بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32325

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقت بخیر. منظور از حدیث منتسب به نبی اکرم «أنا سَيِّدُ وُلدِ آدَمَ ولا فَخرَ» چیست؟ استاد اساسا چگونه با مقام اهل بیت می‌توان یگانه شد؟ چون پیش زمینه فهم ما اراده به قدرت هست و شاید روایات در باب شان اهل بیت را بد بفهمیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت رسول «صلوات‌الله‌علیه وآله» از آن جهت که برترین پرورده حضرت حق هستند و دانای به این امر می‌باشند، متذکر می‌شوند با این‌همه هیچ فخری نسبت به سایرین ندارند زیرا می‌دانند: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بدان، نه کرده خویش» ۲. آری! چنین پیش‌زمینه‌هایی مانع می‌شود تا متوجه شویم در نسبت با ائمه، اراده‌های معطوف به حق در صحنه است. پیشنهاد می‌شود اولاً: بحثی که شب گذشته به طور مختصر در رابطه با مقام اهل بیت شد را استماع فرمایید  https://eitaa.com/matalebevijeh/9585 . ثانیاً: به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

32181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در پاسخ سوالی نظر علامه را در مورد اوپانیشادها آوردید که فرمودند: ما هم همین‌ها را می‌گوییم سوالی نیز حقیر پرسیده بودم در مورد قله های اسلام و شما سوره توحید و آیات اولیه سوره حدید را معرفی کردید حال اگر مطالبی که اسلام می‌گوید در ادیان دیگر چون متون هند باشد چگونه می‌توان قائل به برتری اسلام شد؟ سابق که متون هند را نگاه می‌کردم فکر کنم همین مطالب قرآن چون اول و آخر بودن حق در آن موجود بود. خلاصه اسلام کدام مطلب توحیدی دارد که در سایر ادیان نیست؟ (اگر دقیق مشخص کنید که این گزاره توحیدی که اسلام مطرح کرد در هیچ دینی نیست تا امکان بررسی دقیق باشد متشکرم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در کلیات توحید است که در همه متون مقدس مطرح است به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» ولی از آن طرف می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ» بدین معنا که قرآن مهیمن و برتر از آن‌ کتاب‌های توحیدی است. موفق باشید

32013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام وعرض احترام ووقت بخیر استاد: من چند سوال در مورد اهرام ثلاثه داشتم: ۱. آیا وجود اهرام ثلاثه اثر مثبت در دنیا دارد یا نه؟ ۲. آیا وجود اهرام ثلاثه جزء موانع ظهور امام زمان (عج) هست؟ ۳. وآیا شما کتابی سراغ دارید که اطلاعات ما را نسبت به این پدیده بیشتر کند البته اطلاعات درست نه دروغ؟ بعد استاد از شخص شما صوتی در مورد کل این پدیده در دسترس هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به طور تخصصی مطالعه‌ای نداشته‌ام مگر مباحثی که در سوره قصص عرض شد. هرچه هست مسلّم اهرام ثلاثه از عجایب هفتگانه عالم است و علوم و بصیرت‌های مهمی در آن به‌کار رفته است که بعضاً در شرح سوره فوق عرض شد. هرچه هست نمی‌توان وجود آن‌ها را مانعی برای ظهور حضرت دانست. موفق باشید

31819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض احترام خدمت استاد گرانقدر: به تازگی با شخصی آشنا شده ام که در زمینه علم فیزیک و نجوم تبحر دارد و می تواند از روی تاریخ دقیق تولد و اسم فرد و مادر او راجع به مقدرات آن فرد، ویژگیهای شخصیتی و حتی میزان عمر تقریبی و اجل معلق و امثالهم را پیش بینی کند. البته ایشان راهکارهای قرآنی در راستای رفع نواقص شخص و فرمایشات بعضا عرفانی هم دارند. از آنجایی که بنده بسیار دیر اعتماد می کنم و نگران افتادن در دامهای گوناگون شیاطین در عصر حاضر هستم می خواستم نظر شما را راجب این موضوع و صحت و سقم آن جویا شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نباید ما در این وادی‌ها وارد شویم. ما با واردشدن به معارف حقه الهیه، مسیر خود را بهتر می‌توانیم پیدا کنیم. موفق باشید

 

 

31230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سوالی پرسیده ام در مورد جوانی که دو رفیق خود را به خاطر عدم تجاوز به یک زن و جلوگیری از کشته شدن اون زن به قتل رسانده است. جواب نیومده. در ایمیل هم نیست. لطفاً بررسی کنید. بسیار مهم و ضروری است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد:

31223- باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. امری نیست که به راحتی بتوان در آن نظر داد. موفق باشید

