بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2060
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی با عنایت به اینکه جنابعالی فلسفه و عرفان را نزد استاد خاصی فرا نگرفته اید ولی انصافا هم خوب فهمیده اید و مهمتر از ان خوب بیان می کنید لطف فرمایید و شیوه مطالعاتی خود را جهت استفاده دیگران بیان نمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اصول فلسفه و روش رئالیسم را خدمت یکی از اساتید قم شروع کردم و بعدا خودم ادامه دادم و اسفار را بیش از هزار جلسه از نوار‌های آیت‌الله جوادی استفاده کردم و بعد از آن‌که جلد هشتم و نهم اسفار را ترجمه کردم و به حضرت آیت‌الله جوادی تقدیم نمودم، ایشان اجازه دادند از 418 جلسه نوارهای درس فصوص الحکم محی الدین استفاده کنم. عمد دقّت در متون فلسفی و عرفانی است. موفق باشید
2056
متن پرسش
با سلام اگر ما طبق قران قائل باشیم اولین انسانی که روی زمین امده است حضرت ادم و حوا بوده اند و حضرت ادم را به عنوان یک نبی که علم الاسما کلهاست در نظر بگیریم چگونه باید مسائلی که در مورد قبائل اولیه که تا این اواخر هم وجود داشته اند و مطالبی از ان دست که در ج اول تاریخ ویل دورانت درباره انها امده است را توجیه کنیم .مثلا سیر به سخن امدن انسان سیر زندگی در غارها و دوره شکار انتقال به کشاورزی ویل دورانت در ان کتاب معتقد است اکثر چیزها را مانند روشن کردن اتش ساخت خانه ذخیره کردن غذا و غیره را انسان اولیه از حیوانات یا طبیعت اموخته حال جالب این است که در قران هم اشاره میکند قابیل دفن میت را از کلاغ اموخت کلا تحلیل مطالب در مورد انسان اولیه با عنایت به داستان ادم و فطرت الهی چگونه می باشد.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فرهنگ مدرنیته معتقد بر تاریخ خطی است و می‌گوید همچنان بشر از توحش به سوی تمدّن جلو آمده تا نتیجه بگیرد، بشر امروز و فرهنگ مدرنیته کامل‌ترین تمدّن است و در همین رابطه به دروغ گفته‌اند انسان‌های اولیه وحشی بود‌ه‌اند در حالی‌که اولین انسان پیامبر است و اگر انسان‌های گذشته سعی می‌کرده‌اند به طور طبیعی زندگی کنند چون برکات زندگی طبیعی را می‌دانستند و در مسیر فطری قدم بر می‌داشتند و چون قابیل از مسیر فطرت خود خارج شد درمانده گشت و خداوند کلاغی را مأمور کرد تا به او بیاموزاند چگونه جسد برادرش را دفن کند. به همین جهت گفته می‌شود انسان‌های گذشته بر اساس الهامات الهی و اشراقات طبیعی زندگی خود را مدیریت می‌کردند. به قول شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» آیا می‌توان گفت بشر امروز با این‌همه جنگ و جنایت از جهت فضائل اخلاقی از بشر پانصدسال پیش بالاتر است؟ موفق باشید
2055
متن پرسش
سلام علیکم. با مطالعه متون دینی خصوصاً کتاب نهج البلاغه حضرت امیر به این نکته پی می بریم که باید از دنیا به قدر کفایت استفاده کرد( من اقل منها استکثر مما یومنه و من استکثر منها استکثر مما یوبقه /خطبه 111) اینجا سوالی پیش می آید که فرض کنید یک نفر میلیاردر است و نیازش به ماشین با یک پراید حل می شود در صورتی که توانایی خرید ماشینی با قیمت بالا را دارد حال اگر این فرد به خرید ماشین با قیمت بالا اقدام کند آیا گناه کرده؟(البته این یک مصداق است و کلا نظرتان درباره چگونگی استفاده از مال چیست؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ممکن است گناه نکرده‌ باشد ولی به سیره‌ی اخلاقی اولیاء و علماء مخلص نیز عمل نکرده‌. موفق باشید
2053
متن پرسش
با سلام واحترام دختری.........ساله دانشجوی سال........روانشناسی هستم با دغدغه های بسیار درزمینه غربی بودن این رشته!مدتهاست که در تعارضی سرگردانم.خیلی این در و آن در زده ام...بسیار فکر کرده ام... با دیگران صحبت کرده ام ...ولی به نتیجه ای نرسیده ام.راستش به رشته ام علاقه مندم وخیلی دوست دارم در راستای صحبتهای آقا در زمینه بومی سازی علوم انسانی با کمک خدا قدمی هرچند کوچک بردارم و ادای تکلیف کنم...از طرفی این مسئله نیز رهایم نمی کند که برای ادامه تحصیل وانجام کارعلمی -پژوهشی مجبورم با نامحرم درارتباط باشم. واین باور قلبی راهم دارم که ارتباط با نامحرم هرچقدرهم که حدود را رعایت کنم واز لحاظ شرع پسندیده عمل کنم اثراتش را خواهد گذاشت مسیر سلوک وقرب را برایم سخت تر ودورتر خواهد کرد...حجاب های جانم رابیشتر خواهد کرد...توفیقات را سلب خواهدکرد و... نزدیک 2سال است که دراین تعارض اسیرم.نمی خواهم بیشتر ازاین جونی ام وفرصتهای ناب را در این بلاتکلیفی از دست بدهم. البته هدف اصلی واساسی ام برایم مشخص است: خشنودی خدا و آقا امام زمان(روحی له الفداء).ولی تکلیفم را نمی توانم تشخیص دهم؟! خواهش میکنم لطف کنید مرا راهنمایی بفرمایید.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «آن کسانى که سابقه دارند، میدانند که زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بخصوص در همان دوران انقلاب - یعنى آن یک سال و نیمى که حرکت انقلابىِ عمومى شروع شد - نقش داشتند. زنان یک نقش مؤثر و بى‌جایگزین داشتند؛ که اگر نبودند زنان توى این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ ... و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسى که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلى چیزهاى دیگرى که اول او فهمید، در حالى که هیچکدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتى که هیچ کس درک نمیکرد. بزرگانى با یک تعبیرات زشتى به ما میگفتند که شما فکر میکنید با همین مردم میشود کار بزرگى انجام داد؟! آنچنان با تحقیر حرف میزدند، کأنه اصلاً انسان نیست آن کسى که به او اشاره میکنند! امام نه؛ امام قدر مردم را دانست، مردم را شناخت، توانائى‌هاى آنها را درک کرد، کشف کرد، فراخوان داد. امام چون صادق بود، چون سخن از آن دل پاکِ بزرگِ نورانى بیرون مى‌آمد، اثر گذاشت؛ لذا همه آمدند توى میدان. آن روزى که روز تشکیل کمیته بود، از همه‌ى قشرها آمدند توى کمیته؛ دانشجو آمد، استاد آمد، طلبه آمد، عالم طراز بالا آمد، مردم کوچه و بازار آمدند؛ آمدند عضو کمیته شدند. آن روزى که نوبت جنگ شد، همه به دستور امام رفتند داخل میدان جنگ شدند. آن روزى که امام در اواخر عمرش فرمود باید بروید، بسازید، درست کنید - استغناء - آمدند وارد میدان سازندگى شدند. آن راهگشائى‌ها تا امروز هم ادامه دارد. به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوى را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم. این مردم حرکت کردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست میشود. امام در زمینه‌ى زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمى که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى که از مراکز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد. به هر حال نقش زنان، یک نقش بى‌بدیلى است. پس خود این نقش، اقتضاء میکند؛ چون آینده دارد. تازه از عمر انقلاب، سى و دو سال گذشته. سى دو سال براى یک انسان هم عمر جوانى است، چه برسد براى یک تاریخ. این نظام الهى باید صدها سال عمر کند. ما هنوز در اول جوانى‌اش هستیم. آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ى حضور ملى. پس بایستى ما راجع به مسئله‌ى زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ى ما وجود دارد، تلاش کنیم. »(14/10/90‍.) با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب باید در عین حضور در مجامع علمی رعایت دستورات الهی را بکنید. إن‌شاءالله با نظر به هدف مقدسی که دارید حجاب‌ها زودگذر خواهند بود. موفق باشید
2052
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده 1-می خواستم بدانم که استفاده از اشعار عرفانی و معارف آن ها و انس گرفتن با آن در سلوک الی الله چه نقشی دارد؟ فضل و اضافی است و یا ضروری و یا برای مراحل بالاتر بدرد می خورد؟ یا مخصوص کسانی است که ذوق شعری دارند؟ 2-با توجه به اینکه اشعار عرفان عرفائی چون حضرت امام (ره) و حافظ مشحون از تعابیر و اصطلاحات عرفانی است می خواستم ببینم آیا کتابی یا نوشته ای از خودتان یا دیگری وجود دارد که این اصطلاحات را به خوبی و به طور کامل شرح داده باشد ؟ 3-ظاهرا جناب آقای میرباقری (حفظه الله)که در سال 88 در مدرسه فضیه در رابطه با مولوی صحبتی داشته بودند فرموده بودند که از عرفان مولوی مبارزه با کفار در نمی آید یا اینکه در اشعار او هم از حضرت امیر صلوات الله علیه و هم از ابن ملجم مدح شده. می خواستم نظر جناب عالی را در رابطه با مولوی و حافظ بدانم که آیا عرفانشان کاملا اهل بیتی است یا صوفی مسلکانه؟ و یا به عبارتی درصد خلوص عرفانشان چقدر است و چقدر می توان به آن ها اطمینان داشت؟ یا به عبارتی عرفان انقلابی یا عرفان حضرت امام(ره) یا عرفانی متناسب با انقلاب اسلامی در می آید؟ یا با انس با اشعار اینان دچار گوشه گیری نمی شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- اشعار عرفانی گزارش حال عارفان است که می‌تواند برای انسان راه‌گشا باشد 2- شرح سودی از حافظ و یا جمال آفتاب از آقای سعادت‌پرور خوب است. 3- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در جمع شعرا در سال 1387 فرمودند: مثنوی همان‌طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ الدین» است و فرمودند: مرحوم مطهری هم با من هم‌عقیده بود. آیت الله انصاری همدانی می‌فرمایند یک سالک عارف تا آخر عمر به مثنوی نیازمند است و هیچ‌وقت از آن بی‌نیاز نمی‌شود. موفق باشید
2051
متن پرسش
با سلام فکر نمیکنید برخی پاسخ های شما جنبه شخصی دارد و اید نظر اسلام نباشد؟ یه بنده خدایی از بنده سوالی نمود با نهج البلاغه پاسخش دادم پاسخ شما رو جلوی بنده گذاشت که پس چرا اینجا طور دیگری پاسخ دادند؟ درست است که دایره اخلاق و فقه کمی نزدیک و بعضا کمی دور از هم است ولی اگر پاسخ اخلاقی مدهید بحث فقهی رو مطرح نکنید نهایت اخلاقی آن را هم بگویئد مخصوصا در رابطه با روابط زن و مرد و حضور زنان در اجتماع و ... که به نظر بنده حرف ها و پاسخ های شما با آن چیزی که ما از رویه اهل بیت شنیدیم تفوات دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام تا آن‌جا که ممکن است سعی بنده آن است که نظر علمای اسلام را که در جوامع روایی تدبّر می‌کنند با شناخت محکم و متشابه روایات و آیات نظر اسلام را می‌گویند، جواب دهم. والله اعلم. موفق باشید
2050
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید آیا نفس مولود را نفس ابوین ایجاد میکند ؟چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خیر. ابوین زمینه‌ی جسمانی را ایجاد می‌کنند تا نفس جنین در دوره‌ی جنینی بر جسم او دمیده شود. قرآن می‌فرماید: « فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ » چون جسم او را آماده کردیم و از روح خود بر او دمیدیم. موفق باشید
2049
متن پرسش
سلام علیکم: در ارتباط با سوال...... که از علت نیامدن نام حضرت علی علیه السلام در قرآن سوال نموده بودند بر اساس پاسخ حضرتعالی که به واقع در یک سطح خوبی قانع کننده می باشد اما این سوالات باقی میماند: اگر ما حقیقت قرآن را در علم لدنی و خزینه های غیبی می دانیم که این الفاظ نازله ای از آن حقیقت می باشند دیگر معنا ندارد که قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی و خصوصا بخاطر ترس از طغیان مسلمانان نیمه کاره و بنی امیه و امثالهم بخواهد مطالب حقه اش را تغییر دهد و یا پنهان نماید. اگر قرار بود اسم حضرت امیر در قرآن بیاید می آمد و خود خدا هم بر طبق وعده اش قرآن را حفظ می کرد؛ همچنین می فرمایید که قرآن اصول و مبانی را میگوید و تطبیقات و فروع بر عهده ماست حال سوال این است که مساله مهمی مثل ولایت اگر به صورت مصداقی گفته می شد جهت هدایت تاریخ بهتر نبود، شاید بگویید که عمق مساله ولایت چیزی است که باید اهل تعمق آن را استخراج کنند که باز سوال می شود که اگر مساله ولایت که بر طبق عقیده حقه شیعه نجات دهنده همه دین است فقط بخواهد نصیب متعمقین شود پس اسم هادی خدا برای هدایت سایر مردم عوام که با ظاهر دین برخورد دارند چه می شود. اجرکم عندالله التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون حقیقت قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی نازل شده است نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده و چون خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند نام حضرت را در قرآن نیاورد تا قرآن حفظ شود. بالاخره بنده از آخر سؤال شما نفهمیدم که معتقدید نام حضرت در قرآن آمده است و یا معتقدید نیامده؟ گویا با خدا حرف دارید که چرا مصداق مسئله‌ی ولایت را در قرآن متذکر نشده، بنده نماینده‌ی خدا نیستم از خودش بپرسید که چرا در مورد چنین مسئله‌ی مهمی غفلت کرده.بیشتر جواب مادر مورد اشکال آن هایی است که می گویند اگر موضوع امامت علی(ع) مهم بود آن طور که شیعه می گوید، با ید صریحا نام علی (ع) در قرآن می آمد. موفق باشید
2048
متن پرسش
- بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز. شاید این سوالی که مطرح می‌کنم درد دل خیلی از جوان‌هایی باشد که در مسیر در حال حرکت هستند. هدف هم درده دل است و هم این‌که بدانیم وظیفه‌ی ما در قبال این نوع برخوردها و نگرش‌های پدر و مادرمان چیست. پدر و مادر بنده به صورت کاملا کوچه بازاری دین‌داری می‌کنند، از جمله این‌که هر وقت رسیدن نماز می‌خوانند اما دغدغه دارند که قضا نشود و اگر شد طوری نیست،گاه گداری به نماز جماعت می‌آیند. هیچ شناخت معرفتی خاصی از دین ندارند که بشود برایشان مثلا مسائل قیامت را مطرح کرد یا مباحث شناخت امام را، معرفتشان به همین منبرهایی که در حسینه‌ها می‌روند خلاصه میشود که همین را هم دیگر کنار گذاشته‌اند چون جذابیتی برایشان ندارد(منبرهای شهرستان ما بسیار مملو از غلط است و حتی کسانی که مطرح می‌کنند خودشان به شدت گاهی اسیر گناه‌هایی هستند که مردم میدانند). وقتی برایشان از مرگ می‌گویی احساس میکنی دیگر دیر شده و حال و حوصله تغییر این روند را ندارند(این زندگی خصوصی خودشان بود، حال تاثیری که بر بنده می‌گذراند). این عزیزان دائما بنده را به علت مطالعه و نماز و دعا مورد تمسخر قرار می‌دهند، و می‌گویند این که کار نشد،دائما آدم اگر بخواهد به سخنانشان به صورت کامل عمل کند اسیر دنیایی می‌شود که نباید بشود، اگر با این‌ها به مهمانی بروی وقت بسیار زیادی را در مجالسی صرف می‌کنی که امکان شدید غیبت دارد، اگر غیبت نشد وقت زیادی تلف می‌شود،اگر نروی ناراحت می‌شوند. حتی اگر با خودشان به صحبت بنشینی،چون اصلا دغدغه‌ی گناه نکردن ندارند دائما غیبت می‌کنند و شاید ما مصداق گوش‌دادن به غیبت بشویم، حتی پا را از این فراتر گذاشته و در مسیر ما هم دخالت می‌کنند،از جمله این‌که حق نداری روزه بگیری، لاغر شدی، دیگر مطالعه بس است. این رابطه تنها به اینجا خلاصه نمی‌شود و دائما با یکدیگر درگیرند، دیگر خودتان به بقیه‌ی شئونات زندگی تأمیم بدهید. هدف گله اصلا نبود، می‌خواهم بدانم چگونه باید وظیفه‌ام را در قبال این نوع پدر و مادر انجام دهم؟آیا باید رویکرد رضایت والدین حتی به قیمت خراب شدن روحمان باشد؟ یعنی وقت عزیزمان را دائما صرف این کنیم که به خواسته‌های بدون اتمام والدین عمل کنیم؟ خواسته‌هایی که واقعا گاهی وقتی برای دعا و خلوت با خود نمی‌گذارد و وقتی می‌آیی با خود خلوت کنی می‌بینی خودی نداری (البته ناگفته نماند سعی تمام بر این است که توهینی نشود و حتی اگر اخمی بدون هیچ توهینی شد سریعا عذر خواهی می‌شود.) موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان وقتی هدف مقدسی مثل قرب الهی در پیش رو داشته باشد بدون آن‌که ذرّه‌ای از آن هدف دست بردارد سعی می‌کند بهترین راه را برای رسیدن به آن هدف انتخاب کند و آن راه همان شریعت اسلامی است با همه‌ی زوایایی که شریعت الهی در خود دارد که از یک طرف می‌گوید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْنا» به انسان توصیه کردیم که نسبت به والدین خود احسان کند و نیکی روا دارد و از طرف دیگر می‌فرماید: «وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما» اگر متوجه حقیقت نیستند و شما را می‌خواهند از هدف مقدستان منحرف کنند از آن‌ها اطاعت نکنید. هنر یک جوان مسلمان آن است که بتواند این دو دستور را با همدیگر جمع کند و سینه‌ی خود را از این طریق گشاده نماید. مثل جوانانی که در زمان جنگ از یک طرف در مقابل حکم وَلیّ فقیه قرار داشتند و وجوب حضور در جبهه و از یک طرف در مقابل مخالفت صریح والدین. این‌ها بدون آن‌که با والدین خود تندی کنند در عین مدارا با آن‌ها بالاخره جبهه را می‌رفتند ،نهایتاً صورت مادرشان را می‌بوسیدند و می‌رفتند. شما هم باید در عین مدارا با والدین نسبت به وظیفه‌ی الهی خود که کسب معارف و انجام وظیفه‌ی شرعی است کوتاه نیایید و اوقات خودتان را ضایع نکنید ولی با مدارا و با بهانه‌های مختلف .آن وقت در خلوت خود نه‌تنها حال داری که دو چندان حال خواهی داشت. می‌گویند حق نداری روزه‌ی مستحبی بگیری، آن روزی که مستقیماً می‌گویند امروز روزه‌ات را بشکن، بشکن ،ولی جوع را ادامه بده، إن‌شاءالله به همان نتیجه که می‌خواستید با روزه برسید با جوع می‌رسید. این یک مثال بود تا ملاحظه کنید بالاخره شریعت الهی راه‌های مختلفی دارد که هرکدام در جای خود مسیر ما را روشن می‌کنند. موفق باشید
2047
متن پرسش
سلام علیکم. استاد اینکه فرموده بودین آیت الله خامنه ای فرمودن که چون استماع موسیقی قدرت انتقال دارد شنیدن صدای گوگوش اشکالی ندارد و قرار بود شواهدی به صورت مکتوب دال بر این مورد گرداوری بشود و بصورت جزوه جمع اوری شود آیا این موضوع بصورت جزوه در آمده و چطور ممکن است چنین چیزی و حال انکه در احادیث از آن منع شده و حرام است آیا بحث احکام ثانویه است. سپاسگذارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هیچ‌وقت چنین حرفی نزده‌ام. جهت آشناشدن با نظر رهبری توجه شما را به نظر ایشان همراه با سؤالاتی که در مورد موسیقی از ایشان شده جلب می‌کنم: نظر رهبر معظم انقلاب در مورد موسیقی :موسیقی ای که انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی حالی و واخوردگی از واقعیت های زندگی و امثال این ها بکشاند، موسیقی حلال نیست؛ موسیقی حرام است. موسیقی چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، حرام است. موسیقی ای که انسان را به گناه وشهوترانی تشویق کند، حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. این هایی را که من گفتم، بعضی اش در موسیقی بی کلام و در سازهاست؛ بعضی هم حتی در کلمات است. یعنی ممکن است فرضا یک موسیقی ساده بی ضرری را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می شود، شعر گمراه کننده ای باشد؛ شعر تشویق کننده به بی نبد و باری، به ولنگاری، به شهوترانی، به غفلت و اینطور چیزها باشد؛ آن وقت حرام می شود. بنابراین، آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان –که آن نظریه را در باب موسیقی دادند- به همین مطلب بود، این است. موسیقی لهوی داریم. ممکن است موسیقی –به اصطلاح فقهی اش- موسیقی لهوی باشد. «لهو» یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیت های زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بندوباری. این موسیقی می شود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل شود، اگر با کلام حاصل شود؛ فرقی نمی کند. . سؤال: ملاک تمییز موسیقى حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقى کلاسیک حلال است، بسیار مناسب است که معیار آن را بیان فرمایید؟ پاسخ: هر موسیقى که به نظر عرف موسیقى لهوى و مطرب که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقى حرام محسوب مى‏شود و فرقى نمى‏کند که موسیقى کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک. تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفى مکلّف است و اگر موسیقى این گونه نباشد بخودى خود اشکال ندارد. سؤال: منظور از موسیقى مطرب ولهوى چیست؟ و راه تشخیص موسیقى مطرب و لهوى از غیر آن چیست؟ پاسخ: موسیقى مطرب و لهوى آن است که به سبب ویژگی‌هایى که دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقى دور کرده و به سمت بى‏بندوبارى و گناه سوق دهد و مرجع تشخیص موضوع عُرف است. پرسش: با سلام اینجانب ٢١ سال سن دارم و تمایل به یادگیری تار دارم فلذا چون نظر ایشان را مقدم و واجب الاطاعه می‌دانم نظر ایشان را در خصوص یادگیری نواختن تار و حفظ جوانب که لهوی و مطربی نشود را خواستم جویا شوم. پاسخ: بسمه تعالی - سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته بطور کلّی، ترویج موسیقی و تدریس آن و تشکیل کلاس‌های موسیقی، هر چند موسیقی حلال باشد، با اهداف عالیه‌ی نظام مقدس جمهوری اسلامی سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صَرف یادگیری علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پر نمایند. موفق باشید
2045
متن پرسش
سلام علیکم و افاضاته و علمه و حکمته وجمیع برکاته. استاد عزیزم در حدیث قدسی داریم انا عند ظن عبدی المومن بی فلیظن بی ماشاء. یا انا عند ظن عبدی بی ان خیرا فخیر و ان شر فشر یا ان ظن بی خیرا فله و ان ظن شرا فله. علم ثابت کرده انسان در وجودش چیزی به نام ضمیر ناخودآگاه است که راست و دروغ برایش معنا ندارد و منعکس کننده ی هردو است یعنی اگر به خود تلقین کنی که من ثروتمندترین انسانم به زودی ثروتمند ترین میشود و ازهمه طرف ثروت به سویش میجهد یا اگر سرطانی باشد و به خود تلقین کند من سالمم و هرروز این جمله راتکرار کند و بر آن متمرکز شود بسیار زود علائم بیماری از وجودش محو میشود و انسنی سالم میشود آیا میشود این موضوع را با حدیث قدسی بالا تطبیق داد و گفت اگر انسان هر اندیشه ای را در سر بپروراند در جهان بیرون ایجاد میشود چون انسان بالقوه قدرت خلق و ایجاد همه چیز رادر جان بیرون یا ماده دارد و حتی میتواند بگوید بشو و بشود. آیا منظور حدیث این میباشد و با علم امروز هم مطابقت دارد باتوجه به گفته ی دانشمندی که انسان بپذیرد فقیر است فقیر میشود واگر بپذیرد ثروتمند ثروتمند میشود. یا در حدیثی داریم اگر باورشان بیشتر بود روی هوا هم راه میرفتند آیا اینها با این موضوع که انسان هرچه را به ضمیر ناخودآگاه تلقین کند در جهان بیرون خلق میشود. ایا دعلت اینکه خیلیها فقیرند اینست که اندیشه ی فقر تمام ضمیر ناخوداگاهشان را احاطه کرده البته طبق حدیث انا عند ظن عبدی...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید در حدیث می‌فرماید: من در گمان بنده‌ی مؤمن به خودم هستم. در این حدیث بر نگاه انسان مؤمن توجه شده چون انسان مومن نظر به سنت‌های الهی دارد و در راستای حکمت الهی از خداوند انتظاراتی را دنبال می‌کند. خداوند می‌فرماید اگر در راستای ایمانی که به من داری، گمان تو به من آن بود که من به تو در اموراتت کمک می‌کنم، من نیز به تو کمک می‌کنم و اگر گمان تو آن بود که من تو را یاری نمی‌کنم من نیز تو را یاری نخواهم کرد. 2- موضوع تلقینی که انسان جهت رفع بیماری‌اش می‌توان به خود بکند و خود را درمان کند مربوط به قدرت نفس ناطقه است که می‌تواند با عالم عقل مرتبط شود و مطابق عالم عقل بدن خود را تدبیر کند و درمان نماید. 3- در مورد فقیر و ثروتمندشدن افراد در عین آن‌که انسان همواره باید نسبت به پروردگار خود گمان نیک داشته باشد و مطمئن باشد خداوند انسان را از رزق مورد نیازش محروم نمی‌کند متوجه باشد گاهی مصلحت او در آن است که رزق او وسیع نباشد و سعی کند به همان راضی باشد زیرا از این طریق رضوان الهی را برای خود شکل می‌دهد. قرآن می فرماید« اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاع‏» خدا روزى را براى هر کس بخواهد(و شایسته بداند) وسیع، براى هر کس بخواهد(و مصلحت بداند،) تنگ قرار مى‏دهد؛ ولى آنها[ کافران‏] به زندگى دنیا، شاد(و خوشحال) شدند؛ در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است!. موفق باشید
2044
متن پرسش
سلام.من چند سال پیش با مباحث شما آشنا شدم و بعد از آن فکر میکنم زندگیم دچار تغییر شد ولی خانواده با من مخالفت کردند و دوست نداشتند من اینطور شوم. ولی قبل از این چون مثل خودشون بودم کاری با من نداشتند با وجود اینکه خانواده ام از لحاظ دینی صفر هستند و تمامی امکانات زندگی ما از قبیل آب و گاز و برق و نان از راههای غیرشرعی بدست می آید. من تحمل کردم و ادامه تحصیل دادم تا تحصیلات دانشگاهیم تمام شود و در تمامی این سالها همیشه به فکر زمان برگشت به خانه و زندگی کردن در میان آنها بودم حتی چند بار برای کمک و راهنمایی به شما زنگ زدم و در جلسات شما حاضر شدم اما نتوانسستم با شما صحبت کنم.الان که دوسالی میشود که فارغ التحصیل شدم و شاغل شدم به شهرم برگشتم و برای رهایی از این حرام خواری و شرایط بی دینی تصمیم به زندگی مستقل(ازدواج)گرفتم ولی خانواده برای ازدواج من در موارد متعددی که خودم شخصا پیگیری کردم سنگ اندازی کردند و مانع شدند و میخواهند با نظر خودشان ازدواج کنم حالا با این شرایط چند سوال خدمت استاد گرانقدر داشتم1-با این شرایط چگونه میشود زندگی دینی داشت؟2-آیا زندگی اجباری در کنار آنها بدون رعایت کردن حلال و حرام الزامی است/3-در این دوسال که به شهر خودم برگشتم خیلی نادر به خواهر و برادر خود رفت آمد داشتم به دلایل ذکر شده آیا این شامل قطع رحم میشود اگر بله با حرام خواری آنها چکار میشود کرد؟4-چگونه میتوانم تنهایی بدون راضی بودن خانواده با یک خانم مومنه ازدواج کنم؟5-با تعدادی از بچه های شهر و محیط کار در راستای آنگاه که مباحث فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود شروع به کار کردیم ولی وقتی خانواده خود را میبینم ناامید و بی انگیزه میشوم .و این شرایط بیش از اندازه در زندگی دینی من تاثیر گداشته به طوریکه زمان دانشجویی در اصفهان شرایط روحی مناسبی داشتم ولی اکنون همه چیز را از دست داده ام و نماز شب که هیچ.نماز صبحم هم قضا میشود چون فکر میکنم با این آب و گاز وضو گرفتن و در این خانه نماز خواندن مشکل دارد.خواهشا راهنماییم کنید و مرا از این عذاب نجات دهید.در پایان به خاطر اینکه خیلی خلاصه و دست و پا شکسته خواستم همه چیز را بیان کنم و وقت شریفتان را گرفتم عدرخواهی میکنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هنر شما آن باشد که در هر شرایطی نسبت به وظایف دینی کوتاه نیایید و راه‌کار آن را پیدا کنید. در هر حال باید در حدّ سهم خود حق دولت که حقوق ملت است از آب و برق و گاز که مثال زدید را بپردازید و در مورد قسمت دوم و سوم سؤال‌تان از مرجع تقلیدتان کسب تکلیف کنید. در مورد ازدواج با دختری مؤمن خداوند کمک می‌کند که إن‌شاءالله بدون درگیری با خانواده مسئله حل شود به آن‌ها بفهمانید که بالاخره بنده به دنبال دختری هستم که با عقیده‌ام هماهنگ باشد. بدون تندی و درگیری کار را دنبال کنید نتیجه می‌گیرید. در هر گوشه‌ای از زمین که هستید وقتی درست فکر کنید و از فعالیت‌های پوچ فاصله بگیرید خداوند راه‌های درست را جلو شما قرار می‌دهد و در آن صورت هرکجا که باشید با همه‌ی انسان‌های حقیقت‌شناس زندگی می‌کنید. ذهن خود را مشغول مشاجرات نکنید به فکر خودسازی باشید إن‌شاءالله کارها جلو می‌رود. متوجه این سخن حضرت علی«علیه‌السلام» باشید که فرمودند: «فَمَنْ صَحَّ دینُهُ و صَحَّ عَمَلُهُ اَشَدَّ بلائُه» هرکس دین او دین درستی باشد و عمل او نیز درست باشد بلای او شدیدتر است از آن‌چه به بقیه می‌رسد. موفق باشید
2040
متن پرسش
سلام علیکم، اینجانب در حال ساخت کتابخانهٔ دیجیتال هستم تا بتوان علوم دینی را به صورت آسان‌تری در اختیار علاقه‌مندان قرار داد. تصمیم دارم کتاب‌های شما و دیگر نویسندگان محترم در حوزهٔ علوم دینی را در قالب‌های مختلف بر روی وب و موبایل عرضه کنم. آیا برای تأمین محتوای کتابخانهٔ دیجیتالی که در حال تهیهٔ آن هستم می‌توانم از کتاب‌های شما استفاده کنم؟ با احترام، موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: لطفاً در این مورد با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید. تلفن های تماس عبارتند از: 7854814- 09138780869 – موفق باشید
2039
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار : 1-آیا روح تا زمانی که فقط به بدن متصل است بالقوه و بالفعل دارد . 2-چگونه وقتی روح در برزخ اراده ندارد برای اهل دنیا می توانند دعا کنند . 3-آیا تعلق خاطره ای همان تعلق تکوینی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آری.2- به جهت ملکاتی که انسان مؤمن در برزخ دارد نور رحمانی او بر قلب مستعد کسی که به زیارت او رفته تجلی می‌کند به این معنا که ما یک نحو سنخیتی با روح متوفا پیدا می‌کنیم تا در معرض بصیرت و کمال او قرار گیریم 3- تعلق خاطره‌ای مربوط به یک نوع از ملکات انسان است که ریشه در تکوینیات او دارد و نه در اختیار او. موفق باشید
2038
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار : چرا خداوند نمی تواند بدون واسطه حضرت مهدی (عج) را بیافریند کلی انسان خلق کند تا بعد آن حضرت را بیافریند ( منظورم این است خدا اگر هدف از خلقتش ظهور تمام اسماء در حضرت بود خوب فقط آن حضرت را می آفرید ).
متن پاسخ
خداوند حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را بدون واسطه آفرید ولی برای ظهور کمالاتی که در حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» و سایر ائمه«علیهم‌السلام» هست شرایط نیاز است تا آن نور اجمالی به تفصیل در آید و عالم مظهر حاکمیت امام معصوم گردد و حق در آینه‌ی جمال مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در همه‌ی عالم ظهور کند آن وقت است که مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نمایان شده وگرنه با خلقت حضرت هنوز حضرت ظهور نکرده‌اند تا اسماء الهی به طور کامل نمایان گردند.
2037
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا انسان در خواب اراده تشریعی دارد ( اگر دارد مگر نفرمودید نفس بدون بدن نمی تواند اراده کند )
متن پاسخ
انسان در خواب تحت تأثیر ملکات خود می‌باشد و هیچ اراده‌ای که منجر به انتخابی جدید شود ندارد .
2036
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار : ابزار تکمال جنیان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- جنّ و انس هر دو از طریق شریعت الهی تکامل می‌یابند.
2035
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استادگرامی وتشکرفراوان ازبابت اطلاعات خوبی که درون سایتتون قراردادید.خیلی استفاده کردم.من سال سوم حوزه هستم وعلاقه فراوان به مباحث کلامی وفلسفی دارم ومتوجه شدم کسی که میخواهددراین زمینه کارکندبایدازنظرمبانی ودروس عقلی قوی باشدامامن متاسفانه امسال درامتحان منطق مظفرنمره پایینی اوردم به نظرحضرت عالی من میتوانم دراین زمینه موفق شوم اگرمیتوانم چگونه. منتظرراهنماییتان هستم .باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علم منطق ربطی به فلسفه ندارد، می‌توانید به خوبی در دروس عقلی جلو بروید. منطق بخوانید تا با اصطلاحات آن آشنا شوید چون فیلسوفان در سخنان خود اصطلاحات منطقی را به‌کار برده‌اند. چه بسیارند که در منطق قوی هستند ولی یک حرف از تفکر فلسفی را نمی‌فهمند. موفق باشید
2034
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار اینکه در شرع یک سری احکام وارد شده که انسان نباید بدون چون وچرا به آن عمل کند و از روی عبودیت به آن عمل شود چگونه گاهی در مواردی حقه هایی شرعی وجود دارد؟ آیا این حقه های شرعی یک جهت سازی دین با تمایلات نفسانی نیست؟لطفا در این مورد توضیح مفصلی بدهید؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ای کاش مثال می‌زدید تا مقصود شما روشن می‌شد چون ما تنها در مواقعی که شریعت رخصت می‌دهد می‌توانیم از دستورات دین عدول کنیم چون همان عدول را هم دین گفته . بنابراین در هیچ شرایطی ما نباید از زیر سایه‌ی ولایت الهی به زیر ولایت نفس امّاره برویم. موفق باشید
2033
متن پرسش
بنام خدا سلام علیکم بنده23سالم هست و باکتب شما آشنا هستم مادر شهرستان هستیم ویگروه7-8نفره هستیم ومیخواهیم در دوبخش باصطلاح کارفرهنگی کنیم:1.اول برای همین گروه 7-8نفره که بین15-23سال دارند چه برنامه ایی یا موضوعی را شروع کنیم. 2. وبرای هیئتی دانش آموزی که هر هفته زیارت ال یاسین برگزار میشود چه برنامه ایی را درپیش بگیریم. نظرخودم با توجه به کتب وجزوات شما ودیگران موضوعات زیر است؟1.فرهنگ وزندگی غرب2.اصول دین که با معرفت نفس شروع کنیم 3.مطالبا رهبری وجنگ نرم لطفا نظرات تون را بفرمایید لطفا اگر اشکالی نداردپاسخ به ایمیلم ارسال شود سوالات قبلی را که م پرسیدم در سایت پیدا نکردم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای گروه خودتان سیر مطالعاتی «ده نکته» و «برهان صدیقین» و «معاد» خوب است به شرطی که از مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و کتاب‌های مربوطه غافل نباشید. در مورد هیئت باید شرایط را در نظر گرفت اگر کسی بتواند بحثی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» طرح شده است به صورت تذکر مطرح کند خوب است و یا فرازی از کتاب «بصیرت و انتظار فرج» را در فرصت کوتاهی برای جمع بخواند انشاء الله مفید خواهد بود. موفق باشید
2031
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در سوال شماره 1986 اما شما از شهید مغنیه مثال آوردید. بله بنده نیز می دانم افرادی هستند که پاک مانده اند و یوسف وار زندگی کرده اند. اما تعداد این افراد چقدر هست!؟ بنده گفتم در میان دوستانم افراد زیادی هستند که می دانم پاک مانده اند. یعنی همه آنها یوسف وار زندگی می کنند!؟ اگر این است که پس یوسف بودن خیلی هم کار شاقی نیست. اما اگر یوسف بودن واقعا خیلی سخت و دشوار است پس پاکی اینهمه افراد نشانه چیست!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: إن‌شاءالله که دوستان شما هم یوسف‌وار زندگی می‌کنند ولی بنا شد به جواب بنده با دقت نظر بفرمایید که چگونه برای شهید مغنیه همچون حضرت یوسف«علیه‌السلام» شرایط گناه را فراهم کرده بودند و به آن پشت کرد، این غیر از آن است که انسان سراغ گناه نرود و پاک بماند. آیا اگر آن‌طور که برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» گناه به سراغ حضرت آمد به سراغ ما آمد از مهلکه فرار می‌کنیم؟ رَبّنا و لا تُحَمِلنا ما لا طاقة لنا به: پروردگارا شرایطی را برای ما فراهم نکن که طاقت آن را نداشته باشیم. موفق باشید
2030
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد وضعیت زنان در عصر حاضر در سوال شماره 1987. اما اینکه شما فرموده اید در وضع حاضر نمی شود زنان خانه نشین باشند درست است. اما وضع مطلوب چیست!؟ از روایات اینطور برمی آید که وضع مطلوب وضعی است که دو تا نامحرم حداقل ارتباط ممکن را با هم داشته باشند. اگر ارتباط دو تا نامحرم صفر باشد که چه بهتر. اما اگر نشد ارتباط با شدت 1 بهتر از 2 است. شدت 2 بهتر از 3 است الی آخر. وقتی حضرت امیر ع در نامه 31 به فرزندشان می فرمایند اگر می توانی کاری کن همسرت نامحرمی بجز تو نشناسد یعنی چه!؟ وقتی روایت داریم که حتی زن مسجد نرود بهتر است و مسجد زن خانه اوست یعنی چه!؟ وقتی حضرت فاطمه س حتی در مقابل نابینا حجاب را رعایت می کنند یعنی چه!؟ وقتی روایت داریم که اگر نامحرمی جائی نشسته باشد و برخیزد تا زمانی که بدن او گرم است شما آنجا ننشینید یعنی چه!؟ یعنی حتی گرمای بدن نامحرم که الان دیگر اینجا نیست نیز به ما نخورد بهتر است. خود نامحرم که دیگر جای خود دارد. وقتی روایت داریم که پشت سر شیر و افعی راه برو اما پشت سر نامحرم راه مرو یعنی چه!؟ وقتی چند قدمی پشت سر نامحرم راه رفتن ممکن است مفسده داشته باشد به طریق اولی چند سال با نامحرم همکلاس بودن یا 30 سال با نامحرم در یک اداره هم اتاق بودن مفسده دارد. خلاصه از این روایات مطلبی برداشت می شود غیر از آنی که شما فرموده اید و حتی غیر از آنی که حضرت امام ره فرموده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که متوجه شده‌اید ارتباط با نامحرم حتی در کم‌ترین ارتباط زمینه‌ای می‌شود که قوه‌ی واهمه‌ی انسان به میدان بیاید و عنان نفس انسان را در دست بگیرد و لذا هراندازه انسان از نامحرم بیشتر فاصله بگیرد از واهمه فاصله گرفته و به حقایق عالمِ وجود بیشتر نزدیک شده. بنابراین اگر بتوانیم بدون آن‌که خود را از فعالیت‌های لازم حذف کنیم، کم‌ترین ارتباط را با نامحرم داشته باشیم بهتر است. عمده آن است که طوری عمل نکنیم که از زندگی بیرون بیفتیم. موفق باشید
2029
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیزتر از حانم ضمن قبولی طاعات و عبادات شما در ماه رجب بنده هرروز مجبورم بخاطر رفتن به سر کار 200 کیلومتر رفت و آمد داشته باشم گاهی با خودم میگویم که این کار جون برای در آوردن رزق و از طرفی کمک به انقلاب است و برا ی این است که من میخواستم حلال در بیاورم که مجبورم این همه راه بیایم پس خیلی باارزش است اما گاهی احساس میکنم جون با سرعت و وسایل نقلیه ای که با طبیعت معارضند سر و کار دارم این کار کار بیهوده ای است از طرفی همسرم حاضر به زندگی در شهرستان کاری من نیست می خواستم شما راهنماییم کنید تا آرام بگیرم و از این دغدغه راحت بشوم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی بفرمایید در طول راه با مطالعه‌ی کتاب و یا با گوش‌دادن مطالب دینی و علمی ذهن خود را گرفتار سرعت ماشین و طول سفر نگردانید. موفق باشید
2028
متن پرسش
با سلام من از جناب عالی شنیدم که فرمودید :«من پیشرفتم را مدیون کسانی هستم که مرا به فکر کردن واداشتند» میخواستم بپرسم فکر کردن یعنی چه ؟ چه مقدماتی دارد؟ چگونه وارد عالم تفکرو تعقل باید شد؟ من نیز دوست دارم با راهنمایی شما مسیر شما را ادامه دهم . باتشکر اگر مرا به تفصیل راهنمایی نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به جای تقلید از تفکر بقیه و با تکرار سخن بقیه در برخورد با هر سخنی با ملاک‌های عقلی و قرآنی و روایی مطالب را بسنجیم و از طرف دیگر با افرادی مأنوس باشیم که اندیشه‌ی ما را مخاطب قرار می‌دهند و همواره با عقل ما سخن می‌گویند. موفق باشید
2027
متن پرسش
سلام.پسری 16 ساله هستم و علاقه شدیدی به قرآن و معارف آن و مطالعه تفسیر دارم لذا یکسال پیش خواندن تفسیر را شروع نمودم ابتدا از هر روحانی و متخصص این حوزه می پرسیدم می گفت تفسیر نمونه یا نور را بخون من هم چنین کردم و حتی یک جلد از نمونه را خوندم ولی دیدم خیلی ساده است و پاسخگوی من نیست لذا نمیدونستم چکار کنم تا اینکه با نوارهای تفسیری آقای جوادی املی آشنا شدم ، قبلاً تسنیم اقای جوادی را مقداری ش را خونده بودم ولی دیدم خیلی خیلی سخته ولی نوارهاشون آسونه و بدرد من میخوره و شروع کردم به گوش دادن ان. الان هم تصمیم دارم با این روش تفسیر کار کنم که ابتدا نوارهای اقای جوادی را گوش بدم سپس انچه میفهمم بنویسم و برم جلو. ایا چنین روشی مناسبه؟ اگر نه چکار کنم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کار بسیار خوبی است به شرطی که ابتدا آیه‌ای که استاد بحث می‌فرمایند را بنویسید و سپس نکات کلی فرمایش ایشان را در ذیل آیه یادداشت کنید. موفق باشید
نمایش چاپی