بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25148
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان در مورد پاسخ سوال ۲۵۱۳۶ از کجا مطمئنید؟ منبعی موجود هست؟ الان مقالاتی هست با این محتوا که سالانه میلیونها دلار پول از ایران خارج می شود برای جایی که حقیقتا مزار امام حسین علیه السلام نیست. خواستم ببینم جواب مستدل تری نیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیعیان با تمام وجود حساس بودند تا جای دفن حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» محفوظ بماند و مهم‌تر از آن، آن دریافت و احساسی است که انسان در آن مضجع شریف می‌یابد که قابل مقایسه با هیچ‌جای دیگر دنیا نیست. عموماً کسانی گرفتار این نوع شبهات‌اند که مزه‌ی زیارت حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» را نچشیده‌اند. موفق باشید

25147
متن پرسش
سلام: نظرتون راجع به کتاب خرد و توسعه دکتر رضا داوری چی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابی است که نمی‌توان نسبت به فهم و تأمل در آن بی‌تفاوت بود. موفق باشید

25146
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید فراوان خدمت حضرت استاد. سوالاتی داشتم که برایم شبهه است و حل نمی شود: ۱. در احادیث زیادی داریم که پیامبر ختمی مرتبت و اهل بیت ایشان افضل ترین انسانها خلق شده اند و شیعه های ایشان و افراد دیگر نیز مرتبه وجودی پست تری دارند. آیا این قضیه جبر نیست؟ ۲. اولین مخلوق خداوند متعال جل جلاله نور حضرت ختمی مرتبت است. (و ایشان به روایاتی برگزیده اند) حال این سوال باقیست که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر و اولین مخلوق است ولی بقیه انسانها اینگونه نیستند و پست ترند. والسلام علیکم و هو الله الرحمن الرحیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نکاتی در مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که شاید کمک کند. موفق باشید

عنايت داشته باشيد که كمك‌ها و مددهايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمك‌ها است كه متوجه حقانيت نبي مي‌شوند و از هدايت الهي بهره‌مند مي‌گردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) مي‌شود مي‌توان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.

الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب مي‌شود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامه‌ي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهده‌ي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا مي‌داند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي مي‌كند - شايسته‌ي ابلاغ دين مي‌گردد، مواظبت‌هايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال مي‌کند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا مي‌شود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا مي‌كند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ»[1] از همان لحظه‌اي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

پس نتيجه مي‌گيريم خداوند با علم به شايستگي‌هاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.

ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمك‌هاي خاصي که به پيامبر مي‌شود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع مي‌گشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ مي‌كند و يا توطئه‌ها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر مي‌دهد ولي در همه‌ي اين احوالات وظيفه‌اي را که به عهده‌ي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آن‌ها واگذار مي‌کند.

بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسان‌ها پيامبر مي‌فرستد، جهت تبيين و ادامه‌ي دين، امامان را مأمور مي‌کند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مي‌نمايد.


[1]- نهج البلاغه، خطبه‌ي ۱۹۳ (خطبه قاصعه - ۲۳۴)

25145
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: استاد اگر ما طریق بودا را با طریق معرفت نفس در عرفان اسلامی مقایسه کنیم شباهت زیادی در روش و غایت هست و تفاوت جدی در این است که عرفان اسلامی خدا محور است ولی راه بودا خیر. منتهی سوالی که مطرح است این است اگر بشود بدون اعتقاد به خدا به نیروانا و فنا رسید پس چه نیازی به خدا در سلوک هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم بودا را مطالعه کرده‌ام و استفاده برده‌ام. اتفاقاً آن‌چه او با توجه به گستردگیِ نفس انسان می‌یابد، را اگر با آن‌چه با حضور در گستردگیِ حضرت حق بیابیم، معلوم می‌شود که راه جناب بودا، راهِ ناقصی است و یا بگو کامل نیست. موفق باشید

25144
متن پرسش
سلام: پرسش کننده ۲۵۱۳۷ هستم. فکر می‌کنم اشتباه متوجه شدید. معلوم است که ما نباید دنبال کارهای مسخره مرتاض ها یا مسائلی مثل جادو و احضار روح برویم. کار ما خدایابی ست بحث این است که چطور تا بحال حتی یک نفر در جهان نتوانسته کاری ماورایی به ثبت برساند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نظام پوزیتیویستیِ دنیای مدرن می‌تواند ماوراء آن‌چه در دستگاه‌های حسّی قابل ثبت است را ثبت کند؟!! موفق باشید

25143
متن پرسش
جناب استاد سلام: با توجه به سوال ۲۵۱۳۴ بنده در جزوه فلسفه غرب این جواب را از جنابعالی مشاهده‌ نمودم که: (مسلم هر واقعیتى وقتى نزد مُدرِک حاصل شود به‌صورت علم در مى‌آید تا با مُدرَک که نفس مجرد ما است متحد شود و براى مُدرِک به صورت آگاهى درآید ولى صورت محسوس آن در خارج به صرف این‌که نزد مُدرِک به صورت مجرد حاصل مى‌شود، قابل انکار نیست. عقل در وراى حس، کشف مى‌کند تا این صورت علمى که فعلاً نزد مُدرِک موجود است، ما به ازاء خارجى دارد که وقتى در ذهن بیاید به جنس تصور و علم حاصل و ظاهر مى‌گردد، حال چگونه مى‌توان این فهم عقلى را نفى نمود؟) ۱. لطفا کمی واضح تر و ساده تر این متن جواب تان را توضیح دهید. ۲. اینکه فرمودید: (عقل در وراى حس، کشف مى‌کند تا این صورت علمى که فعلاً نزد مُدرِک موجود است، ما به ازاء خارجى دارد که وقتى در ذهن بیاید به جنس تصور و علم حاصل و ظاهر مى‌گردد، حال چگونه مى‌توان این فهم عقلى را نفى نمود؟)، این که فرمودید را کمی توضیح دهید یعنی چه؟ ۳. عقل چگونه به این فهم می رسد؟ چرا بارکلی به این فهم نرسیده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال بارکلی و هیوم آن است که یک امر بدیهی را به حسّ خود ارجاع می‌دهند و می‌خواهند علّیّت را حسّ کنند. بهترین جواب به نظر بنده جوابی است که حضرت علامه طباطبایی به هیوم داده‌اند که در همان جزوه‌ها در قسمت «هیوم» ملاحظه می‌کنید. موفق باشید

25141
متن پرسش
سلام علیکم استاد: منظور از این فراز دعا که می فرماید «و لاتمکر بی فی حیلتک» یعنی چه؟میشه چند تا مصداق ازش بیان کنین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در قرآن «سوره مبارکه آل عمران آیه ۵۴ داریم:
«وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ» حضرت ربّ العالمین بر افرادی که می‌خواهند با خدا حیله کنند، روی دست می‌زند. مثل کسی که گمان کند خیلی بزرگ و توانا است، حضرت ربّ العالمین او را در نهایت تحقیر قرار می‌دهد. موفق باشید

25139
متن پرسش
استاد گرانقدر سلام: شما بین فلسفه و عرفان کدام یک را اهم می دانید؟ و کدام یک را در راه رسیدن به حق و حقیقت بهتر و خطاناپذیرتر می بینید؟ آیا قبول دارید که حکمت متعالیه به واسطه استفاده از مباحث عرفانی مخصوصا مباحث محی الدین ابن عربی، حکمت متعالیه شده؟ به گونه ای که آیت الله سید علی قاضی فرموده: «از میان عرفاً و واصلان کوی حقیقت، محیی الدین بن عربی در معرفت نفس و شهود باطنی فردی بی‌نظیر بود. بعد از مقام نبوت در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقایق نفسانی در حد محیی الدین عربی نیست و کسی به او نمی‌رسد.» و همچنین آیت الله جوادی آملی هم فرموده: «محیی الدین ابن عربی در بین معاریف اهل عرفان بی‌همتا و در عمودین زمان خویش (از گذشته تا کنون) بی‌نظیر می‌باشد. بسیاری از مبانی حکمت متعالیه وامدار عرفانی است که ابن عربی پایه‌گذار نامدار آن می‌باشد.» و همچنین خود ملاصدرا فرموده: «منشأ دیگر تحول دینی در جهان اسلام به حتم عارف کبیر ابن عربی است، که واضع عرفان نظری در جهان اسلام است که به عقیده حقیر [ملاصدرا] اگر باعث رنجش اهل فلسفه نشود مقامی عظیم تر از بوعلی و فارابی دارد.» حال با این اوصاف با توجه به تفاوتهای عرفان و فلسفه کدامیک همهمتر و از درجه بالاتری برخوردار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه فرموده‌اید کاملاً درست است. با توجه به همین نکات به این سخن فکر کنید که حکمت متعالیه اگر درست چشیده شود دروازه‌ی ورود به عرفانِ ابن‌عربی است. موفق باشید

25138
متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد سوالی داشتم. آیا ما هم می توانیم جزو ۳۱۳ یار اصلی امام زمان (عج) شویم یا ایشان افراد مشخص شده یا خاصی هستند. چرا بعضی افراد سن کمتر بیست سال دارند ولی به اندازه کسی که پنجاه سال سلوک کرده باشد به مقامات رسیده اند؟ در سلوک گفته شده که دو چیز راه را آسان سازد ۱ رفیق راه ۲ استاد. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا شما کسی را می شناسید که برای همراهی مناسب باشد؟ چرا می گویند جنس سلوک آقای قاضی کم نذیر بوده؟ آیا یک فرد ظرفیت مشخصی دارد از لحاظ فهم و دستیابی به مقامات و گردش به دور سرزمین عشق و بقا یا ظرفیت ها متغیر است؟ به نظر شما چند نوع سلوک داریم و عصاره ی سلوک باید از عشق سرچشمه گیرد یا مباحث دیگر و لطفا حقیر را موعظه ای فرمایید. والسلام. اجرکم عند الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شده است سلوک حقیقی در این زمانه راهی است که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشوده‌اند که در آن راه، جوانان ما رهِ صد ساله را یک‌شبه طی کردند. در این مورد بد نیست سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

25137
متن پرسش
سلام: به تازگی متوجه شدم فردی به نام جیمز رندی در آمریکا از سال ۱۹۹۵ نهادی تشکیل داده که هر کس بتواند یک کار ماورایی انجام دهد یک میلیون دلار جایزه می‌دهد و تا بحال هیچ کس در این چالش برنده ی این چالش نشده. لطفا تحقیق کنید در این باره. ما داستان‌هایی از قدرت‌های ماورایی مرتاض ها، کرامات عرفا و بطور کلی کارهایی ورای قواعد فیزیکی خوانده و شنیده ایم البته من هیچگاه از نزدیک ندیدم. اگر واقعا کسی را سراغ دارید که می‌تواند برویم و ۱ میلیون دلار را بگیریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه؛ کسی را نمی‌شناسم. مگر من و شما بیکاریم که وارد چنین پروسه‌هایی بشویم؟!! آیا کار فوق‌العاده، بیشتر از آن‌که از طریق دیانت، خداوند انسان‌هایی تربیت می‌کند که به جای دنبال چنین کارهایی بودن به دنبال حقیقت هستند. این امور چه نسبتی با حقیقت دارد؟ موفق باشید

25136
متن پرسش
سلام استاد: من شبهه ای دارم و آن اینکه با توجه به اینکه بارها قبر امام حسین (ع) تخریب شده و...‌ چطور مطمئن باشیم محل قبر همین جاست و تحت قبه همین مکان است؟ آیا ائمه معصومین (ع) مثل امام هادی (ع) و... به زیارت حضرت امام حسین رفته اند و محل قبر حضرت و تحت قبه رو مشخص کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود مؤمنین کاملاً مواظب بوده‌اند. موفق باشید

25135
متن پرسش
سلام استاد طاهر زاده عزیز: شما در پاسخ قبلی با شماره ۲۵۰۴۴ به سوال بنده پاسخ دادین و فرمودین که دروس معرف النفس و معاد را مطالعه کنم کتاب ۱۰ نکته از معرفت نفس به همراه شرح صوتی را گوش دادم و از همان ابتدای استماع عزمم راسخ تر شد که با کیفیت بیشتری روزه بگیرم تا به روحم غذای معنوی بیشتری برسانم و تا ۴ روز فقط افطار با آب و خرما داشتم و افسردگی و پژمردگی ام رفع شد. و حال سوال دیگری داشتم من قبلا به شما گفته بودم که به علت علاقه زیادی که به رشته روانشناسی داشتم حدود ۸۰۰ جلد کتاب در این زمینه خواندم و امسال در مقطع ارشد رشته روانشناسی اسلامی دانشگاه آزاد قبول شدم. حال سوالم این است آیا با توجه به علاقه ی زیادی که به این رشته دارم و تست های شخصیت نیز این ادامه تحصیل و موفقیت در این رشته را تایید نمودند آیا امسال دانشگاه آزاد را ادامه دهم یا بشینم و بخوانم برای قبولی در دانشگاه روزانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با مشاوری که با روحیه‌ی جنابعالی آشناست در میان بگذارید. موفق باشید

25134
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. چرا جرج بارکلی جسم مادی را انکار می کند و آن را تصوری که خدا در ذهن نهاده می داند؟ ۲. نقد و رد این عقیده بارکلی چگونه است؟ دلایل رد این عقیده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «فلسفه‌ی غرب» در قسمت جورج بارکلی شده است. موفق باشید

25132
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: خدا قوت. کتاب ده نکته از معرفت نفس و فایل های صوتی مربوطه را به تازگی تموم کردم. سوالاتی برام پیش اومده که مختصرا از محضرتون می پرسم: ۱. به عقیده شما، مجردات (از جمله فرشتگان) همه جا حضور دارند و فرای مکان و زمان هستند. از طرفی در برخی روایات اومده که فرشتگاه در مجالس امام حسین حضور دارند و آنها هم عزادار هستند. یا اینکه گفته میشه فرشتگاه در مجالس لهو و لعب حضور ندارند. خب جمله دوم با این واقعیت که مجردات همه جا حضور دارند و منحصر و محدود به مکان و زمان نیستند، تناقض داره. اگه فرشته مجرده، پس همه جا حضور داره، چه مجلس گناه چه مجلس غیرگناه. چطور این تناقض قابل رفعه؟ ۲. در احوالات علامه طباطبایی اومده که روزی همسرشون، ایشون را در اتاق مشغول خواندن نماز می بینه، همون موقع از اتاق میاد بیرون و میره توی حیاط، می بینه علامه مشغول قدم زدن در حیاط هستش. با توجه به نکات ده گانه کتاب معرفت نفس، این اتفاق چطور قابل هضمه؟ منِ انسان میتونه در یک لحظه، در هزاران مکان، بلکه تمام عالم ماده حضور داشته باشه، چرا که مجرد از مکان و زمانه، ولی مگه میشه تن انسان در یک زمان، در دو مکان متفاوت باشه؟ پیشاپیش متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور فرشتگان به معنای وجود مکانی آن‌ها غیر از توجه خاصی است که به جایی و یا به شخصی دارند. ۲. انسان‌های بزرگ می‌توانند برای خود بدن‌های متعدد خلق کنند. البته بنده نمی‌دانم چنین توانایی در مورد علامه طباطبایی واقعیت دارد یا نه! ولی در مورد امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» داریم که در یک زمان در ۴۰ مکان حاضر بودند. موفق باشید

25129
متن پرسش
با سلام: اصول دین تقلیدی نیست بلکه خودم باید با دلیل آن را بفهمم. از سویی شما را اگر به عنوان کار شناس اعتقادی قبول کنم چند حالت دارد: ۱. پاسخ بی دلیل می دهید مانند دکتر که فقط نسخه می نویسد اگر جواب هم بدهد من نمی فهمم چون داری دانش پزشکی نیستم. ۲. شما دلایل فلسفی می آورید من نمی فهمم. در هر دو صورت بالا من نمی توانم حرفهای شما را قبول کنم. حالا بگویید آیا راه دیگری هست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس با عقل و فهم خود باید به چشم‌اندازهایی که دین خدا عنوان می‌کند موضوعات شریعت الهی را مورد بررسی قرار دهد. موفثق باشید

25124
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر.نظرتون راجع به این متن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام متن؟!! موفق باشید

25123
متن پرسش
با سلام: در کتاب جایگاه رزق انسان در هستی صفحه ۲۳ ، پاراگراف سوم، خط سوم، در ابتدا حدیثی از امام علی (ع) نقل شده بود که رزق دو نوع است یا تو به دنبال آنی یا آن به دنبال تو. همین! اما در اینجا شما منسوب کرده اید به این حدیث که رزق یا به دنبال تو می آید یا هرچه بدوی به آن نمی رسی این بخش به آن نرسیدن را بر چه اساس گفته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنایِ سخن در رابطه با رزق مقسوم و رزق غیر مقسوم مطرح است به آن معنا که رزق غیر مقسوم که همان رزقی است که انسان به دنبال آن است و به آن نمی‌رسد. موفق باشید

25122
متن پرسش
سلام: زندگی با فردی ک هیچ اعتقادی به دین و قرآن و اهل بیت ندارد و با توجه به اینکه سفارش شده که از همسر تبعیت کنیم آیا زندگی با این فرد در جا زدن نیست و آیا تبعیت و محبت کردن به او سرپیچی از حرف خدا نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان یک قاعده‌ی کلی داد و گفت زندگی با این افراد سرپیچی از حکم خدا است. زیرا عموماً این افراد بیش از آن‌که معاند باشند، جاهل‌اند. باید برایشان دلسوزی نمود. موفق باشید

25120
متن پرسش
سلام: اگر در قرأن‌ منظور از« ارض» کل آسمان و کهکشانها و کرات و خود این زمین هست و منظور از «سماوات» عالم غیب و مجردات هست چرا در المیزان ذیل ایه ۴ سوره جاثیه آمده است «و خلقت انسان علاوه بر اینکه موجودی است زمینی و مرتبط با ماده، نوع دیگری است از خلقت که با خلقت آسمانها و زمین اختلاف دارد برای اینکه آسمانها و زمین تنها موجودی مادی هستند....» در همین قسمت آخر گفته شده آسمانها و زمین، منظور ماده یعنی سماوات که در آیه ۳ آمده یعنی آسمانهای مادی و مگر آسمان ماده تعداد دارد؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معنایِ آسمان و یا سماوات، باید با توجه به جمله‌ای که مطرح می‌شود فهمید آیا منظور همین آسمانِ بالای سر ما است و یا آسمانِ غیب و معنا است؟ موفق باشید

25119
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز و با تسلیت ایام ماه محرم و عزاداری حسینی خدمت شما و دوستان. در حدود یک ماه پیش در برنامه زاویه شبکه چهار با موضوع دین داری ایرانیان در بعد از انقلاب آقای مهدی نصیری و دکتر علیرضا شجاعی زند با هم مناظره کردند. دیدگاه ها و نظرات آقای نصیری برایم تعجب برانگيز بود. بحث درستی یا نادرستی حرف های ایشان نیست، از فردی با سابقه آقای نصیری انتظار زدن این حرف ها را نداشتم. آیا آقای نصیری اندکی دچار دگردیسی فکری شده اند و واقعیت های موجود را بر آرمانها ترجیح می دهند؟ دگردیسی ناگهانی ایشان را چگونه می توان توجیه کرد؟ نیروهای انقلابی باید چه واکنشی نسبت به این اظهارات آقای نصیری داشته باشند؟ خوشحال باید باشند یا نگران؟ نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را ندیدم، هرچند برای آقای دکتر شجاعی‌زند قائل به تفکر منصفانه هستم. آن‌چه متأسفانه موجب شده است که آقای نصیری بعضاً مواضعی بگیرند که شأن یک متفکر در این تاریخ نیست، همان مخالفت‌شان با تفکر فلسفی است. در حالی‌که تفکر فلسفی نیز یکی از انواع تفکر است و حضرت امام تا آن اندازه بر تفکر فلسفیِ صدرایی تأکید دارند که گورباچف را دعوت به آن نوع تفکر می‌نمایند. موفق باشید

25118
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: من یک ضعفی دارم که به مدت دو سال شاید به عنوان سوال با من بود و تا الان تقریبا به پاسخ آن رسیده‌ام اما نه خیلی قوی به طوری که فقط به درد خودم میخوره و نمیتونم به دیگرانی که می‌بینم این ضعف رو دارن کمک کنم. من از حدود چهار سال پیش سیر عرفانی‌ام سرعت گرفت و هر لحظه به حیات جدیدی می رسیدم و با بینشی که داشتم دنبال بهترین بودم و می‌خواستم از همه جلو بزنم و به نهایت کمال برسم و یاری امامم را و بندگی خالصانه خدا را نیت کرده بودم. اما از وقتی وارد دانشگاه شدم و در اردو‌های تشکیلاتی دانشگاه و جهاد دانشگاه فعالیت کردم افکاری به من تزریق شد که برداشت اشتباهی از ایثار و فداکاری و کار جهادی بود که در این تشکل‌ها وجود داشت و همین‌طور باعث ناامیدی و نارضایتی افرادی که در این تشکل‌ها بودند می‌شد. تلاش‌های زیاد و نتایج کم. و اکثرا افرادی که در رشته تحصیلیشان خیلی موفق نبودند عضو این تشکل‌ها بودند و خلاصه به همه چیز غر می زدند! آنچه که من در ابتدا از این تشکل‌ها و اسامیشان در ذهن ساختم و آنچه که در واقعیت با آن روبرو شدم خیلی فاصله داشت و نواقص را می دیدم اما چون وقت نداشتم و درسم در اولویت بود نمی‌توانستم برای رفع آن‌ها زمان بگذارم و بیشتر مشکل گره‌های ذهنی افرادی بود که در این تشکل‌ها فعالیت داشتند. من بعد از کمی فعالیت در تشکل جهاد دانشگاه سوالی برایم پیش آمد من که تا آن موقع فقط به فکر رشد خودم بودم و داشتم با دیگران سر بهتر شدن مسابقه می دادم حالا سوالم این شده بود که پس بقیه چی؟ نمیدونم وقتی با بچه‌ها بحث می کردم می دیدم فاصله بین افکار و زاویه نگاه‌هامون خیلی زیاده و خیلی چیزها که برای من بدیهی بود و با تمام وجود می دیدم آن‌ها نمی دیدند و این باعث شد فکر کنم چرا دیگران انقدر عقب هستن و این سوال در من شکل گرفت که پس بقیه چی؟! شده بودم معلم عرفان، که این کار اصلا در قد و قواره من نبود و داشت مسیری که انتخاب کرده بودم را مختل می کرد و روی درس و زندگیم خیلی اثر منفی گذاشت باید برای فهماندن خیلی از مسائلی که فهمیده بودم وقت مطالعه می گذاشتم تا برای دوستانم روشن توضیح دهم و کم‌کم این موضوع که برای من جزو کار‌های فرعی بود با این سوال که خب پس بقیه چی؟! داشت با کارهای اصلی زندگیم جاش رو عوض می کرد و من کم‌کم خودم رو داشتم فراموش می کردم و مصر شده‌ بودم روی هدایت دوستان اما اصلا راضی نبودم و فقط این سوال که پس بقیه چی؟! اجازه نمی داد که من برگردم به زندگی خودم و همین‌جاها بود که من رشدم متوقف شد و حجاب‌ها روز به روز بیشتر شد و می دیدم دارم از خدا فاصله می گیرم اما این سوال من رو لجباز کرده بود و نمی توانستم برگردم و هر روز ناراضی‌تر بودم. صحبت‌هایم فوق‌العاده روی دیگران تاثیر می گذاشت و عملا داشتم هدایت خودم رو فدای هدایت دیگران می کردم و این شده بود ایثار من!!!! دوستانم هم سوالاتی می‌پرسیدند که باز بیشتر مرا در این مسیر که پس دیگران چی؟ می‌انداخت. بعضی‌ از این افراد تمام فکرشان شده بود هدایت دیگران و خودشان را فراموش کرده بودند و رشدشان متوقف شده بود و این حجاب نمی‌گذاشت که پیش بروند و مخصوصا اگر برای هدایت شخصی وقت می گذاشتند و آن شخص هدایت نمی‌شد به اصل موضوع شک می‌کردند و خلاصه که هدایت خودشان را به هدایت دیگران گره زده بودند. من هم مدتی گرفتار این موضوع شدم اما توانستم از آن فرار کنم! اما هنوز ته قلبم راضی نیست و خیلی سوال‌های بی‌جواب در من ماند که می‌خواهم فراموششان کنم ولی از آن‌جایی که می‌ترسم دوباره دچار این اشتباه شوم دوست دارم به پاسخ سوالاتم برسم. فکر می‌کنم مشکل اصلی این قضیه اینجاست که با خواست و اراده خودمون و صرف اینکه دوست داریم دیگران هدایت بشن و طعم حیات برتر رو بچشن میخوایم دیگران رو هدایت کنیم و تو این قضیه تسلیم اراده خدا نبودیم. و اعتراف می‌کنم هر چه قدر هم تلاش کنی نمیشه آنچه که تجربه می‌کنی رو به دیگران بفهمونی مگر اینکه خودش آمادگیش رو داشته باشه و خودش بره تجربه کنه و شما فقط یک تذکر دهنده بودی شاید! لطفا یک راهی برای تفکر به این موضوع که چی شد اینجوری شد؟! رو بهم نشون بدید ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اصلِ کار، کارِ بدی بوده! آری! در درک حقیقت و با در میان‌گذاردنِ حقیقت با دیگری باید خود را معنا بخشید. وقتی رجوع به حقیقت در میان باشد، دائماً نسبت خود را با تجلیات آن می‌سنجیم و نه با ردّ یا قبولِ دیگران. موفق باشید

25117
متن پرسش
سلام: آیا مغز ما حاصل ماست یا ما حاصل مغزمان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان در دوره‌ی جنینی، اعضای مناسب خود از جمله مغز را ایجاد می‌کند و پس از آن در دنیا آن بدن را که از جمله مغز باشد، تدبیر می‌نماید. موفق باشید

25116
متن پرسش
سلام: ببخشید من شما را هِی درگیر حالات درونیم کردم تا اینجا. اما الان یک سوال پیش اومده برام. بالاخره این عرفان جایگاهش چیه و چه تاثیری در بندگی داره؟ البته در جریان باشین که صبر ندارم برای معشوق. افرادی مثل امام خمینی و علامه حسن زاده املی و شیخ بهایی و امثالهم چگونه کنترل و زندگی مناسب و متعادل داشتند راهش چیه من الان در مرز ورودم به عرفان و لحظه ای بیشتر نمانده و اما بندگی ذیل انقلاب اسلامی برام اون اولویته حالا وظیفه و تعادل چیست و چگونه هست؟ یک بنده معقول و درست در این انقلاب اسلامی چگونه هست؟ البته لطفا در رابطه با ادب حُب معقول هم راهنمایی بفرمایید. قبلا بابت راهنمایی شما سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی موجود بر روی سایت بتواند در این زمانه جوابگو باشد. موفق باشید

25115
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: عزیز جنابعالی در صوتی هاتون فرمودید یکی از طنابهای قوی شیطان مسئله رزق و روزی است و این که آدم تا برای خودش حلش نکنه راه به جایی نمیبره. بنده ۲۷ سالمه مجرد خیلی پایین تا میام روی خودم کار کنم خانواده میگن فردا پیری و کوری داری برو بیمه رد کن که فردا پیر شدی به یکی هم بگی یه تیکه نون بده بهت نمیده. حالا این طناب من رو زمین زده. تازه ندارم هم که بخوام ماهی ۴۰۰ تومان بدم. توکل هم که بلد نیستیم. هر کی میاد میگه به فکر آیندت باش منم می گم استاد طاهرزاده گفته باید همانطور که گنجشک توکل میکنه با شکم خالی میاد بیرون و با شکم پر برمیگرده باشی. اما باز هم شیطان وعده فقر، مریضی، گرفتاری و بی عزتی میده؟ بابا جان پدر جان تو رو خدا نگو این سئوال توی حوزه مباحث من نیست. کامل پسرتون رو کمک کنید تا بنده هم عاقبت به خیر بشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف، یک کلمه بیش نیست اگر در حدّ معقول جهت کسب روزی تلاش کنید و در همه‌ی موارد، انصاف را، آری! انصاف را رعایت نمایید، در سنّ پیری همان‌طور که روایت‌های موجود در آن کتاب متذکر می‌شود؛ نه‌تنها در پیری درنمی‌مانید، بلکه راحت‌تر از دوران جوانی زندگی خواهید کرد. موفق باشید

25114
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من از سال ۹۵ پیگیر مباحث شما هستم. من با اینکه میدونم رذایلی مثل حسد خیلی بد هستن، ولی انگار اینها در وجودم نهادینه شدن. تازه ازدواج کردم و جهیزیه ام رو خیلی ساده و جنس ایرانی گرفتم و با یه مراسم کوچیک زندگیمون رو شروع کردیم. چون می خواستیم ساده زیست باشیم و در شان یه انقلابی نمیدونستیم که تجملی زندگی کنه. اما جاری من که بلافاصله بعد از ما جهیزیه گرفتن وسایل خارجی و بهتر از ما گرفتن و مراسمی مفصل. الان من میرم خونشون احساس ناراحتی و کمبودی رو دارم. دوست ندارم این حالت وجود داشته باشه چون شوهرم متوجه میشه و مطمئنا تاثیر میذاره رو زندگی. استاد من چیکار باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر عهد خود باید ماند تا إن‌شاءاللّه حقانیت موضوع بیش از پیش گشوده شود. موفق باشید

نمایش چاپی