سلام حاج آقا: ببخشید یه قبایلی از انسان ها هستن که عذرخواهی میکنم زندگی شون مثل حیواناته؛ مثلا هر چیزی پیدا کنن شکار میکنن و گاهی خام و گاهی پخته میخورن ؛ مثل موش، سنجاب، مارمولک خام، سیراب شیردون خام و کثیف، میمون و حتی خون بز. و بالاتنه شون رو نمی پوشونن. بسیار کثیفن درست مثل حیوانات. برای اینکه شیر آب ندارن، پایین لبشون رو سوراخ میکنن و آب رو در دهان کرده از این سوراخ لب به عنوان شیر آب برای شستن دست و صورت و تمیزکردن بچه ها استفاده میکنن و... . مطلقا اثری از عناصر انسانی در این افراد دیده نمیشه. فاقد هرگونه تمدن نیز هستن. رسوم عجیب غریب و ظالمانه و خرافاتی هم دارن. خیلی برام سوال شده که آیا اینها به دلیل این زندگی لجنی در جهنم باقی میمونن یا اینکه فقط بدنشون مثل انسانه و درواقع حیوانن و خداوند از اینها به اندازه انسان ها انتظار نداره؟ وضعیت قیامتی اینها چی میشه با این فرم اولیه و لجن گونه ی زندگی شون؟ حتی آنچه در قرآن درباره آدم و حوا اومده، درباره اینها صدق نمیکنه. مثلا بعضا مردان خود را نمی پوشونن. ولی مهم تر از همه اینه که با نگاه کردن بهشون متوجه میشین که اثری از تفکر انسانی و الهی در آنان یافت نمی شود. آیا جزو گونه ی انسان محسوب میشن؟ و بعد از مرگ، چی میشن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر نحوهای از روح انسانی در آنها جاری باشد، میتوان گفت مصداق آیۀ ۹۸ نساء که میفرماید: «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا» باشند که پیامی و هدایتی برایشان نیامده. ولی اگر روح انسانی در آنها نیست، به حکم: «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» بدون هرگونه حساب و عقابی در زندگی قیامتی خود حاضر خواهند بود. البته در این مورد باید بیشتر تحقیق شود که بر آن قوم چه میگذرد. موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد عزیز: خداوند متعال در قرآن از معجزاتی نام میبرد و داستان هایی از معجزات تعریف می کند (مثل داستان حضرت عزیر یا عذاب قوم لوط و... ) که الان هیچ نشانه ای از آنها نیست و قرآن که کتابی است برای انسان ها تا قیامت، از این معجزات به عنوان یک نشانه برای مردم یاد می کند آیا این داستان ها می تواند برای مردم این عصر یک نشانه (آیه) باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً اینگونه تذکرات مربوط به قوم یهود میباشد که از آن جهت مخاطب آن آیات بودهاند و شاید در فرهنگ جاهلیت نیز خبر آن نوع جریانها مطرح بوده است و خداوند از این طریق انکار و مقابله آنها را ضعیف میکرده تا حرفهای اصلی خود را بزند. موفق باشید
سلام علیکم: بر اساس مطلبی که در فص محمدی آورده اید که در حقیقت این خداست که لذیذ است منظورم هنگام عمل نکاح است. حال اگر کسی نیت کند که میخواهد به شهود خدا برسد. و اینطور فکر کند که آن حالت ارگاسم که بوجود میآید چشیدن خداست آیا اشکال دارد؟ چون در آنجا آمده که آنکسی که لذیذ است در این عمل خداست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده، نظر به «حضور» - و نه ظهور- خداوند در همۀ امور است حتی تا آنجایی که به گفتۀ جناب مولوی: «در بلا هم میچشم لذات او/ مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
سلام و عرض ادب: برای نوجوانان و جوانانی که میخواهند وارد سیر و سلوک شوند چه کتاب هایی رو پیشنهاد میکنین؟ و چه شرح کتاب هایی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً جوانان ما به دنبال احیای انسانیت خود هستند و در این رابطه مباحث «معرفت نفس» شروع خوبی است با مقدمۀ کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و شرح آقای استاد وحدتیhttps://eitaa.com/tafakorism_archive/77 . موفق باشید
سلام و عرض ادب: چند وقتی هست میهمان کانال شما هستم و کتاب های استاد را مطالعه می کنم از ریزش افرادی که زمانی پای رکاب امام (ره) بودند ولی الان رهبر بی مثال و فرزانه را مقصر اوضاع می دانند دلگیرم. از نگاه تک بعدی و دنیا گرایانه افراد بزرگ فامیل که پشتیبان و باعث بیاعتمادی و ناامیدی جوانان نسبت به ایران است دلگیرم. نمیدانم چگونه با این افراد مواجه شوم و روشنگری کنم به طوریکه حرمت بزرگ فامیل پدر، عمو و غیره شکسته نشود و همچنین حرف حق در پس پرده نماند. تکلیف من در این زمان و موقعیت چیست؟ من مربی پرورشی هنرستان هم هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا بوده همینطور بوده است که بالاخره شیطان در صراط مستقیم نشسته است، چه بسیار طلحه و زبیرها که جانانه در کنار پیامبر خدا «صلیاللهعلیهوآله» ایستادند و مبارزه کردند ولی نتوانستند همانند حضرت علی «علیهالسلام» راه را ادامه دهند و در امتحانهایی که به حکم: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ» پیش آمد، نتوانستند معنی آن سختیها که در دل حرکات توحیدی پیش میآید را؛ درک کنند تا به مدال افتخارآمیزِ «و بشّر الصّابرین» برسند و مزۀ مقاومتها، آری! مزۀ مقاومتها را بچشند که جهانی نورانی در مقابلِ انسان گشوده میشود. وظیفۀ ما در مواجهه و مقابله با این افراد، جدال و تقابل نیست؛ صبر است و محبت، همانند مولایمان علی «علیهالسلام». تا آنجایی که خلیفۀ دوم گفت: «لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ اگر علی نبود عمر هلاک میشد». و یا در جایی میگوید: «لا ابقانی الله بعدک یا علی» ای علی! خداوند یک روز هم مرا بدون تو زنده نگه ندارد. و این معجزۀ صبری است که در مسیر توحید پیش میآید. موفق باشید
سلام حاج آقا: وقتتون بخیر و الحمدلله برای وجود شما. ما با چن نفر داشتیم برای جا انداختن اصول انقلاب، فعالیت میکردیم. نزدیکِ خروجی دادن، دو نفر اومدن مسئولیت ها رو متوقف کردن به اجازه ی خودشون و در یه فرآیندی اینقدر کارو پیچیده کردن که تمام زحمات به باد رفت. من میخواستم کمترین قدمی برای انقلاب بردارم و واقعا برای اون کارها زحمت کشیده بودم. چون دردمند بودم و براش وقت گذاشته بودم. اینقدر اذیت کردن که اون جمع پاشید و الان خیلی غمگینم از اینکه کارمون نتیجه ای نداد و در این ده بیست سال، مسیله ای تا این حد غمگینم نکرده. هنوزم غم زیادی دارم و به اون دو نفر شک کردم و احتمال میدم نفوذی باشن که اینجوری نذاشتن کارمون ثمر بده. میخواستم چند جمله ای از شما بشنوم. امیدی، سرزنشی، نصیحتی، هرچی باشه خوبه. غمگین و آرومم و رفتم تو خودم و کلی گریه کردم. حس میکنم برای ترویج حقیقت اسلام شکست خوردم و تلاش هام به باد رفته. اون دو نفرم سپردم به خدا. یه بار میگم شاید باید بیشتر استقامت میکردم. یه بار میگم دیگه باید چه کار میکردن که نکردن و دیگه هیچ امیدی نبود. لطف کنید ببینید چی به قلبتون می افته و همون رو بهم بگید. خیلی غصه دارم. غصه ای که نمیتونم به کسی هم بگم.
باسمه تعالی، سلام علیکم: در مسیر توحید هرگز بنبستی وجود ندارد به هر حال راههایی به لطافت فرشتگان در مقابل ما گشوده شده است که باید در آن مسیر خود را بیابیم پیشنهاد سلسله مباحثی که تحت عنوان «زن و حضور نرم تمدنی» در کانالِ «بشنو از زن چون حکایت میکند» https://eitaa.com/ziafat_andishe مطرح شده است را دنبال بفرمایید از آن جهت که امروز ما برای حضور در انقلاب اسلامی باید به حضور نرم بیندیشیم امید است آن مباحث بتواند کمک کننده باشد.https://eitaa.com/ziafat_andishe/1496 موفق باشید
برای کسی که میخواد تازه در سیر و سلوک قدم برداره چه کتبی رو پیشنهاد میکنین؟ آیا معراج السعاده خوبه؟ یا جامع السعادات؟ یا مقالات استاد شجاعی؟ یا گناهان کبیره و قلب سلیم دستغیب؟ یا اخلاق عملی آیت الله کنی؟ یا چهل حدیث امام؟ یا کتاب سیر و سلوک طرحی نو در عرفان عملی شیعی آیت الله شیخ علی رضایی تهرانی؟ یا رساله لب اللباب علامه طهرانی؟ یا المراقبات میرزا جواد تبریزی؟ کدومش رو پیشنهاد میکنین؟
باسمه تعالی،سلام علیکم.همه آنچه فرمودید خوب است ولی اگر بنای سلوک داشته باشید مقالات مرحوم آیت الله محمد شجاعی ارزش خود را دارد به خصوص که شرح کتابها را در سایت میتوانید با حوصله دنبال کنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA
برای کتاب جامع السعادات دو تا ترجمه هست: یکی ترجمه مجتبوی و یکی ترجمه کریم فیضی؛ من ترجمه کریم فیضی رو خریدم که دو جلده به نظرتون ترجمه کریم فیضی هم خوبه و ترجمه ها فرقی با هم ندارن؟
باسمه تعالی سلام علیکم: بنده ترجمه استاد مجتبوی را داشتم که ترجمه خوبی بود ولی از آن ترجمه اطلاع ندارم مهم اصل کتاب است و محتوای ارزشمند آن. موفق باشد
سلام استاد: در صبر بر معصیت و مصیبت و طاعت کدام یک اجر بالاتر دارد یا به عبارتی تحملش بر سالک سختتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور در ذهن دارم که صبر در معصیت را سختتر میدانند از آن جهت که انسان برای عبور از معصیت عملاً باید ساحت و جایگاه و شخصیت خود را به جهان دیگری که جهان بندگی و عبودیت است؛ سیر دهد و البته برکات آن نیز بسی بزرگ است زیرا به جهان عبودیتِ حق وارد میشود. موفق باشید
سلام و رحمة الله: عرض ادب. در دنبالهی پرسش ۴۰۷۷۹، موارد اجتناب از مجالس مذهبی برای بنده شفاف نشد. از مصادیق آن بفرمایید که با سبک زندگی خودم تطبیق دهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد به نظر میآید مجالس مذهبی عموماً با طرح روایات و سیرۀ اولیای معصوم متذکر فطرت انسانی هستند. مگر آنکه خدای ناکرده جریانهایی با برنامه ریزی بخواهند سوء استفاده کنند که اگر کسی به دنبال حقیقت باشد به خوبی متوجه میشود و ما در این موارد ورود نمیکنیم. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد ببخشید خواستم اگر ممکنه برای تذهیب و پاکی ذهن، راهکاری ارائه بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعۀ کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبالکردن سلسله مباحث «شرح کتاب جامع السعادات ملا محمدمهدی نراقی» https://eitaa.com/jameo_saadat میتواند ان شاءالله مؤثر باشد. موفق باشید
سلام علیکم: سوال زیر را فقط از منظر ابن عربی پاسخ بدید نه ملاصدرا. این جملاتی که میگم آیا درست است یا نه؟ الله عین علیم است و علیم عین الله است. این جمله درباره تمام صفات با ذات میباشد. جمله بعدی، علیم عین قدیر است و قدیر عین سمیع هست و این جمله در رابطه همه اسما با هم است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امور، اموری است که هرکس باید خودش در آن حاضر شود و شرطش آن است که: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» و خود به خود راه، ما را به جایی میبرد که «آنکه عمری در پی او میدویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبرو». به گفتۀ اساتید این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی، تعلیمی نیست باید به میدان حضور حاضر شد و جلو رفت. موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با پرسش شماره ۴۰۷۸۳ بعرض برسانم که شما خودتان در تفسیر سوره حمد این چنین بیاناتی داشتید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درآن موارد در مقابل شبهاتی که ایجاد میشود از واژهها و مفاهیم فلسفی که در محدودۀ مفاهیم با مخاطب صحبت میکند، لازم است. و به همین جهت عرض شد اگر بخواهیم برای منکران عرفان دلیل بیاوریم کار خوبی است ولی در محدودۀ حضور عرفانی و سلوکی، راه با چشیدن حل میشود. موفق باشید
سلام علیکم: یه متنی هست میخواستم نظرتون را بدونم ببینم درسته یا نه؟ متن زیر:👇👇 وحدت وجود اثبات👇🤜🤜👇👇👇👇👇 این دقیقترین و اصولیترین چالشی است که شما تاکنون مطرح کردهاید. حق با شماست؛ من بر اساس سوابق قبلی، وحدت وجود را فرض گرفته بودم، در حالی که برای یک سالک، این اصل باید از درک حضوری او اثبات شود. ما باید از همان نقطهٔ قوی شما، یعنی «من بودنم را درک کردهام»، حرکت کرده و وحدت وجود را اثبات کنیم. 🔑 اثبات وحدت وجود، از «من هستم» شما اثبات این استدلال، بر اساس یک اصل بدیهی فلسفی و عرفانی استوار است: «استقلال وجودی محال است.» ۱. تفکیک وجود (مقدمهٔ منطقی) وجود در تقسیمبندی منطقی دو حالت بیشتر ندارد: نوع وجود تعریف مصداق واجبالوجود (ضروری) وجودی که ذاتاً موجود است و برای بودنش نیازمند هیچ چیز دیگری نیست (بینیاز مطلق). الله (خدا) ممکنالوجود (نیازمند) وجودی که ذاتاً نه هست و نه نیست و برای موجود شدن، نیازمند علتی خارج از ذات خود است. شما و تمام مخلوقات ۲. اثبات وابستگی تام «من» شما اکنون، «من»ی که شما به علم حضوری درک میکنید، باید در یکی از این دستهها قرار گیرد: آیا «من» شما واجبالوجود است؟ محال است. چون اگر واجب بودید، دیگر نیازمند خالق و پرورندهای نبودید و تمام عالم و کائنات باید به شما بر میگشتند. پس «من» شما یک «ممکنالوجود» است. نتیجهٔ عرفانی وابستگی: وقتی «من» شما ممکنالوجود است، یعنی شما فینفسه (بالذات) وجودی از خود ندارید و وجود شما تنها «نمود» است و نه «بود»؛ و این «نمود» را از واجبالوجود (الله) عاریه گرفتهاید. ۳. اثبات وحدت وجود (نتیجهٔ نهایی) وقتی شما میگویید: «من بودن خودم را درک کردم»، در حقیقت: شما هستی و وجود را درک کردهاید. از آنجا که وجود شما بالذات نیست و عاریهای است، آن هستیای که درک کردهاید، نمیتواند هستی شما باشد. آن هستی، باید هستی واجبالوجود باشد که در ظرف «منِ» شما تجلی کرده است تا ممکن بودن شما را ممکن کند. اثبات: چون واجبالوجود مطلق است و هیچ عدمی آن را محدود نمیکند، پس آن وجودی که شما درک میکنید، چیزی جز خود وجود مطلق نیست که در این قالب (من) ظاهر شده است. به همین دلیل، عرفا میگویند: «الوجودُ واحدٌ» (وجود، یگانه است) و آن یگانه، فقط و فقط الله است. نتیجهٔ کاربردی: درک شما از وجود خودتان، در حقیقت آگاهی حضوری به همان وجود واحدی است که تمام هستی از اوست. این آگاهی، همان شهود حضوری الله در لباس بندگی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع متون بین عرفان و فلسفه خلط میشود و از تباین مفهوم با مصداق غفلت میگردد. اساساً در عرفان بحث از واجب الوجود که مفهومی است از حقیقت هستی، در میان نیست. مگر اینکه بخواهیم برای منکران عرفان، عرفان را تعریف کنیم؛ کار خوبی است ولی راه سلوک و عرفان راه دیگری است. موفق باشید
سلام علیکم: عرض ادب خدمت استاد گرامی: مدتی هست که تصمیم به مطالعهی تفسیر شریف المیزان دارم منتها به دلیل تفصیل مطالب، بعد از مدتی، نسبت به ادامه سست میشوم و توفیق مداومت ندارم. مقالهی مربوط به نحوهی مطالعه هم تا حدودی بررسی شد اما مشکل را در کم حوصلگی و تنوع طلبی میبینم. دوست دارم در هر مراجعه به قرآن کریم از چندین پیام قرآنی بهرهمند شوم، متاسفانه فعلا صبر سیر در همهی اعماقی که علامه ارائه کردهاند را ندارم. چه توصیهای برای اینجانب دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این نسل آخرالزمانی با ظرفیت آخرالزمانی که دارد، جواب جان خود را از قرآن و تدبّر در قرآن میتواند بیابد و تفسیر قیّم «المیزان» حقیقتاً در همین رابطه به میان آمده و نمیتوان از آن غفلت کرد. آری! باید به خود برنامه بدهیم و در برنامهدادن به خود سختگیری نکنیم. به مناسبت سالگرد رحلت علامۀ طباطبایی در ۲۴ آبانماه، در حال تنظیم بحثی با عنوان «نقش علامۀ طباطبایی «رحمۀاللهعلیه» در قرن اخیر» هستیم که ان شاءالله میتواند نسبت به حساسیت جایگاه قرآن و المیزان مفید باشد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله: عرض ادب. پیرو پاسخی که نسبت به سوال ۴۰۷۶۹ داشتید؛ ابتدا تشکر میکنم از راهنمایی حضرتعالی، ماجور باشید انشاءالله موردی که برای بنده ابهام ایجاد کرده بود پاسخی بود که نسبت به سوال دیگری در خصوص قوه واهمه داشتید، بدین صورت که فرموده بودید: «اجتناب از جلسات و شرایطی که موجب تحریک احساسات و قوه واهمه میشود، حتی برای چنین افرادی (وسواس) جلسات مذهبی که دارای شرایط مذکور باشد تا زمانی که بهبود نیافتهاند قابل اجتناب است.» لذا سوال شد که ارتباط عاطفی با اهل بیت علیهم السلام در فضای روضه یا مجالس شادی حضرت معصومین برای افراد مذکور منع ضروری دارد؟ یا محیط خاصی مد نظرتان هست؟ به شخصه احساس میکنم این رابطهی عاطفی و احساسی مفید و با برکت است. لطف بفرمایید این مورد را تشریح بفرمایید، سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سیره و سخنان اولیای معصوم که حکایت فطرت انسانها هستند، همواره مفید و ضروری است و جلساتی که به نحوی ذکر آن عزیزان در میان آید انسان را به تعادل میرساند و انسان عملاً خودِ گمشدۀ خود را در شخصیت آن انسانهای کامل مییابد. موفق باشید
سلام بر استاد ارجمند و گرانمایه: این کمینه که گاهی سخنان شما را گوش میکند با تمام ضعفها، کمبودها و خلل هایش خود را شاگرد شما میداند. حالم منقلب شده و درمانی نمی یابم هرچه اطرافم هست مزید علت میشود و نمک روی زخم تا بخواهی دارم. عزیز تر از جان بدنم پر از رخوت، مغزم خمود و دستانم ناتوان پاهایم لرزان و فکرم پریشان شده نای ایستادن هم ندارم ترس وجودم را فراگرفته نکند به بیراهه بیفتم. دستاویزی نیست هیچ کورسوی امیدی نمی بینم روحم گمشده و نمیتوانم لق لقه زبانش، دیگر از دارو هم کاری ساخته نیست، دل را به در و دیوار میکوبم به آب و آتش می زنم اما جان نمیگیرد به طپش نمی افتد، کرخت شده ام خوبست که درد راحس نمیکنم اما گوشهایم هم غرق شده تنها دستم از آب بیرون مانده، آیا این دست و این دل مرده راهی برای حیات دارند که من نمیبینم؟ میخواهم زنده بمانم می شود؟ کسی صدایم را میشنود؟ کسی کنارم می ایستد؟ کمکم کنید...کمک🖐️
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح حال جناب رابعۀ عدویه آن بانوی سالکِ عارف هست که فرمود، نیمه شبی بیدار شدم دیدم هیچ روحی و قلبی که با آن رو به سوی خداوند کنم، در خود نداشتم. رو به سوی خدا کردم که خدایا! یا قلب و روحم را برگردان و یا عبادات بدون حضور قلب را از من بپذیر. حقیقتاً قصۀ ما نیز اینچنین است که بعضاً «دوست دارد یار، این آشفتگی» و از این جهت در ادامه داریم در همین احوالات «کوشش بیهوده بِه از خفتگی» یعنی «آنقدر ای دل که توانی بکوش». پس ماییم و راضیبودن به همان موقعیت و توانی که داریم و این رضایت، در جای خود زندگی زیبایی را پیش میآورد. موفق باشید
در نماز باید چگونه به خدا توجه کنیم و اتصال برقرار کنیم و اینکه در ذهنمان در طول نماز خدا را در نظر داشته باشیم در میان گفتارهایتان فرمودید هست مطلق، چگونه باید در نظر بگیریم خدا را که ساختگی ذهنمان نباشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً با فطرت خود، خداوند را در جان خود داریم و از این جهت با جان و قلب خود به سوی خدا نظر میکنیم و همۀ مراحل نماز، نظر به حضرت محبوب میباشد که «آشنایی نه غریب است که در جان من است». موفق باشید
سلام علیکم: همان طور که میدانیم هر کسی توسط بعضی از اسماء الله تربیت و ربوبیت میشوند که به آن ربِّ شخصی میگویند. حال سوالم این است که زمانیکه ما در نماز میگیم «سبحان ربی الاعلی و بحمده» این رب در اینجا همان ربِّ شخصی است یا اسم جامع الله؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو قابل جمع است از آن جهت که همان حضرت «الله» در مقام ربوبیت میباشند. موفق باشید
با عرض سلام و وقت بخیر: استاد گرامی سوالی در مورد ذهن انسان داشتم. در سخن علوم جدید یکی از ویژگی های ذهن این است که دائم در گذشته و آینده، در غم گذشته و ترس آینده سیر می کند و به نظرم اغلب این موارد ذهنی هم با قیافه و شکل مراقبت از شخص و دلسوزانه ظاهر می شود. حال اینکه با بررسی این موارد این ویژگی های شیطان است که دروغی را زینت می دهد. استاد ذهن در چه مرتبه ای از وجود انسان است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذهن، مرتبهای از مراتب نفس ناطقه است. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
باعرض سلام و ادب: بنده از زمانی که جوان تر بودم همیشه براهین اثبات خدا رو دنبال میکردم و از نظر عقلی قبول دارم اما احساس میکنم از نظر قلبی وارد اثبات نشده به دلیل اینکه در زمانیکه احساس میکنم با خدا ارتباط گرفته ام یا مثلا دارم با اهل بیت ارتباط میگیرم یا دعایی میخوانم ناگهان این به ذهنم می آید که نکند همه ی اینها دروغ باشد نکند وهم و خیال باشد و حال روحی من رو خراب میکند چه باید بکنم از شر شک خلاص شوم؟ همسرم زیاد اهل مطالعه برهان و اثبات و ... نیست اما با تمام وجود برای خدا و اهل بیت همه کار میکند اما من همیشه در نزد خودم در حال مبارزه و اثبات و شک هستم و تلاش میکنم از شبهات ذهنی خودم و شبهات جامعه رها شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این پرسشگری پیش میآید بخصوص برای نسل جدید که نسل پرسشگری است و به همین جهت باید در میدانی حاضر شد که انسان، خدا را در نزد خود احساس کند و این غیر از آن است که به خدا باور داشته باشیم. در این راستا بود که در ابتدای مهرماه امسال بحث با عنوان «در موضوع توحید و ایمان» به میان آمد که میتوانید آن مباحث را دنبال کنید. https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9&tab=sounds. علاوه بر آن اگر سری به کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی آن» که روی سایت هست، بزنید خوب است. موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: من از جامعه کادر درمان هستم، همه میگن ما به واسطه شغل مون میتونیم به بندگان خدا کمک کنیم اما زمانیکه کسی به مطب مراجعه میکند خب برای من جنبه مالی اون بزرگ میشود مثلا میدانم اگر دارم خدمتی میکنم به خاطر پولش است پس جنبه ی کمک به بنده چیست من چه کمکی میکنم، در واقع من به فکر اینم که در قبال خدمت من وجه دریافت شود البته حواسم هست که ناحقی نشود یا اگر فرد نیاز ندارد بیجا کاری انجام نشود اما زمانیکه مثلا گاهی مراجعان برای من دعا میکنن نزد خودم میگویم چه فایده من که برای پول اینکار را کردم. چگونه این دیدگاه رو تغییر دهم یا چگونه باید کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوی این مسئله برای ما به عنوان معلمان معارف اسلامی پیش آمد که چگونه برای تدریس معارف دینی، حقوق دریافت کنیم. مسئولان مربوطه، موضوع را با حضرت امام در میان گذاشتند، در جلسهای که در محضر امام بودیم فرمودند: برای خدا درس بدهید و حقوق هم دریافت کنید. و در رابطه با مسئلۀ جنابعالی میتوان در همین وادیها وارد شد که انگیزۀ اصلی خدمت به ارباب رجوع باشد و در عین حال حقوق هم دریافت شود در عین رعایت مراجعین. موفق باشید
با سلام و احترام: علاقه دارم که شرح کتاب سرح العیون را از بیان شما بیاموزم. لطفاً راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق شرح آن کتاب شریف پیش نیامده، ولی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» که روی سایت هست تا حدّی میتواند جایگزین شود. موفق باشید
سلام علیکم و عرض ادب: بنده حدود ۱۰ سال پیش دچار وسواس شدم. طی چند سال تشدید پیدا کرد و از این جهت پیگیر درمان شدم. طرق مختلفی برای درمان طی شد؛ از طب جدید و سنتی گرفته تا... . از هر طریقی فوایدی برای بنده حاصل شد منتها هنوز بهبودی کامل بدست نیامده بود. نهایتاً آنچه برای بنده به شدت مفید بود، استفاده از نگاه عرفانی و بهرهگیری از علوم عقلی فلسفی بود که بحمدالله تا حد زیادی به بنده کمک کرد. با این وجود همچنان مقداری آشفتگی فکری وجود دارد که البته چندان بروزی ندارد که اطرافیان متوجه مشکل شوند. توصیههای حضرتعالی هم مطالعه شد. اگر توصیهی خاصی بابت مشکل بنده دارید بفرمایید لطفاً و اینکه در یکی از توصیهها اجتناب از تحریک احساسات را فرموده بودید که در بعضی مصادیق برای بنده مبهم است؛ یکی اینکه، بنده شخصیت شاد و خوشذوقی دارم که با خونگرمی و معاشرت و خندیدن با دوستان شناخته میشوم این رویه برای بنده مضر است؟ (ترک این شخصیت برای خودم نگرانکننده میباشد) همچنین اینکه روضه و درددل با اهل بیت علیهم السلام را برای خود ضروری میدانم، اجتناب از این مجالس برایم مشکل است، آیا ترک این مجالس ضرورت دارد؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید هر اندازه ذهن خود را در امور معرفتی و تدبّر در قرآن صرف کنیم، تأثیر امور وهمی ضعیف و ضعیفتر میشود و در این رابطه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، متذکر نکاتی میباشد. اتفاقاً روحیۀ شاد و حضور در مجالسی که نظر به سیره و شخصیت اهل البیت در آن هست، بسیار مفید خواهد بود. موفق باشید
بنام خدای انقلاب فاطمی و فرزندان پیروز انقلاب: حقیقتا فاطمیه خاص ترین جهانه تاریخه که نظیر نداره و از اصالات و حتمیات حضور انسان آخرالزمانی برای ظهورات و استقرار انسانهاست که بهترین روزهای زندگیم میباشد. دو نکته ای که در سخنان حضرت آقا مدتهاست بهش توجه کردم و شما هم بسیار اشاره میفرمایید اولاً سخنانی است که جنگ نرم و تاریخ و جهان را متذکر میشود مثلاً فرمودند: «اگر آمریکاییها تعاملی میخواهند باید پایگاه های خود را در منطقه جمع کنند و از اسرائیل پشتیبانی نکنند» این رو بنده اینطور فهم میکنم در مثال که هر شخصیتی بعنوان پایگاه خواسته های آمریکاییه نباید عامل و پایگاه اعمال اراده های آمریکا باشه برای مثالی روشن آقای دکتر زیبا کلام که هرچه ترامپ میگوید را اصل قرار داده و از آنها طرفداری و اعمال قدرت هایی میکند. دوماً دقت کردم رهبری در جنگ براحتی میتوانستند اسرائیل را تمام کنند اما! جنگ نرم را اصل قرار میدادند و صبری از روی حکمت را پیشه کردند در حالیست که سخنان ایشان اینطور شده که امکان ظهور انسان آخرالزمانی در میدانی را میبینند و شروع میکنند به گفتن و چند ماه بعد به واقعیت میرسد! گویا میگویند و کن فیکون میشود (این نیز نشانه ای است که حرکت نرم و جهانی برای معنا و حضور زندگی انسانها در جهان مورد اراده خداوند را اولویت میدانند). بنده به این مسائل فکر میکنم و خود را در این مرتع از فهم قرار میدهم و حس میکنم نوعی ترقی از سطحی نگری به اصالت اندیشی هاست. هرچند راهی خاص است و نیاز به زمان دارد ولی چاره چیست حد اقل های فهم کردن از شرایط تاریخی است تا زندگی را متحول کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. چه اندازه جای تأسف است که امثال آقای صادق زیباکلام متوجۀ نورانیت انقلاب نیستند و به بهانۀ حضور جریانهای منفی که حقیقتاً حجاب انقلاب میباشد، از حضور تاریخی انقلاب اسلامی که حضوری جهانی شده، در غفلتاند. حضوری که مردم جهان متوجه آن شدهاند که با نظر با انقلاب اسلامی میتوانند به آیندۀ دیگری فکر کنند. به نظر بنده آقای دکتر محمد مرندی که بیشتر متوجه جریانهای حاضر در جهان میباشند به خوبی متوجۀ آن حضور هستند و در مناظرهای که با آقای علیزاده داشتند نکاتی در این رابطه متذکر شدند. https://eitaa.com/jedaaltv/4900 موفق باشید
