بسم الله الرحمن الرحیم. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: روح کبیر در حال سیر در تاریخ است و این هویتی که سرتاسر، تعلق به روح کبیر است، میخواهد مظهر اراده این روح کبیر باشد تا آینه تماشای آن روح کبیر گردد و بدین سان به راضیه المرضیه عروج کند. دیگر آگاهی ما را بس است و میخواهیم به فرا آگاهی نائل شویم و حال که طلب کردیم بر فراز تاریخ بایستیم و در معرض نفحه روح کبیر باشیم، سوال اینجاست که اولا: نسبت به گذشتگانمان چه وظیفه ای داریم؟ دوما: نسبت به آنان که با آنان هم تاریخیم چه وظیفه ای داریم؟ و سوما: نسبت به آنان که در تاریخ های بعدی خواهند آمد چه وظیفه ای داریم؟ (بعد از این روی من و آینه وصف جمال....)
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اراده الهی است که در هر روزگاری به شأنی که مناسب طلب و تقاضا و ظرفیت نظام هستی و آدمیان است، به سراغ ما میآید و در همین رابطه حضرت حق میفرمایند: «يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرّحمن/ 29) پس ما هر دوره و تاریخی با انوار حضرت حق مناسب نیازی که از او داریم، روبهرو میشویم تا او به حکم ربوبیتاش ما را بپروراند و در این راستا از طریق شریعت الهی وظیفه و نسبت ما با دیروز و امروز و فردایمان مشخص میشود. موفق باشید
با سلام: روایتی از امام صادق (ع) داریم که مجموع دورانی که پیامبران از امت خویش غیبت داشته اند باید درباره غیبت امام زمان (عج) هم اجرا شود. حال سوال این است که مجموع دوران غیبت پیامبران از قوم خویش چند سال بوده؟ با تشکّر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. روایت را هم ندیدهام. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: در رابطه با سوال 31931 این سوال دختر خانم ۱۶ ساله ایست که حافظ قران هستن و خیلی مذهبی واهل رعایت می باشند والان غیر از ایشان خیلی از افراد مذهبی این سوال رو دارند خصوصا دوستان طلبه که از این بابت رنج میبرند؛ لطفا دلیل این احساس تنهایی افراد مومن و خدایی و اینکه اقعا چکار کنند و چطور به این احساس جهت بدهند رو بیشتر و مفصل تر توضیح دهید. (اکثرا جز گریه و ناراحتی کاری نمیکنند) التماس دعا از شما استاد زحمت کش. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ راهی در این تاریخ برای عبور از احساس پوچی جز حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان افق توحیدیِ آینده و نظر به شهدا از آن جهت که راهی هستند به سوی حضرت ربالعالمین؛ در مقابل ما نیست. نباید خود را مشغول امور فردی کرد. موفق باشید
سلام استاد پیرو سوال ۳۱۹۰۳ ممکنه کمی هنر گشودگی رو باز بفرمایید چاره کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد بنا شد در نگاه عرفان اسلامی افق حضور برایتان گشوده شود. پس باید در آن مسیر قدم بگذارید. موفق باشید
سلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار: من سوال ها و وسوسه های میاد ذهنم و درونمرو به آشوب میکشه که نکنه آدم خیلی بدی هستم اینکه اصلا علت خلقتمون چی هستش که به دنیا بیایم و زجر بکشیم مگه ما خواستار خلقت بودیم خدا خودش آفریده و وظیفه اش هست کمکمون کنه و نعوذبالله خدا بین ما و اهل بیت تبعیض قائل شدن تو رو خدا راهنمایی کنید و من رو نجات بدید از دوزخی که درش هستم و داره نابودم میکنه. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست با کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مدتی بهسر ببرید تا معلوم شود اولیای الهی از این جهت امتیازی برایشان نیست، بلکه باری بر دوش آنها است تا خلقان را دستگیری نمایند. موفق باشید
سلام علیکم: اگر امکان دارد منابعی برای مطالعه عمیق تر در زمینه «خرد خسروانی» معرفی کنید. وجه تمایز مباحثی که در این زمینه مطرح کرده اید با آنهایی که شیعه را محصول برداشت ایرانی از اسلام میدانند چیست؟ این موضوع چه ارتباطی با بحث «هویت» ملی که آقا مطرح کرده اند میتواند داشته باشد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد آثار پروفسور هانری کربن مطالب ارزندهای را با شما در میان میگذارد. آثار مرحوم شایگان نیز بعضاً متذکر این امور هست. بد نیست سری هم به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» بزنید. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز و تشکر از اینکه فرصت داده و پاسخ گوی سوالات ما هستید. با توجه به سوال و جواب 31906 سوالاتی برای بنده راجع به مرحوم علامه طهرانی و رهبر انقلاب پیش آمده که درخواست دارم پاسخ بفرمائید: اینکه در سوال شماره 31906 عنوان شده: اینطور برداشت می شود که گویا تنها و تنها در این زمان ایشان بودند که به درجات عالی توحیدی رسیدند و... سوال اول: آیا در پیام ها و بیانات و... که رهبر معظم انقلاب داشته اند، آیا شخصیتی وجود دارد که رهبرمعظم به ایشان کلماتی مانند شهود، رسیدن به فقه الله الاکبر و رسیدن به درجات والای معنویت و سلوک و... نسبت داده باشند؟ البته منظورم این نیست که مثلا در صد سال اخیر تنها ایشان به این مراتب والا رسیده اند اما منظور این است که رسیدن به قله های توحید و معرفت و سلوک طبق فرمایش رهبر انقلاب برای معدودی از فرزانگان اتفاق میفتد. هرچند عده ای هم بوده اند طبق پیام های رهبرمعظم که درمسیر سلوک و سالک بودن، بوده اند اما درجات والا را رهبرانقلاب برای آنها ذکر نفرموده اند. سوال دوم: رهبر انقلاب در فرمایشی در خصوص مکتب عرفانی نجف می فرمایند: ما در بین سلسلهی علمی فقهی و حِكمی خودمان در حوزههای علمیه - در این صراط مستقیم - یك گذرگاه و جریان خاصالخاص داریم كه میتواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد - علمای بزرگ و كوچك - هم برای آحاد مردم و هم برای جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند... خیلی مهم است که شخصیتهای این جوری احیا بشوند، شناخته بشوند معرفی بشوند. حال در پاسخ 31906 آمده است: برایشان احترام قائل هستیم. بسیار تفاوت است بین اینکه رهبرانقلاب جریانی را الگو معرفی نموده اند و اینکه باید اینها احیا شوند با پاسخ سوال که فقط میفرمائید احترام قائلیم. بنده نسبت به اسامی اشخاص چه از عرفا یا علما یا.... کاری ندارم اما وقتی رهبری جریانی را الگو و اسوه و غایت یک امری معرفی می کنند (عین بیانات رهبر معظم انقلاب : ... در طریق معرفت و طریق سلوك و طریق توحید تلاش كردند مجاهدت كردند كار كردند، و به مقامات عالیه رسیدند.) نباید ما دنبال کننده و ترویج و احیا کننده و مطالبه گر فرمایشات صریح ایشان باشیم؟ سوال سوم : اگر عارفی واقعا عارف باشد و به توحید حقیقی رسیده باشد طبیعتا دیدگاه ها و سیره و روش زندگی و مواضعش هم حول محور توحید است. حالا این برداشتها (چه درست یا اشتباه) در سوال 31906 راجع به حیات سلوکی و حیات سیاسی معنیش چیست؟ اگر مورد قبول باشد با این وضعیت باید ادامه داد حیات اقتصادی، حیات اجتماعی، حیات پزشکی، حیات تربیتی و .... ضمنا آیا برداشتهای مذکور مستند قابل ارائه ای دارد؟ ببخشید طولانی شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید بحثی در حضور توحیدی علامه طهرانی نیست، بحث در انحصار و منحصربودن سلوک از طریق ایشان است که البته بنده «سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی» را ترجیح میدهم و فکر نمیکنم رهبر معظم انقلاب هم بخواهند با تأیید مسیر توحیدیِ علامه طهرانی، سلوک إلی الله به روش حضرت امام را که بسیجیان ره صدساله از آن طریق را یک شبه طی کردهاند؛ نفی کنند و مقام حقالیقینی که جناب شهید حاج قاسم سلیمانی از طریق روش سلوکی حضرت امام به دست آورد را نادیده بگیرند. موفق باشید
سلام علیکم خدا بر توفیقات شما استاد بزرگوار بیافزاید. استاد بنده سه ماه پیش کرونا گرفتم و برخی پزشکان میگویند تا چند ماه بدن آنتی بادی دارد و برخی دیگر میگویند باید حتی دوماه پس از ابتلا به کرونا واکسن زد، الان تکلیف ما چیست و نظر آقا در مورد مبتلا شده ها چیست؟ با توجه به اینکه میگویند کسی که کرونا گرفته تا ۱۳ برابر در مقابل کرونا ایمن تر از کسی است که واکسن زده و برخی میگویند حتی ممکن است ایمنی مادام العمر پس از ابتلا در بدن ایجاد شود و هنوز تحقیقات در این زمینه کامل نشده. خداوند شما را در این دوره وانفسا برای ما حفظ کند ان شاءلله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گویا این نظریه که میفرماید: «بدن بعد از مبتلاشدن به نوعی بیماری ویروسی یا میکروبی، آنتیکرهایی را ایجاد میکند که عملاً نقش واکسن را دارد». در مورد ویروس کرونا گویا چندان صادق نیست و به همین جهت پزشکان در جمعبندی خود به این نتیجه رسیدند که آن افراد هم باید واکسن بزنند. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر باشه. نظر شما در مورد رجعت، رجعت با بدن مادی و فیزیکی بود - نظر استاد مطهری رو می خوندم که نظر دیگری رو مطرح کرده بود و گفته بودن کیفیت رجعت برای ما معلوم نیست - شما فرموده بودین حتما مادیست ، علت و توضیح تفاوت نتیجه گیری رو می خواستم. البته در مورد قیامت هم گویا نظر استاد مطهری با نظر شما متفاوته ( طبق نظر استاد معاد جسمانی به همان معنای بدن معمولی مادی ما و نظر شما معاد با بدن مثالی یا به قول علامه مصطفوی با بدن متناسب اون نشئه) البته موضوع معاد بحثش متفاوته، اینجا صرفا منظورم بحث رجعت بود که بنظر شما نظریه اون رجعت روحانی که استاد مطهری به عنوان یک نظر قبول دارند رو قبل ندارید. سخنان استاد مطهری: آنهايي هم كه قائل به رجعت هستند، بعضي به سبك محدثين همين طورمعتقدند كه عينا مثل قيامت مي شود، يعني واقعا همين مرده ها از همين خاك زنده مي شوند. عده اي ديگر كه يكي از آنها مرحوم فيض كاشاني است [طور ديگري معتقدند]. ديگران اصلا در مقام توجيه برنمي آيند، مي گويند به ما گفته اند رجعت، ما هم مي گوييم رجعت، ما چه مي دانيم كيفيتش چگونه است؟ بحثي نمي كنند. ولي مثل مرحوم فيض معتقد هستند كه رجعت نظير اين چيزي است كه امروز علماي ارواح مي گويند. اين حرف علماي ارواح تا چه حد درست است يا نادرست، به جاي خود، ولي نظير اين است كه مي گويند مثلا مشاهده شده كثيرا كه يك نفر در حال بيداري، روح ميتي را به صورت يك شبح و يك جسم خاص رقيقي كه با اين جسمها فرق داشته [حاضر] كرده و آن را ديده است. اگر حرف اينها را قبول نكنيم، نظيراين را اهل مكاشفه زياد گفته اند. اهل مكاشفه زياد ادعا مي كنند كه ما در حالي كه در حال خاصي از مكاشفه هستيم ارواح مؤمنين را مشاهده مي كنيم و مي بينيم، مي آيند و با ما حرف مي زنند. وقتي حضرت زهرا (س) مي خواستند به دنيا بيايند و زنهاي اهل مكه از كمك كردن به حضرت خديجه (س) امتناع كردند، چهار زن آمدند آنجا براي اينكه به او كمك بدهند. پرسيد: تو كي هستي؟ يكي گفت: من حوا هستم، ديگري گفت: من آسيه هستم، ديگري گفت: من مريم هستم و...اينها همان تجلي كردن و ظاهر شدن روحهاست با بدنهاي مثالي در اين دنياي مادي، كه اگر حرف علماي ارواح - كه امروز ادعا مي كنند- راست باشد، اين يك تاييد علمي است بر آن چيزي كه اولياي دين يا اولياي عرفان و مكاشفه گفته اند. اشخاصي مثل مرحوم فيض كاشاني معتقدند رجعتي كه در آينده خواهد شد، نه اين است كه مرده ها از قبر زنده مي شوند، بلكه معنايش اين است كه در يك وضع خاصي عده اي از ارواح - به همين شكلي كه عرض كردم - در اين دنيا ظاهر مي شوند. بنابراين، مساله رجعت با مساله قيامت فرق مي كند. اولا خود مساله رجعت يك مساله صد در صد [ضروري] نيست مثل قيامت. ثانيا كيفيت رجعت با كيفيت قيامت فرق مي كند، چون در كيفيت قيامت در قرآن تصريح شده كه حشر از قبور مي شود ولي ما در باب رجعت چنين حرفي را نداريم. بعيد نيست كه به اين شكل باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جزوه مربوط به موضوع «رجعت» بحث شد، بحث در برگشت افراد است به دنیا تا در کنار حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» با ظلماتِ آخرالزمان مقابله کنند و این با جسمانیبودن و مادیبودن بیشتر میخواند. عدهاي كه در زندگي خود فرصت ظهور شخصيت خود را نداشتهاند تا چهرهي نهايي خود را آشکار کنند و مايلند آن چهره را بنمايانند اجازهي رجعت دارند، عدهاي مأمور ميشوند بر سر قبر مؤمنين بروند و به آنها بگويند: «يَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُكَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تقم فِي كَرَامَةِ رَبِّكَ فَقُم»[1] اى فلانى! امام و صاحب تو ظهور كرده اگر مىخواهى به او ملحق شوى، ملحق شو و اگر مىخواهى نزد کرامتِ پروردگارت اقامت كنى، چنين كن. در روايت داريم که حضرت صادق (ع) ميفرمايند: «إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لَا يَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضا»[2] رجعت عمومى نيست بلكه افراد خاصى به دنيا برميگردند كه يا مؤمن خالص و يا مشرك محض باشند. پس ملاحظه ميفرماييد که هم در بين اشقياء و هم در بين سعداء رجعت هست. موفق باشید
[1] - الخرائج و الجرائح، قطب راوندى، ج3، ص 1166.
[2] - بحار الأنوار، ج53، ص 39.
سلام بر استاد گرامی: با وجود مطالعه کتب اعتقادی و آشنایی نسبی با براهین اثبات وجود خداوند سبحان، همچنان گرفتار یک شک درونی درباره ی وجود خداوند سبحان و عالم غیب هستم. گاهی اوقات آرزوی مشاهده یک معجزه می کنم ولی حتی می ترسم با وجود مشاهده معجزه هم شکم از بین نرود. چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «گوشم شنید قصه محبوب و مست شد / کو سهم چشم؟ دیدنِ محبوبم آرزوست». از این جهت میتوان گفت جان انسان میطلبد که قلبش به باور بنشیند. به نظر بنده زیارت ائمه معصومین «علیهمالسلام» که مجسمههای ایمان هستند، مؤثر خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم وقت بخیر: ۱. با توجه به اینکه ما وقتی یک قاعده را بدست آوردیم و تونستیم ازش استفاده کنیم نیازه که مثلا مساله ی تکبر را از زبان امام خمینی خواندیم یا در صوت شما گوش دادیم از بیان علما و نویسندگان دیگر هم استفاده کنیم؟ ۲. اگر یک نفر مبانی حوزه را کامل خودش با مطالعه بدست بیاره و سوالاتش را بره از اساتید حوزه بپرسه و مبلغ یا مفسر یا... بشه، آیا جای حوزه رفتن را میگیره؟ یا اینکه رفتن به حوزه و برنامه ریزی برای آن سریعا برنامه ریخت در صورت داشتن شرایط؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً وقتی موضوع برایمان روشن شد، دیگر نباید وسواس به خرج داد. ۲. در هر حال حضور در حوزه و روحی که در آن جریان دارد، مهم است، ولی تنها راه نیست. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: با این احساس تنهایی باید چکار کرد؟ خیلی مراجعه میکنن ودنبال راهکار هستن غافل از اینکه بنده خودم بیشترین احساس تنهایی رو دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و محبت و ایثار. موفق باشید
سلام استاد عزیز خدا قوت. استاد قلبم سنگینه. حال دلم یجوریه، دارم اذیت میشم یه مدته خدا بهم لطف کرده با سه تا بچه تو چند تا مجموعه دارم ایده میدم و اجرا میکنم. برخورد اطرافیان هم بهم بال و پر دادن. حالا توی خودم فکر کردم خیریه. گاهی شکر و گاهی استغفار میکنم. به خودم متذکر میشم ولی چیزی در درونم بیخودی باد کرده و نمیذاره راحت نفَس بندگی ام بالا بیاد. داره بهم فشار میاد حس میکنم اخلاص کارم داره کم میشه. دوست دارم ازم تعریف میکنن انگار نفسم نمیتونه از تصمیمات مدیرها بی خبر باشه. دلم میخواد همه جا خودم مدیر باشم و نظر دهنده. برای این کار تلاش میکنم تا جایی که به خواسته ام میرسم و بعدش... میخواستم از بعضی انصراف بدم و به جای مسئول اصلی مسئول فرع بشم و نخوام همه جا خودم نظر بدم اما گفتم شاید پاک کردن صورت مسئله باشه. امیدوارم خدا از طریق شما راه نجاتی بفرسته برام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «ره رو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود». آری! هنر ما گشودگی نسبت به نظر و نظریات دیگران است و نه در خودماندن. موفق باشید
سلام علیکم استاد: در روایات که تاکید بسیاری بر رو به قبله خوابیدن شده است منظور چه حالتی هست؟ ۱. حالتی که فرد محتضر را رو به قبله می کنند در حالی که کف پای فرد به سمت قبله است ۲. حالتی که فرد میت را درون قبر می گذارند و صورت او را به سمت راست و قبله می چرخانند در روایات هم بارها آمده است که فرد مومن به سمت راست می خوابد آیا به همین حالت دوم اشاره دارد؟ لطفاً استنباط خود را از احادیث ذیل این موضوع بیان بفرمائید. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله ملکی تبریزی حالت دوم را توصیه میفرمایند که صورت رو به قبله باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار آیا عبارات اولیه خطبه اول نهج البلاغه که راجع به صفات پروردگار هست، خلاف نظر فلاسفه هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام جمله؟! کدام فلسفهای است که مخالف سخنان عقلِ مجسم یعنی علی مرتضی «علیهالسلام» باشد؟ موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: ۱. آیا کدح یا همان رنج، سنت لا یبدل الهی در زمین است که در همه اعصار و در هر شانی از شئون حق بر انسان تقدیر میگردد؟ ۲. آیا انسانی که برای رسیدن به آینده مهدوی که تمام نسبت های حاکم در عالم توحیدی میگردد باید رنج بکشد تا از کمیت ها عبور کند و به کیفیت ها برسد، در آن آینده مهدوی رنجی نخواهد داشت؟ ۳. و مگر میشود در کره ای خاکی که از جنس ماده است زندگی کرد و کمیت نداشت و سراسر کیفیت بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه! زیرا بنا به فرمایش جناب مولوی:
ور به هر زخمی تو پر کینه شوی پس کجا بیصیقل آئینه شوی
«کدح» همان صیقلی است که انسان نیاز دارد تا به درخشش آید. ۲. رنجی که جان را به شکوفایی میآورد و سختیهایی که تکاملساز است، از آنِ ما و سختیهایی که جهان مدرن به بشر تحمیل کرده و تکاملسوز است؛ از آنِ بایدن و ترامپ ۳. آری! کمیّتها هم در جهان کیفی برای انسان با وجه کیفی ظهور میکنند و لذا فرمود:
«سر پیری جوان شدن عشق است / این جهان آن جهان شدن عشق است». یعنی در جهان کمیّتها، کیفیبودن مدّ نظر است. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: استاد عزیز، در فقه اسلامی رقص را بر ما حرام کردند، اما ما با خواندن این جملات شما ساعت ها رقصیدیم. خودتان پاسخگوی فقها باشید. آن را برای دوستان به اشتراک میگذرام تا ورای ترس از دوزخ ابدی، آنها نیز برقصند و مشعوف گردند. و آن جملات این است: باید از خود سوال کنید که به وجود خدا باور دارید؟ یا حضور خدا را در عالم احساس میکنید؟ هر دوی این حالات خوب است. ولی آیا میتوان به این نکته فکر کرد که خدا اراده کرده است تا در این تاریخ حاضر شود و دست و زبان شما را هم در اختیار بگیرد. اگر بنا باشد خدا جهانی غیر از جهان مدرنیته بسازد، با دست و زبان شما میسازد. ما با این جملات ناگاه خود را در آسمان احساس میکنیم که در حال چرخیدن به گِردِ خود و همچنان بالارفتن هستیم، به صورت همان چرخیدنی که عارفان در سماع بدان دست میزنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چه گفتهام که منجر به چنین احوالاتی در شما شده است؟ هرچه هست قصه بودنی است که انقلاب اسلامی به ما عطا کرده و در بحث «امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و بودنی به وسعت بودنِ آخرالزمانی» (https://eitaa.com/matalebevijeh/8042) از آن گفتم آنچه گفتم. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام و احترام: بر اساس اندیشه صدرا در آخر الزمان، بشر یا در وجوه انسانی خود و یا در وجوه حیوانی خود کامل میشود. حال سوال اینجاست که اگر در حکومت مهدوی همه نسبت های حاکم در عالم توحیدی میگردد، چگونه باز عده ای در وجوه حیوانی خود کامل میشوند؟ و مگر پس از استقرار شکل گیری حکومت مهدوی الهی، بستر برای تبدیل به حیوان کامل شدن بسته نمیگردد؟ پس چگونه باز عده ای در وجه حیوانی به کمال میرسند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در هر دورهای حتی زمان حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» با همه ابعاد خود در صحنه است، هم با قوههای غضبیّه و شهویّه و هم با قوه فطری و الهی. و در هر زمانی باید بتواند هرکدام از وجوه خود را که خواست انتخاب کند و به همین جهت در زمان آن حضرت در مقابل بهترین انسانها، شقیترین انسانها نیز در صحنهاند ولی حاکمیت و نظام ارزشیِ جامعه، نظام ارزشیِ کاملاً توحیدی است. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام و احترام: به تعبیر فیلسوف وزین جناب هایدگر تکنولوزی حوالت تاریخی این زمان و به تعبیر شما هدیه الهی خدا برای بشر است تا بتواند قدرت انکشاف برای یافت استعداد های طبیعت را داشته باشد . حال سوال اینجاست، خدایی که اراده بی حکمت نمیکند چرا چنین تقدیری برای زمانه کرده است؟ آیا میتوان چنین اندیشید که به اوج رسیدن کشف استعداد های طبیعت، مقدمه ای برای شکل گیری حکومت مهدوی الهی در عالم است؟ چرا که مهدی (علیه السلام) و یاران او اگر قرار است حکومتی جهانی (و نه قبیله ای و منطقه ای) تشکیل دهند، برای بهترین مدیریت در حکومت جهانی خود، لازم است از همه استعداد های طبیعت بهره ببرند. برای مثال اگر قرار است فرمایشات مهدی (علیه السلام) در زمان حکومتشان به همه جهانیان برسد لازم است رسانه در میان باشد و اگر قرار است بهترین رسیدگی به وضع معیشت مردم سراسر عالم باشد باید سرعت و مظاهر آن (همچون هواپیما و قطار سریع السیر) در میان باشد تا مدیران مهدوی بتوانند بدون فوت وقتی امورات را سامان دهند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته نیز میتوان فکر کرد که اوج وسعت انسان عبارت از آن است که در همه عالم ملکوت و ناسوت، با وجه قدسی آنها حاضر شود و حضور در طبیعت از این جهت قابل توجه است و لذا ماهیت تکنولوژی در راستای ظهور استعدادها که مسلّماً در حکومت حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» همچنان حاضر است، غیر از ماهیت تکنولوژی در قالب گشتل میباشد که مربوط به وجه غفلتزده غرب است. موفق باشید
با سلام و عرض ارادت: برای بخشش گناهان به غیر از استغفار کار دیگری هست که انجام بدهیم؟ گاهی با توجه به شرایط جدیدی که پیش می آید متوجه نمیشویم که کاری گناه یا اشتباه است تا چند بار تکرار می شود و بعد می فهمیم اما کار از کار می گذرد یا اینکه مطالعه می کنیم یا سخنرانی گوش می دهیم اما توان تشخیص تفصیل را توجه به آن اجمال نداریم در این موارد باید برای پیشگیری از گناه چه کنیم؟ چون متاسفانه بیشتر اوقات با تجربه و آزمون و خطا متوجه حقایق می شویم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همیشه قصه بشر همین بوده است که بعضاً خطا میکند و حضرت حق او را متوجه خطایش مینماید تا با نور توبه به سوی پروردگارش برگردد. به گفته جناب مولوی:
ای خدا ای فضل تو حاجت روا
با تو یاد هیچ کس نبود روا
این قَدَر ارشاد، تو بخشیده ای
تا بدین، بس عیب ما پوشیده ای
گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سُخن!
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود، نیلش کنی
این چنین میناگری ها کار توست
این چنین اکسیرها اسرار توست
آری! سنت توبه، موضوع بسیار مهمی است و واقعاً با طلب مغفرت مسئله حل میشود زیرا او توّاب است مگر تجاوز به حق النّاس که باید آن را جبران کرد. پیشنهاد میشود کتاب «با دعا در آغوش خدا» را که روی سایت هست مطالعه بفرمایید. موفق باشید
سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم میشوم و این بار میخواهم از خان دانشتان بعد از مدتها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان اینهمه نیست» رجوع کردم و مسئلهای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشتهای مخاطب عام که نگاه میکنیم میبینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش میگیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور میشود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده میکند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفیهای منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه میکنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. میدانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری میکنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه میکنند که ظاهرش از موسیقیهای سالم این زمانه هم به مراتب شبههناکتر و غلطاندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه میکنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل میشده است. ولی مسئله مهمتر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفادهشدن از آنها به نحوی مندرس شده است. در حالیکه آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسیترین کلمات بوده. و اینجا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان میآورد همانطور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژههای متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد میکند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید
سلام جناب استاد گرامی وقت عالی بخیر: یک تأمل نظری داشتم درباره مفهوم کمیت که در بیانات شما به کرات برای نقادی فرهنگ مدرن به کار میرود. به نظرم استناد به این مفهوم نیازمند دقتهایی است. این طور نیست که بشر مادیگرای جدید فقط به دنبال کمیتها است. ما کمیت را با پول و خانه و ماشین و این جور مادیات شناسایی میکنیم اما همین امور را برای لذتهای حسی و وهمی طلب کنیم که این لذات از سنخ کیفیت هستند نه کمیت! به علاوت کیفیات قابل اشتداد هستند و از این جهت خودشان قابل کمیت هستند. لذا است که میشود از «مقدار» ایمان افراد مثلا سخن گفت همان طور که از «مقدار» خودخواهیشان. میشود از «بزرگی» قصر بهشتی و «عده» خادمین بهشتی آنها سخن گفت چنان که از «مقدار» ثروت دانلد ترامپ و «اندازه» پنتهوسهایش! لذا تعبیر دقیقتر از خصوصیت فرهنگ مدرن انحصار زندگی به کمیتها و کیفیتهای حسی و خیالی است و غفلت از کمیتها و کیفیتهای معنوی نه غفلت از مطلق کیفیتها. این اشکالی بود که با مطالعه سیطره کمیت رنه گنون نیز در ذهنم پدیدار شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که میفرمایید در جای خود صحیح است ولی عرایض بنده مربوط به جهان کمیتها و جهان کیفیتها است. به طوری که در جهان کمیتها هر کیفیتی هم رجوع به جهان کمیتها دارد و برعکس، جهان کیفیتها طوری است که هر کمیتی با روح کیفی آن مدّ نظر قرار میگیرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد جان دیدن فیلم های سکسی و پورن به قصد سرگرمی جایز است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً حرام است. زیرا روح و روان و قلب انسان را تماماً آلوده و فاسد میکند و امکان اُنس با انوار الهی را از انسان میگیرد. این جریان، یکی از خطرناکترین جریانهایی است که شیطان برای بشر آخرالزمان به میان آورده است. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: پانزدهم نوامبر یعنی 24 آبان ماه مصادف است با شهادت ادواردو (مهدی) آنیلی علاقه مند بودم که چند خطی را پیرامون این شهید عزیز و متن زیر بنویسید که آن را در کانال مذهبی که در فضای مجازی راه انداخته ایم انتشار دهیم. التماس دعا. یا حق. ادواردو (مهدی) آنیلی او فرزند یکی از ثروتمندان میلیاردر ایتالیایی بود. از مادر یهودی و از پدر مسیحی. او در سن ۲۰ سالگی یعنی ۴ سال قبل از انقلاب اسلامی در نیویورک دانشجوی فلسفه ادیان بود. انجیل و تورات را خوانده بود اما او را قانع نکرده بود. تا اینکه بر حسب اتفاق در کتابخانه دانشگاه چشمش به قرآن می افتد و با خواندن آیات آن احساس می کند این نمی تواند کلام بشر باشد. قرآن را کامل خواند و تصمیم بزرگ خود را گرفت و مسلمان شد. با وجود اینکه می دانست مورد سوء قصد از سوی صهیونیست ها قرار خواهد گرفت دست از حمایت مظلومین جهان بویژه فلسطینی ها بر نداشت. خانواده آنیلی برای بازگشت او به مسیحیت او را به صورت کامل از لحاظ اقتصادی تحریم کرده بودند و برای اینکه او را از ارث محروم کنند سعی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. او علاقه عجیبی به انقلاب اسلامی داشت به گونه ای که به ایران سفر می کند و در ایران مذهب تشیع را می پذیرد و به دیدار حضرت امام خمینی (ره) می روند او در مصاحبه هایش علیه سیاست های کاپیتالیستی سخن می گفت و حامی طبقات محروم اجتماعی بود. بینش و درک سیاسی شهید آنیلی و مسلمان شدن ایشان جامعه صهیونیست را به هراس انداخته بود و همین باعث دسیسه چینی آنها برای به شهادت رساندن وی شد. روزی جسد او را در زیر پلی خارج از شهر پیدا می کنند و پیکر وی را با عجله و بدون کالبد شکافی دفن می کنند. دولت ایتالیا از انجام تحقیقات پیرامون مرگ ادواردو جلوگیری می کند. به گونه ای که چهار مستند ساز ایرانی که در آخرین روزهای دسامبر ۲۰۰۰ باری تحقیق بیشتر و ساخت مستند در مورد شهید در حوالی واتیکان مشغول فیلم برداری بودند، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و پس از دو روز به ایران برگردانه شدند. او تنها وارث ثروت خانواده آنیلی بود. خانواده آنیلی مالک شرکت ماشین سازی فیات – فراری – لامبورگینی و ... و چندین بانک خصوصی و باشگاه های اتومبیل رانی و ورزشی یوونتوس بود. درآمد سالانه خانواده آنیلی در آن زمان 60 میلیارد دولار (یعنی سه برابر درآمد نفتی ایران) تخمین زده شده بود. قسمتی از سخنان ادوادو در مصاحبه با مانیفستو 15 ژانویه 1998 زمانی که ما در آن زندگی می کنیم دوران افول ارزشهاست. تنها هدف و اسطوره پول جمع کردن است. پول پرستی بسیار بدتر از مواد مخدر است. ما همه از رواج مواد مخدر در میان جوانان نگرانیم ولی متوجه نیستیم که در حال ورود به دنیایی هستیم که اساس آن بر میزان حساب بانکی اشخاص پایه ریزی شده است. اما تمام اینها پایان می یابد و به اعتقاد من در آینده پس از یک (شبهه رنسانس) وارد عصری می شویم که دیگر بر پایه خردگرایی دکارت نیست. او در سفر زیارتی خود به مشهد الرضا علیه السلام به دوستانش اینگونه تذکر می دهد: در ایتالیا شهری بود که به عنوان مرکزی مذهبی شناخته می شد. کسانی که مخالف آن مکان مذهبی بودند، کوشیدند با پدیدآوردن تفریحگاه های بسیار پیرامون شهر، چهره شهر را دگرگون کنند. شما مراقب باشید که مشهد را تنها با نام امام رضا علیه السلام بشناسند. هدیه به روح شهید ادواردو (مهدی) آنیلی فاتحه مع الصلوات
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید ادواردو آنیلی مظهر وجدان بشر آخرالزمانی بود از آن جهت که متوجه وسعت بیکرانه خود در عالَم معنا گشته بود. بشری که میداند جهان مدرن یعنی جهانِ کمّیّتها؛ جوابگوی روح گشودهاش نیست و لذا خیلی زود متوجه اموری شد که بالاخره انسانهای صادق، دیر یا زود متوجه آن میشوند و اینهمه فعالیت نظام استکباری برای زشتجلوهدادن روح انقلاب اسلامی و آنچه را که انقلاب اسلامی متذکر آن میشود؛ راه به جایی نخواهد برد. موفق باشید
این ترکیب جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی را چگونه میبینید؟ چرا افرادی مثل دکتر داوری و کچوئیان و گلشنی کنار گزاشته شده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال آقای دکتر داوری و دکتر گلشنی و دکتر ولایتی به جهت کهولت سن، واقعاً توان کار در شورایی که باید جریانهای فرهنگی کشور را رصد کند و لایحه بدهد؛ ندارند. ولی همانطور که میفرمایید امثال آقای دکتر کچوئیان، موضوعشان متفاوت است و احتمالاً باید خودشان عدم آمادگی خود را اعلام کرده باشند. موفق باشید