بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2978
متن پرسش
با سلام اینجانب نزدیک 4 سال است ازدواج کرده ام. معیارهای اصلی من برای ازدواج خوش اخلاقی مذهبی بودن، زرنگ و با هدف بودن و زیبایی بود. روز اول که با همسرم صحبت کردم از اهداف بلند مذهبی اش می گفت و مادرش هم از اخلاق خوب دخترش. ولی بعد از ازدواج به سرعت متوجه شدم ایشان فقط معیار زیبایی و مذهبی بودن را دارد. بینهایت تنبل است. هیچ هدفی در زندگی ندارد. من ادامه تحصیل همسرم برایم مهم بود ولی ایشان بعد از گرفتن لیسانس کلا از درس بدش می آید در صورتی که قبل ازدواج به من گفت می خواهد ادامه تحصیل بدهد. از بس تنبل است و حال درس ندارد. حتی بعد از ازدواج گفت من لیسانسم رو هم به زور بابام گرفتم و اگر فشار ایشان نبود درس نمیخواندم. همین تنبلی باعث شده بداخلاق هم باشد. هم بداخلاق و هم جوشی و عصبی است. و من همیشه باید با احتیاط با او حرف بزنم. به شدت از این امر ناراحتم. و همیشه به ازدواج مجدد با دختری زرنگ و خوش اخلاق فکر می کنم. ولی میدانم او بینهایت من را دوست دارد. و ضربه سختی از ازدواج مجدد من می خورد. ولی هر چه به او میگویم درس بخوان از صبح تا شب نخواب. اینقدر تلویزیون نبین مطلقا گوش نمی کند. چه کنم استاد؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چرا از همسرتان انتظاری دارید که با روح او هماهنگی ندارد؟ چرا باید این درس‌های رسمی را دنبال کند؟ چرا از این جهت به او گیر می‌دهید که ناراحت شود و شما تصور کنید بد اخلاق است؟ شوهر کرده است یا در کلاس ادامه‌ی تحصیل وارد شده؟ همسر شما وظایفی نسبت به شما دارد و شما هم همان اندازه از او انتظار داشته باشید. إن‌شاءالله مادر می‌شود و انگیزه‌های رشد و تربیت فرزندش او را از بی‌انگیزگی در می‌آورد. حواستان باشد همسر گرفته‌اید و نه همکار. سخن پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را فراموش نکنید که فرمودند آنچه در زنان دیگر سراغ دارید در همسر خودتان هست. منظور گوهر زن‌بودن است. چرا این را در همسر خود نمی‌بینید؟
2977
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم. شما در جواب به سوال 1918 در بخش ارتباط زن و مرد با عنوان مفسده در ارتباط با نامحرم فرموده اید:«مسلّم منظور از مفسده در ارتباط با نامحرم، همان نوع دوم است ولی باید توجه داشت حتّی برای یک جوان در حال عادی این‌طور نیست که اگر نامحرمی از او مثلا آدرسی بپرسد دل او بلرزد مگر این‌که او از تعادل اولیّه‌ای که عموم انسان‌ها دارند به جهت غلبه‌ی خیالات (به هر دلیلی که غلبه کرده‌است) خارج شده و صورت‌های ذهنی که خودش به ایجاد آن‌ها دامن زده همواره مدّ نظرش باشد و در برخورد با نامحرم برای او تداعی شود.» حال سوال من این است که ممکن است ارتباط با نامحرم مفسده جنسی نداشته باشد. اما مفسده اخلافی دارد. حتی یک صحبت کوتاه و در حد چند کلمه نیز مفسده داره. حتی نگاه تصادفی و غیراختیاری به نامحرم که فوری انسان سر خودش را پائین بیندازد نیز مفسده دارد. بله مفسده جنسی نیست. اما ممکن است از حضور قلب انسان در نماز کاسته شود. ممکن است یک نماز انسان دیر شود. این را هم علمای اخلاق متذکر می شوند هم برخی ها به علم حضوری این مسأله را درک کرده اند. پس چگونه است که شما می فرمائید در حالت عادی مثلا یک آدرس پرسیدن نباید خطری داشته باشد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسئله همین‌طور است که شما می‌فرمایید که انسان باید در ساده‌ترین ارتباط با نامحرم، خودرا بپاید .ولی بنده در جواب آن مؤمن عرض کردم متوجه فضایی باشید که روایات ما مدّ نظر دارند. موفق باشید
2976
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چرا ما 10 روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام عزاداری را شروع می کنیم ولی از ظهر عاشورا که ایشان به شهادت می رسند عزاداری متوقف می شود و حداقل چند روز ادامه پیدا نمی کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون خود حضرت وقتی از مکه حرکت فرمودند اعلام کردند کسانی به دنبال من بیایند که «باذِلاً مُهَجَه» آماده‌اند خون جان خود را در این راه بریزند. پس عملاً حرکت حضرت امام حسین«علیه‌السلام» از همان ابتدا سراسر قصه‌ی شهادت ایشان بود و این یکی از زیبایی‌های نهضت حضرت است و انصافاً هم مردم خیلی زیبا عمل می‌کنند. هیچ امامی و پیامبری نحوه‌ی شهادتشان به این شکل نبوده. موفق باشید
2975
متن پرسش
سلام علیکم میخواستم بدانم انسان آزاده یعنی چه کس؟وچگونه می توان آزاده بود باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آزاده یعنی کسی که حق را می‌شناسد و بر دفاع از حق پافشاری می‌کند و هیچ تعلق و تحزبی موجب نمی‌شود که از دفاع از حق کوتاه بیاید. موفق باشید
2974
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در یکی از وبلاگهای مخالف فلسفه نقدی وجود دارد نسبت به از برهان تا عرفان نوشته یکی از اساتید که جمله زیر قسمتی از ان می باشد توضیح بفرمایید منظور از عین شیرینی چیست؟ ایا مثلا شکر را عین شیرینی میدانید ؟ همانطور که اب مثلا عین تری است؟ ایا همه شیرینی های عالم از شکر است؟ (وجود عین شیرینی محال ذاتی است و در خارج هم هرگز عین شیرینی وجود ندارد و همین طور وجود حقیقتی به نام «عین وجود» هم تصوری باطل است و تا کنون هیچ عاقلی در مقابل چیزهای شیرین یا سفید یا … معتقد به وجود چیزی به نام عین شیرینی!! یا عین سفیدی!! نبوده است لذا فلاسفه هم مجبور شده‌اند حرف خود را برگردانند و بگویند: منظور ما از عین وجود، کلّ أشیاء موجود است![۴] درست مانند این که کسی بگوید: منظور من از عین شیرینی تمام شیرینی‌های خارجی است! که البته در این صورت اصل مدّعای خود را نقض کرده و به بطلان آن اعتراف کرده است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما با کسی که ذاتی و ذات را نمی‌فهمد و متوجه نیست منظور از عین تری مجموع آب‌ها نیست بلکه ذات تری است، چه می‌توانید بگویید؟ مگر بنا است همه فلسفه را بفهمند؟ مگر وظیفه‌ی ما بحث با این نوع افراد است؟ موفق باشید
2973
متن پرسش
با سلام خدمت آقای طاهرزاده:‌الان اگر انتقادی از وضعیت موجود بکنی . چنان بلایی به سرت می آورند که زنده بودن یادت بره! هفت جد و ابادت را ور باد می دهند. خب این اسلام است؟ پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) فرمودند مرا نصیحت کنید. به حضرت علی (ع) انتقاد می کردند. آیا این بلاها سرش می آوردندو آقا امام حسین(ع) شب عاشورا با یکی از مصادیق لعن یعنی عمرسعد مذاکره کردند. اما حالا مملکت شیعه اینقدر تهمت و غیبت به همدیگر. حاضر نیستیم با همدیگه بشینیم و با هم صحبت کنیم . اونوقت دم از وحدت شیعه و سنی میزنیم !!وا عجبا!!تازه داعیه ی الگویی هم داریم. استاد اینا سوال من نیست اینا سوال هزاران جوانی است که شاید گذرشان به شمانگیرد. نامه ای که هاشمی به مقام معظم رهبری نوشت و پیشنهاد دادند دیدیم چه بلایی سرش آوردند.تازه پیشنهاد اگر انتقاد بود که واویلا. شما هم همش توجیه می کنید استادم. آخه چرا؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده فکر نمی کنم بلائی بر سر آقای هاشمی آوردند، جز این‌که معلوم شد ایشان از بصیرت کافی در رابطه با فتنه‌ای که برای براندازی نظام برنامه ریزی کرده بودند ، برخوردار نبود و همین عدم بصیرت موجب شد که فرزندان ایشان نیز به فتنه کمک کنند. ولی در مورد عدم تحمل همدیگر که متأسفانه همین‌طور است که می‌گویید و راه‌کار نجات از آن همان آزاداندیشی است که رهبری بر آن تأکید دارند. باید تلاش کنیم سطح فکری جامعه بالا رود تا بتوانیم اندیشه‌های همدیگر را بفهمیم و به همدیگر تهمت نزنیم و بنده تنها امیدم برای نجات جامعه از این معضل را انقلاب اسلامی و تقویت آن می‌دانم. موفق باشید
2972
متن پرسش
با سلام اگر می‌خواهید بروید سراغ ایران و ایرانی، سراغ زبان و ادبیات فارسی بروید و آن را تحکیم و ترویج کنید. این‌که دیگر معارضه ندارد. چرا سراغ چیزهایی می‌روید که بحث‌انگیز باشد و خودتان و دیگران را به زحمت بیندازید و برای مملکت درد سر درست کنید؟ این جمله رهبری است چرا باید سرلغ زبان فارسی برویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون زبان فارسی در عین آن‌که حامل فرهنگ و تفکر فرهنگ ایرانی است بحمدالله دارای غنای اسلامی کاملی است.موفق باشید
2971
متن پرسش
سلام. میخواستم بدونم زنده شدن مرده ها از نظر فلسفی چه توضیحی داره. مثل زنده کردن مرده ها بدست اولیائ خدا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسانی حامل اسم حیّ الهی شد همان‌طور که نفس ناطقه‌ی انسان در بدن او تجلی می‌کند و بدن را زنده نگه می‌دارد، می‌تواند نفس ناطقه‌ی انسانی که فوت کرده است را مدد کند تا بتواند بدن مرده‌ی خود را دوباره تدبیر نماید. موفق باشید
2967
متن پرسش
با سلام در کلاس اندیشه اسلامی استاد فرمودند هیچ دلیل و اثبات کاملی برای اثبات خدا نیست و دلیل حرف خود را کتاب فلسفه ی دین جان حوک قرار دادند.البته ایشان معتقد به وجود خدا بودند ولی می گفتند فقط از راه فطرت می توان فهمید که خدا وجود دارد ولی هیچ دلیل و اثبات عقلی نمی توان آورد یعنی هیچ دلیل کاملی و جامعی .نظر جنابعالی را می خواستم و اگر کتابی در این زمینه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً به این سوال جواب داده شد. موفق باشید
2966
متن پرسش
سلام اگر سوالی بالحن خیلی بد پرسیده شده برای رفع ابهامات ذهنم بوده . قصد دیگه ای نداشتم . ببخشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده نمی‌دانم منظورتان از کدام سؤال بود چون شماره‌ی سؤال را مرقوم نفرموده‌ بودید. موفق باشید
2965
متن پرسش
سلام . استاد اکثرا در روضه ها برای امام حسین برای مصیبتهای امام روضه میخوانند و گریه میکنند من فکر میکنم این خیلی کمه واسه امام حسین(ع) . فکرمیکنم واسه یه چیز بالاتری باید گریه کرد اما نمیدونم یا شاید نمیفهمم چیه؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به فرمایش حضرت علامه شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» اگر یزید جسم حسین«علیه‌السلام» را کشت بعضی‌ها با حرف‌هایشان روح نهضت حسین«علیه‌السلام» را می‌کشند. برای تفکیک نگاه حق به کربلا از نگاه باطل، کتاب «حماسه‌ی حسینی» ازشهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه»کتاب خوبی است. موفق باشید
2964
متن پرسش
سلام جناب استاد طاهرزاده ببخشید دوباره سوال می کنم و وققتان را می گیرم درباره سوال 2928 خواستم کمی واضحتر سوال کنم. .حضرتعالی قبلا(قریب به این معنی ) فرموده بودید که در رابطه جنسی با همسر این عمل چون حلال است به نفس مطئنه بر می گردد و لی اگر کسی نعوذ بالله زنا کرد این عمل به هوای نفس بر می گردد . و در جای دیگر فرمودید گاهی انسان برای نگاه نکردن به نا محرم جان می کند ولی با نماز شب به راحتی می تواند به نا محرم نگاه نکند در ضمن در شرح حال بزرگانی چون ایت الله قاضی داریم که چشمشان در موجهه با نا محرم رویهم می رفت .در صورتی که ایشان متاهل بودند . حال به لطف خدا و با راهنمایی های اساتیدی مثل شما به این نتیجه رسیدیم که در مواجه با میل جنسی باید سیر معنوی شروع کرد تا انشا الله نحوه ای از عصمت (نسبت به نا محرم)در این مورد برای انسان پیش ایدولی دغدغه ام این است که آیا با دیدن همسر و تجربه مسائل جنسی با همسر این سیر ی که عرض شد با مشکل مواجهه شود . آیا با توجه به فرمایش حضرتعالی می توان نتیجه گرفت که چون نگاه به همسر و تجربه جنسی با همسر به نفس مطمنه بر می گرددمشکلی برای سیری که عرض شد بوجود نمی آورد ؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حتماً همین طور است، چون عالی‌ترین شکل اُنس با خدا در وجود مقدس رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» محقق شد در حالی‌که ایشان اُنس با همسران خود را ترک نکردند و فرمودند از طریق لذت با حلال خود شوق عباداتتان را بیشتر کنید. می‌ماند که ممکن است در ابتدا انسان از حالت جامعیت بیرون بیاید ولی به مرور قلب انسان وسعت پیدا می‌کند و اُنس با همسرش را در کنار ابعاد سلوکی خود حفظ می‌کند. موفق باشید
2963
متن پرسش
سلام.استادچندروزپیش سوالی را پرسیدم من باب تفسیر آیه213بقره وارتباط احتمالی آن با ظهور حضرت امام عصر(عج)که شمافرمودیدکه ربط قسمت اول آن را با قسمت دوم متوجه نشدید که مطمئنا اشتباه از بیان بنده بوده است که پوزش می طلبم.سوال این حقیر در اصل این بود با توجه به اینکه در این آیه مبارکه سبب نزول کتب آسمانی وشریعت را اختلافی که بین مردم به وجود آمده می داندکه در تفسیراز زمان حضرت نوح به بعد ذکر شده است وقبل ازآن مردم امت واحده ای بودند که بر اساس فطرت که اصیل تر از شریعت می باشد زندگی فردی واجتماعی می کردند ودر منازعات احتمالی به انبیا رجوع می کردند سوال اصلی اینجاست که باتوجه به ظهور حضرت وبرکات حتمیه ی ظهور ایشان وبلوغ بشریت ویگانه شدن ناس با فطرتشان وبا توجه به این که شیعه معتقد به ولایت تشریعی هم می باشد آیا می توان گفت که شریعت به حداقل میرود وبه نوعی انسان ها به همان فطرت خداجوی خود با حضور حضرت صاحب، دیگر به شریعت به تفصیل الان نمی باشد وآیا شریعت به همان معنای احکام شرعیه در زمان حضرت به تقلیل می رسد ویا نه حداکثری می شود ویانه به گونه ای دیگر؟اجرتان با صاحب الزمان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از آن جهت که مسیر بشر به سوی تمدن و اجتماع است شاید در زمان حضرت برگشت به قبل نباشد بلکه شعوری در بشر پیدا شود که در عین وجود اجتماع و تضادهایی که بالتبع در اجتماع ایجاد می‌شود، آن شعور تقیّد بشر را به شریعت بیشتر کند. موفق باشید
2962
متن پرسش
سلام.چرا اسم ایمه بطور مستقیم در قران نیامده با اینکه مسئله خیلی مهمی است.ولی اسم بعضی از پیامبران با اینکه از نظر رتبه ای پایینتر است امده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جناب آقای دکتر قدوسی جوابی در رابطه با علت نیامدن اسم علی«علیه‌السلام» در قرآن داشته‌ایم، نمی‌دانم کجا پیدایش کنم.-------------------------------------------------------------------------------------------------------باسلام خدمت استاد--سوال2049-میخواستم ارجاع به جواب سوال را درسایت بگذارم ولی گفتم شاید بخواهیدتغییری درجواب بدهید.
2961
متن پرسش
سلام.ایا ازسیدیهای ایشان هم بجز کتاب اجازه داریم استفاده کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مانعی ندارد. موفق باشید
2959
متن پرسش
سلام (غیر از چهارده معصوم )آیا در نهایت سیر و سلوک کسی می تواند به مقام امامت برسد ؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرگز.در این رابطه به کتاب «امامت در تکوین و تشریع» رجوع فرمایید. موفق باشید
2958
متن پرسش
آیا استفاده از نرم افزار های قفل شکسته خرجی و ایرانی حرام است؟ زیرا خرید آن هزینه بالایی همراه دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید از مرجع تقلیدتان بپرسید ولی در هرحال حقوق تهیه‌کننده‌ی آن نرم افزار ها نباید ضایع شود. موفق باشید
2957
متن پرسش
فقط اگر بتوانید به احادیث مورد اشاره بصورت موردی پاسخ دهید ممنون می شوم. سلام علیکم! در باب رابطه با نامحرم و صحبت با نامحرم و ... دین اسلام خیلی خیلی احتیاط کرده و سخت گرفته. که البته این احتیاط کاملا بجاست و این وادی، وادی بس خطرناکی است که هر کسی حتی اولیاء الله را نیز می تواند آلوده سازد. مانند ماجرای عابد برصیصا. اما از آن طرف می بینیم احادیثی در این زمینه وجود دارد که آدم نمی داند وجهش چیست. برای نمونه حدیث داریم:«قَالَ دَاوُدُ ع لِابْنِهِ امْشِ خَلْفَ الْأَسَدِ وَ الْأُسُودِ وَ لَا تَمْشِ خَلْفَ المَرْأَة»(مستدرک الوسایل ج14 ص275) حال یعنی حتی راه رفتن پشت سر یک زن نیز می تواند خطرناک باشد؟!!! هر روزه هزاران مرد پشت سر هزاران زن در خیابان و جاهای دیگر راه می روند و از این باب نیز هیچ خطری وجود ندارد. (دقت کنید می گویم از این باب بله ممکن است خطراتی افراد را تهدید کند اما نه از این باب.) مخصوصا آنکه زن مورد نظر نیز چادری و با حجاب کامل باشد. حالا بله اگر دختر جوانی بود که بدحجاب بود لباس تنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه راه می رفت؛ بله ممکن است راه رفتن پشت سر همچین دختری خطرآفرین باشد. اما راه رفتن پشت سر یک زن چادری که معمولی راه می رود و حتی کفشش نیز صدا نمی دهد و ممکن است پا به سن گذاشته باشد این هیچ خطری ندارد. خود بنده بارها شده در خیابان پشت سر دختری راه رفته ام و هیچ خطری نداشته است. خود شما نیز قطعا تا بحال این اتفاق بارها برایتان افتاده. آیا خطری داشته؟!!! یا مثلا حضرت امیر ع در بخشی از نامه خویش به امام حسن ع می فرمایند:«وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ فَافْعَل‏» خوب یعنی حتی شناختن یک مرد نامحرم نیز ممکن است برای یک زن خطرآفرین باشد؟!!! حتی یک شناخت معمولی و به اسم. الان فرض بگیرید ائمه ع نسبت به زنان نامحرم هستند. پس اگر شوهر این زن بتواند کاری کند که این زن ائمه ع را نشناسد این کار را بکند. درست است؟! یا مثلا الان ولی فقیه نامحرم است. پس اگر مردی بتواند کاری کند که زنش ولی فقیه جامعه را نشناسد این کار را بکند. درست است!؟ مرجع تقلید زن نیز کذالک. حال این اشخاص، اشخاص شاخصی بودند که زن باید آنها را بشناسد و ممکن است شما بفرمائید نخیر این نامه شامل این موارد نمی شود. حالا بیائیم سراغ اشخاص عادی: بالاخره زن ممکن است برادرشوهر داشته باشد، ممکن است شوهرخواهر داشته باشد، شوهرخاله و شوهرعمه داشته باشد و سایر اشخاص نامحرمی که نسبت فامیلی نزدیکی با زن دارند. یعنی طبق نامه حضرت ع اگر مرد می تواند کاری کند که زن هیچیک از این اشخاص را نشناسد این کار را بکند؟!!! اگر اینگونه است چرا؟!!! چرا مثلا یک زن اگر شوهرخاله ای که ممکن است 25 30 سال بزرگرتر از خودش است را بشناسد ممکن است خطرآفرین باشد؟!!! سوال بعد اینکه برای مثال حضرت علی ع برادران متعددی داشتند؛ یعنی حضرت فاطمه س هیچیک از این برادران را حتی به اسم نیز نمی شناختند؟!!! نمی دانم شوهر حضرت زینب س برادر داشتند یا نه. اما اگر برادر داشتند یعنی حضرت زینب س حتی برادران شوهر خویش را حتی به اسم نیز نمی شناختند؟!!! یعنی فرضا اگر یکی از برادران حضرت علی ع می آمد در خانه و مثلا با حضرت کاری داشت؛ حضرت فاطمه س او را نمی شناختند؟!!! یا فرضا حضرت زینب س با جناب مسلم بن عقیل پسرعمو دخترعمو بودند. یعنی حضرت زینب س جناب مسلم را نمی شناختند؟!!! و سایر فرضها و مثالها یا مثلا حضرت علی ع می فرمایند من به دختران جوان سلام نمی کنم. خوب من واقعا نمی دانم. من خودم تا حالا باهار شده در مهمانی ها و جاهای دیگری به دختران سلام کرده ام و هیچ اتفاقی نیز نیفتاده. دوستان دیگری نیز که این را پرسیده ام آنها نیز گفته اند برای ما نیز اتفاقی نیفتاده. نمی دانم. شاید ما مریضیم. شاید شهوت جنسی ما فوق العاده پائین است. شاید ... . اما واقعا این برایم سوال است که آیا حتی یک سلام خشک و خالی نیز ممکن است موجب مفسده شود؟! یا حتی خود بنده و باز دوستان که پرسیده ام شده که مثلا در مهمانی چند کلمه ای را با دختر نامحرم حرف زده ایم اما باز هم هیچ اتفاقی نیفتاده. احتمال قریب به یقین تابحال برای شما نیز اتفاق افتاده که با زن یا حتی دختر نامحرمی چند کلمه ای صحبت کنید. حالا سر کلاس درس در خیابان در اداره جات یا در هر جای دیگری. حال آیا این صحبت برایتان مفسده داشته یا خیر؟!!! حتی شده باز بنده و دوستان که موقع صحبت با یک نامحرم به او نگاه نیز کرده ایم(اما نه نگاه خیره و از روی شهوت) اما حتی نگاه نیز هیچ مفسده ای نداشته است. حال واقعا این برایم سوال است که اگر این احادیث است آیا ماها مریضیم که هیچ اتفاقی برایمان نیفتاده یا نه ما مریض نیستیم بلکه این احادیث منظور دیگری دارند؟؟!! یا مثلا حدیث داریم از حضرت فاطمه س که بهترین زن زنی است که نه نامحرمی او را ببیند نه او نامحرمی را ببیند یا مثلا حتی ایشان در برابر نابینا نیز رو می گرفتن. اما در مورد همین حضرت زهرا س این حدیث را نیز داریم:«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ:- خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُرِیدُ فَاطِمَةَ ع وَ أَنَا مَعَهُ فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَى الْبَابِ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ فَدَفَعَهُ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ قَالَتْ ادْخُلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ أَنَا وَ مَنْ مَعِی فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ عَلَیَّ قِنَاعٌ فَقَالَ یَا فَاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مِلْحَفَتِکِ فَقَنِّعِی بِهِ رَأْسَکِ فَفَعَلَتْ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ قَالَتْ نَعَمْ یَا رَسُولَ‏ اللَّهِ قَالَ أَنَا وَ مَنْ مَعِی قَالَتْ وَ مَنْ مَعَکَ قَالَ جَابِرٌ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ دَخَلْتُ وَ إِذَا وَجْهُ فَاطِمَةَ ع أَصْفَرُ کَأَنَّهُ بَطْنُ جَرَادَةٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا لِی أَرَى وَجْهَکِ أَصْفَرَ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْجُوعُ فَقَالَ ص اللَّهُمَّ مُشْبِعَ الْجَوْعَةِ وَ دَافِعَ الضَّیْعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَ جَابِرٌ فَوَ اللَّهِ لَنَظَرْتُ إِلَى الدَّمِ یَنْحَدِرُ مِنْ قُصَاصِهَا حَتَّى عَادَ وَجْهُهَا أَحْمَرَ فَمَا جَاعَتْ بَعْدَ ذَلِکَ الْیَوْمِ.»(کافی ج5 ص529) خوب در اینجا جناب جابر وجه حضرت فاطمه س را مشاهده کرده که گفته زرد بود. همچنین جناب جابر اینقدر با دقت به چهره حضرت نگریسته که جاری شدن خون زیر پوست را هم دیده است. پس مثلا نمی شود در توجیهش گفت که این همان نظرة الأولی است که فقها اجازه داده اند. چون با یک نگاه اتفاقی که فوری طرف سرش را پائین بیندازد این میزان جزئیات را انسان نمی تواند بفهمد. یا مثلا به این حدیث دقت فرمائید:« عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ‏ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ... فَقَالَ ع یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ... قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ فَهَرْوَلْتُ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَى سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی ص‏ قُلْتُ حَبِیبَتِی أ أجفاکم [لَمْ أَجْفُکُمْ‏] قَالَتْ فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ... فَقَالَتْ لِی یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَلَیْهِ عَشِیَّتَکَ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ...»(بحارالأنوار ج43 ص66) خوب طبق این حدیث اولا حضرت فاطمه س دلش برای سلمان که یک نامحرم است تنگ شده و مشتاق دیدار او بود. چرا؟!!! البته اینجا نمی خواهم عصمت آن حضرت را نعوذبالله نفی کنم. اما چرا زنی که اسوه عفت و حیا است و حتی در برابر نابینا حجاب را رعایت می کند اینجا دلتنگ و مشتاق دیدار یک نامحرم شده!؟ هر چند آن نامحرم شخصی مثل جناب سلمان باشد. ثانیا جناب سلمان اینجا می فرماید عبای حضرت هر وقت حضرت عبایش را روی سرش می کشید ساق پایش پیدا می شد و هر وقت ساق پایش را می پوشاند سرش پیدا می شد. حوب یعنی اینجا جناب سلمان هم سر حضرت را دیده هم ساق پایش را. چرا؟!!! یا مثلا در مواردی داریم که جناب سلمان از طرف پیامبر ص یا امیرالمومنین ع مأمور می شد بیاید در خانه و مطلبی را به حضرت فاطمه س بگوید. خوب آیا در این حالت نمی شد از طریق دیگری این مطلب را به حضرت منتقل کرد که تخاطب دو تا نامحرم پیش نیاید؟!!! البته هیچیک از این سوالات نعوذبالله به معنای نفی عصمت یا پائین آوردن شأن این بزرگواران نیست. اما خوب ظاهرا تعارضی وجود دارد بهمین خاطر سوال می پرسم که برایم رفع تعارض شود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که می‌دانید یک مجتهد در برخورد با روایات معارض متوجه جایگاه و جهت روایات است، عین همان برخوردی که با آیات قرآن می‌کنیم و جای آیات متشابه را با آیات محکم معلوم می‌نمائیم و لذا وقتی می‌فرماید: «یدالله فوق ایدیهم» با توجه به آن‌که فرموده است: «لیس کمثله شیئ» به دنبال دست برای خدا نمی‌گردیم، می‌فهمیم می‌فرماید قدرت خداوند فوق قدرت آن‌هایی است که می‌خواهند توطئه کنند. در مورد امتناع از راه‌رفتن در پشت سر نامحرم، نظر به فضایی داشته باشید که مستقیماً در پشت سر او راه می‌روید و به او نظر دارید، همان فضایی که دختر شعیب«علیه‌السلام» آمد تا حضرت موسی«علیه‌السلام» را دعوت کند تا با پدرش دیدار داشته باشد. معلوم است که حضرت موسی«علیه‌السلام» با توجه به آن فضا توصیه می‌کنند آن دختر پشت سر آن حضرت راه برود و او حضرت را از عقب راهنمایی کند. این غیر از فضایی است که در یک خیابان شلوغ اتفاق می‌افتد، مگر آن‌که در آن خیابان شلوغ نیز چنین فضایی به‌وجود آید، در آن صورت هم شما باید برای به میدان‌نیامدن «وَهم» خود را بپائید. در مورد روایت حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» که می‌فرمایند: بهترین زن آن است که نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند. موضوع برمی‌گردد به جامعه‌ای که هیچ معنایی نداشته که زنان در کوچه و خیابان حاضر شوند چون در زندگی آن روز همه‌ی مایحتاج زندگی در محدوه‌ی خانه فراهم بوده ، این غیر از آن است که اگر میهمانی به خانه آمد و یا به خانه‌ای میهمانی رفتند، هیچ توجه و نگاهی به میزبان ننمایند و یا حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» طالب ملاقات با ولیّ خدا یعنی جناب سلمان نباشند. اما در مورد آن پوشش که سلمان از کوتاهی آن صحبت می‌کند می‌خواهد بگوید آن پوشش کوتاه بوده‌ نه این‌که نعوذبالله سلمان پاهای عریان حضرت را دیده. مگر در حال حاضر چادر زنان ما همان‌طور نیست که وقتی به سر می‌کنند پاهایشان معلوم است بدون آن که پا ها عریان باشد؟ همان‌طور که عرض کردم هنر ما در فهم روایات باید توجه به جهتی باشد که روایات مدّ نظر دارند. موفق باشید
2955
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید حدود یک سالی پیش مطالعه کتاب "ده نکته از معرفت نفس" استاد را با برخی دوستان شروع کردیم و امسال هم دوباره به تنهایی این کتاب را تا جلسه هفتم مطالعه کرده و صوت را گوش کرده ام. سوالاتی در باره مباحث مطرح شده برای بنده پیش آمده که امید وارم استاد بنده را راهنمایی کنند. البته نمیخواهم تمامی سوالات را مطرح کنم، یکی از سوالات را مطرح میکنم که اگر پاسخ به این یکی داده شود امید است تمامی سوالات پاسخ داده شود. درباره سیر کلی این مباحث؛ در این کتاب مباحثی مطرح می شود که بنده احساس کردم نقش مادی بدن کاملاً نادیده گرفته می شود. مثلا در مباحث حضور کامل و تمام نفس و مجردات در عالم گفته می شود که "من الان دستم را بلند میکنم و خودم را در دست احساس میکنم و همچنین در پایم و یا ...." سوال بنده این است که چه اشکالی دارد اگر بگوییم من تماما در مغز آدمی است و احساسات و یا حرکت دادن اعضای بدن از طریق سیگنال هایی است که به مغز می رسد؟ در کل چرا از مغز و نقش آن هیچ صحبتی نمیشود؟ و در پایان برای ابطال این مدلی که مادی گرایان برای نفس و جسم و عالم ارائه میکنند از چه راهی باید وارد شد؟ آیا اثری برای مطالعه در این باره هست؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به این جهت نمی‌توان مبنای حرکات خود را – مثل بلندکردن دست – به مغز نسبت داد که خود را طوری احساس می‌کنیم که مغز هم دارد یعنی مغز را هم عضوی از اعضای بدنی احساس می‌کنیم که نفس انسان آن بدن را با تمام اعضائش احساس می‌کند. در فلسفه ثابت است که مدرِک غیر مدرَک است. حال با توجه به این‌که ما بدن خود را با تمام اعضائش احساس می‌کنیم پس ادراک‌کننده که نفس انسان است غیر از بدن اوست. این بحث را به صورت کامل در کتاب «خویشتن پنهان» تحت عنوان مغایرت مدرِک و مدرَک می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
2954
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم بنده هر سال مراسم تاسوعا وعاشورا را به روستای خود میروم با اینکه جمعیت روستا خیلی کم است اما همه اهالی کوچ کرده از روستا در این ایام به روستا برمیگردند و انجا مراسم برگزار میکنند امسال تصمیم گرفتیم به جوانان وکسانی که سواد دارند در این ایام کتاب هدیه دهیم اما نمیدانیم چه کتابی بدهیم که در این دنیای پر از شک و شبهه و غربی مطالب ان عمیق و همه جانبه وجرقه ای باشد بر دلهای عزاداران. لطفا اگر کتابی میشناسید معرفی کنید ترجیحا کتابهای خودتان را معرفی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده خیلی در مورد کتاب‌هایی که به درد افراد معمولی بخورد اطلاع ندارم، شاید کتاب‌های مثل «پدر عشق ، پس عشق» و یا «آفتاب در حجاب» و یا «صمیمانه با جوانان وطنم» از آقای مهدی شجاعی خوب باشد.،
2953
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام استاد عزیز. . .جسارته این صحبت رو میکنم،ما کجا،فکر باز و سرشار شما کجا،و تحلیلات ناب شما هم همینطور. . . بحث سلوک ذیل اندیشه امام رو مطرح کردید،و مقام معظم رهبری رو شخصی دونستید که آگاهانه به عنوان یگانه مرد در این مسیر قدم برمیدارن. . .استاد عزیز،این واقعا برامون شیرینه،همین صحبتای شما،ولی به نظرتون مقام معظم رهبری واقعا مظلوم واقع نشدن؟نمیشه مثلا امثال شما که بسیار در این مسیر فعالیت میکنید،در راستای نشان دادن درایت ناب ایشون بیاید مخاطراتی که ما ازش رد شدیم رو باز کنید؟مثلا تحلیلی خوندم در مورد فاجعه ای که آقای هاشمی با اون فرهنگ غربی به سر ما آوردن؛تحلیل دکتر رزاقی از اقتصاد زمان هاشمی،خب ما دیدمون باز میشه که این یگانه مرد،چطور با اونکه یک نفر بود،در بین اون همه اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب نخاله،این انقلاب رو مدیریت کردو مارو به اینجا رسوند،من که گاه گداری یا بیشتر بگم اکثر اوقاتم میشینم فکر میکنم،دیگه به حدی دیوانه این مرد میشم که به تصویرش که نگاه میکنم اشکم در میاد . . . چرا نباید جوون ما مثل من که 24 سالمه،که زمانی که ایشون رشادت میکردن،زمانی که مدیریت میکردن،ما بچه بودیم،الان نباید خبر داشته باشه که با چه گوهری روبروئه؟به نظرتون کوتاهی نمیشه؟بلا تشبیه شدیم مثل نسل سوم زمان امیر المومنین که اصلا از رشادت زمان حضرت خبر نداشتن،الانم فتنه ها بدجور غالب شده،ولی الحمد لله که والله یتم نوره ولو کره الکافرون. . .ولی خب چه کنیم که دوست داریم همه دوستش داشته باشن. . . مدیریت سایت، این سوالو به استاد برسونید،مثل اون سوال بعضی چیزاشو حذف نکنید.2920. . .امیدواریم شما هم بیشتر ورود کنید در این قضیه،خیلی حرف داریم،خیلی. . .جسارت کردیم وقتتون رو گرفتیم. . .موفق باشید،یا علی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم به‌واقع با شما موافقم که باید مقام معظم رهبری را از همه‌ی جهات بازخوانی کرد، هم از جهت سوابق فوق‌العاده درخشان ایشان در مسیر مبارزه با نظام شاهنشاهی که تا حدی کتاب «شرح اسم» زحمت طرح آن را کشده و هم از جهت رهنمودهایی که به ملت ایران می‌دهند ولی عده‌ای از سیاسیون که اصول‌گرا نیز هستند متأسفانه نپذیرفته‌اند که مبنای تفکر و تحلیل‌هایشان را رهنمودهای مقام معظم رهبری قرار دهند و از این جهت به جامعه ضرر می‌خورد. ما سوال شما را حذف نکردیم ،تنها قسمت‌هایی از سؤال شما را که مربوط به زندگی خصوصی‌تان بود حذف کردیم. موفق باشید
2951
متن پرسش
سلام استاد. من پرسشی داشتم: استاد بنده حقیر از طرفداران نظام جمهوری اسلامی و معتقد به اصل ولایت فقیه هستم. یک زمانی قاطبه مردم ایران طرفدار برقراری نظام اسلامی بودند، اما همانطور که خودتان می دانید بخش کثیری از مردمکشور ما دیگر عقیده ای به ولایت فقیه و و جمع دین و سیاست نیستند. آنها نوع تفکر و نگرش ما را نمی پذیرند آنها اسلام را در حد شخصی و حیطه قلب خود می خواهند. دلشان نمی خواهد روحانیون بر ایشان حکومت کنند. دوست ندارند قوانی قرآن بر آنها حاکم باشد (البته ناگفته نماند بخش عمده ای از این موضوع به عملکرد غلط پاره ای از مسئولین و سوءاستفاده ایشان از موقعیت خود می باشد و اینکه انتظارات مردم از یک حکومت اسلامی بر آورده نشد و اینکه ریا و دوری زیادی را از بخشی از افراد حکوتی دیند که اتفاقا اقدامات آن عده تاثیر زیادی بر زندگی مردم گذاشت). خلاصه استاد من که واقعا شیفته نظام اسلامی هستم و دلم میخواهد جمیع مردم هم یکدل و همصدا همینگونه باشند ولی به هر دلیل دیگر اینطور نیست. در بعضی جاها آمده است پیامبر چندین بار به رای مردم رجوع کردند و یا امام علی علیه السلام تا زمانی که مردم نخواستندشان حکومت نکردند و بعد هم مردم نخواستند و رها کردند و... آیا ما باید به قیمت نارضایتی مردم به فکر حفظ نظام باشیم؟ مگر ما حدیث نداریم که با کفر می شودحکومت کرد ولی با ظلم نه؟ آیا یک حکومت لائیک بهتر از حکومت اسلامی نیست که بخش عمده ای از مردم آن را نمی خواهند؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم و نخواهیم خودمان را گول بزنیم به این واقعیت می رسیم که بخش قابل توجهی از مردم ما این شیوهحکومت را قبول ندارند. حال یا آن را درک نمی کنند، یا هرچیز دیگر...ایا اگر ائمه بودند به هرقیمتی حکومت را حفظ می کردند؟ چه اشکال دارد یک رفراندوم بگیریم و حداقل دیدگاههای سایرین را هم لحاظ کنیم؟باستاد نظر شما چیست؟(هرچند تاکید می کنم من مایلم حکومت شیعی ما بماند نام علی بماند، ام القرای جهان اسلام باشیم، اما مگر صرفا امثال من حق داریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به این دلیل بنده معتقدم مردم اصل نظام اسلامی را نسبت به سایر نظام‌های موجود ترجیح می‌دهند که بیش از پنجاه‌درصد در انتخابات شرکت می‌کنند، چون شرکت در انتخابات به معنای آن است که معتقدند در همین بستر می‌توانند به نتایجی که می‌خواهند برسند. از طرفی هیچ‌وقت هیچ نظامی برای بود و نبود خودش اقدامی انجام نمی‌دهد، رفراندم برای آن است که بخواهند یکی از رویکرد های نظام را تغییر دهند مثل رفراندمی که در اخر عمر حضرت امام جهت تغییر بعضی مواد قانون اساسی انجام شد. ولی تغییر نظام چیز دیگری است ،مثل همان‌طور که مردم با نظام شاهنشاهی درگیر شدند و معلوم شد آن نظام پشتوانه‌ی مردمی ندارد. اگر فکر می‌کنید واقعاً مردم نظام را نمی‌خواهند باید کار به این‌جا بکشد، مثل همان چیزی که در مصر به‌وجود آمد. این تصور که مردم نظام اسلامی را نمی‌خواهند در تصور مجریان فتنه‌ی سال 88 بود و فکر کردند اگر بستر را فراهم کنند مردم همان‌طور عمل می‌کنند که بعداً در مصر پیش آمد، ولی ملاحظه کردید وقتی مردم برای نظامشان احساس خطر کنند مثل 9 دی همه به پشتیبانی نظام می‌آیند هرچند انتقاد داشته باشند. موفق باشید
2950
متن پرسش
حضور محترم استاد طاهرزاده سلام علیکم بعد از آرزوی قبولی عزاداری‌ها و سلامتی آن جناب متن ارسالی آن استاد از بیانات شهید مطهری را با دقت مطالعه و استفاده فراوان بردم. اما به گمانم در بیان مطلب، از جانب بنده سوء تفاهمی رخ داده است. بنا به آموخته‌های خود از مکتب شما، می‌دانم که هنر اساسی یک مکتب نه به درست بودن ادعاهایش که به جامعیت آن است. و غرب نیز به دلیل اصالت به شهادت و نفی و غفلت از غیب و در حقیقت عدم جامعیت محکوم به شکست است. از طرف دیگر این نکته را از استاد یادگار دارم که انسان‌ها ابتدا یافتی از حقایق دارند و سپس در پی اقامه برهان و ادله برای تببین آن یافت برمی‌آیند. به گمانم وضعیت در ما نحن فیه هم موضوع از این قبیل است. تلقی حقیر این است که سیدنا الاستاد عمدتاً‌ نظر به وجه باطنی، درازمدت و فکری و فرهنگی حرکت امام صادق علیه ‌السلام دارند. و در مقابل سیدناالقائد، نظر به وجه سیاسی و کوتاه مدت و میان مدت نهضت جعفری. به زعم حقیر، همین تفاوت این یافت‌ها ست که موجب می‌شود، سیدناالاستاد به راحتی روایت حاجب ابن ربیع را در وصف رفتار امام صادق در حضور منصور را بپذیرند و در مقابل همین روایت بر سیدناالقائد آن قدر گران آید که در پی منابع نقل این روایت برآیند و با رجوع به منابع، مدعی فسق قطعی راوی – حاجب بن ربیع- شوند. حقیر تمام گلایه و عرضم در مدت این یک سال با استاد از جان عزیزتر از جانم این بوده است که اگر قرار ما از ابتدای مباحث این بودکه به حقایق عالم، به صورت جامع بنگریم، چرا در برخی موارد این جامعیت نگاه کما هو حقه لحاظ نشده؟ و گرنه کیست که بخواهد منکر ضرورت زمانه‌شناسی شود و کدام ساده‌اندیشی می‌تواند بعد از درک تاریخی بودن عقل و علم الاسماء تاریخی، منکر ضرورت زمانه شناسی شود؟! تمام عرض بنده این بوده و هست که معصومین در مقام ملکوت و غیب، باطن زمانه را درک کرده و فریب زمانه را نمی‌خورده‌اند اما در مرتبه ظاهر، حکم ظاهر را ادا می‌کرده‌اند و حتی برای مبارزه با ظلم بیعت می‌کرده اند و ابراز موافقت جدی.(مانند همین مطلبی که شهید مطهری در بیعت امام برای مبارزه ذکر می‌کنند) چرا که حکم هر مرتبه در همان مرتبه معتبر است. و همین اصل کلیدی است که امیرالمؤمنین را ملزم می‌کند که افسار شتر خلافت را به دست بگیرد وگرنه خود می‌دانستند که دیگر روح زمانه، روح و عهد محمدی نیست. اما این دانش به باطن زمانه، مانع از عمل به تکلیف مرتبه ظاهر نیست. تمام عرض این بود که همه ابعاد سیره اهل البیت را با همان ضریبی که دارد را مد نظر قرار دهیم. اگر خواننده‌ای صرفاً‌ از دریچه مکتوبات و بیانات استاد به سیره اهل البیت علیهم السلام، بنگرد خواه ناخواه و دیر یا زود به این باور می‌رسد که گویا کانه حضرت صادق علیه السلام به تمامه مبارزه و کار سیاسی و کوتاه مدت و میان مدت را رها کرده و به دلیل زمانه‌شناسی، تنها به فردای تاریخ و پس فردای آن نظر داشته اند. حال آن که قصد بنده در تمسک به بیانات سیندالقائد، متذکر شدن این معنا بود که اهل البیت علیهم السلام برای امروز خود نیز دست به کار عملیاتی می‌زده‌اند. که ظاهراً این تفسیر با نظر استاد نیز مخالفتی ندارد. اما نکته مهم این است که ما با استاد و در مقام ثبوت تفکرشان مواجه نیستیم. ما با مقام اثبات و کتب استاد مواجهیم و در فهم کلام استاد ظهور عرفی از کلام منعکس شده ایشان در کتب معتبر است. ظهور عرفی کلام سیدناالاستاد، غفلت از جنبه‌های کوتاه مدت و سیاسی نهضت اهل البیت به پای توجه به ابعاد درازمدت و تاریخی و فرهنگی است. هر چند ممکن است که استظهار حقیر از متون تألیفی نیز، مخدوش باشد. اما در این موارد راه قضاوت رجوع به مخاطب و سنجیدن بازخوردهای کتب است. دعای گوی استاد عزیز هستم و من الله التوفیق الاحقر دهقانی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید هنر بنده باید در گفتار و نوشتار طوری باشد که اگر نظر عزیزان را به وقت‌شناسی امام صادق«علیه‌السلام» می‌اندازم طوری تلقی نشود که حضرت صادق«علیه‌السلام» ساکت و ساکن می‌نشستند تا وقت عمل فراهم شود در حالی‌که یک انسانِ منتظر بدون‌ آن‌که رنگ زمانه را به خود بگیرد سعی می‌کند به صورت نیم‌خیز زمان و زمین را آماده‌ی رسیدنِ وقت عمل نماید، همان چیزی که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در زمان معاویه«لعنة‌الله‌علیه» انجام دادند و همین موجب شد که با مرگ معاویه نتیجه‌ی آمادگی خود را به‌دست آورند و به عالی‌ترین نتیجه‌ی ممکن برسند. موفق باشید
2948
متن پرسش
سلام علیکم لطفا چند منبع در مورد دوران بارداری( از نظر معنوی) و تربیت کودک از آثار خودتون یا دیگران معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این علوم در تخصص بنده نیست. موفق باشید
2946
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد،میخواستم نظر استاد را در مورد این سخن امیرالمومنین به کمیل بدانم:مردم سه دسته هستند : عالم ربانی ، متعلمین ، و مردمان همج رعاع ،! من آدم لایق پیدا نمی‏کنم که آنچه را می‏دانم‏ به او بگویم . یک افرادی آدمهای خوبی هستند ولی احمقند ، یک عده‏ای‏ افراد زیرکی هستند ولی دیانت ندارند و دین را وسیله دنیا داری قرار می‏دهند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در حکمت 147 به کمیل پس از آن‌که می‌فرمایند مردم سه‌ گونه‌اند اشاره به سینه‌ی مبارک خود می‌کنند و می‌فرمایند: «إنَّ ها هُنا لَعِلْماً جَمّا» در این‌جا علم جامعی نهفته است که کسی را شایسته‌ی ارائه‌ی آن را نمی‌یابم زیرا یا مردم تیزهوشانی هستند که قابل اعتماد نیستند که بتوانند حقایق را در جای خود قرار دهند و مورد سوء استفاده قرار ندهند و یا مردم مؤمنانی هستند کم عمق و بی‌بصیرت که باورشان نمی‌آید در مسیر دینداری تا این درجات می‌توان صعود کرد و دینداری را در حدّ قالب عبادات پذیرفته‌اند و یا مردم اهل لذت‌اند و نه اهل دین که این‌ها نیز رویکردی به حقیقت ندارند. حضرت ما را متوجه می‌نمایند که چه حقایقی در فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نهفته است که در زمان خودشان کسیانی را در یک مجموعه شایسته‌ی درک آن حقایق نیافتند. موفق باشید
نمایش چاپی