بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: چگونه می توان چشم حق بین خود را در دنیا باز کرد؟ راهکار عملیاتی که مناقشه روی آن نشده باشه وجود داره؟ امید به آخرت برای دیدن حقیقت، امید واهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» در این مورد شروع خوبی است. موفق باشید

37954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به مسیری که پیموده ایم و افقی که شهید رئیسی در دولت اسلامی برای ما گشود و از سوی دیگر سرعت وقایع تاریخی، به نظر می‌رسد نمی‌توان برای آینده دولت پز‌شکیان حسابی باز کرد. به نظر می‌آید چون توقع مردم از ریاست جمهوری بالا رفته است و به طور قطع آقای پزشکیان از آن جهت که استقلال شخصیتی در برابر اطرافیان ندارند، از عهده این مهم بر نمی آیند و ما با دولتی شبیه دولت اول انقلاب مواجه میشویم که در میانه راه بار را بر زمین می‌گذارد و در آن زمان است که تفکر اصلاحاتی با شکست ساختاری پیش آمده زائل می‌گردد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید منتظر ماند که آیا آقای پزشکیان می‌توانند با موضع‌گیری‌های انقلابی آن طور که با آقای سید حسن نصرالله و آقای بشار اسد، برخورد کردند، کارها را ادامه دهند یا نه؟ موفق باشید

37950
متن پرسش

سلام علیکم: خدای بزرگ را بی نهایت سپاسگزارم که بر بنده منت گذاشت تا در سفر معنوی که به شهر مقدس مشهد داشتم، در تاریخ پانزدهم تیر ماه ۱۴۰۳ در اردوگاه فرهنگی امام رضا علیه السلام، ساعتی را با شما دیدار و گفت‌وگو کنم. در آن ساعت، هرچند که اندک بود، اما برکات آن تا سالها برای بنده ماندگار است. مدت‌هاست در این فکر هستم که فلسفه امروزی ما، با همه حامیان و موافقان، مخالفان و منتقدانی که دارد، نیازمندِ اندیشمند جدیدی است که مانند کانت و هگل روح تازه و طرح تازه ای به آن دراندازد. گمان می‌کنم تا این مرحله طی نشود و هسته سخت و اصلیِ فلسفهِ ما _که البته بر مبنای مبانی اسلامی باید شکل یابد_ مورد بازبینی و تازه سازی قرار نگیرد، مابقی مشکلات جامعه کنونی ما حل نخواهد شد. اسپینوزا و کانت و هگل و دیگر فیلسوفانِ _بقول خودشان دسته دوم_ مانند لایب نیتس و بارکلی آمدند و رفتند تا غرب توانست سینه خودرا ستبر کند و دم از عبور از سنت و رسیدن به دروازه های تمدن و مدرنیته بزند و سپس _متاسفانه_ شروع به استعمار نماید. لکن در گفت‌وگویی که خداوند بر اینجانب منت گذاشت تا با شما داشته باشم، فرمودید مشکل انسان امروزی عدم وجود دیالوگ صحیح است. سپس در ادامه فرمودید که دونکته در مواجهه با این چالش باید مد نظر قرار گیرد: ۱- (دیگر کسی مانند گذشته نمی‌تواند در مرکزیت قرار گیرد و همه باید باهم مسیر را طی کنند. نه اینکه کسی مسیر را برای دیگران تبیین کند.) همین نکته با عرایضی که چندسطر بالاتر عرض کردم در تضاد است. چراکه بزرگانی که نام بردم همه در مرکزیت بودند. ۲- (انسان باید نقش و جایگاه تاریخی خویش را بداند.) نکته دوم، محل پرسش اینجانب نیست. حال با ذکر این مقدمه و بیان برخی از فرمایشات شما، سئوال اصلی که از حضرت‌عالی دارم این است که بنده بعنوان کسی که احساس «ضرورت» و «وظیفه» بر روی دوشم سنگینی می‌کند و بیشتر اوقات آرامشِ فکری و روانی را از اینجانب سلب نموده، _تا جایی که از نظر معنوی ابدا نفس خویش را آماده چنین مسیری نمی‌دانم و عذاب وجدان برای گناهان و عمر از دست رفته روانم را هر روز بیش از پیش مخدوش می‌نماید، درحالی که هرروز درحال تکرار گناهانم هستم و اراده ترک معصیت ندارم، «چه هدف کلی را برای خود انتخاب کنم؟» که بر اساس آن هدفِ کلی، زندگی خویش را تا لقاءالله برنامه ریزی و پی ریزی نمایم؟ بازسازی هسته سخت و مرکزیِ فلسفی (که فرمودید با تکیه بر ملاصدرا شدنی است) یا برنامه ریزی برای تعامل و تزریق آگاهی و سبک زندگی و رفتار صحیح در میان مردم؟ این دو آنقدر عظیم هستند که گمان می‌کنم اگر بخواهم در مسیر یکی از آنها به شکلی کامل گام بردارم، قطعا از رسیدن به دیگری باز خواهم ماند. همین دوراهی عظیمی که گمان می‌کنم برای بنده سرنوشت‌ساز ترین دوراهی است، دو سال است که باعث شده حتی برای انتخاب رشته دانشگاهی خود ناتوان باشم. گاهی به روانشناسی فکر می‌کنم: روانشناسی اجتماعی، مشاور خانواده و . . . و گاهی به فلسفه و رشته های مربوط به آن. در فرمایشات حضرت‌عالی متوجه شدم این احساس ضرورت و میل به آگاهی را مانند این حقیر داشته اید. همین نقطه اشتراک را که تا کنون در کسی ندیده بودم، کافی است تا دست کمک را پس از خدا و حضرت صاحب امر بسوی شما دراز کنم. از خداوند متعال تقاضای طول عمر و سلامتی برای شما دارم و از او می‌خواهم افتخار زیارت مجدد شما را بارها و بارها نصیب این بنده روسیاه نماید. شدیدا محتاج دعای شما هستم . یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با ملاقات جنابعالی و چند نفر از دوستانی که مانند جنابعالی در دانشگاه فرهنگیان دارای دغدغه‌هایی این‌چنین بزرگ بودند؛ علاوه بر آن‌که بسیار مسرور گشتم، امیدوار شدم که خداوند در دانشگاه فرهنگیان چه تقدیر بزرگی را رقم زده است. اما در مورد نکاتی که فرمودید ۱. در رابطه با مرکزیت فیلسوفان غربی که نام بردید، همین اندازه باید عرض کنم که نظر و اشاره آن‌ها به افق تاریخی بود که با تاریخ مدرن، گشوده شد ولی با پیش‌آمدنِ جنگ جهانی، آن افق که حتی هگل معتقد به ظهور شخصیت حضرت مسیح «علیه‌السلام» در انسان غربی بود، تا حدی تیره گشت. ۲. در مورد دو نوع حضوری که می‌فرمایید و به نظر می‌آید در ابتدای امر قابل جمع نیست، می‌توان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مدّ نظر آورد و به میان‌آوردنِ جناب صدرالمتألهین در میدان جامع «اصالت وجود»، تا انسان به حضوری نزدیک شود به گستردگیِ جمع کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت، که البته بحث در این مورد بسیار است. عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شده است خوب است در این رابطه تأمّلی بفرمایید https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 موفق باشید    

37818

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت شما استاد عزیز: شکی نیست که مولوی عارفی بزرگ و شاعری توانا و خطیب با امثال و حکم فوق العاده است اما سنی بودن و پیروی متصوفه گاها شاید اشتباهاتی برایش پیش آمده یا شاید بنده اشتباه می کنم که ان شاءلله شما مشکل را حل کنید اولا اشاره می کنم به مکاشفات آیت الله بروجردی و شیخ رجبعلی خیاط که اشاره به منحرف بودن و ضاله بودن مثنوی است که در کتاب کیمیای محبت و در محضر لاهوتیان آنها را پیدا کنید و در خود مثنوی آمده که گنج مخفی بد ز پری جوش کرد خاک را سلطان اطلس پوش کرد که اشاره به حدیث جعلی کنت کنزا مخفیا است یا گفته: مصطفی را هجر چون بنداختی خویش را از کوه می انداختی تا بگفتی جبرئیلش هین مکن که ترا بس دولتست از امر کن که این هم برگرفته یک حدیث جعلی درباره قصد خودکشی پیغمبر (العیاذ بالله) دارد بماند که او همچین نظری درباره پیغمبر داشته و درباره شمس گفته اولیا و انبیا حیران شده در حضرتش یا در دیوان شمس صریح می گوید شمس منو و خدای من یا هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد این خدای مولوی یا گفته با بردن نام شمس باید سجده کرد یا جای دیگر در مثنوی گفته : مصطفی آمد که سازد همدمی / کلمینی یا حمیرا کلمی / آنک عالم مست گفتش / آمدی کلمینی یا حمیرا می زدی این هم حدیثی جعلی و دروغی و سخنان حول این ابیات که مولوی کرده در ادامه قطعا با مقام پیغمبر هم شان نیست جای دیگر درباره شمس در همان مثنوی و دیوان شمس گفته درباره حضرت موسی گفته او با مشاهده نور شمس بیهوش شد و شمس همان نور بوده که می گفتم خدایم من خدایم من خدایم یا مولوی در مجالس سبعه با حدیث جعلی دیگر گفته که پیغمبر به عمر گفت اگر من پیغمبر نمی شدم تو می شدی که سعدی هم با اشاره به این حدیث جعلی می گوید دیگر عمر که لایق پیغمبری بدی گر خواجه رسل نبدی ختم انبیا یا جای دیگر با تحرف فضائل اهل بیت در مثنوی گفته: بهر این فرمود پیغمبر که من همچو کشتی ام به طوفان ز من ما و اصحابی چون کشتی نوح هر که دست اندر زند یابد فتوح تحریف فضائل اهل بیت و عوض کردن اهل بیت با اصحاب از این واضح تر و بارها حدیث اصحابی کاالنجوم در مولوی که آنهم جعلی است و در تقابل با فضائل اهل بیت آمده تمسخر عزاداری عاشورائیان در حلب هم که دیگر اشاره نمی کنم و نسبت شرک در مثنوی به جناب ابوطالب هم که هیچی و ادب بالای مولوی هم در مثنوی و دیگر اشعار حتما از فیوضات عرشی و فتوحاتی قدسی بوده اینها که یه مقدار از خروار بوده درباره مولوی دیگر باقی موارد بماند شمس هم که خودش با بی احترامی هایش به اهل‌بیت و حضرت فاطمه در مقالات دیگر جاها خودش کتاب می خواد آیا این کلکسیون احادیث جعلی اصول اصول اصول الدین است؟ با تشکر از پاسخگویی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته حتماً در جریان هستید که در این موضوع بسیار صحبت شده است و شخصیت هایی مانند رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری نسبت به این نکات بیگانه نبودند. مهم آن است که متوجه اشارات و منظور جناب مولوی باشیم و البته می دانید که بنا به روایات ما هرگز خواب، حجّت نیست. موفق باشید 

37744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: لطفا کتابی در خصوص موضوعات: « قضا و قدر و رابطه قضا و قدر با تلاش انسان و آیاتی که می فرماید به آن چه به شما می‌رسد خوشحال نشوید و از آنچه از دست می‌دهید ناراحت نشوید زیرا همه این مقدرات از قبل در کتابی ثبت شده است. در این صورت جایگاه تلاش، دعا و سهم انسان در مقدراتش چه می‌شود؟ پاسخ به سوالاتی مانند این که اگر انسان در وظیفه خود کاهلی داشته آیا بازهم باید مقدرات را به قضای الهی نسبت دهد و رضا داشته باشد.» معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، روشن می‌شود که قضا و قدر، رابطه‌ای به جبر و اختیار ندارد شبیه نظام «علت و معلول» است  و از این جهت نظر به نظام‌مندبودنِ عالَم دارد تحت عنوان سنت‌های لایتغیر، تا هرکس جایگاه خود را بتواند در این نظام مشخص کند. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1 . موفق باشید

37727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت شما: سوالی که از انسان عزیزی چون شما دارم این است که: آیا صحیح است که می گویند خدا با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند؟ ‌و اگر آری، از کجا تشخیص دهیم که این اتفاق همان نشانه و حرف خدا با ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جان انسان در همان عهد قبل از خلقت عالم که او به ما خطاب فرمود و گفت: «الست بربکم» همه او را شناختیم و متوجه ربوبیت او شدیم و قصه همه آن شد که در خطاب به او خواهیم گفت: «به هر رنگی که ‌خواهی جامه می‌پوش / که من آن قد رعنا می‌شناسم» و می‌یابیم هر صحنه‌ای از صحنه‌ها، اشاره‌ای است به ربوبیت او وقتی خود را از طریق عبور از کثرات در آن عهد که همواره در نزد ما می‌باشد، حاضر نماییم. موفق باشید

37721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دختر ۱۷ ساله ای دارم که لباس های پسرانه می پوشد نماز سرباز می خواند و از هر گونه پوشش زنانه ای دوری می کند و می گوید می خواهد پسر باشد چه کار باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مورد از مواردی است که روان‌شناسان مورد بررسی قرار داده‌اند. خوب است در این مورد موضوع را با آن‌ها در میان بگذارید. موفق باشید

37700
متن پرسش

سلام: چند وقتی هست که سوالاتی تو ذهنم هست ازین قبیل شبی که آقای رئیسی سقوط کرده و گم شده بود تمام مردم برای سلامتی ایشان دعا کردند تو حرم حضرت معصومه و امام رضا و هر جای دیگه دعای توسل گرفتن از خدا و تمام امامان معصوم کمک خواستن برای سلامتی ایشان پس چرا خدایی که میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را دعای چندین هزار نفر رو ندیده گرفت؟ چرا اجابت نکرد؟ چرا اکثر وقتها تمام دعاهای ما بی جوابن؟ چرا این همه صحبت می‌کنیم با امام زمان و خدا هیچ اثری نمی‌بینیم چرا؟چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آن دعاها موجب نشد تا شهید رئیسیِ عزیز که در زیر طعنه‌ها ی فضای مجازی معاندین گمشده بود، پیدا شود؟! از این پیدایی که رهبر عزیز انقلاب در حرم امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از آن فرمودند؛ مگر بیشتر هم می‌شود؟!! حال مائیم و شهید رئیسیِ پیداشده برای ادامه مسیری که او در بستر انقلاب، به میان آورد.    https://eitaa.com/matalebevijeh/   16914 موفق باشید  

37699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چرا در ایام منتسب به اهل‌بیت شوق به گناهان بیشتر است؟ آیا به این خاطر نیست که ما در آن ایام، تازه حیات پیدا می‌کنیم و مشتاق امور زندگی می‌شویم یا اینکه چیز دیگری است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته شاید تجربه افراد در این مورد متفاوت باشد. ولی به هر حال شیطان در مسیری که به سوی حقیقت است، فعال است و مسلّماً در فضایی که نظر به مقام قدسی اهل البیت باشد، او نیز در شیطنت خود کوتاه نمی‌آید. موفق باشید

37652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

رباعی ۱۳۲ مولانا «آن را که غمی باشد و بتواند گفت / گر از دل خود بگفت بتواند رُفت  این طرفه گلی نگر که ما را بشکفت / نه رنگ توان نمود و نه بوی نهفت» غم چیست؟! غم در تعریف مولانا همان چیزیست که امکان گفتن آن فراهم نیست، اگر امکان گفتن برای سخنی فراهم شد دیگر تعریف غم ندارد.نکته مهم؛ اما بشرطی که گُفت از دِل باشد!! منظور از گفت از دل چیست؟ گفتن از دل یعنی دیدن نقش خرابکار خود در ایجاد درد و غم است بعبارت دیگر زمانی ما امکان گفتن از دل در مورد غم خود را یافته ایم که نقش خرابکار خود را کشف کرده باشیم‼️ آن اختیار عملی که می‌تواند کاری بکند و یا اختیارانه کاری نکند. پس؛ غم = ندیدن نقش خرابکاری خود در امور زندگی است و رُفتن غم = دیدن نقش خرابکار خود است «چونک غم‌بینی تو استغفار کن  غم بامر خالق آمد کار کن»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با آرزوی توفیق فراوان برای جنابعالی و با توجه به اینکه چنین بحثی، عرضِ عریضی دارد همین اندازه می‌توان گفت: «غم» در افقِ اولیایی که شیرینی حضور در محضر حضرت رب العالمین را چشیدند چیزی نیست جز فروبستگی نسبت به آنچه انسان می‌توانسته است بیش از پیش نزد خود باشد. موفق باشید

37546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: برای این که خیلی در فضای فقه و احکام شرعی نمانم و به وقت به آنها رجوع کنم چکار باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان روحیه تفقّهی که علمای ما به حکم وظیفه، نظر به احکام کردند می‌توان به معارف قرآنی نظر کرد. مانند کاری که شهید مطهری انجام دادند و همان‌گونه که عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/16701 شهید مطهری را همان فضای فقه، در عین زمان‌شناسی، شهید مطهری کرد. موفق باشید 

37545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب طاهر زاده: به یاد دارم یه موقع تو یکی از صحبتهاتون گفتید یک نفر ناراحت بوده از واردات ماشین، بعدا متوجه شده بودید مشکل اون طرف این بوده که می‌ترسیده مدل ماشینش بیاد پایین. حقیقت اینه که توی فامیل داریم کسانی که با هاشون هم سن و سال هستم و تو یک شرایط اقتصادی بودیم ولی الان اونها خیلی پیشرفت کردنده اند و ثروتمند شده اند. ماشین شاسی بلند خریدند، کارخونه، مسافرت های خارجه، زن و فرزندان خوب، باغ و ویلا و خلاصه زندگی مرفه پیدا کردن. حقیقت اول که فرار می‌کنم از موقعیتی که با اونها روبه رو شوم. ولی اونا هر سال می‌خواهند‌ بیان به ما سر بزنند. حس خیلی بدی تو مایه های شرم، فقر، بدبختی، بیچارگی، یه خرده حسادت و ترس از بیشتر شدن این فاصله بهم دست میده تا اونجا که بعضی وقتها دلم میخواد اصلا نبودم. نمی‌دونم واقعا کسی هست که تو این شرایط حس حقارت بهش دست نده؟ شنیده ام آدم تکامل یافته، نسبت به پیروزی و پیشرفت دیگران خوشحال میشه؟ ولی نمیدونم چطوری؟ ممنون میشم راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان خدا را دارد که غنی مطلق است؛ همه چیز دارد. چرا نسبت به نداشتن‌های دنیایی‌مان که چیزی جز توهّمات نیست، خود را ملامت کنیم؟!! تازه، با همان آرامش و غنایِ درونی با آن افرادی که می‌فرمایید به شما سر می‌زنند؛ باید روبرو شوید و نشان دهید چه اندازه در معنویات خود، خود را مستغنی از دنیا می‌دانید. چیزی که اهل دنیا بنا دارند با دنیای بیشتر به دست آورند، ولی امکان ندارد. موفق باشید 

37529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد استفاده از تلقین و انرژی درمانی برای درمان مریضی نشانه ی عدم رضایت به رضای الهی ست؟ و یا نشانه عجله و حرص در برآوردن حاجت است؟ یا بیراهه رفتن است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌تواند مفید باشد وقتی موجب شدت عزم نفس ناطقه انسان گردد در راستای تقویت تدبیر بدن. موفق باشید

37527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: با جمعی از دوستان هر هفته سیر مطالعاتی شما رو دنبال می کنیم. جزوه کربلا و رازی که شهدا رو همراه با صوت به اتمام می‌رسانیم. مابقی نکات رو توضیح نفرمودید! دوم اینکه پیشنهاد شما بعد از جزوه کربلا و رازی ... چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال به اندازه‌ای که شرایط آن عرایض فراهم شده، آن مطالب، عرضه گشته. إن شاءالله که مفید افتاده باشد. ۲. سعی بفرمایید متوجه سوره‌هایی شوید که بحث شده. پیشنهاد می‌شود نسبت به انس با سوره آل عمران فکری بکنید. موفق باشید

37508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: نظرتان راجع به کتاب من و مولانا: شرح زندگانی شمس تبریزی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نخوانده‌ام. همین اندازه باید متوجه باشیم کسانی باید وارد این امور شوند که اولاً: روح عرفانی جناب مولانا را بشناسند و ثانیاً: متوجه شرایط تاریخی او باشند. موفق باشید 

37483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزو بزرگوار: تشکر از الطاف بسیار خالصانه ای که در اختیار عموم مردم تشنه اسلام و حقیقت دین قرار می‌دهید. روز معلم هم خدمتتان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. بنده سال ۱۴۰۰ به صورت ناگهانی پدرم رو از دست دادم شوک بزرگی بود، چند ماه دیگر علامه حسن زاده آملی جانم از این دنیا پر کشیدند و به ملکوت پیوستند، با از دست دادن پدر یتیم از دنیا شدم وبا ازدست رفتن علامه یتیم روحانی و معنوی شدم چون خیلی بشدت به ایشان علاقه داشتم حتی جلسات مصباح الانس ایشان را گوش می‌کردم با اینکه سواد حوزوی ندادم و فقط خودم با مطالعه آثار عرفانِ عرفای بزرگ مثل امام و ابن عربی و... به شناختی رسیده ام، با اینکه رشته دانشگاهم کامپیوتر بود ولی علاقه بسیار عجیبی به الهیات و عرفان و عرفای بزرگ داشتم و نزدیک ۱۶ ساله که عمرم در این راه صرف می‌شود، به علامه حسن زاده هم خیلی علاقه داشتم. در همان اوقات، یک سحری در ظاهر خواب بودم اما حس می‌کردم بیدارم فقط چشم بسته بود، دیدم پدرم را در همون امامزاده ای که دفن بودند، ایشان زنده و سرحال بودند آمدند نزد من و مقداری میوه توت به من دادند و رفتند، بعد درختی را دیدم کنده شده به آسمان پرواز می‌کند و در آسمان علامه حسن زاده آملی را دیدم که با عصایشان ایستاده بنده را نظاره می‌کنند درین لحظه با صدای الله اکبر اذان چشمانم باز شد. لطفا بفرمایید آیا می‌توان امیدوار بود که علامه گرامی به بنده عنایتی دارند که من ایشان را دیدم؟ چگونه بتوانم از محضر روحانی ایشان استفاده بنمایم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا حضور آن پدر، ادامه خودِ شما نیست؟ با حیاتی آنچنان زیبا و با میوه‌هایی که حکایت شوق ایمانی است و رفع حجابی که منجر به انس بیشتر با صفای آن علامه ذوالفنونِ عزیز یعنی او که به گفته خود «حسن» بود و چه اندازه خدا او را «احسن» کرد. موفق باشید 

37436
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: در یکی از گروه‌های تلگرامی بحثی صورت گرفت و عده‌ای اصرار داشتند که جمهوری اسلامی به دین آسیب زده و مردم را از دین جدا کرده! در پاسخ به این افراد مطلبی را نوشتم. نظر مبارک استاد را تقاضامندم. ✍عنوان: «خطای جریان روشنفکری ضددینی و غربزده!»/ جریان روشنفکریِ غرب پرست و غرب گدایِ کشور ما که تمام هستی و عمر شان یک سجده طولانی به غرب است، از فرط مستی و هوس شدیدی که نسبت به مدرنیته دارند، آن را پایان و کمال تاریخ می پندارند و می پندارند که تاریخ و تمدن غرب برای ابد باقی است و باید تمام بشریت در راه تجدد و توسعه گام بردارند و هیچ راه دیگری جز حضور در تاریخ تجدد و توسعه وجود ندارد! غافل از اینکه متفکران و فلاسفه هوشیار و بزرگ غربی، خیلی زودتر از این ها متوجه بحران ها و بی آیندگی تمدن غرب شدند و گزارش آن را به همگان اعلام کردند. ما هم طبق نظر به سنن جاری در هستی و بر طبق مبانی و قواعد ِ قرآنی خودمان، به راحتی می توانیم آینده و افق ویران این تمدن مادی را از هم اکنون به نظاره بنشینیم و به صدای فرو ریختن و خرد شدن اسکلت و استخوان های این تمدن گوش بسپاریم. آنچه در ایران در حال وقوع است، نوعی پوست اندازی از یک دینداری کهنه به سوی یک دینداری ناب و اساسی تری است. بشر جدید می خواهد حقایق را با جان خودش احساس کند و با اگزیستانس خودش با حقایق هم آغوش شود. به همان معنایی که آن مرد بزرگ تاریخی گفت: «در میخانه گشایید به رویم شب و روز /  که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم» حقیقتاً مساجد و مدارسی که ما را در علوم حصولی و مفاهیم دینی متوقف می کنند جای بسیار خسته کننده ایست. ما نیاز به میخانه ای داریم که دائم در مستی و شعف حضور در محضر انوار متعالی عالم قدس باشیم و همه وجودمان با حقایق مأنوس باشد. جریان روشنفکری ضددینی مطلقاً شعور فهم این مطالب را ندارد. لذا تا ذره ای از مظاهر ضد سنت در جامعه می بیند با دمش گردو می شکند و با همه وجود قر کمر می دهد. غافل از اینکه افق دیگری در راه است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر دینداری به معنای کاتولیکی آن در صحنه باشد و صورت متافیزیکی باورها، دینداری به حساب آید؛ جمهوری اسلامی از آن دینداری که حضور انسان را در تاریخ و تاریخ خود و در اجتماع و در سیاست بدون حضور دینی می‌خواهد، جمهوری اسلامی از دینداری عبور کرده است. ولی اگر دینداری به همان معنای جمهوریت است در عین اسلامیت، این مائیم و مردمانی که زیباترین حضور را تنها در چنین نظامی دنبال می‌کنند و مردمان در بستر دین الهی بنا دارند سرنوشت خود را در دست گیرند و در آینده‌ای حاضر شوند که به جای دوگانگی خواجه و برده، به یگانگی بین انسان‌ها ذیل حضور دینداری در تاریخ برسند. حضوری که رهبر آن می‌فرمایند: «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر؛ رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است». موفق باشید        

37409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خانه ی پدری من. وقتی به سمت حرم قدم میزنی، هُرم گرمای لطیفَش دلت را خنک می‌کند. خنکیِ دلچسب، حس آرامش، رسیدن، حتی دمِ غروبهای دلگیر وقتی حرم هستی برعکس دلگیریهای دمِ غروب هر روز، همه اش می‌شود اوج لذت، اوج دلچسبی، حس آشنایی مطلقِ از کودکی، حس تعلق و آرامش خاطری دل نشین، این ها همه اش می‌شود پناه دلت، جایی که باشد و تو باشی و تمام کسانی که قلبا دوستشان داری با همه ی تفاوت سلیقه ها، چه می‌شود که یک دفعه یک جا برایت اینگونه می‌شود مگر آنکه چون حق است و حال دل است با جان ما عجین، و حتی در اوج بی حوصلگی هایت باز هم بدانجا حس خوبت را داری حوصله اش را داری ولو تنها گوشه ای بنشینی و زل بزنی و بقیه را تماشا کنی. انگار پدری در راس ایستاده همه چیز را سرو سامان داده تا مبادا آب در دلت تکان بخورد. تا مبادا لحظه ای حس کنی تنهایی، اضافه هستی، جای تو نیست کسی تو را نمی‌خواهد و... جایی که هر کسی جای خودش را پیدا می‌کند. جای فکرش را، جای گفتش را، و گوشهایی که بی منت همه ی تو را می‌شنود و سهایی که همه اش همین است ومن هربار که برمی‌گردم انگار زیارتی کرده ام دلم گرم می‌شود و باز موقع رفتن دلم پَر می‌کشد. شده همه ی کارها را بگذارم و بروم! که چه کنم نمی‌دانم. فقط می‌روم و نگاه می‌کنم و می‌شنوم وهر بار تهِ دلم قنج می‌رود و خدا رو شکر می‌کنم که اینجا هست‌. خدا رحمت کند پدر باعث و بانی ش را. خانه ی پدری من! اینجا یک ریشه اش به قلبهامان راه دارد مگر می‌شود این‌همه دلبستگی پیدا کرد به جایی؟ بخصوص با همه ی مشغله هایی که داریم. اینجا تهِ دنجی برای خودمان بودن است. جایی که فکر را کادر بندی نکرده اند و هرکسی راهی به جایی می‌برد. اینجا اوجِ دل نشینِ با خودت صادق بودن است و من این همه را می‌ستایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر هرجا به حکم نظر به جایی که «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى» با انگیزه الهی بنیان‌گذاری شده است؛ مأوا گزینیم، ما را با هستی‌مان که اوج اتصال با هستی مطلق است، مرتبط می‌کند. در اینجا است که باید تلاش کرد در میدان‌های مختلف حاضر شد تا با دیگر انسان‌ها وسعت و درخشش خود را تجربه کنیم. موفق باشید

37266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا تصور کنید که یک کسی که قبلا از طرفدارهای پر و پا قرص انقلاب و حاج قاسم و آقا و امام و ... که حالا نمیدونم بگم احمق شده که سیگار میکشه و مسئلش اینه که کسی باهاش حرف نزده و حالا فقط میگه که اون حال قبلا برای چی؟ داره با شما صحبت میکنه. خلاصه بگم یک الوات به تمام معنا، دنیام ساخته نشده و حسرت می‌خورم، خیلی بازیم داده فکرام چون خیالات سوار بود بر قطار روزگار و روزگار هم بی وفاست... اباالفضل با وفا علمدار لشکرم... خدایا خسته شدم. معمولا همه اول الوات هستن و بعد میان و میشن در پی شهادت بودن. اما من برعکس شدم. الان هم نمیگم که نمیخوام شهادت رو. بلکه نمی خوام بگردم، میخوام برسم  و بدست بیارم. چون مطمئن هستم که نهایت این راه کمتر شهادت مستحق اون نیست و این سنت الهی هستش که اگه خالصانه برای خدا بودن، پیروز می‌شود حقیقت اما در هر زمانه ای هنر خاص خودش رو میخواد و اون هم مُردنه و من هم همیشه آخرش می‌فهمم که چه گندی زدم. شادی نماند و شور نماند و هوس نماند. سهل است این سخن، که مجال نفس نماند. فریاد از آن کنند که فریادرس رسد. فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟ کو کو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟  جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب بابا طاهر باید سبکبال شویم تا از سیطره تنگناهای تاریخ گذشته رهایی یابیم. به گفته جناب باباطاهر:
دلا راه تو پر پیچ و خطر بی
گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت برآید پوست از تن
برآور تا که بارت کم ترک بی
بنا بر آن است که ما انسان دیگری شویم، مطابق تاریخی که خداوند اراده کرده است، برای حضور در پهن دشتِ ابدیت. از این جهت هر اندازه بی‌تعلّق‌تر و وارسته‌تر در میدان زندگی وارد شویم، میدان پرواز ما گشوده و گشوده‌تر خواهد بود تا به جای کو کویِ قمری و مردن در قفس؛ با حضرت سجاد «علیه‌السلام» همراه شویم و در جان خود و به سوی دشت‌های بیکرانه عرضه بداریم: «انّ الراحل الیک قریب المسافة» پروردگارا! آن کس که در راهی قدم گذاشت که به سوی تو آید، بسی راه او نزدیک است. موفق باشید   
 

37215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: استاد من میخوام یه مقاله بنویسم راجع به «امکان دستیابی به تمدن نوین اسلامی از منظر فلسفه اسلامی» سوالئ که برام مطرح هست اینه که آیا اصلا میشه به تمدن نوین اسلامی رسید یا نه؟! علی الظاهر با توجه به متون دکتر داوری همچین چیزی خیلی دور و غیرقابل دسترسی هست، چون تجدد و سنت در مدرنیته در مقابل هم قرار می‌گیرند. لطف کنید به حقیر منبع معرفی کنید کجا میتونم برای این سوالم پاسخ پیدا کنم؟ و آیا شما تمدن نوین اسلامی رو قابل دسترسی و دستیابی می‌بینید؟ سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً همان‌طور که جناب آقای دکتر داوری معتقدند ما به آینده‌ای نظر داریم که «جهان بین دو جهان» است و بدین لحاظ پیشنهاد می‌شود به عرایضی که در کتاب‌های «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» و  «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دين‌داری ما» و «در راستای بنيان‌های حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بين دو جهان» شده است رجوع شود و البته آن کتاب‌ها روی سایت می‌باشد. موفق باشید

37163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و عنایات ویژه حضرت حجت ارواحنا له الفدا تقدیم شما پدر  دلسوز: سپاس بابت پاسخگویی به سؤالات قبلیم و اینکه همیشه خودتون رو در دسترس شاگردان قرار میدید و امید میدید و در این دوران سخت غیبت ما رو با توجهاتتون دلگرم می‌کنید. استاد فرق رؤیت، ملاقات، تشرف، نظر در چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان رؤیت و ملاقات را یکی دانست و آن انس روحانی است با ابعاد روحانی موردی که ملاقات شده. ولی در تشرف، ظاهراً رابطه جسمانی در میان است، هرچند اگر فردی که تشرف پیدا می‌کند اگر ابعاد روحانی خود را نیز آماده کرده باشد، از برکات ملاقات نیز می‌تواند بهره‌مند شود. موفق باشید

37017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تبریک ایام شعبانیه: آیا این امکان هست که کاربر محترمی که سوال شماره ۳۶۸۸۸ را مطرح کرده اند بشناسیم؟ بنده سوال را اینگونه نام گذاری کردم: «حرکتی ملهم از اربعین در دل شهر ومحله با تفاوتهایی» لینک سوال: https://eitaa.com/lobolmizan/15388 وهنگام مطالعه این ابراز پاسخ دهنده ی ارجمند هم برایم شورانگیز بود «...چه اندازه برای خود بنده شادی‌بخش است وقتی در برقراری چنین موکب‌هایی شرکت داشته باشم و سهیم باشم.» موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال کننده هیچ آدرسی از خود نداده است حتی شماره موبایل. و در سایت به عنوان ناشناس خود را معرفی کرده. موفق باشید

36905

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در ده نکته در معرفت نفس در بحث جامع بودن مجردات، می خواستم بدانم که این بحث در برزخ هم جاری است؟ لطفاً اگر امکان دارد کمی توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام مجردات به اعتبار آزادبودن از زمان و مکان نسبت به کمالاتی که دارند، آن کمالات به صورت جامع می‌باشد در عین شدت و ضعف. مانند نور بیرنگ که در عین بیرنگ بودن و جامع‌بودن نسبت به هفت رنگ، دارای شدت و ضعف است. موفق باشید

36895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: درد‌، رنج‌‌، تنهایی‌، بَردگی‌، مُردِگی‌ و هر آنچه بر هرکسی می‌گذرد با بی رحمی تمام در درونم گذشته و می‌گذرد تا جایی که باید از دنیا بپرسم چیزِ دیگری هم داری برای زجرم؟‌ زجرم چیزی نیست جز انتخاب معنایی برای روحم که این رنج آخر عاقبت و ذات آن راه است و به اعتراضمان کشانده‌؛ پس می‌فهمم این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که معنای بهتری برایم پیدا شده است تا در ازای آن، ذات این نوع زیستنم را بر مَلا کرده و عاقبت انتخابم را به نام «حرکت زمانه به ذات پوچش» نشانم می‌دهد. پس پوچی و رنج مقدسی است چون آنکه معنای زندگی جدیدش را در تاریخ جدید یافته و ذات دو راه مقابل یعنی انقلاب اسلامی برابر آمریکا‌ را شناخته توانسته بهترین انتخاب را داشته باشد در هر دو صورت سختی ها به خاطر رشد شدید بشر است.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: «به همین جهت با مواجهه با این امر جناب مولوی می‌فرمایند: من چه غم دارم که ویرانی بود / زیر ویران، گنجِ سلطانی بود». گنج سلطانی همان تولد جدیدی است که انسان در مقابل سختی‌ها خود را می‌یابد. موفق باشید

36198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: بنده حدود یک سالی هست همیشه خواب می‌بینم حتی شده ۵ دقیقه هم بخوابم خواب می‌بینم ازتون خواهش می‌کنم دستوراتی کمکی عنایت بفرمایید ازین آشفتگی نجات پیدا کنم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته مرحوم آیت الله بهجت هر اندازه در روز، با روحیه صفا و ایمان در نزد خود و مردم حاضر باشیم، به همان اندازه خواب‌هایمان زلال و دارای بشارت است. موفق باشید

نمایش چاپی