سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: احساس میکنم هدفی تو زندگیم ندارم اصلا برام سوال شده زندگی چیه؟ با اینکه مطالعات خوبی در مورد هدف خلقت و انسان شناسی و... داشتم حتی بحث معرفت نفس و گم شدن انسان ها. به مباحث انقلاب اسلامی که دارید که میرسم احساس میکنم این چیزی هست که بهش نیاز دارم اما زندگی که نمیدونم چیه طبق این مباحث جلو نمیره و تو اون فضا قرار نمیگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره این قصه روحِ زمانه است که بپذیریم مهمانِ ناخواندهای به نام نیهیلیسم در سر درِ این تاریخ ایستاده است و باید نیهیلیسم را با تمام وجود درک کرد تا جایگاه دینداری و درک حضور انسانی خود را در نزد خود بیابیم. مشکل ما آن است که هنوز گمان نمیکنیم راهی در پیش است که آن روبهروشدن با احساس پوچی در خود میباشد و با درک چنین احساسی، تازه جایگاه آموزههای دینی و با نظر به عبور از این نوع نیستانگاری، معنای خود را پیدا میکند. گویندگان مذهبی ما با حرفهای خوب خود، ما را متذکر اموری متعالی مینماید ولی اگر آن نوع پوچی که در پیش است را مدّ نظر قرار ندهند، همان میشود که جنابعالی با آن روبهرو شدید. در حالیکه قرآن عموماً صفت انبیاء را با واژه «مبشرین و منذرین» میآورد تا معلوم شود اگر راهی برای سعادت هست، خطری نیز در میان است و اگر خطر را درست نفهمیم، معنی جایگاه بشارتها، درست معلوم نمیشود به همان شکلی که میبینید آنطور که شایسته است نتوانستهایم از بشارتهای انبیاء استفاده نماییم. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: وجیزهای را خدمت شما فرستادم تا در این ماه عزیز یاد این حقیر در ایام اعتکاف هم باشید، امید آنکه این کمترین، از برکات توحیدی ماه رجب به برکت دعای دوستان بهرهمند باشم. پیشاپیش از شما بابت وقتی که در خواندن این نوشته از دست میدهید عذرخواهم و شرمنده.
ماه رجب و عبور از سکرات نیهیلیسم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
امیرالمومنین «علیهالسلام» در غررالحکم میفرمایند: «إنّ الأكياسَ هُمُ الذينَ للدُّنيا مَقَتوا، و أعيُنَهُم عن زَهرَتِها أغمَضوا، و قُلوبَهُم عنها صَرَفوا، و بالدّارِ الباقِيَةِ تَوَلَّهوا» زيركان، كسانى هستند كه دنيا را دشمن دارند و از زرق و برق آن چشم فرو بندند و دلهايشان را از آن روي گردان كنند و شيفته سراى جاويدان شوند.
پنج حسی هست جز این پنج حس / آن چو زرِّ سرخ و این حسها چو مس
صحت این حس، ز معموری تن / صحت آن حس، ز ویرانی بدن
صحت این حس بجویید از طبیب / صحت آن حس بجویید از حبیب
عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا.» ماه رجب همان نفحهای است در کالبد وجودی که آن را عفونتِ پوچی زمینگیر کرده است. نسیمی است برای روحهایی که از دردِ بیگانگی، به خود میپیچند و راهِ پیش روی حقیقت را گم کردهاند. «رجب»، بازگشت به انسانیت است در اصیلترین لایههای وجودی خودش، همان هویت اتصالی او که یک سرش وصل به کمال مطلق است و در این سو وصل است به توجه به این اتصال. میماند نحوهی رجوع به این حقیقت و اتصال به آن کمالات که فتح الفتوحش در ماه رجب رخ میدهد آنگاه که انسان خسته میشود و نفسهایش به شماره میافتد از تنگی و ضیقِ عالم دنیا از افق تاریک و سیاه عالَم مجازی که او را غرق در توهّم و از خود بیگانگی کرده است و سرپوشی شده است برای رهاییاش.
انسان گمان میکرد این تاریخ، عصری است که انسانها را وسعت میدهد و انسان در آن میتواند خودش را در تجربههای مختلف عالم مدرن که برایش به میان آورده است تجربه کند و وسعت پیدا کند، و از حصارهای مختلف مشکلات و مسایل پیرامونی دنیا آزاد شود؛ اما خیلی زود به این پیبرد که سرابی که برایش دریا جلوه کرد، جویِ کوچکی بود که به قیمت لجنمالشدنِ روحش تمام میشد و حالا در میان علفزار هرزِ عالمِ مدرن، این افق توحیدی ماه رجب است که نسیم دشتزارِ حقیقتش را به روی او نشان میدهد تا او حقیقت را از درون جان خود و نه بیرون از خود «بچشد» و «حس» کند و «بیابد» و «تصدیق» کند و «لذت» ببرد. و فریاد برآورد: «من کیستم؟!!» آتش به دل افروخته در خرمن عشق، چهره بر در دوخته ماه رجب از آن منظر که انسان از خود گسیخته شده و در تاریخ عالم نیهیلیسم دست و پا میزند و از درون فریاد بیهویتی سر میدهد، اشارتی است برای رجوع به «هویت اصیل انسان» در امتداد افق معنایی وجودش که عین اتصال به حقیقت است، در این صورت است که میتوان سکراتِ بیهویتی و بیمعنایی را به او متذکر شد و او را از وحشت و مرگِ خاموش و زجرآور نیهیلیسم بیدار کرد.
بشر امروز سخت محتاج عبور از پیچ هویتی خود است و اگر وجه اصیلی در برابر آنچه که با تشنگی به سراب رسیده است، در برابر خود پیدا نکند، اگر نتواند خود را با روزمرّگی سرگرم کند؛ لاجرم دست به انتحار خود میزند، چرا که آنچه میخواست آنی نبود که ابعاد وجودیاش را اشباع یا ارضاء کند، فلذا سرد و سردرگم و خسته خواهد شد. روزمرّگیِ تاریخِ ما وجهی از سرگردانی انسان در میان بیهویتی و عالَم معناست، نه میتواند با آنچه که هست خود را راضی کند، و نه میداند آنچه که جواب طلب اوست چیست!! شاید بتوان وجهی از عصبانیت انسان امروزین را هم در این سو تحلیل کرد که در اصل او از خودش و نارضایتی از افق کور عالمی است که در برابرش قرار گرفته و آنی نیست که انسان میخواست فلذا بهانهگیری میکند و مشکلات را به گردن بیرون میاندازد. در این میان این رجب است که در حال ظهورکردن در این عصر است برای «یگانگی» و «یافت حقیقت» و «روبهروشدن با طلب اعلای انسان آخرالزمانی» تا در این خلوت و انس، انسان آرامآرام متذکر لایههای عمیق حضور در عوالمی شود که برتر از افق طبیعت است، تا خلأ اُنسی که طبیعت، او را از آن محروم کرد، بچشد آنگاه است که میبینید در سحری یا شبی در دل همین خلوتها با صدایی رسا اعلام خواهد کرد که:
مژده بده مژده بده، یار پسندید مرا / سایهی او گشتم و او، برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریهی خندیده منم / یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
آری! ماه رجب شکفتگیِ درون است و راهش از انسان آغاز میشود. یعنی باید بگوییم «رجب»، فتح انسان است در عصر تاریک پوچیها. یا اینگونه بگوییم: شروعی است بر یک پایان یا آغازی است از طلیعهی اُنس انسان با خودِ وجودیاش، نه خودِ شخصی یا اعتباریاش. مطلع الفتحِ آغاز انسان در تاریخی که عالم مدرن آمده است تا انسان را بردهی ساحتهای مکاتب خود کند یا انسان را منفعتطلب و سودجو پروش دهد، یا آنکه انسان را محور تصمیمهای اساسی زندگیاش قرار دهد، همان انسانمحوری به آن معنایی که انسا ن، گرگ انسان میشود، نه آنکه انسان، آینهی انسان باشد.
«ماه رجب» است. در «رجب» انسان، محور قرار میگیرد اما در انس و اتصال، فرقش با اومانیست در آن است که در مکتب انسانمحوری، انسان ربطی با عالم و آدم ندارد، بلکه «خودش» در سود و منفعت و نظام سرمایهداری مهم است، حتی فضیلت و اخلاق از آن جهت که انسان اخلاق و معنویت را در زندگی به عنوان سود و منفعت نیاز دارد. اما انسانِ «عالَم رجب» متفاوت از انسان عالم نیهیلیسم، محوریتاش در عین ربط و اتصالی است که با افق معناییِ عالم قدس دارد که انسان در عین یگانگی میتواند در تمام عالم باشد. یعنی حضور بیکرانگی که نه راهی بر کسی میبندد، و نه میگذارد کسی راه بر او ببندد، آنگاه تجلیِ ظهور و بروزش میشود. کربلا، آری! میشود اربعین که انسان در آنجا فقط «هست» و «هست» و «هست»، در عین اتصال به ملکوت قدیم الإحسانی در صورت حسینی. حال باید بگوییم ماه رجب ماه انس است و انس در بستر تمرکز و خلوت و کنارهگیری از وجوه کثرت عالم طبیعت بهدست میآید و «رجب» بستری است تا در دل ظلمتِ عالم بیمعنای پیرامونمان سر در گریبان وجود و درونمان کنیم تا حالت انس پدید آيد آنگاه پس از انس جذبه خواهد آمد و پس از آن عشق و آنگاه اتصال روی خواهد داد پس باید بگوییم شروعی است مبارک و راهی است گشوده برای آنی که می خواهد دوباره خود را بیابد و با خود آشنا شود و ساحتی دیگر از افق عالم را تجربه کند . این راه رفتنی است ......مرد سفر کجاست؟ خلاصه آنکه جمعیت رلف پریشان عالم مدرن انسان را به هم ریخته است و این ماه رجب است که به سراغمان آمده تا با آن همراه شویم، به خدا که نیاز نیست کاری بکنیم چون ما عین ناتوانی و فقریم در برابر نسیم فضل او، فقط کافی است طبق روایت، خود را در مسیر و همراه با آن نفحه کنیم، او «خود»ِ شما را در بر خواهد گرفت و با او همدم خواهیم شد فقط باید همراه شد و منتظر ماند.... رجب همان روح قُرب است که تروح جسم میباشد، از آن جهت که انسان را مسانخ با عالم مجردات میکند، عالمی که تجربتاً برای انسان مورد تصدیق است، عالَمی فراتر که انسان بدون مزاحمت احکام بدن طبیعی در آن عین بودن است و عین لذت است و عین توحّد و انس است. باید برای ورود به آن عالم، به خود رجوع کرد و برای رجوع به خود نیازمند خلوتی هستیم تا با خود روبرو شویم و آنگاه که با خود روبرو شدیم سوال از من کیستم که روی دهد، تصدیق خواهی کرد برتر از آنچه که به آن تن دادهام،
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
باید به پرسش این خلوت صادقانه جواب داد که نمیتوانی خودی باشی جدای از حقیقتی عالی تر و برتر که عین کمال و صدق و صفاست، مگر نه آن است که ناقص در ذیل کامل معنادار میباشد؟ و مگر نه آن است که نقص با کمال جبران میشود؟ و اگر کمالی مطرح شود که در عین کمالیت نقصی در آن راه ندارد، قطعا مطلوب خواهد بود و انسان ذاتاً کمالطلب است. سخن زیاد است و حرف ها در میان و آینده در انتظار رجبیون است... «این الرجبیون»!!
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آنچه را که از ماه رجب به مشامِ دلتان رسیده است، از همان نوعی از احساس روحانی است که روح روایات ما بدان اشاره دارد. معلوم نیست چه سرّی در گشودگیِ ماه رجب است که گویا هرکس به جایی رسیده است، از نسیمی بوده است که ماه رجب بر قلب او تابانده و از عالیترین هوشیاریها بهرهمندش کرده است. و این درستْ همان نسیمی است که ما را به گفته شما از سکرات نیهیلیسم به بهشت حضور در نزد خود حاضر میکند تا در وسعت بیکرانه خود عرشی که فوق ملکوت است و دارای جامعیت خاص میباشد؛ تجربه کنیم. اینجا است که معنی سخن خدا را مییابیم که فرمود: «ماه رجب، ماه من است» و این همان جامعیت شب قدر است که آرامآرام با «ماه شعبان» که نور تعیّن نبیّ را به ظهور میآورد و «ماه رمضان» که ناس را در جلوه الهیشان به کثرت و تعیّن ظاهر میکند، شکل میگیرد. مگر نه آن است که جامعیت شب قدر در دلِ سالی که پس از آن پیش میآید، در جلوات مختلف خود را مینمایاند؟!
گفتید: «توحید ماه رجب، نسیمِ دشتزار حقیقت را در مقابل انسان میگشاید تا انسان از سکرات بیهویتی خود را آزاد کند.» و این قصه بشر امروز است که از دست خودش کلافه شده است و خداوند با سفره گسترده ماه رجب او را به خود میآورد تا نهتنها خودِ گمشده خود را بیابد، بلکه خدایی را که نیز گم کرده است، با دعاهای ماه رجب پیدا کند. و این همه حرف بنده برای معتکفین عزیز است که متوجه باشند خدای خود را گم کردهاند، آری! خدایِ دیروز، خدایِ امروز نیست، به دنبالِ خدای دیروزگشتن، سرگردانی است. پس خدای خود را گم کردهایم و به گفته جناب مولوی: «هر روز مرا تازه خدای دگری هست» و میتوان او را با اشاراتی که مولایمان حضرت علی«علیهالسلام» در دعای مخصوص ماه رجب به او کرده است، پیدایش نمود. دعایی که در ابتدای آن میخوانیم: «اَللّهُمَّ يا ذَاالْمِنَنِ السّابِغَةِ وَالاْلاَّءِ الْو ازِعَةِ والرَّحْمَةِ الْو اسِعَةِ وَالْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ...». موفق باشید
سلام: سوالی که داشتم اینکه ما در عرفان و سیروسلوک داریم که از سخنان لغو دوری و پرهیز کنین، در قران داریم که اگر سخن لغو شنیدین بگین شما به راه خودتون و ما هم به راه خودمون و با سلام ازشون دوری کنین. من همسرم خیلی پرحرفه و خیلی حرفای بیهوده میزنه. مثلا شما در یکی از کتابهاتون راجع به زن گفته بودین که روحیه زن و لطافت و خدمت گزاری که داره با مسائل اجتماعی و اقتصادی بیرون بهم میخوره و نباید زیاد در این مسائل باشه ولی هرچی به همسرم میگم به من نگو مسائل اقتصادی رو اعصابم بهم میریزه بازم میگه. کلا پرحرفیش و بیهوده گوییش خیلی داره عصبیم میکنه. واقعا جوری که به شدت سردرد میگیرم چیکار کنم؟ چند بار بهش گفتم که سرم درد گرفته به خاطر پرحرفیت ولی بازم ادامه میده نمیتونه انگار، نه فقط من، خانوادشم اعصابشون خورد میشه چیکار کنم من؟ همش عصبی میشم و از عصبیت خودمم ناراحت میشم که چرا نتونسم کنترل کنم ولی خب نمیخوام زندگیم همش این بیهوده گذرونی ها و بیهوده گوییا باشه. من بیشتر وقتم پای کتاب و صوت گوش دادن مذهبیه ولی همسرم از صبح که پا میشه تا شب حرف میزنه. اونم حرفای بیهوده به خاطر همین باهمه دعواش میشه. من نمیدونم دیگه چیکار کنم؟ چند وقت دیگه میریم سرزندگی و من بجای شادی عزا گرفتم که چجوری هر روز تحملش کنم. لطفا بگین چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هنر انسانهای مؤمن همین است که بتوانند چنین افرادی را تحمل کند. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند روایتی را که از پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که میفرمایند: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» هيچ نبىّ آن مقدار ايذا نيافت كه من يافتم. در همین رابطه بوده است که آنها را که میدانید تحمل میکردند. ولی نباید بهکلّی هیچ توجهی به سخنان این افراد نداشت. مگر نفرمودهاند: «دست در کار و دل با یار؟» اگر صحبتی که در دوشنبه اخیر مطرح شد را با ایشان در میان بگذارید، إنشاءالله رفع مشکل خواهد شد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/12597
با سلام و عرض ارادت و آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای شما استاد گرامی: بنده آرزو دارم در قیامت در ذیل شاگردان شما محشور بشوم البته اگر شما بنده را به شاگردی بپذیرید. استاد نظر شما درباره چاکراه ها و منابع دریافت انرژی در بدن چیست؟ ممکنه راهنمایی بفرمایید و منبعی برای مطالعه معرفی فرمایید. در ضمن دوره های که با عنوان باطل سحر و جادو... آموزش میدهند را تایید میفرمایید؟ ممکنه ملاکی بفرمایید تا بنده متوجه بشوم خداوند اعمال را قبول میفرماید یا نه؟ آیا امام زمان (عج الله) از من راضی هست یا نه؟ همیشه ذهنم درگیر این مسئله است اما نشانه ای در خواب و بیداری در رد و قبولی اعمالم نمیبینم؟ خداوند بر توفیقات روحانی و معنوی شما بیافزاید. ما را هم دعا بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با تمرکزی که در این روشها هست، میتوان از آنها استفاده کرد ولی با مبانی معرفت نفسی خودمان. ۲. بنا نیست که وارد این نوع کارها و دورهها بشویم. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» متذکر میشود که چگونه با رجوع به آیات قرآنی ما به کلی حیطه خود را از حیطه جنّیان جدا کنیم. ۳. همین توفیق انجام واجبات و ترک محرمات بهترین ملاک است که حضرت ربّ العالمین ما را از انس خود محروم نفرمودهاند. قصه آن عارف سالک را دارید که شیطان به او القاء کرد اگر عباداتت قبول است، پس چرا لبیکی و جوابی از طرف حضرت حق نمیشنوی؟ جناب مولوی اینطور موضوع را با ما در میان گذارده است که:
آن يکي الله مي گفتي شبي
تا که شيرين مي شد از ذکرش لبي
گفت شيطان آخر اي بسيارگو
اين همه الله را لبيک کو
مي نيايد يک جواب از پيش تخت
چند الله مي زني با روي سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر
ديد در خواب او خضر را در خضر
گفت هين از ذکر چون وا مانده اي
چون پشيماني از آن کش خوانده اي
گفت لبيکم نمي آيد جواب
زان همي ترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبيک ماست
و آن نياز و درد و سوزت پيک ماست
حيله ها و چاره جوييهاي تو
جذب ما بود و گشاد اين پاي تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زير هر يا رب تو لبيکهاست
جان جاهل زين دعا جز دور نيست
زانک يا رب گفتنش دستور نيست
بر دهان و بر دلش قفلست و بند
تا ننالد با خدا وقت گزند
موفق باشید
سلام: چند وقتیست در به در دنبال شرحی، تفسیری میگردم که بشود از آن آیههای قرآن یا دعاها یا نهجالبلاغه و یا به هرحال متونی که از معصومین باشد رو شرح بدهند. خستهام از اینکه قرآن میخونم ولی نمیدونم واقعا چی میگه. دنبال فهم قرآن هستم که البته میدونم طبعا آسان نیست. دعا میخونم همینطور، احادیث و... اما چاره چیست!؟ تا کنون ۲۳ سال از خدا عمر گرفتم اما هنوز درکی از قرآن و نهجالبلاغه و سایر ادعیه و اینکه چه میگویند ندارم. مسیر طولانیست و عمر دنیا کم و یک بار بیشتر فرصت زندگی نداریم. در حالیکه اینا محتوای اصلی ما هستند برای رسیدن به حقیقت ولی نمیدونیم چطور باید بخونیم و استفاده کنیم و بفهمیم. خواستم تفسیرالمیزان شروع کنم منتها گیر آوردن کتابش در شرایطی که هستم فعلا سخت هست و اینکه نمیدونم چقدر اصلا میتونم با این تفسیر پیش برم. از طرفی میدانم که جانم بیشتر و بالاتر از کتب متفکرین و... میخواد (در عین اینکه دارم میخونم) اما از طرف دیگر ذهن جاییرو قد نمیده. چرا که نمیدانم چه بخوانم که پاسخ جانم باشد و چگونه بخوانم. در این مورد راهنمایی بفرمایید. ممنون میشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین دغدغهها، بحثهای مطرحشده در سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد میشود تا آرامآرام کاربران محترم را به سوی قرآن و نهجالبلاغه و روایات سوق دهد. موفق باشید
سلام استاد گرامی یک متن از آیت الله علوی بروجردی فرستادم نظر حضرتعالی رو جویا شدم پاسخ نیومد؟ https://www.khabaronline.ir/news/1685885/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%AB-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D9%87
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد و هم اکنون آن جواب همراه با متن سخنان آیت الله علوی روی سایت با همان شماره سؤال، هست. موفق باشید
33763- باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی که نسبت به نکتهای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. در منزل اعتصام سوالی خدمتتون داشتم. استاد من یک افسر در ارتش هستم. حقوق ماهیانه ام تا سر برج خیلی اضاف میاد دو تا خونه دارم یکی رو اجاره دادم و پول اجاره ش رو بابام میگیره و من هم چیزی نمیگم خونه دوم هم ساختش تمام شده باید تحویل بگیرم و در منازل سازمانی ارتش زندگی میکنم، یک ماشین پژو پارس هم دارم حدودا هر سال صد میلیون تومن پول اضاف میارم که خمسش رو بحمدالله میدم. هم در اداره تقریبا بیکار هستم و هم عصرها که میام خونه به همین خاطر شغل دومی رو دارم راه میندازم که هم پول بیشتری به دست بیارم هم بیکار نباشم اما مقدار زیادی از فکرم در گیر شغل دوم میشه. میخواستم از شما استاد عزیزم مشورت بگیرم آیا راحت بشینم توی خونه بچسبم به مطالعه یا شغل دوم راه بندازم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مطالعه و اصلاح نفس باید کوشا باشید. ولی شغل دومی که نقش آن کارآفرین برای بقیه باشد، در حکم صدقه است. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت هیاهوی جوانی ۱. انسان، آیینهء تمام نمای حضرت رب العالمین است و از زمان پا گشایی بر جهان هستی و پس از رسیدن به اولین مرتبهء بلوغ، حجت زمینیِ او بر آن تمام است و آن نقشی که بنا بوده برزمین حک کند را آغاز مینماید. جوانی، پر ثمرترین دوران زندگیِ زمینیِ انسان است که بدن وی در بهترین حالتی که میتوانسته به آن برسد، رسیده و اکنون دوره ویژه حضور اسماء و صفاتِ تکاملِ اوست که آن، همان حضور در دریایِ اسماءِ رب العالمینی است. ۲. جوانِ به دوران رسیده ای که با تمام خیالات عظیمِ نوجوانی به مرحلهء جدید و پر تلاطم زندگی اش رسیده، (البته اشتباه برداشت نشود که منظور اینست که تماماً پوشالی و دور از واقع است) با سرعت به دنبال إغنای خود و پیدا کردن حضورِ حداکثریِ خود در اکنون است. ۳. این ایّام، هجمه ای از نصایح بزرگان و دور و نزدیکان بر سر جوان سرازیر می شود که: جوان تا جوانی و میتوانی قدر جوانی را بدان و حسابی استفاده ببر که وقتی به سن ما رسیدی دیگر رقم هیچ چیزی را نداری و با یک انسان تسلیم روبرو خواهی شد. ۴. جوانِ پر شور و تلاطم، شروع به تلاش های بی وقفه ای میکند که نکند آن حضور اکنون بیکرانه ای را قرار بوده در آن سیر کند، از دست بدهد. اگر تمام هدف وی را به نگاره بنشینید، متوجه خواهید شد که یک هدف واضح و مشخصی نیست و دست آخر نیز از کار های او نمیتوانید سردربیاورید! و شاید که جوان را متّهم به گفته ای بکنید: که جوان دست از این کار ها بردار و بچسب به زندگی ات، گویا منظورشان از زندگیْ همان زندگیِ مرده ایست که خودشان در آن به سر میبرند. ۵. این نکته را نباید فراموش کرد که اللخصوص جوانِ آخر الزمانی ظرفیت های ویژه ای دارد که ما از آن غافلیم و درصورت ایجاد مانع برای وی، بزرگترین ضربه ممکن را به او زده ایم که تا قیام قیامت شاید نتوان جبران کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به حضور گرمی که جوان را در اموراتش بیطاقت کرده است؛ نظر کنیم و به جای تلاش برای توقف و سرخودگی او، میدانی بس گشوده و گستردهای را با او در میان بگذاریم که به گفته شما میدان درکِ حضور حداکثریِ اکنون او است و البته حضور در چنین میدانی بدون سرگردانیهای معمولی نیست. پس سرگردانیهای او را نیز باید درک کرد. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: در مورد اینکه فرمودید در برزخ و قیامت تبدیل قوه به فعل به معنای اینکه بنده اراده کنم و قوه را به فعل درآورم نیست، ۱. استاد آیا می توانیم بگوییم که کسی که افق و کلیت شخصیتش خدا را قبول دارد اما در این دنیا اراده به پیگیری ادامه راه و زدودن غبارِ کثرات از وجودش را نداشته در آن دنیا بدون اراده خود و به اجبار با قرار گیری در عالمی که کثرات را قبول نمی کند با عذاب و آتش این کثرات را از وجودش پاک می کنند تا شایسته قرب طلب اصلی خود شود ودر آتش مخلد نیست. ۲. آیا می توانیم نتیجه بگیریم که کسانی در جهنم مخلد هستند که با شناختن خدا و رسیدن پیام ایمان آوردن به آنها نه تنها ایمان نیاوردند بلکه به خصومت و دشمنی پرداختند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر ایمان در او باشد همینطور است که میفرمایید زیرا با شرک است که عمل، قبول نمیشود. ۲. از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که فرموده باشند: « «النّار لا تأكل محلّ الايمان» بدین معنا که اگر به هر حال قلب انسان بهرهای از ایمان دارا باشد تماماً در قبضه آتش قرار نمیگیرند و پس از عذابی که باید بچشد، از آتش آزاد میشود. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد گرامی: می خواستم بدانم که اگر مرجع تقلید من مطالعه تفسیر المیزان را مناسب نداند، من باید چکار کنم؟
بسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در این موارد هم میتوان تقلید کرد؟ و مگر مرجع تقلید که در مقام کشف وظایف فقهی هستند؛ میتوانند در این مورد هم به عنوان مرجع تقلید نظر دهند؟! موفق باشید
استاد عزیز و بزرگوار سلام: اگر گاهی بخواهیم خودمان را در لحظه محک بزنیم و میزان تقوای خود را بسنجیم تا کمی امید به قلبمان بیاید، باید به چه نشانه هایی توجه کنیم؟ کلا محک میزان تقوا در وجود یک نفر از دیدگاه خود شخص چیست؟ من معصوم نیستم. اما تلاش بسیار زیادی برای رسیدن به تقوای واقعی می کنم. ولی باز گناهان فراوانی دارم و گاهی ناامیدی وجودم را فرا می گیرد.😔
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک آنکه حضرت ربّ العالمین نظر به بنده خود دارد آن است که آن بنده نسبت به رعایت دستورات او حساس است و خود او اگر غفلتی برای بندهاش پیش آید میل به توبه را در او ایجاد مینماید. به این سخن جناب مولوی نیز نظر کنید که میفرماید:
آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو
این همه الله را لبیک کو
مینیاید یک جواب از پیش تخت
چند الله میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر
دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای
چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت لبیکم نمیآید جواب
زان همیترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیک هاست
موفق باشید
سلام استاد: روزتون بخیر. من یه مدته از این که رزقم کمه و از خیلی از نعمت ها محروم بودم احساس تنگنا میکنم و هر روز خودخوری. نمیدونم چیکار کنم. حس میکنم عقب افتادم یا حس میکنم خدا کم محلی بهم کرده. چه کار کنم از این جهنم بیرون بیام؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند در این موقعیتها نیز ما را امتحان میکند به همان معنا که میفرماید: «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ» و چون او را باز برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید. موفق باشید
سلام استاد: در حال حاضر نظر دقیق شما در مورد ریزش ساختمان در آبادان و عدم تجهیزات و امکانات کافی جهت آوار برداری و نجات جان انسان ها چیست؟ اگر این اتفاق زمان شاه میفتاد تا الان صدها بار از صدا سیما پخش کرده بودن به عزا دارها و خانواده داغدار چطوری بگیم به نور حرکت و اقدام امام خمینی و توصیه های مدبرانه ی رهبر انقلاب توجه کنن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اولاً: لازمه زندگی در جهان مدرن که اینچنین نظام زندگی از بستر طبیعی خود فاصله میگیرد، این نوع خسارات و تلفات را دارا می باشد و منحصر به ما و این تاریخ نیست و نباید در این رابطه تحت تأثیر تبلیغات دشمنان قرار بگیریم که ضعف های ما را بزرگ میکنند تا نظام را ناکارآمد نشان دهند. ثانیاً: آری! به هر حال ضعفهایی داریم و راهکار عبور از آن ضعف ها، حضور بیشتر در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده وگرنه باز غربزدگی و باز فلک زدگی است که سرنوشت کشورهای جهان سوم میشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات فرمودید که ذکر یونسیه را هر روز انجام بدیم زمان انجام این ذکر در بین الطلوعین هست، اگر نتوانستیم قضایش را چه زمانی انجام دهیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع ذکر یونسیه، باید احتیاطهای لازم را مدّ نظر داشت. آری! به عنوان یک ذکر توحیدی نکات و ظرائف ارزشمندی در آن نهفته است ولی باید به احوالات خود نظر کنید و به نظر میآید بنا به تذکر اساتید مربوطه، این ذکر مربوط به افرادی است که چهل سالگی را پشت سر گذاشته باشند. موفق باشید
سلام: خدا قوت. اگر ما جامعه ی آرمانی ای را تصور کنیم که همه ظرفیت دیدن کرامات و فهم آن و منحرف نشدن را داشته باشند آیا پسندیده است که از یکسری کرامات مثل طی الارض برای خدمات عمومی و روزانه مردم استفاده کرد؟ یعنی مثلا شخصی دارای قدرت طی الارض کاری کند که مردم برای رفت و آمد های روزانه از قدرت او استفاده کنند به طور مثال تصرف در محفظه ای بکند که وقتی هر کسی وارد آن محفظه شد فورا به نقطه ای دیگر منتقل شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی این جهانی برای حضور در این جهان است با همین محدودیتها و ابتلاءها. به همین جهت انبیاء و ائمه «علیهمالسلام» برای حوائج خود و امورات این دنیا، از آن تواناییها و ظرفیتهای خود استفاده نمیکردند مگر در موارد خاص. بنابراین در جامعه آرمانی، ما نیز با همین محدودیتهای دنیایی باید مواجه باشیم و امورات خود را طی کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد وقتتون بخیر. با آرزوی قبولی طاعات. استاد ببخشید در سخنرانی فرمودید «حق» در زبان عربی همان «است» در زبان فارسیست ولی بنده هرجایی جستجو کردم این معنی رو در دیکشنری عربی پیدا نکردم "حق" را درستی و شایستگی معنی میکردن ممنون میشم لطف کنید منبع و جایی که این معنی رو برای حق آورده باشه رو معرفی کنید. با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث مربوط به علم اتیمالوژی است و امری نیست که در کتابهای لغت به دنبال آن گشت. از جمله کسانی که در این مورد تحقیق فرمودهاند و بنده از قول ایشان آن موضوع را عرض کردم؛ جناب آقای دکتر احمد فردید میباشند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: یه سوالی داشتم در مورد دکتر خسرو باقری البته اگه در مورد ایشان اطلاع و آگاهی دارید که در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی تالیفاتی داشته اند و نظریه ای هم بر مبنای المیزان به گفته خودشان به نام عاملیت انسان در حوزه تعلیم و تربیت ارائه کرده اند و طبق گفته خودش نظرش در حوزه علم اسلامی با نظر امثال ایت الله مصباح و علامه جوادی و دکتر گلشنی در جامعیت علم اسلامی متفاوت هست و دلیل سوال من این هست که در اصفهان مدرسه ای طبق نظریه اشاره شده تاسیس شده و ادعای تعلیم و تربیت به سبک اسلامی دارند و ما برای اینکه بدانیم آیا این نظر و روش ارائه شده با مبنای صحیحی هست که بتوان فرزند خود را به آن مدرسه بفرستیم ؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اخیر کارهای ایشان نیستم. ولی همین اندازه میدانم ایشان شخصیتی تحصیلکرده و دقیقی هستند و کتاب «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی» ایشان حکایت از دقتشان نسبت به متون دینی دارد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: با توجه به متن یکی از دوستان که برای شما فرستاده بودند که از استاد ملکیان بود پس چرا مسلمانی را اختیار کنیم و یا چرا اصلا بر اعمال یک دین باقی بمانیم نه از روی شهوت مثلا آیا نمیشود بر فقه دیگر ادیان بود و یا اصلا فقه اهل سنت؟ واقعا با این طرح که شما داشتید چرا نباید دست را بست یا باز گذاشت؟ اصلا چرا باید در این امور غور کرد و فقه را کشف کرد آیا این مقدار همه چیز را به باطن بردند درست است با توجه به اینکه ظاهر در دین اسلام بر خلاف مسیحیت قدرت مند است و پیامبر ما توجه جدی داشتند و از این جهت دین ما دارای فقه شد دینی که اگر دو تا سجده بیشتر انجام بدهیم حکم به اعاده میکند!!! به نظرتان به این راحتی می شود این مقدار ظاهر را کم شمرد؟ از متن شما احساس کردم با توجه به تمرکز شما روی فلسفه یا عرفان و... کمی از ظاهر شرع روی گردان می شوید، برخی اوقات بوی مسیحی بودن اسلامتان را حس میکنم. اینقدر تلاش برای اینکه ظاهر را به باطن حوالت دادن آیا از اثرات فهم مسیحی از دین نیست؟ من از اسلام فهمیدم آنچه آقای بهجت فرمود نماز اول وقت شما رو به اوج می رساند، این چه دینی است که خم و راست شدن در زمانی مشخص ما را به حقیقت دین نزدیک می کند در اسلام راه باطن از راه ظاهر نیست؟ البته که شما موافق هستید و درست است که اصل و اساس باطن است اما آیا در اسلام خود ظاهر ذاتا محل توجه نیست ؟؟!! و کلی دقت های ریز فقهی در کلام ائمه که با نظر عرفی اصلا اهمیت ندارد آیا در منطق دین اسلام اگر مسیحی به اسلام برسد می تواند باز بر توحید دین خود بماند و اعمال آنرا انجام دهد و مثلا نماز اسلام را نخواند و...؟؟!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ظاهر دین و شریعت الهی دریچههای حضور در باطن دین است و لذا نباید از ظاهر دین عدول کرد. ولی از آن طرف نباید در ظاهر دین نیز متوقف شد. در این مورد پیشنهاد میشود حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» مربوط به جایگاه تفکر مطالعه شود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مورد آقای محمد حسینی گفتید ظلمات فی الظلمات. قبول دارم که بازیچه ابلیس هست این آقا. اما گاهی شیطان درس هایی میدهد و نقاط کوری را نمایان میکند که بسیار از مومنان نمیبینند چرا که ابلیس هم ردیف ملائک بوده. توجهتون رو به چند جمله از این آقا جلب میکنم "ذلک الکتاب یعنی آن کتاب واشاره به انسان کامل دارد وقرآن ناطق شهدا رتبه بندی دارند و نیت ها حتی اگر انتقام شخصی در آن باشد غربال میشود و یاران انسان کامل در شهادتشان هم تسلیم هستند و تفکر میکنند فتنه آینده انقلاب بین اهل ظاهر شریعت و اهل طریقت و حقیقت دین است. موسی شخصی را کشت که جم کردنش خودش داستان شد و پشیمانی و.. اما خضر بچه ای را کشت که ۷۰ سال بعد فهمیدن چقدر برکت داشت. مولوی، حافظ وعطار راه را برای خضر شدن و حکم به باطن و احکام طریقت نشان میدهند و یاران مهدی این چنیند. اما حوزه هنوز مولوی را نجس میداند چه برسد به عطار که ۷ شهر عشق را گشته و ما اندر خم یک کوچه ایم. پس انقلاب در آبنده از اشتباهات قاسم سلیمانی و بی تدبیری های بعضی شهدا عبور میکند و کسانی در غربال رو میآیند که اشتباهات واضح آقای خامنه ای را توجیه نکنند مثل قضییه فرزند آوری که خودشان اقرار کردند اما جم کردنش ۳۰ سال زمان میبرد و این تازه دشمن شناسی عمیق نمیخواست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با نظر به سیره امامان معصوم میتوانیم در این جهان به درستی و مطابق واقعیتها زندگی کنیم و در ابدیت خود به عالیترین شکل حاضر شویم. در حالیکه شیطان قسم خورده است مانع حضور ما در صراط مستقیم شود هرچند حیلههای خود را پنهان کند. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: من ی مدت کتب کارلوس کاستاندا رو میخوندم، شاگرد عارف سرخ پوست دون خوان ماتیوس. ایشون توی کتاب هنر رویابینی قائل به هفت دروازه رویا هستن که یکی یکی باید فتح بشن. اخرین دروازه ارتباط با موکلین خواب هستش. منتها کتب شما رو که خوندم متوجه مسائل بالاتری شدم. میشه لطف بفرمایید بگید که چیکار کنم تا بتونم با ملائکه ارتباط قویتری برقرار کنم؟ ی ملک ی بار توی بیداری دیدم ی بار هم بین خواب و بیداری البته بار دوم جلوش بلند نشدم و خوابیدم و الان وجدانم ناراحته که احترام نذاشتم. صرفا دیدن نمیخوام دنبال اخذ علمم ازشون. با سپاس از حوصله ای که به خرج دادین ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید چنانچه با نور توحید و معرفت نفس جلو برویم، آنچنان به لطف الهی انسان در معرض انوار الهی قرار میگیرد و انوار الهی جان او را در بر میگیرد، که به خوبی خود را در ذات انسانیاش که همان حضور بیکرانه اکنون جاودانگیاش میباشد، احساس میکند و دیگر معطل آن حرفهای به اصطلاح عرفانهای ساختگی نمیشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در کجای قرآن خداوند متعال خودش را اثبات می کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (نساء/82) آیا در قرآن تدبّر میکنند تا بنگرند اگر این سخنان و اشارات و راهکارها از غیر خدا صادر شده باشد، مسلّم اینچنین انسجام و یگانگی در آن نمیبود. از اینجا است که میتوان گفت وجود قرآن دلیل بر وجود خداوند است و در واقع هرکس با کمی تدبّر در قرآن وارد شود، مییابد که با سخن خدا و انوار الهی روبهرو شده است. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمت «دریچههای اعجاز قرآن» رجوع فرمایید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ببخشید استاد به نمایندگی از دانشجویان و فارغ التحصیلان جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی میخواستم ازتون کسب تکلیف کنم. در این شرایط وظیفه و تکلیف ما دانشجویان در مقابله با این رفتارهای اخیر مخصوصا در دانشگاه چی هست؟ آیا ما نباید در سطح شهر و دانشگاه حاضر باشیم؟ آیا همچنان در خانه بمانیم و غصه بخوریم؟ پس وظیفه ما در دفاع از ارزشها و نظام و ولایت چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: ما به جهت روحیه تمامیتخواهی که فضای اعتراض را به اغتشاش تبدیل کرده است، همراهی نمیکنیم. ثانیاً: در اولین فرصت، انتقادها و توجه به گرفتارشدن معترضین در گردونه نقشههایی که دشمن برایشان کشیده است را، به میان خواهیم آورد. موفق باشید
سلام و ادب: روایت مشهوری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند ملائکه به خانه ای که سگ در آن باشد وارد نمی شود. با توجه به رواج یافتن خرید و نگهداری از سگ در بین نوجوانان و جوانان شاید سوالی که به ذهن آن ها برسد این باشد که خب وارد نشوند. مگر چه اهمیتی دارد ملائکه به خانه ما وارد شوند. مشتاقم توضیح جنابعالی را در این خصوص بدانم که اولا: چرا پیامبر (ص) مسأله نگهداری از سگ را با حضور ملائکه در خانه مرتبط میدانند؟ چه رابطه ای بین حضور سگ با حضور ملائکه در خانه وجود دارد؟ دوم اینکه: اصل حضور ملائکه در خانه چه اهمیتی دارد که موجب می شود اهالی خانه روی حفظ این حضور حساس باشند و از نگاه داشتن سگ در خانه خودداری کنند؟ چنانچه توصیه ای در خصوص روش صحیح مقابله با این پدیده ضد فرهنگی دارید نیز بفرمایید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوهای که تحت عنوان «حکم تندیس یا مجسمه» سالها قبل نوشته شد، روشن گردید که چرا میفرمایند سگ و مجسمه اگر در محل زندگی و مثلاً داخل اتاق باشد، فرشتگان که عبارت باشند از انوار الهی؛ حضوری در آن محل نخواهند داشت. بدین معنا که انسان از حاضرشدن در جهانهای گشوده معنویت محروم میگردد و با انواع افسردگیها و نیستانگاریها دست به گریبان میشود. موفق باشید
با سلام: از صوت بدن اخروی برای من سوالی مطرح شد. و آن اینکه آیا در قیامت میشود که یک روح بدن اخروی اش، مثلا دارای سه سر باشد، مثلا هم سرش گرگ باشد هم میمون و هم خوک؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به گفته جناب صدرالمتألهین: «النّفس فی وحدته کلّ القوا» میباشد بنابراین هر نفسی در حالت طبیعی بدن واحد خود را شکل میدهد و تدبیر میکند. موفق باشید
سلام استاد: همیشه برام سوال است حد کمک به دیگران که میدانیم و مطمعنیم که کفاراند، تا کجاست؟ آیا اینکه میگویند اگر کسی بر تو وارد شد و کمک خواست، از دینش سوال نکن و فقط به او کمک کن! این حرف درسته؟ حالا اومدیم و کسی که اومده داعش باشه، در لباس مبدل یک شهروند محترم!! سوالم اینجاست، آیا تا وقتی کسی با ما و اسلام به جنگ برنخاسته و دست به اسلحه نشده، جا دارد که با او مهربان باشیم و کمک کنیم و بذل و بخشش کنیم؟ مثلا فرض کن من مطمئن باشم همسایه ی من یا فامیل درجه ی یک من، از پیروان محمدعلی باب است یا کلا به حضرت محمد ناسزا میگویند و کافراند به معاد و خدا و قرآن. آیا به فرزندان آنها اگر از ما یاری خواستند، کمک درسی و یا حتی کمک مالی خواستند کمک بکنیم؟ آیا همینکه ما و آخوند و دین ما یا رهبر انقلاب را علنا روبه روی ما، مسخره میکنند همین خودش اعلان نوعی جنگ، با اسلام و ما نیست؟ به نظرم وقتی یاری نشوند، بیشتر در مضیغه قرار نمیگیرند که به خود بیایند؟از آن طرف اگر کمک نکنیم انگار نوعی بخل است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خداوند در آیه اول سوره ممتحنه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ» ما هرگز نباید دشمنان خود و دشمنان انسانیت را دوست بگیریم، ولی در آیه ۸ همان سوره میفرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» بدین معنا که اگر طرف کافر هم باشد ولی با شما سر جنگ نداشته باشد، او را نیکی کنید و نسبت به او عدالت ورزید. و از این جهت باید متوجه این دو امر باشیم. از آن طرف باید نشان دهیم که فرد مؤمن نسبت به انسانها اهل گذشت و کرامت است به همان معنا که جناب مولوی فرمود: «مؤمن آن باشد که اندر جذر و مد / کافر از ایمان او حسرت خورد». موفق باشید