بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6617
متن پرسش
با سلام. 1) بنده متأسفانه غالبا اصلا در موضعی قرار نمی گیرم که لازم باشد روی نفس اماره ام پا بگذارم. آیا امام معصوم حقیر را لایق پیش آوردن این موقعیت ها نمی دانند ؟؟؟ 2) اگر خیلی خیلی کم موقعیتی پیش بیاید که باید من روی نفس اماره ام پا بگذارم ، در آن امتحان ضرر قطعی می کنم و قدرت تحلیل و عمل از بنده گرفته می شود و تا می روم به خود آیم ، مقطع امتحان خدا گذشته است. لطفا راهنمایی بفرمایید. 3) چگونه از خداوند بخواهم که به حق ذات مقدس خودش با ایجاد محبت اهل البیت در دل من و امتحان های الهی ، نفس بنده را رام کنند تا اندکی از این روزمرگی نجات پیدا کنم که خداوند جواب حقیر را بدهد ؟؟؟ 4) چگونه وارد عالَمی بشوم که بتوانم متوجه انتخاب های لحظه به لحظه ی زندگی خود باشم ؟؟؟ کتابهایتان را مطالعه کرده ام. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در همه‌ی این امور اصل قراردادن بندگی است به امید ریزش رحمت خدا. هنرتان در کلیه‌ی امور آن باشد که تواضع را نه‌تنها پیشه کنید بلکه جستجو نمایید. رحمت خدا را در تواضع نسبت به حق و خلق به‌خصوص در مقابل همسر و آشنایان جستجو کنید. موفق باشید
6611
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در حال مباحثه درس 10 نکته از معرفت نفس می باشیم ودر حال حاضر درنکته شمار5 به سرمی بریم.درحین پرسش هایی مطرح شد که لازم می دانم عرض کنم.1.دربحث مرگ طبیعی وکمال نفس انسان این پرسش مطرح است که حد کمال چیست مگر کمال انتها دارد ؟وآیا انسان ها ظرف وجودی شان با هم متفاوت است ؟ووکسی کمالش نصف دیگری است؟ واین را چگونه می توان تبیین کرد؟2.آیا تعدد وکثرت عمل را نمی توان به عنوان کمال گرفت یعنی اگر نفسی 10 سال دیگر زندگی کند در حیوانیت یا انسانیت به هرحال عملی انجام می دهد وآنرا می توان کمال آن محسوب کرد ویا نه کمال کیفی است وکمی نمی باشد؟3.آیا می توان مرگ از یاس را بدین معنا گرفت که اراده ی انسان وقتی با عملش مغایر باشد بعد از مدتی نفس ناامید از این می شود که در افقی که برایش تعیین کرده به کمال قابل توجهی نمی رسد؟4.نظر مرحوم ابن سینا با نظر جناب ملاصدرا چه تفاوتی باهم در رابطه موضوع مرگ ونزع روح از بدن داردونظر ملاصدرا چه ترجیحی دارد که شما آن رامبنای بحث قرار داده اید .تقریبا تا نکته4 وقسمت اول همین نکته بحث بنا بر فرموده شما تجربی بود ودر خود احساس می کردیم ولی درموضوع انواع مرگ این مساله تجربی نیست که ما بتوانیم دلیل نزع روح از بدن را کمال آن ببینیم ویا پیری وبیماری! ممنون از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «خویشتن پنهان» روشن می‌شود تقدیری که خداوند برای هرکس معلوم کرده، حدّ کمال او است. مثل تقدیری که برای زن‌بودن زنان یا مردبودن مردان تعیین فرموده 2- کمال کیفی است و به اراده و رویکرد افراد مربوط است 3- حرف درستی است 4- جناب ابن‌سینا به این صورت در رابطه با علت مرگ وارد نشده است. همین‌طور است که می‌فرمایید ما کمال و نقص یا یأس خود را تا حدّی احساس می‌کنیم ولی علت مرگ خود را خودمان احساس نمی‌کنیم. موفق باشید
6610
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشی خدمت استاد گرامی من دانشجوی ترم 3مهندسی عمران هستم و به دروس حوزوی هم علاقه زیادی دارم . و دچار تردید شده بودم که به حوزه بروم یا در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم در نهایت به این نتیجه رسیدم که در رشته عمران تحصیل کنم و هدفم را خدمت به خلق و حکومت اسلامی و در نهایت رضایت خدا قرار دهم حال میخواهم با تحصیل این رشته را فرا بگیرم و معارف اسلامی را هم یاد بگیرم و در صورت توان معارف اسلامی را وارد این رشته کنم و در صورتی که امکانش را پیدا کردم نشر بدهم .حال از شما میخواهم که یک سیر مطالعاتی را بهم معرفی کنید تا من از آنجا شروع به یادگیری معارف اسلامی کنم. وراهنماییم کنیم که برای شروع چکار کنم.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که روی سایت هست برای شروع خوب است ولی بعداً جهت داخل‌‌کردن معارفی که آموخته‌اید در کارتان، پیشنهاد می‌کنم کتاب سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا. از آقای دکتر مهدی امامی جمعه را نیز مطالعه کنید. موفق باشید
6609
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز و گرانقدر بنده خودم را کوچکتر از آن می بینم که بخواهم به حضرت عالی انتقادی کنم ویا تذکری بدهم اما مسائلی پیش آمده که لازم دیدم تا آنها را بها شما در میان بگذارم: از چندین سال پیش با شما وجلسات تفسیر قرآن شما آشنا شدم و مرتبا در جلسات حاضر می شدم و استفاده می بردم و این حضور من در این جلسات مرا با تعدادی از شاگردان پرو پا قرص و ثابت درسهای شما آشنا کرد.به تبع آن باعث شد تا ما در بین هم به مباحثه بپردازیم ، اما پس از مدتی دچار اختلافات زیادی شدیم و چون در زندگی من اخلال ایجاد کرده بود و من فکر می کردم ظرفیت این گونه مباحث را ندارم راهم را جدا کردم و چون فکر میکردم آنچه شما میگویید و شاگردانتان بر آن حاشیه می زنند افراط است از جلسات دور شدم و دیگر به جلسات نیامدم ولی ارتباطم را هم قطع نکردم بخصوص با همان شاگردان همیشه بحث که نه بلکه جدل داشتم واز موضع مخالف با آنها روبرو میشدم به عبارت دیگر همیشه حرفهایشان را نقد میکردم .اکنون پس از چند سال با دیدی دیگر و همتی بالاتر برگشتم و دوست دارم مباحث را ادامه دهم اما در تمام این مدت احساس میکنم جای یکسری مطالب در در مباحث شما خالی است !!! همان چیزهایی که من به عنوان منتقد به آنها میگفتم و در درستی آن اطمینان داشتم اما چون آنها یکطرفه قضاوت میکردند دچار اختلاف میشدیم بگذارید اندکی توضیح دهم . من با بعضی از این شاگردان رفت و آمد خانوادگی هم دارم و از اختلافات شدید بین آنها و همسرانشان اطلاع دارم . با آنکه همسرانشان مومنه و موقر هستند و کوتاهی در شوهر داری نمیکنند رفتار های خشک و بی روحی را از شوهرانشان مشاهده میکنم و حتی توسط همسرانشان به همسر من رسیده است .جدیدا خبری از تعداد دیگری از شاگردان شنیده ام که امیدوارم درست نباشد بعضی از آنها کارشان به طلاق رسیده است به خاطر دین !!!!! به زنان خود میگویند شما کند ذهنید ، مطالب استاد را نمی فهمید ، به آنها میگویند اگر میخواهید مطالعه داشته باشید مطلقا باید کتب و سخنرانیهای استاد را گوش دهید و امثال این موارد که کم نیست . به طور کلی دیدشان نسبت به زن فقط یک ابزار است برای تولید نسل . وقتی برای آنها حدیث رفتار خوب با همسر می آورم می گویند منظور از این حدیث فلان است و فلون نیست.!! میگویند تو نمی فهمی این حدیث جنبه قدسی دارد و تو داری احادیث را مادی میکنی و پای احادیث را میکشی و پایین می آوری بعضی اوقات چنان از موضع حق وارد میشوند که انگار هیچکس به جز آنان پای درس شما ننشسته است . این حرف من نیست بسیار دیگری را میشناسم که این حرف را تایید میکنند من نمیگویم اشتباه میگویند ولی میدانم اشتباه عمل میکنند اصلا مگر هدف از این درسها و بحثها مگر جز این است که دینداری وارد زندگی ما شود به قول خودتان دینداری کنیم نه دین دانی؟ بسیاری از فامیلها و نزدیکان این شاگردان را میشناسم که وقتی رفتار و برخورد پر از خشم و حالات افسرده آنان را می بینند میگویند اگر دین این است ما این دین را نمی خواهیم البته که اقربا و آشنایان اینها اکثرا مسلمان اند و مقید و نه دور از منبر و وعظ . با بعضی از آنها به خاطر آشتی دادن همسرانشان صحبت کرده ام می گویند" ما استاد را میشناسیم بعضی از کتابهایش را هم خوانده ایم خیلی منطقی و مستدل است ما میدانیم خود استاد اینگونه نیست اما این شاگردانش کاسه داغ تر از آش شده اند"حتی یکی از همسرانشان گفته بود از بس مرا مجبور به کاری میکند و همیشه دنبال نماز جمعه و جلسه استاد و مباحثه است که دارم از هرچه دین است زده میشوم اکنون که بررسی کرده ام می بینم راست میگویند حرف هیچکس را به جز شما قبول ندارند ، یکطرفه به قاضی میروند ، خود را بر حق می دانند و طرف مقابل را هر کس میخواهد باشد باطل ، به راحتی علما دیگر نظیر آیت ا.. خاتمی( امام جمعه تهران )، حاج آقا عالی ؛ حاج آقا قرائتی، حاج آقا پناهیان آیت الله مکارم و امثالهم و حتی شهید مطهری را هم زیرسوال میبرند و به حرفهای شما استناد میکنند میگویند استاد در نمیدانم کوه یا فلان جلسه خاص گفته است فلان!!!، با درس و دانشجو به طور کلی مخالف اند، همه فعالیتهای زندگی را که شاید وظیفه شان باشد کنار گذاشته اند ، دائم در اتاقی می نشینند و سی دی و بحثهای شما را گوش میدهند ، میگویند این سی دی خاص است از اقای توسلی یا نمیدانم توکلی گرفته ایم تا معاد را کار نکنید به شما نمیدهیم ،به زن و بچه و خواسته هایشان توجه ندارند و تا مجبور نباشند به داد این بیچاره ها نمی رسند، دائما نماز خواندن را کار می دانند و اندکی در کار منزل به همسر کمک کردن را کار نمیدانند . به همکاران و نزدیکان بیش از حد تذکر میدهند و به هر چیز کوچکی گیر میدهند حتی مستحبات تذکر طوری نیست ای کاش با اخلاق نرم و روش درست می گفتند با تندی میگویند و میروند حتی نمی ایستند حرف و انتقاد طرف مقابل را گوش دهند ، اخیرا نیز دنبال افراد با نفوذی می گشتند تا بواسطه آنها به سوریه بروند و شهید شوند نمیدانم من که مدتی از بحثهای شما دور بوده ام اما فکر نمی کنم این چیزها را شما به آنها یاد داده باشید. شاید آنها تفکر را کنار گذاشته و مقلد محض شما شده اند . و یا مطالب را بد برداشت کرده اند یا شاید من اشتباه میکنم به هر حال شما را به خدا کاری بکنید و یا حرفی بزنید شاید به شما گوش دهند . هر چه به آنها میگوییم مانند کامپیوتر از ذهنشان جمله ای از شما استخراج میکنند و جواب ما را میدهند حتی وقتی میگوییم بروید پیش یک مشاور مذهبی که خودتان قبول دارید میگویند ما مگر مشکلی داریم !!! همسرانمان باید خودشان را برسانند !!! خواهش میکنم مرا ببخشید قصد جسارت ندارم اما فکر میکنم انطور که باید در مباحثتان جنبه های مختلف یک بحث را بیان نمیکنید . ویا شاید به این امید که خودشان مد نظر قرار میدهند کم رنگ بیان میکنید و زود رد میشوید . شاید هم به توضیح بیشتری نیاز دارد نمیدانم شاید هم من اشتباه میکنم . به هر حال مردم به این زندگی ها نگاه میکنند و نتیجه ای که میگیرند این است که دیندارها یا ریش دارها همین اند زندگی همسرانشان را زهر مار میکنند برای خواسته های خودشان. از شما تقاضا دارم این مباحث را مستقیم روی سایت قرار ندهید و حداقل به خود من بگویید تا تکلیفم را بدانم که آیا این رفتار ها دلیل دینی دارد و ما نتوانسته ایم هضم کنیم و یا اینکه باید در خودشان تجدید نظر کنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: افراط و تفریط در هرحال بد است بنده هم شنیده‌ام عده‌ای از افرادی که در جلسات بنده حاضر می‌شوند همین‌طور هستند که شما می‌فرمایید در حالی‌که نه دین خدا چنین رفتاری را قبول دارد و نه بنده این‌طور عمل می‌کنم. نمی‌گویم بعضی از خواهران انتظارات بیش از حدّ ندارند، ولی حقیقتاً این افراد که خودشان را به ظاهر مرید بنده می‌دانند مشکلی برای بنده و خودشان و مباحثی که مطرح می‌شود ایجاد می‌کنند در حالی‌که هیچ‌کس غیر معصوم نباید حجت باشد. بحث‌های بنده در کنار بحث‌ها و دستورات سایر سخنرانان و نویسندگان می‌تواند مفید باشد ولی اگر سخنان بنده مطلق شود و افراد بدون آن‌که تفکر کنند آن را بپذیرند فایده‌ای برای افراد ندارد. بنده سعی دارم با عقل مخاطبانم حرف بزنم و نه با احساساتشان و امید دارم آن‌ها نیز با عقل‌شان روی عرایض بنده فکر کنند و جوانب قضایا را بسنجند و عمل کنند. در راستای گله‌ای که از بعضی از این آقایان داشتم – هرچند عمومیت ندارد- در جلسه‌ی(جلسه 24) دعای مکارم‌الاخلاق بحثی تحت عنوان «خانواده مرکزصمیمیت » کمی روی حقوق زن و تلاش برای صمیمیت در خانواده داشتم که دوستان آن بحث را بر روی صفحه‌ی اول سایت قرار دادند. خلاصه بنده هم از دست بعضی از این‌ مریدها گله‌مندم هرچند معتقدم بعضاً همسران آن‌ها نیز انتظاراتی از شوهرانشان دارند که انتظارات بیش از حدّ اعتدال است. موفق باشید
6608
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرانقدر و عزیزم بنده بعنوان یک پزشک و فیزیولوژیست که بخاطر مسولیتم در مرکزی تحقیقاتی در مورد گیاهان دارویی و طب سنتی تجربیاتی دارم وظیفه خود می دانم مواردی را بیان کنم: * تجربه ما و سایرین در تحقیقات کاملا آکادمیک و علمی معمولا موارد مطرح در طب سنتی و احادیث پزشکی را تایید میکند. مثلا در حدیثی پیامبر (ص) برای درمان سوختگی پای مبارکشان از خرفه استفاده کرده اند. مقالات جدید هم خواص التیام بخشی، ضد دردی و ضد التهابی خرفه را ثابت کرده. و یا مثلا امام صادق (ع) میفرمایند: در روی زمین گیاهی والاتر و سودمند تر از خرفه نیست، و آن سبزی فاطمه (س) است (کافی ج 6، ص367) و در مطالعاتی راز طول عمر در روستایی که توجه محققین را بخود جلب کرده بود وجود امگا سه در خرفه دانستند. این گیاه دارای خواص ضد توموری ضد ویروسی ضد میکروبی کاهندگی چربی و قند، ضد آسمی و ... میباشد. همچنین شواهد بسیار جالب علمی جدید در مقالات خود غربیها در خصوص خود-درمانی حیوانات با گیاهان دارویی (self medication) وجود دارد. * مبانی طب سنتی بر پایه سردی و گرمی و تری و خشکی استوار است که بر مبنای ارکان آب، خاک، آتش و هوا است. ابن سینا کنکاش در مورد اصل و فلسفه سردی و تری و گرمی و خشکی را خارج از حیطه طبیب میداند و انرا به جای دیگری ارجاع میدهد. بنده تاکنون ندیده ام کسی تبیین روشن و قابل قبولی از اصل قضیه داشته باشد که بدون تعبد و ... قابل پذیرش باشد. در واقع مبنای علمی طب سنتی تا حدود زیادی مبهم است و ربطش هم به برخی موارد اثبات شده علم امروز مشخص نیست. مثلا مرحوم مترجم قانون سعی کرده گرمی را به متابولیسم پایه و نیز میزان فعالیت تیروئید نسبت دهد که این امر اولا اثبات نشده و ثانیا به احتمال زیاد شواهدی بر خلاف آن وجود دارد و بعید به نظر میرسد که هر ماده غذایی گرمی مثلا باعث افزایش ترشح هورمون تیروئید شود. و درحالیکه طب سنتی منشا بسیاری از بیماریها را غلبه سردی میداند؛ موارد کم کاری تیروئید زیاد شایع نیستند و اگر هم باشند خودشان بعنوان بیماری مستقل مطرحند و لزوما با این لیست طولانی از بیماریهایی که دلیلشان سردی است مرتبط نیستند. * نوعی آشفتگی و تشت آراء در طبیبان فعلی طب سنتی وجود دارد و هیچ مرجعی برای سنجش صحت گفته های آنان که در موادری متناقض هم هستند وجود ندارد. مبانی آنان هم با طب امروزی بطور کامل متفاوت است و نمیتوان با علم طب جدید در خصوص فلسفه درمان در طب سنتی نفیا یا اثباتا سخنی گفت. * با لحاظ مسائل فوق به نظر میرسد بهترین رویکرد، اثبات تجربی اثر بخشی طب سنتی و احیانا کشف عدم اثربخشی آن در موارد دیگر است. یعنی بصورت کاملا علمی اثراتش بر دسته ای از بیماران سنجیده و گزارش شود تا هم طب سنتی ما در موارد اثر بخشیش جهانی شود و هم مبنایی برای سنجش نظرات متضاد وجود داشته باشد. خود تجربه کردن اثرات دارو بر بیمار و انسان و حتی حیوانات سنت طبیبان سنتی ما بوده و به وضوح در قانون به آن اشاره شده است. خصوصا اینکه میان اساتید حقیقی طب سنتی و شاگردان آنها چند نسل فاصله افتاده است. * در خصوص مبانی طب سنتی و سردی و گرمی از نظر فلسفی و فیزیکی نیاز به کار جدی است. بالاخره نسبت این موارد با فیزیک جدید چیست. اگر نسبتی هم ندارد مبنای اصلی آن چیست؟ * نباید از طب سنتی و نیز احادیث پزشکی امری قدسی و غیر قابل خدشه درست کرد چراکه خود طب سنتی دچار اختلاف نظرهایی و بعضا اشتباهاتی است که به هیچ وجه نمیتوان آنرا توجیه کرد (در کنار اثرات مفیدی که به هیچ وجه قابل انکار نیستند و با تجربه امروزی نیز به اثبات رسیده اند)؛ مثلا طب سنتی دیابت را ناشی از سوء مزاج کلیه میداند چون ادرار افراد دیابتی مانند آب رقیق و فراوان میشود؛ حال آنکه امروزه بی هیچ شک و تردیدی ثابت شده که کلیه در این مورد بی تقصیر است و کاهش انسولین لوزالمعده یا کاهش پاسخ به آن مسوول دیابت است. بطوریکه با تزریق انسولین رقت و افزایش حجم ادرار بطور کامل برطرف میشود. در واقع زیاد بودن قند خون بدلیل کاهش انسولین و دفع این قند اضافه از ادرار که دفع آب را هم بدنبال دارد دلیل علائم دیابت است و کلیه سالم بوده و کار خود را درست انجام میدهد؛ بلکه برعکس اگر کلیه قند اضافه را دفع نمیکرد فرد زودتر دچار کاهش سطح هوشیای و مرگ به دلیل افزایش فشار اسمزی خون میشد. در خصوص احادیث نیز جناب ری شهری از قول محدثین کهن نقل میکنند که اکثر احادیث پزشکی سند ضعیفی دارند و در ضمن دلالت عام انها در مواردی محل بحث است و مثلا ممکن است منظور امام از مفید بودن فلان دارو برای دل درد خصوص دل درد سوال کننده بوده و استفاده از همان دارو برای دیگری بی فایده و حتی مضر باشد. * تیم ما در خصوص نسبت سردی و گرمی با مواد متشکله غذاها (آب، کربوهیدارت، پروتئین، چربی، ویتامینهاو مواد معدنی) کار با ارزشی انجام داده که نتایجش به زبان انگلیسی در حال جمع بندی است. ولی بد نیست اشاره کنم که هر چند بین میزان انرژی مواد غذایی و اکثر مواد معدنی موجود در آن با درجه گرمی و نیز میزان آب مواد غذایی با درجه سردی رباطه مستقیمی وجود دارد ولی این روابط چندان قوی نبوده و فعلا راهی برای پیش بینی درجه سردی یا گرمی ماده غذایی از روی میزان مواد متشکله آن مطابق علم شیمی و تغذیه امروزی پیدا نکرد ه ایم. که البته این امر خدشه ای به طب سنتی محسوب نمیشود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید باید داده‌های طب سنتی را در یک کار روش‌مند منسجم کرد تا مردم نیز با اطمینان بیشتر به آن روی آورند و این حرف هم حرف درستی است که نباید به طب سنتی جنبه‌ی قدسی داد و از برخورد علمی و به صورت تجربی با آن کوتاهی کرد. موفق باشید
6607
متن پرسش
با سلام بنده دانشیار یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور و از شاگردان سابق شما هستم. نماز خوان شدنم را مدیون کلاسهای معارف شما (و البته مطالعه کتب استاد مطهری و نیز آشنایی با استاد ویسکرمی) هستم. البته فراز و نشیب زیاد داشته ام و گه گاهی مبتلا به گناهانی..... شده ام که البته هر بار توبه کرده ام و در حال حاضر به لطف خدا تقریبا از موارد مهمتر آن نجات پیدا کرده ام. شاید بخاطر گناهان و شاید مصلحتی دیگر فرزند پسر 4 ساله ام به بیماری دیابت نوع یک مبتلا شده و هر چند بازی و و تحرک و شادیش هم تا حد زیادی سر جای خودش هست؛ باید هر روز رنج چندین بار سوزن خوردن را برای تزریق انسولین یا سنجش قند خون تحمل کند؛ هر روز از اینکه آیا خوب خواهد شد یا نه از من و مادرش سوال میکند و دل ما را اتش میزند. گاهی هم چیزی نمیگوید و آرام در گوشه ای بغض میکند. خیلی دلم برایش میسوزد.... . خداوند تاکنون دعای ما را در شفایش مستجاب نکرده؛از طب سنتی و حجامت و ... هم تقریبا جوابی نگرفتیم. گفتم شاید دعای استاد عزیزم به استجابت برسد؛ هر چند در گرفتن وقت شما اکراه داشتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به فطرت پاک و آماده‌ای که آن کودک دارد سعی کنید متذکر تسلیم در مقابل تقدیر الهی شود تا بفهمد هرچه خدا خواسته است را دوست داشته باشد زیرا مهربان‌ترین مهربانان یعنی خدا خواسته است که او با تسلیم در مقابل تقدیرش بنده‌اش را به بهترین نحو بپروراند و به خود نزدیک کند. در همین راستا طب سنتی که بیشتر سعی دارد نفس ناطقه به طور طبیعی بدن را تدبیر کند شاید قابل پذیرش تر باشد . بنده جهت شفای ایشان دعا می کنم .موفق باشید
6603
متن پرسش
با سلام بنده دانشجوی تاریخ تمدن می باشم .اساتیدم به من می گویند که دیدگاه کلامی دارم وباید برای به دست آوردن تحلیل تاریخی درست دید تاریخی داشته باشم ونباید نگاهی مطلق نسبت به مثلا عصمت پیامبر وائمه داشته باشم که در اینصورت تعصب من نسبت به این مسائل ودیگر مسائل دینی ،دید صحیح تاریخی را ازمن میگیرد وبنده نمی دانم با این مباحث چگونه برخورد نمایم .منتظر راهنمایی اساتید بزرگوار می باشم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتیدتان حرف درستی زده‌اند، نگاه کلامی در عین آن‌که لازم است همه‌جانبه‌ نیست. فکر می‌کنم کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و مقدمه‌ی کتاب «بصیرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» نشان دهد چرا باید موضوع تمدن به‌خصوص تمدن اسلامی را در وسعت روح طالب ترقی و تعالی انسان‌ها جستجو کرد. در مقدمه کتاب «تمدن‌زایی شیعه»عرایضی در این مورد داشته ام موفق باشید
6601
متن پرسش
نقش قدسی و متعالی انقلاب اسلامی ایران در فضای مدرنیسم جهان امروز چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
6600
متن پرسش
سلا م اگه پدری متحجرداشته باشی والان به دلیل اینکه بدونی داره گناهی مثل تفرقه بین فامیل میندازه با او مشاجره کنی گناهکار محسوب میشی یعنی من از پدرم به خاطر اینکه سر او داد زدم عذر خواهی کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله عذرخواهی کنید و با پدرتان مشاجره نکنید. موفق باشید
6598
متن پرسش
با سلام؛قسمهای 5گانه اول سوره فجر چه ارتباطی با محتوای سوره ی دارد؟(البته با توجه به اینکه جواب قسم هم حذف شده است؟)البته تفسیر المیزان را هم خوانده ام و در این رابطه نکته ای ندیدم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر سوره‌ی فجر عرایضی داشته‌ام به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
6597
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر پیرامون سوال6512منظورم این بود که چه رابطه ای بین قسمهای سه گانه آیات 1تا3 و جواب قسم در آیه 4یعنی لقد خلقنا الانسان فی کبد هست؟(با عرض پوزش شما فقط قسمها را توضیح دادید)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید وقتی نور نبی‌اللّه در شهری جلوه‌گر است آن شهر مقدس است و جای قسم‌خوردن به آن شهر هست چرا که در آن شهر نیز سیره‌ی ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» به عنوان (والد و ولد) جاری است و این شهر انسان را که در سختی‌‌ها متولد می‌شود، به تکالیفی وا می‌دارد که از هرزه‌گی در امان است. در آیه‌ی 5 و آیه‌ی بعد می‌فرماید: انسان اشتباه محاسباتی دارد که گمان می‌کند هرکاری می‌تواند بکند و در آن راستا ادعا و افتخار می‌کند که ریخت و پاش‌های زیادی دارد. موفق باشید
6596
متن پرسش
سلام علیکم اینکه گفته میشود که احادیث و روایاتی هست که ضد فلسفه است ایا سندیتش تایید شده است؟اینکه امام هم خطاب به عروسش می فرمود که فلسفه نخواند چطور با اینکه خود امام فیلسوف بودند جور درمی آید؟ اینکه خود علم توحید هم می تواند حجاب باشد را متوجه هستم ولی برخی که مخالفت خود را بافلسفه اعلام می دارند را متوجه نمی شوم از چه جهت است ایا شما تحصیل در دانشگاه در رشته فلسفه اسلامی درمقطع ارشد را پیشنهاد میکنید؟ برای اینکه بابی باشد تا به بحث های فلسفی ورود پیدا شود؟بنده خانم هستم وامکان تحصیل در حوزه را فعلا ندارم چون پدرم اجازه نمی دهد..بحث های شما را هم دنبال میکنم. التماس دعا متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر فیلسوف مسلمانی - اعم از حضرت امام یا علامه‌طباطبایی - در عین آن‌که فلسفه را به‌عنوان یک نوع تفکر قبول دارند متوجه‌اند همه‌ی عقل خود را در حدّ تفکر فلسفی متوقف نکنند و این غیر از آن است که تفکر فلسفی را نفی کنند. مثل آن که حضرت امام خمینى «رضوان ‏الله ‏علیه» با این‏که همه ‏ى عمر مقید به مسجد و مدرسه هستند در توجه به راهى که با اسماء الهى مأنوس شوند مى‏فرمایند: در میخانه گشایید به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم‏ منظورشان آن است که از علم حصولى به سوى علم حضورى رجوع کنند.توصیه‏ى بزرگان آن است که «خود را ورق بزنید» معلوم مى‏شود این کار یک کار ارزشمندى است و موجب مى‏شود تا انسان از زوایاى وجودِ خود و نحوه‏ى آن در عالم آگاه شود در آن صورت همواره از پنجره ‏ى چنین بودنى بر عالم و آدم بنگرد. همین‏طور که اگر شما خدا را پیدا کردید دیگر نمى‏توانید بى‏خدا زندگى کنید، اگر رابطه‏ ى حضورى با حقایق پیدا کنید به چیز بزرگى رسیده ‏اید. در حالى‏که مى‏شود سال‏ها خدادان بود، ولى از خدا بهره ‏مند نشد و او را به عنوان محبوب دل خود احساس نکرد، آرى اگر او را پیدا کنیم دیگر نمى‏توان بدون او زندگى کرد . در هرحال تحصیل در رشته‌ی فلسفه‌ی اسلامی اگر استادهای خوبی داشته باشید افق‌های ارزشمندی را در مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید
6595
متن پرسش
سلام علیکم سوالی داشتم وان اینکه اگر نظر رهبری وبزرگان دیگر براین اصل باشدکه(تا انجا که من متوجه شدم) کارعلمی بانوان در جامعه اگر بحث بروز انسانیت مطرح باشد اشکالی ندارد یعنی یک زن انسانیتش مطرح باشد ومرد هم همین طور،نه تنها اشکالی ندارد بلکه خوب است ..سوال من این جاست که پس چطور حدیث حضرت سیده نساء العالمین را بااین قضیه در کنار همدیگر بینیم که فرمودند بهترین چیز برای بانوان این است که نه مردی اورا ببیند ونه او مردی راببیند.. 1)شما تفسیر این حدیث را می دانید؟ ایا بطنی هم دارد؟ 2)فردی که در مباحث قرانی غور دارند بیان داشتند که این حدیث معنی احتیاط خیلی زیاد را می دهد یعنی نه اینکه طرف در خانه بماند بلکه باید احتیاط کند..پس طاهر حدیث چه می شود؟ 3)اگر بانویی مادر باشد متفکر هم باشد وفعالیت علمی داشته باشد که حضور درجامعه را می طلبد به این شرط که خودش را غرق در دنیا نکند وظایفش را نیز به خوبی ایفا کند نمی تواند به مقامات معنوی دست پیدا کند؟! وقتی که حدیث می فرماید _بهترین _زنان کسانی اند که.. تشکروالتماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر فقیه و فقه آن است که جایگاه احادیث و اشاره‌ی احادیث و رسالت خبر را در مقایسه با آیات و روایات دیگر بررسی می‌کنند. مسلماً در آن شرایطی که باید تاریخی جدید از طریق اسلام شروع شود زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» وظایف زن را در کنار نظر به آیات قرآن تعیین کردند و هنوز که هنوز است این وظیفه یکی از اصلی‌ترین مبانی فهم جایگاه زن است ولی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که می‌خواهند نظامی بسازند که مدّ نظر حضرت زهرا و پدر و شوهر و فرزندان زهرا«علیهم‌السلام» است می‌فرماید: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده ‏اند».چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید از نظر دانشمند اسلامى و یک اسلام‏شناس واقعى مثل حضرت امام‏ خمینى «رحمةالله‏ علیه» اولًا؛ حضور فعال زنان در صحنه‏هاى فرهنگى و نظامى یک افتخار محسوب مى‏شود. ثانیاً؛ مقابله‏ ى زنان را در مقابل توطئه ‏هایى که مى‏خواهند آن‏ها را منزوى کنند یک کار بزرگ و ضرورى مى‏دانند.. موفق باشید
6594
متن پرسش
سلام در اسلام اصل زندگی ، حیات اخرت است در بحث سبک زندگی در تمدن سازی نوین اسلامی چطور با در نظر گرفتن انسان شناسی میشود طوری خلق/اختراع کرد که مخلوق روی به وحدت داشته باشد نه به کثرت؟ مثلا:حس زیبایی شناسی انسان هنرمند او را به خلق پارچه ترمه رهنمون میکند اما ما با چه شاخصه ای بدانیم انچه که می افرینیم مخالف پبام تربیتی ، حقوقی و اخلاقی اسلام نیست؟ لازم به ذکر است سوال بنده از شما شاخص وحدانی بودن ابزار اختراعیمان است. حتی در زمینه تکنولوژی ما با این مسئله برخورد میکنیم. و نکته دیگر در زمینه عملی و راهبردی اجرای احکام اسلامی با مشکلاتی مواجهیم مثلا:شیوه نشستن پیامبر سر سفره غذا با تکنولوژی امروز ما (میز ) قابل جمع نیست. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سبک زندگی اسلامی همه‌ی تلاش آن است که ناسوت در هماهنگی با ملکوت باشد و زیبایی‌های زندگی- اعم از پارچه‌ی ترمه و یا سقف‌های مقرنس و یا پنجره‌های مزیّن به شیشه‌های رنگین- منجر می‌شود تا عشق عفیف جای شهوت نفسانی را بگیرد و انسان در زندگی دنیایی در فضای معنویت اُخری زندگی کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «فلسفه‌ی هنر در عشق‌شناسی ملاصدرا» تألیف استاد سیدمهدی امامی جمعه را مطالعه فرمایید. موفق باشید
6593
متن پرسش
ﺳﻠﺎﻡ ﻋﻟﻴﻜﻢ.ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺷﻴﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﺣﺴﺎﻳﻲ و ﺍﻓﻜﺎﺭ ﺍﻭ ﻛﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻴﺒﺮﺩ ﻋﻠﺖ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻓﺮﻗﻪ ﺑﻬﺎﻳﻴﺖ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻴﺎﻥ ﺑﻌﺪﻱ ﺷﺪ و ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺸﺮﻙ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ.ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻧﻆﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻴﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﺣﺴﺎﻳﻲ و ﺍﻓﻜﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل اصلی شیخ احمد احسائی این است که فراموش کرده ائمه«علیهم‌السلام» در ذات خود هیچ وجودی ندارند چه رسد به کمالی. فراموش کرده علت فاعلی فقط خدا است و عالی‌ترین واسطه‌ها ذوات مقدس معصومین«علیهم‌السلام» هستند و این خطا ها منشأ مشکلات بسیاری از جمله آن شد که علیمحمد باب را به خیالِ «باب‌اللّه»بودن انداخت. موفق باشید
6591
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله مقام معظم رهبری چند وقتی است زیاد دارند روی مسأله ازدیاد جمعیت تأکید می کنند. این تأکیدات به جائی رسید که ایشان در خراسان شمالی حتی به اشتباه خودشان در این زمینه اعتراف کردند. آخرین این تأکیدات چند هفته پیش در بیانات اعضای همایش تغییرات جمعیتی بود. در روایات نیز روی این مسأله زیاد تأکید شده است. اما همانگونه که خود معظم له در آن سخنرانی اشاره کردند در این زمینه اشکالات و ابهاماتی وجود دارد. مثلاً اینکه در این اوضاع گرانی ها مخصوصاً گرانی های یکی دو ساله اخیر خیلی از خانواده ها مرد خانواده اگر بتواند خرج خودش و زنش را بدهد هنر کرده. خرج بچه پیشکش. خیلی ها در همان زن و شوهرش مانده اند. خیلی ها نیز حداکثر میتوانند صاحب یک بچه شوند. این یک اشکال. اشکال بعد آنکه در یک آپارتمان 70 متری مگر میشود چند بچه را جا داد؟؟!! نکته ی بعد آنکه بالاخره این بچه وقتی بزرگ شد کار میخواهد مسکن میخواهد و .... . که باید جامعه و مملکت ظرفیت ایجاد شغل برای این تعداد کثیر افراد را داشته باشد. الان یکی از مشکلات غیر قابل انکار معضل اشتغال و مسکن برای نسل جوان است که یکی از مهم ترین دلایلش ازدیاد زیاد نسل جوان است که ریشه در تولید نسل زیاد در دهه 60دارد. نکته ی بعد آنکه فرد باید بتواند از عهده تربیت مثلاً 5 تا بچه بربیاید. این اشکالات و اشکالات دیگری که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد باعث می شود که این مسأله ازدیاد جمعیت لااقل در شرایط فعلی جامعه یک سیاست غیر معقول جلوه دهد. حال به نظر شما چه کار باید کرد؟ باید همه این عوامل را اصلاح کرد؟ اصلاح این عوامل که چند ده سال طول می کشد اگر بیشتر طول نکشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمودید که بحث در پیری جمعیت در آینده است پس فرزندان ما در 20 تا 30 سال آینده مشکل کار و مسکن ندارند در آن زمان آدم نداریم که کارهای کشور را بگردانند. آری شرایط ما آنچنان آماده نیست که به قول شما یک خانواده‌ 5 بچه داشته باشد ولی تا حدّی که می‌توانیم کوتاهی نکنیم وگرنه در آینده ضربه‌ی بسیار محکمی از جانب این موضوع خواهیم خورد و تنها یک کشور مصرف‌کننده خواهیم شد. موفق باشید
6588
متن پرسش
با سلام وخداقوت من مباحث مربوط به حقیقت نورانیت اهل بیت علیهم السلام شما را مطالعه کردم شما آیه "رب زدنی علما" را چطور معنا وتفسیر میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در دعا دارند: «اللهم ارنی الاشیاء کما هی» خداوندا اشیاء را آن‌طور که هستند به من نشان بده و طالب‌اند، جنبه‌ی وَجه‌اللهی اشیاء را بنگرند، مأمورند از خدا تقاضا کنند علمشان را زیاد کنند تا حجابی بین آن حضرت و پروردگارشان نباشد که البته این‌ها مربوط به جنبه‌ی نفس ناطقه‌ی آن‌ها است، همان جنبه‌ای که نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد. ولی جنبه‌ی نوری آن ذوات مقدس فوق جبرائیل و میکائیل است، هنر امامان آن است که تلاش می‌کنند جنبه‌ی نفس ناطقه‌ی آن‌ها با نور عظمتشان متحد گردد که بحث مفصلی دارد. موفق باشید
6586
متن پرسش
سلام استاد. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، روایت است؟ از کدام معصوم است؟ سپاس
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم:در جوامع روایی تا آن حد که بنده جستجو کرده ام نیافتم ولی چیزی نیست که آموزه های دینی آن را تایید نکند. موفق باشید
6584
متن پرسش
ﺳﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻜﻢ. ﻧﻆﺮ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﺸﺮﻳﻪ ﻫﺎﺑﻴﻞ ﺟﻴﺴﺖ?
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان در مورد نشریه‌ای که افراد مختلف مقاله و نظر در آن دارند، نظر کلی داد، هرچند جهت‌گیری کلی آن ﻧﺸﺮﻳﻪ مثبت است. موفق باشید
6581
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی چرا درحالی که در دوره آخرالزمان و زمان پس از ظهور تعداد مومنان بیشتر میشود ولی در قرآن عبارت ثله من الاولین و قلیل من الاخرین بکار رفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مقام مربوط به اولیاء الهی است که تحت عنوان مقربین بدان می‌پردازد که در شریعت اسلام ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» هستند و تأکید می‌فرماید تعداد زیادی از امت اسلام شامل این مقام نمی‌شوند. ولی در مورد اصحاب یمین می‌فرماید که در امت آخرین نیز تعداد کثیری را شامل می‌شود. البته بحث مفصل آن در تفسیر سوره‌ی واقعه عرض شده است. موفق باشید
6580
متن پرسش
سلام خسته نباشید می خواستم اگر ممکنه لطف کنید و مسئله فرزندآوری را از دیدگاه اسلام کمی توضیح دهید ابهام من در این است که آیا به همین روشنی که در مورد ازدواج در احادیث تأکید شده و همگان رو به ازدواج توصیه کردند،و محاسن و آثار مثبت فراوانی برای اون گفتند، در مورد داشتن فرزند هم این طور هست؟ و اگر هست چرا و چه آثاری دارد؟ آیا داشتن فرزند هم به همه توصیه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بتواند فرزندانی را به جامعه هدیه دهد تا اولاً: نسل بشر ادامه یابد ثانیاً: در فضای نظام توحید انسان‌های رشدیافته‌ای بر صحنه آیند، نباید کوتاهی کند. موفق باشید
6579
متن پرسش
سلام علیکم 1-تکامل برزخی داریم؟ اگر بله با چه توجیه فلسفی ای. 2- ماهیت علم و آگاهی چیست؟آیا حضور شی یا صورت آن نزد عالم دلیل لازم است یا کافی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تکامل در برزخ در حدّ رفع حجاب است ولی این‌که در آن‌جا نیز اراده‌ای باشد که انسان بتواند شخصیت جدیدی برای خود شکل بدهد، نه 2- علم یا آگاهی یک موضوع وجودی است که تعریف‌بردار نیست، خودش در نزد شما خود را معنا می‌کند. حضور شیئ نزد ما همان علم ما است، در واقع صورت علمی شیئ نزد عالم است و نه چیز دیگر. پس همان صورت دلیل کافی علم ما است. موفق باشید
6578
متن پرسش
سلام علیکم. استاد گرانقدر؛ در روایات بسیار دیده می شود که پاداش یک عمل بخشش گناهان است؛ مثلا در مورد دعایی که در قبرستان خوانده می شود؛ پنجاه سال گناه فرد و پدر و مادرش بخشیده می شود. استاد از یک طرف ما عقیده داریم ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین از غلو و...مبری هستند پس این روایات دقیقا مبتنی بر آنچه مشاهده می کرده اند؛ می باشد. می ماند اینکه آیا اینها تاویل دارد؟ البته من وقتی به قبرستان می روم این دعا را میخوانم و انتظار و باورم هم این است که خداوند گناهان پدر و مادر و خودم را ببخشد؛ متتهی مایلم تفسیر شما را بدانم. استاد البته من در فضل خداوند شکی ندارم و مثلا در این مورد به خودم می گویم خب احتمالا دلیل این است که فرضا این فرزند بر سر سفره این پدر و مادر بزرگ شده و تربیت گشته و اکنون در صراطی است که می رود و در قبرستان نظر به یگانگی خداوند می کند و اظهار به باور زنده بودن مردگان و جهان غیب و... فلذا صورت این هدایت ، یا نتیجه آن بخشش گناهان است و حالا به خاطر نقش پدر و مادر در این فرآیند، برآیندش بخشش پدر و مادر هم هست؛ اینگونه تفسیر کردن درت است؟اصلا جایگاه روایات این چنینی کجاست؟سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با توجه به تفسیری که می‌کنید جایگاه این نوع روایات را می‌شناسید. می‌ماند که باید از طرف متوفی نیز اقتضاء تأثیر فراهم باشد، مثلاً آن هایی که در دنیا منکر دین خدا بودند معلوم است که زمینه‌ی تأثیر را در خود خشکانده‌اند. موفق باشید
6576
متن پرسش
سلام علیکم نظر حضرتعالی درباره عرفان حلقه چیست؟ اگر این روشی بهره‌ای از حقیقت ندارد با چه ساز و کاری موفق به درمان بیماری ها میشود؟ این روش طرفداران زیادی در بین جوانان پیدا کرده، لطفا اگر منبع، جزوه یا کارگاهی در این زمینه موجود است معرفی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «جایگاه جن و شیطان و ملک» بتواند به سؤالات جنابعالی در این مورد جواب دهد. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
6574
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد بنده از سال 88 بعد از اتمام دوره کارشناسی ارشد فلسفه اسلامی با آثار حضرتعالی آشنا شدم. از آشتی با خدا و ده نکته شروع کردم و بسیاری دیگر از آثار مکتوب را خوانده و درسهای متعددی از جمله تمامی درسهای معاد، نقد مدرنیته و گزینش تکنولوژی و جنود عقل و جهل را طی سه سال گوش دادم و برخی را با دوستان مباحثه کردم. هچنین برخی از آثار شهید مطهری، علامه طباطبایی و چند جلد تفسیر تسنیم را گوش داده‌ام.(این توضیحات صرفا برای تبیین موقعیت است تا ضعف ها و کاستی های مطالعاتم را گوشزد بفرمایید.) از سال گذشته در دانشگاه مشغول به تدریس دروس معارف(اندیشه اسلامی) شدم و متوجه شدم خطر مادی شدن دین و شبه قدسی شدن دینداری جدی است. این نوع نگرش آنچنان عمیق در افکار جوانان - که آبشخور فکری شان همه چیز هست جز منابع اصیل اسلامی – عمیق شده که گاهی از تصحیح و تغییر آن حتی در جمع معدود دانشجویان خودم نا امید می شوم. گاهی احساس میکنم شاید وظیفه من اصلا تدریس نیست، شاید این روش اصلا نتیجه نمی دهد. با توجه به اینکه من خانم هستم و وظیفه تامین اقتصادی خانواده را ندارم؛ نگاه من به تدریس منبع درآمد نیست واقعا احساس وظیفه میکنم چون هم چند سال را به طورکامل به مطالعه و مباحثه‌ گذراندم و هم به لطف الهی توان خوبی در برقراری ارتباط با دانشجو، انتقال مطلب و پاسخگویی دارم. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که به همین تدریس ادامه دهم یا راههای تاثیر گذارتری وجود دارد. بنده از هیچ تلاشی دریغ ندارم چون میدانم اگر من دین خدا را یاری نکنم خداوند دیگرانی را جایگزین میکند. میخواهم به مفیدترین روش یاور دین خدا باشم. از توجه و راهنمایی حضرتعالی پیشا پیش سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر به‌طور مشخص کسی هست که شما جای او را گرفته‌اید و او بهتر از شما می‌تواند معارف الهی را به گوش دانشجویان برساند، باید جای خود را به او بدهید. ولی اگر این‌طور نیست با حوصله و دلسوزی و پشت‌کار و بدون حرص و عجله انچه را حق تشخیص می‌دهید با دانشجویان در میان بگذارید تا آن‌هایی که به دنبال حق و حقیقت‌اند محروم نشوند و خدا هم شما را در زمره‌ی یاران دین خودش به‌حساب آورد. موفق باشید
نمایش چاپی