بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4174

توکل به خدابازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز چندشب پیش در حریم ملکوتی رضوی حاج آقا عالی در مورد اسباب و توکل به خدا صحبت داشتند و گفتند در این مورد نباید افراط وتفریط کرد مثلا داستان بیماری حضرت موسی (ع) را به عنوان تفریط در مورد اسباب و گفتند ازآن طرف بام بعضی ها آنقدر غرق اسباب شده اند که خدا را فراموش کرده اند و 5شنبه در دعای کمیل حرم حاج سعید در ذیل"الهی وربی من لی غیرک"گفت این جمله وقتی محقق میشه که شما مثلا برای خرید خانه چشمتان به وام و دیگر واسطه ها نباشد و فقط وفقط ازخود امام رضا(ع)بخواهید حالا ازشما میخواهم نگرش صحیح در مورد این موضوع را بیان کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوب و درستی فرموده‌اند. موفق باشید
3655
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم - مشغله شدید کاری دارم از صبح تا شب مجبورم بخاطر مسئولیت سنگینی که دارم _ شهردار_ درگیر موضوعات مختلف باشم از این رو فراغت فکری خیلی کم دارم شاید بگویم اینقدر مسائل کاری در ذهنم خطور می کند که شاید به جرات بتوان گفت اصلا نمیتوانم خلوت داشته باشم چندبار تصمیم گرفتم تا استعفا بدهم بلکه خودم را گم نکنم ولی از طرف دیگر احساس تکلیف میکنم چون واقعا در این مسئولیت میتوانم به مردم خدمت نمایم حضرتعالی چه توصیه ای به بنده جهت فارغ نمودن ذهنم از مشغله ها دارید، جالب اینکه اگر بخواهم شبی برخیزم و نماز بخوانم تمام طول نماز شبم به شدت درگیر مسائل و مشغله هایم میشود از پاسخگویی تان سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نیت خدمت به مردم کار را ادامه دهید ولی جمله‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» را فراموش نفرمایید که فرمودند: «ْ وَ لَکِنِّی لَا أَرَى إِصْلَاحَکُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِی‏» بنا ندارم به قیمت اصلاح شما خود را فاسد کنم. سعی کنید حضور در جلسات دینی و مطالعه‌ی کتب اخلاقی را با مسئولیت اجرایی هر دو را با هم داشته باشید. موفق باشید
2265
متن پرسش
سلام.میخواستم بدانم چرا ائمه اهل هنرهایی چون خوشنویسی نقاشی موسیقی و هر کاری که خلاقانه و آفرینشی باشد نبوده اند؟لطفا نگووید آن ها محو جمال الهی بوده اند و نیازی به این موارد نداشته اند.محو جمال الهی بودن هیچ منافاتی با آفرینش هنری ندارد.بالاخره ظهور اسم خلاق خداوند باید در آن ها نیز تجلی پیدا کرده باشد.بالاخره آن ها باید غرق در طبیعت و زیبایی های ان نیز بوده باشند.من تا بحال در کتب یا سخنرانی های شما ندیده ام(من ندیده ام)که صحبتی از هنر و طبیعت بکنید(منظورم آن نگاه به طبیعت و روی آوردن به آن در مقابل تکنولوژی نیست)شما هیچ وقت نمی گویید بریور غرق زیبایی های طبیعت بشوید.چرا نگاه شما به این دنیای مادی انقد تحقیر کننده است؟چرا یک بار نشده از فیزیولوژی صحبت کنید؟بدن ما چه چیزی کم دارد که نخواهیم غرق آن بشویم؟همه ی برداشت من این است که شما می گویید زود باشید!زود باشید!این جا هیچی نیست پوچ و بی معناست.فقط عالم معنا فقط بایطن عالم.اینجا ارزش نگاه کردن هم ندارد.مگر شما معتقد نیستید اینجا تجلی است؟فقط نازله است و الا هیچ چیزی کم ندارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عالم را آینه ی اسماء حسنای الهی دیدن چیزی غیر از آن نگاهی است که فیزیولوژی به ما می دهد. مباحثی که در مورد اسماء حسنای الهی می شود با این رویکرد است که «نظر را نغز کن تا نغز بینی.... گذر از پوست کن تا مغز بینی». نقاشی و موسیقی بالاخره یک نحوه توقف در پوست و ظاهر است. خوش نویسی هم که مورد تأکید آن بزگواران بوده است و بنده اطلاعی ندارم که خود ائمه«علیهم السلام» در خوشنویسی مهارت داشته اند یا نه. جزوه تندیس ممکن است در این بحث کمک کند.موفق باشید
201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.ازشماتشکرمیکنم که برای خواندن سوال من وقت گذاشتید.امیدوارم که بتوانم ازراهنمایی شمااستفاده کنم.استاد درمباحث خداشناسی سوالات زیادی برای من ایجاد میشود که فکر و عقل خودم راه به جایی نمیبرد و معمولا وسط راه گیر می کنم از این رو تصمیم گرفتم که انها را با شما مطرح کنم.یکی از این مباحث"ربوبیت حضرت حق"است.ازنظر عقلی به کتاب از جمله عقاید مراجعه کرده ام.مدتها در مورد مطالب انها فکر کردم.همچنین در مورد جنبه های ربوبیت و مصادیق ان در زندگی.اما نمی دانم چرا قلبم به اطمینان نمیرسد.درواقع از نظر عملی راه به جایی نمی برم. مثل همین اشکال در مورد ازمایشات الهی برایم ایجاد شده انجا که در سوره عنکبوت ایه دوم اشاره میفرمایند. به نظر شما چه کاری را اننجام دهم.ممنون والتماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حتماً می‌دانید که «یار» نازنین است و به راحتی رخ نمی‌نمایاند و جلوه‌ی ربوبیت خود را نشان نمی‌دهد. با نازکردنش، نشان می‌دهد ما هنوز شایسته نشده‌ایم. «گفتم که نکن، گفت: نکن تا نکنم» چیزی به این گرانی را ارزان نمی‌دهند. فعلاً مباحث سوره‌ی روم را دنبال کنید. موفق باشید
