بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5449
متن پرسش
سلا م علیکم لطفا تفاوت قیامتی که حالی است و الان هم هست وقیامتی که با تاریکی خورشید و ... واقع می شود را با توجه به انکه قیامت یوم الجمع است ولی در قیامت حالی هر کسی به ان راه پیدا نکرده را توضیح فرمایید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب به سؤال‌تان باید کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه کنید فرمایید، زیرا تاریک‌شدن خورشید مقدماتی است تا زمین به قیامتی برسد که هم‌اکنون هست. موفق باشید
5448
متن پرسش
منظور از شفا بودن قران سوره حمد و عسل چیست در حالیکه همیشه محسوس نیست ولی دوا اغلب محسوس است چرا اسم خدا دوا و ذکرش شفاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جسم‌ها بیمار می‌شود و به تجربه ثابت شده عسل شفادهنده‌ی بسیاری از بیماری‌های جسمی است، روح‌ها بیمار می‌شود و از تعادل می‌افتد و قرآن به انسان کمک می‌کند تا با رعایت دستورات الهی و توجه به عقاید توحیدی، به تعادل لازم برسد. موفق باشید
5445
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در پاسخ به یکی از سوالات همین سایت با عنوان « دیدگاه رهبری در مورد واژه علم » فرموده بودید که رهبری در مورد علوم انسانی می گویند که ضد توحید است و در مورد علوم تجربی می فرمایند مادی و غیر مادی ندارد. سپس فرمودید که تفکیک رهبری به خاطر این است که ما عقب ماندگی خود را جبران کنیم سپس به تجدید نظر در مبانی پوزیتیویستی علوم تجربی بپردازیم. چند سوال پیرامون این فرمایشات شما داشتم : 1- دقیقا متوجه نشدم که شما دیدگاه تان نسبت به نظر رهبری چگونه است؟ یعنی آیا ایشان در تقسیم بندی سه گانه جناب میر باقری ، واجد نظریه دوم یعنی تفکیک خوب و بد غرب هستند؟ و اگر اینطور است، شما با تحمیل ولایت عملی فقیه به حوزه نظری، موافق هستید؟ 2- این تلقی که ما اول عقب ماندگی هایمان را جبران نماییم و سپس به تجدید نظر در مبانی بپردازیم از چند جهت مخدوش است: اول------- اینکه اگر معیار عقب ماندگی، عقب ماندگی در علم مدرن و صنعت و حتی علوم نظری محض غرب باشد، ما هیچ وقت به غرب نخواهیم رسید. این نه به خاطر خود ضعیف پنداری، بلکه به خاطر عدم وجود « عقل توسعه » در مملکت ماست. کمبودی که باعث می شود ما به تجملات علم مدرن مثل لباس نانویی ضد حریق و فرستادن میمون به فضا بپردازیم ولی از توسعه زیر ساخت های معنوی و حتی مادی پیشرفت علمی غافل هستیم. زیرا ما در حسرت توسعه است و با لبانی که آب از آن ها سرازیر است به دنبال توسعه می رویم. این حسرت و عطش در خود غرب نیز وجود نداشت و غرب هم اگر می خواست با نفسانیت اخلاقی به سمت توسعه برود و توسعه را برای شهوت خود بخواهد، هیج وقت به توسعه نمی رسید. دوم -------اینکه در زمانه ای که ما عقب مانده هستیم و لاجرم به توسعه نرسیده ایم و نمی توانیم در آن تجدید نظر یا مقابله کنیم، اگر به آن برسیم به حمل اولی جلوگیری از روند آن سخت تر می شود. زیرا مردمی که الان و در یک جامعه کم و بیش التقاطی و غرب زده ، به سر می برند، وقتی واجد عقل توسعه شوند و به پیشرفت حقیقی غربی( نه بالا بردن آمار کاغذ پاره هایی به نام ISI ) برسند قطعا غریزه دنیا خواهی شان، به مراتب شدید تر عمل خواهد کرد. سوم------- اینکه اگر مبانی علوم تجربی پوزیتیویستی هست و اگر تکنولوژی به دنبال استیلاء بر عالم می باشد، و به طور کلی روح مدرنیته، روح نیست انگاری و به تبع آن اراده معطوف مادیت است، کوشش هر چه بیشتر در این راه، و تبلیغ این مسیر از بوق های مختلف نظام از جمله بالاترین تریبون یعنی تریبون مقام معظم رهبری، منجر به تعمیق این پوزیتیویسم در کشور نخواهد شد؟ منظور این است که اگر به غرب مکانیکی نگاه نکرده و آن را همانند یک جسم زنده دارای تاثیر متقابل در شئون مختلفش بدانیم، حرکت طولانی مدت و بی چون و چرای ما در مسیر توسعه، قطعا روی مبانی ما در مسائل معرفت شناسی تاثیر گذار است. مضافا بر این که عمدتا ناقدین علوم جدید توسط رهبری به مغالطه گرانی تشبیه می شوند که از دیدن آن ها در هزاره سوم باید تعجب کرد.( اشاره به دو سخنرانی رهبری مرتبط با تکنولوژی و علم مدرن ) ضمن اینکه وقتی توسعه یک تاثیر عینی بر باورهای ما می گذارد چطور می خواهیم با عملیات ذهنی نظیر بحث و گفتگو و کتاب و سخنرانی به مقابله با آن برویم؟ چهارم -------اینکه روند تغییرات در یک تمدن ، تغییراتی توده وار است. این که ما همیشه تغییرات را از جامعه نخبگان طلب کرده و انتظار داریم نخبگان یک تحول زیربنایی را کلید بزنند بیشتر به نحوه تلقی غلط ما از غرب بر می گردد و نحوه تقلید ما از تمدن سازی غرب. ما تصور می کنیم که غرب را در شئون مختلفش، کانت و هگل یا آگوست کنت و فروید یا جیمز وات و ادیسون ساخته اند. درحالی که روح مدرنیته و ایجاد طلب تغییر در عالم غربی از قرون وسطی به مدرنیته در وجود تک تک آدمیان غربی حلول کرده بود. و به همین دلیل هم بود که کسی نه جیمز وات را تهییج و تشویق به تولید ماشین بخار کرد ، نه کسی به آگوست کنت دستور و بخش نامه داد تا جامعه شناسی را بنیان دهد و نه کسی به قصد تمدن سازی شروع به تدوین مبانی فلسفی خویش کرد. همه چون واجد یک روح جدید شده بودند بدون احساس اجبار یا تکلیف از سوی حکام خود دست به این کار زدند و حتی حکام خود را مجبور به تغییر ساختارهای حکومتی و همچنین مجبور به حمایت از فعالیت های علمی کردند. در آخر می خواستم بپرسم که آیا اهل آمدن به دانشگاه هستید؟ اگر پاسختان مثبت است من دوست دارم در دانشگاه شریف حضور یابید تا در یک میز گرد با اساتید دیگر، به تلقی های متفاوت از پیشرفت نگاهی بیندازیم. البته در قزوین و اصفهان و مشهد هم دوستانی دارم که شاید بتوانند مقدمات حضورتان در دانشگاه های آن شهر را فراهم کنند. خیلی متشکر می شوم اگر به همه سوالات( اشکالات حقیر به سخناننان) پاسخ مقتضی را درج نمایید. با تشکر یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاملاً با سخنان شما موافق هستم و فکر می‌کنم در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» در ابعاد مختلف به این موضوعات پرداخته‌ام و فکر می‌کنم رهبر انقلاب نیز مدتی درگیر این مباحث بوده‌اند و سال‌های قبل سخنانی داشتند که حکایت از این درگیری فکری داشت تا آن‌جا که به این نتیجه رسیدند موقعیت ما مثل کسی است که باید کشتی را در روی دریا تعمیر کند و نه مثل کسی که می‌خواهد یک کشتی از ابتدا بسازد، می‌خواستند بفرمایند ما در شرایطی هستیم که روح غربی در همه‌ی ابعاد زندگی ما نفوذ دارد که اگر بخواهیم به‌کلی به آن پشت کنیم باید زندگی را تعطیل نماییم و به این نتیجه رسیدند که باید با پیشرفت علمی در موقع مناسب جهت را به سوی آرمان‌های خود تغییر داد ،با همه‌ی مشکلاتی که جنابعالی متوجه‌اید و در پیش داریم. عرایضی در کتاب‌های «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و «فرهنگ مدرنیته و توهّم» داشته‌ام. در ضمن شرایط جسمی و روحی‌ام امکان حضور در دانشگاه را نمی‌دهد. موفق باشید
5444
متن پرسش
مطلب ذیل را یکی از دانشجویان ممتاز برق دانشگاه شریف مطرح و سوال کرد که ذیلا خدمتتان ارسال می گردد: گرچه انگیزه های اساسی برای تحصیلات عالی در بنده با نیت خدمت به حزب الله و ... شکل گرفته بود-اما هم اکنون فاصله بسیاری با آن گرفته است آنچه که اکنون به آن فکر می کنم-عده ای هستند که از نظر رسانه های خارجی و یک خارجی که از طریق رسانه اطلاعات می گیرد فرق چندانی با گروه هایی من جمله القائده ندارد و گرایش یک یا دو نفر به این حزب از خارج-دلیلی بر حقانیت آن نمی شود بنده فقط این سوال اساسی را مطرح نمایم که چرا حزب الله و سایر گروه های مذهبی اسلامی ضد اسراییلی فکر می کنند که فلسطین حق آنهاست؟ بدون شک در تاریخ وجود دارد که اسراییل متعلق به آنها بوده و مسلمانان آن را طی جنگ هایی تصرف کرده اند و حالا که اسراییل به برکت پیشرفت های علوم فنی جان گرفته-می خواهد آنها را باز پس بگیرد این حرکات و تهدیدات حزب الله چیزی جز جنگ افروزی و حرکات تروریستی نیست-و به نظر من اینگونه می رسد که زمان حرکات تهاجمی به نام دین به پایان رسیده است و شاید هم اکنون بتوان به نام حرکات ناسیونالیستی و زنده کردن امپراطوری ایران و شکست امپراطوری بزرگ آمریکا این کار را انجام داد-ولی حرکات مذهبی در مقابل امپراطوری آمریکا جایی ندارد کافی است نگاهی اندک به فیلم های تاریخی بیندازیم که آنها می سازند و چگونه موفقیت کنونی آنها و تسخیر جهان را جشن می گیرند و مسلمانان را قومی وحشی معرفی می کنند و خودشان را صاحب تمدن و گاهی هم اخلاق و انصاف
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال شما مفصلاً بحث شده و فکر می‌کنم بتوانید در سایت‌های مربوطه هم از تحقیقات انجام‌شده استفاده کنید که ادعای اسرائیل یک ادعای دروغ و ساختگی است و ساخته‌ی پروتکل‌هایی است که کمتر از صدسال پیش تنظیم کرده‌اند. از طرفی انسان به وسعت ابدیت است و باید جان خود را با حق و حقیقت روشن کند تا در ابدیت بهترین نحوه‌ی حیات را داشته باشد بدین لحاظ ما نمی توانیم در زمان خودمان از حقی که ضایع شده چشم‌پوشی کنیم و مظلوم را یاری ننماییم به‌خصوص که اسرائیل با خوی تجاوز‌کارانه‌ی خود اگر بتواند فردا به سراغ ما می‌آید. پس می‌توان گفت مجاهدان فلسطین خط اول دفاع ما از خودمان است. در ضمن فراموش نفرمایید همیشه دیکتاتورها همه‌ی تلاش را برای ماندن می‌کردند ولی خداوند به مجاهدان راه حق مدد خاص می‌کند برای نابودی دیکتاتورها هرچند آن‌ها فیلم‌های آنچنانی بسازند و بخواهند خود را پیروز و خوشحال نشان دهند.
