بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: خداوند هم ظاهر است و هم باطن. آیا درست است که بگوییم که خداوند از همان جهت که ظاهر است، باطن هم هست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و توحید یعنی همین. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح سوره حمد در این رابطه نکات خوبی را مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

37117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: شما رمان ملت عشق را خوانده آید اگر بله میشه نظرتون را بگید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آنچه در رُمان «ملت عشق» آمده است پر از ابهام و خطا می‌باشد. اگر کمی در رابطه با جناب مولوی و شمس مطالعه شود، معلوم می‌شود چگونه تحریفات فوق‌العاده‌ای در آن رُمان انجام شده است. تازه، مترجم کتاب بسیاری از مطالبی که این کتاب را به عنوان یک کتاب لائیک شکل می‌دهد؛ حذف کرده است و در دنیا این کتاب به عنوان یک کتاب تشویق به لائیتیسه مشهور است. همین اندازه فکر کنید که خانمی خیلی راحت از همسرش جدا می‌شود و با آقای عزیز زندگی می‌کند و بعد دوباره برمی‌گردد به خانواده‌ خود. موفق باشید

36987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۶۹۸۴ منظورم را خوب منتقل نکردم. اصل سوال آن است که همان گونه که من معلول خدا هستم و به خدا علم حضوری دارم، آیا اعمال من شعور دارند و مرا که علت آنه ا(اعمال خودم) هستم، آیا به علم حضوری مرا درک می‌کنند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد اساساً در وادی علم حضوری، موضوعِ علت و معلول که مفاهیمی است مربوط به علم حصولی؛ در میان نیست تا گفته شود ما که معلول هستیم و علم حضوری به خداوند داریم، آیا معلولِ ما هم علم حضوری به علت خود دارد!! این نوعی خلط بین علم حضوری و علم حصولی می‌باشد. موفق باشید

36922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که می گویند که بطور کلی غفلت، جهل، فراموشی، دلیل بر آن است که حقیقت علم خارج از انسان است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! علمِ حقیقی عین نفس می‌شود. موفق باشید

36235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا صفات خدا عین ذات خدا می‌باشند و با هم هیچ تفاوتی ندارند؟ یعنی مثلا علم خدا همان وجود خداست و وجود خدا همان قدرت خداست؟ با توجه به اینکه مفهوم علم، قدرت و سایر کمالات با هم متفاوت است چگونه این کمالات در ذات خدا با هم متحد می‌شوند آیا این مطلب از راه عقلی قابل اثبات است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید آری! مفهوم علم غیر از مفهوم حیات است ولی در ذات خداوند که عین وجود است، تنها ما با وجود مطلق روبرو هستیم. موفق باشید

36145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اگر وجود فقط یکی است، پس چرا ما از این وجود واحد آثار گوناگون می‌بینم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار تجلی وجود بر ما و بر اساس تجلی به حکم ظرفیت ممکن‌الوجودها، جلوات او متفاوت است وگرنه در ذات احدی خود یکی است که دو ندارد. موفق باشید

35890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد ۱. اگر تا قوه خیال پاک نباشد و نشود؛ طرف روی خوشی را نمی بیند و از طرفی تطهیر قوه خیال هم کار آسانی نیست؛ پس اگر بلا و گرفتاری برای کسی پیش می اید، راه برون رفتی هم به این آسانی نیست؟. یا اینکه کلا اشتباه است؟ ۲. در گرفتاری های دامن گیر و خسته کننده و طولانی که تمام انرژی فرد را می گیرد، و نزدیکان را پراکنده می کند؛ محرم را نامحرم کرده و هیچ دعایی به ظاهر استجابت نمی شود، و فرد مستأصل می شود؛ تا جایی که بشود کاری کرد، کار از کجا لنگ است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شریعت الهی است بخصوص که انسان، پیامبر خدا و ائمه هدی«علیهم‌السلام» را مدّ نظر دارد در این مسیر است که انسان از سیطره توهّمات و خیالات باطل می‌تواند عبور کند. ۲. با هرچه دل‌بستن به ثقلین یعنی تدبّر در قرآن و توجه به سیره اولیای الهی و در این زمانه، توجه به عظمت انقلاب اسلامی دشمنی با استکبار کارساز خواهد بود. موفق باشید

35798

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: حضرتعالی هرجا آیه ای تفسیر کردین یا دیوان شرح دادین آن را به انقلاب اسلامی ربط دادین و آمریکای جهانخوار. انقلابی که الان همه می‌بینیم دستاورد آن جز فساد و بی عدالتی و تبعیض و اختلاس چیز دیگری نیست. شما با این تفسیرها عملا اسلام را تحقیر میکنین چرا که انگار اسلام از سال ۵۷ زنده شده و قبلش نبوده. پدر بنده یک عمر نماز شبش ترک نشد و هیچ وقت به من نگفت چکار بکن و نکن الان ۴۵ ساله از همه طرف با هزار تریبون و نهاد و دستگاه داریم امرو نهی می‌کنیم و هیچ ثمری نداشته داریم به جریمه و تهدید و ارعاب متوسل میشیم اگر شما فرمودین حجاب قانون هست درست ما هم قبول می‌کنیم ولی مگر ما قانون برای لواط گر و اختلاس گر و بیت المال خوار نداریم پس چرا آن ها اجرا نمی شود. این چراها مانده و امثال اساتیدی چون حضرتعالی فقط توجیه گر وضع موجود هستین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که به گفته قرآن که می‌فرماید: «کلّ یوم هو فی شأن» خداوند در هر دوره و زمانی به شأنی در صحنه است امروز خداوندی که اسلام را آورده، در دل همان اسلام با جلوه انقلاب اسلامی به صحنه آمده و غفلت از این نکته یعنی به‌سربردن با خدای دیروزین و محروم‌شدن از شور ارتباط با خدایی که در صحنه است. موفق باشید

39730
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد عزیزم: غرض از مزاحمت؛ بنده را که از کودکی با کتب حضرتعالی و امام و رهبری مانوسم و تمام قد صبح و شب برای انقلاب می‌جنگم، می‌خواستم استخدام در ارگانی نظامی بشوم. آن هم نه استخدام حقیقی! بلکه یک پروژه ۶ ماهه! از ورود بنده جلوگیری سختی به عمل آمد! چرا؟ چون بنده همسرم ایرانی نیست! بنده اصلا ناراحت نیستم. مشکلی نیست ما با کسی دیگر معامله کردیم. ولیکن سوال بنده این است که با چه روشی می‌شود با ساختارهای غلطی که به اسم مصلحت نظام ایجاد شده است مبارزه کرد؟ ساختارهایی که ایجاد شده است به هیچ وجه اسلامی نیست. در اسلامی ترین و مقدس ترین ارگانها، ساختارهای غیر اسلامی دارند حکومت می‌کنند! بنده که کسی نیستم، ولی این ساختارها حاج قاسم ها را نمی‌گذارد وارد شوند، من گناهکار که جای خود دارم! بنده نگرانی از جهت خودم ندارم. بحمدلله در مکتب شما جوری بار آمده ام که این وقایع طبیعی را هم نورانی می‌بینم و بر سرعتم می افزاید. ولی حقیقتا صحنه خوبی نیست این صحنه ها برای اعتبار نظام لطمه آور است. چون الان خیلی از مردم این مسائل را از حضرت آقا تفکیک نمی‌کنند. نمی‌یدانند که ایشان هم مخالف این مسائل هستند. باید چگونه و در چه بستری این مسائل حل شوند؟ دو مساله : ۱. چگونه آن ساختار غلط حل شود؟ ۲. چگونه این دیدگاه مردم را حل کنیم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ماییم و چنین تنگناهای تاریخی و صبر و شکیبایی و سبکی که ما را به آیندۀ دیگری می برد به همان معنایی که در این مسیر استودیو به محفل قرآنی که در شبکۀ ۳ تلویزیون ملاحظه می‌فرمایید، تبدیل می‌شود تا به جای حضور در محیطی که عملاً فرهنگ غربی در آن میدان حکومت می‌کند و سیطره دارد؛ به محفل برسیم که حضور در «جهان بین دو جهان» است تا نه از حضور در تاریخ جدید فاصله بگیریم و نه مقهور فضای سکولاریتۀ فرهنگ مدرنیه باشیم. و از این جهت برای عبور از این نوع تنگناها باید صبر پیشه کرد. به همان معنایی که خداوند می‌فرماید: «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» آنچه پيش شماست تمام مى‌شود و آنچه پيش خداست پايدار است، و قطعاً كسانى را كه شكيبايى كردند به بهتر از آنچه عمل مى‌كردند، پاداش خواهيم داد. موفق باشید        

