با سلام و وقت بخیر: سوالاتی داشتم در زمینه عرفان اسلامی. به دنبال استاد می گشتم برای راهنمایی و مشاوره در این زمینه. به شدت تشنه حقیقت و جستجوی حقیقت هستم اما از آنجایی که چند سالی هست بعلت کار و ماموریت در شهر کوچکی در خوزستان زندگی میکنم و امکان حضور در محضر استاد را ندارم. آیا استاد، بنده را در این زمینه سیر الی الله راهنمایی و مساعدت میکنند؟ بسیار ممنون و سپاسگذار
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه خوب است به سخن آیت الله بهجت فکر کرد که میفرمایند: «علمِ تو استاد توست». در این مورد خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیت الله بهجت» رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA . پیشنهاد ما دنبالکردن سیر مطالعاتیِ سایت میباشد که بر موضوع «معرفت نفس» تأکید دارد. موفق باشید
سلام: ببخشید دو سوال با خوندن کتابتون دارم. اگه وسیله ای رو داشته باشیم، ولی رنگش سیاه باشه و مراوده دائمی با رنگ سیاه حس خوبی به ما نده و بخواهیم از همون وسیله؛ رنگیش رو بخریم ، اسراف حساب میشه؟ و وظیفه ی ما برای دیدار پدر و مادر چقدر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمیکنم اسراف به حساب آید. ۲. در آن حدّی که عرف آن ارتباط را منطقی بداند که نه بیمحلی به حساب آید و نه افراط. موفق باشید
استاد عزیز سلام: گاهی تو بحر زندگی خودم و اطرافیان که میرم می بینم به علت اینکه خیلی چیزها رو شوخی گرفتیم عادی گرفتیم نمیدونم شاید بشه گفت سراپای وجود پر از آتشه حالا مثلا خودم احکام وعقاید را بیشتر رعایت کنم ولی نمیدونم این سهل انگاریه که خیلی زندگی رو شوخی گرفتیم مثل اینکه از اینکه با حرف وعملمون داریم تو جامعه در چه مسیری چه جریانی رو تقویت می کنیم تا عادی شدن فساد و گناه اقتصادی و... استاد گاهی نگاه می کنم میگم بعضی شاید بشه گفت یک مظلومیتی دارند که از روی جهل سراپای وجودش رو آتش می پسنده. استاد در حشر که اولین و آخرین و موثرین در هر کار خلافی آشکار میشوند، تکلیف ما چی میشه؟ التماس دعا برای نجات
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازهای که توانسته باشیم در بستر دینداری بدون افراط و تفریط عمل کنیم، در ابدیت خود به درستی و با صفا حاضر خواهیم بود. موفق باشید
سلام علیکم استاد طاهرزاده بزرگوار: شخصیت و آراء علمی آقای دکتر داوری اردکانی را چطور ارزیابی میفرمایند؟ اینکه ایشان علم و دین را تفکیک میکنند و مسائل علمی و مسائل عملی را جدای از هم معرفی میکنند و میگویند موضوع این دو مباین است، باعث بی اعتبار شدن آراء ایشان نزد استاد طاهرزاده نمیشود؟ پرسش آخر هم اینکه آیا استاد کتاب های ایشان را توصیه میفرمایند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته خود آقای دکتر داوری مشکل ایشان آن است که مشکل مینویسند و به راحتی نمیتوان متوجه اشارات مطالب عمیق ایشان شد. به نظر بنده آقای دکتر داوری از کمنظیرترین متفکران امروز جهان هستند و نمیشود کسی در این زمانه وارد میدان تفکر شود و آقای دکتر رضا داوری را نادیده بگیرد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: استاد این روزا حس میکنم خدا من رو فراموش کرده و سپرده به قضا و قدر و سنت های خودش. و هرچی فریاد میزنم انگار پاسخ گو نیست. متوسل میشم به ائمه و چهارده معصوم. اونها هم توجهی نمیکنن به من. دارم کم کم توی دام غربی ها میفتم که به نظریه ساعت ساز اعتقاد دارن و میگن خدا دنیا رو خلق کرده و دیگه به کسی کاری نداره. ناگفته نماند که ذکر لااله الاالله آرام بخش این روز و شب های من شده، اما میخام خدا به من توجه داشته باشه و به حال خودم رها نکنه. همچنین میخام چهارده معصوم هم نظری داشته باشن بهم. واقعا زندگی ای که خدا و چهارده معصوم بهش نظری نداشته باشن هیچ ارزشی نداره. کمکم کنید استاد، کمی بهم امید بدید و راهکار برای اینکه بر این حس و تفکر که خدا و ائمه من رو رها کردن غلبه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه یعنی نیستانگاری قصه بشر امروز است و با هرچه بیشتر حاضرشدن در نزد خود با معرفت نفس و حاضرشدن در تاریخ قدسی با فهم انقلاب اسلامی، زمینه عبور از این حالت فراهم میشود. عرایضی در رابطه با نیستانگاری در ۲ جلسه شده است که میتوانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/13805
سلام استاد: بحث آدم فضایی چیه که تازگیا باب شده. ژنتیک انسانها رو تغییر میدن به اسم آدم فضایی جا میزنن؟ دنیا به کجا داره میره واقعا!!به کجا چنین شتابان واقعا اینجا معنیش مشخص میشه. کی این ظلم به انسانهای تغییر ژنتیک داده شده رو پاسخگوعه. واقعا هنگم. این چه ظلمیه؟ هر چی به اسم حلیم خدا فکر میکنم بازم کم میارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امور بیشتر در میدان توهّمات انسانها جای دارد، چرا ما خودمان را مشغول این امور بکنیم در حالیکه میدانیم عالَم، صاحب دارد و حضرت حق جهان را در دست این نوع افراد قرار نمیدهد مگر آنکه تنها امتحانی در میان باشد تا هرکس خود را نشان دهد که جایگاهش کجاست. موفق باشید
سلام علیکم: آیا عروسی قاسم در کربلا حقیقت دارد و متن نامه امام حسن برای قاسم چه بود؟ سفارش امام به داماد کردن قاسم بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به احتمال زیاد اصل قضیه همچنان که بعضی از بزرگان فرمودهاند بیشتر ساختگی است. موفق باشید
با سلام: استاد چند روز پیش یه مستندی توی اینترنت دیدم که البته از تلویزیون هم پخش شده بود و در مورد ساداتی بود که در یه روستا نزدیک تهران همه دورهم جمع شده بودن. مصاحبه گر رفته بود سراغ یه فردی که در زمان دفاع مقدس بهش میگفتن سنگرسازان بی سنگر که خودش هم از سادات روستا بود. وقتی علت اینکه چطورشده همه روستا سیدها دورهم هستند پرسید گفت اینجا همه موقوفات امامزاده به اجداد همین امامزاده میرسه پرسیده و برای همین همه اینجا دورهم شدن. سوالم اینه در مورد بقیه امامزاده ها هم همینطوره؟ و چطورمیشه شجره نامه افراد را پیدا کرد؟ بنده این جمله را از چند نفرهم که متاسفانه با انقلاب هم خیلی خوب نبودن شنیدم که میگفتن ما تو شجره نامه هامون به فلان امامزاده میرسه نسلون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
سلام علیکم: اسم خشم و غضب خداوند کدام است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه جلالیِ حضرت حقّ در این موارد در صحنه است. موفق باشید
هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد، دل برد و نهان شد هر دم به لباس دگر آن یار برآمد، گه پیر و جوان شد گاهی به تک طینت صلصال فرو رفت، غواص معانی گاهی ز تک کهگل فخار برآمد، زان پس به میان شد گه نوح شد و کرد جهانی به دعا غرق، خود رفت به کشتی گه گشت خلیل و به دل نار برآمد، آتش گل از آن شد یوسف شد و از مصر فرستاد قمیصی، روشنگر عالم از دیده یعقوب چو انوار برآمد، تا دیده عیان شد حقا که همو بود که اندر ید بیضا، می کرد شبانی در چوب شد و بر صفت مار برآمد، زان فخر کیان شد می گشت دمی چند بر این روی زمین او، از بهر تفرج عیسی شد و بر گنبد دوار برآمد، تسبیح کنان شد بالجمله همو بود که می آمد می رفت هر قرن که دیدی تا عاقبت آن شکل عرب وار برآمد، دارای جهان شد منسوخ چه باشد؟ چه تناسخ به حقیقت؟ آن دلبر زیبا شمشیر شد و در کف کرار برآمد، قتال زمان شد نی نی که همو بود که می گفت انالحق، در صوت الهی منصور نبود آنکه بر آن دار برآمد، نادان به گمان شد رومی سخن کفر نگفته است و نگوید، منکر نشویدش کافر بود آن کس که به انکار برآمد، از دوزخیان شد. «مولوی» سلام علیکم! طبق شعر بالا خداوند در یک دوره به مظهریت نوح (ع) ، دوره ای به ابراهیم (ع)، دوره ای به یوسف (ع) و... ظهور کرد. سوالم این است که اگر نوح (ع)، ابراهیم (ع)، یوسف (ع) و... ، همزمان وهم دوره می بودند، این مظهریت چطوری می شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن صورت همگان خود را در جمال همو که کامل و جامعتر است مییافتند. مانند همان نسبتی که مولایمان علی «علیهالسلام» با حضرت پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» داشتند. موفق باشید
سلام استاد: آیا کسی که اختلال شخصیت در مورد مسائل جنسی دارد مثلا میل به همجنس دارد آیا میتواند با تقویت در معنویت و معارف الهی و عبادات خودش را از این میل آزاد کند یا حتما باید روان درمانی برود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امتحان الهی است و با رعایت دستورات شرع و رشددادن معارف الهی و کنترل خیال میتوان از آن عبور کرد. پیشنهاد میشود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید
آمریکا مظهریت تام و تمام غفلت انسان امروز است و تو مَبین که بُرج های بلند و آسمان خراشش و پیشرفت چشم گیر تکنولوژیکش که عقل زمینی را زمین گیر خویش میکند همه حقیقت است. که باید به ویرانه های دل های مردم آواره و بی پناه این آسمان خراش ها نگریست که شبانه چگونه خود را از دارِ پوچی و نیستی و قهر و کین خویش، آویزان زندگی و جهان آمریکایی میکنند. جهان در پرتو اسمای حسنی او جلوه میکند و هر روز رنگی به خود میگیرد و نشان میدهد که اراده ای بالاتر از اراده مردمان و زور و قدرت ثروت مندان و سلطه تاریخی ظالمان در میان است. سالهاست که خون مظلومان عالم در چنگال و با دستان قهر و قدرت ستم این مجسمه شرک و افیون انسان امروز، بر زمین جاری میشود و از این میان مردانی مرد بر میخیزند و رسم زمان را باری دیگر دچار تغییر دگرگونی و انقلاب میکنند آری آنان که نشانی از اصحاب سِر ولایت آخرالزمانی دارند. آنان مردان مرد و مظهر نهایت انسانیت انسان در تاریخ اند که سینه ستبر خود را در برابر اراده و طرح و نقشه صهیون و آمریکا سپر کرده اند و چشم، به راهِ توحید در جهان امروز و آزادی قدس شریف دوخته اند. سالهاست مسلمانان جهان شاهد کربلای این کربلاییان در قتلگاه کودکان غزه و بیروت و حلب و رقه و بلبعک و کرانه باختری است و این کدام انسان است که در این وانفسا انتخاب بر آزادی از اسارت ارزش های آمریکایی و رویای شیرین و پوچ آمریکایی میکند و حضور کربلایی را بر می گزیند. افیون زمان فانی جهان آمریکایی ما را با خود برده است و این زمان نه زمان باقی است که بستر و جلوه گاه یاران و عشاق الحسین و رزمگاه یاران آخر الزمانی اوست که همان زمان فانی جهان نسیان گون انسان آمریکاییست که در چنگال اراده و سلطه این دیو خفی بد سرشت، خیال و قلب و عقل و وجود انسان امروز را در تسخیر و سلطه خلسه خود آورده است و گویی وجود و حضور تاریخی شگرف ما را از یاد و خاطره ما برده است. باید پناه و التجا بر خدای واحد و قهار و مکار جست و دید که این مکر آخر الزمانی را انسان این روزگار چگونه خواهد درید و پرده های حجاب زمان را کنار خواهد زد و حقیقت را به خون خود چگونه در بستر زمان نمایان خواهد کرد و بر پرده تاریخ خواهد کشید. تو از او باز پرس که طلیعه این کاشفان کرب و بلا و ظلمت شبانگاهی جهان آمریکایی را چه کس خواهد درید، که او این طلیعه را در وحدت امت مسلمان بیدار جهان در تشییعِ افق بلند شهادت سید حسن نصر الله و حاج قاسم سلیمانی نوید و بشارت بس عظیم داد پس باید چشم شست و در انتظار دوباره آفتاب بود. آری باید چشم شست در انتظار دوباره طلوع آفتاب در وجود و حضور تاریخی ما در جهان امروز بود و در تلالو اراده های پولادین و زبان فصیح و بلیغ شهدا و امام و رهبر انقلاب دوباره جان شست قدم در صراط مقاومت گذاشت و تن بر نسیان طلوع حقیقت شهادت شهید نصر الله و یارانش نداد که این طلیعه فتح قریب است و تو گویی این طلیعه را باید دوباره در وحدت امت و الفت مومنان و صلحا و شایستگان جست و جو کرد و به نظاره نشست. آری حقیقت را دوباره باید به نظاره نشست و دید که چگونه در رفتار و سکنات و عزم های بلند و حضور و زبان و هنر ما امت اسلامی طلوع میکند و خواهد کرد؛ آری جهان را باید نظاره کرد و دید دوباره که سنگ های کوچک و آه های سکوت مانند و خون های به ظاهر بی رنگ مردم مظلوم و مقاوم فلسطین و لبنان و سوریه و ایران و هر کجای دیگر این عالم خاکی چگونه جهان را از انانیت و چنگال اراده بشری و نفسانی و شیطانی انسان ناسی و کافر آمریکایی باز پس خواهد گرفت پس بیا و نظاره کن و بخوان که طلیعه این بشارت را قلوب الیف و دست های یکپارچه و کلمه وحدت قیام خمینی آشکار کرد و تو گویی تحقق این را به قطع با آیات فتح خواهی دید پس بیا و دوباره بخوان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا ﴿١﴾ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿٢﴾ وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا ﴿٣﴾ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا... #روز_قدس #مقاومت #باشگاه_دانشجویی_فرصت #شب_های_قدر_انقلاب_اسلامی @forsat_soha
باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی بصیرتی که موجب میگردد متوجه باشیم ما در کدام طرف از تاریخی که در آن هستیم، قرار گرفتهایم. و در این رابطه عرض شد مقاومت، ایدۀ ایرانِ مدرن است و اگر ما بخواهیم در جهانِ خود حاضر باشیم باید از دام «سلطه و تسلیم» که نقشۀ جهان استکبار برای دیگر ملتها است؛ عبور کنیم. و این یعنی ایمان آیت الله خامنهای و این یعنی شهید سیّد حسن نصرالله و شهید یحیی سنوار؛ و این یعنی راه عبور از دام «سلطه و تسلیم» و این یعنی «زندگی». https://eitaa.com/matalebevijeh/18883. موفق باشید
بسم رب محمد: دوباره نهیبی بر قلب آمدن، مثل همیشه و مثل هر لحظه و در این ایام لحظه به لحظه و باز اراده کردن و پس از مواجههای ناتمام نشستن و خودخوری کردن و هیچ ندانستن. و باز آرزو کردن و باز نشستن و اینگونه چندین سال راهجویی کردن و نمیدانم. آری! قرآن را میگویم. قرآن عزیز گویا ملائکه از ادبار میزنندم که تو مال اینجا نیستی و باید کاری برای خویش بکنی و ادراک میکنم و تا اراده روبرو شدنم را تجربه میکنم، از روبرو میزنندم که آماده نیستی و بیعالمی. که فرمود: «وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ * ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ». نه میتوانم رهایت کنم و دست از تو بکشم (شاید هم تو نمیتوانی) و نه وسعت روبرو شدنش را دارم. چه سالهاست که آرزویت میکنم. چه لحظههاست که وجودم از آتش نداشتنت میسوزاندم. چه قبض و بسطها که نمیکشم. در یکی از جلسات سوره فتح به قول یکی از دوستان: یا عالم داری یا بیعالمی و هیچ راهی نداری. آری! نمیشود عالمدار بود و اینقدر خویش را تنگ و بیوسعت یافت. همین دیشب بیچاره بودم. طاقت و تاب هیچ چیز را نداشتم. تنها به اعتبار انجام وظیفه الهی بیدار ماندم و قرآن به سر گرفتم. بماند که از سر بیچارگی صفحاتی از «بلای بیتاریخی و جهان آینده» دکتر داوری رو هم تورق کردم. بماند. اوایل جلسات سوره فتح اراده کردم که باید بخوانمت، اما گویا دامن از دست آلودگان_ بیعالمان و نامحرمان_ میکشی. گاه چه خسرانزده خویش را مییابم. و گاه میگویم که گویا داری تربیتم میکنی و منتظر بزرگ شدن و زبان باز کردنم هستی تا بتوانم با تو سخن بگویم. نمیدانم اما شاید ایمان همین باشد. و به قول شما نه گریهها و نه دعاها و نچیز دیگری، که ایمان چیز دیگری است. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال این مائیم و همان حال و احوالاتی که میفرمایید با هر نامی که بخواهید آن احوالات را بنامید. فرمود: « نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم». باز تأکید میشود نام این نوع حضور را هرچه میخواهید بگذارید مهم نیست، مهم آن است که متوجه باشیم این قصۀ همۀ ما که میتوانید آن را بشر جدید بنامید، در این تاریخ است که نه میتواند در دیروز خود حاضر باشد و با امثال شیخ بهائی بزرگ هم پیاله شود؛ و نه میتواند در فردایی که معلوم نیست چه فردایی است، حاضر گردد. بنده نام این نوع حالت را چنین میدانم که فرمود: «دوست دارد یار این آشفتگی» و بنده نه تنها نسبت خود را با جنابعالی در چنین حالتی احساس میکنم، بلکه گمان دارم آنانی که در جستجوی نسبت خود با پیامبری میخواهند باشند که قصۀ او با «إقرأ» شروع شد، خواندن چیزی که چیز مشخصی نبود مگر آنکه تنها با خواندن شروع شد و قرآن در همان خواندن به ظهور آمد. آری! نمیتوان نسبت با چنین پیامبری و با چنین حضوری بیگانه بود. آیا این همان سخن جناب نیچه نیست که فرمود باید در دهانۀ آتشفشان منزل کرد؟ چرا گمان میکنیم باید در این آخرین زمان، سر و سامانی داشته باشیم. حتماً ملاحظه فرمودهاید که بنده مکرراً به این غزل جناب عطّار نظر دارم که میفرماید:
دی زاهد دین بودم، سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم، سر دفتر دانایی
ترسا بچه ایم افکند از زهد به ترسایی
اکنون من و زنّاری در دیر به تنهایی
امروز دگر هستم، دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم، دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم
نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین، یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین، شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان، در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
پس گفت در این معنی، نه کفر نه دین، اَوْلی
بر شو تو ازین دعوی گر سوخته مایی
موفق باشید
با سلام و احترام: امروز ایران عزیز در شرایط خاصی به سر میبرد شرایطی که دکتر مسعود نیلی در یادداشت اخیرشان: https://shorturl.at/6DWdU (در تلگرام مشاهده شود.) به خوبی به آن اشاره کردند. اما برای من واقعا عجیب است که چگونه رهبری و افرادی چون شما انقدر امیدوارنه به آینده نگاه میکنند. هرچند همچنان احساسم بر عقلم غلبه میکند و باعث می شود با رهبری همراهی کنم و با منویات ایشان خوشبین باشم اما این خوشبینی برای من دیگر عقلانی نیست. مواردی که تنها برخی از آنها را دکتر نیلی به آن اشاره کردند به علاوه سایر بحران ها مثل صندوق های بازنشستگی، از دست رفتن سوریه و... بحران هایی هستند که ممکن از یک جایی به بعد کمر جمهوری اسلامی زیر آنها راست نشود. متاسفانه چه بخواهیم چه نخواهیم مردم بسیار زیر فشار هستند و دیگر جمهوری اسلامی برای آنها اهمیتی ندارد و منتظر فرصتی هستند برای تغییر نظام ولو با وعده وعیدهای صد من یه غاز دشمن. ترسناک تر از همه آنچه که نشد بگویم ایران بعد از رهبری است که مطمئنم ایران روز خوش نخواهد دید. لطفا در خصوص این دلهره ها توضیح دهید و بگویید چگونه میشود از آنها رهایی جست و همچنان ادامه داد. گرچه سخت است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه نمیخواهم از آقای نیلی و نیلیها که حرف بسیار است؛ سخن بگویم، آری! همیشه دشمنان این راه توحیدی با تنگناهایی که ایجاد کردند و سپس آن تنگناها را بزرگ میکنند، بنا دارند آیندۀ انقلاب اسلامی را که تاریخی است غیر از حضور در تاریخ جهان مدرن، تیره و تار کنند. غافل از آنکه از طریق انقلاب اسلامی راهی در مقابل بشریت گشوده شده تا از انحرافات هلاکتباری که جهان استکبار برای بشریت شکل داده، رها شوند و مسلّم تنگناهای تاریخِ دیروز و ضعف بعضی از مردم در این امر بیتأثیر نیست. ولی مسلّماً این راه، یعنی راه انقلاب اسلامی به جهت نورانیتی که در ذات خود دارد و مردمی که کنار حاج قاسم سلیمانیها ماورای سختیها متوجه ارزش و جایگاه انقلاب شدهاند؛ روز به روز جلو و جلوتر میرود و جایگاه تذکر مقام معظم رهبری به مدّاحان اینجا است که فرمودند: «اوّل آگاهی، بعد امیدآفرین باشد، [یعنی] مأیوسکننده نباشد، و هم حرکتدهنده باشد، آن وقت یک کار اساسی و بزرگ را شما انجام دادهاید». باید متوجه بود برای حضور در آینده دو نگاه در صحنه است جریانی که مانند ترکیه، خود را ذیل نظم جهانی مطرح کرده و با بزرگکردن مشکلات بنا دارد این راه را که راهِ قرارگرفتن ذیل نظم جهانی است برای ما زیبا جلوه دهد؛ و نگاهی که با نور ایمان خود متوجه آیندهای است که بشریت در حیات قدسی و اجتماعی خود، خود را دنبال میکند. در این رابطه نیز عرایضی تحت عنوان: «ما و آینده در پیش رو» https://eitaa.com/matalebevijeh/18360 شده است به همان معنایی که بصیرت فاطمی اقتضاء میکند که ماورای جریان پیشآمده بعد از رحلت پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» متذکر افقی باشد که از طریق اسلام، ما را از جاهلیت دوران آزاد خواهد نمود. خدا را شکر که متوجه حضور نورانی و ایمانیِ رهبر معظم انقلاب هستید که این بزرگترین عطای الهی به ما میباشد. در ضمن بد نیست در مورد مسعود نیلی به این مقاله نظری بیندازید. https://www.mashreghnews.ir/news/1615498/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%AD%D8%A7%D9%84%D8%A7-%DA%98%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
موفق باشید
سلام: من قصد ازدواج دارم اقدام هم کردم اما هنوز قسمت نشده از طرفی وضعیت آمار طلاق نگران کننده است برای من. لطفا دعا کنید و دستورالعملی بفرمایید جهت اینکه همسر خوبی خداوند عنایت کند به بنده. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله با ذکر «آیت الکرسی» رفع مانع میشود. موفق باشید
با سلام خدمت شما: رهبری در چند سال اخیر در موضوع امر به معروف و نهی از منکر حجاب و عفاف توصیه های اساسی فرمودند و آن را واجب فراموش شده و... خواندند. سوال بنده این است که چرا رهبری در مواجهه با بدحجاب ها مانند نمایشگاه کتاب و... نهی از منکر نکردند؟ یا بعضا در جلساتی که در حسینیه امام خمینی برگزار میشود، مشاهده میشود افراد بدحجابی هستند و کسی به آن ها تذکر نمیدهد. مضافاً بر اینکه این رفتارها توسط برخی افراد مذهبی و انقلابی به عنوان روشنفکری و تألیف قلوب توسط رهبری و محبت اقشار مختلف مردم حتی بدحجاب و بیحجاب ها تلقی شده و به عنوان یک روش در جامعه انتشار داده میشود. لطفا این مورد را توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در آن نمایشگاه ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب این خانمها و دختران را از خود ما میدانند و تنها با برخورد پدرانه و دلسوزانه باید آنها را در شرایط مناسب متذکر حجاب کامل کرد از آن جهت که آگاه شوند که شخصیت خودشان در آن حجاب و عفاف متعالی و فاخر میشود. متأسفانه دشمنان ما با تبلیغات خود فضای دلسوزانه امر به معروف را تیره کردهاند و اینجا است که باید با روشی خاص این فضا را تبدیل به فضای محبت کرد تا ذهنیتهای منفی از میان برود. موفق باشید
تدوین شعر و داستانی و تصویری از کتاب ۱۰ نکته از معرفت نفس به لطف خدا به پایان رسید، فایل ورد و پی دی اف خدمت شما ارسال میشه جهت هرگونه استفاده و در اختیار گذاشتن در سایت و اعضا کانال اگر صلاح دونستید. ممنونم از شما استاد خوبم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر و امید موفقیت هرچه بیشتر برای جنابعالی. کار خوبی است امید است که رفقا بتوانند بهترین استفاده را از آن بنمایند. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18156
از خواجه عبدالله انصاری سخن به میان آوردید، پیرامونش چند مسأله را تبیین کنید، خواجه انصاری جزو آن دسته از صوفیانی است که میان شریعت و طریقت، همبستگی شدیدی قائل شده و اساسا مسیر رسیدن به طریقت را از گذرگاه شریعت معرفی می کند و معتقد است که صوفی بایستی دائما متعبد به شرع باشد. (به خلاف ما که شرع و طرق را تفکیک میکنیم و معتقدیم میتوان به زهرای مرضیه جسارت کرد اما عارف کامل بود، می توان در زمان حیات نائب خاص امام زمان ادعای نیابت کرد اما عارف کامل بود) خواجه مینویسد: «شریعت، بی حقیقت، بی کار است و حقیقت، بی شریعت بی کار و هر که نه راه میان این دو برد، بی کار است» او در صد میدان خود نیز مینویسد: «شریعت همه حقیقتست و حقیقت همه شریعت، و بنای حقیقت بر شریعت است؛ و شریعت بی حقیقت بیکارست، و حقیقت بی شریعت بیکار، و کارکنندگان جز از این دو بیکار است» جامی نقل میکند که: «مرتعش گويد كه: هرگز خويشتن را به باطن خاصّ نديدم تا خود را به ظاهر عامّ نديدم. شيخ الاسلام گفت: معنى آن است كه حقيقت من درست نيامد تا شريعت من صافى نشد» وی به مریدان خود توصیه میکرد: «چون سنّتى به شما رسد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و سلّم- اگر نتوانيد كه آن را ورد كنيد و دايم بورزيد، بارى يك بار بكنيد تا نام شما را از زمره سنّيان كنند» شریعت خواجه حنبلی بوده، دکتر شفیعی کدکنی نسبت به ادعای تشیع حاکم نیشابوری در مقدمه کتاب تاریخ نیشابور، اثر خود حاکم، می نویسد: «کسانی که او (حاکم نیشابوری) را به تشیع متهم کردهاند، افراد بسیار متعصب و تنگنظری از نوع (مانند) خواجه عبد الله انصاری بودهاند که در حق حاکم گفته است: «ثقة في الحديث و رافضي الخبيث» یعنی در نقل احادیث، بسیار مورد وثوق است اما رافضی خبیث است و از جمله دلایل رفض و تشیع او را یکی این دانستهاند که وی با معاویه و آل معاویه دشمنی داشته و این دشمنی را آشکار میکرده است.» ایشان ذیل همین مطلب در پاورقی مینویسد: «از به کار بردن کلمه «تنگنظر» در مورد این مرد بزرگ بسیار متاسفم ولی خوانندگان باید بدانند که چهره افسانهای و موجود در «مناجاتها» که اغلب آنها منسوب به اوست (یعنی انتسابشان به او قابل تایید نیست) با آنچه حقیقت تاریخی او را که مردی است بسیار متعصب در مذهب حنبلی تشکیل میدهد زمین تا آسمان تفاوت دارد. از همین داوریِ او در باب حاکم، طرز تفکر او را به خوبی میتوان دریافت» دکتر شفیعی کدکنی به خوبی بحث مذهب خواجه را مطرح نموده و نوشته است: «خواجه عبدالله انصاری یک صوفیِ اهل سنت است و بر مذهب امام احمد بن حنبل، و در شعری که به عربی سروده گفته است: من همه عمر حنبلی زیستم و وصیت میکنم که همگان نیز مذهب حنبلی اختیار کنند. اما ما ایرانیان به ویژه بعد از عصرِ ایلخانی و بیشتر صفوی، در طول زمان، کوشیده ایم که از او یک شیعه اثنی عشری-آنهم به سبکِ مرحوم شاه اسماعیل صفوی- بسازیم» از طرفی خواجه انصاری یک اشعری متعصب است، لذا در مباحث جبر نیز بر همین رویه مشی میکند. وی داستان آدم و حوا علیهماالسلام را با دید جبر اشعری خود تفسیر میکند و با اینکه عدل را میپذیرد اما نمیتواند اعتقاد اشعری خویش را کنار بگذارد، میگوید: «از آنجا که عدل صرف است، حجّت بندگان بر تو نیست. با آنکه فرمودی که بکن و نگذاشتی و فرمودی که مکن و بر آن داشتی. الهی، اگر ابلیس آدم را بدآموزی کرد، آدم را گندم که روزی کرد؟» یا میگوید: «الهی، اگر خواهی همه آن کنیم که تو خواهی، چون همه آن کنی که خواهی، پس از این بیچاره مفلس چه خواهی؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه دارید که این موارد، مواردی نیست که در دل سؤال و جواب بگنجد و همیشه این بحثها بوده است. کافی است تأملی در «منازل السائرین» آن مرد بزرگ داشته باشید تا به عظمت روح توحیدی او پی ببریم تا آنجایی که شخصی مانند کاشانی که حضرت امام خمینی در وصف او میفرمایند: «العارف الکامل القاشانی» شرح مبسوطی بر «منازل السائرین» مینویسد با مقدمهای بسی عالمانه. و آیت الله جوادی در شرح «فصوص الحکم» کاشانی را شیعه میدانند. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در جلسه تفسیر سوره مبارکه تغابن در تاریخ ۱۷ شهرویر ماه به یادم هست که فرمودید؛ در استدلال نوعی انکار وجود دارد و استدلال به درد دیندار شدن نمیخورد بل برای محاجه در مقابل ضد دینان است. چرا علامه طباطبائی تفسیر خود را برپایه استدلال و عقل گمارده اند به حدی که به فرموده شما ذره ای هم از آن خارج نگشته اند؟ ۲. چه کنیم در رزق گم نشویم؟ در وقت گم نشویم؟ رزق وقتم کم است و برکتی ندارد و نمیتوانم کارهای علمی ام را بخوبی پیش ببرم، متوجه بی توجهی خودم به وقت هستم که وقت نیز به من رو نمی کند و خود را در اختیارم نمی گذارد. ۳. چگونه صاحب رزق شویم و بتوانیم در نیاز حقیقی قرار گیریم تا خدای متعال نیز آن را بی جواب نگذارد بلکه ما هم مشغول نشده باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند آن مرد الهی را رحمت کند. همانطور که در مبحث «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان» عرض شده ایشان بنا داشتند شبهات پیشآمده بعد از مشروطه را از منظر قرآن جواب دهند تا دینداران متوجه حقیقت قرآن بشوند و از این جهت آری! باید استدلال میکردند تا شبهات رفع شود و این به معنای آن نیست که مطلب تمام باشد و از آن به بعد طرف، دینداری خود را ادامه دهد. به همین جهت در کنار آن نوع استدلال سعی میکردند منظور آیات را که مطابق با فطرت افراد بود، به میان آورند و این امر موجب ایمان افراد و تقویت آن ایمان میشد ۲. اولاً: برنامهریزی ثانیاً: حوصلهای به وسعت یک اقیانوس. موفق باشید
سلام استاد: شما از طرفي مي گوييد خدا «رحمن» و «رحيم» است و به بندگان خود حتي كفار نظر لطف دارد و از طرف ديگر مي گوييد «ان الله لا يهدي القوم الكافرين». پاسخ چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند ابتدا پیامبران را برای هدایت انسانها میفرستد. ولی اگر عدهای حقایقی که پیامبران آوردهاند را انکار کنند خداوند آنها را به خود وامیگذارد به همان معنای «ان الله لا يهدي القوم الكافرين». موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد من صاحب دو فرزند هستم و کار هنری انجام میدم، جایگاهم را به عنوان یه زن انقلابی و الگو چطور باید تعیین کنم؟ اصلا چطور باید باشم؟ راهنمایی بفرمائید. سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای حضور در زندگی ذیل ارادت به رهبر معظم انقلاب، اگر بتوانید خود را با تفسیر قیّم المیزان آشنا کنید؛ راهی گشوده خواهد شد که «خود راه بگویدت که چون باید کرد». جهت کار با کتاب تفسیر قیم المیزان جزوهایی در سایت هست که میتوانید به آن رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 . موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: بعضی ها میگویند تغابن یعنی در معامله کلاه سررفتن بین مستکبرین و مستضعفین و بعضی دیگر گفته اند تغابن یعنی در معامله ای کلاه سررفتن کافر ها و کلاه سررفتن مؤمنین. میشه با دلیل بگین نظر شما کدام مورد است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در سوره تغابن شده است. مهم دقت به خود آیات است از طریق تفسیر قیّم المیزان. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: آقای جوادی آملی در مورد بحث شما در مورد ایمان و مذهب نظر دیگری دارند. ایشان ذیل آیه ۱۹۹ آل عمران فرمودند در سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» فرمود ﴿لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ﴾ ؛ اينها كسانياند كه آيات الهي را تلاوت ميكنند، همان آياتي كه بر شما نازل شده است هم آياتي كه بر خودشان نازل شد. همين آيهٴ محل بحث سورهٴ «آل عمران» همين است ديگر، اينها مؤمناند. اينها كسانياند كه دو تا دين را دو تا وحي را درك كردند، قهراً بايد دو تا اجر هم داشته باشند، لذا ذات اقدس الهي از اينها كه صاحب دو اجرند ياد ميكند. در دين خود، تابع دين خود بودند، حرف پيامبر خودشان را ايمان آوردند، اجر بردند. وقتي اسلام طلوع كرد تابع اسلام شدند اجر ميبرند، از اينها به عنوان اينكه داراي دو اجرند ياد ميكند. در سورهٴ مباركهٴ «قصص» آيهٴ ۵۲ به بعد اين است: ﴿الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ﴾ آنها كه قبلاً ما به آنها كتاب داديم يعني تورات و انجيل داديم، اينها به قرآن ايمان ميآورند ﴿إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ﴾؛ وقتي قرآن بر آنها تلاوت بشود ﴿قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمين﴾؛ ما قبلاً انتظار چنين كتابي را ميكشيديم، چون انبياي ما در كتاب آسماني ما را بشارت دادند، ما منتظر رسيدن اين وحي بوديم ﴿وَ إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمينَ﴾ آن گاه فرمود: ﴿أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْن﴾ اينها دو تا اجر دارند ﴿بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ٭ وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين﴾ اينها از بزرگان اهل كتاباند. منظورشون را اینطور برداشت کردم که اهل کتاب اینجا منظور مسلمانانی هستند که قبلا یهودی و مسیحی بودند و اگر اینجا تعبیر به اهل کتاب شده به این لحاظست که در آیات قبلی سوره هم از اهل کتابی سخن گفته شده بود که آنان آیات خدا را به قیمت ناچیزی میفروختند. توضیح کاملتر در این لینک هست. https://eshia.ir/feqh/archive/text/javadi/tafsir/70/701010/ آیا واقعا فتوایی از مراجعی مانند آقای خامنه ای وجود دارد که ایشان گفته باشند از نظر فقهی اشکالی ندارد که یهودی یا مسیحی اگر فهمید دین اسلام حق است، باز هم تابع شریعت مسیحی یا یهودی خود باشد، با اینکه میداند پیامبر حقست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه حرف در این نکته است که میشود اهل کتاب بود و در عین حال به وَحی محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» ایمان داشت و همچنان در زمره اهل کتاب بود و اسلام نیز برای چنین افرادی به عنوان اهل ایمان و حتی «راسخون فیالعلم» جای و جایگاه قائلاند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: من پاسدار هستم و حدود ۵ سال است که در سپاه مشغول به کار هستم و از بد یا خوب روزگار نه در قسمت نظامی آن بلکه در بخش فرهنگی مشغول به کار هستم.عرضی داشتم خدمت حاج آقا. من طی این سال ها با توجه به این امر که در چندین قسمت مختلف فضای فرهنگی سپاه رو تجربه کرده ام و حضور به عمل آوردم به یقینی رسیده ام که فرسنگ ها فاصله در نسبت با ادبیات اصیل انقلاب اسلامی در کاری که درش هستم وجود دارد و متاسفانه چیزی جز حیف و میل بیت المال در نسبت با تعریف کارهای مختلف در رده های مختلف ندیده ام. میدانم که بیش از اندازه به بیرون از خودم می پردازم ولی باور بفرمایید انجام کاری با نظر به اینکه بدانی کاملا بیهوده است و تو نتوانی آن را به سمت صحیح آن میل دهی چقدر سخت است. من این نکته را هم بگویم که ۲ سالی است که بنا بر فشار کاری دچار ناراحتی اعصاب هم شده ام و حقیقتا تغییر دادن در میل دادن به حداقل ترین های ادبیات انقلاب اسلامی در کار برایم امری سخت و دشوار است. تصور و برداشتم از ادبیات انقلاب، نه امری پیچیده و آنچنانی، بلکه کاری است که ثمری حقیقی در نسبت داشتن با مبانی انقلاب اسلامی داشته باشد و صرفا روزمرگی و باری به هر جهت و بی عقل و خرد کار کردن نباشد. از طرفی امکان انتقالی به بخش های دیگر سپاه هم دیگر برایم مقدور نیست. الان به وضوح خودم را میبینم که چطور در این روزمرگی روز به روز حل میشوم و تبدیل به کارمند میشم. میبینم که دیگر ارتباط درستی با خدا ندارم میبینم که دلم در روضه ی اهل بیت نمی لرزد. ولی نمیدانم باید چه کنم؟ تمام تلاشم این چند وقت به تقویت مبانی فکری و اعتقادی ام بوده است ولی باور بفرمایید تنها به جهت حقوقی که دارم در این کار مانده ام و به هیچ وجه اعتقادی به آن ندارم. آیا از حیث این امر که من موظف به تامین مخارج زندگی هستم و متعهد به خدمت ۳۰ ساله، میتوانم به خودم، بودنم را در عین عدم تعلق قلبی به ساز و کار کاری که دارم بقبولانم؟ و آیا کسب در آمدم ایرادی دارد؟ این نکته را هم بگویم که همسرم هیچ مشکلی با بیرون آمدن از کارم ندارد و امکان استعفا دادن هم برایم فراهم است، البته به سختی های که باید طی کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی میتوان گفت این حالت تا حدی همهگیر است که انسان در این شرایط تاریخی احساس نوعی پوچی و بیثمری میکند. با این حال اگر کاری مدّ نظر دارید که میتوانید با حضور در آن کار، احساس بهتری داشته باشید؛ استعفا اشکال ندارد و یا میتوانید خود را در همین موقعیتی که هستید مشغول معارفی مانند تفسیر المیزان نمایید تا در عین آمادگی در انجام وظایف اداری، از فرصتهای پیشآمده بهترین استفاده را نمایید. موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد خدا طبق عین ثابته و انتخاب اولیه، وجود میدهد حالا اگر انتخاب اولیه من این بوده باشد که یک انسان کافر باشم، خب خدا طبق همان برایم اتفاقات را پیش می آورد، اما شما گفتید ما با استفاده از انتخاب و اختیاری که الان داریم میتوانیم باز انتخاب کنیم، آیا میشود منی که عین ثابته کافر شدن داشتم با انتخاب هایم در این لحظه انتخاب اولیه عین ثابته ام را تغییر دهم؟ احتمالا پاسخ شما مثبت است اما اگر میتوانم پس چرا در روایتی گفتید حضرت علی به یک نفر گفت تو یک روزی پرچم دار کفر میشوی، این کار را نکن، اما میکنی، آیا این به این معنی نیست که اگر انتخاب فرد در آن لحظه این باشد که در مسیر کفر نرود اما باز میرود؟ پس یعنی اون عین ثابته و انتخاب اولیه غلبه دارد بر انتخاب های ما؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت«علیه السلام» به آن فرد یعنی ابن ملجم با توجه به انتخابی که می کند خبر دادند. موفق باشید
