بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17365
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مساله حب که در روایات تاکید شده و فرمودند دین جز محبت نیست چند سوال در مورد حب داشتم، همانطور که فرمودید کسی که گناه می کند لحظه گناه یاد خدا نیست ولی آیا می شود گفت هنگام گناه هیچ محبتی به خدا ندارد و محبتش کلا از خدا منقطع شده است؟ فرض کنیم مومن می داند تا دیر وقت برای امام حسین (ع) سینه بزند نماز صحبش قضا می شود، یا ممکن است مومنی بخاطر حب به مومنی مثلا رهبری به مخالف رهبری اهانت کند. ایا در آن لحظات مومن حب به اهل البیت و مومن نداشته است؟ ۲. در آن مواردی که در سوال قبل مثال زدم آیا می شود گفت محبت به خدا و اهل البیت یا مومن مقدمه گناه شده است؟ و آیا چنین قیاسی درست و عاقلانه است؟ سپاسگزارم به دو سوال پاسخ می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً انسان‌های مؤمن در حین گناه، نظر به رحمت الهی دارند. لذا نمی‌توان گفت در حین گناه به‌کلّی از محبت به حق خالی‌اند. حتی آن وقتی که به مؤمنی توهین می‌کنند از محبت به حق خالی نیستند. آری! اگر نور محبت به حق شدید بود، بهتر خود را کنترل می‌کردند 2- با توجه به جوابی که در قسمت اول داده شد، پس نمی‌توان گفت محبت مقدمه‌ی گناه است بلکه امید به رحمت الهی منجر می‌شود که انسان‌ها تصور کنند حضرت حق به آن‌ها سخت نمی‌گیرد. در حالی‌که غافل می‌شوند که گناه ریزش رحمت و فیض خدا را از انسان می‌گیرد. چنان‌چه قرآن در مورد حضرت یونس«علیه‌السلام» می‌فرماید: «فظنّ ان لن نقدر علیه» گمان می‌کرد به جهت کاری که کرده است، خداوند به او سخت نمی‌گیرد. موفق باشید

17180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی لطفا وحدت وجودی که امام خمینی در عروته الوثقی قائلین به آن را نجس می دانند با وحدت وجودی که در کتب مختلف عرفانی اشان مطرح است تفکیک فرمایید. دوم آنکه در یکی از سوال و پاسخ ها شما موسیقی را کاملا رد و غیر مفید دانسته بودید. سوال بنده از شما این است که آیا وقتی که مقام معظم رهبری به آقای افتخاری گلایه می کنند که چرا موسیقی شاد نمی خوانید و وقتی امام راحل به موسیقی ای مطهر علاقه شدید نشان می دهند و با آن گریه می کنند یا وقتی که امام در پاسخ به آن خانم که گفته بود گروه نوازندگی از اول انقلاب تا حالا ناراحت اند که حالا که موسیقی حرام شده چه کنیم و امام فرمودند که برای انقلاب و اسلام بزنید و وقتی که امام در پاسخ به آن بنده ی خدا که با هم پای تلوزیون بودند و شاکی شده بود که چرا در تلوزیون موسیقی شاد پخش می شود و امام فرموده بودند این قبل از انقلاب و خارج از فضای توحیدی انقلاب حرام بوده است نه الان. علت تندروی های ما چیست؟ آیا ما از امام خمینی هم غنی تریم؟ لطفا با توجه به همه مستندات بالا پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وحدت وجود به معنای آنکه هرچیزی خدا باشد هیچکس قبول ندارد و وحدت وجود به آن معنا که تماما حق در صحنه است و مخلوقات همه مظاهر حق اند چیزی است که عرفا و از جمله امام به آن معتقدند 2- بنده به هیچ وجه مخالفت کلی با موسیقی ندارم. عرض بنده آن است که حوزه ی موسیقی در حد تحریک خیال است و اگر کسی بخواهد به معانی و حقایق بالاتری دست یابد از ظریق موسیقی نمی تواند. موفق باشید

14071
متن پرسش
سلام و عرض ادب به استاد و گروه لب المیزان: در کتاب مبانی معرفتی مهدویت از استاد اومده: حضرت (عج) در عالم غیب حاضرند. جامعه اگر آماده شد یک مرتبه با وجود مقدس ایشان روبه رو می شوند. (ص۱۰۱) منظور از عالم غیب چیست؟ آیا نظر استاد این است که در زمان غیبت حضرت حجت (عج) وجود مادی ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً حضرت«صلوات‌اللّه‌علیه» در عالم، حضورِ مادی دارند ولی فراموش نفرمایید که حضرت مهدی«سلام‌اللّه‌علیه» وجهِ غیبی خاصی دارند که بقیه‌ی انبیاء و اولیاء آن را نداشتند. در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» شده است. موفق باشید

13992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام به استاد گرامی: 1. بنده به لطف خدا و کمک جنابعالی مطالعه تفسیر المیزان را شروع نموده ام با روشی که در جزوه فرمودید اما گاهی برای پیدا کردن نظر علامه دچار مشکل می شوم می خواهم راهنمایی فرمایید مثلا در آیه 25 سوره توبه (لقد نصرکم الله) نظر علامه در متن تفسیر المیزان کدام است؟ 2. برای شرح و تفسیر نهج البلاغه کدام اثر از کدام مولف را معرفی می نمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» بعضی از آیات را که معنی آن مشخص باشد و یا نظری در مورد آن نداشته باشند، تفسیر نمی‌کنند. در این موارد خوب است نظر مفسر دیگری را مثل مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» را ذیل آیه‌ی مربوطه ثبت کنید و متذکر شوید که از آن منبع گرفته شده است 2- برای شروع شرح آیت اللّه محمدتقی جعفری خوب است، بنده هم عرایضی در شرح بعضی از خطبه‌ها داشته‌ام. موفق باشید

13270
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جناب استاد طاهر زاده: اولا: از شما می خواهم که جایگاه تسلیم و رضا را در زندگی و در برخورد با مسائل مختلف و امتحانات الهی تبیین بفرمایید؟ چرا که انسان می ماند در برابر مسائل نفسانی و گذشته ی گناه آلود خود هم بایستی رضا بخرج بدهد؟ یا مثلا به اندک علم و ایمانی که دارد رضا بشود؟ و مرز تسلیم و پذیرش تا کجاست؟ که خود بر مسائل پیرامونی این دو موضوع واقف هستید. دوما: آیا بین ابتلا و امتحان و مصیبت و بلا از منظر قرانی تفاوتی هست یا خیر؟ چرا حضرت حق (عز وجل) جایی آیه ی «ما اصابک من سیئة» .. را می فرماید و جایی می گوید: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ» .. ما در برخورد با مصائب چه واکنشی باید از خود نشان دهیم؟ کدام ها را باید نشان از بلاء حسنا بدانیم و با دلی آرام و خوش تحملش کنیم و کدام باید ما را به خود آورد و تلاش در رفع مشکل کنیم؟ بطور خلاصه سنت خداوند در بلاها و مصایبی که به ما می رسند چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان نسبت به آن‌چه که خودش انجام داده است و مقابل حکم شریعت است، نباید راضی باشید. ولی نسبت به حکم خدا که در مقابل گناهان ما بر ما جاری می‌شود باید آن حکم را عادلانه بداند. لذا آن‌جایی که می‌فرماید آن‌چه مصیبت به شما می‌رسد، به خاطر اعمال شماست؛ نظر به این نکته دارد. و آن‌جا که می‌فرماید: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً (79)» می‌خواهد بگوید که حضرت حق در ارائه‌ی خوبی‌ها به تو کمک می‌کند ولی در ارائه‌ی بدی‌ها تو خود، مسئول آن هستی. و آن‌جایی که می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ»(حدید (22). می‌خواهد بگوید برنامه‌های کلی عالم از قبل تعیین شده است و اگر مثلاً مصیبتی مثل مرگ عزیزان برایتان پیش آمد، آن را اتفاقی ندانید، بلکه از قبل حضرت حق آن را مطابق مصلحت خود برنامه‌ریزی کرده است. موفق باشید

13122
متن پرسش
سلام: در صوت شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت (ره) فرمودید: گناه اعتقادی نباید داشت. و اگر انسان نداند معنای ملائکه و ... چیست نمی تواند سیر کند. حال سوال من این است: 1. اگر مدتی بوده که اعمال عرفانی انجام می داده ولی اعتقاداتش نیمه سالم بوده دیگر سیر نکرده؟ یا سرعتش کمتر بوده؟ ۲. اینکه در احوال بزرگان آمده که کلا خود را بی دین فرض کردند و راه تحقیق پیش گرفتند. آیا ما هم باید اینگونه کنیم یا صرف خواندن کتب اعتقادی سالم کافیست؟ اگر که می شود توضیح دهید. ممنون التماس دعا هم دارم شدیدا. چون می خواهم به خواستگاری بروم استاد. دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌همرفته انسان بر اساس آگاهی‌های فطری، عباداتش به سوی حضرت حق است و هرچه عقاید خود را صحیح‌تر کند، عمق رجوع به حضرت حق بیشتر می‌شود. عرایضی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده است. اگر با شرح صوتی آن مطالب را دنبال کنید إن‌شاءاللّه به نتایجی خواهد رسید. موفق باشید

13017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: استاد عزیز آیا شما کتاب و نوشته ای در رابطه قضا و قدر دارید؟ لطفا منبعی در مورد فهم ساده ی این موضوع معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دی‌وی‌دیِ عقاید بحثی در رابطه با «عدل الهی» و «قضا و قدر» شده است. بحث «جبر و اختیار» هم کمک می‌کند. از کتاب «انسان و سرنوشت» مرحوم شهید مطهری غافل نباشید. موفق باشید

12544
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد با اجازتون یه نقد داشتم به این که شما الان دارید کتاب مصباح الهدایه امام خمینی رو در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان تدریس می کنید اون هم برای عوام... استاد این کتاب از مشکل ترین و عمیق ترین کتاب های عرفانی است و برای فهمیدنش مقدمات میخواد این رو صاحب نظران در عرفان میگن ... چون این کتاب امام بحث دقیق و علمی هستی شناسی عرفانی هست و حداقل کتاب اصول و مبانی عرفان نظری تالیف استاد یزدان پناه رو لازمه که قبل این کتاب کاملا مطالعه کرد که بعدش شخص بتونه با این کتاب حضرت امام ارتباط برقرار کنه و این کتاب هایی که هم که شما قبلا تدریس کردید و البته با این شیوه تدریس که شما برای عوام میگید نمیتونه مقدمه مناسبی باشه هر چند که در جای خودش مفیده برای بالا بردن سطح فکری و معنوی جامعه... استاد بعضی از متون هست که واقعا نمیشه برای عوام گفت واقعا مقدمات خودش رو میخاد ... استاد من از کسانی که پای درستون میان موقه درس به چهرشون نگاه می کنم مشخصه چیزی متوجه نمیشن ... استاد خودتون بهتر میدونید که بزرگترین خطری که علوم فلسفی و عرفانی دارن اینه که طرف فکر میکنه بحث رو فهمیده در حالیکه اصلا اشتباه فهمیده و خودش متوجه نیست و این میتونه کار دستش بده برا همین باید در این علوم با حوصله و طی کردن مقدمات وارد شد ... التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نسل جدید طالب عالی‌ترین وجه دین است تا با شدیدترین وجوه شیطانی مقابله کند، چرا ما نسبت به ارائه‌ی معارفی این‌چنین به این نسل خودداری کنیم؟! از طرفی مگر مخاطبان آن جلسه عوام به معنای مردم معمولی هستند؟ یادتان باشد حضرت امام سوره‌ی حمد را که حامل عمیق‌ترین معارف عرفانی است، با همین مردم در میان گذاشتند. مگر انتظار دارید در چند جلسه مطالبی این‌چنین عمیق و ارزشمند طوری برای مخاطب ملکه شود که بتواند آن را ارائه دهد؟! موفق باشید

12315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: واقعا گیج و کلافه شدم و یا شاید من نمی فهم استاد. ما در مذاکرات هسته ای 90 درصد دستاوردهای خودمان را تقدیم کردیم و الان بحث به سمت مراکز نظامی و بازرسی از دانشمندان هسته ای به اوج خودش رسیده، البته به نقل از جناب نبویان نماینده مجلس، مقامات ارشد امور خارجه از قبل قول بازرسی را داده بودند. نمی دانم که آیا سخنان اخیر جناب نبویان را در خصوص بیانیه لوزان گوش داده اید یا نه، اما سوال من اینجاست چرا رهبر انقلاب دست به کار نمی شوند؟ مطلقه فقیه پس به چه معناست؟ مگر غیر از اینست که در مواقعی که مصلحت کشور و نظام زیر سوال برود، قابل استفاده قرار بگیرد؟ چرا آقا با یک حکم حکومتی جریان را مختومه نمی کند؟ وضعیت از این اسف بار تر که اجازه بازرسی از تمامی اسناد، مراکز، اشخاص و ... تعهد داده شده است؟ آقا به خاطر وزیر اطلاعات دولت قبل جبهه گرفتند پس چرا الان نمی گیرند؟ امروز آقا در بین نمایندگان مجلس فرمودند که انصافا مسئولین امور خارجه زحمت می کشند و عرق می ریزند. درست است که در وضعیت کنونی جامعه نیاز به آرامش دارد اما چرا این همه تسامح؟ واقعیت امر این سوالات خیلی وجودم را اذیت می کرد و می شود گفت که الان کمی راحت شدم. این سوالاتی بود که از در و دیوار از ما می کردند و ما پاسخی نداشتیم چون راه را گم کردیم و از شما انتظار دارم که ما را روشن کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تیم هسته‌ای با راهنمایی‌های مقام معظم رهبری خط قرمزها را رعایت می‌کنند و فراموش نکنید که باید به آمریکا بدبین بود نه به تیم هسته‌ای! الحمداللّه رهبری عزیز با خط قرمزهایی که تعیین کرده‌اند، مرزِ بین ما و آمریکا را به‌خوبی روشن می‌نمایند و امید آن‌هایی که بنا دارند انقلاب اسلامی را در حدّ و محدودیت‌های کشور ایران متوقف کنند و پیام جهانی آن را به حاشیه برانند، ناکام خواهند کرد. موفق باشید

12151
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: پسر من در ترم چهارم دانشگاه مشغول به تحصیل است و به دختری علاقه مند شده و می خواهد با او ارتباط برقرار کند برای همین با من مشورت کرد و من او را از این کار نهی کردم اما او گفت در دانشگاه ما بچه های مذهبی هم این ارتباط ها را به شکلی کنترل شده تجربه می کنند و کاملا عادی است. من به او گفتم اسلام به شما اجازه نمی دهد همین و بس! و او ضمن صحبتهایی که مطرح کرد و اینکه این علاقه مندی برایش درگیری فکری شدید ایجاد کرده و به روند تحصیلیش لطمه زده و از طرفی از من پرسید مرز اسلام در اینگونه ارتباطات کجاست؟ و گفت من نمی توانم قبول کنم که خدایی که ما را آفریده و خودش به ما قلب داده هیچ راهی برای این نوع ارتباط نگذاشته باشد و گفت من می خواهم با رعایت حد و مرز دینی وارد این ارتباط شوم و با کمی تامل مادر حد و مرز دین کجاست؟ حال من از شما استاد عزیز یاری می طلبم برای پاسخ دادن به جوان دلباخته ام یاریم دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علاقه به جنس مخالف را در انسان قرار داده تا خانواده شکل بگیرد و چنانچه دختر و پسر جهت تشکیل خانواده با یکدیگر صحبت کنند از نظر شرعی در آن حدّ مجازاند، ولی صحبت با نامحرم به خودی خود شرعی نیست و موجب از بین‌رفتن روح ایمانی انسان می‌گردد. موفق باشید

9666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: بنده چندی پیش، مطالب شما را در این سایت بسیار پر بار، راجع به رئیس جمهور قبلی جناب آقای احمدی نژاد خواندم، حقیقت این است که فرمایشات حضرتعالی بنظر بنده خیلی مطابق با واقعیت نیامد و این مسئله را در یکی دو جمع دوستانه مطرح کردم ولی شیوه بیان و اظهار نظرم راجع به فرمایشاتتان به گونه ای بود که بعد، خودم پشیمان گشتم و فکر کردم که لازم بوده و چه بسا بهتر بوده که بیش از این حق استادی تان را رعایت کرده و سخن بهتری بر زبان جاری می کردم حال، این چند خط را نوشتم تا از حضرتعالی حلالیت بگیرم. امیدوارم که پوزشش بنده را بپذیرید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم قصد شما خیر بوده، و بنده در عین آن‌که هیچ گلایه‌ای ندارم که نیاز به گذشت داشته باشد، به جهت سوز انقلابی که دارید دعایتان نیز می‌کنم. موفق باشید
8992
متن پرسش
سلام: بنده چند سالی است با مباحث شما آشنا هستم و افق شما را هم تقریبا میشناسم. به نظر شما چه کنیم که هم افق شما را داشته باشیم هم خود دارای مبنا بشویم؟ آیا برای رسیدن به مبنا باید از شما گذر کنیم آیا اصلا رسیدن به مبنا نیاز است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش بنده آن است که اولاً: عقل رفقا را مورد خطاب قرار دهم. ثانیاً: رفقا را به متون اصلی دینی یعنی قرآن و روایت متصل کنم، به این امید که بعد از مدتی خودشان صاحب فکر شوند. موفق باشید
8578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر مقام خلیفه اللهی همان مقام تعلیم اسماء است الف: چرا خداوند ابتدا میفرماید «انی جاعل فی الارض خلیفه» سپس میفرماید «و علم آدم الاسماء کلها» ب: چرا زمان فعل جاعل با علم فرق دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در قسمت «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» خبر می‌دهد که اراده‌ی الهی به این تعلق گرفته که خلیفه‌ای در زمین داشته باشد و سپس عین ثابته‌ی آدم را مناسب چنین خلافتی می‌یابد و اسماء خود را در آدم به نظاره می‌نشیند تا خود را در آینه‌ی آدم بنگرد. موفق باشید
7578
متن پرسش
باسلام و تقاضای صبر جزیل برای استاد و تشکر از اینکه تا بحال در مقابل سوالات بی محتوای برخی کاربران که دنبال اذکاری برای طی الارض و جادو و ... میباشند و برخی موضوعات مرائی ای که برخی دیگر مطرح میکنند صبر نموده و همچنان ارتباط از طریق سایت را برای ما پا برجا نهاده اند و اینها منجر نشد که همچون تماس تلفنی که قبلا پابرجا بود ازین هم محروم شویم. سوالی داشتم در مورد یکی از فرمایشات آیت الله بهجت ره که فرمودند : گناه در اعتقادات و اعمالیات را ترک کنید.گناه در اعتقادات به چه معنا و چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم‏» شرک ظلم عظمی است بدین معنا که اعتقاد به نقش و تأثیر در عالم، برای غیر خدا را ظلم می‌داند و گناه در اعتقادات در همین راستا است مثل عدم اعتقاد به عصمت پیامبر«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و یا عدم اعتقاد به ادامه‌ی دین توسط انسان‌های معصوم. این گناهان به کلی جهت‌گیری انسان را عوض می‌کند. موفق باشید
6794

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. حنیفیت به چه معنی است ؟ آیا حنیفیت از اصول دین است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که من می‌دانم حنیفیت به معنای تعادل در فهم یک حالت روحانی برای انسان می‌باشد در مقابل حنیفیت که مربوط به روحیه‌های افراطی است. آیین حنیف، دین مطابق با فطرت، مستقیم، خالص و دارای احکام عملی خاص و صفت دینی که پیامبران الهی مأمور تبلیغ آن در میان انسان‌ها بوده‌اند. زراره از امام باقر (ع) می پرسد: کلمه " حنفاء لله " یعنی چه؟ ما الحنیفیه؟ امام می فرمودند: حنیفیت یعنی فطرت. موفق باشید
6068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم قصد برگزاری جشن دانشجویی به مناسبت عید غدیر را داریم برای استفاده بهتر مسائل فرهنگی در این روز کدام جزوه یا کتاب و سخنرانی را پیشنهاد می کنید .برای استفاده از حدیث در صورت امکان کمی قصد شرح حدیث در این باب را هم داریم لطفا راهنمایی بفرمایید.یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت سمیناری که در قم داشتم بعد از عید غدیر توانستم با سؤال شما روبه‌رو شوم. بیشتر در این مورد سخنرانی دارم که دی‌وی‌دی‌های آن موجود است. موفق باشید
5495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید بنده یه همکلاسی دارم در دانشگاه که به حجابش اهمیت نمیده از طرفی به امام خمینی خیلی علاقه داره نمیدانم رفتارم با او چگونه باشد و چطور ارتباط برقرار کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با او مدارا کنید تا آرام‌آرام متوجه شود در صورتی علاقه بر حضرت امام در عمق جانش موجب نورانیت می‌شود و می‌تواند از ملکوت حضرت امام متأثر شود که زمینه‌های شرعی را در خود شکل دهد. موفق باشید
4664
متن پرسش
باسلام آیا این درست است بگوییم ائمه فقط در حیطه وحی عصمت دارند نه در حیطه زندگی ظاهری چون بارها دیده می شود امیرالمومنین(علیه السلام) کسانی را بر سرکار می گذاردند و بعد خراب در می آمدند پس معلوم است عصمت نبوده؟ 2.فرق مقام عصمت با فرقان چیست و آیا در فرقان دیگر هیچ وقت اشتباهی دیده نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وقتی که بخواهند به صورت عادی عمل کنند نظر به نور حقیقت خود ندارند مثل آن وقتی که شتر رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» گم شد و حضرت به اصحاب فرمودند آن را پیدا کنند ولی در همین مورد وقتی منافقان گفتند: «یُنْبِئُنَا بِخَبَرِ السَّمَاءِ وَ هُوَ لا یَدْرِی أَیْنَ نَاقَتُه‏» او به ما از آسمان خبر می‌دهد ولی نمی‌داند شترش در کجاست و حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله»احساس کردند ممکن است مؤمنین تحت تأثیر قرار گیرند از علم نبوت خود استفاده کردند و آدرس شتر را که افسارش در فلان درّه به خاری گیر کرده بود را دادند و اصحاب رفتند و شتر را درست همان‌جا و به همان طور یافتند «فَوَجَدُوهَا کَمَا وَصَف‏». این در مورد سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز هست که داستان امام صادق«علیه‌السلام» را در اصول کافی داریم که حضرت از یک جهت به دنبال کنیزی می‌گردند که در اطاقی پنهان شده و از طرف دیگر می‌فرمایند: «إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم‏» اگر امام بخواهد بداند خداوند او را آگاه می‌کند 2- فرق نمی‌کند چون نور عصمت از طریق علم برای امام حاصل می‌شود و علم موجب فرقان می‌شود. در این مورد می‌توانید به بحث «عصمت پیامبر» در جزوه‌ی مبانی نظری نبوت و امامت رجوع فرمایید. موفق باشید
2897
متن پرسش
سلام در رابطه با قسمت دوم سوال2846 مگر همه فقط باید در جلسات شما باشند تا گوش و چشم و قلبشان جهت الهی بگیرد؟ مگر چه اشکالی دارد در جلساتی شرکت کنیم که مبنای فکری درستی دارند ولی جلسات شما نیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم چرا از جمله‌ی من که عرض کرده‌ام« باید در جلساتی شرکت کنیم که موجب یاد خدا و یاد معادشود» برداشت کرده‌اید که باید در جلسات بنده شرکت نمایند. هدف بنده آن است که بتوانم افراد را به آثار علمایی مثل امام و علامه طباطبایی و شهید مطهری و آیت‌الله جوادی و آیت‌الله حسن‌زاده و آیت الله محمد شجاعی و امثال این بزرگان آشنا کنم و مبنای سخنم هم روایت مشهور است که رسول خدا(ص) می‌فرمایند از حضرت عیسی«علیه‌السلام» پرسیدند: مَنْ نجالس؟ با چه کسی مرتبط باشیم و با او نشست و برخاست کنیم و حضرت عیسی«علیه‌السلام» فرمودند: «.مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه‏.». کسى که دیدنش خدا را بیاد شما آورد، و سخن او در علم و دانشتان بیافزاید، و عمل و کردارش شما را خواهان آخرت و سراى دیگر گرداند موفق باشید
2575
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله در بحث رزق و روزی از طرفی طبق مبانی دینی خودمان روزی دست خداست؛ از طرف دیگر ما باید با تدبیر و برنامه ریزی در زندگی جلو برویم. حالا رابطه بین این دست خدا بودن رزق با برنامه ریزی چیست؟! فرض بفرمائید شخصی است که درآمدش کفاف خودش و همسرش را به زور می دهد. حال آیا این شخص اگر با استناد به آیات:«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ»(هود:6) و مثلا آیه:«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً»(اسراء:31) مثلا صاحب 5 تا 6 تا 10 تا بچه شود با این حساب که همان خدائی که بچه ها را داده، روزیشان را نیز می دهد؛ آیا این کار درست است یا خیر؟! اگر این کار درست است مثلا ما می بینیم خیلی از خانوده هائی که صاحب بیشتر از 5 یا 6 فرزند هستند؛ وضع زندگی چندان خوبی ندارند. خوب با این وضع یعنی اگر این شخص تنها 1 یا 2 فرزند نیز داشت باز هم وضع خانواده اش این بود یا نه در آن حالت وضعشان بهتر بود؟! یا مثلا فرد مجردی که به قول معروف آه ندارد با ناله سودا کند و نه خانه ای دارد؛ نه ماشینی دارد؛ نه شغل و منبع درآمدی دارد؛ نه پدری با وضع خوب دارد که بتواند پدر خرجش را بدهد؛ اگر همچین فردی با استناد به آیه:«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم‏»(نور:32) برود ازدواج کند آیا کار درستی است یا خیر؟! یعنی در واقع این آیات می خواهد این را بگوید را منظور دیگری دارد!؟ یا مثلا احادیثی داریم که رزق هر کس چیز مشخص و معینی است که بخواهد یا نخواهد به دستش می رسد. خوب اگر این احادیث واقعا همین منظوری دارد که ما از آن می فهمیم پس رزق من مثلا فلان مقدار است و این از قبل مشخص و معین شده. خوب پس چه کار بکنم چه نکنم چه کار فکری بکنم چه کار یدی چه هر کار دیگری این مقدار رزق به من می رسد. آیا این نتیجه گیری درست است!؟ اگر این نتیجه گیری درست است پس یعنی اگر من بیکار هم باشم و هیچ کاری نیز نکنم آن رزق مشخص و معین به من می رسد. آیا درست است؟! یا مثلا اگر رزق مشخص است پس میزان کار افراد نباید در میزان رزق تأثیری بگذارد. پس اگر مثلا چه من نوعی روزی 8 ساعت کار بکنم چه روزی 10 ساعت چه مثلا روزی 15 ساعت آن رزق من مشخص و معین است و با افزایش کار اصلا رزق من اضافه نمی شود. در صورتی که می بینیم ظاهرا خلاف این است. فرض بفرمائید کاسبی باشد که مثلا امروز را تا ساعت 7 بعد از ظهر کار کرد و میزان مشخصی درآمد کسب کرد. خوب این فرد اگر 2 ساعت بیشتر کار کند در این 2 ساعت باز هم مشتری هائی سراغ او می آیند پس در نتیجه درآمد شخص اضافه می شود. پس رزقش نیز اضافه می شود. حال این مسأله چگونه قابل توضیح و تبیین است؟! یا یکبار حدیثی دیدم که روزی حضرت علی ع به میثم فرمودند خرماهایت را چند می فروشی؟! میثم مثلا گفت کیلوئی 10 تومان می خرم کیلوئی 12 تومان می فروشم(اعداد از خودم است چون اصل روایت را یادم نیست.) حضرت ع به او فرمودند امروز را با همان قمیتی که خریدی بفروش. در پایان روز بعد میثم دید که درآمدش نسبت به روز قبل تغییر نکرده است. سپس حضرت ع به او فرمودند که اگر ترس این را نداشتم که کافر شوی می گفتم به کمتر از قیمت خرید بفروش تا ببینی حتی در آن صورت نیز درآمدت تغییری نمی کند. حال اولا متن عربی این حدیث را می خواستم در صورت وجود. ثانیا اگر حدیث صحیح است چگونه قابل تبیین است!؟ فرض بفرمائید میثم امروز 100 کیلو خرما خرید کیلوئی 10 تومان که می شود 1000 تومان. فردا اینها را خواست کیلوئی 8 تومان(کمتر از قیمت خرید) بفروشد. خوب اینجا میثم برای خرید این خرماها 1000 تومان داده در صورتی که اگر همه اش را بفروشد 800 تومان گیرش می آید. خوب این یعنی ضرر. فردا با این میزان پول تنها 80 کیلو خرما می تواند بخرد نه 100 کیلو. روز بعد 64 کیلو. روز بعد حدود 51 کیلو. روز بعد حدود 40 کیلو. روز بعد 32 کیلو. روز بعد 24 کیلو. و همینطور هر روز کمتر از دیروز می شود. خب بعد فرض کنیم میثم هر روز میزان خورد و خوراک میثم و خانواده اش مثلا روزی 100 تومان باشد. خب در اینصورت پس از چند روز فروش به قیمت کمتر از خرید طوری می شود که دخل میثم به خرجش نمی رسد. یا مثلا اگر در فروش با سود میثم می توانست مقداری پول پس انداز کند در این صورت دیگر نمی تواند پس اندازی داشته باشد. خلاصه هر طور آدم فکر می کند نمی تواند این حدیث را توجیه کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آیه‌ی مورد اشاره و روایات مربوط به رزق متذکر این نکته‌اند که در شرایط طبیعی به وظیفه‌ی خود عمل کنید و حرص بیجا نزنید. آنچه برای شما مقدر شده به شما می‌رسد ولی این بدین معنی نیست که اعمال ما عامل تنگی و بسط رزق نگردد. به ما فرموده‌اند ترک رحم موجب تنگی رزق می‌شود و یا خوشرویی موجب بسط رزق می‌گردد. آری روایات بر آن تأکید دارد که سراسر زندگی خود را صرف پول‌درآوردن نکنید، خداوند دنیا را این‌طور نساخته که شما نتوانید با یک فعالیت متوسط رزق منطقی مورد نیازتان را به‌دست آورید. اگر بیشتر حرص زدید عمر خودتان را ضایع کرده‌اید و با ثروت زیادتر به رزق بیشتر نرسیده‌اید. به نظرم روایاتی که در کتاب «جایگاه رزق در هستی» آمده این نکات را روشن می‌کند ولی همان دینی که آن آیات و آن روایات را فرموده به افراد مجردی که توان تأمین لباس و مسکن و غذا برای همسری که باید انتخاب کنند ندارند فرموده است. بی گدار به آب نزنید بلکه «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ» باید آن‌هایی که نمی‌توانند همسری بیابند عفت بورزند تا خداوند از فضل خود امکانات لازم را برایشان برساند. در ضمن روایتی که در رابطه با جناب میثم فرمودید پیدا نکردم ولی در هرحال آن را در رابطه با موضوعات سرّی و تصرفات غیبی بدانید که بین حضرت علی«علیه‌السلام» و میثم بوده و نباید آن را به عموم سرایت داد و با محاسبات بازاری بررسی کرد. موفق باشید
21080
متن پرسش
با سلام: لطفا تفاوت عرض ذاتی با عرض لازم را بیان کنید. آیا برای خداوند تصور عرض ذاتی امکان پذیر است؟ اگر نه چرا در «رساله ولایت» علامه طباطبایی در فصل 4 مثال می آورند. و اگر امکان پذیر است لطفا مثال بزنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تعریف تفاوت چندانی بین عرض ذاتی و عرض لازم پیش نمی‌آید إلا این‌که عرض ذاتی طوری است که اگر از شیئ گرفته شود، آن شیئ امکانِ بقاء ندارد مثل گرما برای آتش. و عرض لازم طوری است که همراه با شیئ است مثل درجه‌ای از حرارت برای آب، هرچند لازمه‌ی آب‌بودن درجه‌ای از حرارت نیست، ولی هرگز آب بدون درجه‌ای از حرارت پیش نمی‌آید. برای خداوند بایداز صفاتی سخن گفت که عین ذات است، حالا اگر اسم آن را عرض ذاتی هم می‌گذارند؛ منظور صفات ذاتی است. موفق باشید

19847
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت حضرت استاد: این سوالی است که در بحث با شخصی دیگر به وجود آمده است. و جواب آن بسیار مهم است خواهشمندم اگر از جواب آن مطلع اید کامل پاسخ آن را بفرمائید. ممنون. اگر حجاب یکی از مهمترین ویژگی های یک زن مسلمان است و یا اگر عفاف و حجاب تا این اندازه با یکدیگر نسبت دارند چرا زنان مسلمان و مومن در صدر اسلام از همان ابتدا موظف به رعایت آن نشدند، همانطور که مثلا به اقامه ی نماز موظف شدند؟ اگر اسلامی بودن جامعه در زمان پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) منوط و مشوط به با حجاب بودن همه ی زنان نبود، چرا امروز فرض بر این است که در جامعه ی اسلامی همه زنان، حتی اهل کتاب باید با حجاب باشند و الا اسلامی بودن حکومت زیر سوال می رود؟ قابل تامل است که نه تنها شواهدی از برخورد حکومتی و اعمال تنبه و تعزیر زنان به خاطر عدم رعایت حجاب و یا تبرج در این مدت یافت نمی شود، بلکه تا آنجا که از بحث مکتوب فوق استفاده می شود ظاهرا هیح روایت معتبری هم وجود ندارد که نشان دهد پیامبر (ص) یا ائمه ی اطهار (ع) حتی از موضع امر به معروف و نهی از منکر لسانی در این موضوع با زنی در کوچه و بازار برخورد کرده باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده‌ی احکام اسلام حتی نماز، به مرور و پس از آمادگی اولیه‌ی جامعه‌ی اسلامی به صورت نهایی‌اش اعلام شد. ولی از آن به بعد که حکم الهی نماز و شراب و حجاب نازل گردید، هرگونه تخلف با آن حکم، معصیت محسوب می‌شود. موفق باشید

18556
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد یک سوال از حضورتون داشتم. خواستم اگه امکان داره این لینک رو که عنوان آن (دیدگاه علامه طباطبایی درباره بزرگان است) ، در اولین مورد نظر علامه طباطبایی را راجع به رهبر کبیر و بنیان گذار انقلاب حضرت روح الله بیان می کند و در بخشی از آن اینطور می گوید که: متخصصان فلسفه می گفتند که فلسفه آیت الله خمینی بر فلسفه علامه مقدم است. خواستم بپرسم آقای طاهرزاده واقعا اینطور بوده است؟ از لحاظ عرفان چی؟ http://rasekhoon.net/article/show/115793/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساسا نباید این بزرگان را با همدیگر مقایسه کنیم. بلکه هر کدام در دستگاه فکری خودشان اساتید بزرگی هستند و ما به هرکدام از آن‌ها نیاز داریم. در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» سؤال و جوابی شده است که فکر می‌کنم در این موضوع بتواند کمک کند آن را در ذیل خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

سؤال: عده‌اي مي‌گويند همان‌طور که حضرت امام عارف کاملي بودند، هر عارفي هم در جاي خود يک عارف کامل است. چرا بايد شخصيت اشراقي حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» را براي سلوک خود بپذيريم؟ به عنوان مثال چرا روش سلوکي علامه طباطبائي را نپذيريم و اساساً اگر حضرت امام را پذيرفتيم نسبت ما با ساير عرفا چه مي‌شود؟ در حالي که به نظر مي رسد روش و مشي آيت الله طباطبائي با حضرت امام متفاوت است، چرا نگوئيم هر کدام از اين دو عزيز حامل جلوه‌هاي عظيمي از حقيقت امر در اين دوران هستند که بايد از هر دوي آن‌ها استفاده کرد بدون سلوک در ذيل شخصيت يکي از آن‌ها؟

جواب: البته معلوم است که عارف‌شناسي فرهنگ خاص خود را دارد و کسي که هنوز گرفتار اعتباريات است هيچ وقت نمي‌تواند عارف‌شناس شود پس وقتي نحوه شناخت عارف از عالِم مشخص شد، مي‌آييم سراغ اين که واقعاً علامه طباطبائي در آن نوع رجوعي که به صورت قلبي به حضرت حق داشتند چه چيزي را اراده کرده‌اند و آيا در انتقال آنچه از حضرت حق براي ما گرفته‌اند چيزي کم گذاشته‌اند؟ به گفته نيچه: «ابر مرد و انسان کامل همچون نقاشي است که خودش خود را دارد نقاشي مي‌کند. ولي او برعکس مردم معمولي، طوري خود را نقاشي مي‌کند که در آخر هرگز نمي‌خواهد در آن تجديد نظر بکند.» چون مي‌بيند هماني را که مي‌خواسته بکشد کشيده است. علامه طباطبائي در رجوع‌شان به حضرت حق و نسبت به آن چيزي که حساس بودند و دغدغه‌شان بوده است چيزي کم ندارند. مشکل آنجا است که متأسفانه بعضي‌ها انتظار دارند همه‌ي عرفا يک طور باشند. در حالي‌که علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» در رجوع به خداوند چيزي را دنبال کردند که حاصل آن را شما به خوبي در آثارشان به‌خصوص در سرمايه‌ي بسيار ارزشمند تفسیر الميزان مي‌يابيد و حضرت امام را بايد نسبت به آن رجوعي که به حضرت حق داشتند و آن اهدافي که مطابق آن مي‌خواستند شخصيت خود را نقاشي کنند، بنگريم. به اين معنا که حضرت حق براي هدايت بشرِ اين دوران در قلب هر کدام کششي و گرايش خاصي قرار داد. بنده هر چه نگاه مي‌کنم مي‌بينم علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» هر چه را بايد جهت هدايت ما در موضوعات خاصي که دنبال می‌کردند در اختيار ما قرار مي‌دادند، به ما داده است. علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» با توجه به موضوعاتي که بايد مطرح مي‌کردند سعي داشتند به عنوان يک چهره سياسي مطرح نباشند. همه‌ي تلاش ايشان اين بود که درگير مسائل سياسي جزئي نشوند تا بتوانند کاري را که به‌عهده دارند به‌خوبي به سر منزل برسانند ولی آن نقاشي که ايشان مي‌خواهند از شخصيت خود بر روي تابلوی زندگي بکشند، نقاشي شخصيت حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» براي خود نيست.

تفاوت عالَم حضرت امام و علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليهما»

ممکن است تصور شود چون اين دو بزرگوار در يک زمان و در يک عصر زندگي مي‌کردند بايد يک دغدغه داشته باشند و يک نوع حضور در جامعه پيدا مي‌کردند. بايد عرض کنم به يک معنا اين دو بزرگوار دو دغدغه‌ي متفاوت داشتند و از اين جهت دو نوع رجوع به حضرت حق دارند. حضرت امام خود را به مشروطه وصل کردند و با مرحوم مدرس ملاقات دارند و به صورت جدّي در تاريخي حاضر مي‌شوند که تاريخ تقابل بين مرحوم آيت الله کاشاني و دکتر مصدق است. يعني حضرت امام در عصري حضور يافته که بنا است نظام سياسي عالم عوض شود و حضرت علامه در عالمي حاضر شده‌اند که بنا است نظام الحادي عالم عوض شود و از اين جهت مي‌توان گفت در دو عالَم زندگي مي‌کنند که به يک جا ختم مي‌شود. آيا ائمه معصومين (ع) با اين‌که همه معصوم‌اند، در شرايط مختلف ظهورات مختلف ندارند؟ به اين معنا که حضرت حق از طريق آن‌ها براي انجام رسالتي که داشته‌اند متفاوت ظهور کرده است. اين تفاوت‌ها به اين معنا نيست که بگوئيم يکي ناقص است و ديگري کامل. بنده اگر يک ذره نقص در حقيقتِ نگاه علامه مي‌ديدم اظهار مي‌کردم، آنچه معتقدم اين است که براي اين تاريخ علامه بايد بيايد و ما را تغذيه کند و هرگز نمي‌توان تفسير الميزان را يک کار ساده‌اي دانست که بدون آن امکان ادامه‌ي انقلاب ممکن باشد. تفسير گرانسنگ الميزان به معناي خاص خودش در تاريخ ما حاضر شده ولي با اين‌همه، مباني فکري اين تاريخ را انقلاب اسلامي و امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» شکل داده‌است. خدمت علامه طباطبائي در دل انقلاب اسلامي بي‌نظير است. آقاي مطهري‌ها آن معارف عاليه را از علامه گرفتند و انقلاب اسلامي را تغذيه کردند ولي بستري را که بتوان افکار علامه طباطبائي و امثال ايشان را به ظهور آورد، انقلاب اسلامي فراهم کرد. مکرر عرض کرده‌ام آيت الله جوادي که يکي از پشتوانه‌هاي تمدني اين انقلاب‌اند، هر چه از نظر فکري دارند از علامه دارند و اگر هم به حضرت امام رجوع دارند اين رجوع هم انعکاس فکر علامه است، با اين همه اين انقلاب اسلامي و شخصيت حضرت امام است که آن معارف را در جاي خود قرار مي‌دهد و به معناي حقيقي خود تبديل مي‌کند.

اين‌که عرض مي‌کنم حضرت الله بر قلب مبارک اين بزرگان تجلي مي‌کند به اين معنا نيست که حضرت الله در قلب هر عالمي يک شکل ظهور دارد. اسم جامع الله در عين جامعيت براساس نسبتي که آن عالم با آن پيدا مي‌کند به صحنه مي‌آيد و از اين جهت مي‌توان گفت، حضرت الله بر قلب علامه طباطبائي تجلي مي‌کند و حاصلش تفسير الميزان مي‌شود و بر قلب حضرت امام تجلي مي‌کند و حاصلش انقلاب اسلامي مي‌گردد و با توجه به حضوري که در عوالم بالا دارند، سال‌هاي سال در تاريخ جلو مي‌روند و تفصيل مي‌يابند. ابي سعيد خراز مي‌گويد درست است اسم جامع الله در هر جا و در هر مظهري هست، اما وقتي مي‌خواهد ظهور پيدا کند، براساس آن شرايط ظهور پيدا مي‌کند، هر چند در همان‌جا هم که به اسمي خاص مثل قدير ظهور مي‌کند، الله است که ظهور کرده و اوست که قدير است، الله است که سميع است. در واقع ما پشت اين دو اسم یعنی اسم قدیر و سمیع، اسم الله را مي‌بينيم به جامعيت. مثل آن که در آينه انقلاب اسلامي و تفسير الميزان حضرت الله را مي‌يابيم که با ما سخن مي‌گويد ولي در دو آينه و براي يک هدف.

با توجه به آنچه عرض شد سلوک ذيل شخصيت امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» يک معناي عميق‌تري پيدا مي‌کند و قضيه‌ي اصلاح نظام سياسي عالم با حضور انقلاب اسلامي، به عوالم ديگر مرتبط مي‌شود، با اين‌همه براي تصحيح نظام فرهنگي عالم بايد از علامه غفلت نکرد وگرنه در اين امر عظيم متوقف مي‌شويم.

18190
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد شنیدم که شخصی، گویا مرحوم حائری بودن، از استاد مطهری پرسیدن در نماز به چه فکر می کنی، ایشان می فرمایند به معنای کلمات و الفاظ و جواب شنیدن که پس کی نماز می خوانی؟! استاد به راستی در نماز باید چه کرد؟ به هر حال نمیشه به هیچی فکر نکرد یا در خلسه بود، افرادی مثل حضرت امام خمینی (ره) در نماز چه می کرده اند. آیا این فکر است که غوطه ور می شود و نماز معراج انسان می شود و اگر آری چه فکری و اگر نه پس چه باید کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قضیه در ملاقات مرحوم شهید مطهری با مرحوم هاشم حداد اتفاق افتاده. آری! گفت: «مراد من از نماز آن بُوَد که در خلوت / حدیث درد و فراغ تو با تو بگذارم». نماز رجوع به قبله‌گاهی است که انسان با پروردگار خود قصه‌ی دوری خود را نجوا کند و این مثل سخن‌گفتِ دو رفیق است با همدیگر. موفق باشید

18132
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیزم: حتما مستحضرید هم اکنون فیلمی یا بهتر عرض کنم فرا فیلمی با عنوان «یتیم خانه ایران» در سینما در حال اکران است که حقیقتا یک شاهکار و شایسته تقدیر است اما در خصوص این واقعه تاریخی چند سوال از محضرتان دارم: 1. اعلام آمار نه میلیون نفر کشته بر اساس کدام آمار رسمی و کدام سر شماری و کدام جمعیت است؟ (این اشکال یک دبیر تاریخ سر یک کلاس است) 2. نه میلیون تلفات رویداد فجیعی است چرا در طول یک قرن نه تنها در زمان پهلوی که حتی بعد از انقلاب به این فاجعه بزرگ پرداخته نشده است؟ 3. در این جنایت به سه موضوع گرسنگی، وبا، طاعون پرداخته شده آیا هر کدام مستقلا زمینه سازی شده یا مثلا گرسنگی در مرگ و میر زمینه ساز بیماری و طاعون گشته؟ 4. شواهدی هست که نشان می دهد دستهای پنهانی و پشت پرده در محدود کردن حوزه پخش فیلم دخالت داشته اند... چرا؟ 5. شخصیت اول فیلم در نگاه تمدنی چگونه تعریف می شود؟ التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» نگاه دقیقی به حادثه‌ای است که زبان رسمی رسانه نخواسته و نتوانسته در زمان خود بدان بپردازد با این‌که قسمتی از تاریخ ما است. و اگر این حادثه جسته و گریخته و سینه به سینه از گذشتگان منتقل نشده بود، فرهنگِ حاکمِ شیفته‌ی غرب که عموماً در صدد تبرئه‌ی غربیان به‌خصوص انگلستان است، هرگز اجازه نمی‌داد همین اندازه هم آن کارنامه‌ی سیاه بر ملأ شود. فیلم مذکور یک قدم جدی است برای درست‌دیدنِ تاریخی که با غفلت از آن تاریخ، ما معنای امروزین خود را درست نمی‌توانیم تحلیل کنیم.

آن‌قدر فاجعه بزرگ بوده که بنده شخصاً از مادربزرگ و مادرم که ناظر آن صحنه‌ها بوده‌اند می‌شنیدم که به قدری افراد در کنار گذرگاه‌ها فوت کرده بودند که فرصت دفن آن‌ها توسط اقوامشان نبود و مسلّم از هر خانواده نصف آن در اثر آن قحطی تلف شدند. در آن حدّ که امروز هم ما در شهر اصفهان با ذهنیت فرار از گرسنگی، وقتی میهمان قدیمی‌ها می‌شویم اِصرار دارند که میهمان غذا بخورد.

نکته‌ی دیگر همان‌طور که کارگردان و نویسنده‌ی محترم فیلم، جناب آقای ابوالقاسم طالبی می‌گوید در این‌که از سال‌های 1295 تا 1297 ما با فاجعه‌ی قحطی و وبا و طاعون روبه‌رو شده‌ایم، بحثی نیست ولی این مبهم است که واقعاً قحطی و وبا با هم بوده و سپس مردم گرفتار طاعون شده‌اند، و یا اول قحطی بوده و به جهت تحریم دارو برای درمان وبا مشکلِ همه‌گیرشدنِ وبا، مزید بر علت شده و کار را به فاجعه رسانده است؟

در مورد شخصیت اول فیلم که حکایت از سلحشوری او دارد باید متوجه باشیم که این روحیه‌ی هر ایرانیِ مسلمان است که همیشه در طول تاریخ وقتی هویت خود را به خطر می‌دیده، به صحنه می‌امده و بقیه‌ی ایرانیان اعم از زن و مرد او را یاری می‌کردند. که نمونه‌ی بسیار روشن آن را در دفاع مقدس هشت‌ساله ملاحظه کردید و در واقع آقای ابوالقاسم طالبی با به صحنه‌آوردنِ فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» خواست آینه‌ی تمام‌نمایِ روح ایرانیِ مسلمان را به تک‌تک افراد این ملت بنمایاند تا در فضایِ از خودبیگانگیِ دنیای مدرن، ما خود را فراموش نکنیم. البته متأسفانه بنده آن فیلم را یک‌بار بیشتر ندیدم و لذا نمی‌توانم از زوایایِ ظریف و رازآمیزِ آن اثر نفیس عرایضی داشته باشم. پیشنهاد بنده آن است که رفقا در دقت‌دادنِ به بنده و سایر کاربران کوتاهی نفرمایند. موفق باشید  

نمایش چاپی