«همیشه دیگران باش، خاستگاه عشق همین است.» باورم نمیشه دارم گریه میکنم فقط بخاطر اینکه سالهاست عشق از بینمون رفته و با خودم میگم آیا ممکنه باز هم عشقو تجربه کنم؟! آیا عشق یه دروغه؟!. هرجای این عالم پا میذاشتم با عشق همه مشکلات کنار میرفت چون من زاده عشقم و هرگز نتونستم مثل عده ای شرایطو تحلیل کنم و بپذیرم و از سیاست مداری های بد بجای عشق استفاده کنم. آه آیا ممکنه باز عاشق شم؟ باز آزاد و زیبا و مهربان و آرام و زنده بشم؟. (در اولین صفحه داستان زندگی نوشته بود عشق!. تا وقتی که یه حس درست، اشتباه به نظر بیاد، انگار دارم میجنگم / اما از عشقش سرخوش بودم، از نفرتش عاجزم / انگار به بوی عشق معتاد و دیوانهش شدم، هرچی تحمل میکنم، بیشتر احساس خفگی میکنم / و درست قبل از اینکه خفه شم، اون حتما میاد و نجاتم میده من مطمئنم / اما خفه شدم و اون نیومد و من سخت مردم / مثل چی ازم بدش میاد، و من عاشقشم، وایسا کجا میری؟! باشه تنهات میذارم، نه، اینکارو نکن / برگرد، داریم برمیگردیم، باز روز از نو روزی از نو / با عقل جور در نمیاد، چون وقتی خوب پیش میره، همه چی بهم میریزه / من انسانی میشم که به عشقش پشتگرمه، اون میشه دور ولی معشوق مرده من! / ولی وقتی بد پیش میره و افتضاح میشه، احساس سرافکندگی میکنم / با تندی گفتم: این کارا چیه؟ چون من حتی اسمشم نمیدونم / روم دست بلند کرد، دیگه هیچوقت اینقدر پست نمیشم / فکر کنم از صفات مثبت من خبر نداره / نمیتونم دقیقا بهت بگم که چیه، فقط میتونم بهت بگم چه حسی داره / و همین الان، انگار یه چاقو تو گلوم فرو کردن و نمیتونم نفس بکشم / ولی هنوزم میجنگم وقتی میتونم عشقو برگردونم / قول میدم تغییرت ندم فقط بسپارمت به عشق / من تو رو قضاوت نمیکنم من فقط عاشقتم و میسپارمت به عشق / منو دوست داشته باش من در بی آزار ترین حالت یک آدمم/ هرگز بهم آسیب نزن و عشقمو به آغوش بکش تا خودت باشی / تو وقتی عاشق باشی زیباترینی و من فقط زیباییو میشناسم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» تا آنجا در مسیر عشق جلو رفتند که برای قاتلانشان نیز دلسوزی میکردند و این را میتوان در خطبههای آن حضرت در روز عاشورا ملاحظه کرد. در این مورد خوب است به کتاب «کربلا، مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
دل و دلدار را کشتند یا دلداده را کشتند؟ قدح را سرنگون کردند وقتی باده را کشتند کجایی باغبان؟ گاهی هرس کن بوستانت را که پیچکهای پیچیده درختی ساده را کشتند کجایی ای شبان؟ این زوزه کار گوسفندان است که گرگان (گوسفندان) سیّدی افتاده را کشتند نمازت باطل است ای عابد، از سجّاده ات برخیز که بار دیگری آن کوفیان سجّاده را کشتند نماز خویش را بشکن؛ به خونخواهی قیامی کن که در بین اذان مردم موذنزاده را کشتند پ.ن: تقدیم به همه نژادپرستها و قومیتگراها و تکفیریها و جاهلان مقصّر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. آری! آنگاه که جهل نسبت به تاریخی که در آن هستیم، میداندار باشد؛ و ما باز خود را از کوتاهیها تبرئه میکنیم. پیشنهاد میشود اگر بتوانید سروده های خود را به صورت صوت در آورید، بیشتر مؤثر خواهد بود. موفق باشید
با سلام استاد طاهرزاده: برای کسی که حدود ۳۰ سال از عمرش را پای مباحث شما سپری کرده می دانم این نوشته آب در هاون کوبیدن است و توجیهی برایش تراشیده می شود. در افتضاح انتخابات دور اول ۶۰ در صد نیامدند از ۴۰ در صد باقی مانده حدود نیمی به گفتمان انقلاب رای ندادند یعنی بوضوح اکثریت قاطع گفتند ما این تفکر جبهه انقلاب را قبول نداریم و چه قدر روشن است برای کسی که قضاوت پیشینی نداشته باشد اضافه بر آن کسی که در متن اجتماع باشد بوضوح می بیند چند درصد قابل توجه از همین چهل درصد علی رغم میل قلبی بخاطر ترس از موقعیت شغلی ترس از عدم استخدام های دولتی در آینده ترس از قطع شدن یارانه ترس از عدم دریافت پاسپورت و ترس های متنوع دیگر رای داده اند (گرچه شاید این ترسها واقعی نباشد و اجرا نشود ولی نقش آن ترسها در رأی دادن کاملا هویدا و ملموس است) اگر در جامعه باشی به روشنی و بوضوح بیان می شود من شخصا در بین دوستان اقوام و جامعه مکرر شنیدم. پس همین الان رای اعتقادی به انقلاب حدود همان پانزده درصدی است که خودتان گفتید دشمن چنین می خواسته. حالا هی شما بگوئید دشمن می خواست پانزده در صد باشد حالا که چهل شد پس پیروزی است چرا خاک در چشم واقعیت و حقیقت می پاشید و پیام اکثریت ملت را درک نمی کنید و توجیه می کنید دیگر باید بپذیرید نظر مردم را صندوقها، نوع انتخاب و مهمتر از آن عدم شرکت تعین می کند نه طول و عرض تشیع جنازه ها و شوهای راهپیمایی ها. اگر حکومت جرآت دارد یک رفراندوم با عنوان ولایت فقیه را می خواهید یا نه آنوقت شاهد مشارکتی عظیم با نتیجه ای ویرانگر خواهید بود. می دانم هیچ وقت اینکار نمی شود اما روزی این واقعیت را کاملا قبول خواهید کرد. پاسخی نمی خواهم حدود ۳۰ سال پاسخها و توجیهات شما را شنیده ام و افسوس می خورم. فقط برای تفکر و تلنگر نوشتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه میکنید که در این مورد، نگاهمان به تاریخ و آینده متفاوت است و بنده با سؤال شماره 37870 هم نظر میباشم. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید
در انتخابات دور اول ۱۴۰۳ حدود ۶۰ درصد جامعه در این انتخابات شرکت نکردند در واقع بیش از نیمی از مردم در شرایطی که همه گروهها و احزاب سیاسی به میدان آمده بودند مشارکت نداشتند. امروز دیگر نمیتوان از حماسه حضور صحبت کرد بلکه این حماسه به «حماسه نه» تبدیل شده است. از میان آن ۴۰ درصد هم بسیاری به جریان انقلابی نه گفتهاند در این شرایط دیگر چطور میشود از حضور تاریخی و نقش تاریخی مردم سخن گفت؟ تحلیل شما از این شرایط چیست؟ آیا انقلابی که پشتوانه مردمی ندارد به ثمر مینشیند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی آغاز شده تا هرکس خود را از زمانهای که زمانه سیطره نیهیلیسم است، آزاد کند. همانطور که در جواب سؤالهای شماره 37841 و 37845 عرض شد مسئله، بسیار مهمتر از آن است که موضوع را محدود به یک امر سیاسی بکنیم. کانال «کشکول» نکاتی را متذکر شده که میتواند قابل توجه باشد. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1119 . موفق باشید
سلام: ببخشید استاد نمیدونم این افکار شیطانیه یا مال نداشتن علم است. فکر ابدیت و جاودانگی من را دچار وحشت میکند چطور میشه ابدیت و فرا زمان بودن را درک کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس». پیشنهاد میشود به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: درسته که اهل بیت مستقیما از نور حضرت غیب الغیوب آفریده شده اند و شیعه ها از نور اهل بیت، خوب وقتی میگم پروردگارم من دارم با امام زمان علیه السلام ارتباط میگیرم ؟ او داره من رو پرورش میده؟ یا پروردگارم رو غیب الغیوب مخاطب قرار بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با موضوعی که مطرح میفرمایید نکات دقیقی هست که بیشتر جنبه تأویلی دارد که بحث آن مفصل است و در شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» تا حدّی به آن پرداخته شده. مهم آن است که باید ما با نظر به حضرت «ربّ»، خود را وسعت دهیم. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. نظر شما درباره کتاب های ۱. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام و ۲. تحقیقی در فلسفه علم (هر دو از علامه جعفری) چیست؟ لطفاً اگر کتاب بهتری در این زمینه می شناسید معرفی فرمایید. ۲. به طور کلی نظر حضرتعالی درباره کتاب های علامه جعفری چیست؟ آیا در این زمان راهگشا هستند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علامه جعفری را رحمت کند که نمونه بسیار روشنی بودند از عالِمانی حکیم و دلسوز و بصیر و به روز که بیش از آنکه مربوط به دیروزِ ما باشند، مربوط به فرداهای ما هستند و اتفاقاً شخصیت ایشان و روحیه جهانی آن علامه بزرگ طوری بود که جوانان ما به خوبی در همین زمان هم میتوانند با افکار ایشان رابطه برقرار کنند و بهرهها بگیرند. بنده در بسیاری موارد مدیون ایشان هستم. اخیراً این کلیپ را دیدم خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/16661 موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: فرمول دقیق کشف رسالت فردی در زندگی را بفرمایید، (تحصیلی و شغلی) و لطفا کلی گویی نفرمایید، دقیق چه مراحلی باید طی کنیم؟ برنامه محور
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیش از این چیزی نمیدانم که هر انسانی در عین اصالتدادن به اجتماع، باید بتواند در امور فردی خود بدون تقابل با نظام اجتماعی، انتخابهایی داشته باشد. مثل اموری که در دین اسلام برای هر فرد به طور جداگانه روشن کردهاند که مربوط به خودِ او میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در دعای عالیة المضامین بعد از زیارت امامان معصوم آمده: «اللّهُمَّ اِنّى زُرْتُ هذَا الْأِمامَ مُقِّراً بِاِمامَتِهِ، مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ «بِذُنُوبى» وَ «عُيوبى»، وَ «مُوبِقاتِ آثامى»، وَ«کثْرَةِ سَيئاتى» وَ«خَطاياىَ»، وَ«ما تَعْرِفُهُ مِنّى»، مُسْتَجيراً بِعَفْوِک مُسْتَعيذاً بِحِلْمِک، راجِياً رَحْمَتَک، لاجِئاً اِلى رُکنِک، عآئِذاً بِرَاْفَتِک مُسْتَشْفِعاً بِوَلِيک...» اینکه زائر با این مشکلاتی که در این دعا مطرح کرده، به محضر اولیای الهی مشرف می شود، آیا باعث ناراحتی و انزجار اولیای معصوم از زائر نمی شود و بی ادبی محسوب نمی شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا زائر با این کلمات میخواهد خطاهای خود را مدّ نظر آورد تا با نظر مبارک امام معصوم آن خطاها جبران شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت فراوان خدمت پدری مهربان استاد طاهرزاده عزیز: علت سه بار بر پای راست زدن در انتهای دعای عهد چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک نوع اظهار اضطرار است نسبت به غیبت آن حضرت. موفق باشید
«یا قاضی الحاجات» سلام استاد بزرگوار: چند وقت پیش با یک واسطه از یکی از شاگردان حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه شنیدم که نقل به مضمون گفتند: اگر در مکانی عبادت کردید و احساس کردید سیر قلبی و صعود روحانی ندارید، احتمال دارد در آن مکان گناهانی صورت گرفته باشد و آثار آن گناهان مانع شده است. مسائل حقیر این هست که: اثر گناهان در مکدر کردن مکان ها تا چه حد هست و تا چه مدت باقی است؟ و چگونه اگر در یک مکانی گناهانی صورت گرفته باشد آن مکان از اثرات آن گناه تطهیر می شود؟ و آیا خودِ خدای متعال هم مکان های آلوده را تطهیر می کند؟ با تشکر از الطاف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با یک استغفار و با همتی توحیدی، مکان، سیطره منفی خود را از دست میدهد زیرا بالاخره به ما فرمودهاند: «شرف المکان بالمکین» ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک جایگاه ارزش میدهد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: اینکه گفته شده علم انسان حصولی هست یا حضوری و گفته شده علم حضوری کاملا یقینی هست و بی واسطه، کسی که بیماری اسکیزوفرنی دارد، ذهنش موجوداتی را می سازه و اونها را هم می بینه و با اونها صحبت می کنه و برای این شخص این امور کاملا واقعی هست، چطور میشه این گونه امور را از علم حضوری یقینی تفکیک کرد؟ آیا این موارد امور یقینی را زیر سوال نمی بره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل هر توهّمی که برای فرد متوهّم، یقینی است ولی نه به معنای مطابقت با خارج. در حالیکه در علم حضوری، وجودِ معلوم نزد عالم است و نه تصورات او. در مورد علم حضوری همواره علمِ خودمان به خودمان مثال زدنی است. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد من چند وقت هر روز یس را صبح و گاهی غروب می خوانم. سوره فتح را هم یک سالی هست می خوانم. کسی هم بهم نگفته بخوان. بخاطر حل مشکلم این کار را کردم. انتخاب یس برای این بود که دیدم خیلی منافع داره. ولی سوره فتح را بخاطر اسمش انتخاب کردم. گفتم خدایا بحق اسم سوره گره کارم را باز کن. حالا مطلبی شنیدم که این همان سرخود ، تلاوت کردن است و گرفتاری میاره. درسته؟ استاد لطفا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! به هر حال رجوع به قرآن و سورههای آن به امید گشوده شدن رحمت الهی همیشه و برای همه کس مفید است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: همانگونه که انسان با خواندن قرآن تاثیرات قلبی و نوری گیرش می آید و یا به زیارت امام معصوم (ع) میرود به این تاثیرات قلبی و نو ری میرسد. بلاتشبیه كتاب فصوص الحکم این عربی کتابی است که انسان با خواندن آن به تاثیرات قلبی و نوری میرسد. آیا این اندیشه ام درست است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است از آن جهت که به گفتۀ جناب ابن عربی در آن کشفی که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داشته، «فصوص الحکم» ظهورِ ارادۀ آن حضرت است که از طریق جناب ابن عربی به کلمات در آمده و همانطور که حضرت امام در نامه به گورباچف مرقوم فرمودند، نکاتی است باریکتر از مو. موفق باشید
«و هو للدعوات سامع و للكربات دافع و للدرجات رافع و للجبابرة قامع.» فکر میکنم دعای عرفه این روزها دل مرا چون جذبه ای ربوده و عجب اینکه چه سرنوشت زیبایی بر جهان و تاریخ رقم خورد از اینجا به آیندگان سلام میدهم و میگویم عزیزانم خدا را هست با او باشید که تاریخ از آن خداست خوب زندگی کنید و اگر خواستید مرا یاد کنید بگویید پیر نیهیلیسم، کسی که در نیهیلیسم دل به احدی غیر خدا نداد و تا یقین نکرد نیهیلیسم از خداست، رهایش نکرد. یقینی که محال است کسی در پوچی باشید و راهی به خدا نداشته باشید، بس او حاظر و ناظر است. این عید گذر از کل نیهیلیسم نیز بر شما مبارکباد. لینک دعای غرفه را نیز می گذارم: https://ketaab.iec-md.org/DOAA/niyaayesh_imam_hossein_arafeh_jaafari_02.html
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است با درک نیستانگاری که حاصل تاریخی است که در جهان غرب به ظهور آمد، جایگاه نبیّ و نبوت و پیرو آن آنچه اولیای الهی متذکر شدهاند و بر زبان جاری نمودهاند؛ برایمان درک شود. بعثت نبیّ گرامی «صلّیاللهعلیهوآله» که توجه به حضوری است تا دورهای دور، برایمان نزدیک شود را؛ تبریک میگویم از طریق توجه به این سخن مولا «علیه السلام» که فرمودند: «تَخَفَّفوا تَلحَقوا» سبکبار باشید تا در اکنونتان به آن نهایتِ نهایتها ملحق شوید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: وصی سلوکی حضرت علامه حسن زاده کیست؟ جایی شنیدم که گفته شد ایشان کسی را معرفی نکرده و فرموده خودم هستم. ولی در قسمت ۲۶ برنامه هم سفره که در ماه مبارک گذشته پخش شد، مجری گفت وصی ایشان آقای هادی عباسی خراسانی هست. لطفا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این نکتهای که میفرمایید نیستم. زیرا آیت الله حسنزاده «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان اندیشمندی گرانقدر آثاری ارزشمند از خود باقی گذاشتهاند که هرکس اهلش باشد، میتواند از آنها بهرهمند شود. در ضمن خوب است به بحثی که تحت عنوان: «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید» https://eitaa.com/matalebevijeh/18131 شده است نظری بیندازید. موفق باشید
سلام و احترام: خدا قوت به شما و عزیزان سایت. با وجودی که شیعیان یمنی زیدی هستن این روایت می تونه صحیح باشه حَمْدَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) عَنِ اَلصَّدَقَةِ عَلَى اَلنَّاصِبِ وَ عَلَى اَلزَّيْدِيَّةِ فَقَالَ: لاَ تَصَدَّقْ عَلَيْهِمْ بِشَيْءٍ وَ لاَ تُسْقِهِمْ مِنَ اَلْمَاءِ إِنِ اِسْتَطَعْتَ، وَ قَالَ لِي: اَلزَّيْدِيَّةُ هُمُ اَلنُّصَّابُ. از امام صادق علیه السلام در مورد خوبی کردن به ناصبی ها و فرقه زیدیه سوال کردم. حضرت جواب دادند به آنها هیچ خوبی نکن و اگر توانستی حتی آب هم به آنها نده. سپس حضرت فرمودند، زیدیه، همان نواصب هستند. الرجال، للکشي، ص۲۲۸
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. حضرت صادق «علیهالسلام» در مورد زید بن علی دارند: «رحمه اللّه أما أنّه كان مؤمنا و كان عارفا و كان عالما صدوقا، أما انّه لو ظفرلوفى...» و از این جهت باید فراموش نکنیم که «زیدیه» نظر به جناب زیدبن علی دارند که البته از نظر فقهی، سنّی مذهباند. ولی در ابتدای انقلاب رهبر آنها با ارادت زیادی که به حضرت امام پیدا کرد؛ گرایش آنها به شیعه بسیار تغییر کرد بخصوص که در این سالها رهبر معظم انقلاب را به شدت مدّ نظر دارند. موفق باشید
در ابتدای صحیفه سجادیه مناظرهای بین یحیی بن زید و متوکل بن هارون هست در مورد قیام زید و خبر شهادت زید و فرزندش یحیی از طرف امام صادق «علیهالسلام» و اینکه بنیامیه هزارسال حکومت میکند و هرکس در مقابل آنها بایستد سرکوب میشود و تا قیام آل محمد هر کس قیام کند سرکوب میشود. که نظر به شکست قیامهایی دارد که مدعی مهدویت نمایند و نه آن نوع قیامهایی که به تعبیر امام صادق «علیهالسلام» اگر پیروز شوند وفا میکنند و نتیجه را به امام معصوم برمیگردانند، مثل انقلاب اسلامی که نظر به صاحب انقلاب یعنی حضرت مهدی «عجل اللهتعالیفرجه» دارد.
زید در ۴۲ سالگی در دوره اقتدار هشام بن عبدالملک شهید میشود. انگیزهی قیام به جهت فشارهایی است که هشام به بهانههای مختلف به زید میآورد تا آنکه زید بن علی به این نتیجه میرسد که باید با هشام درگیر شود از آن جهت که معتقد میشود دیگر آن نوع زندگی ذلت است.
قیام زید قیامی پخته و همهجانبه است. برای شکلدادنِ قیام به کوفه میآید - شهر علی «علیهالسلام» - و ۴۰ هزار نفر از شیعیان و اهل سنت با او بیعت میکنند ولی حاکم کوفه مردم را به مسجد میخواند و همهی آنها را با محاصرهی مسجد در مسجد نگه میدارد و زید با یاران کمی که دارد بالأخره شکست میخورد و در نهایت در منطقهای به نام کناسه جنازهی او را به صورت عریان چند سال برسر دار نگه میدارند و بعد آن را آتش میزنند و خاکستر آن را بر باد میدهند، زیرا مردم در حدّ پرستش به جنازهی زید نظر داشتند و از این جهت خواستند اثری از آن جسد نماند. در روایت داریم بعد از شهادت زید خداوند اذنِ به انقراض بنیامیه داد و شیعیان به جهت شهادت زید در خراسان سیاه پوشیدند و پیرو شهادت زید، آوارگیِ فرزند زید یعنی یحیی پیش میآید و در نهایت او هم شهید میشود و شهادت او در مردم فوقالعاده اثرگذار بود در حدّی که بعد از او دعوت بر علیه بنیامیه جاذبه پیدا کرد و تشیع گستردگی خود را یافت هر چند بنیالعباس از این زمینه استفاده کردند و حکومت خود را پایهگذاری نمودند در حالیکه بعداً بسیاری از شیعیان بهدست ابومسلم پس از گرفتن و حبسکردن آنها کشته شدند.
هوشیاری زید آن بود که همهچیز را به هم گره نزد که با شکست خود پای امام صادق «علیهالسلام» هم در میان باشد با اینکه یحیی میگوید از پدرم پرسیدم تو جزء ائمه نیستی؟ گفت نه. زیرا زید اسم ائمه «علیهمالسلام» را میدانست به همان معنایی که تنها افراد خاص اسم ائمه «علیهمالسلام» را میدانستند. زید در فضای تقیه نقدی به ابابکر و عمر ندارد و به همین جهت بعضی از شیعیان از او جدا میشوند که او از ما نیست ولی در آخرِ عمر که تیری بر پیشانیاش میخورد قبل از شهادتش میگوید چه کسی بود که از آن دو پرسید «هما اقام هذا الیوم» آن دو من را به این روز نشاندند. با اینهمه از وِجههی امام صادق «علیهالسلام» اصلاً استفاده نمیکند و نمیخواهد دستش رو شود؛ لذا با شیعه و سنی یک طور و به صورت یکسان برخورد میکند در حالیکه فرزند امام سجاد «علیهالسلام» است.
زید در حالیکه روایات متعددی حتی از پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» میدانسته و مورد احترام دانشمندان جهان اسلام بوده، به دست هشام بن عبدالملک شهید میشود .
جناب طاهرزاده آنچه در پاسخ به پرسش ۳۸۹۰۶ فرمودید خلاف است، چرا که اجماع همه ی فرق اسلامی ما قبل از ابن عربی (اجماع شیعه و مذاهب اربعه اهل سنت، مالکی، حنبلی، شافعی، حنفی) با آنچه ابن عربی گفته متفاوت است، اما اولین بار جناب ابن عربی درباره همه ی واجبات چنین بدعتی نهاد که «فان الفرائض عندنا المقيدة بالأوقات فاذا ذهب وقتها بتعمد من الواجبة عليه لا يقضيها أبدا مطلقا» و بعد از او ابن تیمیه و ابن عثیمین چنین نظری در فضای فقهی دادند و سپس در بین وهابیون و برخی اهل سنت فعلی رایج شد. پس آنچه فرمودید علت این حکم شاذ که حضرت محی الدین فرموده بخاطر عقیده ی فقهی او منطبق با اهل سنت بوده است، اشتباه است. همچنین ادعای تقیه نیز باطل است، چون وجهی ندارد، لذا پاسخی دیگر باید داده شود، نظر مبارکتان چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه عرض شد به عنوان یک احتمال بود. آنچه از ابن عربی از نظر اساتیدی مانند علامه طباطبایی و حضرت امام مدّ نظر است؛ کتاب «فصوص الحکم» و «فتوحات مکّیه» است که حضرت امام در نامهای که به گورباچف نوشتند آنطور توصیف و تجلیل کردند که می دانید. موفق باشید
سلام و احترام: بعد از رحلت استاد فاطمی نیا رضوان الله علیه، یکی از کسانی که لحن کلام و بیانشون آرامش خاطر برام میاره شما هستید.استاد طاهرزاده عزیز. با اینکه خیلی فلسفه بلد نیستم و ممکنه تمامی جوانب حرفاتون رو درست و دقیق درک نکنم. استاد سوال من در مورد حس تنهایی و ترس از تنهایی عمیقی هست که در تمام طول عمرم با من بوده چه اون وقتی که همسرم کنارم بودند و چه الان که بیست و دو ساله تنها با پسرم زندگی می کنم. استاد حس تنهایی که گاهی تا عمق جانم رو تحت الشعاع قرار میده، به قول مرحوم استاد تمام درد ما از خدا نشناسی است سعی کردم تو معنویات قوی بشم، اساتید دیگه ای رو کم و بیش تجربه کردم ولی این حس تنهایی و البته ترس از تنهایی های بیشتر من رو رها نمی کنه. استاد نمازهای مستحبی رو تاجایی که مقدورمه میخونم هر جا زیارت جور بشه می دوم در حال حفظ قران هستم حدودا یازده جز و دارم ادامه میدم ولی این حس عمیق رو نتونستم درمان کنم. به مبانی محکمی احتیاج دارم شاید ... خدا یاورتون بشه راهنماییم بفرمایید ... والعاقبه للمتقین
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که دل به قرآن سپردهاید، به قرآنی که جهانی را مقابل شما میگشاید، جهانی هزاران هزار وسیعتر از جهانی که ما در این دنیا در آن هستیم و با توجه به این امر، پیشنهاد میشود در کنار حفظ قرآن، از تدبّر در آن از طریق تفاسیر بخصوص تفسیر قیّم المیزان غفلت نشود. پیشنهاد اولیه آن است که صوت چند سوره که شرح آن در سایت هست؛ را دنبال کنید مانند سورههای آل عمران و عنکبوت و زمر و نساء، و سپس با نظر به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست وارد تفسیر المیزان شوید که راهی است برای ادامه زندگی در دنیا و آخرت. موفق باشید
سلام و عرض ادب: یکی از دلایلی که مسائل نظامی ایران سر و سامان گرفته این است که زیر نظر هبری میباشد و رهبری در آن ورود پیدا میکند. حال سوال این است که چرا ایشان در مسائل اقتصادی ورود پیدا نمیکنند بالاخص اکنون که شرایط جنگی میباشد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان گفت مطلقا ورود نمیکنند. آری حضور ایشان در جهتگیریهای کلی یک بحث است و اینکه مسئولیت مسائل خاص و جزئی اقتصاد را باید دولت به عنوان منتخب مردم دنبال کند، بحث دیگری است. فراموش نفرمایید اگر حضور کلان رهبری در مسائل حتی اقتصادی نبود ما به جای خنثی کردن تحریمها که تا حدی انجام شد، گرفتار سیطره تحریمها میشدیم. البته مشکل اقتصادی را باید در ریشههایی دانست که در رگ و پوست جامعه ریشه دوانده است و بحمدالله با خودآگاهی خاصی که در حال ظهور است ما از این معضل بزرگ عبور میکنیم ان شاالله. موفق باشید
جناب استاد! اگر سید حسن نصرالله از اثر خون شهید و... سخن میگوید، در میان میدان ست و در حال جنگ شهادت را تفسیر میکند، همزمان نیز از خطر عدم انتقام درخور برای خون سلیمانی هم میگوید، اما ظاهراً امثال حضرتعالی صحبت های به حق راجع به شهید را همچون سها و... پشت میز و بین وعده های غذا و جلسات پوچ و بی معنی تخدیری کرده و با آن راضی شده و ارضا میکنید. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه منظور جنابعالی نشدم. خوب است به سؤال و جواب شماره 38794 رجوع فرمایید. موفق باشید
به نام او که زیباست و زیبایی را آفزید. می خواهم شروع کنم به نوشتن و نمی دانم از چه بنویسم از خودی که هزاران بار با آن بیگانه شده ام از خودی که می خواهم از آن فرار کنم و راهی برای گریز ندارم نمی دانم چه کنم؟ در منجلابی دست و پا می زنم که هر چه بیشتر دست و پا می زنم بیشتر فرو می روم خسته ام، از خویشتن خویش خسته ام نمی دانم چه کنم، احساس میکنم هیچ فریاد رسی ندارم از اوضاع زمانه هیچ نمی فهمم. شهید سید حسن ها را دوست دارم ولی سنوارها را نمی فهمم یعنی خویش را نمی فهمم، از بودن خویش خسته ام، بود من برای چیست؟ انسان ها برای جاودانه شدن دست به هر کاری می زنند، البته بهتر است بگویم برای زنده ماندن، چون جاودانگی زیباست و من می دانم همه جاودانه آمد ولی اصلا جاودانگی برای چه؟ سخت در نهیلیسم زمانه فرورفته ام، سخت و نمی دانم آیا فریاد رسی دارم دست طلب به کجا بلند کنم؟ از خودم به چه کسی شکایت کتم؟ با این خود بی خود چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 مطالعه گردد. امید است ان شاءالله بابی در راستای آنچه به دنبال آن هستید را در مقابلتان بگشاید. موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد وقتی اتفاقاتی که برای ما میافتند را خدا برحسب ذاتمان و انتخاب عین ثابته مان رقم میزند، پس در اینجا توکل بی معنی میشود، چون ما مثلا در مواجهه با کاری تصمیمی میگیریم و انتخاب میکنیم و بعد از تصمیم توکل به خدا میکنیم ولی در صورتی که خدا خودش طبق ذات ما رقم میزند و انگار کاره ای نیست؟ و در اینصورت استرس ها وترس ها بیشتر میشود که نکند مثلا در ذات من اتفاق بدی گذاشته شده باشد که دراینجا خدا هم طبق ذات رقم میزند، برای مثال خودم قبلا وقتی یک مسولیتی به عهده میگرفتم، پیش خودم میگفتم من تلاش و تصمیم مورد نیاز را میگیرم و بقیه را بخدا میسپارم اگر قرارباشد اتفاق بدی برایم بیفتد و یا صدمه و ضرری بمن برسد، میرسد و چون کار خدا میدانستم، بر این باور بودم که حتما حکمت وعدالت خدا هست برای همین هم راحت توکل میکردم وهم تسلیم خدا بودم، اما بعد از مطالعه و بحث عین ثابته و اینکه اتفاقات برحسب ذاتم میافتد این توکل و تسلیم را ندارم چون حس میکنم که خدا فقط رقم میزند و کاره ای نیست لطفا کمکم کنید، در ضمن طبق فرمایش شما کتاب انسان و سرنوشت و عدل الهی، و برهان وعرفان نظری، و فص عزیری، مطالعه شده، البته کتاب های معرفت نفس و حرکت جوهری و... هم قبلا مطالعه شده
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد بتوانید بین «عین ثابته» و انتخابِ شخصیت کلی و ذات انتخابگرِ انسان؛ جمع بفرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد معظم (زید عزه) و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون؛ دو نفر از خواهرانم که هر کدام بیش از ۳۳ سال دارند، در گذشته بنا به فضای مذهبی خانواده اهل حجاب و نماز و روزه و اعتقاد به عقاید شیعه بودند، پس از ورود به دانشگاه و بعد از آن تحت تاثیر فضای اینستاگرام و امثال آن و ازدواج با همسری که اهل نماز نبود و متاثر از رسانههای بیگانه بود، ابتدا حجاب را کنار گذاشتند و هم اکنون با صراحت دم از عدم اعتقاد به نبوت و امامت میزنند و معتقدند عقل انسان و فطرت او برای زندگی درست، کافی است و وقتی ایشان را ارجاع به منابع علمی میدهیم به هیچ وجه حاضر به مطالعه و پذیرش ادله نیستند. حتی از من میخواهند که حرف شبهه افکنان را گوش دهم و مرا متعصب و جاهل میدانند. در فقه شیعه، کسانی که منکر نبوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امامت ائمه علیهم السلام شوند، کافرند. آیا خواهرانم که تحت تاثیر مسائل گفته شده به این مرحله رسیدهاند، کافر محسوب میشوند؟ آیا مستضعف فکری نیستند؟ در صورت استضعاف فکری، باز هم مشمول حکم کفر و نجاست هستند؟ برکاتتان مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این مائیم و آینده ای بس طوفانی که اگر خود را با عمق معرفتی که در آخرین دین هست آشنا نکنیم و در همین رابطه با دیگران حقایق را در میان نگذاریم، باید نگران بود. بیحساب نیست که رهبر معظم انقلاب در بیاناتی که با مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور داشتند فرمودند که نگران تبلیغ هستند. در مورد نکته آخر، آری! این افراد که میفرمایید واقعاً مغرض نیستند بلکه تحت تأثیر تبلیغات دشمن و کوتاهیهای ما میباشد و به همین جهت فرموده اند حکم کافر را ندارند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه جریان قطعنامه ای که توسط امام خمینی امضا شد و امام خمینی در موردش گفتند با امضا کردن این قطعنامه انگار سم را به من خوراندند را به بنده بگین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به پیام امام خمینی در این رابطه رجوع شود که روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/leaflet/462?mark=%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87. و در جزوه «انقلاب اسلامی و ریشهها» https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D9%87%D8%A7 از صفحات 59 به بعد نکاتی در رابطه با مبنای قبول قطعنامه مطرح شده است که میتوانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید