باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حرکت تاریخی طیّ فرآیندی از تاریخ گذشته عبور میکند. خوب است که در این مورد سری به جزوهی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: ۲۷۰۸۷. باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است به جزوهی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که بر روی بنر سایت هست، سری بزنید إنشاءاللّه راهگشا خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:
عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد
بر شما نیز طلوع بهار و تحقق سال نو مبارک باد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آنچه فعلاً برایتان مقدور است را انجام دهید و خود را آماده کنید تا نسبت به آنچه در آینده برایتان پیش میآید، آمادگی لازم را داشته باشید. در تقویت صدق و تواضع نیز تلاش کنید. موفق باشید
سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و زیارات، ممنون میشم نظرتون رو درباره متن زیر بدونم و نکات تصحیحی و تکمیلی رو بفرمایید.
یا رب الحسین علیه السلام اشف صدر الحسین علیه السلام بظهور الحجه علیه السلام
چهل گام در اربعین
۱. در اربعین؛ تمام «من»ها، یک «من» میشود و آن هم «منِ» امام است. هر منی که در امام فانی نباشد، منیّت است و محکوم به هلاکت.
۲. در اربعین؛ میآموزی که همه خواستهها، احساسات و ظهوراتت باید یا از امام باشد یا به سوی امام، حتی خوردن و آشامیدنت...
۳. در اربعین؛ تنهای شیعیان چون برادههای آهنی هستند که به سمت مغناطیس امام جذب میشوند. و این انجذاب ناشی از شیفتگی قلبها به امام است.
۴. در اربعین؛ «خود راه بگویدت که چون باید رفت»...
۵. در اربعین؛ خادم و زائر چون آیینههاییاند که گرچه مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند اما فقط تصویر صاحب جمال را نشان یکدیگر میدهند... حسین... حسین... حسین.
۶. در اربعین؛ مییابی که اگر امام طبیب دلت باشد، نسخه و دارویت جدا از هم نیستند.
۷. در اربعین؛ مییابی که این تو نیستی که میروی، میبرندت. «گر میروی بیحاصلی، ور میبرندت واصلی، رفتن کجا! بردن کجا!! توفیق ربّانیست این».
۸. در اربعین؛ عالیترین مقامات عرفان برای عموم، دست یافتنی میشود، مثل دیدن وحدت در کثرت. کسی چه میداند! شاید یکی است که اینهمه به ظهور آمده یا اینهمه است که فقط یکی را نشان میدهد.
۹. در اربعین؛ قدمها نیز وسعت مییابند. این یک قدم نیست که رو به امام میرود، هر قدم شامل هزاران گامی است که حسرت بوسیدن این خاک را داشته و به صاحب قدم، التماس دعا گفتهاند.
۱۰. در اربعین؛ زمین کربلا وسعت مییابد، و هر قلبی که خود را به ارض کربلا رسانده است این وسعت حضور را حس خواهد کرد. یک نفر، همه میشود و همه، یک نفر... امام.
۱۱. در اربعین؛ خود را مرکز عالم مییابی. گویی همه عالم گرد نقطهای که تو ایستادهای میچرخد. چه جای عجب است، که به قطب ملکوت یعنی امام نزدیک شدهای و زمین نیز حول خورشید امام در گردش است.
۱۲. در اربعین؛ مریم وار در طوف امام خویش به عبادت مشغولی و رزق آسمانی در جایگاه عبادتت، طریق الحسین، نازل میشود. ناظرانی که تو را میبینند خواهند پرسید: «انّی لک هذا؟» و تو خواهی گفت: «هی من عندالله.» آری! روزیها از دامنه وجودی امام است که بر ما جاری میشود. از ما، طواف امام، از امام، روزی رساندن...
۱۳. در اربعین؛ مییابی که چگونه وقتی دنبال موسی باشی از آسمان برایت «مَنَّ وَالسَّلْوَى» نازل میشود. معیّت با ولی الله همان و معجزه دیدن، همان...
۱۴. در اربعین؛ مییابی که اگر در مدار امام باشی اعمال زمینیات هم آسمانی میشود، حتی خوردن.
۱۵. در اربعین؛ پرده غیبت امام کنار می رود وگرنه چگونه ممکن است این همه مهربانی و ایثار به تجلی در آید؟! ۱۶. در اربعین؛ می یابی برای رسیدن به امام، بلکه به خدای امام، باید خود را در چشمه مهربانی شستشو دهی.
۱۷. در اربعین؛ از سویی تواضع به زائر را تواضع به امام میدانی و مییابی و از دیگر سو خود را سفیری از جانب امام مییابی برای تشکر از خدّام. آیینهای دو وجهی هستی که از یک وجه، نور امام را میگیرد و از وجهی دیگر نور امام را متشعشع میکند.
۱۸. در اربعین؛ همه میکوشند تا شکوفه لبخند بر لبان دیگران بنشانند، همین و بس. درست مثل لبخند رضایت امام. «اللّهُمَّ ارْزُقْنا».
۱۹. در اربعین؛ اسفار اربعه عرفا را میتوانی بچشی. این چهار سفر عبارتند از: ۱. سفر «من الخلق الی الحق» یا به اختصار سفر الی الحق، زائر از خلق بریده و به حق رو میکند. ۲. سفر «من الحق الی الحق فی الحق» یا به اختصار سفر فی الحق، زائر در خلوت خویش به تفکر و سلوک فردی پرداخته و با امام خویش نجوا می کند. ۳. سفر «من الحق الی الخلق بالحق» یا به اختصار سفر الی الخلق، زائر از عزلت خویش بیرون آمده و خدام و دیگر زائران را میبیند. ۴. سفر «من الخلق الی الخلق فی الخلق بالحق» یا به اختصار سفر فی الخلق. زائر در خدمت زوار در آمده و در سلوکی جمعی زمین را به آسمان متصل می کند. آری! انتهای این مسیر خادم الحسین شدن است.
۲۰. در اربعین؛ کوچکترین کارها قدر پیدا کرده و بزرگترین می شوند. چرا که مبداء و مقصد عمل، امام است. «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه...»
۲۱. در اربعین؛ بیشتر از آنکه به منفعت خویش بیندیشی به خدمت مطلوبتر همت میگماری. این همت برای خدمت رسانی به رضایتی درونی و ماندگار ختم می شود. برخلاف آموزه هایی که طلبکاری را حق دانسته و دیگران را فقط برای رسیدن به منافع خود میبینند و نتیجه اش نیز جز خشم یا افسردگی نمی باشد.
۲۲. در اربعین؛ همه جاده یک نقطه است، نقطهای که تو ایستادهای. کسی نه احساس سبقت میکند، نه جاماندگی. مگر جز این است که قطرهها چنین حسی نسبت به هم دا رند؟
۲۳. در اربعین؛ می یابی که راه خدا از امام می گذرد و راه امام، از خلق.
۲۴. در اربعین؛ نفوذ نگاه و ثبات قدم حضرت زینب «سلاماللهعلیها» را میبینی که امتداد یافته است. چه جای تعجب که قدمی خالصانه هزاران قدم شود؟ و مگر نه این است که خدا اجر محسنان را ضایع نمیکند به حکم: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» بلکه بیشتر.
۲۵. در اربعین؛ رنج و لذت، معنی مییابد. هرچیزی که از امام، برای امام و بسوی امام نباشد، رنج است و هرچیزی که از امام، برای امام و بسوی امام باشد، لذت.
۲۶. در اربعین؛ غدیرِ نهضت اباعبدالله الحسین «علیهالسلام» ظهور یافت؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي». اکمال و اتمامِ شهادت حسین «علیهالسلام» و یارانش، با جوشش خون آنها در قلوب شیعیان ظاهر شد.
۲۷. در اربعین؛ جهان شمول میشوی، چرا که کشش قدمهایت با طپشهای قلب امام تنظیم میشود. و امام، قلب عالم است.
۲۸. در اربعین؛ از دریچه نگاه زینب کبری «سلاماللهعلیها»، عالم را میبینی که: «مَا رَأَیْتُ إِلاّجَمِیلاً».
۲۹. در اربعین؛ مییابی که: رضایت به داشتن نیست، به امام داشتن است.
۳۰- در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمیماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر میفهمد یا دیر اقدام میکند. دلهای مشتاقی که از ماهها قبل در انتظار سفری ملکوتیاند، جا نمیمانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دلدادگانند» و نه «جاماندگان».
۳۱. در اربعین؛ آمدهای که به امام خود بگویی: اگر خاکی شوم، اگر خسته شوم، اگر گرسنه شوم، اگر تشنه شوم، اگر مجروح شوم، اگر، اگر، اگر... باز هم شرمنده تو و خاندان پاکت هستم. و شرمندگی، علامت عشق است.
۳۲. در اربعین؛ دنیایت قبل اربعین و بعد از آن عوض میشود. گرچه در یکی شوق وصال است و در دیگری خوف فراق، اما این شوق و خوف، شعاعی از جمال و جلال امام اند که نقطه ملاقاتشان، طریق الحسین است و فروغی از رخ ساقی است که به جام دلت تابیدن گرفته و تو را چنین میانه میدان به رقص واداشته است.
۳۳. در اربعین؛ مییابی که وقتی عقل، عاشق شود، میتوان مناسبات عالم را تغییر داد.
۳۴- در اربعین؛ معنای فنا و بقا را خواهی یافت. رنجها میگذرند و فراموش میشوند و تنها خاطرات آسمانیاش میمانند و روز بروز بیشتر میدرخشند. «کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک ذوالجلالِ والاکرامِ».
۳۵. در اربعین؛ خلوت را در جلوت مییابی و جلوت را در خلوت. مناجات با خدایت را در خدمت به زائر میجویی و رابطهات با زائران را همان رابطه با خدا میبینی. به مقام جمع رسیدن، طیکردنِ ره صدسالهای است که در طریق الحسین میشود یک شبه طی کرد.
۳۶. در اربعین؛ شهدا را زندهتر از همیشه مییابی. چه میگویم؟ گویا خودت زنده شده و آنها را می بینی. اگر بساط «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونی» آنها پهن نبود، این همه مائده آسمانی از کجا میآمد؟!
۳۷. در اربعین؛ نفس واحد را خواهی یافت. همان وجه مشترک خلقت همه انسانها، حسین را میگویم. از این روست که گویی با همه آشنایی و همه، یکی هستند.
۳۸- در اربعین؛ معنای حرکت جوهری را خواهی دانست. مگر نه این است که جوهر و ذات ماده، حرکت است و تمام بودن ها به شدن ها ختم می شود و همه قوه ها به فعلیت؟ زمین به مرکزیت طریق الحسین بستر فعلیت یافتن قوایی است که با رسیدن به کمال یا همان امام خویش، آرام میگیرد. این یعنی: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْض». آری! گویی طریق الحسین، زمین دیگری است.
۳۹. در اربعین؛ برهان صدیقین را مرور میکنی. آنانکه پا در این طریق میگذارند، با قدمهای استوار، قامتهای برافراشته، نگاههای نافذ و قلبهای مشتاق خویش چنین برهانی را اقامه میکنند که مگر میشود این امواج معرفت وایمان و شور و شوق و شعور و عشق به اقیانوس بیکران علم و ایمان وصل نبوده و از آن برنخاسته باشد؟ مگر جز صدیقین می توانند چنین ایمان و معرفتی را نه از خود بلکه شعاعی از خورشید وجود امام بدانند؟ «اللّهُمَّ اجعَلنا مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا..»
۴۰. در اربعین؛ به انتظار طلوع خورشیدی هستی که ظهر عاشورا غروب کرد. پیوند اشک و لبخند نمایانگر ایمان توست به ظهور امام موعودی که روشناییها و زیباییهای اربعین، فقط پرتوی از تابش وجودش در عصر ظهور است. باش تا صبح دولتش بدمد کاین همه از نتایج سحر است، به همان معنای «انتظار» و «وارستگی».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ما و اینهمه جهانِ گشوده اربعینی، آن هم در تاریخی که انسانها تنها در خانه تاریک خودشان بهسر میبرند، حتی وقتی با وسایل سریع دنیای جدید هرجا که میخواهند میتوانند باشند. ولی عجیب است با اینکه همه جهان بر خط است، هرچه بیشتر در تنهایی تاریک خود در هیچ جایی نیستند. سخن اصلی بنده پس از تجربه اربعینیِ این سال، این است که اگر تا دیروز معتقد بودم هرکس در انقلاب اسلامی و در مقابله با استکبار حاضر نیست، در هیچ جایی حاضر نمیباشد و عملاً در هیچ جهانی جای ندارد؛ امروز در همان راستا باید عرض کنم اگر در این زمانه در دل انقلاب اسلامی، این اربعین را «فهم» نکند، در هیچ جهانی حاضر نیست، زیرا جهان امروزینِ آخرین بشر و بشرِ آخرالزمانی، حضور در نهاییترین جهان است که این یعنی درکِ نهاییترین ایثار خدّام و حضور در تاریخِ نهاییترین وجه انسانی بین سیل انسانهایی که آمدهاند یگانگیِ همدیگر را تجربه کنند.
به این فکر کنید که انسان آخرالزمانی هرچه میتواند از بستر هستی خود که عین اتصال به خالق هستیها است، اندیشههای تازه که مطابق روح نهاییترین انسان است می آفریند، نه آنکه به مطالبی بپردازد که باور به آن مطالب آسان باشد ولی در آن مطالب جواب نهاییترین طلب حاضر نباشد.
باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی اولیای الهی در نمادهایی همچون علی«علیهالسلام» و سیدالشهداء«علیهالسلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی بهسر برد، در دل تذکرات چهلگانهای که مطرح فرمودهاید.
رخداد اربعینیِ این سالها، پنجرهای شده برای آنکه ما شیعیان، بهخصوص ما ایرانیان، تا جهان مدرن را درست بفهمیم، جهانی که تا دیروز با نوعی شیفتگی به آن مینگریستیم. در حالیکه امروز متوجه شدهایم جهان در وضعیت جدیدِ خود بیرون از ایران نیست و آینده جهان به نقش ایران در بستر انقلاب اسلامی پیوند خورده است و در این راستا و با توجه به این حضور، مردم ما در پیادهروی اربعینی حاضر میشوند که نوعی آمادگی است برای حضور در نظم جهانی پیش رو. امری که رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم سیستان و بلوچستان با تأکید بیشتر، متذکر آن شدند که «دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدّی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدّی هستیم.» موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: بنده در عالم رویا مدیر جامعه الزهرای قم را به شکل یک خانم بسیار محجبه میدیدم و در دستشان پرونده ی من بود، هر ورقی که میزدند بسیار ناراحت و با دستشان محکم میزدند روی همان صفحه و میگفتن ضعیف، و همینطور هی ورق میزدند و میگفتن با ناراحتی ضعیف، من شگفت زده شده بودم و سؤال کردم پس با این پرونده ی ضعیفم چطور جامعه الزهرا قبول شدم؟ اون خانم یکباره و با جدیت تمام بهم گفتند فقط به عنایت اهل البیت علیهم السلام، حالا استاد بنده از سال ۹۸ وارد حوزه جامعه مجازی درس میخونم چیزی که داره رنجم میده این هست که نمراتم بسیار پایین و لب مرز هستند به ویژه صرف و نحوم، خیلی دوست دارم یاد بگیرم عمیقا برای کلام خداوند عزیز کلام اهل بیت علیهم السلام تا بتوانم درک کنم، ولی نمیدانم چرا استاد همچنان لنگ میزنم از اهل بیت از خداوند خجالت میکشم با این نمراتم گاهی به سرم میزند که صرف نظر کنم از ادامه ی تحصیل در حوزه جامعه الزهرا، خواهش میکنم راهنماییم کنید. استاد حرفی تازه و بسیار تلنگرانه بهم بفرمایید که باعث بشه درس خون بشم و اهل فهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حضور در این نوع مراکز برای خواهران، در آن حدّ مفید است که بتوانند با تفسیر قرآن و روایات و متون اصلی دین که علمای بزرگ تدوین کردهاند؛ رابطه برقرار کرد و در این رابطه خود را رشد دهید. حال اگر در بعضی موارد استعدادتان متوسط است نباید مأیوس شوید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. چرا هنگام خواندن این جمله از دعای عهد: «اللهمّ بلّغ مولانا الامام الهادی المهدیّ القائم بامرک صلوات الله علیه» میایستیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت رضا «علیهالسلام» داریم که وقتی یادی از فرزندشان حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» میشد، به احترام یاد آن حضرت بلند میشدند و دست روی سر میگذاشتند. موفق باشید
با سلام خدمت کاربران عزیز: به اطلاع عزیزان رسانده میشود به جهت آنکه به لطف الهی سفر اربعینی در پیش است برای مدتی از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز محروم هستیم. دعاگوی همه عزیزان میباشیم و التماس دعا داریم.
با سلام خدمت کاربران عزیز: به اطلاع عزیزان رسانده میشود به جهت آنکه به لطف الهی سفر اربعینی در پیش است برای مدتی از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز محروم هستیم. دعاگوی همه عزیزان میباشیم و التماس دعا داریم.
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: گروهی هستیم قصد داریم در راستای جهاد تبیین که حضرت آقا فرمودند به صورت خانوادگی در پارک ها و فضاهای عمومی با مردم صحبت کنیم. آیا جنابعالی با این شیوه ی عملکرد موافق هستید؟ اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید. با تشکر فراوان التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه باید مخاطبان ما احساس تحقیر نکنند، تصور میشود جهاد تبیین به آن معنا است که مسئولین فرهنگی با تولید مفاهیمی فاخر، موضوعات دینی را تبیین کنند تا انسانها متوجه عظمت آن موضوعات بشوند و خود به خود به سوی آن حقایق گرایش پیدا کنند. موفق باشید
سلام و خدا قوت: برای پایان نامه ارشد در رشته کلام جدید به فکر موضوع هستم. از نگاه شما این روزها اولویت کدام یک از محورهای کلام جدید بیشتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کمتر فکر میکنم. شاید موضوع «ولایت الهی» در ابعاد زندگی اجتماعی انسانی برای مخاطب مهم باشد، اگر بتوانید آن را بپرورانید و تفاوت حضور ولایت الهی در امور اجتماعی و غفلت از آن حضور در نظامهای سکولار، را مشخص کنید. موفق باشید
خادمان قرارگاه خدمت رسانی مردمی شهید والامقام آقا مصطفی ردانی پور در نظردارند با توجه به اوضاع نامناسب اقتصادی موجود و عدم بضاعت عده ای از خانواده های عرصه جهاد فرهنگی و همچنین مدافعان حرم اتباع؛ با توجه به ایام ماه مبارک رمضان و در راستای اجرای فرامین مقام معظم رهبری مدظله العالی در زمینه مواسات مومنانه اقدام به جمع آوری کمک های مردمی و توزیع آن بصورت اطعام غذای گرم و بسته ارزاق جهت رفع گوشه ای از مشکلات این خانواده های آبرومند داشته باشند. لذا از جنابعالی تقاضامندیم درصورت صلاح دید توصیه های ارزشمند خود را جهت هر چه بهتر انجام دادن این امر مهم مرقوم فرمایید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار تنها یک عمل خیر و ثواب نیست، نوعی حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده از جنس حرکت امام علی «علیهالسلام» که همیانِ غذا را بر دوش میانداختند تا نشان دهند فرزندان اسلام چه اندازه نسبت به مشکلات مردم حساسند. در این مورد رفقایی که مایلند به عزیزان و خادمان قرارگاه خدمترسانیِ مردمی شهید ردانی کمک نمایند، میتوانند کمکهای خود را به شماره کارت 6037997324144840 به نام آقای نجوکی واریز نمایند. موفق باشید.
سلام و عرض ادب: بنده خانمی هستم حدود ۴۲سال، ومجرد، خواستگار زیاد دارم ولی هر بار به هر دلیلی ازدواج اتفاق نیفتاده است. سؤال من این است که آیا من نباید به این نتیجه برسم که خدا برای من ازدواج مقدر نکرده، وبه دلیل درگیری ذهنی که برایم ایجاد می کند و مرا از پرداختن به مطالعه عمیق و تمرکز روی آن دور می کند، و خواه ناخواه روی حضور قلب در عبادت من هم تأثیر می گذارد (البته خیلی تلاش کردم که اینگونه نباشد ولی متاسفانه نتوانستم) بهتر نیست بعد از ۲۰ سال قید ازدواج را بزنم و به هیچ خواستگاری دیگر فکر نکنم. ممنون استاد، خیلی برایم دعا کنید، عمرم صرف این قضیه شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چه بادا باد. میتوان در حضوری گسترده و دریایی گشوده خود را حاضر کرد که آمدن و نیامدن خواستگاران چندان بزرگ نباشد که دریای آرام ما را طوفانی کند. میتوان جهانی بود که این موجها تنها موجی باشند که اگر آمدند، خوش آمدند و اگر نیامدند، به خدایشان میسپاریم. لذا شرط این حضور آن نیست که نفی خواستگاران بکنید، بلکه چندان جایگاه بزرگی برایشان قائل نباشید. موفق باشید
سلام علیکم: استاد جان یعنی چه خشم نادان در گفتار او و خشم عاقل در رفتارش است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که انسان نادان نمیتواند خشم خود را کنترل کند ولی انسان عاقل میتواند. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز با تشکر از مطالب بسیار راه گشایتان. سوالم در مورد بحث حضور تاریخی است که شاید سوال کردن در این مورد درست نباشد، اما خواستم ببینم این برداشت بنده صحیح است یا باید اصلاح بشه. ممنون ۱. یک دستگاه فکری یا یک روح با تمام جهات و ابزارش زندگی را به بن بست رسانده و یا حداقل آینده ی روشنی برای آن متصور نیست (مثلا تمدن غرب)، حال از دل همین بن بست ها و اضطراری که ایجاد می شود، ظرفیتی حاصل شده که خداوند سمیع، طبق آن راهی مثل اسلام و انقلاب اسلامی را که قابلیت ورود و حل تمام مشکلات و بن بست های قبلی را دارد، به ظهور می رساند، حال این راه که یک روح یا تفکر است، را تاریخ جدید یا تاریخ ساز جدید گویند، حال به میزانی که هرکس از گذشته بریده و با سبک راه حل جدید زندگی کند در تاریخ جدید وارد شده و حضور تاریخی دارد. ۲. آیا ظهور ادیان مختلف در زمان پیامبران مختلف را می توان اینگونه تحلیل کرد؟ ۳. در مورد فهم حال و احوالی که بر افرادی مثل قوم ایمان آورنده ی به حضرت موسی یا بالاخص ساحران مومن به او، یا حواریون حضرت عیسی، یا صحابه پیامبر یا حر ریاحی می گذرد، چقدر میتوان گفت که آنها همواره با بد فهمی ها و افراط و تفریط روزگاران خود نسبت و فاصله ای تعریف کردند و تسلیم نبودند و منتظر بودند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله بسیار خوب و عالی متوجه حضور تاریخی شدهاید. و از آنجایی که در دلِ همان بنبستها راهی ظهور میکند؛ ما بهکلّی از گذشته منقطع نمیشویم بلکه متوجه امکانات حضور خود در آینده میگردیم. ۲. به نظر بنده همینطور است. ۳. همینطور است. وقتی از طرف خداوند افقی گشوده شود، انسان بودنِ خود را در گرو حضور در آینده معنا میکند. اخیراً در جلسه چهل و ششم «در_راستای_بنیان_های_حکمت_حضور_در_جهانی_بین_دو_جهان»
Fhttps://eitaa.com/khanehtolab/310
در این مورد نکاتی عرض شده است. فکر میکنم میتواند راهگشایی در رابطه با «تفکر» باشد. موفق باشید
استاد ارجمندم سلام و عرض ادب: چند سوال دارم که احتمالا جوابش از آن نمیدانم های پر از دانستن است، همان هم موجب سکینه قلب ما میشود. ۱. چطور میشود شبهای فاطمیه در عزاداریهایی لاکچری با مداحان مشهور که بانیَش مالکان اسنوا هستند شرکت کنیم و شب که به خانه برمیگردیم بنشینیم پای خندوانه و لودگیهای بشدت مسخره که انهم بانیَش اسنوا هست؟ ۲. چگونه مالکان اسنوا با لابی های موجودشان در صدا وسیما، حمایت از مصرف کنندگان و بیت رهبری میتوانند نامه ای مبنی بر ممنوعیت واردات، البته فقط کالاهای کره ای و صرفا لوازم خانگی بگیرند (که بسیار کار درستی است) جالب اینکه واردات لوازم الکترونیکی کره ای آزاد است!!!! ولی تمام لوازم زندگی خودشان خارجی است؟ چرا خودشان لندکروز ژاپنی استفاده میکنند؟ ۳. چطور میشود در طول حدود ۲۰ سال این همه ثروت بدست اورد؟ آیا وقتی یک نفر این همه ثروت بدست می آورد ربطی به فقیر شدن بخشی از جامعه نمیشود؟ ۴. اسنوا در گلستان شهدا موکب چای بر قرار میکند و در بنر پشت صحنه عکس بزرگی که خودش و پدربزرگ مرحومش (مرحوم شیخ مهدی مظاهری) هست میزند، اینها چه ربطی به هم دارند؟ ۵. چرا سرمایه های مردم و امکانات دولتی در اختیار برخی قرار میگیرد و مالکان سیتی سنتر و... میشوند همه کاره فرهنگ و اقتصاد شهر؟ چرا چهره برگزار کنندگان روضه های آنچنانی با واعظان محترمی همچون آقای فاطمی نیا را باید در تلوزیون بعنوان متهمان مفاسد اقتصادی رویت کرد؟ ۶. چرا امکانات شهرداری در اختیار ۵ نفر قرار میگیرد و فروشگاه های بزرگی احداث میکنند و به بهانه ارزان فروشی ذائقه خرید و مصرف زدگی را بالا میبرند، مردم را فقیر میکنند و طبقه ثروتمند جدیدی بنام کوثری ها درست میکنند؟ ۷. از ۱۰ سال گذشته تا به حال ۳ بار طرح ایستگاه های اتوبوس عوض شده، چرا با سرمایه های بیت المال چنین میکنند؟ (جالب اینکه دو مرتبه اش در زمان معاونت آقای قاسم زاده اتفاق افتاده) چرا شهرداری آنقدر از مردم پول میگیرد که نمیداند چکارش کند و مجبور میشود هر روز مثل دوچرخه های برادران افغان زیوری به شهر وصل کند؟ التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید ما هنوز تعریف درستی از حضور خود در این تاریخ نداریم. اکثر سؤالات جنابعالی، سؤالات امثال بنده نیز هست و سختی کار آنجا است که شاید همان لاکچریها هم نمیدانند چه کار میکنند و صاحبان سیتیسنترها گمان میکنند در حال تحول فرهنگی به سوی پیشرفت جامعه هستند که البته سخت در اشتباهند. بعضی از مسئولان از جمله آقای دکتر قاسمزاده هم نگران بعضی از کارهایی هستند که فرهنگ شهر را به سوی هرچه غربزدهشدن جلو میبرند. به هر حال باید در این شرایط تاریخی و با توجه به تجربه چهلسال گذشته، فکر کرد. بنده به این نتیجه رسیدهام که با نظر به مبانی انسانیِ انسان جدید و تاریخی که تحت عنوان انقلاب اسلامی، به سوی ما آمده است باید به جهانی فکر کرد تحت عنوان «جهان بین دو جهان» و در این راستا سه کتاب اخیر تدوین شده است. هرچه هست باید افقی را مدّ نظر قرار داد که در آن به جهان دیگری فکر کرد، جهانی که امثال حاج قاسمها را میپروراند. شاید ۱۶ نکتهای که تحت عنوان «حاج قاسم سلیمانی و معنای حضور تاریخی ما» در بنر سایت هست؛ متذکر افقی باشد که ما در گذرگاه «دیروز» و «فردا» باید مدّ نظر داشته باشیم. موفق باشید
با سلام: روایتی از امام صادق (ع) داریم که مجموع دورانی که پیامبران از امت خویش غیبت داشته اند باید درباره غیبت امام زمان (عج) هم اجرا شود. حال سوال این است که مجموع دوران غیبت پیامبران از قوم خویش چند سال بوده؟ با تشکّر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. روایت را هم ندیدهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، اول، پدری آن را ثابت کنید که بنده حقیر یعنی اصغر طاهرزاده، استاد حسن زاده عزیز هستم؟! تا بعد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ما نباید در این موارد با این افراد درگیر شویم. به ما فرمودهاند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین وقتی با امور لغوی روبهرو میشوند با بزرگواری از این موارد عبور میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اولاً: بنده طاهرزاده هستم. ثانیاً: علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه ما در این رابطه میدانیم سنتی است که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» برایمان باقی گذاردهاند. بقیهاش بیشتر احتمالی است که میدهیم. آری! در مورد آب و خاک، بالاخره طراوتی به میان میآید که متوفی آن را در نزد خود نیز احساس میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سایت در این موارد ورود ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی از اساتیدی که میفرمایید، ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. زیرا در افق شخصیت آن عزیزان، خود را ادامه میدهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام سخن رفیق!؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: موفق باشید
۲۷۱۳۷- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به مشاوران متدین و تجربهدار که با این موارد روبهرو هستند، رجوع شود. پیشنهاد بنده آقای دکتر قاسمزاده به شمارهی 03132306295 میباشد. موفق باشید