باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران متوجهاند که در ماه رجب و شعبان حضرت حق، افق را به ما مینمایاند و ماه رمضان جادهی سیر به سوی آن افق به روی ما گشوده میگردد. به همین جهت است که اگر بهرهی لازم را از طریق استغفارهای ماههای رجب و شعبان نبریم بیشتر در ماه رمضان به حکم وظیفهی الهی عمل میکنیم و کمتر به شوق سیر إلی اللّه نایل میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر عقل در مفهومساختن از ماهیات نسبت به خارج هم آن ماهیات را مستقل دانست، عملاً اینجا عقل بین مفهوم و مصداق خلط کرده است. ولی اگر در ضمن عینِ ربطدانستنِ مخلوقات نظر به نحوهی امکانیِ آنها داشت و مفاهیمی از شیئی خارجی که چیزی جز وجود نیست، در ذهن خود شکل داد مشکلی پیش نمیآید و طبیعی است برای شناخت پدیدهها انسان باید از آنها در ذهن، مفهومسازی کند و در این رابطه از نظر به علتِ فاعلی و غایی نیز غفلت نمیشود 2- عموماً همین ماهیات را هم باید نظر به اعیان ثابتهشان معنا کنیم که عرفان نظری متذکر آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یکنوع فرقهگرایی احساس میشود و مسلّم آیت اللّه حسنزاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبودهاند، بلکه مثل بقیهی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوهی «روحیهی تمدّنسازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعدهی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی میکند و اصلیترین تجلی خداوند که مادرِ همهی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجلاللّهتعالیفرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای ارادهی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشتهام مبنی بر اینکه اگر در این تاریخ میخواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» سلوک کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به ما فرمودهاند: «العلمُ نقطةٌ و کثرّها الجاهلون» اگر انسان با نور توحید آشنا شود بسیاری از این کثرات در آن مندک است. مثل نور بیرنگ که هفت نور را در خود دارد. عمده توحید حضوری است که در آن، حقیقتِ هر چیز در معنای خودش حاضر است. به همین جهت معلوم نیست که ما با مشغولشدن به این علوم کثیره مجبور باشیم راهِ خود به سوی خدا را طی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده منطق مظفر را خوب دیدم. ظاهراً منطق آقای دکتر خوانساری ارتباط با موضوع را سخت میکنند. با اینهمه بنده در این مورد صاحبنظر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تا آنجا که ممکن است با دانشآموزان رفیق شوید و با آنها کنار بیایید و سختگیری نکنید؛ آرامآرام میتوانید تأثیر لازم را بر آنها بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در شریعت الهی به ما دستور دادهاند با کسانی ارتباط داشته باشیم که ما را به یاد خدا میاندازند و متوجهی حیات ابدیمان میکنند و با بقیه تا آنجا که ممکن است باید مدارا کرد مگر آنکه موجب معصیت شود 2- «عجب» وقتی به سراغ انسان میآید که انسان از الطاف الهی غفلت کند و گمان نماید خداوند به جهت استحقاق طرف به او لطف کرده و راه درمان آن نیز همان است که بفهمد اگر همین الطاف را خداوند به هرکس میکرد، چنین توفیقاتی نصیب آن میشد. پس قضیه، قضیهی امتحان است به همان معنایی که مولوی میفرماید: «امتحان در امتحان است ای پسر / هین به اندک امتحان خود را مخر». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نکتهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. مگر آن روایاتی که مؤمنین را تقسیم میکنند به خائفین از جهنم و طمعدارانِ به بهشت و آنهایی که حقیقتاً خدا را به جهت خودش عبادت میکنند، همین را متذکر نمیشوند؟ علامه طباطبایی در کتاب گرانسنگ «رسالة الولایة» تلاش میکنند تا بفرمایند اگر شریعت با زبان اعتبار سخن میگوید و نظر به حقیقت دارد، موضوعات را در سطوح مختلف طوری مطرح میکنند که هرکس بر اساس رویکرد و سطحِ خود از آن موضوعات شرعی بهرهی تشریعی خود را ببرد. به امید آنکه تاریخی شروع شود و معنای دقیق سخن علامهی طباطبایی«رحمةاللّهعلیه» به صحنهی فهم جامعه برگردد تا شما نیز در ارائهی آنچه که مسئولیت در آن احساس میکنید، در زحمت نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی که قوهی واهمه غلبه دارد هرچه با آن بیشتر مبارزه کنید و بدون توجه به آن به وظایف خود بپردازید، با راحتی بیشتر از آن راحت میشوید. عمده آن است که بدون توجه به آن کار خود را حتی در حال اضطراب انجام دهید. کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» یعنی توصیههای حضرت علی«علیهالسلام» بسیار در این مورد کارساز است در ضمن به جواب 12632 نیز نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید کار بسیار مطلوبی است تا از یکطرف فرزندان ما از گنجینهی صندوق سینهی پرتجربهی مادربزرگها و پدربزرگها بهرهمند شوند و از طرف دیگر امثال جنابعالی بتوانند نقش خود را در فعالیتهای اجتماعی پیش ببرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که تصور میکنید. در جواب سؤال شمارهی 11688 عرایض مختصری داشتم. تیم مذاکرهکننده؛ هم بهانه را از دست دشمن گرفتند و هم بستر داشتن انرژی هستهای را برای ما فراهم کردند. فراموش نکنید که ما مطابق قراردادی که با روسیه بستهایم تا ده سال نمیتوانیم باطریهای اتمی وارد رآکتور بوشهر کنیم بنابراین از انبارکردن اورانیوم عدول کردیم نه از ایجاد اورانیوم. در این بیانیه یا به یک معنا قرار داد رویهمرفته آنچه مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» میخواستند عملی شده و تیم مذاکرهکنندهی هستهای به عنوان نمایندهی انقلاب اسلامی در صحنه حاضر شدند و نه نمایندهی حزب و گروه خاص. توافق اخیر در خصوص برنامه هستهای، ایران به عنوان یک قدرت فرامنطقهای، از برقراری یک وضعیت جغرافیای سیاسی جدید در خاورمیانه حکایت دارد. ایران در این مصاف سیاسی موفق شد توانمندی خود را به اثبات برساند و کار را به جلو ببرد و این نیاز به فهم صحیح و همهجانبه از بیانیهی لوزان دارد. نیاز ما به انرژی هستهای در آن حدّ که امروز بدان نیاز داریم در بیانیهی لوزان مورد توجه بوده است و کاهش تولید اورانیوم به جهت اعتمادسازی به طرف مقابل است از آن جهت که میداند ما امروز نیاز فراوانی به اورانیوم غنیشده نداریم و لذا دیگر کسانی که از امکان ایجاد بمب اتم در ایران سخن میگفتند و ما را بدان متهم میکردند، مورد تمسخر جهانی خواهند بود و جنگطلبان آمریکا و لابی صهیونیست نمیتوانند افکار جهانیان را در اختیار خود بگیرند و از آن طرف مسلّمشناختهشدنِ حقّ هستهای ما نکتهی بسیار مهمی است و از این جهت گلهی بنده از بعضی نیروهای دلسوز انقلاب آن است که چرا طوری سخن میگویند که گویا دولت، با دشمنان انقلاب ائتلاف کرده است. آری باید منتظر ماند تا معلوم شود جریان 1+5 میتواند در فضایی که در لوزان تصمیم گرفت، تصمیم خود را عملی کند و یا جریانهای جنگطلب غربی در تحقق آن تصمیمات موانع جدّی ایجاد میکنند که در آن صورت باز این ایران است که هویت غیر تسلیحاتی فعالیتهای هستهای او به اثبات رسیده است چیزی که رهبری عزیز آن را به عهدهی مذاکرهکنندهگان گذاشته بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از دانشمندان میگوید: «تا از اختیارداشتن از من نمیپرسی بهراحتی با اختیار خودم ـ به صورت علم حضوری ـ اموراتم را انجام میدهم ولی وقتی از آن میپرسی تازه مسئلهدار میشوم که راستی اختیار چیست؟». این دانشمند میخواهد بگوید بعضی از ادراکات ما در ساحت علم حضوری کاملاً برایمان قابل ادراک است ولی وقتی به ساحت علم حصولی آمد دیگر از ادراک آن عاجزیم. مشکل آن است که میفرمایید: چگونه بدون دلیل توجهم را از این افکار منصرف کنم. مگر برای این امور به دلیل نیاز داریم؟ موفق باشید