بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11818
متن پرسش
سلام: با صحبت های اخیر آقا خیلی خیالم راحت شد. تا قبل از صحبت های آقا به این نتیجه رسیده بودم ولی همیشه توی دهنم مزمزه می کردم که آیا به استاد بگم یا نه؟ امروز با صحبت های آقا این جسارت رو به خرج می دم و میگم. استاد محترم، احساس بنده این بود که حضرت عالی وقتی بی توجهی هم قطاری های اصول گرای خودتون رو نسبت به شعار امسال می بینید، با توجه به ارادتی که به آقا دارید، شروع می کنید به همدلی و هم زبانی با دولت. ولی ظاهرا به خاطر این که دل پری از اصولگرایانی که به شعار امسال بی توجه هستند دارید، شما هم از اون طرف افتادید و از یکی از عملکردهای دولت که حقیقتا بر فکر اشتباه استوار است دفاع کردید. ولی فکر می کنم اگه قبل از صحبت های آقا یکی از اصول گرایان اینطوری که آقا صحبت کردند صحبت می کرد شما او را به همدلی و هم زبانی سفارش می کردید. حضرت استاد فکر می کنم شما در این قضیه ی بیانیه لوزان، به جای این که توجه بدین که فکری در چارچوبی غیر از چارچوب تفکر نافی غرب و معتقد به نجات بشر با افکار تمدنی حاصل از انقلاب اسلامی، به هیچ نتیجه ای نمی رسه (هر چند به توافق هسته ای و امثال آن برسه) کف روی آب است «و اما الزبد فیذهب جفاءً»؛ بله به جای این که به این امور توجه بدین و البته همدلی و هم زبانی را در کنار این نقد ریشه ای بگذارید، به دفاع برخاستید. به هر حال صحبت اخیر آقا آرامشی به دل بنده داد که در این چند روز اون رو توی سایت شما دنبال می کردم. البته خالی از ذکر نمونه که حقیقتا این سایت و آغوش پر لطف و کرامت شما همیشه ملجأی برای ما بوده و ان شاءالله هست. اگر کمی تندی کردم ببخشید که بخشش از بزرگان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده این بود که چرا بعضی از اصول‌گرایان به کار تیم هسته‌ای چون دشمن نگاه می‌کنند گویا به جای بی‌اعتمادی به دشمن به یک نحوه بی‌اعتمادی به تیم هسته‌ای إعمال می‌کردند و این همدلی نبود. بنده هم خدا را شاکر هستم که رهبری عزیز چگونه اندیشه‌ها را متوجه حقایق می‌کنند و همدلی و همزبانی را به همه‌ی جریان‌ها – اعم از دولت و ملت - متذکر می‌شوند. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» فرمودند خط قرمزها را به دولت تذکر داده‌اند و به نظرم می‌توان از متن بیانیه رعایت آن خط قرمزها را تا حدّی فهمید. ولی بعضی از عزیزان خیلی بدبینانه نگاه کردند و اصل حضور ما را در مقابل استکبار نادیده گرفتند و این‌که توانستیم کاری کنیم که نتوانند ما را نادیده بگیرند؛ ظاهراً با جشن اصلاح‌طلبان و انتقاد تند اصول‌گرایان، که مربوط به حضور تمدنی ما است، گم شد. بنده در همان راستایی که دغدغه‌ی سیر توحیدی برای جامعه دارم، دغدغه‌ی نگاه سیاسی جامعه را نیز در خود احساس می‌کنم و می‌دانم آن‌هایی که سلوک دینی را بیرون از نگاه سیاسی به این دوران پیشه کرده‌اند و نیز کسانی‌که صرفاً نگاه سیاسی به همه‌چیز دارند با بنده همدلی نمی‌کنند ولی من هم نمی‌توانم از وظیفه‌ی معلمی‌ام کوتاه بیایم و با بهانه ‌قراردادنِ آنچه در این تاریخ واقع می‌شود متذکر تفکری که تراز حضور انقلابیون در این تاریخ است نشوم. چهره‌های تفصیلی انقلاب اسلامی یکی بعد از دیگری در حال ظهور است که دیدن آن چهره‌ها مشروط به آن است که از نگاه‌های سیاسی حزبی و گروهی آزاد باشیم و از این جهت معتقدم غربی‌ها می‌خواستند اسطوره‌ی ایستادگی ایران را در مقابل غرب به بهانه‌ی انرژی هسته‌ای بشکنند و از این جهت نتوانستند. که تفصیل بیشتر این موضوع را در جواب سؤال شماره‌ی 11841 خواهید دید. موفق باشید

11580
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: در بحار باب رزق روایتی آمده به این مضمون که حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از آن همه امتحانات دشوار از خدا پرسید آیا امتحانی سخت تر از این امتحانات هم وجود دارد؟ خداوند فرمود آری بنده ای که به فقر مبتلا کنم و شکر کند. حال آیا واقعا این مطب مورد قبول است و اگر آری، آیا کسی که عاشق می شود و به خاطر خدا و دینش آن فشار سخت عشق را تحمل می کند از موضوع فقر مهم تر نیست و شامل آن ارزش نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتلای به فقر و در عین حال شکر کار بسیار بزرگی است. «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏». موفق باشید

11148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: من در گذشته دوستانی داشتم که باعث به گناه افتادنشان شدم. همه با هم توبه کردیم. اما بارها می شد که دوباره توبه شکسته می شد و باز هم گناه و بعد دوباره توبه. حالا از دوستانم جدا شده ام . هزاران کیلومتر با هم فاصله جغرافیایی داریم. از خودم که دوستانم را به گناه انداختم پشیمان شدم و بدرگاه خدا توبه کردم و از اینکه چنان دوستان سست ایمانی هم برای خودم انتخاب کرده بودم که توی گوش من نزدن و یا از من دوری نکردن هم متاسفم. الان سعی دارم زندگی سالم و پاکی داشته باشم و در انتخاب دوست و رفتارخودم با آنها خدا را مد نظر قرار دهم. دوستان قبلی خود را بطور کامل از زندگی ام حذف کرده ام و اصلا دلم نمی خواهد با آنها حتی یک تماس تلفنی هم برقرار کنم (چون مرا به یاد گناهانی که حالا از آنها توبه کرده ام می اندازند و این یادآوری ها پای اراده ام را ضعیف می کنند) 1. آیا با این بعد مسافتی از دوستان فبلی ام و اصلا با این پشیمانی من از انتخاب چنین دوستان ناسالمی (که البته خودم از همه آنها ناسالم تر بودم و باعث اصلی گناهان آنها هم خود من بودم)، در قبالشان الان مسئولیتی دارم و مثلا باید جویای احوالشان باشم؟ و کاری برایشان انجام دهم؟ 2. اصلا آیا در تاریخ گناهکاران، چه مسببین و چه پیروان آنها بعد از توبه دوباره با هم گعده می گذاستن و دور هم جمع می شدن یا نه ضمن توبه از هم جدا می شدن و آن جمع گناهکار را متفرق می کردن؟ 3. با این شرایط مسافتی آیا همه چیز را بخدا بسپارم و تنها برای هدایتشان به درگاه خدا تضرع کنم؟ لطفا راهنمایی ام بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر امید نجاتی در آن‌ها می‌بینید به بهانه‌هایی مثل اعیاد مذهبی به صورت پیامک به آن‌ها تذکراتی بدهید، وگرنه به‌کلّی قطع رابطه را ادامه دهید 2- تا آن‌جا که ممکن بود سعی می کردند چشم‌شان در چشم هم نیفتد تا گناهانشان برایشان تداعی شود 3- همین فکر خوب است. موفق باشید
9139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال 9092 که در باب تکفیری گری پرسیدم، شما در سلوک در صفحه 172 فرموده اید که آزادی در فطرت نهادینه شده لطفا 1- دراین مورد بیشتر توضیح بدهید و کتاب یا آیاتی را در این مورد اشاره بفرمایید. 2- و باز در همین صفحه پایین اشاره به رجوع عرفانی و فلسفی دارید لطفا در این مورد هم کتبی و منابعی را راهنمایی بفرمایید. 3- کتاب «فلسفه در دام ایدئولوژی» چقدر در این موضوع میتواند مدد برساند تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظرفیت سؤال و جواب‌های سایت آن‌قدر نیست که فرصت شرح این مباحث باشد. آیات مربوط به فطرت را در این مورد ملاحظه فرمایید 2- مثلاً مطالعه‌ی کتاب «شرح دعای سحر» حضرت امام یا تفسیر سوره‌ی حمد ایشان، شروع خوبی است. 3- من این کتاب را که می‌فرمایید نمی‌شناسم. موفق باشید
8797
متن پرسش
عرض سلام و تبریک بمناسبت اعیاد شعبانیه استاد من از شب تنها ماندن در خانه خیلی میترسم و ترس من از موجوداتی مثل روح و جن و حضرت عزرائیل هست که با قفل کردن در و پمجره حل نمیشه! وقتیکه تنها میشم یا صداهای مشکوک میشنوم یا حس یکنم کسی به بدنم دست میزنه و خلاصه بشدت میترسم. میخواستم بدونم این ترس بجاست یا نابجا و اگر نابجا چطور برطرفش کنم؟ این موجودات که گفتم خب همیشه حاضرند اما آیا امکان ظهور اونها بدون اینکه ما بخوایم برامون هست؟ کتاب ادب خیال را خوانده ام. ممنونم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً این ترس‌ها نابجا است و با نور توحید باید مشکل را حل کنید. فراموش نکنید او که از همه حاضرتر و مهربان‌تر به شما است خدا است، پس جایی برای نظر به غیر حق باقی نمی‌ماند. موفق باشید
7649
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت. بنده حدود 4-5 ماه است که به واسطه راهنمایی های دوستی و با کمک فایلهای صوتی جنابعالی بطور عمیق تر از گذشته با دین و تفکر درباره معارف آن آشنا شده ام. از قرار گرفتن در این مسیر بسیار خشنودم. مشکل اینجاست که تفکر درباره قیامت و نزدیک بودن مرگ موجب شده که من به نوعی بی انگیزگی درباره زندگی دنیا برسم. گاهی دچار احساس پوچی میشوم. از زندگی ام و نعمت های فراوانی که خداوند به من عطا فرموده لذت نمیبرم و در عمق وجودم احساس غم دارم. پس از تلاش بسیار برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه ام (طب سنتی) پذیرفته شدم . ولی اکنون که زمان شروع درس و مطالعات گسترده است انگیزه ام را از دست داده ام. همه چیز برایم رنگ باخته. فکر میکنم صرف این همه وقت و انرژی برای آموختن در مورد جسمی که فانی ست بیهوده است... شاید باید وقتم را صرف آموختن معارف دیگری کنم... لطفا راهنماییم فرمایید تا از نا امیدی نجات پیدا کنم. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این‌که باید وقت خود را صرف معارف الهی کنید حرفی نیست ولی در همان راستا برای تعالی در قیامت و آبادکردن قیامت باید راه‌های خدمت به خلق را نیز در پیش بگیرید و فکر می‌کنم این رشته‌ای که می‌فرمایید یکی از راه‌های خوب خدمت به خلق است تا حق ، خود را بر شما بنمایاند. موفق باشید
7463
متن پرسش
باسلام من دانش آموزدوم تجربی هستم اندکی باطرزتفکرآقای صفایی آشناشدم 1.آیابرای من مطالعه آنهارا قبل از مطالعه کتب دیگر سفارش میکنید. 2.اگرنه من دراین مقطع برای رسیدن به کمال چه انجام دهم خواهشا حتما راهی پیشنهاد دهید.التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم آثار ایشان برای سن شما به‌خصوص کتاب «نامه‌های بلوغ» بسیار مفید است. موفق باشید
6973
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آقای طاهر زاده ،شدیداً گرفتار تفکرات بیخود و"وهم" هستم به طوری که نتایج منفی انرا در زندگیم دارم میبینم.چی کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راه‌کارهای خوبی را جلو شما خواهد گذاشت. آن کتاب به اضافه‌ی کتاب «آشتی با خدا» برای جواب همین سؤالات که عزیزان داشتند نوشته شده. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد آزادی بیان عموماً استدلال ها و استنادات به حدیث «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» و آیه ی « فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» میباشد. چند سوال : 1- آیا این حدیث صحیح السند است ؟ و تفسیر آن گوش دادن به هر سخن میباشد 2- آیا تفسیر این حدیث و آیه باز گذاشتن فضای عمومی جامعه بر روی هر تفکر و عقیده ای است؟ 3- منظور از عباد در آیه بالا چیست؟ آیا این عباد با عباد آیات آخر سوره فجر ارتباط ندارد؟ 4- تفاوت تفکر و عقیده چیست؟ 45از نظر شما آیا این سخن که «فکر را باید با فکر جواب داد» درست است؟ با تشکر از حوصله و وقت گذاری شما
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : سخن قابل پذیرشی است ،به این عنوان که در نظر به سخنان افراد، اندیشه‌ی خود را تعطیل نکنیم. در جامعه‌ی سالم باید هر سخنی قابل ارائه باشد ولی گاهی حرف‌ها سخن نیست تهمت یا اطلاعات دروغ است. واقعاً جامعه‌ی سالم جامعه‌ای است که اندیشه‌ها امکان ظهور داشته باشند ولی حرف مفت را نباید اندیشه نامید. در آیه‌ی فوق می‌فرماید: به بندگانم که به چنین خودآگاهی رسیده‌اند که قدرت تشخیص عالی‌ترین اندیشه را دارند تبریک بگو، زیرا این‌ها به دنبال هر سخنی – حتی اگر درست باشد – نمی‌روند، بلکه بهترین سخنان و اندیشه‌ها را دنبال می‌کنند. اگر انسان مقید شد تا اندیشه و فکر خود را عملی کند آن فکر بر جان او گره می‌خورد و جزء عقیده‌ی او می‌شود. آری فکر را باید با فکر جواب داد. توصیه می‌کنم جزوه‌ی امام صادق«علیه‌السلام» و شبهه‌شناسی را که جدیداً ویرایش شده را مطالعه بفرمایید، شاید بتواند جواب سؤال‌هایتان را بدهد. موفق باشید
17236
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد! ما که دستمان نمی رسد! حداقل حضرت عالی این آقازاده آیت الله جوادی آملی را از توهم در بیاورید! واقعا آخرالزمان شده که علمای اعلام هم عملا در پازل دشمن یا دوستان بی خرد قرار گرفته اند! http://www.entekhab.ir/fa/news/289959/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 17230 و 17231 داده شد که می‌تواند فضای جواب به این سؤال را تا حدّی روشن کند. در عین آن‌که نمی‌دانم آیا حقیقتاً برجام در همان بستر تاریخیِ صلح حدیبیه واقع شده است و یا بر عکس است؟ در فضای تاریخی صلح حدیبیه مسلمانان شرایط حضور سال آینده را در مجمع حج فراهم نمودند و به یک معنا با آن حضور، همه‌ی هیبت استکبار ابوسفیانی ذوب گردید و عملاً فتح قلعه‌ی استکبار به صورت فکری و فرهنگی شروع شد. در حالی‌که با بی‌طاقتیِ دولت‌مردانِ ما گویا این ماییم که در حال ذوب‌شدن قرار می‌گیریم و تنها قرارگاهِ هیبت انقلاب که توسط مقام معظم رهبری مدیریت می‌شود؛ ما را و دولت‌مردان را از این ذوب‌شدن تا حدّی رهانید. در زمانی که می‌رفت تا با اندک‌مقاومتِ ما در مقابل استکبار، نه‌تنها معنای تحریم از بین برود، بلکه معنایِ حضور استکباری غرب از صحنه‌ی این تاریخ به‌شدت کاهش یابد. آری! تحریم‌ها دریچه‌ای بود که خداوند برای طی‌کردنِ ره صدساله در یک‌شبه در مقابل ما قرار داد، ولی ما این راه را به جهت روحیه‌ی اشرافی‌گریِ بعضی از مردممان نتوانستیم طی کنیم. پس باید در جدّیتِ کار فرهنگی بیش از این کوشا باشیم، وگرنه باز تحریم و باز بی‌قراریِ طیف خاکستری و باز متوقف‌شدن در راه بزرگی که باید طی کرد!!!! ما در شعب ابیطالب به جهت مقاومتی که داشتیم، توانستیم خود را معنا کنیم و در این جا بود که خداوند مستقیم‌تر از هر مستقیمی به کمک ما آمد. موفق باشید  

15897
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: می خواستم بپرسم که آیا در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گروه فرهنگی المیزان غرفه دارد که ما کتاب های شما را می توانیم بخریم؟! در صورت وجود لطف کنید آدرس غرفه را هم بدهید؟! ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌ها را در  نمایشگاه کتاب تهران - دفتر نشر معارف‌ (آثار استاد طاهرزاده) سالن 2 – راهروی 7- غرفه‌ی 522 می‌توانید پیدا کنید. موفق باشید

13275
متن پرسش
سلام خدمت استادم: خیلی وقت است که شبهه ای راجع به عدالت خداوند برایم پیش آمده است إن شاءلله که با جواب شما استاد عزیز برایم حل شود. در تاریخ است که در زمان رسول خدا صلی علیه آله یک مرد ارمنی پس از طلوع آفتاب به پیامبر صلی الله علیه واله ایمان آورد و مسلمان شد از قضای الهی همان روز جنگ شد و در جنگ شرکت کرد و قبل از ظهر به مقام شهادت نائل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله بر سر جنازه ی آن مرد آمد و لبخندی زد، اصحاب علت لبخند پیامبر صلی علیه و آله را از ایشان پرسیدند ایشان گفتند به خاطر این لبخند می زنم که این شخص حتی دو رکعت نماز هم نخوانده و یک روز هم کمتر مسلمان شده و الان در بهشت است. استاد آن مرد ارمنی پیامبرش را دیده و در آن زمان هم که در باغ شهادت هم باز بوده و عاقبتش ختم به خیر شده، خوش به حالش و خوشا به سعادتش. استاد شبهه ی بنده این است که خداوند از من و جوان های امروزی چه انتظاری دارد که نه رسولش را دیده ایم نه امامش را، با این وضعی که اگر بخواهیم دیندار هم بمانیم نمی گذارند، استاد من و امثال من که می خواهیم مذهبی و با خدا بمانیم نمی توانیم پایمان را از خانه بگذاریم بیرون با این وضع بی حجابی، استاد من جوانم اگر نگاهم به جنس مخالف بیفتد خواه ناخواه بر من اثر می گذارد، استاد به خدا هر کجا که می رویم از کوه و دشت بازار و کوچه و مغازه و میهمانی با دختران بی حجاب مواجه می شویم، استاد قلب ما از گوشت است از فولاد نیست. گیرم که جایی نرویم و در خانه بمانیم باز هم وقتی اقوام به خانه ی ما می آیند با دختران جوان و زیبا و کاملا بی حجاب مواجه می شویم. خدا هم که آن بالا نشسته و هر چه به در گاهش ناله و زاری می کنیم انگار نه انگار! اماممان هم که غایب است که لااقل به پیش او می رفتیم و درد دلمان را به او می گفتیم. در باغ شهادت هم که به رویمان بسته است. استاد به خدا قسم این حرف دل جوان هایی است که می خواهند باخدا و مذهبی باشند ولی شرایط موجود مانند پتک بر سرمان می کوبد لا اقل کاش خود کشی حرام نبود تا خودمان را راحت می کردیم، بله تعجب نکنید، خودکشی! خیلی سخت است. می دانی با گناهت داری دل امام زمانت را می شکنی ولی هجمه ی فرهنگی و شرایط روزگار انگار به زور دستت را می گیرند و به سمت گناه می کشانند. استاد مگر می شود بر خلاف جهت آب شنا کرد؟ هر کجا که می روی یا بی حجابی است یا غیبت و تهمت است یا جنگ و دعوا سر پول است. استاد چگونه خداوند از ما انتظار دارد که بر خلاف جهت آب شنا کنیم؟ آیا اصلاً خداوند اگر جای ما بود...؟ استاد من به وجود خداوند ایمان کامل دارم ولی محبتم نسبت به او کم شده زیرا احساس می کنم بیش از حد توانمان از ما انتظار دارد و احساس می کنم که خدا کمی بی انصاف است. استاد ببخشید که اینطور می گم ولی یا جوابم را ندهید یا طوری جوابم را دهید که من و امثال من قانع شویم نه اینکه خودتان قانع شوید. استاد بی احترامی من حقیر را به بزرگوار ی خودتان ببخشید و بدانید اینها که گفتم حرف دل میلیونها جوانی است که دلشان می خواهد دل امام زمانشان را نشکنند ولی شرایط کنونی جامعه نمی گذارد. اول از خدا بعدشم از شما بابت حرف هایی که در گلویم بغض شده بود و گفتم معذرت خواهی می کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کجا بودید قبل از انقلاب! تا با صحنه‌هایی ناخواسته روبه‌رو شوید که چند شبانه روز ذهن‌تان را آنچنان به خود مشغول می‌کرد که تنها با پناه‌بردن به خدا و مقاومت در مقابل آن شرایط به روحانیتی دست می‌یافتید که فکر آن را هم نمی‌کردید. چرا امام سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: در آخرالزمان انسان‌هایی هستند که از همه‌ی انسان‌های دوران بهترند زیرا حفظ ایمان در آن زمان مثل نگه‌داشتن آتش در کف دست است؟! آیا همین‌که با همه‌ی این سختی‌ها که می‌فرمایید، مقاومت می‌کنید نتیجه‌اش بیشتر از صدها بهشتی نیست که آن شخص مسیحی با آن روبه‌رو شد؟ اگر خداوند به حکم آیه‌ی «لایکلف اللّه نفساً الاً وسعها» در شما و امثال شما چنین آمادگی‌هایی را نمی‌دید، حتماً مطمئن باشید که چنین شرایطی را برای شما فراهم نمی‌نمود. از خدا تقاضای مرگ نکنید، از خدا بخواهید که از این پل صراط آتشین دنیا همچون شهدای عزیز به سلامت عبورتان دهد. موفق باشید   

12372
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: نقش هاشمی رفسنجانی در انتخاب رهبری در مجلس خبرگان چقدر بوده؟ عده ای می گویند آن سخن هاشمی که گفته امام به من فرمود ایشان لیاقت رهبری را دارد باعث انتخاب ایشان شده است، اگر چنین است این انتقاد که فعلا به هاشمی می شود و حتی رهبری نیز تلویحا در سخنرانی مرقد فرمودند که صحبتی که به امام منصوب می شود باید مکرر در مواضع ایشان دیده شود و یک سخن مقطعی و نقل قولی از شخصی خاص را نمی توان از اصول امام دانست نابجا می شود چون اصلی ترین مسئله نظام اینچنن انجام شده است با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه حائری شیرازی در مصاحبه‌ی خود فرمودند آقای هاشمی با ظرایفی تلاش داشت تا بعد از امام، رهبریِ انقلاب به صورت شورایی اداره شود ولی صحبت‌های امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تأکید مرحوم احمدآقا، نگاه‌ها را به حضرت آیت اللّه امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» انداخت. موفق باشید

9858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد. فرمودید خواری خلل درونی آردی کی از ابعادش این نیست که وقتی کسی به ما برچسب ناحق می زند در عین اینکه از خودمان دفاع باید کنیم از خدا به عنوان وظیفه و به صورت جدی بخواهیم از ما دفاع کند درست است استاد؟ اینکه نخواهیم دفاع کند یا فکر کنیم لازم نیست بیراهه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید از حضرت حق تقاضا کنیم که خودش آبروی ما را حفظ کند زیرا می‌دانیم آن آبروی ارزشمندی که هرکس بدان نیاز دارد آن آبرویی است که خدا مرحمت می‌کند وگرنه شهرت که آبرو نیست، دردسر است. موفق باشید
9338
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی قبولی طاعات إن شاءالله. استاد گرامی من چندین بار از شما در مورد مشکل اخلاقی شوهرم مبنی بر دیدن فیلم ها و عکس های مبتذل در اینترنت راه حل خواستم و شما هر بار من رو به زیاد حساس نشدن و صبر کردن توصیه کردید. اما استاد این وضعیت بدتر شده ما الان دو سال که ازدواج کردیم و من هیچ جوره کم نذاشتم، مخصوصا با فهمیدن این مشکل تلاشم رو برای انجام وظایفم به عنوان یک زن بیشتر هم کردم. اما استاد دیگه خسته شدم. چند ماهی هم است که در مورد بچه دار شدن صحبت کردیم. و به توافق رسیدیم اما استاد واقعا من هیچ آرامشی و اطمینانی و پشتیبانی ای از طرف شوهرم برای خودم نمیبینم، از اینکه با این وضعش بخوام ازش بچه دار هم بشم میترسم از اینکه آنقدر نسبت به واجبات و محرمات که حداقل چیز برای یه فرزند خوب داشتنه کاهلی میکنه. ناامید شدم. استاد خواهش میکنم راهنماییم کنید جوونیم خراب شده و از خیلی کارهای خودم هم بازموندم. ملتمسانه میخوام که یک چیزی بگید که راه رو نشونم بده و آروم بشم. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن کلی بنده آن است که در این موارد باید مدارا کنید تا إن‌شاءاللّه همسرتان متذکر اشکالات خود بشوند، ولی عنایت داشته باشید که بنده در این موارد تخصصی ندارم. موفق باشید
9144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
برون رفت استاد رفیعی قزوینی از مشکلة رجعت در اندیشة صدرایی: متن مقاله: http://nameh-i-hikmat.sadiqjournals.ir/?_action=articleInfo
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این آدرس فقط صفحه اول سایت باز میشود. باید کلی بگردیم.
8737

مسیر طلبگیبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد عزیز بنده طلبه پایه اول معصومیه قم هستم. تقریبا از ورود من به حوزه یکسال درسی می گذرد و این درحالیست که به هیچ وجه رضایت لازم را از خود ندارم. گویی این سال به خسارت گذشت. هرچند به دفعات مشاوره گرفتم اما هیچ وقت نمی شد به برنامه ها مقید باشم. دیشب کمی با خود خلوت کردم. دیدم هرچند ذهنم در این سال بخاطر مسئله ازدواج و برخی مشکلات خانوادگی مشوش بوده و فراغت بال نداشته ام اما این مشکلات یک ریشه درونی دارد که تا آن اصلاح نشود آدمی نمی تواند در مسیر رشد علمی و معنوی که لازمه یک طلبه مطلوب است توفیق داشته باشد. به نظر من آن ریشه عدم مدیریت توحیدی بر افکار و احساسات بوده است. من علت اصلی زمین گیری خودم را در این سال دشمنی شیطان می دانم. که با تصورات پیوسته خویش در افکار و خیالاتم مرا دچار سستی و بیحالی کرد و باعث انفعال من شد. اما متاسفانه کمتر کسی به نقش شیطان در مسیر موفقیت طلبگی اشاره می کند. حضرتعالی برای رفع این مشکل و تسلط بر افکار و خیالات و احساسات چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟!
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده مکرراً به رفقایی که می‌خواهند مسیر طلبگی را طی کنند عرض کرده‌ام که مطمئن باشید در این مسیر با شیطانی روبه‌رو هستید که بسیار فعّال است و اگر از این موضوع غفلت نکنیم، با خودآگاهی کامل با مشکلات برخورد می‌کنیم و می‌فهمیم او می‌خواهد ما از ادامه‌ی کار طلبگی ناامید شویم. راه‌کار آن است که در ابتدای کار مثل یک طلبه‌ی سنتی به دروس پایه مشغول شویم تا ملکات لازم را به‌دست آوریم و توجهی به وسوسه‌های شیطان نکنیم که می‌گوید تو باید از همین روز اول شیخ العرفا شوی. موفق باشید
5866
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در مبحث وحدت وجود و توحید این سوال برایم پیش آمده: اگر بگوییم ملائکه، نفس مجرد انسان و دیگر مجردات تجلی حق هستند می توان آن را قبول کرد اما چطور ماده را تجلی شدید الوجود بدانیم در صورتی که تصور می شود ماده از جنس دیگری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در بحث برهان صدیقین عرض شد وجود در هر مرتبه‌ای خواص خود را دارد و ما با نظر به جنبه‌ی وجودیِ آن چیز می‌توانیم بگوییم شدیدالوجود است یا اَخَف الوجود. عالم ماده نیز به اعتبار جنبه‌ی وجودی آن مورد بحث است و نه از جنبه‌ی خاصیت آن. ماده به اعتبار یکی از مراتب وجود تجلی از وجود است و نه به اعتبار ماده‌بودنش. بحث شرح برهان صدیقین با استفاده از سی‌دی‌های مربوطه، کمک می‌کند. موفق باشید
3704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم اگه درمنزل مشغول نمازباشیم وکسی وآردشودفقط لفظ (سلام) رابگوید.چگونه جواب دهیم درصورتی که کسی نباشد جواب سلام را دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مسائل را از کسانی سؤال بفرمایید که موضوعات فقهی را با شقوق مختلف آن بحث می‌کنند. موفق باشید
2061
متن پرسش
به نام خدا . سلام. من دانشجوی سال آخر رشته ی کامپیوتر هستم،این ترم درسی داشتم با نام میانی فناوری اطلاعات. ما در این درس هرچه جلوتر می رویم با پیشرفت فناوری اطلاعات حضور انسان در فرآیند های مختلف داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و بجای انسان از ربات و عامل های هوشمند در جهت انجام امورات استفاده میشه ، و به دلیل هزینه کمتر ،احساس عدم خستگی عامل های فناوری اطلاعات، فعالیت شبانه روزی این عاملها، دقت بسیار بالا و خطای بسیار کم و راندمان بالا ،... صاحبان کار و سرمایه به استفاده از این عاملها و ربات ها تمایل بیشتری نشان میدهند.اگر این فرآیند مبانی فناوری اطلاعات رو بررسی کنیم (مثل همین بانک ها که الان 24 ساعته به مشتریانشون سرویس میدن و بخش زیادی از حجم کاریشون الکترونیک شده و بدون نیاز به انسان) این تعدیل نیرو ی انسانی در سازمان ها و شرکت ها از آغاز فناوری اطلاعات تا به امروز رشد بسیار زیادی داشته . اگر بخواهیم 50 سال آینده و یا 100 سال آینده رو نگاه کنیم میبینیم که در 100 سال آینده ما فقط افرادی دارای شغل و شرایط زندگی خواهند بود که تخصص ویژه داشته باشند یعنی در بین سایر متخصصین حوزه مربوط به تخصص خود، برتر باشند.مثلا ما در 70 سال آینده برای انجام یک عمل جراحی نیازی به تکنسین های اتاق عمل نخواهیم داشت، و رباط ها جای این تکنسین ها را خواهند گرفت، و فقط دکتر متخصص آن هم از راه دور و از طریق ویدئو کنفرانس عمل را هدایت خواهد کرد.با این تفاسیر ما نیازی به کارگر ، راننده ، کارمند، پرستار، حسابدار ، .... و دیگر شغل های عامیانه نخواهیم ئاشت و سیستم های الکترونیک و روباتیک جایگزین اینها خواهند شد و خیلی بهتر عمل خواهند کرد. مثلا ما در یک سازمان به افراد زیادی نیاز نخواهیم داشت و کسانی هم که وجود خواهند داشت قطعا باید برای موقعیت های مهم و کلیدی سازمان باشند که برای حضور در این موقعیت ها هم باید متفاوت از سایرین باشند. در آینده میتونه پول به عنوان پشتوانه جامعه نباشدو تخصص و دانایی پشتوانه جامعه باشد. این یعنی فقط یه عده ی خاص که به لحاظ دانایی و تخصص خاص هستند میتوانند زنده بمانند و صاحبان دنیا خواهند بود و مردم عامی و کم سواد و حتی متوسط جامعه جایی برای درآمدزایی و کار براشون وجود نخواهد داشت. یعنی در آینده 50-100 سالی به جای 8میلیارد نفر ، جمعیت جهان باید به 800 میلیون نفر و شاید کمتر ، تقلیل یابد و یا اینکه فقط برای 800 میلیون نفر شرایط زندگی فراهم خواهد بود. داریم پس لرزه های این اتفاق مهم جهانی رو در امریکا و اروپا و در جنبش وال استریت میبینیم.و لی اصلا این داستان مورد بررسی قرار نمیگیره. الان اگه توجه کنید رشد جمعیتی در کشورهای پیشرفته عدد منفی رو به خودش اختصاص داده و این گویای این است که مردم جوامع پیشرفته بدون اینکه به این موضوع فکر کنند دارن این موضوع رو درک میکنن. این دقیقا شبیه این است که مردم جهان در یک اتومبیل با بالاترین امکانات نشستن و و داران یک مسیر پر پیشرفت رو طی میکنن ولی با گذشت زملن و بوجود آمدن پیشرفت جدید افرادی از این اتومبیل به بیرون انداخته میشن،یعنی هرچه پیشرفت رخ میده افراد بیشتری از درون این اتومبیل حذف میشن. داستان مهم و اتفاق فاجعه باری داره رخ میده. از محضر ارجمند حضرتعالی خواستارم که نظر خود را در مورد این موضوع بطور کامل بفرمائید.باسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحث مفصل آن را باید در آثار فلاسفه‌ای مثل هایدگر دنبال کنید. ایشان می‌فرمایند: رشد جهان در فرهنگ مدرنیته ریاضی‌گونه است و کمیّت امکان ادامه‌ی تا بی‌نهایت را ندارد و لذا از یک مرزی موضوع برعکس می‌شود و جهان تحمل ادامه‌ی نگاه کمیت‌گرا را بر خود ندارد چون طبیعت بالذات تابع احکام ریاضی نیست. جهت بررسی بیشتر می‌توانید به کتاب «فلسفه در بحران» مقاله‌ی هایدگر و «گشایش راه تفکر» از دکتر داوری رجوع فرمایید. موفق باشید
970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. [با توجه مباحث معرفت نفس شما]، 1- این نفوس(اماره، لوامه و ...) و قواهایی(شهویه، غضبیه و ... ) که منشورگونه به نفس انسانی نسبت می دهند، را چگونه با نفس واحد مرتبط دانیم؟ آیا همانطور که عرض شد، این موارد مانند رابطه منشور و نور است یا باید از وجه دیگری به آن نگریست؟ آیا مشکل وحدت و کثرت برای نفس پیش نمی آید؟ و یک نکته دیگر آنکه چگونه است که نفسی که ما داریم روحیست که خدا در کالبد ما دمیده است ولی قسمتی از آن بدون حضور شیطان، ما را به سوء ترغیب می کند؟ (مگر این نفس نباید خواص والد خود را به ارث برده باشد) 2- شما فرمودید که نفس پس از تولد مدتی در حال مرتاضیست تا بتواند بر بدن تدبیر کامل نماید و مثلا بتواند کنترل دست و پا را در اختیار گیرد. حال سوال اینجاست که زمانی که هنوز انسان اول کار است و یا حتی جنین است، چه موجودیتیست که اعمال حیاتی را به این خوبی تدبیر می کند و مثلا نبض قلب دیگر نیازی به ریاضت نفس برای تدبیر ندارد و از ابتدا به خوبی می زند. آیا خود تن این کار را بصورت غریزی انجام می دهد و یا اصلا غریزه یعنی تدبیر مستقیم الهی در بدن؟ 3- از امیرالمونین(ع) روایت داریم که نوزاد تا 40 روزگی همبازی ملائکه است، چه اتفاقی بعد از 40 روزگی بر سر نفس می آید که ارتباطش با عالم ملکوت به یکباره اینقدر کم می شود؟ آیا دلیلش وجوب همان ریاضت شدید نفس برای به دست آوردن تدبیر بدن تا 4-5 سالگی است که ارتباط قویش با عالم ملکوت مانع آن می شود؟ 4- فرموده اید که برای هر یک از عوالم (دنیا، برزخ، قیامت) تنی متناسب برای نفس در نظر گرفته شده است تا نفس بتواند با آن تن ادامه حیات دهد. سوالم کمی گنگ است ولی هضم این موضوع برایم کمی ثقیل است که چرا این نفس با این قوت باید همیشه به تنی برای سیر وابسته و یا بهتر بگویم اسیر باشد؟ 5- آیا در خواب هم نفس ما سوار بر تنی مخصوص برای سیر می شود؟ 6- آیا عالم ذر هم نفس دارای تن بوده است؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- قوای نفس تجلیات نفس‌اند در مواطن خاص و با تجلی آن ها وحدت نفس محفوظ است. نفس انسان از روح خدا – به عنوان بالاترین مخلوق – است و ربطی به والدین ندارد که ارثی از آن‌ها برده باشد و از آن جهت که دارای کشش‌ها و گرایش‌های مختلف است وَجهی دارد که به جنبه‌های بدنی و زمینی متمایل است، همان‌طور که وجهی دارد که به جنبه‌های معنوی تمایل دارد 2- شاید در دوره‌ی جنینی هم موضوعِ آمادگی جنین مطرح باشد که از همان ابتدا قلب در جنین ظهور نمی‌کند و باید نفس جنین بر روی بافتی که باید قلب شود تمرکز کند 3- شاید منظور حضرت آن باشد که برای جنین تا چهل روز هنوز حضوری در بدن برایش فراهم نشده و چون توانست بدن را تدبیر کند توجه آن به بدن شروع می‌شود 4- مجردات عموماً تجلیاتی دارند که این تجلیات برای نفس ناطقه در برزخ و قیامت بدن انسان محسوب می‌شود و تنها بدن دنیایی است که جهت سلوک نیاز به ان هست ، بدن‌های برزخی و قیامتی حاصل ملکات و اخلاقیات انسان است 5 و 6- بدن به معنی دنیایی آن که وسیله‌ای است در اختیار نفس فقط مربوط به دنیا است. موفق باشید
330

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام با تسکّر از جوابتون.راستش من هنوز جوابم رو در مورد سوال قبلیم در مورد زن و حقوق او نگرفتم.یعنی نمیفهمم که چطور علامه حسینی تهرانی میگویند که خدایی که زن رو بر مرد حتی در خانه قیم قرار نداده چطورو او را بر جامعه قیم قرار میدهد که این منجر میشود که زن کاملن خانه نشین شود،بعد یک نظر آقای جوادی هست که میگن زن در هنگام عقد حتی میتونه در مورد قیممیت با مرد مذاکره کند و این حق را برای خودش داشته باشد و بعد نظر رهبری هست که میگن ولایت فقط برای ولی فقیه هست و بقیه کار گزار هستن. این نگاه های ادق و دقیق گاهی متضاد هستن.خوب این طور که درست نیست که ما به هرکدوم که عمل کنیم درست عمل کرده ایم. میدونین درسته دین ثابت هست ولی میتونم تصور کنم که برداشت ما از دین مشمول گذشت زمان هست، مثل فقه یه جورایی که این موجب شک در درستی احکام میشه. لطفاً راهنمیی کنید. و این در حالی هست که علّامه حسّینی عتقاد دارند که سالک باید خودش را کاملا و بدون قید در خدمت استاد قرار بده خوب اگر اینقدر آرای انسانهای به توحیدرسیده با هم فرق کنه وای به حال بقیه. با احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اولاً؛ فراموش نفرمایید علماء دین «کثرهم‌الله» در زمان غیبت امام معصوم«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در حدّ وسع خودشان می‌توانند با استفاده از متون دینی آنچه را به عنوان دین تشخیص می‌دهند از آن متون استخراج کنند و هرگز خودشان مدعی نیستند که آن نظر عین حکم خدا است. ثانیاً؛ هرکدام از منظری که به جامعه و موضوع می‌نگرند مطابقتی بین آنچه تشخیص داده‌اند و شرایط جامعه ایجاد می‌کنند و نظر خود را می‌دهند و لذا اگر موضوع در شرایطی مطرح است که نظام شاهنشاهی جریان دارد فرق می‌کند با وقتی نظام اسلامی حاکم است. به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نظام شاهنشاهی کاندیداشدن زنان را برای مجلس حرام می‌دانستند ولی در نظام اسلامی منعی جهت آن امر قائل نبودند، پس نباید گفت نظرات ایشان متضاد است. در مورد سایر عالمان نیز علاوه بر مسئله‌ی أدَق و دقیق که قبلاً خدمتتان عرض کردم و انتظار دارم سعی بفرمایید از منظر خود به حاشیه نبرید، موضوع تفاوت شرایط و تفاوت منظر نیز مطرح است، ولی آنچه عرض کردم: اگر در زمان غیبت امام معصوم«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به هر کدام از نظرات علماء عمل شود ما به وظیفه عمل کرده‌ایم و ضرری به سلوک ما نمی‌خورد در مورد امور فردی است . همان علماء در مورد حکمِ حکومتی خود را موظف به تبعیت از نظر فقیه حاکم می‌دانند و لذا مشکلی پیش نمی‌آید که موجب اختلال در امور اجتماع شود. موفق باشید
15606
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای جنابعالی در مورد سوال 15367 که گفته شده بود آزادی ارجعیت دارد یا عدالت؟ استاد حقیر قانع نشدم. آزادی مهم است ولی آزادی بدون عدالت معنایی ندارد و.... به نظرم در مورد این سوال باید بیشتر بحث کرد و ادله آورد. لطفا کمی در مورد این سوال و در مورد مفهوم آزادی و عدالت توضیح دهید و بحث کنید. چون واقعا هم نیاز به بحث دارد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع آزادی موضوعی است بس خطیر و بزرگ، که اگر امکان آن را داشتم تا آن‌چه در مافی‌الضمیر  دارم را با کلمات مناسب اظهار کنم؛ مطمئن باشید بیش‌تر از 1000 صفحه سخن برای گفتن بود. خداوند با دادن اختیار به انسان‌ها بزرگ‌ترین هدیه‌ی خود را که آزادی است به بشریت داده است تا او خود، انتخاب کند و حتی به پیامبر خود می‌فرماید: تو تنها، حقیقت را به انسان‌ها متذکر باش ولی مصیطر نباش و چیزی را به آن‌ها تحمیل نکن، آن‌ها خود مسئول انتخاب‌های خود می‌باشند. پاس‌داشتنِ آزادی یعنی آن‌که انسان‌ها از سر ترس و اجبار زندگی نکنند. یعنی حق داشته باشند که به‌جای آن‌که «من باشند یا شما باشند، خودشان باشند». مردمان شایسته‌ی داشتنِ زندگی آزادند. برای زندگی آزاد بیش از آن‌که به قانونِ خوب، نیاز باشد به مردم خوب نیاز است. آدمی جویای حق است و فرزانگی به آن است که به او امکان دهیم خودش حق را انتخاب کند. هر چیزی که آزادیِ انسان را از او بگیرد، او را دفن کرده است. و مسلّم انسانِ آزاده انسانی نیست که با آزادی خود، آزادی دیگران را نابود کند. امروز تنها داعشی‌ها نیستند که خود را به نام دین به بقیه‌ی انسان‌ها تحمیل می‌کنند؛ آن کارمند اداری هم که حقوق شهروندی ما را رعایت نمی‌کند، صورت دیگر همان داعشی است و آن مردی که به اسمِ دین و در راستای اختیاراتی که دین به او داده است، حقِ همسر خود را زیر پا می‌گذارد او نیز داعشی است. وقتی به همسر خود بگوید من اجازه نمی‌دهم به مادر و برادرت سر بزنی و بخواهد برای او تصمیم بگیرد، همان داعشیِ پنهان‌شده در زیر حقوقی است که خداوند برای تنظیم نظام خانواده به او داده است. مثل آن کارمندی که بنا است از قدرتِ قوانین جامعه، امور شهروندان را رعایت کند، نه آن‌که خود را بر شهروندان تحمیل نماید. آری! هزاران هزار چهره‌ی داعشی‌گری اطراف ما را پر کرده است، حال شما از ترجیح عدالت بر آزادی سخن می‌گویید؟!! تا وقتی ما زیباییِ آزادی را با جانِ خود و با رگ و پوست خود احساس نکنیم و تا وقتی آزادی را حقِ همه‌ی انسان‌ها ندانیم؛ مسلّم عدالت نه معنا می‌دهد و نه رُخ می‌نمایاند. توانِ ادامه‌ی سخن در بنده نیست، ولی چه ظلماتی به جهت ندیدنِ جایگاه آزادی همه‌ی عالَم را فرا گرفته است. چگونه می‌توان تنفسِ آزاد داشت وقتی به آزادی عشق نمی‌ورزیم؟!! موفق باشید

15490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر دامت توفیقاته: به حول و قوه الهی جمعی از طلبه های قم درصدد هستیم در کنار تحصیل دروس حوزوی و پیگیری مباحث معرفتی، در جهت گفتمان سازی مکتب امام و حرکت به سمت حل مشکلات انقلاب قدمی برداریم آنچه به ذهنمان رسید این بود که در قدم اول می بایست بچه های انقلاب دور هم بنشینند و با رویکردی راهبردی و ناظر به حل مشکلات به گفتگو و مباحثه بپردازند و این جلسات مباحثه که موضوعش انقلاب اسلامی است را مهم و ارزشمند بشمارند تا از قبل مباحثه بر روی مسائل واقعی و اساسی انقلاب، اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی که یک اندیشه جامع و کامل و فاخر و حرکت آفرین است از مرحله اجمال به تفصیل برسد. در همین رابطه متن زیر و سوالاتی خدمت حضرت عالی ارائه می شود امیدواریم با پاسخ به این پرسش ها ما را در این تکلیف مقدس و الهی یاری بفرمایید. البته این سوالات بخشی از مسائلی است که می بایست با نگاه عمیق به آنها پرداخت. ابتدا متنی در زمینه تبیین ضرورت پرداختن به مباحثه پیرامون مسائل انقلاب و تدوین نظام سوالات ارائه شده و در ادامه سوالات طرح می شود. اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی (حرکت به سمت تفصیل دادن اندیشه های انقلابی - اسلامی مرتکز در ذهن بچه های انقلاب) ما اجمالا فهمی راجع به انقلاب و اسلام و آینده آنها و وضعیت موجود و ضرورت حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب داریم. تقریبا این فهم اجمالی روی اکثر بچه حزب اللهی های ما نصب است شاهد آن این است که هر کسی در گوشه ای برای خود کاری به نام انقلاب و انقلابی گری تعریف کرده و مشغول انجام آن است البته به میزانی که این فهم اجمالی به سمت تفصیل بیشتری حرکت کرده است قاعدتا موفقیت هم بیشتر بوده است. چرا همین فهم اجمالی کافی نیست؟ عظمت اسلام و انقلاب از یک طرف و آلوده شدن اسلام ناب به تقریرهای غلط در طول تاریخ از طرف دیگر پیچیدگی های فوق العاده طراحی های دشمن، ناتوانی اندیشه ای و راهبردی بچه های انقلاب در مواجهه با طراحی های دشمن و تبیین عظمت اسلام و انقلاب و..... همه ی این موارد، صدها و بلکه هزاران سوال و مسئله را برای ما پیش می آورد که بدون توجه به آنها و حل اساسی تک تک آنها راه به سمت مطلوب باز نمی شود و ما همچنان در مرحله احساس مشکل و سرودن مشکلات باقی خواهیم ماند. در این شرایط، ما مجبوریم برای درمان دردهای خود و تجهیز جبهه انقلاب برای گذر از مشکلات و رسیدن به نقطه مطلوب چاره اندیشی کنیم. یکی از آسیب های مهم و فراگیر در بین بچه های انقلاب این است که روی شناخت مشکل و مسئله کمتر وقت می گذارند و ذهن ها بیشتر معطوف به عمل است و به همین خاطر هم عموما اقدامات میدانی اثر بخشی مورد انتظار را ندارند. به نظر می رسد اولین قدم در حل مشکلات انقلاب این است که باید تمام سوالات و مسئله های موجود مربوط به حرکت انقلاب فهرست شود تا با تحلیل و مباحثه بر روی آنها و سنخ شناسی هر کدام از سوالات و مسائل، به شیوه ای معقول و منطقی و با طرحی واقعی و جامع به سمت حل آن ها حرکت کنیم. اگر نتوانیم سوالات و مسئله های واقعی انقلاب را کشف و به زبانی فنی و دقیق بیان کنیم راهی به سمت حل واقعی مشکلات پیش رویمان گشوده نمی شود. نشناختن درد و بیماری باعث شده رجما بالغیب تیرهایی را به فضا پرتاب کنیم و این کوری در هدف ما را مستعد بازی خوردن در زمین دشمن کرده است و در نتیجه به دست خودمان یکی یکی سنگرهای انقلاب را تقدیم دشمن می کنیم. صد انداختی تیر و هر صد خطاست / اگر هوشمندی یک انداز و راست نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، ما را مقرر اندیشه های دیگران بار آورده است نمی توانیم به مسائل واقعی خودمان و حل آنها فکر کنیم. در این نظام آموزشی و تربیتی، سوال و جواب معلوم است و کافی است ما این سوال و جواب ها را حفظ کنیم تا عنوان دانشمند و دکتر و ... بر ما اطلاق شود. وقتی تربیت نشده ایم که خودمان سوال طراحی کرده و پاسخ دهیم چه انتظاری داریم که مشکلات واقعی صحنه زندگی و تمدنی خود را حل کنیم. با توجه به این نکات و البته نکات فراوان دیگر، ما به این جمع بندی می رسیم که باید سوالات و مسئله های انقلاب را در عرصه های مختلف جمع کرده و با تحلیل و ارزیابی و تدوین نظام سوالات و مسائل به سمت حل آنها پیش برویم. از باب مثال می توان به موضوعاتی که می بایست پیرامون آنها به تدوین سوال و مسئله پرداخت، اشاره نمود البته همه این موضوعات باید با عینک راهبردی دیده شود تا نظام مسائل و پرسش ها با جهت گیری حل مشکلات انقلاب تدوین شود. اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ساختار و قانون امام زمان (ع) و ظهور، امام خمینی (ره)، حضرت آقا، انقلابیون، مردم، آمریکا، تمدن غرب، غرب شناسان و مسئله غرب شناسی، نخبگان و مسئله نخبگی، دانش، اقتصاد، فرهنگ و مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی، فهم و نگاه و اندیشه راهبردی، نهاد رهبری و شعور رهبرانه، تصویر نقطه مطلوب، تشکیلات و جمع انقلابی، حوزه علمیه، ادراک و اراده، مقوله حل مشکل، سبک زندگی انقلابی، نهادهای انقلابی، ماموریت گرایی، زن در دنیای معاصر سوالات پیرامون امام خمینی (ره) 1. کدام یک از نقاط تاریک نظام طاغوت برای امام اهمیت بیشتری داشت و امام سعی می کرد آنها را مقابل چشم مردم قرار دهد؟ 2. آیا امام قبل از انقلاب با امام بعد از انقلاب تفاوتی داشت؟ اگر بله این تفاوت در چه زمینه هایی بود؟ 3. آیا امام طرح کلانی برای مبارزه و اداره انقلاب داشت؟ یا صرفا انجام وظیفه می کرد و راه خودش باز می شد؟ 4. آیا امام از همان دوران جوانی خیز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی داشت؟ آیا می توان گفت امام در دوره ای که مشغول تالیف و تدریس دروس متداول حوزوی بوده، به دنبال مبارزه بوده است؟ 5. چرا امام قبل از سال 42 وارد مبارزه با شاه نشد؟ امام این نگاه اجتماعی و سیاسی را از کجا آورده است؟ با توجه به اینکه آقا در خاطره ای می فرمایند که امام در دوره ای که مشغول تدریس دروس حوزوی بودند کاملا منزوی بودند و فقط مسیر مسجد سلماسی تا منزل را طی می کردند و خیلی بروز و ظهور نداشتند. 6. تفاوت امام با بقیه علما از یک طرف و مبارزین از طرف دیگر چیست؟ 7. شیوه مبارزه امام با فساد اقتصادی و سیاسی و ... در کشور بعد از انقلاب چگونه بود؟ گاهی گفته می شود امام در مسئله مبارزه با فساد نسبت به رهبری قاطع تر عمل می کردند. این ادعا چقدر درست است؟ 8. آیا امام فلسفه غرب خوانده بود؟ یکی از اساتید در نوشته ای ادعا کرده بودند که علامه طباطبایی (ره) به مطالعه فلسفه غرب علاقه مند بودند به خلاف امام که هیچ علاقه ای به مطالعه فلسفه غرب نداشتند. 9. اینکه برخی ادعا می کنند چون امام فلسفه غرب نخوانده بود مواجهه ایشان با غرب، سیاسی و فرهنگی و اخلاقی بوده است و لایه های فلسفی و فکری غرب را نشانه نرفته بودند، چقدر صحت دارد؟ 10. راز مماشات امام با برخی جریانات و افراد غیر انقلابی و حتی انقلابیون منفعل چه بوده است؟ برخی می گویند مصلحت حفظ نظام اسلامی اقتضا می کرده است آیا می توان مدعی شد که اگر با این افراد و جریانات انقلابی برخورد می شد امروز مانعی مثل اینها را نداشتیم؟ با توجه به اینکه خود امام در اواخر عمرشان تصریح می کنند که ما باید از اول انقلابی عمل می کردیم. 11. منظور امام از وحدت ملی که بارها روی آن تاکید داشتند چه بود؟ برخی می گویند منش و روش امام در بحث وحدت باید مد نظر باشد و برخی دیگر مدعی هستند که جایگاه امام چون رهبری کلان جامعه بود می توانستند چنین منشی داشته باشند ولی وقتی در مسئولیت عملیاتی و اجرایی قرار می گیریم وحدت یعنی مماشات با این افراد غیر انقلابی در عمل و این یعنی خوابیدن یا کند شدن حرکت انقلابی. کدامیک از این نظرات درست است؟ 12. چگونه می توانیم به یک فهم مشترک از کلمات امام برسیم به گونه ای که هر کس برداشت شخصی از کلمات ایشان نکند؟ 13. امام از یک طرف انتقادهای جدی به روند حرکت روحانیت در طول تاریخ دارد و از طرفی علمای سلف را می ستاید، چگونه این دو جمع می شود؟ نگاه امام به تاریخ حرکت شیعه و به خصوص روحانیت چگونه است؟ 14. نگاه امام به مسئله ورزش در کشور چه بود؟ طرح امام برای آینده ورزش کشور چه بود؟ آیا ورزش قهرمانی به این شکل امروزی، مطلوب امام بود؟ 15. آیا نگاه امام به هنر تاکتیکی بود یا برای هنر اصالتی قائل بودند؟ 16. هدف و راهبرد کلان انقلاب در عرصه جهانی از منظر امام چه بود؟ طرح امام برای اصلاح نظام ظالمانه جهان چه بود؟ سوالات پیرامون اقتصاد 1. آیا ما فقط فقه الاقتصاد داریم یا علم اقتصاد اسلامی هم می توانیم داشته باشیم؟ 2. شاخصه های اقتصاد تراز انقلاب اسلامی و مکتب امام چیست؟ 3. حد رفاه و توسعه اقتصادی در اسلام چیست؟ قرار است مردم تا چه اندازه ای در رفاه و گشایش اقتصادی باشند؟ آیا رفاه و حرکت به سمت آن با سنت ابتلاء و سختی و امتحان انسانها منافات ندارد؟ اینکه قرآن می فرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یا روایاتی که تصریح می کنند که «مردم در دنیا به دنبال راحتی هستند در حالیکه خداوند راحتی را در دنیا قرار نداده است» با مسئله رفاه و توسعه اقتصادی منافات ندارد؟ 4. آیا برای اداره اقتصادی کشور و حل مشکلات، طرح کلانی داریم؟ یا با سعی و خطا پیش می رویم؟ 5. آیا امکان دارد مشکلات اقتصادی را بدون توجه به عرصه های دیگر مثل فرهنگ و تفکر و اخلاق و ... حل کرد؟ رابطه مشکلات اقتصادی با این عرصه ها چیست؟ 6. آیا این تصویر از گذشته که ما مردمی فقیر و بدبخت و قحطی زده بوده ایم درست است؟ 7. از چه زمانی این شکل از مشکلات اقتصادی دامن گیر ما شده است؟ علت و خاستگاه مشکلات اقتصادی کشور چیست؟ مسئله غرب شناسی 1. غرب شناسی از چه زمانی و با چه انگیزه ای وارد کشور شد؟ 2. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ 3. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 4. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 5. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی که حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. 6. نقش اراده انسانی در تحولات اجتماعی و تاریخی از منظر غرب شناسی و غرب شناسان چگونه است؟ آیا غرب شناسی فلسفی به نوعی جبر تاریخی معتقد است؟ 7. آیا غرب شناسی فلسفی، بصیرت سیاسی اجتماعی ما را تقویت می کند یا بر عکس ما را به کج فهمی سیاسی مبتلا می کند؟ با توجه به مواردی مثل دکتر داوری که در عین غرب شناسی عمیق فلسفی در عرصه سیاسی به افرادی مثل آقای خاتمی و عارف متمایل هستند. نسبت این موضع گیری های سیاسی با آن تفکر عمیق فلسفی چیست؟ مشکل از کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به جای این‌که بخواهید به تک‌تک این سؤالات بپردازید و همواره سرگردان انواع سؤال‌ها باشید؛ خوب است که یک سیر مطالعاتی در سه جانب «خودشناسی» و «شناخت جایگاه تاریخی انقلاب» و «شناخت غرب» پیشه کنید تا به‌خوبی با قدرت تفکری که حاصل می‌شود، کارها را جلو ببرید. در مورد «خودشناسی» بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن بنا به تجربه‌ی خواهران و برادران بسیاری از مسائل روحی و شوقی انسان را مدیریت می‌کند. به فرمایش یکی از طلاب، بحث معرفت‌النفس فتح‌الفتوح می‌باشد. و در مورد انقلاب و امام، کتاب «انقلاب اسلامی و رجوع به عهد قدسی» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» افق خوبی را در معرض تفکر و دید افراد قرار می‌دهد. و در رابطه با «غرب‌شناسی» کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح آن می‌تواند جمع‌بندیِ نسبتاً خوبی را در رابطه با شناخت غرب مطرح کند. همه‌ی مطالب فوق، بر روی سایت هست. می‌ماند که در بین سؤالات متکثر، یک سؤال مشخص داشته باشید که مانع حرکت شما باشد. خوب است که همان سؤال را مطرح بفرمایید موفق باشید

نمایش چاپی