بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2358

قوه واهمهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. استاد بفرمایید اگربازی فوتبال پاسخگوی قوه ی واهمه ی بشر است پس باید بازیهایی همچون شطرنج و پاسور هم از همین قاعده تبعیت کنند در همین راستا پاسخی که به آن دسته از عزیزانی که عرضشان اینست که امام خمینی حرام خدارا حلال کرده و نام احکام ثانویه بر آن نهاده اند چه باید باشد؟ اگر اینگونه است تراشیدن محاسن هم در این دوران حکم احکام ثانویه را خواهد داشت. در این مورد توضیحات لازم را مبذول فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از حضرت امام در مورد حرام‌بودن شطرنج سؤال شد و این‌که در حال حاضر شطرنج حکم قمار ندارد و یک نوع ورزش است؛ حضرت امام فرمودند: با فرض مذکور اشکال ندارد، یعنی حرام نیست و این غیر از آن است که بازی شطرنج مثل بسیاری از بازی‌های دیگر در میدان واهمه عمل نمی‌کند. بحث تراشیدن ریش مربوط به فتوای مراجع است و بحث آن جدا است. موفق باشید
2214
متن پرسش
سلام . من یک سوال که همیشه برام مطرح بوده اینه که ما جوان ها هدف زندگی مان و به تبع آن شیوه زندگی روزمره مان از صبح تا شب رو چه جوری باید برنامه ریزی کنیم تا در جهت آماده سازی شرایط ظهور گام برداریم . من شخصا رشته ام مباحث دینی نیست . و تا جایی هم که می دونم عده ای از انسان ها قراره در راه آموزش مباحث دینی و یاد دادن آن به دیگران گام بردارند . اما بقیه چی ؟ انبوه جوان هایی که در کنار اعتقادات دینی که دارند و با وجود تمایل به گام برداشتن در راه خدا و امام زمانمان ، در حال تحصیل در دانشگاه ها و این پدیده های مدرن هستند ، با توجه به این که در یکی دوتا از پرسش ها دیدم که اشاره کردید که یعد از ظهور ، تکنولوژی همانند امروز ادامه نخواهد داشت ؛ پس آیا راه ما و دانشگاه رفتن هایمان و تحصیلمان در این رشته اشتباه و خسران عمر است ؟ یا این که نه می توانیم هر کدام در هر یک از این رشته های متنوع که هستیم به گونه ای کاری برای امام زمانمان کرده باشیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما خلق شده‌ایم تا دین‌داری کنیم و از این طریق وظیفه‌ی خود را در این دنیا انجام داده‌ایم، حال چه در فضای دین داری مهندس باشیم یا معلّم تفاوت نمی‌کند آری در مسیر دین داری نظر به انسان کامل و حاکمیّت او شرط دین‌داری است و در خدمت نظام اسلامی بودن این شرط را برآورده می‌کند. در جواب دوستی عرض کردم ما در دوران گذار برای خدمت به نظام اسلامی باید از طریق علم و نهضت نرم‌افزاری از نیاز به غرب و قرارگرفتن در ذیل غرب نجات یابیم و بعد از آن است که می‌توانیم دانش را بومی سازی کنیم. موفق باشید
1631

