بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در این مدت ۱-۲ سال گذشته علمای دینی و شخصیت های برجسته انقلابی زیادی را در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی، از دست دادیم. بدون مبالغه می توان گفت که برخی از آنها یگانه بودند و دیگر مانند آنان نخواهیم داشت _ مانند استاد حسن زاده آملی _ بدون در نظر داشتن علت فوت این بزرگان سوال اصلی این است که آیا مرگ این شخصیت های برجسته مقدر الهی بوده است یعنی مثلاً فوت آیت الله فاطمی نیا رحمت الله علیه در سن ۷۰ و چند سالگی مقدر شده بود یا عوامل طبیعی و یا انسانی فوت این بزرگواران را جلو انداخته است؟ ۲. با توجه به این موضوع که مرگ این چنین عالمان دینی رخنه در دین محسوب میشه آیا خداوند در این زمانه با فوت این بزرگان می خواهد ما را در معرض امتحان قرار دهد؟ بسیار تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه ۲۱ و ۲۲ سوره حدید متذکر این امر مهم است که مرگ انسان‌ها از قبل مشخص و مقدّر شده و البته شکل آن‌ها متفاوت است. ۲. آری! باید به راهی فکر کرد که ظرفیت تولد چنین انسان‌های بزرگی را دارد و آن راه را راهی برای آینده خود در نظر گرفت. موفق باشید

32626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: آیا حضرت استاد افکار جناب کمیلی در باب وحدت را که کوتاه آمدن از بعضی عقاید شیعه است رو قبول دارند تا اهل سنت از ما راضی بشن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای کمیلی از اساتیدی هستند که همه همت خود را صرف می‌کنند تا آنچه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بر وحدت بین شیعه و سنی تأکید دارند، محقق شود و هرگز نباید تلاش‌های چنین افراد دلسوز را به معنای تقلیل عقاید حقه شیعه بیان کرد. آری! ما نسبت به بعضی از عقاید برادران اهل سنت، انتقاد داریم ولی تقابل نداریم و این سیره ائمه معصومین «علیهم‌السلام» است. موفق باشید

32505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: خجسته میلاد پر میمنت دوازدهمین گوهر گنجینه امامت و ولایت، صاحب الامر، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد. در حرم سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی دعاگویتان هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با سلام. بنده نیز این ولادت عظیم را تبریک می گویم.آری! انتظار، نوعی فرار از اکنون‌زدگی و بی‌آیندگی می‌باشد از آن جهت که انسان متوجه می‌شود در افق زندگی، خورشیدی در حال طلوع است.

انتظار، با خودآگاهی نسبت به حقیقتِ تاریخیِ حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» شروع می‌شود و به دل‌آگاهی  که نوعی از شعور به سوی حقیقت و اُنسِ با ساحت وجود است؛ می‌رسد.

انتظار، موجب انفتاح ساحتِ وجود و نظر به گشایشی است در افق حیات بشری و ظرفیتی که انسان‌ها در خود به صورت نهفته دارند.

در انتظار، انسان‌ها متوجه‌ی ذات بشری می‌شوند که اصلِ اصل‌های همه‌ی بشریت و انسانیت است و در چنین انتظاری، انسان‌ها از اکنون‌های بی فردا آزاد خواهند شد و به توحید که بقایی است در مأمنِ حضور خداوند، نزدیک می‌شوند.

انتظار، باقی‌ماندن در زندگی با حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است که ماورای گذشته و آینده در واقعی‌ترین بودن، انسانْ بودنِ خود را احساس و تجربه می‌کند و این است معنای حضورِ آخرالزمانیِ انسان. موفق باشید.

32478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله. سلام علیکم: خدا قوت براتون قبلا پیام فرستادم و از مشکلاتم گفتم و شما هم محبت فرمودین جواب دادین و انشالا دعامون هم می کنید. یه مشکل...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. إن‌شاءالله با برخورد خوب با همسرتان و امیدوارکردنش نسبت به زندگی و احترام به او و نظراتش، وضع ایشان بهتر می‌شود. با طعنه و انتظار بیش از توانش، او را ناتوان نکنید تا همین امر بستر نزول رحمت الهی گردد. موفق باشید

32215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در خصوص سوال 32205 که رجوع دادید به جواب سوال 32203 استاد عزیز من واقعا به انقلاب اسلامی ایمان و یقین دارم و با تمام وجود آ‌ن‌را پذیرفته که حس می‌کنم و می‌دانم که شروعی بوده برای انقلاب جهانی ولی استاد نمی‌خواهم به یقین بگویم ولی دوتا مشکل دارم گفتم شاید علت تاریکی من اینها باشد. چون نتوانستم تجزیه تحلیل کنم سوال 32203 رو پرسیدم اول آنکه خیلی سعی کردم کنترل چشم داشته باشم و تا ۴٠ سالگی یه جورایی سرکوبش کردم که به نامحرم و حرام نرود و چشم چرانی نکنم موفق هم بودم تا حدی که فکر می‌کردم کاملا تسلط دارم ولی به یکباره الان ٣ سالی هست که حس می‌کنم به اختیارم نیست انگار از من زور شده و خودبه خود خطا میره کلی تلاش کردم موقع چشم چرانی نگاه به آسمان می‌کردم، صلوات و استغفار می‌فرستادم یا موقع این عمل سریع سلام بر امام زمان می‌دادم وابراز پشیمانی می‌کردم، راههای مختلفی را طی کردم. تنبه قرار دادم که خطا کرد قرآن بخوانم و نماز شب بخوانم خلاصه هر راهی رفتم باز انگار نمی‌توانم تسلط پیدا کنم. اینقدر به لقمه حلال حساسم و اینقدر به پول و درآمد شبهه ناک حساسم که جرات سمت رفتنش رو ندارم چشمم هم قبلا همینطور بود. نمی‌دانم چرا از دستم خارج شده آیا چوب اعتماد بیش از اندازه به چشم رو می‌خورم که آتش زیر خاکستر بوده و الان تو میان سالی که وقت عرق کردن عقل هست افتاده به جانم. خدا میدانه چقدر نگران و ناراحت این مشکل هستم، ولی تلاشهایم نتیجه نمی‌دهد با اینکه می‌دانم مرا از سلوک باز می‌دارد ولی درمان نمی‌شود به قول معروف برایم شاخ شده. دوم خیلی از این مدرن بودن بدم میاید علاقه شدیدی به ساده زیستی دارم و دلم محیطی ساده مثل روستا می‌خواهد به دور از زندگی شهری ولی بخاطر شغل و علاقه زن و بچه هام به شهر گیر کردم والا می‌رفتم به روستای خودمان تا لااقل صله رحم داشته باشم با پدر و مادر و اقوام ودر کنار آنها باشم ولی الان هفته ای یا ماهیانه می‌ریم سر می‌زنیم حس می‌کنم این تاریکی و عدم نشاط روحی بخاطر مشغول شدن نفس به کثرات هست چون از وحدت دور میشم مانند اینکه بخشیش مربوط به چشم و بخشی مربوط به مشغول شدن ذهن به زادگاه و زندگی شهری و صله رحم و... که اجازه نمیده خودم رو در افق دیگر بیابم نمیزاره عبور کنم انگار خوردم به سرعت گیر و دست انداز و گیر کردم تو چاله و افق روبرو رو می‌بینم ولی پای رفتن نیست چون در چاله هست برای این دو مشکل چه کنم؟ برام سخته با این همه شهید برای انقلاب و این همه سختی اهل بیت بخام گیر این چیزها باشم و از سیر و سلوک عقب بمانم. استاد یه آدم میان سال خوب می‌فهمد که فرصتش رو به اتمام هست. حداقل نیمیش رفته پس به خدا خجالت می‌کشم از خدا و شهدا. منتها از شدت ناراحتی موندم چکار کنم با این جریان نظر مبارکتان چیست؟ راهی برای درمان هست؟ تا عاقبتمان ختم به خیر شود تا در این آخر زمان به چاه نرم بسیار بسیار نگران هستم نکند شیطان تیر خلاص بزنه!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بسیار امیدوار باشید که خداوند عمق زشتی مواردی را که خودش نهی فرموده است را به شما نشان دهد و بحمدلله در شرایطی هستید که متوجه خواهید شد چرا خداوند ما را از این نوع اعمال نهی فرموده. ۲. آری! در حدّ توان خود از صله رحم و کمک به آشنایان غفلت ننمایید. موفق باشید

32184

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب پرسش هایی که در مورد تولد گرفتن بود مطالعه شد اما در نهایت هنوز نمی‌دانم برای فرزندانم چگونه باید تولد بگیرم؟ اصلا جشن تولد داشته باشیم یا خیر؟ برای زیر هفت سال به چه شکل؟ برای بالای هفت سال به چه شکل؟ إن شاءألله توفیقات علمی روز افزون به جنابعالی عنایت شود. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه ما در فرهنگ دینی داریم، بیشتر نظر به تولد اولیای الهی است. این سال‌ها عرف مردم در رابطه با جشن تولد برای فرزندان‌شان مطرح شده که از جهت شخصیت‌دادن به آن‌ها کار خوبی است. ظاهراً برای کودکان زیر هفت سال در حدّ جشن مختصر می‌تواند معمول باشد. ولی بزرگ‌ترها را باید نهایتاً با یک هدیه مختصر، مسئله را منتفی کرد. موفق باشید

31840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرامی. ببخشید یک سوال داشتم راجع به آیه مربوط به سوره بلد که عبارت «فک رقبه» در آن آمده. سوال من اینجاست که در دنیای کنونی و در عصر حاضر که برده داری منسوخ شده، مصداق این عبارت چه چیزی می‌تواند باشد تا ما آن را دستاویزی برای خودمان قرار بدهیم و بی بهره نمونیم. آیا آزاد کردن زندانی هم جزو فک رقبه حساب می‌شود یا چیز دیگری مد نظر است؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امروز «فک رقبه» آزادکردنِ گردن‌ها از زیر بار قرض‌ها است و آزادکردن گردن‌ها از زیر بارِ باورهای غلط تا انسان بتواند بهترین انتخاب‌ها را داشته باشد. موفق باشید

31185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوارم در حدیثی که امام محمدباقر به جابر یزید جعفی می‌فرمایند: دوستدار ما محسوب نخواهی شد اگر تمام مردم شهرت بگویند تو آدم بدی هستی و... چرا این حدیث دو گونه ترجمه می شود؟ در تحف العقول ترجمه شده اگر بگویند آدم بدی هستی ولی تو ناراحت نشی از ما نیستی ولیکن در جاهای دیگری ترجمه شده اگر بگویند تو آدم بدی هستی و تو ناراحت بشی از ما نیستی مادامی که خودت رو به کتاب و سنت... حتی من یادمه خود شما هم اوایل به شکل دوم ترجمه می‌کردید و حتی امام (ره) رو مثال می‌زدید که فرموده بودن اگر تمام اینها که دارن میگن درود بر خمینی، بگن مرگ بر خمینی برام فرقی نداره، ولیکن اخیرا به صورت اول ترجمه می‌فرمایید. لطفا راهنمایی کنید. چون دو معنای کاملا متضاده. متشکرم. ماجور باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب دقت کرده‌اید. آری! در آموزه‌های دینی ما هست که نباید نگران نظر مردم بود به همان معنایی که داریم: «ماشاءالله و لا ماشاء النّاس». ولی با دقت در فضای حدیث مذکور، به نظر می‌آید که حضرت به جابربن یزید جعفی بنا دارند متذکر شوند که به نوعی اخلاق اجتماعی فکر کند و سعی نماید نگاه سایرین را نسبت به مسیری که شروع کرده است، مثبت نماید. موفق باشید

