بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3831
متن پرسش
استاد عزیز دربحث حرکت جوهری وممکن الوجود بودن عالم واینکه فیض الهی دائمی است ازمثال نور که پس از جدا شدن ازمنبع نیست می شود استفاده میکنید درحالی که میدانیم که مثلا ستاره ای که ده سال نوری باما فاصله دارد نورش ده سال پس از جدا شدن از ستاره به ما رسیده است واین فوتونها جذب شده وبه فوتونهای دیگری تبدیل میشوند البته ازمثال انتظار زیادی نمیرود به قول خودتان خاک بر..... اما از نظر من شاید نارسا باشد خواهشمندم توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که ما چه موقع آن نور را درک می‌کنیم غیر از آن است که اگر نور از منبع آن جدا شود باز نورانیت خود را حفظ می‌کند. نسبت نور با منبع نور همیشه ثابت است ولی این‌که ما چه موقع آن را می‌بینیم به ما و فاصله‌ی ما با آن نور ربط دارد. موفق باشید
11683
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت، انشاالله سال پر خیر و برکتی حضرتعالی و همه مومنین داشته باشید. در مورد انکار اصل علیت توسط هیوم و لزوم جواب علمی به آن بحثی نیست، منتهی منظور از نقل قول مرحوم علامه جعفری این بود که بد نیست در حاشیه به این قصد و غرض ها هم توجه داشته باشیم چون کسی که دنبال حقیقت باشد خود این امر باعث ظهور حقیقت است اگر امثال هیوم به حقیقت نرسیده اند ریشه در نیت آنها دارد. مطمئنا شبهات آنها جواب علمی دارد و بحث علمی هم در جای خود نیاز است خود هیوم می گوید ما در عمل مانند کسانی رفتار می کنیم که اصل علیت را قبول دارند یعنی وقتی تشنه می شویم آب می نوشیم در صورتیکه هدف از بحث علمی کشف حقیقت است آخر این چه علمی است که راهی به حقیقت ندارد؟ شاید علت ان این است که دنبال حقیقت نیستند تا حقیقت ظهور کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً مسئله این نوع فیلسوفان حقیقت نیست. این‌ها در ادراکات حسّی متوقف‌اند و حرفشان این است در حوزه‌ی اصالت‌دادن به ادراکات حسی جایی برای پذیرفتن «علیّت» نیست و علیّت را یک امر روان‌شناختی تحت عنوان مقارنه طرح می‌کنند که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» بر مبنای خودشان حرف آن‌ها را نفی می‌کنند. موفق باشید

11364
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: مدتی است در محفل خانوادگی کتاب رزق را مبنای بحث قرار داده ایم که در این راستا سوالاتی ایجاد شده است: سوال اول: اگر ما هر ماه هزینه های لازم برای امرار معاش خانواده خود را بدانیم ولی درآمد ما بیش از هزینه امرار معاشمان باشد با توجه به آیات 18 - 15 سوره فجر، آیا موظفیم این پول اضافه را تمام و کمال در اختیار نیازمندان قرار دهیم یا اجازه پس انداز برای نیازهای آتی از جمله نیاز فزرندان به مسکن یا بهبود شرایط مسکن خود خود را داریم؟ سوال اصلی اینجاست که «پس انداز» در زندگی توحیدی چه جایگاهی دارد؟ 2- جایگاه بیمه هایی نظیر بیمه عمر و مثلا شخص ثالث چه جایگاهی در زندگی توحیدی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. پس‌انداز به معنای جواب‌گویی به نیازهایی است که به طور طبیعی در آینده برای انسان پیش می‌آید ولی پس‌انداز برای رفع نیازهای توهمی و تجملی، انسان را از توفیق کمک‌کردن به نیازمندان واقعی محروم می‌کند 2- بنده اگر از نظر قانونی مجبور نباشم زیر بار بیمه‌ی شخص ثالث هم نمی‌روم زیرا این بساط غیر از آن مجموعه‌ای است که اهل خیر اعانه‌های مردم را می‌گیرند تا در خدمت مردم باشند. موفق باشید

3695

مدارا کنیدبازدید:

متن پرسش
سلام برادری دارم که اهل مسایل دینی نیست قبل از ازدواجش دنبال کار های غلط میرفت تابحال هم که2سالی ازازدواجش بایک زن مقیدبه مسایل دین میگذردوتاچندماه دیگرهم پدرمیشوددست بردار نیست وحتی روابط نامشروع هم داشته امادراین رابطه گوش به حرف کسی نمیدهد همسرش ازماکمک وراهنمایی برای نجات او وخودش خواسته (حتی برای طلاق) لطفاراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی بهتر از بقیه نمی دانم خوب است این موارد را از بقیه بپرسید همین قدر می دانم تا می‌شود فکر طلاق نکنید، با او مدارا کنید تا وقتی سرش به سنگ خورد بتواند به زندگی برگردد. موفق باشید
2256
متن پرسش
سلام علیکم! در بحث ازدواج از دیدگاه اسلامی خوب است که پسر و دختر هر چه زودتر ازدواج بکنند. تا آنجائیکه از حضرت رسول ص حدیث داریم که از سعادت های مرد این است که دحترش در خانه خودش حیض نبیند. خوب با توجه به این منطق یعنی دختر در سنین 10 و 11 و 12 و پسر در سنین 16 و 17 ازدواج بکند. خوب اگر تنها هدف از ازدواج ارضای غریزه جنسی بود ازدواج در این سنین خوب بود. اما ازدواج که فقط این نیست. ازدواج یک نیاز متقابل به جنس مخالف است یک نیاز به محبت است یک نیازی است که خیلی بعید است در یک دختر 10 یا 11 ساله یا در یک پسر 16 یا 17 ساله پیدا شود. پس چرا دستور به زود ازدواج کردن در اسلام شده است!؟ الان خیلی از پسرها به سنین 24 و 25 و بالاتر حتی می رسند اما بجز نیاز جنسی هیچ نیاز دیگری به ازدواج در خود نمی بینند. پس اینجا مشکل از کجاست!؟ آیا دستور اسلام مبنی بر زود ازدواج کردن فقط ناظر به مسائل جنسی بوده یا نه واقعا در آن زمان مثلا یک دختر 10 یا 11 ساله یا یک پسر 16 یا 17 ساله به آن میزان از تکامل و رشد عقلی رسیده بوده که بخواهد ازدواج کند؟! خوب اگر یک بلوغ عقلی و اجتماعی نیز بجز بلوغ جنسی برای ازدواج نیاز است چه کار کنیم که الان هم در یک پسر 16 17 ساله یا در یک دختر 10 11 ساله این بلوغ پیدا شود؟! از طرفی چون الان در پسران 16 17 ساله این بلوغ و رشد عقلی وجود ندارد و شاید این رشد و بلوغ عقلی تا سنین 22 و 23 هم پیدا نشود اما خوب عریزه جنسی که از همان ابتدا وجود دارد. با این مشکل چه کنیم؟! آیا بگوئیم پسر تا سنی که به آن رشد عقلی لازم رسید از لحاظ جنسی خود را نگه دارد و در این فاصله حدود 10 ساله بسوزد و بسازد؟! یا اینکه بگوئیم علیرغم وجود نداشتن آن بلوغ اجتماعی و عقلی لازم مثلا پسر در همان سنین 16 و 17 ازدواج کند؟! یا راه دیگری وجود دارد؟! از طرفی اگر بگوئیم علیرغم وجود نداشتن این بلوغ عقلی و اجتماعی لازم پسر در سنین 16 و 17 ازدواج کند خوب این فقط از لحاظ جنسی خوب است که پسر از افتادن به گناه مصون می ماند. اما خوب قطعا مشکلات بسیاری در زندگی مشترک پیدا می کند به دلیل همین به بلوغ عقلی لازم نرسیدن. از طرفی ممکن است چند سال بعد که مقداری رشد و تکامل عقلی اش بیشتر شد بگوید من این زن را نمی خواهم و این زن، زن مطلوب من نیست و کارشان به طلاق برسد.چون که برای یک پسر در سنین 16 و 17 تنها ملاک ملاک زیبائی دختر باشد چون در این سن تنها هدف ازدواج مسأله جنسی است. پس احتمالش خیلی زیاد است که چند سالی که گذشت و ملاکهای پسر تغییر کرد بگوید این زن را نمی خواهم. از طرفی ما اینجا با یک زن شاید حداکثر 20 و 21 ساله طرف باشیم که مطلقه شده است و احتمال ازدواج مجددش پائین می آید. با این مشکل چه گنیم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دستورات اسلام به عنوان دستورات خالق بشر، مبتنی بر مبانی خلقت انسان‌هاست و خداوند به صورت تکوینی در بین زن و مرد یک نوع «مودت و رحمت» قرار می‌دهد که زندگی را با هدایت الهی ـ‌که به صورت هدایت غریزی و تکوینی به آن‌ها الهام می‌کندـ ادامه می‌دهند و آن رشد عقلی که مدّ نظر جنابعالی است در کنار غریزه‌ی جنسی در میان است و تجربه نیز نشان داده‌است این نوع ازدواج‌ها کمتر به طلاق منجر شده زیرا خاطرات روحی و روحانی ابتدایی همواره آن‌دو را نسبت به همدیگر وفادارد و علاقه‌مند نگه داشته‌است. موفق
323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خداقوت .درراستای اجرای احکام الهی بر بدن در امورفردی واجتماعی بعضا بدن همراهی نمی کند چه پیشنهادی برای درمان این مشکل کوچک دارید؟ باتشکر .ومن الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: یک موقع شما می‌خواهید بروید یک کیلو سیب‌ زمینی بخرید، با یک تصمیم ساده می‌روید و کار را انجام می‌دهید. در این‌جا نمی‌گویند شما عزم کردید سیب زمینی‌ بخرید. اما یک وقت شما می‌خواهید به جبهه بروید و جهاد کنید، این عمل مثل سیب‌‌ زمینی خریدن با یک اراده جزئی انجام نمی‌گیرد، این عمل یک عزم می‌خواهد. خداوند به پیامبر می‌فرمایند: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛ ای رسول من! در مسیر تبلیغ دین، پایداری و شکیبایی پیشه کن، مثل پیامبرانی که دارای عزم بودند. معلوم است که حتی همه پیامبران اولوالعزم و صاحب عزم به آن معنی خاص، نبوده‌اند. همه پیامبران تماماً دیندار و معصوم بوده‌اند، ولی یکی از آن‌ها است که تصمیم می‌گیرد برود تمام بت‌ها را بشکند، این روحیه را که در مقابل کارها، بسیار ریشه‌‌ای و جهانی تصمیم می‌گیرد، روحیه صاحب عزم می‌گویند. شما عموماً می‌خواهید خوب باشید اما تا در رابطه با هدفتان صاحب عزم نشوید، نتیجه کامل نمی‌گیرید، باید در دستگاهی که عزم و نیت به شما بدهد وارد بشوید. فرق عزم و عدم عزم همین‌جاست. حضرت امام صادق می‌فرمایند: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِیَّةُ»؛ وقتی که نیت انسان نسبت به عمل قوی باشد، بدن در انجام عمل احساس ضعف نمی‌کند، چون به عزم رسیده است. وقتی شما عوامل سست‌کردن اراده را شناخته‌اید و آن‌ها را از مسیر سلوک خود حذف کرده‌اید، در آن صورت باید امیدوار باشید انجام آن فعالیت‌ تا حصول نتیجه نهادینه شده است. موفق باشید
7700
متن پرسش
باسلام منظور از این بیت چیست ؟ ماننده ی ستوران در وقت آب خوردن /
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یعنی ما عموماً با ذهنیات خودمان زندگی می‌کنیم و از خودمان می‌ترسیم و رم می‌کنیم، مگر آن‌که عقل خود را به نور عقل قدسی محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر نمائیم. موفق باشید
205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز ما ، آقای طاهرزاده بنده مدتهاست که در فراق و دوری خدای بیهمتا متحمل رنج ها و دردهای فراوانی شده ام و گاهی اوقات بسیار بسیار تحمل این دوری و جدایی برایم مشکل می شود ، ناخالصی و ذلت درد بسیار بزرگی است . سخنان شما بر روی من خیلی تاثیر گذاشته ، و خداوند دائما و عده های لطف و احسان و کرم خود را جاری می کند ، فقط تا به حال آنچه که من آموخته ام این است که برای اینکه به حاجات بلند خودم برسم باید از غیر خدا و خودم بطور مطلق ناامید شوم ، آقای طاهرزاده بخدا قسم دیگه تحمل این درد و ذلت و ناخالصی در درگاه خدای بیهمتا را ندارم ، از شما در خواست می کند با توفیقی که خدا به شما داده است مرا راهنمایی کنید و بفرمایید که چگونه من می توانم به طور مطلق از غیر خدا و مخصوصا از خودم نا امید شوم تا آنگاه خالصانه خدا را بخوانم که تنها در آن صورت است که به حاجت های بسار بسیار بزرگ خود یعنی خداوند تبارک و تعالی نایل آیم . از خداوند بیهمتا توفیق بالاترین درجات خدمت رسانی خالصانه و عشق الهی به بالاترین درجات را برای شما خواهان و خواستارم .
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: برادر عزیز! بنده از جنابعالی سرگردان‌ترم، ولی امیدوار. به او می‌گوییم: ای خدای پاک و بی‌‌انباز و یار دستگیر و جرم ما را در گذار یاد ده ما را سخن‌های رقیق که تو را رحم آورد آن ای رفیق هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن کیمیا داری که تبدیلش کنی گرچه جوی خون بود نیلش کنی این‌چنین میناگری‌ها کار توست این‌چنین اکسیرها از اسرار تست برادر! باید از او بخواهیم تا «روی بنماید و وجود خودمان را از یاد ببرد» و امیدوارانه از این درخواست دست نمی‌کشیم. موفق باشید
11686
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد ارجمند: آیا این مطلب صحیح است که ابتدا انسان بهتر است زیارت امام حسین (علیه السلام) برود تا فضایل انسانی در او ظهور کند و سپس به عمره یا حج برود چون در حج یا عمره صفات انسان هر چه باشد (فضایل یا رذایل) بروز می کند؟ اگر ممکن هست مطلب را واضح بفرمایید. تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها نیست. درویش هرکجا که شب آید سرای اوست. هرکدام که برایت پیش آمد، همه‌ی آن‌چه می‌خواهی برایت ظهور می‌کند و با ظهور نور پروردگار رذایل انسان به عقب رانده می‌شود. موفق باشید

5279
متن پرسش
سلام.جناب استاد محی الدین ابن عربی در رابطه با آیاتی که خلود وجاودانگی درآتش رابرای کفار بیان کرده نظری دارند مختصرا بدین معنا که هیچ آیه ای پیدا نمی شود که بحث خلود را مطرح کرده باشد وقابل تاویل نباشد وکلا در این رابطه نظری به خصوص دارند لطفا کمی توضیح می دهید ؟واینکه آیا نظر تمامی عرفا این می باشدیا اختلاف وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محی‌الدین منکر خلود نیست، معتقد است پس از مدتی عذاب تبدیل به عَذْبْ می‌شود و دیگر اصحاب نار عذاب ندارند که اکثر عرفا آن را قبول ندارند. زیرا به گفته آیت الهق جوادی ،جهنم جایگاهی است مقابل تمایل فطرت و چون انسان در هرحال از فطرتش جدا نیست اگر در جایگاهی باشد که مقابل فطرت باشد ، جایگاه دوری از رحمت خدا است و همواره در عذاب است. مفصل آن را باید در جای دیگری دنبال کنید. موفق باشید.
9015
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: 1- در مورد سوال هایی که از شما درباره ی جلسات شما میکنند و یا از شما خواستار مشاوره هستند پیشنهادی دارم و آن اینکه در کنار صفحه ی سوالات شماره تلفن یا آدرس افراد مرتبط با جلسات و مراکز مشاوره ای مانند موسسه انشاء که مورد قبول جنابعالی است و همچنین افراد دیگری که لازم می دانید را بیاورید تا وقت گرامی تان صرف سوالات معرفتی شود. 2- در مورد آیه ی «فتجلی ربه للجبل جعله دکا» از ظاهر آیه به نظر می رسد که آن کوه طور نبوده و کوه دیگری بوده است خواستم نظر شما را بدانم برای کاری تحقیقی نیاز دارم. 3- بنده نظرم این است که قلب جایگاه حقیقت است در این صورت کسانی که بودن خدا و یا جانشین بودن حضرت علی (ع) را نفی می کنند این عقیده را با قلب خود نپذیرفته اند و فقط در خیال آنها جریان دارد؛ ولی دوستی دیگر میگوید: جهنم هم از قلب بیرون می آید پس غیر حقیقت هم به قلب می رسد. نظر گرامی شما چیست؟ با تشکر از همه ی دلسوزی هایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی خود بنده نیز آن است که کاربران عزیز متوجه شوند بنده در امر مشاوره تخصصی ندارم بهتر است مباحث معرفتی را با بنده در میان بگذارند 2- حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تفسیر حمدشان، جَبَل را کوه انانیت می‌گیرند. خوب است به آن تفسیر مراجعه فرمایید یا به بحث بنده در سوره‌ی اعراف در رابطه با این آیه رجوع فرمایید. 3- قلب به عنوان مقامی که بالاتر از نفس است و محل تجلیات الهی است غیر از افئده‌ای است که می‌فرماید جهنم از آن ظهور و طلوع می‌کند. افئده در آیه یعنی همان نفس ناطقه‌ی هرکس که می‌تواند متعالی باشد و می‌تواند پست باشد. موفق باشید
4801
متن پرسش
با سلام مدت زمان بسیار است که رییس جمهور با نام زاویه گرفتن از رهبری و حتی ضد ولایت فقیه معرفی میگردد. اخیرا دکتر جلیلی نیز اشاره کردند که اقای احمدی نژاد در چهار سال دوم دچار حب قدرت شده و در نتیجه منحرف گشتند. به تازگی برخی یادشان امده که اقای احمدی نژاد در سال 86 با شبکه های جاسوسی ارتباط داشته اند. من اگر هر حرفی بزنند را یا می پذیرم یا نقد می کنم و یا هردو و الان در مورد این حرفهایی که نام بردم نمی دانم درست است یا خیر؟و اگر درست است چرا در سخنان رهبری چیزی که اشاره ای در این مورد داشته باشند را متوجه نشدم ؟خسته نباشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال ما باید زیر سایه‌ی رهنمودهای رهبری به‌سر ببریم و رهبر عزیز«حفظه‌الله» برای آقای احمدی‌نژاد برجستگی‌ها و ضعف‌هایی برشمردند،. شاید شیفتگی غیر معمول آقای احمدی‌نژاد نسبت به آقای مشائی منجر به تصمیماتی شدکه آن تصمیمات موجب گله‌مند شدن گردید. موفق باشید
10790
متن پرسش
استاد لطفا نظرتون رو راجع به حرف اخیر جناب مصباح بفرمایینhttp://www.asriran.com/fa/news/369241/قدر-مردم-و-رهبری-را-بدانید-آقای-مصباح
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه مصباح نشان داده‌اند که به خوبی فتنه‌ها و انحرافات را می‌شناسند همچنان‌که بحمداللّه، حق را می‌شناسند. باید با دقت به نحوه‌های دفاعی که ایشان از رهبری دارند، توجه داشت. بنده به هیچ‌وجه معتقد نیستم که روش ایشان در دفاع از مقام معظم رهبری، بد دفاع‌کردن است هرچند که عقل روشنفکری آن دفاع را بر نتابد. موفق باشید
539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت حاج آقای طاهر زاده و با عرض خدا قوت. تعدادی از دانشجویان می خواهند ان شاالله مهر ماه همین امسال به حوزه بروند.اما تا زمانی که حوزه قطعی شود و انصراف تحصیلی بدهند در دانشگاه می مانند و از طرفی چون که قصد ادامه ی تحصیل در دانشگاه را ندارند درس نمی خوانند و کلاس نمی روند.می خواستیم نظر جنابعالی را پیرامون شرعی بودن یا نبودن ماندن در دانشگاه تا آن زمان بدانیم .با توجه به اینکه طبیعتا از امکاناتی مانند سلف دانشگاه و سایت و خوابگاه و غیره استفاده می کنیم. با تشکر. من الله توفیق.
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیک السلام حد اقل باید یک وجاهت شرعی برای عمل خود داشته باشید ، مثل حضور در تشکل اسلامی دانشگاه جهت ایجاد هر چه بیشتر شکل دادن به جهت اسلامی دانشگاه موفق باشید.
17094
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیز. متاسفانه تفکری در جامعه ی امروزی شکل گرفته که بزرگانی همچون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان را به دور از مسیر انقلاب و سیاست می دانند و روش سلوکی این بزرگان را، ضد استکباری و استکبار ستیز نمی دانند. عده ای که از تعمق در مبانی انقلابی و استکبار ستیزی بی بهره اند، چنین می پندارند که روش سلوکی به ظاهر مختلف بزرگانی دینی در طول تاریخ، نوعی تفرقه و اختلاف است. در حالی که این روش سلوکی به ظاهر مختلف، در زندگانی مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام هم هست. و نمی دانند که شرایط و ظرفیت هر زمانه و تاریخی، یک نوع روش سلوکی خاص را می طلبد که البته همه ی این روش های به ظاهر مختلف، به یک حقیقت متعالی اشاره دارد. شما خودتان فرمودید که شک نکنید اگر آیت الله قاضی و علامه طباطبایی در زمان انقلاب بودند، حتما چمران و صیاد شیرازی می شدند و اگر چمران و صیاد هم در زمانهای پیش از انقلاب بودند، حتما آیت الله قاضی و علامه طباطبایی می شدند. این حرفتان خیلی مرا تکان داد و تازه فهمیدم که آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و دیگر بزرگان را که آنها را گوشه گیر و به دور از سیاست و انقلاب، می پندارند، نیز در انقلاب اسلامی نقش داشته اند و در آن سهیم هستند. زیرا آیت الله قاضی، یکی از صد ها شاگردش، علامه طباطبایی است که مقام معظم رهبری راجع به تفسیر ایشان فرمودند که ما تا المیزان را نخوانده بودیم، انقلابی هم نبودیم و وقتی المیزان خواندیم، انقلابی شدیم. سوال 1) اگر امکانش هست بفرمائید که رهبری این سخن را در کجا و چه تاریخی فرموده است؟ خیلی ها متوجه این ابعاد مختلف دین نیستند که در هر تاریخ و زمانه ای به یک نوعی ظهور و جلوه می نماید. متاسفانه در عرف عوام، به کسی انقلابی و سیاسی و استکبار ستیز می گویند که باید پشت تریبون برود و به چند تا از مسئولای بزرگ مملکتی فحش و ناسزا بگوید، آن وقت از منظر مردم، آن شخص انقلابی و استکبار ستیز است. سوال 2) آیا نظرم درست است؟ یعنی بزرگانی همچون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان، سیاستمدار و انقلابی و استکبار ستیز هستند؟ و آنان نیز در انقلاب اسلامی سهیم هستند و فقط مردم نمی توانند روش ضد استکباری آنان را درک کنند؟ سوال 3) ملاک ها و شاخصهای انقلابی بودن و سیاسی بودن و استکبار ستیز بودن چیست؟ (تا فکر نکنیم که بزرگانی که نام بردم، خارج از مسیر این انقلاب هستند؛ بلکه با این شاخصها که شما به ما ان شاء الله می دهید، آن بزرگان را در مسیر اصلی این انقلاب و استکبار ستیز بدانیم و دیگر، آن بزرگان را متحجر و گوشه گیر نپنداریم) به عبارت دیگر، آن سیاستی که امام فرمود از دین جدا نیست، چه سیاستی است؟ آن سیاستی که امام فرمود عین دیانت ماست، چه نوع سیاستی است؟ شما فرمودید که علامه حسن زاده را از خیلی ها سیاستمدار تر می دانم، ملاک های سیاستمداری چیست؟ (تا ما هم مثل شما بتوانیم آن بزرگان را سیاستمدار و انقلابی و استکبار ستیز بدانیم) استاد، این دغدغه ی خیلی از افراد است. اگر این ملاک ها و شاخصها روشن شود، دیگر به ظاهر عالمانی که دم از حب اهل بیت علیهم السلام و دم از دشمنی با دشمنان اهل بیت علیهم السلام می زنند، ولی در باطن دارند تیشه به ریشه ی اسلام می زنند را افرادی استکبار ستیز نمی دانیم. و بزرگانی را که حقیقتا انقلابی و استکبار ستیز هستند را متحجر و گوشه گیر نمی پنداریم. ببخشید که طولانی شد. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت آقا در یکی از خطبه‌های نماز جمعه در زمان ریاست جمهوری‌شان در آبان‌ماه که سالگرد رحلت حضرت علامه بود این جمله را فرمودند 2- نظرتان در مورد روحیه‌ی استکبارستیزیِ عارفان بزرگ نه‌تنها درست که «ماه» است 3- عارف باللّه نه‌تنها حجاب‌های بین خود و خدا را که در اثر خودبینی و تکبر پیش می‌آید، رفع می‌کنند؛ با حجاب‌های ظهور حق در جامعه که توسط استکبار در شکل‌های مختلف ظهور می‌کند، مقابله می‌نماید منتها مطابق شرایط تاریخیِ خودش. از این جهت است که ممکن است روش آن‌ها چون به روشِ معمولی که فرهنگ مدرنیته به‌عنوان انسان اجتماعی تعریف کرده باشد، گوشه‌گیری قلمداد شود، ولی حضورِ نرمِ این بزرگان و کینه‌ای که در شاگردان اینان نسبت به استکبار به‌وجود می‌آید؛ حکایت از آن دارد که در جامعه‌ی خود به صورت فعّال ولی به صورت روش خاص خودشان حاضرند و این است همان سیاست در عین دیانت که غیر از سیاسی‌کاری‌ها و به قول معروف «پدرسوختگی‌ها»یی است که دنیای استکبار نام سیاست به آن نامیده است 4- در سیاست‌فهمی و اجتماعی‌بودن و شعور تاریخی‌داشتنِ حضرت آیت اللّه‌العظمی حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» همین بس که در عصر چهارشنبه‌ای در زمان دفاع مقدس که در خدمت‌شان بودیم، فرمودند: (بنده هر وقت شهداء را به قم می‌آورند در عین تشییع آن‌ها در گوشه‌ای می‌ایستم و خطاب به آن‌ها عرضه می‌دارم: «السلام علیکم یا اولیاء‌اللّه»). نمی‌دانم این مرد بصیر در این جوانانِ نورسی که از نظر ظاهر هیچ منزلی از منازل سلوک را طی نکرده بودند، چه می‌دیدند که تعبیر اولیاء الهی که اهل عرفان به کم کسی اطلاق می‌کنند، به شهداء اطلاق می‌کردند. همین بس که متوجه بودند این انقلاب، آن اندازه خالص و خدایی است که فدائیان آن در مقام فنای فی اللّه حاضر شده‌اند. آیا این ظریف‌ترین و لطیف‌ترین و نرم‌‌ترین سیاست‌مداری نیست؟!! و آیا موتور یک جامعه‌ی فعّال این نوع نگاه روحانی نمی‌باشد از آن جهت که باید در وصف‌شان گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند / نه در افلاک سخن بود و نه در کَوْن و مکان». موفق باشید

11931
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دستور العمل خاصی برای از بین بردن ترس وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه انسان متوجه سنت‌های الهی در عالم شود از وَهم که عامل ترس است نجات می‌یابد و تدبّر در قرآن یکی از بهترین راه‌کارهای نظر به حضور سنت‌های الهی در عالم است. موفق باشید

2239
متن پرسش
سلام من دختر 32 ساله هستم. خواستگار مناسب ندارم. چه کار کنم که هر چه زودتر مشکلم حل شود و مورد مناسبم پیدا شود و بروم خانه بخت. با تشکر از راهنمایی شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: صله‌ی رحم و خوش‌بینی به خلق خدا و صدقه راه‌گشاست. در ضمن به جواب شماره‌ی 2213 عنایت بفرمایید. موفق باشید.
1694
متن پرسش
سلام علیکم استاد خداقوت برای رفع شبهات نوجوانان و شک و تردید های انان در مورد خدا و پیامبران و... چه کتاب یاکاری را پیشنهاد میدهید و همچنین برای ساختن پایه های اعتقادی ایشان. چون معمولا کودکان و نوجوانان از بجث هایی که بزرگ تر ها در مورد مسائل اعتقادی میکنند چیزی سر در نمی آورند در حالی که فکر میکنم انها به درک درست این اصول بیشتر نیاز دارند یا به عبارتی بزرگتر ها چگونه میتوانند با انها صجبت کنند که انها متوجه شوند با تشکر موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده با توجه به فرمایش شما کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» را تنظیم کرده‌ام. موفق باشید
9927
متن پرسش
با سلام: از سخنان زیر استفاده می شود که عصر جدیدی آغاز شده، برای مثال حضرت آقا می فرمودند اینکه امام توصیه به خواندن وصیت نامه شهدا می کردند بخاطر این بود که این جوان راه چندین ساله عرفا را در 15 روز گذراند، فقط سوالی که باقی است این است که اگر اینگونه است که شهدا راه عرفا را یک شبه رفتند و این هم بخاطر تحول جدیدی است که آغاز شده این روایت مداد العلما افضل من دما الشهدا را چگونه تفسیر کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به عنوان عالمی بزرگ بستری را فراهم کرد تا فرهنگ شهادت به آن صورت به صحنه آمد، نقش علماء در ایجاد فرهنگ شهادت بسیار مهم است. موفق باشید
9037
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: استاد براستی چه شده است حتما سخنان هاشمی را شنیده اید (می دانم رهبری راضی نیستند که بگویند سال فرهنگ و عسا کری پیدا شوند که فقط دنبال این باشند که مثلا کسی که خوب می خواند او را از میدان بدر کنند اگر کسی قیافه زیبایی دارد خانمی او را نگذارند پیدا شود و امثال این جور چیزها این حالت پیش می آید مناظر خوب را از دست مردم بیرون کنند) ایشان چگونه فکر می کنند این که دیگر اختلاف سلیقه سیاسی نیست حکم صریح خداست، آیا او آنقدر جاهل شده است که این را هم نمی فهمد که زنان زیبا رو و بد حجاب باید خود را بپوشانند تا جامعه از تکامل به دره سیاه شهوات فرو نیفتد، نمی فهمد اگر این زیبا رویان بی تعهد در جامعه راحت بیایند تبعات وحشتناک آن همچون فرو پاشی خانواده، احساس یاس کسانی که دارای چنین همسرهایی نیستند و تشویق به فساد، نهادینه شدن فرهنگ لا ابالی گری غربی، عدم رغبت جوانان به ازدواج، چه بر سر این ملت و انقلاب می آورد و چگونه با رواج فساد برکات الهی از مردم دریغ می شود؟ او آنقدر در جهالت فرو رفته که درک نمی کنند حکم حجاب قبل از این که فردی باشد اجتماعی است و هزاران اثراث در جامعه دارد و یا تمایلات خفته در خویش را در دیگران می جوید؟ جناب استاد براستی تا کی باید صبر کرد و فرجام کار به نظر شما چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر منظور آقای هاشمی همین وضع موجود زنان بد حجاب ماست، دراین صورت هیچ توجیه فقهی نداشته و مسلما آثار اجتماعی که دغدغه‌ی جناب‌عالی است بر آن جاری خواهد بود ولی اگر منظورشان زنانی باشد که ظاهرشان مخالف هنجارهای اسلامی نبوده و این باشد که زنان در عین پوشش، زیبایی‌های ظاهری خود را نپوشانند، این یک موضوع فقهی و تخصصی است، یک موضوع سیاسی نیست. موفق باشید
3015

حرمت مساجدبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد گرامی، با توجه به روایاتی که هست دردیوانه و بچه به مسجد ورود دارد به نظر می رسد مسجدحرمت بسیار زیادی دارد از یک سو امروزه می بینیم مردم ما معمولا در مسجد حرف می زننندخوراکی میخورند و ... در حای که در کلیسا و سایر عبادتگاهها معمولا عبادت می کنند آیا این فرهنگ ماست که نقص دارد؟ سوال دوم اینکه امروزه مشاهده کمی شود خانمها با انواع و اقسام آرایشها و مدل موها وارد مسجد می شوند به هرحال در واتیکان هم به زنان گفته می شود شانیت مکان را حفظ کنند آیا نبایستی در این خصوص کاری انجام شود؟منظور من برخورد بد نیست. حداقل از پشت بلندگو اعلام شود یا کاغذهایی بر دیوارها نصب شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید ما چون حرمت مساجدمان را نگه نمی‌داریم از برکات و معنویاتی که باید از مساجد بگیریم محروم می‌شویم. موفق باشید
240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام جناب استاد می خواستم سوال کنم که مرکز درک حقیقت در انسان چیست و در کجا واقع شده. همچنین مرکز اندیشه و تفکر کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: همان طور که می‌دانید حقیقت و تفکر ، مجرد هستند و چیزهای مجرد مکان ندارند، بلکه نفس انسان به عنوان یک حقیقت مجرد با تمام وجود خود می‌تواند حقیقت را درک کند و یا فکر کند. موفق باشید
11511
متن پرسش
با سلام: جناب استاد اگر ما طرز تفکرمان را بسپاریم به حکمت متعالیه ی ملاصدرا و آنگونه که در این حکمت آمده و با اصول این حکمت تفکر کنیم کافیست و ما را به سر منزل مقصود می رساند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکمت متعالیه قدرت تفکر بر روی آیات و روایات را به ما می‌دهد و تفکر و تدبّر بر روی آیات و روایات إن‌شاءاللّه ما را به سر منزل مقصود می‌رساند. موفق باشید

10951

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده مدرک کاردانی دارم و برای ادامه تحصیل دودل هستم شرایط کاری بنده به شکلیه که احتمال داره با گرفتن مدرک کارشناسی مثلا فنی استخدام بشم و از طرفی دوست دارم رشته ای رو بخونم که مربوط بشه به مباحث دینی مثل علوم معارف قرآن، موندم چه کنم به خاطر استخدام شدن تحصیل کنم یا اعتقاداتم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان نیاز به کسب و منبع درآمد دارد و در کنار این امر نباید از معارف دینی غافل شد. موفق باشید
11506
متن پرسش
سلام: در مورد سوال 11479 جواب برای بنده قانع کننده نبود و باز هم جواب سوال اصلیم را نگرفتم البته جزوه تاریخ تمدن غرب آن قسمت را هم که گفتید خواندم اما قانع نشدم. استاد گرامی بنده به قانون علیت اعتراف دارم و می دانم و درک می کنم که این قانون هست اما از نظر عقلی چه تضمین و چه دلیلی دارد که این قانون ادامه دار و همیشگی باشد تا ابد؟ به چه دلیل این قانون را باید همیشگی بدانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای تفاوت بین «علت حقیقی» با «علت معدّه» عنایت داشته باشید در مورد علت حقیقی آن‌چه اصیل است «وجود» است و «وجود» دارای تجلیات می‌باشد و معلول، تجلیات علت حقیقی است یعنی معلول، مراتب مادون علت است و این چیزی نیست که فکر کنیم همیشگی نباشد. تا «وجود» مطرح است، تجلیات مطرح است و این را می‌توانید در بحث «برهان صدیقین» دنبال کنید. موفق باشید

نمایش چاپی