سلام علیکم: در مقام رسالت وحی الهی به صورت مشافهی یا با واسطه به رسول القاء می شود. با توجه به اینکه مقام امامت والاتر از مقام رسالت است در مقام امامت ارتباط امام با خدای سبحان چگونه است؟ حضرت ابراهیم علیه السلام در مقام رسالت از خدای سبحان به صورت مشافهی یا با واسطه وحی دریافت میکردند. آیا وقتی به مقام امامت رسیدند ارتباطشان با خدا در مقام اخذ وحی مانند اخذ وحی در مقام رسالت بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که باطن نبوت و امامت، ولایت به معنای قرب الهی است و از این جهت در هیچکدام از شرایط امامت و نبوت، مقام قرب از میان نمیرود. آری! در مقام امامت، مأموریت تمدنسازی برای پیامبر و امام در میان میآید. موفق باشید
سلام بر استاد بزرگوار: بنده از شاگردان شما در تربیت معلم بودم، بعد از بیست سال معلمی در درس حرفه و فن، امسال شرایطی پیش آمد که معاونت مدرسه ای به من داده شد، بنده با این فکر این پیشنهاد را قبول کردم که احتمالا بتوانم به امید خدا دانش آموزانی را شناسایی کنم و مباحث خداشناسی و معاد و... را با آنها کار کنم، برای این کار هم خیلی از خدا خواستم که اگر به صلاحم هست معاونت برایم درست شود، الان ۲ ماهه که درست شده ولی چون مدرسه ی ما از مدارس حاشیه شهر میباشد و مشکلات زیادی دارد و دانش آموزان هم مشکلات انضباطی زیادی دارند، فعلا متاسفانه طبق برنامه ام نتوانستم کار کنم البته بعد از عید من به این مدرسه رفته ام، آیا الان به نظر شما ادامه دهم یا فکرم اشتباه بوده، من قبلا معلم حرفه و فن بوده ام الان گفتم شاید بتوانم از این فرصت استفاده کنم، از کتاب ها و جزوه های شما هم در این سالها برای خودم استفاده کرده ام، و در کلاس های تدریسم اگر وقت بوده در هدایت دانش آموزان استفاده کرده ام، لطفا راهنماییم کنید. ان شا ء الله موفق و سلامت باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید. إنشاءالله خیر در همین است که پیش آمده است. با دلسوزی و محبّت با همین دانشآموزان با همه ضعفهایی که دارند، مدارا کنید. همین نحوه برخورد شما برای خودتان نوعی سلوک و برای دانشآموزان راهی است جهت هدایت. موفق باشید
سلام و درود خدا بر مهدی عج و سلام و درود به شما استاد: حسب مطالعات و تاملاتی که در روایات و البته آثار شما و سایر بزرگواران داشته ام، نوعی نگاه به کل قرآن پیدا کرده ام که میتوان کل قرآن را در سوره حمد مادر قرآن دید و تفسیر کرد. و متناسب با انواع یافت هایی که از انسان داریم، خداوند را جواب و فیض بخش به آن نگاه انسان می یابیم. اگر انسان خودش را مخلوق یافت او خالق است اگر انسان خودش را مرزوق یافت او رازق است اگر انسان خودش را عاشق یافت او معشوق است و اگر انسان خودش را معشوق یافت او عاشق است. و بر همین اساس هر باری میتوان سوره حمد را به گونه ایی خواند. در متن زیر من انسان را فروشنده و خدا را خریدار میبینم اگر زحمتی نیست عنایت بفرمایید نظرتان را در مورد اینگونه برداشت از قرآن را مرقوم فرمایید. ممنون و متشکرم. یکی از نام های سوره حمد «م الکتاب» است یعنی مادر کتاب «مادر» به کسی میگویند که طفلی را میزاید و شیر میدهد. پس کل قرآن از سوره حمد زاییده میشود و شیر داده میشود. سوره حمد مادر است و باید همه سوره ها و از جمله سوره عصر از آن زاییده شود و شیر داده شود. پس با مفهوم گیری از سوره عصر که از فروشندگی انسان و خسران انسان و راههای خروج از خسران را توضیح میدهد میتوانیم سوره حمد را اینگونه بخوانیم و از چشمه جاری قران سیراب شویم : ۱- به نام خریدار بزرگی که سرمایه بخش عام به همه و سرمایه بخش خاص به مومنان است. ۲- به به و آفرین بر خریداری که پرورش دهنده همه فروشندگان است. ۳- خریدار بزرگی که سرمایه بخش به همه فروشندگان و خصوصا فروشندگانی که میخواهند خودشان را به او بفروشند. ۴- خریداری که صاحب بازار بزرگ قیامت است، بازاری که عمق خرید و فروش و ثمره آن را نشان میدهد. ۵- خدایا ما فروشندگان میخواهیم خودمان را فقط به تو بفروشیم و تنها تو خریدار سرمایه عظیم ما هستی، خدایا خودت میدانی که ما عاجزیم از آن که خودمان را به تو بفروشیم پس از تو و فقط از تو یاری میجوییم که تنها تو میتوانی ما را به خودت بفروشی ۶- خدایا ما را به راه راست و پر ثمر فروشندگی خودمان و سرمایه های عظیم و استعداد های بزرگ مان هدایت کن. ۷- راه کسانی که به آنها نعمت فروشندگی خودشان به خودت را داده ایی، نه راه کسانی که مورد غضب تو واقع شده اند و خودشان را به غیر تو و دشمن تو فروخته اند و در خسران هستند و نه راه کسانی که گیج و حیران هستند و نمیدانند چه کنند و خودشان را به چه چیزی بفروشند و در خسران اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً خداوند به حکم «إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ» خریدار کالای عبودیت ما است و چه خوب خریداری است که بیش از آنچه ما به او عرضه میکنیم، کالای ما را میخرد و خودش را در این رابطه به ما میدهد. لذا در این رابطه میتوان گفت: «طالب هر چیز ای یار رشیدد/ جز همان چیزی که میجوید ندید». موفق باشید
سلام علیکم. پیرو بحثهای آقای کدیور در مورد علامه طباطبایی، یادداشت زیر توسط یکی از دوستان محقق قابل استفاده برای نسل جوان خواهد بود. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/09/14/2620208/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%DA%A9%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%B9%D9%88%D9%84-%D9%88-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B1%D9%87
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خوب است که رفقا پیرو جواب سؤال شماره ۲۶۱۹۷ به آدرس فوق نیز رجوع فرمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. سعی بر آن بوده است که همه مطالب آن دو مجلد ترجمه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح تاریخی آن سوره مبارک، عجیب است و ما را به این زمان نزدیکتر میکند. عرایضی در شرح آن سوره شده است إنشاءالله که مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در شرایطی هستیم که قضیه همینطور است که ملاحظه میفرمایید. علت مشکل، شما نیستید، روحیهی مردم طوری شده که به جای تذکر به خودشان و توجه به نفسِ لوّامه، بقیه را مقصر میدانند. مطمئن باشید با برخورد خوب شما، خود شما گسترش مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از حجابهای دنیا از طریق تقوا آزاد شود، شور اُنس با خدا در او شعلهور میگردد. بد نیست سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست اگر میلتان اجازه داد، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در این مورد شده است. از آن جهت که اسلام و نظام اسلامی چنین اجازهای ندارد تا به جریانهایی که باطل میداند، اجازه دهد از امکانات جامعهی اسلامی استفاده کنند. ولی در عین حال، مانعِ آنها نیز نمیشود که خودشان با امکانات خود فعالیت کنند مگر آنکه قصد براندازی داشته باشند، که محارب محسوب میشوند. موفق باشید
و سلام... نمی دانم چه ام شده که از چیزهایی که اینقدر دوستشان دارم اینقدر گریز دارم، اینقدر فراری ام!! خدا، کتاب،... ماه رمضان شده ایام الحسرت هر ساله ی من، اصلا چه ام شده را هم نمی دانم؛ از طرفی بسیار بی حوصله برای مطالعه و از طرفی در عطش یاد گرفتن، باور کنید نمی خواهم تنبلی کنم ولی وقتی به این در و آن در زدم، و از این استاد به استادی دیگر، همه برای حل مسئله دائم کتاب معرفی کردند، کلی اسم کتاب نوشته ام که بخوانم ولی انگار روحم دنبال دوای دیگری است و با من نمی سازد، چه کنم؛ از طرفی روحم سرکشی می کند و از طرفی خودم هم با من کنار نمی آید، کدام را آرام کنم؟ زاری قلبم را یا فریاد روحم را؟ هیچکدام هم سر سازگاری با من ندارند، با خودشان هم حتی نمی سازند، من چه کنم؟ من اصلا نمی توانم کتاب بخوانم و دائم به کتاب حواله می شوم، من چه کنم با وحشت از عقوبتهایی که در برم گرفته، با روحی که نه با خودش می سازد و نه با من، با قلبی که سر سازش جلوی کتاب فرود نمی آورد، با وجدانی که از دست من خسته شده ولی دست از سرم بر نمی دارد! (این وجدان هم برای خودش چیز عجیبی است، یک موجود آزاردهنده ولی دوست داشتنی؛ لازمتر از آب و غذا و هوا)... چه کنم با خدایی که از اکسیژن لازمترم هست و تنفسش نمی کنم، دم و بازدمم نیست، من چه کنم با زمانی که برای من متوقف نمی شود، با «وقتی» که «اهل» آن نیستم و بی جانم کرده، این بن بست مرا بشکنید تا کمی در صحن خدا قدم بزنم، با خودش قدم بزنم، حوصله ام سر رفته، گوشت تنم گاهی انگار از ناکامی میخواهد از هم بپاشد! کتابهایی که می گویید از کتابخانه می گیرم ولی روح خواندن ندارم، رمان را خب بهتر می شود خواند شاید که جنس آن هم جنس هجرت است وگرنه کتابهای دیگر هم خیلی خوبند ولی عین وزنه ای سنگین روی قلبم هستند که نمی توانم ورقشان بزنم شاید هم خود قلبم است که ورق نمی خورد و دربند وزنه های سنگین است... از امام مهدی که مدتهاست بی خبرم؛ خواب و شکم که لعنت بر هر دوشان نسبت به من باد، جای خودم و امام مهدی را برایم پر کرده، گاهی می خوابم تا فقط بیدار نباشم، انقدر که می گویند "بیداری" خوب است و آرزویش می کنند ولی وقتی بیدار بودن بخواهد فقط دردهایت را حس کنی دیگر شاید آرزوی بیداری نکنی! خواب گاهی مسکّن خوبی است! حال کسی را دارم که در مسابقه ی دو عقبِ عقب مانده، رسیدن و نرسیدنش خیلی فرقی ندارد، کی رسیدنش هم خیلی فرقی ندارد، خب گاهی حس می کنی بی خیالش... ولی مگر دلت دست از سرت بر می دارد... ...ناکامی ماه رمضان امسال کاری با من کرده که دلم می خواهد دستم به این خودم می رسید و از پا درش می آوردم، حسرت و ناکامی، بیشترین مونس تنهایی های چهار فصل من است، یکی به خدا بگوید به فریاد من برسد، بیچاره خدا هرچقدر تلاش می کند از این باتلاق نجاتم بدهد باز خودم خودم را گرفتار می کنم، فقط خوب است که خداست! بی قرآنی به این حالم انداخته و اینقدر دیوانه ام کرده که می بینید، حالا کتابهای دیگر اصلا به کناری، بی قرآنی را چه کنم، و ناتوانی در خواندن را، من خیلی خسته ام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت را باید نوعی مژده به حساب آورید به امید آنکه بنا بر آن است تا با حضوری دیگر، نزد خود حاضر باشید. حضوری که در آن همهچیز معنای دیگری پیدا کند و ما در نزد خود با معارف دینی مأنوس باشیم و در عمیقترین نوع حضور که همان انسانیتِ انسانی خودمان است با خدایی روبهرو شویم که آنقدر در نزد ما است که خودمان نزد خودمان نیستیم. با این دید، ماه رمضان، ماهِ بیشتر نزدیکترشدن به خودمان است و قرآن نیز کتاب انسانشناسی خواهد بود در رابطه با نظر به انسان است که می فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (10)/ انبیاء» اخیراً عرایضی تحت عنوان «باز آوینی و وسعت روزه داری پس از فتنه این روزها» شد. امید است که افقی را در مقابل عزیزان گشوده باشد. https://eitaa.com/sabbar_ir/1933 آری! هنوز قصه ما قصه چنین سخنی است که گفت:
«اگر دیر آمدم مجروح بودم/ اسیر قبض و بسط روح بودم» یعنی به این راحتیها آن حضوری که در پیش است، پیش نمیآید، ولی همچنان باید ماند و در انتظاری که با پایداری همراه است، خود را نگه داشت. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: حقیقتاً از کسانی نیستم که نسبت به متون دینی و کتابهای مذهبی حتی عرفانی و فلسفی غافل و ناآگاه باشم و نسبت به حضور در حوزه و دانشگاه بیگانه باشم. ولی احساس نوعی سرگردانی در خود احساس میکنم از آن جهت که اولاً: از کجا باید شروع کنم؟ و ثانیاً: به دنبال چه نتایجی باید باشم که در نزد خود احساس رضایت کنم و برای سایرین نیر مؤثر و مفید باشم؟
باسمه تعالی، سلام علیکم: نکته حساسی است و مکرراً رفقا از بنده در این مورد سؤال کردهاند و بنده نیز در این مورد فکر کردهام. حاصل فکر و تحقیقهای که در جمعبندی به آن رسیدهام را خدمت جنابعالی ارسال میکنم. امید است که مفید افتد. موفق باشید
بسمه تعالی
سلام علیکم: در مورد نسبتی که ما باید با تراث معنوی و معرفتی خود پیدا کنیم؛ عرض بنده آن است: با فرض اینکه هر یک از بزرگان ما، اعم از ابن عربی و جناب خواجه عبدالله انصاری و صدرالمتألّهین که در میدان حضور تاریخی گذشته حاضر بودهاند و یا امثال جناب هایدگر که در میدان حضور تاریخی جهان مدرن حاضرند؛ هر کدام بر اساس مسائل تاریخی خود با حقیقت زمانه و تاریخی که در آن حاضر بودهاند، مسائلی داشتهاند و مطابق آن مسائل، اندیشه خود را در آثارشان گزارش دادهاند. حال ما در امروزِ تاریخ خود با توجه به مسائل خودمان به آن اندیشمندان رجوع میکنیم تا در تاریخ خود حاضر باشیم و در این راستا دینداریِ خود را، آری! دینداری خود را فهم و دنبال میکنیم.[1] با توجه به این امر، بنده بهخصوص در مورد ابن عربی به دنبال حاضرکردن تفکر آن عارف بزرگ در تاریخ خودمان، شرح «فصوصالحکم» را در آن کتاب و همراه با شروح صوتی آن به میان آوردم.[2] با این نیّت که نه بنا بر آن است که مخاطب ما در آن مباحث بخواهد استاد تدریس «فصوص الحکم» باشد و نه آنکه بنا بر این باشد که در تاریخ دیروزینِ «فصوصالحکم» با جناب ابن عربی همراهی کند، بلکه قصد ما آن است که با فهم ابن عربی در این تاریخ در نسبتی که باید با دینداری خود نزد خود حاضر باشیم، به «فصوصالحکم» رجوع شود، از آن جهت که با نسلی روبهرو هستیم که به تعبیر قرآن: «وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» (نور/35) آماده است مطلب را بدون حواشی و شروح امثال قیصری بیابد و خود را در تاریخ انقلاب اسلامی ادامه دهد.[3]
در مورد نزدیکی به تفکر صدرالمتألّهین گمان میشود در راستای حضور در مسائل زمانه خود نظر به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و شرح «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» و کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آنها میتواند کارساز باشد.[4]
در مورد نظر به تفکر هایدگر و کمکگرفتن از تفکر ایشان نسبت به مسائل خودمان گمان میشود تأمّل روی سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» تا حدّ زیادی کافی باشد مگر آن که کسی که بخواهد دانشآموخته فلسفه هایدگر باشد که باید از کتاب «هستی و زمان» ایشان شروع کند.[5]
[1] - این غیر از آن است که مثلاً تصمیم گرفته باشیم با هایدگر در فلسفه غرب و یا با ملاصدرا در فلسفه اسلامی، فیلسوفی کنیم.
[2] - عنایت داشته باشید علومی مانند «فصوصالحکم» علومی نیست که به صرف مطالعه متون نوشتاری نزد مخاطب حاضر باشد، بلکه علومی است که باید سینه به سینه منتقل شود. به همین جهت بر شرح صوتی دویست وچهارگانه آن، که در خدمت عزیزان بودیم همراه با توجه به متن و شرح نوشتاری آن تأکید میشود.
[3] - البته برای درک اصطلاحات جناب ابن عربی بهتر است رفقا قبل از ورود به «فصوص الحکم»، به جزوه «مبانی نظری عرفان در اسلام» که طی 27 جلسه شرح داده شده، رجوع فرمایند. هرچند که در متن خود فصوص میتوان متوجه معنای آن اصطلاحات شد.
[4] - البته اگر بعد از نظر به کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن به متن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که ترجمه جلد 8 و 9 «اسفار» است، رجوع شود؛ برای تکمیل نگاهی که جناب صدرالمتألّهین به امر انسان و امر «وجود» دارد، خوب است.
[5] - نظر و توجه به آثار اقای دکتر رضا داوری در کتابهای مذکور در راستای هرچه نزدیکترشدن به تفکر آقای مارتین هایدگر میباشد در عین حضور در فرهنگِ خودی.
سلام بر استاد عزیز: وقتتون بخیر. استاد جانم، شما هم احساس می کنید بخشی از این خانمها که بی حجاب شده اند، از سر لج کردن به عملکرد ما اینطور شدن؟ نحوه برخورد نادرست و سلیقه ای و فاقد کرامت بخشی از بدنه گشت ارشاد، عملکرد تبعیض آمیز آن، مثلا در سال ۸۴ تا ۸۸ من ساکن شهرک غرب تهران بودم در مناطق بالاشهر و پاساژها و مال ها، همان سالها حجاب افتضاح بود اما در این مکانها گشت ارشادی نبود، آیا ارشاد فقط برای مناطق متوسط و قشر متوسط است؟ خب مردم این تبعیض ها رو میفهمند و خشمگین می شن، یا مثلا جشنواره فیلم فجر که مرکز بی حجابی است چرا یک ماشین گشت ارشاد دم در جشنواره نمی گذاشتن که هر بازیگری با اون حجابهای وحشتناک خارج شد رو جهت ارشاد سوار ون کنند و ببرن؟ که اتفاقا سرچشمه خیلی از بیحجابی های جامعه ما همین حضرات بازیگرند. خب چطور در یک کشور قانون شامل حال یک عده میشه و شامل حال عده ای دیگر نمیشه؟ شامل حال مناطق پایین شهر میشه ولی شامل حال مناطق مرفه و بالاشهر نه؟ خب اگر ما واقعا قصدمان اجرای قانون بوده باید در خیابان فرشته و نیاوران و الهیه و.. هم به مرّ قانون عمل میکردیم، بدون ترس از عواقب، باید بازیگران متجاهر به بدحجابی رو هم میگرفتیم و ارشاد میکردیم بدون ترس از واکنشها، ولی این کار رو نکردیم! رفتیم مرکز شهر و پایین شهر چون صدای قشر متوسط به جایی نمیرسه! استاد قبول دارید که مردم می فهمند و نمیشه کلاه سرشون گذاشت؟ من خودم حزب الهی و انقلابی ام، اما قبول دارید یک سری عملکردها زبان ما رو الکن کرده و انقلاب رو در مظان اتهام برده؟ قبول دارید کسانی که با عملکردهای غلطشون به اسم گشت ارشاد دستی دستی مردم رو مقابل دین و حجاب قرار دادن باید استغفار جدی کنن چون به نظر من به نوعی در این ناآرامیها و خونهای به ناحق ریخته شده شهید عجمیان ها و آرمان ها و....ممکنه دخیل باشن؟ ما اون سعه لازم رو نداشتیم و با تنگ نظری های خودمون حقیقت دین رو به محاق بردیم. خدا ان شاالله از سر کوتاهی ها بگذره و خودش جبران مافات کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم» فرمودند اگر ما متوجه چنین ضعفهایی در خودمان نباشیم و با خودآگاهی تاریخی نسبت به آنها آگاهی لازم را نداشته باشیم، عملاً بیش از آنکه از دشمنان ضربه بخوریم، از دوستان نادان خود ضربه میخوریم و انتقاد آنهایی که روی این ضعفها دست میگذارند را، وسیلهای قرار میدهیم تا کلیّت نظام مقدس اسلامی را ناکارآمد و نفی کند. آنچه موجب امیدواری است همین است که بحمدلله خِرد انقلاب طوری است که در هر مرحلهای خود را بازخوانی میکند، زیرا به گفته جناب نیچه، ماری که پوست نیندازد، میمیرد. باید با نظر به افق قدسی تاریخی که در پیش است، قدم به قدم از این تنگناهای تاریخی عبور کرد.
ما به جهت غفلتهای تاریخی و غربزدگی، درد انباشته قرنها و دههها را در پشت خود احساس میکردیم و با حاکمیت رژیم پهلوی آن فشار به تدریج شدید و شدیدتر شد در آن حدّ که باید همراه جناب حافظ ندا سر میدادیم:
درونها تیره شد باشد که از غیب چراغی بر کَنَد خلوت نشینی
واقعاً دیگر در راستای اصلاح امور از دست هیچ سیاستمداری و هیچ روشنفکری هیچ کاری بر نمیآمد تا اینکه آن خلوتنشینِ سالک، آن پیرِ جهاندیده یعنی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به میان آمد و نشان داد: «آنچه در آینه جوان بیند/ پیر در خشت خام آن بیند!» ما را متذکر آینده و چشماندازی کرد که با همه موانعِ موجود، ولی راه بسی روشن است، به روشنیِ نگاهی که امروز نایب الإمام متذکر آن است و در توصیه خود به دانشجویان میفرمایند:
«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (۱۴۰۱/۰۲/۱۱)
موفق باشید.
سلام و رحمت الله خدمت استاد بزرگوار: استاد در مسیر طلبگی بر سر دوراهی قرار گرفتم و خواهشمندم بنده رو راهنمایی بفرمایید. امسال سال پنجم طلبگی رو در تهران به پایان میرسانم و باید برای سطح ۲ تصمیم جدی بگیرم؛ از طرفی علاقمند و دغدغه کار با نوجوانان و دانش آموزان رو دارم و مناسب میبینم سال بعد وارد سرباز طلبگی و آموزش و پرورش شوم و پیشه معلمی رو دنبال کنم و دروس حوزه را در کنار آن مطالعه کنم. از طرفی علاقمندم سال آینده وارد موسسات تخصصی فلسفه و حکمت قم بشوم و از محضر اساتید بزرگواری مثل استاد امینی نژاد، یزدان پناه و... استفاده کنم. وضعیت نابسامان معلمان شهرم، نیاز دانش آموزان به مسائل دینی و نبود روحانی در این بین، علاقه به تدریس، فراهم شدن یه بستر اقتصادی برای ازدواج و... مشوق راه اول هستند. بهره مندی از محضر اساتید بزرگوار، علم آموزی، فاصله نگرفتن از فضای علمی و معنوی و عزیز حوزوی، به ثبات رسیدن وضعیت علمی و معنوی و شخصیتی و... از مشوق های راه دوم هستند. کتابهای فلسفی و معرفت النفسی شما رو مطالعه کردم، بدایه رو هم مطابق توصیه شما با استاد امینی نژاد مطالعه کردم و میخواهم نهایه را آغاز کنم به لطف خدا. الان مانده ام چه تصمیمی بگیرم! چقدر میتوان روی استفاده از اساتید بوسیله صوت درسشان حساب باز کرد؟ حضور در قم چقدر ضروریست؟! مطالعه دروس حوزوی کنار معلمی چقدر به صلاح است و ممکن؟! و... ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و به ایمیلم ارسال بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب آسانی نیست ولی گویا راه پیشآمده در معلمی با توجه به معارفی که در حوزه طی کردهاید، برکات خاص خود را برای شما و دانشآموزانتان پیش میآورد که إنشاءالله در دل آن کار، در مسیر حکمت و عرفان و قرآن هم قدمهای خوبی برمیدارید. موفق باشید
سلام: رهبری در دیدار اخیر با پوتین فرمودند در قضیه اوکراین چنانچه شما ابتکار عمل را به دست نمیگرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ میشد. این جمله را حقیر نتوانستم هضم کنم و تا حدودی جا خوردم و نسبت به رهبری دچار تردید شدم. سابق شخصی گفته بود ایران مستعمره روسیه است ولی باور نداشتم اگر غرب حمله می کرد که متجاوز آنها بودند ولی الان پوتین متجاوز است به فرض برای قصاص قبل از جنایت پوتین صلاح دیده حمله کند تجزیه آن کشور چه معنایی دارد؟ خطر را مرتفع کند ولی تمامیت ارضی کشور اوکراین که از حقوق آن ملت است را به چه حقی نقض نمود؟ جدایی کریمه نیز مگر محل اشکال نیست؟ حضرتعالی نیز سابق فرمودید با اینهمه ترس از اسلحهها بیشتر کارآمد است تا بهکاربردنِ آنها، و از این جهت ظاهراً نیاز به جنگ نبود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه، بسیار عمیقتر از این حرفها میباشد و عظمت سخنان مقام معظم رهبری را وقتی خواهیم فهمید که در جریان عمیق خطرات اوکراین و فاشیستها نازی آن جریان باشیم. شمّهای از آن را یکشنبه شب در شبکه افق کارشناسان خبره بر ملا کردند. اگر فرصت کردید به کانال آقای دکتر مرتضی محیط در تلگرام سر بزنید بد نیست. در ضمن مصاحبه آقای علیزاده با آقای محیط را که کانال مطالب ویژه گذاشته است برای شروع کمک میکند. https://eitaa.com/matalebevijeh/9840 موفق باشید
ضمن سلام و عرض ادب و احترام. رابطه قوههایی از جمله عقلیه، قضبیه، شهویه و یا وهمیه با روح انسان (من انسان) چگونه است و به چه شکل است؟ آیا اینها جزیی از من هستند یا نه؟ ارتباطشان گونه ی دیگری دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً نفس انسان در مراحل مختلف دارای چنین قوایی می باشد که به صورتهای متفاوت ظهور میکنند. عرایضی در این رابطه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. کتاب رروی سایت هست. موفق باشید
سلام: کتاب شناخت اهل بیت علیهم السلام به نورانیت ، رو خوندم بسیار مطالب زیبایی داشت. تشکر میکنم از آقای طاهرزاده. سئوالم اینکه در دو روایت داریم که ایمان ابوذر و سلمان به یک اندازه نبوده. چه طور حضرت علی علیه السلام به هر دو نفر که ظرفیت و تحمل یکسان ندارند، حدیث نورانیت را بیان کرده است؟ سوال ۲: راوی این حدیث از نظر رجال حدیث فرد مورد اعتماد نیست و ۳۰۰ سال بعد از سلمان رحمت الله علیه در قرن ۴ این حدیث را آورده است. شما چگونه مطالب او را تایید میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید از این جهت هر دو آن بزرگوار ظرفیت چنین سخنانی را داشته باشند. ۲. شواهد و روایات دیگری داریم که در مجموع میتوانیم نکات این روایت را نیز تأیید کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: خانمی برای رفع مشکلاتش از راه های مختلف حدود دو سال است که توسل و نذر و نیاز نموده اما دعایش مستجاب نشده است و اکنون به شدت ناامید شده است و می گوید خدا جوابم را نداد و مانده ام در حکمت خدا که کافر هم نیستم و اینگونه بی جوابم گذاشته است. اکنون در شرایط بسیار سخت روحی و عقیدتی و ناامیدی است که حتی می گوید الان در این نامیدی زیاد فکر خودکشی به ذهنم می آید. لذا از حضرتعالی درخواست راهنمایی و نجات وی را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسانها باید متوجه باشند بنا نیست که خداوند آرزوهای ما را برآورده کند؛ بلکه بنا بر این است که ما در جهانی که خداوند قرارمان داده است، با صبر لازم بندگی او را انجام دهیم وگرنه همینطور که ملاحظه میکنید زندگی آنچنان برایمان سخت میشود که میبینید. آری! در بندگی خداوند است که جهانهای معنوی و کیفی برایمان گشوده میشود. موفق باشید
با سلام وعرض ادب: ببخشید استاد من تازه از الان میخوام تفسیر المیزان را شروع کنم راهنمایی میفرمایید تفسیر المیزان علامه طباطبایی را با کدام مترجم خریداری کنم؟ واینکه آیا شما تدریس تفسیر را دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترجمه مرحوم موسوی همدانی که امروزه در بازار هست، ترجمه نسبتاً خوبی است. مباحث قرآنیِ روی سایت، عموماً بر مبنای تفسیر المیزان مطرح شده است. میتوانید به آنجا رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/category/3?tab=sounds موفق باشید
با عرض سلام و احترام: ضمن تشکر فراوان چند روز قبل در مسجد کلاسی با موضوع جلسه اول آن (روشهای تربیتی در محیط متضاد) بهمراه کارگاه آموزشی برگزار شد. در کارگاه بصورت دوطرفه حول سه داستان با سوالات مشترک مطرح و گفت گو میشد مشکل ام با متن و نتیجه گیری (روش تربیتی جو گیری) سوال سوم هست؟! مطالبی از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها از شما استاد ارجمند نیز وجود دارد مثل پاراگراف: «جوان امروز ما از طرفي به ياد فرهنگ بسيجيان و امام و شهداء است و دل در هواي آنان دارد، و از طرفي بعضي از مسؤولانِ پرتجمّل و كساني را مي بيند كه به اسم انقلاب، ثروت هاي بادآوردة دولتي دست و پا كرده اند، و در اين ميان سرگردان مي شود و اگر از اين نسل، حسين (ع) را نگيريم، به يزيد وغرب نزديك نمي شود و نه تنها سرگردان نمي ماند، بلكه صداي بلند اعتراضي مي شود بر آنهايي كه دارند جامعه را از عهد امام و بسيجيان جدا مي كنند و از همين طريق است كه جامعه اصلاح مي شود و زندگي اين جوانان معناي واقعي به خود مي گيرد. عمده آن است كه بدانيم بايد توجّه خود را به فرهنگي جلب كنيم كه بتواند امروز ما را درست تحليل نمايد، تا بدانيم چه تفكّري است كه مي خواهد عهد الهي جامعه را به غفلت بكشاند.» لطفا در صورت امکان راهنمائی بفرمائید، با تشکر. داستان اول راجع به روش تربیتی مادر سخت گیر بود. داستان دوم راجع روش تربیتی محبت افراطی بود. و از داستان سوم که متن آن در ادامه آورده شده نتیجه گرفتن که روش تربیتی آن جو زدگی و شعاری است. متن داستان سوم باید بچه را از بچگی با این فضا ها آشنا کرد. بچه باید از بچگی خاک هئیت بخوره. هر کاری هست تو هیئت باید بکنه. البته این را بگما این کارها رو با عشق باید بکنه. اول برای شروع باید یه پری بدی دست بچه که واسته جلو هیئت و این پر رو تکون بده و به اینهایی که میان هیئت خوش آمد بگه، همین میتونه شروع خوبی باشه برای عشق دادن به بچه، بعد که یخورده عشقش زیاد شد باید بهش بگی کفش جفت کنه، شایدم کیسه کفش بده دست مردم خیلی فرقی نداره مهم اینه بدونه با علاقه و عشق داره این کار را میکنه. حالا این بچه بعد از دو سال شیفته چایی دادن میشه البته باید مواظب بود، چایی خونه هیئت خط قرمز ما بچه هیئتی هاست، هر کسی را نمیتونم توش راه بدیم . بچه ایی که عاشقونه نتونه پر تکون بده و کیسه کفش بده دست مردم نمیتونه استکان چایی جمع کنه. حالا کوووو تا برسه به چایی دادن. حالا فک کن این بچه با اینهمه شور و عشق بخواد تو دسته کار کنه، میدونی چقدر بهش حال میده و با این کار صفا میکنه، تو دیگه میتونی اونو از هیئت جداش کنی؟ هیئت میره تو خون و پوستش. البته همیشه با کار دادن نمیشه بچه ها رو عاشق کرد، بعضی وقتها باید بعد از خستگی شور زدن و شام پخش کردن بشینی و برا بچه ها حرف بزنی از حسین بگی که آقای آقاهاست، از حسین بگی که جونشم برای خدا داد از عباس بگی که تا آخرش پای قول و قرارش موند و دم از بی وفایی نزد. باید بچه رو با شور و عشق بزرگ کنی باید جونشو برای این کار بده، حالا دو تا قطره خون که از سینه زدن روی سینه اش مونده که چیزی نیست. ببین همچین بچه ایی را باید حتما با شهدا هم آشناش کنی، ما یک هفته توی محلمون هفته شهدا داریم، محلمون ۲۳ تا شهید داره که یکی از یکی کارشون درست تر بود. خدا رحمتشون کنه. یادمه مرتضی روزهای آخر که میخواست بره خیلی به حفظ حجاب دختر های محل توصیه کرد. اما حیف، عکس شهدا را میبینیم و عکسشون عمل می کنیم. آخه ما روز قیومت میتونیم جواب اینها را بدیم؟ میتونی هر شب چند تا خاطره از شهدا توی هیئت براشون بگی، این خاطرات را با اون حرفها که گره بزنی و چهار تا مداحی هم بذاری کنارش یه اشکی از این بچه ها میگیری که بیا و ببین، اصلا میدونی چیه؟ اون هیئتی خوبه که بیشتر از همه بتونه اشک از بچه ها در بیاره دیگه چی میخوایم؟ ما میخواستیم بچه از هیئت جدا نشه که با این کارا قطعا جدا نمیشه. (و سوالات مشترک هر سه داستان) با توجه به داستان به سوالات زیر پاسخ دهید: ۱- روش تربیتی در این داستان چیست؟ ۲-آن کسانی که با این روش تربیت میکنند فکر میکنید چه منطقی پشت کارشان است؟ و در این روش چه مزایایی میبینند؟ ۳- با توجه به محیط امروز، چه اشکالاتی به این روش است؟ و من الله التوفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت، این نوع موارد، مواردی نیست که در حدّ یک سؤال و جواب بگنجد و بنده که باید هر روز چندین و چند سؤال را جواب بدهم چنین فرصتی را در اختیار ندارم. اساساً این موارد را باید با مطالعه کتابهای مفصل و حضور در جلسات ممتد دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد تخصصیتر از آن است که بتوان طی یک سؤال و جواب روشن نمود. به خصوص که رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» به عنوان یک فقیه متوجهی این امور هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد یک راه حلّ نمیتوان داشت. آری! بعضی موارد باید به حکم «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/۷۲) باید با بزرگواری از موضوع عبور کرد ولی در جایی هم ممکن است که لازم باشد تذکر بدهیم، البته با حفظ متانت. چند جلسهی اخیر دوشنبهها إنشاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم مقالهی جنابعالی کدام است؟ ولی در جریان این نوع تحقیقات هستم. کارهای ارزشمندی است که حکایت از نظمی ریاضیمند در کلام الهی میکند. با اینهمه جایگاه قرآن، جایگاه دیگری است و برای گشودن جهانی بس متعالی در مقابل ما نازل شده است. به همین جهت خداوند میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» حقیقتاً کتابی را به سوی شما نازل کردیم که در آن به فکر شما و به یاد شما بودیم، آیا تفکر میکنید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در طبع و فطرت است. انسان از نظر طبعِ حیوانی خود رجوع به پستیها دارد و از نظر فطرت الهیِ خود، نظر به خوبیها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام سخن رفیق!؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:میتوانید به قسمت دانلودها مراجعه نموده وسوال وجواب ها را که بصورت 5000 تایی آماده دانلود میباشند دانلود نموده و از آنها استفاده نمایید.