بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35389
متن پرسش

باسلام .
توجه به تشکیک درابعاد شخصیت «شهید» قاسم سلیمانی، با سردار قاسم سلیمانی (زمان حیاتشان)
 در تورق متون اهل اندیشه و حقیقت جویان تمام اعصار تاریخ متوجه می‌شویم هرکسی در تلاش و جان کندن در بیان چیزی است، بسی آشکار و اما به غایت پنهان! شاید اگر، این تجربه اشراقی در نزد هر انسان در خصوص این «گمگشته، آشکار» نبود، در حـــوزه تحلیل عقل جزوی، تا به امروز بحکم ارتفاع نقیضین، رد شده بود، اما آنچه شاهد آنیم از این حکایت می‌کند که وجه اشتراک امروزه در میان تمام انسان ها از کودک و بزرگ و از عام و خاص و از بازاری و دانشگاهی! از انقلابی و ضد انقلابی اش! همه و همه.... به نوعی این است، ما بدنبال چیزی هستیم، و آن چیزی پنهان است، اما مگر پنهان را می‌شود جست؟ همین سودای جستن است که آشکاری اش را آشکار می‌کند، گویی هر چیز که در طلب آنیم فی مدت معلوم، هنر سرپوش گذاشتن بر این طلــــبِ «آشکارِ ناپیدا» را دارد، گویی کودکم نیز از جُستن وسیله برای بازی کودکانه اش و آنچه یافته برای مدت کوتاهی راضی می‌شود، حس عدم رضایت از این سخن می‌گویم. اما من نیز نمی‌دانم که گفتنم در بیان آنچه می‌خواهم بگویم کافی است؟ بشخصه به نوشته و گفته های مدتی قبل خود رجوع می‌کنم و چون می‌خوانم به شنونده و خواننده خود حق می‌دهم نفهمد! من خود نیز بعد مدتی با گفته و نوشته خود بیگانه ام، گویی این نوسان پنهانی و آشکاری، چنین حکمی دارد. آنچه برای من در بطن و پوشیدگی است، برای امام عصر، آشکار است، گویی برای ایشان بطن معنی ندارد، هرچیز با باطن در نزد ایشان ظاهر و آشکار است، به دغدغه طاهرزاده ها و داوری ها می‌نگرم، دغدغه‌ معاصر سازی فلسفه، به عینی سازی دین، به حضور امام همچو خورشید پنهان در پشت ابرها، به فعالیت های فرهنگی که پوچ نشده، به نیچه فکرمی‌کنم که به هرکسی که این آشکار را پنهان تر می‌کند یورش می‌برد به مولانا در غزل ۵۸ دیوان شمس به زیبایی سخنش. «رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را /  فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را» به زنانی که بر زلیخا ایراد می‌کردند، گویا توهم داشتند که وجه پنهان یوسف را آشکار دیده اند چیزی نیست! و زلیخا در این مهمانی، طرح مسأله از نو دارد. گویی مدعان آشکاری، نیز چونان زنان مصراند و زلیخا، نماد مبین این وضعیت متضاد. آیا ما نیز ساعد و دست خود را از محو جمال پنهان یوسفی بریده ایم؟ یا هنوز در حال ایرادگیری بر زلیخاییم؟ «هــلایاران کــه بـخت آمد گه ایثار رَخت آمد» «سلیمانی به تخت آمد برای عزل شیطان را» «بِـجَه از جـا چه می‌آیی؟ چرا بی‌دست و بی‌پایی؟» «نمی‌دانی؟ ز هدهد جُو، ره قصر سلیمان را». می‌گوید منتظر چه هستی؟ اگر نمی‌دانی چرا از هدهد، نمی‌پرسی؟ کجا می‌شود سلیمان را، حقیقت را، شکست شیطان را «با ظاهریت، در عین پنهایت» اش، یافت؟ کجا می‌شود شیطان معاصر، را دید؟ کجا می‌شود یوسف را دید؟ گویا در این عصر آخرالزمانی «پوشیدگی و آشکاری» در هم تنیده اند! پس چه کنیم؟ که را بنگریم؟ این مراحل کجا با مصداقش آشکار می‌شود؟ مصداق حقیقت چیست؟ کیست؟ هدهد معاصر کیست؟ چه می‌گوید؟ می‌گوید أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ، من به چیزی احاطه دارم که شما بدان احاطه ندارید!! معاصران غرب و شرق امروز سجده می‌کنند اما به شمس سجده دارند! به چیزی نورانی که همه چیزها از آن ارتزاق ظاهری دارد، گزافه نیست بگویم اگر ظهور اسلام نبود اکنون انسان خورشید پرست بود! و گزافه نیست اگر بگویم امروز بشر خورشید پرست است. انسانی که تا دندان خود را مستأصل انرژی کرده البته به خورشید و شمس اینگونه نگاهی دارد حال چه گفت سلیمانی ما در حیاتش؟ راه مبارزه با آمریکا (غرب و شرق و ظلمات و خورشید پرستی) و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم «ولیّ‌فقیه» است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند و گفت «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.» بله مصداق سادهء این حیرت پیچ در پیچ که هیچ کس نتوانست بگوید را حاج قاسم ها نشان دادند! الگو این است، آنچه ما احاطه نداریم و او دارد، آنکس که قبل‌تر از ماها متوجه خورشید پرستان‌اند. شما سخن بگویید جناب طاهرزاده! شما که زبانتان بحول و خواست الهی قدرت بیان این سهل ممتنع را دارد، شما که ارزش سلیمانی‌ها را گفتید! شما که با فراهم سازی مهمانی «لب المیزان» باعث بریدن دست ما از ظهور این جمال شدید.

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز همچنان با هزاران راهِ نرفته روبرو هستیم تا آرام‌آرام بیابیم ظاهرگرایی به هر شکلی که باشد نوعی توقف و درجازدن است، چه ظاهرگراییِ مقدسان نادان که در دیروزشان متوقف‌اند و چه ظاهرگراییِ غرب‌زدگان که «اکنون‌زده‌اند» و در امروزشان متوقف می‌باشند؛ هر دویِ آن‌ها نفهمیدند که نمی‌توان دل به زیباییِ یوسف نبست. یوسفی که همه زندگی را زیبا می‌کند و جهان ظاهر را به باطن و جهان باطن را به ظاهر پیوند می‌دهد و این همان «ولایت فقیه» به معنی واقعی آن، که دوست‌داشتنی‌ترین حضور را به ما در این تاریخ عطا می‌کند تا با حضور در«جهانی بین دو جهان» بنا به اشاره جنابعالی، متوجه باشیم «سلیمانی به تخت آمد برای عزل شیطان را». و شهید سلیمانیِ ما این را به خوبی متوجه شد و سلطان دل‌ها گشت.
 دوست‌داشتنی‌ترین حضور در دشتی که همچنان باید رفت تا هر لحظه شدیّتِ وجود خود را احساس کنیم، و باز همچنان باید رفت تا معنای حضور در آینده مقدسی که با انقلاب اسلامی پیش آمده است را بیش از پیش احساس نماییم. موفق باشید    

 

35028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ سلام استاد: بنده تا الان توفیق قرائت «یک دور» قرآن رو نداشتم. مدتیه حال روحی/معنوی خوبی ندارم و مدام به طرق مختلف در درون به این نتیجه می‌رسم که باید قرآن بخونم. یک ماهی میشه که قرائت قرآن رو از اول شروع کردم گرچه خیلی کند پیش میرم (هنوز به چهل صفحه هم نرسیدم). اغلب اینطوریه که سعی می‌کنم روی آیات تامل کنم و سرسری رد نشم؛ اون لحظات هم حس تازه ای بهم دست میده. ولی همینکه قرآن رو می بندم دیگه اون متذکر شدن و احوالات خوب جمع میشن میرن... همش هم باید جلوی خودم رو بگیرم که سر هر آیه سراغ تفسیرش نرم چون با وسواس فکری و کمال گرایی ای که دارم میدونم یک سوره ی بقره رو میتونم یکسال طول بدم!! با این روشی که پیش گرفتم رغبتم نسبت به قرائت قرآن داره کمرنگ میشه و بعدِ خوندن یک صفحه از نظر ذهنی خسته میشم.عملاً چیزی هم یادم نمی مونه..! میشه بنده رو راهنمایی کنید که چطور با قرائت قرآن بتونم استفاده ی خیلی بیشتری از آیات ببرم؟ وقتتون پر برکت ان شاءلله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه بنده رجوع به تفسیر «المیزان» است که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» عرایضی شده است و إن‌شاءالله از این طریق به نتایج ارزشمندی دست می‌یابید.

https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86&tab=posts&inner_tab=leaflet موفق باشید

34678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: در کتاب زن آنگونه که باید باشد فرمودید زن و مرد باید توجهشان به هسته توحیدی خانواده باشد و نفی خود کنند و گذشت داشته باشند. من در طول یازده سال زندگی مشترک همین جور بودم و همیشه گذشت داشتم و خیلی از کمبودهایی که تو رابطم و درک احساساتم از طرف همسرم بود را نادیده می‌گرفتم و فراموش می‌کردم و سعی می‌کردم همیشه نیمه پر لیوان را ببینم. اما الان می‌بینم اون کمبودها که تو رابطه و درک احساساتم بوده در زمان هایی خودشو نشون میده و من قشنگ می‌فهمم چقدر بعضی مسایل برایم عقده شده و اذیت هستم و فهمیدم اون نادیده گرفتن ها هیچ وقت باعث حل موضوع نشده بلکه فقط کیفیت رابطمون رو پایین آورده برای همین الان مدتیه دارم سعی می‌کنم تو دل این کمبود ها برم و یه راه حلی براش پیدا کنم. آیا این کارم درسته یا باید مثل قبل گذشت کنم و بگذرم و نیمه پر لیوان را ببینم؟ در چه صورت آدم باید پیگیر حل مشکلاتی که تو رابطش هست باشه و در چه صورت باید بهش اهمیت نده و گذشت کنه؟ تشکر از لطف و مهربانی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در وسعت روح است و این‌که روح را نباید گرفتار اموری کرد که زندگی از وسعت خود فرو کاهد. آری! در دل چنین حضوری چه اشکالی دارد کمبودهایی که قابل رفع است برطرف کنیم ولی نه به قیمت از دست دادن حضور توحیدی خود. موفق باشید

34632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

میگن اسم شخص با اسم مادر تنظیم بشه از طریق حروف ابجد و اگر تنظیم نباشه و در یه مدار قرار نگیرد حادثه آفرین است و برای خود و اطرافیان ضرر ده هست. آیا چنین مطلبی در دین اسلام آمده یا مورد تایید دین اسلام هست یا نه؟ یه لطفی کن جواب جامع باشد، خدا خیرتون بده. با تشکر از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با بی‌مبنابودنِ این سخنان شده است. خوب است به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

34587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رفتار ما با دوستان و اقوامی که ضد انقلاب هستن، به رهبری اهانت می‌کنند و البته برخی اصلا اسلام را قبول ندارند چطور باشه؟ تا چه حد حساسیت نشون بدیم در مقابل اهانت به رهبری و ...؟ من دوستانی داشتم که به خصوص در این دوره فتنه اخیر، اختلافات ما بر سر این مسائل خیلی بیشتر شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این افرادبیش از این‌که مغرض باشند، جاهل‌اند و تحت تأثیر فضایی هستند که دشمنان اسلام برایشان شکل داده‌اند. چیزی نمی‌گذرد که متوجه فریب خود می‌شوند و به همین جهت به ما فرموده‌اند: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین چون با امور لغوی روبه‌رو شوند با بزرگواری و بدون آن‌که خود را درگیر آن امور کنند، از آن می‌گذرند. موفق باشید

34538

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: راه اثبات اصل خلود و ابدیت چیست؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» به خوبی روشن می‌کند انسان، خارج از بدن خود در نفس خود مجرد و ابدی است. پیشنهاد می‌شود به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

34449
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: برداشت بنده از ابتدا این بود که دفاع شما از انقلاب اسلامی، دفاع از «ذات» انقلاب است. به عنوان نوری که از افق آینده همچون سرچشمه و خورشیدی به سوی خرابه ی تاریکِ تاریخِ امروزِ بشر تجلی کرده. تا راهِ رفتن به سویِ سرچشمه ی خورشید نمایان شود و در عصر یخبندان و ظلمات مدرنیته، راه بشر به سوی سرزمین سرسبز و زیبا و رنگارنگ توحید حقیقی گم نشود. با این نگاه، دیگر نوع نگاه ما به انبوه ِ مسائل و مشکلاتی که در کشور جاری است فرق خواهد کرد. و هرگز این ها را به پای انقلاب نخواهیم گذاشت. بلکه مسائلی هستند که انقلاب اسلامی با آن ها مواجه شده. هنر ما باید این باشد که بتوانیم در دل همه ی این مسائل با نگاهی «وجودبین» و آزاد از دوگانه سوژه و ابژه به ذات تاریخی و قدسی و ملکوتی این انقلاب نظر بیندازیم و همواره نسبت خودمان را با آن حقیقت ملکوتی تنظیم و برقرار کنیم. پس دفاع شما از انقلاب دفاع از حقیقتی است که از افق آینده، جهانِ کهنه ی مدرن را دربرگرفته برای ساختن تمدن و جهانی جدید و تازه. آه که چقدر آن تمدن هم دور و هم نزدیک است و این راه چقدر هموار و ناهموار است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما باید نسبت به انقلاب اسلامی و جهان مدرن، نگاهی تاریخی داشته باشیم و متوجه باشیم با انقلاب اسلامی در مواجهه با تاریخ مدرن، تاریخی شروع شده تا بشر جدید در عین حضور در جهان، متوجه معنای وجودی خود باشد. آری! در این مسیر با تنگناها و ندانم‌کاری‌ها و منفعت‌طلبی‌هایی از افراد روبه‌رو می‌شویم که البته باید از طریق همین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی این مشکلات را رفع کرد. باز تأکید بنده آن است که با نگاه تاریخی به رخداد انقلاب اسلامی باید نظر کنیم. یکی از شاخصه‌های حاج قاسم در فهم تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آن است که متوجه می‌شود دیگر این تاریخ، همراه ما است و همه فعالیت‌های آن شهید بزرگوار را می‌توان در این راستا تحلیل کرد، هرچند می‌داند ایران در واقع دو کشور است؛ کشورِ زیباکلام‌ها و کشور آقای رئیسی‌ها. و هنر او مانند رهبر انقلاب آن است که اتفاقاً در همین کشور، به جهت ظرفیت‌هایی که انقلاب دارد با صبر استراتژیک به اهداف اصیل انقلاب فکر کند. با توجه به هوشیاری نسبت به ظرفیت‌های تاریخی انقلاب اسلامی و با رعایت چنان صبری، نه جریان استکبار دیروز توانست در سوریه پیروز شود و نه با کودتای هفتاد روزه «زن، زندگی، آزادی» توانست در ایران چیزی به دست آورد. موفق باشید          

34123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در آخرین جلسه‌ی ای هشام فرمودید، که انسان دیروزی کم‌تر احساس تنهایی می‌کرده‌است و زمانی برای بیکاری و تنهایی نداشته. اما اینجوری بنظرم ما می‌رسد که اتفاقا انسان دیروزین وقت بیشتری برای تنهایی و خلوت و دوری از هیاهو و کار داشته است. این انسان امروزی است که با این حجم از کار و ارتباطات و موبایل و تلوزیون و... وقتی برای تنهایی ندارد. اما انسان دیروزی از غروب دیگر در تنهایی خودش بوده تا طلوع آفتاب، و حتی زمانی که کار می‌کرده است، کارش خیلی محدود و به دور از هیاهو و شلوغی بوده. ما تا به‌حال برعکس فرمایش شما گمان می‌کردیم که انسان دیروزی خلوت و تنهایی را بیشتر تجربه می‌کرده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت همین‌طور است که می‌فرمایید. منظور آن بود که تنهاییِ بشر جدید، تنهایی‌هایی است که هیچ برنامه‌ای در آن تنهایی‌ها برای خلوت خود ندارد، در حالی‌که وقت و زمان بسیاری پیدا کرده است. موفق باشید

33572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استادجان: وقتتون بخیر. یکی از اقوام به تازگی در اثر خواب آلودگی راننده در جریان تصادف رحمت خدا رفتند‌. شنیدم دستور اسلام هست که شبها اتراق کنید. حالا اگه اینا این دستور رو رعایت می‌کردند یا وقتی می‌دیدند راننده بد رانندگی می‌کنه پیاده می‌شدند، مرگشون عقب می افتاد؟ کلا میشه گفت مرگ بوسیله ماشین مرگ غیر حتمیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان نظر داد. بالاخره تقدیرها جای خود را دارد. ولی به هر حال ما نباید خود را در شرایطی قرار دهیم که امکان خطر در آن تا حدّ زیادی در پیش می‌باشد. موفق باشید

39269
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی توفیقات روزافزون برای حضرتعالی: هرچند پیش از این هم حداقل در این چند ساله اخیر، حضرتعالی بسیار در باب این امر سخن گفتید و بنده نیز توسط همین پرسش و پاسخ‌ها، عرایضی خدمتتان کرده بودم و بسیار از پاسخ‌های تان استفاده برده بودم، اما حیفم آمد به جهت پرسش ۳۹۲۵۴، باز هم از این مسئله حیاتی امروزمان، سخن نگوییم. آن پرسش، نمونه‌ای از دغدغه و دلهره‌ای در سطح بسیاری از مردم دلسوز ما، در جریان این حجم سنگین آتش توپخانه‌ خصم دین و ملت علیه اذهان و قلوب آحاد جامعه بود که انصافاً هم انسان ممکن است با دیدن بسیاری از مطالبی که از حنجره‌های مختلفی در فضای حقیقی و مجازی اشاعه داده شود [حتی چه بسا از سوی برخی افراد ظاهرالصلاح] و ایضاً کاستی‌ها و چالش‌هایی که علی الارض هم وجود دارند، در خود فرو رود و بگوید «واقعاً گویا شرایط، تیره و تباه است و به بن بست خورده‌ایم!». قصد نوشتن این وجیزه هم این نبود که بنویسم در باب ارمغان‌های مادی و معنوی این مسیر عظیمی که در طی ۴۶ سال گذشته آمده‌ایم [ولو به استناد مراجع و داده‌های مراکز جهانی‌ای که دل خوشی هم از ما و انقلاب مان ندارند و عزیزانی هم مثل حجت الاسلام راجی در کتبی نظیر دو جلد صعود چهل ساله به آن پرداخته‌اند] و ظرفیت‌های معتنابه کشور و وجود عناصری مانند آیت الله رئیسی (ره) که مشی و عزم شان، تبلور بسیج گری این ظرفیت‌ها و عبور از چالش‌ها و تنگناهایی بود که از آن به فشار حداکثری تعبیر می‌شد و نه تنها به شکست انجامید بلکه امروز حتی وزیر خارجه آمریکا نیز از پیچیدگی و پویایی مرموز جامعه ایرانی و بی ثمری امتداد سیاست دهه‌ها تلاش برای تغییر نظام در ایران می‌گوید: https://eitaa.com/IMANI_mohammad/5576 غرض اصلی اطاله کلام حقیر، این بود که به بهانه آن پرسش، غُرری از بیانات بسیار مهم دیده بان حکیم انقلاب در ۲۷ مهر ۱۴۰۱ را مرور کنیم که متاسفانه غالباً زود از کنار سخنان این عزیز بدون تدبر لازم، گذر می‌کنیم و حتی گاهی اوقات، بعنوان جملاتی انگیزشی به آنها می‌نگریم:
 «من درباره‌ همین افق دید و اینکه حالا چگونه بایستی افق دید را تصحیح کرد، عرض بکنم. از اوایل انقلاب اسلامی، غربی‌ها در تبلیغات‌شان این‌جور وانمود می‌کردند که نظام جمهوری اسلامیِ بر اثر انقلاب به‌وجودآمده، رو به زوال است؛ از همان روزهای اول [می‌گفتند] رو به زوال است. گاهی می‌گفتند دو ماه دیگر، گاهی می‌گفتند یک سال دیگر، گاهی می‌گفتند پنج سال دیگر؛ زمان معین می‌کردند! یک عده‌ای هم متأسفانه در داخل -حالا یا از روی غفلت، بعضی‌ها هم از روی بدخواهی- همین را ترویج می‌کردند. زمان امام، یک روزنامه‌ای برداشت یک مقاله‌ مفصلی نوشت، به نظرم تیتر هم زدند -از آن تیترهای درشت صفحه‌ اولی- که مضمونش این بود، حالا عینش یادم نیست که خلاصه نظام در حال فروپاشی است! امام آن‌وقت جواب دادند، گفتند: شما خودتان در حال فروپاشی هستید؛ نظام، محکم و مستحکم ایستاده. نه اینکه حالا چون امام بود و هیبت امام مانع می‌شد. نه خیر! زمان امام هم می‌گفتند. بعد از رحلت امام، در سال ۶۹، بعضی از موجهین -آدم‌های موجهی هم بین شان بودند؛ چهره‌های معروف نظام و موجه که سابقه‌ی کاری هم در نظام داشتند- یک اعلامیه‌ای دادند که نظام در لبه‌ پرتگاه است؛ یعنی همین روزها است که خلاصه قضیّه تمام بشود! کِی؟ سال ۶۹. در سال ۸۲ یک عده از نمایندگان مجلس، نامه نوشتند به بنده؛ یک نامه‌ واقعاً غیر منصفانه‌ای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤال‌هایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید می‌دادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب می‌دادند، از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصه‌اش این بود که باید تسلیم بشوید و الا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و ان‌ شاء الله باز هم خواهیم ایستاد. خب، این کار دشمنان ما بود که مکرر این کار را انجام دادند. آنچه به نظر من در این زمینه ما بایستی نگاه کنیم، این است که ببینیم تحلیل مان از اوضاع چیست؛ تحلیل درست کنیم. دو نظام تحلیلی وجود دارد: یک نظام تحلیلی این است که کار در مقابل هنجارهای همه‌گیر جهانی، بی‌فایده است؛ فایده‌ای ندارد. یک هنجارهای بین‌المللی وجود دارد، دولت‌ها بر اساس این هنجارها شکل گرفته‌اند، قدرت گرفته‌اند؛ آمریکای مقتدر و ثروتمند بر اساس این هنجارها [شکل گرفته]، اروپا همین جور، دیگران همین ‌جور؛ در مقابل این هنجارها بی‌خود نایستید! از بین می‌روید. این یک تحلیل. [فقط] امروز هم این را نمی‌گویند؛ همین طور که عرض کردم، چهل سال است همین حرفها را مرتب دارند می‌گویند. آن وقت آن کسانی که این تحلیل را می‌کنند، دیگران را متوهم تصور می‌کنند! می‌گویند اینها دچار توهم اند -مثلاً بنده‌ی حقیر؛ در رأس شان خود من-. [می‌گویند] اینها دچار توهم اند خیال می‌کنند دارد کار پیش [می‌رود]. این یک تحلیل. یک تحلیل هم نه؛ تحلیل واقع‌ بینانه است. این تحلیل، واقعیات را می‌بیند؛ نه فقط واقعیات خوب را، واقعیات بد را هم می‌بیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکرده‌ایم. بنده در ملاقات‌های مسئولان، در این جلساتی که ماه رمضان‌ها هست که همه‌ آنها را [دعوت می‌کنیم]، بیشترین نقاط ضعف را تذکر می‌دهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛‌ من بارها گفته‌ام ما عقبیم؛ در این شکی نیست، اما آن طرف قضیه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پرشتابی را شروع کرده‌ایم حالا به نزدیک‌های جلو رسیده‌ایم؛ این یک واقعیت است. هنوز به آن جلو نرسیده‌ایم اما خیلی پیش رفته‌ایم، باز هم پیش خواهیم رفت. ما در مسائل گوناگون کشور پیشرفت کرده‌ایم؛ در دانش پیشرفت کرده‌ایم، در مدیریت‌ها پیشرفت کرده‌ایم. ضعف‌ها هست؛ بعضی از مسئولین ما،‌ بعضی از دولت‌های ما کوتاهی‌هایی داشته‌اند؛ اینها وجود دارد اما حرکت، حرکت انقلاب است؛ پیشرفت انقلاب است. شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه می‌توان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقع‌ بینانه است؛ تحلیل غربگراها و غربی‌ها واقع‌ بینانه است و ما متوهم ایم یا نه، تحلیل انقلاب، واقع‌ بینانه است؛ [و] آنها متوهم اند. واقع قضیه، این است. حرکت انقلاب، حرکت محکمی است؛ شما جوان‌ها یکی از بزرگترین نشانه‌هایش هستید. بعد از گذشت چهار دهه و بعد از این همه دشمنی و بعد از این همه تبلیغات؛ دلیل بهتری از این وجود دارد برای اینکه نشان بدهد آن تحلیل، تحلیل غلطی است و تحلیل درست، تحلیل انقلاب است؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متذکر سخنان رهبر بصیر و زمان‌شناسِ انقلاب شده‌اید، آری! دو تحلیل در میان بوده و هست. و همان‌طور که در جواب کاربر محترم سؤال شماره 39268 عرض شد بالاخره با انقلاب اسلامی ذیل تاریخی که در مواجهه با جاهلیت مدرن آغاز شده، جریان‌های شیفتۀ غرب این حضور را برنمی‌تابند. ولی به گفتۀ رهبر معظم انقلاب که شما نیز متذکر شده‌اید «با گذشت چهار دهه می‌توان فهمید که کدام‌یک از این دو تحلیل، واقع‌بینانه است». راستی! چرا غرب در نسبت با انقلاب اسلامی، نگران آیندۀ خویش است؟ مگر حضور انقلاب اسلامی چه نوع حضوری است که فرهنگ مدرنیته تحمل حضور آن را ندارد؟ این‌جا است که متوجه می‌شویم به لطف الهی با حضور در انقلاب اسلامی در راهی حاضر شده‌ایم که نظر به آینده‌ای ارزشمند و متعالی دارد که همان صراط مستقیم است. صراطی که هر اندازه بیشتر در آن حاضر شویم و ادامه دهیم، بیشتر به آن آیندۀ متعالی که در منظر حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» بود؛ نزدیک می‌شویم. بر عکسِ حضور در تاریخی که با فرهنگ مدرنیته پیش آمده که به گفتۀ آقای دکتر رضا داوری اردکانی در کتاب خوب «بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده» فرهنگ غرب عین بی‌آیندگی است. موفق باشید  

37755
متن پرسش

سلام و عرض ادب: ممکنه شورای نگهبان کسی رو تایید صلاحیت کنه که انقلاب اون فرد رو پس می زنه؟ یعنی قوانین ما کافی نیستند؟‌ یا افراد در تایید صلاحیت اشتباه میکنن؟‌ وقتی شورای نگهبان تایید میکنه و رهبر امضا می‌کنند، بازم میشه گفت انتخاب کاندیدای دیگه ای یعنی ما غیرانقلابی عمل کردیم؟‌ یعنی اگر من به کسی غیر از جلیلی رای بدهم غیرانقلابی عمل کرده ام؟‌ اگه تشخیص متفاوتی داشتم چی؟‌ یعنی مثلا همه افرادی که به قالیباف یا بقیه کاندیداها رای بدن اینها غیرانقلابی عمل کردند؟‌ منتظر راهنمایی شما هستم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افرادی که نظر شورای نگهبان را احراز نمودند؛ مطابق قانون اساسی می‌توانند نامزد ریاست جمهوری باشند. حال این مائیم که در بین آن افراد بنگریم کدامیک به اهداف انقلاب نزدیکترند و متوجه حقیقت انقلاب اسلامی هستند که آغازی است برای حضور انسان در ساحتی غیر از ساحتی که جهان مدرن برای انسان تعریف کرده است وگرنه ملاحظه می‌فرمایید که افق نگاه بعضی از نامزدها در عین دلسوزی، نگاهی است که جهان مدرن با فرهنگ توسعه غربی مدّ نظرها آورده و این به یک معنا ادامه فرهنگ نئولیبرالیسم می‌باشد با تضاد طبقاتی فراوانی که امثال آقای هاشمی پیش آوردند و به نظر بنده جناب آقای دکتر جلیلی در این مورد بصیرت خوبی را مدّ نظر دارند هرچند که کار، یک شبه درست نمی‌شود ولی حداقل باید مسیر، تغییر کند. آیا نامزدهای موجود متوجه آثار منفی اقتصاد نئولیبرالیستی هستند؟ موفق باشید        

37412
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده:  بعد از مدتی تمام تدریس‌ها و مطالبتون حالت انتزاعی برای من پیدا کرده و شنیدن این مطالب اون لذت و حال خوش روزهای ابتدایی را ندارد. چاره و عیب کار چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرمودند: «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی»؛ بنابراین ما در قدم اول باید باورهای خود را نسبت به حقایق محکم کنیم و پس از آن با حضور در تاریخ توحیدی انقلاب و با نظر به ایمانی که ما را در میدان‌های مختلف حاضر و حاضرتر کند؛ باید راه را ادامه دهیم. بنابراین شاید بتوان گفت چند طاهرزاده در میدان است، طاهرزاده اول و کتاب «آشتی با خدا» و «مبانی نظری نبوت و امامت». و طاهرزاده دوم کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و طاهرزاده سوم، کتاب‌هایی که با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع شد و طاهرزاده چهارم با کتاب‌هایی که تحت عنوان «انقلاب اسلامی جهانِ بین دو جهان» آغاز شد و طاهرزاده پنجم که هنوز در حال تولد است؛ مباحثی است که تحت عنوان «انسان؟!!!» و نسبت او با انسان کامل در حیات فعّال امروزین‌اش، در حال تدوین است. به هر حال شرطِ در صراط‌بودن آن است که قدم‌قدم جلو و جلوتر آییم و این‌جا است که باید از خود بپرسیم اکنون با کدام طاهرزاده هستیم که گویا مباحث حالت انتزاعی پیدا کرده است؟ در این مورد آخرین عرایضی که در اعتکاف ماه رمضان تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان و عرفا» پیش آمد، می‌تواند میدان تفکر باشد. موفق باشید          

37161

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چند جلسه ی پیش شما عرض فرمودین که غرب فضایی برای انسان ایجاد کرده که انسان‌ها جهنم یکدیگر شده اند. چرا جهنم یکدیگر شده اند؟ و راه بیرون آمدن از این مشکل چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرهنگ مدرنیته، عاملی می‌شود تا انسان‌ها زندگی خود را در چشم و هم چشمی با همدیگر تنظیم کنند، حکایت از آن دارد که هرکس جهنم دیگری شده، بر خلاف آن‌که در فضای ایمانی، هرکس آینه ایمان دیگری می‌گردد. 

35991

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام. فرمودید: «آنان که حضور خداوند را در همه ي لایه هاي زندگی احساس نمی کنند چگونه می توانند به آرامشی برسند کـه در زیر سایه ي آن آرامش، عشق به خدا و به خلق خدا را تجربه کننـد؟» و نیز فرمودید: «خداوند "عمق وجود انسانها را متوجه خود می‌کند تـا عـشق بـه پروردگار را به انسانها هدیه کند.» ببخشید چند سوال دارم. اول اینکه چرا خداوند می خواهد همه انسان ها عاشق ایشون باشن؟ آیا عشق یه چیزیه که همه باید عاشق بشن؟ اینجوری بی ارزش نمیشه که خدا طوری جهان رو بچینه و سامان بده که همه عاشقش بشن؟ انگار دست کم از نظر شرایط رسیدن به عشق، یه اجباری هست که انسان نمیتونه بیرون از جهانی که خداوند برای هدیه ی عشق به انسان ها ساخته، اقدامی بکنن. این عشق رو بی ارزش نمی کنه؟ سوال دوم، اینکه آیا «نیاز به دوست داشته شدن» در انسان ها، ظهور و مرتبه پایین همین میشه که خداوند میخواد انسان ها رو عاشق خودش بکنه؟ و سوال سوم، عشق مادر به فرزند و عشق فرزند به مادر در شرایطی که فرمودید حضور خدا را در همه لایه های زندگی حس نکنن، یعنی این عشق نیست؟ من عاشق مادرم هستم می‌خواستم بدونم توهم زدم؟ احساسی که به صورت عشق در خودمون تجربه می‌کنیم ولی لزوما دینی نیست رو چطوری تحلیل کنیم؟ این باعث دلسردی انسان ها و خشک بودن اخلاق و رفتارشون نسبت به هم نمیشه؟ فکر می‌کنم اگه عشق رو فقط الهی تعریف کنیم رابطه انسان ها با هم خیلی بد میشه و فکر می‌کنند حتما باید کسی مثل ما بیاندیشه و دائما ایمانش رو ابراز کنه تا بهش عشق ورزیده بشه. عملا نظام خانواده ها از هم می پاشه مگه اینکه هی تظاهر کنن به دیندار بودن. اون هم از نوع خاصی از دینداری، چون هر کس دین رو یه طوری می فهمه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع عشق به خداوند موضوع مفصلی است که باید در لایه‌های مختلفش مورد بررسی قرار گیرد. همین اندازه خوب است روشن شود که خداوند عین کمال است و عشق به کمال مثل عشق به علم و حیات می‌باشد و اساساً بحث نیاز خداوند به این عشق، معنا نمی‌دهد. انسان است که در عشق به کمال مطلق با افقی روبرو می‌شود بسی متعالی و عبادات او زمینه هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به آن افق بیکرانه را برای او فراهم می‌کند و البته این غیر از رابطه عاطفی و فطری است که مادر به فرزند و فرزند به مادر دارد. در رابطه با عشق به خدا و اولیاء الهی  می توانید به کتاب « مبانى نظرى و عملى حب اهل بيت (عليهم السلام)» رجوع فرمایید که روی سایت هست. موفق باشید

35908

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید چندین مدته در مورد خواص اذکار و اسما الهی در اینترنت جستجو می‌کنم. ولی آیا مبنای درستی دارند توضیح این اذکار، چه کسی نویسنده ی این مطالب است؟ مثلا برای مطیع شدن نفس گفتن قبل خواب ذکر یا ممیت بگویید آیا درسته. برای خشم چه ذکری بگیم؟ چه کتابی پیشنهاد میدین که برای ذکر گویی تهیه کنیم؟ آیا به همین مثلا سایت تبیان در اینترنت بسنده کنیم؟ من دوست دارم از همه ی اسما و اذکار الهی به جاش استفاده کنم. ولی کتابی که معتبر باشد نمی‌دانم. مثلا کتاب داروخانه ی معنوی رضا جاهد مورد تایید است؟ آخه برای بعضی دعاها خیلی خواص عجیب غریبی نوشته. مثل دعای معراج.که گفته هر کس در عمر خود این دعا را یک بار بخواند و اگر نتواند گوش بدهد یا با خود دارد چنان باشد که چهل هزار ختم قرآن کرده باشد و چهل هزار حج کرده باشد و چهل هزار گوسفند قربانى کرده و چهل هزار بنده آزاد کرده و چهل هزار مسکین را طعام داده و چهل هزار برهنه را پوشیده باشد و تورات موسى و انجیل عیسى و زبور داوود و فرقان محمد المصطفى (ص) را خوانده باشد وسکرات موت را بر وى آسان گرداند و از عذاب قبر و سوال نکیر و منکر ایمن گردد و روز جزا چهل هزار فرشته به استقبال وى برآیند تا داخل بهشت شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که علماء می‌فرمایند ذکر اسماء، نسبتِ کاملی با درک گوینده نسبت به جایگاه آن اسماء دارد. در این مورد پیشنهاد می‌شود کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی که شرح آن روی سایت هست راهگشای خوبی در این مورد می‌تواند باشدhttps://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%DB%8C . موفق باشید 

35830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. استاد طاهرزاده سلام علیکم: چند سال پیش یکی از شاگردان شما چند عدد CD مربوط به بحث معاد و چند ورق A4 خط کشی شده به بنده دادند که طبق آن برگه ها بحث های معاد را خلاصه کنم ولی متاسفانه من نتوانستم طبق قولی که داده بودم عمل کنم. به آقای توکلی گفتم ایشان گفتند که موارد فوق را تحویل همان کسی بده که تحویل گرفته ای ولی با عرض معذرت بنده آن شخص را دیگر نمی شناسم. الآن بابت سه عدد CD و چند برگ کاغذ چه کار کنم که جبران شود متشکرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال جز اینکه ردّ مظالمی برای او بدهید و از خداوند برایش بخشش طلب کنید، راهی نمانده است. إن شاءالله جنابعالی نیز به ثواب نیّتی که داشته‌اید خواهید رسید. موفق باشید

35639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

امروز در پارک نوجوانی بود بخاطر نیافتن معنی خود در زندگی لازمه اش به مشکل بزرگی خورده بود شاید او تنها خدا لازم داشت تا زار زار با صدای بلند در آغوش دوستش از تجاوز و صد اتفاق بدی که سر خودش و خانواده اش آمده خبر ندهد... من رویم نشد چهره او را ببینم تنها صدایش را شنیدم اما می‌دانم صراطی عاقبت باید به داد ما برسد که همه راه های راست راه های خدا هستند و شهدا با شهادت معنا کردند تا چنین نوجوانانی با یافتن خود در عین زندگی و معنا و سمت و سوی آن هیچ وقت آسیب های اَنفسی نبینند. ای شهادت تو را به خدایت ما را نجات بده. آری ما تنها نیاز به دانشگاه نداریم زیرا نه آنکه عقل بشر جدید را انکار کنیم بلکه همه آن عقل ذره را به آنی میابیم و زمان خود را صرف چنین موضوعاتی می‌کنیم تا از دست کُند روان که از درد های بسیار با استقرار در دانشگاه فرار می کنند راحت شویم همانهایی که ما را نمی‌فهمند بلکه بررسی می کنند، این ملامتی است برای ما. ای امام علی علیه السلام ای عشق دست نیافتنی اما نزدیک، صدای سخنان تو قلب مرا می‌لرزاند و مورد خطاب قرار می‌دهد که گویا هنوز می‌فرمایی: «شگفتا! چگونه از خطای این فرقه ها با اختلافی که در چالش های دینشان دارند در شگفت نباشم! نه راه نبی را پی می‌گیرند و نه از کردار وصی پی روی می کنند نه به غیبی ایمان دارند و نه از عیبی چشم می‌پوشند، در شُبهِ ها از عمل دوری نمی جویند و راه شهوت ها را می‌پویند، شایسته نزدشان کسی است که آنان بپسندند و ناشایست کسی که ایشان نپسندند در مشکلات پناه به خود می آرند و در کار های مهم به رای خویش تکیه دارند چنان که گویی هرکس امام خویشتن است».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بشر دارد به این آگاهی می‌رسد که خودش به تنهایی و بدون برنامه‌هایی که پروردگارش برای او تنظیم کرده نمی‌تواند به آنچه باید برسد، برسد. در این رابطه عرایضی در بیت آخر غزل شماره ۱۲۶ شده است که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید
نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ          
       طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد
آری!  به خوبی معلوم است که نباید به دورویی‌ها و نفاق‌ها و تجملات ، به امید صفای دل و آرامش جان ، دل بست که این بی‌راهه‌ای بیش نیست، باید طریق عشق که دل بستن به امام شهیدمان یعنی حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» و دل‌بستن به دیگر شهدا است را به میان آورد و رندی پیشه کرد که آن آزاد شدن از رسومات اهل دنیا است، تا این محرم با عظمتی که مناسب امروز تاریخ ما است برای‌مان ظهور کند.
گریختن به سوی امورات موهوم کار اکثر مردم این زمانه شده است وانسان متفکر پشتِ این وضع تهی را می‌بیند و متوجه تهی‌بودن پناه‌گاه‌های بشر امروز می‌باشد. کربلا و نظر به امام شهید، زمینه‌ای است جهت اندیشیدن به تهی‌بودن پناه‌گاه‌ها، یعنی اندیشیدن به نیست‌انگاری از آن جهت که در آن صورت غیب و حقایق ماورای محسوسات برای بشر معنا ندارد. ولی با کربلا با انسان‌هایی روبه‌رو هستید که  در آغوش اموری هستند که ظاهر نیست ولی واقعی است و این یعنی کربلا عین تعلّق‌داشتن به اموری است که در حضور نیستند ولی حقیقتاً انسان را فرا می‌گیرد.
ما در غفلت تاریخی خود، بخش مستور عالم را فراموش کرده‌ایم و با این غفلت، متجدد شده‌ایم و متأسفانه هستیِ ما در ارتباط با آن بخشِ مستور هستی معنا نمی‌شود. این‌جا است که جناب حافظ در بیت آخر می‌گوید: «نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ /  طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد».
اگر تفکرِ آینده، با نظر به کربلا، تفکری باشد که بشر را متذکر هستی می‌کند، ما از تاریخ نیست‌انگاری رها می‌شویم  و به جای مشغول‌شدن به ذهنیات خود، در «وجود» سُکنی می‌گزینیم و دیگر در استیلای تکنولوژی و هوش مصنوعی که حاصل سوبژکتیویته است قرار نخواهیم گرفت. و این‌جا است که باز امام حسین «علیه‌السلام» و باز با نظر به تاریخی ماورای جاهلیت جدید، ما خود را در ساحت انسانی متعالی یعنی امام حسین «علیه‌السلام» و شهدای همه تاریخ جستجو می‌کنیم و در نزد خود به نهایی‌ترین حضور که عین ربط به حضرت محبوب است نایل می‌شویم.

 

35331

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت خدمت استاد دوست داشتنی ان شاالله که خداوند عمر شما رو طولانی کنه به شخصه دوست دارم که از عمر من کمه بشه و به عمر امام خامنه ای و شما استاد عزیز افزوده بشه. چند روز پیش صوت تفسیر جلسه دوم سوره انشراح را گوش گرفتم و خیلی کمک کننده بودن برام و تونستم به جواب خیلی از سوالات اطرافیانم برسم، خیلی لذت بخش بود برام شنیدن این تفسیر. استاد یه سوال در مورد هوش مصنوعی داشتم احساس می کنم که برای زندگی بشر در آینده خیلی خطرناک باشه و مشکلات اساسی برای ما انسان ها درست کنه نظرتون در مورد این موضوع چیه یه جورایی حس می کنم خیلی از حقایق رو می تونه وارونه جلوه بده و باعث مشکلات اساسی در زندگی شخصی و اجتماعی مردم بشه به علاوه فکر می کنم که با توجه به رسانه بزرگ و گسترده دشمن که برعلیه انقلاب اسلامی ما در حال دشمنی است این موضوع می تونه کار رو برامون سخت تر کنه برای ثابت کردن حقایق و واقعیت ها....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد هوش مصنوعی که البته سخن بسیار است؛ خوب است به عرایضی که در جواب سؤال‌های شماره 35007 و 35287 شد رجوع فرمایید. موفق باشید

34748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ببخشید حقیقتا در حال حاضر انسان با توجه به نیاتی که دارد برای بهتر و بیشتر حاضر شدن در جهان، نیازمند این است که با نیات سنتی خویش، کارهایی در جهان مدرن انجام دهد. (به عنوان مثال در فضای مجازی فعالیت کند و نیتش این باشد که کارش موجب ارتقای نظام اسلامی و در نتیجه رضای الهی می شود.) و ظاهرا بشر امروز دارد بر روی یک تیغه بس نازک حرکت می‌کند و این کاری است دشوار! تیغه ای که هر روز نوآوری می‌شود و روی جدیدی از خود را به ما به نمایش می گذارد. چه کنیم تا حالا که در ابتدای سالهای جوانی هستیم از لبه این تیغ منحرف نشویم و میزان و ملاک برای معرفت برای این حرکت را چگونه و در کجا کشف کنیم تا حکایت عطار (ره) نشویم که فرمود: «چون توانستم ندانستم، چه سود چون بدانستم، توانستم نبود» با تشکر🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید شرایط، شرایطِ بسیار حساسی است و شناخت این زمانه و ظرفیت‌ها و لغزش‌های آن نیاز به زمان‌شناسی دقیقی دارد. عرایضی در خدمت حوزه «جامعة المهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» شد که ممکن است در این رابطه مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/13194 موفق باشید

34486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام: ضمن تشکر از زحمات شما از اینکه با حوصله جواب می‌دهید. کتاب جایگاه رزق در جهان هستی همچنان که خوندان آن آرامش خاصی به قلب آدم میده، ولی انگار یه جورایی دچار انفعال هم می‌کند علتش چه می‌تواند باشد؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تذکرات روایی و آیات مربوط به رزق، انسان متوجه می‌شود در حدّ وظیفه نسبت به رزق به طور منطقی تلاش خود را داشته باشد ولی کار را به خدا واگذارد و از این جهت نباید در امور دنیا حرص بزند که موجب تضییغ حقوق دیگران گردد. موفق باشید

34037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید در مورد دیه سوال داشتم. در سایت سرچ کردم و مقداری گشتم چیز خاصی دستگیرم نشد. یک دانش آموز دبیرستانی از بنده پرسیده چرا دیه زن، نصف مرد است؟ برای پاسخ به این سوال از چه دریچه ای باید وارد بحث شوم؟ آیا دلایل عقلی وجود دارد؟ آیا دلایل نقلی وجود دارد؟ چگونه وارد بحث باید بشویم تا ان شاءالله نتیجه لازم گرفته بشود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در محافل علمی در رابطه با این موضوع بحث‌های خوبی شده است مبنی بر آن‌که محور اقتصاد خانواده، مرد بوده و لذا چنانچه آن مرد را به قتل برسانند باید دیه آن طوری باشد که خانواده یعنی زن و فرزندان کم‌تر ضربه بخورند و از این جهت دیه مرد بیشتر است زیرا منافع آن به زن خانواده و فرزندان می‌رسد. با این‌همه با توجه به این‌که تا حدّی شرایط تغییر کرده است، مجلس شورای اسلامی قانونی را به صورت زیر تصویب نمودند:

بر این اساس، از سال ۹۲، «صندوق تأمین خسارات‌های بدنی» در مورد جنایاتی که بر روی یک زن واقع می‌شد با حکم دادگاه، موظف به پرداخت معادل تفاوت دیه تا سقف دیه مرد شد. موفق باشید

33565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد گرامی: علت این که در سالگرد علامه حسن‌زاده آملی مطلبی و یادآوری نداشتید، دلیل خاصی داشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر!  چقدر خوب است که به هر بهانه‌ای از آن مرد بزرگ سخن گفت که به هرحال او تولدها در پیش دارد. شاید فضای اربعینی و حضور ما در آن فضا منجر به این امر شد، وگرنه دل در گرو روحانیت ایشان است. موفق باشید

33476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مثال موج و دریا (از نظر عرفان) آیا درست است که بگوییم که الله هم یکی از امواج است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به عنوان جامع همه اسماء، همان دریاست. موفق باشید

37770
متن پرسش

ببخشید وقت شما را بارها گرفتم لطفا حلال کنید، این در مورد یکی از پرسش هاست و در جواب آن فرد نوشته ام اگر وقتتان گرفته می‌شود لطفا نخوانید و حلال کنید https://eitaa.com/lobolmizan/16618 مربوط به سوال شماره ۳۷۷۶۰ کلاس موسیقی اصلا نروید، متاسفانه اکثرا دانا به حرام و حلال نیستند و گرفتار حرام می‌شوید، کار با آلات موسیقی بعد از مدت ها می‌تواند سبب غلبه سودا یا صفرا شود و اگر ادامه دار باشد امکان ابتلا به سرطان بالا می رود و در کوتاهی عمر هم نقش دارد. حتما موسیقی را حذف کنید و گوش ندهید و سعی کنید مدتی با گوشی کار نکنید، فیلم و سریال نبینید، و وقت خود را صرف مطالعه کتاب های مفید، و یادگرفتن حرفه ای مفید کنید، موسیقی مخصوصا حرام آن می تواند حالت اعتیاد ایجاد کند، همین حالت اعتیاد ترک آن را سخت یا مشکل می‌کند، اما اگر ادامه دار باشد علاوه بر آسیب روحی روانی و جسمی، بر تمرکز و حافظه اثر مخرب دارد، و ممکن است فرد سلامتی خود را به راحتی دوباره نتواند برگرداند، حتما کنار بگذارید و ادامه ندهید، از محیط گناه و فکر به گناه فاصله بگیرید و وقت و تمرکز خود را سعی کنید صرف مطالعه کتاب های مفید مثل آثار شهید مطهری، آیت الله حق شناس، کتاب های شهدا، کتاب های پیشنهادی حضرت آقا و شهید سلیمانی و... کنید، حتما امربه معروف و نهی از منکر را یادبگیرید و در جامعه انجام بدهید می‌توانید بطور رایگان در سایت ستاد امربه معروف دوره مجازی را ثبت نام کنید، یا از طریق موسسه موعود که امکان ثبت نام رایگان هست اقدام کنید به این طریق: ارسال عدد ۳ به ۳۰۰۰۱۹۱۶ نماز را اول وقت بخوانید، سعی کنید واجبات را انجام بدهید و از حرام ها دوری کنید، نگاه خود را کنترل کنید، و سعی کنید با قرآن و صحیفه سجادیه انس داشته باشید کتاب بهشت جوانان را می‌توانید درباره موسیقی مطالعه کنید، البته فقط بخش هایی از آن در مورد موسیقی است، من موردی سراغ دارم که مدت‌های زیادی آهنگ گوش می‌کرد و حجاب و بعضی موارد دیگر را رعایت نمی‌کرد، تا مشکل اعصاب و روان و روحی شدید گرفت و سال هاست مشغول درمان است، موردی هم با بیماری تیروئید و غلبه سودا و مشکلات دیگر و افسردگی و... سراغ دارم که البته هردو مشغول درمانند و خیلی وقت است موسیقی گوش نمی‌دهند و اصلا نمی‌خواهند گوش کنند و خیلی از آن ضربه دیدند، حتی حافظه و تمرکزشان، یکی از آنها که متنفر شده، رعایت نکردن حلال و حرام روی اخلاق، سلامت روح و روان و جسم و خیلی موارد دیگر اثر مخربی دارد، حتی امکان غلبه و مشکلات ماورایی هم وجود دارد، حتما سعی کنید کار و تلاش و مطالعه و فعالیت های دیگر حتی کارِ خانه را انجام بدهید و فکر خود را از موسیقی فاصله بدهید و مقاومت کنید، تغذیه خود را سالم کنید و طب اسلامی را سعی کنید رعایت کنید و درباره آن مطالعه کنید، گاهی ورزش کنید، سعی کنید مواردی که استعداد و علاقه دارید و مفید برای خودتان و جامعه هستند را شناسایی کنید و به آنها بپردازید، اکثر موسیقی ها چه خارجی چه ایرانی حرام و بسیار مضرند، می‌توانید در اوقات فراغت وقت خود را صرف گوش کردن به سخنرانی ها و محتواهای تبیینی مفید کنید (مثل استاد پورازغدی، شیخ قمی، استاد راجی)، کتاب های متنوع و مفید مطالعه کنید مثلا تاریخ، تفسیر، اخلاقی، احکام، کتاب های مربوط به شهدا، و مثلا یادگیری زبان عربی اگر علاقه دارید، اگر نه حفظ قرآن و یادگیری برخی مفاهیم آن که به درک معنی و مفهوم کمک کند، حتما پیاده روی اربعین ان شاءالله بروید، ذکر لا اله الّا الله برای تمرکز خیلی خوب است، کتاب سه دقیقه در قیامت را مطالعه کنید، یاد مرگ و رفتن به قبرستان مخصوصا بین الطلوعین خیلی خوب است، سعی کنید بیشتر یاد مرگ باشید. از مواضع گناه یا آنها که خوف گناه دارید دوری کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کنار سؤال و جواب شماره 37760  . موفق باشید

36413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده چند روز دیگر ۲۷ سالم تمام می‌شود. در تمام این سال‌ها همه اطرافیان و هرکسی که با من آشنایی پیدا کرده است مرا به عنوان شخصی مهربان و متواضع و خوش‌اخلاق و خوش‌قلب می‌شناسند. من اما همیشه از بیماری‌های قلب خودم رنج می‌برده‌ام. اخیرا دوباره درباره خودم فکر کردم و به این نتایج رسیدم: من در قلب خودم حسود هستم هرچند در تمام این سال‌ها جلوی بروز حسادتم را گرفته‌ام. من در قلب خودم گاهی بدخواه دیگران هستم هرچند در زبان و عملم نمی‌گذارم این بدخواهی آشکار شود و به خلاف آن تظاهر می‌کنم. من کینه‌ای هستم و بدی دیگران در حق خودم را تقریبا هیچوقت فراموش نمی‌کنم. خلاصه اینکه قلب سلیم ندارم و قلبم پر از غل و غش و دغل است! در ضمن روحیه فوق‌العاده صلح‌جویی پیدا کرده‌ام که از دعوا ترس دارد و دوست دارد همه همیشه با هم دوست باشند! به خاطر همین تقریبا هیچوقت دوستانم که مرتکب حرام می‌شوند را نهی از منکر نمی‌کنم و تقریبا مطمئنم که اگر در موقعیت جهاد هم قرار بگیرم از ترک‌کنندگان جهاد خواهم بود. به این دلایل، به شدت از حال خودم ناامیدم. البته همچنان به فضل خدا امید دارم ولی با ویژگی‌ها و روحیاتی که در خودم می‌بینم بسیار از شب اول قبر و برزخ و قیامتم می‌ترسم چون می‌دانم کسی با این ویژگی‌ها رستگار نمی‌شود. از طرفی هم واقعا نمی‌دانم چطور باید این ویژگی‌ها را تغییر بدهم چون سالهاست با آنها درگیرم اما آنها در قلب من رسوخ کرده‌اند. وقتی به این فکر می‌کنم که چقدر ویژگی‌های بد شخصیتی دارم حتی از تلاش هم ناامید می‌شوم. از شما دعا و راهنمایی برای خروج فوری از چاه ترسناک و عمیق این ویژگی‌های بد طلب می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه انسان از طریق معارف عالیه توحیدی و مقیّدشدن نسبت به دستورات شریعت وارد شود می‌تواند در افق شخصیت خود دریای بیکرانه رحمت الهی را احساس کند و جلو رود. در این راستا با وسعتی که پیدا می کند، ان شاءالله از هر دو مشکل که فرمودید، رها می‌شود. پیشنهاد می‌گردد پس از دنبال‌کردن مباحث معرفت نفسی،https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D9%86%D9%81%D8%B3 مباحث مربوط به سوره «حجر» را دنبال فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1257?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%AD%D8%AC%D8%B1 . موفق باشید

نمایش چاپی