28712
متن پرسش
سلام علیکم: پاسخ حضرتعالی به سوال من (همان سوال ۲۸۶۸۹ با عنوان چیزی که نباید از آن غفلت کرد) دقیقا همان چیزی است که مد نظر من هم بود و جدا مطالب تان صحیح و متقن بود و شاید زاویه نگاهی که در پاسخ به یکی سوالات قبلی بود و موجب شد آن متن را خدمتتان بفرستم و نظرم به این بود که علیرغم طوفان ها و ناتوی فرهنگی و سوء تدبیرها و دنیاطلبی و بی بصیرتی در زمامداری و بعضی مسئولان همچنین غفلت ها و پوچ شدن بعضی فعالیت های فرهنگی خودمان، ولی در کل روند دینداری و هویت دینی رشد کرده و این خودش یک ظرفیت عظیم است که باید قدرش را دانست هر چند من هم با حضرتعالی کاملا همدل و همنوا هستم بسیاری ظرفیت های انقلاب و تشیّع و مکتب امام و رهنمودهای حضرت آقا را به صحنه نیاوردیم و ضربه خوردیم و این، عیب انقلاب و مربوط به مکتب انقلابی نبود بلکه از ضعف ما و بعض مسئولان و عدم توجه به بانگ توحیدی این نهضت بود و توجه نکردیم این انقلاب یک انقلاب تمدن ساز است و ظرفیت و افقی جهانی به ظرفیت آحاد بشر را مد نظر دارد و نمی‌توان با مدرنیزه و غربگرا شدن و در عین حال نفی و انزوا و یا ستیزه گر تمامه با عالم مدرن مانند سلفیت و بعضا جریان هایی در درون شیعیان، و همچنین ترکیب الگوهای اسلامی و غربی و گزینش گری و غرب گزینی، تمدن نوین اسلامی بپا کرد که پرچمدارش امامی بود که نه غربگرا بود نه منزوی و ستیزه گر تمامه و منکر تمامه عالم مدرن و نه اهل ترکیب گری و غرب گزینی بود. بله، جدا انقلابی جهانی و به صحنه آوردن اسلام در قامت یک پرچم جهانی و مقابل تمدن مدرنیته و لیبرال دموکراسی با قرائت عرفانی_سیاسی و تمدن ساز حضرت امام، نیاز به بازنگری جهانی و الگوسازی جهانی و اقیانوس بودن دارد که متاسفانه در بسیاری عرصه ها و صحنه ها از آن غفلت کردیم و اگر در بسیاری عرصه ها هم توانستیم توفیق پیدا کنیم و تمدنی عمل کنیم چیزی جز به صحنه آوردن ظرفیتهای تشیع و اسلام ناب انقلابی و عمل در راستای افق گذاری امامین انقلاب نبود ویژه آنجایی که در ساختار کلی و زعامت جامعه اسلامی، الگوی ولایت فقیه را برقرار کردیم و حتی مشارکت مردمی در انتخابات را بدون پذیرش توسعه و بسط دموکراسی ذیل نظام ولایی استحاله کردیم و دیدیم اگر ولایت فقیه و این ساختار کلی و الگوی زعامت نبود، بعید نبود انقلاب ما هم سرنوشتی مانند بسیاری نهضت های اسلامی و حتی جریان های بیداری اسلامی چند سال در مصر و لیبی پیدا کند که به خاطر همین‌که در نظام سازی ناموفق بودند، استحاله شدند و از مسیرشان منحرف و حتی در درون جبهه استکبار هضم شدند. لذا وقتی پاسخ تان به سوالم را دیدم، متوجه شدم دقیقا همنوا و همسو با شما هستم و شاید اختلاف جزئی در بحث باشد که آن هم از سر دلسوزی و دغدغه مندی شماست و گرنه خودتان هم به کرات به رشد هویت دینی در بین مردم پس از انقلاب اشاره کردید و گلایه تان از این است که بعضی وجوه نامطلوب چه در عرصه زمامداری و مدیریت و چه بعضا در سطح جامعه را می بینیم بخاطر کم کاری خودمان از همراهی با امام و رهبری عزیز بود و اینکه نسبت خودمان را با انقلاب گم کردیم و بجای اینکه در تمام عرصه ها از دریچه ای که امام مقابل ما برای نگاه به انقلاب گشود، به عرصه و انقلاب و تمدن مطلوب نگاه کنیم، از دریچه ای نگاه کردیم که شایسته نبود و این باعث نارسایی و کاستی هایی که شد که برایمان نامطلوب است ولی بحول و قوه الهی این امور هم به صفای رهبر عزیز انقلاب و هدایت حکیمانه شان و عزمی که در درون مردم در حال رشد است و فرو ریختن ابهت استکبار و تحجر مدرن که در یادداشت حضور انقلاب در صحنه های اخیر عالم هم به آن اشاره کردید و می بینیم خود پرچمداران لیبرال دموکراسی با چه مشکلاتی طرف هستند و حتی مجبورند از نظریه پایان تاریخ خودشان عدول کنند، مسیر برای تثبیت جایگاه زمینی انقلاب چنان ماوای آسمانی و ملکوتی اش که ثتبیت شده فراهم می‌شود و ما هم از فیض گوش سپردن به ندای بی صدای آن بهره ها خواهیم برد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره بحمداللّه بر این باور هستم که افق جبهه‌ی توحیدی انقلاب در مقابل استکبار یقیناً به پیروزی ختم می‌شود و مأوای اصلی ما در همین‌جا است و با همین باور، حتی اگر خودمان شهید و فرزندان و زنان‌مان اسیر شوند، باز پیروزی از آن ما است. زیرا در این شهادت‌ها و اسارت‌ها آن جبهه‌ای که چون دود بر هوا می‌رود و از صحنه‌ی این تاریخ خارج می‌شود، جبهه‌ی استکبار است. عمده مأواگزیدن در آن جبهه است که عرض شد. و البته کار آسانی نیست، روحی توحیدی و یقینِ الهی و سعه‌ی صدر و نظر به حقیقت را در هر صحنه‌ای از ما طلب می‌کند. عرض بنده آن است که باید مواظب باشیم آن مأوایی که خداوند از طریق انقلاب اسلامی و تقابل توحیدی با استکبار در مقابل ما گشوده است را، عده‌ای چه آن‌ها که داخلی هستند و چه آن‌ها که خارجی می‌باشند به حاشیه نبرند و مانع چنین حضوری نگردند. موفق باشید   

28520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: کسانی که در راه معرفت دینی در مرحله ای به عین الیقین توحیدی عالم می رسند، به نظر می رسد که این عین الیقین همیشه با آن ها نباشد ولی بعد از آن وقتی وقایع را می خواهند تحلیل کنند همیشه رجوع آن ها به همان عین الیقین است و با آن زندگی می‌کنند. آن ها در این مرحله در چه حالی هستند آیا با همین نوع رجوع، همچنان در عین الیقین به سر می‌برند یا دیگر تبدیل به دانایی می‌شود و دیگر دارا نیستند؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه در همان حق‌الیقین هستند و با آن نگاه به اطراف نظر دارند. موفق باشید

27399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر حضرت استاد طاهرزاده حفظه الله تعالی: با توجه به روایت مشهور زیر که اکثرا با آن آشنا هستند لطف بفرمایید با توجه به فرمایش امام صادق (ع) انسان اگر بخواهد به این روایت عمل کند باید چقدر این اذکار را بخواند و شرایط خاص و ... ندارد؟ ممنون از لطف شما. التماس دعای خیر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام روایت؟ موفق باشید

35661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین.  در آیه ۱۲سوره ممتحنه می‌خوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار می‌دهد (لا یعصینک فی معروف) ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج ۵ ص ۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل می‌کند که: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.» و از امام باقر نقل می‌کند که «پیامبر همین توصیه ها را به دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی است که الله بآن دستور داده.» علامه مجلسی در مرآة العقول ج ۲۰ ص ۳۵۸ می‌نویسد این حدیث موثق یا صحیح است. همچنین کلینی در کافی ج ۳ ص ۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج ۷۹ ص ۸۹ و از امام باقر نقل می‌کند که فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.» شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۷۶ و ص ۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج ۳ ص ۲۷۲ همین روایت را نقل می‌کند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل می‌کند که «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه و ناله نهی کرده» همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج ۱ ص ۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص ۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج ۳ ص ۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده که پیامبر اسلام فرموده که نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج ۱ ص ۴۴ همین روایت امام باقر را نقل می‌کند که پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح می‌دهد که «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده که در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده است که فقط باعث به هدر رفتن امکانات می‌شود.» رج مجلسی در بحارالانوار ج ۵۵ ص ۲۲۶ از پیامبر نقل می‌کند که «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن به اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار می‌شود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی که سرد نمی‌شود بر تن دارد که بر تنش می‌چسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. شهید ثانی در مسكن الفؤاد ص ۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کنند که پیامبر لعنت کرده کسی را که برای عزاداری نوحه و واویلا کند. با وجود این‌همه روایت و حدیث، شیعیان با اینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمی‌دانند ولی برای حسین استثناء قائلند: شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج ۳ ص ۴۱۳ می‌نویسد (ادعا می‌کند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم که می‌فرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.» سوالاتی ک مطرح می‌شود اینست که: ۱. چرا پیامبر این استثناء را خودش نگفته؟ مگر کسی می‌تواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ ۲. اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا می‌کنند؟ ۳. خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج ۲ ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج ۱ ص ۱۴۱ و شیخ بحرانی در العوالم ص ۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کند که حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. حتی امام صادق هم که بعد از امام حسین آمده، همین‌را تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج ۲ ص ۴۵۶ نقل می‌کند که امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده. همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعد از او در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده. ۴. شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل به رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار می‌شود اینست که بدعت در اسلام چیست و چه تعریفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوحه و حنین و واویلایی که در روایات نفی شده برای مرگ عزیزان، غیر از این نوع عزاداری است که برای حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به عنوان شهید انجام می‌شود که نوعی احساس حضور در تاریخی است که امام و شهدا آغازگرِ آن تاریخ هستند در مقابل ظلم ظالمان. موفق باشید

