باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل، قربِ الهی است و نیّت اصلی در هر حال باید قرب الهی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد انگیزهی دیگری جز رضایت حضرت حق در میان نباشد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: من چند سالیست درسهای شما را کار میکنم، اما مدتهاست حس پوچی دارم، حس میکنم از عمرم استفاده نکردم، نه میتوانم دنیا داشته باشم نه عقبا، حوصله ام هم کم است، حضور قلب در نماز ندارم، مصداق همان ویل للمصلینم، از جوانی خیلی اهل مستحبات نبودم، حالا هم حوصله ام کم است، کلی نماز و روزه هم به گردن دارم، کلا احساس درماندگی و ناامیدی میکنم، به نظرتون چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مجهز شدنِ هرچه بیشتر نسبت به معارفی که حضرت علی «علیهالسلام» با امام حسن «علیهالسلام» در میان گذاشتهاند که در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» میتوانید دنبال بفرمایید و با توجه به شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» میتوانید مدّ نظر قرار دهید؛ امید است به آن حضوری که به دنبال آن هستید دست یابید. موفق باشید
بعد از ظهر ۲۹ شهریور سال ۱۴۰۱ دختری ایستاده بر روی سطل زباله، روسری خود را به آتش کشید. شب هنگام راه خانهاش را کج کرد و سر از ساختمان نیمهکاره ای درآورد. در بلند ترین نقطهی ساختمان، سیگارش را آتش زد و پرید. میدانید وصیتنامهی یک جملهایش چه بود؟ «تقصیر هیچ کس نبود.» شما برایِ من، استاد طاهرزادهی جلسات و نویسندهی کتابها نیستید. شما معلمِ بزرگترهایم در آن روستایِ دورافتادهای هستید که افتخارشان شاگردی شماست. راستش من هم معلمم. در کنار من هم معلمانی از آشنایان و دوستانِ شما هستند که به نوجوانانی معرفت النفس درس میدهند. شاگردانم به مباحث گوش میدهند یا حتی اغلب جانشان گوش دادن نمیکشد. بعد از کلاس و در خلوت برایم از راههایی که برایِ خودکشی به نظرشان میرسد میگویند. بپرم؟ برم زیر ماشین؟ قرص بخورم؟ و شاید هیچ کدام به ذهنشان هم نرسد که سوالِ زندگیِ نداشتهاشان را سرِ معلم و مؤلف مباحث معرفت و النفس فریاد بزنند. شاید به ذهنشان هم نرسد که یقهی کسی را بگیرند و بپرسند و بخواهند. لابد جز یقهی خدا دستشان به جایی نمیرسد. استاد طاهرزاده راستش این نسلِ مظلوم، اصلا حواسشان نیست که مهرِ پوچی خوردهاند و معلمی از یک نسل قبل برایشان خط و مرز کشیده و شاید اگر یک نفر سوالی پرسیده، حساب کار را به خودش حواله دادند تا برود و خودش را جراحی کند (ریز ریز کند) تا بلکه بداند کجا را اشتباه انتخاب کرده که زندگی ندارد! این نسل آنقدر مظلوم هست که اگر فقط یک جمله بخواهد بگوید، بارِ روی دوش عالم را بر سرِ خودش آوار میکند. «تقصیر هیچ کس نبود.» واقعا تقصیر ما نبود؟ واقعا به جز دفن کردن احوالاتِشان زیر لفظ پوچی و نیستانگاری و ... نمیتوانستیم دستی برایِ آشنایی به سمتِشان دراز کنیم؟ شنوایِشان شویم؟ مگر آنها فرزندان و جگرگوشههای این انقلاب نیستند؟!! (نبودند؟!!)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر از یک طرف «تقصیر هیچکس نبود»، از طرف دیگر تقصیر بسیاری بود که این نسل را که نسل آخرالزمانی است، درک نکردند. و اگر جهان غرب با این انسانها چنین کرد که بگویند «تقصیر هیچکس نبود»؛ زیرا نمیدانند «چهکسی میتوانند باشند» که حالا آن کسی که باید باشند، نشدند! ما نیز با این انسانها طوری سخن نگفتیم که در آزادی و انتخابشان، خود را بیابند. و این نکته مهمی است. شاید نکاتی در جلسات «تقابل آزادی و حجاب! چرا؟» و مطالبی مطرح شده باشد که حکایت بیتقصیریِ این نسل به حساب آید. موفق باشید
با سلام: راهکار عملی استاد برای باز شدن قفل قلب انسان و باز گشت به حالت قبلی آن چیست؟ راهکار عملی باشد چون احساس خوشایند که در قلب می کردم را ندارم و حس یک نوع گرفتگی در قلب را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا بازگشت به گشودگیِ قبلی؟ امیدوار باشید اگر قبضی سراغ قلب آمد، مقدمه ای است برای بسطی بس افزون تر. به همین جهت جناب مولوی میفرمایند:
ای بردار عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار
باید در هر قبضی به خود آییم که چگونه خود را در معارف و اخلاق و احکام بپرورانیم تا بسطی و بهاری بس روشن تر سراغ انسان آید و سنت توحید، چنین است که همواره باید با رفع حجابها به سوی او و باز نیز به سوی او رفت. برگشتِ به قبل نداریم. حضور در بسطی و بهاری بیشتر در پیش است. و راز استغفار همیشه در این رابطه است. موفق باشید
سلام علیکم خسته نباشید. میخواستم نظر شما رو در مورد کار کردن طلاب بدونم . ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طوری باشد که شخصیت علمی آنها و تعمقی که باید در علوم مربوطه داشته باشند، ضربه نخورد. زیرا بالاخره زندگی طلبگی همواره با سادگی و کمخرجی همراه بوده است. موفق باشید
سلام و ادب: دو مسئله داشتم: اول: بنده حدودا از بدو تولد با حضور ماهواره در منزل بزرگ شدم و یکسری تاثیرات منفی ازش گرفتم تا الآن که سعی در مبارزه با این روحیات دارم، متاسفانه این روحیات در ارتباط با دوستانم هم تاثیر گذاشته و اذیتم کرده و به قولی احساس شهوت حقیر بالاست، از طرف دیگر اقارب نامحرم مسائل حجب و حیا را رعایت نمیکنند و با وجود تذکرات با بیاعتنایی از کنار مسئله میگذرند. این وسط حقیر هستم و محیط آلوده و ذهن آلوده که حقیقتا مستاصل شدم نمیدونم چطور با خودم، با محیط مبارزه کنم. ثانی: خانواده با عقاید احساسی و خرافی، بنده را بزرگ و تا الآن هم سر عقاید قبل خود پابرجا هستند، کنون که سن گذشت و به حدی رسیدیم که الحمدلله تا حدی تفکر داریم، وقتی مخالفتی سر عقیده یا سنتی میکنیم که از سر احساسات و بدون محکمات هست با واکنش تند مواجه میشیم، البته بعد نتیجه منفی عمل از سر احساسات خود را میبینند و چندمدتی پشیمانی هست اما بعد گذشت مدتی کماکان سر همون مسائل خود برمیگردند. خواستم ببینم نحوه تعامل با چنین روحیاتی چگونه هست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقاومت در مقابل میلهای حرام در جای خود موجب شوق بیشتر در عبادات میگردد. ۲. با مدارا در این موارد باید وارد شوید تا آرامآرام زبان همدیگر را بفهمید. موفق باشید
سلام استاد گرامی: وقتتون بخیر. از خدای متعال میخام که بتونم منظورم را برسونم و پاسخم را بگیرم. ان شاء الله. استاد وقتی با اکثر کتابهایی که در مورد دین در حوزه و دانشگاه تالیف و تدریس میشود روبرو میشوم یا با اساتید حوزه و دانشگاه که اتفاقا انسانهای خوب و بسیار فعالی در امر پژوهش و تالیف هستند برخورد کرده و صحبت میکنم ضمن احساس شور و اشتیاق به امر پژوهش و تحقیق در عرصه دین بعد از کمی فاصله زمانی و دور شدن از فضایی که آنها داشتند نوعی دوگانگی بین حال و هوای آن عزیزان و آثار برخی از علما مخصوصا آثار و رویکرد شما و حتی حال و هوای حضرت آقای خامنه ای احساس میکنم. خودم حال و هوای دسته دوم را ترجیح میدم و باهاش زندگی میکنم. آیا واقعا دوگانگی هست بین این رویکرد به اصطلاح کلامی به دین و پرداختن به ابعاد مختلف و تعاریف و... و رویکرد وجودی، فطری یا هر نام دیگری که مناسب حال و هوای امثال شمای عزیز است؟ با رویکرد شما ظاهرا در عرصه علم نظری و دانشگاهی نمیتوان وارد شد. یه حالت کلافگی دارم انگار جامعه علمی ما به رویکرد و حال و هوای شما نیاز شدید دارد ولی مجالی برای ورود این حالت را در خود مهیا نکرده است و امثال بنده در عین اینکه ناخودآگاه از این فضاهای علمی و پیشرفت در آن و تالیف کتابها با استانداردهای حوزوی و دانشگاهی فاصله میگیریم (چون احساس میکنم حقیقت را حبس میکنن) گاهی حس میکنم باید بتوان در قالب این روشها آن روحیه را به صحنه آورد، ولی انگار نمیشود. نمیدانم وظیفه ام چیست؟ ورود به این عرصه ها یا ماندن در فضای آرامش بخش و با خود به سر بردن ممنون از توجه و راهنمایی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به خوبی کتابهای اصیل معرفتیِ خود را که میراث متفکران گذشته ما است مطالعه نمود ولی در تاریخی که با حضرت امام شروع شد، حاضر گشت با توجه به اینکه در مسیر تاریخی ما، بین ما و سنتهایی که در آن قرار داشتیم، نسبت به امروزمان گسستهایی پیش آمده و این منجر شده تا گذشته ما از جهاتی برای ما نامعلوم شود، نیاز داریم با خودآگاهی به این امر، سنتهای قبلی را برای خود قابل فهم کنیم و این نوع ورود به سنتهای گذشته را که با خودآگاهیِ مخصوص همراه است، حرکتی هرمنوتیکی میگویند که در آن نظر به تاریخ فهمها است در بستر تاریخی خودشان و کوششی است برای فهم چیزی که درون نویسنده متن میگذشته و انسان در نگاه هرمنوتیکی با نوعی آشکارشدنِ معنا روبهرو میشود که ماورای مفاهیمی است که از ظاهر متن فهم میشود، از آن جهت که بالاخره فهمها تاریخمنداند و باید با آن متن در تاریخی که در آن قرار داشته و به ظهور آمده، ارتباط برقرار کرد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و تسلیت: صوتهای چگونگی به فعلیت رساندن باور دینی رو گوش میدادم. فرمودید حضرت موسی آنقدر به خدا اعتماد داشتن که وقتی به ایشان فرمودند عصایی که اژدها شده را بگیر و ایشان هم ترسیده بودن اما گرفتن و این نکته بسیار ظریفی است آیا بر همین منوال میشه بگیم حضرت موسی که درخواست کرد برادرش هارون او را همراهی کند و فکر میکرد او از پس این کار برمیاید انگار یه جورایی تدبیر کرد که بعد اتفاقا همون برادرش در قوم که ماند بدون موسی علیه السلام نتوانست از انحراف قوم به گوساله پرستی مانع شود یعنی شاید مثل اعتمادی که در موضوع اژدها و عصا فرمودید، کرد در موضوع درخواست همراه نکرد؟ سوال دومم هم این است که حضرت موسی قبل کوه طور، غیر از چند سالی که نزد حضرت شعیب بود بقیه عمرش را در خانه فرعون مشرک گذرانده چگونه چنین میشود که این عکس العمل را نسبت به عصا و اژدها از خود نشان میدهد این همه توکل چگونه در او شکل گرفته؟ ممنون از شما ان شاءلله مورد عنایت خاص حضرت ولیعصرعج باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نبوت حضرت موسی «علیهالسلام» و روحانیت درونیِ آن حضرت فکر کنید که موجب میشد در هر حرکتی که آن پیامبر الهی انجام میدادند، همان چیزی که در نهایت مدّ نظرشان بود؛ واقع شود. و در مورد حضرت هارون «علیهالسلام» متوجه تدبیر آن حضرت شدند و به همین جهت برای خود و ایشان دعا کردند. موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: تفاوت ساحت وجود در دیدگاهی که جناب مارتین هایدگر متذکر آن میشوند با آنچه صدرای جان بشر، صدرالمتالهین متذکر آن میگردند در چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین از «وجود» شروع میکند و حقیقت «وجود» را در مظاهرِ آن دنبال مینماید. و جناب هایدگر در دازاین یا انسان به معنای خاصِ آن، به «وجود» نظر دارد و اساساً سراغ «وجود» به معنای مطلق آن نمیرود و بلکه «وجود» را در نسبت انسان با سایر مخلوقات دنبال میکند. که البته هر دو نگاه به «وجود»، لازم است و حکایت از دو وجه از وجوه فلسفیِ انسان دارد. موفق باشید
با سلام: همسری دارم مومنه مقید به انجام واجبات. متاسفانه مدتی است خود را مشغول بازی در موبایل خود کرده است. هرآنچه صحبت کردم که به خودت و زندگی ات ظلم میکنی و این کار اثرات مخربی بر ذهن تان میگذارد گوش نمیدند و میگند مدیریت میکنم تا بزارم کنار، ولی متاسفانه بدتر شد. به نحوی که الان روزی 6 ساعت برای بازی وقت میگذارد و از من هم پنهان میکنند البته بازی به نحوی است که بعدا میشود فهمید که چند بازی و چه مدت بازی کرده اند الان دچار مشکل ذهنی نیز شده اند و در تخیلات خود نیز بازی میکنند. الان دیگه کار به دعواهای زیاد کشیده شده الان چند روزی است که گوشی را گرفته ام ولی همش دعوا داریم آیا من باید به هر نحوی ایشان را از این بازی نهی کنم یا تذکر کافی بوده و زیاد فکرم را درگیرش نکنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد در این زمانه چندان به ایشان سختگیری کنید. بهترین راه، همراهی و مدارا با ایشان است تا خودشان به جهت همان تدیّنشان إنشاءالله متوجه افراط شان خواهند شد و به بهترین نحو از این ابزار استفاده خواهند کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن سؤال به شماره ۳۱۶۵۰ جواب داده شد. در این مورد خوب است به جلد ۷ و ۸ و ۹ اسفار رجوع فرمایید زیرا بحث آن مفصلتر از آن است که با یک کلمه و یک جمله روشن شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این موارد، مواردی نیست که امثال بنده بتوانم در آنها ورود کنم و نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری که جای خود دارند. باید به افرادی مثل آقای رئیسی اعتماد کرد و با برجسته کردن ضعفها، عملاً عزم و ارادهای که ایشان و دولت ایشان جهت عبور از تنگناهای موجود در پیش گرفتهاند، نادیده گرفته میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله بررسی و مشکل رفع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چگونه این دو حادثه را در کنار هم قرار میدهید. در آنجا آن فرمانده تعمداً دستور سرنگونیِ ایرباس ایرانی را میدهد تا به ایران خط و نشان، نشان دهد و بعد به آن فرماندهی ناو مدال افتخار دادند. ولی در مورد ایران، خطا صورت گرفته. تازه اگر نظر بعضی از کارشناسان را که گفتهاند آن خطا از طریق سیگنالهای آمریکایی انجام شده است را؛ نادیده بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید از این صحنهها عبرت بگیریم که نظام سرمایهداری بالاخره به این نوع بحرانها میرسد و کاستیهای معرفتی آنها بالاخره آشکار میشود تا عبرتی برای ما باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمیدانیم که واقعاً دولت، موضعگیری نکرده باشد. احتمالاً با توجه به رویکرد کلّی نظام، بیشتر به روش دیپلماسی حساسیت خود را نشان میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالا اگر هم این حرف بر اساس روایتی باشد، باید تأویل شود زیرا ظاهر آیه مربوط به خود قوم حضرت نوح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در دنیایی زندگی میکنیم که فرهنگ مدرن روحِ واژهها را از بنیادِ تاریخیشان تا اندازهای جدا کرده است و علم هرمنوتیک برای برگشت به روح تاریخی متون، بهخصوص متون مقدس است و از این جهت مسلمان و مسیحی ندارد و فکر نمیکنم تعارضی بین دیدگاهِ اجتهادی و نگاه هرمنوتیک باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منافق، تنها نسبت به حق و باطل بیتفاوت نیست؛ بلکه دل در گروِ فرهنگ کفر دارد و به اندازهی جدّیت اهل ایمان، منافق روحیهی خود را میبازد چون به اصولِ قابل اعتمادی تکیه ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نظام اسلامی قواعد و سننی را که در عالم هست، متذکر میشود ولی انتخاب را به عهدهی مردم میگذارد مگر آنکه کار بعضیها هنجارشکنی باشد که حکم آن جدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه آمریکا در تحقق ارادههای خود در این زمانه موفق نمیشود، حکایت از آن دارد که آینده از آنِ جبههی ضد استکباریِ انقلاب اسلامی است. موفق باشید
با سلام: ارتباط مقام جامعیت موجود مجرد با قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشئ منها چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بحث در آن است که «بسیط الحقیقه» در عین کثرت، در وحدت است و این از عالیترین معارفی است که جناب صدرا تحت عنوان قاعده شریف «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» به میان آورده است. نگاهی است که تا انسان در حکمت اسلامی خود را نپروراند، به این راحتی در جمع این موضوع نمیتواند وارد شود. موفق باشید
عرض سلام و ادب: ببخشید مزاحمتون شدم ان شاء الله به جهت عیدغدیر میخواهیم به فضل خدا، به فضل خدا، به فضل خدا موکب بزنیم. بدین جهت لازم میدانیم برای هرچه بهتر خدمت رسانی و نوکری کردن، از ایده ها و طرح های خلاقان و مجربّان این امر، حتما استفاده کنیم . لطفا اگر چیزی بذهنتان میرسد، دریغ نفرمایید. با تشکر. خادم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». به هر بهانهای که نام مولای متقیان یعنی تعیّن ولایت تامّ و تمام الهی در انسان را برافراشته داریم، هنر انسانی خود را به میان آوردهایم. با این دید است که موکب شما معنا پیدا میکند و ولایت الهیه مولایمان مدّ نظر قرار میگیرد تا بفهمیم چرا جناب مولوی در نظر به آن حضرت میگوید:
از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مُطَهّر از َدغَل
در غَزا ، بر پهلوانی دست یافت / زود ، شمشیری برآورد و شتافتا
او خدو انداخت بر روی علی / افتخارِ هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رُخی که رویِ ما / سَجده آرد پیشِ او ، در سجده گاه
در زمان، انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غَزائش کاهلی
گفت: بر من تیغِ تیز افراشتی / از چه افکندی ؟ مرا بگذاشتی ؟
آن چه دیدی بهتر از پیکارِ من / تا شدستی سست در اِشکارِ من ؟
در شجاعت ، شیر رَبّانیستی / در مُروّت ، خود که داند کیستی
ای علی که جمله عقل و دیده ای/ شَمّه ای واگو از آنچه دیده ای
تیغِ حلمت، جانِ ما را چاک کرد / آبِ علمت ، خاکِ ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرارِ هوست / ز آنکه بی شمشیر کشتن کارِ اوست
باز گو، ای بازِ عرشِ خوش نگار / تا چه دیدی این زمان از کردگار ؟
راز بگشا ای علیِ مرتصی / ای پسِ سُوءُالقَضا ، حُسنُ القَضا
چون تو بابی ، آن مدینۀ علم را / چون شعاعی ، آفتابِ حِلم را
باز باش ای باب، بر جویایِ باب / تا رسد از تو قُشور اندر لباب
باز باش ای بابِ رحمت تا ابد / بارگاهِ ما لَهُ کُفواََ اَحد
موفق باشید