با سلام: شما در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی در بخش چهاردهم، می فرمایید که: خداوند عین تجلی است. سوال؟ مگر در برهان صدیقین تجلی، معلول عین وجود نیست؟ در حالیکه شما در اینجا تجلی را، عین تجلی گرفته آید. آیا اینجا تناقض نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. بودن مطلق در ذات خود عین «جوادبودن» است و از این جهت عین تجلی است. موفق باشید
سلام حاج آقا وقت بخیر: یک مسئله ذهن من را مشغول کرده و جواب برای آن نیافتم. شما جوابی متقن در خصوص حکایت ذیل به ما هم بفرمایید استفاده کنیم. حدود ۱۲ یا ۱۵ سال قبل کلیپی از آیه الله ناصری رحمه الله علیه دست به دست شد که از قول آیه الله بهجت رحمه الله علیه ظهور را آنقدر نزدیک میدانند که حتی پیرتر از آن دو بزرگوار هم آن را درک خواهند کرد و حالا آن دو به رحمت خدا رفته اند و خبری نشده. البته چون مطمئنا کلیپ را شما دیده اید فقط به آن اشاره کردم. با توجه به اینکه آن دو بزرگوار از اولیا بوده اند چگونه باید این نقل را هضم کرد؟ بدتر هم اینکه جدیدا کلیپی ساخته اند و براساس آن همه چیز را به تمسخر گرفته اند. البته بعضی افراد می گویند آقای بهجت چنین چیزی نگفته و آقای ناصری اشتباه کرده درحالی که کلیپی منتشر شده و از آقای بهجت سوال می کنند که آقای ناصری از قول شما این مطلب را گفته و ایشان تایید میکنند. حال سوال اصلی این است که چرا این دو بزرگوار که ارادتمندان زیادی دارند مطلبی را مطرح کرده اند که به وقوع نینجامیده و باعث زدگی عده زیادی شده و...
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه سازندگان آن کلیپ بهکلّی از معارف الهی دور میباشند و معنای سخنان اولیای الهی را که ناشی از کشف روحانی آنها است، در نمییابند. بنده همان روزهایی که آن عزیزان آن سخنان را فرمودند عرض کردم منظور، ظهور خاص حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» است. وگرنه آنان به خوبی میدانند که برای ظهور آن حضرت کسی نمیتواند وقت تعیین کند. نمونهای از ظهور نور خاص آن حضرت را شما در انتخاب دولت اولیه آقای احمدینژاد ملاحظه کردید که چگونه مردم و حتی طلاب با شهریه کمی که داشتند برای آقای احمدینژاد تبلیغ نمودند و البته این بدان معنا نیست که ایشان در دولت دهم از رجوعی که مردم به ایشان کردند، بهره لازم را ببرند. و یا انتخاب دولت آقای رئیسی را نیز میتوان به همان معنای نور خاص حضرت به شمار آورد. موفق باشید
با سلام: برای اینکه من خودم را به عنوان وجود حس کنم، منظورم آن است که برای درک اینکه من فقط هستم، آیا باید از طریق رعایت حلال و حرام به این چنین درکی (اینکه فقط هستم)، برسم؟ ممنونم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به تقوا مقیّدتر باشد، بودن خود را که عین ربط به حضرت حق است، بهتر احساس میکند. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که ما بگوییم که، الله مظهر ذات خداوند است و امام زمان (عج) مظهر الله؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اینطور در نظر بگیریم با مبانی عرفانی ما بهتر هماهنگی داشته باشد که بگوییم همهچیز مظهر ذات است به جلوههای مختلف و انسان کامل خلیفة الله است به اعتبار آنکه حضرت «الله» نیز جلوهای از جلوات ذات میباشند. موفق باشید
با سلام: آیا چون خدا عین وجود است آیا می توان گفت که خدا عین رزاقیت است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم کلام، مبحث مفصلی در موضوع صفات فعل و صفات ذات هست و روشن میشود آنچه با ذات خدا یگانه است، صفات ذات میباشد. ولی صفاتی که در نسبت با مخلوق برای خدا مطرح است را صفات فعل گویند از جمله صفت رزّاقبودن. صفت فعل نسبت به مخلوق به ظهور میآید و معنا دارد و نداشتن آن، نقصی برای خدا ایجاد نمیکند مثل آنکه مرزوقی نباشد تا حضرت حق، رازقیّتش را ظاهر کند. موفق باشید
سلام استاد: همیشه برام سوال است حد کمک به دیگران که میدانیم و مطمعنیم که کفاراند، تا کجاست؟ آیا اینکه میگویند اگر کسی بر تو وارد شد و کمک خواست، از دینش سوال نکن و فقط به او کمک کن! این حرف درسته؟ حالا اومدیم و کسی که اومده داعش باشه، در لباس مبدل یک شهروند محترم!! سوالم اینجاست، آیا تا وقتی کسی با ما و اسلام به جنگ برنخاسته و دست به اسلحه نشده، جا دارد که با او مهربان باشیم و کمک کنیم و بذل و بخشش کنیم؟ مثلا فرض کن من مطمئن باشم همسایه ی من یا فامیل درجه ی یک من، از پیروان محمدعلی باب است یا کلا به حضرت محمد ناسزا میگویند و کافراند به معاد و خدا و قرآن. آیا به فرزندان آنها اگر از ما یاری خواستند، کمک درسی و یا حتی کمک مالی خواستند کمک بکنیم؟ آیا همینکه ما و آخوند و دین ما یا رهبر انقلاب را علنا روبه روی ما، مسخره میکنند همین خودش اعلان نوعی جنگ، با اسلام و ما نیست؟ به نظرم وقتی یاری نشوند، بیشتر در مضیغه قرار نمیگیرند که به خود بیایند؟از آن طرف اگر کمک نکنیم انگار نوعی بخل است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خداوند در آیه اول سوره ممتحنه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ» ما هرگز نباید دشمنان خود و دشمنان انسانیت را دوست بگیریم، ولی در آیه ۸ همان سوره میفرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» بدین معنا که اگر طرف کافر هم باشد ولی با شما سر جنگ نداشته باشد، او را نیکی کنید و نسبت به او عدالت ورزید. و از این جهت باید متوجه این دو امر باشیم. از آن طرف باید نشان دهیم که فرد مؤمن نسبت به انسانها اهل گذشت و کرامت است به همان معنا که جناب مولوی فرمود: «مؤمن آن باشد که اندر جذر و مد / کافر از ایمان او حسرت خورد». موفق باشید
با عرض سلام: مرگ صدام و ملکه رو دیدم. خدا قسمت کنه تا جوونم فروپاشی کاخ سفید رو خیلی زود ببینم شاد بشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم:إنشاءالله. مطمئن باشید همانطور که امام عسکری «علیهالسلام» فرمودند یکی از نشانههای مومن، زیارت اربعین است بدین معنا که همچنان نور توحیدی امام حسین «علیهالسلام» ادامه دارد حتی اگر چهل روز اُمویان با خفقان خود بخواهند مطلب را تمام کنند؛ در همین رابطه انسان مؤمن مطمئن است در دل سیطره رسانهای جهان کفر آنچه میماند و پایدار و شکوفا میشود، انقلاب اسلامی است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: با عرض معذرت، به این دلیل که وقت شما رو میگیرم، در پاسخ پرسش قبل فرمودید که، سوال ها رو نگاه کردید و درست بوده، حضرت امام خراباتی بودند و آیت الله ملکی تبریزی مناجاتی، ولی در چند سوال دیگه مثل سوال ۲۷۲۸۳، فرمودید که امام مناجاتی بودند و آیت الله ملکی تبریزی خراباتی... و در توضیحاتی در سوال دیگر می فرمایید که، «مناجاتی یعنی با معارف الهی پیش می روند.... و خراباتی احساس قلبی و جذبه ها علاقه دارد ...» البته علت اینکه این سوال واسه من پیش اومد این بود که در درس سر الصلاه ما می رسیم به صفحه ای که توضیح می دهد «اهل معرفت بر اساس هیبت و تعظیم خدا را عبادت می کنند و اهل جذبه بر اساس شوق، واسم سوال شد که چه تفاوتی بین اهل معرفت و اهل جذبه وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد «خرابات و خراباتی» خوب است به نکاتی که جناب شیخ شبستری در این مورد مطرح میکنند، رجوع فرمایید که میفرماید:
خراباتى شدن از خود رهاييست خودى كفر است اگر خود پارساييست
نشانى داده اندت از خرابات كه «التوحيد اسقاط الاضافات»
خرابات از جهان بى مثاليست مقام عاشقان لااباليست
خراباتى خراب اندر خراب است كه در صحراى او عالم سراب است
شراب بيخودي در سر گرفته به ترک جمله خير و شر گرفته
شرابي خورده هر يک بي لب و کام فراغت يافته از ننگ و از نام
حديث و ماجراي شطح و طامات خيال خلوت و نور کرامات
به بوي درديي از دست داده ز ذوق نيستي مست اوفتاده
عصا و رکوه و تسبيح و مسواک گرو کرده به دردي جمله را پاک
آری! «عصا و رکوه و تسبيح و مسواک» که به نوعی نشانه متوقفشدن در ظاهر دین است را، در کنار خود دارد، برعکسِ مناجاتی که از طریق رعایت کامل همین ظواهر، سیر خود را ادامه میدهند. و البته خراباتی نیز به ظاهر مقیّد است ولی نوعی خود را نشان میدهد که مانند سلوک مناجاتی نیست. موفق باشید
با سلام: چه عیبی دارد اعیان ثابته انسان قابل تغییر باشد؟ چه عیبی دارد اعیان ثابته را لوح محو و اثبات بدانیم؟ وقتی در عین ثابته انسان اختیار هست، چرا نتوان عین ثابته انسان را تغییر داد؟ (منظور این نیست که انسان مختار، لا مختار شود بلکه کل سرنوشتی که در عین ثابته است، بشود عوض کرد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مکرر عرض شده به همان دلیل که در بادیِ امر شخصیت خاص خود را انتخاب میکند، میتواند در بستر همان اختیار، شخصیت دیگری را برای خود انتخاب کند. موفق باشید
با سلام: به نظرم عرفان یک چیزی کم دارد. به نظرم در عرفان باید درد فراق باشد در حالیکه حرف از وصال است. باید عرفان، لا عرفان شود. چرا؟ چون ما با حقیقت دست نیافتنی روبروییم. به نظرم ما با توجه به الله از ذات غافلیم و ذات در نزد عارف گویا نیستی است. عارف به جای همدمی با ذات می آید و همدم اسم می شود. چرا عارف در فراق ذات نسوزد. آن فراق است که لذت دارد. هر آنچه که ذات به عنوان اسم از خودش ضهور می دهد برای آن است که توجه به ذات کنیم و در سرزمین حیرت ابدی بسوزیم. نظر شما درباره متن فوق چیست؟ آیا با وحدت وجود میسازد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان حقیقی متذکر میشود که انسان همواره در راه است. به لطف الهی پس از مطالعه کتاب «فصوص الحکم» همراه با شرح لازم و ورود به کتاب شریف «منازل السائرین» در آخرین منازل است که سالک در عطش توحید، خود را مییابد که البته بحث آن بسیار مفصل است. موفق باشید
با سلام: آیا این جملات درست است: عالم وجود به مانند مجنون است و خدا لیلی است و مجنون هیچ گاه به وصال لیلی نمی رسد. آنچه که در عالم وجود میبینم پرتو وجود لیلی است. مجنون(ماسوی الله) پرتوهای وجود لیلی (غیب الغیوب) است. بین لیلی و مجنون رابطهای است که مجنون الی الابد در فراق لیلی خواهد بود واین بزرگترین مقام است. مجنون در سوختن وصال لیلی هم می سوزد و ازین سوختن لذت می برد. توجه: لیلی، مقام غیب الغیوب مجنون، ما سوااالله. آیا مطالب بالا با وحدت وجود میسازد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر مطلب را به صورت جدّیتر در موضوع «امکانِ ذاتی» موجودات دنبال بفرمایید نتایج بهتری مییابید. کتاب «بدایة الحکمه» علامه طباطبایی در این مورد نکات خوبی را مطرح فرموده. موفق باشید
با سلام: اینکه درعرفان بعد از اعیان ثابته (پایین تر از اعیان ثابته) را وجود می گویند مگر بالاتر از اعیان ثابته یعنی غیب الغیوب وجود ندارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «اعیان ثابته» مربوط به مقامِ امکانی انسان است، در دل عالم وجود. و این بدین معنا نیست که قبل و بعد از آن، «وجود» مطرح نباشد. موفق باشید
با سلام: در قیامت اسماءاالله آیا صورت جسمانی دارند یا نه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 33436 عرض شد این مباحث نیاز به مقدمات دارد. لااقل شرح جلد اول کتاب مقالات آیت الله شجاعی برای شروع، خوب است. موفق باشید
با سلام: اینکه گفته می شود بین نفس و معلوماتش اتحاد است، منظور یگانگی بین نفس و معلوماتش می باشد و یا چیز دیگری است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث اتحاد علم و عالم و معلوم را در کتاب «معرفت نفس و حشر» و کتاب «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید. موفق باشید
با سلام: آیا ملا ئکه همان اسماء الله هستند یا تجلی اسما ء الله یا جور دیگری؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه با حوصله و بعد از طی مقدمات مربوطه، مباحث «فصوص الحکم» ابن عربی را حتماً با شرح صوتی دنبال بفرمایید روشن میشود که اساساً مقام اسماء، چه مقامی است و نسبت آن با فرشتگان چگونه خواهد بود. موفق باشید
با سلام: در رابطه با سوال ۳۳۴۳۱ من به کتاب معاد شما مراجعه کردم اما مطلبی به عنوان (دوگانگی صورت و معنا) پیدا نکردم. لطفاً دقیق تر راهنمایی بفرمایید. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع یگانگی صورت و معنا از مباحث بسیار مهمی است که در صورت درک مقام برزخی و قیامتی انسان روشن میگردد و چنانچه مایل باشید در این موارد قدم بزنید؛ باید تمام بحث کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با ۷۵ جلسه شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید تا موضوع برایتان معنا پیدا کند. موضوعی نیست که با یک سؤال و جواب و یا با یک تیتر و عنوان بتوانید چیزی از آن بیابید. موفق باشید
با سلام: در بحث اسماء الله شما فرمودید که اسم یعنی ذات به صفت خاص. سوال: آیا منظور از ذات الله است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در تفسیر شریف «حمد» فرمودهاند: «الله» نیز اسمی است از اسمای الهی، در عین جامعبودن. و لذا حضرت ذات در همه اسماء حتی در اسم «الله» نیز ظاهر است. موفق باشید
با سلام: شما می فرمایید که عارف باید کشف خودش را با کشف معصوم مقایسه کند. تا صحت آن را تشخیص دهد. سوال: ما احادیث زیادی داریم که اشاره به دو گانگی خالق و مخلوق دارد نتیجه میگیریم که کشف عرفا در این باره، خلاف کشف معصوم است. در اینباره چه توضیحی دارید؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت روایات را دنبال کنیم میتوانیم متوجه این امر باشیم که در عین کثرت، وحدتی نهفته است حاکی از «وحدت وجود». در این مورد عرایضی در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرض شده است. موفق باشید
سلام: از آیه هشت سوره نمل «فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» می توان وحدت وجود را استنباط کرد؟ داخل آتش خدا بیرون آتش خدا با اینکه درون و برون اوست از همه اینها منزه
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد ولی به این نکته فکر کنید که حضرت حق در آن صحنه به نور خاصی برای جان حضرت موسی «علیهالسلام» به ظهور آمدهاند تا در دل همان چیزی که حضرت به دنبال آن بودند، خدا را بیابند. موفق باشید
با سلام: سوالی درباره پرسش و پاسخ زیر دارم. (با سلام می خواستم ببینم که انسان در قیامت در موضوع لقاءالله (طبق فرمایش شما لقاءاالله، چشیدن اسمااالهی است)، این چشیدن به توسط مظاهر است یا طور دیگری؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم قیامت بین صورت و معنا دوگانگی نیست. مطالبی که در کتاب «معاد» و شرح صوتی آن به لطف الهی روشن شده است. موفق باشید) شما در پاسخ بالا فرمودید که ،در عالم قیامت بین صورت و معنا دوگانگی نیست. میشود در اینباره کمی توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت که موضوع، حساس و قابل تفکر است و در قالب یک سؤال و جواب نمیگنجد عرض شد خوب است به بحث معاد رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد در مورد چگونگی سیر روح و رشد آن در عوالم دیگر بفرمایید. کتاب در این مورد که بره سر اصل مطلب داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «معاد» إنشاءالله موضوع را روشن خواهد کرد. موفق باشید
سلام استاد: نظرتون راجع به حدیثی که در وسایل الشیعه در خصوص این موضوع که هر قیامی و پرچمی قبل از قیام قایم محکوم به شکست است چیست؟ اینا که الان راس کار هستند آبروی دین و اسلام را بردند. چیزی از دین نمانده. حیثیت اسلام را لکه دار کردند، اعتقاد مردم را از بین بردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور همچنانکه قبلاً نیز عرض شد مربوط به کسی است که ادعای مهدویت بکند. در ضمن فراموش نکنید که اصل انقلاب اسلامی راهی است جهت احیای بشریت و عبور از مشکلاتی که انسانهای تحت تأثیر غرب برای ملت ما ایجاد کردهاند. در این مورد پیشنهاد میشود مصاحبه جناب آقای دکتر فؤاد ایزدی با آقای علیزاده را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/11446 موفق باشید
با سلام: منظور از اینکه ما در قرآن داریم که اگر شما چهار نفر باشید نفر پنجم خداست، چه میباشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن کریم با تعبیرهای مختلف از یک سو، به نفی شرک و چندگانه پرستی می پردازد و از سوی دیگر، مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می نماید. نفی اعتقاد به « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا و تاکید بر « رابِعُ ثَلاثَهٍ » بودن او، یکی از این راه هاست. ازمنظر قرآن کریم، تعبیر « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا، بیانگر محدودیت، جسمیت و هم عرض بودن خدا با سایر موجودات و به تبع آن، اِسناد وحدت عددی به خداست؛ به طوری که اگر خدا به همراه دو نفر باشد، با آنها به شمارش درآمده، مجموع آنان سه نفر می شود. از این جهت، « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » کفر و باطل است. این در حالی است که « رابِعُ ثَلاثَهٍ »، خدا را از محدودیت و هم عرضی با سایر موجودات دور داشته، وحدت او را غیر عددی می داند و به همین دلیل، اگر خدا با دو موجودی، معیت داشته باشد، سومی آن دو بوده، بر آنان احاطه قیّومی و عملی دارد، نه اینکه با آنها شمارش شود و به عدد و رقم آنان اضافه گردد. به همین دلیل، « رابِعُ ثَلاثَهٍ » نشانه توحید ناب بوده، درباره خدای سبحان به کار می رود. در همین رابطه ازامام صادق«علیه السلام» داریم: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سادِسُهُمْ» فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيُّ اَلذَّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ «بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ» بِالْإِشْرَافِ وَ اَلْإِحَاطَةِ وَ اَلْقُدْرَة». موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: در قسمت جستجوی پرسش ها کلمه خراباتی و مناجاتی رو زدم، پرسش ۲۴۷۳۷ ملکی تبریزی رو مناجاتی گفته، امام را خراباتی، پرسش ۲۴۵۵۱: ملکی تبریزی رو مناجاتی گفته، فکر کنم برعکس گفته شده. اصلاح بفرمایند دوستان. می خونیم گیج میشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو سؤال را دیدم. در هر دو سؤال حکایت مناجاتی بودن آیت الله ملکی تبریزی و خراباتیبودن امثال حضرت امام در میان است و از نظر بنده همینطور است زیرا به مخاطب محترم گفته میشود: «فکر میکنم جنابعالی بیشتر خراباتی هستید تا مثل آیت اللّه شجاعی و یا آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی» یعنی آیت الله شجاعی و آیت الله ملکی تبریزی مناجاتیاند ولی امثال حضرت امام، خراباتی. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد علمی که یاد میگیریم در مغز و حافظه ما میماند و با مرگ از بین میرود، یا در عقل و روح و در عالم دیگر هم با ما میماند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» روشن شد نفس انسان مجرد است و علم، با نفسِ انسان متحد میشود و همواره مائیم در ابدیتمان با آگاهیها و عقاید و انتخابهایی که داشتهایم که یا آن علم و انتخاب و عمل مطابق فطرت الهی ما هست تا در آرامش نسبت به خود باشیم و یا نسبت به انتخابهای خود در سختی و عذاب هستیم. قرآن در این مورد میفرماید: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» روزی که هر شخصی هر کار نیکو کرده همه را پیش روی خود حاضر بیند و نیز آنچه بد کرده؛ آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور جدایی بود! و خداوند شما را از (عقاب) خود میترساند، و خداوند در حق بندگان بسی مهربان است. موفق باشید