره با ماده روبهرو هستیم. منتها ماده در ذات خود کثرتبردار است بدین معنا که مثلاً کره زمین تمام میشود، ولی ما باز با گازهای موجود در خلأ روبرو هستیم، برعکسِ عالم مجردات که نامحدود است بدین معنا که مثل زمین کثرتبردار نیست. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: چندی است پیرامون راه اندازی مدرسه ای تحت عنوان مدرسه تراز که در برگیرنده تمامی ابعاد مورد نیاز برای یک انسان در قالب دانش آموز باشد. نیازمند معرفی منابع اعم از کتاب و مقالات مورد تایید هستم که حجیت شرعی داشته باشم و در مسیر بتوانم محکم و ثابت قدم پیش بروم. توصیه شما رجوع به چه منابعی است؟ ضمنا نظر شخص شما را نسبت به کتاب تئوری انتخاب دکتر ویلیام گلسر میخواستم جویا بشم که محتوای ارائه شده از نظر شما مورد تایید است؟ ممنونم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منبع اصلی در این مورد قرآن است که با رجوع به تفسیر «المیزان» جواب خود را مییابید و حقیقتاً در موضوعی که بنا دارید وارد شوید، باید کاملاً با مطالب تفسیر المیزان آشنا باشید. ۲. در جریان کتاب مذکور نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن سؤال به شماره ۳۱۶۵۰ جواب داده شد. در این مورد خوب است به جلد ۷ و ۸ و ۹ اسفار رجوع فرمایید زیرا بحث آن مفصلتر از آن است که با یک کلمه و یک جمله روشن شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! شریعت الهی و سیره انبیاء متذکر حقیقت جان انسان میشوند تا انسانها بتوانند در مسیر خودشناسی از فرامین الهی که فطرتشان متذکر آن است، پیروی کنند. ۲. غم انسانها را چه از نظر نیازهای مادی و نیازهای روحانی و معنوی، خوردن، همان راهی است که انبیای الهی در مقابل ما گذاردهاند. ۳. به یک معنا شیطان و شیاطین حجابهای رجوع به حضرت حق هستند و به معنایی دیگر مظهر اسم جلال حقاند تا ناآزمودگان را راهی به آن درگاه نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرضی که میفرمایید با توهّم همراه است زیرا هر انسان در هر حال یا این یا آن نیست بلکه جمع آن دو است تا امکان ترجیح یکی برای دیگری برایش باشد هرچند ممکن است یکی از آن ابعاد، شدت بیشتری داشته باشد ولی دست بسته نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً نمیتوان روشن کرد که قضیه از چه قرار بوده. همینطور که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شد هرگاه قوه واهمه غلبه کند، ممکن است که این موارد به ظهور برسد. بهترین راه، تقویت جسم از یک طرف، و تقویت روح است با تعمق و تدبّر در آیات و روایات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! قوه شنوایی یکی از قوای نفس است و در عضوی به نام گوش، نفس ناطقه در هویت شنواییاش ظهور میکند و به همین جهت میگویید من شنیدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی خوبی را متذکر میشوید. واقعاً همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بخواهیم و نخواهیم این کار باید بشود. و اتفاقاً در جریان لایحهی بودجه برای اولین بار بحث جرمانگاری را مطرح کردند، به همین معنایی که اگر بر اساس مصوبهی مجلس عمل نشد، جرم حساب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک مقام است که به اعتبار محل تجلی، چهار گونه ظهور دارد. اگر محل تجلی، قبول علم بود، حضرت جبرائیلاند که ظهور میکنند و اگر محل قبض بود، حضرت عزرائیلاند که ظهور میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این سنت فکر نمیکنید که «دوست دارد یار، این آشفتگی». ولی نتیجهی نهایی هرچه پیش آید به ضرر شما نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. ما در حدّ توان خود متوجهی واقعیات امور میشویم. مگر آنکه با چشم خداوند عالَم را بنگریم که این در شأن انسان کامل است. به همین جهت به ما فرمودهاند با نگاه اولیای الهی عالم را بنگریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیلتان اینطور جواب داده شد:
۲۸۰۵۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نباید به آن خودکشی فکر کرد. با همان ردّ مظالم و عباداتی که به نیّت ایشان خوانده میشود، به ایشان کمک کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است به شرطی که در تعریفی که از مدرنیته میشود متوجهی روح تجاوز آن فرهنگ به عالم و آدم مدّ نظر باشد. و این غیر از روحی است که به عنوان عقل تکنیکی در غرب طلوع کرد ولی غرب نتوانست آنطور که شایسته است از آن استفاده کند و بحمداللّه جریان شرکتهای دانشبنیان در بستر انقلاب اسلامی متذکر آن هستند که آن عقل تکنیکی را ادامه دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه امکان استفاده هست با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کنند. موفق باشید
