بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20161
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض خسته نباشید. می خواستم کسب اجازه کنم که آیا می تونیم در مجلات و هفته نامه از مطالب شما استفاده کنیم. مثلا در اعیاد و یا مناسبت های مختلف.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه نمی‌خواهد! به همین جهت که رفقا بتوانند مطالب را گزینش کنند فایلِ «ورد» آن را نیز در اختیار عزیزان گذاشته‌ایم. موفق باشید

20007
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آیت الله ناصری حفظه الله در یک سخنرانی در قبل از انتخابات می فرمایند اگر در آینده سر و صدایی، چیزی شنیدید فقط گوش به حرف رهبری بدهید من خودم یک چیزهایی احساس کردم از چند تا از بزرگان هم شنیدم اگر چیزی شد فقط گوش به حرف رهبری بدهید (نقل به مضمون) برداشت شما از این بیدار باش چیست؟ و با توجه به صحبتهای رهبری که اشاره ای به جریان بنی صدر کردند و شناختی که از دولت لیبرال فعلی و از طرفی فشارها و تحریمهای جدید آمریکا و انفعال دولتمردان ما و تورمی که اقتصاددانها برای سالهای آتی پیش بینی کردند و نشانه هایش از هم اکنون شروع شده امکان زیادی وجود دارد که این دولت به آخر نرسد و حوادثی به وقوع بپوندد؟ با تشکر و التماس دعا. لطفا جواب را در سایت بگذارید به ایملیم ارسال نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری عزیز به نور مهدی «صلوات‌اللّه‌علیه» به‌خوبی متوجه‌اند که انقلاب اسلامی، تقدیرِ حتمیِ این تاریخ است و باید به بهترین شکل از این نوع تنگناها عبور کند و خالص شود، بلکه آرزوی بصیرتی را برای مردم دارند که بتوانند از این نوع نگاه‌ها و گرایش‌ها عبور کنند. مثل این‌که مردم باید به جای کشتن سرمایه‌داران، از «میلِ به ثروت» عبور کنند تا سرمایه‌دارانِ متجاوز به حقوق مردم تحقیر شوند. موفق باشید

17642

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. آیا مطلب زیر صحیح است؟ اگر شخصیتهای ظهور و حکومت های نزدیک به ظهور طبق روایات درست تطبیق شوند مصداق فهم نشانه های ظهورند که هدف روایات همین است. 2. آیا ما که دانشجو و اهل مطالعه هستیم نیز می توانیم مثلا فلان شخص یا حکومت را مصداق فلان دسته از روایات بنامیم و تطبیق بدهیم؟ یا قضاوت کردن و گناه شمرده نمی شود؟ 3. آیا هنوز نیز سؤالات را خود استاد اصغر طاهرزاده جواب می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید بتوان این کار را کرد 2- باید احتیاط کرد، زیرا عموماً روایات مربوط به آخرالزمان، حالت تأویلی و اشاره‌ای دارد 3- بله خودم که طاهرزاده هستم، جواب سؤالات را می‌دهم. موفق باشید

17145
متن پرسش
با سلام: پاسخ این سوال را از منظر المیزان می خواستم بدانم وگرنه مزاحم وقت شریف استاد نمی شدم. ما چند نوع کفر داریم. مثلا کفر فقهی یا کفر اعتقادی و ... و اینها چه تعاریفی دارند. اینکه در قرآن آمده است که سقف خانه های کافران را نقره می کردیم «و لو لا ان يكون الناس امه واحده لجعلنا لمن يكفر بالرّحمن لبيوتهم سقفا من فضه و معارج عليها يظهرون» (33) این مراد کدام نوع کفر است. و آیا ما الان می توانیم جهان غرب را مصداق این آیه بدانیم؟ چرا؟ آیا باید بین مردم و سران غرب فرق قایل شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کفر به معنای پوشاندن حق است در هر شرایطی که هستیم و با هر حقی که روبه‌رو می‌شویم. و از این جهت می‌توانید کفر را نسبت به حقی که پوشیده می‌شود معنا کنید. و در آیه‌ی مذکور، کفر به حضرت رحمان را به میان می‌آورد که اگر ایمان مؤمنان سست نمی‌شد به کافران ثروت فراوانی از طرف خداوند داده می‌شد. این کفر، کفرِ به «رحمةٌ للعالمینی» حضرت حق است همان‌طور که کفر به ربوبیت حضرت حق یا کفر به قهاریت حضرت حق هست که همه به معنای کفر به حق و حقیقت است. کفر فقهی کفری است که در فقه، کفر خوانده می‌شود همچنان‌که کفر اعتقادی یعنی انسان در اعتقادات خود حقیقتی را پوشیده بدارد مثل آن‌که گمان کند خداوند علم به آینده ندارد. موفق باشید

16568
متن پرسش
سلام استاد: جناب صدالمتألهین می فرمایند: حکمت متعالیه نفس انسان را به حقایق موجودات آن طور که هستند استکمال می دهد. 1. این استکمال عقلی است یا وجودی؟ اگر وجودی باشد یعنی حکمت متعالیه خودش یک نحوه سیر و سلوک می آورد اگر درست کار شود؟ 2. موضوع عرفان هم خود ذات اقدس است، حکمت متعالیه هم اگر هدفش رسیدن به حقایق موجودات آن طور که هستند باشد، این یعنی جنبه ی الهیّت موجودات که می شود حضرت حق سبحانه! پس موضوع عرفان و حکمت متعالیه یکی می شود استاد؟ اگر این چنین باشد جناب ملاصدرا رحمت الله علیه چه کار عظیمی انجام داده اند! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید حکمت متعالیه از طریق نور عقل، یک حرکت وجودی و استکمالی در معرض انسان قرار می‌دهد و عملاً این حکمت در مقام جمع عقل و قلب است. به همین جهت بزرگان عرفان، کار صدرالمتألهین را شرح و تبیین عرفان محی‌الدین می‌دانند. موفق باشید

15591
متن پرسش
استاد خدا ما رو خلق کرده که یه مدت تو دنیا زندگی کنیم و اصلاحا به تکامل برسیم و بعد بریم تو جهنم یا بهشت خوب برای چی؟ اگر ما خلق نمی شدیم چه اتفاقی می افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما خلق نمی‌شدیم از جهت حضرت حق چیزی نمی‌شد، ولی از آن‌جایی که حضرت حق سمیع است و تقاضای پدیدارشدنِ ما را می‌شنود، طلبِ ما را بی‌جواب نگذاشت. و در همین رابطه حضرت موسی«علیه‌السلام» در مقابل فرعون، همراه با برادرشان حضرت هارون، در معرفی خداوند می‌فرمایند: «رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏»(50)/ طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقت هرچیزی را به آن چیز می‌دهد و سپس هدایتش می‌کند. ملاحظه می‌کنید که در این آیه روشن می‌کند که هرچیزی، خلقت خاص خود را دارد و خداوند آن خلقت را که آن چیز، طالب است به آن می‌دهد. موفق باشید 

15095
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: می خواستم در یک زمینه ای ازتون مشاوره بگیرم. می خواستم بدونم عشق مجازی باعث سقوط نفس میشه یا اعتلای نفس؟ میشه توصیه هایی برای رهایی دل از لیلی های مجازی برای بنده بکنید. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شوق به حقّ از طریق معرفت نفس، عشق مجازی را در مسیر عشق حقیقی قرار می‌دهد و روح را با محبوب حقیقی مرتبط می‌کند. به گفته‌ی مولوی اگر جهت درست باشد: «عاشقی گر زین سر و گر زان سرست / عاقبت ما را بدان سر رهبر است. موفق باشید  

14344
متن پرسش
سلام علیکم: چرا برخی افراد بر کفر خود با وجود دلایل مبرهن و شفاف پافشاری می کنند و زیر بار حرف حق نمی روند؟ مگر عقل آنها همانند عقل ما نمی تواند حقایق را درک کند و به یقین برسد؟ چه مشکلی در درون آنها وجود دارد که بر روی کفر خود پافشاری می کنند و حتی تبلیغ هم می کنند و فکر می کنند حق با آنهاست؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید چون این نوع افراد میل به گناه دارند، حق را نمی‌پذیرند وگرنه حق روشن است. می‌فرماید: «بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» قیامت/ (5) بلکه انسان اراده کرده است تا در آینده‌ای که در زندگی دنیایی در پیش دارد، به فجور و گناه ادامه دهد. موفق باشید

12670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: استاد گرامى پيرامون بحٽى که در مورد زمان شناسى حضرت امام و ابعاد آن فرموديد مى خواستم بدونم عرفان اجتماعى که براى امام معرفى مى کنند چگونه شکل گرفت؟ و آيا با توجه به اين زمان شناسى امام بود؟ و اگر اينگونه است اين عرفان در حضرت آقا چگونه نمود پيدا کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هرکس در آیات و روایات تعمق کند متوجه اشاراتی می‌شود که به انسان یک‌نوع زمان‌شناسی را می‌آموزد. موفق باشید

7524
متن پرسش
سلام علیکم. وقتی کتاب شرح اسم را میخوانیم میبینم که اکثر سخنرانی آیت الله خامنه ای را تفسیر قرآن شکل داده اند. در واقع ایشان هر جا رفته از تفسیر قرآن برای بیان اهداف و مقاصد انقلابی خود استفاده میکرده است و اتفاقا در قریب به اکثر جاها با استقبال جوانان مواجه شده بوده است. چرا اکنون اینقدر تفسیر قرآن در منابر کم شده است؟ چرا اینقدر از قرآن فاصله گرفته ایم؟ حتی در منابر هم خیلی کم صحبت میکنند. در حالی که قرآن چنان پتانسیل عظیمی در خود دارد که خیلی از کارها را میتواند حل کند. این برایم سوال بی جواب مانده است که چه شد ماها و منابر ما از قرآن و تفسیر آن فاصله گرفت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای بنده هم این سوال بی‌جواب مانده در حالی که حقیقتاً با اندک تدبّر در قرآن عالی ترین معارف را که امروز ما را معنی می‌کند برای انسان ظهور می‌کند. موفق باشید
6748
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز معنای این شعر حافظ چیست دلبرا بنده نوازیت که آمو خت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حافظ در این شعر نظر به روح قدسی انسان کامل دارد که چگونه روح سالک را می‌پروراند و خارج از دستگاه انسان کامل هیچ بُعدی از ابعاد انسان آن‌طور که شایسته است رشد نمی‌یابد. موفق باشید
6157

چشم‌زخمبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد یه بحثی که همه جا هست در روایات داریم که صله رحم بسیار به جا بیارید اما گاها دیده می شود از رفتن ما به برخی جاها نهی میشه به اسم اینکه چشم میخورید. چشم زخم در روایات ما چه بحثی دارد اینکه ما صله رحم را کم کنیم چون ما را چشم میزنند آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند برای مصون‌ماندن از چشم‌زخم کمالات و امکانات خود را به رُخ بقیه نکشید، ولی این بدین‌معنی نیست که با ارحام قطع رابطه کنیم. بنده در رابطه با چشم‌زخم در کتاب «جایگاه جنّ و ملک و شیطان» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5736
متن پرسش
اگر در این دنیا و قبل از مرگ چشم باطن ما باز نشود به هیچ دردی نمی خوریم؟راستش را بگویید،به جایی نرسیده ایم؟ کلا همه چیز را باخته ایم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی انسان توانست خدا را پیدا کند و متوجه آن حقیقت یگانه در عالم شد راه را پیدا کرده و در این راه هرقدر با عبادات شرعی جلو رود به حقیقت نزدیک‌تر می‌شود تا وقتی که مُرد و پرده‌ها عقب رفت و با نور حقیقت مرتبط گشت، با بهشتی زندگی را شروع می‌کند که سراسر تجلیات انوار خاص حضرت رب‌العالمین است و از از این طریق با پروردگار خود زندگی می‌کند. موفق باشید
5502
متن پرسش
باسلام استاد عزیز خداقوت .1یک سالی هست که پرخوری افراطی گرفته ام نمی دانم فیزیکی است یا روحی.2از پدرم دل خوشی ندارم به امر خدای سبحان فقط تحملشان میکنم ایشان بددهان هستند وفحش می دهند وشخصیت مارا له نموده اند از کودکی تا به حال .ازمحبت بویی نبرده اند .3 ولی در کل پدر مادرم ازمن راضی هستند.3اینکه من عمرم را به بطالت میگذرانم تازه کارشناسی ام تمام شده ولی خودم می دانم عبد نیستم درکل میدانم اینها گناهان کوچکی نیست.خودم هم غصه میخورم ودرصدد ترک برمیایم موفق نمیشوم. در 13 سالگی ویا همان سال ها بود که خدامحبتش رابهم چشاند ..من خداخواه شدم..تااکنون که جوان هستم و توبه نموده ام از گذشته ها.در فامیل و آشنایان مرا مومن میپندارند چند وقتی است که من نسبت به وجود خداوند سبحان در حجابم انگار یعنی ایمانم را به خدا باد هوا میبینم یعنی من نعوذ بلله..به خود ذات اقدس اله قسم ،خجالت میکشم این کلمات را تایپ کنم ولی چه کنم اوضاع برایم سخت شده مینویسم،احساس میکنم دچار شک شده ام ایمان ندارم چه خاکی به سر بریزم استاد چه فکری میکردم جه شد من فکر وذکرم لقای خدابود نه حور وپری و قصر وکاخ بهشتی..این جه بلایی است به سرم آمده جه کسی جواب دل بیچاره ی مرا میدهد .در اصول کافی خودم خواندم که کسی خدمت معصوم رسیده بود و از این حالات داشت معصوم علیه السلام فرموده بودند وسوسه ی شیطان است .چرا اینگونه شده استاد ؟!خدای سبحان که میداند اورا نداشته باشم پریشانم بیچاره ام درمانده ومظطرم پس چرا مرا ازخودش در حجاب قرار داده هر آدم معمولی گناهگاری باتمام وجودش خدارا قبول دارد ولی منه مدعی مثل اون گناهکاره نیستم چرا استاد ؟!.منی که خدای سبحان ذات اقدسشون میدونند که عاشق مناجات و حرف زدن با ایشان بودم و هستم پس چرا اینطور شدم این حس چیه استاد ،من ایمانمو میخام استاد لطفا نگید منم دچار همون وسواس ها شدم ..اینا وسواس نیست حال من این حاله که گفتم .یعنی تا این درجه از پستی رسیده م که لایق ایمان به خدای تو کتاب های دانش آموز پنجم ابتدایی هم نیستم؟! یعنی تمام این سال ها که فکر میکردم در مسیر تقرب هستم داشتم خاک روی فطرتم میریختم ؟!!!!!!خدا ی سبحان از من بریده اند استاد؟!با خودم میگم اگه ایمان نداشتی گناه میکردی، درخلوت هم گناه میکردی کسی نفهمه، ولی نه !من سعی دارم گناه نکنم از گناه میترسم من عاشق مسجد وروضه وامام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام وبقیه معصومین علیهم السلام هستم. من عبد نیستم یعنی هواپرستی ودنیا خواهی در من موج میزند ولی نمیدانم کجای کارم لنگ است که این بلاسرم آمده .خداوند خیرکثیر به شمابدهد ان شاالله.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم:گفتی نگویم من هم دچار این شک ها شده‌ام پس، اجازه بده از قول جناب حافظ بگویم که می‌گوید: «عقل می‌گفت که دل منزل و مأوای من است .... عشق خندید که یا جای تو یا جای من است». عزیز من فکر کردی اگر از نظر عقل مسائلت حل شد کار تمام است؟ بالاخره تا یک جایی عقل ما را می‌برد ولی بعد از مدّتی به جایی می‌رسید که می‌بینید هیچ چیز ندارید و آن ورود در وادی قلب است و از این‌جا باید چشم قلب را بینا کرد و با گوش قلب شنید و از خدا بخواهید چشم دلتان را باز کند و از مفهوم به حضور آیید. اهل سلوک مى‏فرمایند: یک هجرت «وسطى» داریم و یک هجرت «کبرى»، هجرت وسطى آن است که ما اخلاقمان را عوض کنیم و از صفات رذیله به سوى صفات فاضله‏ هجرت نماییم، و در نتیجه این هجرت انسان دیگر جهنمى نخواهد بود، چون از صفات جهنمیان فاصله مى‏گیرد، ولى در هجرت کبرى نه تنها اخلاق عوض مى‏گردد، بلکه منظرمان نیز عوض مى‏شود و لذا نه تنها جهنمى نخواهیم بود بلکه جهنم را هم مى‏بینیم. خداوند در همین رابطه مى‏فرماید: «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» نه چنین است که خود را گرفتار کثرات کنید، اگر به علم الیقین برسید، جهنم را مى‏بینید و علم به جهنم از حالت مفهومى به حالت عینى و شهودى در مى‏آید. ما براى ارتباط با حقایق عالم، علم یقینى مى‏خواهیم، تا از طریق نور علم‏الیقین به سوى عین الیقین سیرکنیم. قرآن مى فرماید: شما باید نسبت به حقایق عالم و از جمله معاد و بهشت و جهنم علمِ یقینى داشته باشید. یعنى اولًا: علم شما علم به حقایق باشد و نه علم به موضوعات واهى و اعتبارى، ثانیاً: آن علم، علمى باشدکه موجب ارتباط با حقایق گردد و به عبارت دیگر موجب ایجاد عین الیقین باشد که آن عبارت است از اتحاد وجودى با حقایق عالم. لذا بعد از آن که فرمود: «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»اگر علم یقین داشته باشید جهنم را مى بینید در ادامه مى فرماید: «ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ»سپس حتماً آن جهنم را به عین‏الیقین مى‏بینید، در این حالت نه تنها آتش جهنم را به عین الیقین مى‏بینید بلکه انجام هر گناهى موجب مى‏شود که خود را در آتش جهنم حس کنید، یک وقت انسان مى بینید که گناه‏کردن چقدر بد است، ولى یک وقت آتش انجام گناه را حس مى‏کند، که این حالت یک مرتبه بالاتر از «علم الیقین» است در همین رابطه مولوى مى گوید: خود هنر دان دیدن آتش عیان نى گپ «دَلّ عَلَى النّار دُخان» یعنى دود را دلیل بر آتش دانستن، هنر نیست، این یک گپ عادى است، هنر آن است که خودِ آتش را ببینى. باید چند قدم جلوتر بیایى و به جاى این که از معلول متوجه علت شوى، خود علت را ببینى، لذا گله مى‏کند که: جز به مصنوعى ندیدى صانعى بر قیاس اقترانى قانعى؟ مى‏فزاید در وسایط فلسفى از دلایل باز بر عکسش صفى‏ اگر فیلسوف با واسطه دلایل مى‏خواهد به حقایق پى برد، آن کس که دل خود را صاف کرد، با خود حقایق مرتبط مى‏شود. گر دخان او را دلیل آتش است بى‏دخان ما را در آن آتش خوش است‏ اگر عقل فلسفى از طریق دود با مفهوم آتش مرتبط مى‏شود، ما بى‏واسطه مفهوم با خود آتش مرتبط هستیم و نور و گرما مى‏گیریم. خود هنر دان دیدن آتش عیان نى گپ «دلّ على النّار دخان» «1» اگر ما برنامه‏هایمان را با حساب تنظیم کنیم و درصدد تربیت قلب برآییم و به هجرت کبرى فکر کنیم و حتى بعد از شصت‏سال هم نتیجه بگیریم، باز برنده این مسیر هستیم. هجرت کبرى همان است که در موردش فرمود: دردى که به افسانه شنیدم همه از خلق از علم به عین آمد و از گوش به آغوش‏ دیگر صِرف شنیدنِ خبرِ حقایق در میان نیست، بلکه در آغوش گرفتن آن‏ها پیش‏آمده است. یکى از رفقا براى کارهاى فرهنگى مى‏فرمود: «آقا یک برنامه آمپى‏سیلینى به ما بدهید که زود نتیجه بگیریم، این توصیه‏هاى شما ممکن است خیلى دراز مدت نتیجه بدهد». بنده به ایشان عرض کردم آیا مى‏خواهید بالأخره نتیجه بگیرید یا هرگز نتیجه نگیرید؟ چرا نگران آن نیستیم که با این برنامه‏هاى غیر اصولى هرگز نتیجه نگیریم؟ هیچ راهى نیست که بدون هجرت کبرى بتوانیم جهنم‏بین شویم. یک وقت است شما بنا دارید اخلاقتان خوب شود، این کار ارزشمندى است ولى آن چنان نیست که براى به‏دست آوردن آن لازم باشد به کلى ساحت و مرتبه خود را تغییر دهید، ولى یک وقت بناست با هجرت کبرى، وجودتان اصلًا خوبى شود و اساساً یک آدم دیگرى باشید با افق دیگر. به گفته مولوى: چون تو شیرین از شکر باشى، بُوَد کان شکر گاهى ز تو غایب شود چون شکر گردى ز بسیارى وفا پس شکر کى از شکر گردد جدا آرى؛ تا کى بخواهیم با شکر، شیرین باشیم و همواره محتاج شکر؟ باید شکر شد و همواره شیرین ماند. باید طورى شویم که در آن حالت عین رؤیت حق شویم. این همان نکته‏اى است که ملاصدرا «رحمةالله‏علیه» گفت باید از سنگى که طلا گرفته‏اند به سنگى تبدیل شویم که دیگر طلا شده است، در این حالت وارد «عین الیقین» مى‏شوید و یک نحوه اتحاد با حقایق عالم پیدا مى‏کنید. آرى؛ براى آن که سنگِ وجود شما طلا شود حوصله و صبر و استمرار نیاز است، و راه دیگرى نیست. در مراحل اولیه، نفس امّاره انسان مى‏خواهد به نامحرم نگاه کند، ولى چون آن را گناه مى‏داند، نگاه نمى‏کند ولى اگر بنا گذاشت سلوک قلبى خود را ادامه دهد به جایى مى‏رسد که اصلًا روحش از این گناه آزار مى‏بیند و سخت از این‏گونه اعمال متنفر است و روحش عین درک حقانیت دستورات دین مى‏شود.شما فکر کردی بیخودی بنده کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را نوشتم و هفتاد و چند جلسه آن را شرح دادم؟ موفق باشید.
2999
متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرت استاد،با توجه به سوال 2780 اینکه جنابعالی فرمودید حضرت علی (ع) از قبل می دانست که ابن ملجم قاتل اوست(باتوجه به ویژگی خلقت ابن ملجم )آیا با این وجود ابن ملجم می توانست قاتل حضرت علی(ع) نباشد؟(چون در کتاب یکی از علما خواندم صرف علم داشتن موجب سلب اختیار نمی شود مثل اینکه من علم دارم 2 ساعت دیگر می خواهم به مغازه بروم اما میتوانم که در آن موقع نروم)با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور است که می‌فرمایید چون علم ائمه«علیهم‌السلام» علم به واقعه است آن طور که واقع می‌شود. یعنی چون ابن ملجم قاتل حضرت علی«علیه‌السلام» است، حضرت به آن واقعه علم دارند. در این مورد می‌توانید جزوه‌ی «جبر و اختیار» که در سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
2664
متن پرسش
سلام ورحمت ال...ایا قبل از حضرت ادم روی همین زمین بشر دیگری میزیسته
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند یک میلیون عالَم قبل از این عالم بوده، به این معنا که این عالم با زمین و آسمانش همه به سوی قیامتی‌شدن پیش می‌روند و عالم و آدم دیگری خلق می‌شوند. موفق باشید
2627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استادگرامی من از نظری ذهنی واقعا دچارمشکل هستم نمیتوانم یک سری افکاررا از خودم دور کنم مخصوصا مسائلی را که راجع به شوهرم باشد مثلا مادر ایشان زنگ میزند و واسه زندگی ما تعیین تکلیف میکند که فلان کارو بکنیدو.. من تا چند روز ذهنم درگیره اصلا وجود مادرشوهرم برام عذاب شده باهرزنگی که میزنه ذهنم بهم میریزه و هزار راه میره البته این قضیه با زمینه قبلی است و مادرشوهرم یک بار با اعمال و رفتارش و خط دادن به شوهرم زندگی مارا تا پای طلاق برد الان هم انگار نه انگار من وجود دارم و فقط بی محلی میکنند و تیکه میاندازند واقعاباید چه کنم؟گاهی خیلی خسته میشوم و ارزوی مرگ اورا میکنم خاهش میکنم به هیچ وجه سوال من را در بخش پرسش های عمومی قرار ندهید بازم تاکید میکنم این سوال کاملا خصوصی است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) به ما دستور داده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چون با امور لغو و غیر الهی روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن بگذرید. پیشنهاد می‌کنم دعای مکارم‌الأخلاق را مطالعه فرمایید. بنده هم شرحی بر آن دارم بد نیست آن را هم مطالعه فرمایید. موفق باشید
1707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خسته نباشید. می خواستم ببینم نظر شما راجع به سؤال و جوابی که در مجلس بین دولت و نمایندگان صورت گرفت، چیست؟
متن پاسخ
درباره سؤال از رئیس جمهور آقای قاسم کیانی در سایت رجا نیوز می نویسد: طرح سؤال از رئیس جمهور با هر نیت و قصدی که کلید زده شد، بالاخره صبح روز چهارشنبه به مرحله اجرا رسید. در این جلسه چه از طرف سؤال کنندگان و چه از طرف رئیس‌جمهور، مطالبی عنوان شد که مطمئناً در روزهای آینده، مبنای تحلیل و بررسی ها بسیاری خواهد بود. بررسی عکس العمل های مردم ایران از نگاه جامعه شناختی سیاسی، به خوبی روشن ساخته است که در متُد تحلیل‌گری مردم ایران، هر اظهار نظر و عمل‌کردی در فضای سیاسی از سوی مسئولین، ابتدا با خط کش مواضع و مطالبات امام خامنه ای (مدظله) سنجیده می شود؛ هر چند این موضوع بیشتر در مباحث کلان و اصلی کشور جاری است و قاطبه مباحث مطرح شده در مجلس از جنس مسائل فرعی، دسته چندم و گاهی جزیی بوده است. با توجه به این نکته به منظور بصیرت سنجی سؤال کنندگان و شخص رئیس جمهور، توجه به مطالبات و مواضع امام خامنه ای (مدظله) درباره برخی از مطالب مطرح شده در جلسه سؤال از رئیس جمهور می تواند ما را در شناخت صحنه و بازیگران آن یاری دهد. 1- بخشی از سؤالات، در مورد اظهار نظرهای چالشی از سوی دولت، طراحی شده بود. به عنوان مثال طرح مواضعی درباره مسئله حجاب از سوی شخص رئیس جمهور یا مسئله مکتب ایرانی از سوی برخی افراد حاشیه ساز و جریان نفوذی در درون دولت از جمله کلیدی ترین مسائل مورد اشاره سؤال کنندگان از شخص رئیس جمهور بود. حال در این رابطه مباحث و پرسش های متعددی مطرح می شود؛ پرسش هایی مثل اینکه آیا طرح مجدد این مسائل ضروری بوده است یا خیر؟ آیا این پرسش ها با نگاه به مواضع و مطالبات امام خامنه ای (مدظله) طراحی شده است یا چنین ملاحظه ای در طراحی سؤال‌ها، کمرنگ بوده است؟ در ادامه، گزیده ای از سخنان رهبر معظم انقلاب خواهد آمد شاید برای دریافت پاسخ پرسش هایی از این دست، مناسب باشد: رهبر معظم انقلاب (مدظله) آبان‌ماه سال گذشته دیداری با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داشتند. در این جلسه یکی از حضار، سخنانی در مورد موضوع مکتب ایرانی و مسئله حجاب، عنوان می‌کند؛ ایشان در این جلسه می‌فرمایند: «من این مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهی را قبول دارند ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک‌هاست.» «من با طرح مکتب ایرانی مخالفم و نسبت به این موضوع به آقایان تذکر هم دادم ولی برداشتم این نیست که منظور آنها مقابل قرار دادن ایرانیت در برابر اسلامیت باشد. بنده هم همین اعتقاد را دارم که آقای احمدی‌نژاد واقعا نمی‌خواهد ایران را مقابل اسلام و برتر از آن قرار دهد» البته برخی از این نقل ها از سوی حاضرین به صورت زیر نیز بیان شده است: «من اعتقاد به نصح دارم. ... منتها مراقب باشند که یک جهت گیری عامی برای زمین زدن دولتی که حالا نسبت به شعارهای انقلاب وفادار است، نسبت به رهبری اظهار اطاعت می کند و چه و چه، ایجاد نشود، به آن حرکت کمک نشود. عرض ما این است. یک جوری نصیحت کنید که آن کسانی که قصد ریشه کنی دارند، نتوانند استفاده کنند ولی خوب نصیحت کنید، پیغام بدهید، کاغذ بنویسید، اگر یک جایی واقعا دیدید ضرورت دارد، اعلام هم بشود. اعلام عمومی در مواقع ضروری ایرادی ندارد، اما باید مراقبت بشود، این جور نیست که حالا انسان هر اعتراضی دارد مصلحت باشد که این را علنی و عمومی کند.» «در شرایط کنونی اختلاف نظر هست و من هم برخی مسائل را قبول ندارم اما الان اگر رهبری چیزی بگوید، رئیس جمهور می‌پذیرد و به آن عمل می‌کند» «بنده از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با "دولت‌های گذشته" تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی کنند حاکمیت دوگانه درست کند. در گذشته حرف دشمن القای حاکمیت دوگانه بود و در برخی ادوار هم برخی افراد دنبال القای این وضعیت در کشور بودند که دولت و مجلس در مقابل ولایت فقیه که محور نظام است، قرار دارد ولی الان این‌گونه نیست.» رهبر معظم انقلاب (مد ظله) در دیدار با اعضای هیئت دولت نیز در خصوص این مسائل فرمودند: «مسئله‌ى دیگرى هم که باز مطرح می‌شود و من به طور کلى عرض می‌کنم، این است: با این همه کارى که دولت دارد، سعى کنید دچار حاشیه‌سازى‌هاى مسئله‌دار نشوید. دولت دارد کار می‌کند، تلاش می‌کند، میدان هم براى کار بحمدالله هست، نیاز هم به کار هست. خب، یک میدان کارى وجود دارد، نیاز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده که اهل خطرپذیرى و وارد شدن در میدان‌هاى کار و با همه‌ى وجود کار کردن و وارد میدان شدن است؛ خیلى خوب، با این اوضاع و احوال، واقعاً شایسته و سزاوار نیست که حواشى‌اى به‌وجود بیاید؛ حالا چه حواشى‌اى که خود شما گاهى اوقات بى‌توجه به وجود مى‌آورید، چه آن‌هایى که دیگران به وجود مى‌آورند و شما هم تسلیم آنها می‌شوید؛ از این حواشى باید پرهیز کرد. نگذارید در فضاى کشور، در فضاى بین دولت و مردم، درگیرى‌ها و دل‌هره‌هایى به وجود بیاید که شماها را از کار باز بدارد. مسائل گوناگونى مطرح می‌شود. توصیه‌ى من این است که در زمینه‌ى علاقه‌ى به ایران، علاقه‌ى به کشور و گرایش به ایران، چند نکته را توجه داشته باشید. یکى اینکه مهم‌ترین بخش مربوط به کشور، زبان و ادبیات است. علاقه‌ى به ایران، این‌جورى تحقق پیدا می‌کند. ما در کشور زبان‌هاى مختلفى داریم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن کسانى که زبان‌هاى مختلف دارند، خودشان جزو مروجین درجه‌ى یک زبان فارسى هستند. بهترین مقالات را در زمینه‌ى زبان فارسى، ترک‌زبان‌ها نوشتند؛ این را من از روى اطلاع دارم عرض می‌کنم. ان‌شاءالله کردها هم می‌نویسند؛ حرفى نیست، ما استقبال می‌کنیم. محققین برجسته‌ى ترک‌زبان کشور، در طول دهه‌هاى گذشته، بهترین و قوى‌ترین مقالات را در زمینه‌ى زبان فارسى نوشتند. بنابراین نباید تصور شود که زبان فارسى نماد ملیت ایران نیست؛ چرا، هست. روى این موضوع تکیه شود. یا روى ایرانِ بعد از اسلام تکیه شود. افتخاراتى که ایرانِ دوره‌ى اسلامى دارد، در هیچ دوره‌ى دیگرى از دوره‌هاى تاریخىِ ما این افتخارات وجود ندارد؛ من این را با استدلال به شما عرض می‌کنم و این قابل اثبات است. گسترش کشور، پیروزى‌هاى بزرگ نظامى کشور، پیشرفت‌هاى عظیم علمى کشور در زمینه‌هاى گوناگون، همه‌اش مال دوره‌هاى بعد از اسلام است. نه اینکه قبل از اسلام از این چیزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دوره‌ى اسلامى، آن‌ها ناقص است، کم است. البته یک چیزهایى به عنوان گفته‌ها مطرح می‌شود، اما چیزهایى نیست که مستند باشد و کسى بتواند آنها را اثبات کند؛ اینها قابل اثبات نیست. اما آنچه که در دوره‌ى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه کنید ببینید پیشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ایران در دوره‌ى دیلمى‌ها، در دوره‌ى سلجوقى‌ها، بعدها در دوره‌ى صفویه، و حتى در این وسط، در بخشى از دوره‌ى حاکمیت مغول چگونه است. مغول‌ها به ایران که آمدند، ایرانى شدند و تحت تأثیر فرهنگ ایران قرار گرفتند؛ کمااینکه به هند که رفتند، هندى شدند. چه کارهاى برجسته و عظیم علمى و فرهنگى و هنرى در این دوره انجام گرفته. اگر کسى می‌خواهد از ایران و ایرانى‌گرى حمایت کند، خب، ایران دوران اسلامى، هم مدون‌تر است، هم مستندتر است، هم قابل قبول‌تر است، هم جلوى چشم است؛ کتابش جلوى چشم است، معمارى‌اش جلوى چشم است، نشانه‌هاى علمى‌اش جلوى چشم است؛ تاریخش تدوین‌شده و روشن است.» از آن‌جایی که برخی از این مسائل و انتقادها از سوی امام خامنه ای (مدظله)، به عنوان مسائلی فرعی و جزیی، مطرح شده است، مناسب است، مواضع و مطالبات امام خامنه ای (مدظله) در مورد پافشاری بر طرح چنین مسائلی را ببینیم. لازم به ذکر است این بیانات توسط امام خامنه ای (مدظله) برای پایان دادن به جنجال بر سر موضوع دوستی با مردم اسرائیل از تریبون نماز جمعه مطرح شده است: «یکى از چیزهایى که براى کشور ما حقیقتاً مهم است این است که مردم احساس امنیت سیاسى و روانى بکنند؛ فضاى روانى جامعه دچار التهاب نباشد. سعى می‌کنند التهاب‌آفرینى کنند؛ این هست. این، جزو سیاست‌هاى مخالفان نظام جمهورى اسلامى است. البته خود ما هم گاهى اوقات، نادانسته این التهاب‌ها را افزایش می‌دهیم. من توصیه می‌خواهم بکنم - حالا مردم عزیز ما بحمداللَه از بسیارى از کارهایى که در این زمینه انسان مشاهده می‌کند، برکنارند. مردم نگاه می‌کنند به بعضى از گفت‌وگوها و بگومگوهاى بی‌جا و بی مورد که گاهى در بین نخبگان سیاسى مشاهده می‌شود؛ نگاه مردم نگاه رضایت‌مندانه نیست. این را ما از مراجعات مردم به‌خوبى می‌فهمیم - ...یک نفر پیدا می‌شود درباره‌ى مردمى که در اسرائیل زندگى می‌کنند، اظهار نظرى می‌کند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است... حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکس‌العمل‌هایى هم در مقابل آن نشان داده می‌شود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى این‌جور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهاب‌آفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست... خوب، این حرف خطایى بود، حرف درستى نبود. این را نباید وسیله‌ى التهاب قرار داد. من خواهش می‌کنم از همه، این‌جور مسائل کوچک و مسائل جزئى را - حرفى که بر زبان کسى جارى می‌شود؛ مطلبى گفته می‌شود - وسیله‌اى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریان‌سازى و مسئله‌آفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیه‌اى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.» 2- سؤال کنندگان از رئیس جمهور در بخش دیگری از سؤال‌های خود، خواستار پاسخ‌گویی رئیس جمهور در مورد برخی از عمل‌کردهایش شدند. برای مثال مطرح کردن مسائلی مثل عزل وزیر اطلاعات و تأخیر در مورد حکم ابقای وی و همچنین شبهاتی از خانه نشینی رئیس جمهور، از شاخص ترین مسائل مطرح شده در این زمینه از سوی سؤال کنندگان است. در ادامه موضع امام خامنه ای (مدظله) در این مورد را نیز خواهیم دید. رهبر معظم انقلاب (مدظله) طی سخنانی نزدیک به زمان وقوع مسائل مطرح شده بالا بیاناتی داشتند که با فرض شخصی نگارنده، ممکن است به موضوع خانه نشینی رئیس جمهور ارتباط داشته باشد، ایشان در یکی از این بیانات خود می فرمایند: «باید از هر کار و اقدامی که موجب پای‌کوبی و جنجال دشمنان می شود، و دوستان را نیز ناراحت می کند، پرهیز شود.» این ارتباط دهی نگارنده از آن جهت است که پس از این سخنان، شخص رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت حاضر شدند و سخنانی بیان داشت که بیشتر دارای مضامین محوریت ولایت، و ولایت پذیری ایشان بود و با این سخنان، تقریباً آبی به آتش دشمنان ریخت. در بخش دیگری از سؤالات، طراح سؤال مسئله تأخیر ابقای وزیر اطلاعات را به نوعی مخالفت رئیس جمهور با حکم رهبری تلقی کرده بودند. امام خامنه ای (مدظله) در مورد مسئله عزل وزیر اطلاعات که رسانه های غربی برای القای حاکمیت دوگانه در کشور تبلیغات بی امانی داشتند، چنین فرمودند: «رهبری هیچ‌گاه بنای دخالت در تصمیم ها و کارهای دولت را ندارد، مگر آن‌جایی که احساس کند مصلحتی مورد غفلت قرار گرفته است... در قضیه اخیر هم که چندان مهم نیست، احساس شد از مصلحت بزرگی غفلت شده است... نظام جمهوری اسلامی، دستگاه مقتدری است و رهبری هم محکم در مواضع صحیح خود ایستاده است... و من می‌خواهم بگویم این حالت صخره‌گون را ملت و دولت عزیز ما حفظ کنند. نگذارید اختلاف به وجود بیاید. نگذارید شکاف به وجود بیاید. نگذارید آنچه را که دشمن در تبلیغات و در خباثت‌هاى سیاسى و تفتین‌هاى سیاسى می‌خواهد در مورد کشور ما انجام بدهد، انجام دهد... شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌اى که آن‌چنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود - سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیل‌ها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاه‌هاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرف‌هاى سست و بى‌پایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانه‌اند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشسته‌اند که یک بهانه‌اى پیدا کنند، هر جور می‌توانند، حمله کنند.... بنده‌ى حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیم‌هاى دولت وارد شوم. خب، مسئولیت‌ها در قانون اساسى مشخص است؛ هر کس مسئولیتى دارد؛ مگر آن‌جایى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت می‌شود؛ مثل اینکه در همین قضیه‌ى اخیر این‌جورى بود؛ انسان احساس می‌کند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار می‌گیرد، تفویت می‌شود؛ خب، انسان وارد می‌شود که جلوى این تفویت مصلحت را بگیرد. این، مسئله‌ى مهمى نیست، نظائرش هم اتفاق مى‌افتد؛ اما مخالفین، دشمنان بیرونى، تریبون‌دارهاى بین‌المللى، بوق‌هاى تبلیغاتى، از همین مسئله استفاده می‌کنند براى اینکه فضاى تبلیغاتى را شلوغ کنند...عرض من به عناصر داخلى، به مردم دل‌سوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بنده‌ى حقیر هستم با همه‌ى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستاده‌ایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمان‌ها ذره‌اى منحرف شود. » 3- بخش دیگری از سؤالات در مورد مسئله تعامل دولت و مجلس مطرح شد. در این بخش سؤال کننده معتقد بود دولت در مواردی به قانون مجلس کم توجهی نشان داده و یا قانون مجلس را معطل کرده است. در ادامه به بیانات امام خامنه ای (مدظله) اشاره خواهیم کرد که در آن، به مسئله تعامل دولت و مجلس، اشاره شده است. این سخنان در جمع نمایندگان مجلس در تاریخ ۱۳۹۰/۰۳/۰۸ بیان شده است: «مطلب دیگر هم همین توصیه‌اى است که من همیشه دارم و آن، هم‌افزایى با قوه‌ى مجریه است -قوه‌ى مجریه و قوه‌ى قضائیه، لیکن عمدتاً قوه‌ى مجریه؛ چون سر و کار مجلس با قوه‌ى مجریه است- باید هم‌افزایى کرد. نبایستى کار را جورى تنظیم کرد، جورى پیش برد که معنایش دعوا و اختلاف باشد؛ این در بیرون، روى مردم، خیلى تأثیراتش بد است. گاهى دیده می‌شود که مثلاً در مجلس، در یک نطقى، در یک اظهار نظرى، یک حرفى زده می‌شود. خب، حرف که زده شد، پرتاب شد دیگر. اگر خداى نکرده حرفى باشد که کسى را یا جمعى را متهم کند، جبرانش به‌آسانى ممکن نیست؛ مردم را ناامید می‌کند. امروز مسئولین دارند تلاش می‌کنند، کار می‌کنند. نگوئید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد. بنده به ضعف‌ها آگاهم. شاید بنده بعضى از ضعف‌ها را هم بدانم که خیلى‌هاى دیگر ندانند. با وجود این ضعف‌ها، آن چیزى که امروز در قوه‌ى مجریه وجود دارد، یک شاکله‌ى خوب و مطلوب است. در کشور دارد کار انجام می‌گیرد. خب، بایستى همکارى کرد، باید کمک کرد؛ هم مجلس کمک کند به دولت، هم دولت کمک کند به مجلس؛ هم قانون فصل‌الخطاب است براى عمل دولت، هم گرایش‌هاى دولت و تشخیص‌هاى دولت یک اشاره است به قانون‌گذار براى کیفیت قانون‌گذارى. این مسئله با استقلال مجلس منافات ندارد. من نماینده‌ى مجلس هم بودم، رئیس دولت هم بودم؛ من هر دو جا را تجربه کردم. در طول این سال‌هاى متمادى هم، هم مجالس را دیدم، هم دولت‌ها را دیدم. هیچ اشکالى ندارد که یک مجلسى قانون صحیح و درست و قوى و منطقى را جورى تنظیم کند که براى دولت، رفتار طبق آن قانون، عملى باشد، ممکن باشد، آسان باشد. اگر این شد، معنایش این نیست که مجلس استقلال ندارد. بعضى‌ها که شاید می‌خواهند سر به تن این مجلس هم نباشد، آدم مى‌بیند که شده‌اند دل‌سوز استقلال مجلس: آقا مجلس استقلال داشته باشد! این هیچ منافاتى با استقلال مجلس ندارد. انسان نگاه کند ببیند دولت چه جورى می‌تواند عمل کند، چه جورى بهتر می‌تواند عمل کند، چه جورى آسان‌تر می‌تواند عمل کند، قانون را تنظیم کند و در این مجرا بیندازد؛ این ممکن است، هیچ اشکالى هم ندارد. از آن طرف هم وقتى قانون تهیه شد، منجز شد، دولت موظف است با همه‌ى وجود، با همه‌ى قوا، بدون بهانه‌گیرى، طبق آن قانون عمل کند. دو طرف قضیه، این‌جورى است؛ یعنى هر دو می‌توانند به هم کمک کنند، هم‌افزایى کنند؛ این لازم است، این باید انجام بگیرد. اگر چنانچه از هر دو طرف یک بهانه‌هایى اتفاق افتاد؛ این طرف گفت نه، این قانون را چون دولت این‌جورى می‌خواهد، ما نمی‌کنیم؛ آن طرف هم گفت چون این قانون، این گوشه‌اش کج است، ما هم زیر بار نمی‌رویم؛ خب، این که نمی‌شود؛ اوضاع مملکت نمی‌چرخد. رفق، خوب است... آن که آدم نباید با او سازش کند، دشمن است؛ آدم با دوست باید سازگارى نشان دهد. بالاخره باید تحمل کنند؛ یک چیزى را این از آن تحمل کند، یک چیزى را آن از این تحمل کند.» در بیاناتی دیگر ایشان می فرمایند: «... بى‌دلیل گزارش‌هاى رسمى مسئولان برجسته‌ى نظام را زیر سؤال نبرند. هم در قوه‌ى قضائیه این حرف هست، هم در قوه‌ى مجریه این حرف هست، هم در قوه‌ى مقننه این حرف هست. زیر سؤال بردن فعالیت‌ها، زحمات را ضایع می‌کند. انسان مى‌بیند این ایام در مورد آمارهاى قوه‌ى مجریه خدشه می‌کنند، در مورد اظهارات و آمارهاى قوه‌ى قضائیه خدشه می‌کنند، در مورد اقدام‌هاى مثبت و فعالیت‌هاى خوب قوه‌ى مقننه و مجلس القاء شبهه می‌کنند؛ این، اعتماد مردم را از بین می‌برد... البته در مواردى ممکن است یک آمار دروغ، آمار غلط، آمار اشتباهى هم داده شود؛ این را نباید تعمیم داد و شبهه کرد؛ این، اعتماد مردم را از دستگاه‌هاى نظام، از بدنه‌هاى نظام سلب می‌کند، ضایع می‌کند. مسئولین به این نکته توجه داشته باشند. بنابراین، این اعتماد هم خیلى مهم است.» در پایان باید اشاره کنیم که امام خامنه ای (مدظله) در پیامی به مناسبت آغاز به کار مجلس هشتم در مورد وظیفه نظارتی مجلس که یکی از مصادیقش همین جلسه سؤال از رئیس جمهور است، می فرمایند: «دو عنصر نظارت و همکاری صمیمانه،‌ در تعامل با قوای دیگر، باید دو بخش تفکیک ‌ناپذیر باشند. مسئولیت نظارتی مجلس هرگز نباید به دست اهمال سپرده شود،‌ اما هرگز هم نباید نظارت مجلس به معنای رقابت با دولت و نشنیدن نیازها و ضرورت‌ها و تنگناهای آن شمرده شود. محور کار و عمل در کشور و نماد داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی، عمدتاً قوه‌ی مجریه است. همه باید به آن کمک کنند و هرگاه دولتی بانشاط بیشتر و همت بالاتر و ارزش‌گرائی قوی‌تر در صحنه است، این کمک باید مضاعف شود. متقابلاً‌ دولت باید مجلس قانون‌گذاری را راهنمای عمل خود بداند و به قوانین مجلس،‌ یک‌سره پایبند باشد و از آن تخلف نکند. بر سر دوراهی‌های اختلاف ‌نظر، کارشناسانی از دوطرف، گره را بگشایند و راه درست را پیش پای هر دو طرف باز کنند.»
1537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد با توجه به واسطه ی فیض بودن ائمه و این که همه ی موجودات از وجود اون ها در وجود هستند در طول وجود خداوند پس باید ابدی و ازلی باشند ...چرا ائمه فرموده اند اول ما خلق الله انوارنا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اوّلی که در روایت هست، اوّلیت بالشّرافه است و نه اوّلیت زمانی. موفق باشید
1346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.من در رشته ی پزشکی درس میخونم در مورد موضوع پایان نامه مزاحمتون میشم .یکبار هم باهاتون صحبت کردم ودر مورد تاثیری که سلامت روح میتونه روی سلامتی جسم اثر بگذاره صحبت شد و شما هم از رفلکس ها صحبت کردید،در کتاب انقلابتون هم خواندم که ما متاسفانه در سلامت جسممون فقط از مادیات استفاده می کنیم در حالی که روح مجرد ما می تواند در سلامت جسم خیلی مؤثر باشد (دستگاه دیالیز)،یا در کتاب پیروزی بر سرطان خواندم که عده ای با تصحیح تفکر مرگ و زندگی توانستند از سرطان های مرگ بار جان سالم به در ببرند،و این را هم میدانم که سرطان در واقع ازدست رفتن چرخه ی منظم تکثیر سلولهاست واز طرفی من یک مستند به نام ماتریکس در تلویزیون دیدم که آن ها در علم پزشکی به این عقیده داشتند که بدن انسان توسط یک میدان مغناطیسی تحت کنترل است وهر گونه اختلال در این میدان باعث بیماری می شود (شاید همان روح مجردی باشد که ما قبول داریم ولی آن ها زیر بارش نمی روند)،من جلد1 کتاب معرفت النفس علامه حسن زاده را هم خوانده ام وکم وبیش یک چیز هایی درک کردم،حال با توجه به همه ی این ها یک طرحی به نظرم رسیده و آن اینکه ما با تدریس علم معرف النفس به بیماران سرطانی شاید بتوانیم با متعادل کردن روح در مسیر صحیح خودش این خود سرانه کار کردن تکثیر سلول ها را جلویش را بگیریم.آیا فکر درستیه؟؟؟ولی وقتی به این موضوع فکر میکنم همیشه این سؤال برام مطرح میشه که چرا پس امام خمینی با آن روح متعادلشون سرطان معده داشتند؟ ببخشید سرتونو درد آوردم ولی خودتو میدونید شاید کس دیگری نمی تونه این طرز فکر منو درست کنه و ایرادشو بگیره لطفا کمکم کنید،و اگر کتابی هست که میتونه کمکم کنه معرفی کنید،انشالله عرفه روز ملاقات باشه براتون سلام ما را هم برسونید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تعلیم معرفت نفس می‌تواند مقدمه باشد که اگر طرف آماده شد به صورت حضوری با خود برخورد کند و با دفع خیالات منفی، اجازه می‌دهد روح او تمرکز لازم را بر روی جسمش داشته باشد – اگر روح او بنای انصراف از بدن را نداشته باشد – می‌تواند در حال بیماری‌اش مؤثر باشد. ولی اگر روح انسان مثل روح امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» بنای رفتن دارد دیگر درمان‌ها تأثیری ندارد، زیرا در این صورت بیماری‌ها مربوط به جسم نیست بلکه ظهور انصراف روح است. موفق باشید
842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید شما فرمودین که برای داشتن سجده ی واقعی باید به عین سجده یعنی فرشتگان که سجده اند وصل شدو برای رکوع و ... همینطور . حال سوال بنده اینست که چرا نمی توان به عین انسان متصل شد؟یعنی برای سجده هم به عین انسان وصل شد. یعنی نقش فرشتگان در این زمینه متفاوت است >؟ یا اینکه من مطلب را درست متوجه نشده ام؟ استاد من احساس می کنم وقتی از امام حسین (ع) می خوانم به نحوی از خدا دور شده ام یعنی مثل اینکه .. نمیدانم چهطور بگویم . اما حتما کارم اشکالی دارد.خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: برای هر انسانی اصل رجوع باید به انسان کامل باشد ولی طبق آیات قرآن ملائکه مبادی عالم‌اند و انسان کامل جامع همه‌ی آن مبادی است، پس به عنوان جامعیت باید نظر به انسان کامل داشت هرچند رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» هم باید طبق آیات آخر سوره‌ی بقره به ملائکه ایمان داشته باشند به این معنی که قلب خود را متوجه آن‌ها نمایند. در مورد قسمت دوم سؤال، پیشنهاد می‌کنم کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام»» را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت جنابعالی جناب استاد اینکه مرحوم ایت ا... بهاء الدینی فرمودند در حق شهریار دعا کردم دیدم برزخ از او برداشته شد ایا منظور این است که مرحوم شهریار وارد قیامت گردید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به او کمک شد تا فشار برزخ نداشته باشد و در عین زندگی در عالم برزخ، با انوار قیامت مرتبط گردد. موفق باشید
23826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرموده اید: «قصدتان از ورزش تسلط پیدا کردن بر بدنتان و بر میل های افراطی آن باشد. ولی اگر هدفتان قوی شدن بدن و خودنمایی شد، از ورزش کردن نتیجه ای نمی گیرید.» چند سوال: ۱. ورزش به قصد قوی شدن بدن و داشتن اندامی متناسب آیا برای انسان دینی جایگاهی دارد؟ ۲. آیا اگر کسی که اندام متناسبی ندارد ورزش و تغذیه خود را به گونه ای تنظیم کند که بدنی متناسب داشته باشد از عالم دین خارج است و در امیال به سر می برد؟ اصلا تعریف درستی از متناسب می توان ارائه داد؟ صرفا یک مقایسه با افراد معمولی یا آنچه که در علم پزشکی جدید به عنوان شاخص توده بدنی معرفی می شود می تواند تناسب را تعریف کند؟ ۳. آیا این قصدی که شما بدان اشاره فرمودید ورزش خاص خود را طلب نمی کند یا هر ورزشی می تواند در جهت این قصد موثر باشد؟ نظر به اینکه ما در ورزش های مختلف در بطن حرکت هایی قرار می گیریم که هر کدام برای هدفی طراحی شده اند که به طور کلی در جهت قدرت، سرعت یا تمرکز بیشتر است. آیا این اهداف با آنچه شما می‌فرماید قابل جمع است؟ ۴. جایگاه ورزش قهرمانی که حضرت آقا بدان تاکید دارند کجاست؟ آیا صرفا جنبه تبلیغاتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم. مگر به عنوان وسیله‌ای برای انجام وظایف لازم. ۲. مسلم از دین خارج نشده ولی از بدنی مناسب برای انجام وظایف خود محروم گشته‌است به همین جهت حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «و قوّ علی خدمتک جوارحی» یعنی از خداوند تقاضا دارند که برای انجام وظایف خود،‌ جوارح و اعضای بدنشان را قوت بخشد. ۳. به نظر می‌آید می‌شود آن‌ها را جمع کرد. ۴. خودِ حضرت آقا فرمودند: ورزش قهرمانی به جهت آن‌که با تمرکز و پشتکار همراه است ارزش دارد. موفق باشید

22869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وقت شما به خیر: استاد گرامی دو سوال دارم که قبلا می خواستم از منابع دیگر جواب آنها را به دست بیاورم و مزاحم اوقات شریفتان نشوم ولی بعضاً تناقضاتی در جوابهای آنها دیدم و بنابراین به آنها اعتماد نکردم. ۱. خانم جوانی می شناسم که گاهی از روی قهوه و گاهی فقط با یک نیت کردن پیشگویی می کند و تا به حال یادم نمی آید اشتباهی از ایشان شنیده باشم و می گوید با چند پری ارتباط دارد که از نسل امام رضا (ع) هستند! و بسیار مومن و دوستدار ائمه هستند و برای مشکلات اغلب انسان را به آیات و اذکار و نمازهای خاصی به تناسب آن مشکل توصیه می کند. و هزینه کمی می گیرد. نظر شما در مورد ارتباط با ایشان چیست؟ ۲. آیا حرزهایی که توسط ائمه (ع) توصیه شده اند را هر کسی می تواند هر زمانی برای خود بنویسد و از آثار آن استفاده کند یا آنطور که بعضی سایتها می گویند زمان خاصی باید نوشته شود و برگه به نحو خاصی تا شود و بسیاری آداب دیگر که می گویند باید رعایت شود که البته در آن حدیث هیچ کدام از آن آداب ذکر نشده؟ خودم شخصا تجربه ای دارم که چند حرز (حدود ۱۵ تا) که آیت الله تبریزیان در یک برگه قرار داده و به همه توصیه نموده بودند را برای خودم تهیه کردم ولی بعد از آن به نحو محسوسی چند روز حالم بد بود و خیلی سینه ام سنگین بود و آنقدر در فشار بودم که حرزها را کنار گذاشتم. بعدا آن خانمی که در سوال یک گفته بودم گفت این حرزها برای شما سنگین است و بندازید در آب جاری و به جایش سوره والعادیات و... پیشنهاد کردند. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌رسد فال قهوه شرایطی است تا ابعادِ پنهانیِ خیال تأثیر خود را بر روی صفحه‌ی قهوه ظاهر کند و آن‌چه هنوز در خیال است و برای ما در عالمِ ماده واقع نشده است، به نحوی ظهور کند. که به نظر می‌آید چیز مهمی نیست و راهی نمی‌گشاید و لذا نباید به آن پرداخت ۲. حرزهایی که بهتر می‌توان از آن‌ها استفاده کرد مثل حرز امام رضا «علیه‌السلام» که در حاشیه‌ی مفاتیح هست، نه‌تنها مشکلی به‌وجود نمی‌اورد، بلکه نتایجی را نیز به همراه دارد. موفق باشید

22723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب شریف مفاتیح‌ الجنان در اعمال سوم شعبان زیارتی برای امام حسین علیه السلام نقل شده که در قسمتی از آن اینگونه آمده: «... الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَيْبَتِهِ...» منظور از اوصیاء که از عترت امام حسین هستند و بعد از قائم و غیبتش می آیند چه کسانی هستند؟ (مسلما منظور رجعت نیست، چون خود امام حسین یا امام علی علیهم السلام که از عترت امام حسین نیستند!) ضمنا این تعابیر را در قسمت های دیگری از مفاتیح نیز مشاهده می کنیم، مثلا در صلوات منسوب به ضراب اصفهانی در فرازهای آخر آن به ائمه از ولد امام زمان صلوات می فرستیم و درخواست طول عمر برای آنها داریم (که نشان می دهد منظور آن به ائمه گذشته که از دنیا رفته اند برنمی گردد) صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ وُلاةِ عَهْدِكَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِينا وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً... بعضی تعابیر دیگر نیز هستند که شاید به روشنی مورد بالا نباشند ولی قابل تامل هستند؛ مثلا در زیارت امام زمان در روز جمعه بواسطة آل بيت طيب و طاهر امام زمان به خدا تقرب می جوییم: أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ...، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ یا در دعای ندبه به امام زمان و آل او صلوات می فرستیم: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ وَ عَلَى [عَلِيٍ] أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى... که مشخص است منظور صلوات امام دوازدهم می باشد زیرا در ادامه حضرت فاطمه را جده ایشان معرفی کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.نکات ظریفی در این نوع ادعیه مطرح است. شاید در دعای سوم شعبان بتوان اوصیاء عترت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» را به رجعت ائمه بعد از رجعت حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» نسبت داد. ۲. عنایت داشته باشید که صلواتِ منسوب به ضراب اصفهانی در زمانی که ائمه زنده بوده‌اند آموزش داده شده است و به همین جهت تقاضای طول عمر برای آن‌ها و آرزوی رسیدن به اهداف‌شان چیز منطقی است. ۳. اشکال ندارد که ما وقتی اولیاء معصوم در قید حیات نباشند تقاضای صلوات خدا برای آن‌ها بکنیم تا رفعتِ درجه پیدا کنند. موفق باشید

نمایش چاپی