30795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد عزیز: ۱. اینکه گفته می‌شود علم اصول از علوم اعتباری است یعنی چه؟ ۲. ما باید با علم اصول چه مواجهه ای داشته باشیم که درست باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و بحث در مورد آن، در حدّ بنده نیست. به گفته آیت الله جوادی باید جمعی از اهل علم در کنار هم جمع شوند و به این نکته بپردازند که آیا می‌توان مبنای علوم اعتباری آن‌جایی که شرع مقدس آن را اعتبار کرده، مباحثِ قیاسی و منطقی را قرار داد؟ موفق باشید

30708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
مریم خواهر هارون سلام: آیا حضرت مریم (س) مادر حضرت عیسی (ع) برادری به نام هارون داشته اند؟ چرا در آیه ۲۸ مریم ایشان به این طریق خطاب می شوند؟ نام پدر حضرت مریم (س) در انجیل یوآخیم joachim ذکر شده است در حالی که در سوره آل عمران آیه ۳۵ نام پدر ایشان عمران ذکر می شود. در تورات یک عمران amram هست که پدر حضرت موسی و هارون است و در ضمن دختری به نام مریم دارد. آیا در متن قرآن این دو مریم یکی گرفته شده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این نوع مباحث نیستم. یک کار تحقیقی است که بالاخره عده‌ای باید انجام دهند. موفق باشید

29993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در مورد ذکر یونسیه توصیه ای همگانی نیست که همه بتوانند عمل کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله ذکر «لا إله الاّ الله» که به عنوان سید الکلام به ما معرفی شده، می‌تواند جایگزین خوبی باشد. موفق باشید

29589
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در بحث معاد کفار و مشرکین تعریفشون چه چیزی هست آنان که خالدین در جهنم اند. این که اونها نامه ی اعمال ندارند اگر در زندگی کارهای خوبی انجام داده باشند باز هم نامه ی اعمالی ندارند. یک جمله نیز از حضرت امام (ره) هست که صفحه ی نفس ما یکی از نامه های اعمال ما هست. مگر دیگر نامه های اعمال ما چه چیزهایی هستند؟ در پایان خواستم عرض کنم ما گروهی کوچک هستیم که چند سالی است توفیق شده سیر مطالعاتی شما رو دنبال می‌کنیم، دیدار شما چگونه برایمان امکانپذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کتابِ انسان، خودِ انسان است و لذا خداوند در قیامت می‌فرماید: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (إسراء/۱۴) کتاب خود را بخوان و خودت کافی هستی در این روز بر این‌که خود را محاسبه کنی و اندازه ی خود را معلوم نمایی، ولی انعکاس امامِ انسان‌ها در شخصیت انسان هم یک نحوه نامه‌ی اعمال محسوب می‌شود که چه اندازه او در صفحه‌ی شخصیت امام حاضر است. آری! آن‌هایی که در کلیّت مشرکند و هیچ جهتی به سوی حضرت حق ندارند، اگر اهل ظلم و تجاوز نباشند به اندازه‌ای که رعایت انسانیت انسان‌ها را کرده باشند، با خودشان در جهنم در سختیِ کمتری هستند. ولی چون به هر حال جهتی به سوی حضرت ربّ العالمین نداشتند مأوایی برای خود در آن عالَم شکل نداده‌اند. موفق باشید

29557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوّت: استاد ببخشيد ممكن است گناهاني كه در دنيا يا توسط ديگر مومنين انجام مي شود بر روحيات و روان ما يا بر بلاياي ما تاثير بگذارد؟ از كجا مي شود فهميد بلايي به خاطر گناهان نازل شده و يا به علت ديگري همچون قضا و قدر و ... از چه طريقي مي شود به توحيد در ربوبيت پي برد و آن را براي ديگران اثبات كرد؟ با تشكر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً تشخیص آن مشکل باشد ولی می‌شود به جایی رسید که به گفته‌ی جناب مولوی: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او». عمده آن است که در همه‌ی صحنه‌ها خدا مدّ نظر باشد. موفق باشید

29062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در پاسخ به عزیزی که پرسش شماره 29034 را مطرح نموده اند. از آنجایی‌که پاسخ دغدغه این عزیز با توجه به داشته ها و سن و تحصیلات ایشان متفاوت است اگر مقدور است ایشان را به نحوی که صلاح می دانید با من مرتبط کنید تا توضیحات لازم عرضه گردد. با تشکر. دکتر حسین صادقی پور 09123259389 واتساپ : https://wa.me/<+989123259389>
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نوشته‌ی جنابعالی به آن کاربر محترم ارسال می‌شود. إن‌شاءالله نتایج خوبی حاصل شود. موفق باشید

28493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطف می‌کنید جواب سوال ۲۸۴۷۶ را ارسال کنید. ایمیل دریافت نکردم در پاسخ به سوالات هم جواب داده نشده. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد:

