بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در خصوص سوال 32205 که رجوع دادید به جواب سوال 32203 استاد عزیز من واقعا به انقلاب اسلامی ایمان و یقین دارم و با تمام وجود آ‌ن‌را پذیرفته که حس می‌کنم و می‌دانم که شروعی بوده برای انقلاب جهانی ولی استاد نمی‌خواهم به یقین بگویم ولی دوتا مشکل دارم گفتم شاید علت تاریکی من اینها باشد. چون نتوانستم تجزیه تحلیل کنم سوال 32203 رو پرسیدم اول آنکه خیلی سعی کردم کنترل چشم داشته باشم و تا ۴٠ سالگی یه جورایی سرکوبش کردم که به نامحرم و حرام نرود و چشم چرانی نکنم موفق هم بودم تا حدی که فکر می‌کردم کاملا تسلط دارم ولی به یکباره الان ٣ سالی هست که حس می‌کنم به اختیارم نیست انگار از من زور شده و خودبه خود خطا میره کلی تلاش کردم موقع چشم چرانی نگاه به آسمان می‌کردم، صلوات و استغفار می‌فرستادم یا موقع این عمل سریع سلام بر امام زمان می‌دادم وابراز پشیمانی می‌کردم، راههای مختلفی را طی کردم. تنبه قرار دادم که خطا کرد قرآن بخوانم و نماز شب بخوانم خلاصه هر راهی رفتم باز انگار نمی‌توانم تسلط پیدا کنم. اینقدر به لقمه حلال حساسم و اینقدر به پول و درآمد شبهه ناک حساسم که جرات سمت رفتنش رو ندارم چشمم هم قبلا همینطور بود. نمی‌دانم چرا از دستم خارج شده آیا چوب اعتماد بیش از اندازه به چشم رو می‌خورم که آتش زیر خاکستر بوده و الان تو میان سالی که وقت عرق کردن عقل هست افتاده به جانم. خدا میدانه چقدر نگران و ناراحت این مشکل هستم، ولی تلاشهایم نتیجه نمی‌دهد با اینکه می‌دانم مرا از سلوک باز می‌دارد ولی درمان نمی‌شود به قول معروف برایم شاخ شده. دوم خیلی از این مدرن بودن بدم میاید علاقه شدیدی به ساده زیستی دارم و دلم محیطی ساده مثل روستا می‌خواهد به دور از زندگی شهری ولی بخاطر شغل و علاقه زن و بچه هام به شهر گیر کردم والا می‌رفتم به روستای خودمان تا لااقل صله رحم داشته باشم با پدر و مادر و اقوام ودر کنار آنها باشم ولی الان هفته ای یا ماهیانه می‌ریم سر می‌زنیم حس می‌کنم این تاریکی و عدم نشاط روحی بخاطر مشغول شدن نفس به کثرات هست چون از وحدت دور میشم مانند اینکه بخشیش مربوط به چشم و بخشی مربوط به مشغول شدن ذهن به زادگاه و زندگی شهری و صله رحم و... که اجازه نمیده خودم رو در افق دیگر بیابم نمیزاره عبور کنم انگار خوردم به سرعت گیر و دست انداز و گیر کردم تو چاله و افق روبرو رو می‌بینم ولی پای رفتن نیست چون در چاله هست برای این دو مشکل چه کنم؟ برام سخته با این همه شهید برای انقلاب و این همه سختی اهل بیت بخام گیر این چیزها باشم و از سیر و سلوک عقب بمانم. استاد یه آدم میان سال خوب می‌فهمد که فرصتش رو به اتمام هست. حداقل نیمیش رفته پس به خدا خجالت می‌کشم از خدا و شهدا. منتها از شدت ناراحتی موندم چکار کنم با این جریان نظر مبارکتان چیست؟ راهی برای درمان هست؟ تا عاقبتمان ختم به خیر شود تا در این آخر زمان به چاه نرم بسیار بسیار نگران هستم نکند شیطان تیر خلاص بزنه!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بسیار امیدوار باشید که خداوند عمق زشتی مواردی را که خودش نهی فرموده است را به شما نشان دهد و بحمدلله در شرایطی هستید که متوجه خواهید شد چرا خداوند ما را از این نوع اعمال نهی فرموده. ۲. آری! در حدّ توان خود از صله رحم و کمک به آشنایان غفلت ننمایید. موفق باشید

32019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حقیر مربی پرورشی هستم. سعی در صمیمیت با هنرجویان دارم و لکن گاه سوءاستفاده می‌کنند و حتی برخی که جنبه ندارند توهین می‌کنند. حال چه باید کرد رو به خشونت بیاورم؟ البته نه فیزیکی بلکه دفتر انضباطشان با من است نمره کم کنم یا به دفتر معرفی کنم و ...

