بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4255
متن پرسش
به نام خدا و باسلام واحترام سلام خدمت استاد عزیز سوالم را با مثال شروع می کنم فرض کنیم به کارمندی بگویند شما باید کار کنید اما سر ماه 50 در صد ممکن است کار شما قبول شود و به شما حقوق دهند 50 در صد ممکن است به شما حقوق ندهند و یا به دانش اموزی گفته شود شما درس بخوان سعی کن خوب هم بخوانی اما ممکن است 50 درصد شما قبول شوی 50 در صد رد شوی ایا برای این دو انگیزه کار و درس خواندن باقی می ماند در حوزه دین در بحث خوف و رجا در مباحث ابن جندب فر مودید به همان میزان که ممکن است عمل قبول شود ممکن است رد شود و به اندازه ارزنی نباید بر دیگری بچربد حال فرض می کنیم کسی ارثی از پدر متشرعش به او رسیده و می خوا هد خا لصانه و مخفیانه حتی از زن و بچه نیمی از ان را به راه خیر بدهد ولی 50 در صد احتمال بدهد که قبول نمی شود آیا دیگر رغبتی به این کار می کند و یا نیمه شب برای عبادت بلند می شود درست است که انسان اصلا نباید روی عمل خود حساب باز کند و فقط به فضل خدا امیدوار باشد و لی چگونه می شود این همه فضل خدا و تلاش در حد توان بنده باز هم 50 در صد احتمال بدهد عملش قبول نشده است پس حدیث من نزد گمان بنده ام هستم چه می شود آیا منظور از یکسانی خوف و رجا این نیست که انسان در برآورد زندگیش و پایان کارش همیشه نگران باشد نکند کار را خراب کند و به احباط دچار شود و گرفتار عذاب خدا وند شود .وبا این خوف ودر کنار آن رجا مشغو ل اعمال خود باشد و لی امیدش به قبو لی عمل خیلی بیشتر به رد ان باشد نه بخا طر عملش بلکه به خاطر لطف و فضل بی کران خداوند .با کمال تشکر از استاد عزیزم خدا حافظ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدواری به خدا موجب می‌شود که شوق انجام کار در او زنده باشد و خوف موجب می‌شود که معجب نشود و او را عجب فرا نگیرد و انسان گمان کند خداوند در هر حال عمل او را می‌پذیرد و درصدد هرچه خالص‌کردن عمل خود بر نیاید. موفق باشید
4254
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی مطااعه کم و بیش آثار غرب شناسی شما باعث شده کاملا از درس و دانشگاه زده شوم از طرفی هیچ مکان دیگری را برای فعالیت نمیتوانم متصور شوم خلاصه این که کاملا سر در گم هستم اصلا نمی دانم برای خدمت به انقلاب چه وظیفه ای دارم برای همین دایم مضطربم کمکم کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که چنین نوری در جان شما می‌درخشد که می‌خواهید سرباز خدمت‌گذار این نظام الهی باشید. در مباحث و جواب‌های گوناگون عرایضی داشته‌ام که: درست است، هدف‌های آن فرهنگی که تکنولوژی موجود را به‌وجود آورده، اهداف قدسی نیست ولی ما در دوران گذار هستیم تا به مرور به آن نوع تکنولوژی دست یابیم که با اهداف قدسی‌مان بخواند. در دوران گذار چاره‌ای جز استفاده از این تکنولوژی را نداریم و در این راستا از تولید علمی که رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای بر آن تأکید می‌کنند نباید غفلت کرد. در این رابطه جواب‌هایی که به سؤال‌های 3358 و 3359 و 1472 و 459 داده شده إن‌شاءالله راه‌گشا است. موفق باشید
4253
متن پرسش
باسلام منطورازآب مهریه حضرت زهراست یعنی جه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهریه‌ی آسمانی حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» مربوط به مقام تکوینی آن حضرت است به این معنا که حقیقت آب که اسم علیم و لطیف است، با نظر مبارک حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌اللّه‌علیها» به افراد می‌رسد. همان‌طور که در یک روایت داریم که حضرت صادق«علیه‌السلام» فرمودند: «خداوند بهشت و جهنم را مهریه‌ی حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» قرار داد(بحارالأنوار، ج43، ص113) یعنی هرکس با موضع‌گیری که نسبت به حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌اللّه‌علیها» دارد بهشت و جهنم خود را تعیین می‌کند. وقتی آب مهریه‌ی حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» باشد و خداوندمی فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَی‏» هرچیزی با آب زنده است، پس حیات یک مکتب به حضور روحانی و سیره‌ی آسمانی آن حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» خواهد بود. همین چیزی که شما امروز در مکتب زنده و زندگی‌بخش شیعه ملاحظه می‌کنید. موفق باشید
4249
متن پرسش
سلام استاد خلاصه میکنم-من جزوه وبرخی کتابهای شما را خوانده ام-استاد من سال گذشته مدتی کوتاه خدا داشته ام..میدانید منظورم چیست-من در مطالب شما مشکلم را یافتم- مدتهاست با سر زدن به آثار اساتید یا شنیدن سخنانشان به امید دوباره بازگشتن به روزهای خوبی که تک تک لحظاتم با یاد خدا ومراقبت میگذشت فقط به خدادانی پرداخته ام! استاد هیچ ادعا یا عرفان بازی در کار نبود-نمیدانم چرا خدا این حال را نشانم داد-واقعا تمام دنیا وخیالاتش برایم بی اهمیت شده بودند-ناگفته نماند همان دوران یک دوره ده روزه پیش استادی راجع به انسان شناسی مطالبی آموختم-شاید مرتبط بود-نمیدانم-خدا را یافته بودم ولی نتوانستم ارتباطم را با او حفظ کنم-شاید هم نخواستم-و حال در برزخ سختی به سر می برم-هرکاری میکنم آن روزها بر نمی گردند...کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در مسیر رجوع به خدا بعضی مواقع قلب در حالت بسط است و در بعضی موارد در حال قبض. سعی کنید با تأمل بر معارف الهیه قلب خود را آماده کنید تا از تجلی انوار الهی محروم نگردد. موفق باشید
4247
متن پرسش
اگر در مسیر عشق به خدا دچار عشق زمینی بشویم با اینکه متاهل هستیم وان را بروز ندهیم تکلیفمان چیست در ضمن از نوع عشق هوسی وچشم وابرویی نیست ودر واقع خودبخود ایجاد شد ولی ان طرف هم نمی داند واز درون حس خوبی دارم ولی احساس می کنم ادامه مسیر برایم سخت شده وفکرم را درگیر کرده است.لطفا راهنمایی ام بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تمام تلاش باید از این وَهم خود را آزاد کنید و نگذارید با متمرکزشدن بر آن ، آن فکردر ذهن و روان شما جا باز کند. موفق باشید
4245
متن پرسش
با سلام. 1. استاد آیا در منایع اهل سنت حدیث حدیث لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علیماخلقتک لولا فاطمه....به طور کامل آمده است؟ اسنادش کدام است؟ در کدام کتب ؟برخی میگویند قسمت دوم و سوم حدیث در منابع اولیه نبوده است درست است؟2.در سایتی از قول ایت الله خویی آمده بود که قضیه کتک زدن حضرت زهرا را انکار کردند؛ درست است؟ایشان انکار کردند؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این در تخصص بنده نیست 2- آیت‌اللّه طهرانی در کتاب‌های امام شناسی این طور می‌گویند: در مورد آتش ‏زدن درِ خانه فاطمه (س) و آن برخورد عجیب با على (ع) علاوه بر متون شیعه، حتّى مورخین اهل‏ سنّت که سخت تحت‏ فشار بودند نیز هر چند ناقص واقعه را ذکر کرده‏ اند. ابن‏ ابى‏ الحدید در شرح نهج‏ البلاغه (ج 1، ص 134 و ج 2، ص 19) پس از ذکر سند مى‏گوید: ابابکر به دنبال على (ع) فرستاد و از او بیعت خواست، و على (ع) بیعت نکرد و با عمر شعله‏ اى از آتش بود. فاطمه (س) عمر را در خانه خود دید و گفت: «یابْنَ‏ الْخَطّاب! اراکَ مُحَرِّ قاً عَلَى بابى؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِکَ اقْوى فیما جاءَ بِهِ ابُوکِ وَ جاءَ عَلِى (ع) فَبایع»؛ یعنى فاطمه (س) عمر را در درب خانه خود دید و گفت: اى پسر خطاب! مى‏بینم که مى‏خواهى در خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: آرى، و این آتش‏ زدن در آنچه پدر تو آورده، استوارتر است، و على (ع) آمد و بیعت کرد. با توجه به این‏که مورخین اهل سنّت عادتشان آن است که در آنچه روایت مى‏کنند، مقدار همراه با دردسر را ذکر نکنند و اگر متوجّه شوند در روایت خود علیه خلفاء روایت مى‏کنند از روایت خود دست مى‏کشند، باید در چنین فضایى روایات آن‏ها را بررسى کرد. چنانچه ابراهیم بن سعید ثقفى با طرح سند روایت مى‏گوید: «وَاللهِ ما بایعَ عَلِى حَتّى رَأى الدُّخان قَدْ دَخَلَ بَیتِهِ‏»؛ یعنى به خدا سوگند على با ابابکر بیعت نکرد، مگر این‏که دید دود داخل خانه شد (امام‏ شناسى، آیت الله حسینى تهرانى، ج 10، ص 395) .. با ید متوجه بود مقابله با فاطمه (س)، با هر بهانه‏ اى که باشد، نشانه موجودبودنِ شرایطى است که چنگ بر روى معنویت زده شده‏ و وجود فاطمه (س) چنین پیامى را در پشت این حادثه‏ ها به گوش ما مى‏رساند. موفق باشید
4243
متن پرسش
ایا جهت تزکیه ویا بازگشت به خدا ویا یادگیری معارف دینی سن خاصی مشخص گردیده ویا در هر سنی میتوان دست به تزکیه و خودسازی زد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ محدویت سنی برای ورود به آستانه‌ی اُنس با خدا نیست. مرحوم جهانگیرخان قشقایی در سن چهل‌سالگی وارد زندگی خاص دینداری شد و حاصل کارشان شهید مدرس و حاج‌آقارحیم ارباب و فاضل تونی- استاد عرفان آیت‌اللّه جوادی و حسن‌زاده آملی - و مرحوم آیت‌اللّه بروجردی- شد. موفق باشید
4241
متن پرسش
با سلام محضر استاد بزرگوار نظرتان را راجع به اظهارات اخیر حجت الاسلام نبویان در تشریح عقاید انحرافی آقای مشایی می خواستم بدانم ، با توجه به اینکه اخیرا نظرات حضرتعالی را دنبال می کردم این نکته توجهم را جلب کرد که شما مسایل مربوط به گروه انحرافی دولت را بیشتر ترفند سیاسی می دانید تا واقعیت. تشکر
متن پاسخ
بباسمه تعالی: سلام علیکم: این کار بسیار کار غیر اخلاقی است که این‌چنین بی‌پروا نسبت به کسی سخن بگوییم و از این غیر اخلاقی‌تر آن‌که یک خبرگزاری رسمی آن را پخش کند، حال آن فرد هرکس می‌خواهد باشد. مقام معظم رهبری می فرمایند « اگر به نام عدالت‌خواهى و به نام انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانى که از لحاظ فکرى با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر بخواهیم به نام انقلابیگرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. در کشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانه‌اى بر یک حرکتى، بر یک حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌هاى موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌اى نباشد، کسى است که نمیخواهد براندازى کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه‌ى سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یک قومى، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛(2) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد» موفق باشید
4240
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز بنده میخواستم بدانم ایا ما میتوانیم به مقام حضرت فاطمه(س) برسیم ودر ان غرق شویم چگونه ودر مورد مقام والای ان حضرت توضیح کمی سخن بگویید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دو کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیه» و بصیرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» إن‌شاءالله راه‌گشا است. موفق باشید
4239
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز بنده میخواستم بدانم غم اصلی حضرت فاطمه (ُس)برای چه بود وچرا باید اینقدر ان حضرت مظلوم واقع شوند 2-در اول زیارت حضرت فاطمه امده -یا ممتحنـه امتحنک الله الذی خلقک- میخواستم بدانم تفسیر این جمله یعنی چه؟ در حالی که این امتحان قبل از خلقت, برای هیچ کدام از اولیائ خدا نبوده است و ایا مقام حضرت فاطمه از پیامبر بالاتر است چرا ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه جواب این سؤالات را در کتاب «بصیرت حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» و جزوه‌ی «غم اصلی حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
4227
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید محضر استاد گرانقدر. اینجانب خیلی زیاد بدخلق وعصبی هستم وباکمترین چیزی غضب وپرخاشگری می کنم وخیلی ازاین قضیه رنج میبرم. احادیث و گفته های زیادی در رابطه با غضب مطالعه کرده ام ولی نمی توانم با توجه به این که این بیماری ارثی وخانوادگی می باشدودرکل همه اعضاء مبتلا هستند راه درمان قطعی چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر هم ارثی باشد می توانید آن را رفع کنید پیشنهاد می کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» حضرت امام خمینی«رضوان‌الهح‌تعالی‌علیه» را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
4225
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید در پاسخ شما به سؤال شماره 4202 به نام منافقین محارب اند دو اشکال وجود دارد یکی اینکه اینها که در زندان بودند و امکان ارتباط آنها با بیرون نبوده که بتوانند نیت براندازی کنند دوم اینکه مگر قصاص قبل از جنایت در اسلام وجود دارد؟ مگر حضرت علی قصاص قبل از جنایت کرد در ارتباط با ابن ملجم با اینکه میدانست قاتل اوست. بهتر نیست در جواب به این سؤال در اصل موضوع و اینکه امام خمینی چنین دستوری را داده باشد تشکیک شود تا ساحت امام از اینگونه اتهامات مبرا شود احتمال نمی دهید دستهای پنهان این کشتار را انجام داده باشند و به امام منتسب کرده باشند؟چون صدور چنین دستوری با هیچیک از موازین عقلی و شرعی سازگار نیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسنادی در عقب‌نشینی منافقان در عملیات مرصاد به‌دست آمد ، حاکی از آن بود اعضاء منافقین در عین آن‌که در زندان بودند آمادگی و عضویت خود را جهت قتل عام دست جمعی ملت ایران اعلام کرده بودند و این نوع آمادگی و اراده برای کشتار ملت خودش جنایت است، مثل این‌که شما اگر کسی که می‌خواهد بمب‌گذاری کند قبل از بمب‌گذاری دستگیر کنید و به عنوان محارب با نظام اسلامی او را به قتل برسانید. در مورد ابن‌ملجم و آن صحنه‌ای که می‌فرمایید هنوز ابن‌ملجم هیچ اراده‌ای در این مورد نکرده و به همین جهت وقتی آن سخن را از علی«علیه‌السلام» می‌شنود تعجب می‌کند، آیا می‌شود در حین جنگ ،اول اجازه دهیم دشمن ما را به قتل برساند و بعد او را بکشیم و یا همین‌که آمده است تا ما را به قتل برساند بر ما واجب است او را به قتل برسانیم؟ موفق باشید
4224
متن پرسش
سلام استاد. در خصوص نظریه تناسخ و دیدگاه اسلام در این خصوص سوال کرده بودم، فرمودید قبلا توضیحاتی داده اید، هرچه در سایت گشتم، نیافتم . لطف می کنید ادرس دقیق تر بدهید.یا شماره سوال را مشخص کنید و عنوانش را. سپاسگزارم بینهایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال‌های شماره‌ی 2994 و 1136 می‌توانید إن‌شاءالله جواب سؤال خود را پیدا کنید. موفق باشید
4219
متن پرسش
سلام . راجب اهداء عضو فرموده بودید احتمالا نفس آزار میبینه . اول اینکه در مورد زندگی نباتی و تفاوتش با مرگ مغزی ببینید سایت اهدا عضو چه جوابی داده اند: زندگی نباتی چیست و چه فرقی با مرگ مغزی دارد؟ زندگی نباتی، با مرگ مغزی کاملا متفاوت است.این وضعیت تقریبا همیشه در پی کما رخ می دهد. با اینکه شخص بیدار بنظر می رسد (چشمانش باز است) و دارای یک سری حرکات غیر ارادی اعضای خویش است، هیچ عملکرد ذهنی و شناختی ندارد. این ها در واقع بیمارانی هستند که بدنبال آسیب شدید مغزی، برای سالهای متمادی زنده می مانند و به نظر هوشیارند، بدون اینکه بتوانند با محیط اطراف خود ارتباطی برقرار کنند. اما راجب مرگ مغزی این جواب را داده اند: مرگ مغزی چگونه رخ میدهد؟ هر گونه آسیب شدید به مغز می تواند منجر به تورم بافتی شود. از آنجاییکه مغز در یک فضای بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جایی برای این افزایش حجم وجود ندارد، بر بخش های پایین تر مغز (ساقه مغز) فشار آورده، مانع جریان گردش خون به قسمت های بالا یی می گردد و بیش از پیش مانع اکسیژن رسانی میشود. این فرایند ممکن است چند دقیقه یا چند روز بدرازا بکشد. قلب به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به فعالیت ادامه داده، به اعضای دیگر اکسیژن می رساند، در حالیکه بافت مغز و ساقه مغز که وظیفه کنترل تنفس و ضربان قلب را بر عهده دارند از این ماده حیاتی(اکسیژن) محروم مانده، دچار مرگ می شوند. چرا در مرگ مغزی، بیمار تا مدتی دارای ضربان قلب و تنفس می باشد؟ قلب تا زمانی که دارای اکسیژن رسانی باشد، به ضربان خود ادامه میدهد. در بیمار مرگ مغزی، دستگاه تنفس مصنوعی ( ونتیلاتور ) اکسیژن لازم را برای ضربان قلب فراهم خواهد کرد و به محض جدا کردن دستگاه از بیمار قلب هم از کار خواهد افتاد. خب،بنابراین مرگ مغزی با حیات نباتی فرق دارد و در مرگ مغزی تنها دستگاه تنفس هست که با خالی و پر کردن شش ها باعث باقی موندن حرکت قلب میشه درحالیکه بافت های مغز به مرگ دچار شده اند . آیا :1 : با این تفاسیر باز هم نظر شما این هست که در مرگ مغزی احتمالا روح برای اهدا عضو خیلی اذیت میشود؟ 2: بعضی عضو ها بعد از مرگ هم قابلیت اهدا را دارند . در این موارد چطور؟یعنی فرد کاملا مرده است و ظرف یکی دو روز اول از جسد وی اندام هایی برداشته شود... تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که وقتی فقهای گرامی اهداء عضو را در شرایط مرگ مغزی جایز می‌دانند به آن معنا است که آن شخص گرفتار عقوبتی در برزخ و قیامت نیست ولی از نظر معرفت نفس بحث آن است که تا زمانی که نفس، بدن را رها نکرده و به نحوی بدن‌اش را تدبیر می‌کند به آن بدن تعلق دارد و اگر در آن شرایط عضوی از بدن او را جدا کنیم نفس اذیت می‌شود و این تنها در شرایطی است که نفس هنوز بدن را رها نکرده ولی با انصراف از بدن، دیگر تعلق او تعلق روحی و عاطفی است و نه تعلق تکوینی و به جهت رعایت تعلق روحی و عاطفی که نفس نسبت به بدن خود دارد گفته شده آن را در قبر قرار دهید و مستقیماً بر روی بدن او خاک نریزید چون فشارهایی که بر بدن او وارد می‌شود را در خود احساس می‌کند ولی نه به آن صورت که در حالت تعلق تکوینی احساس می‌نماید. موفق باشید
4216
متن پرسش
سلام علیکم بعضی از صاحبان نظر بر این عقیده اند که مرد برای انکه بتواند سلوک کند باید حتما ازدواج کند و متاهل باشد. ساده تر بیان کنم : اگر مراحل سلوک را بی نهایت فرض کنیم ، مثلا می فرمایند که مرد مجرد نمیتواند خیلی از مراحل سلوک را طی کند. 1.سوال بنده این است که اصلا این نظر درست است؟ 2.اگر کسی مثل بنده که برای ازدواج کردن مشکل دارد،تکلیفش چیست؟ 3.زن چه تاثیری در سلوک انسان دارد؟ ممنون و دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده‌ی کلی نیست و نمونه‌‌اش هم حضرت عیسی و یحیی«علیهماالسلام» و یا حضرت معصومه«سلام‌اللّه‌علیها» است ولی اگر انسان گرفتار شهوت جنسی بود باید از طریق ازدواج خود را راحت کند. این به خود افراد بستگی دارد. «هجویری» پانزده روز همسر داشته و همان پانزده روز را هم دوران خسران می‌داند ولی حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» چنین مشکلی نداشته‌اند. این دیگر مربوط به هجویری صاحب کشف‌المحجوب است. در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در این مورد از قول امام علی«علیه‌السلام» عرایضی داشته‌ام، به صفحه‌ی 214 آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
4215
متن پرسش
سلام علیکم،خدا قوت ، در جلسات مذهبی و معرفتی که جوانان برای رشد و سلوک در آنها حاضر می شوند دیده می شود که افراد کمتری حقیقتا مردانه می ایستند و باقی می مانند و عده ای در میان راه جدا می شوند ، حالا یا مخالف شده و یا بی توجه ، راه دیگری میروند. با اینکه در ابتدا عاشقانه شرکت می کردند و گمان هم نمی کردند روزی کناره بگیرند اما این اتفاق می افتد مثلاً در کتاب اسوه عارفان(ص167) از قول آیت الله مرندی نوشته است بعضی افرادکه هفت هشت سال در خدمت آیت الله قاضی(ره) بودند ایشان را رها میکردند و می رفتند؛ بنده نیز مواردی از این دست دیده ام که فرد از طریق رسیدن به شخصیتی جامع و کامل جدا میشود و به دین ارثی و سطحی بسنده کرده و استعدادش ضایع میگردد. می خواستم از شما سوال کنم که این مانع سلوک را چطور ارزیابی و نظر می کنید؟ و توصیه تان چیست؟ یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به نوع تعریفی است که انسان‌ها برای زندگی دینی خود کرده‌اند، تنها آن‌هایی تا آخر در این راه‌ها می‌مانند که ازکمتر از اُنس با عین ثابته‌ی خود قانع نباشند، که خدا روزی ما بکند. موفق باشید
4213
متن پرسش
سلا علیکم امکان دارد چند کتاب مفید در رابطه با تربیت فرزند معرفی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه با کارشناسان رادیو معارف که در این موضوعات کار کرده‌اند تماس بگیرید. موفق باشید
4212
متن پرسش
استاد سلام علیکم خواهشمند است در رابطه با چگونگی ترک فکر گناه و آثار آن توضیحاتی را مرقوم بفرمایدونیز بفرماید ترک فکر گناه از چه جایگاهی در مسیر سیر الی الله برخوردار میباشد ممنون یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همت کنید و خود را به دستورالعمل حضرت مولی‌الموحدین به امام حسن«علیهما‌السلام» بسپارید که در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» شرح شده تا إن‌شاءاللّه با تذکرات ممتدی که با نور حضرت علی«علیه‌السلام» به قلبتان می‌رسد زشتی گناه برایتان روشن شود، تا گناه‌ها ترک نشود حجاب‌های بین ما و پروردگارمان رفع نشده. موفق باشید
4209
متن پرسش
سلام من می خواهم در رشته علوم سیاسی تحصیل کنم به نظرتان چه مطالعات مذهبی و حوزوی خوب است در کنارش داشته باشم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قرآن و تاریخ اسلام کمک می‌کنند. موفق باشید
4208
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی- بنده برخی اوقات عادت دارم در برخورد با افراد رفتارشان را تحلیل کنم. مثلا یکسری رفتارهای شخص را کنار هم میگذارم و مثلا از آن نتیجه میگیرم این شخص دچار دستپاچگی شده، یا مثلا این شخص در این وضعیت دچار حسادت است. یا مثالهایی از این قبیل. آیا باید این عادت را ترک کرد؟ اگر این تحلیل ها را برای کسی بازگو کنم غیبت محسوب می شود؟ درحالیکه تحلیل رفتاری است و قصد و نیتی ندارم. با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اگر تحلیل‌های خود را از رفتار افراد برای بقیه بازگو کنید غیبت کرده‌اید به هر نیتی که باشد. از طرفی به ما دستور داده‌اند خوض در رفتار بقیه نکنیم و این کار شما یک نحوه خوض است. موفق باشید
4204
متن پرسش
سلام.از افراد گروه اویس هستم همانی که از شما راهنمایی خواست. ما برای ابتدا وشروع مستند قصد داریم سیر تاریخ را به نحوه ای هدفمند نشان دهیم تا مخاطب خود را در تاریخ واثرگذاری در آن حس کند. برای همین ابتدا خواستیم از حضرت آدم وبه عنوان مثال قتل هابیل توسط قابیل شروع کنیم که به نوعی تقابل خیرو شر را ازابتدای تاریخ تا به حال به تصویر بکشیمولی نظرمان عوض شد وخواستیم از ابتدای خلق هستی شروع به کار کنیم وبه نوعی اول ما خلق الله نورنا نبی اکرم را تصویر سازی کنیم چون در تمامی تصویر سازی های غرب برای پیدایش هستی بحث بر سر یک بیگ بنگ تصادفی می باشد که بعد ازآن زندگی کم کم شروع می شود برای این که بتوانیم خلقت را از نظر شیعی واصیل آن را به تصویر بکشیم نیاز به کمک شماداریم.برای اینکه بتوانیم نشان دهیم در ابتدا حقایق غیبی که اهل بیت (ع)می باشند واولین صادره از حق تعالی این خاندان هستند نیاز به کمک داریم تا هم تصویرسازی با واقعیت بیشتر مطابق باشد وهم از خطرکجروی در این زمینه کم شود. در ضمن کتبی که در این زمینه کم وبیش شما بحث کرده اید را خوانده ایم نظیر مبانی معرفتی مهدویت وحقیقت نوری اهل بیت و مقام لیلـه القدری فاطمه زهرا و واسطه فیض شما را.ممنون التماس دعا(گروه اویس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید متن نمایش را با حدیث «کنت کنزا مخفیّا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف‏» بتوان شروع کرد زیرا در این حدیث بحث آن است که خداوند می‌خواست خلق بتوانند او را بشناسند و از این طریق به عالی‌ترین معرفت دست یابند. از طرفی باید افراد را متوجه کرد آن مخلوقی که بتواند خدا را نشان دهد و خلق به‌طور کامل به خدا معرفت پیدا کنند جز انسان‌های کامل نیستند و لذا خلقت از انسان‌های کامل شروع شد و فلسفه‌ی خلقت همه‌ی موجودات انسان کامل است و خطاب حضرت حق به حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نیز در همین راستا است که فرمود: «لولاک لما خلقت الافلاک» اگر تو مدّ نظرم نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم. زیرا همه‌ مقدمه‌اند تا محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» بتوانند اسماء و انوار الهی را بنمایانند و خلق از این طریق به معرفت حقیقی خداوند دست یابند. موفق باشید
4203
متن پرسش
باعرض سلام.جناب استاد بنده وگروهی از دوستان در پی ساخت مستندی پیرامون موضوع مهدویت وترویج فرهنگ انتظار می باشیم.واستارت پروژه حدود یکسال ونیمه پیش به غیر ازچند سالی که به صورت پراکنده درگیر مساله مهدویت بوده ایم خورده است.بدین صورت که ما می خواهیم نگرش جامعه را نسبت به مقوله مهدویت در طیف های گوناگون جامعه بررسی کرده وبعد ودر نهایت بتوانیم آن را باهنر سینما ونوع مستند آن به گونه ای که شهید والا مقام واندیشمند قرن آوینی پرداخته بودند ان شاالله بپردازیم.پروژه ما به دودسته ی پژوهش وتحقیقات روی متون اصلی ودینی آنالیز این متون وبعد از آن تحقیقات میدانی وآمارگیری ودر بخش دوم بتوانیم با روایتی هنری آن را به تصویر بکشیم.در مسیر تحقیق وپژوهش کتب بسیاری را مطالعه کرده ولی متاسفانه خیلی مطالب تکراری بوده وسطحی در باره ی این مهم نگاشته شده است به جز اندکی از مطبوعات و کتب شما که واقعا اعضای گروه را امیدوار کرد که اشخاصی وجود دارند که از درب درست به مقوله ی معارف مهدوی وارد شده انداکثر اعضای گروه سیر مهدویت شما را چندین بار خوانده اند. الان که فاز تحقیقاتی وپژوهشی مستند در این باره به سروسامان نسبی رسیده است گروه وارد فاز ماقبل تصویر سازی یعنی نگارش کلیات فیلم نامه شده اند .وبامطالعه متون دینی قصد گرفتن الهام از این منابع وسپس تبدیل آن به تصویر شده ایم.در این سیر ما به چندین مهم که باید در این مستند القا شود به مخاطب رسیده ایم: 1.بحث هدفمند بودن تاریخ وتاریخ سازی انبیا ونقش آنان در تاریخ وتمدن سازی واتفاقی نبودن رویدادهای تاریخی تابه حال 2.نشان دادن این که انقلاب اسلامی در امتداد نورانی اهداف انبیا از آدم تاخاتم بوده است 3.نشان دادن غرب وتمدن آن به عنوان ظلمات آخرالزمان 4.تحمیل سبک زندگی غرب به دنیا و از بین بردن فرهنگ ملل 5.ریشه های تئوریک غرب(پوچ گرایی مصرف زدگی بی هدف بودن و پست هدف بودن فرار یا بی خبری ازآرمانها وواقعیت زدگیه منفی وایستا و...) و وجود رگه هایی از آن در زندگی حال مردم جهان به ویژه ایران 6.روزمره زدگی مردم وتعلق به فرهنگ تکنولوژی وموارد بسیار دیگر... این موار بالا که عنوان شد مربوط به قسم اول مستند می باشد که بیان واقعیات زندگی امروز در قرن21در امتدادحرکت هدفمند تاریخ که مردم از آن بی خبرند!!در قسم بعدی مستند قرار است که زوایای مختلف مقوله وفرهنگ عظیم مهدویت مورد بررسی و آنالیز قرار بگیرد وزوایای ناپیدای آن بررسی ومعرفی شود وعلل مظلوم واقع شدن این فرهنگ در امروز ایران اسلامی وهمینطور کل جهان وهستی وعوامل غفلت از آن که به قول خود شما انگار ابلیس تمام سواره وپیاده نظام خود را برای غفلت هر چه بیشتر ما از این فرهنگ تمدن ساز بسیج کرده است.در این بخش مصاحبه ها ی زیادی با متخصصین این حوزه که با نگرشی متفاوت به این مقوله پرداخته اند در نظر گرفته شده است که با شناسایی افراد وبررسی آثار وحوزه ی تخصص آنها در حال تلاش برای مصاحبه با این افراد گرفته ایم. در این بخش زوایای ناپیدای معارف مهدوی نظیره تمدن مهدوی (که در این بخش باید تفاوت آن با تمدن امروزی بیان شود شاید باعث کمرنگ شدن تعلق بشر به این دجال شود) با تمام قسم هایش نظیر فرهنگ سیاست اقتصاد شهرسازی وتکنولوژیک و....ونقد برخی نگرشهای موجود و آسیب زای این عرصه که در چند سال اخیر ازسال88به این سمت اوج گرفت والان در پی افول است که آن نگرش دشمن شناسی افراطی وسطح پایین ونمادگرایی که از شما استاد عزیز پوشیده نیست که خیلی از افکار را به این سمت معطوف کرد ومتاسفانه بیش از آن که خیر برسان شرش دامن گیر فرهنگ عظیم مهدویت شد.بی شک در مقوله ی مهدویت یک رکن اساسی دشمن شناسی است اما اگر سطح این دشمن تا نماد گرایی نزول کند آسیب زا می باشد ودشمن اصلی فرهنگ مدرنیته وغرب است که باید شناخته شود وشناخت آن وارائه ی راه کار برای رهایی ازآن بی شک جزئی از پازل دین شناسی می باشد.(البته نمادشناسی ودشمن شناسی به سبک قبل برای عده ای متخصص بی فایده نیست اما عمومی کردن آن وپیوند زدن آن با معارف مهدوی چیزی جز آسیب به فرهنگ مهدوی نداشته است)ونشان دادن ارگانه ای مسئوا و متخصص در کم کاری در حوزه های مختلف نظیر کتاب مفید نمایش سینما بازی رایانه ای و...که با عرض تاسف در مراسمات صداوسیما در نیمه شعبان با موضوع مهدویت فیلمی ساخته نشده به جز یک فیلم به نام خواب زمین که در کوران انواع برنامه های سبک در رسانه ی ملی جایگاه خود را پیدا نکرد وجای بسی تاسف که گروهی شیعه پاکستانی در انگلیس راجع به امام مهدی (ع) فیلم سازی می کنند. ودر بخش دیگر این قسمت از مستند موضوع های مختلفی نظیر انتظار منفی وایستا می پردازیم که به عنوان مثال روستای ایستای طالقان موضوع خوبی است که می توانیم در کنار زندگی به دور از موعود شهرنشینان امروزی وغوطه ور در تکنولوژی وروزمره گری این روستا را به عنوان سمت دیگر نگاه تفریطی به موعود به عنوان افراط گری در این مقوله بیان کنیم. ودر بین قسم اول مستند بیان واقعیات وقسم دوم بیان مهدویت به عنوان جایگزین تمدن غرب حدالمقدور بتوانیم راه کاری برای این جمود تاریخی ارائه دهیم. این یک کلیات خیلی مختصر از پروژه بود که خدمتتان ارائه شد. ازشما به عنوان کسی که در منابع اسلامی به شیوه ای عقلانی وعمیق نظر دارید وهم چنین غرب وپایه های تئوریک آن را می شناسید قائل به جایگزین بودن مهدویت برای آن هستید وهم چنین جزء بهترین اشخاصی هستید که آوینی وشیوه ی کارآن بزرگوار ودغدغه های آن را می شناسید تقاضا داریم این خادمان ناچیز امام مهدی را در این پروژه از راهنمایی های خود محروم نکنیدوهرکمک وپیشنهادی را برای بهتر ساخته شدنه این مستند رابه ما بگویید تا روی چشم گذاریم.یامهدی التماس دعا(گروه اویس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که متوجه ضرورت چنین امر مهمی شده‌اید، مطمئن باشید وقتی نگاه انسان به موضوع درست بود، جای خود را در نظام الهی و فطرت انسان‌ها باز می‌کند، همین‌که دست به کار شدید مددهای الهی ظهور می‌کند و پس از مدتی به چیزهایی می‌رسید که در ابتدای امر تصور آن را هم نمی‌کردید. به تعبیر قرآن: «... یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا» همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد(ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است‏. موفق باشید
4202
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال نو خدمت استاد گرامی. استاد بنده فایلهای صوتی مربوط به مباحث حضرتعالی را دریافت نموده و گوش می دهم و از این رو بسیار سپاسگزار شما هستم. مباحث شما را در شرح زیارت جامعه کبیره گوش میدادم، شما در بخشی از سخنانتان اشاره ای به موضوع عزل آقای منتظری توسط امام( رحمت الله علیه) فرمودید و عنوان کردید : پس از عملیات مرصاد، امام ره دستور دادند از تمام منافقینی که در زندانها هستند یک سوال بپرسند و هرکه جوابش موافق بود و با این عملیات و کلا براندازی نظام اسلامی موافق بود؛ ولو یک روز از محکومیتش مانده؛ اعدام شود. و ....استاد واقعا فهم این مسأله برای خیلی ها سخت است مگر می شود صرفا به خاطر «نیت» و «قصد» کسی را اعدام کرد؟استاد، ما مشابه این عمل را در سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله) و یا امام علی(علیه السلام) داریم که به خاطر نیت سوء کسی را اعدام کرده باشند؟مثلا من در ذهنم این است که امام علی (علیه السلام) تا آخرین لحظه هم با مخالفانش نمی جنگید و...استاد پاک گیج شده ام؛ از یک طرف حضرت امام(ره) با آن روحانیت و معنویت، دستور بی اساس نمی دهند و از یک طرف این دستور با عقل و شرع جور درنمی آید. استاد من قبلا خیلی ها را دیده بودم که قضیه سال 67 برایشان سوال بود ولی مدام توجیه می کردم پیش خودم که لابد چیزی بوده که من نمیدانم؛ حالا که از شما شنیدم واقعا برایم سوال است. لطف نمایید استاد عزیز، با پاسختان تردید را از ذهن بنده و بقیه که این سوال را دارند بزدایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در حمله‌ی منافقین بعد از قبول قطع‌نامه اسنادی به‌دست آمد که معلوم شد بنا بوده میلیون‌ها از مردم توسط همان اعضاء‌شان که در زندان بوده‌اند و به عنوان اعضاء دولت منافقین مسئولیت می‌پذیرفتند، قتل عام شوند. در این صورت اعضاء منافقین در زندان حکم محارب را پیدا می‌کردند و لذا اگر کسی از اعضاء منافقین چه در زندان و چه بیرون زندان مدافع کار منافقین می‌بود، محارب است و حکم محارب اعدام است. موفق باشید
4200
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .نمیدانیم این مطلبی را که به خدمتتان عرض میکنیم شما هم بدان رسیده اید یا خیر. . .اما پیگیری که از صحبت های بزرگان داریم،مشاهده میکنیم که کمتر دعوت به عمل می آید از بچه های بسیجی در امر ورود به اقتصاد انقلاب اسلامی،امری که واقعا اگر بچه های ولایی در این مسئله قدم بگذارند،قطعا گام بلندی به سوی حماسه اقتصادی برخواهیم داشت. . . مواردی که ما مشاهده میکنیم که تا یک بچه ولایی در امر اقتصاد قدم میگذارد و دقیقا بر اساس نرخ تصویبی خودش و حلال و حرامش قدم برمیدارد و چقدر برکت برای خودش و بقیه می آورد. . .امری که اگر ولایی ها دعوت به همکاری شوند واقعا ورود و حضور این نیرو چه بسا مارا به سمت ابر قدرت اقتصادی هم پیش ببرد. . .اما یک نیروی ولایی از مهم شدن و ثروت مند شدن میترسد و اینکه ما به انها این مطلب را رسانده ایم که پول بد است،حال آنکه قدم برداشتن در ذیل انقلاب اسلامی و تلاش برای اقتصاد بسیار عالی که ذیل فرمایش رهبری هست بسیار لازم است،اما چه کنیم که بزرگان و مراجع دعوت به همکاری از جوانان ولایی نمیکنن. . . ما هم که دستمان به جایی بند نیست. . .خلاصه استاد احساس فقر شدید ولایی ها در امر اقتصادی میکنیم و البته این دولت کار بزرگی کرد که الان مشاهده میکنیم در این امر افراد خوبی قدم گذاشتند چه اینکه اگر یک ولایی با آن ویژگی هایی از جمله کار مفید بالا،احترام متقابل به ارباب رجوع،راهنمایی به بهترین نحو و اصلا همان سبک زندگی اسلامی و... به عرصه قدم بگذارد چه ها که نمیشود.. . .لطفا این مطلب را مد نظر شریفتان هم قرار دهید و در این امر هم احساس وظیفه ای بکنید. . . این حقیر را ببخشید که به خودش اجازه توصیه به استادش را داد. . . موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار درستی است و به گفته‌ی آیت‌اللّه‌جوادی«حفظه‌اللّه» کشوراسلامی باید ثروتمند باشد و با تولید این کار عملی است، هرچند افراد باید قناعت پیشه کنند. موفق باشید
4197
متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد عزیز 1-بنده میخواستم بدانم که چه چیزی باعث شده تا ما در عالم الست هر کدام متفاوت انتخاب کنیم یعنی بر چه اساسی کسی در عالم ذر جز شیعه هاست ودیگری جز کافران ایا این انتخاب فطری بوده یا اینکه خود فرد نمیخواسته جز این گروه باشد ایا در عالم الست جبر در کار بوده است 2-اولین کار خدا چه بوده است 3-اگر حقی را که از حضرت علی گرفته شده بود گرفته نمیشد ایا باز هم وجود امام زمان پررنگ بود یا کم رنگ میشد 4- ایاحادثه کربلا بداء پذیر است واگر رخ نمیگرفت زنده امام هم همان کار یعنی نجات بشر را انجام میداد لطفا به همه سوالات پاسخ کامل دهید میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر از شما استاد عالی قدر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- انسان در ذات خود ممکن‌الوجود است و ممکن‌الوجود‌بودنِ انسان عین مختاربودن اوست چون دارای جنبه‌های امکانی متفاوتی است و باید یکی از آن جنبه‌ها را ترجیح دهد. با توجه به این نکته است که گفته می‌شود هرکس خودش را انتخاب کرده که چگونه باشد و همان‌طور که می‌خواسته باشد در علم خداوند است و خداوند جنبه‌ی امکانی او را وجود می‌دهد 3- احتمالاً جهان در مسیر خود نیاز داشت که مدتی در فراقت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بماند تا آمادگی لازم را جهت ظهور آن حضرت بیابد. مقام معظم رهبری در این باره می‌فرمایند: « این خود یک معجزه‏ى بزرگ بود، که پیغمبر توانست این نظام فکرى و عملى را واقعیت ببخشد و بر روى زمین واقعیت، آن را بنا کند؛ آن هم در دشوارترین جاها. خودِ این‏که در دشوارترین جاها توانسته این بنا پیاده شود و قرار بگیرد، نشان‏دهنده‏ى این بود که در همه‏ى نقاط زندگى بشر و جغرافیاى انسانىِ آن روز دنیا و بعد از آن، این بنا قابل تحقق است. این شکل علمى را در مقام عمل، در دشوارترین صورت، پیغمبر توانست تحقق ببخشد. اگر این حادثه اتفاق مى‏افتاد که حفظ و گسترش کمّى و گسترش کیفى در این موجود خلق شده‏ى الهى - یعنى جامعه‏ى اسلامى نبوى - مى‏توانست به قدر ده، دوازده نسل، پى‏درپى حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکست‏ناپذیر مى‏ماند. معنایش این نبود که بشر، دوران انتظارى نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آن‏طورى که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین، بعد امام حسن، بعد امام حسین، بعد ائمه‏ى دیگر، یکى پس از دیگرى مى‏آمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعه‏ى آرمانى را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر این تعاقب معصومین، این دست‏هاى امین و کارآمد، مى‏توانستند این حادثه‏ى ایجاد شده‏ى در واقعیت را حفظ کنند، آن وقت مسیر بشر، مسیر دیگرى مى‏شد. امروز بشر عیناً همان نیازهایى را دارد که پنج‏هزار سال پیش، این نیازها را داشت؛ نیازهاى اصولى بشر، هیچ تفاوتى نکرده است. آن روز هم بشر از نفوذ قدرت‏هاى ستمگر رنج مى‏برد؛ امروز هم شما - شماها چشمتان باز است - اگر دنیا را از نفوذ قدرت‏هاى ستمگر و ویرانگر نگاه کنید، خواهید دید که بشر دارد رنج مى‏برد. آن روز هم نیاز بزرگ بشر عدالت بود و برترین رنج او بى‏عدالتى؛ امروز هم شما نگاه کنید، در دنیا بزرگترین مشکل بشر، بى‏عدالتى است. خطاست اگر خیال کنیم که این آزادى فردى - که لیبرال دمکراسى غرب به بشر هدیه داده - این نیاز بشر بوده که قبلاً نبوده؛ چرا؛ به این شکل‏هایى که امروز آزادى‏هاى فردى هست، در بسیارى از دوره‏هاى تاریخ و در بسیارى از مناطق تاریخ وجود داشته است. همین محدودیت‏هایى که امروز به شکل پنهان اراده‏ى انسان‏ها را به زنجیر مى‏کشند، اینها یک روز به صورت آشکار بوده است. این تور احاطه‏کننده‏ى بر اراده، حرکت و حیات انسان، امروز ریزتر بافته شده، از خیوط و نخ‏هاى باریکترى استفاده شده و با مهارت بیشترى به آب انداخته مى‏شود. آن روز این مهارت‏ها نبود؛ اما آشکارتر و قلدرمآبانه‏تر بود. پس نیازهاى بشر تفاوتى نکرده است. اگر آن دست به دست شدن امانت نبوى و گسترش کمّى و کیفىِ متناسب و درست، انجام مى‏گرفت، امروز بشر این نیازها را گذرانده بود (نیازهاى فراوان دیگرى ممکن بود براى بشر پیش بیاید که امروز ما آن نیازها را حتى نمى‏شناسیم) آن نیازها ممکن بود باشد؛ اما دیگر این‏قدر ابتدایى نبود. امروز ما و جامعه‏ى بشرى، همچنان در دوران نیازهاى ابتدایى بشرى قرار داریم. در دنیا گرسنگى هست، تبعیض هست - کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یک جا هم تعلق ندارد؛ بلکه همه جا هست - زورگویى هست، ولایت نابحق انسان‏ها بر انسان‏ها هست؛ همان چیزهایى که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکل‏هاى دیگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگ‏ها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندى بود که مى‏توانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحله‏ى دیگرى وارد کند. آن وقت نیازهاى لطیف‏تر و برترى، و خواهش‏ها و عشق‏هاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشکیل مى‏داد. راه پیشرفت بشر که بسته نیست! ممکن است هزارها سال یا میلیون‏ها سال دیگر بشریت عمر کند؛ هر چه عمر کند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایه‏هاى اصلى خراب است؛ این پایه‏ها را پیغمبر اسلام بنیانگزارى کرد و براى حفاظت از آن، مسأله‏ى وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلّف شد. اگر تخلّف نمى‏شد، چیز دیگرى پیش مى‏آمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویست‏وپنجاه ساله‏ى زندگى ائمه (علیهم‏السّلام) - که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکرى، دویست‏وپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانسته‏اند و خودشان را آماده کرده‏اند تا این‏که به همان مسیرى که پیغمبر پیش‏بینى کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برهه‏ى از زمان، به میدان آمده‏ایم و همّتى هست به فضل و توفیق الهى و ان‏شاءاللَّه که به بهترین وجهى ادامه پیدا کند. » 4- ائمه‌ی ما «علیهم‌السلام» موضوع بداء را در بعضی امور جاری می‌دانند لذا بنده نمی‌دانم در موضوع کربلا امکان اجرای بداء بوده یا نه، ولی در هرحال اگر حضرت بر یزیدیان از نظر ظاهری پیروز می‌شدند و شرّ امویان را کم می‌کردند شهید نمی‌شدند. ولی همان‌طور که مطلع هستید امام حسین«علیه‌السلام» قبل از خروج از مدینه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در خواب می‌بینند که می‌فرمایند: حسین خروج کن که خدا تو را کشته می‌خواهد ، که بحث آن در جاهای دیگر شده است. موفق باشید
نمایش چاپی