بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.ضمن تشکراز شما. دیشب بخشی از صحبتهای آیت اله جوادی آملی از شبکه چهار پخش شد در مورد تفاوت امر به معروف با موارد مشابه مانند تذکر، دعوت، ارشاد و... . در صورت امکان بیشتر این تفاوت را تبیین نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان آن صحبت نیستم و نمی‌دانم از چه جهت حضرت آقا موضوع را مطرح فرموده‌اند. موفق باشید
6149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد میخواستم ببینم از زوایه معرفت نفس تأثیر روابط جنسی زناشویی بر سلوک معنوی و سلامت جسمی و روحی چیست؟ آیا تأثیر منفی دارد یا مثبت؟ میزان متعادل آمیزش جنسی برای زوج هایی که به کمالات معنوی اهمیت میدند چه قدر باید باشد؟ انگار امروز گرایش به روابط جنسی زیاد در بین زوج های جوان زیاد شده آیا این خوب است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته اُنس جنسی با همسر مانع سلوک انسان نیست ولی در موارد دیگر می‌توانید به سایت‌های دیگری رجوع فرمایید که مسئول این نوع سؤالات‌اند مثل سایت پرسمان. موفق باشید
5441
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام در بسیاری از ایات قران داستانهایی از گذشته می گوید و بعد به نبی مکرم می فرماید تو انجا نبودی و خبر نداشتی حال با توجه به این که ما معتقد به حقیقت نوری این بزرگواران هستیم و حتی در روایت معروفی که علی ع می فرماید من با نوح و ابراهیم و موسی و.... بودم و می گویند علم اولین و اخرین پیش ماست این دو چگونه قابل جمع است اگر بفرمایی ان شان نبوت و ان دیگری شان ولایت است مگر این دو از هم منفک و جدا است و دو گانگی وجود دارد و پیامبر با مقام نوری خود اتحاد ندارند و اسا سا منظور خدا از تکرار این مطلب چیست. و مطلب دیگر این که چرا خداوند به شان نبوت این همه می پردازد ولی درجایی به طور روشن خبر از وجود نوری و اول ما خلق الله نمی دهد با توجه به اهمیت و نقش هدایتی که این مو ضوع دارد و باید با تاویل و نفسیر این مقام را ثابت کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن تماماً در مقام تشریع است و در سیر الی‌الخلقی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده، یعنی در مقامی که حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» معلم است و نفس مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شاگرد. تنها در بعضی از آیات اشاره‌هایی هست که معلوم می‌کند رابطه‌ای دیگر نیز بین رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و خداوند بوده است که ماوراء این نوع وحی بوده مثل آن‌جا که می‌فرماید: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى× فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى× فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى» ملاحظه کنید علاوه بر این‌که خبر از قرب رسول اللّه می‌دهد، قربی که از نزدیکی دو سر یک کمان کم‌تر است از آن مهم‌تر می‌گوید: پس به بنده‌اش وحی فرستاد، آنچه وحی فرستاد، که حکایت از ارتباطی است غیر قابل توصیف و در آیه‌ی بعد یعنی آیه‌ی 11 می‌گوید: «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى» دل حضرت آنچه را دید دروغ نبوده. حضرت چه دیده‌اند که باورکردنی نیست؟ موفق باشید
5303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ... وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ... با عرض سلام و ادب وعرض تسلیت بمناسبت ایام سوگواری امیرالمومنین علیه السلام... امسال که پس از اتمام دوره سربازی با مدرک کارشناسی کامپیوتر تصمیم ورود به حوزه را گرفتم ، سومین باری هست که قصد ورود به این راه را دارم منتها تفاوت آشکار امسال با سالهای قبل در اینه که امسال خداوند کریم مرا به یک نکته بسیار مهمی آشنا کرد که سرمایه خوبی شد که با قوت و قدرت در این راه وارد بشم و اونهم درک جایگاه صدق وعده های خداوندی است که در قرآن کریم به اونها اشاره شده که البته این توفیق رو بسیاربسیار مدیون اشاره های مکرر مقام معظم رهبری در توجه دادن به این موضوع هستم که باعث شد نسبت به اهمیت این باب حساس بشم و دیگه ترسی نداشته باشم از اینکه نکنه خدای ناکرده در این راه کم بیارم و شرمنده خدا و اهل بیت بشم. برادر، من در سن 27 سالگی می خوام وارد این راه بشم و حساسیت های خاصی برای خودم دارم از جمله اینکه منطبق بر عرایض فوق ، اراده الهی اینگونه جاری شده که من به عنوان تکلیف و احساس وظیفه قدم در این راه بگذارم و بخواهم در مسیر انبیاء و رسالت الهی گام بردارم. اهمیت این موضوع برام به حدیه که نمی توانم ساده از کنارش بگذرم. رو این حسابه که فکر می کنم باید در مسیر طلبگی مخصوصا در سالهای نخستین این راه، نسبت به نکاتی توجه داشته باشم که منطبق بر روش انبیاء و مقتضیات زمان باشه. با توجه به صحبت های مقام معظم رهبری در اینکه اولویت امروز کشور، جنگ نرمه می خوام بگم که البته برای من اجتهاد مهمه و بسیار مطلوب، اما مهمتر اینه که در این مسیر به وظیفه عمل کنم و بتوانم مبلغ خوب و موثری باشم باذن الله . اینها رو گفتم که بگم برای منِ نوعی در آغاز راه یه چیزهایی خیلی مهمترازخود درس و تحصیله. حقیقت، من از روحانیتی که از جامعه غریبه است و گرفتار ریا و خودبزرگ بینی شده بیزارم و نمی خوام در این مسیر گرفتار این آفات بشم. لذا یک سری نکاتی را تحت عنوان ادب طلبگی برای خودم آماده کردم که میخوام خودم را ملزم به رعایت اینها در سالهای نخستین کنم. می خواستم ببینم نظر شما در باره این نکات و کل صحبت هایی که عرض شد چیه؟! آیا نکته ای هست که در آغاز راه من ازش غافل باشم ؟! آیا موضوع مهمتری هست که باید متوجه باشم؟! خلاصه می خواستم بنده رو از راهنمایی و نصیحت لازم محروم نکنید... یاعلی ادب طلبگی با توجه به مقتضیات زمان : 1- ایمان و اتقان کامل به هدف و این راه 2- توسل دائمی به اهل البیت (ع) در سایه معرفت ناب به آنها 3- تهجد و قیام شب 4- استقامت و پشتکار 5- خلوص ویقین 6- شجاعت و شهامت 7- تعیین افق و نظام حرکتی در حوزه 8- خود شناسی و مبارزه با نفس 9- قطع تعلقات دنیایی 10- سکوت 11-انس با قرآن کریم و حفظ آن درمدت 3 الی 4 سال 12-ورزیدگی بدنی و تناسب اندام 13-کسب تسلط به زبان انگلیسی و عربی 14-ازدواج و عقل معاش (قناعت ، تدبیر در سایه توکل ) 15- شما بفرمائید ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) شروع کنید إن‌شاءالله نتیجه‌ای که به دنبال آن هستید حاصل می‌شود. نکات خوبی را مدّ نظر قرار داده‌اید. موفق باشید
3866
متن پرسش
سلام.ببخشیدبنظرشماکسی که فلسفه می خواند تابه تفسیرقرآن برسدتاپایان مقطع دکتری فلسفه راادامه دهد؟یعنی لازم است جزدرفلسفه ی صدرایی درسایرمکاتب فلسفی هم تبحریابد؟ متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه یک نوع تفکر است و تفکر صدرایی قدرت تدبّر در قرآن را در انسان رشد می‌دهد و اگر در مطالعه‌ی مکاتب فلسفی دیگر گرفتار پوزیتیویسم نشویم امکان رشدیافتن تفکر در آن‌ها نیز هست. موفق باشید
3545
متن پرسش
سلام. استاد بزرگوار؛ در روایاتی خوانده ام اگر کودکی صدای نفس والدین را در حین مسایل جنسی بشنود، حتما در زندگیش زنا می شود؛ متاسفانه در کودکی به علت اینکه خانه ما کوچک بود گاهی اصواتی به گوش ما بچه ها میخورد، حالا باید چه خاکی به سرمان بریزیم. ما یعنی آخرش در زندگی به زنا دچار می شویم؟اگر به خدا توکل کرده و از او بخواهیم این طور نشودچه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌ها بالإقتضاء است و نه علت حقیقی و لذا به نور الهی آثارش مرتفع می‌شود. موفق باشید
3192
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . . سوالی از محضرتون در رابطه با حضور در فضای مجازی داشتم،راستش رو بخواید،ما حدود 2 سالی هست که به صورت فعال در این فضا حضور داریم،یه توضیحاتی خدمتتون عرض میکنم بعد سوالم رو مطرح میکنم،بنده فضای مجازی کاری خودم رو به 2 بخش خصوصی و عمومی تقسیم کردم،در بخش خصوصی با تبلیغ سیر مطالعاتی شما و کلا مباحث مطالعاتی و راهنمایی دوستان در این زمینه فعالیت داشتم،که اکثرا با پیام خصوصی این فعالیت صورت میگرفت،الحمد لله مفید هم بوده و با دوستانی آشنایی پیدا کردم و اینها هم تغییرات شگرفی داشتند،حتی میشه گفت چند نفر نمازخون و عاشق نظام هم از همین آثار شما تربیت شدند،اما در بخش عمومی،کلا به تبیین بیانات رهبری عزیز میپردازم که این صحبتا رو در معرض دید عموم قرار میدم،حالا چه صحبتای خود ایشون،چه صحبتای بقیه بزرگان در رابطه با مقام و منزلت ایشون و رهنمود هاشون. . . حالا سوال،استاد واقعا هدفم قرار گرفتن ذیل فرمایش رهبری در فضای مجازی بوده و هست،اما در این 1 ماه اخیر بسیار فکرم مشغوله که دیگه کار بیشتر از این ،از دستم بر نمیاد،واقعا احساس میکنم این فضا فکرم رو به خودش مشغولتر میکنه،حالا نظر شما در رابطه با این حضور چیه؟آیا حضورم رو به کل در این فضا قطع کنم یا کمتر سر بزنم؟. . .ضمن عذر خواهی از مزاحمت های پی در پی. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این‌که امروزه چاره‌ای نداریم که از طریق این فضاها پیام انقلاب را به بقیه برسانیم حرفی نیست ولی همین‌طور که می‌فرمایید باید به اندیشه و روان و قلب خود برنامه بدهیم تا همه‌ی فکر و ذکر ما حضور در فضای مجازی نشود و این به عهده‌ی خودتان است. موفق باشید
2339

سحر و جادوبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت ا... مدتی پیش متوجه شدیم که به وسیله ای جادو شده ایم و این امر برای اشکال ایجاد کردن در امر ازدواج بوده است،برای برطرف و باطل کردن آن چه باید کرد؟ (پس از آن چند مورد ازدواج وجود داشته که هر یک به دلیل غیر عقلانی به هم خورده است)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطالعه فرمایید. موفق باشید
1320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام شمادرموردادراکات اعتباری علامه ونقشی که می توانددردیدگاههای ایشان درفلسفه اخلاق یافلسفه دین بگذارد،اطلاعاتی دارید؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده در حدّ مقالات 6 و 7 اصول فلسفه اطلاع دارم و سخنان آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در رابطه با نظرگاه علامه«رحمة‌الله‌علیه» در کتاب «شریعت در آینه‌ی معرفت» . موفق باشید
18017
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: اینکه بزرگان ما مثل علامه حسن زاده و ... می گویند بدون ائمه نمی شود به مقامات و معارف رسید پس چطور محیی الدین ابن عربی با اینکه شیعه نبوده (آیت الله جوادی: محیی الدین بسیار به شیعه نزدیک بوده: یعنی شیعه نبوده) به این گونه معارف می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت آیت اللّه جوادی می‌فرمایند محی‌الدین از نظر عقاید شیعه است و عمیقاً با معارف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ارتباط داشته. منتها به جهت شرایط خود سختْ تقیّه می‌کرده است. کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری نکات دقیقی مطابق با اسناد معتبر در این مورد آورده‌اند. موفق باشید

16644
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که در نظر بزرگان داریم محبت ایمانی به جنس مخالف بلامانع است و روی این مورد سوالی نداریم ولی به نظر می رسد این محبت با حساسیتی همراه است مثلا خوبی جنس مخالف (چه مرد به زن و چه زن به مرد) ممکن است برای ما با حساسیت همراه باشد یا مثلا اگر کسی در قالب وظیفه بخواهد برای جنس مخالف وظیفه ای انجام دهد آن کار را با حساسیت انجام می دهد حال سوال این است این حساسیت ها (فارغ از هرگونه بحث شهوانی) طبیعی است؟ و لطمه ای به ارزش محبت ایمانی یا وظیفه ای که ما در قبال جنس مخالف انجام می دهیم نمی زند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت الهی با طرح موضوع نامحرم‌بودنِ جنس مخالف، متوجه بوده که عموماً انسان‌ها در ارتباط با جنس مخالف گرفتار تحریک قوه‌ی واهمه می‌شوند و بدین لحاظ است که خداوند تأکید دارد کم‌ترین ارتباط را انسان با جنس مخالف داشته باشد مگر در حدّ ضرورت عقلی و شرعی. حال شما در نظر بگیرید وقتی کسی عکس غیر محجوب جنس مخالف را بنگرد قوه‌ی واهمه‌ی او چه بلایی بر سرش می‌آورد و چگونه او را از عالی‌ترین رابطه با عالم قدس و معنا محروم می‌نماید. موفق باشید  

16092
متن پرسش

با عرض سلام و احترام: لطفا سوالات با کدهای پیگیری 16062و کد 16053 رو پاسخ بدهید. در انتظار پاسخشان به سر می برم. هم چنین قسمت دوم سوالی جامونده به این شرح: «چرا همانطور که فیلم آوینی، یادآور عالَم برتر و حقایق هست، تصویر (فیلم) یک درخت، ما را با حقیقت آن درخت مرتبط نکند؟ مطالبی که در کتاب سلوک بیان فرمودید را خواندم و سوالم این است که چه چیزی فیلم شهید آوینی را متمایز می کند از آنچه که درباره ی نسبت تصویر یک درخت با خود آن درخت در کتاب سلوکتون فرمودید. و چه اتفاقی می افتد که فیلم آوینی، باعث ارتباط دو روح می شود (روح ما و روح انقلاب)؟» با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از سؤالات جواب داده شد و سؤال دیگر هنوز برای جواب‌دادن، نیاز به فرصت دارد. در جواب به این نکته‌ی اخیر باید بدانید هراندازه که انسان از غلبه‌ی ماهیات بر ذهنش آزاد شود به همان اندازه مظاهرِ اسماء الهی انسان را به عهد قلبی‌اش با حضرت حق منتقل می‌کند. فیلم‌های شهید آوینی با نظر به عهد قدسی که شهداء به تاریخ آوردند؛ نقش بسزایی در این امر داشت و لذا می‌توان شهداء را مقدمه‌ی انتقال انسان به عهد قدسی دانست در حدّی که انسان به جایی برسد که در معراج خود، جبرائیل را پشت سر بگذارد و «آینه بشکست و رخ یار دید». موفق باشید

16053
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوالی که در پیش رو داریم مسئله ای شخصی نیست، و به عنوان یک «پدیده» برایم سوال شده که ممنون می شوم با دقت آن را بخوانید: خداوند نظام احسن را آفرید، همه ی هستی را با اوصافی که در قرآن ذکر شده زوج آفرید. زن و مرد را از یک روح خلق کرد، زن را سرشار از نیازهای عاطفی و مرد را با نیازهای جنسی اش آفرید تا با وحدتشان هر دو به تکامل برسند. این وسط یک اتفاقی هم افتاد که همیشه مورد اذعان بشر بوده، مرد طوری خلق شد که نیاز عاطفی زن را درک نمی کند و زن طوری خلق شد که نیاز جنسی مرد را درست درک نکند. خدا مجبور شد (نه اجبار به معنای عرفی) تمکین را بر زن واجب کند تا درک نشدن مرد، آسیبی وارد نکند (صرف نظر از اینکه متعاقبا وجوبی برای مرد نگذاشت که زنش را درک کند...) هزاران سال می گذرد که زن و مرد محتاج هم هستند ولی درکی از هم ندارند. روانشناسان صدها کتاب نوشتند مثل زنان مریخی مردان ونوسی، خدا زن و مرد را از بودن با همجنس خود نهی کرد و کراهت آن را در فطرتشان قرار داد. و گفت زن حق ندارد با مردی غیر از شوهر خود باشد و چنانکه گذشت مرد هم به گونه ای خلق شد که درکی از زن ندارد. خداوند برای درک شدن زن از روایات و راهنمایی های دینی استفاده کرد تا به زور به مرد بفهماند چگونه با زن خود رفتار کند ولی در تاریخ معدود افراد انگشت شماری بودند که بواسطه ی روایات، نیاز همسر خود را درک کردند. برخی کج اندیشان میگن نعوذبالله خدا سادیسم داشت و خدا خواست بشر را آزار دهد که قطعا ما چنین اعتقادی نداریم. شیطان می گوید خدا خواست بشر را بیازارد چون خدا گفت ببین ولی دست نزن. گفت دست بزن ولی نچش. گفت بچش ولی نخور. شیطان می گوید من محدودیتی برای بشر نذاشتم و میخوام بشر به همه ی نیازهاش برسه. پاسخ به شیطان روشن است. سوال من ناظر به مسائل مقطعی نیست. مثلا در روزه گرفتن خدا نگفته هرگز نخور. بلکه گفته از صبح تا غروب نخور. یا در ارتباط با نامحرم نگفته که با هیچ مردی نباش، گفته فقط با محارم خود باش. سوال من ناظر به مسائل غیرمقطعی و دائمی است که «تمامی عمر انسان» را شامل می شود. گویا صبر بشر مسئله ای را عوض نمی کند و خاتمه ای ندارد. از جمله مسئله ی درک نشدن نیازهای زن توسط مردی که فقط او برای رفع نیاز زن خلق شده. به راستی چرا خدا این بلا را سر بشر (بهتر است بگویم سر زن ) آورد که هزاران سال نیازهای اولیه ی انسانی تأمین نشود چون زن و مرد درکی از هم ندارند؟ خدا زن را سرشار از عاطفه و احساس و غریزه آفرید تا جایی که خودش اعتراف کرد عقل زن تحت الشعاع احساساتش است. بعد گفت باید مثلا صد سال زنده باشی و در این سالها فقط با یک مرد سپری کنی. که طبیعتا چون مردان از کره ی ونوس آمده اند جهان را جور دیگری می بینند. با توجه به احسن بودن نظام خلقت، اساسی ترین سوال من این است که چه «حکمتی» در آزار دیدن و رنجاندن زنها وجود دارد؟ همه ی اینها متقابلا برای جنس مرد هم هست ولی چون خدا محدودیتی در حرمت رابطه ی مرد با دیگر زنها ندارد و هر مرد امکان این را دارد که زنان بی شماری را بر خود حلال کند (در صورتی که ایذاء مؤمن نباشد)؛ لذا بیشتر سوالم ناظر به زن است. چرا پاسخ به این همه خواستن و فوران نیازهای درونی و عاطفی و جنسی زن با نوع خلقت مرد نزدیک به محال است؟ از طرفی هم فقط عرفا هستند که در قبال کمبودها دچار حسرت و عقده و اختلالات روانی نمی شوند و عواقب سرکوب این همه نیاز و احساس در زن، تا نسل ها باقی می ماند. حکمتش را ناظر به همه ی آنچه در متن گفتم می خواهم بدانم. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نسبت به همدیگر و به‌خصوص نسبتِ بین زن و مرد و بالأخص در نسبت بین زن و شوهر؛ از طریق نفوذ فرهنگِ مدرنیته آن‌چنان به‌هم ریخته‌ایم که حقیقتاً یکی «ونوسی» و دیگری «مریخی» است. و این همان دوره‌ی هبوط تاریخیِ ما است. در حالی‌که ذیل شریعت الهی در سیری که خداوندِ خالق زن و مرد فراهم کرده بود، به خوبی انسان‌ها همدیگر را درک می‌کردند و زن و شوهر، ماوراء فرهنگ فمینیستی نسبت به همدیگر و نسبت به جامعه‌ی خود احساس مسئولیت داشتند. عمده آن است که برای برگشت به عهدِ قدسیِ خود، با نگاه فرهنگ مدرنیته به عالَم و آدم ننگریم. موفق باشید

14272
متن پرسش
سلام: آیا در تاریخ داریم که نماز پیامبر قضا شده باشه؟ اگه نه پس اینکه در کتاب آقای دکتر علی اکبر فیاض آمده که در سال 7 هجرت و مقارن با فتح خیبر به دلیل خواب ماندن موذن نماز قضا شده را صبح خواندند چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی حضرت آیت اللّه جوادی، این روایات را ساختند تا جایی برای جانشینان غیر معصوم رسول خدا باز کنند و بگویند رسول خدا نیز یک انسان معمولی بود و می‌شود جانشینان او نیز، غیر معصوم و انسان‌های معمولی باشند. موفق باشید

13631
متن پرسش

با سلام می خواستم بدانم بردن زن در اربعین کار درستی است چون برخی می گویند با آن اوضاع سخت بردن زن درست نیست لطفا دلیل قطعی بفرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیاده‌روی اربعین در این سال‌ها؛ یک حرکت تاریخی بزرگی است که زن و مرد باید در آن حاضر باشند مگر آن‌که برای بعضی محذوراتی در پیش باشد. موفق باشید

13494
متن پرسش
سلام: شما گفتید بدون استاد میشه راه عرفان رفت. اگه میشه پس چرا خود آقای بهجت شاگرد داشتن؟ دیگه اینکه چرا بقیه عرفا این عقیده رو ندارن؟ لطفا در سایت بگذارید جواب را. ایمیلم خراب شده است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه بهجت به آن معنایی که آیت اللّه قاضی شاگرد داشتند، عمل نمی‌کردند. بلکه روح و روحیه‌ای از عرفان و اخلاق را به مخاطبانشان متذکر می‌گشتند. عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است. موفق باشید

13118
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من طلبه هستم، یک بار استادمان داستانی راجع به باقی ماندن اثر همیشگی گناه «ولو اینکه توبه کنیم» گفت که من برق از سرم پرید و خیلی نا امید شدم زیرا در گذشته گناهانی مرتکب شده ام. استادمان گفت حضرت داوود وقتی مرتکب خطایی شد تا چهل روز ناله و زاری کرد پس وحی آمد که توبه ات پذیرفته شد اما دیگر آن ارتباطی که قبلا با من داشتی هرگز بر نمی گردد. همچنین یکی از دوستانم گفت روایت است که هر گناهی انسان انجام می دهد یک جنبه ی عقلانی از او دور می شود و دیگر به وی باز نمی گردد. همچنین می گویند توبه همانند شستن لباس کثیف است پاک می کند ولی پوسیده هم می کند. استاد من با این حرف ها خیلی ناامید شده ام. لطفا واضح بفرمائید که آیا من می توانم به خدا آن تقربی را پیدا کنم که اگر گنه کار نبودم می توانستم تقرب پیدا کنم؟ آیا اثر گناه همیشه در روح باقی می ماند یا با توبه به کلی بر طرف می شود. استاد عاجزانه تقاضا می کنم راهکاری بفرمائید که اثر گناهان گذشته ام را به کلی از بین ببرد، قول می دهم هرچه بگوئید عمل کنم. «یا علی»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما آیات قرآن و روایات صحیح السند اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که در متن آن‌ها هرگونه گناهی را با نور تواب حضرت حق در صورتی‌که ما توبه کنیم، به‌کلّی منتفی می‌دانند و نه‌تنها منتفی، بلکه اگر با توبه‌ی خود زشتی گناه تا عمق جان ما پیدا شود، آن حالت به ما خودآگاهیِ تبدیل سیئه به حسنه را می‌دهد. خداوند یک‌جا می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»‏ (هود/114) یعنی کارهای خوب مثل عبادات و رعایت حرام و حلال به‌کلّی سیئات را می‌برد. و یک‌جا می‌فرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (70) فرقان. یعنی اگر کسی از گناه دست بردارد و توبه کند و مسیر خود را در راستای ایمان و عمل صالح قرار دهد نه‌تنها آثار گناهان او به‌کلّی از بین می‌رود بلکه آن گناهان به حسنات تبدیل می‌شود و روحیه‌ی بسیار زیبا و پاک به او هدیه می‌گردد و در همین راستا در قرآن داریم: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (222) بقره. یعنی خداوند آن‌هایی که توبه کردند و از گناه پاک شده‌اند را دوست دارد و آن‌ها محبوب خدایند. و در روایات هم که این‌همه تأکید می‌شود هرکس از گناهی توبه کند همانند آن است که آن گناه را نکرده است؛ جایی برای ناامیدی نمی‌ماند. موفق باشید

12761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می خواستم در مورد تفسیر آیه شریفه «وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به تفاسیر رجوع فرمایید به‌خصوص تفسیر قیّم المیزان، اگر سؤالی پیش آمد در خدمتتان هستم. موفق باشید

12479
متن پرسش
سلام: بنده پرسشگر پرسش شماره ی 12464 هستم. استاد! بنده کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شما را هم سه سال پیش خوانده ام و برکات زیادی در زندگی بنده داشته است. من قبل از مطالعه ی این کتاب انسان بسیار خیال پردازی بودم و دچار احساسات شدید و گاها غیرقابل کنترل و هیجانی. خدا را شکر بعد از خواندن این کتاب و تمرین و ممارست زیاد تا نود درصد مسئله حل شده است. البته ویژگی هایی دارم که نمی دانم مشکل محسوب می شود یا صرفا یک ویژگی ست. در مورد پاسخ به سوال 12464 باید عرض کنم که بنده قبلا در مورد شدت محبت و علاقه ام به رهبری در سوالی شخصی خدمتتان عرض کرده بودم. ولی مدتی است شدید احساس می کنم نیاز دارم کسی را در اطراف خود داشته باشم، حالا تحت هر عنوانی: دوست، همسایه، استاد، فامیل و... که رنگ و بوی خدایی داشته باشد و من هم بتوانم از نزدیک با او در ارتباط باشم. محبت به رهبری پاسخگوی این نیاز من نیست. شاید چون من در سطحی از معنویت نیستم که محبتی گمنام و از راه دور و بدون گفت و شنود و دیدار قلبم را جلا دهد. شهدا تکلیفشان مشخص است. در مرحله ما قبل شهادت بوده اند. یعنی ما قبل بهشت. من در دوزخ دنیا گرفتار روزمرگی های دنیا و بازیهای شیطانم، آن هم بازی های نه چندان پیچیده ی شیطان، بازی های دسته چندم. من چه کنم؟ آیا این نیاز، نیازی باطل و وهم آلود است؟ چگونه این نیاز را به سمتی درست ببرم تا دلم آرام گیرد؟ ببخشید استاد! شما، امثال بنده را درک می کنید؟ من گاهی احساس می کنم چقدر دلم برای پیامبر (ص) تنگ شده است. حتی ساعتی از این دل تنگی گریه می کنم، گویی تا چند صباح پیش همنشین پیامبر (ص) بوده ام و مدتی ست جدایی افتاده است، هنوز هم گرفتار وهم هستم؟ آرام نیستم. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت سیر از کثرت به حقیقت وحدانی چیزی است بسیار ارزشمند و همان سیر است که در زیر سایه‌ی آن می‌یابید که با پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌» ارتباط دارید و احساس یگانگی می‌کنید. یعنی انسان می‌تواندفوق تعیّن‌های محسوس با حقایق عالیه مأنوس باشد و با حقیقت اولیاء زندگی محبت‌آمیز داشته باشد و محبت خود را از سرگردانی که با دل‌بستن به موجودات محدود به‌دست می‌آید نجات دهد. شهداء که در مدیریت محبت خود تا آن‌جا پیش رفتندکه زندگی دنیایی و بدن مادی در آن محبت به چیزی گرفته نمی‌شد، توانستند به جایی برسند که سخن‌شان شد: «با خمینی تا شهادت» و این زیباترین راهی از محبت است که در این تاریخ به سوی بشر گشوده شد. از خود نمی‌پرسید در شب‌های حمله وقتی بسیجیان برای خداحافظی همدیگر را بغل می‌کردند و شانه‌هایشان از شدت اشک می‌لرزید، در چه عشقی به‌سر می‌بردند؟! آیا قصه‌ی تاریخ امروز ما چیزی غیر از این محبت است؟ موفق باشید

10898
متن پرسش
ضمن عرض ادب و احترام. چرا رهبری فرمودند اگر من رهبر نمی شدم مدیریت فضای مجازی را به عهده می گرفتم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین قدر می‌فهمم که ایشان متوجه اهمیت موضوع هستند و حضوری که بشر آینده در این حوزه خواهد داشت ولی راه‌کارهای درست آن را پیدا نکرده. موفق باشید
10814
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و التماس دعای مخصوص خدمت استاد عزیز: 1) در مورد سیر مطالعاتی که در سایت پیشنهاد داده‌اید، پایان سیر علم حضوری است؟ یا به نتیجه‌ای دیگر می‌انجامد؟ 2) آیا می‌توان توصیفی از مسیر سیر و حضور خداوند بفرمایید مثلا در بحث حضور قلب در نماز چگونه بفهمیم الان که با حضور در نمازیم حضرت حق را مشاهده می‌کنیم و نه چیز دیگر را؟ 3) استاد چیزی که دراین مدت حدود دوسال مطالعه‌ی آثار شما و دیگرعزیزان پی برده‌ام این‌که صبر بر طاعت از رموز موفقیت است فکر نکنیم خواندن صرف مطالب چندین صفحه در روز و هرچه بیشتر ما را زودتر به مقصد می‌رساند بلکه به قول اساتید اخلاق حداقل استمرار برعمل دریک سال نتیجه‌بخش می‌باشد. این را نوشتم برای تنویر افکار عزیزان استفاده‌کننده از سایت و در صورت امکان توضیح بیشتر از سوی حضرتعالی. با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به این‌که محور مباحث معرفت نفس است و سعی بر آن است که با نگاه وجود به نفس نظر کرد، جهت اصلی مباحث حضوری است و یا در نهایت به حالت حضوری ختم می‌شود 2- در مباحث معرفت نفس با «وجود» خودتان که تجلی نور وجود حضرت حق است آشنا می‌شوید و آرام‌آرام راه نظر به وجود مطلق إن‌شاءاللّه پیش می‌آید. راه ساده‌ای نیست، ولی عملی است 3- همین‌طور است که می‌فرمایید. فراموش نکنید خداوند است که باید به سراغ ما بیاید و با صبر بر طاعت، زمینه‌ی رضایت او فراهم می‌شود. موفق باشید
10635
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده جدیدا یک کلاس تفسیر میرم. استادش در جلسه قبل گفتند حضرت علی (ع) می فرماید هر آنچه برای خودت می پسندی برای دیگران نیز بپسند. بعد یک جمله از ایمانوئل کانت گفت با این مضمون که طوری با دیگران رفتار کنید که دوست دارید با شما همان رفتار را بکنند. بعد لابلای حرفاشون گفتند پس ما و آنها به یک نقطه می رسیم. می خواستم نظر شما رو بدونم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کانت از نظر اخلاقی حرف‌های خوبی دارد، ولی رویکرد کانت رجوع به خدا نیست بلکه رجوع به جامعه‌ای است که انسان بتواند کنار انسان‌های سالم زندگی کند هرچند افراد آن جامعه سراسر کافر باشند. بنده نظرات کانت را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آورده‌ام. موفق باشید
10279
متن پرسش
با سلام: با ده نکته از معرفت النفس شروع کردم و وارد مباحث معاد شما شدم. هر چند بعضی از مسائل برایم مبهم بود در کل حس حضور نسبت به معاد و برزخ را در وجودم حس می کردم و روز به روز شیفته تر نسبت به معاد شما می شدم و عاشقانه معاد را دنبال می کردم. وقتی شما حالات خواب را بیان می کردید همه را در وجود خودم حس می کردم. آن روز متوجه حرفهای شما نبودم که می فرمودید بعضی ها ممکن است مجتهد باشند ولی در بحث معاد عوام باشند، استاد آن روز فکر نمی کردم این تفکر ملاصدرا مخالف داشته باشد ولی الان چند وقتی است که با چند مدل تفکر روبروی ملاصدرا هم آشنا شده ام! تفکری که اصلا مجرد بودن را رد می کند! اصلا تمام فلسفه را رد می کند! همه ی آیاتی که شما در مورد معاد ذکر می کنید مثل «یوم تبدل الارض غیر الارض» را جور دیگر معنا می کنند! استاد دچار یک بهم ریختگی فکری شده ام. وقتی می بینم تمام مبانی فکریم که در این یکی دو سال با آنها انس گرفته ام همه زیر سوال می رود، وقتی به علامه طباطبایی بدبین می شوم که نکند نظرات خودش را به قرآن تحمیل کرده باشد بهم می ریزم. استاد از کوچکی ظرفیت خودم بسیار ناراحتم، از اینکه نمی توانم درست را از غلط تشخیص بدهم از خودم ناراحت می شوم. استاد چگونه بتوانم بهتر بفهمم، چگونه معاد دقیق و بدون شبهه را بفهمم، استاد خواهشا مبسوط برایم بگویید تا اینقده بین دو راهی نمانم. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در میدان تقابل افکار می‌تواند فکر کند و رشد نماید. مگر به ما توصیه نشده است در قرآن تدبر کنیم؟ پس معلوم است با برخورد سطحی با قرآن حرف اصلی قرآن ظهور نمی‌کند. عجله نکنید در قرآن تدبّر کنید تا حقایق برایتان روشن شود. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در قرآن تدبر کرده‌اند. موفق باشید
10207
متن پرسش
سلام استاد: تعریف غیبت را می دانم در معراج السعاده هم خواندم. اما آنچه دلم را به درد آورده به شما می گویم: من در مورد شخصی که از هر نظر بد به سرم آورده تهمت، توهین، بی احترامی، موجب قطع رحم من با شخصی از ارحامم شده و...و...غیبت کردم. کوتاه می کنم. او را پیش خدایم بخشیده ام. در دلم هم خیلی سعی می کنم ببخشمش تا منجر به کینه نشه اگر چه گاهی می خواهم زار بزنم از دستش و برایم خیلی عزیز بوده... از ارحامم هم هست. سوالم اینه که: با کسانی که در موردش درد دل کردم و در واقع چیزایی که خودشون میدونستن گفتم. و حتی اگه من خوب هم در مورد این شخص بگم کسی باور نمیکنه...چون هر کسی دردی به دلش اومده ازین آدم...گفته های من در حد همون رفتاراییه که همه ازش سراغ دارن منهم به نیت خراب کردن نگفتم... هرچی بود تکرار مکررات بود. با این حال بسیار داغون میشم بعد از حرف زدن... ضمن اینکه اونی که بهش گفتم تحت تاثیر قرار نمیگیره و حتی راهنماییم میکنه وخودش همه چیزو میدونه.... من چه کنم با این گناهی که ریشه اش در ضربه شدیدی هست که از او خوردم و ضربه هایش هنوز هم ادامه دار ست و جاری است. راستی من شنیده ام یکی از راههای جبران غیبت اصلاح سخن راجع به غیبت شونده ست. اما من وقتی می خوام این کار رو کنم خیلیها دعوام میکنن و کاملا مشخصه دارم فیلم مییام. خیلی دعا می کنم که بر نفسم غلبه کنم و آنچه را گذشت می کنم دیگه فکرش رو نکنم اما زخم عمیقیه ... درد داره استاد بزرگوار... به خدا از پاره جگر ضربه خوردن درد داره... چه کنم که حرف راجع به این شخص نزنم ...؟ البته گفته باشم همه جا سکوت می کنم یا ازش تعریف می کنم ...این قضیه غیبت فقط مربوط به همان 2نفر محرم من هستند که تاثیری روشون نمیزاره حرفای من.. طولانی شد ببخشید...خیلی مساله مهمیه ...برای مسیرم مانعه...کمک بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال همان‌طور که خودتان می‌دانید باید ذهن خود را از او منصرف کنید تا راه‌های معنوی در مقابل شما گشوده شود زیرا فرموده اند: «در سینه‌ی پر کینه، اسرار نمی‌گنجد». موفق باشید.
9951

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در خصوص سوال شماره ۹۹۳۲ باید عرض کنم قسم اول سوال بنده مربوط به قرآن بود که متاسفانه کلمه قرآن رو فراموش کردم ذکر کنم. سوال این بود که کدامیک از ترجمه های قرآن کریم مورد تایید جنابعالی هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز باید گفت: هرکدام از تفاسیر حُسن خود را دارد. واقعاً نمی‌توان راحت نظر داد. البته بنده هنوز ترجمه‌ی جناب آقای دکتر حداد را ندیده‌ام. موفق باشید
نمایش چاپی