۲۸۴۷۶ باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وقتی آن شخص گم می‌شود، شما هم احساس می‌کنید گم شده‌اید؟!! در حالی‌که خداوند و اولیای الهی و قرآن و روایت همواره در روبه‌روی شماست و می‌توانید در یک زندگی طبیعی مثل سایر مؤمنین در معنابخشیِ خود آزادانه جلو بروید و متوقف در هیچ شخصی نباشید. موفق باشید

28301
متن پرسش
السلام علیکم استاد عزیز: با نظر به دیدگاه بزرگان نسبت به «عرف خاص یا عام» بودن زبان قرآن عده ای معتقدند زبان قرآن همان زبان مردم عصر نزول است و قائل به «عرف عام» بودن آن هستند و عده ای قائل به «عرف خاص» بودن آن هستند و استنادشان هم به ذوباطن بودن قرآن و محکمات آن است که برای عرف عام قابل تفهم نیست. با این اوصاف: ۱. دیدگاه شما نسبت به زبان قرآن چیست؟ ۲. آیا اصل بحث ثمره ای دارد؟ به این بیان که زبان قرآن زمانی برای عام و زمانی برای خاص است! اما ثمره ای که به نظر می رسد مترتب موضوع شود به منشاء و مبدأ کشف معنی رجوع دارد، به این شکل که: اگر زبان قرآن برای عرف عام است، لاجرم باید منشاء کشف معنای لفظ عرف عام باشد و ما هیچ چاره ای نداریم برای کشف معنا به عرف عام مراجعه کنیم و اما اگر زبان قرآن برای عرف خاص باشد لاجرم باید دائم گوشمان به دهان مبارک معصوم (ع) یا مفسر یا فقیه یا مجتهد باشد تا دلالت لفظ بر معنا را تبیین کند (و درست است که مرجع کشف معنای بدوی و ابتدائی عرف عام عصر نزول یا مطلق عرف عام_چه عرب چه عجم_ است ولی معنا را به حد متعالی خود می رسانند_ مانند: فعل امر که عرف عام از او طلب را می فهمد ولی فقیه با تفقه در آن به معانی چون فور و تراخی، مره و تکرار، استحباب و وجوب و... پی می‌برد، یا مانند معنایِ لفظِ غیبت که حتما باید فقیه معنا کند ولو اینکه اگر به دست عرف دهیم معنی آن را تقلیل می دهند کما اینکه در کتب لغت مشاهده می شود_لغوی هم به اعتباری از عرف عام است زیرا کاشف قول عرف عام است_ ۳. استاد عزیزم، آیا الفاظ اعتباری اند یا حقیقی؟ و اگر بفرمایید: اعتباری، چگونه لفظ خداوند اعتباری می تواند باشد؟ ۴. و به راستی چقدر این مباحث برای با قرآن زندگی کردن_ناطر به بحث اخیر حضرتعالی در تفکر قرآنی_ ضروری است؟ ببخشید بابت طولانی شدن و گرفته شدن وقتتون خداوند خیر دنیا و آخرت رو نصیبتون بفرمایند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الفاظ کلام الله صورت گفتاری حقیقت است و بدین اعتبار به نفس الامر متصل می باشد.

مگر به ما نفرموده اند قرآن حامل عبارت و اشارت و حقایق است. فکر می‌کنم زبان قرآن زبان فطرت انسانها است و در هر مرتبه ای برای انسانها حرف دارد و هرکس به وسعت خود از قرآن بهره می‌گیرد لذا هم زبان عام در او هست که عبارت را از آن می‌توان فهمید و هم زبان خاص در آن هست برای اهل اشارت و حقیقت. موفق باشید

26394
متن پرسش
استاد ارجمند سلام علیکم: در خصوص برجام، استدلال آن است که چاره ای نبود تا این تجربه می شد و مایه عبرت قرار می گرفت. همچنان که تاریخ ۲۰۰ ساله نشان داده، هرگز و هرگز و هرگز کمترین عبرتی از این دست مناسبات و قراردادها حتی در سطح خرد دیده نمی شود. وقتی متن ترکمنچای و گلستان را می خوانیم، می بینیم حتی طرف غربی در برجام لازم ندیده نوع کلاهبرداری را هم پیچیده تر کند، آنجا گفته دولت روسیه «تلاش خواهد کرد» یا «از ولایت عهدی عباس میرزا حمایت می کند» یعنی عبارتهایی فاقد ارزش حقوقی که مابازاء مشخصی ندارد، در برجام هم عینا با همین عبارات دل خوش کنک به ابتدایی ترین روشها سر ما را کلاه گذاشته. تاریخ ۲۰۰ ساله را هرچه می خوانیم می بینیم غربیها با طرف ایرانی (از چه واژه ای استفاده کنیم که از حدود نگذریم) با ویژگیهای مشترک غربزده‌ها مواجه است که ساده لوحانه، شیفته وار و دست پاچه از اینکه مقابل یک چشم آبی نشسته خود را گم کرده و... لذا طرف غربی هیچ بر خود لازم ندیده زحمت بدهد روشهایش را در فریب عوض کند. فرمول ثابت قراردادهای استعماری ثابت، شیفتگی این‌طرف ثابت. این طرف را که مطالعه می کنیم می بینیم غربیها حق دارند، چراکه استدلالهای ملکم‌ها و سپهسالارها درباره آفتاب تابان قرارداد رویتر عینا تکرار می شود فقط آنها کمی در بیان و مفهوم پردازی قوی تر بودند و روشنفکر و غربزده امروزی تقریرش ضعیف تر شده، اما آنقدر تکراری است این تاریخ ۲۰۰ ساله حیرت آور و تهوع آور است، وانگهی آشنایی با تاریخ ۲۰۰ ساله رابطه گرگ و میش نشان می دهد این میش به اندازه سر سوزنی از تجربه گذشته درس نگرفته، این درباره همه ماجرای غربزدگی به نحو شگفت انگیزی تکرار شده، در اولین تجربه عباس میرزا و همه اقرار کردند که جنگیدن به روش خودمان کارآمدتر از مدرن کردن ارتش بود، اما همه همان مسیر غربزدگی را طی کردند. وقتی در جزئیات و تاکتیک هم درسی گرفته نشده، چطور می توان امیدوار بود که در کلان و استراتژی باطل بودن مسیر غربزدگی و اتکا به غرب می خواهد درس شود؟ مقصود اینکه هیچ امیدی برای تجربه و عبرت نبود، و امروز می بینیم که همچنان نیست، وقتی بعد از چند سال زیستن تجربه برجام می بینیم که روزانه مردم در معیشت خود هم آن را لمس می کنند، همچنان در بر همان پاشنه می گردد و بدون هیچ خللی همچنان می شود درباره مذاکره و امتحان مجدد آمریکا سخن گفت، یکبار دیگر این عبرت نگرفتن واضح تر می شود. حتی بعد از ترور سردار و آن یوم الله حضور، باز هم استدلالهای ۲۰۰ ساله ضرورت منحل شدن در نظام جهانی به قوت خود تکرار می شود. شاهد اینکه این تکرار بی وجه و سنگ روی یخ نیست آن است که همچنان حضرت آقا باید درباره دلایل بی فایده بودن و خسارت بودن مذاکره توضیح دهند. حال سوال این است که آیا استدلال به تجربه و عبرت جامعه از برجام اگر از سر ناچاری نیست، چگونه قابل دفاع است؟ آیا ذیل انقلاب اسلامی وضع ما تغییری در این داستان دارد که بگوییم این تجربه چون ذیل انقلاب است میتواند به عکس گذشته تجربه و عبرت شود؟ آیا در این راستا مومنین برای اینکه این تجربه عبرت شود کاری باید می کردند و باید بکنند که این‌بار از این شکست درس گرفته شود؟ از اینکه سخن به درازا کشید معذرت می خواهم. التماس دعای واقعی دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آنچه ما در حال وقوع آن هستیم و عرایضی در همین رابطه در جواب سؤالات قبلی شده، جهشی است که در یک فرآیندِ تاریخی با انقلاب اسلامی در حالِ وقوع است و آن آزادشدن از مسیری است که به غرب ختم می‌شد. بحمداللّه طوری شده که آن‌هایی هم که امیدوار به غرب بودند متوجه‌ی ناکارآمدی و زمین‌گیری غرب شده‌اند. و این‌جا است که پشتکار ما را جهت هرچه بیشتر در این حضور تاریخی طلب می‌کند. زیرا همه‌چیز حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است تاریخی غیر از تاریخ مدرن به وقوع بپیوندد. موفق باشید

26356
متن پرسش
سلام: مدت کوتاهی است کتاب شما بزرگوار را در باب «معاد» و «جایگاه رزق در هستی» دارم مطالعه می کنم. جانم دارد قوت می گیرد. تاثیرش از سخنرانی صوتی بیشتر است چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد هر وقت اراده‌ی انسان بیشتر در راستای تصمیم برای زندگی باشد تا گرفتن آگاهی و اطلاعات، تأثیر صوت و تحت تأثیرقرارگرفتن از احساسات گوینده بیشتر است. هر چند عمق نوشتار بیشتر است. موفق باشید

25687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، امروز در مواجهه با تمدن غرب چه علوم غربی چه تکنیک و تکنولوژی غربی، چه کنیم تا غربزده نشویم و در عین حال منفعل و دارای جمود در برخورد با جهان مدرن و پیشرفت های بشری نباشیم و اگر دیدیم غرب در بسترهایی از ما قوی ترست، آن بسترها را طبق اهداف خودمان پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب «مدرنیته و توهّم» برای شروعِ فکر در این موضوع خوب است. موفق باشید

25635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید در کتاب انسان از تنگنای بدن، در قسمت چگونگی ادراک فرموده اید: مسلّم است كه نفس چيزهايي را ادراك مي كند كه بدن و قواي موجود در بدن از آن متأثّر مي شوند، ولی اگر دقّت شود حقيقتاً معني ادراك اين است كه نفس با نيروي خلّاقه ي خود، صورتي شبيه صورت موجود در خارج، در ذات خويش «خلق» مي كند كه اين صورتِ خلق شده توسط نفس، مناسب است با آن صورتي كه چشم از آن صورت، تصویر برداري كرده است. در واقع نفس آن صورتي را درك مي كند كه خلق كرده است. چرا بجای لفظ انشاء از لفظ خلق استفاده کرده اید؟ چون صورت را نفس درون خود انشاء می کند! مگر خلق مربوط به عالم ماده و تدریجی نیست؟! ببخشید، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی جناب ملاصدرا واژه‌ی «ابداع» را به کار می‌برند زیرا خلق، به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است و در عالم معنا، جمع‌آوری معنا نمی‌دهد. موفق باشید

25597
متن پرسش
سلام استاد جان: در حدیث عقل و جهل تفاوت برگشت تکوینی و تشریعی چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، تکویناً و بر اساس ساختارِ وجودی‌اش به حضرت حق برگشت دارد، بر عکسِ جهل. موفق باشید

34402
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز. مدتی است بحثی ذهنم را درگیر کرده در مورد کنش گری نیروهای انقلاب به ویژه جریان پایداری و جریان دکتر قالیباف. در مورد هر دو مطالعاتی داشته ام و با وجود اختلاف نظرهایی که دارند هر دو را ذیل جریان انقلاب اسلامی می دانم و از ظرفیت های هر دو و سایر طیف های منتسب به انقلابی و اصولگرایی باخبرم اما بحثی که مرا کمی سردرگم کرده این است که حضرت آقا دام ظله فرمودند که علامه مصباح (ره) معلم تفکر هستند و تمجیدات فوق العاده ای نسبت به ایشان ارایه کردند از آن طرف نسبت به مکتب شهید سلیمانی اشاره زیادی دارند. اما از آن طرف جبهه پایداری که خود را منتسب به علامه مصباح می داند در عمل گاهی می بینیم نوعی رفتارها و اظهاراتی که دارند با آن نگاه فراجناحی حاج قاسم، ظاهرا تعارضاتی دارد از آن طرف دکتر قالیباف هم که رفیق شفیق حاج قاسم بود ظاهرا نگاه فراجناحی حاج قاسم را ادامه می دهد از طرف پایداری ها به شدت مورد انتقاد است و او و جریانش را متهم به اصول گرای ناب نبودن می کنند، حتی برخی از آن ها در مورد اصلح بودن آقای رییسی هم شک داشتند البته من خودم دکتر جلیلی را بسیار متواضع و ولایت مدار می دانم و ایشان به نفع آقای رییسی کنار رفت، از آن طرف وقتی به سخنان رهبر انقلاب نگاه می کنیم ظاهرا با حرف های پایداری ها خیلی نزدیکی ندارد و بسیار نگاه حکیمانه و فراجناحی دارند، در مورد دکتر قالیباف هم نظر شخص بنده این است که شخصیت ایشان به مرور پخته تر شد و شخصیت متعادل تر و البته از جریانات غیر انقلابی بیش تر فاصله گرفت و خالص تر شد اما به نظر جبهه پایداری دکتر قالیباف را همان شخصیت سابق می داند. مثلا در انتخابات مجلس من دیدم آقای یامین پور که گرچه اختلاف نظر هایی با دکتر قالیباف داشت اما از او حمایت کرد جبهه پایداری او را از لیست کنار گذاشت. من البته نمی توانم جبهه پایداری را متهم به افراطی گری کنم ولی حس می کنم از آن نگاه حکیمانه ای که رهبر انقلاب دارند کمی فاصله دارند و باید پخته تر شوند. سوال بنده این است که آیا جبهه پایداری از فرمایشات حضرت آقا و علامه مصباح و حاج قاسم فاصله گرفته است؟ گر چه چهره های موجه و دغدغه مند هم در این جریان است آیا شما تفکر جبهه پایداری را مناسب آینده انقلاب می دانید؟ آیا جبهه پایداری تلقی درستی از نظریه انتخاب اصلح و اصول گرای ناب بودن علامه مصباح دارد؟ نظرتان در مورد جریان دکتر قالیباف چیست؟ آیا نگاه وحدت مدار تشکیکی و جامع طیف های انقلابی، معارض با اصولگرای ناب بودن است؟ آیا برداشت غلط از نظریه اصول گرای ناب بودن، منجر به نوعی تحجر گرایی نمی شود؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به لطف الهی ما در بستر انقلاب اسلامی در حال حضور در سعه‌ای از انسانیت هستیم که هر آن‌کس را در بستر انقلاب اسلامی و ذیل ولایت یافتیم، به حکم: «المؤمن مرآت المؤمن» خود را در او بسط می‌دهیم و در این فضا افرادی که قبیله ای و حزبی فکر می‌کنند، بخواهند یا نخواهند خود به خود از انقلاب حذف می‌شوند. زیرا فرزندان انقلاب به وسعت انسانیت انسان‌ها همدیگر را درک می‌کنند، در تولدی که حاج قاسم و حاج قاسم‌ها در آن قرار گرفته‌اند. آری رفیق! بنده هم جسته و گریخته و کم و زیاد چنین گِله‌هایی دارم، ولی با تأکید بر حضور تاریخی انقلاب اسلامی که آغازی است برای بشر جدیدی که به دنبال حقیقت است یعنی بشرِ آخرالزمان، می‌توانیم از این ضعف‌ها عبور کنیم. هر جریان که در متن انقلاب تنها بر نظر خود تأکید کند از وسعت فرزندان انقلاب خارج می‌شود. خوب است در این مورد به حکم مقام معظم رهبری به جناب آقای صالحی بعد از رحلت آقای دعائی توجه شود تا بنگریم انقلاب چه وسعت فوق‌العاده‌ای در خود دارد[1]. موفق باشید  

[1] - بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای سید عباس صالحی دامت توفیقانه روزنامه‌ی کهنسال اطلاعات در دوران نظام جمهوری اسلامی همواره نماینده و نمایشگر یکی از اضلاع نظام و انقلاب و سخنگوی قشرهائی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است. چند وجهی بودن نگاهها و سلایق سیاسی در میان نخبگانی که در اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی مشترکند، وجود روزنامه‌ئی با این خصوصیت را مفید و شاید الزامی می‌کرده، و اکنون نیز آن‌چنان است. برادر انقلابی و پسندیده خصال مرحوم حجت‌الاسلام دعائی، که علاوه بر افتخار نمایندگی از سوی امام عظیم‌الشأن در آن روزنامه، از سوی اینجانب نیز سالها این مأموریت را بر عهده داشتند، به گونه‌ئی شایسته توانسته بودند جهت‌گیری مزبور را رعایت کنند. اکنون پس از درگذشت تأسف‌بار ایشان جنابعالی با سوابق درخشان علمی و مبارزاتی و انقلابی و تصدی مسئولیتهای خطیر در نظام جمهوری اسلامی، در صدر فهرست افراد مناسب برای اجرای این مأموریت می‌باشید. لذا اینجانب شما را به نمایندگی خود در موسسه و روزنامه‌ی اطلاعات و مدیر مسئول آن روزنامه منصوب می‌کنم و توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۸ خرداد ۱۴۰۱

32988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ایام به خیر. برای کسی که توفیق حج را درک کرده و الان در فراغش می‌سوزد چه توصیه ای دارید؟ جزوه وظیفه حجاج نسبت به مردم رو قبلا خوندم و می‌خوانم. دلم اما قرار ندارد. هر چه به ایام اعمال نزدیکتر می‌شویم سوختنم عمیق تر می‌شود. راه تسکینی هست؟ راهی برای بردن بهره حجاج از همین گوشه ی عالم هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در منزل وجود بیکرانه خود حاضربودن، حضور با همه حجاج در طول تاریخ است و این با ایثار و محبت که حکایتِ یگانگی با همه انسان‌ها است إن‌شاءالله محقق می‌شود. موفق باشید