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه ** فوری ** سلام خدمت استاد چند سوال مطرح است راجع به انتخابات؛ دوستان اگر در هر کدام از این سوالات، نکته ای به نظرشان می رسد، آن را بگویند، ممنون می شوم: 1- صلاحیت را چقدر باید فردی دید و چقدر جریانی؟ من الان بعضاً مواجه هستم با یک دو راهی: در بین دو نامزد در کل حزب اللهی، به شخص توانمند و باعرضه و موثری که به جریان صحیحی تعلق ندارد (در داخل جریان های موسوم به اصولگرا) رأی بدهم و تلاش کنم که رأی بیاورد یا به شخص متوسط و کم توان تری که به جریان صحیحی تعلق دارد و خودش صاحب نظر نیست، اما به خاطر اعتمادش به شخص توانمندتر و تیزبین تری (نسبت به آن شخص اول)، در نهایت رأیش در مجلس، دو برابر کردن رأی آن شخص تیزبین تر می شود؟ 2- در انتخاب ها باید بیشتر به اینکه یک نامزد چقدر تیزبین است و بهتر انتخاب می کند توجه کنیم یا این که چقدر اهل ایده و طرح و برنامه دادن است؟ 3- اگر اطمینان داشته باشیم که یک نفر که در مجموع او را شایسته ی رأی دادن می دانیم رأی می آورد، اما به صلاح نظام بدانیم که او با رأی کمتر رأی بیاورد (مثلاً رأی اول شدن او در شهر را دارای تبعات بدی در آینده بدانیم)، آیا شرعاً می توانیم به او رأی ندهیم؟ 4- ما چقدر باید برای رأی گفتمانی دادن ارزش قائل شویم؟ یعنی اگر تحلیل مان این است که اولاً تفاوت گفتمانی بین دو گروه وجود دارد (این نافی این نیست که هر دو گروه، خیلی جاها در عمل، رفتار قبیله ای از خود نشان داده باشند)، و ثانیاً الان مهم تر از اینکه چه کسانی وارد مجلس شوند، این است که کدام گفتمان در جامعه غالب شود، و احتمالاً مسیر ریاست جمهوری آینده را شکل دهد، آیا می توانیم با توجه به این دغدغه راجع به آینده ی نظام، برای رأی به یک گفتمان، به لیست یک گروه رأی دهیم؟ 5- آیا باید فقط به نامزدهایی که به ارجحیت قابل توجه آنها نسبت به دیگر نامزدها رسیده ایم، رأی بدهیم، یا باید لیست مان (30 نفر) را پر کنیم و علاوه بر آنها، بر اساس همین که گمانمان این است که شخصی (نامزد الف) از دیگری (نامزد ب) ولو نه به حد قابل توجه بهتر است، به آن شخص (نامزد الف) هم رأی بدهیم؟ 6- آیا باید حداقلی از صلاحیت را برای نامزدها قائل باشیم تا به آنها رأی بدهیم (مثل انتخاب امام جماعت بین یک جمع، که اگر هیچ یک از افراد جمع، شرط عدالت را نداشته باشند،باید نماز جماعت نخواند، نه اینکه به بهترین اقتدا کرد)، یا باید صرفاً به نامزدهایی که نسبت به دیگر نامزدها صلاحیت بیشتری دارند از نظر ما رأی دهیم؟ یعنی اگر بعضی نامزدها هستند که به خاطر تهمت ها، بی انصافی ها و ظلم هاشان به افراد یا دستگاه های نظام در این چند سال آنها را دارای عدالت لازم برای امام جماعتی (چه برسد به نمایندگی مجلس) نمی دانیم، آیا می توانیم به آنها صرفاً به خاطر اینکه بهتر از دیگران اند، رأی دهیم؟ 7- اینکه یک نامزد در کدام لیست ها قرار دارد، چقدر برای شناخت صلاحیت او معیار است؟ آیا برای قرار دادن نام نامزدها در لیست ها موافقت شان را جلب می کنند؟ و آیا اشکالی دارد که یک نامزد به قرار گرفتن نامش در لیستی که افراد زاویه دار با او آن را تهیه کرده اند، و آن لیست را لیست مطلوب نمی داند، اعتراض نکند؟ 8- برای اینکه ما برای تبلیغات شخص یا گروهی در انتخابات (که به نتیجه رسیده ایم که به او رأی بدهیم) به میدان بیاییم و هزینه کنیم، همین که انتخاب آن شخص یا گروه را برای انقلاب بهتر از انتخاب رقبایش می دانیم، کفایت می کند، یا باید *فرق قابل توجهی بین آن گروه با رقبایش ببینیم*، یا مشی آن گروه را قبول داشته باشیم و با آن تا حد زیادی همراه باشیم؟ حکم عقل بسیجی چیست؟ 9- (و یک سوال در فضایی متفاوت:) اینکه در یک انتخابات، مردم حزب اللهی همگرا باشند و همه به یک لیست واحد رأی بدهند بهتر است یا اینکه انتخابات رقابت بین حزب اللهی ها باشد؟ می شود به نفع نظر دوم این استدلال را کرد که هرچه رقابت در انتخابات ها درونی تر باشد، نشانه ی رشد انقلاب اسلامی است، و اصلاً اگر تا حالا در انتخابات هایی، جبهه ی انقلاب (ولایت) با جبهه ای که پایبند به انقلاب (ولایت) نیست، رقابت کرده، باید به عنوان یک پدیده ی عحیب دیده شود. و می شود به نفع نظر اول این استدلال را کرد که اصل اختلاف بین خودی ها به هر منشئی در آینده و آنجا که لازم است که حزب اللهی ها یکدست باشند، ما را دچار مشکل خواهد کرد. این دودستگی ها در بین امت حزب الله، محدود به انتخابات نمی ماند و بالا می گیرد و انشقاق های جدید ایجاد می کند و وحدت شکن می شود. تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به نظر بنده جهت‌گیریِ صحیح چیز مهمی است. اگر نامزدی در عین صلاحیت نسبی در طیف یا جریانی است که از عقلانیت کافی برخوردارند، می‌توان او را ترجیح داد به نامزدی که هرچند زرنگ است ولی به جریان صحیحی تعلق ندارد 2- تیزبینی و ایده‌داشتن هر دو قابل جمع است ولی تیزبینی سیاسی یا بصیرت، در نمایندگی مجلس خیلی مهم است. کسی که به جای انتقاد از رئیس جمهور کینه‌ورزی می‌کند، بصیرت لازم جهت رعایت منافع ملی از خود نشان نداده است. فکر می‌کنم باید بین دو نامزد نمایندگی ،آن کسی که در عین انتقاد به دولت در صدد کمک به دولت است جهت رفع مشکلات مردم ،از عقلانیت و صلاحیت بیشتری برخوردار است نسبت به آن نامزدی که در صدد عیب‌جویی و کینه‌ورزی نسبت به دولت است 3- این یک موضوع عقلائی است به آن‌چه عقلاً تشخیص داده‌اید عمل کنید 4- بسیار مهم است که گروه‌ها و احزابی به صحنه آیند که گفتمانشان مشخص است و ما نیز بر اساس گفتمان آن‌ها به آن‌ها رأی بدهیم 5- اگر رویهمرفته نامزدهای یک گفتمان که مورد قبول ما است صالح‌اند خوب است به آن لیست رأی دهیم، ولی اگر احساس کردیم آن جبهه یا گروه محذورات و محدودیت‌هایی داشته‌اند که نتوانسته‌اند بعضی را در لیست خود جای دهند در حالی‌که آن افراد موافق همان گفتمانی هستند که ما قبول داریم ما به بعضی افراد که بیرون از لیست هستند هم رأی می‌دهیم و اَهم و مهم می‌کنیم 6- اگر نامزدهایی هستند که بر اساس منافع گروهی به قول شما ظلم‌هایی به افراد یا دستگاه‌های نظام کرده‌اند، هرگز نباید به آن‌ها رأی داد 7- یک نامزد وظیفه دارد آمادگی خود را جهت نمایندگی اعلام کند، حال دیگر هر گروه و جبهه‌ای مایل بود او را در لیست خود قرار دهد او مسئول نیست و جای اعتراض ندارد. مثل این‌که در اقتداء به امام جماعت رضایت او شرط نیست 8- باید اگر فرد یا گروهی را نسبت به سایرین برای نظام اسلامی مفیدتر می‌دانیم در حدّ معتدل برای موفقیت آن‌ها فعالیت کنیم 9- محال است در بین مؤمنین همه دارای یک‌سلیقه باشند. پس اگر همه در ذیل انقلاب اسلامی و رهبری نظام با سلیقه‌های مختلف در جبهه‌های مختلف رقابت داشته باشند برکاتش بیشتر است و شفافیت بیشتری در بین جامعه حاصل می‌شود. وحدت بین جامعه به این معنا نیست که همه یک طور فکر کنند، وحدت به این معنا است که اصول انقلاب را حفظ کنیم و به نظرات همدیگر احترام بگذاریم. موفق باشید
552
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی رشته ای که بنده در آن تحصیل می کنم گرایشی از کامپیوتر است و بیشتر در دنیای مجازی است و از زمانی که با مباحث شما در زمینه ی مدرنیته آشنا شدم دائما فکر می کنم که در حال انجام کار بیهوده ای هستم چرا که نیازی به ان احساس نمی کنم و با خواندن کتاب گزینش تکنولوژی از بینش توحیدی احساس می کنم که رشته ی تحصیلی ام مفید نیست. اگر رشته ام را رها کنم کار درستی است؟؟ از طرفی اگر باید ادامه دهم چه طور از این رشته که سراسر بیهودگی است (به نظر بنده) می توان بهره برد؟؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رشته‌ی کامپیوتر به عنوان علم استفاده از ابزاری که فعلاً مثل سایر ابزارها باید از آن استفاده کرد، نیاز است. بحث در کتاب «گزینش تکنولوژی» این بود که اولاً: نباید تکنولوژی مدرن هدف شود. ثانیاً: باید آرام‌آرام از این نوع تکنولوژی که با فرهنگ خاص غربی ایجاد شده عبور کرد و ابزارهایی مناسب فرهنگ خود پدید آورد که مربوط به مرحله‌ی گذار است و طول می‌کشد. پس لازم نیست رشته‌تان را رها کنید، علم استفاده از آن را پیدا کنید تا سوار آن شوید و به وقتش چیزی مناسب روح دیگری غیر از روح غربی جایگزین آن نمایید. موفق باشید
126

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم دفتر آیه الله مکارم در پاسخ به استفتایی از بنده فرمودند که هر کس که توانایی و علاقه به علوم دینی دارد واجب است که به حوزه بیاید.نظر حضرت عالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ

حرف حق همان است که ایشان فرموده اند.

21065
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان به خدا قسم وقتش است دست به قلم شوید. استاد فقط که نباید جواب سروش و کدیور و..... را داد گاهی باید یک دوست را آگاه کرد ضربه ای که یک دوست می زند خیلی بیشتر از معاند است. استاد آقای جوادی دارد انحراف هاشمی و حزب کارگزاران را تائید و نهادینه می کند و چه ظلم بزرگی است. خوب استاد اگر شماها دست بکار نشوید و آگاه نکنید چه کسی این کار را بکند؟ استاد نفرمائید استاد بزرگ ماست و احترام دارد ما که نمی گوئیم بی احترامی کنید حقیقت را روشن کنید. مگر شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق نیست مگر شیخ صدوق مرد بسیار بزرگی نبود اما مگر شیخ مفید به نقد استادش نپرداخت تا جایی که بعضی جاها عقیده او را این چنین به نقد می کشد 1ـ مخالفت با قرآن؛ 2ـ مخالفت با ساير احاديث؛ 3ـ استناد به احاديث مفرد، ضعيف، شاذ و...؛ 4ـ برداشت ناصحيح از احاديث؛ 5ـ تأثيرپذيري از مذاهب و مکاتب فکري غيرشيعي (اماميه) يا هماهنگي با نظرات آنان؛ 6ـ مخالفت با قواعد زبان و لغت عربي. استاد تو را خدا نامه ای سر گشاده به آقای جوادی بنویسید شما که غرب را می شناسید شما که لیبرال دموکراتهای مسلمان را می شناسید که به رهبری هاشمی چه کردند، شما که نامه برای رهبر نوشتید که سخنان هاشمی غفلت می آورد برای جوادی هم بنویسید. بنویسید رهبری در پاسخ هاشمی که نوشت دنیای فردا دنیای گفتمان است نه موشک فرمودند کسی که این حرف را بزند یا خائن است یا جاهل تا نگوید هاشمی نلغزید و مردم را هم از لغزیدن نگه داشت، بنویسید نامه بی سلام و السلامش چگونه زمینه را برای فتنه نابودگر 88 فراهم کرد تا نگوید هاشمی نلغزید؟! بنویسید هاشمی می خواست زنان خوبرو بین مردم باشند تا مردم از این خوبرویان محروم نباشند تا فکر نکند هاشمی مصداق خلق عظیم بود. و هزاران موارد دیگر که گوسفندها هم فهمیدند! استاد جان ما که داریم یک یک از این علما بریده می شویم. آخر این همه علم و عرفان و تفسیر که تا این اندازه حقایق واضح را نمی بیند به چه دردی می خورد؟ شاید اگر شما نبودید اکنون بین تظاهر کنندگان بودیم. شما بنویسید تا نسل جوان بفهمد هنوز نقد عالمانه شیخ مفیدها وجود دارد و شاید آقای جوادی از نهادینه کردن این انحراف دست بکشد. آخر یکی نیست به این آقای جوادی بگوید اگر نیاز بود کسی ببانیه برای این همایش بدهد شخص رهبری بود نه شما! استاد لطفا جوابی به این درخواست ما بدهید و از کنار سوال بدون پاسخ رد نشوید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم! اولاً خدا را شکر کنید که زبانِ رهبر خود را که حقاً نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است، متوجه‌اید. ثانیاً: بحث، بحثِ تذکر نیست، بحث، بحثِ تصوری است که آیت اللّه جوادی از آینده‌ی انقلاب اسلامی دارند که در جواب سؤال شماره‌ی 21057 مدّ نظر رفقا قرار گرفت و این موضوع بسیار مهمی است. آینده‌ای که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای ما تعیین فرموده‌اند، تا آن‌جاست که در آخرین پیام‌هایشان در وصف آن فرمودند: «مگر بيش‏ از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه ‏هاى دار مى‏ روند؟ مگر بيش‏ از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى ‏شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه‏ ى اسلامى خود عمل كنيم.»[1] مسلّم آقای هاشمی چنین آینده‌ای را برنمی‌تابد. حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» ادامه‌ی اسلام را در تاریخی که فرهنگ اُموی سیطره دارد تا مرز شهادت برای خود قبول کرده است. ولی امثال آقای هاشمی معتقدند مردم آماده‌ی چنین حضوری در تاریخ نیستند و همین نگاه است که منجر به تحمیل صلح با صدام توسط آقای هاشمی به حضرت امام شد و قصه‌ی آن جام زهر. و همین نگاه است که آقای هاشمی را مجبور کرد در فتنه‌ی 88 مرعوب حرکات ضد انقلاب شود و همین نگاه است که نسبت به چنگ و دندان استکبار، ما را مجبور به پذیرش برجامِ نافرجام نمود. در حالی‌که بنده معتقدم باید در منظر رهبر عزیز به نسلی از نسل حججی‌ها که امثال شماها باشید، خود را در آینده حاضر کرد، مرزی که شهادت را برای تحقق تاریخِ توحید، کرامت می‌داند. رزقنی اللّه و ایّاکم. موفق باشید 


[1] ( 1)- امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه»، در تاريخ 8/ 1/ 68.

13358
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیزمان: خدای مهربان را بر نعمت وجود استاد و راهنمای خوبم بی نهایت شکر می کنم و ان شاء الله ذات باری حالا حالا حالاها این نعمت را برای ما حفظ کند. بزرگان می گویند از خدا جز خدا را نخواهید از طرف دیگر وقتی به ادعیه امامان عزیزمان مراجعه می کنیم حتی در دعاهای عارفانه مثل دعای عرفه از خدا خواسته های دیگر همچون وسعت رزق و... را می خواهند این دو چگونه با هم جمع می شوند؟ با کمال تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی ذکر و فکر انسان خدا شد و او را منشأ همه‌ی کمالات یافت، دیگر هرچه می‌خواهد برای حفظ آن حضور است و در چنین فضایی اولیاء معصوم تقاضای وسعت رزق یا رفع بلا و دفع مصیبات می‌کنند تا اولاً: جز به او مشغول نشوند و ثانیاً: در وسعت رزق خود و رفع بلا و دفع مصیبات، نیز او را ببینند، آن‌طور که مولایمان حضرت سجاد«علیه‌السلام» ندا سر می‌دهند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ».

 اي خدا! بر نمونه‌هاي كامل بندگي‌ات - يعني محمّد و آل او - سلام و درود بفرست، كه اينان قطب جان هر انساني است كه مي‌خواهد تو را بندگي كند، و نیز آبرويم را با سهولت كامل حفظ كن، و منزلتم را با تنگ‌دستي مبتذل مساز، كه مجبور شوم از كساني رزق خود را طلب كنم كه خود آن‌ها روزي‌خوار تواند و يا از كساني تقاضاي عطا كنم كه بدترين انسان‌هايند، و در نتيجه مبتلا شوم به ستايش كسي كه به من عطا كرده و به ذمّ و بدگويي كسي كه به من چيزي عطا نكرده، در حالي‌كه تو ماوراء آن‌ها، در دادن و ندادن، سرپرست من هستي.

خطري كه موجب مي‌شود توحيدِ انسان ضعيف گردد، عبارت است از غفلت از مبادي امور عالم، حال اگر انسان پرده‌هاي ديده خود را كنار زد و بدون تحريكات عجولانه شيطاني، نظر به اصل و اساس همة حركات عالم نمود، جز خدا را صحنه‌گردان امور نمي‌بيند.

پرده‌هاي ديـده را داروي صبـر            هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آينه‌ی دل چون شود صافي و پاك         نقش‌ها بيني برون از آب و خـاك

هم ببيني نقـش و هم نقـاش را           فرش دولـت را و هــم فراش را

وقتي انسان متوجّه شد خداوند براي آبرومند كردن بندگانش راه‌هايي قرار داده است كه فقط انسان‌هاي مؤمن مي توانند به آن راه‌ها دست يابند و انسان‌هاي غيرمؤمن هر چه تلاش كنند به بي‌راهه مي‌روند و در بي‌آبرويي زندگي را به انتها مي‌رسانند، از خدا مي‌خواهد كه: «صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ»؛ خدايا! آبروي مرا از طريق آسان‌ترين راه‌ها حفظ كن، زیرا در آبرومندي است كه انسان مي‌تواند سرزنده و بانشاط زندگي را ادامه دهد.

«وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ»؛ قدر و منزلتم را با تنگ‌دستي از بين مبر، به طوري كه نتوانم اهل بخشش و سخاوت و كمك‌ به فقرا باشم. من كه مي‌دانم از طريق الطاف تو مي‌توانم با شرافت و بزرگواري زندگي كنم، چرا از تو نخواهم كه مرا شامل چنين الطافي نمايي، و چگونه اميدوار نباشم در حالي‌كه دوستان خودت را به چنين منزلت‌هايي رسانده‌اي؛ و چرا بر اين تقاضاي خود اصرار نورزم؟ چون خطرات محروم‌شدن از چنين لطفي بسي بزرگ است و آن خطر اين است كه گرفتار مدح و ذمّ اهل دنيا خواهم شد. لذا در چند فراز بعدي همين خطرات را به خودت متذكر مي‌شوي تا در طلب خود از خدا با اصرار بيشتر پايداري كني.

مي‌گويي: «فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي» خدايا! من به ضعف خود آگاهم كه اگر منزلت مرا با تنگدستي مبتذل نمايي، به سوي مخلوقات تو - همان‌هايي كه روزي‌خوار تواند - روي مي‌آورم و از اهل دنيا - همان مال‌دوست‌ها و مال‌جمع‌كن‌ها و حاكمان ظالم - كه بدترين مخلوقات تواند، تقاضا مي‌كنم تا به من چيزي بدهند و از اين طريق وارد مهلكه‌اي مي‌شوم كه در اثر آن، هركس كه به من چيزي داد، حمد و ستايشش مي‌كنم و هركس به من چيزي نداد، بدگويي‌اش را مي‌نمايم، و واي كه چقدر چنين زندگي زشت و آزاردهنده است. خدايا! آيا راضي مي‌شوي اين بندة تو به روزي بيفتد كه صاحبان ثروت را ارزشمند و فقرا را پست بداند؟[1]  مسلّم تو چنين هلاكتي را براي بنده‌ات نمي‌پسندي، پس امورات مرا به غير خودت واگذار مكن، زیرا به گفته‌ی علي (ع): هركس در مقابل اهل دنيا فروتني و ستايش نمود، تقوايِ خود را رها كرده،[2]  و اين در حالي است كه تو به عنوان سرپرست واقعي من، ماوراء صاحبان دنيا، عهده‌دار بخشيدن‌ها به من و يا خودداري كردن بخشش‌ها به من هستي، پس چرا تو را رها كنم و غير تو را بگيرم و چرا مايحتاج خود را كه از طريق واسطه‌ها از تو مي‌گيرم، از تو نخواهم و به تو نظر نكنم؟ تويي كه به‌واقع سرپرست و برنامه‌ريز داده‌ها، و نداده‌ها به من هستي، پس خودت آبرويم را حفظ بفرما و منزلتم را محفوظ بدار و گرفتار عطاهاي اشرارم مگردان . موفق باشید

 


[1] - حضرت سجّادu در دعاي 35 صحيفه عرضه مي‌دارند: «وَاعْصِمْني مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ حَسَاسَةً اَوْ اَنْ اَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا»؛ خدايا! مرا حفظ فرما از اين‌كه در مورد فقرا و ناداران گمان حقارت كنم، يا اين‌كه نسبت به ثروتمندان گمان فضيلت داشته باشم.

[2] - «مَنْ تَذْلِلِ الْاَبْناءَ الدُّنيا، تَعْرَي مِنْ لِباسِ التَّقْوي»

13000
متن پرسش
سلام: آیا کتاب خوب و جذاب درباره ی حجاب در نظر دارید؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد بسیار هست و هرکدام هم خوبی‌های خود را دارد بنده سعی کردم در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در بحث «عالَم عفاف» روشن کنم اگر زنان عالَم عفاف را در خود حسّ کنند حتماً حجاب را با جدیّت تمام می‌پذیرند. موفق باشید

12175
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: این که فرموده اند در قیامت آفاقی ارض به غیر ارض تبدیل می شود دو سوال مطرح است، کیفیت تبدیل ماده به مجرد به چه کیف است و دوم آنکه چگونه مرتبه مادی از عالم حذف می شود در حالی که به عنوان سریان وجودی عالم ماده همواره باید موجود باشد. والسلام التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی طبق حرکت جوهری، قوه‌های عالم ماده بالفعل شود آن عالم به مجرد تبدیل می‌شود و طبق تحقق مراتب وجود، عالم ماده دیگری با تجلی مرتبه‌ی بالاتر جای عالم ماده را می‌گیرد، به همان معنایی که در روایات داریم تا حال هزار هزار آدم خلق شده زیرا هزار هزار دنیا خلق شده که حاکی از کثرت است. موفق باشید

8200
متن پرسش
با سلام. بنده جوانی هستم که برای بیدار شدن نماز صبح بسیار مشکل دارم. نماز های دیگه رو همیشه به جماعت میخوانم و در طول روز هم تقریبا مراقب حرکات و سکناتم هم هستم و شب قبل از خواب هم مستحبات رو انجام میدم و خلاصه همیشه و همه جا و خصوصا در زمانها و مکانهای مقدس از خدا، ائمه، شهدا و اولیا با گریه و زاری و ناراحتی میخوام که این مشکلم رو حل کنند. میدونم اگه هر چه کار خوب در طول روز هم انجام بدم ولی واجبم ترک بشه مثل خاکستری هست که باد میبره ولی باور بفرمایید که غیر از نماز صبح، بنده بسیار دوست دارم حتی متهجد هم باشم ولی یا از خواب بیدار نمیشم یا هم بعد از بیدار شدن و قطع کردن ساعت بدون اینکه اجازه تصمیم گیری داشته باشم و یا وقت فکر کردن داشته باشم ( مست خواب) دوباره مثل جنازه میافتم و به خواب میرم. لطفا راه حل کاربردی برای این مشکل بفرمایید. التماس دعا برای این جوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مگر خودت و با اراده واجب‌ات را ترک می‌کنی که می‌گویی اعمال خوب‌ات مثل خاکستر می‌شود که باد ببرد؟ به قصد بیدارشدن برای نماز صبح، زود بخوابید بادا باد! هروقت بیدار شدید اگر بعد از آفتاب است همان وقت قضای نماز صبح را بخوانید. شیطان بدبخت فکر کرده این‌طوری شما را مأیوس می‌کند در حالی‌که وقتی شریعت الهی جایی برای قضای نماز گذارده دیگر یأس و سرخوردگی جایی ندارد. به خدا بگو خودت از زبان رسول‌ات فرموده‌ای همین نماز را هم قبول می‌کنم، پس به فرشتگان بگو آن نماز قضا را به عنوان یک نماز کامل بنویسند. موفق باشید
7010
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم می خواستم یک روش عملی برای مدیریت اطلاعات ,توصیه ها ونصحیت هایی از کتابها و سخنرانی ها کسب می کنیم بفرمایید. استاد بنده از سخنرانی ها نت بر می دارم و نکات مهم کتابها را های لایت می کنم اما بهه نظر من این روش اصلا کاربردی نیست.نت ها که همه جیز توش هست و یک شلم شوربایی شده و نکات مهم کتابها هم بعد ازمدتی از ذهنم فراموش میشه و قابل بازخوانی نیست. با تشکر فراوان سعید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابی به نام «روش‌ها» اثر آقای محدثی شاید بتواند کمک‌تان کند. موفق باشید
6025
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز سلام عرض میکنم. سوالی دارم1- میخواهم مطالب شمار ا شروع کنم از کجا شروع کنم مبتدی و بدون پشوانه دینی از حوزه هر چه بلدم از دبیرستان بلدم . کتابی تحت عنوان 23 سال از اقای دشتی میباشد ظاهرا ایشان مطالب خطرناکی در این کتاب عنوان کرده فکر کنم اگه بتونید نقدی و جوابیه محکمی بر این کتاب بنویسید کار بسیار بزرگی کرده اید. هر چند یک کتاب هم نوشته شده ولی جواب قانع کننده ایئ در ان نیست .ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی بر روی سایت هست إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود 2- این کتاب سراسر دروغ است و ساختگی است و ابداً چنین جلساتی با آیت‌اللّه درچه‌ای نبوده است. در زمان شاه ملعون این را جهت سست‌کردن باورهای دینی چاپ کردند و فکر می‌کنم اگر یک جوان متوجه معارف عالیه‌ی اسلام بشود خود به خود می‌فهمد نویسنده‌ی آن مأمور دشمن بوده است. موفق باشید
5121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نگاه عماد افروغ را چطور می بینید؟کتابهایی ایشان چطوری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از بعضی از مصاحبه‌هایشان متوجه شدم ایشان انسان دلسوز و متعهّدی هستند ولی بنده نتوانستم از کتاب‌‌های ایشان بهره‌مند شوم با این‌که تا حدّی بعضی از آن‌ها را مطالعه کردم. موفق باشید
5035
متن پرسش
سلام علیکم.خسته نباشید جناب استاد طاهرزاده. سوالی داشتم از جنابعالی. استاد چاره‌دان در جلسه‌ای که طلاب و دانشگاهیان در آن شرکت داشتند چند جمله فرمودند که جنابعالی نظرتان چیست؟ جملات را بسط دهید.1- اولیاء الهی از هوالاول، هوالآخر، هوالظاهر، هوآلباطن است و چون مظهریت این را دارد ابدیت را می بیند. انسانی که عالم مادیت برون آمد تا برزخ انسان که هیچ تا قیامت انسان را دیده است، چون که قیامتش قیام در همین دنیا قیام کرده است. 2- انسان در عرف عرفان مظهر مقام جامعیت الهی و صفات الهی دارد ولی درتمدن ظلمانی فرهنگ مدرنیته و در عرف آن منسوخ شده نگاه ماتریالیستی است.3- مهم‌ترین چیزی که انقلاب اسلامی را با خطر مواجع کرده است علوم سکولار است در سینما، سیاست، اخلاق، دانشگاه، اداره‌جات، موسسات علمی نفوذ کرده است. علم سکولار انسان را در عرف فرهنگ مدرنیته سوق می‌دهد. سالک الی الله با توجه به جنبه و ذات قدسیِ عرفانی خود از تمام بندهای ناسوتی برون می‌آید. البته ایشان مباحثات جدیدی هم گفتند که در آینده از جنابعالی سوال خواهم کرد. لطفاً مبسوط جواب دهید. ایشان از کسانی است که بارها فرمودند که از نوجوانی در بیعت علامه حسن زاده آملی هستم. نظرتان در مورد استاد چاره‌دان چیست؟ ایشان از مرتبطین با استاد علامه حسن زاده آملی است. نظر ایشان در مورد جنابعالی هم که وب همیار ولایت که از وب های فرمانده در عرصه جنگ نرم هست جای تأمل دارد و عمیق است. نظرتان را مبسوط بیان کنید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سؤال اول را به طور مفصل در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» دنبال فرمایید آن جا سخن رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بحث می‌شود که چرا حضرت می‌فرمایند: «الآن قیامتی قائم» هم‌اکنون قیامت من قائم است 2- همین‌طور است، چون قرآن برای انسان مقام خلیفة‌اللهی قائل است و به آدم به عنوان خلیفة‌الله، تمام اسماء را آموخت. موضوع را در کتاب «انسان و خلافت الهی» از آیت‌الله شجاعی دنبال بفرمایید 3- حرف درستی است، خطری که آینده‌ی انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند نگاه سکولاریستی به عالم و آدم است. مبسوط آن را در کتاب «تمدن‌زایی شیعه باید دنبال بفرمایید 4- بنده وبلاگ همیار ولایت را دیدم، کار مفیدی بود ولی با استاد چاره‌دان آشنایی ندارم. موفق باشید
4952
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز دل... یکی از اساتید فلسفه اخلاق ما می گفت که گویا اخلاق در تمدن ما یک مسأله کم ارزش بوده است زیرا ما در تمدن اسلامی گذشته می بینیم فقط به افعال اخلاقی به صورت ریز و جزئی پرداخته اند و کتابهای اصلی ما در اخلاق مبتای خود را از اخلاق نیکوماخوس ارسطو و اصل حد وسط او گرفته اند و با دیدن اینکه این اصل هم با امت وسط قران می خواند مبنای دینی نیز برای آن جور کردند کتب اخلاقی ما نیز فقط به اینکه چه خوب است و چه بد بر اساس روایات پرداخته اند و مبنای محکمی ندارند یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی اخلاقی که بر مبنای توحید بنا شده و عمل صالح یا اخلاق را مبتنی بر عقیده‌ی پاک مطرح می‌کند بی‌مبناست؟ قرآن می‌فرماید «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه» یعنی‌ آن‌چه انسان را به سوی خدا بالا می‌برد عقیده‌ی پاک است و عمل صالح موجب رفعت بیشتر می‌شود. در دستگاه دین عمل اخلاقی جدای از عقیده‌ی توحیدی نیست و همه چیز بر مبنای قرب هرچه بیشتر به سوی حق معنی می‌شود و این غیر از اخلاق کانتی است که مبتنی بر ذهنیات انسان است و نتیجه‌اش تمدن غربی است که می‌بینید. موفق باشید.
4951
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز دل... یکی از اساتیدما در درس کلام جدید می گفت که درست است که اصالت وجود حق است ولی چون در بحث اصالت وجود ما ماهیت را نادیده می گیریم به همین دلیل می بینیم که در فلسفه ملاصدرا طبیعیات و پرداختن به علوم طبیعی که شالوده نیازهای اجتماعی و نیازی مبرم برای تمدن سازی است نادیده گرفته می شود مثلا با بحث اصال وجود نمی شود ما بیاییم علم درخت شناسی درست کنیم چون طبق اصلات وجود توجهی به درخت بودن درخت نمی شود که حالا بخواهد مبنای تولید چنین علمی شوددر نتیجه ما بعد از حکمت متعالیه رشد علوم طبیعی را در جامعه اسلامی و با نگاه اسلامی نداریم ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر خوب است کسی که از حکمت متعالیه چیزی نمی‌داند لا اقل نظر ندهد. این بنده‌ی خدا اصلا نفهمیده این که در حکمت متعالیه ماهیت را نادیده می‌گیرند یعنی چه، فکر کرده چیزی هست و حکمت آن را نادیده‌می‌گیرد. در حالی که همه‌ی مشکلات آن است که ما در بسیاری از موارد به چیزی نظر داریم که واقعیت خارجی آن مربوط به وجودش است و نه مربوط به محدودیت‌هایش که جنبه‌ی عدمی دارد. این چه هنری است که ما با جنبه‌های عدمی شیء بخواهیم شیء را بشناسیم؟ موفق باشید.
4672
متن پرسش
سلام استاد عزیز میخواهم نکته ای بگویم درمورد کلمه ثارالله! خون در بدن وظایفی دارد مثل:توزیع هوا،توزیع غذا،دفع سموم،گردش هرمون،حفظ شاکله بدن و... اگر جامعه را یک بدن تلقی کنیم امان حسین(ع)ومعصوم تمام وظایف ان خون را دارد مثل تغذیه معنوی ،از بین بردن الودگی و... بنظرم جای این تفسیر در کتاب زیارت عاشوراتون کمه! شرمنده اگر جلوی قاضی ملق بازی کردیم!ارادتمند شما استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «ثار» به معنای خون نیست بلکه به معنای خون ریخته‌شده‌ای است که هنوز انتقام آن گرفته نشده و «ثارالله»یعنی خونی که خداوند انتقام آن را می‌گیرد. موفق باشید
4597

شرح حدیثبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ابتدا به عبارت زیر که از نامه ششم نهج البلاغه انتخاب شده است دقت کنید: إِنَّمَاالشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَاَلْأَنْصَارِ فَإِنِ اِجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًا فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اِتِّبَاعِهِ غَیْرَ سَبِیلِ اَلْمُؤْمِنِینَ حال در صورت امکان به این چند سوال پاسخ دهید: 1.این عبارت را چگونه می توان با نظریه نصب امام که شیعه به ان معتقد است جمع کرد⸮ 2.ایا چنین عبارت های نمی تواندمستمسک یزیدیان برای قتال با حسین ابن علی باشد⸮ 3.امام در فراز پیشین این نامه انتخاب خود را همانند خلفای پیشین می داند و معلوم نیست چرا به نظریه غصب خلافت و ماجرای غدیر اشاره نمیکنند 4.با وجود چنین اشکالاتی ایا می توان گفت این نامه متعلق به امام نیست لطفا سوالات را به تفکیک پاسخ دهید یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در این نامه که به معاویه می‌نویسند بر اساس ادعایی که معاویه دارد سخن گفته‌اند، چون معاویه سنگ سه خلیفه‌ی اول را به سینه می‌زند و لذا حضرت می‌فرمایند همان‌هایی با بنده بیعت کرده‌اند که با آن‌ها بیعت کرده‌اند حال چه شده که خلافت آن‌ها را پذیرفته‌ای و خلافت مرا نه. و در این رابطه می‌فرمایند: شورا از آن مسلمین یعنی از مهاجرین و انصار است، یعنی با فرضی که معاویه مدعی آن است با او بحث می‌کنند و این غیر از سخن حضرت است که می‌فرمایند باید امام مسلمین از طرف خدا نصب شود و در خطبه‌ی 2 می‌فرمایند: «لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» هیچ‌کس را نباید در این امت با آل محمد«صلوات‌اله ‌علیه‌وآله» مقایسه کرد. موفق باشید
4102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیز یک پیشنهاد داشتم و ان این که پاسخ سئوالات را با رنگ سیاه بگذارید چرا که پشت زمینه صفحه قهوه ای است رنگ نو شتار هم قهوه ای است و خواندن آن مخصوصا برای کسانی که مشکل دارند خصوصا در پاسخ های بلند خیلی سخت است با عرض تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت ملاحظه فرمایید.
2305
متن پرسش
با سلام نظر شما درباره ی تغییر اسم اشخاص به اسماء اهل بیت علیهم السلام چست؟ آیا روایتی که میفرمایند :"استحسنوا اسماءکم فانکم تدعون بها یوم القیامه" مجوز برای اینکار میباشد؟ منظور از این روایت چیست؟لطفا به تفصیل توضیح دهید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر پدر و مادرنام شایسته‌ای برای فرزند خود انتخاب نکرده‌اند خوب است که انسان نام خود را تغییر دهد و بهترین نام‌ها نامی است که اشاره به یکی از انسان‌های معصوم داشته باشد ولی این حرف‌ها که عده‌ای مطرح کرده‌اند که چه اسمی به چه کسی می‌خورد و یا اسم زن و شوهر باید با حروف ابجد تعریف شود پایه‌ای مطمئن ندارد. موفق باشید
13599
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: فایل های صوتی بحث جنود عقل و جهل را گوش می کردم که بحثی را مطرح کردین در مورد گل ائمه و گل شیعیان. اینطور که من فهمیدم هر انسانی هر چه به اضافی گل ائمه که یک حقیقت است نزدیک بشه در واقع به حقیقت شیعه نزدیک شده و در نتیجه به ائمه نزدیک شده است و اینطور نیست که از اول عده ای از آدم ها مشخصا از اضافی گل ائمه خلق شده باشن وگرنه بحث اختیار و اراده انسان از بین می رفت. اما در مورد ائمه گویا قضیه فرق میکنه. فرموده بودین که ما یه حقیقتی به اسم انسان کامل داریم که ائمه مظهر این حقیقت هستند مثل آب که مخلوقی است که مظهر تری و عین آن است. یعنی خداوند از اول میخواسته یک سری انسان بیافریند که این ویژگی را داشته باشند یعنی تا اینجا جبرا. از طرفی میگید که ائمه اختیار و راده شان آزاد هست و جز خوبی اراده نمیکنن اما ما آدمهای عادی اینطور نیستیم. اما به هر حال آنها هم انسان هستند و انسان قدرت اراده و اختیار داره و اگه این نوع اراده ائمه به خاطر اون سرشت و اصل و حقیقتی هست که ازش خلق شدن بنابراین جز این هم ازشون انتظار نمیره (مثه مخلوق جهل که ازش انتظار نداریم وقتی میگن برگرد، برگردد) یعنی انگار اینجا باز هم جبر است نه اختیار یعنی انگار ما آدمای عادی کار مبارزه با هوای نفسمان سخت تر از ائمه است چون ما میخوایم خوب باشیم ولی خیلی سخت میتونیم این اراده را عملی کنیم. احساس می کنم یه چیزی را این وسط اشتباه فهمیدم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند مقام عصمت را موهبتاً و به صورت غیر اکتسابی به ائمه«علیهم‌السلام» می‌دهد و آن‌ها باید در این دنیا در عین داشتن گرایش‌های بشری و اختیار و انتخاب، آن را حفظ کنند. ولی ما با ترک گناه، آرام‌ارام می‌توانیم به عصمت نزدیک شویم. در رابطه با اعتقاد به وجود انسان‏هايى كه خداوند به نحو خاصى برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است. شيطان مى‏داند كه از بين بندگان خدا فقط يك گروه هستند كه هيچ ابزار و امكانى براى گمراهى آن‏ها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض كرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعين، الّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[1] به عزت تو همه را گمراه مى‏كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آن‏هايى هستند كه خداوند در آن‏ها تصرف خاصى دارد و هيچ‏كس در آن‏ها سهمى ندارد تا شيطان بتواند در آن‏ها تصرف كند. اگر به معنى «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَص‏ بودن غير «مخلِص» بودن است. همّت براى خوب‏شدن مربوط به مخلِصين است و نه براى مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگانى هستند كه خداوند براى خود خالص كرده و هيچ‏كس در آن‏ها سهمى ندارد، بلكه آن‏ها به دليل مخلَص‏ بودنشان آينه‏ ى خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب كند، بايد حركات و افكار و عقايد آن‏ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يك مقام اكتسابى نخواهد بود، بلكه موهبتى است، هرچند آن‏ها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبى مشكل‏ترين كار ممكن براى بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است كه يك لغزش نبايد از آن‏ها سر بزند. در همين رابطه است كه عارفان گفته‏ اند:

محنت‏ قرب ز بُعد افزون است‏

 

جگر از محنت‏ قربم خون است‏

هست در قرب همه بيم زوال‏

 

نيست در بعد جز اميد وصال‏

     

حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالك را خون مى‏كند كه با يك خطا از آن مقام سقوط مى‏نمايد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى صاد، آيات 82 و 83.

12682
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. از خدمت حضرت عالی سوال می گردد که جایگاه توافق جامع هسته ای در معماری تمدن و آینده قدسی انقلاب اسلامی چیست و چگونه صورت باطنی این توافق خواهد توانست ما را به یک مبارزه آشتی ناپذیر با استکبار جهانی رهنمون سازد؟ و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مذاکره مسلّم چیز بدی نبوده و نیست و همین طور که مقام معظم رهبری در جلسه‌ی با دانشجویان فرمودند مسیر مبارزه با استکبار عین هویت ما است و خطری که در پیش است از این جنس است که دولتمردان از این موضوع غفلت کنند و عملاً هویت انقلابی ما در ذیل فرهنگ غربی تحلیل رود و از این به بعد است که باید رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را با دقت زیاد دنبال کرد و مواظب بود سخنان ایشان در ذیل توافق با 5+ 1 به تحریف گرفتار نشود. لذا ملاحظه کردید که در جواب نامه‌ی رئیس جمهور، باز ایشان موضوع عدم اعتمادبودنِ بعضی از آن‌ها را به میان کشیدند. موفق باشید

10854
متن پرسش
سلام علیکم: 1. احساس می کنم برای وصل شدن به معصوم شرم حضور دارم نظرتان چیست که بزرگی چون قاضی را برای شروع رابطه واسطه قرار دهم؟ 2. با بودن معصوم حی در انجام ندادن گناه به امام زمان (عج) متوسل شویم یا امام حسین(ع)؟ 3. آیا برای اینکه تحت ولایت اولیا الهی قرار گیریم نیاز به مقدمه دارد؟ 4. من می خواهم از قدم اول شروع کنم آیا کسی چون من تحت ولایت قرار می گیرد؟ 5. در ولایت انتخاب می شویم یا انتخابمان می کنند؟ برای اینکه قاضی دستمان را بگیرد چه کنیم؟ 6. منظورتان از توبه را با زبان عوام شرح دهید؟ 7. برای کسانی که خطورات ذهنی بسیار آزار دهنده ای دارند چه دستوری می دهید؟ اذکار حوقله و آیات مسخرات برای خطورات خوبند؟ آیات مسخرات چه آیاتی هستند و تاثیرشان چیست؟ در شنبه چه سوره ای و در 1شنبه چه سوره ای و همینطور تا آخر هفته چگونه با قرآن مانوس باشیم؟ در نوافل چه سوری بخوانیم؟ از کجا بفهمیم توبه مان مقبول شده یا نه؟!!خوش به حالت آدم خوب و کسی که خدا دوستش دارد! چه معامله ای با خدا کرده ای که این شده ای؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام. رویهم‌رفته کار مفیدی است 2- امروز امیر ده میخانه حضرت صاحب الامر«روحی فدا» است ولی با نظر به امام حسین«علیه‌السلام» زمینه‌ی انس با حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم بهتر فراهم می‌شود 3 و 4- با رعایت دستورات الهی عملاً تحت ولایت الهی قرار می‌گیریم و روز به روز «آن ولایت شدت می‌گیرد. ابتدا انتخاب می‌شویم ولی در ادامه باید با رعایت دستورات الهی آن را در خود نهادینه کنیم. 5- برای انس با روحانیت عرفا از جمله مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» به کتاب « فعلیت‌یافتن باورها» رجوع کنید 6- توبه یعنی گناهی که شرع معرفی کرده است را دوست نداشته باشیم و دنبال نکنیم 7- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت کنترل خطورات کمک می‌کند. آیات مسخرات آیات 54 تا 56 سوره‌ی اعراف است بحمداللّه 70 بار خواندن آن در دفع وساوس شیطان مؤثر است. در مورد ربط سوره‌ها با روزهای هفته چیزی نمی‌دانم. به کتاب «کتاب جمال الاسبوع ابن طاووس.» رجوع کنید. موفق باشید
9668
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. اینکه می گویند مردها از زنانی که بیشتر از خودشان می دانند بدشان می آید چقدر مبنای عقلی دارد؟ عقل من می گوید هوای نفسشان هست ولو بیشتر مردان جامعه چنین تفکری داشته باشند، روحانی ای می گفتند چون زنان تکیه کردن به مردان را دوست دارند در علم و معرفت هم همینطور است و این به روایات نزدیک است ولی من می گویم اگر این طور بود شما می فرمودید در دوران مجردی به اندازه ای یاد بگیرید که از مردان جامعه جلو نیفتید یا قران و روایات حد معین می کرد. انسان سلیم النفس دوست دارد با کسی طرح دوستی بریزد که کمالات زیادی دارد تا زودتر به لقای حق نائل شود ولو آن دوست یک زن باشد. درست است دیدگاه من حضرت استاد؟ 2- چرا عقل برترین موجدی است که حداوند خلق کرده؟ در صورتی که در قلب که مقام فوق تجرد عقلی دارد خدای با آن عظمت جای می گیرد؟ عقل فقط نقش راهنما دارد و جلوتر حرکت می کندنمی گویم نقش کمی است ولی برایم سوال شده. 3- من وقتی تصور می کنم می خواهم عالم به اسما الهی شوم به راحتی گناه نمی کنم و مستحبات و مکروهات را رعایت می کنم چون فکر می کنم شان خلیفه الله گناه کردن و خود نمایی و تفاخر نیست، ولی روحانیون عزیز بعضا یک نگاه عاقل اندر سفیه می کنند و شروع به اندرز می کنندتازه خیلی خویشتنداری می کنند گناهان را تذکر نمی دهند. ولی من به همه می گویم ما آمده ایم تا به شهود حق برسیم فکر می کنم این نقشه شیطان است که می خواهد ما را حقیر جلوه دهد از آدم حقیر فقط کار حقیر سر می زند. من دنبال کشف و شهود نیستم من اعتماد بنفس کاذب دارم حضرت استاد؟ و حق با بقیه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمی‌کنم این ادبیات درستی باشد که مردان از زنانی که بیشتر از خودشان می‌دانند، بدشان می‌آید 2- منظور از عقلی که در روایت مورد نظر هست، عقلی است که شامل قلب هم می‌شود که به آن عقل قدسی و یا عقل محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند 3- بسیار رویکرد خوبی در این مورد دارید و اتفاقاً روایات هم همین را تأکید می‌کنند که انسان وقتی خود را حقیر دید به گناه دست می‌زند. موفق باشید
9060
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: در رابطه با اعتراض یکی از دوستان در سؤال 9010 به پاسخ شما به موضوع جام جهانی، فکر میکنم توصیفی بهتر از «این همه توهم» برای این نهاد بی خاصیت بلکه بد خاصیت وجود ندارد که این همه وقت و سرمایه های مادی و معنوی بشریت را سر خیالات و اوهام به هدر میدهد. وقتی که ظلم هایی که از قبل این پدیده نامیمون به مردم مستضعف برزیل شده و منافع ناسزایی که از قبل آن نصیب سرمایه داران ذی نفع میشود و هیجانات پوچ و غفلت زایی که ایجاد میکند و توجهات مردم دنیا را به جای مسائل و بحران های پیش روی بشر در این چاه غفلت زا و ظلمانی تخلیه میکند، آن موقع عمق فاجعه ورزش حرفه ای و بدترین نمونه آن فوتبال و بدترین رویداد آن جام جهانی آشکار میشود! این که یک عده آن قدر مغلوب جهل زمانه شده اند که از تنبه نسبت به مضرترین پدیده ها نیز ممکن است ناراحت شوند مشکل جناب استاد نیست. و اصلا ممکن هم نیست که شرایط روحی و ذهنی مخاطب را از پشت رایانه آن قدر دقیق حدس زد و مطابق با احوالات آنها جواب داد! باید توجه داشت که هر کسی پدیده ها را در عالم و فضای فکری خود تحلیل و ارزیابی میکند. شاید در عالم جناب استاد، شدت مضرات این پدیده آن قدر زیاد باشد که تحقیر و محکوم کردن آن عادی و لازم تلقی شود. به هر حال تا این تلنگرها نباشد جامعه بیدار نخواهد شد! و افسوس که آن رجوعی که باید در عموم جامعه نسبت به آراء و نقدهای اهل معرفت وجود داشته باشد نیست، و این اساتید هستند که انگار باید هی ناز ما را بکشند و لالا به لی لی ما بگذارند و مراقب احساسات ما باشند! البته شاید از این بزرگواران جز این انتظار نباشد، اما مقصود یک سوزن زدن هم به خودمان بود و چه قدر امروز به این خود سوزن زنی ها نیاز داریم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که به هر بهانه‌ای متوجه عمق فاجعه‌ی توهّمی شویم که دنیا را فرا گرفته، کار مبارکی است. آن دوست عزیز می‌خواستند بگویند می‌شود سخنان جدّی را به صورتی لیّن اظهار کرد. آن طرف قضیه هم تذکرات جنابعالی است که نمی‌توان از آن‌ها ساده گذشت. موفق باشید
نمایش چاپی