سلام علیکم استاد: با جمعی از دوستان هر هفته سیر مطالعاتی شما رو دنبال می کنیم. جزوه کربلا و رازی که شهدا رو همراه با صوت به اتمام میرسانیم. مابقی نکات رو توضیح نفرمودید! دوم اینکه پیشنهاد شما بعد از جزوه کربلا و رازی ... چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال به اندازهای که شرایط آن عرایض فراهم شده، آن مطالب، عرضه گشته. إن شاءالله که مفید افتاده باشد. ۲. سعی بفرمایید متوجه سورههایی شوید که بحث شده. پیشنهاد میشود نسبت به انس با سوره آل عمران فکری بکنید. موفق باشید
همه قبیله من، عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت استاد عزیز و فرزانه فرارسیدن روز بزرگداشت مقام والای معلم را به حضرتعالی، که در برهه های سخت و نفس گیر زندگی ام، تلمذ و شاگردیتان، به فضل خدا، نجاتم داد، تبریک می گویم. روح بلند شهید والامقام مرتضی مطهری تا همیشه تاریخ، در بهشت اردیبهشت، با نام و جایگاه معلم و معلمی پیوند خورد و حقیقتا چه نیکو تقارنی است. شاکر درگاه خدا و قدردان وجود نازنینتان هستم، اگرچه: قدر تو خدای داند و بس او نیز معلم است و استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: حال مائیم و ادامه راه زیبایی که آن مرد مخلص و دلزنده و زمانشناس مقابل ما قرار داد. در آثار گرانبهای او که حقیقتاً خواندنی است میتوان متوجه دغدغههایی شد که او نسبت به نشاندادن اسلام داشت تا انسانها معنای زندگی را درک کنند. از لطف جنابعالی متشکرم. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: در مواجهه با نسل جوان که بسیاری از مطالب دینی برای آنها سطحی و مضحک و بیفایده و کلیشه است، چه بگوییم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید با زبانی لطیف، خودشان را نسبت به خودشان آگاه کرد تحت عنوان «معرفت نفس». ولی با زبانی خاص که بیشتر حالت اشاره داشته باشد و نه تعلیم. امید است کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در این امر راهگشا باشد. موفق باشید
با سلام: ۱. استاد اگر بخوام در زمینه مکتب سیاسی علامه طباطبایی بیشتر بدونم کجارجوع کنم؟ ۲. آیا در زمان حکومت امام زمان سیاست معنای خاص دارد؟ اصلا همچین موضوعی را کسی کارکرده یا نه مثلا بنده از خصوصیات دوران ظهور مطالبی دیدم قضاوت هم یه مطلب دیدم که شاید هر کدوم از این موضوع ها را میشه یه کارنامه رویش انجام داد، ولی در مورد اینکه سیاست چطوریه ندیدم که شاید اونم جای بحث و کار خودش را داره؟ ۳. در این خصوص جمع سیاست در زمان حکومت امام زمان و بحث شناخت زنان از خود اینا اگر مطلبی یا منبعی میشناسید لطفا معرفی بفرمایید. ۴. در موضوع مطلبی دیدم گفته بود. ولی بدون تبری اثرنداره حالا صحبتم اینه بحث تبری زن وقرآن این سه تا با هم آیا منبعی هست؟ در ضمن استاد میشه این موضوع را از مباحث استادی که تو سها دارن المیزان تدریس میکنن هم دریافت کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «تأملات سیاسی علامه طباطبایی» در این مورد نکات خوبی دارد. ۲. در موارد دیگر نکته مشخصی در ذهن خود ندارم. آری! عزیزی که در «سها» در موضوع المیزان زحمت میکشند، دارای فهم و اندیشه خوبی در این مورد میباشند. موفق باشید
با عرض سلام: لطفا بفرمایید آیا منابع دینی وجود نیمه گمشده (soulmate) را تایید میکنند؟ نظریه ای که میگوید برای هر شخصی، یک شخص دیگر وجود دارد که تطابق کامل روحی و تشابه کامل اخلاقی با وی دارد. این عقیده منطبق است با نظریه منسوب به افلاطون که معتقد است هر روح در ابتدای خلقتش به دو نیمه میشود و هر یک به کالبدی تعلق میگیرد. آیا آیاتی در قران که میفرماید خداوند همه چیز را زوج آفریده مثل شریفه ۴۹ مبارکه ذاریات : «وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون» میتواند یکی از معانی آنها تاییدی بر سخن افلاطون باشد؟ درباره آفرینش انسان در شریفه ۱ مبارکه نساء آمده: «خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» ایضاً در شریفه ۶ مبارکه زمر میخوانیم: «خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا». بسیاری از مفسرین در اینجا گفته اند منظور نوع و جنس است یعنی مراد این است که حوا از همان سنخ آدم آفریده شده است. گرچه در اینجا هم میتوان روح را در نظر گرفت هم جسم ولی بنده در اینجا به خلقت کالبد انسان کاری ندارم و آنچه مد نظرم است آفرینش روح (نفس) انسان است یعنی آنچه که هویت و وجود انسان بدان مربوط است. سوال بنده این است که با توجه صرفاً به ظاهر آیات آیا میتوان این معنا را هم در نظر گرفت که نوعی انقسام روح در روح حضرت آدم صورت گرفته و روح حضرت حوا در واقع آن بخش منقسم از روح آدم است؟ اگر پاسخ مثبت است آیا میتوان این امر را منحصر به آدم و حوا ندانست بلکه آن را به همه انسانها تعمیم داد با توجه به شریفه ۳۶ مبارکه یس که میفرماید: «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» با احترام و تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید واژه «نیمه گمشده» در مورد انسان امری است همراه با توهّم و به افلاطون هم نمیتوان این نگاه را نسبت داد. میماند توجه به ابعاد متفاوتی که انسان در نزد خود دارد که همان فجور و تقوایی میباشد که به نفسِ انسانی الهام شده و یا تفاوت بین فطرت و غریزه که هر دو در انسان هست. ولی این نکات، نکاتی نیست که بتوان با واژه «نیمه پنهان» توجیه کرد و یا به آیاتی که مطرح فرمودهاید منطبق نمود. موفق باشید
سلام استاد: عید نوروز بر شما مبارک. بعضی وقتها با سر زمین میخوریم! باورمان نمیشود که دوباره بر میگردیم به اعقاب خویشتن! استاد ماه رمضان که جلسات شما نیست انگار دنیا برایمان تمام شده! فقط با جلسات شما زنده ایم بخدا قسم. کاش میشد جلسات شنبه در ماه مبارک برگزار شوند. ممنونم که هستید استاد گرانقدر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در بستر افق عید معنویت، ظهور عید طبیعت را که ما را به ادامه حیات و باز هم حیات میخواند به جنابعالی تبریک میگویم. این حالی که میفرمایید، قصه ایمان است نسبت به افقی که بحمدالله در مقابل این نسل در حال گشودهشدن است. زیباییِ موضوع در اینجا است که نه میتوانیم از آن بگذریم و نه میتوانیم به راحتی آن را از آنِ خود کنیم. قصه نالهها و امیدهای حضرت سجاد «علیهالسلام» در دعای «ابوحمزه ثمالی» است که به یک معنا قصه سرود ایمان است، و آنچه جنابعالی در سرودههای خود بعضاً پیش آوردهاید و در همین حالت است که خوب است باز اشعار خود را بسرایید. عرایضی در جواب سؤال شماره 37216 شد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد فضای مجازی وقت زیادی از بنده می گیرد، ناتوان از مدیریت وقت و اولویت هستم، البته به مقتضای کار رسانه ای که انجام می دم ناچارم بعضی از فضاها رو بررسی و رصد کنم، اما می فهمم که در بسیاری از موارد، لزومی در سرک کشیدن در خیلی از قیل و قال ها و اخبار نیست، ناگهان به خودم می آیم و می بینم وقت زیادی صرف کرده ام و اولویت های زیادی را از دست داده ام، و این باعث سرخوردگی ام می شود و از فضای مراقبه ی نسبی که داشتم هم خارج می شوم و مایوس می شوم و غفلتی پدید می آید. (کتاب ادب خیال، عقل و قلب را هم مطالعه کردم.) کلاً نظم آرزوی دیرینی بوده که در یافتنش ناتوان بودم، چه نظم در برنامه و اعمال و چه نظم در فکر و ذهن و عدم تشتت فکری. ممنون میشم راهنماییم بفرمایید. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی را متوجه شدهاید که نیاز به رجوع به همه این فضاها نیست، شما را از مهمِ خودتان باز میدارد همان مهمی که رهبر معظم انقلاب به جوانان گِله کردند که کتاب کم میخوانند. باید به خودمان برنامه بدهیم و نسبت به آنچه که باید انجام دهیم، در آن برنامه بگنجانیم؛ از کتابهایی که باید بخوانیم، تا دیگر وظایفی که داریم. موفق باشید
بسم رب مهدی صلواتاللهعلیه هر جا سستی پیش میآید؛ و هر کجا به بنبست میشویم؛ هر موقع که بیثمریمان نفسمان را میگیرد و گویا مقصد و افق از پیش چشممان میرود، گفتهاند و شنیدهایم و گاه خود نیاز در اندیشهمان آن را یافتهایم که باید به سرآغاز رجوع کرد. سرآغاز را مجدد به فکر نشست. سرآغاز چگونه است؟ آیا همان است که این شور را در دل ما انداخت که کار و تلاش و مطالعه بیوقفه و جهادی ادامه دادنمان است. اینکه شبها را هم نباید خوابید و باید تلاش کرد. اینها سرآغازمان بود؟ به خویش که رجوع میکنم، میبینم که چنین شوری نگهام میداشت. اما خوب که به خود و گذشتهام رجوع میکنم، آن حالت جهادی کار کردن و تدبیر و طی راه و مطالعه و حضوری که سیدعلیها و حاجقاسمها در آن مستقر بودند نداشتم و تمام همتم را دست و پا زدنی آنهم بیهوده و حتی گاه بر ضد تمام حضوری که دنبالش بودم میبینم. حال به گل نشستهام. به من بگویید منی که گاه در خلوت به حداقل اینکه طلب چنین حضوری دارم دلخوش بودم، بگویید اینها طلب بود یا هوسی بیش نبود؟ حا به سرآغاز چگونه بیندیشم که در طی راهی که در طلبش بودم، در عین نرسیدن حتی اندیشهام برای اندیشیدن به سرآغازی_اگر سرآغاز بتوانیم بنامیم آن را_ که از آن سخن گفتهام را نیز از دست دادهام... به من بگویید چگونه خویش را به بازخوانی بنشینم...
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید گمان کنیم آن حالات صرفاً توهّم بوده، بلکه نفحاتی است که میآید و انسان را در بر میگیرد و افقی میگشاید و سپس برای حضوری دیگر، خود را عقب میکشد. در این مورد خوب است غزل شماره 131 https://eitaa.com/matalebevijeh/16106 را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
سلام علیکم: در روایت میفرماید که در محضر عالِم ساکت باشد تا خود عالم به تو چیزی بگوید. آیا نمیشود گفت که طبیعت هم به عنوان یک عالِم همینگونه هست یعنی انسان برای تفکر در طبیعت باید در انتظار سخنی باشد تا خود طبیعت با انسان صحبت کند که شاید این به واسطه قوه حدس باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نکته خوبی است. موفق باشید
سلام استاد: سوالی داشتم امروز همین اکنون دقیقا در کدامیک از منازل سیر کمالی افق تاریخ انقلاب اسلامی هستیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور نمی شود بتوانیم آن نکتهای که میفرمایید را مشخص کنیم. آنچه روشن است حضور هرچه بیشتر انقلاب اسلامی است در اهداف خود و در آینده با همه موانعی که در پیش دارد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: برای کسانی که می گویند خدا را قبول داریم اما دین و شریعت را قبول نداریم مطالعه چه کتابی از آثار خود را پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» متذکر این امر است که برای انس با پروردگار، راهی را انبیای الهی مقابل ما گشوده اند که همان شریعت الهی می باشد. موفق باشید
با سلام: آیا الله ذاتی صمد است یا الله وصفی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: او در احدیت خود، در ذات خود مستغرق است و امثال صمدبودن برای او، وصفی است که ذاتاً در او میتوان یافت، برعکسِ خالقیت یا رزّاقیت که اوصافی است که در نسبت با مخلوق در او مییابیم. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: حقیر به لطف الهی در حال استماع تفسیر سوره عنکبوت هستم. حقیقتاً از این همه زنده بودنِ این سوره و تفسیر، و از این همه پاسخ گویی به مسائلی که امروزِ تاریخِ ما را دربرگرفته حیرانم. مثلاً حضرتعالی وقتی در ذیل آیه «خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ» مثال صدام و شارون و بی ثمری تلاش های جریان باطل در نظام هستی رو می زنید، ما به راحتی آینده اسرائیل و جنگ غزه را در آینه این آیه به نظاره می نشینیم. برای ما بیچاره ها دعا کنید همواره در سر سفره قرآن مستفیض باشیم و از جام سرشار و لبریز آیات الهی جرعه نوشی کنیم و زندگی را با قواعد قرآنی بسازیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر جناب حافظ فرمود: «هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم» حقیقتاً این سخن را بیحساب نگفت. و نظر بنده آن است که علامه طباطبایی «رحمۀاللهعلیه» نیز با تفسیر «المیزان» که به تعبیر مقام معظم رهبری «حفظهاللهتعالی» یک تفسیرِ شگفتآور است؛ قرآن را به دنیای ما نزدیک کردند بدون آنکه آن معارف را تقلیل دهند و یا گشودگی انسان جدید را نادیده بگیرند. این است معنای پرکردن خلأیی که رهبر معظم انقلاب متذکر آن شدند که باید به پایگاه فکری مستحکمی نظر کرد، با هویت سیاسی و اجتماعی، با آرایش تهاجمی. و آنچه شما در سوره مبارک عنکبوت یافتید، بهره مختصری است که به نور قرآن از تفسیر قیّم «المیزان» استفاده شده بود. موفق باشید
سلام علیکم خدا قوت: اخیرا کتابهایی با رسالت الهی در دانشگاهها ورود پیدا کرده که مثلا در درس فیزیک استاد از یک مطلب علمی بتواند گریزی به مسائل دینی بزند با توجه به اینکه انسان هدف او حرکت و سیر در عوالم و در نهایت فنا و بقا و قرب الهی این مطالب نوعی التقاط نیست و انسانها را در دنیا نگه داشتن نیست؟ یا مثلا سجده فلان فائده پزشکی را دارد و البته در این فضاهای موجود که بعضا در این درسها حرفی از توحید زده نمی شود و هدف گزاری آینده بشر. شاید مسببان این تالیفات نیتشان خوب باشد اما این می تواند بهانه ای باشد که انسان را از آن اوج حضور و حرکت به سمت تعالی و خدا باز دارد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکال را مرحوم شهید مطهری به کتابهای آقای بازرگان داشتند از آن جهت که آقای بازرگان میخواستند بگویند دین اسلام غیر علمی نیست. ولی از این طریق عملاً نوعی اصالتدادن به نگاه علم تجربی بود که نمیتوان به مبناهای آن چندان اطمینان داشت. بهتر است از طریق معرفت نفس متذکر حقّانیت نگاه و دستورات دین باشیم. موفق باشید
سلام استاد: مریض بد حال دارم، ممنون اگر دعا بکنید، خراب کردم آقاجان، وقتی ذی القربای من در مضیقه ی مال بود من دلمشغول خریدن و خوردن مارکها و مدرن ها! بودم به خیال خودم، و هیچ خبر از حال خلوتِ خانه آنان نداشتم، وقتی گرفتار غم دنیا بودند و هستند من گرفتار غم آخرت خودم و دنیای آنان نبودم، بلکه من فقط گرفتار غم خودم می خواستم باشم و به کسی جز خودم فکر نمی کردم؛ همین خودی که اینقدر بیچاره و ذلیلم کرده!! از آنطرف خودم باعث غم و مشکل بیشتر آنان هم بودم بعضی وقتها، و اندوه یا مشکلات بزرگی برایشان درست کردم، دلم به کجای دینداری ام خوش باشد دیگر؟ باید اصلا شرم کنم که یا جابر بگویم! شده ام مصداق عینی الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون ان یحسنون صنعا! دیگر چه جای جبرانی؟ واقعا دیگر چه جای جبرانی؟ چه برای من چه برای آنها.. شدم طلبکار اطرافیانم و طلبکار یکسری آدم دیگر؛ از آنطرف به فرموده امام جواد عزت مومن در بی نیازی اش از مردم است... باور کنید اگر حواسم به این کارهای زشتم باشد و در حضورم بماند اینطور کارهایم؛ آنوقت اگر خدا هم باز ببخشد و به بهشتش بخواندم دلم نمی خواهد بروم؛ جهنم بعضی وقتها طعم شیرینی دارد؛ باید نوش جان کرد تا حال آدم سر جایش بیاید. دعا کنید حالا که من کار مفیدی برای اطرافیانم نکردم و آنها هم گرفتارند خدا گرفتاری دنیاشان را رفع کند که دغدغه شان آخرتشان بشود؛ دعا کنید خدا بیشتر و دائما حال مرا بگیرد؛ من جهنملازمم فعلا تا بعد ببینیم چه می شود، خلاصه اینکه خیلی از این بی خبری احوال ذوی الحقوقم شرمنده ام و افسوس که این شرمندگی خانه در جانم ندارد و شرب مدامم نیست؛ گاهی مست توبه می شوم ولی این مستی افسوس که دوام ندارد و مدام نیست، خودم را دارم بازی می دهم و باکم نیست، وای بر من این من اصلا به درک آقاجان؛ برای رفع اندوه اطرافیانم دعا کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله خداوند راهی برای جبران کوتاهیها مقابلتان میگشاید با تواضع و ایثاری که پیشه میکنید. موفق باشید
عرض سلام و ادب: نظر جناب استاد در مورد کتاب شهید جاوید چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر اشکالاتی که مرحوم شهید مطهری به کتاب شهید جاوید داشتند، به نظر میآید سخن آقای دکتر شریعتی نیز سخن قابل توجهی است که فرموده بودند آقای صالحی قدرت درک شهادت را نداشتهاند. موفق باشید
باسم الله النور. سلام علیکم و رحمه الله: استاد جان لطف میکنید این نصیحت جناب میر سید شریف به فرزندشان در زمان ارتحال که باباجان خودت را باش را توضیحی هم فی الجمله و هم بالجمله بدید. یه سوال دیگه هم اینکه چجوری قطع تعلق کنیم از دنیا و ماسوی الله. خدا خیرتون بده التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه راهگشاست اگر انسان، خود باشد و خود را بفهمد که موجودی است در موضع مخلوقیت، تا راهی بر جانش گشوده شود به سوی خالقش، تا در این میدان جز خدا نباشد و جز خدا را نخواهد و از دنیا و غیر خدا فاصله بگیرد مگر در حدّ انجام وظایف. و در این رابطه به ما فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه». موفق باشید
با سلام: وقت بخیر. ببخشید به چه دلیل توی خیلی از نمازهایی که میخونم توجهی به این ندارم که دارم با خدا حرف میزنم و همینطور خدایی توی اون نماز من حضور نداره؟ یجورایی واسه اینکه فقط رفع تکلیف کنم نماز میخونم. لطفا راهنمایی کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود رهنمودهای کتاب «آداب الصلواه» از حضرت امام خمینی را دنبال بفرمایید. شرح صوتی آن کتاب روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید
سلام و خدا قوت خدمت استاد: استاد بنده در سنین نوجوانی شور و نشاط بسیار زیادی داشتم و با خدا واقعا دوست بودم و خدا هم لذت عبادتشون را در دل من قرار داده بودن و هر روز به معنویتم می افزودند، خلاصه نعمت ها و ارزاق بسیار خوبی داشتم که به قول یکی از علما نه گوشی آن نعمت ها را شنیده و نه چشمی دیده. زندگیم سراسر رحمت و عشق خدا بود. اهل بیت علیهم السلام هم که مکررا عنایاتشون را در زندگیم میدیدم خلاصه وضعیت بسیار خوب و مطلوبی بود که فقط خدا میداند. آن زمان مثلا آرزوی شهادت میکردم از ته دلم بود و از روی پاکی البته حالا هم همین دعا ها را میکنم ولی ان زمان کجا و حالا کجا. تا اینکه متاسفانه از روی نادانی، غفلت ..... دم لای تله شیطان رجیم دادیم و مرتکب گناهانی شدم. البته از انجام گناه اصلا خوشم نمی آمد و حال بسیار بدی داشتم، ولی متاسفانه چند روزی آن گناه را انجام نمیدادم ولی دوباره پس از چند روز آلوده به گناه میشدم در آن زمان و همین حالا حال خوبی نداشتم و ندارم چون از آن حال معنوی آن پاکی آن قرب الهی و آن نمازهای موثر و رسیدم به وضعیت ناپاک و گناه آلودی متاسفانه مکررا گناه را انجام میدادم و حرمت شکنی کرده ام، البته چندین بار توبه کردم ولی باز مرتکب گناه. البته توبه هایم هم در سنین نوجوانی و حالا تفاوت داشت آن زمان حتی پس از توبه تاثیر خوب توبه و بخشش الهی را از درون حس میکردم ولی حالا هر چه توبه میکنم اصلا حس میکنم قبول نمیشود ولی بالا خره آن گناه را کنار گذاشتم و تلاش کردم دوباره به آن معنویت برسم و دو باره تا خط پایان رفتم ولی موفق نشدم یک بار ماه رمضان بود تصمیم گرفتم در طول ماه رمضان و با انجام واجبات به آن احوالات برسم که بعد از شب های دوم شب قدر که تولدم مصادف شده بود با شهادت امام علی علیه السلام، حال معنوی عجیبی درونم حس کردم و از درورن متنفر شده بودم باز گناه، و در اخر در روز عید فطر و هنگام خواندن نماز عید خدا به بنده هدایای معنوی خوبی عطا کردند. ولی بعد از مدتی کمی دوباره خراب کردم و آن هدایا سلب شد. یکبار هم حدودا ۳ ۴ ماه بعد از رمضان ۱۴۰۱ بود که اتفاقی با زندگی نامه شهید عارف احمد علی نیری آشنا شدم و دوباره تحولی درونم ایجاد و تصمیم گرفتم چهله ای بگیرم. چهله ای گرفتم که اوایل هر چهله عنایاتی میشود، من آن ها را حس کردم خلاصه موفق بودم در چهله تا اینکه روزهای پایانی چهله با القا افکار ناامید کننده شیطان بی صفت محروم شدم از به ثمر رسیدن چهله و از آن زمان هر چه میکنم که از این وضعیت خارج شوم و عمر بر باد رفته را جبران و از باقی مانده استفاده کنم نمیشود. حس میکنم در دستانم و پاهایم در غل و زنجیر فرو رفته نمیدانم باید چکار کنم. دیگه فقط از خدا و اهل بیت کمک میخوام راهی به من نشان دهند. حال با توجه به روایتی که گفته شده که اگر مدام و پشت سر هم گناه انجام دهید قلبتان تیره و تار میشود و دیگر فایده ندارد. چگونه هدایت شوم؟ چگونه فضایل قبل و بهترش را کسب کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در معارف الهیه مانند «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن» به کمک تفاسیر وارد شوید تا آن معارف، قلب را در عالَم و ساحتِ دیگری حاضر کند و انسان را از جهان آلوده گناه خارج نماید. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر خدمت شما: من بار ها و بارها برام اتفاق افتاده که توی خواب تشهد یا سلام و یا بقیه قسمت های نماز رو خوندم و با صدای خودم بیدار شدم از خواب به نظرتون نشانه چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله خیر است ولی بنده در این موارد چیزی نمیدانم. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: شما در جلسات (چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی) اگر درست فهمیده باشم گفتید در واقع وقتی میبینیم نه اینکه تمام دیدن مربوط به عضوی از بدن به نام چشم باشه بلکه دیدن یا شنیدن و اینها یک حقیقتی فراتر داره. سوال پیش اومد اینکه آیا ممکنه کسی کور باشه ولی بتونه همین دنیای مادی که ما با عضوی از بدن به نام چشم میبینیم رو بتونه ببینه یا فقط با این واسطه هست که دیدن محقق میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص نابینا میتواند از طریق حسّ لامسه و یا سامعه و یا چشایی خود تصوری از اشیاء خارجی در ذهن و خیال خود بوجود آورد و به این معنا میتوان گفت نوعی از دیدن را در خود پیش آورده، هرچند آن نوع دیدن، کاملاً مطابق دیدن با چشم نیست. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوارم: وقتتون بخیر. در فقه مطرح شده اگر پدر و مادر یا فرزندان مشکل مالی داشته باشند واجب النفقه هستند، حالا اگر خواهر و برادر مشکل مالی داشتند و زندگی سختی بگذرانند واجب النفقه نمیشوند این یعنی کمک نکردن به اونها عقاب و گناه نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به اعتبار آن که نسبت به والدین وظیفه مستقیم داریم، نسبت به خواهران و برادران از این جهت وظیفه مستقیمی نداریم ولی به اعتبار آنکه بتوانیم به آنها کمک کنیم مسلماً در مسیر صله رحم که زیباترین نحوه عبادت است قرار میگیریم. موفق باشید
سلام علیکم: آنچه هست فقط خداست که هست. همین خدا یک مرتبه ذات است که فقط خود ذات و خود خدا از آن خبر دارد. و دیگر تجلی و ظهور خداست. ابتدا ظهور اسماء و صفات است. یعنی ذات به صفت خاص. که اولین تجلی الله است و این موجوداتی که الان در عالم ماده میبینم تجلیات اسما و صفات خداست. البته مطالب بالا ناقص است. من برای اینکه از کثرت و وجودی غیر از خدا نداشته باشم. فقط خدا را تصور میکنم که یکی مرحله ذات و غیب الغیوبی است و دیگر تجلیات و من موجوداتی را که الان میبینم، ظهورات اسماء و صفات خدا میبینم. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خوب است به شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام رجوع شود. صوت هر سه موضوع روی سایت هست. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: چند مورد سوال داشتم ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید. ۱. استاد در دوره های مختلف تاریخ داریم که مردم با سبک و سیاق های خودشان زندگی می کردند تا اینکه به اراده خداوند پیامبران الهی در برهه هایی ظهور داشتند و معیارهای زندگی درست و حق را بیان می کردند و از آنجا به بعد مردم دو دسته شده و بعد از طی روالی عذاب آمده و مستضعفان وارث شدند. خواستم از خدمتتان سوال کنم که کلمه ی تاریخی که شما در صحبتهایتان استفاده می کنید آیا مطابق همین برهه هاست؟ ۲. در سخنرانی اخیرتان در مورد تحول بنیادین آموزش، در قسمتی فرمودید که اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند مگر معصوم. حال طبق توضیحات قبلتان که زمانی که بشر جدید متولد شد و بعد با گشتل به خطا رفت و حال در ادامه غرب، انقلاب اسلامی طلوع کرده، آیا در حال حاضر به طور مثال در جامعه ما هنوز تاریخ غرب است که ما در گیرش هستیم؟ وانقلاب هنوز بروز نکرده؟ یک مقدار دچار نافهمی شدم. آیا درست است که اینگونه بگوییم که در ذات و فطرت ما انقلاب اسلامی آشنای جان ماست و ظهور کرده ولی بخاطر بی تفاوتی ما نسبت به آن، فعلا تاریخ نبودنِ آن، یا پوچی نیهیلیسم است. یعنی از جانب خداوند انقلاب اسلامی اراده وتقدیر شده ولی به جهت بی تفاوتی ما نیهیلیسم که نبود معناست نصیبمان شده. ۳. اینکه فرمودید اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند غیر معصوم، برایم سوال است که آیا در این حالت طبق این فرمایش شما پس خطاها و گناههای ما که ناشی از شاید فضای تاریخی است چگونه می شود؟ راستیتش یک نوع بی انگیزگی در ادامه این کلام ایجاد می شود که خب ما که مقصر نیستیم. آیا یاران امام معصوم در این فضای نیهیلیسمی پروریده نمی شوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه کردهاید بحث در این موارد به صورتهای مختلف و با عنوانهای مختلف پیش آمده و در هر صورتی به نکتهای از آن اشاره شده است. بیشترین تأکید در سه کتابی مطرح است که تحت عنوان «جهان بین دو جهان» تنظیم شده است و همانطور که در جواب سؤال شماره 39254 اشاره شد انقلاب اسلامی ظهور تاریخی است جهت عبور از تاریخ خودبنیادیِ جهان مدرن، و معلوم است که برای عبور از یک تاریخ و حضور در تاریخ دیگر، انسانها راحت نیستند مگر آنانی که متوجۀ ذات تاریخی که پیش آمده است، شده باشند که نمونۀ آن را در حضرت امام خمینی مییابید که فرمودند این قرن، قرنِ نابودی ابرقدرتها است. و یا رهبر معظم انقلاب بحث پیچ تاریخی را به میان آوردند و اینجا است که ملاحظه میکنید با درک شخصیتهایی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهدای عزیز نسبت به این امر و افقی که در مقابلشان گشوده میشود تا مرز شهادت جلو میروند هرچند عدهای نسبت به این حضور تاریخی بیتفاوت باشند. به جهت مفصلبودن این بحث، مصاحبهای که دوستان انجام دادند تحت عنوان : «ما و بشر جدید و آیندۀ پیش رو» به صورت کتاب تهیه شده که ان شاءالله میتواند جوابگوی سؤالات مهم کاربران محترم باشد. موفق باشید
«ظریفی میگفت، شادی وقتی طلوع میکند که انسان بداند وظیفه واقعیاش را به انجام رسانده. رسیدن به آن شادی، دشواری هر انجام وظیفهای را آسان میکند. مثل شادی یک پدر، آنهنگام که با دسترنجش آرزوی کوچک کودکش را برآورده میکند و در همان حال میداند، هرآنچه برای این منظور از دستش برآمده، انجام داده است. تحمل سختی انجام وظیفه در انتظار شادیِ پس از آن، آسان است. رنج حقیقی در انجام وظیفه نیست؛ که در ندانستن وظیفه است. گیجی و پریشانی ناشی از ندانستن وظیفه است که ما را خسته میکند. بشر امروز، بشر عاطل و باطل است. نمیداند کجاست و چه «باید» بکند. این «بایستگی» همان امر مجهول عصر ماست؛ عصر نیهیلیسم.» سلام استاد عزیز: اوقاتتون پر خیر و برکت ان شاالله با این وصف چطور ما باید پوچی را درک کنیم؟ واقعا ما نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم؟ واقعا ما تنها ملت آینده دار دنیا نیستیم؟ آیا افتادن در چاه نهیلیسم تقدیریست که همه باید به آن مبتلا باشند؟ من واقعا نمیتونم بفهمم پوچی چی هست. ما اسلام را داریم. انقلاب اسلامی امام خمینی عزیز را داریم. ما در مسیریم و اگرچه در فهممون نسبت به این حقیقت دچار شدت و ضعفیم اما الحمدلله و المنه در نسبت با امام و انقلابیم چطور تصور کنیم نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم درسته گاهی نمیتونیم تشخیص بدیم در لحظه مصداق عملی که باید انجام بدهیم چیه اما مگر نه اینکه تا خدا هست امید داریم که راه بازمیکنه و ما درنمیمونیم مگر نه اینکه «ان تنصرالله ینصرکم» مگرنه اینکه قرآن هست و اهل بیت هستند و انقلاب و امام هست و آقا هست پس چطور ما نمیدونیم کجاییم و چه کنیم؟ مگر هدایت خدا را باور نداریم که به چه کنم چه کنم دچار بشیم؟ آیا ما محکومیم به دلیل حضور در زمانه نهیلیسم، دچار آن شده باشیم؟ یا میشود که در این زمانه بود و به حضور خدا و هدایتش و آنچه ذکر شد، دچار پوچی و نهیلیسم نباشیم؟ آیا من اونقدر از مرحله پرت هستم که نمیفهمم نهیلیسم چیه در حالیکه دارم درش دست و پا میزنم؟ من هرگز در زندگیم دچار سردرگمی که اقای یامین پور ذکر کردند نشدم همیشه به انقلاب اسلامی عشق ورزیدم و همه زندگیم در این راستا بوده که شیرینی انقلاب و امام را به دیگران هم نشون بدم درسته بسیاری اوقات دستم از ابزار فلسفه و سخن و علوم دیگر خالی بوده اما قلبم ذره ای به حقانیت انقلاب اسلامی امام خمینی شک نکرده لااقل چنین شکی را در طول زندگیم بخاطر نمیارم و حالا مکرر در مکرر میشنوم از پوچی و نهیلیسم و... شک کردم که آیا باید حتماً پوچی را لمس کرده باشم یا بکنم؟ یا اگر چنین حس سردرگمی ندارم نشانه گیجی و پرت بودنم از مرحله است؟ و هر بار به خودم جواب میدهم با وجود خدا و... چرا محکوم به درک و غرق شدن در نهیلیسم هستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با انقلاب اسلامی در مقابل ملت ما گشوده شد طوری مردم بسیجی و انقلابی را در بر گرفت که گویا همه عالم در جان آن ملت شکوفا شد، ولی این انسان در این آخرین دوران با ظرفیت بیشتری که دارد به خود آمد و آنچه داشت را کافی ندانست. حال یا ادامه راه را بسته دید، و این یعنی ظهور نیهیلیسم. و یا در مواجهه با ظرفیت بیشتری که داشت، خود را با حضوری بیشتر ادامه داد و با عزمی که عزم فرزندان حضرت امام و انقلاب داشتند خود را معنا کرد و اینجا است که میتوان پرسید شما با کدام عزم، نسبت خود را با امام و انقلاب جلو میبرید؟ که در آن نسبت آری! خداوند را هرچه حاضرتر و فعالتر مییابید. این مهم است. و به نظر بنده آقای دکتر یامینپور به نکتۀ خوبی اشاره میکنند مبنی بر اینکه هرکس راه را در زمانۀ خود و در مواجهه با مسائل بشر جدید یافت؛ تماماً در حضوری است که او را در وسعت آخرالزمانیاش حاضر میکند در عین آنکه باید آن حضور را در نسبت با انقلاب و حضرت امام پاس بدارد و عمق ببخشد. موفق باشید