16169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: یک سخنرانی از جناب آقای پناهیان مشاهده کردم که می فرمایند طبق روایات همسر هرکس مشخص است و هیچ چیزی نمی تواند آن را تغییر دهد و خیلی به این تشریفات قبل ازدواج توجه نباید کرد و عقد هرکس در آسمانها بسته شده و کسی خودش همسرش را انتخاب نمی کند. منظورشان چیست؟ با تشکر التماس دعا اگر لازم باشد می توانم از طریق تلگرام فیلم را برای جناب موسویان ارسال کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنا است که در جواب سؤال شماره‌ی 16098 و 16167 عرض شد. موفق باشید

 

9765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درسوال 9736 آیا آن احادیث نظر به تحکیم خانواده ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه، ولی در دل این موضوع برای اهل ایمان که نظر به لقاء الهی دارند نیز ابعاد دیگری هم در میان است. موفق باشید
8883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- آیا اگر امام زمان را خلیفه الله بدانیم و حضور و اختیار ایشان را در بین اهل زمین را واقعی بدانیم پس چرا در وقایع بزرگ که نقش ایشان می تواند بسار موثر باشد اقدامی از ایشان مشاهده نمی شود؟ مثلا در جنگهای جهانی که تعداد کشته های زیادی از انسانهای بی گناه به جاگذاشته شده و یا فقر گرسنگی مردم آفریقا و... 2- بیشتر افرادی که امام زمان را دیده اند به صورت انفرادی ملاقاتی داشته اند و در زمان ملاقات هم اکثرا طبق گفته های خودشان ایشان را نشناخته اند و بعدا حدس زده اند ایشان امام زمان بوده اند و دلیل محکم و علمی از حضور ایشان وجود ندارد. آیا بهتر نیست به جای پرداختن به مساله حضور امام زمان و توجیه های فراوان و غیر علمی مبنی بر طول عمر ایشان موعود را موجودی فرض کنیم که هنوز متولد نشده و در زمان خود به دنیا خواهد آمد مانند دیگر انسانها رشد خواهد کرد با یارانش قیام می کند و عدالت را در تمام جهان گستده می سازد؟ شاید این اندیشه قابل قبول تر باشد مانند سایر انقلابیون تاریخ مانند امام خمینی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- این مربوط به خود حضرت است ما چه می‌دانیم از ریشه‌ی این حادثه‌ها و از نتیجه‌ای که باید دنبال آن بیاید. 2- بنده عرایضی در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» داشته‌ام، شاید بتوانید جواب خود را بگیرید. موضوع، خیلی عمیق‌تر از این‌ها است. بحث حقیقت انسانیت باید بررسی شود. موفق باشید
8857
متن پرسش
حضور استاد عزیز سلام دلیل عقلی ( و نه نقلی ) بر زنده بودن امام چیست و به چه دلیل عقلی بشریت بدون امام زنده که هدایت به امر نماید نمی ماند؟ و چه اشکالی عقلی پیش می آید که هدایت امری و باطنی و تکوینی را به حقیقت محمدی صلواه الله علیه نسبت دهیم و نه به امام زنده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: طبق قاعده‌ی جمع تنزیه و تشبیه در مورد حقایق قدسی، حقیقت محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» مظهر متعیّن می‌خواهد که در حال حاضر همان مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است، همان‌طور که حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» در زمانی مظهر حقیقت محمدی بودند. دلایل زنده‌بودن حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» عرض کرده‌ام. موفق باشید
8336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم (اصلاح سوال) با توجه با پاسخ سوال 8328 ابن ملجم چون مختار بود می توانست در حیات خود دوباره با حضرت عهد کند و ولایت حضرت علی را بپذیرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است چون انسان در ذات خود مختار است هرچند خدا و اولیاء او می‌دانند او در آینده با اختیار خود چه چیزی را انتخاب می‌کند. موفق باشید
7811
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در جزوه مرزهای ارتباط بین زن و مرد، گویا بحث طوری ارائه شده که گویا جذابیت جنس مخالف برای انسان فقط تحت تاثیر واهمه است. به این صورت که اگر انسان وهم خود را کنترل کند و نگذارد وهم به میدان بیاید، دیگر جنس مخالف برای شخص جذابیت نخوهد داشت. حال سوال اینجاست که اگر این جذابیت ناشی از وهم می باشد، حضرت علی (ع) که وهم کنترل شده دارند. پس چرا در سن جوانی از سلام به نامحرم خودداری می کردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته‌باشید «قوه واهمه» یکی از ابعاد وجودی انسان است و در رابطه با آن قوه ، معانی صورت خاصی به خود می‌گیرند و اگر ما آن قوه را با نور شریعت تربیت کنیم اتحاد معانی با صورت خاص تحت تأثیر القائات شیطان نمی‌باشد. باید متوجه بود اگر دو نامحرم رعایت حدود شرعی را نکنند، قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها تحت تأثیر شیطان قرار می‌گیرد و از مسیر اصلی و از نظر به اهداف واقعی خارج می‌شوند که در آن جزوه بر روی این تأکید شده و امیرالمومنین علیه‌السلام نیز مواظب هستند که واهمه‌شان در معرض القائات شیطان قرار نگیرد. موفق باشید
7680
متن پرسش
سلام استاد، طاعات قبول. نظرتون در مورد انجام سیر مطالعاتی با کتب و فایل های صوتی و تصویری و در مجموع منش میرزا اسماعیل دولابی (ره) چی هست؟ سایه امام خامنه ای مستدام باد یاعلی
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توصیه‌های اخلاقی آن مرد بزرگ بسیار کارساز است، ولی سیر مطالعاتی که باید برای کسب معارف الهی باشد چیز دیگری است. موفق باشید
7156
متن پرسش
بسم الله سلام علیکم پایگاه پژوهشی تحلیلی راه بردی یکی از وظایف و شرح ماموریت های خود را، تهیه و توزیع سیرهای مطالعاتی قرار داده است و در این راستا دفتر اول کتاب مجموعه سیرهای مطالعاتی مسیر را نیز به انتشار رسانده است. سیرهای این پایگاه در دو قالب موضوعی و شخصیت محور تهیه می شوند. در قالب موضوعی، سیری در موضوعی خاص انتخاب می شود و در قالب شخصیت محور، به مخاطبان، سیری از آثار شخصیت های برجسته گفتمان فکری انقلاب اسلامی، پیشنهاد می شود. از همین رو، سیری در چهار موضوع «انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر»، «مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی»، «مهدویت و انتظار»؛ «غرب شناسی» با توجه به کتاب های استاد طاهرزاده (چون تمرکز سیرها بر کتاب است، جزوات ذکر نشده است) با نگاهی به سیر ارائه شده در سایت و سایر منبع شناسی ها، تهیه شده است. خواهشمند است این سیر را بررسی کرده و اگر تغییراتی لازم هست لطفا هر چه سریع تر بفرمایید تا اعمال شود تا برای انتشار آماده گردد. با تشکر و من الله التوفیق کتاب ها در چهار دسته زیر با این ترتیب قرار گرفته اند: انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» کتاب «جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» کتاب «امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» و خودآگاهی تاریخی» کتاب «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی: تعلیم و تربیت و آداب سلوکی آن: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» جلد 1 و 2 کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه‌شدن با خدا» مباحث اعتقادی و امام شناسی: کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» کتاب «مبانی نظری و روش‌های عملی حبّ اهل‌البیت» کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه» کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» مهدویت و انتظار: کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» کتاب «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» غرب شناسی: کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» کتاب «فرهنگ مدرنیته و تَوهّم»، همراه با سی دی کتاب «خطر مادی‌شدن دین کتاب «تمدن‌زایی شیعه»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز هرچه فکر کردم بهتر از همین تقسیم‌بندی که عزیزان شکل داده‌اند به ذهنم نرسید. تأکید بنده تنها بر نوع رویکردی است که عزیزان باید متوجه آن باشند و آن عبارت است از: احساس «وجود» از طریق مباحث معرفت نفسی تا از یک طرف بتوانیم معنای واسطه‌ی فیض‌بودن مولایمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را که اشاره به وجود حضرت حق است درک کنیم و از طرف دیگر فرهنگ غربی را که فرهنگ به حجاب‌بردن «وجود» و حقیقت است بیابیم و در چنین فضایی است که چشممان منور می‌شود به جایگاه تاریخی این هدیه‌ی الهی یعنی انقلاب اسلامی در آینه‌ی نورانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که به نظر این حقیر در چنین فضایی است که می‌فهمیم در چه تاریخی زندگی می‌کنیم و چگونه باید فکر کرد که فکر کرده باشیم و نه ادای فکرکردن را به نمایش بگذاریم. موفق باشید
7008
متن پرسش
سلام در روایتی که شخصی از پیامبر سوال کرد: می خواهد دست از گناه بردارد. وایشان در جواب فرمودند هر کار می خواهی بکن فقط دروغ مگو. آن طرف عمل کرد و توانست مابقی گناهان را ترک کند. سوال من این است چگونه با دروغ نگفتن می شود گناهانی همچون نعوذ بالله روابط نامشروع را ترک کرد؟چون مگر نمی شود کسی در خلوت گناهی انجام دهد و دیگران نفهمند و نیازی به دروغ گفتن هم نباشد. خواهش می کنم کامل جواب دهید چون جواب این سوال می تواند راهگشا باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این طور باشد که اگر احتمال بدهد از عمل نا مشروع او کسی می‌پرسد و باید او راست بگوید و آبرویش می‌رود، دست به آن عمل نزند و سایر گناهان را نیز با همین احتمال انجام نمی‌دهد. موفق باشید
6250
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز با توجه به انکه جدیدا در بعضی محافل امام حسین علیه السلام بحث نذر کتاب در حال گسترش است شما با توجه به شرایط فعلی انقلاب چه کتابی را توصیه میفرمایید تا ما انشا الله در میان عده ای از عزاداران توزیع کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «حماسه‌ی حسینی» از شهید مطهری برای عموم مردم مفید است. موفق باشید
5933
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید . من سوالی پرسیدم که شما جوابی فرمودید و شماره سوال 5871 می باشد . عرض کردم که کوچکترین چیزی که باعث حجاب قلب ام میشود را کنار میگذارم مثل (کتاب خواندن , و مخصوصا مباحث فلسفی , و هم نشینی با برادران دینی و مباحثه با آنان و سخنرانی های اخلاقی برای بچه های مسجد محل امان و. . . ) و شما در جواب عرض کرده بودید : مؤمن باید در مسیر توحید متوجه حضور و تأثیر حق باشد ولی این بدین معنا نیست که از وسائطی که خداوند قرار داده دوری کند. خوب است که مواظب هستید چیزی حجاب قلب‌تان نشود ولی باید در دل انجام وظایف شرعی سعی کنید توجه خود را به خدا بیندازید نه این‌که از ترس حجاب‌شدن کتاب یا صحبت‌ برای بچه‌های مسجد، کتاب‌خواندن را یا صحبت‌کردن را ترک کنید، باید سعی کنید توجه و نیت شما تغییر کند. به هرحال به ما دستور داده‌اند برای کسب علم تا چین هم بروید حالا شما تفکر بر روی حرکت جوهری را از ترس آن‌که فکرتان را مشغول می‌کند رها می‌کنید؟ در حالی‌که اگر با تفکر و تعقل عمیق‌تر با آیات و روایات روبه‌رو شوید از لایه‌های عمیق آیات و روایات آگاه می‌شوید و درجه‌ی توحید شما شدیدتر می‌شود. فکر کنم در آن سوال قبل قشنگ مطرح نکردم ولی خب با یکی از مثالهای خودتان در شرح نامه 31 از حضورتان سوال میکنم . آن قسمت از سخنرانی که فرمودید شمس به مولوی گفت همه چیز را کنار بگذار حتی کتاب و درس و بحث را , و مولوی کتاب ترمذی در آستین اش پنهان میکرد تا اینکه شمس فهمید و سپس فرمودید اگر بخواهید خدا باهاتان صحبت کند خیلی چیزها را نباید گوش بدهید و خیلی حرف ها را نباید بزنید و خیلی چیزها را نباید بخوانید . پس 1-نظرتان درباره ی این حرکت شمس تبریزی چه بوده است ؟ که ریشه های مولوی را از تعلقات قطع کرد و حتی همان درس و بحث را از او گرفت ؟ 2-آیا این همان صوفی گری است که از سمت اهل بیت (ع) مذمت شده است ؟ 3- اینکه فرمودید اگر بخواهید خدا باهاتان صحبت کند خیلی چیزها را نباید گوش بدهید و خیلی حرف ها را نباید بزنید و خیلی چیزها را نباید بخوانید منظورتان چه بود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- انسان در سلوک خود به جایی می‌رسد که باید از مفاهیم بگذرد و نظر به حقیقت بکند و پیشنهاد شمس از این قرار است و با این‌که باید ما نیز متوجه باشیم مفاهیم حجاب ما نشود فکر نمی‌کنم به معارفی رسیده‌ایم که دیگر نباید به کتاب رجوع کنیم 2- فکر نمی‌کنم، چون خود اهل‌البیت«علیهم‌السلام» علم خود را با کتاب به‌دست نیاوردند 3- هر چیزی که حجاب نظر به حقیقت شود باید رها کرد و به چیزی که ما را متذکر حقیقت می‌کند باید رجوع نمود. موفق باشید
4026
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد .ببخشید اگر طولانیه: دانشجویی هستم درحال اتمام دوره کارشناسی. ولی دغدغه های دینی و فرهنگی و همچنین آرزوی یک زندگی دینی و در راه خدا و اهل بیت و کمک به حضرت مهدی و زمینه سازی ظهور ایشان لحظه ای تنهام نمیگذاره.گاهی میترسم این مساله بیشتر یک اختلال روانی باشه تا یک دغدغه! طوریکه شب که میخابم با یاد خداوند و حضرت مهدی.صبح که بیدار میشم با فکر کردن به خدا و حضرت مهدی...سر کلاس ...سر سفره و خلاصه همه جا! در جامعه گناهی ببینم شدیدا احساس ناراحتی قلبی میکنم و به این فکر میکنم که بعد از ظهور همه ی این مشکلات حل میشود!پس سعی میکنم که تا جاییکه ممکن هست برای محقق شدن این امر تلاش کنم اما بعد از دو سه سال انجام دادن انواع فعالیت ها اصلا قانع نشدم و فکر میکنم هنوز بیشتر از اینها باید وارد فاز فعالیت های دینی شد،مثلا اگر بگویند در همین رشته ای که هستی هم میتونی به جامعه خدمت کنی!در همین روند زندگی هم میتونی متدین باشی من قبول نمیکنم و میگم نه این آخر خط نیست این اون کاری که باید انجام بدم نیس! آخر خط یعنی حضرت امام یعنی علما و یا شهدایی که تا آخرین نفس شون برای اعتلای اسلام عرق ریختن(یه طورایی میخام زندگیم کامل وقف و در خدمت دین باشه) الان ثبت نام حوزه ها شروع شده اما مشکلی که هست اینه که من نه استعداد این رو دارم و نه تمایل به این رو دارم که مثل عموم روحانی ها اهل منبرها و روضه خوانی و سخنرانی و حتی ملبس شدن به لباس روحانیت بشم! این قضیه اذیتم میکنه . میخوام بدونم آیا امکان این هست که من وارد اون وادی متداول روحانیون جامعه و روزمرگی هایی که خیلی از اونها رو گرفته نشم؟و این کار اگر امکانش هست از نظر اخلاقی مشکلی نداره؟(البته بنده هیچ مشکلی با این مسائل ندارم خدای نکرده، فقط استعدادش رو ندارم و همچنین خصوصیات شخصیتیم و رفتاریم یه طوریه که تمایل به اون شیوه ندارم) دوم اینکه من واقعا دچار سرگردانی و دو دلی شدم! از طرفی میل به زندگی دینی رهام نمیکنه و دائما احساس میکنم خط مقدمی هست که نیاز به نیرو داره ولی ما مشغول یه سری چیزای دیگه ایم و از طرفی شرایط زندگی طوری هست که عوامل بازدارنده ای برای حوزه رفتن من وجود داره! اینکه سنم به خاطر رفتنم به دانشگاه شده 22 یا اگه سال دیگه برم23! دیر نیست به نظر شما ؟ بخام علوم دینی رو بگذرونم عرف و سبک فرهنگی ما میگه دیگه این سن دیره!و بایستی به فکر شغل و ازدواج بود!نه شش سال تحصیل حوزه اونم فقط برای سطح یک! یا همین الان با توجه به رشته ام زمینه شغلی و تشکیل یه زندگی معمولی مث همه ی مردم رو دارم ولی برم دنبال دین و روحانی بشم با توجه به اینکه نمیخام وارد فاز منبر رفتن و روضه خوندن و... بشم پس چطوری زندگی رو بچرخونم؟نکنه برم و بعد ببینم ئه این اونیکه من فکر میکردم نبود؟ یا اینکه برای تحصیل بایستی برم در یه شهر دیگه و دوری از خانواده برای چن سال و این من رو راجب آینده ام نگران میکنه! مخلص کلام اینکه : یک باب! زندگی مقبول رو الان دارم که اگر بخام برم به سمت حوزه و علوم دینی این رو کامل باید رها کنم! و با خراب کردن همه چی وارد اون سبک زندگی بشم. از طرفی هم تمایلم به دینی کردن زندگی شخصی خودم و قرب به خدا خیلی زیاده و تمام فکر و ذکرمو مشغول کرده و همینکه احساس مسئولیت سنگینی نسبت به بشریت و زمینه سازی و یاری امام زمان ام همیشه باهام هست. لطف میکنید راهنمایی ام کنید؟چون مشکلم خاص و تعیین کننده هست برام جسارتا به کتاب ها و فایل صوتی حوزه یا دانشگاه ارجاعم ندید(کتاب هاتون رو خوندم : رزق رو خوندم.فعالیت های فرهنگی پوچ میشود رو خوندم.معرفت نفس.برهان تا عرفان و...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز در ذیل خدمت به نظام اسلامی و با وفاداری تمام عیار به این رهبر الهی حتماً در زیر سایه‌ی امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» خواهید بود حال چه در فعالیت‌های غیر حوزوی و خدمت در ادارات یا مراکز دیگر و چه فعالیت در حوزه و مدرس حوزه‌شدن بدون آن‌که نیازی باشد منبر روید و روضه بخوانید. موفق باشید.
3484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد از شما خواهش میکنم کمکم کنید حس میکنم در برزخی هستم که هیچ راهی ندارم. 25 سالگی به عقد مردی درآمدم که همه آرزوهایم را در زندگی با او جستجو میکردم در 26 سالگی در اوج ناباوری در حالیکه هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده بودیم او را ازدست دادم . سرطان. الان 32 سال دارم و دیگر ازدواج نکردم . احساس میکنم زمین زیر پایم به سرعت حرکت کرده و حال که به این سن رسیدم و به گذشته برمیگردم نه دنیا داشته ام و نه آخرتی از مرگ میترسم علی رغم مشکلات دنیوی وقتی به خلق و خوی بدم و پرخاشگریهام نسبت به اطرافیان به خصوص پدر و مادرم فکر میکنم و به قیامتی که باید جوابگوی این رفتارم باشم من را دارد از پا درمیاورد. من دختر مقید به اصول دینی هستم حجاب نماز روزه همه مرا به خوبی میشناسند اما خودم میدانم که بدم یعنی از نظر اخلاقی روز به روز دارم بدتر میشوم . اصلا نمیدانم باید چه راهی در پیش بگیرم. پشیمانم که چرا ادامه تحصیل ندادم اما دیگر نمیتوانم الان فقط رضایت خدا را میخواهم و اینکه وقتی مردم اول راحتیم باشد نه بیچارگیم . راهنماییم کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ( اولاً: اگر موردی جهت ازدواج پیش آمد ردّ نکنید. ثانیاً: مباحث سیر مطالعاتی که روی سایت است را دنبال کنید إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
2330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی من تاچند سال پیش در حود 10سال پیش مشغول بکار شدم .آن موقع پدرم بیکار بود و عیال بار .بدلیل اینکه شغل قبلیشون رانندگی بود با پس انداز و وام توانستم یه ماشین براش بگیرم که کار کنه به من وابسته نباشه .ایشون یه جورایی اهل برنامه ریزی نبود.تااینکه ماشین فرسوده شد ولی من دوباره یه مقدار پس انداز و وام ماشینو عوض کردم که ایشون اذیت نشه.ولی بدلیل بی برنامه بودن بی اهمیتی ماشینی که حدوده 4میلیون گرفتم ایشون 600هزار تومن فروخت. القرض اینکه من تا توانستم و از دستم برمی اومد به پدر ومادر کمک کردم .چون وظیفه خودم میدونستم / بدون هیچ کمک از کسی با وام وقرض ازدواج کردم که الان هیچگونه سرمایه از خودم ندارم و با مستاجری دارم زندگی میکنم.ولی پدرم باز انتظار از من دارد با توجه به اینکه من آدم مذهبی هستم مدام اضطراب آنها را دارم فقط به خاطر خدا میترسم اگه آنها از دست من ناراحت بشوند ومن انتظارات آنه را برآورده نکنم خدا من را نمی بخشد و هر روز باسترس آن از خواب بیدار میشوم و بر زندگی زناشویی و خانمم تاثی بدی گذاشته است استاد چکار کنم راهنمایی بقرمایی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما وظیفه داریم نیازهای منطقی والدین را در حدّ امکان خود – که ظلمی به فرزندان و همسرمان نشود – برآورده سازیم ولی مسئول سهل‌انگاری‌های آن‌ها نیستیم. موفق باشید
1271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد در مورد کتاب رزق یکی دو تا ابهام داشتم که در خود کتاب ÷اسخی نیافتم این بود که مستقیم از شما سوال می نمایم. اولا اینکه به نظر می رسد شایسته بود بر اساس روال منطقی ابتدا استاد یک بحث در باب خود رزق داشته باشند و اینکه رزق چیست؟ انواع آن کدام است ؟ آیا رزق مادی همان احتیاجات روزانه است که آدمی استفاده می کند یا چیز دیگر است؟ مباحث کتاب در باب کدام نوع است و از این دست سوالات منطقی که معمولا برای خواننده در اثنای مطالعه پیش می آید. جناب استاد در جایی از کتاب معنای وسعت رزق را اسان و سریع رسیدن رزق به دست بنده دانسته اند. سوال این است که چرا ایشان چنین برداشتی داشته اند و از کجا به این نتیجه رسیده اند؟ با کمی توضیح بیشتر باید گفت که همین معنای لغوی کلمه وسعت راهم اگر بخواهیم در نظر بگیریم ایا همین معنا برداشت خواهد شد یا چیز دیگر؟ از طرف دیگر هم در روایت داریم که چند چیز هستند که خداوند متعال انها را تقدیر و مقدر کرده یعنی اندازه خاصی به انها داده است. از جمله این امور یکی عمر انسانهاست و دیگری رزق انهاست.حال سوال این است که چطور در بحث اجل انسانها ما اجل حتمی و معلق داریم و حتی در بعضی از احادیث راهکارهایی برای افزایش عمر دیده می شود اما ایا نمی شود چنین چیزی در بحث رزق هم ساری و جاری باشد. یعنی مثلا اگر شخصی فلان مقدار باشد با انجام یک سری کارها ان رزق خاص افزایش داده شود؟ یا مثلا ما در روایت داریم که حسن خلق رزق را زیاد می کند و دقیقا هم همین کلمه زیاد امده است : حسن الخلق ازید فی الرزق در صفحه 174 کتاب استاد چنین بیان می دارند که : قائده رزق با بقیه اور متفاوت است.آری در علم و ایمان و قرب الهی میدان باز است وقائده ˝ لیس للانسان الا ما سعی˝ جاری است و هر کس به اندازه تلاشی که بکند برخوردار است. سوال اول همان است که عرض کردیم که دلیل شما برای این برداشت چیست؟ ثانیا ما در قرآن ایه دیگری هم داریم که : کلا نمد هولا و هولا.سوره اسرا. یعنی سنت خداست که مادیون واللهیون را در راه خودشان امداد خواهد کرد . خوب اگر این آیه را در نظر بگیریم واضح است که تلاش برای رزق بیشتر هم با هر نیتی که باشد نتیجه خواهد داشت. اینها ابهاماتی است که به نظر می آید جای توضیح بیشتری دارد و صد البته که بر وزانت کتاب خواهند افزود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- چون معمولاً موضوع رزق چه در روایات و چه محاورات عادی، در مورد رزق مادی است مگر ان‌جایی که تخصیص خورده است، پس همان‌طور که در روایات ملاحظه می‌کنید منظور از رزق جز احتیاجات مادی و منطقی مردم چیز دیگری منظور نیست. 2- بعضی موارد باید از مجموعه‌ی روایات یک معنی را بیرون کشید، مثلاً یک جا امام از خدا تقاضای رزق زیاد می‌کنند، و جایی دیگر بهترین رزق را «کفاف» می‌دانند وقتی این دو را کنار هم می‌گذاریم این‌طور نتیجه می‌گیریم که آن‌جا هم که طلب رزقِ زیاد و یا وسیع کرده‌اند منظور «کفاف» است و از خدا خواسته‌اند بدون آن‌که برای رزق خود به زحمت بیفتند رزقشان فراهم شود تا در مسیر بندگی خداوند گرفتار رزق نباشند. 3- همان‌طور که در طلب عمر باید برکت‌داشتن عمر را را در نظر گرفت حال چه مانند ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» که همگی کمتر از 70 سال عمر کردند و چه مانند بعضی از علماء که بیشتر از آن عمر کردند و همان‌طور که روایات می‌فرمایند: خوش‌خلقی موجب طول عمر می‌شود به همان معنایی است که عرض شد. روایات می‌فرمایند: خوش‌خلقی موجب وسعت رزق می‌شود، به همان معنایی که رزق انسان با برکت می‌گردد. زیرا یکی از محکمات ما است که طلب مال زیاد به خودی خود مطلوب نیست و لذا باید روایات را مبتنی بر ان‌چه محکم است تبیین نمود. 4- آیه‌ی 20 سوره‌ی إسراء که می‌فرماید: «کُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ» به هریک از مؤمن و غیر مؤمن نسبت به اهدافی که دارند مدد می‌رسانیم را با آیه‌ی 18 آن سوره تبیین کنید که می‌فرماید: «مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا» هرکس زندگی زودگذر دنیا را طلب کرد به اندازه‌ای که ما خواستیم به او می‌دهیم و سپس برای او جهنم را قرار می‌دهیم. دقت برفرمایید به قسمت «مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ» که می‌فرماید هر اندازه که ما خواستیم برای هرکس که بخواهیم می‌دهیم، نه این‌که هرآنچه اهل دنیا خواستند به آن‌ها می‌دهند. پس نمی‌توان گفت رزق بیشتر با مدیریت اهل دنیا انجام می‌گیرد تا از این‌که بنا به مصلحتی رزق را توسعه می‌دهد و یا تنگ می‌کند، غفلت شود. موفق باشید
709

تاثیر نفرینبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد گرامی؛ آیا نفرین در نظام علی - معلولی جایگاهی دارد؟آیا نفرین ناحق میگیرد؟این با عدالت خدا منافات ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: نفرین و لعنت جزیی از نظام علّی و معلولی است به شرطی که طرف مقابل با ظلمی که انجام داده شرایط تأثیر آن را فراهم کرده باشد. موفق باشید
26096
متن پرسش

سلام و عرض ادب: مالک اشتر انقلاب را به شهادت رساندند. استاد، انگار پدرم را از دست داده ام، و آن‌چنان به خود می‌پیچم که گویا معنایِ خودم را گُم کرده‌ام، و راهی را که باید به دنبال آن باشم را؛ نمی‌جویم! مرا چه شده است؟ چیزی بفرمایید آرام شویم استاد!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند در راه توحید و در مسیر نفیِ استکبار، آن‌چنان برکات و ظرفیت‌هایی قرار داده که هر قدمی در مقابله با این راه، برداشته شود تا راهِ توحید به گمان دشمنانِ این راه متوقف شود؛ جلوه‌ای از جلوات نورِ جامع الهی به ظهور می‌آید. مثل روز روشن است که چنین کاری را که آمریکا انجام داد، جز به دست احمق‌ترین و نادان‌ترین انسان‌های روی زمین امکانِ انجام نداشت.

انقلاب اسلامی راهِ گشوده‌ای است که باید در هر مرحله از مراحل حضور تاریخی‌اش، گامی به اقتضای آن مرحله بسی بلندتراز قبل  به جلو برداشته شود و این گام محقق نمی‌شد مگر آن‌که جهان تشیع خود را به ظهوری دیگر نشان دهد و آن ظهور، با شهادتِ سردار حاج قاسم سلیمانی به میان آمد تا باطنی نهفته از رخداد توحیدیِ انقلاب اسلامی در هویت جهانی‌اش ظهور کند و معنای سیاستی که عینِ دیانت است و در جای خود، سلوکی با برکت می‌باشد؛ هرچه بیشتر نهادینه شود و اشک‌هایی در سوکِ آن مرد آسمانی به ظهور آید که از جنس اشک‌های اولیاء الهی است در نیمه شبان برای رفعِ حجاب‌های غلیظ تاریخِ ظلمانیِ این زمانه.

 از این به بعد، این آمریکا است که در انفعالِ هر روزیِ خود گرفتار خواهد شد، ولی نه از جنسِ سقوط یک جبهه‌ی سیاسی در مقابل رقیب سیاسی‌اش، بلکه به معنای به ظهورآمدنِ قدم‌قدم‌های توحیدی که بنا است همه‌ی مناسباتِ عالَم کفر را تغییر دهد. خداوند بنا دارد با نشان‌دادنِ حضور چشم‌گیر و جهانیِ جبهه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی به ما و جهانیان نشان دهد با حضور در این جبهه، در کجا ایستاده‌ایم؟ در جایی که: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» پایه‌گذاران آن نیز، خود به شگفت می‌آیند و از آن طریق، فشار و خشمی بی‌اندازه در کفار ایجاد می‌شود.  

پس! قصه، قصه‌ی یک شخص نیست؛ قصه‌ی انسانی است که در تاریخ بشریت از آن جهت که قاسم سلیمانی بودن، گمگشته شان بود با ظهور او به ظهور آمد، انسان‌هایی مثل ابوالمهدی‌المهندس متوجه شدند او به صورتی فوق‌العاده، شبیه ابعادِ متعالی خودشان است که چگونه ذیل اسلام و تشیع و ولیّ فقیه، باید چنین «بودنی» داشته باشند که در عین مهابت، مهربان باشیم و در عینِ بصیرت سیاسی- به عمیق‌ترین شکلِ جهانی آن- سیاست‌زده و منفعل نباشیم و در عین مصمم‌بودن، گرفتار خشونت بی‌جا نگردیم. و این یعنی از مرزهای «جزیره‌ای بودن» به در آمدن و جهان اسلام را احیاء‌کردن، تا همه‌ی بشریت بدانند هنوز هم امکان زندگی و زنده‌بودن هست، و برای مقابله با استکبار، کسی نباید خود را معطل دیگری کند چه شیعه باشد و چه سنی و چه چپ و چه راست.

با به صحنه‌آمدن مردم در تجلیل از سید شهدای مقاومت، گذشته‌ی افتخارآمیزی که داشت برای نسل جدید گم می‌شد؛ ورقی دیگر خورد برای حضوری عمیق‌تر انقلاب اسلامی. تا نسل جدید، خود را نه در «دیروز» که در «امروز»ِ خود به وسعت همه‌ی تاریخی که انقلاب اسلامی در آینده‌ی بشریت رقم خورده است؛ احساس کند. موفق باشید

11577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: خواهشاً بفرمایید که چگونه می توانیم کتابهایتان را (نه فایل کتابها را) در شهرستان ها تهیه کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای اصفا می توانند راهنمائی کنند شماره ایشان 09138037964 می باشد. موفق باشید

10281

جسم مثالیبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: اینجانب در گروه مطالعاتی هستم که پس از مطالعه کتب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری در حال مطالعه کتاب معاد جنابعالی هستیم که سوالات زیر برایم پیش آمده که به ترتیب در زیر مطرح می کنم، متشکر می شوم اگر پاسخ بفرمایید و بنده را در فهم بهتر این مطالب یاری کنید: 1- با توجه به جمله «نفس انسان صورت اخیر اوست و شیئیت انسان به آن است، اگر انسان در عالم طبیعت مسیر کمالی خود را طی کند به جایی می رسد که از ماندن در عالم طبیعت مستغنی است و جسم طبیعی را پشت سر گذاشته و در اثر حرکت جوهری به جسم مثالی که حاصل حرکت آن جسم طبیعی است نایل می شود و از طبیعت بیرون می رود و به مرگ طبیعی از دنیا می رود. » (معاد ص 50). سوال اینجاست که افرادی که در اوایل کودکی و جوانی به دلیل مرگ غیر طبیعی مانند تصادف از دنیا می روند و هنوز بسیاری از قوه‌ها به فعل نرسیده و جسم مثالی به آن حد که باید نرسیده تا روح از بدن خارج شود، در برزخ چگونه و با چه جسم مثالی و برزخی خواهند بود؟ 2- با توجه به جمله نفس انسان صورت اخیر اوست، افراد مسن که صورت اخیر آنها با محدودیتهایی رو بروست در برزخ چگونه خواهند بود با توجه به این مطلب که در بهشت پیری وجود ندارد. 3- با توجه به جمله «در نشئه آخرت بدن خود را خودش ایجاد می کند، بلکه آن بدن، بدنی است که نفس، خود آن بدن است.» (معاد ص 51) چگونه می توان نفسی که در قالب مکان و زمان نمی گنجد را دارای جسمی دانست که خود آن نفس است در حالی که هر صورت و جسمی که قابل مشاهده است باید حدی داشته باشد تا قابل مشاهده باشد و اگر جسمی مشاهده نشود چگونه هر کس از صورتش شناخته حواهد شد؟ 4- این نکته که قیامت لا جرم و لا جسم است پس اینکه در قرآن کریم از درخت و باغ و حور و... که ظهورات الطاف حضرت حق هستند، سخن می گوید چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- افرادی که در سیر تکوینی خود در دنیا جسم مثالی خود را به ظاهر شکل نداده‌اند، جسم مثالی آن‌ها مطابق اعمالی که انجام داده‌اند و نیتی که داشته‌اند خواهد بود. از طرفی شخصیت آن‌ها چنین زندگی را انتخاب کرده و لذا مطابق انتخابی که در عین ثابته‌ی خود کرده‌اند در برزخ با خود روبه‌رو می‌شوند 2- صورت اخیر هرکس همان شخصیتی است که با انتخاب‌های خود ساخته، نه صورت جسم او که بحث پیری و جوانی پیش ‌آید 3- جسم قیامتی شبیه صورت‌های ذهنی است که در عین شکل‌داشتن، محدود به مکان و جرم نیست و شما می‌توانید صدها پرتغال را در ذهن خود جای دهید 4- جرم و جسم نداشتن، غیر از آن است که شکل نداشته باشد. صورت‌های قیامتی به جهت شدت وجود از محدودیت‌های جرم و جسم به معنای مکان‌مندی آزاد‌اند. در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید
9977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. شاید اصلا سوال جالبی نباشه. ولی مگه اینگونه بوسیدن اشکال نداره. http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/Shakhes/navab/kamel/41.jpg http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/Shakhes/navab/kamel/40.jpg شهید رجایی و شهید نواب صفوی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری همین‌طور است که می‌گویی، کراهت دارد ولی مرحوم رجایی و نواب دل را به دریا زده‌اند و نهایت ارادت خود را نسبت به همدیگر این‌گونه اظهار کرده‌اند. موفق باشید
8529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض اردات اگر اذکار الهی (مثل تسبیحات حضرت زهرا) بدون حضور قلب گفته شود حداقل ثواب و اثر را دارد؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری چون اراده‌ی اولیه‌ آن بوده که این اذکار را بگویید و ذهنتان در حین ذکر جای دیگر رفت، از برکات حداقلی آن بهره‌مند می‌شوید. موفق باشید
نمایش چاپی