سلام استاد گرامی وقتتون بخیر، ان شاءالله سال جدید براتون پر از خیر و برکت و سلامتی باشه، استاد من طرفدار این نظام هستم اما میترسم اینجوری که پیش بره تنها کسی که بشه ازش دفاع کرد رهبریه، چون هر بار گند کار یکی درمیاد، بعضی وقتا واقعا به جوونای آلان حق میدم که اگر از این نظام و دینی که این نظام دایه دارش هستش زده و فراری بشه، توی جمعشون بودم که میگن آره حلال و حروم فقط واسه ما مردمه اینا خودشون میچاپن و میخورن و از دین هم واسه سرگرم کردن مردم و سواری گرفتن از مردم دارن استفاده میکنن، میگن از این طرف حسین حسین میکنن از اون طرف اختلاس میکنن، استاد به نظرتون حق ندارن این برداشتها رو بکنن؟ من از اینایی که باعث فراری شدن مردم و جوونا از دین میشن تنفر شدید دارم، سنگ دین رو به سینه بزنن و از اون طرف در ظاهر دین خلاف و فساد بکنن، دیگه واقعا ما هم کم میاریم که چی بگیم بهشون نمیدونیم از چی دفاع کنیم وقتی بعضیا در راس اینقدر گند میزنن، میگن اینا خط قرمزشون فقط چنتا تار موی دخترا هستش اما به دزدی و اختلاس حساس نیستن و اونایی که اختلاس میکنن اگر از خودشون باشن خیلی کاری باهاشون ندارن و ماست مالیش میکنن، استاد شما بگین ما به عنوان طرفدار این نظام در برابر این تناقضات باید چیکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ما در راستای تنگناهای تاریخی خود و غربزدگیهایی که گرفتار آن بوده و هستیم، کوتاهیهایی داشتهایم ولی جهت کلّی نظام در مسیر عبور از آن کوتاهیها است. مهم آنجا است که متوجه حیلههای دشمن باشیم که از کاه، کوه میسازد و عظمتهای تاریخی انقلاب اسلامی را بهکلّی نفی میکند؛ عظمتهایی که گوشهای از آن را رهبر واقعبینِ انقلاب اسلامی در روز اول فروردین در سخنان خود متذکر آنها شدند. در ضمن خوب است به نکاتی که کاربر محترم در سؤال شماره 37289 فرمودهاند، نظری بشود. موفق باشید
سلام استاد: الان در تعطیلات هستیم و من هم به عنوان یک دانش آموز باید بنشینم و کار های عقب افتاده ام را انجام دهم اما نمیدونم چرا نمیشه، اصلا هیچ کنترلی بر روی خودم ندارم. دارم اذیت میشم، ... اینجاس که میگم هیچ وقت هیچ چیز نمیشه. این که من بیام و برنامه بریزم و بگم حالا میخوام این کارها رو انجام بدم، شدنی نیست. پس کی میشود؟ شما گفتید باید سعی کنم در بودنم، بشوم. اما، نمی دانم! ... چه شده است ای دل. باز آمده ای ای هوش، عقل را معنا کرده ای. هر دم با عف خودت عفافی بزرگ بر گردنم انداخته ای. کجا رفته روزهای بیداری، روزهایی که ملک لایبلی شده بود مسکنم. سکنی میگزیدم در بیداری و لحضه ای نمی گذاشتم خوابم ببرد. میرقصیدم و میرقصاندم برای ستاره های آسمان، شهدا چه خوب قطب من بودند به وقت اشک آمدنم، به وقت آه و سوز... یاد گرفتم از آوینی عقل معاش میگوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق میگوید که بیدار باش… و من برای آنها زحمت نمی کشیدم بلکه پیش می آمد. یک لحظه باید نظری و توسلی به حاج قاسم میکردم. یک لحظه به سروران دیگری ... آه ... چه سخت میگذرد بی آن ها. مریضم و درمانده ام در تیک تاک ساعت. برای این که از یاد نبرم چوب خطش را هک کردم بر روی دیوار، الان قریب به سال های نوری است که من در این قوطی بتونی هستم. دیوار یادهایم دیگر جا ندارد! (بغض یعنی خنده های ساختگی ، شکنجه بشی از طرف من، تو مبادا آخ بگی. همه منتظر اینن که یجایی گاف بدی) سوار بر این کلمات شدم و به عنوان این که دارم به بالا میرم اما در جهان موازی ام و در حققیت دارم به پایین چاهی بی پایان و ژرف ناک سقوط میکنم،... یاد روزهای فخر و عصمت را ... حضرت عجل مجالی ده! تازه راه رفتنم را یاد گرفته ام اما دریغا که زمان رفتن است. نه توسط پا های خودم و جاده های زمین... بلکه توسط بال هایی که یافتم در روزهای فخر و عصمت... چون رهبر من علی است و او هم راه های آسمان را بهتر از راه های زمینی میشناسد... اما من میسوز که دیر رسیدم و تک بالی بهم نرسید. آیا میشود با یک بال به از لای میله های زندان به آسمان تاخت؟ حضرت عجل مجالی ده!
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه!! باید در عین برنامهریزی برای اوقات خود، چندان هم به خود سخت نگرفت. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطالعه شود. موفق باشید
سلام استاد: من ۴ سال هست به لطف خدا عوض شدم حالات و روحیاتم اوایل. خیلی خواب های خوش میدیدم و گناه رو با تمام وجودم حس میکردم اگر گناهی مرتکب میشدم اون آتیشی که خودم درست کرده بودم را حس میکردم و اگر نمازم قضا میشد به شدت حالم گرفته میشد اما الان اون حالات نیست و به شدت حال معنوی خوبی داشتم و یک نوری در قلبم حس میکردم. اما متاسفانه چند ماه هست اون نور در من نیست و دنبال علت هستم. ناگفته نماند. من به شدت پرخوری کردم. و بد رفتاری با همسرم داشتم. ( قبلاً به کلاس های معرفتی میرفتم و به یک سری دستورات اهمیت میدادم و انجام میدادم مثل. کم خوردن ... خوش رفتاری با همسرم بخاطر خدا و.... خواستم بدونم دلیلش میتونه در پر خوری و بد رفتاری با همسر باشه؟ چرا وقتی نمازم قضا میشه اصلا نفسم درد نمیکشه با این چند وقت مراقبه و محاسبه داشتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! شما که به خوبی متوجه قبضِ پیش آمده هستید، إن شاءالله با رعایت تقوا در همه ابعاد آن به خوبی آن تعالیِ بسطِ بعد از قبض را نصیب خود میگردانید. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: ببخشید پرسشی داشتم. یادگیری ساز موسیقی مانند سه تار یا سنتور اشکال دارد؟ و تاثیرات وضعی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند یادگیری و استفاده از ابزارهای موسیقی ذاتاً حرمت ندارد. حرمت آن به استفاده نامشروع آن است که منجر به فتنه و فساد گردد به همان معنایی که در مجالس لهو و لعب به کار میرود. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز در حال حاضر آیا کسی در عالم قیامت یا عالم عقل بجز ملایکه ی مقرب الهی حضور دارند؟ امامان الان در عالم مثال حضور دارند یا در عالم عقل؟ امام زمان اکنون در عالم عقل وجود دارد یا در هرسه عالم؟ آیا عالم عقل همان قیامت است و آیا بهشت و جهنم در عالم عقل هستند و اکنون در آنجا وجود دارند؟ چه کسانی اکنون در بهشت و جهنم سکونت دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رسول خدا «صلواتعلیهوآله» از یک طرف میفرمایند: «الآن قیامتی قائم» و از طرف دیگر حقیقت آن حضرت همان عقل است؛ پس هر آن کس به هر اندازه که از طریق معارف الهی و عبادات ربّانی به آن حضرت نزدیک و نزدیکتر باشد، در عالم قیامت و عالم عقل حاضر است به همان معنایی که عالم برزخ نیز نحوهای از حضور در قیامت است. موفق باشید
سلام و عرض ادب: سوالی داشتم از خدمت شما. به مدت یک هفته هست فهمیدم که خیلی توجه به خود دارم و این موضوع اذیتم می کند امروز هم بحث خطبه ۱۳۱ رو گوش کردم بین من الهی و من استقلالی مانده ام و این همه سال رو با آن من تمام کارهایم رو انجام دادم. روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟ تقریبا از دوران دبیرستان با این شعر مانوس بودم. الان به دلیل عمری که سپری شده و دست ام خالی هست نگران هستم و چگونه می توانم گذشته رو جبران کنم؟ مانند حضرت یونس علیه السلام که در شکم ماهی حبس شدند در این دنیا هم من این احساس رو دارم. بسم الله الرحمن الرحیم لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین چه ذکر و دعایی رو بخوانم که کمکم کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از همین ذکر یونسیه میتوان غافل بود؟ در حالیکه با فراز اولیه آن یعنی ذکر «لا اله الا انت» نظر به نور توحید الهی میکنیم و در فراز «سبحانک» نظر را به تعالی او معطوف میداریم و با فراز «انی کنت من الظالمین» نظر به خود میکنیم که چه اندازه نسبت به راهی که در انس با حضرت حق در پیش داریم، کوتاهی میکنیم. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز اگر کتب شما مطالعه شود آیا باز هم نیاز به مطالعه اسفار و فصوص هست؟ اگر آری ممنون میشم بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به برنامهای دارد که از نظر معرفتی برای خود تنظیم کردهاید. مسلّماً کتاب شریف «اسفار اربعه» و «فصوص الحکم» میدان معرفتیِ ارزشمندی را در مقابل ما میگشاید که برای هرچه بیشتر حاضرشدن در این دوران، مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد: ر زیارت عاشورا در بعضی فرازها با اسئل الله یا اسئله آمده در بعضی فرازها با آن یرزقنی آمده هردو درخواست هست ولی فرق بین سؤال و طلب رزق در زیارت عاشورا چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت در معنا، یکی هستند ولی از واژههای مختلف استفاده میشود تا حالت تکراری به خود نگیرد. موفق باشید
با سلام: استاد چند روز پیش یه مستندی توی اینترنت دیدم که البته از تلویزیون هم پخش شده بود و در مورد ساداتی بود که در یه روستا نزدیک تهران همه دورهم جمع شده بودن. مصاحبه گر رفته بود سراغ یه فردی که در زمان دفاع مقدس بهش میگفتن سنگرسازان بی سنگر که خودش هم از سادات روستا بود. وقتی علت اینکه چطورشده همه روستا سیدها دورهم هستند پرسید گفت اینجا همه موقوفات امامزاده به اجداد همین امامزاده میرسه پرسیده و برای همین همه اینجا دورهم شدن. سوالم اینه در مورد بقیه امامزاده ها هم همینطوره؟ و چطورمیشه شجره نامه افراد را پیدا کرد؟ بنده این جمله را از چند نفرهم که متاسفانه با انقلاب هم خیلی خوب نبودن شنیدم که میگفتن ما تو شجره نامه هامون به فلان امامزاده میرسه نسلون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
با سلام: از نظر وحدت شخصیه وجود، مثلا در آب، سیراب کردن اثر خداست یا اثر آب؟ لطفاً توضیح مختصری بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه تأثیرات از حضرت حق است با حضور مطلقی که او در عالم هستی دارد، ولی از طریق مظاهر اسمای حسنایش. موفق باشید
سلام استاد عزیز: سوال اول درباره طوائف که روز قیامت بی حساب به بهشت می روند. ما جزء کدامیک هستیم؟ از مقربون و یمین وبلها که نیستیم. سوال دوم «عقل بالمستفاد» همان عقل فعال است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بعضیها در همین دنیا با صفای ایمانی و محبتی که به انسانها دارند، در بهشتند و با رحلت خود آن حضور، برایشان به ظهور میآید. ۲. عقل بالمستفاد عقلی است که از نور عقل فعّال بهره میگیرد و حجابهای بین او و عقل فعّال کم شده و یا به کلّی برطرف گشته. موفق باشید
با سلام و نور خدمت استاد گرامی: در سلوک جناب علامه بهجت چرا امر پدر بر امر استاد ایشان اولویت داشته؟ و ایشان به دلیل آن از انجام برخی مستحبات و... امتناع کرده اند؟ آیا مگر نه این است که اولاامر منظور هادیان این طریق هستند و مگر نه این است که ولایت استاد بر شاگرد از ولایت پدر بالاتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که خود استادشان یعنی مرحوم قاضی فرموده بودند به دستور پدر عمل کنند. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: از دلتنگی سرشارم و مشتاق دیدار شما. ای کاش این محدودیت های دنیا نبود و هر روز به دیدارتان جانم تازه میشد همانگونه که انس با آثارتان حیات بخش جان بی رمق من است در عمق سیاهی ها و خستگی های دوران، به خصوص در این شهر پر تلاطم (تهران) استاد عزیزم به لطف پروردگار به جایی رسیده ام که جانم سراپا تشنه یافتن نسبت خود با عالم است. سابقا نسبت میان خود و مبدا و معاد و امامم را به لطف خدا و از طریق هدایت های شما یافته ام به رحمت الهی و ائمه (ع) علاوه بر مسیر حیات فردی و خانوادگی، مسیر حیات اجتماعی خود را با نگاه به عالم انقلاب اسلامی یافته ام و سعی کرده ام زیستنم تا حد امکان سراسر پرداختن به جامعه سازی و جامعه پردازی برای نیل به جامعه مطلوب باشد و در ساختارهای دیوانی و تنگ مدرن محبوس نشوم. استاد عزیزم الان در مرحله ای هستم که به وضوح میبینم ما نمیتوانیم با دستگاه ادراکی مدرن نیازهای خود را در تعامل با عالم به درستی برآورده کنیم و بالتبع یا باید در آن دستگاه هضم شویم یا نسخه مناسب خود را بیابیم لازمه این امر آن است که درست عالم را بشناسیم. از عوالم مختلف گرفته تا مراتب مختلف وجود (موجودات مختلف) تا در تعامل و انس با آنها و از مسیر رفع نیازها به سلوک فردی و اجتماعی خود ادامه دهیم مادامی که این شناخت محقق نشود ما در حیرت و سرگردانی خود گرفتاریم و نمیتوانیم نیازها را تامین کنیم، جبرا دستمان مقابل عالم مدرن دراز میشود و این چقدر برایم تلخ است! بنده به توفیق الهی بسیار تلاش کردم و خدا هم عنایت فرموده و این مسیر را تا حدی پیش رفته ام اما کافی نیست. به محتوای بزرگان هم نیاز دارم تا در این مسیر یاریم دهد لکن محتوا در این زمینه بسیار محدود و حداقلی است. به نظر میرسد چون ما برای اولین بار در این موضع تاریخی قرار گرفته ایم بالتبع اولین افرادی هستیم که با این مسائل مواجه میشوند من با بند بند وجودم درک میکنم که عالم جلوه درون من است. عوالم مختلف را در درون خودم درک میکنم. از عالم ماده تا عالم صور تا عالمی که ففط معانی است و تا عالمی که فقط بودن است میبینم که موجودات هریک متناظر بخشی از وجود من اند و نیاز همان بخش را تامین میکنند میبینم که با عالم باید بر مبنای تعالی انس بگیرم تا هم خودم و هم عالم متعالی شود. اسمش را هم گذاشته ام تعامل بر مبنای تعالی میبینم که نسبت بین موجودات مختلف نسبت بین همان نیازها و بخش های مختلف وجود من است و در نهایت میبینم تا زمانی که انسان سامان نیابد بقیه موجودات هم سر و سامان نخواهند یافت لکن هنوز نمیتوانم این روابط را دقیق تر کنم تا بر اساس آن، هندسه و الگوی دقیق روابط بین انسانها و عالم را کشف کنم و در جامعه پردازی عملی و رفع نیازها از آنها بهره گیرم جبرا وقتی نتوانم به قدر کافی دقیق کنم، جای خالی را راهکارهای مدرن پر خواهند کرد. استاد عزیزم میخواستم اگر برای شما مقدور است همچون همیشه این کمترین فرزند خود را هدایت کنید. برای دیدارتان بسیار مشتاقم و لحظه شمار. از دور با تمام قلبم بر دستان پر مهرتان بوسه میزنم. ارادت مند شما براتی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً همانطور که یافتهاید، راهی در پیش است و باید به این جملۀ حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در جوابِ سؤال آقای «حسنين هيکل» که از ايشان ميپرسد چه انديشهها و انديشمنداني بر شما تأثيرگذار بودهاند؟ ميفرمايند: «... در فلسفه: ملا صدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر.» و این یعنی از طریق امام، تاریخی آغاز شده است که روایتهایی مانند آنچه در «کافی» هست از یک طرف و تفقّه در متون دینی که همان فقه جواهری است، از طرف دیگر در کنار «حکمت صدرایی» قرار گرفته تا بشر امروز و فردای این تاریخ بتواند در نسبت خود به عالیترین شکل حاضر شود. و اینجا است که میتوانیم به آیندهای بیندیشیم که امثال جنابعالی خود را در نسبت با آن یافتهاید؛ آیندهای که جوابگوی حیات گرمی خواهد بود که سخت همگان به دنبال آن هستند اگر به همان سهگانهای که حضرت امام مدّ نظر دارند توجه نمایند. بر عکسِ آنهایی که در یکی از این سهگانهها متوقف میشوند و عملاً مانند انسان مدرن، گرفتار نوعی تکساحتی خواهند شد. موفق باشید
سلام استاد: میخواستم که بگویم خسته شده ام، از همه چی، بدم میاد از مدرسه چون با سعی ها و تلاش های بسیار مدیر که مثلا از طرف آموزش و پرورش آمده و میخواد نظم و علم را به طرز عجیبی باهم قاطی کرده و بخورد ما داده. دلم میخواد بین تمام این مدرسه رفتن ها صد سال رو فقط نخوابم، دلم میخواد به مدت طولانی برم توی آسمون. چون تجربه بهم ثابت کرده که نباید چیزی برام مهم باشه و اینا هم میخوان به عنوان درس خوندن پاشم هر روز وقتم رو بگذارم و برم . خدا یا خسته شدم دیگه من بین تمام کثافت کاری هایم و ضرر زدن به جواهرات بدنم حضرت علی (ع) را دیدم و روشن شد از پس کلی تاریکی و دود و مه، آدمی و آدمیت، همانطور که یک برگ بدون اذن خدا از درخت نمی افتد خدا بالا ترین دست را دارد و بیخود نیست که من بعد دوران کودکی ام که با پدر و ماردم سپری کردم چشمم به حاج قاسم خورد و بکلی خودم رو جای دیگه ای دیدم. اما چرا باید یه کاری بکنن که آدم از انقلاب و قلب و حضرت آقا زده بشه، بعد دوباره برای پیدا کردن امام خمینی و حضرت آقا کلی ضرر بزنم. این قدر فضای مدرسه رفته توی مغزم که انگار یک خنجر زهر آلود گیر کرده توی استخوانم. چرا باید به آدم های مختلف فکر کنم؟ اصلا گور بابای اینکه من هدفم رشته الکترونیک بوده و.. . چرا من باید برم توی همچین فضای عفونتی مثلا درس بخونم، چون باید بدونید که درس خوندن یعنی این که خودم رو در اختیار خودم بزارم و راحت باشم. برای این که نظم در مدرسه بر قرار باشه همه جا را تا ارتفاع هزار متر میگیرن فنس میکشن و در ورودی رو هم شیش تا قفل میبندن روش، خب این فرقش با گاوداری چیه، از این طرف باید با یک مشت آدم که هیچ نسبتی با من ندارن یعنی معلم ها و هم کلاسی ها حرف بزنم، در حالی که من اصلا دلم نمی خواد جواب سلام شون رو هم بدم. خب اینا همه آیا غیر از اینه که توش برنامه ریزی شده که این کارها رو بکنن و به طرز عجیبی مسیر یک ملت و یک آرمان رو عوض بکنن؟ پس اگه معلوم شد که آموزش و پرورش در این حد باز هم به طرز عجیبی تحت کنترل غرب و آمریکاست، چرا که تسخیر نشود؟ حالا که معلوم شد میخواهند از پس جوانان انسان هایی تو خالی و پوچ یا به اصطلاح غرب زده و غرب پرست باشند چرا که تسخیر نشود؟ چرا از خدا نخواهییم؟ چرا حضور پیدا نکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله استعدادهای خوبی در جانتان نهفته است که باید با بروزدادنِ هرچه بیشتر آنها خود را گستردهتر بیابید و این با همان صحبت آیت الله حسنزاده پیش میآید که مکرر میفرمودند: «دست در کار، و دل با یار» باید باشد. به این معنا که باید در همین زندگی، آری! در همین زندگی کار را جلو برد. مهم توجه به آرمانهای بزرگ تمدن اسلامی است و عبور از این نوع تنگناها، ولی با روشی که رهبر معظم انقلاب به میان آوردهاند به آن معنا که: «برای آبادکردنِ دهی نباید شهری را خراب کرد» اینجا است که ما در عین انتقاد به وضع موجود آموزش و پرورش و گِلهمندیهایی که رهبر معظم انقلاب سالهای قبل مطرح فرمودند؛ معتقدیم با احیای روحیۀ معنویت و مقاومت به مرور از این مشکلات و موانع عبور خواهیم کرد آن هم به روش شهید رئیسی «رحمتاللهعلیه». در نظر داشته باشید این انقلاب، رئیسیها در پیش دارد و با حضور در همین نظام آموزشی توسط امثال شما و با دقت به همین دروس، شماها آمادۀ حضور در آیندهای بزرگتر خواهید شد. مهم آن است که متوجه باشید با انقلاب اسلامی تاریخی آغاز شده است و معلوم است که حضور در این تاریخ و عبور از تاریخی که تفکر غربی بر آن تأکید دارد کار آسانی نیست ولی به گفته شاعر کانال اشاره های نا خوانا https://eitaa.com/esharenakhana
نباشد هیچ بن بستی برای ما وَلو در چاه
که ما را یوسفی باشد، وَ راهی هفت در داریم.
موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها. آقای طاهرزاده عزیز و مغتنم لطف بفرمایید بزرگواری کنید تمام کتاب هایی که نوشته اید را به صورت سلسله وار بنویسید تا از کجا شروع کنم به خواندن. یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله مفید خواهد بود از آن جهت که صوت بعضی از سورهها مکمل مباحث میباشد. البته مشروط بر آنکه مباحث با حوصله و تمرکز دنبال شود. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. استاد در مورد اینکه قبل از بودن این دنیایی مان بودن و مدل بودن خودمان را خودمان انتخاب کرده ایم. آیا اینجور درست است که بگوییم. از آنجایی که وجود بی کرانه است و ظهورات دارد و وجود در ذاتش جز ظهورات نیست پس (نمیدانم چقدر این لغت در اینجا درست است) پس اگر بودن های اشیا و ماهیات را مانند پازل در نظر بگیریم که هرکدام در هستی جای خود را دارند پس از آنجایی که هر شیی در ذات خود جزیی از هستی هست پس بودن آن در نسبت با بودن کلی است که معنای درست خود را می یابد و حکمت نحوه خلقتش معنا می یابد و این جمله که آن قبل از بودن این دنیایی، بودن خود را در علم خدا انتخاب کرده بوده، منظور از انتخاب، نحوه بودن آن شی در نسبت کلی پازل است که مثلا می گوییم تو بودنت در نظام هستی جز این نمیتوانسته باشد چون تو جزیی از پازلی هستی که آن پازل زیباترین و کامل ترین وجه ممکن را دارد. پس اینگونه مثلا یک انسان ناقص الخلقه از هرجهت همانند یک انسان سالم زیبایی دارد ولی نیاز به چشم کل بین هست. ۲. استاد در مورد بحث تقدیر و قضا به نظر شما این مثالها درست است؟ در مورد تقدیر مثلا یک دیوار در حال ریختن اینجور عقل می گوید یا تقدیر شده که می ریزد پس انسان می تواند در کنار آن قرار نگیرد. در مورد قضا الهی یعنی حکم قطعی شده که دیگر انسان قدرت یا امکان فرار از آن را ندارد. ۳. استاد چه می شود که یک چیز را که انسان در ذهن دارد و اراده به انجامش دارد باز هم در موقع عمل نمیتواند انجام دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که فیلسوفان متذکر هستند «امکان»، ذاتیِ مخلوقات است و اینکه هر موجودی که امکان بودن دارد، به حکم عدم بخل خداوند، خداوند به آن وجود میدهد. ۲. مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب خوب «انسان و سرنوشت» همین نکته را مطرح میکنند. ۳. نمیدانم. موفق باشید
بسمه و رحمته و رضوانه سلام علیک و ریحانه
قَالَ الصادق «علیهالسلام»: «اَلشِّيعَةُ ثلاثةٌ مُحِبٌّ وادٌّ فَهُوَ مِنَّا وَ مُتَزَيِّنٌ بِنا وَ نحنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنا اَلنّاسَ و مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنا اِفْتقرَ.» شيعه سه نوع است: دوستدارِ مهر ورز [متعهد] که او از ما اهلبیت است، و شيعه اى كه خود را به ما مى آرايد و ما مايه آراستگى كسى هستيم كه خود را به ما بيارايد، و شيعه اى كه ما را وسيله ارتزاق خود قرار مى دهد و چنین کسی فقير مى شود. تاریخی شروع شده است که اگر در آن حاضر نشویم و در مسیر تقدیری که نظام الهی برای امروز انسان پیش آورده حضور پیدا نکنیم، اگر روزها در روزه به سر ببریم یا شب ها تا به صبح در رکوع و سجده غرق در مناجات با خدا باشیم! عملا از گردونه ی تقدیر فردای قدسی انسان بیرون خواهیم بود؛ آنچنان که مقدس ترین انسان ها، در تاریخ کربلا نتوانستند در صحنه ی قدسی فردایی که با حسین «علیه السلام » رقم خورد حاضر شوند. فلذا این مائیم و ندای «کونوا أَحراراً فی دُنیاکم» و این خطاب به نحوه ی حضور فردایی بشر است که گسترهی ندای تعالی «شیعه» را فریاد می زند تا هر آنکس که طالب حقیقی ترین نحوه ی حضور فردایی خویش است، حاضر شود. مهم آن است که مائیم و این حضور که همان قله ی حضور در نهایی ترین صورت انسانیت است که پیش روی انسان هاست؛ و اگر نتوانیم با این صورت الهی که به سوی انسان رخ نموده است، زبان سخن از حقیقت بگشاییم و آغوش امن و حقیقت و مأوای انسان خسته ی عالم گسسته از معنا را به او بدهیم هیچ کاری نکردهایم. انسان امروز بیدار شده است تا در آغوش تاریخی که انتظارش را می کشید آرام بگیرد. ایران، لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، اروپا، آمریکا و... مرز امروز تاریخ، جغرافیا نیست! حقیقتی است که به میان آمده است و به سرعت خود را به میان آدمیان کشانده است و زبانی است که به ظهور آمده است و انسان ها را به هم زبانی با یکدیگر و هم آغوشی و همدلی رسانده است. مبارک باشد. این همان وعده ی حقیقت است که به میان آدمیان آمده است تا بار دیگر آدمی خود را از دیار غربت و سرد هبوط از زمین بکند و آسمانی شود و من و مائی را خرق کند و یگانگی را به میان آورد. می شود ساحت هایی از این گشودگی تاریخ را به مطالعه نشست و گفتگو کرد تا فارغ از تعصب ها و نگاه های قومی و قبیله ای و نظر به شیعه و سنی با نگاهی عمیق تر، زبان از چگونگی حضور در این تاریخ زد تا آدمیان را برای ورود به این تاریخ مقدس ترغیب کرد، تاریخی که اگر وارد آن شویم، گناه دیروز و فردایمان را میبخشند و یکسره در ساحتی زندگی خواهیم کرد که زمان بر آن سیطره نخواهد داشت بلکه این حضور ماست که زمان را معنا می بخشد، درست مثل «کربلا» و آنانی که با حسین «علیه السلام » تصمیم به آن انتخاب در آن تاریخ گرفتند. ما درست در حساس ترین نقطه ی تاریخ قرار گرفتیم! نقطه ی عبور از دیروز تاریخِ تاریکِ دل زدهی انسان غرق در عالم محسوسات و توهمات و ورود در نقطه ای از زندگی که انسان ها در یگانگی نه در زمین بلکه بَر زمین حکومت می کنند. این همان وعده ی وراثت حکومت صالحان است که انسان را نه در زمین بلکه بر زمین حکومت می دهد و امروز این مائیم و انتخابی سخت در دو راهی تاریخ سرنوشت سازی که فردای مان به آن تعلق دارد. طوبی للغرباء. قصه ی پر غُصه ی امروز غزه و لبنان، قصهی حضور است و راز غیبت را جز با حضور نمی توان فاش کرد و راز این معما را جز با حضور در این قصه نتوان فهیمد. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به آخرین جملهتان: «راز غیبت را جز با حضور نمیتوان فاش کرد» تا معلوم شود چگونه در این مرحله از تاریخ چه اندازه انسان، در انسانیت باید قد بِکشد تا به بلندای قامت انسان کامل نزدیک شود و انسانیت آن حضرت، جهانی گردد در درون انسانها. امری که حقیقتاً میتوان در این گشایش تاریخی احساس کرد که چه اندازه انسانها به انسان کامل نزدیک شدهاند و چه اندازه نسبت به همدیگر در آینۀ حضور انسان کامل احساس یگانگی میکنند. معلوم نیست این شهید یحیی سنوار است در آن صحنه در حال درخشیدن است، در نهایت درخشش آخرالزمانیِ انسان؟ و یا این ما هستیم که هیچ نوع دوگانگی بین او و خود یعنی فرزندان انقلاب احساس نمیکنیم. اساساً معلوم نیست رفتنِ سنوار بیشتر، «بودن» است برای نقشآفرینی به محاقبردنِ جهان استکبار و یا بودنِ او. سالها به این جمله حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در آخرین سخنانشان در وصیتنامه سیاسی الهی فکر میکردم که میفرمایند:
«من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم. مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست میخوریم و نابود می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه های دار می روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفۀ اسلامی خود عمل کنیم.»
راستی! حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» برای حضور در جهانی که به خوبی مدّ نظر داشتند، تا چه اندازه جدّی بودند و برای هزینهدادن خود را و فرزندان انقلاب را آماده نمودند. آیا این همان «فتح تاریخی» نیست که رهبر معظم انقلاب در روز گذشته به عمیقترین شکل برای فهم دو آیندهای که در پیش است، با ما در میان گذاشتند؟ آنجا که فرمودند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمیشدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونهای دیگر رقم میخورد». ۱۴۰۳/۰۸/۰۲
و این یعنی مائیم و دو تاریخ. تاریخی که با درآمیزیِ جهاد و شهادت و عقل و شجاعت و فداکاری از طریق شهید سید حسن نصرالله و شهید سنوار به میان خواهد آمد و رهبر معظم انقلاب متذکر آن میباشند؛ و تاریخی که عدهای از سر ترس، بیانیه میدهند که عملاً در آن بیانیه به بهانه جلوگیری از استمرار تجاوز رژیم صهیونیستی و رفع درد و رنج بیشتر برای مردم لبنان و فلسطین شوند؛ اسرائیل به رسمیت شناخته میشود و راهحل برون رفت از این بحران موجود را بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را میدانند. امری که کاملاً مقابل نظر جبهه مقاومت فلسطین و نظر رهبر معظم انقلاب است که موضوع از «بحر تا نهر» را جایگاه ملت فلسطین میدانند. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد شما یه اشاره اي شنبه ي این هفته به کاری که پیامبر (ص) در شب ۱۵ ماه شعبان انجام دادند کردین. میشه بگین چیکار میکرده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آدرس رجوع فرمایید. http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D9%87_%D8%B4%D8%A8_%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87_%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86 . موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم. سلام و احترام و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون برای استاد معظم (زید عزه)؛ به حول و قوه الهی سالیانی است که در مسیر سلوک الهی، مدد او، این بنده ناچیز را حرکت داده در کنار تحصیل در حوزه و دانشگاه و مباحث فلسفه و عرفان. حدود ۲۳ سال پیش در عالم رویا آیت الله بهجت رحمة الله علیه را ديدم. (شکی در صادقه بودن این رویا ندارم. مباحث اقسام رویا را در کتب شریفتان مطالعه نمودهام) ایشان در کنار توصیههایی که فرمودند، توصیه به پوشیدن «خاتم پنج تن» فرمودند. ماه رمضان امسال توفیق سفر به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام یافتم. در بین راه که برای نماز توقف کردیم، حلقهی ازدواج و انگشتری پنج تن که هدیه مقام معظم رهبری بود جا ماند و بعدا هرچه تلاش کردم پیدا نکردم. در خصوص حکمت این امر، فکرم درمانده شد. در حرم امام رضا علیه السلام به قلبم الهام شد که «تعلّقت را بردار» اینطور دریافتم که ارتباطم با همسرم از نوع تعلقی است که مانع سلوکم است نه ارتباطی الهی و مظهری از مظاهر مودت و لطف حق. و نیز تعلقی که به انگشتر اهدایی مقام معظم رهبری و احساس فخری که به آن داشتم. پس از زیارت حضرت رضا علیه السلام، دوباره انگشتر پنج تن دیگری تهیه کردم. بعد از گذشت دو ماه، این بار، نگین انگشتر گم شد. نمیدانم که حکمت، چیست. آیا بنا به توصیهای که آیت الله بهجت داشتند دوباره تهیه کنم و یا دلیلی است بر تغییر نقش نگین انگشتر و یا؟ برکاتتان مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده چیزی نمیدانم. خودتان مبتنی بر معارف توحیدی و اشارات قرآنی باید در مسیر دینداری خود را ادامه دهید. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: سوالی رو محضر استاد گرامی داشتم. بنده چندی پیش کتابی رو مطالعه کردم به اسم در محضر علامه طباطبایی (ره) که نویسنده پرسش و پاسخ هایی که از جناب ایشون شده را در کتاب آورده اند. یکی از این پرسش و پاسخ ها برایم شبهه ناک شد. سوال بنده این هست: آیا شخص با وجود توبه واقعی کردن باز هم از بعضی از نعمات آخروی در بهشت محروم هست؟ در حدیث زیر آمده که حتی اگه توبه کند در بهشت آن نعمت را ندارد. این متن سوال و جواب است: سوال ۴۲۹: معنای روایت زیر چیست که می فرمایند: سامع الغنا محروم من سماع اصوات شجره طوبی، و شارب الخمر من الرحیق المختوم، و الملوط من الجلوس علی سرر الرحمه، و ان تابوا و دخلوا الجنه. کسی که به آوازخوانی گوش فرا دهد، از شنیدن صدای درخت طوبی، و شراب خوار از (نوشیدن) شراب سر به مهر، و کسی که لواط شده از نشستن به تخت های بهشت محروم خواهد بود، اگر چه توبه کنند و به بهشت وارد شوند. جواب: یعنی درک این اشخاص محدود می شود بحيث لا يشعرون با محروميه من الرحيق و الجلوس على سرر الجنه، بل يدركون و يشعرون غيرها من النعم. و لايكونون بحيت يدركون و يشعرون الم المحروميه من هذه النعم، لمنافاته قوله تعالى: لا لغو فيها. (طور: ۲۳) به گونه ای که به محرومیت خود از شراب و نشستن بر تختهای بهشتی توجه ندارند، و تنها دیگر نعمتهای بهشتی را درک می کند و فقط به آنها توجه دارند، البته ناراحتی و رنج محرومیت از این نعمتها را نیز درک نمیکنند و به آن توجه ندارند زیرا در این صورت روایت با فرمایش خداوند متعال که می فرماید (هیچ کار بیهوده ای در بهشت نیست) ناسازگار می گردد. ممنونم از اینکه پاسخ میفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینهمه بستگی به درجه توبه دارد. وقتی شخص تماماً شخصیت خود را به کلی نسبت به آنچه مرتکب شده، تغییر دهد؛ شامل آن روایت میشود که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آنکس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. پس از این جهت با توبه، گناهان مانع حضور انسان ذیل رحمت او نخواهند بود. حال بستگی دارد که انسانِ تائب در مسیر سیر إلی الله چه اندازه همت به خرج دهد تا مصداق «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» باشد که تنها سیئات او با توبه برطرف میشود و یا مصداق «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» باشد که حتی به جهت همت بلندش، گناهان او به حسنات تبدیل میشود و این مصداق همان جناب حرّ است. موفق باشید
«خداوند متعال مجرد مطلق است و لذا حضوری مطلق و بدون محدودیت دارد.» آیا می توان گفت که خداوند متعال با توجه به عنایت و نظر خاصی که به بعضی چیزها دارد مثل کعبه و وجود پیامبر عزیز و اولیاء علیهم السلام، در آنجاها حضور شدیدتری داشته و لذا انسان خدا را در محضر اینها بیشتر حس می کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور خداوند در همه جا و همواره به طور کامل و مطلق است. منتها در بعضی مظاهر در نسبت با ما ظهور بیشتری دارد و میدان تجربه قرب در آن مظاهر برای انسان بیشتر فراهم میشود. موفق باشید
سلام: استاد ببخشید علم زمان و تحلیل وقایع و پیش بینی آن ها بر اساس زمان را شما تایید می کنید؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: «نَحنُ اَعلَمُ بِالوَقت» تا معلوم شود فرهیختهترین انسانها متذکر زمانه و شرایط تاریخی خود هستند، پس باید نسبت به زمانه و تاریخ فکر کرد. از طرفی تاریخ در جایی قرار ندارد که بتوان آن را به کسی نشان داد، بلکه امری است که جان و روح انسانها را فرا میگیرد و در افکار و امور و حوادث و سیاستها ساری و جاری است و تنها از طریق مظاهرش میتوان آن را شناخت و از طرفی اگر به گفته حضرت صادق «علیهالسلام»: «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» (کافی، ج 1، ص 27) آنکس که نسبت به زمانه خود آگاه باشد حجابها بر او هجوم نمیآورند تا گرفتار خطا گردد. پس آدمی باید در تاریخ و با تاریخ باشد وگرنه زندگیاش دچار پریشانی میشود و در فهم و خردش اختلال پدید میآید و نمیتواند در آینده درست حاضر شود، به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» فرمودند: «أعرَفُ الناسِ بالزّمانِ، مَن لَم يَتَعَجَّبْ مِن أحداثِهِ» (غررالحکم، ص 148) آگاهترین مردم به زمان کسی است که از آنچه پیش میآید متعجب و شگفتزده نمیشود. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض سلام و ادب و آرزوی توفیقات جنابعالی. لطفا درباره این جمله از کلام استاد شهید مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد ۱۳ صفحه ۲۲ مقداری توضیح بفرمایید: «با» خدا و در مرتبه خدا هیچ چیز را نباید قرار داد. «به» خدا باید به سوی خلق رفت نه «با» خدا
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا شهید مطهری بزرگ را که نماد عقلانیتِ ناب توحیدی بود؛ رحمت کند. آری! حقیقتاً سخن همان است که او گفت به همان معنایی که ما در زیر سایه توکل الهی در هر صحنهای میتوانیم حاضر شویم و این یعنی «به» خدا. و این غیر از آن است که تصور کنیم هرکاری میتوانیم بکنیم ولی در کنار آن کارها به خدا هم باور داشته باشیم. موفق باشید
سلام و سپاس: واقعا منظور شما که گفتید در غرب خانواده از بین رفته را متوجه نمیشم. اتفاقا در غرب هم خانواده هست هم وضعیت خانواده بهتر از ایرانه. بر مبنای چه دانشی این صحبت رو فرمودید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در این مورد علاوه بر آن کتاب که عرض شد، متفکران غربی معتقدند چیزی به نام خانواده دیگر در غرب معنا ندارد که البته لازم است جنابعالی خودتان در این مورد تحقیق و بررسی نمایید. موفق باشید
در کتاب «مطلع عشق» نوشته دکتربانکی نوشته معرف ازدواج باید دارای خصوصیات زیر باشد، متدین، فهیم، آگاه به مسائل ازدواج، رازدار، و متعهد. استاد اولا این خصوصیات را کمتر کسی دارد دوما تو این وضعیت اصلا وقت این حرفاست چه به درد میخوره و از انطرف ما مگر نه اینکه برای احیای دینی نمیجنگیم که باید در تمام امورشان جاری باشد، الان چقدر دختر و خانواده دختر به هر کسی دارن رو میاندازن برای ازدواج دخترهاشون و از آنطرف چقدر میرن این کشور اون کشور واسه ازدواج و یا اونطرف ازدواجشون صورت میگیره، و چقدر آسیب داره اتفاق میافته برای همین موضوع.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مائیم و زندگی با همه فراز و نشیبها. آری! در حد ممکن باید تدابیر لازم را انجام داد ولی با اینهمه دو نفری که در میدان ازدواج کنار همدیگر قرار میگیرند، با درک همدیگر و گذشت نسبت به هم میتوانند محبت را تمرین کنند تا زندگی معنا پیدا کند. موفق باشید