سلام علیکم: وقت بخیر. ایام شهادت سیدالشهدا را خدمت شما تسلیت عرض میکنم. بنده سوالی کمی نامرتبط با مباحث داشتم، از آنجایی که مواعظ شما همیشه برای من چراغ راه بوده خواهشمندم بنده رو از نظرات ارزشمندتون محروم نفرمایید. چهارسال است که با همسرم که ده سال از من بزرگتر است ازدواج کرده ام، سه ماه بعد از عقدمان و دو سال بعد از عروسی من باردار شدم و به اصرار ایشان و با میل خودم سقط کردیم. کم سن بودم و نمیدانستم سقط جنین چه گناه بزرگی است و بعد بسیار پشیمان شدم و توبه کردم. الان برای بار سوم باردارم (شش هفته) و ایشان شدیدا نظر به سقط دارند و من هم شدیدا مخالفم و حاضر نیستم دوباره مرتکب چنین گناهی شوم. دلیلشان هم این است که ما بدلیل اختلافاتمان هنوز در مسیر درست و الهی قرار نگرفتیم و آمدن فرزند موجب طلاقمان میشود. البته که بعضی خواسته های ایشان از زن با آنچه من در کتاب «زن انگونه که باید باشد» خواندم در تعارض است. و به من میگویند اگر بچه را نگه داری هیچ کاری با تو ندارم و شاید زن بگیرم و از این خانه بروم ولی اگر سقط کنی بهترین زندگی را با هم میسازیم و تا چند سال آینده فرزند دار میشویم. با بسیاری از مشاورهای دینی و دفتر آیت الله خامنه ای صحبت کردم و همه مخالف اند و برخی میگویند مگر اینکه دچار عسر حرج شدید شوی. بسیار مردد هستم، نظر شما استاد عزیز مثل همیشه مرا از گودال تردید و ترس بیرون خواهد کشید. در پناه خداوند باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم:به نظر بنده شما باید بر همان موضوعِ شرعی تأکید کنید که سقطِ موجود زندهای که استعداد انسانبودن دارد، حرام است. موفق باشید
سلام استاد: در خواب میبینیم که پاساژی هست و خیابان و میدانی و مثلا دوچرخهای دارم و... در حالی که اینها کاملا زاییده ذهن من اند! حتی احساس وزن داشتن اشیاء و بعد داشتن و جسم مادی بودنشان و زمان هم هست در خواب در حالی که میدانیم خیال وزن ندارد! اگر بیدار نشویم هم متوجه نمیشویم اینهمه صور و معانی خواب بوده اند از بس که واقعی اند و شاید واقعی اند. از کجا مطمئن شوم که در بیداری همه این صور و معانی حتی شما، حتی کریستین رونالدو، کره زمین و کهکشان و... صور و معانی نیستند که زاییده من من هستند و با مرگ من همه این انبساط عالم جمع میشود و دیگر عالمی نیست حداقل برای من! استاد حس میکنم فقط منم که هستم و هرچیز دیگری که هست، هستش به هست من است! و شاید همه چیز من هستم! آیا ما به خودمان دروغ میگوییم؟ اینهمه تشویش تا کی ادامه دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس تنها، خودش با خودش است با همه آنچه در نزد خود دارد و اینکه میفهمد بعضی از آنچه نزد خود دارد نسبت به خودش، اصیل نیست و زندگی یعنی تجربه همین حضور که کدام امور برای او اصیل است و افقی را برای ادامه بیشتر میگشاید، و کدام امور اصیل نیست و نباید معطل آن شد. آن حضورِ اصیلی که هرکس باید در نسبت با خود با آن کنار بیاید؛ استقرار در «وجود» است و اینکه در پیام خود فرموده بودید به دنبال «راه» هستید، آن راه، راهِ حضور در «وجود» است هرچند این حضور، امرِ سادهای نیست. به طوری که جناب مولوی نیز در همین رابطه و تحت تأثیر همین احوالات در سیطره آن غزل مشهور، بر زبان رانده است آنچه را که بر زبان رانده.
ای بی تو حیاتها فسرده
وِی بیتو سماع مرده مرده
ما بر در عشق حلقه کوبان
دو قفل زده، کلید برده
هر آتش زنده از دم توست
رحم آر بر این دم شمرده
خامیم بیا بسوز ما را
در آتش عشق همچو خرده
چون موسی شیر کس نگیریم
با شیر توایم خوی کرده
در پرده مباش ای چو دیده
خوش نیست به پیش دیده پرده
کم گوی ز عشق و عشق میخور
گفتن نبود چنانک خورده
آری! بخواهید و نخواهید «دو قفل زده کلید برده». و مائیم و در پشتِ درهای عشق، درهایی که دو قفل بر آن زدهاند و کلید آن را نیز بردهاند. وای! اگر صدرالمتألهین و «اصالت وجود» به میان نیامده بود!!! موفق باشید
گاهی کسی به خاطر شدت حالات روحی و معنوی، شدت عشق زمینی پیدا میکند و نیازمند روابط بیشتر روحی با زنان میشود. چنانکه پیامبر ما اجازه ۹ زن داشتند و این به خاطر شدت روحی ایشان در سلوک بود. حتی در آیه تحریم هم به ایشان فرموده شد که حتی اگر زیبایی زنی تو را به اعجاب آورد دیگر نمیتوانی ازدواج رسمی کنی. پس ازدواجهای پیامبر نه از سر معطل نماندن زنان بلکه شدت علاقه و عشق به زنان بوده است. چنانکه فرمودند من از دنیای شما زن را دوست دارم... (این رابطه ظاهر و باطن است که عشق الهی خود را در عشق زمینی نشان میدهد) این در حالی است که ازدواج دوم در جامعه ما مفاسدی به دنبال دارد و ممکن است به سرنوشت زن و فرزند اول آسیب بزند. چطور باید این دو مسأله را جمع کرد؟ میدانم پرسش دشواری است اما اگر راهحلی به ذهن حضرتعالی میرسد بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند چند همسری مربوط به فرهنگ عرب است و اتفاقاً چندسال پیش در کشور اردن جشن چند همسری برقرار کردند. در حالیکه به گفته رهبر معظم انقلاب در فرهنگ ما چنین چیزی پذیرفته نیست و منجر به مشکلاتی خواهد شد. موفق باشید
سلام استاد: برای افزایش سعه صدر و رفع تنگی خلق و تندخویی، توصیه ای بفرمایید. برای رفع این مشکل، مطالعه و تدبر و تعمق در چه موضوعاتی مفید است؟ یا گفتن چه اذکار و انجام چه اعمالی؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در نسبت با انسانها، وجه انسانی آنها را مدّ نظر قرار دهیم و تا آنجایی که امکان دارد حرکات آنها را حمل بر صحت نماییم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: ببخشید مزاحم میشم. اکثر اوقات موقع نماز و روضه با حضور قلب که باشم یه نور زردی فضا و مکان را در برمیگیره و غرق در نور زرد میشم. میخاستم بدونم این چیه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم! مهم همان حضور قلبی است که در چنین اوقات مبارکی برای انسان پیش میآید. موفق باشید
سلام: با توجه به مقاومتی که در ملت های دیگر مثل غزه و یمن مشاهده می شود سوال مطرح می شود که آیا همچنان ملت ایران در صدر ملل در زمینه ی مقاومت است؟ چون با توجه به نوع سلوکشان مثلا شرکت نکردن در انتخابات یا فردی که انتخاب کردند و ... احساس می شود درست است که ملت ایران فتح باب مقاومت را کردند اما در ادامه در تداوم مقاومت بعضا بلکه شاید اکثرا دچار ضعف شدند (حال انتخابات یک مثال است در سایر وجوه تمدنی نیز شاید بتوان ضعف مشاهده کرد) مثال تاریخیش مثلا اسلام از حجاز شروع شد اما ایران کانون اسلام شد الان نیز در زمینه مقاومت، موسس، ایران اما تداومگر در ملل دیگر بیشتر احساس می شود متجلی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به حکم آیه «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» همیشه حرکتهای تاریخی با ارادهها و عزمهای بزرگ شکل میگیرند و ادامه مییابند و آنهایی که آن حرکت ها را درک کنند، در آن حاضر میشوند و بحمدالله ملت ایران نهتنها به رهبریِ حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» آن حرکت را آغاز کردند، به خوبی در حال ادامه آن هستند و اینجا است که ملاحظه میکنید چرا نتانیاهو در کنگره آمریکا همه فکر و ذکرش، ایران است. این یعنی حضور انقلاب اسلامی و آغاز نفی استکبار. موفق باشید
سلام: در سوال ۳۸۰۶۵ فرمودید او با یک اراده از کنهِ عدم، زمین و آسمان را به ظهور آورد اگر مقصود خلق دفعتی زمین و آسمان باشد این با بیگ بنگ و نیز برخی نظریات که در مورد خلق زمین است سازگار نیست نظر شریف را در مورد نحوه ی پیدایش زمین محبت بفرمایید مرقوم بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «بیگ بنگ» یک توهّم است. در مورد خلقت عالم میتوانید به مباحثی که در «برهان صدیقین» مطرح شده، رجوع فرماییدhttps://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds . موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: ببخشید می شود تفاوت تجلیات بر سالک و در سالک را کمی دقیق توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد هرکس باید خودش آن را تجربه کند. به گفته آیت الله تربتی در کتاب «فضیلتهای فراموششده» این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی. موفق باشید
سلام و درود خداوند بر استاد فرزانه و معزز: در کتاب معرفت نفس اولین نکته ای که میفرمایید: اینکه در خواب ما بدون بدن دارای ادراکات و کنشهایی هستیم که حاکی از حقیقت وجودی ما است. استاد عزیز ما در خواب علاوه بر خود خیلی چیزهای دیگر هم شاهدیم که ظاهرا حاصل فعالیت حافظه ذهنی ما که اتفاقا از تعلقات مادی بدن است، می باشد. اگر دیدن خود را در واقع مواجهه با حقیقت خود می پنداریم دیدن سایر چیزها چه می شود؟ آیا با حقیقت آنها مواجه شده ایم؟! چرا نگوییم که خواب اساسا حاصل بازسازی حافظه تصویری و ادراکی ذهن ماست که ربطی به حقیقت چیزی هم ندارد؟ از سوی دیگر ما در خواب نه تنها ادراکات خود را باز سازی می کنیم بلکه ادراکات سایر چیزها اعم از وسایل و بخصوص حیوانات را هم باز می سازیم. نسبت ما با این ادراکات چیست؟ مثلا حس غضب و درندگی در حیواناتی که در خواب می بینیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد قضیه همینطور است مگر در رؤیاهای صادقه، که حکایتِ حضور نفس ما است در میدانی که هنوز جسم ما در آن حاضر نشده و این حکایتِ مجردبودنِ نفس است. موفق باشید
سلام استاد طاهر زاده عزیز: امروز که دارم تفسیر المیزان رو میخونم، یه سوال تو ذهنم تداعی میشه که در سوره طه آیه ۱۴ به پیامبر صلوات الله خطاب میشه: «ولاتعجل بالقرآن» یا در آیه ۱۵ تا ۱۹سوره قیامت: «ولاتحرّک لسانک لتعجل به» آیا این چه کسی است که به پیامبر (ص) میگوید در قرآن خواندن عجله نکن، مگر این قرآن مال خود پیامبر نیست محصول تمثّلات و معراج خودشان نیست پس چطور پیامبر این آیه را برای مردم می خواند و چه کسی است که در آیات قرآن به پیامبر دستوراتی میدهد که چکار ی انجام بده یا نده مثل آیه «بلّع ما انزل الیک»، اگه این دستور مهم رو ابلاغ نکنی امر رسالتت رو انجام ندادی. نمیدونم چرا بهم الهام شد که این شخص حضرت امیرالمومنین علی (ع) هست، امیدوارم جواب این سوالم رو پیدا کنم و محصول خیال پردازی ام نباشد، مرا راهنمایی کنید استاد گرامی. ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در شب قدر، قرآن بر جان رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نازل شده و طی ۲۳ سال آن حقیقت جامع به کمک آیاتی که جناب جبرائیل نازل میکند، به تفصیل میآید؛ پس سابقه هر آیهای در جان پیامبر خدا هست و همینکه شرایط نزول آن نزدیک شود، میرود که خودِ پیامبر قبل از اظهار آن آیات توسط جناب جبرائیل بخوانند و در این رابطه خداوند میفرماید در این مورد، حضرت عجله نکنند و بگذارند بعد از آنکه جبرائیل خواند آن را بخوانند. و در مورد مصداق آنچه به حضرت فرمودند: «بلّغ ما انزل الیک» گویا رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» دنبال فرصت بودند که خداوند با تذکر به آن حضرت، خواست بگوید فرصت را از دست ندهد. که در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی شده است. موفق باشید
پنجهی شیر تعزیه میدرد از غضب سرت / حسّ غرور میکنی؟ وای به روز دیگرت / بوسه بزن به دست پیر، کبر امان نمیدهد گر شکنی تو خویش را اشک شود مقدّرت / نفی ادب نمیکند خادم بارگاه دوست هیچ شو تا عیان شود ذلّت خصم ابترت / کیست میان قبر که اشک رها نمیکند؟ وای به جسم اصغرت وای به جسم اکبرت / میرسد از مسیر عشق آینه، کم نیاورید سر ببرید بغض را گریهی ماست یاورت / مکتب ما که سنگ نیست حرمله سنگدلتر است / می بده این خمار را جان به فدای ساغرت / جای سلاح گرم ما روی زمین سرد نیست / عقل سلاح مرد نیست، دل بده دست دلبرت
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً عقل، سلاح مرد نیست. باید دل را به دلبر سپرد تا افقی گشوده شود و معلوم شود ما هم هستیم و هم نیستیم، و این است معنی «ایمان». موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد: بعد از فشار روحی شدیدی که کشیدم، یه مدته (یک ماه) موفق نمیشم هر سه نوبت نماز روزانه رو درست بخونم و خیلی حالم بده از این موضوع. هر کاری می کنم بازم نمیتونم موفق بشم واقعا خسته شدم از بس تلاش کردم و عذاب وجدان دارم و نمیدونم چرا اینجور شد. منی که نمازام همه اول وقت بود الان مثلا یه نوبتش از دست میره. شاید از خستگی زیاد یا از اینکه تو شرایط سخت تنهایی جلو اومدم و فشار وحشتناکی متحمل شدم. از اون طرف حدیث درباره نماز میخونم و ناامید میشم. چه راهکار عملیاتی برای اینکه موفق شم و مصداق سبک شمردن نماز نباشم وجود داره؟ نمیتونم فشار روحی دیگه تحمل کنم راه آسونی بلدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». ما باید امیدوار به رحمت الهی باشیم. موفق باشید
سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان. استاد من و چندین نفر از دوستانم خانومهای خانه دار و فعال در بسیج هستیم که مباحث نهجالبلاغه و مهدویت شما رو دنبال میکنیم و مباحثه میکنیم. در کنار مشغله های فرزندآوری و مدیریت خانه و همسرداری خیلی دوست داریم برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا کاری کنیم که از قافله یاران پیش از ظهور جا نمونیم. دوست نداریم با چند تا کار خیر و برگزاری هیئت و فرهنگی دچار سیرابی کاذب بشیم، این دلتنگی که هر روز صبح به شب میرسه ولی عدم رضایت از خود و اینکه نسبت به قرار و آرامش دل حضرت حجت ارواحنا له الفدا جاهلیم، عذاب مون میده. الان بهترین کار برای فرج اجتماعی همه چیه؟ چیکار کنیم که شرایط ظهور سریعتر فراهم بشه و در امتحانات ظهور پشت رهبر خالی نشه و ایشون از کمی تعداد افراد با بصیرت رنج نبرند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سخنان مقام معظم رهبری و سیره ایشان برای همه ما حجت میباشد و بخصوص که انقلاب اسلامی شرایطی فراهم کرده که هرکس در این تاریخ در هر گوشهای از آن به نحوی حاضر باشد، توفیق انجام وظیفه خود را یافته است. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: ۱. پیشنهاد می کنیم که تمام یا اکثر کتابهای جنابعالی را همکاران تبدیل به کتاب صوتی جهت استفاده بیشتر نمایند. ۲. درضن اکثر کتابهای چاپ شده شما با قلم ریز انتشار یافته که خواندن را مشگل کرده است دستورفرمایید برای چاپ های بعدی با قلم درشت و قابل خواندن همه باشد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا در هر دو مورد بررسیهایی کردهاند ان شاءالله که به بهترین نتیجه برسند. موفق باشید
سلام علیکم استاد جان: نظر شما راجع به شهدای گمنام قائمیه چیست؟ آیا ممکن است یکی از ایشان ابراهیم هادی باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عزیزانی هستند بسی گرانقدر که میهمان این محل میباشند. رفقا تحقیق کردند و شرایطشان با شرایط شهید ابراهیم هادی تطبیق نداشت. موفق باشید
سلام استاد عزیز: شما رو دوست دارم به امیر المومنین فکر میکردم که این شعر به زبانم جاری شد: باز مرا مشق شب واژه قهار شد / در عجبم زین صفت، مهر معلی رسید / در بر املای عشق حرف الف کم نبود / هستی هر واژه از عالی اعلا رسید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله نظر به مولایمان علی «علیهالسلام» نظر به افقی است که انسان میتواند ابعاد نهایی انسانیت خود را در آن افق و در آن آینه انسانیت بنگرد. موفق باشید
سلام بر استاد گرانقدر: استاد جان، بنده یک برداشتی دارم از آموزه های دینی، ارائه میکنم ببینید درست است یا اشتباه. من فکر میکنم آغاز امامت و این که حجت الهی، مقام امامت را هم داشته باشد، از زمان حضرت ابراهیم بوده و قبل از آن حجج الهی بوده اند اما امام نبوده اند. اما بعد از حضرت ابراهیم حجت الهی، امام هم هستند. این درست است؟ سوال دوم اینکه در کجای قرآن ذکر شده که رسول اکرم صلی الله علیه وآله و اولاد طیبین و طاهرینشان امام هستند؟ ممنون از حوصله شما. مأجور باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات دقیقی در قرآن و روایات در این مورد مطرح شده است خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست،https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C بخصوص به فصل سوم آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: بنده یکبار در زمانی این سئوال را پرسیدم حال دوباره آن را میپرسم. کِی این حرکات سفر اول تمام و زندگی با سفر دوم آغاز میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع حرکات، زمانبردار نیست. شواهدی است که در هر سفری پیش میآید. موفق باشید
سلام علیکم: روز به خیر. تفسیر نظر ابن عربی که میگوید عذاب از عذب می آید و گوارا می باشد چیست؟ آیا جهنم واقعا این تصور مشهوری هست که ما داریم و اینکه چرا بعضی از فلاسفه می گویند آخر کار همه به جنت می آیند حتی ملاصدرا در تفسیر خود این نکته را می گوید و خیلی های دیگر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از بزرگان از جمله آیت الله جوادی در شرح این قسمت از فصوص با برداشت جناب ابن عربی همراهی نکردهاند زیرا بعضاً افرادی هستند که مبنای شخصیت و انتخابشان شرکآلود است و اگر هم در جهنم گیاهی روئیده شود که حکایت از صورت رحمت باشد؛ این افراد در درون خود مانند یک انسان مالیخولیایی با خود درگیر هستند.
علامه طباطبایی «رحمه اللّه علیه» پس از بحث بر روی آیات ۱۶۳ تا ۱۶۷ سوره ی بقره، بحثی را در همین رابطه به میان می کشند و می فرمایند: «این مسئله مطرح است كه آیا عذاب قیامت انقطاع مى پذیرد و یا خالد و جاودانه است، مسئله اى است كه نظریه علماى اهل بحث در آن مختلف است، هم از نظر ادله ی عقلى و هم از جهت ظواهر لفظى. و آنچه در این باره می توان گفت، این است كه از جهت ظواهر لفظى، باید دانست كه كتاب خدا نص است در خلود و جاودانگى و مى فرماید: «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ»، ایشان به هیچ وجه از آتش بیرون نخواهند شد، و سنت از طرق ائمه ی اهل بیت «علیهمالسلام» نیز آن قدر زیاد است كه به اصطلاح به حد استفاضه رسیده. از جهت عقل، باید گفت: نعمت و عذابِ عقلى كه عارض بر نفس مى شوند، به خاطر تجرّدش و تخلّقش به اخلاق و ملكات فاضله یا رذیله و یا به خاطر احوال خوب و بدى كه كسب كرده. این احوال و ملكات در نفس، صورتى نیكو و یا قبیح ایجاد مى كند كه نفسِ سعیده از آن صورتِ نیكو متنعّم، و نفسِ شقیّ از آن صورتِ قبیح متألّم می شود. و در صورتى كه این صورت ها در نفس رسوخ نكرده باشد و صورى ناسازگار با ذات نفس باشد، به زودى زایل مى گردد، براى این كه عقل براى ناسازگارى دوام و اكثریت نمى بیند و قسر، فشار، زور و ناسازگارى محكوم به زوال است (پس اگر ذاتِ نفس، سعیده باشد، صورت هاى رذیله و زشت دیر یا زود از آن زایل مى گردد و اگر ذات نفس، شقی باشد، صورت هاى نیكو و جمیل كه در آن نقش بسته، به زودى زایل می شود). و نفس خودش می ماند و آن سعادت و شقاوت ذاتی ا ش، پس اگر نفس مؤمن به خاطر گناهانى، صورت هاى زشتى به خود گرفت، سرانجام آن صورت ها از بین مى رود، چون با ذات نفس سازگار نیست هم چنان كه نفسِ كافر كه ذاتاً شقى است، اگر به خاطر تكرار كارهای صالح صور حسنه اى به خود گرفت، آن صور بالأخره از نفس زایل می شود، چون محیط نفس با آن سازگار نیست و همه ی این مطالب روشن است. و اما در صورتى كه صورت هاى عارضه بر نفس، در نفس رسوخ كرده باشد، و در نتیجه صورت جدیدى و نوعیت تازه اى به نفس داده باشد، مثلاً او را كه انسان بود و داراى صورت انسانیه بود، بخیل كند كه چنین انسانى یك نوع جدیدى از انسانیت است، همان طور كه ناطقه وقتى با جنس حیوان ضمیمه شود یك نوع حیوان درست مى كند كه نامش انسان است و این هم معلوم است كه این نوع یعنى انسان، نوعى است مجرد در نفس، و موجود مجرد دائمى الوجود است؛ در نتیجه هر گناهى كه از او صادر شود، در صورتى كه نفس او سعیده باشد و با گناه سنخیت نداشته باشد و خلاصه عوامل خارجى گناه را به گردنش گذاشته باشد، در چنین صورتى وبال و عذاب آن گناهان را مى چشد و پاك می شود، و از عذاب نجات مى یابد و در صورتى كه نفس او شقى باشد و با گناه سنخیت داشته باشد در این صورت هرچند كه هرچه از چنین نفسى سر مى زند به اذن خدا است و لیكن از آن جا كه گناهان بدون قسر و فشار از او سر مى زند، چون نفس او نفسى گناه دوست است، لذا چنین نفسى دائماً در عذاب خواهد ماند. و مَثَل چنین انسانى كه دائماً گرفتار و معذّب به لوازم ملكات خویش است به وجهى مثل كسى است كه به مرض مالیخولیا و یا مرض كابوس دائمى مبتلا شده كه دائماً صورت هایى هول انگیز و وحشت آور و زشت از قوه ی خیالیه اش سر مى زند، چنین كسى همواره از آن صورت ها فرار مى كند و با آن ها در جنگ و ستیز و بالأخره در عذاب است، با این كه خود او این صورت ها را درست می كند و صدور آن از نفسش به قسر قاسر و به فشارى از خارج نیست، و كسى این صورت ها را در نفس او مجسم نكرده، بلكه كار، كار نفس خود او است، ولكن هر چه باشد بالأخره از آن صورت ها رنج مى برد و از آن صورت ها مى گریزد و مگر عذاب، غیر آن چیزى است كه انسان قبل از ابتلاء بدان از آن می گریزد؟ و بعد ازآن كه بدان مبتلا شد، در جستجوى خلاصى از آن بر مى آید؟ و این تعریف و مثال بر آن امور زشت و صورت هاى غیر جمیل كه انسان شقى در دار آخرتش با آن ها روبه رو می شود، صدق مى كند، پس معلوم شد كه عذابِ جاودانه و انقطاع ناپذیر، از انسان شقى، خودِ شقاوت و بدبختى ذاتى او است، و قاسرى و خلاصه كسى او را بدان مبتلا نكرده است. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: حقیقت جنت و جهنم چیست و چه نسبتی با ما دارند و اینکه چرا قرآن در خیلی جاها وعده به جنت یا بیم از جهنم میدهد ولی میدانیم بشر جدید به بهشت و جهنم راضی نمیشود پس چرا این آیات بیان شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید جایگاه وجودی بهشت و جهنم را مطابق فضایی که قرآن مطرح فرموده است، با افراد در میان گذاشت به همان معنایی که هرکس در واقع در قیامت با خودش روبرو میشود. حال اگر مطابق شریعت الهی در دنیا عمل کرده باشد، در قیامت مطابق آنچه فطرت او اقتضاء میکند با خودش روبروست و همین احوالات، صورتِ بهشت را که اطراف او را فرا میگیرد، شکل میدهد. به همان معنای «جزاءً بما کانوا یعملون». عرایضی در این رابطه در شرح سوره واقعه شده است. موفق باشید
سلام علیکم خسته نباشید خدا شما را حفظ کند. در مورد ازدواج باید چه نگاهی داشت و معنای زوجیت چیست؟ به نظرم الان خیلی از تفسیرها از ازدواج موجود بینانه هست به نظر شما جایگاه وجودی ازدواج چیست؟ و اینکه چگونه در این شرایط جامعه باید ازدواج کرد آیا کتابی مدنظر دارید یا صوت؟ و معنای خانواده چیست؟ قران به آن بیت میگوید یعنی خانواده چه بستری می باشد؟ خیلی ممنون میشم به هر سه سوال جواب بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قرآن میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21/ روم) در دل ازدواج، انسان نوعی صمیمیت و رحمت را که از طرف خدا به طور خاص پیش میآید را تجربه میکند. عرایضی در رابطه با ازدواج در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» شده است. موفق باشید
سلام استاد: با اینکه میدونم سوالم پیش پا افتادست اما دست به دامان استادم هستم. فرزند یک سال و نیمه دارم، تقریبا وقت کمی برای خودم دارم، مادری کردن سخت ترین کار دنیاست، در نظر دارم نهایتا ۴ فرزند داشته باشم، به نظر شما ۴ تا خوبه؟ من واقعا کشش بیشتر از این رو ندارم، چون برای ۴ تا هم به سختی راضی شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مربوط به خود فرد است. ان شاءالله که برکت لازم پیش خواهد آمد. موفق باشید
سلام جناب نظری عزیز یه شبهه برام پیش آمده: رهبری برای جلوگیری از هر تفرقه اجتمالی از جناب دکتر پزشکیان حمایت کردن اما من در کانال های زیاد و امروز در کانال «مطالب ویژه» از طرف استاد نکتهای بود که ایشون ابراز نگرانی کردند https://eitaa.com/matalebevijeh/17235 این حرفها باعت ایجاد مشکل درجامعه نمیشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه شود بحث در رابطه با کسانی است که میخواهند برای کابینه تصمیم بگیرند و خودشان چنین ادعایی دارند آیا آقای پزشکیان نیز چنین امری را پذیرفتهاند؟ و اساساً این افراد را و سوابق و افکار چنین افرادی را بخصوص فردی مثل آقای رنانی را میشناسند؟ فردی که عملاً منکر شریعت و عبودیت برای انسانِ امروز است! کافی است کمی با دقت به صحبت ایشان در همان آدرسی که داده شد نظر شود تا معلوم گردد ایشان را چه عقاید و مبناهای خطرناکی در برگرفته https://eitaa.com/MOSES313STAFF/48068 . موفق باشید
سلام علیکم استاد: در صورت امکان نظرتون را در مورد تحلیل فلسفی زیر بفرمایید, آیا آن را متقن میدونید؟ ورودی متفاوت به فلسفه اسلامی بدون پرداختن به اصالت وجود (به اختصار) آنچه در خارج است عین خارجیت است و ذهن هرگز به کنه و واقعیت و ذات آن راه ندارد و آن را درک نمی کند و آنچه از آن درک می کند تصویری است حاکی از دارایی ها و نادارایی ها و خواص و حدود آنها که در قالب مفاهیم ماهوی رخ می نمایند. پس کنه حقیقت واقعیات خارجی چیزی است که عین خارجیت و عینیت و طاردیت عدم است و آن یک حقیقت واحد است چرا که این خواص و جهات فقط از یک حقیقت بر می آید و ثانی آن حقیقت (یا نقیض ذاتی آن و چیزی که به تمام ذات با آن متباین باشد) عدم و پوچی است. به عبارت دیگر اگر دو حقیقت دارای کنه و ذوات متباین باشند محال است کنه ذات هر دو طاردیت و ضدیت با عدم باشد پس هر دو دارای اشتراک ذاتی هستند و محال است متباین باشند, اگر دو چیز هیچ گونه اشتراک ذاتی نداشته باشند چگونه ممکن است دارای اثر عینی یکسان از همان جهت که اختلاف دارند, باشند؟ پس درکنه تمام واقعیات خارجی یک حقیقت ساری و جاری است و باعث شده از حیطه عدم خارج شوند که به آن حقیقت, وجود می گوییم. حقیقتی که ذاتا عین بودن و عین کمال و شدت است و ذاتا مخالف نیستی و نقص و ضعف و محدودیت است چرا که غیر از حقیقت وجود چیزی نیست که موثر در آن باشد و یا وجود به آن مناط باشد و یا وجود را محدود کند و واضح است که خود حقیقت وجود هم باعث عروض ضد خود (نیستی و نقصان و ضعف) بر خود نمی شود, پس حقیقت وجود ذاتا متصف به وجوب و لاحدی و یگانگی است و با تحلیل نظام علی معلولی و حقیقت رابطه علت و معلول مشخص میشود این نیستی و نقص و محدودیت به واسطه معلولیت بر آن عارض می شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان نگاه «اصالت وجود» است به عالم، و همین طور است که میفرمایید مهم آن است که در نگاهی که «وجود» به عنوان مبنای مبناها همواره در هر مخلوقی حاضر است بتوانیم نگاه هستیشناسانه نسبت با همه چیز پیدا کنیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها. جناب طاهرزاده خوب مقبول است که اینکه میدانیم شما استاد گرامی هستید چه میشود که امامم حسین بن علی (ع) میشود قلب قرآن؟ چرا امام حسین بن علی میشود قلب قرآن ؟ چرا خداوند امام حسین را انتخاب کرد که بشود قلب قرآن؟ وقتی میگوییم قلب یعنی وجود انسان و زندگی انسان چرا قلب قرآن و جود قرآن و میشود امام حسین؟ یا حق این بنده حقیر را چه حقیقتا حقیر را دعا بفرمایید. ان شاالله تعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه ائمه «علیهمالسلام» قلب قرآن هستند به اعتبار نور عصمتی که آنان دارند و به گفته قرآن «المطهّرون» هستند. موفق باشید