بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8200
متن پرسش
با سلام. بنده جوانی هستم که برای بیدار شدن نماز صبح بسیار مشکل دارم. نماز های دیگه رو همیشه به جماعت میخوانم و در طول روز هم تقریبا مراقب حرکات و سکناتم هم هستم و شب قبل از خواب هم مستحبات رو انجام میدم و خلاصه همیشه و همه جا و خصوصا در زمانها و مکانهای مقدس از خدا، ائمه، شهدا و اولیا با گریه و زاری و ناراحتی میخوام که این مشکلم رو حل کنند. میدونم اگه هر چه کار خوب در طول روز هم انجام بدم ولی واجبم ترک بشه مثل خاکستری هست که باد میبره ولی باور بفرمایید که غیر از نماز صبح، بنده بسیار دوست دارم حتی متهجد هم باشم ولی یا از خواب بیدار نمیشم یا هم بعد از بیدار شدن و قطع کردن ساعت بدون اینکه اجازه تصمیم گیری داشته باشم و یا وقت فکر کردن داشته باشم ( مست خواب) دوباره مثل جنازه میافتم و به خواب میرم. لطفا راه حل کاربردی برای این مشکل بفرمایید. التماس دعا برای این جوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مگر خودت و با اراده واجب‌ات را ترک می‌کنی که می‌گویی اعمال خوب‌ات مثل خاکستر می‌شود که باد ببرد؟ به قصد بیدارشدن برای نماز صبح، زود بخوابید بادا باد! هروقت بیدار شدید اگر بعد از آفتاب است همان وقت قضای نماز صبح را بخوانید. شیطان بدبخت فکر کرده این‌طوری شما را مأیوس می‌کند در حالی‌که وقتی شریعت الهی جایی برای قضای نماز گذارده دیگر یأس و سرخوردگی جایی ندارد. به خدا بگو خودت از زبان رسول‌ات فرموده‌ای همین نماز را هم قبول می‌کنم، پس به فرشتگان بگو آن نماز قضا را به عنوان یک نماز کامل بنویسند. موفق باشید
7323
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله ، ابتدا از استاد و تلاشهای بی وقفه تان خواستم تشکر بکنم این اولین بار است که از شما پرسش میکنم با اینکه از کتابهایتان تاکنون فیض برده ایم اول عذر میخواهم چرا که در میان پرسشهای مطرح شده توسط دیگر برادران و حتی خواهران مشابه سوال حقیر بسیار مشاهده کردم ولی آنچه مد نظرم بود را نیافتم. حقیر هم اکنون سال سوم دبیرستان در رشته ریاضی میگذرانم. در طی این سالهای تحصیل در دبیرستان و همچنین فعالیت هایی در مجموعه غرهنگی امام رضا علیه السلام که حول سیر مطالعات کتب شهید مطهری تشکیل شده است علاقه که چه عرض کنم آن سرشتی که " فطرة الله التی فطر الناس علیها" شدیدأ با سیره اهل بیت علیهم السلام خو گرفته است که البته " هذا من فضل ربی". به هر حال چند وقتی است به خصوص از زمانی که کتاب روحانیت شهید مطهری که گلچینی از بعضی از کتب ایشان در این باب است و همچنین نزدیک شدن به ایام شروع مطالعات فشرده برای کنکور فکر وذهنم شدیدأ مشغول انتخاب میان طریق حوزه و دانشگاه است. الحمد لله مشکلی سر دروس چه دروس رسمی آموزش پرورش و چه دروس حوزوی ندارم که بخواهم از آن فرا کنم . در ثانی با وجود علاقه شدید به حوزه و علوم اهل بیت علیهم السلام دوست ندارم احساسی عمل کنم و دلم می خواهد آن هدف حقیقی خود را بیابم. در واقع می خواهم بدانم که هم اکنون با این اوضاع جامعه امروز نیاز جامعه ما به چه نیرو و پتانسیل انسانی بیشتر است. ای کاش آنقدر لایق بودیم که مستقیمإ می توانستیم از خود آقا و مولایمان دستور می گرفتیم همان گونه که مالک بر خلاف میلش به امر مولایش آغوش امیرالمومنین صلوات الله علیه را رها کرد و راهی مصر شد و در راه به هدف اصلی خلقتش رسید..... به هر حال از استاد تقاضا دارم این شاگرد حقیرشان را راهنمایی کنند و ما را به آنچه ان شاء الله مد نظر حضرت صاحب الامر ارواحنافداه است هدایت نمایند. در پایان با این بیت ملا های سبزواری از محضر استاد مرخص میشوم: جهان جمله فروغ روی حق دان حق اندر وی ز پیدایی است پنهان یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خداوند علاقه‌ به حوزه را در شما ایجاد کرده و با توجه به این‌که در حال حاضر جهت خدمت به مردم و انقلاب خلأ فرهنگی بسیار شدید است، تحصیل در حوزه ارجحیت دارد. موفق باشید
5586
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید روح و روان با هم متفاوت هستند یا هر دو یکی ست ؟ و اگر متفاوتند ، فرق آنها را بیان می کنید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که افراد این لغات را به چه منظوری به‌کار ببرند. ظاهراً روح را همان نفس ناطقه می‌گیرند و منظور از روان حالت‌هایی است که نسبت به روح در خود احساس می‌کنند. موفق باشید
5244
متن پرسش
ضمن عرض سلام و آرزوی توفیق روز افزون شما در رکاب اسلام و آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشّریف- توضیح اولیه : گروهی هستیم در تهران که حدود سه سال است که سعی کرده ایم مباحثی رو به صورت گروهی پیش ببریم و با آثار شما آشنا شده و پیگیر مباحث شما شدیم . بحث های ده نکته و کتاب آشتی با خدا رو به مدّت 1 سال کار کردیم ، بعد سراغ بحث از برهان تا عرفان رفتیم ، بعد از یک سال که هفته به هفته از برهان تا عرفان را پیش میرفتیم به سوالات و شبهات عدیده ای خوردیم ، حتی گروهمون داشت از هم می پاشید ، دوستانی هم به دلیل شک هایی که به وجود اومد از گروهمون جدا شدن و رفتن سراغ مباحث اخلاقی ، بعد از اینکه از برهان تا عرفان رو تموم کردیم تصمیم گرفتیم که دوباره بریم سراغ بحث ده نکته (حدس زدیم که حتما اونجا ضعیف بوده ایم که در حرکت جوهری به مشکل برخورده ایم ) لیکن دوباره بحث ده نکته رو شروع کرده ایم ، البته بحث های غرب شناسی و انقلاب اسلامی و اهل بیت و کتابهایی نظیر رمضان و فرزندم رو هم کم و بیش به صورت انفرادی مطالعه نموده ایم . سوال : در کتاب خویشتن پنهان در جلسه ی نهم ، صفحه دویست و پنجاه و پنج ، فرموده اید : حضور مطلق خدا چیزی است بالاتر از حضور حضرت جبرائیل و عزرائیل ، چون آنها بر اساس استعداد ما بر ما تجلّی می کنند امّا حضرت حق با حضور مطلق فوق در صحنه است ، کافی است متوجّه چنین حضوری باشیم و جهت جان خود را به او بیندازیم ، او به جهت رحمت واسعه اش بر ما تجلّی می کند . شبهه : آیا این مطلب بدین معناست که ارتباط با حضرت حق تعالی به عنوان جامع جمیع صفات راحت تر است از ارتباط با اسامی دیگر حضرت حق تعالی ؟ در صورتیکه روایات اینگونه نمی رسانند . ببخشید که وقت گرانبهای استاد گرامی را گرفتیم ، ما رو دعا کنید ، دعا برای عاقبت به خیری ، خواهشا ، ممنون ، یا علی .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز ارتباط با حضرت حق و رسیدن به تجلی ذاتی آسان‌تر از تجلی اسمائی نیست ولی بحث در آن است که باید در منظر عزیزان این نکته باشد که می‌توان تا آن‌جا پیش رفت که به جای آن‌که نور اللّه را در جمال رازق و محیی و ممیت بنگریم، در جمال «احد» بنگریم. همان‌طور که قرآن یک‌جا وقتی از «اللّه» صحبت می‌کند، او را رازق و یا محیی و یا ممیت معرفی می‌کند ولی یک‌جا می‌گوید «قل هو اللّه احد». ملاحظه کنید نظر به حضرت اللّه از آن جهت که احد است غیر از نظر به حضرت اللّه است از آن جهت که با اسمی از اسماء خود برای سالک جلوه می‌کند. انسان به همان اندازه‌ای که انانیت خود را نفی کند می‌تواند منور به تجلی ذاتی شود و با نور احدی حضرت اللّه منور شود. إن‌شاءاللّه اگر مباحث را ادامه دهید این نکات بهتر روشن و ملموس می‌شود. موفق باشید
4952
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز دل... یکی از اساتید فلسفه اخلاق ما می گفت که گویا اخلاق در تمدن ما یک مسأله کم ارزش بوده است زیرا ما در تمدن اسلامی گذشته می بینیم فقط به افعال اخلاقی به صورت ریز و جزئی پرداخته اند و کتابهای اصلی ما در اخلاق مبتای خود را از اخلاق نیکوماخوس ارسطو و اصل حد وسط او گرفته اند و با دیدن اینکه این اصل هم با امت وسط قران می خواند مبنای دینی نیز برای آن جور کردند کتب اخلاقی ما نیز فقط به اینکه چه خوب است و چه بد بر اساس روایات پرداخته اند و مبنای محکمی ندارند یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی اخلاقی که بر مبنای توحید بنا شده و عمل صالح یا اخلاق را مبتنی بر عقیده‌ی پاک مطرح می‌کند بی‌مبناست؟ قرآن می‌فرماید «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه» یعنی‌ آن‌چه انسان را به سوی خدا بالا می‌برد عقیده‌ی پاک است و عمل صالح موجب رفعت بیشتر می‌شود. در دستگاه دین عمل اخلاقی جدای از عقیده‌ی توحیدی نیست و همه چیز بر مبنای قرب هرچه بیشتر به سوی حق معنی می‌شود و این غیر از اخلاق کانتی است که مبتنی بر ذهنیات انسان است و نتیجه‌اش تمدن غربی است که می‌بینید. موفق باشید.
4672
متن پرسش
سلام استاد عزیز میخواهم نکته ای بگویم درمورد کلمه ثارالله! خون در بدن وظایفی دارد مثل:توزیع هوا،توزیع غذا،دفع سموم،گردش هرمون،حفظ شاکله بدن و... اگر جامعه را یک بدن تلقی کنیم امان حسین(ع)ومعصوم تمام وظایف ان خون را دارد مثل تغذیه معنوی ،از بین بردن الودگی و... بنظرم جای این تفسیر در کتاب زیارت عاشوراتون کمه! شرمنده اگر جلوی قاضی ملق بازی کردیم!ارادتمند شما استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «ثار» به معنای خون نیست بلکه به معنای خون ریخته‌شده‌ای است که هنوز انتقام آن گرفته نشده و «ثارالله»یعنی خونی که خداوند انتقام آن را می‌گیرد. موفق باشید
4204
متن پرسش
سلام.از افراد گروه اویس هستم همانی که از شما راهنمایی خواست. ما برای ابتدا وشروع مستند قصد داریم سیر تاریخ را به نحوه ای هدفمند نشان دهیم تا مخاطب خود را در تاریخ واثرگذاری در آن حس کند. برای همین ابتدا خواستیم از حضرت آدم وبه عنوان مثال قتل هابیل توسط قابیل شروع کنیم که به نوعی تقابل خیرو شر را ازابتدای تاریخ تا به حال به تصویر بکشیمولی نظرمان عوض شد وخواستیم از ابتدای خلق هستی شروع به کار کنیم وبه نوعی اول ما خلق الله نورنا نبی اکرم را تصویر سازی کنیم چون در تمامی تصویر سازی های غرب برای پیدایش هستی بحث بر سر یک بیگ بنگ تصادفی می باشد که بعد ازآن زندگی کم کم شروع می شود برای این که بتوانیم خلقت را از نظر شیعی واصیل آن را به تصویر بکشیم نیاز به کمک شماداریم.برای اینکه بتوانیم نشان دهیم در ابتدا حقایق غیبی که اهل بیت (ع)می باشند واولین صادره از حق تعالی این خاندان هستند نیاز به کمک داریم تا هم تصویرسازی با واقعیت بیشتر مطابق باشد وهم از خطرکجروی در این زمینه کم شود. در ضمن کتبی که در این زمینه کم وبیش شما بحث کرده اید را خوانده ایم نظیر مبانی معرفتی مهدویت وحقیقت نوری اهل بیت و مقام لیلـه القدری فاطمه زهرا و واسطه فیض شما را.ممنون التماس دعا(گروه اویس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید متن نمایش را با حدیث «کنت کنزا مخفیّا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف‏» بتوان شروع کرد زیرا در این حدیث بحث آن است که خداوند می‌خواست خلق بتوانند او را بشناسند و از این طریق به عالی‌ترین معرفت دست یابند. از طرفی باید افراد را متوجه کرد آن مخلوقی که بتواند خدا را نشان دهد و خلق به‌طور کامل به خدا معرفت پیدا کنند جز انسان‌های کامل نیستند و لذا خلقت از انسان‌های کامل شروع شد و فلسفه‌ی خلقت همه‌ی موجودات انسان کامل است و خطاب حضرت حق به حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نیز در همین راستا است که فرمود: «لولاک لما خلقت الافلاک» اگر تو مدّ نظرم نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم. زیرا همه‌ مقدمه‌اند تا محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» بتوانند اسماء و انوار الهی را بنمایانند و خلق از این طریق به معرفت حقیقی خداوند دست یابند. موفق باشید
4024
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز در احادیث داریم که اگر مومنی شخصی را بخاطر گناهش سرزنش کند حتما به آن گناه دچار میشود.خواستم بپرسم آیا منظور سرزنش زبانی است؟یا اینکه اگر در دل هم شخصی را بخاطر انجام گناهی سرزنش کنیم و اصلا به خود طرف هم نگوییم و به روی او نیاوریم بازهم خود دچار آن گناه میشویم؟ خدا حفظتان کند التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، سرزنش زبانی و علنی است که مشکل دارد وگرنه باید به انسان گناه‌کار تذکر داد و حتماً هم باید در درون خود از کار او متنفر باشیم. موفق باشید
2358

قوه واهمهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. استاد بفرمایید اگربازی فوتبال پاسخگوی قوه ی واهمه ی بشر است پس باید بازیهایی همچون شطرنج و پاسور هم از همین قاعده تبعیت کنند در همین راستا پاسخی که به آن دسته از عزیزانی که عرضشان اینست که امام خمینی حرام خدارا حلال کرده و نام احکام ثانویه بر آن نهاده اند چه باید باشد؟ اگر اینگونه است تراشیدن محاسن هم در این دوران حکم احکام ثانویه را خواهد داشت. در این مورد توضیحات لازم را مبذول فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از حضرت امام در مورد حرام‌بودن شطرنج سؤال شد و این‌که در حال حاضر شطرنج حکم قمار ندارد و یک نوع ورزش است؛ حضرت امام فرمودند: با فرض مذکور اشکال ندارد، یعنی حرام نیست و این غیر از آن است که بازی شطرنج مثل بسیاری از بازی‌های دیگر در میدان واهمه عمل نمی‌کند. بحث تراشیدن ریش مربوط به فتوای مراجع است و بحث آن جدا است. موفق باشید
401

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده.در دعای ندبه داریم که((یابن نبا العظیم)).در قران داریم که((عم یتسائلون عن نبا العظیم)).ایا این دو نباالعظیم با هم ارتباطی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام طبق روایات «نبأ عظیم» صفت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» است که از جمله می‌توانید به کافی، ج 1، ص 208 رجوع فرمایید. لذا وقتی به حضرت صاحب‌الأمر«عج‌الله‌تعالی‌فرجه» خطاب می‌کنید؛ ای فرزند «نبأ عظیم» منظور فرزند علی«علیه‌السلام» و صاحب غدیر است. موفق باشید
13358
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیزمان: خدای مهربان را بر نعمت وجود استاد و راهنمای خوبم بی نهایت شکر می کنم و ان شاء الله ذات باری حالا حالا حالاها این نعمت را برای ما حفظ کند. بزرگان می گویند از خدا جز خدا را نخواهید از طرف دیگر وقتی به ادعیه امامان عزیزمان مراجعه می کنیم حتی در دعاهای عارفانه مثل دعای عرفه از خدا خواسته های دیگر همچون وسعت رزق و... را می خواهند این دو چگونه با هم جمع می شوند؟ با کمال تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی ذکر و فکر انسان خدا شد و او را منشأ همه‌ی کمالات یافت، دیگر هرچه می‌خواهد برای حفظ آن حضور است و در چنین فضایی اولیاء معصوم تقاضای وسعت رزق یا رفع بلا و دفع مصیبات می‌کنند تا اولاً: جز به او مشغول نشوند و ثانیاً: در وسعت رزق خود و رفع بلا و دفع مصیبات، نیز او را ببینند، آن‌طور که مولایمان حضرت سجاد«علیه‌السلام» ندا سر می‌دهند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ».

 اي خدا! بر نمونه‌هاي كامل بندگي‌ات - يعني محمّد و آل او - سلام و درود بفرست، كه اينان قطب جان هر انساني است كه مي‌خواهد تو را بندگي كند، و نیز آبرويم را با سهولت كامل حفظ كن، و منزلتم را با تنگ‌دستي مبتذل مساز، كه مجبور شوم از كساني رزق خود را طلب كنم كه خود آن‌ها روزي‌خوار تواند و يا از كساني تقاضاي عطا كنم كه بدترين انسان‌هايند، و در نتيجه مبتلا شوم به ستايش كسي كه به من عطا كرده و به ذمّ و بدگويي كسي كه به من چيزي عطا نكرده، در حالي‌كه تو ماوراء آن‌ها، در دادن و ندادن، سرپرست من هستي.

خطري كه موجب مي‌شود توحيدِ انسان ضعيف گردد، عبارت است از غفلت از مبادي امور عالم، حال اگر انسان پرده‌هاي ديده خود را كنار زد و بدون تحريكات عجولانه شيطاني، نظر به اصل و اساس همة حركات عالم نمود، جز خدا را صحنه‌گردان امور نمي‌بيند.

پرده‌هاي ديـده را داروي صبـر            هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آينه‌ی دل چون شود صافي و پاك         نقش‌ها بيني برون از آب و خـاك

هم ببيني نقـش و هم نقـاش را           فرش دولـت را و هــم فراش را

وقتي انسان متوجّه شد خداوند براي آبرومند كردن بندگانش راه‌هايي قرار داده است كه فقط انسان‌هاي مؤمن مي توانند به آن راه‌ها دست يابند و انسان‌هاي غيرمؤمن هر چه تلاش كنند به بي‌راهه مي‌روند و در بي‌آبرويي زندگي را به انتها مي‌رسانند، از خدا مي‌خواهد كه: «صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ»؛ خدايا! آبروي مرا از طريق آسان‌ترين راه‌ها حفظ كن، زیرا در آبرومندي است كه انسان مي‌تواند سرزنده و بانشاط زندگي را ادامه دهد.

«وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ»؛ قدر و منزلتم را با تنگ‌دستي از بين مبر، به طوري كه نتوانم اهل بخشش و سخاوت و كمك‌ به فقرا باشم. من كه مي‌دانم از طريق الطاف تو مي‌توانم با شرافت و بزرگواري زندگي كنم، چرا از تو نخواهم كه مرا شامل چنين الطافي نمايي، و چگونه اميدوار نباشم در حالي‌كه دوستان خودت را به چنين منزلت‌هايي رسانده‌اي؛ و چرا بر اين تقاضاي خود اصرار نورزم؟ چون خطرات محروم‌شدن از چنين لطفي بسي بزرگ است و آن خطر اين است كه گرفتار مدح و ذمّ اهل دنيا خواهم شد. لذا در چند فراز بعدي همين خطرات را به خودت متذكر مي‌شوي تا در طلب خود از خدا با اصرار بيشتر پايداري كني.

مي‌گويي: «فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي» خدايا! من به ضعف خود آگاهم كه اگر منزلت مرا با تنگدستي مبتذل نمايي، به سوي مخلوقات تو - همان‌هايي كه روزي‌خوار تواند - روي مي‌آورم و از اهل دنيا - همان مال‌دوست‌ها و مال‌جمع‌كن‌ها و حاكمان ظالم - كه بدترين مخلوقات تواند، تقاضا مي‌كنم تا به من چيزي بدهند و از اين طريق وارد مهلكه‌اي مي‌شوم كه در اثر آن، هركس كه به من چيزي داد، حمد و ستايشش مي‌كنم و هركس به من چيزي نداد، بدگويي‌اش را مي‌نمايم، و واي كه چقدر چنين زندگي زشت و آزاردهنده است. خدايا! آيا راضي مي‌شوي اين بندة تو به روزي بيفتد كه صاحبان ثروت را ارزشمند و فقرا را پست بداند؟[1]  مسلّم تو چنين هلاكتي را براي بنده‌ات نمي‌پسندي، پس امورات مرا به غير خودت واگذار مكن، زیرا به گفته‌ی علي (ع): هركس در مقابل اهل دنيا فروتني و ستايش نمود، تقوايِ خود را رها كرده،[2]  و اين در حالي است كه تو به عنوان سرپرست واقعي من، ماوراء صاحبان دنيا، عهده‌دار بخشيدن‌ها به من و يا خودداري كردن بخشش‌ها به من هستي، پس چرا تو را رها كنم و غير تو را بگيرم و چرا مايحتاج خود را كه از طريق واسطه‌ها از تو مي‌گيرم، از تو نخواهم و به تو نظر نكنم؟ تويي كه به‌واقع سرپرست و برنامه‌ريز داده‌ها، و نداده‌ها به من هستي، پس خودت آبرويم را حفظ بفرما و منزلتم را محفوظ بدار و گرفتار عطاهاي اشرارم مگردان . موفق باشید

 


[1] - حضرت سجّادu در دعاي 35 صحيفه عرضه مي‌دارند: «وَاعْصِمْني مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ حَسَاسَةً اَوْ اَنْ اَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا»؛ خدايا! مرا حفظ فرما از اين‌كه در مورد فقرا و ناداران گمان حقارت كنم، يا اين‌كه نسبت به ثروتمندان گمان فضيلت داشته باشم.

[2] - «مَنْ تَذْلِلِ الْاَبْناءَ الدُّنيا، تَعْرَي مِنْ لِباسِ التَّقْوي»

12175
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: این که فرموده اند در قیامت آفاقی ارض به غیر ارض تبدیل می شود دو سوال مطرح است، کیفیت تبدیل ماده به مجرد به چه کیف است و دوم آنکه چگونه مرتبه مادی از عالم حذف می شود در حالی که به عنوان سریان وجودی عالم ماده همواره باید موجود باشد. والسلام التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی طبق حرکت جوهری، قوه‌های عالم ماده بالفعل شود آن عالم به مجرد تبدیل می‌شود و طبق تحقق مراتب وجود، عالم ماده دیگری با تجلی مرتبه‌ی بالاتر جای عالم ماده را می‌گیرد، به همان معنایی که در روایات داریم تا حال هزار هزار آدم خلق شده زیرا هزار هزار دنیا خلق شده که حاکی از کثرت است. موفق باشید

11670
متن پرسش
باسمه تعالی محضر مبارک جناب استاد آقای طاهرزاده سلام علیکم: اینجانب طلبه ای هستم مشغول به تحصیل در یکی از مدارس حوزه علمیه اصفهان و در دوران اتمام دروس پایه سوم. در نظر داشتم برای برنامه ریزیِ تحصیلی، در پاره ای از مسائل با جنابعالی مشورت کنم. اگر اجازه بدهید ابتدا مقدماتی را عرض کنم، سپس به اصل سوالات بپردازم. حقیر پیش از ورود به حوزه در یکی از مراکز فرهنگی سطح شهر مشغول به فعالیت بودم که پس از حدود پنج سال فعالیت، در خود دغدغه هایی را احساس می کردم که پاسخش را نمی توانستم در آن مرکز پیدا کنم و نیز قالب آن را نیز برای رشد خود مساعد نمی دیدم و همچنین در زمینه ی کارهای تربیتی برای نوجوانان و جوانان نه تنها در مجموعه خود بلکه با رصد اندک و اطلاع گیری، می دیدم که در سایر مراکز نیز مدل تربیت اسلامی مناسب وجود ندارد و نیز اگر وجود داشت در مقام نظر بوده و در ورطه اجراء با مشکلاتی مواجه می شود. (تا زمان فعلی نیز این مشکل را هنوز در مرکز خود و نیز سایر مراکز با توجه به سخت تر شدن فضای جامعه احساس می کنم). در آن برهه با مشورت برخی افراد خبره، در مجموع برای پی جویی این اهداف حوزه را مناسب یافتم. لذا با اتمام دانشگاه در مقطع فوق دیپلم مکانیک خودرو وارد حوزه شدم. با شروع دروس حوزوی به سبب تأکید مشاورین و نیز نتیجه گیری شخصی، سعی کردم با جدیت به فراگیری بپردازم و باید بگویم به همین خاطر از آنچه در ابتدا برایش وارد شده بودم، قدری زیاد، دور شدم تا در دو سه ماه اخیر ضرورت داشتن دغدغه آن و خلأ آن را در مطالعات خود مشاهده کردم. به همین سبب با خود گفتم شاید نیاز باشد، دوباره در چیستیِ هدف خود بازبررسی نمایم تا درپی یافتن آن، در مطالعه دروس حوزه و نیز غیرحوزوی اهمال نکرده و جدیت داشته باشم. پس از بررسی استعدادها، علایق، شرایط فعلی و سنجش و ترجیح در وظیفه و مشورت، مجددا همان را در خود یافتم که در سابق یافته بودم: پرداختن به مباحث تربیتی در حد و اندازه یک مجتهد، محقق و پژوهشگر. شاید اگر بخواهم مثال هایی را مطرح کنم، اگر درست تشخیص داده باشم، الگوهایی مانند حضرتعالی، آقای میرزایی، آقای صفایی و امثال شما و این بزرگواران (البته قدری به تفاوت روش ها آگاه هستم و نیز اسم آوردن از اشخاص به معنای رسیدن به جایگاه آنها نیست بلکه صرفا مدل کار در زمینه تربیتی است) برای رسیدن به این منظور، به ضرورت پرداختن و چینش لوازم رسیدم؛ لذا خواستم تا حقیر را در این زمینه راهنمایی بفرمایید: 1- آیا از اساس هدف گزاری تخصصی در زمان فعلی صحیح است، با لحاظ این مطلب که طلبه برای رسیدن به یک تخصص نیاز به جامعیت نسبی در سایر علوم نیز دارد؟ (با فرض پاسخ مثبت شما به سوال یک): 2- لوازم مطالعاتی حوزوی و غیرحوزوی و غیرمطالعاتیِ رسیدن به هدف معرفی شده، چیستند؟ 3- سال آینده در نظام حوزه (پایه چهارم)، زمان ورود طلاب به اصول و فقه قرارداده شده: الف) در ترسیم لوازمی که در سوال دو از جنابعالی مسألت شد، کدام یک از مطالعات غیرحوزوی را در کنار این دو درس ترجیح داده و لازم می دانید؟ ب) روش مطالعه فقه و اصول را برای حقیر، چگونه معرفی می فرمایید؟ ج) در فقه و اصول، نه صرفا برای سال آینده بلکه به طور کلی برای حصول جایگاه این دو در آن هدفی که مطرح شد، چه میزان از مهارت را احتیاج دارم؟ به سخن دیگر چقدر فقه و اصول بخوانم تا کفایت امر شده باشد؟ در پایان ضمن تشکر از جنابعالی عذرخواهی به خاطر اطاله کلام، خواستارم در صورت امکان وقتی را مقرر بفرمایید تا خدمت رسیده و آنچه را در نوشته قابل بیان نبوده بیان داشته و نیز آنچه را که قابل دریافت از حضرتعالی در نوشته نیست، دریافت کنم. إنّ هدی الله هو الهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم هدف اصلی همه‌ی پیامبران تربیت انسان بوده و چه کاری بهتر از آن‌که شما در راستای تربیت انسان‌ها خود را بپرورانید 2- در موضوع دروس حوزه تا ورود به درس خارج حتماً برنامه‌ریزی کنید، پس از چندسال حضور در درس خارج خودتان می‌توانید بفهمید باید چه کار کنید. بنابراین قسمت‌های بعدی سؤال نیز در این رویکرد جواب داده می‌شود، شما در درس خارج مجهز به حیطه‌ای می‌شوید که در هر موضوعی بخواهید وارد شوید عالمانه وارد می‌شوید و آن وقت است که در موضوع تعلیم و تربیت موفق خواهید بود. متأسفانه امکان این‌که حضوراً خدمتتان باشم را در حال حاضر ندارم. موفق باشید

11310
متن پرسش
سلام. خسته نباشید. هر چی بنده فکر میکنم نمیتوانم صحبت های فردید و دکتر داوری را با مقام معظم رهبری جمع کنم. واقعا دیدگاه ها و هدف هایشان فرق دارد. برای بنده جای سوال است شما هم از نگاه فرید استفاده میکنید و هم بیانات مقام معظم رهبری برایتان اصل است. این که چگونه این تناقضات را با هم جمع میکنید برای بنده جای سوال دارد. مگر این که نظری متفاوت با رهبری دارید ولی در عمل فرامین ایشان را اجرا میکنید. نظرتان را به مطلب زیر جلب میکنم: (( تقیۀ فردیدی «برخی از دوستان از من خواسته اند که در بارۀ فردید بیشتر بنویسم. امروز می خواهم در بارۀ طرفداران انقلابی فردید بنویسم. کسانی که بعد از انقلاب طرفدار سینه چاک فردید شدند شاید خبر نداشتند که فردید اساسا انقلابی نبود چون او قائل به نظریۀ پیشرفت نبود. ترقی کردن یا پیشرفت کردن را فکر غربی می دانست. حق هم داشت. عقیده به پیشرفت فکر هگلی و مارکسستی و به طور کلی غربی است. مسلمانان اصیل در گذشته به پیشرفت بشر قائل نبودند بلکه به پس رفت قائل بودند. فکر می کردند هر چه بشر از زمان پیغمبر دور تر شود از معنویت و دین فاصله می گیرد و دورتر می شود. این اندیشه که تا حدودی یأس آور و "پسی میستی" ست در قرنهای چهارم و پنجم و ششم هم که اوج درخشش تمدن اسلامی بود وجود داشت. ابوسعید ابوالخیر روزی یه زردشتی را در کوچه دید. به او گفت : «در دین ما که دیگر خبری نیست. آیا در دین شما خبری هست؟» یعنی ما که همه اش چهار صد سال از پیغمبرمان دور شده ایم حلوای اسلام را خورده ایم. شما دیگر چه می گوئید؟ بعد از یکی دو هزار سال هنوز هم خیال می کنید از برکات آسمانی دین شما چیزی باقی مانده؟ عقیدۀ فردید همین بود. او حتی نظر هندیها را مطرح می کرد و می گفت ما هم اکنون در عصر کالی یوگا به سر می بریم و کالی یوگا آخر زمان است. شما نمی توانید به کالی یوگا معتقد باشید و در عین حال انقلابی هم باشید. فردید هم انقلابی نبود. تقیه می کرد. طرفداران او بعد از انقلاب یا جاهل اند یا مثل فردید تقیه می کنند. شاید هم مثل کسانی اند که فکر می کنند باید هر چه زود تر همه چیز خراب شود تا امام زمان ظهور کند. نمی دانم. فردید دستش را رونمی کرد». [منبع: یادداشت اخیر دکتر نصرالله پورجوادی در فیس‌بوک])) واقعا نمیدانم با اندیشه های فردید و دکتر داوری چه کنم. از طرفی اندیشه های آنها با نگاه با رهبری تناقض دارد و مخالفانی ( مثل دکتر رحیم پور ازغدی و...) دارد و از طرفی افراد شاخصی هم از جبهه انقلاب اسلامی موافق آن هستند. ( مثل میرشکاک، استاد طاهر زاده و...). چگونه بین این دو جمع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مشکل را در برداشت آقای دکتر نصراللّه پورجوادی می‌بینم که درست سخنان فردید را متوجه نشده‌اند، در حالی‌که وقتی فردید صراحتاً بحث «پس‌فردایی»بودن حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و پس‌فردایی‌بودنِ انقلاب اسلامی را می‌کند، پس اعتقاد خوبی به انقلاب اسلامی دارد و اگر بگوییم او تقیه کرده؛ این را برای هرکسی که بخواهیم افکارش را نادیده بگیریم می‌توانیم بگوییم. آن پیشرفتی که در غرب مطرح است و نگاه خطی به تاریخ است، غیر از از نظر به حقیقت قدسی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌باشد. موفق باشید
10854
متن پرسش
سلام علیکم: 1. احساس می کنم برای وصل شدن به معصوم شرم حضور دارم نظرتان چیست که بزرگی چون قاضی را برای شروع رابطه واسطه قرار دهم؟ 2. با بودن معصوم حی در انجام ندادن گناه به امام زمان (عج) متوسل شویم یا امام حسین(ع)؟ 3. آیا برای اینکه تحت ولایت اولیا الهی قرار گیریم نیاز به مقدمه دارد؟ 4. من می خواهم از قدم اول شروع کنم آیا کسی چون من تحت ولایت قرار می گیرد؟ 5. در ولایت انتخاب می شویم یا انتخابمان می کنند؟ برای اینکه قاضی دستمان را بگیرد چه کنیم؟ 6. منظورتان از توبه را با زبان عوام شرح دهید؟ 7. برای کسانی که خطورات ذهنی بسیار آزار دهنده ای دارند چه دستوری می دهید؟ اذکار حوقله و آیات مسخرات برای خطورات خوبند؟ آیات مسخرات چه آیاتی هستند و تاثیرشان چیست؟ در شنبه چه سوره ای و در 1شنبه چه سوره ای و همینطور تا آخر هفته چگونه با قرآن مانوس باشیم؟ در نوافل چه سوری بخوانیم؟ از کجا بفهمیم توبه مان مقبول شده یا نه؟!!خوش به حالت آدم خوب و کسی که خدا دوستش دارد! چه معامله ای با خدا کرده ای که این شده ای؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام. رویهم‌رفته کار مفیدی است 2- امروز امیر ده میخانه حضرت صاحب الامر«روحی فدا» است ولی با نظر به امام حسین«علیه‌السلام» زمینه‌ی انس با حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم بهتر فراهم می‌شود 3 و 4- با رعایت دستورات الهی عملاً تحت ولایت الهی قرار می‌گیریم و روز به روز «آن ولایت شدت می‌گیرد. ابتدا انتخاب می‌شویم ولی در ادامه باید با رعایت دستورات الهی آن را در خود نهادینه کنیم. 5- برای انس با روحانیت عرفا از جمله مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» به کتاب « فعلیت‌یافتن باورها» رجوع کنید 6- توبه یعنی گناهی که شرع معرفی کرده است را دوست نداشته باشیم و دنبال نکنیم 7- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت کنترل خطورات کمک می‌کند. آیات مسخرات آیات 54 تا 56 سوره‌ی اعراف است بحمداللّه 70 بار خواندن آن در دفع وساوس شیطان مؤثر است. در مورد ربط سوره‌ها با روزهای هفته چیزی نمی‌دانم. به کتاب «کتاب جمال الاسبوع ابن طاووس.» رجوع کنید. موفق باشید
10301
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: استاد شما در پاسخ به سوال 9763 بیان نمودید که برخی از دختران تقدیرشان ازدواج نیست یا روحیه‌ی ازدواج‌ کردن را ندارند، منظور از تقدیر در این باره چیست؟ اگر دختری به دلایل موجه و عقلی یا به قول خودتان به خاطر عدم روحیه‌ی ازدواج به خواستگاران جواب منفی بدهد نشان از تقدیر وی دارد؟ به طور خلاصه استاد از کجا باید فهمید که تقدیر دختری ازدواج نیست با وجود این‌که دختران با سن بالا در جامعه وجود دارند که علی‌رغم میل درونی به ازدواج، دیگر امکان آن به آسانی برای آنان فراهم نمی‌باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که آنچه رزق انسان است برای انسان پیش می‌آید و نباید نسبت به آن حرص به خرج داد و در همین رابطه افراد باید نسبت به ازدواج کار را به خدا بسپارند و حرص و جوش نداشته باشند و در حدّ معقول اقدام بکنند، ولی راضی به تقدیری باشند که خداوند برای آن‌ها شکل می‌دهد تا از این طریق به سعادت حقیقی برسند. موفق باشید
10116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: تعاریفی که در منطق برای حیوان و انسان وجود دارد از نظر قرآن صحیح است؟ و اگر دقیقا با تعارف قرآن مطابقت ندارد چرا هنوز در حوزه ها تدریس می شود و چرا تعاریف قرآنی را جایگزین نمی کنند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دستگاه منطق ارسطویی این تعریف پذیرفتنی است ولی این بدین معنا نیست که تنها از این زاویه باید انسان را تعریف کرد. موفق باشید
7924
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد استاد طاهر زاده،چند سوال بود تصمیم گرفتم آنها را از محضر شریف شما بپرسم، 1-با توجه به اینکه شما در زمینه تاریخ مطالعات زیادی نموده اید برای مطالعه تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی چه کتبی را پیشنهاد می کنید؟ 2-آیا مشکل فرهنگیست در جامعه که با طلبه ناهی از منکر این چنین برخورد می کنند و ایشان را به شهادت می رسانند شما که دستی در مسایل فرهنگی دارید وظیفه ما در قبال امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- کتاب‌های زیادی در این زمینه هست؛ از فروغ ابدیت شروع کنید و سپس با تاریخ یعقوبی و سیره‌ی ابن هشام و تاریخ طبری و الکامل ابن اثیر کار را ادامه دهید 2- در سؤال شماره‌ی 7859 عرایضی در این مورد داشتم. آری باید از یک طرف با فعالیت‌های فرهنگی فضاسازی کرد و از طرف دیگر جنبه‌های انتظامی موضوع را با فعّال‌کردن نیروهای انتظامی به عهده‌ی آن‌ها گذاشت. موفق باشید
7090
متن پرسش
باسلام و عرض ادب بنده ۳۰ساله هستم حدود ۴ ماه بیکاری مطلق درطول سال دارم و بقیه طول سال در هفته ۵روز به صورت یک نوبته مربی پرورشی مدرسه هستم و بقیه طول هفته را بیکارم با توجه به اینکه در روستا زندگی میکنم و دوست همسلوکی هم ندارم و از ارتباط باافراد بیرون به علت جنبه دینی نداشتن این ارتباط رنج میبرم تشخیص می دهم که در تمام این ایام فراغت تمام نماز های قضای تقریبا ۵ ساله ام را در منزل بجا آورم و هنگام خستگی به اندازه توانم به فکر و ذکر و مطالعه قرآن و کتب اخلاقی بپردازم و فقط به جهت ضرورت از منزل خارج شوم آیا این کارمن صحیح است متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید با یافتن معارف الهی راه قلب را به سوی آسمان معنویت باز کرد کار بسیار خوبی است ولی در هر حال اُنس با مؤمنین نیز یکی از راه‌های ارتباط با خدا است در حدّ ممکن از آن نیز غافل نباشید. موفق باشید
4951
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز دل... یکی از اساتیدما در درس کلام جدید می گفت که درست است که اصالت وجود حق است ولی چون در بحث اصالت وجود ما ماهیت را نادیده می گیریم به همین دلیل می بینیم که در فلسفه ملاصدرا طبیعیات و پرداختن به علوم طبیعی که شالوده نیازهای اجتماعی و نیازی مبرم برای تمدن سازی است نادیده گرفته می شود مثلا با بحث اصال وجود نمی شود ما بیاییم علم درخت شناسی درست کنیم چون طبق اصلات وجود توجهی به درخت بودن درخت نمی شود که حالا بخواهد مبنای تولید چنین علمی شوددر نتیجه ما بعد از حکمت متعالیه رشد علوم طبیعی را در جامعه اسلامی و با نگاه اسلامی نداریم ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر خوب است کسی که از حکمت متعالیه چیزی نمی‌داند لا اقل نظر ندهد. این بنده‌ی خدا اصلا نفهمیده این که در حکمت متعالیه ماهیت را نادیده می‌گیرند یعنی چه، فکر کرده چیزی هست و حکمت آن را نادیده‌می‌گیرد. در حالی که همه‌ی مشکلات آن است که ما در بسیاری از موارد به چیزی نظر داریم که واقعیت خارجی آن مربوط به وجودش است و نه مربوط به محدودیت‌هایش که جنبه‌ی عدمی دارد. این چه هنری است که ما با جنبه‌های عدمی شیء بخواهیم شیء را بشناسیم؟ موفق باشید.
4071
متن پرسش
با سلام وخداقوت خدمت استاد بنده جوان 19 ساله با 4جلدکتاب انقلاب اسلامی و 2تا از کتاب غرب شناسی با شما آشنا شدم واز مدتی که با فعالیت های شما آشنایی کامل پیدا کردم اینگار گم شده ای را او نشانم داد.(چون کتب معرفتی واخلاقی مختلفی مطالعه میکردم اما نقطه شروع وویژگی بیان شمارا نداشت باتوجه به گفته خودتان که مباحث باتوجه به زمانه بایدانجام شود که دربخش شهیدمطهری بیان کردید.) با عرض معذرت از زیاد شدن سوالات وگرفتن این در گران بهای شما - با توجه به مشکلی که داشتم در زمینه برنامه ریزی شخصیتی وآینده خودم (کتاب ادب خیال،عقل وقلب هم مطالعه کردم) 1.من کتب وتمام صوت شماراگرفتم وسیر شما را بهترین دیدم با توجه به آشفتگی و گیجی که در بقیه سیرها دیدم از جوان وانتخاب بزرگ وآشتی با خدا شروع کردم تا ادامه ی آن ان شاء الله اما می خواستم ببینم حالا چه زمانی کتبی مثل سلوک ذیل امام و کتب امام وجزوات راشروع کنم بگذارم کمی جلو بروم یا؟ 2.جایگاه حفظ قرآن در سیرشما کجاست وچه زمان شروع کنم با توجه به صحبت هایی که شما فرمودید به این سادگی نیست که از فردا بیتوانیم با ورود پیداکنیم باقرآن وبحث مطالعه و..؟؟ 3.درباره درس ریاضی وانگلیسی؟ باتوجه به توصیه وتاکیدهای بسیاری که می شود اما نمی دانم ریاضی یا هندسه ازکجا باید شروع کنم وباتوجه به بی استادی و انگلیسی هم که شروع کردم آثار وضعی بدی باتوجه به کتب آن وفرهنگی که داشت القا میکرد داشت وفعلا لغت حفظ میکنم 4. باتوجه به این که فعلا ترم 3 رشته فقه وحقوق هستم اما علاقه ی زیادی به جامعیت علوم نه از از طریق این رشته های سکولار دانشگاهی دارم مثل شهید مطهری وعلامه جعفری و... اما نمیدانم چیکار کنم وازکجا شروع کنم؟(خانواده هم راضی به حوزه رفتن نیستندودوست دارند مدرک داشته باشم وتوصیفات غیرعالم دینی که شما فرمودید) 5.اشعار نیز ازمولوی و حافظ و...چه طور شروع شود؟ حلال کنید(نکند اون دنیا جواب حق الناس داشته باشم.) تشکربابت جواب دهی وزحمات.وبچه های موسسه. یاعلی علیه السلام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب سلوک را بهتر است بعد از مطالعه‌ی ده نکته و برهان صدیقین و معاد و مبانی معرفتی مهدویت و مدرنیته و توهم، مطالعه بفرمایید تا معنای مثال‌هایش را احساس کنید 2- حفظ قرآن به معنای آن که لفظ آیات را به حافظه بسپاریم کار خوبی است ولی ما مأمور به تدبر در قرآن هستیم ولی باز تأکید می‌کنم اگر انسان فرصت و استعداد حفظ قرآن داشته باشد هرگز نباید کوتاهی کند 3- انگلیسی به عنوان یک زبان بین‌المللی به‌کار می‌اید حفظ لغت کافی نیست باید متون انگلیسی را بتوانیم بفهمیم و عنداللزوم صحبت کنیم، همان‌طور ذهنی که هندسی شده باشد بهتر فکر می‌کند 4- فعلا همین مسیر را ادامه دهید خداوند گشایش لازم را می‌رساند 5- باید معارف لازم جهت فهم مولوی و حافظ را با مطالعات عرفان نظری به‌دست آورید. إن‌شاءالله. موفق باشید
3706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ما در قسمت آخرِ سؤال 2724، از شما خواستیم «سلوک فردی» و «جمعی» را تعریف کنید، اما چون دربارة اصل لزوم استاد در سلوک جمعی هم سؤال داشتیم، شما تنها به پاسخ همین قسمت پرداختید و در لزوم استفاده از انقلاب توضیح دادید. لذا برای دریافت پاسخ شما به اصل این دو سؤال و مشخص شدن این دو واژه، مجدداً این دو سؤال را ارسال میکنیم: 1- منظور شما از «سلوک فردی» چیست؟ 2- منظور شما از «سلوک جمعی» چیست؟ آیا منظورتان «رسیدن به خدا از طریق ارتباط با جامعه» است؟‌
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیش از آن‌چه در کتاب در این رابطه عرض کرده‌ام ،چیزی به نظرم نمی‌رسد. موفق باشید
2815
متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرت استاد،این حقیر می خواهم در زمینه عرفان کار کنم از کجا شروع کنم و چگونه استاد عرفان پیدا کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به تعبیر آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه»: «علم تو استاد توست» حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توصیه می‌کردند مقدمات عرفان، معرفت نفس و به تعبیری جلد 8 و 9 اسفار است. لذا اگر با «ده نکته در معرفت نفس» و سپس کتاب «آشتی با خدا» و بعد کتاب «برهان صدیقین» و سپس کتاب «معاد» و بعد کتاب «خویشتن پنهان» شروع کنید تا حدّی مقدماتی که حضرت امام مدّ نظرشان بوده است را طی کرده‌اید، سپس به فصوص الحکم محی‌الدین بپردازید. موفق باشید
1838

صلواتبازدید:

متن پرسش
با سلام.نظر به پیامبر در هنگام صلوات بر ایشان ،که در کتاب صلوات عامل قدسی شدن روح طرح شده ،دقیقا نظر به چیست؟آیا مقصود نظر به ویژگی های شخصیتی ایشان است که در مبحث آخر کتاب بیان شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در صلوات بر پیامبر و آل پیامبر«صلوات‌الله‌علیهم» نظر به دریچه‌های رجوع به خداوند داریم، انسان‌هایی که در نهایت عبودیت از خود فانی و به حق باقی شدند تا در عمل و گفتارِ خود مسیر انسان‌ها را به سوی خداوند بگشایند تا آن‌جایی که حضرت ابو محمد الحسن بن علیالعسکرى علیه السّلام‏ می‌فرمایند: «ْ قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا » قلوب ما ظرف اراده‌ و خواست خدا است، چون او بخواهد ما می‌خواهیم. در صلوات بر محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» نظر به چنین آینه‌هایی داریم که مظاهر اراده‌ی الهی هستند. پس به یک اعتبار در آینه‌ی وجود آن‌ها خدا را می‌نگریم و صلوات بر آن‌ها نحوه‌ای از رجوع به حضرت پروردگار است. موفق باشید
126

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم دفتر آیه الله مکارم در پاسخ به استفتایی از بنده فرمودند که هر کس که توانایی و علاقه به علوم دینی دارد واجب است که به حوزه بیاید.نظر حضرت عالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ

حرف حق همان است که ایشان فرموده اند.

نمایش چاپی