5443
متن پرسش
سلام جناب استاد اینکه فرمودید تذکر خداوند متعال در مورد دقت در خلقت شتر و آیات مشابه آن که بسیار هم فراوانند تذکری برای اثبات نبوت است بنده چند نقد به آن دارم اولا در قرآن چرا شتر را مثال زد به نظر من علتش اینست که شتر یک حیوان تخصصی است یعنی اعضاء بدنش برای خدمت به انسان تخصص یافته نه برای خدمت به خودش و طبیعت حتی یک نوع جدال با سختی های طبیعت است پس خلقت شتر نمیتواند کار طبیعت باشد چون کسی که چیزی خلق میکند در خدمت خودش قرار میگیرد و این جوابی محکم به این فضولی عقلیست که موجودات این جهان مخلوق طبیعت اند و عقل های گیر افتاده در این دام را نجات میدهد چون اگر مخلوق طبیعت اند چرا در خدمت انسان اند چرا موجودات دیگر و حیوانات دیگر سوار شتر نمیشوند و آیه خلق لکم ما فی الارض جمیعا ناظر همین است که آنچه در زمین است در خدمت انسان است پس دستی غیر از طبیعت در کار خلقت بوده . این بدین علت است که بزرگترین مانع بر سر راه عقل انسانهای زمینی در اثبات خاقیت و ربوبیت خدا همین طبیعت هزار رنگ و حادثه های بیشمار موجود در آ« است یا مثلا فرموده است او کسیست که آب را زیر زمین جاری ساخت تا از چشمه ها بیرون بزند این دیگر خیلی با نبوت رابطه ندارد بلکه میخواهد بفرماید اگر تصادفیست چرا این آب طوری هدایت میشود که قابل مصرف انسان باشد نه در خدمت تصادفات و حادثه ها پس آیه ونشانه است نه شاهد .یا مثلا فرموده در اختلاف شب و روز آیه ونشانه است . به نظر شما یعنی نشانه نبوت ؟؟ یا اینکه یعنی اختلاف شب وروز بدرد انسانها خورده نه کس دیگر پس این دنیا خالقی دارد که از نظر منطقی یا خود این انسان است یا کس دیگر که ربطی به حوادث طبیعت و آنچه که در طبیعت است نداردو انسان میداند که خودش خالق نیست پس تذکریست بری محکم شدن عثل و قلب از شبهات و مستقر شدن اقرار به ربوبیت خدا در قلب.به نظر شما این با آیت و نشانه بودن بهتر مطابقت ندارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این طور است که تمام مخلوقات با خلقت و ربوبیت حضرت حق به‌وجود آمده‌اند ولی مشکل مردم حجاز خالق‌بودن خداوند نبوده چون می‌فرماید ای پیامبر اگر از آن‌ها بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را خلق کرد و شمس و قمر را مسخر نمود حتماً می گویند (اللّه). «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ» (سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 61). مشکل کفار عموماً غفلت از ربوبیت خداوند است که موجب ارسال رسولان می‌شود مثل همین امروز که عموماً دنیای غرب در این‌که خداوند خالق جهان است مشکل ندارد – ماتریالیست‌ها تعداد معدودی هستند – مشکل غرب در نپذیرفتن احکام و دستورات الهی است در موضوعات اقتصادی و تربیتی و سیاسی. موفق باشید
5442
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز قبلا هم پرسیدم ولی در کتاب معاد هم جواب را نیافتم سوال این است که آیا هرکسی که میمیرد وارد برزخ و بعد هم قیامت میشود و با آن حقیقت روبرو میشود در حالیکه حیات زمینی انسانهای دیگر همچنان ادامه دارد و آن فرد متوفی وارد قیامتی میشود که در آن قیامت کل ابناء بشری حاضرند هرچند در واقع هنوز نمرد ه اند؟ یا نه این زندگی دنیا واقع در بستر زمان به پایان میرسد ؟ در نظر بگیرید که از نظر عقلی هردو فرض امکانپذیر است یعنی اینکه هر کس بمیرد مثلا (فقط مثال) نوار ضبط شده برزخ و قیامت برایش روشن میشود ولی زندگی دنیایی تا ابد باقیست واینکه فرموده کوهها متلاشی میگردد و فلان و فلان یعنی با مرگ هریک از انسانها آن انسان فوت شده دریاها برایش آتش میگیرند و فلان و فلان؟خواهش میکنم یک کلمه مطمین بگویید این نظر درست است یااشتباه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که بنده کتاب معاد را تنظیم کردم تا زمینه‌‌ای باشد جهت شرح و بسط موضوعات، لذا انتظار دارم دوستان کتاب معاد را همراه با 70 جلسه شرح‌اش دنبال بفرمایند 2- هرکس می‌میرد وارد برزخ می‌شود ولی تا همه وارد برزخ نشوند قیامت کبری شروع نمی‌شود قیامت کبریی که قرآن در وصف آن می‌فرماید: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ× لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ» از طرفی دلایل عقلی و ظاهر آیات حکایت از آن دارد که واقعاً این دنیا به‌کلی از این حالت خارج می‌شود و به درجه‌ی وجودی شدیدتری تبدیل می‌گردد، به این معنا که همین دنیا قیامت می‌شود و زمین به نور رب نورانی می‌گردد. موفق باشید
5441
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام در بسیاری از ایات قران داستانهایی از گذشته می گوید و بعد به نبی مکرم می فرماید تو انجا نبودی و خبر نداشتی حال با توجه به این که ما معتقد به حقیقت نوری این بزرگواران هستیم و حتی در روایت معروفی که علی ع می فرماید من با نوح و ابراهیم و موسی و.... بودم و می گویند علم اولین و اخرین پیش ماست این دو چگونه قابل جمع است اگر بفرمایی ان شان نبوت و ان دیگری شان ولایت است مگر این دو از هم منفک و جدا است و دو گانگی وجود دارد و پیامبر با مقام نوری خود اتحاد ندارند و اسا سا منظور خدا از تکرار این مطلب چیست. و مطلب دیگر این که چرا خداوند به شان نبوت این همه می پردازد ولی درجایی به طور روشن خبر از وجود نوری و اول ما خلق الله نمی دهد با توجه به اهمیت و نقش هدایتی که این مو ضوع دارد و باید با تاویل و نفسیر این مقام را ثابت کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن تماماً در مقام تشریع است و در سیر الی‌الخلقی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده، یعنی در مقامی که حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» معلم است و نفس مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شاگرد. تنها در بعضی از آیات اشاره‌هایی هست که معلوم می‌کند رابطه‌ای دیگر نیز بین رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و خداوند بوده است که ماوراء این نوع وحی بوده مثل آن‌جا که می‌فرماید: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى× فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى× فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى» ملاحظه کنید علاوه بر این‌که خبر از قرب رسول اللّه می‌دهد، قربی که از نزدیکی دو سر یک کمان کم‌تر است از آن مهم‌تر می‌گوید: پس به بنده‌اش وحی فرستاد، آنچه وحی فرستاد، که حکایت از ارتباطی است غیر قابل توصیف و در آیه‌ی بعد یعنی آیه‌ی 11 می‌گوید: «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى» دل حضرت آنچه را دید دروغ نبوده. حضرت چه دیده‌اند که باورکردنی نیست؟ موفق باشید
5440
متن پرسش
سلام علیکم با عرض ادب و احترام استاد گرامی نظرتان درباره موارد زیر چیست؟ 1- برای فعال کردن مساجد باید از تکنولوژی ها ی روز بهره گرفت 2- برای حضور مؤثر مساجد در فرآیند تعلیم و تربیت باید ارتباطی قانونی و رسمی تدوین شود با توجه به این که با توجه به مباحث شما تکنولوژی دارای روح است و بعد مساجد باید مستقل باشند با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم تا آن‌جا که ممکن است باید فضای مساجد را ماوراء ابزارهای تکنیکی حفظ کرد هرچند نمی‌توانیم به‌کلی ابزارها را کنار گذاشت. متأسفانه مساجد جدید را با فرض همین ابزارها ساخته‌اند 2- دقیقاً منظورتان را از ارتباطی قانونی و رسمی نفهمیدم ولی در هرحال باید با نظم کار کنیم ولی ‌نظمی که در بستر دین تعریف شده است. موفق باشید
5439
متن پرسش
به نام خدا و با عرض سلام چندی پیش شبکه 3 فیلم همایش طبیب رو حانی را نشان داد و در عینی که علامه حسن زاده نشسته بود دایم از ایشلت تعریف و تمجید شد درست است که ایشان بری از غرور و عجب هستند و لی ایا این کار درست است خصوصا مردم که می بینند چه قضاوتی می کنند من که بسیار به ایشان علاقه مند و با اثار ایشان اشنایی دارم حس بدی به من دست داد ایا این حس غلط است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت حضرت آقا از سال‌های گذشته در این دنیا و در این وادی‌ها نیستند که بخواهند این سخنان را بشنوند. باطل سراب است و برای اهلش معلوم است که آب نیست. آقا را نشناخته‌اید که حس بدی به شما دست داد. موفق باشید
5438
متن پرسش
با سلام خدمت استادگرانقدرم لطفا در رابطه با حد امر به معروف ونهی از منکر در رابطه با گناهانی که اعضای خانواده مرتکب ان می شوند وبه تذکر های ما هم توجهی نمی کنند راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به تذکرات شما توجهی نمی‌کنند وظیفه‌ای ندارید. حرکاتتان طوری باشد که نشان دهید با آن‌ها همراه نیستید. موفق باشید
5437
متن پرسش
سلام،نمیدونم چطوری منظورم رو برسونم..مدتیه(حدود دو سه ماه)که دچار ادبار شدید روحی شدم تا همین چند ماه پیش فردی کاملا مذهبی بودم و حتی از انجام مکروهات هم خودداری میکردم و به شدت دقت داشتم ک مبادا عملی جلوی حرکت من به سمت خدا رو بگیره ولی نمیدونم یهو چی شد که انگار از وسط یک شهر ناگهان وسط بیابون افتادم و هیچ حسی نسبت به این مسائل ندارم و به شکل خیلی بدی نسبت به انجام محرمات بی تفاوت شدم و اعمالی رو که تا قبلها حتی فکرش را هم نمیکردم گرفتارش شدم .واقعا نمیدانم چه بکنم ! و مشکل اصلی اینجاست که اصلا توان جستجو رو در خودم نمیبینم یعنی دنبال راه حل و تلاش برای عوض کردن اوضاع نیستم و اینکه اینجا این سوال رو میپرسم و ابراز نگرانی میکنم فقط به خاطر قسمتی از عقل منطقیم هست ک در طول سالهای گذشته حقانیت دین و دستورات برایش جا افتاده. منظورم اینه که قلبم هر چیز جدی ای رو پس میزنه و نمیتونم بهش راه درست رو ارائه بدم ! و اگر این کار رو بکنم گویا نفس جواب میده باشه حرف تو درست ولی اصلا نمیخام عمل کنم و راحتم بزار !واقعا تحمل نداره ! مث یه آدم گرسنه ای شده که هر غذایی بش بدی همه رو همونجا بالا میاره و حتی غذا رو بیبینه حالش بهم میخوره !کمکم کنید ، چکار بکنم ! اصلا با این وضع پس زدن راه حلها توسط روحم اصلا لازمه کاری بکنم یا بگذارم همینطور بماند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر دینداری تا یک جا عقل است که اظهار نظر می‌کند و ما را با اعمال شرعی جلو می‌برد ولی از یک جا به بعد قلب به میدان می‌آید، حال انسان متوجه می‌شود از نظر قلبی دست‌اش خالی است و به تعبیر شما احساس می‌کند در یک بیابان است که هیچ‌یک از گرایش‌های شرعی را در خود ندارد. از این‌جا به بعد، بعد از آن ادباری که فرمودید، آرام‌آرام به خود می‌آیید و از طریق قلب وارد وادی ایمان می‌شوید و به لطف الهی برزخ شما شروع می‌شود و آنچه را مؤمنین متوسط در برزخ با آن روبه‌رو می‌شوند و 7000 سال طول می‌کشد که به خود آیند و با پای قلب که تنها وسیله‌ی سیر در برزخ است بروند، شما إن‌شاءاللّه در این‌جا شروع خواهید کرد لذا اولاً: صبر در دینداری را فراموش نکنید و مواظب حرام و حلال الهی باشید. ثانیاً: صبر کنید تا از این حالت بگذرید خیلی بی‌تابی نکنید. موفق باشید
5436
متن پرسش
سلام.تهمت و تخریب و افترا بدستن به مومن از نظر عرفان برهان و قرآن چقدر در تنزل وجودی انسان موثر است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار زیاد، وقتی حق افراد نادیده گرفته شود حضرت حق از انسان رخ برمی‌گرداند. موفق باشید
5434
متن پرسش
با سلام خدمت جناب استاد آیا ممکن است فایلهای صوتی سخنرانی های موجود در سایت را با فرمت mp3 در اختیار علاقمندان قرار دهید چون من نرم افزار های مبدل مختلفی را برای تیدیل فرمت سخنرانیهای شما به mp3 امتحان کردم اما موفق به این کار نشدم لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
مسئول محترم سایت
5433
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با عرض سلام.1.استاد من به هیچ وجه نمی توانم ارتباط همسرم را با زن دیگری(هرنوع ارتباط شرعی)قلبا و عقلا بپذیرم.فارق از دلایل عقلی ای که دارم،وجود و دلم نمی پذیرد و برایم قابل تحمل نیست یعنی محبت و علاقه ام ناخوداگاه قطع می شود و احساسی ایجاد می شود که شرحش سخت است.شما در این مورد قبلا مطلبی را در سوال 2561 فرموده بودید،با این حال می خواستم بدانم من به دلیل داشتن این احساس نسبت به شوهرم گناه کارم ؟مگر عشق یگانگی نمی آورد؟2.من از همسرم قبل و بعد از ازدوج خواسته ام که جز من با کس دیگری ارتباط نداشته باشد، با این تعهدی که به من داده اند آیا ارتباط با دیگری، از طرف ایشان خیانت محسوب می شود؟3.اینکه خدا اجازه داده مردان ازدواج مجدد داشته باشند، آیا خدا رضایت همسر اول برای این اقدام را مورد نظر و اهمیت قرار داده یا خیر؟چون در قانون این مسئله آمده است.ممنونم از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این احساس یک احساس عالی نیست، چون همه‌ی افق زندگی خود را شوهر خود قرار داده‌اید و از این جهت جایگاه خود را در عالم درست تحلیل نمی‌کنید. در حالی‌که وسعت شما به وسعت اُنس با خدا است و در این راستا شوهرتان جایگاه خاص خود را دارد حال اگر بنا به ضرورت عقلی و شرعی لازم بود که سرپرستی یک خانم دیگر را به عهده بگیرد و آن خانم را تا مرز مادرشدن جلو ببرد، می‌توانید تحمل کنید و یک ذره هم از چشم‌تان نمی‌افتد بلکه احترام لازم را برای او قائل خواهید بود. مشکل آن است که هم برای مردان و هم برای زنان جایگاه همسر دوم مرد گم شده است. موفق باشید
5432
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار جناب استاد طاهر زاده(حفظه الله):حضرت استاد نظر شما در مورد آثار استاد سید حیدر آملی چیست؟ به نظر شما کدام یک از آثار ایشان را مطالعه کنیم؟ با تشکر از توصیه های ارزشمندتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آثار ایشان مفید است ولی باید بعد از مطالعه‌ی فصوص‌الحکم محی‌الدین خواند و یا باید با استاد مطالعه کرد. موفق باشید
5431
متن پرسش
بسمه تعالی.سلام عیکم. 1. انقلاب ما به چه نحوی وبه چه شکلی با غرب و صهیونیست ها مقابله می کنه؟فراماسونرها با عرفان کابالایی که همون جادوگریه تو همه جای دنیا نفوذ کردن و تحت اختیار خودشون دراوردن.حتما خواستن با ما هم با این وسیله بجنگند اما چه جوری موفق نمی شن.مثلا با جادو میتونن مکان های مخفی رو پیدا کنن،مثل سایت های هسته ای رو و از فعالیت های اون باخبر بشن اما چرا تا به حال نتونستن؟در فیلم حضرت سلیمان میبینیم که با روش های خودشون همسر حضرت سلیمان رو شهید کردند،یا میتونن آشوب کنن و خیلی کارای دیگه،اما چیزی نمیبینیم. 2. آیا صرف ایمان داشتن مانع اثر کارهای اونا میشه؟در حالی که میبینیم جادو و دعا نویسی و طلسم کردن و در گره دمیدن برای رسیدن به اهداف که مورد اشاره قرآنه و زیر مجموعه ی جادوی همین صهیونیست هاست چقدر بین بعضی مردم کشور خودمون رایجه و روی زندگی مومنین اثر میگذاره.باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر در عالم» داشته‌ام شاید برای جواب به سؤال‌تان مفید باشد. موفق باشید
5430
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. در ادامه بحث سوال شماره 5274 چند سوال دیگر داشتم: 1- در رابطه با برهان صدیقین میفرمایید که برهانی است که برای پی بردن به وجود خداوند نیاز به هیچ مقدمه ای ندارد و از خود خداوند به او می رسیم. در صورتی که اولا در متن برهان سوفسطایی نبودن و قاعده کل ما بالعرض به عنوان مقدمه اخذ شده اند، و ثانیا در برهان ما از موجودات( به عنوان وجود محدود) به خداوند جل و علا( به عنوان عین وجود) می رسیم 2- در رابطه با استفاده از قاعده کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات در برهان صدیقین، باید گفت که بالعرض بودن وجود برای موجودات به معنای ممکن الوجود بودن موجودات است نه محدود بودن وجود آنها، و بالذات بودن وجود برای خداوند هم به معنای واجب الوجود بودن آن است نه عین وجود بودن- و بعید هم هست که جناب فارابی که در فضای اصالت وجود نبوده است چنین معانی برای بالعرض و بالذات اراده کرده باشد- 3- در مورد تفاوت برهان صدیقین با امکان و وجوب فرموده اید که در برهان صدیقین از ابطال دور و تسلسل استفاده نمی شود. اما این سوال مطرح است که تصور قاعده کل ما بالعرض برای وجود و تصدیق آن آسانتر از تصور و تصدیق ابطال دور و تسلسل نیست.( با توجه به اینکه برخی اساتید فلسفه بطلان دور و تسلسل را قریب به بداهت دانسته اند) 4- در رابطه با معلول صور ذهنی فرموده اید که همان علمی است که ما نسبت به آن‌ صور پیدا می‌کنیم. ولی علم ما به صورت های ذهنی همان وجود آنهاست و شاید حتی مقدم بر وجود آنها باشد. در ثانی علم هم وجودی مجرد است و آن هم باز باید معلولی داشته باشد. پس معلولش چیست؟ 5- در رابطه با سوال 6 که فرموده اید اگر متوجه باشیم وجود در ذات خود عین شدت و ضعف است تصدیق می‌کنیم که حتماً هرجا پای وجود در میان است پای تجلی در میان است، امکان دارد کمی مبسوط تر توضیح بدهید.6- آیا معنای نزول ملائکه این است که ملائکه به صورت مادی در می آیند و یک موجود مادی می شوند؟ 7- آیا موجودی که وجودش ضعیف تر است می تواند به موجودی که وجودش شدیدتر است علم پیدا کند و آن را درک کند؟ مثلا ما می توانیم ملائکه را ادراک کنیم؟ 8- صفات ذاتیه خداوند چه هستند؟ آیا مفاهیمی مثل علم و قدرت و حیات و ... که به عنوان صفت بر شمرده می شوند حقایق متباین با هم هستند- نه در ذات خداوند بلکه در همین دنیا- یا تعاریفی هستند که ذهن ما آنها را ساخته است؟ بنده در حد خودم هر چه دیدم تعریف درست و حسابی برای این صفات که فصل بین آنها را مشخص کند ندیدم و بعضا در تعاریفشان به هم رجوع می کنند. می توان گفت که علم و قدرت و حیات و عزت و... همه یک چیز هستند منتها در شرایط متفاوت درک های متفاوتی از آن پیدا می کنیم و اسم آن را یک صفت می گذاریم؟ 9- منظور از تجلی خداوند به یک اسم بر بندگان چیست؟ مثلا وقتی یک گل را می بینیم می توانیم بگوییم که خداوند با اسم جمیل بر ما تجلی کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 و 3 - قاعده‌ی « کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات » یک امر بدیهی است و کافی است درست تصور کنیم، در آن صورت حتماً تصدیق می‌کنیم. همین‌طور اگر فهمیدیم یک صفت در چیزی بالعرض است به خودی خود منتقل می‌شویم به ذاتی که در این‌جا عروض کرده. همین‌طور که سوفسطایی‌نبودن یک امر بدیهی است برای هرکس، حتی برای سوفسطائیان، به همین جهت یک فرد سوفسطایی به شما می‌گوید من هیچ چیزی را قبول ندارم که معتقد است شما هستید که با شما سخن می‌گوید پس اظهار ادعایش به خودی خود ادعایش را نفی می‌کند. ما در برهان صدیقین نظر به واقعیت داریم ولی نه از آن جهت که ممکن‌الوجود است بلکه از آن جهت که هست و بدین لحاظ نظر به هست مطلق می‌کنیم که عالم را پر کرده 4- صورت ذهنی ما از هر موجودی همان علم ما است و غفلت نفرمایید که ما خزینه و یا محلی به نام ذهن نداریم که صورت‌های ذهنی در آن جای بگیرند بلکه همان صورت‌های ذهنی، ذهن ما را تشکیل می‌دهند و همان‌ها علم نفس ناطقه هستند در موطن خیال، به همین جهت علت علم ما هستند که نفس با ارتباط با محسوسات آن صورت‌ها را در خود ابداع می‌کند. کتاب‌های شرح مبسوط منظومه‌ی سبزواری از آقای مطهری در این مورد کمک می‌کند 5- به شرح کتاب «از برهان تا عرفان» رجوع فرمایید 6- نزول ملائکه در قلب به صورت مجرداند و اگر در عالم ماده ظاهر شوند تا حدّ مادی نزول می‌کنند مثل ملائکه‌ای که در قوم لوط ظاهر شدند و همه‌ی آن‌ها را می‌دیدند 7- به جزوه‌ی معارف 1 قسمت صفات خدا رجوع فرمایید 8- صفات ذاتی خداوند از نظر مفهوم متفاوت‌اند ولی در مصداق یکی هستند به این معنا که خداوند در عین آن‌که عین علم است، عین حیات است. پس برداشت شما درست است 9- بلی، به کتاب «اسماء حسنا؛ دریچه‌های نظر به حق» رجوع فرمایید. موفق باشید
5429
متن پرسش
باسلام محضراستاد طاهرزاده راستش من نمیدانم کتاب مبانی نظری نبوت وامامت منتشر شده یا نه؟ واگرم منتشرشده چندوقته؟ چرا به دست مانرسیده؟من چندین باربا انتشارات مربوطه درتهران تماس گرفتم ولی گفتند که نیلمده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز منتشر نشده ولی إن‌شاءاللّه به زودی منتشر می‌شود. موفق باشید
5427
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای طاهرزاده این سؤال را از جهت عرضه عقاید بنده جواب بدهید. 1- با توجه به اینکه در معارف توحیدی ما می گوییم که با ذات خدا نمی توانیم ارتباطی برقرار بکنیم و همانگونه که در بعضی از احادیث نقل شده است؛ معرفت حقیقی نمی توانیم به خدا پیدا بکنیم و تنها ارتباط ما می تواند با اسماء و صفات الهی باشد. 2- از طرفی ولی خدا و انسان کامل تجلی اسماء و صفات الهی می باشد. این تفکر برای بنده به وجود آمد که تنها طریق ارتباط ما با خدا از سوی جانب ولی خدا می باشد. برای اینکه مصادیقش را ذکر بکنم: مثلا شب های قدر را شب ارتباط با ولی خدا در نظر گرفتم و حتی در یکی از سه شب با توجه به اینکه تجلی اعظم اسماء و صفات الهی، ولی اعظم الهی حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشند؛ دعای جوشن کبیر را خواندم (اسماء و صفات الهی را با توجه به ولی خدا می خواندم.) اما بعد از مدتی این سؤالات برایم به وجود آمد که: 1- آیا این نوع نگاه شائبه غلو ندارد؟! 2- ارتباط با خدا واقعا یعنی چه؟! یعنی چه که ممکنی می تواند با حقیقت و واجب الوجودی ارتباط برقرار بکند و با او مناجات بکند؟ 3- جایگاه امام و ولی خدا در تربیت اخلاقی ما و حرکت به سمت خدا چیست؟ مدتی به ذهنم می رسید که جایگاه امام در بعضی از کتب اخلاقی خالی می باشد. مثلا اخلاق را صرفا تنظیم قوای سه گانه و ... تعریف کرده بودند. آیا حقیقتی به اسم امام تنها در جایی که فردی به مشکلی می خورد باید وارد بشود؟!!! 4- مرز غلو چیست؟ (لا تتجاوزوا بنا العبودیة ، ثم قولوا فینا ما شئتم ولن تبلغوا، وإیاکم والغلو کغلو النصارى فإنی بریء من الغالین) 5- معنای واقعی و جدی شفاعت و توسل چیست؟ (منظورم بحث های ناظر به اثبات این دو امر برای برادران اهل سنت نیست بلکه به نظرم این دو مسأله را باید خیلی جدی بگیریم!!! مثلا این فقره (یا ولیَّ اللهِ انَّ بینی و بینَ اللهِ ذنوباً لا یأتی علیها الاّ رضاکُمْ) را خیلی عادی گرفته ایم.) ببخشید اگه سؤالاتم یه مقدار پراکنده است!!! یا مهدی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قسمت اول را در سؤال های قبلی جواب داده‌ام 2- ممکن‌الوجود در ذات خود لا اقتضاء است بدین معنا که نه واجب است، و نه ممکن، حال اگر به‌وجود آمده در بقاء خود عین ربط به علت خود می‌باش و انسان در این رابطه با مناجات با پروردگار خود بُعد انسانی خود را پایدار نگه می‌دارد همان‌طور که بعد مادی او بر طور تکوینی با اتصال به حضرت حق باقی است. 3 و 4- با مطالعه‌ی کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت» إن‌شاءاللّه این قسمت از سؤالتان جواب داده می‌شود. موفق باشید
5425
متن پرسش
سلام علیکم استاد 1. در مورد رهایی از کثرات و رسیدن به وحدت و آرامش تنهایی و درونی، چه راهکار عملی دارید؟ من خیلی از این مساله رنج می برم که حتا نمی تونم یک ساعت با آرامش خاطر درس بخونم تو تنهایی، انگار همه ش ی حس فرار دارم، بی قرارم از کتابای شما در این مورد زیاد خوندم و خودم می دونم مشکلم چیه، از شما راهکار عملی می خوام 2. آبا بر زیبایی و آراستگی زن و نمایش آن برای شوهر، (با توجه به تاکید دین بر این مساله) اثرات مثبتی از نظر سلوکی مترتب هست یا خیر؟ (مثلا اینکه خداوند حب جمال را در آن ها قرار داده، آیا نمی خواسته بذین شکل جمال خود را حلوه گر کند) آیا این مساله باغت توجه آن ها به ذخارف دنیوی نمی شود و مانع آن ها برای سلوک نخواهد شد؟ آیا توجه شوهر به جمال ظاهری زن، نشان از سطحی بینی مرد و پایین آوردن شان زن نیست؟ 3. اینکه زن -عموما و با توجه به انچه دیده ام- به دنبال جلب رضایت همسر است. مثلا از آشپزی و خانه داری و آراستگی خود تا اطاعت از شوهر به دنبال رضایت اوست، مانع رشد او و عدم توجه تام به رضایت خداوند نخواهد شد؟ چرا خداوند زن را -عموما و براساس آنچه دیده ام- اینگونه آفریده است؟ چه طور می شود ازدواج کرد اما توجه تام را به خداوند داد در عین حال همسر شایسته ای هم بود؟ آیا می شود از این ها (وظایف زن، خانه داری و...) -به طور تام و واقعا- رضایت خدا را طلب کرد؟ التماس دعا باتشکر پیشاپیش از راهنمایی تان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راه‌کار عملی برای رهایی از کثرات توجه کامل به خداوند است و این‌که بدانید تمام امور در مدیریت او است پس جایی برای دیگری نمی‌ماند که ذهن شما را به خود مشغول کند 2- آرایش زن برای شوهر اگر با این رویکرد انجام گیرد که نعمت‌های الهی را می‌نمایاند تا از یک طرف نشان دهد آمادگی در پرورندان فرزند را دارد و از طرف دیگر مأمور ایجاد آرامش در خانه است تا شیاطین به بهانه‌ی ارضای شهوت، زن و مرد را از مسیر بندگی خدا بیرون نیندازد. اگر زنان متوجه چنین رسالتی نسبت به خود و همسرشان بشوند نه‌تنها با نمایش زیبایی‌های خود برای همسرشان ازسلوکش باز نمی‌مانند بلکه به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام» با مدیریت لذّات جنسی، مسیر صحیح شوق عبادت الهی را در خودش و همسرش ایجاد می‌کند 3- یک زن مؤمن در مسیر رعایت بندگی ازدواج می‌کند و در همان مسیر رسالت ایجاد آرامش در خانه را به عهده می‌گیرد. در کتاب «زن؛ این‌گونه باید باشد» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5424
متن پرسش
سلام وخداقوت هفته ی پیش همین سوال فرستاده شد 1.نظرحضرت عالی برای شروع فلسفه چیست آیا اول باید ازمنطق شروع کرد واینکه برای شروع کتاب آموزشی ساده هست ونظرتان درمورد آموزش فلسفه آقای مصباح چیست؟ 2.علت اینکه درحوزه اینقدردیر شروع میکنند خواندن فلسفه را عیب نیست واینکه درکنارلمعه هم میشود فلسفه راخواند؟ 3.دروس لمعه خواندن حضرت آقا گفتند نیازی نیست کل آن خوانده شود یعنی چه ونحوه ی نگاه ما به خواندن لمعه باتوجه به زمان زیادی که میگیرد باید چطورباشد؟ 4.برای آشنایی با مبادی فکری حضرت عالی برای معرفی به دوستان کدام کتابهایتان را توصیه میکنید؟(سلوک ذیل امام (ره)،تمدن زایی شیعه و..). تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً جواب در شماره سوال 5348 جواب دادم
5423
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی بین اسماء وصفات خدا چه فرقی است ایا این دو از هم جدا هستند ؟لطفا کمی شرح دهید -ایااسماء وصفات الله مختص امامان ماست وخدا از انها مبراست؟ میخواهم ارز زبان خودتان بشنوم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است برای دنبال‌کردن این مباحث یا کتاب «اسماء حسنا» از آیت‌اللّه شجاعی را مطالعه بفرمایید و یا کتاب «اسماء حسنا؛ دریچه‌های نظر به حق» راکه بنده در آن عرایضی داشته‌ام. در هر حال، اسم عبارت است از تجلی ذات با صفت خاص، بنابراین صفات الهی وقتی بخواهد جلوه کند در قالب خاصی یعنی به صورت صفتی جلوه می‌کند ولی چون صفت به خودی خود یک مفهوم است وقتی بخواهد تحقق خارجی پیدا کند به صورت اسم تحقق می‌یابد و این حرف‌ها نیست که اسماء و صفات مختص ائمه باشد، همه‌ی کمالات از خداوند است و امامان مظهر و ظهور آن کمالات می‌باشند و این ظهور منحصر به ائمه نیست بلکه امامان مظهر جامع و کامل اسماء الهی‌اند. موفق باشید
5422
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز ایادرزمان امام معصوم ما نیز وحی از جانب خدا بوده است یا فقط وحی در زمان پیامب (ص) بوده است؟ این که میگویند وحی در زمان پیامبر به صورت کلی بوده ودر زمان امامان معصوم به صورت جزئی بوده صحت دارد ؟اگر درست است کمی ان را شرح دهید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی ارتباط با ملائکه‌ی مقرب همچنان از طریق حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» و ائمه«علیهم‌السلام» ادامه داشته و نمی‌توان بحث جزیی و کلی را در میان آورد. زیرا هم در وَحی که به رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شده امور جزیی هست و هم در سخنان ائمه«علیهم‌السلام» قواعد کلی مطرح است در حالی‌که قلب مبارک ائمه تماماً ظرف مشیت الهی است. موفق باشید
5421
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی ما با جمعی از دوستان فارغ التحصیل دانشگاهی که مباحث شما را دنبال میکنیم قصد ایجاد یک صندوق قرض الحسنه بین خودمان را داریم برای این منظور مردد هستیم که برای نگه داری پول صندوق یک حساب کوتاه مدت که به آن سود بانکی تعلق میگیرد باز کنیم یا صرفا یک حساب قرض الحسنه شما در پاسخ سوالات مشابه فرمودید که به نظر مرجع مراجعه کنید که با توجه به نظر مراجع در این زمینه اشکالی وارد نشده است اما با توجه به اینکه اکثر بانک ها قسمتی از درآمد خود را با دادن وام به دست میآورند و احیانا پول انها در زمینه صحیح خود مصرف نمیشود یا مسایل دیگر مشابه، از نظر اخلاقی بهتر است چگونه عمل کنیم آبا بهتر نیست که نیت خیر دوستان را شبهه ناک نکرده و از خیر سود بانکی بگذریم؟ همواره از راهنمایی های شما استفاده میکنیم و بسیار متشکریم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شما مشکلی از نظر پاک‌بودن درآمدتان پیش نمی‌آید، این مشکل بانک است که باید درآمد خود را پاک نگه دارد. موفق باشید
5419
متن پرسش
باسلام و آرزوی قبولی طاعات استتد گرامی امروز کوه بودم متاسفانه وصعیت افتضاحی از لحاظ فرهنگی حاکم بود پسرها ودخترهای مختلط مشغول ورزش و....خیلی فاجعه انگیز بود در ماه مبارک علنا روزه خواری خیلی عادی به وفور دیده میشد واقعا کی مقصره چه باید کرد مما بچه مذهبیها که برخیمون مثل من فقط اسممون مذهبی است نه ماهیتمون چه باید بکنیم اگه امام معصوم بودند آیا با این شرایط اختلاط وبی بند وباری دق نمیکردند ازغصه/ایکاش با صحبتهای حضرتعالی برخی از ماها از خواب غفلت بیدارشویم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که اگر بخواهیم با همان نگاه مذهبی که تا حال با آن سخن می‌گفتیم کار را ادامه دهیم نمی‌توانیم فرهنگی را به صحنه بیاوریم که این پسرها و دخترها که ملاحظه کردید، احساس گناه بکنند. باید همان‌طور که در نگاه سیاسی از حضرت امام پیروی کردیم و امروز ملت در شعور سیاسی خوبی هستند، در نگاه معرفتی، عرفانی نیز از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» پیروی کنیم و با آن نگاه دنیایی را در مقابل نسل جوان قرار داد که بتواند از دنیایی که غرب در مقابلش قرار داده به‌راحتی عبور کند. موفق باشید
نمایش چاپی