با سلام خدمت استاد عزیز گرانقدر: در ماه گذشته و در مجله سوره مطلبی از شما منتشر شد که دارای نکات نافذ و ظریفی بود. در بخشی از سخنانتان فرمودید که مردم ما متفکرانی هستند که میدانند تنگناهایی وجود دارد و به راحتی برطرف نمیشود. شما در این جا مردم را متفکر معرفی کردهاید و در اندیشه شما این ادبیات متواتر است. حتی وقتی به اندیشه امام نگاه میکنیم جمله طلایی ایشان را میبینم که فرمودند میزان رای ملت است. حال سوالی که مطرح میشود این است که ما در قرآن آیاتی داریم که در تضاد با این اندیشه هستند آیاتی همچون اکثر الناس لایعقلون و یا اکثرهم جاهلون و آیاتی از این دست. حتی در سوره عصر تمامی انسانها را در خسران بیان میکند و چهار شرط میشمارد که انسان از خسران خارج شود. وقتی به افراد جامعه نگاه میکنیم عموما آن چهار شرط را ندارند و در یک معنا اکثرهم لا یعقلون هستند. حالا چگونه قرار است میزان رای ملت باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دو نوع حضور است. حضورِ مقابل با آموزههای دینی انبیاء که البته همانطور که میفرمایید مصداق افرادی است که وصف آنها «لایعقلون» است. ولی برای آنهایی که در بستر حضورِ آموزههای انبیاء قرار دارند، اگر ضعفهایی هم در آنها هست به جهت سیطره فضای کفر جهانی است. ولی جهت روحی آنها جهت دیگری است. اینجا است که عرض میشود باید امیدوار بود. به عنوان نمونه خوب است که به کلیپی نظر کنید با این آدرس https://eitaa.com/matalebevijeh/13033 موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: از آن روی که دست تقدیر مرا تبدیل به شغل مشاور سلامت جسم افراد کرده، با مردمان زیادی روزانه ارتباط دارم و ناخوداگاه به مسائلی برمیخورم که ریشه در تفکرات آنها دارد. متاسفانه در بعضی برخوردها میبینم که افراد در طول زندگی به علت ناملایمتها و بدرفتاریهای برخی از مسئولین نسبت به اصل دین بدبین میشوند و بدتر اینکه با وجودیکه در خانوادههای مذهبی بدنیا آمده و رشد کردهاند، با مطالعهی کتبی که از آنها به «ممنوعه» یاد میکنند و معانی تحریف شده یا سطحی از قرآن (مثل نساءکم حرثٌ و مانند آن) دریافت کرده و آنها را با انسان بی محتوا و لذتطلب غربی مقایسه میکنند، ذهنهایی بسته و تفکراتی متاسفانه شرکآلود و کفرآمیز برایشان ایجاد شده که پس از ساعتها صحبت و مثال و دلیل و برهان باز از دری دیگر صحبت به میان میآورند و شبهه پشت شبهه... سوال من از شما استاد عزیز و فهیم این است که در این غوغای آخر الزمان که رسانه و قلم و زر و زور تلاش میکند که بر خیل مشرکان و کافران بیافزاید وظیفهی ما برای تبیین و تاثیرگذاری روی چنین افرادی چیست؟ چه بسا تعداد این افراد زیاد است و شبههها و درستهای آمیخته با غلط فراوان و گوشهاشان پر از کلمات و ذهنها اما خالی از معانیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شکلدادن سبکی از رفتار است که باید افراد معتقد به اسلام و انقلاب از خود نشان دهند تا حکایت کند از خرد و اخلاق انسانیِ انسانها. در این حالت است که انسان جدید متوجه میشود برای عبور از پوچی، چه راهی را باید انتخاب کند. در این فضا به جای جدال و طرح شبهه بیشتر، رفاقتها جای خود را باز میکند که البته هنوز ما به جهت ضعف رفتارمان از یک طرف و تبلیغات منفی دشمنانمان در ابتدای این راه هستیم. موفق باشید
با سلام: استاد محترم جنابعالی در اکثر مطالب تان روی حضور تاریخی و درک آن حضور تأکید فراوان دارید و حتی شرط عبور از نیستانگاری را درک حضور تاریخی میدانید. حال برای ما این سؤال هست که چگونه میتوان تاریخ را آنطور که منظور نظر جنابعالی است، درک کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته بسیار مهمی است و حقیقتاً مسئله امروزِ ما میباشد بخصوص که در روایات ما نیز شرط بصیرت و عقلانیت را، زمانشناسی میدانند. عرایضی تحت عنوان «معنای حضور تاریخی و درک حضور خود در آن تاریخ» در 9 فراز تنظیم شده. امید است بتواند این مهم را مدّ نظر عزیزان بیاورد بخصوص که موضوع درک حضور تاریخی، موضوعی نیست که صرفاً با علم به تاریخ و اطلاعات زیادی که از زمانه خود به دست میآوریم، حاصل شود. بلکه نیاز به حساسیت و تأمّل خاصی دارد. موفق باشید
معنای حضور تاریخی و درک حضور خود در آن تاریخ
باسمه تعالی
در رابطه با درک حضور تاریخی ، خوب است به تلاش بیوقفه سعید بن عبدالله حنفی نظر کنید که چگونه از یک طرف با طی مسافتی به طول ۳۰۰ فرسنگ، نامه سران کوفه را به امام حسین «علیهالسلام» رساند، و سپس با طی همان مسافت جواب نامه امام را به کوفیان برگرداند و سپس از کوفه با طی همان مسافت نامه مسلم بن عقیل را به امام رساند، و سپس در شب عاشورا خطبهای خواند و در آن خطبه خطاب به امام حسین «علیهالسلام» عرض کرد: «به ذات خداوند تو را ترک نمیکنیم» و پس از او زهیر بلند شد و آن خطبه مشهور را خواند. در روز عاشورا در مقابل امام در قبله امام آن چنان استوار ایستاد كه هر تيرى به سوى امام حسين «علیهالسلام» مى آمد سینه را سپر قرار مى داد و نمى گذاشت آسيبى به آن حضرت برسد، تا اينكه پيكرش پر از زخم شد، در اين هنگام به امام حسين «علیهالسلام» رو كرد و عرضه داشت: «يا بن رسول اللَّه اَوَفَّيتُ؟:» اى پسر رسول خدا آيا به عهد خود وفا كردم؟» امام فرمودند: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ، فأقرء رسول اللَّه عنّى السّلام، و اعلمه انّى في الاثر» آرى! تو جلوتر از من در بهشت هستى، سلام مرا به رسول خدا «صلىاللَّهعليهوآلهوسلم» برسان، و به آن حضرت عرض كن كه من نيز به دنبال تو خواهم آمد. در همین رابطه به شیدایی جناب بُریر، آن پیرمردِ معلّم قرآن شهر کوفه نظر کنید که چگونه شب عاشورا شوخی سر میداد. عبدالرحمن به او گفت: دست از شوخی بردار، سوگند به خدا که این ساعت، موقع مزاح و باطل نیست. بُریر در پاسخ گفت: سوگند به خدا که تمام عشیره و قوم من میدانند که من اهل مزاح و سخنِ درهم و باطل نبوده ام، نه در سن جوانی و نه در سن کهولت، ولیکن قسم به خدا که الآن نسبت به آنچه ما به آن برخورد خواهیم کرد بسیار خوشحال و مسرورم.
۱. با نظر به شخصیت سعید بن عبدالله و بُریر خُضیر هَمدانی و امثال آنها میتوان به معنی حضور در تاریخی که با امام حسین «علیهالسلام» شروع شد فکر کرد، به معنای حضور در تاریخ توحیدی که انسان با درک آن حضور، نه شب میشناسد و نه روز، تمام جان و همّت خود را به میان میآورد تا خود را در آن آغازی حاضر کند که انسان را در وسعت آن تاریخ تا انتها وسعت و گسترده میکند.
۲. حال ما باید از خود بپرسیم چگونه باید مسیری را که با انقلاب اسلامی در پیش گرفتهایم ادامه دهیم؟ با توجه به آنکه ما دارای سنت معنویِ چشمگیری هستیم که با حضورِ خود در آن سنت میتوانیم متذکر هستی و بنیاد خود شویم.
۳. روشنفکران غربزده ما به گذشته اصیل خود نظر ندارند، در حالیکه شخصی مانند هایدگر که میخواهد در سنت تاریخی خود حاضر شود، یونان را به عنوان گذشته خود میبیند تا اکنونِ خود را دریابد و از این طریق چشم اندازی را مقابل ما میگشاید. حال باید از خود پرسید امکاناتی که ما در تاریخ خود داریم کداماند؟ در حالیکه با نظر به فلسفه اسلامی میتوانیم به میراث مهمی نظر اندازیم و اگر صخرههایی در مقابل خود داریم که باید از آنها عبور کنیم، از آن طرف سنتهایی داریم بسی گشوده و گسترده که راه را بسی هموار میکنند، بهخصوص اگر به حکمت صدرایی متفکرانه نظر کنیم.
۴. اگر پاسخهای گذشته برای امروز کافی نیست، میتوان برای امروز و فردای خود، بصیرتهایی را از حکمت صدرایی بیابیم. مسلماً تفکر در یک سنت شکل میگیرد و از این جهت به همان اندازه که از سنتهای خود، به جهت نوعی غربزدگی فاصله داشته باشیم، به همان اندازه در بحران تفکر گرفتار میشویم.
۵. حضور در یک تاریخ و گفت و گو با نظر به «وجود»، در بستر رخدادی ظهور میکند که آن رخداد نمادی از «وجود» باشد وگرنه به صرف اینکه انسانها در یک زمان در کنار همدیگر باشند گفت و گو صورت نمیگیرد. در کنار هم بودن و گفت و گو داشتن مربوط به کسانی است که بحران را میبینند و متوجه شدهاند آدمیتِ عالَم مدرن تغییر کرده، در حالی که متاسفانه بعضیها با غفلت از این موضوع میخواهند همه چیز را به عالم خود و به گذشته برگردانند، چه سنتگراها باشند که از امکاناتی که بشر جدید و عالم جدید دارا است غفلت میکنند و چه افرادی که خود را تنها در جهان مدرن دنبال میکنند.
آری! اگر آینده به گذشته نظر دارد ولی در گذشته متوقف نیست و غرب اگرچه نظر به آینده داشت ولی آن روشناییِ بنیادینی که مربوط به هستی انسان بود را انکار کرد و لذا به تاریکی گرایید، روشنایی بنیادینی مانند آزادی و مذهب.
۶. اگر متفکران ما تحت تاثیر مسیر جناب فارابی در بستر عقلانیت دینی حاضرند که در جای خود امر میمونی است، باید مواظب باشیم عقلانیت فلسفی ما گرفتار نوعی متافیزیک که مانع تفکر است، نشود و از این جهت در مواجهه با دنیای مدرن، ادامه روش فارابی کافی نیست بلکه باید با جهان مدرن و با اکنونِ تاریخیِ آن مواجه شد وگرنه شکاف بین ما و جهان جدید همچنان باقی میماند، شکاف دو دریایی که در این زمانه باید همدیگر را درک کنند.
۷. به گفته پروفسور هانری کربن شیعه چون باطنیتر بود، ایرانیها آن را پذیرفتند زیرا خرد ایرانی در ذات خود نبوی است و لذا در مواجهه با اسلام در اصیلترین نوع حضور، خود را یافت. آیا در این زمانه نیز جز این است که باید با نظر به اصالتهای خود و از منظر سنتهای تاریخی ِخود، به جهان جدید بنگریم؟ زیرا حیات انسانی، تاریخی است و باید همواره با تاریخ مرتبط بود. آیا از خود پرسیدهایم جهت ارتباط با ایدههای بشر جدید، چگونه برای عزم ملی باید به سوی آن ایدهها روانه شد تا بتوانیم رابطهای متفکرانه با تاریخ خود برقرار کنیم؟ و حضور تاریخی ما معنوی و قدسی و وجودی باشد.
۸. روشنفکران دینی نمیتوانند از مقوله دین و معنویت دفاع کنند. زیرا درک معرفت دینی در حدّ مجموعهای از گزارهها، به معنای مرگ حیات معنوی است. از آن جهت که دین، ابژه میشود و روشنفکران دینی درکی از خطر ابژهشدنِ دین ندارند و در غفلت از درک هستی و نسبتی که با هستی باید داشت، بهسر میبرند و متوجه نیستند معنا، قابل تقلیل به گزاره نیست بلکه درک وجودی انسان از خود و یا به تعبیر هایدگر «دازاین» است که سطح معنا را تعیین میکند، به این معنا ما در کدام سطح از «وجود» هستیم؟ که با درک حضور خود در تاریخ، بتوانیم در مقابل نیهیلیسم و سوبژکتیویته جدید باشیم، نیهیلیسم و سوبژکتیویسمی که روشنفکران دینی در آن دست و پا میزنند و لذا نسبت به حضور تاریخی، بهخصوص حضوری که با انقلاب اسلامی پیش آمده، در غفلتاند و از معنایی که جریانهای حاضر در انقلاب اسلامی، همانند سعید بن عبدالله حنفیهای این زمان در خود احساس میکنند، بیبهرهاند.
۹. همچنان باید از خود پرسید چه تصویری باید از جهان کنونی و انسان کنونی داشت تا نه از سنتهای دینیِ گذشته مانند کربلا، منقطع باشیم و نه نسبت به حضوری که در این تاریخ باید داشت غفلت کنیم؟ تا کربلا همچون کوزهای نگردد که از زندگی خارج شده و به موزهها سپرده شده. در حالیکه کربلا، آرمان بزرگ امروزین ما میتواند باشد و البته انسانی که هیچ آرمان بزرگی ندارد به هر وضعی تن میدهد و این شروع نیستانگاری است که با حضور در تاریخ کربلا و در نسبتی که در امروز تاریخمان یعنی در نسبت حضور در انقلاب اسلامی، میتوانیم با امام حسین «علیهالسلام» پیدا کنیم؛ امکان عبور از آن نیستانگاری فراهم است.
با سلام: اینکه فرمودین اربعین لز عزینه دولت نیست کاملا نادرسته و اشتباه به شما گفته اند. حتی رهبرمعظم انقلاب هم به این امر راضی نیست دولتی که حرام را حلال می کند و بالاترین ربا در دنیا را در سیستم بانکی دارد و پول مردم را بدون رضایت شان هزینه می کند حق ندارد روسری را بهانه شرعی آزار زنان و اخذ جریمه مالی قرار بدهد. اگر راست می گوید جلو فساد و دزدی و اختلاس را بگیرد. زمانی به مردم می گفتند اگر دکمه پیراهن تان غصبی باشد نمازتان باطل است. حالا بذرپاش وزیر راه شان گفته وزارت راه برای اربعین بیش از سه هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته است. این رقم غیر از بودجه دستگاههای دیگر و نیز وامهای ربوی وحق مأموریت ها برای تشویق به شرکت در راهپیمایی اربعین است درحالی که بسیاری از مردم، حتی افراد مسلمان متشرع هم راضی نیستند. کسی با راهپیمایی اربعین که کاملا مردمی و با هزینه شخصی خود علاقمندان باشد مخالفتی ندارد و این جزو حقوق شهروندان است اما در کشوری که طبق آمار خود مسئولان ۲۹ میلیون نفر زیر خط فقرند بدون رضایت صاحبان این پول، حاتم بخشی می کنید. مگر ارث پدرتان است؟ با پول حرام (ناشی از عدم رضایت صاحبان آن) تکریم امامحسین (ع) می کنید؟ اینپیاده روی اربعین کاملا سیاسی شده و حالت توریستی پیدا کرده متاسفانه بگذارند مردم مثل عراق با علاقه و دل خودشون برند زیارت. یا حسین
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هزینههایی که جهت وسعتدادن به جادههای کشور میشود؛ به هر بهانهای که باشد موجب توسعه آن کشور میگردد و افتخاری است برای یک ملت که کورهراهها تبدیل به بزرگراه شود و یکی از افتخارات نظام اسلامی بعد از انقلاب اسلامی در چشم جهانیان، همین گستردگیِ جادهها است و بنده نیز به جهت مسئولیتهای اجرایی که داشتم متوجه تفاوت بین هزینه جهت جادهها و هزینه برای افراد خاص میباشم. و همچنان که عرض شد ابداً دولت کوچکترین هزینهای برای زوّار اربعین به طور خاص نمیکند و این دشمنان ما هستند که سعی می کنند با فریبکاری، هر افتخاری از این ملت را تبدیل به تحقیر کنند. در این رابطه پیشنهاد میشود سخنان جناب آقای دکتر سید محمد مرندی را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/14387. ملاحظه میکنید به محض اینکه یک پیروزی و موفقیت مانند همین تبادل زندانیان با آمریکا و برگشت پول هایی که آمریکا از ملت ایران دزدیده بود پیش آید ، دشمن سعی میکند با یک حادثه و اتفاق ناگوار مثل حادثه شاهچراغ کام مردم رو تلخ کند. چقدر خوب است که ما متوجه دشمنیِ دشمن باشیم و همواره با بدبینی به دشمن بنگریم. به گفته علامه طباطبایی چون آدم و حوّا، دشمنیِ شیطان را فراموش کردند، گرفتار هبوط شدند. موفق باشید
به اسم خدای عشق ها و رسیدن ها و نرسیدن ها. عرض سلام: استاد گرامی یکی از دوستان بنده طی تغییری بسیار در عشق خدا بودن و حب هیچ آدمی رو به دلش راه نمیداد حتی میگفت همسرش رو نشونه ای از خدا میدونه و علاقه ای شدید به فردی نداره تا اینکه شدیدا دلبسته فردی در فامیلشون شد و تقریبا نتوست اونچه رو میخواست محقق کنه و دیگه حتی نمازای عادیشم به زور میخونه یعنی انگار برگشته به قبل از تغییر ولی به شدت دوست داره برگرده و عشقش به اون فرد خدایی بشه میگه که عاشق برگشتنه ولی نمیتونه تصور کنه به اون نرسه یک زندگی خدایی رو آرزومنده میخواستم اگر میشه در این مورد راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع شیفتگی و عشقی که انسان در این زمانه به دنبال آن است و جوابگوی طلب اوست، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده و با نظر به شهدا میتوان به آیندهای بزرگ و نورانی نظر کرد وگرنه دیگر عشقها و شیفتگیها از آن جهت که توهّمی بیش نیست بالاخره به سردی میگراید. موفق باشید
سلام علیکم استاد: آیا بی حجابی این روزها امری موقت است یا طولانی مدت؟ پاسخ پرسش های گذشته را مطالعه کردم اما اگر ممک است تحلیل خودتان را از وضعیت بگویید تشکر. مشهد دعاگوی شما هستم
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً موضوع، موضوع سادهای نیست و بحث در نوعی گذار از تاریخی به تاریخی است. تصور بنده آن است باید معنای آزادی را به دخترانمان که به عنوان بشر جدید، آزادی برایشان مهم است روشن کرد و در این راستا عرایضی در مقاله «تقابل حجاب و آزادی چرا؟» و چهار جلسه شرح آن به میان آمد و از این جهت مسلّماً بیحجابی از معنای خود که تصور آزادی است، فرو میافتد و البته این غیر از بحث در قانونی است که به عنوان رعایت عفاف و حجاب مدّ نظر است و باید قانونگزاران به آن بپردازند. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: راستش میخواستم بدونم اگر بخواهیم هرروز یک صفحه قرآن بخونیم ان شالله چطوری بخونیم؟ همینطوری بخونیم بدون توجه به معنی یا با معنی و تفسیر بخونیم نمیدونم چه روشی صحیح تره برای بار اول ختم قران؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مهم انس با قرآن است از طریق تفاسیر. از این جهت خوب است ابتدا صوت شرح سورههای عنکبوت و زمر را با نظر به آیات مربوطه که روی سایت هست، شروع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. عرض ارادت، با توجه به سؤال شمارهی ۳۵۳۱۹ و جوابی که فرمودید، ابهام بوجود آمد. مگر ما قبل از مرحلهی انشاء، هیچ نیستیم؟ و بعد خدا به ما افاضهی وجود میکند. ما در چه عالمی و کی انتخاب داشتهایم؟ اصلا مگر به جز دنیا که ذاتش انتخابگری و ارادهی ماست، در عالم دیگری ما انتخاب و گزینش داریم؟ اگر بگوییم خود افراد انتخاب کردهاند در چه رحمی باشند، چه مبنایی برای آن هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مطالب مربوط به مباحثی است که در عرفان تحت عنوان «اعیان ثابته» پیش میآید. همین اندازه به این آیه فکر کنید که قرآن میفرماید: «اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون» یعنی چون خداوند اراده کرد که چیزی را خلق کند، مثل آن است که به آن شیئ خطاب کند که «بشو» و آن شیئ «میشود». و این حکایت از آن دارد که قبل از خلقت آن شیئ توسط خداوند، آن شیئ مدّ نظر حضرت ربّ العالمین بوده است و خداوند جواب طلبِ بودنِ آن شیئ را با همان نحوه بودنی که آن شیئ یعنی آن مخلوق طلب میکرده، داده است. موفق باشید
سلام: با توجه به وحدتی که انسان در نفس مشاهده می کند و از مجردترین ابعاد تا جسم همه یک حقیقت هستند و روح مجرد تماشا نمی کند که مثلا جسم دچار درد یا لذت شده است بلکه خود لذت یا درد را تجربه می کند و می چشد حال اگر این وحدت را رقیقه ای از وحدت وجود بدانیم آنگاه خداوند تمامی احوالی که بر ما رخ می دهد را تجربه خواهد کرد و اوست که لذات و آلام ما را احساس خواهد نمود بنابرین تجربه بهشت و جهنم را او درک می کند و چگونه خود را با آن عذاب های شدید و غلیظ معذب خواهد کرد؟ مگر نفس خداوند سراسر ابتهاج نیست این عذاب ها در کجای نفس او قرار می گیرد؟ البته عذاب کشیدن خداوند شاید باعث شود از گناه دست بکشیم درین دنیا که با معصیت موجب رنجش او می شویم دران دنیا نیز خداوند باید عذاب کارهای ما را متحمل شود. البته سوال دیگری اینجا مطرح می شود چون گناه بعضا لذت بخش است چگونه خداوند هم از گناه لذت می برد هم با آن مخالف است و موجب رنجشش می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم، به اعتبار ناقصبودن و نداشتن کمالِ کامل دچار درد میشود و چون خداوند عین کمال است اینگونه احوال برایش معنا ندارد همچنان که در ذات جزیی در رابطه با رفع نقص جزئی میباشد. در حالیکه حضرت حق عین لذت و ابتهاج است. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله جناب استاد، این روزها که پرده از انواع فساد جامعه بیش از پیش کنار رفته و این پردهدری در فحشای بیّن ظهوری بس شهوتانگیز یافته است، شخصا نفرتی عمیق نسبت به اغلب جامعه در خود حس میکنم و این سؤال را از خود میپرسم که آیا به راستی شرع مقدس من را مکلف نموده که باید خلق الله را دوست داشته باشم؟ تا کی باید مشغول مخلوق ماند و از خود غافل شد؟ چرا نوحوار به ساخت کشتی نجات خود نپردازیم و از این جماعت پرشکایت گریان روی برنتابیم؟ در شرایطی که جرأت مقابله با فساد از بین رفته و مرتبه نهی از منکرمان از انزجار قلبی، تجاوز نمی کند، چگونه میتوان الفاظ وحدت! و همبستگی و جامعه مسلمین را فهم کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که واقعاً اینطور نیست. اکثر مردم جامعه ما انسانهای خوبی هستند و باید برخورد ما با آنها دلسوزانه و صمیمی باشد. ملاحظه کردید که رهبر معظم انقلاب در مورد افراد ضعیف الحجاب که هیچ، حتی در مورد آنهایی که کشف حجاب کردهاند فرمودند؛ قضیه را نمیدانند وگرنه آن کار را نمیکردند. موفق باشید
با سلام: آیا می توان گفت که، اعیان ثابته همان لوح محفوظ یا لوح محو و اثبات است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: لوح محفوظ، حقیقتِ ثابتی است در عالم امر و این با اعیان ثابته که مربوط به افراد میباشد متفاوت است. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: به نظرم حجم پیامهایی که ضمن ابراز ارادت (ظاهری یا حقیقی) به جنابعالی مستقیما علیه رهبری و نه سایر ارکان اجرایی نظام مطلب مینویسند تا حدی غیر عادی است. چون خط مشی شما و مواضع محکم شما در دفاع از اصل نظام و ولایت فقیه آنقدر واضح است که ادعای ارادت به شما با برخی لحنهای بسیار تند علیه رهبری جور در نمیآید. احتمال دارد از آزاداندیشی شما و درج بدون کم و کاست پرسشها در کانال جهت القای ناامیدی و ناکارآمدی نظام اسلامی و القای فراگیر شدن آن سو استفاده کنند. چون اکثر پرسشهای اینچنینی هم عینا همان مطلب قبلی با بیانهای مختلف هستند که بعید نیست منیع تولید آنها یک یا چند نفر خاص باشند. البته منکر وجود این دیدگاه و شیوع نسبی آن در افکار عمومی نیستم ولی نه در افکار ارادتمندان جنابعالی و بخش قابل توجهی از قشر مذهبی که اتفاقا بعد از اغتشاشات اخیر بیشتر فهمیدند که راه نجات کشور به هر حال در دایره حفظ همین نظام است و بس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست دشمن به خوبی در این سالها تجربه کرد ستونِ معنابخشی به بشر امروز، انقلاب اسلامی است آن هم با محوریت رهبر معظم انقلاب. و دقیقاً به همان معنایی که در صدر اسلام مولایمان علی «علیهالسلام» چنین نقشی را داشتهاند که دشمنان اسلام تا آنجا فضا را آلوده کرد که وقتی خبر شهادت حضرت را در محراب شنیدند گفتند مگر علی هم نماز میخواند! جریان مقابله با نورانیت انقلاب اسلامی به هر معنایی که باشد، امروز متوجه شده است باید رهبری را بزند حتی افرادی مانند مهدی نصیری. و سنت خدا در این است که از این طریق هم دشمن شکست بخورد و شیرینیِ حضور در انقلاب اسلامی برای یاران انقلاب بیش از پیش به ظهور آید. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ». موفق باشید
سلام: می خواستم نظر استاد را درباره حدود استخاره به قرآن بدانم، دیدگاه اول اینکه باید کارهایی که می خواهیم را انجام دهیم و کارها را با توکل و صدقه به خدا بسپاریم و نیازی به استخاره نیست، و استخاره شاید نوعی بی حرمتی به قرآن باشد و یا حتی نوعی انفعال باشد. دیدگاه دوم اینکه چون لایه های پنهانی در مسائل وجود دارد که ما احاطه کامل به امور نداریم به خدا بسپاریم و با استخاره سراغ کارها و هدفها برویم یا نرویم، مثلا برای یک سفر یا شروع کار که لایه های امور بر ما پنهان است و آیا برای هرکاری که احاطه نداشته باشیم می شود استخاره به قرآن کرد یا باید به نظر خود تکیه کنیم، واقعا بعضی وقتها نمی دانیم تصمیم عقلانی چیست؟ من بعضی وقتها نماز استخاره هم می خوانم ولی راه برایم روشن نمی شود چه باید بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در استخاره، طلب خیر میکنید و بر این اساس به قرآن رجوع مینمایید و در رویکردی دیگر به نام تفأل، به دنبال شاهدی هستید که آیا آن کار را بکنید یا نه. پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» میفرمایند: «تفألوا بالخیر تجدوه» همواره فال نیک بزنید تا آن را بیابید. بر این اساس عملاً امروزه با استخاره هر دو کار انجام میشود. در انجام استخاره عمده آن است که آن کسی که بنا دارد استخاره کند باید درک جایگاه آیاتی که در استخاره پیش میآید را، در کلّ قرآن بشناسد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله: اخیرا حضرت استاد ابوالحسن بواب (رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم) در مصاحبهای با انصاف نیوز مطالبی را مطرح کردهاند. میخواستم نظر حضرتعالی را در مورد بعض مطالب بپرسم: ایشان فرمودهاند که آقایان خاتمی و روحانی و لاریجانی و ناطق باید در قالب یک شورای میانه رو ها به سیاست و انتخابات برگردند و ظاهرا این را از باب مدارا و جذب حداکثری و گفتگو و وحدت ملی مطرح کردهاند، سوال این است که برگشت این افراد که واضح است از گفتمان انقلاب خیلی فاصله گرفتهاند، به نظر حضرتعالی چه دستاوردی خواهد داشت؟ آیا در سیره رسول اکرم یا امیرالمومنین چنین چیزی را سراغ داریم که افراد را با وجود این همه فاصله گفتمانی خواسته باشند جذب کنند؟ و ظاهرا نسبت به نظارت استصوابی هم خیلی بدبین بودند، نظر شما در این رابطه چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته چنانچه آقایان نامبرده حقیقتاً با مبانی انقلاب و قانون اساسی مسئله ای نداشته باشند همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند اختلافات در نظر و نظرگاه ها در جای خود قابل احترام است. و این در صورتی است که در مبانی مذکور مسئله ای نداشته باشند مثل روحیه ضد استکباری انقلاب اسلامی. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهر زاده وعزیزان سایت و کانال لب المیزان: ضمن عذر خواهی از محضر استاد جهت دخالت در پرسش و پاسخ، در مورد سوال 34827 این طور به نظر می آید که سوءتفاهمی برای شخص سوال کننده پیش آمده است. اگر عزیزان سایت صلاح دانستند این متن را انتشار دهند. حاج آقای پناهیان درسحرهای ماه رمضان امسال در برنامه ماه من شبکه ۳ بحثی را شروع کردند تحت عنوان: اصلاح برداشت های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمومنین (علیه سلام) از دوست عزیز سوال کننده درخواست دارم منصفانه این جلسات را که هر کدام حدودا ۲۰ دقیقه است، کامل گوش کنند و با فضای بحث آشنا شوند و ببینند که ایشان اصلا چنین حرفی زده اند یا نه؟ که مبادا با عدم بررسی صحت مطلبی نتیجه گیری انجام بشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه جنابعالی، توصیه به جایی است. إنشاءالله آن عزیز و سایر کاربران با دنبالکردن توصیه جنابعالی بهترین نتیجه را برای خود شکل دهند. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: استاد من نمیتونم منازل رو به همراه فصوص با همدیگه کار کنم. هر کدام رو که میگیرم مغزم درگیرش میشه از اون یکی غافل میشم. از طرفی عطش خواندن فصوص دارم از طرف دیگه نمیتونم در هر منزلی از منازل حاضر بشم و برم بعدی. وقتی فصوص میخونم تشنه ی منازل میشم وقتی منازل میخونم تشنه ی فصوص میشم از طرفی مشغله های زندگی هم کم کردم ولی باز سخت شده برام. مثلا در باب تهذیب ما باید حداقل یک ماه بمونیم ولی من دوست دارم روزی دو تا منزل طی کنم تا به فصوص برسم. دوست دارم زود هر دوتاش تمام بشه تا برگردم از اول کار کنم نمیدونم چکار کنم استاد چکار کنم؟ خدا خیرتان بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر شما «فصوص» را ادامه دهید إنشاءالله آماده میشوید تا با روحیه بهتری مباحث «منازلالسائرین» را دنبال کنید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به پرسش شماره 34730 و 34728 می توان به صورت خلاصه گفت که هویت غیبیه به مرتبه احدیت ذاتی به عنوان بالاترین مرتبه از مراتب وجودی تجلی و ظهور دارد ولی این تجلی و ظهور با توجه به ظرفیت مرتبه احدیت ذاتی که نامحدود از نظر فلسفی می باشد است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال «وجود» به عنوان غنای ذاتی در هر مرتبهای که باشد، بدون تجلی به مرتبه مادون خود نمیباشد و هنر ما آن است تا مرتبه پایین را در مرتبه بالاتر مدّ نظر داشته باشیم تا از آن هویت غیبیه بهرهمند گردیم. در این مورد عرایضی در https://eitaa.com/matalebevijeh/13245 شد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار. حقیر در چند سال گذشته که وارد بازار شدم همیشه در گیر مسائل فقهی مبهم شدم. اما سوالی که حقیر دارم اینه که با توجه به اینکه حکومت، اسلامی هستش و حصرت آقا در راس هستند برای گرفتن فتوا کفایت میکند یا ما باید بیشتر تحقیق کنیم؟ مثلا من اخیرا از بزرگواران پرسیدم نظر حضرت آقا در مورد صندوق های بورسی خصوصا صندوق بورسی با درامد ثابت چیه؟ فرمودند اگر طبق نظر شورای نگهبان باشد حلال است. مگر ما در ایران اسلامی بدون تایید شورای نگهبان قانون تصویب میکنیم؟ مگر وام های بانکی طبق تصویب شورای نگهبان یا حداقل تایید شورای نگهبان نیست؟ پس هیچ قانونی نباید در ایران اسلامی و عزیز حرام باشد. واقعیت من ماندم که هیچ بزرگواری نیامد یک مبنا برای تحلیل به امسال حقیر که فقه نخوندیم بده و ما در بازار شاید بتونیم حلال پول بدست بیاریم و خرج دین کنیم ولی می ترسیم چون واقعا مبنای تحلیلی نداریم مثلا من یک عمر فکر میکردم فروش اقساطی این فروشگاهها حرام است ولی با توضیح یک بنده خدایی فهمیدم حلال است. حالا اینا رو میشه با فتوا بدست آورد ولی آیا همینکه فتوا رو شنیدیم حله یا واقعا باید بیشتر مسئله رو بشکافیم؟ لذا از حضرت عالی جهت فعالیت و کمک به اقتصاد انقلاب اسلامی و ان شاءالله حضور در این تاریخ که اقتصاد در هر صورت تاثیر گذار است (حداقل در ظاهر) تقاضا دارم راهنمایی و یا کتابی معرفی بفرمایید. لطفا دعا برای حقیر هم فراموش نشود. یا حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه فقهای شورای نگهبان نظرِ فقهی مقام معظم رهبری را مدّ نظر دارند، آری! هر آنچه در کشور به عنوان قانون مورد تأیید شورای نگهبان قرار گیرد، وجاهت شرعی خواهد داشت و مشروع است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: امیدوارم خدا عمر با برکت بهتون بده. استاد من سال هاست به واسطه ی گناهان گذشته هر بار یاد گناه ها میفتم و دوباره مرتکب میشم. نمیدونم چه باید کنم! بارها شده توبه کردم ولی متاسفاته قدرت صورذهنی این گناه ها خیلی قوی هستن در حدی که باور نمیکنم فراموششون کنم و نمیتونم باور کنم که خدا با من آشتی کنه! شاید میگین خدا تواب هست و من قبول کنم ولی ته ذهنم باز اون گناه را نمیتونم فراموش کنم! از طرفی این صو ذهنی هم پاک نمیشن! و داره سنم میره بالا و نمیدونم چیکار کنم؟ آیا این صور ذهنی قدرتشون را از دست میدن؟ آیا فراموشم میشن؟ آیا خدا واقعا من رو میبخشه؟ من نسبت به این گناه ها چه کنم وقتی یادم اومدن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصرار و تأکید بر توبه، کارساز است به همان معنایی که به ما فرمودند: «صد بار اگر توبه شکستی، باز آی». موفق باشید
سلام: سوالی در مورد تجربیات نزدیک به مرگ داشتم. واضحه که معرفت و اندیشه ورزی و پژوهش فکری (در فلسفه و ادیان و خلاصه کلیه علوم) بسیار مهمه اما تا جایی که اطلاع دارم از مجموع تجربیات نزدیک به مرگ (چه خارجی چه داخلی) در همه یا اکثرشون تشویق و تنبیهی برای اندیشه ها و مکتبها و ایدئولوژی ها گزارش نشده (مثلا به فلانی بگند تو چرا طرفدار فلان ایسم بودی و نباید میبودی) یا حتی کمتر دیدم که در مورد شدت و ضعف ایمانشون به خدا و معاد و دین شون پرسیده بشه.... و افراد تنها بر اساس نیک و بد در اعمال و افعال شون تشویق یا تنبیه میشن گویی که تنها اخلاق و حکمت عملی مهم است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تجربیات نزدیک به مرگ، انسان تنها، با روح خودش و خواطر درونی خودش مرتبط است بدون اینکه در مسیر سکرات و قبض روح و مقابله با نکیر و منکر برایش پیش آید و معلوم شود نسبت به شریعت الهی چه جایگاهی خواهد داشت. موفق باشید
سلام استاد گرانقدرم: وقتتون بخیر. استاد تفاوتی که در رویکرد شما در شرح فصوص با شرح فصوص علامه جوادی و علامه حسن زاده به چه جهت است؟ چه خلا و نیازی را احساس کردید که شرحی بر فصوص نوشتید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شده موضوعات، مختصرتر و با استفاده کمتر از اصطلاحات، مباحث ارائه شود. موفق باشید
با سلام « پرسش با سلام شما در کتاب آشتی با خدا، فرمودید که: هست انسان مرگ نمی پذیرد. آیا سخن بالا به این معناست که خدا، هست انسان را نمی تواند نابود کند؟! متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از آن جهت که نفس ناطقه انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد، مانند جسم انسان مرگ ندارد نه آنکه خداوند در نابودی آن دستبسته است. موفق باشید» از مطالعه پرسش و پاسخ با لا سوالی برایم پیش آمد. سوال ۱: یعنی آنکه خدا می تواند روح انسان را نابود کند؟ سوال۲: اگر در سر نوشت روح انسان مرگی هست، این مرگ چه زمانی رخ میدهد. من از نا بودی روح خیلی میترسم تا جایی که سرم درد میکند. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که خداوند وجود هر موجودی را به او عطا میکند و پس از آن انسانها در آن دنیا مطابق اعمالشان زندگی را ادامه میدهند و به همین جهت در رابطه با قبض روح قرآن میفرماید: «فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» او را نابودی نیست، بلکه گرفتنی است از جایگاهی نزدیک. بدان معنا که حضرت عزرائیل از روح انسان فاصله ندارد و بدین لحاظ قرآن میفرماید: «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و توفی به معنای تمام و کمال گرفتن است و نه نابودکردن. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده مدتی است دچار مشکلاتی از این جنس شده ام که دیگر نمیتوانم دستاویزی برای حرکت پیدا کنم. دیگر نه فعالیت های مرسوم فرهنگی و فکری و... نمیتواند این احساس را بدهد که در جایی که باید قدم برمیدارم در نوجوانی با آثار شما و دکتر داوری و شهید آقا سید مرتضی آوینی آشنا شدیم و موجب جوششی در من شد اما امروز تکرار فعالیت های گذشته هم نمیتواند حس حضور اولیه را بدهد. فکر میکنم که باید ابتدا مشکل را بیابم و همدرد ها را از این جهت به کتاب هر یک از بزرگان که مراجعه کردم نتوانستم جواب خودم را پیدا کنم و نتوانستم با آنها انس بگیرم آیا ارتباط گرفتن با فیلسوفی مثل نیچه میتواند برای مثل منی به شناخت بهتر درد و در ادامه به پیدا کردن راه برسد؟ اگر بله کتاب نیچه هایدگر چطور است پیشنهاد شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور جدیدی است که البته در این رابطه اخیراً عرایضی در بحث سوره «الضحی» شد. به نظر می آید با توجه به چنین حضوری، امید است مباحث «در راستای بنیان های حکمت حضور جهان بین دو جهان» تا حدی جوابگو باشد. البته چون بنده کتاب «نیچه هایدگر» را مطالعه نکرده ام نمی توانم نظر بدهم. موفق باشید
بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ سلام استاد: بنده تا الان توفیق قرائت «یک دور» قرآن رو نداشتم. مدتیه حال روحی/معنوی خوبی ندارم و مدام به طرق مختلف در درون به این نتیجه میرسم که باید قرآن بخونم. یک ماهی میشه که قرائت قرآن رو از اول شروع کردم گرچه خیلی کند پیش میرم (هنوز به چهل صفحه هم نرسیدم). اغلب اینطوریه که سعی میکنم روی آیات تامل کنم و سرسری رد نشم؛ اون لحظات هم حس تازه ای بهم دست میده. ولی همینکه قرآن رو می بندم دیگه اون متذکر شدن و احوالات خوب جمع میشن میرن... همش هم باید جلوی خودم رو بگیرم که سر هر آیه سراغ تفسیرش نرم چون با وسواس فکری و کمال گرایی ای که دارم میدونم یک سوره ی بقره رو میتونم یکسال طول بدم!! با این روشی که پیش گرفتم رغبتم نسبت به قرائت قرآن داره کمرنگ میشه و بعدِ خوندن یک صفحه از نظر ذهنی خسته میشم.عملاً چیزی هم یادم نمی مونه..! میشه بنده رو راهنمایی کنید که چطور با قرائت قرآن بتونم استفاده ی خیلی بیشتری از آیات ببرم؟ وقتتون پر برکت ان شاءلله
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه بنده رجوع به تفسیر «المیزان» است که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» عرایضی شده است و إنشاءالله از این طریق به نتایج ارزشمندی دست مییابید.
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86&tab=posts&inner_tab=leaflet موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد. این چند وقت در جواب سوالاتی که میفرمودید تنها مشکل شما نیست بار اول به من فرمودین باید به افق و حضور حاج قاسم نظر انداخت و به تازگی فرمودید افق شهید آوینی. در اینها آیا تفاوتی هست؟ نکته دیگر هم اینکه نمیدانم چرا ولی هنوز با قلم ارتباطی نگرفتم تا دوای دردم باشد بهمین خاطر از درد به خود میپیچم چه کنم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روحی است که خود را در افقی بلندتر جستجو میکند. افقی که شخصیتهایی مانند حاج قاسم و شهید آوینی نمادِ آن هستند. اخیراً عرایضی تحت عنوان « نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13463شده است. خوب است که نظری به آن بحث بیندازید. موفق باشید