39636
متن پرسش

سلام و عرض ادب دارم خدمت شما استاد بزرگوار: دیشب از سفر راهیان نور برگشتم و چنان حس تولدی داشتم که فقط و فقط یک بار در سفری که اربعین به کربلا راهی شده بودم داشتم. یک حس پاک و مقدس و عمیق و شدید، شدیداً زلال. انگاری درونم آبشار ملایم و زیبایی جریان دارد. حالم خیلی خوب شده، تا کنون اینگونه نبودم. این سفر پنجمی بود که به راهیان نور رفتم، اما مثل اولین سفرم بود حتی بسیار بهتر از آن. بی‌نظیر. یک رزق پیوسته که یادمان به یادمان کامل تر می‌شد و در آخرین مکان که معراج شهدا بود، تمام و کامل شد. و در مسیر برگشت فرصت خوبی پیدا شد تا با آقا امام زمانم هر چه صحبت دارم به عنوان حرف های آخر این سفر بگویم. نمی‌دانم دلیل بسیار خاص بودن این سفر چه بود. اما امان از دلتنگی. آنجا هم برای دلتنگی‌های بعد از سفرم می‌ترسیدم و نمی‌دانستم چه کنم واقعاً؟ خیلی از شهدا خواستم کمکم کنند و از خودشون و این زیبایی ها جدا نشم و از این دلتنگی و هجوم دنیای پست کم میارم و هرگز از مسیر شهدا جدا نشم. بحث جوان و انتخاب بزرگ و چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی بود که دقیقاً از بعد سفر راهیان پارسال شروع به مطالعه کردم و تا قبل سفر امسال تمام کردم. با این دو کتاب خیلی فکر کردم، به شاهد مثال‌هایی که از زندگی شهدا حین خواندن بخش های مختلف کتاب می‌رسیدم. خیلی سازنده بود. تغییر کردم و اگه خدا کمک کنه قراره سیر مطالعاتی شما را ادامه بدم. برای ماه مبارک می‌خواستم شرح نهج‌البلاغه و تفسیر قرآن شما را روزانه یک جلسه گوش بدم و بنویسم اما لطف بفرمایید بگویید از کدام سورهٔ قرآن و کدام مبحث نهج البلاغه شروع کنم که مناسب حالِ الآنم باشد. نمی‌دانم برای حفظ و امتداد این حال چه کنم؟ این تحول برای همه پیش می‌آید اما یک عده توانستند آن را نگه دارند. سعی می‌کنم نماز اول وقت و با توجه و خوش خلقی با خانواده و انجام تمامی وظایفم نسبت به خانواده و جامعه و برنامه ریزی و تلاش برای هدر ندادن فرصت هام. مباحث چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی خیلی کمک کننده بودند اما خیلی می‌شود که شرایط از دستم خارج می‌شود و به لحاظ روحی کم می‌آورم، و روزهایی حال نمازهای یومیه را هم از دست می‌دهم و فقط برای چشم گفتن به خدا و انجام تکالیف شرعی ام نماز می‌خوانم. و یک نکته دیگر؛ که با دو حاجت رفته بودم، یک حاجت برآورده می‌شود همیشه، اما دیگری گاهی نشانه هایی آن می آید که گویا شهدا می‌خواهند بگویند ما حواسمان هست و می‌شنویم و می‌بینیم، اما آنچه می‌خواهم را نمی‌دهند. تا کنون حاجتی این اندازه مرا اذیت نکرد. دلم می‌خواهد رها شوم از این خواستهٔ عجیب و غریبی که در دلم پیدا شده. اما رها نمی‌شوم. حسی آمده سراغم که از خدا و شهدا بارها خواستم این را از دلم بردارد اما نمی‌شود. به نظر شما چرا اینطوره؟ خیلی برایم سؤاله! من هرچه از شهدا خواستم بهم دادند، این خواسته ام را نیز بی جواب نگذاشتند اما جوابی که خواستم را هم نداده اند، چهار سال از این درخواست های مکرر می‌گذرد و هربار جواب و نشانه ای میاد سراغم... اما...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در معنای زندگی متوجۀ مردانِ مردی باشیم که به خوبی زندگی را در این تاریخ شناختند و به زیباترین شکل از پل صراط دنیا گذشتند و این است قصۀ شهدا. و این است معنی زندگی که در نسبت با آنان، ما در خود می‌یابیم. مگر می‌شود انسان در معنای زندگی بدون نسبت با انسان‌هایی که متذکر معنابخشیدن به انسان می‌باشند؛ زندگی را بیابد و احساس کند؟ و از این جهت حقیقتاً «راهیان نور» رهروانی هستند که به سوی نور می‌روند تا نسبت خود را در این دنیا با آن مردانِ مرد تجربه کنند وگرنه زندگی را گُم می‌کنیم.
در مورد رجوع به قرآن و نهج‌البلاغه، فکر بسیار خوبی کرده‌اید و به نظر می‌آید با توجه به موقعیتی که دارید اگر با همان نظم سیر مطالعاتی جلو بروید، ان شاءالله نتایج خوبی به‌دست می‌آورید. مهم همین توجهی است که برایتان پیش آمده است یعنی توجه به اُنس با قرآن و نهج‌البلاغه.
در مورد حوائجی که انسان در نزد خود دارد باید در عین تقاضای برآوردن آن حوائج و یا آن حاجت، اصرار نداشته باشد، زیرا بزرگان دین فرموده‌اند ممکن است در آن اصرار، آنچه مصلحت انسان نیست، مطرح باشد. موفق باشید

 

39578
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد به تازگی فیلمی از آقای سید حسین نصر در شبکه های مجازی منتشر شده که ایشان در حال مصاحبه با آقای کدیور هستند و آنجا اینگونه بیان می کنند که علامه طباطبایی در باره ی انقلاب نظرشان این بوده که: اولین شهید این انقلاب، اسلام است چندبار از ایشان سوال شد که مطمئن هستند علامه این حرف را گفتند و ایشان تاکید کردند بله. اینکه علامه نگران این انقلاب بوده اند و اولین شهید آن را اسلام گفته اند از منظر شما چه علتی داشته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتابی که اخیراً در رابطه با نظرات علامه طباطبایی در رابطه با انقلاب نوشته شده روشن می کند که این سخن را آقای کدیور از قول فرزند آیت الله قدوسی یعنی نوه علامه طباطبایی نقل می‌کند؛ در حالی که ایشان آن را تکذیب می نماید و با این که به آقای کدیور تذکر می دهند که این سخن که از قول من گفته اید، کذب است؛ همچنان ایشان آن را روی سایت خود نگه داشته اند.
به متن « ماجرای علامه و انقلاب؛ تقابل یا حمایت؟ آیا علامه طباطبایی با انقلاب اسلامی مخالف بود؟» رجوع شود موفق باشید. https://www.khabaronline.ir/news/1770994/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%DB%8C%D8%A7-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7
 

39546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با توجه به اهمیت لقمه آیا خوردن غذای کسی که خیلی اهل حرام و حلال نیست و در معامله بسیار دروغ گو است مانع سیر و سلوک است؟ استاد خیلی ها اهل خمس نیستند آیا باید با جستجو نکردن عبور کرد؟ این مانع نمی‌شود؟ استاد علامه حسن زاده آملی رحمه‌الله علیه تکرار می‌کنند «بضرب من التعبیر» یا « بضرب من البیان» به چه معناست؟ استاد کتاب بالاتر از فتوحات کدام اند؟ خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ۱. آن طور که فرموده‌اند تا آن‌جا که می‌توانیم حمل بر صحت می کنیم. و اگر نتوان حمل بر صحت کرد، و استفاده نکردن از غذای آن‌ها موجب قطع رحم می‌شود؛ فرموده‌اند خودمان در آن حدّ که اندازۀ آن قوت و غذا به حساب می‌‌آید، خمس آن را بدهیم. ۲. آن واژه‌ها حکایت از آن دارد که بر اساس آنچه گفته شده است. 3- همۀ حقیقت در قرآن و روایات است. بنده حتی تفسیر المیزان را با همۀ احتیاط‌هایی که جناب علامۀ طباطبایی کرده‌اند، بالاتر از فتوحات می‌دانم. مشکل آن است که ما در نسبت با تفسیر قیّم المیزان، آن نوع مواجهه‌ای که با کتاب‌های گرانسنگ و عزیزالقدری مثل فصوص و فتوحات می‌کنیم، با تفسیر المیزان انجام نمی‌دهیم. موفق باشید          

39446
متن پرسش

با سلام و جور و رحمت خدمت استاد: استاد معنا و حقیقت این جمله چیست که در شرح تذکرة الاولیای عطار بود؟ تا وادی لا اله الا الله طی نکنی به وادی محمد رسول الله نتوانی رسید یا این سخن: با آنکه به حق رسیدم زهره نداشتم به محمد رسیدن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چه اندازه لازم است تا مدتی از عمر را با کتاب «تذکرة الاولیاء» جناب عطار طی کنیم که حقیقتاً تذکره و تذکری است برای هر آن کس که بنا داشته باشد مسیر توحید ربوبی را به صورتی حقیقی طی کند. چه خوش بود آن زمان که بنده با آن کتاب شریف به سر بردم و حاصل آن خلاصه‌ای شد که روی سایت در معرض نظر و نگاه رفقا می‌باشد. https://lobolmizan.ir/leaflet/1007?mark=%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1 
 نمونه‌ای از زیبایی روح بزرگ جناب عطار همین دو جمله‌ای است که مطرح فرمودید که می‌فرماید تا انسان نور توحید را درک نکند، چگونه متوجه مظهر توحید یعنی شخصیت و سیرۀ حضرت رسول الله «صلوات‌الله‌علیه‌واله» که تمام وجود او تذکر و اشاره به توحید است؛ بشود؟ به همان معنایی که ما در آن دعای شریف داریم: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ» و این‌که جناب عطار فرموده‌اند: «با آنکه به حق رسیدم زهره نداشتم به محمد رسیدن» حکایت از آن دارد که حضوری لازم است در نسبت با حضرت رسول الله «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که معارف کلامی و انتزاعی نسبت به حضرت حق کافی نیست تا ما متوجه جمال توحیدی بیکرانۀ حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بشویم بلکه باید به توحیدی وارد شد که در دل آن توحید، به سخن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» اندیشید که فرمودند: «من رآني فقد رأى الحقّ» هر آن کس بر من نظر کند و مرا بنگرد، محققاً حق را نگریسته است. موفق باشید        
 

39193
متن پرسش

استاد جان با مبانی شما اساسا ساختار فعلی جمهوری اسلامی در بحث رهبری یا غلط و مخدوش است و یا به بیانی دیگر ظاهر و باطنش متفاوت است، شما معتقدید رهبری به محض نصب (اختیار شدن توسط خداوند به مرتبه ای پایین تر از معصوم) دارای بصیرت و علم و الهام و نوری می شود که چنین و چنان، از طرفی دیگر علما (حتی مراجع) چنین توفیقی ندارند چون مصداق اختاره الله لامور عباده نیستند، چه برسد به فقهای مجلس خبرگان، و معتقدید رهبری زبان خداوند است (چنانچه هر روز بارها می‌فرمایید، حال بفرمایید چگونه عالِمی که زبان وجود و زبان خداست، و دارای علومی فرای علوم دیگر علما و توفیقاتی فرای توفیقات دیگران، چگونه این شخص توسط افراد دیگر نظارت می‌شود؟ آیا چنین فردی که به محض نصب و اختیار دارای آن مراتب می‌شود، نباید رهبر بعدی را اختیار کند؟ مگر عقل و علم و بصیرت و الهامات او فوق همه ی علمای دیگر نیست؟ چرا نباید او جانشینش را معرفی کند؟ بلکه همان علمای مرتبه چندم (پس از ولی فقیه و پس از مراجع و... ، آن هم با نظر مردم) در مجلس خبرگان باید اختیار کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توفیقی است که خداوند برای هدایت مردم به ولیّ فقیه می‌دهد و این غیر از معصوم‌دانستنِ ایشان است. به گفته مرحوم آیت الله مشکینی در جزوه «ولایت فقیه»شان ولیِ فقیه با توجه به موقعیتی که دارند، قلیل الخطاء می‌باشند و نه ممنوع الخطاء. و به همین جهت مجلس خبرگان با نظر به ملاک‌های اصیلی که صادره از وحی الهی و یا اولیای معصوم است، بر اعمال و رفتار ولیّ فقیه نظارت دارند. با این‌همه چرا به آن طرف قضیه فکر نکنیم که به لطف الهی خداوند مددهای خاصی به ولیّ فقیه کرده است و نتیجه آن بصیرت خاص حضرت آقا می‌باشد که متفکران دنیا را به حیرت آورده. چه اندازه شایسته است که  جمع آوری استاد راجی را در رابطه با رهبر انقلاب از زبان متفکرانه دنیا مد نظر قرار دهیم و به این فکر باشیم چگونه خداوند چنین توفیقاتی را به رهبر انقلاب عطا فرموده است و چرا؟ https://www.aparat.com/v/h0105ziموفق باشید

39120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما: رهبری در چند سال اخیر در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و حجاب و عفاف توصیه های اساسی فرمودند و آن را واجب فراموش شده و... خواندند. سوال بنده این است که چرا رهبری در مواجهه با بدحجاب ها مانند نمایشگاه کتاب و... نهی از منکر نکردند؟ یا بعضا در جلساتی که در حسینیه امام خمینی برگزار می‌شود، مشاهده می‌شود افراد بدحجابی هستند و کسی به آن ها تذکر نمی‌دهد. مضافاً بر این‌که این رفتارها توسط برخی افراد مذهبی و انقلابی به عنوان روشنفکری و تألیف قلوب توسط رهبری و محبت اقشار مختلف مردم حتی بدحجاب و بی‌حجاب ها تلقی شده و به عنوان یک روش در جامعه انتشار داده می‌شود. لطفا این مورد را توضیح دهید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 39095 در این مورد شد. موفق باشید

38867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چرا نام امام علی و واقعه غدیر در قرآن نیامده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بحث در این مورد مفصل است؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

38846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد اگر کسی اهل ریسک کردن نباشد و بسیار عاقلانه و محتاط گام بردارد، و با این روش از زندگی مادی و معنوی اش حس کنیم عقب افتادن است آیا همسر او وظیفه دارد که او را هل دهد؟ با توجه به اینکه دو فرزند دختر و پسر داشته باشند و از پدر الگو می‌گیرند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس با روحیه خاصی می‌تواند زندگیش را ادامه دهد. سخت‌گیری‌ها عموماً موجب ناامیدی طرف می‌شود. موفق باشید

38832

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در اوج غوطه‌وری در دریای پر تلاطم جبر، متوهمانه خود را مختار می‌خوانیم و در اوج اختیار ناخدا بودن کشتی زندگی متوهمانه خود را مجبور می‌دانیم! آه از دست این ابلیس که نامش تفکر است! آه از این ابلیس که ما را هوشیار توهمات می‌پسندد و نه سرمست حقائق! آیا کسی که سرمست جام الست باشد شبهه جبر و اختیار می‌کند؟ او کور می‌شود از دیدن چیزی به نام خود و فقط دیده می‌شود برای دیدن حق، حق را... لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین... این امر چیست که از آسمان ها و زمین وسیعتر است؟ هرچه هست از عالم امر است، عالم امر مولا که ما را مامور کرده است به اطاعتی عاشقانه... حقیقتی که معرفتش خون‌بهای توست... سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و آن نقطه همان «عهد الست» است و روبروییِ ما با حضرت ربّ که ربوبیتش ما را فرا گرفته تا بدون آنکه ادعای اختیار کنیم، خود را به او بسپاریم. به امید آن‌که «حلقه‌ای بر گردنم افکنده دوست / می‌برد آن‌جا که خاطرخواه اوست». آری! ما را به جایی ببرد که او از ما راضی باشد. موفق باشید

38826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در واقعیت یا کثرت در وجود حقیقت دارد یا وحدت در وجود. وقتی به این نتیجه رسیدید که وحدت وجود حق است. پس فقط یک وجود است و هر فعلی که اتفاق می‌افتد از آن یک وجود است. بعضی افعال (اسم جلال) و بعضی افعال (اسم جمال) حق هست. پس در این افعال (به عنوان مظاهر) نور جمال و جلال حضرت حق مشاهده می‌شود. این جاست که حضرت حق را به نور اسماء جلال و جمال در مظاهر دیده می‌شود. آیا مطالب بالا را درست فهمیدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب شریف «شرح دعای سحر» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

38487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی: در رابطه با پژوهشی که دارم با عنوان صبر می‌خواستم ببینم استاد طاهر زاده مطلبی در این مورد دارند؟ ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص و با این عنوان چیزی ندارم. موفق باشید 

38438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت آن خدایی که جلوه گر و جلودار است و حقیقت را رقم زد آقای طاهرزاده عزیز. شنیدم داخل کلیپی که می‌گفت تقوا یعنی همه ی کارات برای خدا باشد در فیلم دیگری که دیدم گفته بود. یک نوجوان در مجلس روضه امام زمان بردش به عالمی و بعد برگشت دید که هرکس داخل روضه هست. باطن سیاه هست. سیرت خوبی ندارند. از آقا پرسید اینها چرا اینطوری اند آقا فرمود. چون برای خدا نیست یک سئوال دارم آیا می‌شود به خاطر آقا صاحب الزمان بر امام حسین گریه کرد و یا قرآن خواند و یا واجبات را انجام داد یا نماز شب خواند به خاطر امام زمان یا باید به خاطر خدا قرآن بخوانیم و به آقا هدیه بدهیم؟ خلاصه کلام این بنده حقیر آیا می‌شود به خاطر آقا صاحب الزمان تمام کارهایم را انجام دهم یا تمام کارهایم را به خاطر خدا انجام دهم؟ یاعلی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب است که انسان با مدّ نظرقراردادن انسان کامل یعنی حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌علیه» اعمال خود را به قصد قرب الهی انجام دهد. موفق باشید

38320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا قضا شدن نماز برای سالک نشانه می‌تواند باشد؟ مثلا گناه یا ترک امر اولی موجب قضا شدن نماز باشد. آیا شما روایت یا حکایتی در این خصوص ملاحظه فرموده‌اید یا نظری دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

38218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من وقتی به جهان اطراف خودم می‌نگرم، احساس می‌کنم که یک قدرتی در جریان است که دارد آن را اداره می کند. از ذرت اتم تا موجودات زمینی و... آیا می‌توان گفت که در عبارات بالا من دارم یکی از اسماء الله به نام رب را شهود می‌کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله وقتی که رجوع ما به حضرت ربّ باشد. موفق باشید

38175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ببخشید حال خوبی ندارم. خیلی گرفتارم و بشدت بشدت نگران دوتا فرزندم و از عاقبت بخیری شون می‌ترسم خیلی حرف شنوی از من ندارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با آن‌ها باید با مدارا و رفاقت رفتار کرد تا محبت شما را احساس کنند. موفق باشید

37965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

‏«همیشه دیگران باش، خاستگاه عشق همین است.» باورم نمیشه دارم گریه می‌کنم فقط بخاطر اینکه سالهاست عشق از بینمون رفته و با خودم می‌گم آیا ممکنه باز هم عشقو تجربه کنم؟! آیا عشق یه دروغه؟!. هرجای این عالم پا میذاشتم با عشق همه مشکلات کنار می‌رفت چون من زاده عشقم و هرگز نتونستم مثل عده ای شرایطو تحلیل کنم و بپذیرم و از سیاست مداری های بد بجای عشق استفاده کنم. آه آیا ممکنه باز عاشق شم؟ باز آزاد و زیبا و مهربان و آرام و زنده بشم؟. (در اولین صفحه داستان زندگی نوشته بود عشق!. تا وقتی که یه حس درست، اشتباه به نظر بیاد، انگار دارم می‌جنگم / اما از عشقش سرخوش بودم، از نفرتش عاجزم / انگار به بوی عشق معتاد و دیوانه‌ش شدم، هرچی تحمل می‌کنم، بیشتر احساس خفگی می‌کنم / و درست قبل از اینکه خفه شم، اون حتما میاد و نجاتم میده من مطمئنم / اما خفه شدم و اون نیومد و من سخت مردم / مثل چی ازم بدش میاد، و من عاشقشم، وایسا کجا میری؟! باشه تنهات میذارم، نه، اینکارو نکن / برگرد، داریم برمی‌گردیم، باز روز از نو روزی از نو / با عقل جور در نمیاد، چون وقتی خوب پیش میره، همه چی بهم می‌ریزه / من انسانی میشم که به عشقش پشتگرمه، اون میشه دور ولی معشوق مرده من! / ولی وقتی بد پیش میره و افتضاح میشه، احساس سرافکندگی می‌کنم / با تندی گفتم: این کارا چیه؟ چون من حتی اسمشم نمیدونم / روم دست بلند کرد، دیگه هیچوقت اینقدر پست نمیشم / فکر کنم از صفات مثبت من خبر نداره / نمیتونم دقیقا بهت بگم که چیه، فقط میتونم بهت بگم چه حسی داره / و همین الان، انگار یه چاقو تو گلوم فرو کردن و نمیتونم نفس بکشم / ولی هنوزم می‌جنگم وقتی میتونم عشقو برگردونم / قول میدم تغییرت ندم فقط بسپارمت به عشق / من تو رو قضاوت نمی‌کنم من فقط عاشقتم و می‌سپارمت به عشق / منو دوست داشته باش من در بی آزار ترین حالت یک آدمم/ هرگز بهم آسیب نزن و عشقمو به آغوش بکش تا خودت باشی / تو وقتی عاشق باشی زیباترینی و من فقط زیباییو می‌شناسم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» تا آن‌جا در مسیر عشق جلو رفتند که برای قاتلانشان نیز دلسوزی می‌کردند و این را می‌توان در خطبه‌های آن حضرت در روز عاشورا ملاحظه کرد. در این مورد خوب است به کتاب «کربلا، مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی