باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم ولی باید موضوع را از اساتید قرائت پرسید. موفق باشید
جواب: پس از سلام و آرزوی توفیق برای حضرتعالی:
آنچه تحت عنوان «اعاده معدوم» درعلم کلام مورد بحث است و برگشت آن را محال میدانند، وقتی است که بهواقع چیزی معدوم شود و از صحنهی وجود خارج گردد، و مولوی و امثال مولوی در عین اعتقاد به «محالبودن اعاده معدوم» در این ابیات حرف دیگری دارند و آن اینکه تغییر ماهیتِ پدیدهها آن را از عالم وجود به عدم نمیبرد، بلکه از حالتی به حالت دیگر میرود و لذا چون از جهتی معدوم شده ولی از جهتی موجود است - مثل قطرهی آبی که تبدیل به بخار میشود- «چون بخوانیش او کند از سر قدم» یعنی نحوهای از وجود دارد که مورد خطاب پروردگار قرار میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از زاویهی دیگر قرآن پیامبران را مأمور شکلدادنِ جامعه میکند و میفرماید: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»(بقره/213) مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که مردم متذکر شوند، و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.
با توجه به این امر، مسئولان دینی در نسبت با آموزههای دینی نقد میشوند زیرا هیچکس بهجز اولیاء معصوم، معصوم نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیوم مثل اکثر فیلسوفان انگلیسی خود را در ادراک حسّی متوقف کرده بود. موفق باشید
گفت: از دوست چه دیدی که چنین مسروری؟
گفتم: از دوست همین بس که زما یاد کند
موفق باشید: طاهرزاده
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود جنابعالی با توجه به کتاب «منازلالسائرین» که یک مجتهد در این رابطه در آخر عمر آنرا تنظیم کرده؛ متوجه خواهید شد. مثلاً در یقظه در مرتبهی مرید هستید که رجوع به حق دارد، یا در مرتبهی خاصّه میباشد که شهود نسبت به حق دارد یا در مرتبهی ثالث یقظه یعنی مرتبهی خاصة الخاصه میباشید که مقام «بقاء بعد از فنا» است. در سایر منازل نیز قضیه به همین شکل است 2- همهی عزیزان نامبرده را تا حدّی میشناسم. به نظرم اگر در معرفت نفس کار کردهاید و به عنوان مثال موضوعات کتاب «خویشتن پنهان» را در حین مطالعه، تصدیق قلبی میکنید؛ بهتر است با نگاه آقای یزدانپناه جلو بروید، ولی خودتان مسئول خودتان باشید. موفق باشید
باسلام و دعای خیر حضور استاد گرانقدر در مراسم اعتکاف ماه رجب سال جاری با عنایت خداوند متعال وپس از توصیه جنابعالی به انجام دستور حضرت ایت اله حسن زاده آملی جهت رفع خطورات ذهنی در روز بعد از اعتکاف انچنان لذت معنوی برایم حاصل شد که قابل توصیف نیست ولی با گذشت زمان ان حالت کمرنگ شد،این خطورات که عمد تاً در قضاوت نسبت به بنده گان خدا وکسانی که در ظاهر مسائل شرعی را رعایت نمی کنند و این خطورات مزاخم حضور قلب هستند ،لذا خواهشمندم من را برای رفع آن و جهت حفظ حالت خلاصی از این حطورات راهنمایی فر مایید. با تشکر و توفیق روز افزون برا ی جنابعالی در راه نشر معارف اسلامی
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی یاد گرفتیم خطورات که آمدند دنبال نکنیم انشاءالله به جایی میرسید که هر خطوراتی میهمان ناخوانده خواهد شد و میرود. دستورالعمل آیتالله بهجت«رضواناللهعلیه» را فراموش نکنید که فرمودند: «آن خطورات را دنبال نکنید و نگران آمدن آن هم نباشید تا مأیوس شوید». خوشحال باشید که خداوند لطف کرده به طوری که خطورات، شما را به دنبال خود نمیبرد. موفق باشید.