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: تا می‌شود باید با جوانان مدارا کرد. ولی گاهی چنانچه نفس امّاره آن‌ها به میان آید که جز خوف، آن را کنترل نمی‌کند این‌جا است که باید بحث تنبیه به میان آید و نه در مواقعی که بیشتر به جهت نادانی‌شان حرکاتی را انجام می‌دهند. موفق باشید  

31129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
محضر مبارک استاد حضرت آیت الله حسن زاده بنده چند ماهی است گرفتار مشکلات اقتصادی ناخواسته ای شدم. در همین ایام شبی بعد از شرکت در جلسه حدیث کسا در عالم خواب دیدم وارد غاری شدم که تاریک بود و هیچ روزنه ای به بیرون نداشت ناگهان با ذکر الله اکبر از غار خارج شدم و در همین ایام اخیر هم شبی خواب دیدم اندوه و دلهره فراوانی بر من مستولی شد ناگهان با ذکر یا صاحب از زمان از خواب بیدار شدم هنوز هم در گیر مشکلات هستم. مستدعیست حضرتعالی جهت برون رفت از این وضعیت حقیر را راهنمایی بفرمایید. سایه حضرتعالی مستدام ان شاءالله هی هی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اولاً: بنده طاهرزاده هستم. ثانیاً: علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

31088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده میخوام ازین به بعد ان‌شاءالله تو فضای مجازی از کتاب های شما مطلب بذارم، می‌خواستم اجازه بگیرم که نظرتون چیه؟ راضی هستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه نمی‌خواهد! اگر حرف حقی هست که مربوط به خداوند است و حتی نیاز نیست نام بنده برده شود. موفق باشید

28520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: کسانی که در راه معرفت دینی در مرحله ای به عین الیقین توحیدی عالم می رسند، به نظر می رسد که این عین الیقین همیشه با آن ها نباشد ولی بعد از آن وقتی وقایع را می خواهند تحلیل کنند همیشه رجوع آن ها به همان عین الیقین است و با آن زندگی می‌کنند. آن ها در این مرحله در چه حالی هستند آیا با همین نوع رجوع، همچنان در عین الیقین به سر می‌برند یا دیگر تبدیل به دانایی می‌شود و دیگر دارا نیستند؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه در همان حق‌الیقین هستند و با آن نگاه به اطراف نظر دارند. موفق باشید

28098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: ببخشید روش تحقیق و ورود به علوم دینی سبک صحیحش چجوریه؟ یعنی اون چیزی که باید جایگزین روش پایانامه‌نویسی بشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم خود افراد مطابق ذوق خود آن علمی که دوست دارند، پیش ببرند. ولی پایان‌نامه‌نویسی عموماً یک نوع تحمیل و موضوع‌تراشی است. موفق باشید

27972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. این حدیث شامل آدم های معمولی یا گناهکار هم می‌شود یا مال اولیاء خداست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟! موفق باشید

27648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام:‌ ببخشید استاد من تصمیم گرفتم از امروز مدام زیارت و توسل نسبت به امام زمان یا حضرت علی داشته باشم‌. می‌خواستم ببینم اولویتی وجود داره بین امام زمان و حضرت علی علیه السلام؟ من نسبت به امام زمان خیلی حس دوری دارم خیلی خیلی زیاد اما نسبت به حضرت علی حس دوری ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده به این نحوه ورود ندارم، نمی‌توانم نظر دهم. موفق باشید

 

 

27399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر حضرت استاد طاهرزاده حفظه الله تعالی: با توجه به روایت مشهور زیر که اکثرا با آن آشنا هستند لطف بفرمایید با توجه به فرمایش امام صادق (ع) انسان اگر بخواهد به این روایت عمل کند باید چقدر این اذکار را بخواند و شرایط خاص و ... ندارد؟ ممنون از لطف شما. التماس دعای خیر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام روایت؟ موفق باشید

37317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر روح همه کمالات را دارد پس تقویت روح و تقویت اراده و غیره یعنی چه؟ و اساسا در قوس صعود چه تغییری در روح ایجاد میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با اراده‌های خود می‌توانیم آن کمالات تکوینی را به عنوان یک شخص از آنِ خود کنیم تا آن کمالات از طریق رعایت دستورات شرع و توجه به هویت فطری خود برای ما حاضر شوند. موفق باشید

35661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین.  در آیه ۱۲سوره ممتحنه می‌خوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار می‌دهد (لا یعصینک فی معروف) ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج ۵ ص ۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل می‌کند که: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.» و از امام باقر نقل می‌کند که «پیامبر همین توصیه ها را به دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی است که الله بآن دستور داده.» علامه مجلسی در مرآة العقول ج ۲۰ ص ۳۵۸ می‌نویسد این حدیث موثق یا صحیح است. همچنین کلینی در کافی ج ۳ ص ۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج ۷۹ ص ۸۹ و از امام باقر نقل می‌کند که فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.» شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۷۶ و ص ۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج ۳ ص ۲۷۲ همین روایت را نقل می‌کند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل می‌کند که «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه و ناله نهی کرده» همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج ۱ ص ۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص ۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج ۳ ص ۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده که پیامبر اسلام فرموده که نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج ۱ ص ۴۴ همین روایت امام باقر را نقل می‌کند که پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح می‌دهد که «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده که در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده است که فقط باعث به هدر رفتن امکانات می‌شود.» رج مجلسی در بحارالانوار ج ۵۵ ص ۲۲۶ از پیامبر نقل می‌کند که «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن به اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار می‌شود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی که سرد نمی‌شود بر تن دارد که بر تنش می‌چسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. شهید ثانی در مسكن الفؤاد ص ۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کنند که پیامبر لعنت کرده کسی را که برای عزاداری نوحه و واویلا کند. با وجود این‌همه روایت و حدیث، شیعیان با اینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمی‌دانند ولی برای حسین استثناء قائلند: شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج ۳ ص ۴۱۳ می‌نویسد (ادعا می‌کند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم که می‌فرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.» سوالاتی ک مطرح می‌شود اینست که: ۱. چرا پیامبر این استثناء را خودش نگفته؟ مگر کسی می‌تواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ ۲. اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا می‌کنند؟ ۳. خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج ۲ ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج ۱ ص ۱۴۱ و شیخ بحرانی در العوالم ص ۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کند که حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. حتی امام صادق هم که بعد از امام حسین آمده، همین‌را تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج ۲ ص ۴۵۶ نقل می‌کند که امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده. همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعد از او در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده. ۴. شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل به رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار می‌شود اینست که بدعت در اسلام چیست و چه تعریفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوحه و حنین و واویلایی که در روایات نفی شده برای مرگ عزیزان، غیر از این نوع عزاداری است که برای حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به عنوان شهید انجام می‌شود که نوعی احساس حضور در تاریخی است که امام و شهدا آغازگرِ آن تاریخ هستند در مقابل ظلم ظالمان. موفق باشید

