بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4922
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده احتراما بنده تفسیر قرآن شما را دنبال می‌کنم و به انقلابی بودن آن علاقه دارم ولی در بحث با افرادی که مذهبی هستند و در انقلاب و جبهه هم حضور داشته اند گاهی تردید میکنم که کدام راه صحیح است؟ آنها می‌گویند اگر حفظ نظام و مردم مهم نبود حضرت امام خمینی(ره) قطعنامه را نمی پذیرفت. الان هم باتوجه به رویکرد اکثریت به افرادی که دم از اعتدال میزنند با این شرایط روبرو شده‌ایم الان تحریم‌ها مردم را بامشکل مواجه کرده است. کم بودن حقوق‌ کارگران و افراد دیگر و بالارفتن سن ازدواج چند میلیون دختر و پسر، بخاطر اجاره بهای زیاد مسکن و عدم تمکن مالی، اکثر جوانان میلی به مباحث آرمانگرایی ندارند. ما باید ابتدا وضع اقتصادمان را به جایی برسانیم که تحریم ها ما را با این مشکلات بیچاره نکند و بعد به حقوق خودمان در زمینه ی هسته ای و آرمانهای انقلاب بپردازیم خواهشمند است این پارادکس را که برای بنده پیش آمده جواب بدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید بر اساس ظرفیت مردم جلو رفت ولی اگر مردم و مسئولان آمادگی بیشتری داشته باشند تا با روش انقلابی جلو برویم همان نتایجی را که مردم به سختی به‌دست می‌آورند با راحتی بیشتر به‌دست می‌آوریم. این بستگی به روحیه‌ی مردم دارد بالاخره مردم بدی نیستند. موفق باشید
4067

استاد واقعیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزگوار این حقیر سوالات ذیل را پرسیدم فرمودید چون ایمیل خود را ننوشته اید عمومی جواب می دهم لذا سوال ها را بهمراه تغییرات و اضافاتی با ایمیل مجددا ارسال می کنم: 1- ظاهرا شما معتقد به این هستید در این زمانه مسیر را می توان بدون استاد طی نمود ولی نظر شما با نظر بسیاری از بزرگان متفاوت است از جمله می فرمایند کتب و سی دی مرده اند و مرده نمی تواند مرده زنده کند و... پاسخ حضرتعالی در خصوص این تناقض چیست و در قدیم شاگرد مشکلاتش و خواب ها و افعال و رفتارش را به استاد عرضه می کرده و استاد آن مشکلات و سوال ها را مرتفع و تعبیر می کرده و یا با نفسشان آتش به جان شاگرد می زده که گاهی تا یک سال شارژ می شده ولی در این سیر بدون استاد این نخوردن نفس استاد به شاگرد و شارژ نشدن باعث نمی شود بعد از مدتی مباحث را رها کند یا در مسیر سرد حرکت کند در کل این مشکلات در روش بدون استاد چگونه قابل حل است (همچنین کتاب های مذکور را که فرموده اید مطالعه کرده ام ) 2-آیا حضرتعالی سیر مطالعاتی آیت الله صمدی آملی را قبول دارید3-برخی علما مانند علامه حسن زاده (حفظ ا...) برخی رجوع کنندگانی که به دنبال نصیحت و راهنمایی هستند را طرد کرده و تحویل نمی گیرند و جواب درستی نمی دهند وگاها غیظ می کنند که این اتفاق برای این حقیر نیز افتاده بدین شرح که خدمت علامه حسن زاده رفتم فرمودند نطفه بودی این شدی و دوجمله فرمودند متوجه نشدم و در آخر که درخواست راهنمایی از ایشان کردم فرمودند یک چک بخوری خوب می شوی آیا می شود گفت این حتما بخاطر این است که تا برزخ این حقیر را دیده اند و ثمری در من ندیده اند و همچنین بخاطراراده ضعیف و گناهان بسیارم این چنین فرمودند به نظر شما اگر برای اراده ضعیف و بی همتی که در من دیده اند باشد باید برای رفع این نقیصه چه کرد 4-آیا شما سوالات را جواب می دهید جنبه روحی افراد را هم در نظر می گیرید و با توجه به باطن افراد پاسخ می دهید و یا صرفا عقلی ، روایی جواب می دهید و همچنین من شنیده ام اساتید بعد از مدتی که شاگردشان مسیر را طی می کند از آنها به صورت روحی دستگیری می کنند در خواب و ... و یا بر افعال و رفتار شاگردانشان ولایت و نظارت دارند که خطا نکنند آیا شما هم اینگونه هستید.5- قبلا به این حقیر امر کردید روی معرفت نفس کار کنم آِیا با توجه به اینکه فرمودید ده نکته یک مدخل است بهتر نیست با توجه به اینکه در پاورقی کتاب ارجاع دادید به معرفت نفس آقای صمدی آن را شروع کنم و اگر موافقید تمام تمرکزم روی آن باشد یا در کنار آن کتاب های دیگر را مطالعه کنم و چه کتابی ممنون با تشکر بسیار ببخشید از طولانی بودن شرمنده ام .اگر خدا دعای این گنهکار را قبول کند برای شما بخاطر این وقتی که برای امثال این حقیر میگذارید دعا میکنم و از دیگر دوستان که این سوال را می خوانند خواستارم دعا کنند .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد واقعی استادی است که جهت کلی را به ما بدهد و معنای دستورات شرعی را برای ما روشن فرماید. عرض کردم حضرت آیت‌الله بهجت با توجه به این زمان که شرایط فهم جهت کلی و روشن‌بودن معنای دستورات شرعی امکان دارد از این جهت می‌فرمایند: «علم تو استاد تو است» با این‌همه اگر بتوانیم استادی پیدا کنیم که در این دو مهم بیش از پیش به ما کمک کند غنیمت می‌شماریم ولی از طریق شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان به آن دو مهم دست یافت 2- نمی‌توانم بپذیرم که باید منحصر به یک استاد شد ولی ذیل روحی که از حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی حاصل می‌شود می‌توان استفاده‌ی فراوان از آیت‌الله حسن‌زاده برد 3- نباید با توجه به این‌که این بزرگان چشم برزخی دارند به آن‌ها نظرکرد، باید از ظاهرکلماتشان تکلیف خود را در همان محدوده فهمید، چون ایشان زیاد تکرار می‌کنند که: «آدمی فربه شود از راه گوش» می‌خواهند ما دنبال شنیدن سخن حق برویم 4- عرض کردم بنده یک معلم هستم و هیچ‌کدام از این حرف‌ها در مورد بنده صدق نمی‌کند 5- مباحثی که جناب آقای صمدی روی معرفت نفس داشتند خوب است. خداوند جنابعالی و دوستان را در مسیر بندگی خودش توفیق دهد. موفق باشید
3950
متن پرسش
سلام استاد. تفاوت نفس و روح و فطرت و من انسان درچیست؟ از هرفردی سوال می کنم یک چیز می گوید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این واژه‌ها به جای هم به‌کار می‌رود، اصل آن است که انسان یک نفس ناطقه‌ای دارد که به یک معنا نفس است و به یک معنا که عامل حیات انسان است ،روح گفته می شود. و از آن جهت که گرایش به خوبی‌ها در آن نهفته است آن گرایش فطرت اوست و انسان به آن نفس ناطقه، «من» می‌گوید. موفق باشید
2924
متن پرسش
طلبه پایه چهارم و21سال سن دارم، آن ترتیبی که برای سیرانسان شناسی را که فرمودید را دیدم ولی بخاطر اینکه می خواهم از کتابهای دیگر شما هم استفاده بشود آیا سیر ذیل خوب است که پیگیری کنم اگر اشکالی داشت یا کتب بالاتر از فهم ما بود تذکر دهید و اصلاح بفرمائید:1.جوان و انتخاب بزرگ2.آشتی باخدا3.ده نکته از معرفت نفس همراه صوت4.جزوه انسان در اسلام همراه صوت.5.ازعرفان تا برهان همراه صوت.6.خویشتن پنهان7.معرفت النفس والحشر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است ولی پیشنهاد می‌کنم بعد از کتاب «از برهان تا عرفان» کتاب «معاد» را مدّ نظر قرار دهید و بعد از آن کتاب«خویشتن پنهان» را شروع کنید، در آن صورت شاید بسیاری از مطالب معرفت‌النفس و الحشر را به‌دست آورده باشید. در ضمن جزوه‌ی «انسان در اسلام» با ویرایش جدید در دست چاپ است، بگذارید کتاب که چاپ شد آن را مطالعه فرمایید. موفق باشید
2822
متن پرسش
سلام.1.معنای زندگی چیست؟2.هدف زندگی چیست؟3.چه رابطه ای بین معنا و هدف زندگی وجود دارد؟4.لطفا به کتاب و سخنرانی ارجاع ندهید!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر به کتاب و سخنرانی ارجاع ندهم باید یک کتاب برایتان بنویسم و آن‌وقت شما که حوصله‌ی خواندن یک کتاب را ندارید حتماً جواب بنده را هم که در حدّ یک کتاب خواهد بود، نخواهید داشت. از خر شیطان پایین بیایید و کتاب «آشتی با خدا» را بخوانید إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
2040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم، اینجانب در حال ساخت کتابخانهٔ دیجیتال هستم تا بتوان علوم دینی را به صورت آسان‌تری در اختیار علاقه‌مندان قرار داد. تصمیم دارم کتاب‌های شما و دیگر نویسندگان محترم در حوزهٔ علوم دینی را در قالب‌های مختلف بر روی وب و موبایل عرضه کنم. آیا برای تأمین محتوای کتابخانهٔ دیجیتالی که در حال تهیهٔ آن هستم می‌توانم از کتاب‌های شما استفاده کنم؟ با احترام، موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: لطفاً در این مورد با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید. تلفن های تماس عبارتند از: 7854814- 09138780869 – موفق باشید
1651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام خداقوت ببخشید که سوالها زیاد وپراکنده است! 1.آیا فلسفه مشکل ما رادر تولید علوم دینی حل میکند؟چگونه؟ 2.نظر شما در مورد آقای دکترحسن عباسی چیست؟ 3/نظر شما در مورد نظرات آقای عباسی درباره فلسفه چیست؟ ایشان میگویند فلسفه مارابجایی نمیرسانند ومشکل بشرراحل نمکنند و فلسفه مادیگراست وفلسفه اسلامی یک التقاط است ومانمیتوان تقوا را در فلسفه پبدا کرد! واصلا داروینیسم از دل فلسفه آمده! ومیگوید ما درقرآن حکمت داریم! .حتی درمورد امام ره که گفته الملاصدراو... توضیح میدهند ومیگویند اشام این نظر رادرسالهای ابتدایی داده اند وبعدها درسرالصلاه ونامه های ایشان به فرزندشان از حکمت حضور(بجای فلسفه وجود!!!) صحبت میکنند!! وخیلی چیزهای دیگر.... درضمن بگویم که نظارت منتقدانه ایشان به فلسفه با بقیه فرق میکند! اناراهم بگویم که اگر صحبتهایشان را گوش نکردید بهتر است گوش کنید تا بهتر وکاملتر متوجه بشوید) در ضمن انتقادی هم که بعضی ازفیلسوفان مبکند این که تااز فلسفه انتقاد میشود گویی به قرآن حتی فراتراز قران، انتقاد میشود که چنان آماج حمله وتهمت و... میشوی که اگر جایی به قرآن انتقاد شود چنان موضعی نمیگیرند1 4. بنده دانشچوی ترم آخر هستم وانشاالله میخواهم به حوزه بروم ،نظر شما در مورد حوزه مشکات چیست؟( که سطح 2،یاپایه9را در6سال تمام میکنند ودوره فشرده ای برای یادگیری دروس میگذارند،)این مطلب لطمه ای به عالم طلبگی نمیگذارد؟حوزه معصومیه چطور؟ معایب ومحاسن اینها چور هست؟ 5. علاقه ونیاز شدیدی در زمینه روش تربیت دینی وتولید علوم دینی دارم بنظر شما چیکار کنم؟ 6. نظر شما درمورد روش تبلیغی مسائل دینی وتاثیر گذاری وسازندگی در بینش ورفتار دیگران چگونه باید باشد؟قرآن وروایات چگونه بوده؟ 6.یاگر بخواهیم ک ورزش مفید را درقالب یک فیلم مستند تبلیغ کنیم آیا حق داریم برای جذب جوانها فقط بگوییم این ورزش شما را قوی میکند(که البته میکند) و...بعد که جذب شدروی ابعاد دیگر که هدف اصلی بوده روی او کارکرد(مثل اینکه هدف وسیله راتوجیح کند،نیست).این درحالیست که هدف متعالی این ورزش تقویت روح وسپس جسم میباشد(نظرشما چیست) خداوند متعال خیرتان دهدباسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی بعد از انقلاب آقای حسنین هیکل خبرنگار مشهور مصری از امام می‌پرسد: چه اندیشه‌ها و اندیشمندانی بر شما تأثیرگذار بوده‌اند؟ می‌فرمایند: «در فلسفه: ملاصدرا، از کتبِ اخبار: کافی، از فقه: جواهر»(صحیفه‌ی امام، ج 5، ص 271) پس نظر امام به ملاصدرا مربوط به آن اوایل نبوده. از طرفی مگر مکتب ملاصدرا و اصالت وجود و تشکیک وجود، جز نظر به حضور نور وجود و کمال مطلق است؟ به نظرم جناب آقای دکتر عباسی در عین دلسوزی و تیزهوشی آن‌طور که باید اندیشه‌ی صدرایی را در منظر امام و رهبری نمی‌شناسند. مقام معظم رهبری در مورد ملاصدرا می‌فرمایند: مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگى خود او، مجموعه‏ى در هم تنیده و به وحدت رسیده‏ى چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‏ى او از فاخرترین عناصر معرفت یعنى عقل منطقى، و شهود عرفانى، و وحى قرآنى، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانى، و ذوق و مکاشفه‏ى عرفانى، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، .. مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‏ها در محدوده‏ى ملیت و جغرافیا نمى‏گنجد و متعلق به همه‏ى انسان‌ها و جامعه‏ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوان‌بندى متقن عقلایى براى فهم و تفسیر هستى نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنى بدون چنین پایه‏ى مستحکم و قابل قبولى نمى‏تواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‏ى روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‏ى اسلامى بویژه در اسلوب و محتواى حکمت صدرایى ، جاى خالى خویش را در اندیشه‏ى انسان این روزگار مى‏جوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهى وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدى چون امام خمینى که یگانه‏ى دین و فلسفه و سیاست و خود یکى از صاحب‌نظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‏ى درسى و تحقیقى پربرکت حکیم علامه‏ى طباطبایى که استاد یگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه‏ى قم به شمار مى‏رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‏هاى آنان، بى‏شک دوره‏ى با برکتى براى فلسفه‌ی الهى است2- حوزه‌ی مشکات را نمی‌شناسم ولی معصومیه خوب است 3- در مورد تربیت دینی به جواب شماره‌ی 1650 رجوع فرمایید. در مورد روش تبلیغ دین به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» رجوع فرمایید. در مورد ورزش همین‌طور که می‌فرمایید خوب است موضوع قوی‌شدن بدن را به عنوان مقدمه مطرح کنید ولی در انتها آن‌ها را متوجه تقویت روح جهت حاکمیت بر بدن و دفع خطورات بگردانید. موفق باشید
18650
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار مدتی است حس می کنم از عباداتم حظ کافی را نمی برم در نمازم مدام با شیطان می جنگم اما در آخر حس می کنم او بر من غالب می شود، نماز شب ام مدتی است قضا می شود و حالت تکراری و بی روح به خود گرفته! برای انجام کوچکترین کار روزانه در ذهنم بین مکروه و مستحب و اهم و مهم و..... آن کار غوغا می شود. حس می کنم شیطان دارد من اصیل ام را به خواب غفلت فرا می خواند و از طرفی من من اینقدر ضعیف شده که دارد با او همراهی می کند. متاسفانه مدتی است نور ناامیدی از رحمت الهی (نعوذ بالله) و اینکه حضرت حق نظر لطف شان را از من برداشتند به سراغم آمده! خلاصه حس می کنم رزق معنوی ام کم شده و معنویاتم رو به تحلیل است، خصوصا وقتی در نمازم متوجه نزاع خودم با شیطان می شوم از غصه دق می کنم و آخر سر با خود می گویم بیخیال نماز بعدی رفع می شود که البته همین طور هست اما دوباره این افکار تمام ذهنم را مشغول می کند و نماز بعدی ام را از دست می دهم. استاد بزرگوار لطفا راهنمایی ام کنید. پیشاپیش از راهنمایی تان کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده‌ی راه است که گاهی «قبض» سراغ انسان می‌آید و خطورات غلبه می‌کند و گاهی «بسط» می‌آید و شوق عبور از خطورات نصیب انسان می‌گردد. عمده‌ی مطلب در این مسیر صبر و عزم است. و به همین جهت فرموده‌اند: «پرده‌های دیده را داروی صبر / هم بسوزد هم بسازد شرح صدر // آینة دل چون شود صافی و پاک / نقش‌ها بینی برون از آب و خاک // هم ببینی نقش و هم نقاش را / فرش دولت را و هم فراش را // چون خلیل آمد خیال یار من / صورتش بت معنی او بت‌شکن». موفق باشید

18304
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد نظر جنابعالی درباره کتاب مصباح الشریعه چیست و آیا شرحی فارسی بر آن می شناسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤلف آن کتاب با سلیقه‌ای عالمانه روایت‌ها را تنظیم کرده است و امثال حضرت امام به آن کتاب استناد می‌کنند و این بدان معنا است که روی‌همرفته اعتبار برای آن کتاب قائل‌اند. شرح آقای مصطفوی و عبدالقادر گیلانی هر دو شروح خوبی است. موفق باشید

16358
متن پرسش
با سلام: ببخشید به تازگی با یکی که اطلاعاتی در عرفان و فلسفه دارد آشنا شدم که خیلی طرفدار علامه طهرانی است و میگه علامه طهرانی از بزرگترین عرفاست و اسفار اربعه عرفانی را طی کرده است. آیا به نظر شما ایشون درست می گوید؟ بعد هم میگه علامه ذوالفنون حسن زاده املی روحی فداه، از شاگردان عرفانی ایشون بوده؟ آیا شما از این ماجرا اطلاع دارید که صحیح است یا نه؟ آخه هر چه در اینترنت گشتم همچین چیزی پیدا نکردم. (لطفا اگر امکان دارد هرچه زود تر پاسخم را بدهید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یک‌نوع فرقه‌گرایی احساس می‌شود و مسلّم آیت اللّه حسن‌زاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبوده‌اند، بلکه مثل بقیه‌ی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدّن‌سازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

15315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد می خواستم نظر شما را در رابطه با کتاب ادب فنای مقربان‌ بدونم؟ ۲. این کتاب لازمه فهمش، تخصص در عرفان نظری یا دیگر علوم حوزوی است یا اینکه می شود هر کس به اندازه فهمش از کتاب مطالبی را دریافت کند؟ در واقع مخاطب این کتاب چه قشری هستند؟ ۳. به شدت احساس عدم معرفت صحیح و لازم به اهل البیت (ع) را دارم و وقتی به حرم می روم واقعا احساس می کنم دست خالی هستم و فقط الفاظ زیارت نامه ها را تکرار می کنم. چه کنم استاد، تا برسم به جایی که مرحوم شهریار رسیدند و فرمودند: به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. کتاب ادب فنای مقربان درد منو دوا میکنه استاد یا دستور شما مطلب دیگریست با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب کتاب طلابی هستند که تا حدّي حکمت و فلسفه و کلام را می‌شناسند. بنده در شرح زیارت جامعه از کتاب مذکور استفاده کرده‌ام ولی شاید راحت تر بتوانید با معارف مطرح در زیارت جامعه از طریق آن مباحث ارتباط بر قرار کنید. موفق باشید

14903
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام: با نسلي که کمّيت‌گرا است و اصالت را به دنيا و ثروت‌هاي دنيايي مي‌دهد با چه زباني صحبت کنيم؟ با مردمي که از جهتي تا آخر با انقلاب هستند و این در تظاهرات 22 بهمن ملاحظه شد، ولي از زاويه‌هايي ديگر مقام معظم رهبري را درست درک نمي‌کنند، چگونه سخن بگوييم. هنوز ما بر روي قصه اقتصاد مقاومتي بحث نکرده‌ايم، روي فرهنگ هنوز بحث نکرده‌ايم. ما چطور مي‌توانيم در بحثِ سلوک ذيل شخصيت امام و با نگاه به حضرت امام به عنوان مبادي تفکرِ اين عصر با آن‌ها صحبت کنيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبانِ عبوردادنِ نسلي را که کمّيت‌گراست ما در دفاع مقدس آموختيم، ما در دفاع مقدس متوجه شديم استعدادي داريم که مکر ليل و نهار دنياي مدرن نمي‌گذارد آن را ببينيم. ولي چون شرايطِ بروز آن استعداد در دفاع مقدس پيش آمد، آن را ديديم و استفاده کرديم و با نگاه به آينه‌ي دفاع مقدس بنده به راحتي مي‌توانم بگويم ما در تاريخي قرار داريم که بالاتر از منافع مادي با مردم مي‌توان سخن گفت و جواب مناسب شنيد. مردمي که حاضرند با نگاه به حضرت امام«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» و اشاراتي که آن مرد بزرگ داشت، جانشان را بدهند معلوم است که آماده‌ي شنيدن چيزهايي هستند که ماوراء منافع مادي آن‌ها است. ما با اين انقلاب اين را تجربه کرده‌ايم و به خوبي هم جواب داد. فراموش نفرمائيد که مردم در حال حاضر در گرفتاري دوره‌ي فَتْرت هستند، يعني نه از عهد گذشته‌ي خود که آلوده به غرب‌زدگي است درست بُريده‌اند، و نه بر عهد خود با خداوند که حضرت امام متذکر آن‌ عهد است درست وارد شده‌اند. انسان‌ها يک وجه ميمني دارند و يک وجه مَشْئَمي، که بشر غرب‌زده در تقلاّي غلبه‌دادن وجه مَشْئَمه‌ي خود است. خوبي اين دوره آن است که وجه يميني بشرِ امروز هم قابل ديدن شده و مي‌توانيد آن وَجه را مورد خطاب قرار بدهيد. با نظر به حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» مي‌توانيم متذکر وَجه يميني انسان‌ها باشيم و از اين طريق معناي زندگي در فضاي اقتصاد مقاوتي را به او متذکر شويم و جواب بگيريم. بنده به شما عرض کنم چه بخواهيد و چه نخواهيد بحمدالله در اين تحريم‌ها کارد به استخوان‌تان مي‌رسد و در متن اين تحريم‌ها يک نحوه حياتي که دوست و دشمن پيش‌بيني نمي‌کردند ظهور مي‌کند، همان نوع حياتي که در رابطه با مقابله با دشمن در دفاع مقدس ظهور کرد و امثال دکتر چمران‌ها از همان ابتدا فهميدند که اين انقلاب استعداد آن را دارد که در مقابله با دشمن به آنچنان حياتي برسد که شما در دفاع مقدس ملاحظه کرديد و لذا نه‌تنها عقب ننشستند بلکه با اميدواري تمام جهت تولّدِ حياتي که با دفاع مقدس ظهور کرد کار را جلو بردند. بني صدر هرگز فکر نمي‌کرد اين انقلاب چنين استعدادهايي را دارد.

در کتاب سلوک سعي شده متذکر استعدادهايي شويم که با ظهور امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» در اين تاريخ نهفته است و در همين رابطه است که ملاحظه مي‌کنيد هر اندازه دنيا با تحريم‌هاي اقتصادي مي‌خواهد کمّيت‌ها را براي ما برجسته کند شما گوشتان بدهکار آن‌ها نيست. زيرا مردم ما چيز ديگري را مي‌بينند که دشمن از ديدن آن‌ ناتوان است. مردم ما با حضورشان در اين تاريخ متوجه افقي هستند که ديگر کمّيت‌گرائي در آن جايي ندارد و کمّيت مغلوب معنويت مي‌شود. مجله‌ي «سوره‌ي انديشه» در شماره‌ي 78 و 79 بحث «کار» و جايگاه آن را در فرهنگ‌هاي مختلف به ميان آورده که آيا کار، عملي است که سود و ثروت به ما مي‌دهد يا زندگي و هويت؟ مجله را با جمله‌ي شهيد آويني شروع کرده که مي‌گويد: «وقتي پول تنها انگيزه‌اي باشد که انسان را به «کار» وا مي‌دارد، ديگر کار معناي حقيقي خويش را از دست مي‌دهد و به شرِّ واجبي تبديل مي‌شود که بايد بيش‌تر و سريع‌تر از آن خلاصي يافت». يعني يکي از چيزهايي که شما اتفاقاً بايد از آن عبور کنيد کاري است که عين به‌دست‌آوردن ثروت است. بنا نيست کار تنها براي به‌دست‌آوردن ثروت باشد. کار در سنت بشر به خودي خود فرهنگ و ادب و سلوک خاصي دارد که مدرنيته آن را به حاشيه برده و ملاحظه مي‌کنيد که با انقلاب اسلامي دارد آن ادب و فرهنگ به تاريخ ما برمي‌گردد. نمونه‌اش همين عزيزاني که در حال فعاليت‌هاي فرهنگي در ذيل انقلاب هستند. اگر توانستيم اين را درست نشان دهيم ملاحظه خواهيد کرد چگونه اين ثروت و زندگي مطابق دنياي مدرن از چشم مردم ما مي‌افتد. از خود پرسيده‌ايد اين مردمي که اين‌گونه براي امام حسين (ع) کار مي‌کنند به دنبال ثروت‌اند يا به دنبال هويت؟ مدرنيته فضايي ايجاد کرده که به قول آقاي ميرشکاک: «همگان کار مي‌کنند تا نان بخورند و هزينه‌هاي زندگي مدرن را تأمين کنند و زندگي مدرن روز به روز نيازهاي تازه‌تري پديد مي‌آورد».[1] زيرا از کار خود به دنبال هويتي که روح‌شان را راضي کند نيستند. لذا کار آن‌ها بي‌کاري است مثل فوتباليست‌ها که ثروت هنگفتي از طريق فوتبال به‌دست مي‌آورند ولي کار آن‌ها عين بي‌کاري است و به همين جهت همه‌ي کارهايشان بي‌سرانجام است و انقلاب اسلامي متذکر اين اشکال است و بشر امروز آماده شنيدن و نيوشيدن چنين تذکري است که چگونه به هويتِ از دست‌رفته‌ي خود برگردد و ديگر يک شيئي نباشد که يا بايد مصرف کند و يا مصرف شود. انقلاب اسلامي از اين طريق راه عبور از غلبه‌‌ي کمّيت است و روحانيت اصيل در انقلاب اسلامي جرياني است که کارش برايش ثروت نمي‌آورد. شغلش برايش يک کار است بدون اين که هويتش را در ثروتمندي جستجو کند. شما اگر متذکر همين امر بشويد که «کارِ افراد در فضاي فرهنگ مدرنيته براي توليد نيست بلکه براي مصرف است و وقتي کار براي مصرف شد و انسان‌ها خواستند هويت خود را از طريق مصرف کسب کنند کار و زندگي از هم جدا مي‌شود و زندگي، ديگر کار نيست بلکه مصرف است و کار در خدمت مصرف قرار مي‌گيرد و نه براي زندگي و نه براي هويت بخشيدن به خود.» به‌راحتي مي‌توان مردم را متوجه اشکالات کمّيت‌گرايي کرد و دلاّلي و واسطه‌گري را از چشم مردم انداخت و اين تولد جديدي خواهد شد در راستاي بازگشت به هويت از دست‌رفته که در آن که شرف بر ثروت مقدم مي‌‌شود و مردم ريشه‌ي خود را در کار و اقتصاد مقاومتي جستجو مي‌کنند و مي‌فهمند اصولاً کار، از بنيادي‌ترين منابعي است که هرکس براي تغذيه روح خود به آن نياز دارد و شما اين سؤال را به عنوان يک آسيب اجتماعي مطرح مي‌کنيد که چرا پول‌درآوردن از خودِ کار مهم‌تر شده است؟

موفق باشید

 


[1] - مجله سوره انديشه شماره 80-81

12633
متن پرسش
سلام: حاج آقا من از سخنرانی، کنفرانس و یا خواندن یک صفحه قرآن در جمع یا پشت بلند گو به شدت ترس و اضطراب دارم، خواهش می کنم، خواهش می کنم، هم چندین کتاب از خود و دیگران معرفی کنید و هم بگویید چه کنم؟ این مشکل زندگیم را فلج کرده راه درمان دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی که قوه‌ی واهمه غلبه دارد هرچه با آن بیشتر مبارزه کنید و بدون توجه به آن به وظایف خود بپردازید، با راحتی بیشتر از آن راحت می‌شوید. عمده آن است که بدون توجه به آن کار خود را حتی در حال اضطراب انجام دهید. کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» یعنی توصیه‌های حضرت علی«علیه‌السلام» بسیار در این مورد کارساز است در ضمن به جواب 12632 نیز نظری بیندازید. موفق باشید

12385
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: دوستی دارم که تعریف می کرد که برادرش با ولایت فقیه مشکل دارد و می گفت من روبروش ایستادم و دفاع کردم اما نتیجه نداد البته مشکل این است که ایشان گرانی و .. را به پای گروه روحانیت می گذارند و گرنه اهل هیچ کار خاص یا تفرقه و گروه خاصی نیست. حال آیا روبرویی با او مراء حساب می شود و نباید با او جدال کند و در همین حدی که گفته کافی است و تکرار نباید بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. موفق باشید

12318
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزيز: لطفا راهنمايي بفرماييد در احيا شب نيمه شعبان كدام ادعيه را بهتر است در برنامه خود قرار دهيم؟ با تشكر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شیخ عباس در مفاتیح 14 عمل را جهت احیاء شب 15 شعبان و استفاده از آن فرصت مقدس نقل فرموده که یکی از یکی بهتر است و خوب است به مفاتیح رجوع فرمایید. البته دعای کمیل و عمل شماره‌ی 6 و 13 در مفاتیح را فراموش نکنید. موفق باشید

12176

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده ان شاءالله راهی نمایشگاه کتاب تهران هستم لطف بفرمایید 2 کتاب به این حقیر معرفی کنید که با خواندن آن تحولی در من ایجاد شود تا شاید کمی از هوا و هوس های دنیایی فاصله بگیریم. ان شاءلله متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب‌های آیت اللّه شجاعی و مرحوم صفائی حائری در کنار کتب سایر علماء غفلت نشود. موفق باشید

10948
متن پرسش
سلام: بنده مربی طرح صالحین هستم و به لطف خدا برای خانم های خانه دار کلاس معرفتی می گذارم. معرفت النفس را در قالب آشتی با خدا برایشان گفته ام به نظر شما بعد از این چه مبحثی می تواند مفیدتر باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» به روش ساده‌، آن‌ها را به مباحث کتاب «معاد» برسانید. در کنار موضوعات فوق؛ بحث انقلاب اسلامی را هم در راستای کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» متذکر شوید. موفق باشید
10500
متن پرسش
سلام یه سوال پرسیدم جواب ندادید اگه صد بار دیگه هم بپرسم و جواب ندید باز هم می پرسم چرا سران فتنه که ام الفساد بودند محاکمه نمی شوند؟ پس کجاست عدالت علوی ....
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌خواهد 100 بار سؤال بفرمایید، یک ایمیل داشته باشید تا جواب سؤال به ایمیل‌تان ارسال شود. بنده این سؤال را در جواب شماره‌ی 10434 دادم و شما به جای صدبار سؤال، زحمت بکشید در جواب‌هایی که داده می‌شود، جواب سؤال‌تان را پیدا کنید. تا بنده مجبور نشوم وقت صرف کنم و سؤال شما را پیدا کنم و شماره‌ی آن را برای حضرتعالی متذکر شوم. موفق باشید
9802
متن پرسش
با سلام: استاد پسر آیت الله جوادی چند وقتی است تحرکات عجیبی دارد، خواستم ببینم در جریان اموراتش هستید که خط و حزبش چیه و آیا خط او از پدرش جداست؟ نامه اخیرش به وزیر علوم معزول اینست: مرتضی جوادی آملی - فرزند آیت‌الله جوادی آملی - روز گذشته با نگارش نامه‌ای خطاب به رضا فرجی‌دانا - وزیر پیشین علوم - تاکید کرد: به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. به گزارش امید، متن کامل نامه که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرده به شرح زیر است: «حضور محترم جناب آقای دکتر فرجی‌دانا، با سلام و تحیت گرچه دانش خود ارزش است لیکن زمانی که با فضیلتی مضاعف آمیخته می‌شود به میزان فراوانی زینت می‌یابد، در بیان مولایمان علی(ع) آمده است که فرمود، حلم زینت علم است، دانشمند کمالش را از علم می‌برد و جمالش را به حلم می‌خرد. صاحب این قلم که تاکنون شما را ندیده گرچه آوازه‌تان را زیاد شنیده، بر خود لازم می‌دید که از کنار این همه دانش و آن همه اخلاق بی‌تفاوت نگذرد و به مقدار ناچیزِدست تکانی به پاس آن همه دست‌افشانی سپاس نگوید. از آیت‌الله جوادی آملی آموختم که می‌گفت، اگر کسی دنیا را نشناسد فریب می‌خورد از مهرش کیش می‌بازد و از قهرش خویش. دنیا را به همین فراز و فرودش باید شناخت، گاهی به حق اوج می‌دهد و زمانی به ناحق به حضیض می‌سپارد، در جایی به باطل بر عرش می‌نشاند و در ساحتی به حق به فرش می‌کشاند. اما در مقابل، دانش راستین که پروردگار عالم آن را نور می‌داند به حدی صاحبش را عزیز می‌دارد که در آغاز او را در سراپرده زهد می‌نشاند و در بین راه به میان پرده صبر فرا می‌خواند و سرانجام در فراپرده رضا و تسلیم مهمان می‌نماید. پویندگان طریقت کمال و ره‌جویان حقیقت وصال، به شاگردان‌شان این‌گونه آموختند که ره‌جویان نه به داشته‌های خویش دلخوش مانده و فرحناک شوند و نه به از دست دادن آن دلتنگ شده و متاسف گردند. گرچه آنانی که دنیا را این‌گونه نشناخته و دست‌کم از مهتران نیاموختند، همواره دنیا را بسان قمارخانه‌ای می‌بینند که تنها بایستی برد و هیچ‌گاه نبایستی باخت، و در این راه باکی نیست که اگر همه‌ چیز فدا شود یا عالم و آدمی فنا گردد. غافل از اینکه تیر و کمان را به سوی خود نشانه رفته و آتش به خرمن خویش می‌کشند. اما آنچه در این میان بسیار شگفت‌انگیز است، توصیه غریب دین است، خداوند عالم همواره انسان را در بحبوحه دنیا می‌طلبد و فاصله گرفتن از کار و جامعه را موجب کوتاهی و منقصت انسانی شمرده و همواره او را به حضور در صحنه اجتماع فرمان می‌دهد، از او می‌خواهد که از هیچ فرصتی برای تعالی خود و رشد جامعه غافل نشود. حق و باطل، صدق و کذب به موازات هم در برابر نفس انسانی سان می‌بینند، به عبارتی در باغ طبیعت هیچ حقی وجود ندارد مگر آنکه باطلی در کنار آن کاشته شده و هیچ باطلی غرس نشده مگر آنکه حقی در کنارش رویش یافته، اگر توحید است در کنارش شرک و اگر ایمان است در جوارش کفر و اگر عدل است در جنابش ظلم و خلاصه اگر خدمت است در ساحتش خیانت جای گرفته و البته این انسان‌ها هستند که با چه ذائقه‌یی حضور یابند و کدامیک را با حسن اختیار یا سوء اراده بر دیگری ترجیح دهند. از سوی دیگر ترازوی عدل الهی که به بلندای آسمان و زمین همواره برافراشته نگاه داشته شده (و بالعدل قامت السموات و الارض) در انتظار حق پویان و عدل‌جویانی است که از صمیم قلب حق را باور داشته و بدان پایبندند و از مغزای جان عدل را باور کرده و بدان دلبندند. گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است؛ جامعه‌ای که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگانی و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. برادر شما مرتضی جوادی آملی قم مقدس دوم شهریور 1393»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید قصد دلجویی داشته اند از آن جهت که آقای دکتر فرجی دانا به تنهایی شخصیت مثبتی هستند در کلافه ی جریان قرار گرفته اند که به قول آن نماینده ی محترم مجلس بیش از آن که مدیریت کنند مدیریت می شدند. مسلّم در آینده ی تمدن اسلامی امثال آقای فرجی دانا جای دارند و شاید جناب آقای حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی خواسته اند این را بفهمانند که اگر به دلایلی امثال فرجی دانا صلاح نیست در مسئولیت وزرات علوم انجام وظیفه کنند بدین معنا نیست که این افراد بیرون از انقلاب هستند. چیزی که فکر می کنم آقای لاریجانی ریاست مجلس نیز خواست این را بفهماند. در هر حال باید تلاش کرد تا نه آنهایی که از نظر فکر و عمل بیرون انقلاب اند و فتنه ی سال 88 را راه انداختند و پشیمان هم نیستند در مسئولیت ها نفوذ کنند، و نه آنهایی که با هر سلیقه ای اصل انقلاب و رهبری را پذیرفته اند، بیرون انقلاب قلمداد شوند و از سعه ی صدری که باید نسبت به همدیگر داشته باشیم یا فاصله بگیریم و جامعه را دو قبضی کنیم. موفق باشید
9336

اذکارسبعهبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد سوال شخصی که پرسیده بود «اذکارسبعه چیست؟» من درسخنرانی آیت الله احدی از شاگردان علامه حسن زاده شنیدم اذکار سبعه همان ذکرهای 7 روز هفته هست که علامه حسن زاده در بین الطلوعین به آن مقید هستن، البته شاید به این نام در روایات نیامده باشد، اما منظور همینه گفتم شاید لازم باشه بگم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است و نشانه‌ی یک نوع خوش‌سلیقگی است و همین‌طور که عرض کردم در جوامع روایی ما تحت این عنوان چیزی نداریم ولی این‌که حضرت آیت‌اللّه اذکار هر روز را تحت این عنوان نامیده‌اند، عنوانی است منطقی. موفق باشید
9042
متن پرسش
سلام: شما در جزوه عرفای نجف و تمدن سازی به این مضمون فرمودید: شهدای انقلاب به مقام فنا رسیدن چرا که به راحتی جان خود را دادند مثل حسین فهمیده که خود را تکه تکه کرد. 1- آیا این کار به تنهایی کافیست که انسان به مقام فنا در فنا برسد (چون یکی از عرفا فرموده بودن که فقط امام (ره) و آقای بهاالدینی به این مقام رسیدند) 2- چه فرقی بین کار حسین فهمیده ها و وهابییونی که به خود بمب میبندند و خود را منفجر میکنند هست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در فضای حضور حضرت حق در عالم و جهت رجوع به حق و با احساس حق الیقینی عمل کرد در مقام فناء قدم گذاشته، ولی اگر با تحریک احساسات دینی و وعده‌ی حوریه‌های بهشتی بدون تعقل لازم انسان‌های بی‌گناه را به کشتن داد، در فنای در نفس امّاره سقوط می‌کند. بنده یادم نمی‌آید در این موارد از شهید بزرگوار حسین فهمیده نام برده باشم. موفق باشید
7525
متن پرسش
سلام علیکم. شما فرمودید که الان ما در دوران گذار از تمدن غرب به تمدن اسلامی هستیم.و این دوران قواعدی برای خود دارد.این قواعد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب سلوک عرض کرده‌ام. یکی رجوع به حکمت متعالیه و دیگر سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». موفق باشید
6022
متن پرسش
سلام حضرت استاد گاهی اوقات فکر میکنم که یک مومن واقعی هستم و گاهی احساس میکنم قلبم خالی از هر گونه ایمانی است علت و جاره کار جیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که هستید. چاره‌ی کار ادامه‌ی زندگی ایمانی است تا نظر به خودتان کنید و ببینید هیچ نیستید و نظر به الطاف حق کنید و بگویید «مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا». موفق باشید
5863
متن پرسش
استادمحترم لطفاراهنمایی بفرماییددررابطه بافرمایش رهبری درموردازدیادنسل وظیفه ماچیست وتاچندفرزندوچه زمانی این تکلیف ازدوش کسانی که قدرت تولید دارندساقط است
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در آن حدّ که بتوانید فرصت لازم را جهت تربیت آن‌ها بگذارید، این بستگی به افراد و شرایط دارد لازم نیست محدودیتی برای آن تعیین کرد. موفق باشید
4343
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی استاد ایا دی وی دی نقد اقایان دهقانی و موسوی را بر کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی علیه الرحمه دیدید؟ البته اقای دهقانی در وبلاگش نوشته بود چند مرتبه از گروه المیزان درخواست کردیم در همان خانه مشروط جلساتی با حضور استاد گذاشته شود تا نقدهای خود را بیان کنیم ولی از جانب شما گفتند که فرصت ندارید ظاهرا بعد تصمصم گرفتند به تهیه این دی وی دی . البته نقد تفکرات مشکلی ندارد ولی بنده که حدود یک ساعتی از انرا گوش دادم حس کردم اقایان عجله کردند مثلا اقای موسوی می گفت شهدا نشان میدهند برای طی راه امام نیازی به اشنایی با مبانی نظری ایشان نیست؟ خوب بحث این است که اولا شهدا طبق دستور امام در ان مقطع خاص رو به جبهه اوردند از طرفی در همان جبهه ها هر وقت فرصتی بود کارهای مطالعاتی در بین خیلی از بچه ها رایج بود یا مثلا رزمندگانی که اسیر میشدند و دستشان از جبهه کوتاه بود رو می اوردند به حفظ قران فراگیری زبانهای بیگانه و کارهای دیگر یعنی واقعا این خلط مبحث است یا خیلی از همین رزمندگان بعد از جنگ رو اوردند به حوزه ها و دانشگاه ها یعنی وضعیت شهدا در ان مقطع خاص را نباید الگو گرفت برای همیشه انچه که باعث الگو گیری است نحوه تبعیت انها از ولی فقیه زمانشان است که انها از حوزه ها و دانشگاه ها و خیلی جاهای دیگر رو به جبهه ها اوردند خب امروز دستور ولی فقیه نظام سازی بر اساس مبانی حکمی و عرفانی است .اگر امروز بزرگانی مانند شهید همت زنده بودند حتما با تجهیز علمی خود سعی در نظام سازی داشتند و ایا نظام سازی بدون کمک گرفتن از حکمت و عرفان ممکن است؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر آقایان چند سال دیگر که خشم‌شان فرو نشست و در شرایط روحی دیگر ،کتاب را خواندند خودشان سخنان امروزشان را نقد می‌کنند و از فضای مراء که در آن «دی وی دی» حاکم است آزاد می‌شوند و دیگر بین آزاداندیشی و آزادی بیان این‌همه خلط مبحث نمی‌شود و یا گمان شود خداوند برای تنبه ملت ما که زمینه‌ی ظهور حضرت صاحب الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را فراهم نکرده‌ایم نباید فقیهی با هویتی آنچنان که برای حضرت امام تبیین شد بفرستد و در فضای مراء عدول امت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» منحصر در امامان می‌شود و در نتیجه در هر قرن به هر معنایی که قرن را بگیریم ،دربه‌در به دنبال یک امام بگردیم و حالا که نمی‌یابیم لازم می‌آید بگوییم پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از تاریخ رو دست خورده است و آن‌هایی هم که از این روایت حضور حضرت امام در تاریخ معاصر را تبیین کرده‌اند همه را خطاکار بپنداریم و از آن عجیب‌تر ،‌ با این‌که حضرت رضا«علیه‌السلام» یک قاعده‌ی کلی می‌دهند که « إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ وَ أَطْلَقَ عَلَى لِسَانِهِ فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقُ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّد» اگر خداوند بنده‌ای از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینه‌ی او را گشاده می‌کند و توانایی‌های خاص به او می‌دهد را منحصر به امام معصوم کنند و عملاً باب تفکر و اجتهاد را در امور دین مسدود نمایند. بنده این نوع نگاه را ناشی از روحیه‌ای دیدم که سخت خشمناک است و با عصبانیت به کتاب نگریسته و در این فضا هیچ حقی روشن نمی‌شود. راه‌کار همان است که رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند که: «أَوْرَعُ النَّاسِ: مَنْ تَرَکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً. » پارساترین مردم کسی است که مراء و جدال را ترک کند و اگرچه حق با او باشد. موفق باشید
نمایش چاپی