بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: در باب عینیت ذات و صفات نظر تان درباره مطلب زیر چیست؟ «این تعبیر که صفات عین ذاته، دو معنا میتونه داشته باشه: ۱. هر صفتی مثل علم و قدرت و ... جزئی از ذات رو تشکیل میده و غیر هم هستند؛ که این باطله ۲. هر صفتی که ما به خداوند متعال نسبت میدیم، دقیقا عین همدیگه است و علم عین قدرته و قدرت عین حیات و ... که در این صورت، ما هیچ تصوری از حقیقت علم خداوند نخواهیم داشت چرا که تصور ما از علم، غیر از تصور ما از قدرته و ... فلذا تصور ما از صفات خداوند سبحان، صرفا سلبی خواهد بود.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نسبت با ذات خداوند که «احد» و یگانه محض است، صفات او عین ذات او هستند. ولی در نسبت با ما و هر ممکن‌الوجودی، مفهوم علمِ او غیر از مفهوم قدرت اوست. در حالی‌که در ذات، علم، عین قدرت و قدرت، عین علم است و لازم نیست سلبی باشد به این معنا که چنین کمالاتی در ذات او نیست. موفق باشید

38278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا اسم ولی معادل اسم الله است؟ اگر جواب آری است، آیا علی (ع) مظهر آن است؟ آیا می‌توان گفت امام خمینی (ره) هم مظهر اسم ولی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به حکم «الله ولی الذین آمنوا» در جامعیت خود ولیّ اهل ایمان می‌باشد و اولیای الهی یعنی پیامبران و ائمه مظهر ولایت الهی‌اند و ذیل آنان، علمایی که در جامعیت معارف الهی و هویت ایمانی قرار دارند. موفق باشید

40723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد از هوش شما بعیده آخه خدای بی اندازه و بی قدر چطور فرد برگزیده و نظام سیاسی برگزیده داشته باشه؟! اون بالا نشسته اینها رو خلق می‌کرده و یهو تصمیم گرفته یه تعدادی رو برگزیده عرش بکنه؟! یعنی چی؟! ریشه‌ی رنج چیه؟ رنج برای چی خلق شده؟ چرا خدای مهربان غزه رو نجات نمیده؟ اگه دین مسلمون ها حقه چرا دارن در این فلاکت زندگی میکنن؟ چرا کفار باید در نهایت آسایش ‌و رفاه باشن؟ آخه من مبلغ شم که برم به یه سوئیسی مرفه بگم بیا مثل ما جهان سومی ها زندگی کن؟! اصلا یعنی چی؟! آزمایش الهی چه معنی داره؟! خودش که میدونه!! پس آزمایش چه معنی میده که ما اینجوری بخوایم رنج بکشیم بابتش!! چرا باید با رنج رشد بده؟! خب یه شیوه دیگه انتخاب کنه. این‌همه بیماری از کجا خلق شده. چرا خدا جلوشو نمیگیره. طبق قوانین علت و معلول وجود تمام سیاهی ها هم باید علتی داشته باشه. اما ادیان ابراهیمی هیچ علتی برای رنج و حتی هیچ وسیله ای برای رفعش ارائه نمیدن. ما با وجود نماز و روزه، هنوز هر روز داریم از سختی های دنیوی رنج می‌کشیم و این یعنی ابزار مذهب به تنهایی ما رو قوی نکرده در برابر دنیا. مقایسه کنید بودا چقدر زیبا منشا رنج و راه رهایی از اون رو توضیح میده. طبق قوانین تناسخ و کارما همه چیز با نظم غیرقابل تصور داره پیش میره و برای تمام رنج ها و حتی افکار ما دلیلی وجود داره. در بودیسم دلیل رنج امتحان الهی نیست بلکه نتیحه اعمال خود شخصه، و شخص با روشن بینی از همه‌ش آزاد میشه. اما دین ما چی میگه بهمون!! میگه هرچی مومن تر باشی جام بلا بیشترت می دهند!! و عیش و نوش کن تا روزیکه در آتش بسوزی!! آخه اینا اصلا معنیش چی هست. برای چی یه مسیحی یا یهودی باید نجس باشه؟! برای چی مرتد باید اعدام شه؟! یعنی چی که «کفار را هر جا دیدید بگیرید و بکشید.»؟! چه تفسیر مهربانانه ای از این متون میشه داشت؟! خدای من این شکلی نیست. دنیای من هم این شکلی نیست. دنیا اینجوری نیست که با زوری لچک سر کردن بشه جلوی فساد دیگری رو گرفت. خودتون با جوان ها در ارتباطید و بهتر میدونید چه لجنی کف جامعه‌ی مذهبی های ما رو برداشته. یا شخص از درون تصمیم میگیره خودشو آزاد کنه یا هیچ لچک سر کردن و نامحرم ندیدنی براش فایده نداره. فشار بیرونی و قانون بیرونی رنج رو زیاد می‌کنه همین. این چادر سر کردن ها برای چی هست اصلا. آخه به چه دردی میخوره. اگه در ذهن ما بنظر میاد عفاف این شکلیه، فقط بخاطر همون فرهنگ و تفکر ناهشیار جمعیه. وگرنه شما با یه اسپانیایی درمورد لزوم وجود ازدواج صحبت کن. اصلا ببین چجوری شاخ در میاره. بگو موهاتو بپوشون که یکی دیگه تحریک نشه با مو! آخه با مو! نمیخوام حیوانیتم رو بپوشونم. شما اسمش رو گذاشتید حیوانیت. فقط یه بخشی از جسم منه، همین! چرا اینقدر قانون براش در میارید؟! آخه مگه میشه یه خدای خالق در عرش نشسته باشه و ما رو انداخته باشه روی همدیگه و بعد تماشامون کنه؟! اگه همه چیز به دست اوست پس چرا دنیا داره این شکلی پیش میره و روز به روز ظالم ها قوی تر میشن؟! من نمی‌پذیرم. خدا که از جنس کلمه نیست که. مگه میشه خدا حرف بزنه؟! با خوندن قرآن باید فقط از خدایی بترسم که تنها چیزی که براش اهمیت داره اینه که ستایشش کنیم، و هیچ دلیلی برای ناعدالتی ها و رنج ها وجود نداره. یا اینکه اینا رو بریزم دور و خدای مهربونی داشته باشم که راهنمایی هاش رو توی فطرتمون گذاشته (نه اینکه ۲۵ درصد خمس بده و با این کلمات منو بپرست و اگه دو دقیقه گذشت روزه‌ت باطله و این‌همه قصه‌بافی) و همه چیز طبق علت و معلول کارمایی و به دست «خودم» داره رقم میخوره. در بودیسم رنج یا رهایی شخص تماما با تلاش خودش به سمت آگاهی رقم میخوره و شرایط امروزش حاصل کارمای دیروزشه. نه اینکه خدایی اون بیرون نشسته باشه و ما رو امتحان و تنبیه کنه. رزق از دست خدا نمیاد که بین بنده‌هاش فرق بذاره، از جهان هوشمند میاد که باید قوانین بازی باهاش رو بلد باشی، همین. در اسلام هیچ توجیهی برای وجود فقر و بیماری وجود نداره جز اینکه خدا تصمیم گرفته به یکی بده و به دیگری نده!!! شرمنده استاد این سوال ها هرگز پایانی نداره. هرچی ادامه بدم بازم ادامه پیدا میکنه. جهنم رفتن برام مهم نیست اما نمیخوام خدا رو از دست بدم. خدایا هرچی شدم و هرچقدر سیاه شدم اما تو بمون پیشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این نکات که در جای خود قابل توجه است؛ باید به حضور آخرالزمانی و حضور انسانیت انسان‌ها در وسعت حضور در جهان فکر کرد تا دالایی لاما نشد که نوعی قرارگرفتن زیر سایۀ استکبار است.
بحث، تنها در خالی‌شدن ذهن از ذهنیات پیش آمده در جهان مدرن نیست، که در جای خود ارزش دارد. بحث در حضور انسانی است که بتواند سرنوشت جهان را از سیطرۀ یهود آزاد کند و این انسان، انسان اسلام است و معلوم است که این حضور بدون مقابله استکبار با آن امکان ندارد. اگر از این زاویه به حضور اسلام در این آخرین دوران بشر بنگریم، نمی‌توانیم از آن منصرف شویم وگرنه به همان نیهیلیسم و پوچی گرفتار می‌شویم که جهان مدرن گرفتار آن است.
به اسلامی باید نظر کرد که انسانی می‌سازد به وسعت همۀ انسان‌ها و شوری که در چنین حضوری برای حاج قاسم‌ها پیش می‌آید و معلوم است که اگر در این حضور، مشغول فرعیات شدیم گرفتار مقایسه‌های جزئی می‌شویم. آری! حجابی که اسلام متذکر آن است در رابطه با حضور بیشتر بانوان است با هویتی بسی فاخر. و غفلت از این نوع حجاب، آن حضور متعالی را از زنان و بانوان می‌گیرد. و این غیر از آن است که گمان شود بی‌حجابی دیگر ملت‌ها موجب فساد آن‌ها شده است. بحث در تعالی بانوان و زنان است که نباید از آن غفلت شود. موفق باشید
 