34919
متن پرسش

سلام بر شما: از استاد گرامی تقاضا دارم که متن زیر را گفتمانی انتقادی جهت اصلاح امور اجتماعی ببینند لطفا کامل بخوانید تا درد سینه سوز من برایتان آشکار شود. _ای کاش.‌.. «ای کاش طرح عفاف و حجاب دیروز شروع شده بود تا یک پنجمِ همین جمعیت میلیونی، متخلف به حساب می آمدند!» «ای کاش طرح عفاف و حجاب هنگام رفراندوم ۱۳۵۷ اجرا می‌شد تا خیل کثیری از رأی دهندگان فاقد قدرت قانونی برای رأی دهی می بودند» «ای کاش طرح عفاف و حجاب زودتر آغاز شده بود تا هر ۴ سال شاهد حضور این افراد برای رأی دهی نبودیم» «ای کاش طرح عفاف و حجاب بهمنِ امسال اجرا می‌شد تا ۲۲ بهمنِ مان برای اولین سال بعد از ۴۴ سال با معنویت هزارچندان برگزار می‌شد!!!» «ای کاش سردار سلیمانی در حیات مادی خودشان بودند تا می دیدند که دختر کم حجاب دختر ایشان نیست. اصلا این افراد تعلقی به انقلاب ندارند» و ای کاشِ آخر... «ای کاش شب قدر هنگامه آغاز این طرح بود تا متخلفین کثیری را در گلستان شهدا مشاهده می کردیم! کسانی که شهدا اشتباه کرده اند آنها را به حریم شان راه داده اند» «ای کاش... »... گویا کف گیر گفتمان انقلابی به ته دیگ خورده است. کجایند طاهرزاده ها و رائفی پورها و پناهیان ها؟ فقط وقتی تبیین می کنند که اوضاع به نفع انقلاب نباشد و الا هر زمان قدرت به گفتارشان بازگشت، آنها نیز ترجیح دادند سکوت کنند. شما مسئولید! اهل تفکر مسئول اند! انقلابی ها وظیفه دارند که سکوت نکنند! نه اینکه یک روز بگویند این دختر کم حجاب دختر من است و روز دیگر ایشان را به رسم انسان بودن هم نشناسند. در شبکه یک سیما سخن از حق الیقین جوانان امروزی می زنید؛ ای کاش درباره این طرح ها - که براستی یقین را از انسان می ستاند چه برسد به حق الیقین! - نیز صحبت بکنید. هربار که سؤالی داشتم، شما فرمودید: «بالاخره جوانان ما باید به این امر نظر کنند که حضوری در پیش است بس گرانقدر که انسان در ذیل حضرت روح الله (رحمة الله علیه) جهانِ خود را بسی گشوده سازد» اگر معتقد هستید این نوع از مطالب و این نوع از بیان برای بشر جدید است و آنها را به فطرت شان دعوت می‌کند، بسم الله! شب جمعه بعدی به چهارباغ بیایید و با جوانان چنین گفت و گویی کنید و واکنش ایشان را از نزدیک ببینید. متاسفانه گاهی اوقات انقلاب به سمتی می رود که قابل دفاع نیست. با چه رویی به سر کار بروم وقتی در خیابان هزاران سؤال کننده- به حق- هستند که توانایی جوابگویی به آنها را ندارم؟! (بله می‌توانم جواب سرسری بدهم و با الفاظی مانند «خون شهدا» و... وجدان شان را فشرده سازم تا از ادامه بحث صرف نظر کنند ولی وجدانم اجازه نمی‌دهد که وقتی هیچ در بساط ندارم، سؤال های به حق مردم را عقیم کنم). دل در گرو انقلاب دارند ولی متخلف اند. دختر انقلاب اند ولی قانون ستیز اند. بسیار عالی...! گویا صدا و سیما حد بی حجابی را تعیین کرده است. بر این اساس افراد، صرف نظر از هر نوع پوششی اگر در راهپیمایی شرکت کنند بی حجاب نیستند ولی اگر همین فرد یکساعت بعد در خیابان مشاهده شود مجرم است. آری... این است رفتار دوگانه ای که لاشه کرم خورده صدا و سیما را برای مردم هویدا می کند. استفاده ابزاری از دختران کم حجاب برای تبلیغ انقلاب! احسنتم. وقتی رهبری به اهل تریبون دستور تبیین دادند و این جماعت برای سخن رهبری پشیزی ارزش نگذاشتند باید به فکر امروز می بودیم. هیچ زمانی گفتمان انقلابی را اینگونه در حضیض نیافتم! لطفا کامل بخوانید و بعد به همه این مطلب ورای کلیشه های قبلی پاسخ بدهید. وقت آن نرسیده است که آوینی بیاید و ما را با صوت رحمانی و قلم نورانی اش متحد نماید؟ با انسانیت ما نه تعصبات مان! آری انتظار بکش...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقت آن رسیده تا آوینی‌ها بیایند و ما را متذکر آن نوع تنگناهای تاریخی که جنابعالی از آن سخن گفتید؛ بکنند. تنگناهایی که حکایت از آن داردکه نه انقلاب اسلامی و تاریخ خود را شناخته‌ایم و نه این نسل را! تصور بنده آن است که گِله‌های شما، گِله‌های امثال بنده نیز هست و راه عبور از این مشکل که مشکلی است در بین خودمان و نه در بین آن خانم‌های به اصطلاح بی‌حجاب؛ به این راحتی‌ها نمی‌باشد و خونِ دلی که به نظر می‌آید رهبر معظم انقلاب می‌خورند، از همین ماها می‌باشد. نمی‌دانم برایتان ممکن هست در دلِ صحبت‌هایی که اخیراً تحت عنوان: «باز آوینی و وسعت روزه داری پس از فتنه این روزها»        https://eitaa.com/matalebevijeh/13440  با جمع دوستان شد، نکته‌ای از جنس این نوع تنگناها بیابید؟ با این‌همه جای هیچ ناامیدی نیست، به همین دلیل که رهبر معظم انقلاب آرام‌آرام ما را در دل نگاه دینی، آری! در دل نگاه دینی، با امری روبه‌رو کردند که هرگز ۲۰ یا ۳۰ سال پیش امکان گفتن آن نبود. و تنها دینداری را در آن حدّ می‌دانستیم که طرف، حجابش کامل باشد، حال ایشان بدون آن‌که نفی ضرورت حجاب کنند، بعضی از بی‌حجاب‌ها را اهل دین و اهل تضرع می‌دانند و متذکر می‌شوند: « کشف حجاب، حرام شرعی و حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند؛ من می‌دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه‌ی با حجاب است». ملاحظه کنید این یک امر سیاسی نیست، بلکه یک حقیقت دینی است که از زبان یک فقیه مقیّد به امور شرعی جاری می‌شود. آیا ما در فهمِ دین و در ابعاد متفاوت آن نسبت به سال‌های گذشته جلوتر آمده‌ایم و نسبت به دینداریِ دینداران و فهم دین گشوده و گسترده‌تر شده‌ایم؟ و یا گرفتار نوعی إباحه‌گری گشته‌ایم؟ موفق باشید                                              

34205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا عبارات زیر صحیح است؟ من یک درخت را دیدم. در درخت من قدرت را دیدم. این قدرت صفت خداست. صفت از ذات خدا جدا نیست. پس من خدا را دیدم. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی در صورتی که درخت را آینه بگیریم, نه آنکه جسم  درخت و یا صورت آن مد نظر باشد. مثل آنکه وقتی کسی شما را ملاقات می‌کند حیات و فهم شما را ملاقات نماید و نه جسم و صورت شما را. و لازمه این آن است که انسان نسبت به اسماء و صفات الهی با عبور از حس گرایی, آگاهی نسبی داشته باشد. موفق باشید

33688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: روزتون بخیر. استاد ما میدونیم که عمر سعد می دونست که کارش غلطه، گناهه، ناجوره، نامردیه و... ولی نتونست بیخیال ری بشه!!! شما برای عمر سعد چه حرفی دارید؟ چطوری میخواید با عمر سعد تو اون وضع حرف بزنید! من تو اون وضعم و کارام از عمر سعد هم بدتره و نمیدونم چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط عمرسعد با سیطره فرهنگ اموی طوری بود که در حقیقت، اسلام به شدت به حاشیه رفته بود و از این جهت او در افق حضور خود، حقیقتی را احساس نمی‌کرد که بخواهد از دنیا بگذرد. ولی ما در امروزِ تاریخ خود با نور شهدا نسبت به حقیقت بیگانه نیستیم و این است که در وجدان خود حاج قاسم و امثال او را تأیید می‌کنیم. موفق باشید

33551
متن پرسش

سلام خدا قوت: الحمدلله زیارت اربعین نصیب ما هم شد، حال و هوای خوبی بود و اتصال خوبی با اهل بیت برقرارشد، چه کنیم که در شهر هم حال و هوا و آرامش امام حسینی همراه ما باشد؟ باور کنید دلم می‌خواست بایستم جلوی ماشین و نگذارم وارد شهر بشود، ناخودآگاه اشک بود که سرازیر می‌شد و دلی که هنوز در کربلا بود و نمی‌خواست مثل قبل گرفتار خیلی از حرف ها و برخوردهای واقعا به دردنخور بشود، دلم می‌خواست ماشین از روی همه ی هواهای پوچ ام بگذرد ولی بعد از چند روز، متاسفانه من ماندم و دوباره گرفتاری در مسائل بیهوده ی دنیایی و حرف ها و نگاه های دیگران و... و دلتنگی برای آن حال انقطاع و صاف و ساده شدن برای حسین علیه السلام. همیشه ماندن در آن حال سخت است و خواستنی و برای بنده ی ناچیز دست نیافتی... التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در زیستنِ اربعینی و حضور در تاریخی است که ایثارها و عطوفت‌ها که حاصل خُلق محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است، جایگزین خشونت و دنیاپرستی شود که حاصل غرب‌زدگی است. در همین رابطه بحث «زیستن اربعینی» به میان آمد تا کسانی که در رخداد تاریخی اربعین این سال‌ها حاضر شده‌اند، متوجه گردند اولاً: مسئولیتی بس عظیم به عهده دارند. ثانیاً: باید به آغاز تاریخی فکر کنند که منجر به تولد بشر آخرالزمانی می‌شود. بشری که از یک طرف در جهان حاضر است و از طرف دیگر شرایطی را فراهم می‌کند که گرگ و میش در یک آخور در کنار هم غذا می‌خورند به معنای از میان‌رفتنِ دوگانگی ها و کبرها و تکبّرها. موفق باشید.

https://eitaa.com/matalebevijeh/11448    

33081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما: گاهی اوقات انسان نیاز دارد که از مسیری که در آن قرار گرفته است اطمینان پیدا کند. یعنی مطمئن شود که راهی که می‌رود، همان راهی ست که باید در آن حرکت کند و وظیفه خود را به انجام برساند. ولی خیلی از مواقع این اتفاق نمی افتد یعنی هیچ عاملی نیست که به انسان تذکر دهد که راهت درست است و موفقیت و رستگاری تو در این راه است در نتیجه حالتی از سستی و تنبلی و رخوت در انسان پدید می آید که دیگر انگیزه ای برای انجام کارش نیست به عنوان مثال در هنگام درس خواندن و یا کار کردن در محل کسب این اتفاق روی می‌دهد و انسان شک می‌کند که مسیرش درست است و الان در جای درستی قرار دارد و دارد کار درست را انجام می دهد یا خیر؟ ۱. در این حالات باید چه کرد؟ ۲. چه کنیم که وظیفه خود را به درستی در این زمانه بشناسیم و انجام دهیم؟ (آیا وظیفه، از طرف خدا افاضه می‌شود یا اطلاع یافتن از آن اکتسابی است؟) ۳. مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی علیه) می‌فرمایند که عامل انگیزه دینی که شهدا داشتند باعث این شد که اینچنین بدرخشند (نقل به مضمون)؛ این انگیزه دینی چیست و چگونه باید آنرا در خود ایجاد نمود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور بندگی در افق توحید در عین خوف و رجاء و نه در شک و تردید. ۲. همواره سیره و شخصیت اولیای معصوم حجّت‌اند در این‌که آیا راه را درست می‌رویم یا نه. زیرا «هُمُ السّبیل». ۳. انگیزه اصلی آن مردانِ مرد و آن زمان‌شناسانِ واقعی تحقق نظام توحیدی در مقابل  استکبار یزیدی بود به سیره مولای‌شان حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام». موفق باشید

32872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در این مدت ۱-۲ سال گذشته علمای دینی و شخصیت های برجسته انقلابی زیادی را در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی، از دست دادیم. بدون مبالغه می توان گفت که برخی از آنها یگانه بودند و دیگر مانند آنان نخواهیم داشت _ مانند استاد حسن زاده آملی _ بدون در نظر داشتن علت فوت این بزرگان سوال اصلی این است که آیا مرگ این شخصیت های برجسته مقدر الهی بوده است یعنی مثلاً فوت آیت الله فاطمی نیا رحمت الله علیه در سن ۷۰ و چند سالگی مقدر شده بود یا عوامل طبیعی و یا انسانی فوت این بزرگواران را جلو انداخته است؟ ۲. با توجه به این موضوع که مرگ این چنین عالمان دینی رخنه در دین محسوب میشه آیا خداوند در این زمانه با فوت این بزرگان می خواهد ما را در معرض امتحان قرار دهد؟ بسیار تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه ۲۱ و ۲۲ سوره حدید متذکر این امر مهم است که مرگ انسان‌ها از قبل مشخص و مقدّر شده و البته شکل آن‌ها متفاوت است. ۲. آری! باید به راهی فکر کرد که ظرفیت تولد چنین انسان‌های بزرگی را دارد و آن راه را راهی برای آینده خود در نظر گرفت. موفق باشید

32833
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز و آرزوی توفیق و سلامتی؛ امروز در کانال مطالب ویژه، یک کلیپی که آهنگ خواننده ای درباره دسته بندی های سیاسی جهان و حزب باد بود را مشاهده کردم که حضرتعالی درباره اش نوشتید که این مورد نشانه بارز پوچی در ضع کنونی عالم است و تا به انقلاب اسلامی و حضور همه جانبه در برابر استکبار و به صحنه آوردن انسانیت انسانها که مظهرش شهید سلیمانی (ره) است، نظر نیفکنیم، از این پوچی خلاص نخواهیم شد. و همان موقع که این کلیپ و توضیحات حکیمانه ذیل آن‌را دیدم، به یاد نکته ای از دستورات مولایمان حضرت صادق (ع) به عبدالله بن جندب افتادم که حضرت می‌فرمایند: [لَو اَنَّ شيعتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الملائكةُ و لاََظَلَّهُمُ الغَمامُ وَ لاََشرَقُوا نَهاراً و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ اَرجُلِهِمْ و لَما سَأَلُوا اللّهَ شَيئاً اِلاّ اَعطاهُم] و شما در تفسیری که بر این حدیث داشتید به زیبایی تبیین نمودید که با مد نظر گرفتن ائمه معصومین و عدم تعلق قلبی به فرهنگ دشمنان اهل البیت و مجاهدت در دنیا و دلسوزی برای برادران دینی، از غفلت در روزمرگی ها نجات میابیم و و تمرکز ما بسمت جهت کمالی که طالبش هستیم تنظیم گشته و به چنان توفیقی می‌رسیم نه تنها از بهره های معنوی و طبیعی عالم بهره می‌بریم، بلکه به کمک انوار الهی به درخشندگی رسیده و تاریخ خود را متاثر می‌سازیم و ناکامی در مسیرمان نخواهد بود. به نظرم وجه اشتراکی که بین پیام حاکم بر آن کلیپ و این فرمایش حضرت بود، شاید این بود که امام معصوم بعنوان مقصد جانها و عین الانسان و حقیقت انسانیت هر انسان، راهی را نشان می‌دهد که بوسیله مجاهده و عدم تعلق در برابر نیست انگاران و جبهه تاریخی استکبار و دولت ابلیس و ایضاً حساسیت نسبت به اتصال ایمانی که باید بر جامعه مومنین حاکم باشد، بتوانیم از برکات حیات وسیع انسانی و رهایی از پوچی و فرار از خود مستفیض بشویم و توفیق تاثیر گذاری بر تاریخ و زمانه و خدمت به انسانیت انسانها بیابیم. چنانچه روح کلان و حرکت اصلی انقلاب عزیزمان و سیرت امام راحل و خلف صالح شان همین بوده و اگر جز این بود این همه تقلا برای نابودی این اتفاق مبارک و نفرت از آن، معنایی نداشت و اساساً نباید شاهد می بودیم که حتی در آن سوی مرزهای ایران یعنی در کشمیر، وقتی خبری از جسارت به تصویر شهید سلیمانی و رهبر حکیم انقلاب پخش شد، آنچنان فورانی از خشم راه بیفتد که حتی پلیس هند را مجبور به عذرخواهی و ادای احترام به تصویر آن دو بزرگوار بکند و همچنین مراسم زیبا و عجیبی بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب در مسجد عروه الوثقی لاهور پاکستان به راه بیفتد که بعضا در کشور خودمان هم نظیر ندارد. هرچند در بسیاری از حرکتها و موقف ها و جزئیات، آنچنانکه شایسته بود بر مسیر نجات بخشی که امام ششم تببین نمودند، استقامت بورزیم، مقاوم نبودیم و از همین جا لطمه دیدیم و فراموش کردیم روح انقلاب اسلامی در انفتاح تاریخی متعالی و شکستن انسداد تمدن معاصر غربی و به عرصه آوردن بنیان انسانیت است و حتی دلبسته به عناوین موهومی چون ژاپن اسلامی شدیم یا نفهمیدیم که بحمدالله ما اقیانوس شده ایم و دیگر برکه کوچکی که براحتی گل آلود شود، نیستم. البته با روح کلی انقلاب و تجلی ولایت خداوندی در ولایت نائب امام و خونهای مطهری که در جهت پیشبرد نهضت ریخته شد و وعده الهی مبنی بر «ان الله لا یضیع اجر المحسنین»، پر امید هستیم که می‌توانیم به درخشندگی و تاثیر بر تاریخ و ناکام نبودن در اهداف عالیه برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید بزرگ‌ترین بصیرت در این تاریخ که مادرِ بصیرتِ بصیرت‌ها می‌باشد، درک روحی است که به جهت اسارت در فرهنگ مدرنیته گرفتار نیهیلیسم یا نیست‌انگاری شده است و حقیقتاً درک این مشکل، اولین قدم است برای رجوع به شریعت آخرالزمانیِ اسلام عزیز که در مواجهه با ظلمانی‌ترین ظلمات، یعنی ظلمات آخرالزمان می‌تواند جواب عمیق‌ترین حضور انسان را در عرشِ وجودش به او عطا کند.

حقیقتاً حرکت توحیدی انقلاب اسلامی آینده‌ای را نوید می‌دهد که نه حضور در گذشته است و نه حضور در جهان سکولارزده؛ بلکه حضور در آینده‌ای است که نام آن را می‌توان «جهان بین دو جهان» گذارد. جهانی که نه جهان گذشته است و نه جهان سکولار، بلکه حضور در امروز است ولی با هویت قدسی، راهی که می‌تواند نسل امروز و فردای ما را در آن جهان حاضر کنند و از این جهت هنوز می‌توان درباره تعهد به انسان فکر کرد و هنوز می‌توان به ذات عاشقانه انسان فکر نمود و هنوز می‌توان حرکت انقلابی و دینی را یک «عشق» دانست و اگر این عشق فهمیده شود زندگی در این تاریخ با همه مشکلاتش‌، رضایتمندانه‌ترین شکل از زندگی خواهد بود به طوری که مشکلات روزمرّه آن‌چنان برجسته نمی‌شوند تا این عشق و این بسطِ شخصیت در دیگر انسان‌ها بمیرد. موفق باشید

32626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: آیا حضرت استاد افکار جناب کمیلی در باب وحدت را که کوتاه آمدن از بعضی عقاید شیعه است رو قبول دارند تا اهل سنت از ما راضی بشن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای کمیلی از اساتیدی هستند که همه همت خود را صرف می‌کنند تا آنچه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بر وحدت بین شیعه و سنی تأکید دارند، محقق شود و هرگز نباید تلاش‌های چنین افراد دلسوز را به معنای تقلیل عقاید حقه شیعه بیان کرد. آری! ما نسبت به بعضی از عقاید برادران اهل سنت، انتقاد داریم ولی تقابل نداریم و این سیره ائمه معصومین «علیهم‌السلام» است. موفق باشید

32434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: ضمن تبریک ایام ماه شعبان استاد، مشکلی که به شخصه دارم، در برخورد با افراد ماها به ظواهر دینی خیلی اهمیت می دیم مثلا آیا حجاب شخص کامل هست یا نه، نماز می خواند و یا نه، خمس می دهد و یا نه منظورم در مورد نزدیکان است. اگر کسی یک مورد رو رعایت نکرد تاثیر بسیار زیادی روی رفتار ما با اون شخص می گذاره گویا از آسیب های رعایت ظاهر امور دینی اینه که مثلا اگر خودمون ۱۷ رکعت نماز می خونیم ، دیگه اگر کسی این نماز رو نخونه آدم حساب نمی کنیم همینطور در مورد حجاب، اگر کم و یا زیاد نگاهمون رو کنترل کنیم، دیگه شخص بی حجاب خیلی پایین می بینیم و رویکردمون این است که از افرادی که رعایت نمی کنند تا حد ممکن اجتناب کنیم. سوال اول من چگونگی جمع بین رعایت ظاهر امور دینی و سعه صدر در پذیرش و ارتباط با افراد است (برای نمونه دو مورد بالا) سوال دوم هم نگاه صحیح به افرادی که مثلا نماز نمی خونن، حجاب کامل رو رعایت نمی کنن، حرمت روزه داری رو رعایت نمی کنن، بدحجاب هستن، بی حجاب هستن چه نکاهی و چه رویکرد و مواجهه ای باید با این افراد داشت؟ تشکر از شما استاد گرانقدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط بسیار حساس است. آری! یک وقت کسی منکر شریعت الهی است و نسبت به آن مخالفت دارد؛ که البته نسبت ما با چنین افرادی، جدایی است. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لکم دینکم ولی الدّین». ولی اکثر این افراد که می‌فرمایید به تعبیر جناب اقبال لاهوری: قلب‌شان ایمانی است، هرچند عقل‌شان تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است. این افراد را نباید از خود برانیم. و رهبر معظم انقلاب در نسبت با این افراد به علمای خراسان شمالی فرمودند:

«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقیه‌ی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۱۹

موفق باشید

31840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرامی. ببخشید یک سوال داشتم راجع به آیه مربوط به سوره بلد که عبارت «فک رقبه» در آن آمده. سوال من اینجاست که در دنیای کنونی و در عصر حاضر که برده داری منسوخ شده، مصداق این عبارت چه چیزی می‌تواند باشد تا ما آن را دستاویزی برای خودمان قرار بدهیم و بی بهره نمونیم. آیا آزاد کردن زندانی هم جزو فک رقبه حساب می‌شود یا چیز دیگری مد نظر است؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امروز «فک رقبه» آزادکردنِ گردن‌ها از زیر بار قرض‌ها است و آزادکردن گردن‌ها از زیر بارِ باورهای غلط تا انسان بتواند بهترین انتخاب‌ها را داشته باشد. موفق باشید

31685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: حتی نمیدونم ارسال این سوال دردی رو دوا میکنه یا نه. استاد به یه نقطه ای رسیدیم که هیچ جا هیچ ارامشی وجود نداره. خانواده به نحوی، جامعه به نحوی با آدم جنگ دارن و درون خود آدم به نحوی جنگ به پاست. جنگی هایی که دائم درش شکست می‌خوریم و هیچ راه نجاتی هم پیدا نمیشه. زندگی همه هم همینطوره و هیچ کس راضی نیست چون داریم از همه طرف زخم می‌خوریم. دیگه نه اعتقاداتمون برامون کارایی دارن نه قدرت بدنی و فکرمون. خانواده مدام دارن سر جزیی ترین چیز حمله میکنن و تمام قدرت روحی آدم رو به افسردگی و خوددرگیری میکشونن. خانواده هایی که حقوق بگیر نیستن دائم توش دعواست چون حتی اگر سر کار هم برن باز احساس امنیت روانی ندارن که پول بهشون میرسه. چیزی که تو خانواده های کارمند دیده نمیشه غالبا. جامعه فقط برای افراد خلاق جای پیشرفت داره و برای افراد ساده هیچ جایی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! می‌توانستیم راهی را در پیش گیریم که جهان کیفی و افق کیفیت‌ها مقابل‌مان گشوده شود و از آن غفلت کردیم و راه‌کارِ عبور از این مشکلات، جز همان برگشت به جهان کیفیت‌ها نیست. نکاتی که در کتاب «با دعا در آغوش خدا» مطرح شده. موفق باشید

31366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جریان سجده بر حضرت آدم بحثی را فرمودید مبنی بر اینکه این امر تکوینی بوده؛ و در عین اینکه تکوینی بوده در جریان تحققش نسبت به ملائک و ابلیس، صورت تشریعی به خود می‌گیرد! آیا منظور شما از امر تکوینی این است که خدای عالم داره خبر از یک حقیقت که همان تسلیم بودن در برابر مقام انسانی که مظهر اسماء الهی است که به عبودیت ختم می شود می دهد که این را در قالب یک امر که ریشه در تکوین داره در قالب یک تمثیل بیان کرده؟! البته تمثیلی که ریشه در حقیقت داره؟! و تحقق این امر در خارج صورت تشریعی به خود می‌گیرد که همان خدمتگزاری فرشتگان نسبت به عبدی است که قصد خدا کرده و ضدیتی از جانب شیطان نسبت به انسان برای نرسیدن آن انسان به مقام انسانی و شخصیت الهی است؟! آیا درست فهمیدم ؟! اگر جایی بد فهمیدم اصلاح کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله خیلی خوب متوجه موضوع شده‌اید بخصوص که متوجه هستید امور تشریعی ریشه در تکوین دارد و یا به تعبیر علامه طباطبایی اعتباریات شرعی ریشه در نفس‌الأمر دارند. موفق باشید

31185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوارم در حدیثی که امام محمدباقر به جابر یزید جعفی می‌فرمایند: دوستدار ما محسوب نخواهی شد اگر تمام مردم شهرت بگویند تو آدم بدی هستی و... چرا این حدیث دو گونه ترجمه می شود؟ در تحف العقول ترجمه شده اگر بگویند آدم بدی هستی ولی تو ناراحت نشی از ما نیستی ولیکن در جاهای دیگری ترجمه شده اگر بگویند تو آدم بدی هستی و تو ناراحت بشی از ما نیستی مادامی که خودت رو به کتاب و سنت... حتی من یادمه خود شما هم اوایل به شکل دوم ترجمه می‌کردید و حتی امام (ره) رو مثال می‌زدید که فرموده بودن اگر تمام اینها که دارن میگن درود بر خمینی، بگن مرگ بر خمینی برام فرقی نداره، ولیکن اخیرا به صورت اول ترجمه می‌فرمایید. لطفا راهنمایی کنید. چون دو معنای کاملا متضاده. متشکرم. ماجور باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب دقت کرده‌اید. آری! در آموزه‌های دینی ما هست که نباید نگران نظر مردم بود به همان معنایی که داریم: «ماشاءالله و لا ماشاء النّاس». ولی با دقت در فضای حدیث مذکور، به نظر می‌آید که حضرت به جابربن یزید جعفی بنا دارند متذکر شوند که به نوعی اخلاق اجتماعی فکر کند و سعی نماید نگاه سایرین را نسبت به مسیری که شروع کرده است، مثبت نماید. موفق باشید

28846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کتاب های شما بصورت مبحثی می‌باشد مثل انسان شناسی، انقلاب اسلامی و ... از آنجایی‌که که بنده به مطالعه بصورت مبحث بیشتر علاقه دارم تا سیر مطالعاتی، لطف کنید بفرمایید از کدام مبحث شروع کنم؟ و ترتیب مباحث رو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اولیه‌ی سایت را باید دنبال بفرمایید. مثل مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و یا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و پس از آن می‌توانید به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی