بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
76
متن پرسش
با سلام بنده دانشجو هستم بین انتخاب حوزه وادامه دانشگاه مشکل دارم آیا دروس دانشگاه میتواند از علومی باشد که ما را به خدا نزدیک کند آیا میتوان بین علوم حوزه ودانشگاه جمع بست من خود به هر دو علاقه دارم ولی کدام میتواندراه درست باشد کدام نیاز فعلی دوره غیبت مام زمان (عج) است
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم؛ همچنان که خودتان می دانید جامعه امام زمانی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هم نیازمند کسانی است که دروس دانشگاهی را گذرانده باشند، و هم نیازمند کسانی که عالم به علوم دینی باشند. منتها شما به قلب خود نگاه کنید و ببینید خداوند کدام‌یک از آن دو را بر قلب شما غالب کرده است، چرا که:
هر کسی را بهر کاری ساختند..... میل آن اندر دلش انداختند
فکر این را نکنید که کدام یک از شغل‌ها درآمد دنیایی‌اش بیشتر است،‌ رزق دست خداست و با اندک فعالیت به ما می‌رسد. عمده؛ پیداکردن راهی است که بتوان بندگی خدا را بهتر انجام داد.
البته جمع بین دروس دانشگاهی و حوزوی بدین صورت ممکن است که جنابعالی در کنار دروس دانشگاهی ادبیات عرب را تا حدی کامل کنید و سپس از آثار بزرگانی چون حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» و حضرت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به‌خصوص تفسیر قیّم المیزان استفاده نمایید. موفق باشید.

11140
متن پرسش
در صفحه 55 بخش «انسانیت از مقوله وجود» کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» فرموده اید: هر انسان جنبه ای از وجود به نام انسانیت دارد.... سپس استدلال فرموده اید: «شجاعت از بی باکی گرگ متمایز است. همچنین انسان یک نحوه میل دارد که غیر از شهوت خوک است و نیز ویژگی به نام تعقل دارد که آن را حیوان ندارد. این نحوه خصوصیات در انسانها را که غیر از خصوصات موجود در گرگ است، انسانیت می نامیم» و اما سوال: به نظرم آنچه بی باکی گرگ و شجاعت انسان را از هم جدا می کند تعقل انسان است. گرگ وقتی خطری جانش را تهدید می کند فرار می کند. این انسان است که با تعقل به آرمانی بلند می رسد و علیرغم خطر از مرگ نمی گریزد. در مورد شهوت خوک و انسان هم تعقل انسان است که انسان هرگونه حرکتی را انجام نمی دهد و حیا به خرج می دهد و شهوت افسار گسیخنه ندارد. عقال عقل است که پای او را بسته. (همانگونه که اگر عقل به خرج ندهد در رده حیوانات و پایین تر قرار می گیرد. شما در ص 56 به نحوی به این امر اشاره دارید: «انسانها تمام رفتارهایش انسانی نیست و رفتارهای حیوانی از خود نشان می دهد و تا حدی شهوت و غضبشان جنبه حیوانی به خود می گیرد و صورت عقل کامل نیستند» پس متمایز کننده انسان و حیوان عقل است. اجمالا نظرم این است که انسانیت مقوله وجودی نیست و آنچه جنبه وجودی دارد عقل است. پس ما عین العقل داریم که خدای متعال است ولی عین الانسان نداریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در آن متن اول، تأکید بر آن است که انسانیت انسان مجموعه‌ای از عقل و خیال و حسّ است و این مجموعه، انسانیت انسان را تشکیل می‌دهد و لذا خیال انسانی غیر از خیال حیوانی است. زیرا خیال انسانی در آن مجموعه معنای خاص خود را دارد و حرف اصلی بنده همان متن اول است. ولی در نگاهی دیگر بحث دوم مطرح است که اگر سایر قوا تحت حاکمیت عقل باشد در جای خود قرار می‌‌گیرند و این مطلب نباید جدای از مطلب اول در نظر گرفته شود که در هر حال انسانیت انسان با همه‌ی قوایش یک حقیقت است که از عین الإنسان یعنی انسان کامل به عنوان یک حقیقت تغذیه می‌شود، ولی عین ِعقل، یک موضوع انتزاعی و ذهنی است. موفق باشید
9316
متن پرسش
سلام: بنده طلبه ای هستم که متاسفانه مشاهده میکنم برخی اساتید ما اصلا نمیتوانند پاسخگوی سوالات ما باشند و بنده خودم با تلاش های خودم در اینترنت و... به پاسخ هایم میرسم. میخواستم بپرسم اگر در زمینه ادبیات که نقش استاد هم موثراست ما ضعیف شویم تقصیر ما هم هست؟؟ یا مقصر اصلی اساتید و مدیران هستند؟؟ ما طلبه ها همیشه مورد خطاب قرار میگیریم که اگر درسمان را خوب نخوانیم شهریه مان حرام میشود ولی بنده نمیفهمم که آیا تمام درسها مدنظر هست یا اینکه فقط ادبیات و فقه و منطق؟؟؟ در زمینه شهریه چه کنیم؟؟ با توجه به اینکه بنده متاهل هستم و درآمد دیگری جز شهریه ندارم خیلی ناراحتم که امام زمان (عج) از دست بنده ناراحت باشند. برخی حتی میگویند شهریه را نباید خرج لباس برای همسر یا برخی غذاها مثل پیتزا کرد. ما که اهل پیتزا نیستیم ولی دو ماه یکبار اگه بخوریم اشکال پیش میاد؟؟؟ خواهش میکنم بحث شهریه رو برای بنده حل کنید. معیار بدین لطفا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کرم و آزادمنشی حضرت مولایمان صاحب الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیش از این حرف‌ها است. شما در حدّ توان خود درس‌ها را بخوانید و مثل همه هم زندگی کنید. موفق باشید
8895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام نسبت به جناب عالی. چند روز گذشته یکی از مراجع محترم سخنانی در مورد دولت قبل و آمار و ارقام ارایه شده در آان دولت کردند، حقیر با برسی سخنان رهبری از سال ۸۸ به بعد دیدم که این سخنان کاملا مغایر با نظر رهبری است، به عنوان مثال رهبری در ۲۷ مرداد ۸۹ با اعلام به اینکه این آمارها درست است می فرمایند: «توجه به ترفندهای دشمن و بازی نکردن طبق نقشه‌ی دشمن. یکی از کارهائی که دشمن میکند، بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه‌ی مقننه بی‌اعتماد بشوند؛ که این بی‌اعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم. من می‌بینم گاهی اوقات بی‌دلیل، بی‌جهت در آمارهائی که ارائه میشود، خدشه میشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌های بیجا و بی‌مورد میشود؟ آماری است یک دستگاه مسئول دارد میدهد، حرفش مسموع است. و از این قبیل چیزهائی که موجب بی‌اعتمادی است و ناامیدی است» رهبری در ۶ تیرماه ۹۰ در دیدار با مسیولین قوه قضاییه باز هم تاکید میکنند بر اینکه نباید آمارهای مراجع رسمی را زیر سوال برد. حتی ایشان در سخنرانی تاریخی سال ۸۸ نیز اشاراتی دارند حال سوال من این است که با توجه به جوی که درست شده ما چه جور در جاهای مختلف مثل شبکه های اجتماعی یا در دانشگاه موضع بگیریم که اولا: موجب تضعیف رهبری نشود. ثانیا: موجب بی انصافی در مورد یک دولت انقلابی نشود. ثالثا: موجب شکاف بین رهبری و مراجع نشود. رابعا موجب تضعیف یک مرجع تقلید نشود. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم آن سخنان را دیدم و ناراحت شدم. به نظرم بهتر بود آن مرجع محترم با این صراحت سخن نمی‌گفتند که موجب تضعیف خود ایشان در بین مردم شود. موفق باشید
6617
متن پرسش
با سلام. 1) بنده متأسفانه غالبا اصلا در موضعی قرار نمی گیرم که لازم باشد روی نفس اماره ام پا بگذارم. آیا امام معصوم حقیر را لایق پیش آوردن این موقعیت ها نمی دانند ؟؟؟ 2) اگر خیلی خیلی کم موقعیتی پیش بیاید که باید من روی نفس اماره ام پا بگذارم ، در آن امتحان ضرر قطعی می کنم و قدرت تحلیل و عمل از بنده گرفته می شود و تا می روم به خود آیم ، مقطع امتحان خدا گذشته است. لطفا راهنمایی بفرمایید. 3) چگونه از خداوند بخواهم که به حق ذات مقدس خودش با ایجاد محبت اهل البیت در دل من و امتحان های الهی ، نفس بنده را رام کنند تا اندکی از این روزمرگی نجات پیدا کنم که خداوند جواب حقیر را بدهد ؟؟؟ 4) چگونه وارد عالَمی بشوم که بتوانم متوجه انتخاب های لحظه به لحظه ی زندگی خود باشم ؟؟؟ کتابهایتان را مطالعه کرده ام. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در همه‌ی این امور اصل قراردادن بندگی است به امید ریزش رحمت خدا. هنرتان در کلیه‌ی امور آن باشد که تواضع را نه‌تنها پیشه کنید بلکه جستجو نمایید. رحمت خدا را در تواضع نسبت به حق و خلق به‌خصوص در مقابل همسر و آشنایان جستجو کنید. موفق باشید
5378
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .حقیقتا قصد کردیم روی مباحث نهج البلاغه به صورت مطالعه شرح ها وقت بذاریم،کدوم شرح رو پیشنهاد میکنید و به چه صورت بخونیم؟البته بعضی جلسات سخنرانی شما رو هم مطالعه میکنیم طبق سیر مطالعاتی. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آیت‌الله محمدتقی جعفری«رحمت‌اللّه‌علیه» و شرح ابن میثم بحرانی و شرح ابن ابی‌الحدید خوب است. شنیده‌ام دو شرح اخیر ترجمه شده است. موفق باشید
4091
متن پرسش
در سؤالات سری قبلی که خدمت‌تان ارسال کردیم، 2 یک به ظاهر تناقضی میان فرمایشات شما را مطرح کردیم؛ که از طرفی حدس (که از جنس «اشراق» است) را برای دانشمند حصولی هم ممکن دانسته‌بودید، و از طرف دیگر فرموده‌بودید که اشراق در علم حصولی معنا ندارد. آنگاه شما فرمودید که: «اشراق، یک نحوه خطوراتی است که به قلب وارد می‌شود و انسان بدون واسطه آن را احساس می‌کند. ولی علم حصولی، به کمک مقدمات عقلی یا حسی به صورت «مفهوم» در نزد ما واقع می‌گردد.». ظاهراً شما در این پاسخ اخیرتان، ملاک حصولی‌بودنِ علم را مقدمات عقلی دانسته‌اید! ولی ملاک حصولی‌بودن، همانطور که در تعبیر اخیرتان به آن اشاره فرمودید، این است که: آیا مفهوم معلوم نزد ما حاضر است یا خود معلوم؟ طبق این ملاک، حدس در علوم حصولی اگر چه بدون مقدمه (چه حسی و چه عقلی) و بدون استدلال (الا استدلال مخفی‌ای در نفس انسان که مثلاً «آب دریا در چه صورتی می‌تواند مانع دیدن کشتی بشود؟») انجام گرفته‌است (مثل همان حدس‌زدنِ کروی‌بودنِ زمین با دیدنِ دودکش کشتی از دور)، ولی چون خود معلوم (کروی‌بودن زمین) نزد ما حاضر نیست، پس این علم اگر چه با حدس و اشراق صورت گرفته‌است، ولی علم حصولی است. پس اشراق، در علم حصولی هم معنا دارد و نتیجة حدس در علم حصولی، مفهوم معلوم خارجی است نه خود آن. آیا شما با این تحلیل موافق‌اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته‌می‌شود دانشمند علم حصولی هم می‌تواند حدس بزند به آن معنی است که نفس او هم آمادگی داشتن علم حضوری را دارد ولی در هر حال شما در «حدس» به علمی دست می‌یابید خارج از مقدمات مفهومی است هر چند ممکن است قبلا به کمک مفاهیمی که در ذهن داشته‌اید به آن موضوع فکر کرده‌باشید ولی مطابق مقدمات علم حصولی به آن «حدس» نرسیده‌باشید. موفق باشید.
2268
متن پرسش
با سلام اقای صفایی حائری در کتاب انسان در دو فصل بیان میکنند که روح بعد از بلوغ به انسان ارزانی میشود. و مرحله تسویه که در قران قبل نفخ روح امده همان مرحله بلوغ است و نفخ صور با بلوغ انسان صورت میگیرد. نظرتان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از آن‌جهت که بالاخره در دوره‌ی جنینی، جنین علاوه بر جسم متعادل و تسویه شده دارای روح است پس یک نحوه نفخه‌ی روح در همان دوره به جنین صورت گرفته ولی حرف جناب استاد حائری حرف خوبی است اگر به این معنی گرفته ‌شود که نفخه‌ی روح همچنان ادامه دارد و شدّت می‌یابد تا در مرحله‌ی بلوغ به صورتی کامل ‌تر انجام گیرد. موفق باشید.
1839
متن پرسش
بسمه تعالی باسلام اینجانب درحال نوشتن مقاله ای درموردنقش کرامت انسان درمعناداری زندگی هستم.پیداکردن کرامت انسانی درگفتمان قرآنی،تفاسیرو...زیادمشکل نیست.امااینکه چگونه این مقوله درمعناداری زندگی اثربخش است.برایم مشکل سازشده.درواقع تبیین این موضوع وچگونگی اثرگذاری درمعناداری زندگی برایم سخت است.لطفاراهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مرحوم شهید مطهری«رحمه‌الله‌علیه» در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام از جلسه‌ی 9 به بعد رابطه‌ی کرامت نفس و بهترین موضع‌گیری‌هایی که انسان در سایه‌ی کرامت نفس انجام می‌دهند را به میان می‌کشند و از آن طرف روشن می‌کنند که چگونه کسی که احساس کرامت نفس ندارد به انواع پلیدی‌ها مبادرت می‌کند به سخن امام هادی«علیه‌السلام» استناد می‌کنند که حضرت می‌فرمایند: « مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلاتَأْمَنْ شَرَّه» آن‌کس که نفس او برایش خوار و بی‌ارزش است کسی از شرّ او در امان نیست. توصیه می‌کنم به آن کتاب رجوع فرمایید تا إن‌شاءالله نفش کرامت نفس در زندگی روشن شود. موفق باشید
1817
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در قران می فرماید مپندارید انان که شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند ولی شما درک نمیکنید به نظر می رسد منظور ایه این است که انان که در راه خدا کشته می شوند مانند وقتی که زنده اند در بین شما هستند فقط تفاوتش در این است که شما انها را نمبینید. یعنی علاوه بر اینکه در نزد خدا روزی میخورند و دارای ان مقام غیبی شامخ هستند مانند وقتی که زنده بودند در بین شما هستند بر خلاف انان که به مرگ طبیعی از دنیا می روند و دستشان از دنیا کوتاه است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل عمران آنچه مدّ نظر است «عند ربِّهم یُرزقون» است که شهدا پس از شهادت در مقام «عند رب» مفتخر به رزق الهی هستند. در حالی‌که سایر مردم پس از مرگ میهمان سفره‌ی اعمال خودشان می‌باشند ولی شهداء با رسیدن به مقام فنای فی‌الله میهمان سفره‌ی خداوند می‌باشند. موفق باشید
330

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام با تسکّر از جوابتون.راستش من هنوز جوابم رو در مورد سوال قبلیم در مورد زن و حقوق او نگرفتم.یعنی نمیفهمم که چطور علامه حسینی تهرانی میگویند که خدایی که زن رو بر مرد حتی در خانه قیم قرار نداده چطورو او را بر جامعه قیم قرار میدهد که این منجر میشود که زن کاملن خانه نشین شود،بعد یک نظر آقای جوادی هست که میگن زن در هنگام عقد حتی میتونه در مورد قیممیت با مرد مذاکره کند و این حق را برای خودش داشته باشد و بعد نظر رهبری هست که میگن ولایت فقط برای ولی فقیه هست و بقیه کار گزار هستن. این نگاه های ادق و دقیق گاهی متضاد هستن.خوب این طور که درست نیست که ما به هرکدوم که عمل کنیم درست عمل کرده ایم. میدونین درسته دین ثابت هست ولی میتونم تصور کنم که برداشت ما از دین مشمول گذشت زمان هست، مثل فقه یه جورایی که این موجب شک در درستی احکام میشه. لطفاً راهنمیی کنید. و این در حالی هست که علّامه حسّینی عتقاد دارند که سالک باید خودش را کاملا و بدون قید در خدمت استاد قرار بده خوب اگر اینقدر آرای انسانهای به توحیدرسیده با هم فرق کنه وای به حال بقیه. با احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اولاً؛ فراموش نفرمایید علماء دین «کثرهم‌الله» در زمان غیبت امام معصوم«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در حدّ وسع خودشان می‌توانند با استفاده از متون دینی آنچه را به عنوان دین تشخیص می‌دهند از آن متون استخراج کنند و هرگز خودشان مدعی نیستند که آن نظر عین حکم خدا است. ثانیاً؛ هرکدام از منظری که به جامعه و موضوع می‌نگرند مطابقتی بین آنچه تشخیص داده‌اند و شرایط جامعه ایجاد می‌کنند و نظر خود را می‌دهند و لذا اگر موضوع در شرایطی مطرح است که نظام شاهنشاهی جریان دارد فرق می‌کند با وقتی نظام اسلامی حاکم است. به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نظام شاهنشاهی کاندیداشدن زنان را برای مجلس حرام می‌دانستند ولی در نظام اسلامی منعی جهت آن امر قائل نبودند، پس نباید گفت نظرات ایشان متضاد است. در مورد سایر عالمان نیز علاوه بر مسئله‌ی أدَق و دقیق که قبلاً خدمتتان عرض کردم و انتظار دارم سعی بفرمایید از منظر خود به حاشیه نبرید، موضوع تفاوت شرایط و تفاوت منظر نیز مطرح است، ولی آنچه عرض کردم: اگر در زمان غیبت امام معصوم«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به هر کدام از نظرات علماء عمل شود ما به وظیفه عمل کرده‌ایم و ضرری به سلوک ما نمی‌خورد در مورد امور فردی است . همان علماء در مورد حکمِ حکومتی خود را موظف به تبعیت از نظر فقیه حاکم می‌دانند و لذا مشکلی پیش نمی‌آید که موجب اختلال در امور اجتماع شود. موفق باشید
173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید 1-وقتی گفته میشود نفس انسانی چون مجرد است صورتهای بیرونی معد می شود تا انسان علم را از عالم بالا بگیرداولاً منظور از صورتهای بیرونی چیست؟ دوماً چه عواملی باعث می شود که انسان نتواند علم را به طور خالص از عالم بالا بگیرد؟ وچه عواملی به این مسئله کمک میکند؟ 2-چرا انسان ازدست خودش خسته میشودوآیا این مسئله با دوران آخرالزمان ارتباطی دارد با توجه به اینکه ما در روحیه رزمندکان دفاع مقدس هیچ خستگی را نمی بینیم؟ 3-با توجه به کتابهای کریشنا مورتی که دررابطه با فکر می باشد منظور ایشان از فکر کدام فکر می باشد؟ 4-با توجه به مباحث معرفت النفس علت ترس از اینده چیست؟ 5-با توجه به داستان آن ملایی که توسط تلقین منفی شاگردانش مریض شد، در رابطه با بنده اگر پدر من نقش شاگردان ملا را برای من بازی کندبا توجه به جایگاه پدر ومادر در قران وظیفه بنده چیست ؟خواهشمند است که راهنمایی عملی بفرمایید؟ 6-استاد اینکه ما درارتباط با دیگران بعضی مواقع نمی توانیم صادق باشیم وحرفهایی که میزنیم ازعمق وجودمان باشد چه علتی دارد برای رفع آن باید چه کار کرد؟ با تشکر اززحمات شما امیدوارم خدا شما را حفظ بفرماید." اگر می شود به سوال قبلی بنده جواب دهید.!با تشکر "
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی 1- منظور از صورت‌های بیرونی پدیده‌های مادیِ خارجی است. 2- هر چقدر نگاه استقلالی به پدیده بکند و از آیت‌بودن آن‌ها غفلت نماید، بین خود و نور حقیقت حجاب ایجاد می‌کند. 3- نکته‌ی خوبی است. آری! ظلمات آخرالزمانی بین ما و مولایمان که راه ارتباط با خدایمان است، حجاب ایجاد می‌کند. موضوع را در کتاب «عالَم انسان دینی» که آماده‌ی چاپ است دنبال کنید. 4- ترس از آینده یا از سر وَهم است که اهداف غیر واقعی برای خود می‌تراشد که با تعقل در متون حقیقی مثل قرآن و روایات، رفع می‌شود. یا ترس از سر عقل است که نفس انسان متوجه می‌شود آینده‌ای برای ابدیت خود شکل نداده که به آن «خوف اجلال» گویند و با تزکیه و رعایت حرام و حلال الهی جواب صحیح به آن داده‌اید. 5- کسی که برای تشخیص حق و باطل از طریق نظر به انسان‌های معصوم، ملاک داشته باشد، تحت تأثیر القائات دیگران قرار نمی‌گیرد، بلکه توصیه‌ی دیگران را نیز بر اساس نزدیکی به سخن معصوم می‌پذیرد. 6- با رعایت حرام و حلال الهی به خداوندی که «أصدق» است نزدیک می‌شویم و إن‌شاءالله آرام‌آرام صادق واقعی می‌شویم. موفق باشید
83
متن پرسش
با عرض سلام و قدردانی از استاد گرامی: از جناب استاد سوالی داشتم می خواستم بدانم آیا در دین اسلام توجهی به علومی مانند ریاضیات ،فیزیک ویا نجوم و..اختصاص دارد یا نه؟اصلا نظر اسلام در مورد تحصیل و توجه و تلاش وهم وغم بودن برای موفقیت در این علوم چیست؟ این عمل دینی است ویا نه؟ آیا خواندن کتب نویسندگان خارجی مثل اینشتین ویا گاموف و.. می تواند مانع از دریافت معارف الهی شود.ودر ترجمه ی فارسی این کتب مطلبی مغایر با دین ناب ما وجود دارد که ممکن باشد با درک آن ما از دین تخلف کنیم. با تشکر وسپاس
متن پاسخ

علیکم السلام؛ اخیراً هر دو سؤال شما در بین جواب‌ها، داده شده است، رجوع بفرمایید.

16747
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد فتوای آیت الله مکارم شيرازي پس تکلیف اینکه میگن حرام خدا تا ابد حرامه و حلال خدا تا ابد حلاله چی می شه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حلال دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حلال، و حرامِ دین او حرام است ولی همیشه حکم دین در صورت اضطرار، به مقدار ضرورت با رخصتی که خداوند داده است، مرتفع می‌گردد مثل وجوب روزه که برای شخص مضطر به اندازه‌ای که مضطر است رفع می‌گردد. بنابر این توجه شود که این فتوا هم با توجه به قیودی که مطرح کرده‌اند، استثنا نیست چرا که نفرموده‌اند حجاب، کلا حکم خدا نبوده و واجب نمی‌باشد بلکه وجوب آن باقی است. و همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 16726 عرض شد شاید یک مورد هم در حال حاضر پیدا نشود که مصداق آن فتوا باشد. موفق باشید

15606
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای جنابعالی در مورد سوال 15367 که گفته شده بود آزادی ارجعیت دارد یا عدالت؟ استاد حقیر قانع نشدم. آزادی مهم است ولی آزادی بدون عدالت معنایی ندارد و.... به نظرم در مورد این سوال باید بیشتر بحث کرد و ادله آورد. لطفا کمی در مورد این سوال و در مورد مفهوم آزادی و عدالت توضیح دهید و بحث کنید. چون واقعا هم نیاز به بحث دارد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع آزادی موضوعی است بس خطیر و بزرگ، که اگر امکان آن را داشتم تا آن‌چه در مافی‌الضمیر  دارم را با کلمات مناسب اظهار کنم؛ مطمئن باشید بیش‌تر از 1000 صفحه سخن برای گفتن بود. خداوند با دادن اختیار به انسان‌ها بزرگ‌ترین هدیه‌ی خود را که آزادی است به بشریت داده است تا او خود، انتخاب کند و حتی به پیامبر خود می‌فرماید: تو تنها، حقیقت را به انسان‌ها متذکر باش ولی مصیطر نباش و چیزی را به آن‌ها تحمیل نکن، آن‌ها خود مسئول انتخاب‌های خود می‌باشند. پاس‌داشتنِ آزادی یعنی آن‌که انسان‌ها از سر ترس و اجبار زندگی نکنند. یعنی حق داشته باشند که به‌جای آن‌که «من باشند یا شما باشند، خودشان باشند». مردمان شایسته‌ی داشتنِ زندگی آزادند. برای زندگی آزاد بیش از آن‌که به قانونِ خوب، نیاز باشد به مردم خوب نیاز است. آدمی جویای حق است و فرزانگی به آن است که به او امکان دهیم خودش حق را انتخاب کند. هر چیزی که آزادیِ انسان را از او بگیرد، او را دفن کرده است. و مسلّم انسانِ آزاده انسانی نیست که با آزادی خود، آزادی دیگران را نابود کند. امروز تنها داعشی‌ها نیستند که خود را به نام دین به بقیه‌ی انسان‌ها تحمیل می‌کنند؛ آن کارمند اداری هم که حقوق شهروندی ما را رعایت نمی‌کند، صورت دیگر همان داعشی است و آن مردی که به اسمِ دین و در راستای اختیاراتی که دین به او داده است، حقِ همسر خود را زیر پا می‌گذارد او نیز داعشی است. وقتی به همسر خود بگوید من اجازه نمی‌دهم به مادر و برادرت سر بزنی و بخواهد برای او تصمیم بگیرد، همان داعشیِ پنهان‌شده در زیر حقوقی است که خداوند برای تنظیم نظام خانواده به او داده است. مثل آن کارمندی که بنا است از قدرتِ قوانین جامعه، امور شهروندان را رعایت کند، نه آن‌که خود را بر شهروندان تحمیل نماید. آری! هزاران هزار چهره‌ی داعشی‌گری اطراف ما را پر کرده است، حال شما از ترجیح عدالت بر آزادی سخن می‌گویید؟!! تا وقتی ما زیباییِ آزادی را با جانِ خود و با رگ و پوست خود احساس نکنیم و تا وقتی آزادی را حقِ همه‌ی انسان‌ها ندانیم؛ مسلّم عدالت نه معنا می‌دهد و نه رُخ می‌نمایاند. توانِ ادامه‌ی سخن در بنده نیست، ولی چه ظلماتی به جهت ندیدنِ جایگاه آزادی همه‌ی عالَم را فرا گرفته است. چگونه می‌توان تنفسِ آزاد داشت وقتی به آزادی عشق نمی‌ورزیم؟!! موفق باشید

14235
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: عده ای از دوستان به توفیق الهی و دعای حضرتتان و البته اجازه از حضرتعالی شروع به ترویج دروستان طبق سیر مطالعاتی در جلساتی مختلف از قبیل جلسات خانگی و محل کار در صورت بودن زمان و ... را نموده اند. در راستای این سنت مبارک و حسنه بین دوستان سوالاتی مطرح شده از این قبیل که: 1. آیا تقوای فردی را به مرحله حداقلی رساندن و بعد ورود به انتشار دروس کردن اولی بر ورود به اجتماع نیست؟ 2. چگونه خصوصیاتی از تقوا و ورع در درجه اول و سپس مسلط بودن بر دروس و روحیه شناسی مخاطب فردی و اجتماعی برای به صحنه آوردن این دروس مورد نیاز است؟ 3. برگزارکننده و استاد جلسه معتقد است از همان ابتدای شروع مباحث باید با عقاید باطل مخالفت کرد و هیمنه توهمی و غرب گرایی و مشرکانه زیستن را زیر سوال برد تا مستمعین بر پوچ بودن عقایدشان آگاه گردند سپس دروس ادامه یابند اما عده ای از دوستان قائل به جذب مخاطب از طریق رافتی حکیمانه تا رسیدن مخاطب حداقل به نکته 10 و در ادامه براهین صدیقین و حرکت جوهری هستند نظر حضرتعالی چیست؟ 4. در صورت صلاحدید بفرمایید شما در مطرح کردن توحید برای مخاطب چگونه روشی را و طبق چه قاعده ای از آیات و روایات و اجتهاد شخصی توصیه می فرمایید؟ آیا آیه و روایتی هم در باب چگونگی روش تدریس برایمان هبه می کنید؟ 5. عده ای از دوستان به طور کلی مخالف تبلیغ توسط غیر روحانی هستند چرا که پذیرا بودن مخاطب را تحت الشعاع می بینند البته منظورشان شاگردان است نه حضرتعالی نظرتان در این باب چیست؟ در پایان ضمن تقاضای خاضعانه طلب دعای جنابتان در این مسیر برای شاگردانتان با گوش جان نکات تکمیلی را ان شاءالله شنواییم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حتماً باید نسبت به تقوای فردی جدّی بود و در زیر سایه‌ی چنین روحیه‌ای به مسائل اجتماعی ورود کرد 2- وقتی اصل را بر رعایت حرام و حلال الهی از یک‌طرف و رعایت اخلاق از طرف دیگر گذاشتیم، در صحنه‌هایی که در مسیر انقلاب برای ما پیش می‌آید، می‌توانیم مطابق اهداف انقلاب اسلامی موضع‌گیری کنیم و متذکر افراد باشیم 3- هر دو حرف درست است. در نقد عقاید باطل از ابتدا باید نفی آن عقاید مدّ نظر باشد. ولی در رابطه با ارتباط با افرادی که راه را غلط طی می‌کنند باید لَیّن بود 4- بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه و سوره‌ی زمر و ابتدای سوره‌ی حدید بسیار مفید خواهند بود 5- بنده هم رویهم‌رفته همین نظر را دارم منتها آن‌جایی که دستمان از روحانیِ صاحب اندیشه خالی است، از برادران غیر روحانی باید استفاده کرد. بحمداللّه سؤالات جامعی را مطرح نمودید، نیازی نیست که بنده چیزی به آن بیفزایم.  موفق باشید

12421
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گاهی تمثل عارف نیز تمثل بی مثال است و این نوع کشف ورای مرتبه مثال و برزخ است بلکه مرتبه ی عقل است بطوریکه در آن جا هیچ صورت و مفهومی وجود ندارد. عرفا به این مرتبه می گویند کشف عقلی. می خواستم بدانم این کشف تام عقلی با ادراک معقولات چه تفاوتی دارد؟ مثلا بحث حرکت یا مباحثی مثل بحث وحدت و ... که جزء‌ معقولات ثانویه است و توسط عقل درک می شود با کشف بی مثال عارف که همان کشف عقلی است چه تفاوتی دارد؟ نمی دانم توانستم مطلب را بطور واضح بیان کنم یا خیر. اگر می شود توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کشف عقلی، سالک نظر به حقایق وجودی دارد مثل نظر به سنت‌های الهی. ولی موضوعاتی مثل معقولات ثانویه، موضوعات مفهومی هستند و هیچ ربطی به کشف عقلی ندارد. موفق باشید

8650
متن پرسش
شرط حضور امام ناب را تو ضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این نوع سوالات را باید از کتاب‌های مربوطه مطالعه بفرمایید اگر در حین مطالعه سؤالی پیش آمد، بنده در حد توان در خدمتتان هستم ولی هیچ وقت چنین امکانی برای ما نیست که از طریق سوال و جواب‌ها، درس بدهیم. موفق باشید
8173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم اکنون که دارم این مطلب را برای شما می نویسم اشک در چشمم حلقه زده است وخدا را شکر می کنم واقعا پاسخ حضرتعالی به سوال 8143 که درباره مباره بانفس اماره بود( البته من سوال کننده این سوال نبودم) چراغ راه ماست .شکر لله
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: دعا کنید این حقیر نیز رونده‌ در این راه باشم. موفق باشید
8123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا؛سلام علیکم،برای استحکام پایه های اعتقادی کودکان هشت، نه ساله یا به طور کلی کودکان تازه به بلوغ رسیده چه کتاب یا کاری را توصیه مینمایید.(برای مثال در مورد حجاب ونماز و اعتقادات کودکان.)
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در حدّ قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» حرف دارم ولی در این موارد باید از کسان دیگری استفاده کنید. موفق باشید
7085
متن پرسش
باسلام و خسته نباشید استاد گرامی کلاسهای شما در کتابخانه ی مرکزی از هر لحاظ برای ما بهینه بود و دلچسب و مفید. چون امکان شرکت در جلسات دیگر شما برای ما نیست لطفا برای تشکیل مجدد این کلاسها تجدید نظری بفرمایید. در این زمانه ی پر از انحراف و بدی دیدن خوبان (شما و مستمعین شما) پر از انرژی و ایمان است. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش کار دست ما نیست، به‌خصوص که حالا جلسات قم را باید بروم. پیشنهاد می‌کنم جلسات قم را دنبال کنید تا ببینیم خدا چه پیش می‌آورد. موفق باشید
5735
متن پرسش
آیا خداوند متعال به چیزی جز ذات خودش توجه می کند یا این یه رابطه یک طرفه و همیشگی از طرف ما است که باید به خداوند توجه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: خداوند جز به ذات خود توجه ندارد ولی پیرو توجه به ذات خود نظر به شئونات خود که همان تجلی اسماء حسنای اوست دارد و در راستای توجه به اسماء حسنای خود مخلوقات را که مظاهر اسماء حسنایش می‌باشد خلق می‌کند و بیش از همه نظر به انسان کامل دارد که مظهر کامل و جامع همه‌ی اسماء اوست و در این رابطه به رسول خود«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمود: «لولاک لما خلقت الأفلاک» اگر بنای خلقت تو نبود هیچ موجودی را خلق نمی‌کردم. مثل باغبانی که با نظر به میوه و آن‌هم عالی‌ترین میوه‌ها، باغ را شکل می‌دهد. موفق باشید
5681
متن پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید پیرو صحبتی که در مورد ازدواج موقت و مجدد شد چندتا نکته داشتم که شاید مفید باشد در بحث اینکه ازدواج موقت و مجدد حلال است هیچ شکی نیست اما من واقعا میخاهم این را بگویم که خدافرموده حلال است واجب که نیست! ایا اقایانی که انقدر اصرار دارند که حلال بودن این امر را تاکید کنند و این مسئله را اشاعه دهند در مورد باقی دستورات اسلام که چه بسا در مکان مهمتری هم قرار دارند اینگونه اصرار می کنند؟! من فکر میکنم اسلام دینی است که برپایه عواطف عمیق انسانی استوار است دینی است که شرع و حلال و حرام بودن کف دین است ... اسلام واقعا دینی است که بدون فضای اخلاق زیبایی های خودش رو بطور کامل نمایش نمیده.. ایا این درسته خانم های خانه داری که همه وقت خود را بابت کارهای خانه و بچه ها می گذارتد با سختی 9 ماه بارداری را تحمل میکنند و 2 سال به بچه شیر می دهند بابت اینکار از شوهر خود پول طلب کنند؟ درصورتی که این پول از شیر مادر برایشان حلال تر است... ایا مهریه که حلال بودن ان بر هیچ کس پوشیده نیست را زنی تا زندگی اش به مرحله طلاق نرسد طلب میکند؟ یا اگر طلب کند به او داده می شود؟ چرا اقایانی که ذره بین را روی بحث ازدواج موقت گرفته اند کمی هم از حلال های دیگر که زنها به راحتی از روی ان میگذرند صحبت نمیکنند؟ ایا اگر زنها به فکر گرفتن حق خود باشند زندگی همان گرمی و احساسات سابق را خواهد داشت؟ به قول شما ازدواج مجدد یا موقت یک جایی واقعا وظیفه می شود که در جای خود درسته اما قبول دارید با وضعیت امروز جامعه در جاهایی غیر از وظیفه بهتر است اقایان از خودشان و نفسشان بگذرند بخاطر حفظ گرمی و روابط خانواده؟!و باعث از هم پاشیده شدن کانون یک خانواده نشوند؟ ایا این عمل به اخلاق و اصل اسلام نزدیکتر نیست؟ ایا اون فردی که تمام عمر خود را به کوری زد تا دل همسرش را که صورتش زشت شده بود نشکند با اون فردی که تا زنش باردار میشه میفته دنبال صیغه کردن یکی هستند؟! واقعا عقل و شعور و منطق من بدون در نظر گرفتن اینکه من یک زن هستم داره این حرفو به من میزنه.... ایا اقایانی که انقدر اصرار بر ازدواج مجدد دارند قادر هستند حقوق همسران اولشان را زیر پا نگذارند ایا انقدر رشد کرده اند تا "نو که امد به بازار کهنه شود دل ازار "اتفاق نیفتد؟! من بعنوان یک زن منکر حس حسادت یا غیرت یا هرچیز دیگری که اسمش رو بگذارید نیستم اما مطمئنم هستم که مردهای امروز جامعه ما خیلی وقتها در رعایت حقوق همسرانشون کوتاهی می کنند و شاید منشا این همه بدبینی به ازدواج مجدد بی ربط به این موضوع نباشد. همه ی وجود یک زن به احساسش استواره به قلبش استواره ایا بهتر نیست انقدر با نگاه مردانه به این مسائل نگاه نکنید ؟! ایا بهتر نیست یک مرد تا جایی که میتونه دل همسرش رو نشکنه؟ ایا واقعا اینها باعث کمال انسان نمیشه؟ ایا راه انسانیت ازینجا عبور نمیکنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده انصافاً سخنان شما را سخنان منطقی می‌دانم و قبول دارم در بسیاری موارد با نگاه مردانه به مسئله‌ی ازدواج نگاه شده و همین امر موجب شده که از موضوع مکدر باشم و در همین راستا عرض کردم؛ «نه خوب گفته‌ایم و نه خوب عمل کرده‌ایم». موفق باشید
3822
متن پرسش
باعرض سلام وارادت قلبی به نظر جنابتان، آیا مطالعه دقیق و ممحضانه بر مبانی و معارف دینی که از شما رسیده (از جمله فرمایشات و نوشتجات ) ما را از وقت گذاشتن بر کتب مربوطه مثل شهید مطهری و.. بی نیاز میکند؟(فقط برای چهارچوب دهی مبانی عرض کردم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر من ما در هیچ حالی از اُنس با اندیشه‌ی شهید مطهری بی‌نیاز نیستیم ولی عنایت داشته باشید موضوعاتی که آن شهید بزرگوار طرح می‌کرده‌اند بنا به شرایط خاص بوده، مهم نوع ورود و خروج ایشان در آن موضوعات است که موجب ارتباط با تفکر شهید مطهری می‌شود. شاید سه جزوه‌ی «مطهریِ فردای تاریخ ما» در این مورد کمک کند. موفق باشید
2928
متن پرسش
سلام علیکم سوالی داشتم که خواستم پدرانه پاسخ فرماییداگر جوانی قبل از ازدواج بر هوای نفس خود غلبه کرد و نگذاشت قوه واهمه تلاش بکند این سوال پیش می آید که نکند با ازدواج و درک لذت حلال با همسر قوه واهمه فعال شود و آن تلاشی که قبل از ازدواج برای کنترل قوه واهمه انجام داده بود از بین برود و رمینه فعالیت هوای نفس فراهم شود متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هنر آن نیست که از ترس کشتن انسان‌های بی‌گناه شمشیر نداشته باشیم، هنر آن است که شمشیر داشته باشیم و خود را کنترل کنیم. بالاخره نمی‌توان این قوه را به‌کلی تعطیل کرد، هنر آن است که در ذیل شریعت الهی آن را کنترل کنید. موفق باشید
نمایش چاپی