بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6720
متن پرسش
به نام خدا و با عرض سلام مدتی است روایاتی ذهن من را مشغول کرده که بوی تجری از ان می اید و نافی عمل و نقش ان در سرنوشت است مثلا روایتی قریب به این مضمون دیدم که فردای قیامت شخصی را که پرونده اش پر از گناهان کبیره است کا رنامه اش را بدستش می دهند او طبق عادت دنیا می گوید بسم الله الرحمن الرحیم وقتی به کار نامه اش نگاه می کند هیچ اثری از گناهانش نیست یا شخصی محکوم به جهنم بخا طر گناهن زیادش می شود وقتی اورا به سوی اتش می برند به پشت سرش نگاه می کند می پرسند چکار داری می گوید من در دنیا فکر می کردم خدا مرا می بخشد خداوند می فرماید دروغ می گوید اما او را به بهشت ببرید روایات نقل به مضمون بود جالب است او حتی در قیامت دروغ می گوید و همین دروغ او رابهشتی می کند در سوال 6631 در پاسخ فرموده اید این روایات در صورتی مفید است که با اقتضائاتش باشد در حالی که در ان روایت می فرماید اگر کسی این دعا را یک بار بخواند در حالی که اهل گناهان کبیره با شد و حتی توبه هم نکرده باشد اری می توان گفت در صورتی که مقتضی موجود و مانع مفقود باشد اثر دارد ولی این روایات به گونه ای سخن می گوید که با نبود مقتضی و بود ن مانع بیشتر می سازد لطفا در این باره راهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید در دل روایت متوجه آن نکته‌ی ظریفی که مغایر حکمت الهی نیست باشیم. مگر توبه جز این آن است که انسان به خدا برمی‌گردد و دارای شخصیتی دیگر می‌شود و مگر جز این است که در قیامت انسان فقط با ملکات خود عمل می‌کند و آن‌هم بر مبنای قلب؟ واقعاً اگر کسی آن‌جا بتواند یک بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم بگوید چیزی جز رجوع به حق در او می‌ماند هرچند از نظر عملی گناهانی داشته باشد؟ موفق باشید
5561

تربیت قلببازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام خسته نباشید . من نگاهی به سوالات دیگران و جواب هایشان می انداختم که یک سوال برای خودم پیش آمد . در مورد سوال 5502 در جواب شان اشاره کرده اید که باید در صدد تربیت قلب بر آییم . چطور باید قلب را تربیت کرد ؟ و به چه مرحله ای باید برسد جایی که عقل جواب نداد قلب هم دچار مشکل نشود و این اتفاقات نیفتد ؟ و سوال دیگر این که آیا امکانش هست که فایل متنی جلسات تفسیر قرآن را در سایت قرار دهید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت اول سؤال، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءاللّه جوابگوست و در قسمت دوم سؤال عنایت داشته باشید عملاً متن اصلی بحث از همان تفسیر المیزان است. موفق باشید
3163
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده مقام معظم رهبری فرمودند ما اکنون در پیچ تاریخی قرار داریم افق نزدیک این پیچ تاریخی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عبور از حاکمیت فرهنگ مدرنیته و نظر به حاکمیت شریعت الهی در مناسبات اجتماعی چیزی است که در عزم عمومی مردم خاور میانه به چشم می‌خورد.به گفته اقای دکتر سعد الله زارعی: پیچ تاریخی تنها عبارت از سقوط چند رژیم نیست بلکه تحولی است که در عالم و آدم ایجاد شده و تعریف جدیدی است از همه‌ی آنچه که بشر در زندگی خود با آن سر و کار دارد و این یعنی پایان یک دوره‌ی تمدنی و آغاز یک دوره‌ی تمدنی دیگر. تحولی در سطح زیرین جامعه و در بین مردم در حال وقوع است و بیش از همه روح و قلب انسان‌ها را متوجه‌ی دگرگونی و خروج از سیطره‌ی غرب کرده. غرب سیصدسال بود به «تک‌گویی» عادت داشت و در پنجاه‌ساله‌ی اخیر دیگر سخن جدیدی از او ظاهر نشد، در حالی‌که رقیب غرب که بنا دارد زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند، تازه سخن‌گفتن را آغاز کرده و معلوم است وقتی اسلام در فضای بن‌بست غرب وارد میدان شود راه حل‌های روشنی برای برون‌رفت از آن بن‌بست دارد و این است که باید حقیقتاً به پیچ تاریخی زمان خود باور داشته باشیم و در بازتعریفی‌جدید خود را و جایگاه خود را دوباره تعریف کنیم. موفق باشید
3051
متن پرسش
1.باسلام شمادر بحث شرح ده نکته فرمودید که علم خدا می گوید انسان قبل از تولدش من داشته و این بحث را باید از بحث ملاصدرا که فرمودالنفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا جدا کرد حال سئوال این است که بهتر نیست قائل به النفس روحانیه الحدوث و روحانیه البقا باشیم تا با علم خدا یکی شود و دو مطلب جدای از هم نشود؟ 2.اگر حقیقت انسان من اوست نه تن او پس چرا نوزاد بعد از چهارماهگی روح پیدا می کند و اول تن او بوده؟ و در این مدتی که بدون روح است چکار می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- موضوع جسمانیة‌الحدوث‌بودن نفس ناطقه یک موضوع فلسفی است، نمی‌توان گفت بهتر بود چنین نباشد و چیز دیگری باشد 2- تقدم جسم که اصالت به جسم نمی‌دهد. موفق باشید
2802
متن پرسش
با سلام با توجه به مطالعه کتاب جنابعالی با نام فرهنگ مدرنیته و توهم و مطالعه مباحث مطرح شده در سایت خواهشمندم به سوالات اینجانب پاسخ دهید: 1- آیا برداشت اینجانب درست است که از نظر جنابعالی به دلیل تفکر و روح اومانیستی حاکم بر تکنولوژی، تکنولوژی نمی توان اسباب خوشبختی انسان را فراهم کند و لذا باید جایگزینی یافت؟ 2- اگر این تفکر را بپذیریم پس نمی توان گفت "فعلا" باید از این تکنولوژی استفاده کرد تا عقب نمانیم. چون مادامیکه از لفظ "فعلا" استفاده کرده ایم گویی بطور ضمنی تکنولوژی را تایید کرده یا حداقل قاطعانه رد نمی کنیم 3- اگر ما فعلا از این تکنولوژی استفاده کنیم ممکن است هیچگاه فرصت ایجاد جایگزین را پیدا نکنیم. آیا بعد از ظهور حضرت مهدی این جایگزین پیدا خواهد؟ 2-به نظر می رسد می توان در بسیاری از موارد با اصلاحاتی تکنولوژی را به گونه ای استفاده کرد که به طبیعت آسیب کمتری بزند. آیا اگر استفاده خیر و در جهت رضای الهی از این تکنولوژی شود باز می توان با این قاطعیت کلیت تکنولوژی را رد کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آری باید به نوعی از تکنولوژی نظر کرد و آن را به‌وجود آورد که متوجه حکیمانه‌بودن نظام عالم باشد تا در تخریب عالم قدم برندارد 2- ما در شرایطی هستیم که تاریخ گذشته‌ی خود را با تکنولوژی موجود شکل داده‌ایم اگر بدون جایگزینی بخواهیم به‌کلی با این تکنولوژی فاصله بگیریم امکان ادامه‌ی تاریخی را از خود سلب کرده‌ایم 3- بستگی دارد که با خودآگاهی به این تکنولوژی نظر کنیم تا آثار منفی آن را احساس نمائیم و شیفته‌ی آن نشویم 4- اگر بتوانیم چه بهتر، باید نمونه نشان دهید. موفق باشید
2768
متن پرسش
سلام.اینکه ائمه سلام الله علیهم قبل از آفرینش عالم خلق شده اند به چه معناست.بینید ما در احادیث داریم که نور آن ها خلق شده است نه خود آن ها(اعم از نفس یا جسم).من نمی دانم این نور چیست؟اما آیا آن ها از خود آگاهی داشته اند؟یعنی در مرتبه خودآگاهی و شعور نسبت به خود بوده اند؟آیا ادراک تعقل و تخیل داشته اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نور عظمت ائمه«علیهم‌السلام» مثل نور فطرت ما است که در واقع فطرت هرکس حقیقت او‌ است، منتها آن‌ها آن نور فطری را بالفعل داشته‌اند و باید آن را حفظ می‌کردند، ما آن را بالقوه داریم و باید به آن برسیم و از این جهت می‌توان گفت وقتی آن‌ها با حقیقت خود باشند نسبت به تمام لوازم خود، خودآگاهی دارند و مراتب مادون خود را نیز احساس می‌کنند و از تعقل و تخیل لازم بهره‌منداند. موفق باشید
1643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیزم خیلی وقت است که باخودم درگیرم، به سخنرانی های شما گوش میدهم یا کتابهایتان را میخوانم زندگی را به گونه ای می فهمم که بدور از هرگونه اسراف، تجمل و تلاش برای کفاف و دوری از دنیا زدگی است اما وقتی میخواهم در زندگی خودم این را پیاده کنم باهزار و یک مشکل مواجه می شوم که انجام آن را غیر ممکن می سازد مثلا نداشتن چنین روحیه ای در خانواده خودم و همسرم و حتی همسرم به شدت دچار دوگانگی شده ام و نمی دانم چه کنم از شما هم که سوال می پرسم برخلاف مطالب سخنرانی هاتان جواب می شنوم خیلی سرخورده ام ، آیا مطالبی که شما میفرمایید در حال حاضر آرمان است و با آنچه امروز در زندگیهای غریی ما واقع است فاصله دارد و باید آن را در حد یه روش درست و آرمان قبول کرد یا راه دیگری پیشنهاد میفرمایید باتشکر از شما و التماس دعای خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین طور که فرموده‌اید برای تحقق یک آرمان باید زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی آن فراهم شود، داشتن آرمان الهی موجب می‌شود شیفته‌ی زیبایی‌های دنیایی نشویم ولی این به معنای آن نیست که شما از فردا بتوانید آن را پیاده کنید، همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید با موانع روبه‌رو می‌شوید و باید به آنها حقّ بدهید و با مدارا با آن‌ها آرام‌آرام وقتی شرایط فراهم شد آن‌ها با شما همراهی می‌کنند. موفق باشید
1002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز. سعادت نصیب شد و چند روز اول سال را در جبهه های جنوب بودیم. حاصل این مسافرت چیزی جز حسرت به مقام شهدا و حیرانی! و گمگشتگی! نبود. حسرت و دریغ سوزناک از اینکه کافی بود فقط چند سال زودتر به دنیا می آمدم ولی این طور نشد؟ نمی دانم چکار کنم؟ شهادت را می خواهم، شهادتی که قبل از آن به مقام شهدا رسیده باشم! حقیقتا تحمل این زندگی عادی برایم سخت شده. اگر من بخواهم عاقبت بخیر باشم، در این زندگی عادی چقدر باید زجر و زحمت بکشم! مطالعه و در افتادن با نفس(!!!) و مراعات تقوا به نحو احسن و ابتدائا هم شناخت تقوا با مطالعه و نفس کشیدن و زندگی در یک محیط سراسر غفلت. چرا باید چنان محیطی نصیب شهدا می شد و در انتها هم میوه شیرین شهادت نصیب آنها می شد ولی حقیر پس از این همه زجر در انتها ممکن است به خاطر رعایت نکردن یک مساله و یک اشتباه از قبیل مساله ولایت، تمام زحماتم بر باد برود! استاد، من می خواهم آنچنان که شهدا رشد کردند، رشد کنم! لطفا به من بگویید چکار کنم؟ چه جوری این سرگشتگی و حسرت و دریغم را قانع کنم؟ این حالم را چکار کنم؟ میدانم که محیطی که شهدا در آن رشد کردند شاید دیگر تکرار نشدنی باشد و یا وجود نداشته باشد. ولی من دنبال آن محیط و آن راهی که شهدا را به آنجا رساند هستم؟ نمی دانم چکار کنم؟ ایکاش میشد احساس حسرتم را از طریق این کلمات انتقال می دادم. التماس دعا برای دستیابی به شهادت دارم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شهدا طوری زندگی را برای خود معنی کردند که در آن فضا در اولین فرصت که امکان فداکاری برای اسلام برایشان فراهم شد اقدام کردند. امروز هم اگر جنابعالی از یک طرف نسبت به دشمنی با دشمنانِ حقیقت کوتاهی نکنید و از طرف دیگر از ولایت الهی که امروز در مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» متعیَّن است چشم برندارید إن‌شاءالله در همان فضا قرار می‌گیرید. مواظب باشید و باشیم که یک لحظه از فرهنگ شهادت چشم برنداریم.برای عبور از دنیا، شهدا نمونه‌های خوبی هستند و راز امنیتی که انسان در کنار شهدا احساس می کند به جهت آن است که آن‌ها راه های عبور از دنیا را در قلب انسان القاء می‌کنند و چگونگی عبور از دنیایی که شهدا از آن عبور کردند در تبعیت کامل از ائمه‌ی معصومین«سلام‌الله‌علیهم» بود که تماماً فوق دنیا بودند. باید همّت را در تبعیت هرچه بیشتر از امامان خود قرار داد تا در دنیا از بن‌بست، و در آخرت از عذاب نجات‌مان دهند. شما از دنیایِ ایران به سوی آخرتِ جبهه رفته اید تا در برگشت، بهشتِ جبهه را با خود در دنیای ایران ببرید. در ضمن مقاله‌ای تحت عنوان« جایگاه زیارت شهدا در کاروان‌های راهیان نور » در سایت هست امید است آن مقاله نیز در عدم غفلت ما از فرهنگ شهادت مددکار ما باشد. موفق باشید
19386
متن پرسش
سلام استاد: اجازه بدید از پاسخ شما به پرسش 19384 قانع نشوم. استاد عزیز موضوع کاملا اونطوری نیست که رقیب القا می کند و دانسته هم این کار را انجام می دهد و تعمدی. خیلی از اصولگرایان صاحب اندیشه هستند که در بند این کوته نگریها نیستند. شرایط اول انقلاب و جوزذگی خیلی از آقایان - که اتفاقا از جبهه اصلاحات هم درشون بوده - به کنار، اما حالا خیلی از اصولگرایان حق آزادی فردی را مغتنم می شمارند. ولی رقیب بگونه ای القا می کند که به کل اینگونه نیست. من کاری به جبهه بندی ها ندارم اینکه می گویم اصولگرا را متهم می کنند منظورم طیف وفادار به آرمانهای انقلاب است نه کسانی که ذیل جناح اصولگرایی هستند. منتهی یک وقت است موضوعات اجتماعی به صحنه می آید مثلا یک طنز تلگرامی بود ذیل تصویر بزن و برقص های انتخاباتی که بی حجاب و قاطی زن و مرد می رقصیدند ذیل این تصویر نوشته بود: بابا! من به این نتیجه رسیدم که ملت انتخابات نمیخوان دیسکو میخوان! خب این حرف از جهاتی درست است. مردم ما اگر دیسکو بود و مجوز رسمی داشت و هیچ دولتی نمی توانست لغوش کند اتفاقا عاقلانه تر رای می دادن چرا که کسی نمی توانست با وعده آزادی فریبشون بده. اما آیا از نظر اسلام درسته که حکومت اسلامی مجوز دیسکو بدهد؟ و استاد اصلا اینطور نیست که فکر کنیم مردم خواهان آزادی شخصی در حیطه خانه شان هستند. ابدا. چون در خانه هرچقدر که دوست دارند برقصند و قاطی بخوانند کسی کارشان ندارد معمولا. اما اینها می خواهند در خیابان برقصند. شاید نظرتان این است که این حالت اعتراضی است به محدودیت ها. شاید آری شاید هم نه. منتهی کلیت حرفم این است که در عین اینکه بخشی از افراد متصل به بدنه دینی جامعه یک سری کوته نگریهایی دارند ولی این قضیه همه گیر نیست اولا و معمولا شخصی است و بیشتر اتهامات تحجر به این طیف زده می شود. در عین حال استاد طیف دین دار واقعا نگران این هستند که مراعات اصول دین را نمایند مثلا در برخورد با گناهان اجتماعی می مانند چه کنند که هم رأفت اسلامی بخرج دهند هم لبخند تأییدکننده به گناهکار نزنند هم جذب اتفاق بیفتد و دفع صورت نگیرد هم دین خدا پایمال نشود و هزار چیز دیگر که یکی از آنها را افرادی که دغدغه دین ندارند، ملزم به رعایتشان نیستند. نمی دانم زبان الکن من توانست مقصودم را برساند یا نه؟ سپاس از حوصله تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حکم کلّی به صورت فوق برای مردم حقیقت ندارد. پیشنهاد بنده آن است که اولاً سری به جواب سؤال شماره‌ی 19382 بزنید، ثانیاً: تحلیل آقای امیر محبیان را هم مطالعه فرمایید تا در عین پاس‌داشتِ تعهد شورآفرین جبهه‌ی ایمانی انقلاب، از ضعف‌های خودی چندان غافل نباشیم. موفق باشید

آن تحلیل عبارت است از: باسمه تعالی

با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی و گشودگی راه توحید در مقابل استکبار جهانی و این‌که هرگز چنین راهی به بن‌بست نخواهد رسید؛ خوب است که تحلیل زیر را نیز مدّ نظر داشته باشید

ناكامي اصولگرايان از نگاه امير محبيان

امير محبيان، روزنامه‌نگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانه‌ها براي شنيدن تحليل‌هايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش مي‌روند. يك روز بعد از انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفت‌وگو كرده است.

‌سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟

سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان به‌هيچ‌وجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نمي‌طلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاه‌هاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر مي‌گفتم و نتيجه حاضر را پيش‌بيني و تذكر مي‌دادم. در مصاحبه‌هاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ به‌ويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.

‌سؤال: آیا می‌توان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به‌نوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟

امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشه‌های قدرتمند اجتماعی است، اما مدت‌هاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیک‌ها و به‌ویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدی‌نژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيس‌جمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سال‌هاست داده می‌شود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپ‌های ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون می‌بینیم پوپولیسم و قدرت‌گرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامه‌ریزی و ائتلاف و جبهه‌سازی و حمایت‌های کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است. بخشی از آن به بحران هویت برمی‌گردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شده‌اند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاسته‌شدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم می‌شود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاح‌طلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزش‌ها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازی‌های پوچ اتکا به سلبریتی‌ها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیه‌شده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بی‌نظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.

‌سؤال: اگر قرار به يك دسته‌بندی از اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات باشد، اين دسته‌بندي از نظر شما چيست؟

١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجت‌الاسلام رئيسي در مدت‌ كوتاه.

 ٢. جابه‌جايي ناموفق چهره نام‌آشناي قاليباف با چهره كم‌آشناي رئيسي

 ٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر مي‌توانست از شكل‌گيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتني‌بر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد.

 ٤. در اين رقابت از قاليباف چهره‌اي كينه‌جو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد مي‌كوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحالي‌كه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقع‌گرا، منصف و كارآمد را داشت كه به‌ويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجال‌گري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايه‌هاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم. 

٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر مي‌كند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغه‌هاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است.

 ٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي - پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحالي‌كه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزش‌هاي اسلامي بود؛ نشان مي‌دهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور مي‌راند. اين در حالي است كه قوي‌ترين پيش‌رانه‌هاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سال‌هاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است. نقاط اتصال اصولگرايان به ارزش‌هاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزه‌هاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دين‌گراي اصولگرا به وجود آيد.

‌سؤال:  اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟

من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.

‌سؤال: چه تحلیلی باعث می‌شود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطه‌ای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیه‌پذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاح‌طلبی این است که دموکراسی و آزادی‌خواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان تا حد زیادی توانسته‌اند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمی‌کند. در مقابل شما معتقد بوده‌اید (به اشتباه یا درست) چهره‌ای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادی‌خواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنه‌آشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشده‌اند؟ یعنی اصلاح‌طلبی سعی کرد نقیصه‌ی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟

خیر! اصلاح‌طلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاح‌طلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی توده‌هاست که نمی‌توان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.

‌سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم می‌دانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را می‌دانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته می‌شود؟ درحالی‌که معلوم بود همه‌ی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.

آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد. براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم می‌رفت و قالیباف با وحدت قهری پیش‌آمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمی‌دانم - با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیه‌کلام‌هایی سوسیالیستی - پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت. قاليباف عمليات انتحاري كرد: قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمی‌توان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل می‌کرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظره‌ها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همین‌جاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را می‌فهمیم.

‌سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟

ابتدا به نظر نمی‌رسید که ایشان به‌دلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیت‌های خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمی‌رفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظره‌های انتخاباتی متین بود. به‌هرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که می‌تواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.

‌سؤال: آیا این شکست باعث نمی‌شود که اصولگرایی دوباره به احمدی‌نژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدی‌نژاد است یا بود تقویت کرده است.

آقای احمدی‌نژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدی‌نژاد نخواهد بود.
‌برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکه‌های اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادی‌اند و با رأی خود گفته‌اند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکه‌های اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به‌صورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانه‌های مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل می‌کنند درست است؛ اما تأکید می‌کنم آقای روحانی به ‌دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به ‌دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.

‌سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟

اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيس‌جمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامه‌هاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيس‌جمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.

‌سؤال: شما يك آسيب‌شناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازي‌اي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟

«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات به‌دست‌آمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.

‌سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟

به نظر من بخش عمده‌ی ايرادات و انتقادات مطرح‌شده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند. پيري و كندي كابينه، مردم‌گرانبودنِ كابينه، كمبود سياست‌هاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطه‌ی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همه‌ی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همه‌ی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازنده‌اي خواهد بود. والسلام

18469
متن پرسش
با سلام و تقدیم احترام محضر استاد عزیز و بزرگوارم: کجاست مأوایی که در این زمانه ی بی پناهی و گریز و ترس، "بتوان" در آن پناه گرفت؟ کجاست تفکّری که سرگرمی نیست؟ کجاست تفکّری که تنها مسکِّنِ وهم، نیست؟ کجاست حقیقت و ذاتش چیست؟ کجاست "آرام - گاه"ِ حقیقی؟ غرر آیاتی را که از من روی می گردانند، بفرستید؛ شاید... با سپاسگزاری پیشین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌گاه که انسان خود را در اوجِ معلّق‌بودن هیچ هویتی را نتوانست برای خود بیابد إلاّ تعلقِ محض به بیکرانه‌ای که هم هست و هم نیست، هم همه‌ی تکیه‌گاه انسان است و هم هیچ‌گاه به تملک انسان در نمی‌آید؛ از سرگرمی‌های وَهمی خواهی نخواهی آزاد خواهد بود و با خدایِ پیامبرانِ ابراهیمی آشنا خواهد گشت به همان معنایی که امام الموحدین«علیه‌السلام» در مناجات شعبانیه از حضرت حق می‌خواهد که همه‌چیز را برای او ویران کند تا معلّق به عزّ قدس او باشد. که این معنایِ «فنایِ در فنا»ست. بنگر چگونه با خدای خود این بنیادین‌ترین نحوه‌ی حضور و وجود، رابطه برقرار می‌کند! آن‌گاه که می‌گوید: « «إِلَهِي هَبْ‏ لِي‏ كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»؛ خدايا! نهايت بريدن از غير خودت را به من مرحمت كن، و چشم‏هاى قلب‏هاى ما را به سوى نظر به خودت بگشا، تا آن حدى كه چشم‏هاى دل، حجاب‏هاى ظلمانى دل و حجاب‏هاى نورى را نيز پاره كند و هيچ واسطه اى بين ما و تو نماند، پس وصل شود آن قلب به معدن عظمت و شكوه تو، تا انوار الهى بى‏ واسطه بر قلب ما تجلى كند و روح‏هاى ما معلق و متصل به مقام عزّ قدست گردد. چنانچه ملاحظه مى‏ فرماييد اگر راه عقل براى لقاء او بسته است، راه عشق و قلبِ مطهر جهت آن رويت بسته نيست، مشكل انسان‏ها عدم طهارت و عدم فنا است. به گفته امام خمينى «رحمةالله ‏عليه»:

اين‏ ما و منى جمله ز عقل ‏است‏ و عقال است‏

 

در خلوت مستان نه منى هست و نه مايى‏

     

توجه قلبى به حق، موجب ظهور نور ذُلّ عبوديت در قلب انسان مى‏ شود و انسان براى پايدارى در اين توجه، سعى فراوان در طهارت قلب از تكبّر و حسد و انواع رذايل دارد، و همين امر باعث مى ‏شود كه قرآن به عنوان ذكر الهى غذاى جان او گردد، ولى بر عكسِ توجه قلبى، اگر انسان نسبت به حق و حقايقْ در محدوده مفاهيم عقلى متوقف شد، از ظهور ذُلّ عبوديت در قلب خود محروم مى‏ شود و ما و منى او ظاهر مى‏ گردد و لذاست كه مى ‏فرمايد: «اين ما و منى جمله ز عقل است و عقال است» عقل در اين مسير همچون عقال و پايبند است، چون انسان را متوقف مى‏ كند، ولى وقتى قلب به ميان آمد و انسان مست جمال جانان شد، نه منى مى‏ ماند و نه مايى و در اين حالت انسان قرآن را ذكرٌ للعالمين مى ‏يابد و از ظاهر عبارات متذكر باطن آنها مى‏ گردد.

2- در مورد آیات در ابتدای امر نظر جنابعالی را به این مطلب معطوف می‌دارم که حضرت حق جایگاه تمام عالم را با تمام مراتب‌اش در آینه‌ی این آیه این‌طور توصیف می‌کند: « «وَ إِن مِّنْ شَىْ‏ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ‏ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»[1] هيچ‏ چيز نيست مگر آن‏كه خزينه‏ هاى آن چيز نزد ماست، و نازل نكرديم مگر به ‏اندازه ‏اى محدود و معلومى از آن را. پس خزينه‏ ى همه چيز حتّى خزينه وجود شما پيش خداست چون مى‏ فرمايد: «عِنْدَنَا»! يعنى مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به اين دنيا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «الَيْهِ رَاجِعُون» است. يعنى انسان بايد به خدا برگردد و در غير اين صورت در اين دنيا در به‏ در و سردرگم است و احساس پوچى و بيهودگى مى‏ كند، چون اتّصالش را از مقام خزينه ‏اى ‏اش كه نزد خدا بوده بريده ‏است.

بنگر که چگونه به هرچه بنگری تو را به باطنی که از آن نازل شده است راهنمایی می‌کند و باز آن باطن، باطنی را در مقابل ما می‌گشاید تا آن‌جایی که هرچیز را در نزد خدا و در آینه‌ی وجود خدا بیابیم. حال نمی‌دانم در این حالت، خدا را به مخلوق می‌یابیم، یا مخلوق را به خدا؟! یعنی هر مخلوقی خودش را در حضوری برتر به ما می‌نمایاند، مگر آن‌که ما از حضورِ برتر او غافل باشیم. شگفت‌آیه‌ای است برای تحلیلِ همه‌ی عالم و آدم. این‌جا است که انسان راه خود را در نسبت با هر مخلوقی می‌یابد. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره حجر، آيه 21.

18393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: بنده با مطالعه‌ی مطالب استاد در مورد تفسیر المیزان، قصد دارم شروع به خواندن این کتاب شریف کنم. استاد نیز توصیه به نوشتن نظر علامه را داشتند. درخواستی که از استاد دارم این است که برای نمونه در آیه ۱۸۳ سوره بقره نظر علامه چیست؟ با این درخواست می خواهم روش نوشتن علامه را یاد گرفته و شروع کنم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که با موضوع درگیر شوید خودتان متوجه می‌شوید پیام اصلی آیه‌ی مذکور چه باید باشد. از آن جهت که نظر به سبکیِ بارِ روزه‌داری دارد و این‌که اگر برای کسی آن حکم، طاقت‌فرساست چه باید بکند. جنابعالی ذیل آن آیه جمع‌بندیِ آن سخن را یادداشت می‌کنید و ردّ می‌شوید. موفق باشید

16992

ذکر یونسیهبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. ذکر یونسیه به تعداد 400 بار رو میشه تو طول روز تقسیم کرد یا یک جا باید گفته بشه همچنین این تعداد باید در سجده گفته بشه یا در غیر سجده هم میشه گفته بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین حالت برای ذکر یونسیه در سجده است و در هر حال باید زمانی و مکانی را برای آن خالی کرد تا حالت روزمرّگی پیش نیاید. موفق باشید

16159
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا راه معرفت نفس که از طریق شناخت خود به شناخت حق می رسیم در عرض راه عرفان است که از طریق عشق و دل و تزکیه می باشد؟ پس چگونه عرفا گفته اند که مسیر ما معرفت النفس است؟ ممنون از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای معرفت نفس رجوع انسان به حق، رجوعِ وجودی می‌شود و از این جهت «قلب» به میان می‌آید که مسیر عشق به حق است. موفق باشید

15694
متن پرسش
سلام علیکم: چون سر و کار بنده با دانش آموزان دبیرستانی هست و این مورد که سوال دارم بسیار مبتلا به است مزاحم می شوم و سوال می کنم. حضرت عالی فرمودید: مراء یعنی رد و بدل‌کردن یک حرف که یکی بگوید به این دلیل تو اشتباه می‌کنی و دیگری مقابله کند. فرض کنیم ما دانش آموزس را ارشاد می کنیم یا موضوع دینی را برایش مطرح می کنیم که او به خاطر جوانیش به پاسخ ما مقابله می کند و ما پاسخ دیگر به او می دهیم و او دوباره جواب به نظر ما می دهد تا در نهایت متوجه نظر اشتباهش می شود. مثلا ما می گوییم ماهواره ضررش بیشتر از سودش است. ولی دانش آموز می گوید نظر شما را قبول ندارم و عصر ارتباطات است و ما می گوییم عصر ارتباطات اگر میانه ما را با حقیقت بر هم بزند که اصالت ندارد و تا اینجا پیش می رویم که می توانیم نظر صحیح را به جوان بفهمانیم و او درست است با ما مقابله کرد ولی جوابهای ما باعث تقکر و تجدید نظر در تفکر اش می شود. حال سوالم این است هر مقابله در بحثی به معنی مراء است؟ چون ممکن است هدف جوان از مقابله آگاهی باشد و یا اصلا مقابله اش به جهت ناآگاهی اش بوده که پس از صحبت با ما آگاه می شود. حضرت عالی در کتاب فرزندم چنین بود فرموده اید: بنده مکرراً تجربه کرده ام که دانشجویی بـر سر موضوعی با بنده مخالفت می کرد اما وقتى بر سر همان موضوع با دیگران بحث مى نمـود بـر همان سخنانی تأکید می کرد که ابتدا مخالف بود، چون نمی توانست با وجدان خود بازي کنـد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مراء؛ روحیه‌ی استعلاء و برتری‌جویی مطرح است، ولی به این صورت که شما می‌فرمایید چنین روحیه‌ای مطرح نیست. موفق باشید

13486
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: نحوه تصورات و تصویرسازی و تخیلات ما حین عزاداری برای اباعبدالله چگونه باید باشد؟ نحوه گذار از این تصورات و مفاهیم و رسیدن به حضور با وساطت همین تصورات و مفاهیم خواهد بود یا به نحو دیگری است؟ تکلیف ما که به حضور نرسیدیم و غرق در این مفاهیم و تصورات هستیم چیست؟ (حرکتمان باید چگونه باشد تا بیشتر غرق در آنها نشویم؟) تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جنبه‌ی روحانی و عصمت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کنید و با رعایت دستورات شرع، این کار روز به روز بهتر عملی می‌شود. در نتیجه به جایی می‌رسید که به جای مفاهیم و تصورات، قلب با حقایق مأنوس می‌شود إن‌شاءاللّه. موفق باشید

12935
متن پرسش
با سلام: چگونه نمازی با خصوصیت «در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد / حالتی رفت که محراب به فریاد آمد» را بخوانیم یا با چه رویکردی به اینجا خواهیم رسید؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب ارزشمند «آداب الصلوات» حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در این مورد مطالعه فرمایید. بنده نیز شرح صوتی از آن کتاب داشته‌ام. موفق باشید

12923
متن پرسش
سلام: 1. در امور سیر و سلوکی کتب علامه حسن زاده و آیت الله صمدی چه جایگاهی دارند؟ ۲. کتاب دروس معرفت نفس ایشان در معرفت نفس چه جایگاهی دارد؟ ۳. در عرفان عملی در حد ابتدایی در عمل چه کتبی مفیدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- حضرت آیت اللّه حسن‌زاده و شاگردان نزدیک به ایشان نمونه‌های خوبی برای سلوک عرفانی هستند 3- به نظرم نامه‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در مورد عرفان عملی، برای همه مفید است، از مبتدی تا منتهی. بنده در شرح آن نامه‌ی آسمانی نکات زمینی و ملموسی را در دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» عرض کرده‌ام. موفق باشید

12363
متن پرسش
سلام: به نظرتان برای طلاب پایه های پایین در تابستان چه مطالعاتی لازم است؟ آیا بهتر است دروس سال بعد را جهشی خواند یا بهتر است مطالعاتی معرفتی، تاریخی و تفسیری را شروع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است در فرصت‌هایی مثل فرصت تابستان با جدّیت تمام به دروس غیرِ رسمی خود بپردازید. حضرت امام در تابستان‌ها محلِ دنجی را پیدا می‌کردند و به مطالعه کتاب‌هایی مثل «قبسات» میرداماد می‌پرداختند تا تنها محدود به دروس رسمی حوزه نباشند. موفق باشید

11867
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: مدتی است که برای مقطع دبستان پسرمان به دنبال مدرسه خوب می گردیم. محیط تربیتی خوب اولین اولویت آن برای ما می باشد. در مورد یکی دو مدرسه که کادر متدین و ولایی و تا حدودی گزینش مذهبی بر روی خانواده ها دارند مشکل بعد مکان وجود داشت. در مورد مدارس نزدیک هم تا جایی که مدارس را بررسی کردیم، مدرسه ای که محیط معنوی و ایمانی بر آن حاکم باشد و حداقل، ظواهر از جمله حجاب معلمین در آن حفظ شود پیدا نکردیم. در مدراس دولتی به خاطر نداشتن گزینش بر روی خانواده ها، معمولا جو خوبی از نظر همکلاسی و خانواده های آن ها وجود نداشت و نمی توان تاثیر همنشین بر روی کودک در این سنین را منکر شد. در مدارس غیرانتفاعی هم معمولا سخت گیری های علمی و بعضا خودشیفتگی هایی وجود دارد. واقعا قضیه انتخاب مدرسه مانند کلاف سردرگم برای ما و چندی از والدین دیگر با معیارهای شبیه ما شده است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همین‌طور است که می‌فرمایید مشکل است، بالاخره در حدّ امکان و بدون آن‌که به زحمت بیفتید تلاش خود را بکنید. از طرفی در این موارد بنده از شما ها وارد تر نیستم . موفق باشید

10888
متن پرسش
سلام علیکم: آیا امام حسین (ع) جزییات واقعه کربلا را از قبل وقوع می دانستند؟ آیا از حمله به خیام و شهادت 6 ماهه و معجر و ... خبر داشته اند؟ من رو سیاه می گویم اگر خبر داشته اند قبل از شهادت جسمی واقعا یتوفی شده اند و این قالب بدن مبارکشان به اذن الله متحرک بوده!! حال شما در موقع شنیدن خبر 6 ماهه چگونه است؟؟ برای من زنده ماندن کسی چون طاهرزاده با شنیدن خبر کربلا بعد از اینکه خود را شناخته معادله غیر قابل حلی شده! خدا صبرتان دهد همه بگید امین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیّ اللّه با سعه‌ی وجودی که دارند تمام ظرفیت‌های عالم را می‌شناسند و اگر از یک طرف هیچ عاطفه‌ای تحمل نمی‌کند که زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» آن اسوه‌ی عفاف و حیا بدون هیچ پوششی در سر از کربلا تا شام در منظر دید نامحرمان باشد و تصور آن نیز برای بنده همراه است با فشار شدید قلب، از طرف دیگر ولیّ اللّه متوجه‌اند چه برنامه‌ای حضرت حق در إزاء این حرکت در سنت خود دارد که یک نمونه‌اش خیزش بیست میلیونی اربعین است که پس از هزار و چهارصد و اندی سال می‌تواند این‌چنین مردم را بسیج کند تا ملت‌ها به تاریخ دینی و قدسی خود برگردند. امام حسین«صلوات‌اللّه‌علیه» با دلی به وسعت همه‌ی عالم هستی در کربلا ایستاده است و تاریخ را مدیریت می‌کند و لازمه‌ی این مدیریت آن چیزهایی است که امثال من و شما حقیقتاً نمی‌توانیم تحمل کنیم و خداوند ما را از اجر این بی‌قراری محروم نکند. خدا می‌داند بعضاً پیش آمده که نزدیک بوده قالب تهی کنم. موفق باشید. علامه مجلسی در بحارالانوار، حادثه ای را از زبان فاطمه صغرا دختر امام حسین(ع) به این مضمون نقل می کند:«جلوی خیمه ایستاده بودم و بر بدن پدر و اصحابش که قطعه قطعه شده بودند و مانند گوشتهای قربانی بر زمین ریخته بودند و اسبها بر بدنهای آنان می تاختند، نظر می کردم و فکر می کردم که بنی امیه بعد از کشته شدن پدرم با ما چگونه رفتار می کنند؟ آیا ما را می کشند؟ اسیر می کنند؟ ... ناگهان مردی را دیدم بر اسبی سوار است و با ته نیزه، زنان را می راند و آنان به یکدیگر پناه می برند، و چادرها، مقنعه ها و ... آنها گرفته شده است و فریاد وا محمداه، وا علیاه، وا جداه، وا ابتاه و ... بلند است. قلبم فرو ریخت و بدنم به لرزه افتاد. از ترس او شروع کردم به این طرف و آن طرف به دنبال عمه ام ام کلثوم دویدن. در همین حال ناگهان دیدم که آن سوار به طرف من آمد. با سرعت تمام پا به فرار گذاشتم. فکر می کردم از دست او نجات می یابم.. دیدم به طرف من می آید. از خود بی خود شدم. ناگهان ته نیزه او به کتفم خورد. با صورت به زمین خوردم. مقنعه ام را کشید، پرّه گوشم را پاره کرد و گوشواره هایم را برد و خون بر گونه هایم جاری شد و آفتاب بر سرم می تابید. او به طرف خیمه ها برگشت و من بی هوش شدم. ناگهان عمه ام را دیدم که در کنار من قرار گرفته و گریه می کند و می گوید: بلند شو برویم ببینیم بر سر خواهران و برادر بیمارت چه آمده است! بلند شدم و گفتم: «یا عمتاه! هل من خرقة استربها رأسی عن اعین النظّار؟ فقالت: یا بنتاه و عمتکِ مثلکِ، فرأیتُ رأسها مکشوفة و متنها قد اسود من الضرب».«ای عمه! آیا پارچه ای هست که سرم را از دید تماشاچیان با آن بپوشانم؟ فرمود: عزیزم عمه تو نیز همانند توست. نگاه کردم دیدم سرش برهنه است و دستش از کتک سیاه شده است.
7121
متن پرسش
باسلام. روایتی را که می‌فرماید: «مَا تَقَرَّبَ عَبْدٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ الْمَشْیِ» فقط در باره‌ی سفر حج و تشرفات دیگر فرموده‌اند یا به طور کلی پیاده روی در سلوک تاثیر دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیاده‌روی و مشی در سفرهای زیارتی مدّ نظر این نوع روایات است، هرچند نفس پیاده‌روی در جای خود روح را متعالی می‌کند. موفق باشید
6716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار در زیارت عاشورا در قسمنهای آخر زیارت زائر از خداوند درخواست می کند اولین کسی که به حضرت محمد(ص) و خاندان او ظلم کردند را از رحمت خودش دور کند با توجه به اینکه در فرهنگ شیعه حق امامان معصوم غصب شده است این فکر به ذهن می رسد که منظور خلیفه اول است .همچنین در فراز بعدی لعنت بر نفراول ، دوم ، سوم ، چهارمی و بعد یزید مطرح می شودبا توجه به اینک در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع ) به نقل از شیخ طوسی فرموده اید که منظور از نفر اول قابیل و ... میباشد این اشکال مطرح می شود که اولاچگونه چنین نتیجه ای را می توان گرفت ثانیا این حق غصب شده امامان معصوم را چگونه با وحدت شیعه و سنی در حال حاضر می توان جمع کرد .خداوند در راهی که در پیش گرفته اید بر توفیقاتتان بیفزاید
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً روش ائمه«علیهم‌السلام» این نبوده که به سه خلیفه به این شکل لعنت کنند در عین آن‌ها به‌کرّات آن‌ها را نقد کرده‌اند و علی«علیه‌السلام» متذکر حقی که آن سه خلیفه نادیده گرفته‌اند را در بین عموم مسلمین متذکر شده‌اند و بنده در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» در این مورد عرایضی داشته‌ام. با این‌همه اگر بگوییم منظور از اولی تا سومی آن سه خلیفه‌اند و چهارمی هم معاویه است؛ این سؤال پیش می‌آید چرا قبلاً معاویه را به صراحت نام بردند و حالا بالکنایه نام بردند و یزید را بالصراحه؟ ما ظلم سه خلیفه را بسیار می‌دانیم ولی شاید حرف شیخ طوسی هم جایی برای فکرکردن داشته باشد زیرا از ابتدای خلقت حق و حقیقت به محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» مرتبط بوده. موفق باشید
6670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند وقتی است که منتظر دیدن یک تحلیل در مورد تفاهم نامه ژنو از شما هستم ولی متأسفانه ندیدم! عده ای میگن جام زهر و عده ای پیروزی بزرگ آقا هم تعبیر موفقیت را داشت البته من اصل تفاهم نامه رو دیدم و به نظرم یک عقب نشینی جدی است! یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال6567 عرایضی داشتم. موفق باشید
6307
متن پرسش
به نظر شما توزیع کتاب «راز شادی امام حسین در قتلگاه» برای عموم دانشجویان می تواند مفید باشد ؟ متاسفانه در جامعه حتی دانشجویان هم به مطالعه کتب آن چنان که باید رغبت نشان نمی دهند. راه حل ما برای این جریان، مسابقه کتا بخوانی است. آیا مسابقه کتابخوانی لطمه به سیر حضوری در این کتاب نمی زند؟ لطفا کامل توضیح دهید و راه حل خودتان را به ما بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار از آن‌جهت که مقدمه‌ی علم حضوری، علم حصولی است إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود چون افقی را در مقابل خواننده می‌گشاید که برای تحلیل تاریخ امروزش مفید است . موفق باشید
6295
متن پرسش
لطفا راجع به پست مدرنیسم و ترنس مدرنیسم توضیح دهید. آیا این دو وضعیت ادامه مدرنیته هستند؟ آیا غیر از نگاه سوبژه و ابژه ، حالت سومی نیز وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید؛ پست‌مدرنیسم و ترانس‌مدرنیسم بسط مدرنیته است و نه ماورای آن. در هرحال در نگاه غربی همه‌چیز یا سوبژه است و یا ابژه. موفق باشید
نمایش چاپی