بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14600
متن پرسش
با سلام: راسخان در علم چه کسانی هستند؟ آن روحی که در مقابل حضرت مریم تمثل یافت آیا همان روح نفخت فیه من روحی است؟ چرا حضرت عیسی کلمه الله و روح الله نامیده می شوند؟ این آیه قرآن که تا خدا نخواهد ما نمی خواهیم به چه معنی است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راسخان علم مطابق روایت، اهل‌البیت هستند 2- آن روحی که برای حضرت مریم«سلام‌اللّه‌علیها» متمثل شد، جناب جبرائیل«علیه‌السلام» بود و شاید به همین جهت که روح الأمین بر حضرت متمثل شد، فرزند ایشان یعنی حضرت عیسی«علیه‌السلام» را «روح‌اللّه» می‌نامند. 3- قلب‏هاى ما ظرف اراده و خواست خداوند است، چون او بخواهد، ما مى ‏خواهيم. و لذا خداوند فرمود: «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن‏ يَشَاء اللَّهُ»؛[1] شما نمى‏ خواهيد مگر آنچه را خدا بخواهد. بدین معنا که خداوند بر اساس شخصیت ما، اراده‌های خاصی را در ما ایجاد می‌کند هرچند ما را مجبور به عملی نمی‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)- سوره‏ى انسان، آيه‏ى 30.

14141
متن پرسش
سلام: آقای شبستری جواب نقد شما را چرا نداده اند؟ ایشان که تا نقدی می آمد سریعا جواب می دادن؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این آقایان بنا دارند در فضای ژورنالیستی بحث کنند، نه در فضای علمی آن‌طور که بنده سعی کردم سخنان ایشان را نقد علمی کنم. حتی وقتی بنده در یک جلسه‌ی خصوصی همراه با چند نفر از دوستان آقای سروش موضوع قبض و بسط را به میان آوردم تا بحث کنیم؛ ایشان گفتند من نسبت به ادامه‌ی این بحث‌ها ملول هستم، در حالی‌که همان موضوعات را حاضر بودند با آب و تاب در روزنامه‌ها و مجله‌ها به امید آن‌که بیشتر مردم عادی تحت تأثیر قرار دهند، مطرح کنند. موفق باشید

13065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: امام راحل می فرمایند: «شخص تائب پس از توبه نیز آن صفای باطنی روحانی و آن نور خالص فطری برایش باقی نمی ماند» (چهل حدیث، ص274) ولی بارها از شما روایت پیامبر صلی الله علیه و اله را شنیدیم که می فرمایند کسی که توبه می کند مانند کسی است که گناه نکرده است این دو چگونه با هم جمع می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت امام آن باشد که در هنگام گناه، فرصتِ انجام عبادت را از دست داده‌ایم وگرنه طبق روایت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله»: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» هرکس از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید

12294
متن پرسش
با توجه به سخنان رهبری در مورد مسایل منطقه و اظهار نظرهای برخی شخصیت های نظامی مورد وثوق رهبری، آینده تحولات منطقه را چگونه پیش بینی می کنید و وظیفه بچه های انقلابی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن بنا دارد منطقه‌ای را که آبستن یک جهش به سوی زندگی دینی و عبور از غرب است، به خود مشغول کند و ما باید با هوشیاری تمام آن حیله را خنثی کنیم تا نه‌تنها دشمن ناکام شود منطقه با سرعت بیشتر از غرب عبور نماید. وقتی فهمیدند اسلام لیبرالیته دیگر مطلوب مسلمانان نیست که در آن غرب اصالت دارد حال به ناآرامی جهان اسلام روی آورده‌اند. موفق باشید

12203
متن پرسش
موسیقی آرام، مثل ویالون، انسان را از خدا دور می کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی نهایتاً انسان را در موطن خیال تغذیه می‌کند و اگر کسی بخواهد به حقایق بالاتر از خیال سیر کند نباید در موسیقی متوقف شود. موفق باشید

10279
متن پرسش
با سلام: با ده نکته از معرفت النفس شروع کردم و وارد مباحث معاد شما شدم. هر چند بعضی از مسائل برایم مبهم بود در کل حس حضور نسبت به معاد و برزخ را در وجودم حس می کردم و روز به روز شیفته تر نسبت به معاد شما می شدم و عاشقانه معاد را دنبال می کردم. وقتی شما حالات خواب را بیان می کردید همه را در وجود خودم حس می کردم. آن روز متوجه حرفهای شما نبودم که می فرمودید بعضی ها ممکن است مجتهد باشند ولی در بحث معاد عوام باشند، استاد آن روز فکر نمی کردم این تفکر ملاصدرا مخالف داشته باشد ولی الان چند وقتی است که با چند مدل تفکر روبروی ملاصدرا هم آشنا شده ام! تفکری که اصلا مجرد بودن را رد می کند! اصلا تمام فلسفه را رد می کند! همه ی آیاتی که شما در مورد معاد ذکر می کنید مثل «یوم تبدل الارض غیر الارض» را جور دیگر معنا می کنند! استاد دچار یک بهم ریختگی فکری شده ام. وقتی می بینم تمام مبانی فکریم که در این یکی دو سال با آنها انس گرفته ام همه زیر سوال می رود، وقتی به علامه طباطبایی بدبین می شوم که نکند نظرات خودش را به قرآن تحمیل کرده باشد بهم می ریزم. استاد از کوچکی ظرفیت خودم بسیار ناراحتم، از اینکه نمی توانم درست را از غلط تشخیص بدهم از خودم ناراحت می شوم. استاد چگونه بتوانم بهتر بفهمم، چگونه معاد دقیق و بدون شبهه را بفهمم، استاد خواهشا مبسوط برایم بگویید تا اینقده بین دو راهی نمانم. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در میدان تقابل افکار می‌تواند فکر کند و رشد نماید. مگر به ما توصیه نشده است در قرآن تدبر کنیم؟ پس معلوم است با برخورد سطحی با قرآن حرف اصلی قرآن ظهور نمی‌کند. عجله نکنید در قرآن تدبّر کنید تا حقایق برایتان روشن شود. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در قرآن تدبر کرده‌اند. موفق باشید
9931
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: تشکر می کنم که سوالات را بدون هیچ منت و تاخیری جواب می دهید. در جواب سوال 8995 که گفتید هر چقدر توحید انسان زیاد باشد ترس و اضطراب وی هم کمتر خواهد بود به بنده امیدی خواص دست یافت حال یک سوال دارم و خواهش می کنم جواب دهید آیا با قوی کردن توحید خود 100% ترس و اضطراب و استرس از بین می رود؟ خواهش می کنم جواب دهید. اضطراب دارد نابودم می کند. راهکار و ذکری و کتابی جهت قوی کردن توحید و از بین بردن همیشگی اضطراب برایم لطف کنید. در ضمن کتاب ادب عقل را که گفته بودید دارم می خوانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق نور توحید می‌رسد به آن‌که همه‌کاره‌ی عالم خدا است و او به عنوان رب‌العالمین آغوش خود را برای پرورندان ما باز کرده، دیگر جایی برای اضطراب که ریشه در توهّمات ما دارد نمی‌ماند. سیر مطالعاتی روی سایت را سیر مفیدی جهت تقویت عقیده‌ی توحیدی می‌دانم. موفق باشید
9743
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برایتان از درگاه حضرت حق، توفیق عبودیت و خدمت به اسلام و مسلمین را خواستارم، به حق امام صادق علیه السلام. استاد من در کارها و اموراتم دقت کرده ام اخیرا متوجه شدم برخی از کارهایم را با نیت اینکه مردم بگویند: چه آدم خوبی است، انجام می دهم! استاد؛ حتما پیش خودتوت فکر می کنید وای این دیگر چه انسانی است! استاد این موضوع را با دقت در نیاتم فهمیدم، گاهی سکوت می کنم چون کسی فکر نکند بد هستم، برخی محبت ها را می کنم چون بگویند چه انسان خوبی، استاد البته نه همیشه و نه به این شفافی ولی به هرحال از خودم به خاطر این مسأله مکدرم، دوست دارم بهتر از این باشم؛ چه کنم که از این قضیه برهم. به نظرم شاید اونهایی که از آبرو گذشته اند و بدون ملاحظه نوع نگاه دیگران، باب میل خودشون عمل می کنند بهتر از من هستند. اگرچه قله مورد نظر اینه که حیات و زندگی و راه رفتن و نفس کشیدن انسان به خاطر خدا باشه.... ممنون که جواب گنهکارایی مثل منو میدید استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این طورها هم نیست که می فرمایید. اگر هیچ کس هم نباشد شما نمازتان را می خوانید. آری شما هم مثل بنده از نفس امّاره ازاد نیستید و در عین آن که دستور خدا را عمل می کنید نظری هم به بهره های نفس امّاره دارید، راه کارِ رفع مشکل آن است که سعی کنید کمتر به نفس امّاره محل بگذارید تا نور توحید بیشتر ظهور کند و خلوص شما بیشتر شود. موفق باشید
9108
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرامی: از پاسخی که جنابعالی درباره سخنان هاشمی درباره مناظر زیبا دادید شگفت زده شدم. آخر جناب استاد حتی در اوایل انقلاب و اوج تندرویها هم کمتر کسی پیدا می شد به یک زن با عفت محجبه زیبا رو که با حجاب درست اسلامی وارد جامعه می شد بگوید چون قیافه تو زیباست از خانه بیرون نیا و یا روی صورتت را بپوشان چه برسد به حالا. کدام مسلمان انقلابی را می شناسید (به قول هاشمی عساکر) که به زنی که دارای قیافه زیباست ولی حجاب کاملا اسلامی دارد امر به معروف کنند و از میدان بدرش کنند؟ آیا شما در حال حاضر سراغ دارید که نیروی انتظامی یا برادران بسیج یا گروههای امر به معروف که اتفاقا خیلی ها هم آموزش دیده اند و منکر و معروف برایشان شرح داده شده با چنین زنانی که دارای پوشش کاملا اسلامی هستند برخورد کنند؟ از طرفی بر فرض آن نظر را بپذیزیم باز هم اشکال اساسی به صحبتهای هاشمی باقی است. مگر زنان زیبا روی باحجاب مناظری هستند که باید مردم استفاده کنند که ایشان می گوید مناظر خوب را از دست مردم بدر کنند. با عرض معذرت به نظرم بدون تعمق در سخنان ایشان وجهی را مطرح نموده اید که به هیچ وجه در سخنان ایشان نمی گنجد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضایی که آقای هاشمی آن سخنان را مطرح می‌کنند و به فرمایش شما بحث امر به معروف در میان است مسلّم به زنان محجبه اگر هم دارای آرایش عرفی باشند، کسی امر به معروف نمی‌کند زیرا جای امر به معروف نیست، پس می‌ماند وَجه دیگر موضوع که عده‌ای خلاف عرف جامعه‌ی اسلامی بخواهند هنجارشکنی کنند که وظیفه‌ی دولت و ملت مشخص است. آنچه بنده خواستم به بهانه‌ی آن سؤال عرض کنم نکته ای است که که رفقای متدین ما عنایت داشته باشند در نحوه‌ی زینت‌داشتن زن در جامعه و یا مصداق زینت در بین فقها تفاوت نظر هست و نسبت به این موضوع حساس باشند که تا آن‌جا که ممکن است آن‌جایی که فقه اجازه داده، سخت‌گیری نکنند، هرچند ممکن است مرجع تقلید خودشان آن را اجازه نداده باشد. موفق باشید
8375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . استاد در زمینه ی فقهی و مسائل شرعی شما آیت الله جوادی آملی را اعلم تر میدانید یا آیت الله وحید خراسانی را ؟در ضمن به مسائل سیاسی اشان هم هیچ کاری ندارم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نظردادن در این مورد برای من مشکل است، کسی باید نظر دهد که درس هر دو بزرگوار را رفته باشد و جوانب موضوعات فقهی را می‌شناسد. موفق باشید
6155
متن پرسش

سلام استاد. نظر شما راجع به کتاب فتح خون شهید آوینی چیست؟سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی است. روحی دارد که از جسم الفاظ ‌اش بزرگ‌تر است، آن روح می‌خواهد مثل یاران امام حسین«علیه‌السلام» دیواره‌ی تن را بشکافد و پرواز کند. موفق باشید

5898

معنای ظلمبازدید:

متن پرسش
با سلام و خداقوت میخواستم در بحثهای مدیریتی 3 سوال رو بپرسم: 1- چگونه تصمیم گیری ما ظلم است 2-چگونه تصمیم گیری ما اساس ظلم است 3- چگونه تصمیم گیری ما پایه گزاری اساس ظلم است. باتشکر و التماس دعا از استاد بزرگوار
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ظلم عبارت است از عدم رعایت حق ذی‌حق. معلوم است اگر تصمیم ما منجر به نادیده‌گرفتن حقی شود ظلم است و اگر پایه‌گذار یک سنت غلط شویم که در دل آن سنت، حقوق افراد یا حقوق اللّه نادیده گرفته شود، تصمیم‌گیری ما اساس آن ظلم‌ها است. قسمت سوم سؤال، همان قسمت دوم است. موفق باشید
4964
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر من خیلی از کتابهای شما را خوانده و بسیاری از سخنرانیهای شما را گوش داده ام اما یک سوال همیشه در ذهن من باقیست. شما در بیشتر سخنرانیهایتان از روحانیت دفاع میکنید و از همه مهمتر در کتاب چه نیازی به نبی این مسئله به وضوح قابل رویت است که نظر شما درباره روحانیت چیست. اما چرا در انتخابات ریاست جمهوری با وجود اینکه کاندیدای آخوند هم وجود داشت شما از یک شخص غیر روحانی حمایت کردید. عظمتی که شما برای آقایان آخوند قائلید فقط به حوزه دین مربوط می شود یا سیاست را هم در نظر دارید؟ آیا روحانیونی که شما در کتاب چه نیازی به نبی یا سخنرانیهایتان از آنها به عنوان پاکترین مردم یاد می کنید افراد مشخصی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت د اشته‌باشید که جناب آقای دکتر حسن روحانی از نظر تحصیلات حوزوی یک روحانی متوسط هستند و بیشتر وقت خود را صرف دکترای خود در مورد حقوق کرده‌اند درحالی که ممکن است یک نفر باشد که ملبّس به لباس روحانی نباشد ولی در فرهنگ روحانیت پروریده‌ شده‌باشد. تأکید بنده بر فرهنگ روحانیت و حوزه‌های علمیه است که نظر بر قرآن و سخنان اهل‌البیت«علیهم‌السلام» دارد. موفق باشید
3866
متن پرسش
سلام.ببخشیدبنظرشماکسی که فلسفه می خواند تابه تفسیرقرآن برسدتاپایان مقطع دکتری فلسفه راادامه دهد؟یعنی لازم است جزدرفلسفه ی صدرایی درسایرمکاتب فلسفی هم تبحریابد؟ متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه یک نوع تفکر است و تفکر صدرایی قدرت تدبّر در قرآن را در انسان رشد می‌دهد و اگر در مطالعه‌ی مکاتب فلسفی دیگر گرفتار پوزیتیویسم نشویم امکان رشدیافتن تفکر در آن‌ها نیز هست. موفق باشید
3533
متن پرسش
با سلام واحترام: اگر نفس جوهرآ تغیر کند به طوری که (هر لحظه) از بود قبلی خود به تمامهی خارج شده و به هستی جدیدی برسد پس پرونده اعمال نفس کجا ضبط می شود (وجه ثبات نفس چیست)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این بحث در کتاب «از برهان تا عرفان» تحت عنوان «جواب شبهه‌ی بقاء موضوع» شده است. موفق باشید
2867
متن پرسش
با سلام نظر جنابعالی در مورد کتاب های اقای سید حسین نصر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از نظر نقد غرب نکات خوبی دارند. موفق باشید
2719
متن پرسش
با سلام به خدمت استاد عزیز سوالی داشتم فردی هستم که قصد ادامه تحصیل در معارف اسلامی داشتم می خواستم ببینم که به نظر شما دانشگاه بهتر است یا حوزه
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در یکی از سی‌دی‌ها بحثی داشته‌ام تحت عنوان «حوزه یا دانشگاه»، شاید به کارتان بیاید. موفق باشید
1148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در کتاب جوان و انتخاب بزرگ امده که باید یک تصمیم به اندازه ابدیت گرفت تا پشیمان نشویم اینکه تصمیم زندگی انسان خدمت به محرومین باشد و نه دین و شریعت ایا این هدف انسان را به پوچی می برد؟ایراد این تصمیم چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی زیرا باید رجوع همه به خداوند باشد و بخواهند در حیات ابدی سعادت‌مند گردند، در کنار چنین تصمیمی است که باید همچون اولیاء و انبیاء در خدمت محرومان بود و از این کار در نزدیکی به خداوند بهره‌مند شد. موفق باشید
1054

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. 1- آیا هر انسانی خودش به شخصه می تواند به حقیقت برسد؟ 2-آیا جهان خارج و عین، کاملا جدای از جهان فکر و ذهن است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی با توجه به این‌که نفس ناطقه‌ی انسان یک حقیقت گسترده‌ای است که تکویناً در همه‌ی عوالم حاضر است ،موضوع جهان علم و جهان عین برایش معنی ندارد و لذا با هر چیزی که برخورد کرد می‌تواند آن را نزد خود داشته باشد و نیز صورتی مناسب آن را در ذهن خود ابداع کند. موفق باشید
17490
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: از زمانی که متوجه شدم سن اباعبدالله در کربلا بالا بوده یعنی امام پیرمرد بودند سوز و آهم بیشتر شده، این قضیه آیا اشکالی دارد یا نه؟ برای کدام وجه کربلا وامام باید گریه کرد؟ مصیبت ها یا اینکه امام و مقامش را درک نمی کردند؟ ممنون از لطف شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سن مبارک حضرت حدود 60 سال بوده و این سنِ پیرمردی حساب نمی‌شود 2- در مورد موضوع اشک در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در صفحه‌ی 228 و در کتاب «کربلامبارزه با پوچی‌ها» صفحه‌ی 158 و در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» صفحه‌ی 121 عرایضی شده. موفق باشید

16644
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که در نظر بزرگان داریم محبت ایمانی به جنس مخالف بلامانع است و روی این مورد سوالی نداریم ولی به نظر می رسد این محبت با حساسیتی همراه است مثلا خوبی جنس مخالف (چه مرد به زن و چه زن به مرد) ممکن است برای ما با حساسیت همراه باشد یا مثلا اگر کسی در قالب وظیفه بخواهد برای جنس مخالف وظیفه ای انجام دهد آن کار را با حساسیت انجام می دهد حال سوال این است این حساسیت ها (فارغ از هرگونه بحث شهوانی) طبیعی است؟ و لطمه ای به ارزش محبت ایمانی یا وظیفه ای که ما در قبال جنس مخالف انجام می دهیم نمی زند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت الهی با طرح موضوع نامحرم‌بودنِ جنس مخالف، متوجه بوده که عموماً انسان‌ها در ارتباط با جنس مخالف گرفتار تحریک قوه‌ی واهمه می‌شوند و بدین لحاظ است که خداوند تأکید دارد کم‌ترین ارتباط را انسان با جنس مخالف داشته باشد مگر در حدّ ضرورت عقلی و شرعی. حال شما در نظر بگیرید وقتی کسی عکس غیر محجوب جنس مخالف را بنگرد قوه‌ی واهمه‌ی او چه بلایی بر سرش می‌آورد و چگونه او را از عالی‌ترین رابطه با عالم قدس و معنا محروم می‌نماید. موفق باشید  

16185
متن پرسش
سلام علیکم: علامه طباطبایی در المیزان در پایان تفسیر آیه «فَاذْكُرُونىِ أَذْكُرْكُم» و در معنای «ذکر» می فرمایند: «...اينكه بعضى گفته‏‌اند: ذكر به معناى حضور معنا است در نفس، سخنى است درست، براى اينكه حضور داراى مراتبى است. در آيه مورد بحث امر به (ياد آورى) متعلق به (ياء) متكلم شده، فرموده: مرا ياد بياور، اگر ياد آورى خدا را، عبارت بدانيم، از حضور خدا در نفس، ناگزير بايد قائل به تجوز شويم، (و بگوئيم: مثلا منظور ياد نعمت‏ها و يا عذابهاى خداست) و اما اگر تعبير نامبرده را تعبيرى حقيقى بدانيم، آن وقت آيه شريفه دلالت مي كند بر اينكه آدمى غير از آن علمى كه معهود همه ما است، و آن را مى‏ شناسيم، كه عبارتست از حضور معلوم در ذهن عالم، يك نسخه ديگرى از علم دارد، چون اگر مراد همان علم معمولى باشد، سر به تحديد خدا در مى ‏آورد، چون اين قبيل علم عبارت است از تحديد و توصيف عالم معلوم خود را، و ساحت خداى سبحان منزه از آنست كه كسى او را تحديد و توصيف كند...» در اینجا جضرت علامه سخن را قطع می کنند و توضیح دیگری نمی‌دهند. حال سوال اینجاست که آن نوع دوم از علم که علامه بدان اشاره می‌کنند چیست و ارتباط ذکر خدا با آن نوع علم چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً ترجمه، خوب انجام نشده. می‌خواهند بفرمایند اگر یاد خدا به معنای علم به خدا مثل علمی که ما به سایر پدیده‌ها مثل میز و صندلی داریم، باشد، برای خدا محدودیت و تحدید قائل شده‌ایم و لذا علم به خدا و یاد او باید احساس حضور همه‌جانبه به او باشد و یا علم به نعمت‌ها و عذاب‌های او. موفق باشید

16087
متن پرسش
با عرض سلام مجدد خدمت استاد: پیش از این در قالب سئوالی وضعیت موجود در تلگرام و برخی شبکه های اجتماعی خارجی برای جنابعالی شرح دادم و نسبت به حضور سایت شما و برخی از سایتهای مذهبی دیگر اعتراض کردم که در پاسخ فرموده بودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقای دست‌اندر کار موضوع سایت، مفصل در این مورد بحث و بررسی داشته‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که در هر حال فعلاً نباید میدان این‌گونه وسایل را برای دشمن خالی گذاشت و پیام انقلاب اسلامی را از این طریق به گوش افراد نرساند. همان‌کاری که جمهوری اسلامی به تعبیر رهبری عزیز با تریبون سازمان ملل انجام می دهد. موفق باشید» البته بنده به عنوان شاگرد شما و کسی که مبانی فکری جهان مدرن را از شما آموخته ام همواره از سخنانتان استفاده کرده و مدیون هستم. پایان نامه ارشد خود را با عنوان بررسی و نقد مبانی علم مدرن برایتان فرستادم مقاله ای تحت عنوان نقش اعتقاد به رزق مقدر از منظر اهل بیت (ع) با کمک کتابتان استخراج کردم که چاپ شد و اکنون مشغول رساله دکترا در همین فضا هستم. به نظرم در پاسخ شما سه نکته قابل تامل وجود دارد! اول اینکه فرمودید رفقای دست اندرکار سایت شما به این نتیجه رسیده اند. من نمی دانم این عزیزان تا چه حد نسبت به این شبکه ها مطلعند اما یقین دارم از ماهیت حقیقی شبکه های اجتماعی خارجی آگاه نیستند چنان که بسیاری از جوانان حزب اللهی این گونه اند. اساسا مدیریت این شبکه ها با طراحی آنها قصد جمع آوری اطلاعات، داده کاوی و مدیریت افکار عمومی را دارند و هرچه در این شبکه ها می گذرد تحت تسلط کامل آنهاست. با این اوصاف مشارکت در این شبکه قطعا بازی در زمین دشمن است. البته در زمین دشمن هم می توان رفت اما نه برای بازی بلکه برای عملیات و کسانی هم که برای عملیات می روند اولا نباید با پرچم و نشان خاصی بروند و ثانیا باید کاملا آموزش دیده و در هماهنگی با مدیران عملیات برون مرزی باشد تا با شکست مواجهه نشود. برادارن عزیز ما که برای چنین کاری وارد این فضا شده اند با فاصله اندک مورد شناسایی قرار گرفته و اکانت آنها حذف شده است چنانکه تلگرام سال قبل 26 هزار نفر از برادرانی که با این قصد وارد آن شدند شناسایی و حذف نمود که نمونه اش کانالهای مربوط به رهبران مقاومت در لبنان و یمن و بحرین است. با این اساس یقین دارم هر کانالی که وارد این شبکه ها شده و حذف نشود یا برای آنها بیضرر است یا نفعش به ضرر آن می چربد. نکته دوم اینکه فرمودید نباید زمین را برای دشمن خالی گذاشت. البته حرف درستی است ولی اولا چنانکه گفتم نباید هم در زمین دشمن بازی کرد. ثانیا این سخن باز نشان از عدم آگاهی نسبت به ماهیت این شبکه هاست. اساسا مدیریت این برنامه ها با استفاده از فناوری هوش مصنوعی قادر است ضریب اثرگذاری برای گروههای خاص را به حداقل برساند و آنها را در یک لوپ قرار دهد که صرفا اعضای همفکر گروه در یک چرخه ی بسته تبادل اطلاعات می کنند اما توهم اثرگذاری دارند. برادرم جناب آقای مومنی نسب می گفتند در گفتگو با آقای شریعتمداری نسبت به حضورشان در تلگرام و اینستاگرام اعتراض کردم که پاسخ دادند ما برای اثرگذاری رفته ایم که به ایشان متذکر شدم این توهم اثرگذاری است در حالی که دارید مدیریت می شوید و خودتان نمی دانید. هنر شما فقط این است که جوانان حزب اللهی را به شبکه هایی می برید که در مجاورت شما بی بی سی و شبکه های دیگر اعم از فساد و فحشا هم هستند و آنها را آسیب پذیر و دست کم سکولار می کنید، علاوه بر اینکه با افزیش کاربرانش قدرت آنها را افزایش و از قدرت شبکه های داخلی می کاهید. نکته سوم فرمودید رهبری عزیز پیام اسلام را از تریبون سازمان ملل به گوش افراد رساند. این یک مثال مغالطه آمیز است. زیرا اولا در شبکه های اجتماعی در یک چرخه بسته شما فقط پیامتان را به همفکران خود می رسانید که هنر زیادی نیست. ثانیا چنانچه گفتم این توهم اثرگذاری است که ما را به چنین می دانهایی می برد. بجای این مثال حضرت آقای مکارم مثال صفوان جمال را زدند که می خواست شترانش را به عامل ظلم اجاره دهد ولی مورد نهی امام کاظم علیه السلام قرار گرفت زیرا ضمن کمک به ظالم؛ امید داشت که تا برگشت شترانش، عامل ظلم زنده بماند. به هرحال بنده وظیفه داشتم نسبت به این خطر هشدار بدهم. خطری که گاها خواب را از چشمانم می رباید. نتیجه خبرگان تهران و مدیریت افکار عمومی توسط این شبکه های انگلیسی آمریکایی صهیونیستی شاهدی روشن بر دغدغه حقیر است. رفقای دست اندرکار شما اگر می خواهند در شبکه های اجتماعی کار کنند شبکه های داخلی مثل بیسفون و سروش و سلام و ... هم هستند که با این کار شما هم کمک و هم تقویت می شوند و هم کار عقلایی تری است. اگر هم نسبت به این کار تردید دارند دوستان طلبه و متخصص در دفتر مطالعات فضای مجازی انقلاب اسلامی dmfm.ir می توانند جنبه های پنهانی از ماهیت خطرناک موضوع را که رهبری معظم هم چندین بار هشدار داده اند روشن کنند. هشداری که تا کنون هیج توجهی به آن نشده است. با عذر فراوان از اینکه مصدع اوقات ارزشمنتان شدم. یکی از شاگردانتان در شهر مقدس قم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نظرات جنابعالی را به دوستان می‌رسانم. در هر حال باید موضوع از جوانب مختلف بررسی شود. واژه‌ی بازی‌کردن در زمین دشمن وقتی به‌کار می‌رود که بخواهیم اهداف دشمن را رعایت کنیم. عنایت داشته باشید دشمنان اسلام بیش از آن‌که هوشیار باشند، احمق‌اند. لذا در عین دقت به نقشه‌های آن‌ها نباید مرعوب آن‌ها شد. موفق باشید

16055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من حدودا یک ماهی با کتابهای شما آشنا شده ام ضمن تشکر بی دریغ از زحمات شما استاد گرامی و دعای خالصانه برای شما واقعا زندگی و افکارم متحول شده است. خیلی علاقمند شده ام کل کتابهای شما رو مطالعه کنم ولی از طرفی دغدغه هایی نیز برایم ایجاد شده است. اولا شنیده ام برای تزکیه نفس انسان باید استاد داشته باشد موندم چطوری بتونم استاد مورد نظر را پیدا کنم. از طرفی 10 سال است که کارمند بانک هستم با توجه به مسائلی که از طرف بعضی علما من جمله آیت اله جوادی آملی در رابطه با مسائل ربوی بودن بانک مطرح می شود به شدت نگران شده ام که وضعیت آخرتم چگونه خواهد شد. بعضی موقعه ها به سر می زنه از بانک استعفا بدهم ولی موندم با این سن با توجه به وضعیت اشتغال کجا می تونم کار پیدا کنم و ضعیت زن و بچه چی می شود؟ از طرفی اگر بانک زیر سوال باشد متاسفانه خیلی جاهای دیگر نیز زیر سوال می رود پس چطور می توان به روزی حلال دست یافت؟ خیلی دوست داشتم کسی رو پیدا می کردم که قاطعانه به من می گفت مثلا اگر بانک کار کنی می ری جهنم همین الان استعفا می دادم. خواهشا استاد بفرمایید من چکار کنم از این وضعیت شک و تردید خارج بشم؟ چون واقعا دنبال این هستم که به دنبال مسائل تزکیه نفس و آدم شدن حرکت کنم. ممنون از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است 2- در مورد مشکل بانک‌ها با استعفایِ شما، مشکل حل نمی‌شود. منظور آیت اللّه جوادی آن است که کارمندان متدین بانک‌ها به ادارات خود فشار بیاورند که این مسیر انحرافی را اصلاح کنند. موفق باشید

16053
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوالی که در پیش رو داریم مسئله ای شخصی نیست، و به عنوان یک «پدیده» برایم سوال شده که ممنون می شوم با دقت آن را بخوانید: خداوند نظام احسن را آفرید، همه ی هستی را با اوصافی که در قرآن ذکر شده زوج آفرید. زن و مرد را از یک روح خلق کرد، زن را سرشار از نیازهای عاطفی و مرد را با نیازهای جنسی اش آفرید تا با وحدتشان هر دو به تکامل برسند. این وسط یک اتفاقی هم افتاد که همیشه مورد اذعان بشر بوده، مرد طوری خلق شد که نیاز عاطفی زن را درک نمی کند و زن طوری خلق شد که نیاز جنسی مرد را درست درک نکند. خدا مجبور شد (نه اجبار به معنای عرفی) تمکین را بر زن واجب کند تا درک نشدن مرد، آسیبی وارد نکند (صرف نظر از اینکه متعاقبا وجوبی برای مرد نگذاشت که زنش را درک کند...) هزاران سال می گذرد که زن و مرد محتاج هم هستند ولی درکی از هم ندارند. روانشناسان صدها کتاب نوشتند مثل زنان مریخی مردان ونوسی، خدا زن و مرد را از بودن با همجنس خود نهی کرد و کراهت آن را در فطرتشان قرار داد. و گفت زن حق ندارد با مردی غیر از شوهر خود باشد و چنانکه گذشت مرد هم به گونه ای خلق شد که درکی از زن ندارد. خداوند برای درک شدن زن از روایات و راهنمایی های دینی استفاده کرد تا به زور به مرد بفهماند چگونه با زن خود رفتار کند ولی در تاریخ معدود افراد انگشت شماری بودند که بواسطه ی روایات، نیاز همسر خود را درک کردند. برخی کج اندیشان میگن نعوذبالله خدا سادیسم داشت و خدا خواست بشر را آزار دهد که قطعا ما چنین اعتقادی نداریم. شیطان می گوید خدا خواست بشر را بیازارد چون خدا گفت ببین ولی دست نزن. گفت دست بزن ولی نچش. گفت بچش ولی نخور. شیطان می گوید من محدودیتی برای بشر نذاشتم و میخوام بشر به همه ی نیازهاش برسه. پاسخ به شیطان روشن است. سوال من ناظر به مسائل مقطعی نیست. مثلا در روزه گرفتن خدا نگفته هرگز نخور. بلکه گفته از صبح تا غروب نخور. یا در ارتباط با نامحرم نگفته که با هیچ مردی نباش، گفته فقط با محارم خود باش. سوال من ناظر به مسائل غیرمقطعی و دائمی است که «تمامی عمر انسان» را شامل می شود. گویا صبر بشر مسئله ای را عوض نمی کند و خاتمه ای ندارد. از جمله مسئله ی درک نشدن نیازهای زن توسط مردی که فقط او برای رفع نیاز زن خلق شده. به راستی چرا خدا این بلا را سر بشر (بهتر است بگویم سر زن ) آورد که هزاران سال نیازهای اولیه ی انسانی تأمین نشود چون زن و مرد درکی از هم ندارند؟ خدا زن را سرشار از عاطفه و احساس و غریزه آفرید تا جایی که خودش اعتراف کرد عقل زن تحت الشعاع احساساتش است. بعد گفت باید مثلا صد سال زنده باشی و در این سالها فقط با یک مرد سپری کنی. که طبیعتا چون مردان از کره ی ونوس آمده اند جهان را جور دیگری می بینند. با توجه به احسن بودن نظام خلقت، اساسی ترین سوال من این است که چه «حکمتی» در آزار دیدن و رنجاندن زنها وجود دارد؟ همه ی اینها متقابلا برای جنس مرد هم هست ولی چون خدا محدودیتی در حرمت رابطه ی مرد با دیگر زنها ندارد و هر مرد امکان این را دارد که زنان بی شماری را بر خود حلال کند (در صورتی که ایذاء مؤمن نباشد)؛ لذا بیشتر سوالم ناظر به زن است. چرا پاسخ به این همه خواستن و فوران نیازهای درونی و عاطفی و جنسی زن با نوع خلقت مرد نزدیک به محال است؟ از طرفی هم فقط عرفا هستند که در قبال کمبودها دچار حسرت و عقده و اختلالات روانی نمی شوند و عواقب سرکوب این همه نیاز و احساس در زن، تا نسل ها باقی می ماند. حکمتش را ناظر به همه ی آنچه در متن گفتم می خواهم بدانم. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نسبت به همدیگر و به‌خصوص نسبتِ بین زن و مرد و بالأخص در نسبت بین زن و شوهر؛ از طریق نفوذ فرهنگِ مدرنیته آن‌چنان به‌هم ریخته‌ایم که حقیقتاً یکی «ونوسی» و دیگری «مریخی» است. و این همان دوره‌ی هبوط تاریخیِ ما است. در حالی‌که ذیل شریعت الهی در سیری که خداوندِ خالق زن و مرد فراهم کرده بود، به خوبی انسان‌ها همدیگر را درک می‌کردند و زن و شوهر، ماوراء فرهنگ فمینیستی نسبت به همدیگر و نسبت به جامعه‌ی خود احساس مسئولیت داشتند. عمده آن است که برای برگشت به عهدِ قدسیِ خود، با نگاه فرهنگ مدرنیته به عالَم و آدم ننگریم. موفق باشید

نمایش چاپی