40665

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور و رحمت الهی تقدیم شما پدر مهربان و عالم پرمهر و بزرگوار. استاد از اینکه سؤالات قبلیم رو پاسخ فرمودید ممنونم. خداوند مهربان بر توفیقات شما بیفزاید. استاد ابدال و اوتاد چه کسانی هستند؟ چطور بعضی افراد مورد عنایت خاص حضرت حجت ارواحنا فداه قرار می‌گیرند؟ مثل بحرالعلوم. یا در زمان ما مثل امام خمینی (ره) و علامه حسن زاده آملی یا علامه طباطبایی (ره)؟ چه کار کنم که منم در طبقه این افراد قرار گرفتن در تقدیرم باشه؟ آیا خودشون کاری کردند یا ذهن و هوشی متفاوت داشتند؟ یا مشاهده های سنگین و سخت داشتند؟ یا انتخاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودند؟ یا در عالم الست اصلا جوهره وجودشون چیز دیگه ای بوده مثل اهل بیت علیهم السلام بلاتشبیه؟ خلاصه چطوریه که بعضیا مثل شیخ مفید و نائبان خاص و عام میشن بعضیا مثل من اندر خم یک گوشه اند؟ واقعا هر چی بیشتر از اساتید متفاوت معارف الهی و امام زمان شناسی می‌شنوم می‌بینم چقدر دستم بسته است و ناتوان از لحاظ وجودی، بر ترک گناه یا انجام مستحبات. راستی استاد خیلی دوست دارم در وجود امیرالمؤمنین علی علیه السلام فانی بشم، کدوم مباحث تون رو گوش کنم؟ البته نهج البلاغه رو دارم گوش می‌کنم فوق العاده است. خدای مهربان شما و رهبر عزیزمان رو برای ما و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نگهداره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر کدام از افراد فوق الذکر با اراده و انتخاب خود به راهی که خداوند مطابق زمانۀ خودشان، مقابل‌شان قرار داده، قدم گذارده‌اند و با صداقت تمام آن راه را ذیل اراده و شریعت الهی ادامه داده‌اند. این‌جا است که ما نیز به راهی باید بیندیشیم که در این زمانه ذیل ارادۀ الهی در مقابل ما قرار گرفته، بقیه را به خدا وامی‌گذاریم که هر طور صلاح ما می‌داند هدایت‌مان کند. به گفته‌ عزیزالدین نسفی: «ای درویش! یکی را استعداد کاری را داده‌اند و او در این کار چون قدم زند به راحتیِ جانش می‌افزاید. و یکی را استعداد آن کار ندادند، تلاش او در آن کار، جان‌کندن است». موفق باشید. 

40323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

قلبها در عالم چه می‌کنند؟ معمولا کار را امری عینی و خارجی می‌دانیم. پُل ساختن، خانه ساختن، حتی درخت کاشتن کار است؛ با دست و پاهای ما چیزی در جهان جابجا می‌شود و قبول داریم کاری انجام شد. وقتی کتاب می‌خوانیم چیزی در جهان اشیاء جابجا نمی‌شود ولی از ظاهر ما پیداست در حال انجام کاری هستیم، در حال مطالعه، جابجایی فیزیکی و عینی رخ نمی‌دهد اما افکار و اندیشه نویسنده به ما منتقل می‌شود. با او فکر می‌کنیم، وارد عالم خیال او می‌شویم اصلا به بهانه افکار او تحرک فکری در ما رخ می‌دهد اما ما در جای خود ثابتیم.  وقتی به چیزی ایمان می‌آوریم، وقتی کینه یا محبت کسی را در دل داریم، وقتی درکی از معبود در قلبمان خطور می‌کند و گویی لحظه‌ای خدا را به گونه‌ای می‌چشیم که مخصوص آن لحظه است. وقتی صبرمی‌کنیم، وقتی به مقام رضا می‌رسیم، وقتی در عالم تسلیم یا مقام توکل به سرمی‌بریم، هیچ چیز پیدا نیست. نه کتابی به دست داریم نه چیزی را جابجا می‌کنیم نه حتی به سمت قبله نشسته‌ایم، اما بزرگترین اتفاقات در وجود ما رخ می‌دهد. هرچه کار غیبی‌تر باشد، بی‌نشان‌تر است و دایره نفوذش بیشتر، کار قلب علاوه بر گسترش در سطح، در طول رسوخ می‌کند، حس محبت ما در قلبها نفوذ می‌کند، عطر تسلیم و توکل ما مدارج آسمان را طی می‌کند و اهل آسمان را از عطر بودنمان سرمست می‌کند. ظاهر بسیاری کارها شبیه هم است؛ یکی مسجد می‌سازد ولی بنای آن بر تقواست، یکی برای نفاق و ضرار، یکی شهادتین می‌گوید تا جایی در جهان اسلام پیداکند و خواسته‌های نفسش را در مناسبات مسلمین تامین کند، یکی شهادتین می‌گوید چون جانش حضور حق را چشیده و آنچه در جانش رخ داده بر زبانش جاری شده. هر خبری هست در پشتوانه کارهاست قطعا قلب نورانی دست به کار کثیف نمی‌زند اما هر کار ظاهرا درستی جایی در عالم حقایق ندارد. کار خدا با قلبها پیش می‌رود امام (ره) هرچه کرد با قلبها کرد نه مدرسه نظام سازی تاسیس کرد و وزیر و دولتمرد برای آینده تربیت کرد، نه سلاح خرید و به فکر نیروی نظامی جمهوری اسلامی بود. همان تحصیلکرده‌های آمریکا رفته و نان و نمک پهلوی خورده با او بیعت کردند و تا پای جان پای او ایستادند. در سالهای قبل از قیام ۴۲، از ۴۲ تا ۵۷ و پیروزی انقلاب، در سالهای پر التهاب جنگ، امام قلب انقلاب بود؛ قلب او آنچنان سرچشمه ایمان و معرفت بود که در رگهای جامعه جاری شد، جوانهای اهل خوشگذرانی دهه پنجاه ناگهان نماز شب‌خوانهای جبهه شدند، قلب عالم بنا می‌کند و همه چیز را در آن عالم معنای تازه می‌دهد با کمترین جابجایی ظاهری. ما قطعا به سلاح و رزم و علم نیاز داریم اما اینها را هر کافری هم می‌تواند داشته باشد. شاهکار ملت ایران و امت اسلام در قلبهای آنهاست، در نیروی غیبی آنهاست. آن روزها که بسیاری اهل دین و انقلاب از لغزش‌های نسلهای جدید نگران بودند و همه را در ریزش‌های انقلاب توصیف می‌کردند، او که اهل دل بود، او که ولایتش بر قلبهاست و نسبت نفوس همان فرزندان چموش ایران اسلامی را با خود می‌شناخت، بارها گفت که جوانهای امروز از جوانهای دهه شصت بهترند؛ پای کار انقلابند! و ما بین توصیف او و آمار و مشاهدات و پیمایش‌های علمی گیج می‌شدیم غافل از اینکه آمار، ایمان سنج ندارند پرسشنامه‌ها حقیقت یاب نیستند و احوال قلوب را فقط ارباب قلوب می‌شناسند. بدون اینکه قدمی از تامین اسباب قوت علمی و اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی کوتاه بیاییم، باید به دو پیشوای انقلاب اقتدا کنیم و دل در کار دلبری و دلدادگی بسپاریم، تا تمدن جهانی آینده را به لطیف‌ترین شکل با نفوذ بر قلوب بسازیم. عالَمی دیگر بباید ساخت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این مائیم و نفسی که در اکنون مان تا ابدیت حاضر است و هر اندازه در هر حرکتی نسبت به این نفس، خود را معنا کنیم این مائیم و معنایی که از سرگردانی ها رها می‌شویم به استحکامِ حقیقتی که دو سر هر دو حلقۀ هستی را به هم پیوسته است و این یعنی: «این جهان آن جهان شدن عشق است» و این یعنی آری! «عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی». موفق باشید

40316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: نمی دانم چگونه سوال خود را مطرح کنم. لطفا تا انتهای سوال را ملاحظه فرمایید. به عنوان یک قاعده کلی، بنده فکر می‌کنم امکان عقلی و نقلی ندارد، فردی سحری یا دعایی بنویسد و به واسطه آن یک اتفاق ناخوشایند برای انسان دیگری بیفتد. زیرا خداوند مدیر عالم هست و نمی شود که برخلاف خواست خداوند سحری یا دعای بدخواهانه ایی اثر کند. (هر چند ممکن است خداوند اجازه اثر مثلا چشم زخم را بدهد به جهت تربیت خود فرد یا تربیت انسانهای ناظر بر موضوع). اما اینجا نکته مهمی مطرح می‌شود: در امور مادی پروردگار مهربان با تجلی و ظهورهای لحظه به لحظه شکل دهنده رابطه علت و معلول هست. به عبارتی در دنیای مادی شمشیر بدن را چاک می‌کند. لذا می‌بینیم طبق قاعده علت و معلول، شمشیری بر امام حسین زده می‌شود و هرچند این عمل دشمنان مورد رضای پروردگار نیست و ایشان شهید می‌شوند (هر چند استثناء معجزه هم داریم و آتش بر حضرت ابراهیم (ع) گلستان می‌شود). اما در اکثر موارد، اتفاقات عالم از قاعده علت و معلول عدول نمی کنند چه خداوند رضایت بر آن عمل داشته باشد چه رضایت نداشته باشد. سوال دقیقا اینجاست: آیا در عوالم غیر مادی نیز همین طور هست؟ آیا در عوالم غیر مادی طبق قاعده ایی شبیه به علت و معلول، باز می‌شود فردی سحری، جادویی، طلسمی کند و یا با شیاطین بد تماسی برقرار کند و در نتیجه اثر خود را بر فرد مورد نظرش بگذارد، هر چند شبیه داستان امام حسین (ع) مورد رضای پروردگار نباشد؟ به عبارتی خداوند اجازه اثر این سحر، جادو و یا طلسم رو بدهد. این قضیه زمانی بدتر و سخت‌تر خواهد بود که شبیه قاعده علت و معلول مادی، بنای اصلی خداوند در عالم غیر مادی اینگونه باشد که عمدتا این اتفاق بیفتد (ید گشاده شیاطین بد به واسطه قاعده ایی شبیه علت و معلول مادی) و کمتر جلوی آنها گرفته شود (شبیه معجزه سوزانده نشدن حضرت ابراهیم در عالم ماده)؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:همان طور که در جواب سوال قبلی عرض شد، با همۀ این موارد بالاخره حضور همه جانبۀ حضرت حق به عنوان رب العالمین است که نقش هر چیزی را و تأثیر آن را تعیین می کند و اجازه می‌دهد حتی آنجایی که بنا بر آن است تا شمشیری وجود مقدس حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» را شهید کند. آری! توحید به ما می گوید: «دیده آن باشد که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». و عجیب است اگر از این زاویه بنگریم می یابیم: «و ما تسقط من ورقة الا باذن الله» این دقیق ترین نگاهی است که می‌توان در هر صحنه ای مدّ نظر داشت. موفق باشید 

40210
متن پرسش

با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد گرامی: از آغاز جنگ همواره خطری حس می‌کنم و آن اینکه جای نگاه‌ها و تحلیل‌های قرآنی و باطن‌بین به این نبرد بسیار خالی است. خط تحلیلی صدا و سیما نیز مدام بر قدرت تکنولوژیکی ما تاکید می‌کند و با پخش محتواهای هیجانی که ناشی از درگیری‌های ظاهری است سعی در ایجاد امید دارد. این روزها بازخوانی گفتارهای آوینی در روایت فتح شاید تنها ملجأ ای است که سعی می‌کنم با آن، چشم دلم را باز کنم و اینقدر فریب چشم سر را نخورم. بسیاری از دوستان رسانه‌ای و هنرمندم این روزها بی‌قرارند که کاری کنند ولی گویی در همان مناسبات مرسوم می‌افتند. از خودشان غفلت می‌کنند و صرفا در طلب اثرگذاری روی ذهن مخاطبین‌اند. آیا اولین وظیفه ما در این صحنه، رجوع به خودمان نیست؟ که این صحنه را واقعا چگونه می‌بینیم؟ (بسیاری این صحبت‌ها را حمل بر انفعال و کار بیهوده می‌دانند) براستی اهالی هنر و رسانه در این نبرد چه رسالتی برعهده دارند؟ لطف می‌کنید اگر پاسخی بفرمایید که بتوانیم در این صحنه به درستی رسالت خود را بیابیم و درگیر کارهایی که شاید بی‌بنیاد است نشویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف آن است که انسان در تاریخی که پیش آمده جایگاه خود را نسبت به سنت های الهی «فهم» کند به آن معنا که بیندیشد راستی را! خداوند چه اراده‌ای در این میدان به میان آورده؟ و در این رابطه ذیل ارادۀ الهی، جایگاه خود را بیابد. وقتی ملاحظه می‌کنید جریان استکبار که مدعی احترام به آزادی و انسانیت بود، تا این اندازه رسوا شده و بحمدالله جبهۀ مقاومت و بخصوص ایران بزرگ، در این رابطه در جایگاهی قرار دارد که مصداق آیه‌ای است که می‌فرماید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» و هر طور فکر کنیم ملت ما در مقایسه با جریان آمریکا و رژیم صهیونی مصداق همان ایمانی است که طبق آیۀ فوق شامل عزت و پیروزی خواهد شد و وظیفۀ جریان‌های فکری و فرهنگی آن است که در این رابطه سخن‌ها و رهنمودهایی را به میان آورند تا معلوم شود هرکس در میدانی که پیش آمده است، چگونه خود را معنا کند. موفق باشید    