32917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: تمنا دارم پیام بنده را تا آخر با دقت بخوانید و جواب گویا، مستدل و کاملی دهید. در یکی از مساجد فعال و پویای جنوب تهران کار علمی و تربیتی می کنیم. بنا بر این در مورد کار تربیتی چند سوال داشتم. تربیت به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم صورت می پذیرد. بعضی از رفقای ما معتقد هستند که روش غیرمستقیم تاثیر بسیار بیشتر و ماندگاری طولانی تر هم دارد. روش غیرمستقیم از همان حدیث حدیث امام جعفر صادق (ع) استنباط می شود که می فرمایند: «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ» این رفقای ما علاوه بر اینکه معتقد هستند تربیت غیرمستقیم تاثیر بیشتری دارد می گویند در این زمان تربیت مستقیم یعنی سخنرانی و عقاید و احکام و اینها برای بسیاری از نوجوانان به علت اینکه جذابیتی ندارد و اصلا چنین مواردی برای آنها موضوعیتی ندارد نباید مطرح کرد چون توجهی نمیشه و بلکه ممکنه مسخره کنند و یا زده شوند. بلکه باید اینها اول به یک رشدی برسند و بعد موارد مذکور را به آنها ارائه کرد. خب خود ما و بسیاری از افراد دیگر به همین صورت که از بچگی عقاید و احکام و تجوید یاد گرفتیم رشد کردیم و تربیت شدیم خب حالا سوال اینجاست که آیا در کار تربیتی برای نوجوانان نباید مباحث اصول عقاید به زبان ساده و روان را بیان کرد؟ آیا نباید از احکام صحبتی کرد؟ آیا نباید برای بچه ها صحبت معرفتی کرد؟ اگر خیر چرا؟ و اگر بله خب کتب و این موارد و محتوای آن را که برای نوجوانان جذاب باشد معرفی بفرمائید. در ضمن آقای علی صفایی حائری (ره) در کتاب نامه های بلوغ صفحه ۱۴۹ می گوید: «کسی که نه معرفت دارد و نه محبت و ایمان، کسی که در مقام عمل و اطاعت نیست؛ بر فرض برایش از احکام بگویی، فرار می کند؛ و بر فرض بر او سخت گیری کنی و تحمیل نمایی نفرت می آورد و عصیان و سرکشی نشان می دهد.» این جمله درست است یا خیر؟ دلیل خود را ذکر کنید لطفاً. ممنونم از حوصله و دقت نظر حضرتعالی تحت الطاف و عنایات الهی باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که باید به غیر از زبان و با حرکات و سلوک خود با جوانان و نوجوانان روبه‌رو شد، ولی در دل همان نوع روبرویی با جوانان  وظیه داریم در نشست ها و جلساتی صمیمی، مباحث معرفتی و حتی قرائت قرآن را با آن‌ها در میان بگذاریم و همان‌طور که ملاحظه می‌کنید جناب مرحوم صفایی حائری در همان کتاب خوب «نامه‌های بلوغ» مباحث عقیدتی را با فرزندشان در میان گذاشتند. موفق باشید

32793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: چند مدتیه که دچار رکود و انحطاط شدم. قبلا در بسیج دانشگاه فعال بودم، امیدم به آینده زیاد بود. کارهایی بود که می‌خواستم بکنم، رویاهایی در سر داشتم که من رو مشتاق به آینده می‌کرد. ولی امروز دیگه خبری از اون شر و شور قبل نیست. حس می‌کنم دیگه مثل قبل دلخوشی ندارم. هیچ کدوم از رویاهای قبلی نمیتونه در من حرکتی ایجاد کنه. راستی استاد، چرا دیگه به چیزی دلخوش نیستم؟ این ناامیدی کی تموم میشه؟ بارها به در بسته خوردم و باز هم چیزی که قلبم رو از عشق به خودش سرشار کنه پیدا نکردم. کجای مسیر رو اشتباه رفتم؟ حس می‌کنم هر روز دارم بیشتر از روز قبل از مسیری که شهدا رفتن دور میشم. ۲۲ سالگی داره تموم میشه و می‌ترسم همین طور که تا الان عمرم ثمره ای نداشته، بعد از این هم به سن ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ برسم و عشق مقدسی در دلم شعله نکشه و هیچ کار مفیدی نکنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جایی را به اشتباه طی نکرده‌اید این اقتضاء زمانه است که باید نسبت به آن‌چه از آن عبور کنیم، عبور کنیم و معطل امروز خود نباشیم با همان حضوری که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از مسجد و مدرسه به سوی میخانه رفتند و به تعبیر ایشان:

«در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم». سری به  شرحی که از سوره «اخلاص» شد و در سایت هست، بزنید و اگر احساس کردید آمادگی برای ادامه این نوع حضور را در خود دارید به سوی شرح سوره مرسلات بروید. البته بی باکی خاصی نیاز است و به گفته جناب حافظ: «ظلمات است بترس از خطر گمراهی» زیرا عملاً باورهای قبلی به نحوی فرو می‌ریزد. موفق باشید

32395
متن پرسش

سلام استاد گرامی: وقتتون بخیر. از خدای متعال میخام که بتونم منظورم را برسونم و پاسخم را بگیرم. ان شاء الله. استاد وقتی با اکثر کتاب‌هایی که در مورد دین در حوزه و دانشگاه تالیف و تدریس می‌شود روبرو می‌شوم یا با اساتید حوزه و دانشگاه که اتفاقا انسانهای خوب و بسیار فعالی در امر پژوهش و تالیف هستند برخورد کرده و صحبت می‌کنم ضمن احساس شور و اشتیاق به امر پژوهش و تحقیق در عرصه دین بعد از کمی فاصله زمانی و دور شدن از فضایی که آنها داشتند نوعی دوگانگی بین حال و هوای آن عزیزان و آثار برخی از علما مخصوصا آثار و رویکرد شما و حتی حال و هوای حضرت آقای خامنه ای احساس می‌کنم. خودم حال و هوای دسته دوم را ترجیح میدم و باهاش زندگی می‌کنم. آیا واقعا دوگانگی هست بین این رویکرد به اصطلاح کلامی به دین و پرداختن به ابعاد مختلف و تعاریف و... و رویکرد وجودی، فطری یا هر نام دیگری که مناسب حال و هوای امثال شمای عزیز است؟ با رویکرد شما ظاهرا در عرصه علم نظری و دانشگاهی نمی‌توان وارد شد. یه حالت کلافگی دارم انگار جامعه علمی ما به رویکرد و حال و هوای شما نیاز شدید دارد ولی مجالی برای ورود این حالت را در خود مهیا نکرده است و امثال بنده در عین اینکه ناخودآگاه از این فضاهای علمی و پیشرفت در آن و تالیف کتاب‌ها با استانداردهای حوزوی و دانشگاهی فاصله می‌گیریم (چون احساس می‌کنم حقیقت را حبس میکنن) گاهی حس می‌کنم باید بتوان در قالب این روش‌ها آن روحیه را به صحنه آورد، ولی انگار نمی‌شود. نمی‌دانم وظیفه ام چیست؟ ورود به این عرصه ها یا ماندن در فضای آرامش بخش و با خود به سر بردن ممنون از توجه و راهنمایی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به خوبی کتاب‌های اصیل معرفتیِ خود را که میراث متفکران گذشته ما است مطالعه نمود ولی در تاریخی که با حضرت امام شروع شد، حاضر گشت با توجه به این‌که در مسیر تاریخی ما، بین ما و سنت‌هایی که در آن قرار داشتیم، نسبت به امروزمان گسست‌هایی پیش آمده و این منجر شده تا گذشته ما از جهاتی برای ما نامعلوم شود، نیاز داریم با خودآگاهی به این امر، سنت‌های قبلی را برای خود قابل فهم کنیم و این نوع ورود به سنت‌های گذشته را که با خودآگاهیِ مخصوص همراه است، حرکتی هرمنوتیکی می‌گویند که در آن نظر به تاریخ فهم‌ها است در بستر تاریخی خودشان و کوششی است برای فهم چیزی که درون نویسنده متن می‌گذشته و انسان در نگاه هرمنوتیکی با نوعی آشکارشدنِ معنا روبه‌رو می‌شود که ماورای مفاهیمی است که از ظاهر متن فهم می‌شود، از آن جهت که بالاخره فهم‌ها تاریخ‌منداند و باید با آن متن در تاریخی که در آن قرار داشته و به ظهور آمده، ارتباط برقرار کرد. موفق باشید

32053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و تسلیت: صوتهای چگونگی به فعلیت رساندن باور دینی رو گوش می‌دادم. فرمودید حضرت موسی آن‌قدر به خدا اعتماد داشتن که وقتی به ایشان فرمودند عصایی که اژدها شده را بگیر و ایشان هم ترسیده بودن اما گرفتن و این نکته بسیار ظریفی است آیا بر همین منوال میشه بگیم حضرت موسی که درخواست کرد برادرش هارون او را همراهی کند و فکر می‌کرد او از پس این کار برمی‌اید انگار یه جورایی تدبیر کرد که بعد اتفاقا همون برادرش در قوم که ماند بدون موسی علیه السلام نتوانست از انحراف قوم به گوساله پرستی مانع شود یعنی شاید مثل اعتمادی که در موضوع اژدها و عصا فرمودید، کرد در موضوع درخواست همراه نکرد؟ سوال دومم هم این است که حضرت موسی قبل کوه طور، غیر از چند سالی که نزد حضرت شعیب بود بقیه عمرش را در خانه فرعون مشرک گذرانده چگونه چنین می‌شود که این عکس العمل را نسبت به عصا و اژدها از خود نشان می‌دهد این همه توکل چگونه در او شکل گرفته؟ ممنون از شما ان شاءلله مورد عنایت خاص حضرت ولیعصرعج باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نبوت حضرت موسی «علیه‌السلام» و روحانیت درونیِ آن حضرت فکر کنید که موجب می‌شد در هر حرکتی که آن پیامبر الهی انجام می‌دادند، همان چیزی که در نهایت مدّ نظرشان بود؛ واقع شود. و در مورد حضرت هارون «علیه‌السلام» متوجه تدبیر آن حضرت شدند و به همین جهت برای خود و ایشان دعا کردند. موفق باشید

31591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
امام خمینی می‌فرمایند اگر کسی بخواهد تهذیب بشود با علم تهذیب نمی‌شود. سوال بنده این است که اگر بدین صورت است پس معرفت و ایمان و امثال ذلک همه از سنخ علم هستند چطور ممکن است اینها در مسیر سعادت و تهدیب نفس دخلی نداشته باشند؟ به نطر شما بهترین مسیر برای تهدیب نفس و ارتقای روح از دنائت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در این رابطه شده است و به همین جهت به ما می‌فرمایند: «العلم هو حجاب الاکبر» بدان جهت که مانع نظر به حقیقت می‌شود و ما را در مفاهیم متوقف می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی