بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3542
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در کتاب اصول فلسفه در مقاله علم و ادراک مرحوم علامه مطلبی دارند تحت عنوان اینکه علم با تغییر و دگر گونی سازش ندارد بعد در اخر اشاره می کنند مثلا در یک عمر هفتاد ساله چند بار سلولهای مغز و اعصای تغییر میکنند بعد من جایی اینرا بیان کردم گفتند اصلا سلولهای مغز و اعصاب جایگزین نمیشوند و خلاصه اینطور کلام علامه را رد نمودند نظر جنابعالی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دانشمندان فیزیولوژی می‌گویند پس از مدتی همه‌ی بدن تغییر می‌کند و این غیر از آن است که گفته شود سلول‌های مغز و نورون‌ها که از بین رفتند ترمیم نمی‌گردد. علامه قسمت اول را برای اثبات نظر خود فرموده‌اند و حرف درستی است. موفق باشید
3541
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز از آنجایی که در یکی از جوابها به سولات فرموده بودید نظرات غرب شناسی من تاحدودی نزدیک به مرحوم مددپور است سوالم این است که کدام از کتابهای ایشان را بخوانیم آیا در خواندن آنها باید ملاحضه ای هم بکنیم یا مطالبی در کتابها هست که با نظرشما متفاوت باشد یا نه همه آنها را بدون ملاحضه خاصی مطاله کنیم ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رویهمرفته کتاب‌های آقای مددپور به‌خصوص کتاب «تاریخ یونان‌زدگی ما» مفید است. موفق باشید
3540
متن پرسش
با سلام خدمت استاد من دختره دانشجویی هستم که دوره ی لیسانسم به خاطر جو بد فرهنگی دانشگاه و چون مسئول بسیج بودم خوب درس نخوندم و همش مشغول کار فر هنگی بودم ولی به خاطر بیت المال خیلی عذاب وجدان داشتم خدا بهم توفیق داد دوسال خوب برا ارشد درس خوندم و قبول شدم االان حس میکنم با دوسال مداوم درس خوندن کم کاری ام جبر ان شده ولی باز تو ارشد چون شاغل هستم خوب درس نمیخونم خدایی اش واحدهای ارائه شده هم تو ارشد خیلی مفید نیستند با بچه مذهبی ها که مشورت میکنم و احساس گناهم را میگم بهم میگن وسواس داری این چه حرفیه ولی واقعا حس بدی دارم چون دولتی قبول شدم حتی نسبت به غذایی که تو خوابگاه میخورم حس بدی دارم این حس شبهه و بیت الماال خیلی اذیت ام میکه لطفا راهنما یی ام کنید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دوستانتان درست می‌گویند . همین که قصد خدمت دارید انشاء الله مشگلی نخواهد بود . اگر از نظر فقهی می خواهید موضوع را دنبال کنید با دفتر مرجعتان تماس بگیرید.موفق باشید
3539
متن پرسش
با سلام خدمت استاد دو سوال داشتم اول اینکه خواهرم دختر خوب و مذهبی است چند ساله ازدواج کرده ولی شوهرش نسبت به مسائل عبادی کاهله مثلا نماز را گاها نمیخونه که این قضیه تو خانه ی ما غیر قابل باوره که البته غیر از من و خواهرم کسی هم نمیدونه راهکارتون چیه چون من از ناراحتی خواهرم دارم اب میشم اونم همین طور البته خانواده ی دامادمون هم مذهبی اند ولی خودش کاهله خواهرم خیلی مقید به نماز خمس و غیره است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون منکر نماز و دین نیست سخت‌گیری نکنید، با برخورد خوب با او زمینه‌ی علاقمندی به دین را در او فراهم کنید. به خواهرتان هم بگویید خیلی روی این موضوع حساس نباشد با برخورد خوب با شوهرش او را به زندگی امیدوار کند. موفق باشید
3536
متن پرسش
سلام. استاد خواهش می کنم به من بگویید چه کنم؟خودم از این شرایط خسته ام. استاد، من یک عیب بسیار بزرگ دارم و آن این است که به شدت خودنما هستم. در هر مجلس و محفل و ... دوست دارم بدرخشم(نه لزوما به لحاظ چهره و لباس و ...)؛ اصلا مدل حرف زدن، شوخ طبعی لطیفانه و ظریفانه، اعمال و بیان و ...باعث می شه نگاهها بهم جلب بشه.البته من خیلی خودمو کنترل می کنم به طوری که اگر کنترل نمی کردم بسیار بسیار در مجالس و محافل جای درخشش داشتم...استاد آیا خودنمایی گناه است(نه خودنمایی شهوانی، الحمدالله آنگونه نیستم، خودنمایی در فضل و کمال با تلفیق زیبایی بصری). دوم اینکه استاد، قلبم دوست دارم خودنما نباشم یه گوشه واسه خودم برم و بیام، قلبا دوست دارم مثال این روایت امام باقر باشم که فرمود: پنج چیز رو غنیمت بدان: در مجلسی رفتی نشناختنت.....استاد قلبا دوست دارم با حقیقت درونم زندگی کنم اما....چه کنم این حالت خودنمایی رفع بشه. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در جواب سؤال 3499 سخنی از حضرت باقر«علیه‌السلام» عرض کردم. داستان طوطی و بازرگان را هم عرض می‌کنم شاید کمک‌تان کند. در راستای خودنمایی‌های جسمی و آفات آن، آن داستان را در مثنوی دارید که بازرگان وقتی می‌خواست به سفر هندوستان برود از طوطی خود پرسید برای تو از سفر چه بیاورم؟ طوطی گفت به طوطیان آنجا سلام مرا برسان و بگو چاره‌ی درد من در این زندان قفس چیست؟ بر شما کرد او سلام و داد خواست وز شما چاره ره و ارشاد خواست این روا باشد که من در بند سخت گه شما بر سبزه، گاهی بر درخت مولوی می‌گوید طوطی جان شما هم اسیر قفس است و باید فکر آزادکردن آن باشید و علت محبوس‌شدنش را بشناسید. قصه‌ی طوطی جان زین‌سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود پس قصه‌ی طوطی گرفتار قفس، قصه‌ی ماست. وگرنه به قول مولوی مگر کسی هست که با مرغان حرف بزند؟ آن بازرگان. چون‌که تا اقصای هندستان‌رسید در بیابان طوطی چندی بدید مرکب استانید و پس آواز داد آن سلام و آن امانت باز داد قصه‌ی طوطی خود را برای آن طوطیان هندوستان گفت و سؤال آن طوطی را به آن‌ها رساند، که ناگهان ملاحظه کرد. طوطئ زان طوطیان لرزیدو پس اُفتاد و مرد و بگسستش نفس یکی از طوطیان آن سرزمین وقتی پیام طوطی بازرگان را شنید با شنیدن آن پیام در مقابل بازرگان، افتاد و مرد، بازرگان ناراحت شد که عجب پیامی دادم، ولی بالأخره سفر را تمام کرد و برگشت. گفت طوطی، ارمغان بنده کو آنچه گفتی، و آنچه دیدی بازگو گفت نی، من خود پشیمانم از آن دست خود خایان و انگشتان گزان بازرگان در جواب گفت، اصلاً من پشیمانم از آن که چرا چنین پیام خامی از تو برای آن‌ها بردم و کار خوبی نکردم، تو هم مسئله را رها کن. گفت ای خواجه پشیمانی ز چیست؟ چیست آن، کاین خشم و غم را مقتضی است؟ طوطی از بازرگان پرسید: چه شده است که آن کار موجب پشیمانی شما گشته؟ گفت، گفتم آن شکایت‌های تو با گروهی طوطیان همتای تو آن یکی طوطی ز دردت بوی برد زهره‌اش بدرید و لرزید و بمرد طوطی وقتی قضیه را شنید. جواب سؤال خود را به خوبی دریافت کرد و در جا افتاد و خود را به ظاهر به مُردن زد. چون‌شنید آن مرغ‌کان طوطی چه‌کرد هم بلرزید، اوفتاد و گشت سرد بازرگانِ ساده اندیش بسیار ناراحت شد و جیغ و فریاد بر سر خود زد که این چه قصه‌ای است که موجب مرگ طوطی من ‌شد! خواجه چون دیدش فتاده همچنین برجهید و زد کُلَه را بر زمین شروع کرد ناله و زاری کردن که عجب کاری کردم، طوطی نازنینم را از دست دادم. گفت‌ای طوطی خوب و خوش‌ حنین هین‌چه بودت این، چرا گشتی چنین؟ ای دریغا! مرغ خوش آواز من ای دریغا! همدم و همراز من بالأخره دید طوطی مرده است، درِ قفس را بازکرد و طوطی را پرتاب کرد روی بام. بعد از آنش از قفس بیرون فکند طوطیک پرید تا شاخ بلند همین که طوطی را به بالا پرتاب کرد، طوطی پریدن آغاز نمود و رفت و بر شاخ بلندی نشست. طوطی مرده چنان پرواز کرد کافتاب از چرخ، ترکی‌تاز کرد خواجه‌حیران‌گشت‌اندرکار مرغ بی‌خبر ناگه بدید اسرار مرغ روی بالاکرد وگفت‌ای عندلیب از بیان حال خودْمان ده نصیب او چه کرد آنجا که تو آموختی چشم ما از مکر خود بر دوختی ساختی مکری و ما را سوختی سوختی ما را و خود افروختی بازرگان که از حرکات این دو طوطی به حیرت آمده بود از طوطی خود ماجرا را سؤال کرد، حالا طوطی آزاد شده از قفس به سخن در آمد. گفت طوطی، کو به فعلم پند داد که رها کن نطق و آواز گشاد زانکه آوازت تو را در بند کرد خویش را مرده، پی این پند کرد آن طوطی هندوستانی با عمل خود به من پیام داد که تا اهل خودنمایی هستی و برای بقیه خود را به نمایش می‌گذاری، اسیر قفسی، از خودنمایی برای غیر بمیر تا آزاد شوی. محرومیت تو از سبزه‌زار به جهت خودنمائی برای بازرگان است. از جنگل سبز معنویت به آن جهت محرومی که نظر به غیر داری، پیام داد که از این خودنمایی بمیر. یعنی ای مطرب شده با عام و خاص مرده شو چون من، که تا یابی خلاص دانه باشی مرغکانت برچِنَنْد غنچه باشی کودکانت برکنند تو برای عام و خاص مطرب شده‌ای، از خودنمایی دست بردار تا بعد از آن با خودی به‌سر بری که تا بیکرانه‌ی عالم وجود می‌تواند خود را حاضر داشته باشد، در حالی که تا در محدوده‌ی نظر به غیر، خود را می‌آرایی، یا مثل دانه در منقار مرغانِ خودخواه هستی و یا مثل غنچه در دست کودکان بی‌تدبیر. در یک نتیجه‌گیری همه‌جانبه می‌فرماید: هرکه داد او حُسن خود را در مزاد صد قضای بد سوی او رو نهاد چشم‌ها و خشم‌ها و رَشک‌ها بر سرش بارد چو آب از مشک‌ها هرکس خواست زیبایی‌های خود را بر نامحرمان بنمایاند صدها مشکل به سوی او روی خواهد نمود، از چشم‌زخم بگیر، تا کینه و حسادت، همه به سوی او روانه می‌شوند. انسانی که اهل خودنمایی است - اعم از زن یا مرد- خود را به عنوان یک کالا به بقیه معرفی می‌کند و بقیه نیز با او به عنوان یک کالا برخورد می‌کنند و این علاوه بر آن است که با انتظارات خودخواهانه، انسان را از زندگی ساقط می‌کنند. به همین جهت در ادامه می‌گوید: دشمنان او را ز غیرت می‌درند دوستان هم روزگارش می‌برند از یک طرف با پیش‌آمدن رقابت‌ها و کینه‌ها، رقبای او مانع ادامه‌ی زندگی شخصی او می‌شوند، و از طرف دیگر با تحریک انتظار دوستان، دوستان روزگار برای او نمی‌گذارند تا به خود آید و کاری برای خود بکند. راه رهایی از همه‌ی این معضلات یک چیز بیشتر نیست و آن این که نظر جان را به حق بیندازیم تا حق‌خواهی جای خودنمایی بنشیند، و از دام شیطان که تا هلاکت ما آن را گسترده است رها شویم. در پناه لطف حق باید گریخت کوهزاران لطف‌بر ارواح ریخت تا پناهی یابی آن هم چه پناه آب و آتش مر تو را گردد سپاه مولوی در آخر توصیه می‌کند که: ای آدم! چرا می‌خواهی معشوقه‌ی دیگران باشی؟ چرا دائم برای خود عاشق‌تراشی می‌کنی؟ بیا عاشقی پیشه کن و عاشق آن‌که ‌ارزش آن را دارد که به آن عشق بورزی باش. عاشق آن عاشقان غیب باش عاشقان چند روزه کم تراش عشق خود را برای معشوقی صرف کن که بیش از همه به تو نظر دارد و با ربوبیت خود، تو را از نقص حیوانی به قله‌ی انسانی سوق می‌دهد. عاشقانت در پس پرده‌ی کرم بهر تو نعره‌زنان بین دمبدم خداوند و ملائکه‌ی مقرب او با آوردن این دستورات و ارسال انبیاء، بر تو فریاد می‌زنند که از چه نشسته‌ای، چطور راضی می‌شوی از آن افق اَعلی نظر برداری و به معشوقه‌های زمینی دلخوش شوی. مولوی می‌گوید بر من خیلی سخت می‌گذرد که چگونه انگیزه‌ی لبخندهای اهل دنیا را به خودت نمی‌شناسی که بر خلاف ادعایشان سخت خودخواهانه است. غیرتم آید که پیشت بیستند بر تو می‌خندند و عاشق نیستند این‌ها که پیش تو می‌ایستند و بر تو می‌خندند، عاشق تو نیستند ولی تو اگر مواظب نباشی سرمست همین خنده‌های هوسناک می‌شوی و با تحریکاتی که وَهْم در تو ایجاد می‌کند، از دست می‌روی. اوچو بیند خلق را سر مست خویش از تکبر می‌رود از دست خویش او که مشغول خودنمائی برای دیگران است به دنبال جلب این نگاه‌ها، همه چیزش را از دست می‌دهد، امکان‌های افلاکی شدن روح را، در پای شنزار هوس قربانی می‌کند و دیگر هیچِ هیچ. موفق باشید
3534
متن پرسش
سلام. ایا روایاتی در مورد مذمت فکر کردن به نامحرم و صحبتهایی که با او رد و بدل شده، داریم؟گاهی مواقع، حرفها و صحبتهایی که با نامحرمان رد و بدل می کنم در موقع خواب به ذهنم هجوم می آورد. سعی می کنم همون موقع قطعش کنم، اما گاهی هم طولانی می شه. خودم حس خوبی ندارم. چه باید کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمام احکام فقهی مبتنی بر روایات و آیات است. فقیه مرز این ارتباط و عدم ارتباط را مشخص می‌کند. در این مورد بهترین مستند، رساله‌ی عملیه است. موفق باشید
3533
متن پرسش
با سلام واحترام: اگر نفس جوهرآ تغیر کند به طوری که (هر لحظه) از بود قبلی خود به تمامهی خارج شده و به هستی جدیدی برسد پس پرونده اعمال نفس کجا ضبط می شود (وجه ثبات نفس چیست)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این بحث در کتاب «از برهان تا عرفان» تحت عنوان «جواب شبهه‌ی بقاء موضوع» شده است. موفق باشید
3532
متن پرسش
سلام علیکم چرا در بحث حرکت جوهری گفتید:اگر جوهر در خودش متحول نبود عطای الهی موقف میشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب این سؤال را در کتاب «از برهان تا عرفان» و شرح آن به وسیله‌ی سی‌دی دنبال کنید در آن‌جا بحث شده. موفق باشید
3531
متن پرسش
سلام علیکم .مگر خداوند متعال بر هر چیزی توانا نیست و هیچ کاری بدون اذن خداوند انجام نمیشود.پس اگر ما کار گناهی هم انجام دهیم خدا خواسته؟ یا اینکه چرا کارهای که به نفع ما است را خدواند اعمال نمی فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این‌جا نباید بین تکوین و تشریع خلط شود. آری خداوند تکویناً به ما اختیار داده تا بتوانیم هرچه را خواستیم انتخاب کنیم و خودش نیز همین را خواسته، ولی تشریعاً جهت سعادت ما از طریق انبیاء به ما دستور داده که گناه نکنیم. موفق باشید
3529
متن پرسش
پول ملی دیگر به اندازه کاغذ .... هم ارزش ندارد (یک رول کاغذ ... را دیگر نمی‌توانید با یک هزار تومنی بخرید. همین امروز امتحان کنید و اگر دروغ بود لعنتی نثار روح بنده کنید). الان در خارج وقتی رو می‌کنی ایرانی هستی مثل چیزی بد به ما نگاه می‌کنند، برای گرفتن ویزای اکثر کشورها مثل یک جنایتکار بالقوه در موردمان نهایت احتیاط را به خرج می‌دهند (قبلا اینطور نبوده. قدیمها عمویم زیاد آلمان و فرانسه میرفت ماشین میآورد. ویزا هم که کشک… هر لحظه اراده میکردی میرفتی. ریال برای مارک حکم می‌کرد. می‌گفت برای صبحانه چند نفری یک سبد تخم مرغ پخته! از زنی آلمانی خریده بودند خیلی تعجب کرده بود گفته بود قدر سیاست مدارهایتان رابدانید. در یوگوسلاوی وقتی می‌فهمیدند مسافر عبوری از ایران به طرف ترکیه آمده برای مغازه دارها روز عروسی بوده و از خوشی مست کرده و پایکوبی میکردند… در حیفا هر مسافری از اروپا و آسیا را صد جور چک می‌کردند در همین حین تا پاسپورت ایرانی را می‌دیدند فقط سلام نظامی می‌دادند، اینکار را عمدا جلوی چشم اروپاییها می‌کردند که خیلی برایشان سنگین بوده…) ایران به عنوان کشوری چاقوکش و لات شناخته میشود(قبلا بزرگترین کمک کننده آسیایی به سازمان ملل بود. ایران و ژاپن فقط در آسیا عدد بودند کره جنوبی کلا گم بود. پدر بزرگ من _که البته خان و میلیونر هم نبود_ کلفت کره‌ای داشت. کره‌ایها نمی‌توانستند با پول ایران شکم خود را سیر کنند به ناچار به بچه های شر محلات میگفتند برایشان قورباغه بگیرند) متاسفانه شاه آزادی سیاسی ایجاد نکرد. به مردم نفهماند که صفر کردن تورم همینطور الکی نیست. سیر کردن مردم کشکی نیست. توضیح نمی‌داد و مردم را قاطی نمی‌کرد. فقط دستور می‌داد چون عقیده داشت مردم نمی‌فهمند. گرچه حرفش را تاریخ اثبات کرد ولی باز هم باید روی مردم کار می‌کرد و حداقل چند حزب واقعی نه دکوری ایجاد میکرد تا حداقل روشنفکران جامعه بفهمند چه خبر است. وقتی با متحد کردن اعراب در اپک نفت را ۳۲ دلار کرد این (((((((((((((((((((((((((کارتر حرامزاده))))))))))))))))))))))))))) حکمش را صادر کرد. اگر در بین روشنفکران و مردم مشارکتی ایجاد کرده بود کارتر همه چیز خراب و پاریس و لندن و هفت جدشان//// می‌خوردند ایران را به این منجلاب بکشانند. ولی افسوس… رشد اقتصادی بدون حالی کردن مردم و احزاب آزاد و نهادهای مدنی باعث و بانیش هم را نابود می‌کند. یکی پیدا شد و گفت اقتصاد مال خر است، نفت مال سر سفره است و آب و برق مجانی است. هیچکس نپرسید برادر چطوری؟ دقیقا به چه روشی؟ با کدام کرامت و معجزه؟ بدبختی این است که زننده این حرف خودش هم خبر نداشت. باید درک و فهم ملت به این حد برسد که باباجان شما صاحب پنجمین ذخایر نفت و گاز و کلی معدن و سرمایه انسانی و جوان هستید اصلا نیازی ندارید یارانه صدقه بگیرید و نوکری کنید. آقای طاهرادزه من فقط تعجبم از این که شما مدام می گید احمد ی نژاد گفتمان انقلاب زا زنده کرد. چه زنده ای!! علتش هم اینه که شما از مسیر خونه تا محل تدریس پیاده نمیشید ببینید مردم چی می گندو دیگه دارن علنا به مفامات مذهبی بد وبیراه میگند. شاید بگین اینا امتحانه الهیه! وای اگه اینا را بگین . این همش سوء مدیریت همین اقایی هست که شما میگین ذیل احمد نژاد. والله در جنایت این فرد بر ایران و اسلام شما هم شریکید. چه ناله هایی که شب از رختخواب ها بر نمی خیزد. همسایه ما شش ماهه گوشت نخورده. دیگه دارن بعضی ها تن فروشی می کنند. عفتشان را مایه گذاشتند برا دو لقمه نان!!! آقای طاهرزاده دیگه بسه به خدا بسه چقدر گفتی ذی و ذیل بسه به خدا بسه! شما همون استاد طاهزاده ما باش!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) بنده هم قبل از انقلاب و زمان شاه را درک کرده‌ام و در آن زمان در تهران کار می‌کردم این‌طور که به شما خبر داده‌اند نبود. نظام شاهنشاهی هم از نظر اخلاقی فاسد بود و هم از نظر اقتصادی. خوب است که لاأقل کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» را که آقای بهنود نوشته و از طرفداران نظام شاهنشاهی بوده و فعلاً هم در خارج به‌سر می‌برد و مخالف انقلاب اسلامی است، مطالعه بفرمایید تا ببینید چه خبر بوده. مواظب باشید در قضاوت نسبت به افراد راه افراط را پیش نگیرید که خطر سوء عاقبت دارد. تأکید بنده بر روی سخنان رهبری است و سعی می‌کنم از زاویه‌ای که ایشان به آقای احمدی‌نژاد و دولت ایشان نظر دارند، نظر کنم. موفق باشید
3528
متن پرسش
سلام علیکم،اینکه عده ای از تفکیکیون(که خداوند ان شاء الله هدایتشان کند) ادعا کرده اند که علامه حلی(ره) ضد فلسفه بوده است صحیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً فلاسفه بیشتر به معتزله اطلاق می‌شده و بزرگان شیعه از این جهت با فلسفه مخالف بوده‌اند که معتزله معتقد بودند اصل تفکر فلسفی است و ارزش دین به اندازه‌ای است که در فلسفه بتوان آن را پذیرفت. موفق باشید
3527
متن پرسش
سلام علیکم..ضمن عرض خداقوت و تشکر.با توجه به اینکه تفاسیر مختلف ومتناقضی درباره هرمنوتیک فلسفی هایدگر ارایه شده است به نظر حضرتعالی تفسیر صحیح کدام است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در سایت در قسمت یادداشت‌ ویژه عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
3525
متن پرسش
سلام علیکم 1- در زیارت عاشوراابتدا میفرماید : "طلب ثارک . . " و بعدا میفرماید: "طلب ثاری . . " این تغییر ضمیر چه معنایی میدهد؟ 2- این که میفرماید :"علیک منی سلام الله . . " به چه معناست؟ صلوات خداوند بر امام مشخص است اما اینکه از جانب ما افراد دون چنین گفته شود به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب «زیارت عاشورا، اتحادی روحانی با امام حسین«علیه‌السلام» عرایضی در این رابطه داشته‌ام به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
3523
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر غرض از مزاحمت دراین زمانه که نمی شود به کسی زود ااعتمادکردبنده 2دختر دارم که از هر جهت شایسته به لطف خدا تربیت شدهاند اما حالا متاسفانه با مشکل ازدواجشان روبرو هستم راههای مختلفی را امتحان کرده ام اما نتیجه نداده خواستم از محضر شریفتان که بفرمایید آیا این مشکل من راه حل معنوی دارد ؟(چون در متون دین ما همه چیز وجود دارد )خواهش مکنم مرا در این زمینه یاری کنید زیرا دخترها به مرز 30سال رسیده ولی هنوز ازدواج نکردهاند وهمین مسئلهمشکلات فراوانی در روح واندیشه من ایجاد کرده واحساس می کنم در مواقعی مرا از خدا وراه سلوک دور می کند خواهش می کنم کمکم کنید (اگر امکان دارد جواب را به ایمیلم بفرستید در پناه حق موفق وموید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بسپارید به خدا و بنا به روایات در هر روز 21 آیت‌الکرسی بخوانید تا خداوند گشایش لازم را ایجاد کند. موفق باشید
3521
متن پرسش
چرا خدای متعالی با اینکه میدانست شمر جهنم ابدی دارد او را آفرید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون شمر خودش انتخاب کرده که شمر باشد، اگر خدا او را خلق نکند تا شمربودن خود را نشان دهد چگونه خداوند عقوبت شمربودن را به او بدهد؟ خداوند در قیامت حاصل اعمال و انتخابات افراد را به آن‌ها می‌دهد و به هرکس باید در دنیا که محل انتخاب است امکانی بدهد که
3520
متن پرسش
سلام علیکم 1-امامان (ع) تا زمانی که ظاهرند مجبورند خود را پایین بکشند در حد درک و عقل مردم و اینگونه هیچ وقت آن رجوع کعبه گونه به امام رخ نخواهد داد و غیبت راهی شد تا مردم خود را بالا بکشند و آرام آرام از این طریق رجوع به مقام غیبی امام رخ دهد 2- این که زمان ظهور زمین از ظلم و ستم پر می شود شرط لازم ظهور است یا نشانه ی لازم ظهور که ائمه از علم به آینده خود خبر داده اند؟ خیلی ممنون خداوند توفیقات همه مان را بیشتر کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- قسمت اول سخن‌تان حرف خوبی است 2- شاید نشانه‌ی ظهور باشد. موفق باشید
3519
متن پرسش
سلام. استاد وقتی مباخث شما را میخوانم و میشنوم با عقل مطابقت دارد و غالبا می پذیرم اما چند روز که از فضا دور باشم دچار غفلت می شوم چه باید بکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرار دنیا همین است، به همین جهت به ما دستور داده‌اند دائماً قلب را با معارف الهی متذکر کنیم و نیکان امت محمد مجالست داشته باشم. موفق باشید
3518
متن پرسش
من چند سال هست افسددگی دارم حالا کسی رو به من معرفی کردن چشمش بازه میگه با دعا خوبت میکنم چند روز به من زنگ بزن که من برات دعا بخونم بعد دیگه قرصات رو قطع میکنی شما اعتقاد دارید ؟چند نفر رفتن پیشش نتیجه دیدن
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد اطلاعی ندارم. موفق باشید
3517
متن پرسش
سلام /خسته نباشید/نظرکشورهای غربی درباره ی جهان پس از مرگ چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: لائیک‌های آن‌ها که منکر جهان پس از مرگ‌اند، موحدین آن‌ها مثل ما معتقد به جهان پس از مرگ‌اند منتها در عمقی که معارف اسلامی موضوع را مطرح کرده است در آن جا یافت نمی‌شود. موفق باشید
3516
متن پرسش
با سلام عرض ادب. استادعزیز، اگر انسان اعمال مستحبش را به امام زمان هدیه دهد، تاثیری در افزایش معنویت دارد؟آیا می شود مثلا صلوات تقدیم به روح رسول الله بفرستیم از جانب امام زمان؟آیا می شود انسان اعمال واجبش مثل نماز و روزه اش را به امام زمان هدیه دهد؟این کار برکاتی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اعمال واجب بر عهده‌ی خود ما است و ظاهراً نمی‌شود به وجود مقدس حضرت هدیه کرد، ولی اعمال مستحب وقتی به حضرت هدیه شود با نور حضرت بالا می‌رود و بر آن مبنا به حساب ما نوشته می‌شود و آن اعمال با آن نورانیت به قلب ما برمی‌گردد. در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» بحث آن شده است. موفق باشید
3515
متن پرسش
سلام . استاد :بنده سالها پیش رمان می نوشتم و برای تدوین آن، مجبور بودم شخصیتهای داستانها را در ذهنم پرداخته کنم، فلذا خودم، در خیالات، نقش یکی از شخصیتهای داستان را بازی می کردم و با خیالپردازی و تخیل، دیالوگها را تدوین میکردم و ...بعدها، تصمیم گرفتم با توجه به اینکه هچ انگیزه الهی در این کار نبود، به طورکامل این قضیه را قطع کنم. اما مشکل این است که با توجه به پرورش قوه تخیل-شاید هم توهم-الان در ارتباطاتم با دیگران و کلا مسائل مختلف، ذهنم فعالانه، شروع به خیالپردازی می کند. مثلا فلان روز با یک نامحرم -که البته ناخواسته علاقه ای هم درمیان هست-جلسه دارم، ناخودآگاه ذهنم از قبل دچار توهمات می شودو...چه کنم این مشکل حل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» می‌تواند کمک کند. موفق باشید
3513
متن پرسش
یا بصیر با سلام استاد، تو این آشفته بازار تهاجم فرهنگ بیگانه و متاسفانه از هم پاشیدگی خانواده ها، کاش صدا و سیما برای از دست رفتن خانواده ها فکری میکرد.. دلم از این همه فساد تو کشور اسلامی خونه. من دانشجوی خوابگاهی هستم. چند وقتیه متوجه رفتارهای مشکوک دوستم و ارتباطش با نامحرمان شده بودم. اون موقع نمیدونستم چه کنم؟ ولی تموم شد. اون ارتباطها ادامه داشت. ادله قانع کننده ای برای دانشگاه نداشتم. چون اون با پسر ی ارتباط داشت، که متاسفانه بسیار ظاهر الصلاح و اسلامی بود. قضیه تمام شد. دوستم ازدواج کرد و با عکسهای ازدواجش برگشت. اما متاسفانه باز متوجه رفتارهای ضد و نقیضش در دوری از همسرش هستم. نمیدونم چکار کنم. اون موقع که ازدواج نکرده بود، با اینکه چندتایی مدرک داشتم. گفتم مشکلی نیست، گناهش به گردن خودش. من چکار میتونم بکنم. وو.. اما حالا با داشتن همسر و این ارتباطات. دلیلشو نمیفهمم. اصلا نمیدونم چکار کنم؟ آیا دخالت کردن من تو این قضیه اون موقع بهتر نبود تا کار به اینجاها نمیکشید. یا بزارم باز کار خودشو بکنه، خودم میگم اینجا دیگه خدا شاهده عادله. مخصوصا که شوهرم داره. خودش زود عذابو میرسونه. نمیدونم. احساس عذاب وجدان میکنم در قبال کاری که باید پارسال انجام میدادم و ندادم. استاد تو را خدا کمکم کنید. آدم تو این موقعیتها میمونه. چکار باید کرد برای تشخیص راه درست؟ این مواقع باید سکوت کرد؟ وقتی که ادله درستی نداشته باشی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما فقط در حدّ تذکر حکم خدا و عاقبت سوء، این کار را به او متذکر شوید. موفق باشید
3512
متن پرسش
سلام علیکم! روایتی داریم بدین شرح: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: لِلزَّانِی‏ سِتُّ خِصَالٍ ثَلَاثٌ فِی الدُّنْیَا وَ ثَلَاثٌ فِی الْآخِرَةِ أَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیَا فَیَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ أَمَّا الَّتِی فِی الْآخِرَةِ فَسَخَطُ الرَّبِّ وَ سُوءُ الْحِسَابِ وَ الْخُلُودُ فِی النَّار»(الکافی ج5 ص541) حال سوالم در مورد عواقب دنیائی زنا هست که هر کدام از موارد ذکر شده(رفتن نور وجه و تعجیل در فنا) دقیقاً یعنی چه؟!!! و اینکه چرا زنا باعث تعجیل در فنا می شود؟! و سوال بعد اینکه چه فرقی هست بین زنا و آمیزش حلال؟! البته فرقش به لحاظ روانشناسی و فیزیولوژیکی را می خواهم شما ذکر کنید.لطفاً یک جواب کامل و جامع بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: معنای رفتن نورِ وجه همان بی‌آبروشدن و لاابالی‌شدن است و تعجیل در فنا به معنای آن است که این انسان نگران از بین‌رفتن خودش نیست، به‌راحتی به کارهایی دست می‌زند که از بین می‌رود. انسان در آمیزش حلال در ذیل ولایت الهی قرار دارد و با روحی آرام زندگی می‌کند ولی در زنا تحت تأثیر نفس امّاره قرار دارد که انسان را تا هلاکت و نابودی جلو می‌برد. موفق باشید
3510
متن پرسش
با سلام اینجانب جواب سوالم را دریافت نکردم باید چی کار کنم؟//در مورد انتخاب محل زندگی بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید ایمیل داشته باشید تا این نوع سؤالات که مربوط به امور فردی است به ایمیل‌تان ارسال شود. حال با توجه به این که ایمیل خود را نوشته اید اگر لازم می‌دانید سؤال را بفرمایید تا در خدمتتان باشیم. موفق باشید
3509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض خسته نباشید_از کتاب ادب عقل و قلب و خیال انصافا استفاده بردیم و همچنان هم این جریان ادامه دارد؛ خدا شما را جزای خیر بدهد_سوالی در ذهنم پیش آمده که احتمالا از شما پرسیده شده و در آن باب بحث فرموده اید اما میخواهم از زلویه ای دیگر هم به آن نظر شود انشالله که راهگشا باشد: سوالی رو از شما پرسیدند در این کتاب در مورد وظایف دانشجو و طلبه و شما هم اشاره کردید به دوران پایه گذاری شخصیت انسان، به دلیل داشتن همت های بلند_حالا سوالی که پیش میاد اینه که آیا چون این کتاب سلوک فردی رو مد نظر داره فقط اینگونه اشاره کردید و اصلا جدا شدنی هست سلوک فردی و اجتماعی؟! و حتی شما در این بحث یک جا اشاره به سلوک جمعی داشتید که باز، آن هم برگشت به خود دارد و از جهتی اگر هم مربوط به جمع بتوان به حساب آورد از جهت نفی است(بحث کنترل وقت در جمع دوستان و ...) اگر موضوع این کتاب اینچنینی بوده ادامه (سلوک اجتماعی) را در کجا باید جستجو کرد و بحث ایجابی سلوک اجتماعی (با فرض آنکه اشاره شما ناظر به سلوک جمعی بوده) به چه صورت خواهد بود؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان توانست با راه‌انداختن عقل و قلب و خیال در مسیر صحیح، خود را اصلاح کند روحیه‌ی حق‌خواهی در او رشد می‌کند و لذا در امور اجتماعی نیز مسیر حق را انتخاب می‌کند که فکر می‌کنم چند جلد کتابی که در مورد انقلاب اسلامی است بتواند در رابطه با سلوک اجتماعی کمک‌تان کند در ضمن یک ‌سری هم به جزوه‌ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» بزنید. موفق باشید
نمایش چاپی