34474

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام. اخیرا آقای دکتر یامین پور به کاربران کانال خود توصیه کرده‌اند برای آشنایی با هایدگر، درسگفتارهای آقای فاطمی @sr_fatemy را گوش بدهند. جای خوشحالی است که شخصیتی مثل ایشون با اینهمه مشغله‌ای که اخیرا دارند همچنان در فضای فکری فعالند و اخیرا به هایدگر اعتنا کرده‌اند. به نظر حضرتعالی ضرورت آشنایی بچه‌های فکری جبهه انقلاب اسلامی با نگاه هایدگر چقدر است؟ سوال بعد اینکه چطور ورود پیدا کنند که در دام روشنفکری نیفتند؟ منظورم روشنفکری کسانی است که شما بارها اشاره کرده‌اید که برخلاف آشنایی که با هایدگر دارند ولی چون نسبتی با انقلاب برقرار نمی‌کنند عملا در پوچی هستند. (البته بنده تا جایی که درسگفتارهای آقای فاطمی را گوش داده‌ام متوجه شدم هرچه از هایدگر و دکتر داوری و... می‌گویند در نسبت با انقلاب اسلامی و عرفان است و نگاه امثال دکتر عبدالکریمی را نفی می‌کند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب تشخیص داده‌اید. در این‌که به نظر بنده اگر بخواهیم در این زمانه در تاریخ تفکر حاضر شویم نمی‌توانیم هایدگر و دکتر داوری را نادیده بگیریم، بحثی نیست و بحمدلله جناب آقای فاطمی به‌خوبی در موضوعات ورود می‌کنند و حقیقتاً هایدگرِ واقعی و با توجه به دغدغه‌هایی که داشته، همان هایدگری است که دکتر فردید به ما معرفی کرد یعنی هایدگری که با «فلسفه آماده‌گری‌اش» منتظر انقلاب اسلامی بود. موفق باشید

34145
متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده: ممنون و متشکر از لطف شما که با صبر و حوصله سوالات ما را می‌خوانید و جواب می‌دهید. استاد عزیز مطلبی در مورد ماهیت کم حجابی و کشف حجاب نوشته ام و در پیامرسان ایتا منتشر کرده ام. می‌خواستم نظر شریفتان را بفرمایید که آیا این نحوه نگاه کردن و خصوصا رویکرد داشتن با پدیده بیحجابی و خصوصا تبیین ماهیت بی حجابی چقدر صحیح است؟ ممنون و کمال تشکر. ♦️♦️♦️♦️ جنس زن، آشکار کردن لطافت و زیبایی های روح خود است. تا به چشم دیگران آید و تحسین شود و پسندیده شود. و این نشانی از حضرت باری تعالی است که در وجود زنان به امانت گذاشته شده است. ولی سالیان سال است که سبک زندگی جدیدی آمده است و آنها اسیر آپارتمانها شدند. و در گذشت زمان، عرصه هنرنمایی بر آنها تنگ و تنگ تر شد و نتوانستند زیبایی‌های درونشان را به نمایش بگذارند و به چشم آیند. آن گونه که در سالیان دور، به روی چشم ها بودند و مردان را به اوج آسمانها می‌رساندند. و سالهاست دختران سرزمین ما، ره گم کرده‌اند و حجاب کم می‌کند تا به چشم آیند و نشان دهند که بسیار ارزش مند هستند تا تحسین شوند. و اخیراً کشف حجاب می‌کنند تا به زبان بی زبانی بگویند ما خیلی شجاع و جسور هستیم، پس ما را ببینید و آفرین گویید. چه بسیار کم هستند کسانی که برای دهن کجی به خداوند و حکم او، کشف حجاب کنند. بانوان سرزمین ما، دلشان با امام حسین است و عشق حسین در دلهایشان حرارت نهفته دارد. آنها منتظر عرصه حسینی هستند تا زیبایی درونشان را در فداکاری برای امام حسین به نمایش بگذارند. همچنان که زیبایی مادرانه و خواهرانه خود را در هشت سال مقدس به نمایش گذاشتند. همه زنان جلوه جمال باری تعالی هستند تا نشانی از اسماء لطیف و جمیل و رحیم الهی باشند و به چشم آیند و حمد شوند. و سپاس خدای را که کل حمد و مطلق حمد ازآن اوست. الحمد لله رب العالمین @DarseEtaat

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل این بنده های خدا که در این شرایط مبادرت به بی‌حجابی کرده‌اند، به نظر بنده بیشتر مقابله با نظامی است که در هر حال با همه ضعف‌هایی که دارد، در ذات و کلیّت خود دارای حضوری قدسی است و به همین جهت اینان از درون دچار مشکل می‌شوند و نمی‌دانند چه بلایی بر سر خود آورده‌اند. این غیر از آن است که بخواهند زیبایی‌های خود را که باید برای محارم‌شان ظاهر کنند، تحت تأثیر فرهنگ غربی برای نامحرمان ظاهر نمایند. موفق باشید

33688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: روزتون بخیر. استاد ما میدونیم که عمر سعد می دونست که کارش غلطه، گناهه، ناجوره، نامردیه و... ولی نتونست بیخیال ری بشه!!! شما برای عمر سعد چه حرفی دارید؟ چطوری میخواید با عمر سعد تو اون وضع حرف بزنید! من تو اون وضعم و کارام از عمر سعد هم بدتره و نمیدونم چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط عمرسعد با سیطره فرهنگ اموی طوری بود که در حقیقت، اسلام به شدت به حاشیه رفته بود و از این جهت او در افق حضور خود، حقیقتی را احساس نمی‌کرد که بخواهد از دنیا بگذرد. ولی ما در امروزِ تاریخ خود با نور شهدا نسبت به حقیقت بیگانه نیستیم و این است که در وجدان خود حاج قاسم و امثال او را تأیید می‌کنیم. موفق باشید

33454
متن پرسش

با سلام خدمت کاربران عزیز: به اطلاع عزیزان رسانده می‌شود به جهت آن‌که به لطف الهی سفر اربعینی در پیش است برای مدتی از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز محروم هستیم. دعاگوی همه عزیزان می‌باشیم و التماس دعا داریم.

متن پاسخ

با سلام خدمت کاربران عزیز: به اطلاع عزیزان رسانده می‌شود به جهت آن‌که به لطف الهی سفر اربعینی در پیش است برای مدتی از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز محروم هستیم. دعاگوی همه عزیزان می‌باشیم و التماس دعا داریم.

33403
متن پرسش

سلام و عرض ادب: می خواستم در مورد پیاده روی اربعین از شما سوال کنم. متاسفانه پدر و مادر من مخالف تنها سفر کردن من هستند و پدرم هم خودشون تصمیم ندارند که امسال به این سفر بیایند. پس تکلیف دل بی قرار من چه می شود که نمی توانم این دوری را تحمل کنم؟ حال دلم خیلی بد است لطفا راهنمایی ام کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان مبر حسرت آن حضور در تعالی ما، کم‌تر از آن حضور است! آری! چه خوب است که در روز اربعین پیاده و دل‌شکسته قدم قدم به سوی انوار حسینی در این زمانه یعنی به سوی گلزارها و گلستان‌های شهدا بروید. مطمئن باشید نه‌تنها خود شهدا شما را استقبال خواهند کرد، بلکه نور مولایمان حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» به سوی شما خواهد آمد زیرا قصه اربعین، قصه ملاقات دیگری است که جسم مبارک حضرت در دنیا نیست و جمال روحانی او است که ملاقات می‌شود، هر جا به نحوی. موفق باشید

33052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تشکر: لطفا ۱. در مورد چگونگی حیات برزخی توضیح بفرمایید و کتاب معرفی کنید. ۲. و همچنین درباره معرفت نفس، بعد از کتاب های حضرتعالی در این باره، چه کتاب های دیگری باید مطالعه شود؟ ۳. آنچه در باب معرفت نفس در کتاب های عرفانی آمده است، چکیده و چهارچوب آن، در کتابی آمده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «معاد یا بازگشت به سوی خدا» از آیت الله شجاعی. ۲. کتاب «عیون» از آیت الله حسن‌زاده. ۳. به نظر می‌اید کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در همین رابطه تنظیم شده است. موفق باشید

32833
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز و آرزوی توفیق و سلامتی؛ امروز در کانال مطالب ویژه، یک کلیپی که آهنگ خواننده ای درباره دسته بندی های سیاسی جهان و حزب باد بود را مشاهده کردم که حضرتعالی درباره اش نوشتید که این مورد نشانه بارز پوچی در ضع کنونی عالم است و تا به انقلاب اسلامی و حضور همه جانبه در برابر استکبار و به صحنه آوردن انسانیت انسانها که مظهرش شهید سلیمانی (ره) است، نظر نیفکنیم، از این پوچی خلاص نخواهیم شد. و همان موقع که این کلیپ و توضیحات حکیمانه ذیل آن‌را دیدم، به یاد نکته ای از دستورات مولایمان حضرت صادق (ع) به عبدالله بن جندب افتادم که حضرت می‌فرمایند: [لَو اَنَّ شيعتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الملائكةُ و لاََظَلَّهُمُ الغَمامُ وَ لاََشرَقُوا نَهاراً و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ اَرجُلِهِمْ و لَما سَأَلُوا اللّهَ شَيئاً اِلاّ اَعطاهُم] و شما در تفسیری که بر این حدیث داشتید به زیبایی تبیین نمودید که با مد نظر گرفتن ائمه معصومین و عدم تعلق قلبی به فرهنگ دشمنان اهل البیت و مجاهدت در دنیا و دلسوزی برای برادران دینی، از غفلت در روزمرگی ها نجات میابیم و و تمرکز ما بسمت جهت کمالی که طالبش هستیم تنظیم گشته و به چنان توفیقی می‌رسیم نه تنها از بهره های معنوی و طبیعی عالم بهره می‌بریم، بلکه به کمک انوار الهی به درخشندگی رسیده و تاریخ خود را متاثر می‌سازیم و ناکامی در مسیرمان نخواهد بود. به نظرم وجه اشتراکی که بین پیام حاکم بر آن کلیپ و این فرمایش حضرت بود، شاید این بود که امام معصوم بعنوان مقصد جانها و عین الانسان و حقیقت انسانیت هر انسان، راهی را نشان می‌دهد که بوسیله مجاهده و عدم تعلق در برابر نیست انگاران و جبهه تاریخی استکبار و دولت ابلیس و ایضاً حساسیت نسبت به اتصال ایمانی که باید بر جامعه مومنین حاکم باشد، بتوانیم از برکات حیات وسیع انسانی و رهایی از پوچی و فرار از خود مستفیض بشویم و توفیق تاثیر گذاری بر تاریخ و زمانه و خدمت به انسانیت انسانها بیابیم. چنانچه روح کلان و حرکت اصلی انقلاب عزیزمان و سیرت امام راحل و خلف صالح شان همین بوده و اگر جز این بود این همه تقلا برای نابودی این اتفاق مبارک و نفرت از آن، معنایی نداشت و اساساً نباید شاهد می بودیم که حتی در آن سوی مرزهای ایران یعنی در کشمیر، وقتی خبری از جسارت به تصویر شهید سلیمانی و رهبر حکیم انقلاب پخش شد، آنچنان فورانی از خشم راه بیفتد که حتی پلیس هند را مجبور به عذرخواهی و ادای احترام به تصویر آن دو بزرگوار بکند و همچنین مراسم زیبا و عجیبی بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب در مسجد عروه الوثقی لاهور پاکستان به راه بیفتد که بعضا در کشور خودمان هم نظیر ندارد. هرچند در بسیاری از حرکتها و موقف ها و جزئیات، آنچنانکه شایسته بود بر مسیر نجات بخشی که امام ششم تببین نمودند، استقامت بورزیم، مقاوم نبودیم و از همین جا لطمه دیدیم و فراموش کردیم روح انقلاب اسلامی در انفتاح تاریخی متعالی و شکستن انسداد تمدن معاصر غربی و به عرصه آوردن بنیان انسانیت است و حتی دلبسته به عناوین موهومی چون ژاپن اسلامی شدیم یا نفهمیدیم که بحمدالله ما اقیانوس شده ایم و دیگر برکه کوچکی که براحتی گل آلود شود، نیستم. البته با روح کلی انقلاب و تجلی ولایت خداوندی در ولایت نائب امام و خونهای مطهری که در جهت پیشبرد نهضت ریخته شد و وعده الهی مبنی بر «ان الله لا یضیع اجر المحسنین»، پر امید هستیم که می‌توانیم به درخشندگی و تاثیر بر تاریخ و ناکام نبودن در اهداف عالیه برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید بزرگ‌ترین بصیرت در این تاریخ که مادرِ بصیرتِ بصیرت‌ها می‌باشد، درک روحی است که به جهت اسارت در فرهنگ مدرنیته گرفتار نیهیلیسم یا نیست‌انگاری شده است و حقیقتاً درک این مشکل، اولین قدم است برای رجوع به شریعت آخرالزمانیِ اسلام عزیز که در مواجهه با ظلمانی‌ترین ظلمات، یعنی ظلمات آخرالزمان می‌تواند جواب عمیق‌ترین حضور انسان را در عرشِ وجودش به او عطا کند.

حقیقتاً حرکت توحیدی انقلاب اسلامی آینده‌ای را نوید می‌دهد که نه حضور در گذشته است و نه حضور در جهان سکولارزده؛ بلکه حضور در آینده‌ای است که نام آن را می‌توان «جهان بین دو جهان» گذارد. جهانی که نه جهان گذشته است و نه جهان سکولار، بلکه حضور در امروز است ولی با هویت قدسی، راهی که می‌تواند نسل امروز و فردای ما را در آن جهان حاضر کنند و از این جهت هنوز می‌توان درباره تعهد به انسان فکر کرد و هنوز می‌توان به ذات عاشقانه انسان فکر نمود و هنوز می‌توان حرکت انقلابی و دینی را یک «عشق» دانست و اگر این عشق فهمیده شود زندگی در این تاریخ با همه مشکلاتش‌، رضایتمندانه‌ترین شکل از زندگی خواهد بود به طوری که مشکلات روزمرّه آن‌چنان برجسته نمی‌شوند تا این عشق و این بسطِ شخصیت در دیگر انسان‌ها بمیرد. موفق باشید

32455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: نظر شما در مورد بحث بازنشانی بزرگ (Great reset) چیست؟ آیا درست است یا صرف یک توهم است؟ و منظور از آن چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد مطالعه‌ای غیر از همین مباحثی که در سایت ها مطرح است نداشته‌ام و از این جهت نظر خاصی ندارم.  موفق باشید

32434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: ضمن تبریک ایام ماه شعبان استاد، مشکلی که به شخصه دارم، در برخورد با افراد ماها به ظواهر دینی خیلی اهمیت می دیم مثلا آیا حجاب شخص کامل هست یا نه، نماز می خواند و یا نه، خمس می دهد و یا نه منظورم در مورد نزدیکان است. اگر کسی یک مورد رو رعایت نکرد تاثیر بسیار زیادی روی رفتار ما با اون شخص می گذاره گویا از آسیب های رعایت ظاهر امور دینی اینه که مثلا اگر خودمون ۱۷ رکعت نماز می خونیم ، دیگه اگر کسی این نماز رو نخونه آدم حساب نمی کنیم همینطور در مورد حجاب، اگر کم و یا زیاد نگاهمون رو کنترل کنیم، دیگه شخص بی حجاب خیلی پایین می بینیم و رویکردمون این است که از افرادی که رعایت نمی کنند تا حد ممکن اجتناب کنیم. سوال اول من چگونگی جمع بین رعایت ظاهر امور دینی و سعه صدر در پذیرش و ارتباط با افراد است (برای نمونه دو مورد بالا) سوال دوم هم نگاه صحیح به افرادی که مثلا نماز نمی خونن، حجاب کامل رو رعایت نمی کنن، حرمت روزه داری رو رعایت نمی کنن، بدحجاب هستن، بی حجاب هستن چه نکاهی و چه رویکرد و مواجهه ای باید با این افراد داشت؟ تشکر از شما استاد گرانقدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط بسیار حساس است. آری! یک وقت کسی منکر شریعت الهی است و نسبت به آن مخالفت دارد؛ که البته نسبت ما با چنین افرادی، جدایی است. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لکم دینکم ولی الدّین». ولی اکثر این افراد که می‌فرمایید به تعبیر جناب اقبال لاهوری: قلب‌شان ایمانی است، هرچند عقل‌شان تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است. این افراد را نباید از خود برانیم. و رهبر معظم انقلاب در نسبت با این افراد به علمای خراسان شمالی فرمودند:

«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقیه‌ی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۱۹

موفق باشید

32429

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استادعزیزم، استاد در برخورد با زنان اونطور که دقت کردم البته نه همه، چندان تمایل به وارد شدن در بحث های سیاسی وجود ندارد و وقتی بعضی حرفهای سیاسی زده میشه این جمله را میگن که آدم باید اول خودش را درست کند یه روایتی راجع سیاست دیدم ازغرر الحکم مبنی بر اینکه کسی که نفس خود را تربیت کند سیاست حقیقی را دریافته است و آیا میشه در بحث های سیاسی به این روایت استناد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ممکن است خانم‌ها تمایلی در امور جزیی سیاسی که چندان مربوط به آن‌ها نیست؛ نداشته باشند، ولی ملاحظه کرده‌اید در آن‌جایی که سیاست، عین دیانت است به تعبیر حضرت امام در وصیت‌نامه‌شان از مردان نیز جلوتر بوده‌اند و از این جهت می‌توان گفت کسی که نفس خود را تربیت کند سیاست حقیقی را دریافته است. موفق باشید

32398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اگر چنانچه مادری فرزند کوچک و نادان خود را (که طبق مقتضای کودکی یا نوجوانی شیطنتی دارد) را چند بار در اثر عصبانیتش نفرین کند مثلا بگوید که ان شا الله سرطان بگیری ... حالا ۲ سوال هست خواهشا به دو سوال جواب جدا و مکفی فرمایید که باعث ارسال مجدد نشه ۱. اگر چنانچه نفرین مادر عملی شود یعنی بچه سرطان بگیرد و بعد مادر پشیمان شده حال اگر مادر دعا کند برای شفا فرزندش و راضی شود و پشیمان شود و نذر کند و خیرات فراوان کند و توسل کند آیا فرزندش که با نفرین مادر سرطان گرفت خوب می‌شود؟ در احادیث مشابه اینکه نفرین پس گرفته می‌شود هست؟! ۲. گناه بچه چیست که چون کودک بوده یا نفهم بوده شیطنت کرده باید متاثر از نفرین مادر شود؟ چرا خدا این نفرین را در حق کودک عملی کرده و کودک تا بزرگسالی باید از این رنج ببرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اساساً مادر به جهت تعلق فطری که به فرزندش دارد از عمق دل نفرین نمی‌کند تا نفرین‌اش کارگر بیفتد. می‌ماند که دعای مادر برای فرزند چه اندازه مؤثر است. بسیار مؤثر خواهد بود. ۲. هیچگاه صرف نفرین کردن به کسی نفرین او موثر نخواهد بود مگر آن‌که زمینه آن نفرین در فرد نفرین‌شده به حکم سنن الهی موجود باشد. موفق باشید

32385

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

جناب استاد با عرض سلام و احترام: احتراما حدیثی از حضرت پیامبر در موضوع دروغ گفتن و وعده دروغ به همسر دادن به شرح ذیل می باشد: کلینى، کافى، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۱۸. قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ. البته در برخی سایت ها می گویند منظور دروغ مصلحتی و با هدف حفظ و تحکیم و بنیان خانواده است و برخی این روایت را فاقد سند می دانند نظر حضرت عالی درباره ی این موضوع و روایت چیست؟! مثلا ما موقع خواستگاری وعده ی فراهم کردن شرایط مالی مانند خرید خانه و خودرو و مثلا کنار آمدن با نحوه پوشش و برخی خلق و خوهای طرف مقابل را بدیهم در حالی که می دانیم حقیقت چیز دیگریست به نوعی نفی خود کرده و زمینه ساز مشکلات عمده در آینده را فراهم کرده ایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ در موضوع سوم را باید در فضای دو موضوع قبلی مدّ نظر قرار داد به آن معنا که بخواهیم از خشونت و دوگانگی عبور کنیم. مثل آن‌که طرف از ما چیزی را طلب می‌کند که اگر از همان ابتدا بگوییم نمی‌شود، ناراحت می‌گردد. لذا چیزی نمی‌گوییم و یا قبول می‌کنیم و سپس می‌گوییم نشد و امکانش نبود. موفق باشید

31366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جریان سجده بر حضرت آدم بحثی را فرمودید مبنی بر اینکه این امر تکوینی بوده؛ و در عین اینکه تکوینی بوده در جریان تحققش نسبت به ملائک و ابلیس، صورت تشریعی به خود می‌گیرد! آیا منظور شما از امر تکوینی این است که خدای عالم داره خبر از یک حقیقت که همان تسلیم بودن در برابر مقام انسانی که مظهر اسماء الهی است که به عبودیت ختم می شود می دهد که این را در قالب یک امر که ریشه در تکوین داره در قالب یک تمثیل بیان کرده؟! البته تمثیلی که ریشه در حقیقت داره؟! و تحقق این امر در خارج صورت تشریعی به خود می‌گیرد که همان خدمتگزاری فرشتگان نسبت به عبدی است که قصد خدا کرده و ضدیتی از جانب شیطان نسبت به انسان برای نرسیدن آن انسان به مقام انسانی و شخصیت الهی است؟! آیا درست فهمیدم ؟! اگر جایی بد فهمیدم اصلاح کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله خیلی خوب متوجه موضوع شده‌اید بخصوص که متوجه هستید امور تشریعی ریشه در تکوین دارد و یا به تعبیر علامه طباطبایی اعتباریات شرعی ریشه در نفس‌الأمر دارند. موفق باشید

نمایش چاپی