40182
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه و رضوانه (ناگزیری از تقدیر تاریخی پیش رو) نترسید، نهراسید، ما را گریزی از این جنگ پیش رو نیست. دیر یا زود ما با این جنگ روبرو می شدیم و ما چاره ای از مبارزه نداریم؛ نه تنها چاره ی ما در مبارزه است که تنها راه خلاصی ما از این جنگ نیز هم مبارزه است. این مسیری است که گذر از آن جز به ایستادن و جنگیدن میسور نخواهد بود. زنگی مستی به میدان آمده و به هیچ اصول و قواعد و مبانی اخلاقی پایبند نیست و هیچ ارزشی را جز حفظ و حراست از منافع خود نمی شناسد. در چنین صحنه ای، مائیم و مبارزه برای رهایی برای رسیدن به نقطه‌ی پایان برای تمام کردن شرّی که اگر از دامن خود باز نکنیم تمام ما را از حیثیت و آبرو از جان و مال و ناموس می گیرد. گمان نکنیم اگر نجنگیم راهی دیگر هم هست! هویت، فرهنگ، قومیت، تاریخ، ملیّت ما در گرو این مبارزه است. او (دشمن) نه فقط اسلام ما را نشانه گرفته است او با تمام هویت ما کار دارد. او با تمام تاریخ و جغرافیای ما کار دارد. امروز مسلمانی لازم نیست! اگر آزاده نباشید اسیر استبداد و استعمار خواهید بود و دیگر توانی برای فکر و اندیشیدن شما نخواهد بود. رفقا، جنگ ما یک جنگ وجودی است که یا ما یا آنها. نگذارید و نگذرید از این تقدیر و سرنوشت زمانه ی خود. اگر ایستادگی نکنیم، دشمن به کمتر از شکستن گردن‌مان راضی نخواهد شد. از راهی که پیش روست ناگزیریم و باید به دنبال هویت جمعی و ملی باشیم راه ما و نیاز ما امروز در دل این هویت جمعی و ملی است و پذیرش رهبری حتی اگر دل به نظام سیاسی هم نداریم راهی برای حفظ هویت ملی مان جز ایستادگی در کنار این هویت ملی و جمعی به رهبری واحد نداریم. مراقب وسوسهٔ خناسان و زمزمهٔ ناکثان باشید. اینان هیچگاه دلسوز نبودند و هیچ گاه در کنارتان نخواهند ایستاد. در گوشتان زمزمه ی نفاق می کنند و دلتان را خالی می کنند اما هیچگاه برایتان تب نخواهند کرد و ابدا جان به راه تان نمی دهند آنان اساسا برای زمزمه های که می کنند هزینه نمی کنند فقط شما را ابزار و وسیله ای می کنند برای دریوزگی و منافع خودشان. خودمان را ذلیل وسوسه ها و ترس ها و سخن های سخیف نکنیم عزیزان. از ترس یکبار مردن محکم بجنگیم تا از سایه ی ترس مدام و همیشگی مردن در هر لحظه نجات پیدا کنیم. اگر نجنگیم با ترس از مرگ شما را به هر علتی و به هر نکبتی که بخواهند وادار می کنند. بیایم قدرتمند با این ترس بجنگیم. پیروز از آن ماست مطمئن باشید. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر الهی را! که چگونه ما را در این تاریخ در میدانی حاضر کرده با دشمنی که ظاهراً به خاطر آن‌که بنا داریم از انرژی هسته‌ای بهره‌مند شویم، باید دانشمندان‌مان که در این علم وارد شده‌اند محکوم به قتل باشند. از احمدی روشن و شهریاری بگیر تا طهرانچی و فریدون عباسی. بیایید همۀ آنچه اسرائیل در مقابله با ما پیش آورده رها کنیم و تنها به همین نکته بیندیشیم که راستی چرا باید رژیم صهیون تا این اندازه در مقابل چنین موضوعی که در ایران شکل گرفته است، دست به قتل دانشمندان ما در این رشته بزند؟ اگر در این رابطه با دقت فکر کنیم به امری اساسی در نسبت بین آن رژیم و آینده‌ای که برای خود ترسیم کرده، می‌رسیم که نه تنها در نسبت با ملت ایران، بلکه نسبت به همۀ ملت‌ها با رژیمی روبرو خواهند بود که هیچ حقی برای آن ملت‌ها قائل نیست اگر آن حق، موجب استقلال و تواناییِ آن ملت در مقابل رژیم صهیون که نماد کامل استکبار در این زمانه است؛ باشد. این‌جا است که جایگاه تاریخی حملۀ رژیم صهیون به ملت ایران معلوم می‌گردد و جایگاه مقابله با آن رژیم، با معناترین مقابله خواهد بود با رژیمی که هرگونه حقی را از هر انسانی نه‌تنها نادیده، بلکه به میدان می‌آید تا با تجاوز خود آن حق را اخذ کند.
آری! اگر به جایگاه تاریخی و تجاوز رژیم صهیون فکر کنیم در این رابطه به پیش‌آمدِ مهمی که برای ملت ما پیش آمده است به خوبی اندیشه خواهیم کرد که آن، قرارگرفتن در میدان مبارزه‌ای است که میدان به درخشش‌آمدنِ حقیقت است در مقابل دشمنان حقیقت، و به درخشش‌آمدنِ انسانیت است در مقابل ضد انسانی‌ترین جریان در طول تاریخ. این‌جا است که خداوند بر ما منّت گذارده و ما را در میدان چنین مبارزه‌ای وارد کرده و این است آن تقدیر بزرگ که خداوند برای ما رقم زده است. موفق باشید        
 

40040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: خدا قوت. در کتاب معرفت النفس و حشر هست که نفس های بسیار ساده... به اندازه بهره آنها از وجود، دارای لذات و سعادت می‌باشند .این نفوس را سعادت عقلی نخواهد بود بلکه محدود به صورتهای محسوسه اخروی هستند. سوال اینه که آیا وظیفه و مسیر رشد ما بر اساس نفسی که داریم مشخص میشه؟ چطور تشخیص بدیم چطور نفسی هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کس در درون خود متوجه می‌شود که از چه موضوعی چه اندازه استعداد دارد و با قرار گرفتن در آنجایی که باید باشد عملاً خودش نیز خاطر جمع و آسوده خاطر خواهد بود. موفق باشید

40004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عزیزی در پرسش شماره ۲۹۶۸۶ فرموده بود که هدف از تجلی جلالی و قبضی که حاصل می‌شود، این است که عیب های بنده به او نشان داده شود و عیب ها را برطرف‌کند. همچنین فرمودند که شما در مبحثی دیگر فرموده‌اید که اوایل سلوک دری باز می‌کنند و راهی را نشان می‌دهند و بعد آن احساسات معنوی از میان می‌رود و می‌گویند حالا این راه را طی کن. خواستم اگر می‌شود در مورد تجلی جلال خداوند یا غنای ذات ابدی و همین جلال بعد از جمال اندکی بیشتر توضیح بدهید یا اگر جزوه‌ای، کتابی، درس‌گفتاری برای مطالعه هست، معرفی بفرمایید. و سوال دوم هم اینکه آیا آن احساسات معنوی که در ابتدای راه سلوک برای آدم پیش می‌آید و نور حق را در موجودات و در جای جای زندگی می‌بیند، واقعا برای همیشه از میان می‌رود؟ سوال سوم اینکه اگر گناهی انجام داده باشیم که این قبض، حاصل آن گناه باشد، چه باید کرد؟ توبه کردن، عمل صالح انجام دادن و صبر کردن کافی است؟ با چه نگاهی باید به این مسئله نگاه کنیم؟ سوال چهارم اینکه اگر امکانش هست لطفا مطلبی که فرموده‌اید اوایل سلوک دری را باز می‌کنند و بعد آن را می‌بندند و می‌گویند راه را طی کن را مشخص کنید. اگر لینکی بدهید یا عنوانش را بگویید متشکر می‌شوم. سپاسگزارم؛ التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعدۀ سلوک است و هرکس در راه قدم گذاشت، خودش متوجۀ تجلیات جمالی و جلالی می‌شود. اگر مایل باشید به طور مفصل این موضوعات را دنبال فرمایید خلاصۀ شرح کتاب «گلشن راز» از جناب شبستری روی سایت هست. خوب است به آنجا رجوع شود. https://lobolmizan.ir/leaflet/1609?mark=%DA%AF%D9%84%D8%B4%D9%86%20%D8%B1%D8%A7%D8%B2. در مورد سؤال سوم، نظری به جواب سؤال شمارۀ 39991 بیندازید خوب است. قسمت چهارم سؤال نیز در شرح «گلشن راز» به خوبی از آن سخن‌ها به میان می‌آید. موفق باشید

39820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: می‌خواستم تعریفی از لذت در مسیر سلوکی بیان بفرمایید. منظورم ناظر به حدیثی است که می‌فرمایند که روز خودت را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنید و یک قسمت آن لذات حلال است. تعریف های زیادی برای این لذت شده است. مثلا پارک رفتن و نشستن و غذا خوردن، یا نگاه کردن به فیلم های طنز تلویزیون و موارد دیگه ای که خودتون بهتر میدونید. منی که از ۱۸ سال پیش با دروس شما آشنا شدم بر اساس آموزه های شما در جلسات و مباحث این نوع لذت ها برام نوعی تلف کردن عمر و سرمایه به حساب میاد. من از نگاه بقیه آدم خشکی هستم که از زندگی لذت نمی‌برم اما به واقع من در خوشی و لذت درونی خوبی به سر می‌برم. نمیگم خیلی آرمانی هستم اما به واقع این خوشی ها برام بی معنی است. من متهم هستم به اینکه از شادی سهمی ندارم البته شاید هم از یک نظر درست باشه. حال شما نظرتون در مورد لذت های حلال که مدد می‌کنند عبادات رو چیه؟ سوال دوم اینکه من با اینکه مباحث رو خوب کار کردم و تقریبا مباحث دستمه و اگر شما یک کلمه بگید من تا تهش رو میرم اما این مباحث از درونم نمی جوشد، یعنی اگر بخوام یه جلسه ای فی البداعه صحبت کنم نمیتونم، باید عینا صحبتهای شما رو پیاده کنم و ارائه بدم و در این بین چند تا حرف هم از خودم بزنم. اما سوالا رو خوب میتونم جواب بدم. چه کنم که خودم بتونم یه جلسه ای رو اداره کنم بدون اینکه نیاز باشه که مطالب رو پیاده کنم و بیان کنم. و سوال بعدی اینکه من سوالی پرسیدم که در سایت و کانال بارگزاری نشده اما با زدن کد رهگیری سوال و جواب برام نمایش داده میشه، علت این مسئله چیه؟ در صورتی که سوال من خصوصی نبود. برای مثال اين كدرهگیری. Lobolmizan_1zk4zpzbgv. ممنون از وقتی که میذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» اشاره شد، ظاهراً این روایت مربوط به لذات جنسی حلال با همسر می‌باشد. ۲. اگر با نظر به آیات و روایات، سخن‌گفتن را آغاز کنید ان شاءالله گفتاری که دیگر گفتارِ خود شما می‌باشد به ظهور می‌آید. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. ان شاءالله مسئول محترم سایت جواب خواهند داد. موفق باشید

39783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ضمن آرزوی طاعات و قبولی استاد عزیز سوالی داشتم از محضرتان، دانشجوی مقطع ارشد هستم و علاقمند به امور و فضای تربیتی، مدتی است که کار تربیتی و مجموعه تربیتی رو به لطف و عنایت الهی با دوستان شروع کرده ایم و فهمی که دارم این هست که تکلیف من انجام این کار هست و به نظرم یکی از کارها و پروژه های اصلی زندگی ام هست و زمان زیادی را صرف امور کانون می کنم. هر از گاهی این ترس و دلهره در دلم ایجاد می شود که آینده مالی ام چطور خواهد شد و ذهنم را درگیر و اذیت می کنم. آشنایان و اطرافیان بعضاً هم از سر دلسوزی این مورد را بهم تذکر می دهند که فکر فضای مالی باشم و... از یک طرف هم این تذکر را می دهند که افرادی که مدتی وقت زیادی را صرف امور فرهنگی و تربیتی می کنند بعد از مدتی چپ می کنند و پشیمان از اینکه چرا وقت خود را صرف کار فرهنگی کرده اند که هیچ آورده مالی و اقتصادی برایشان نداشته هست. استاد ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان راهکار عملیاتی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر با مبانی اصیلی مانند «معرفت نفس» در فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی جلو بروید به لطف الهی هر روز کارتان بهتر و بهتر جلو می‌رود و در عین حال آری! بالاخره باید مسیری جهت امور اقتصادی پیشه کرد و این دو قابل جمع می‌باشند. موفق باشید

39604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. استاد ارجمند سلام علیکم وعرض ادب و احترام: اخیرا در صوتهای ارسالی از سخنرانان از تکه هایی از سخنرانی و صوتهای بزرگان را با پیش زمینه و همراه موسیقی ملایم تار و آلات دیگر پخش می کنند و می گویند برای جذب جوانان خوبست. برای ساختن سرود و ترانه های خوب موسیقی ظاهرا مباح است. ولی آیا درست است اکنون شروع کرده ایم و سخنرانی ها و مطالب بزرگان را هم به همراه موسیقی ملایم پخش می کنیم؟ آیا در سیره پیامبر و اهل بیت و علما نمونه هایی از این دست داریم؟ پیشاپیش از پاسخگویی استاد سپاسگزارم. گلناز طالب نیا از خوانند گان کتب و مستمعین استاد بزرگوار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سرود «ای مطهر» همین سؤال پیش آمد و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آن را خوب و بی‌اشکال خواندند. در این رابطه به نظر می‌آید اصل قضیه اشکال ندارد مشروط بر این‌که هدف ما طرح و تأکید بهتر نسبت به محتوا باشد. موفق باشید

39573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: نظرتان در مورد امام محمد غزالی و کیمیای سعادت و کتب دیگر ایشان چیست؟ آیا ایشان یک عارف و صوفی واصل هستند یا یک متکم یا معلم اخلاق؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بیشتر، یک معلم اخلاق‌اند و در تدوین کتاب «احیاء علوم الدین» زحمت زیادی کشیده‌اند که ارزش خواندن دارد. موفق باشید

39563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: بنظر بشر آخرالزمان نظر انداخته به پیامبرانی چون بودا و موسی و عیسی علیه السلام و پیامبر خدا صلوات الله علیه را نیاز دارد با پیامبران دیگر مراحلی از رجوع به حقیقت اما از دور و دور از «وحی» می‌شنود. اما پیامبر آخر ارواحنا له الفداء پیامبری را به انتها رساند و وحی را هدیه الهی به بشریت دانست، پس بشر نهایی با هدیه قرآن به آنها به نام راحتی به حقیقت با وحی‌. سئوال اینجاست جناب استاد، چرا با این همه توحید ما همچنان برای خود نفسی قائلیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا هنوز ما متوجه جایگاه تاریخی اسلام نشده‌ایم که بنا دارد ما را منوّر به آنچنان توحیدی گرداند که آن توحید می‌تواند با همۀ ظلمات آخرالزمان مقابله نماید به همان معنایی که فرمود: «چون‌که سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود». این‌جا است که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود با مردم آذربایجان شرقی فرمودند در شرایط کنونی دفاعِ نرم‌افزاری مهم‌تر از دفاع سخت است. زیرا ما به معنای حقیقی به گفتۀ ایشان در میدان مقابلۀ نور با ظلمت و حق با باطل وارد شده‌ایم و دشمن با دست‌کاریِ افکار عمومی بنا دارد ما را از این حضور عظیم و زیبا غافل کند. موفق باشید

39541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: لطف می‌کنید نظرتون رو درباره این پرسش و پاسخ بفرمایید. مخصوصا درباره جواب سوال: ما حقیقتا می بینیم بسیاری ازمردم درتوحید اشکال دارند و واقعا معتقد به آن توحید انبیا و اهل بیت نیستند و اصلا شناختی از آن ندارند تکلیف این افراد چه خواهد بود؟ پاسخ: رکن اساسی دین شناخت حجت دارای معجزه از طرف خداوند تعالی، یعنی پیامبر و امام معصوم هر زمان، و تسلیم به اواست. بعد از آن، چه فرد سایر مطالب دین را درست متوجه شود و چه اشتباه برداشت کند معذور خواهد بود. پس شناخت حجت و قبول ولایت او معیار و ملاک و اصل دین است اگر فرد تسلیم امام شود و در مقدمات کوتاهی نکند ولو اینکه در توحید و سایر امور دین اشتباهاتی داشته باشد و ظرایف آن را دقیق متوجه نشود معذوراست. و اگر تسلیم حجت الهی نشود هیچ عذری نخواهدداشت و هیچ مطلبی از او پذیرفته نیست، ولو اینکه برفرض عقیده اش در توحید و سایر امور دین مطابق واقع باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان به این نکته فکر کرد ولی در هر حال در نسبتی که باید با حجج الهی و ولایت آن‌ها برقرار کند، نظر به ربوبیت حضرت پروردگار مهم است تا آن حجج را آینۀ ربوبیت حضرت حق بنگرد و آن، راهی باشد برای قرب الهی. و البته ناخودآگاه چنین هست. تأکید بر این نکته راه را هموار می‌کند. موفق باشید

39499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم! می‌خواستم بدونم که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا هنگامی که عریزانش در پیش چشمش پرپر می‌شدند آیا همانند ما انسان‌های معمولی با از دست دادن عریزانش دلش از جا کنده می‌شد و درد می‌کشید یا همانند یک عاشق پاک باخته از قربانی کردن عریزانش در پیشگاه خدا لذتی عاشقانه می‌برد؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

39460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در آستانه سى سالگى هستم. متاهلم و یک فرزند دارم تا حالا تو هر چى تلاش کردم تو هیچ کدوم موفق نشدم. توى حفظ قرآن، زبان عربى، منطق، فلسفه حتى تو گرفتن مدرک دانشگاهیمم موندم. از تربیت فرزند و رفتار با همسر هیچى نمیدونم. اما از یه طرف عاشق رفتن تو مسیر سیر و سلوک هستم. تو همینم تلاش کردم اما باز موفق نشدم از پانزده سالگى تلاش می‌کنم ولى حتى یه ذره هم نتونستم موفق بشم. از یه طرف دوست دارم مثل علامه طباطبايى بشم. امام خمىنى رو درک کنم. تو مسیر انقلاب باشم. اما آنقدر شکست خوردم که نا امید شدم. موندم باز براى شروع از چه شروع کنم؟ تو چه مسیرى حرکت کنم که تو چهل سالگى اینجورى حسرت نخورم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بتوانید در این رابطه با جدیّت و برنامه‌ریزی وارد سیر مطالعاتی سایت بشوید و در ضمن مباحث روزهای شنبه و دوشنبه که بعد از نماز عشاء شروع می‌شود را نیز دنبال بفرمایید. موضوع را می‌توانید در کانال مطالب ویژه دنبال کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh موفق باشید

39452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز و مهربانم! نمی‌دانم که چرا هروقت توبه می‌کنم کار برعکس می‌شود. می‌خواهم کینه را کنار بگذارم انگار یک وزنه سنگین به پایم می‌بندند. درباره حسادت هم همینطور و.... اما وقتی در حالت توبه نیستم اعصابم راحت تر است. وقتی توبه می‌کنم دچار عدم تعادل می‌شوم. می‌خواهم مثلاً غیبت نکنم، اما بر عکس بیشتر غیبت می‌کنم و... آیا این حالت طبیعی است؟ برای عبور از این حالت و توبه را نشکستن باید چکار کنم؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ مولوی: ۱. «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . عمده آن است که متوجه باشید هر وقت که انسان اتفاقاً پای در راه گذارد، مشکلاتش که پنهان بود، آشکار می‌شود و این خود، نشانه‌ی در راه‌بودن است. باید با صبر و پشتکار از این مشکلات عبور کرد. ۲. هر اندازه انسان متوجۀ نور توحیدی باشد که مقابل او گشوده شده، بهتر نسبت به عبور از گناهان مصمم می‌شود. موفق باشید

39035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقت بخیر. من هر وقت به وقایع خوب و یا بد گذشته فکر می کنم، شدیدا غم بزرگی در سینه ام حس می کنم و اذیت می شم. حتی به اینکه بچه هام دارند بزرگ می شند و بچگی شان تمام شده قلبم را به درد میاره و غصه ی بزرگی به دلم می‌گذاره. مشکل من چیه استاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما می‌توانیم با انس با روایات و آیات، جهان خود را آنچنان گشوده نماییم که از این امور ان شاءالله بتوانیم عبور کنیم. موفق باشید 

39026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ الحمدلله حساسیت های دورنی آشکار گشته و متوجه این شده ام که نسبت به فقر، به تاریکی ترس دارم. وقت سحر ترس دارم از در و دیوار. وقت رانندگی ترس دارم از ایجاد خسارت و عدم توانایی پرداخت. وقت جدایی از دوستان ترس دارم از ایجاد مشکل و عجز خودم در رفع آن. گویی بیشتر برای دوری از ترس جانی و مالی کسانی را دوست خود اتخاذ می‌خوهم بکنم. خلاصه این ترس در خطورات ذهنی ام وسوسه می‌شود، و حال بیش از آنکه ترس مرا بیازارد، تنفر از این ترسیدن ها مرا میازارد. طلب از چه داشته باشم تا که رسته شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن مولایمان فکر کنیم که در توصیه به فرزندشان می‌فرمایند: «خذ الغمرات للحق حیث کان» در مواجهه با مشکلات از گرداب‌های پیش‌آمده دوری مکن و خود را در دل آن مشکلات بینداز. بنابراین در دل همین ترس‌ها باید خود را بیابیم تا معلوم شود بزرگ‌تر از آن هستیم که بخواهیم از این موارد بترسیم. موفق باشید

38995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی .....................................

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  خدا قوت. با آرزوی توفیق هرچه بیشتر برای آن عزیزان. بنده هر روز صبح بعد از نماز صبح که در مسجد خدیجه کبری «سلام‌الله‌علیها» برقرار می‌شود، می‌توانم در خدمت عزیزان باشم. مگر صبح یکشنبه. موفق باشید

38947

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید، در کتاب راز کهکشان نیستی اگر آقای قوچانی از استادش آقای قاضی در خواست می‌کرد که برایش طلب ظرفیت و قابلیت بیشتری کند. آیا خداوند این درخواست را از آقای قاضی می پذیرفت؟ ما که ملک نیستیم که مقام معلوم داشته باشیم. حسم این است که خدا می پذیرفت. آیا این حس درست است؟ توضیح بفرمایید. با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً خداوند منشأ رحمت واسعه است ولی ظرفیت انسان‌ها را در نظر می‌گیرد و سالکانی مانند مرحوم قاضی متوجه آن ظرفیت‌ها هستند و در حدّی که برای افراد مفید باشد، آن‌ها را راهنمایی می‌کند و جلو می‌برد. موفق باشید

37360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: اینکه انسان بدون هیچ دلیلی به کسانی حب شدید پیدا می‌کند آیا مانع سیر است؟ هرچه می‌خواهم این حب را سرکوب کنم نمی‌شود که هیچ بیشتر هم می‌شود! آیا این یکجور تعلق به دنیاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که به وسعتی که در خود داریم نظر کنیم تا کاری ما را از کاری باز ندارد یعنی اگر دستْ در کار است، دل با یار باشد. در این حالت علاقه به دیگران مانع حضور گسترده ما نمی‌شود. موفق باشید

40721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز می دانم که سبک و سیاق شما معرفی شخص و استاد و... نیست. بنده هم قصد پیگیری مستمر و مرید بازی و...ندارم. اما در زندگی گاهی هجمه تیرگی ها و... آنقدر هجوم می آورد که گاهی انسان از درون می طلبد حضورا خدمت عالمی فرهیخته به سبک و سیاق آیت الله بهجت و حسن زاده و... برسد. فاصله ام تا شما دور است که مزاحم شوم. از چند نفری سوال کردم موفق نشدم حال مزاحم شما شدم تا ببینم شما شخصی در این سبک و سیاق می شناسید در شهر تهران یا قم معرفی بفرمایید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و علمایی مانند علامۀ طباطبایی را مدّ نظر داشته باشیم، از حضور آن‌ها جهت حذف تیرگی ها بهره‌مند می‌شویم. موفق باشید

نمایش چاپی